اول اینکه دست خودمون نیست. کلا ما آدمهای مطرحی هستیم و موج مکزیکی می سازیم هر جا بریم. خدا وکیلی اش این کلمه ی آگاهی رو کی اینجا انداخت سر زبون ها؟ نه این تن بمیره….کی هی آگاهی آگاهی کرد؟لا اقل سهم امام رو می دادین.ما که چیز زیادی نخواستیم. به هر حال سال رسیدن به آزادی و آگاهی مبارک تون باشه .هم آگاهی و هم آزادی. این از این.
دو اینکه امسال یک فیلمی اکران شده به نام «جدایی قادر از شهین» یا یک همچین چیزایی.ما که دستمون از دنیا کوتاهه شما برین از طرف ما ببینین. بعد بیاین برای ما تعریف کنین.شنیدیم فیلم خوبیه. این فیلم اخراجی های 3 رو هم نرین ببینین. هر پفیوز آشغالی ممکنه به آدم توهین کنه اما اینکه آدم بیاد پول بده بلیط بگیره و با پای خودش بره یک جایی که به شعورش توهین بشه ، شعور آدم رو زیر سوال می بره.نکنین این کارها رو
سوم اینکه ایام عیده، لابد خیابونهای تهرون خلوت شده و هوا بهاری و سبکه. شایدم میشه از پنجره به کوهها نگاه کرد و دماوند سر به فلک کشیده رو دید. جای ما هم نگاه کنین که دلمون امسال بدجوری تنگ است.لابد روی میز شیرینی عید هست و آجیل. لطف کنین پسته ها رو با دندون نشکنین ، زیاد هم نقل و شیرینی نخورین. آجیل یارانه ای مصرف بهینه شود بهتر است.پیک نوروزی مدرسه رو هم همه اش رو نزارین شب آخر.در فصل بهار لاله رخی هم در کنار داشته باشید اولی تر است. در ضمن از شراب و کباب و رباب هم غافل نشوید که شاعر فرموده خوش آمد گل و زان خوش تر نباشد که دردستت به جز ساغر نباشد و دیریم ریم ری رام و از همین حرفها
آخر اینکه بالاخره این ارتش مافنگی سایبری و پلیس اینترنتی دولت کودتا تونست 9 تا بسته امنیتی بدزده. حالا اینکه همه جای دنیا کار پلیس مقابله با دزدی است و تو کشور ما برعکس خوب مثل بقیه کارهامون می مونه. هول نشین و هم دیگه رو هم هول ندین. اول از همه مرورگرتون ( موزیلا یا اکسپلورر یا هرچی که هست ) رو آپ دیت کنین و بعد هم رمز عبور یاهو و جی میل و اسکایپ تون رو عوض کنین. اصلا هم خوف نکنین. اگر قرار شود هرکی به رهبر فحش داده و دو تا ای میل فوروارد کرده رو بگیرن دیگه به جز خود معظم له کسی بیرون از زندان نخواهد ماند .
شاد و بهاری باشید: سبز… سبز… سبز
هومن گفت:
یه نکته درمورد این موضوع گواهینامه های تقلبی بگم.
ممکنه اصلا نیازی به ترسیدن نباشه و موضوع خیلی کوچیک تر از این حرفها باشه، اگرچه «احوط این است» که رمز خودتون رو عوض کنید.
استدلالی که این شرکت Comodo میکنه (که براساس اون میگه دست دولت ایران درکاره) بر مبنای این هست که داشتن گواهینامه معتبر بدون دستکاری در تنظیمات سرورهای DNS (اون مکانیزمی که شما رو به سرور یاهو مثلا رهنما میشه) هیچ سودی نداره.
اگه یه ISP تنظیمات DNS خودش رو (با دستور دولت مثلا) تغییر بده، میتونه رمز تمامی کاربرانی رو که از اون ISP استفاده میکنن بدزده (هرچی ISP بزرگتر دامنه ریسک بیشتر). البته این میتونه توی یه مقیاس خیلی کوچیکتر اتفاق بیفته، کاری که وقتی ما بچه بودیم توی جاهایی مثل محل کارمون انجام میدادیم و میتونستیم از طریق یه تکنیک به اسم DSN Poisoning ارتباطات امن مبتنی بر SSL رو بشکنیم. پس در خوشبینانه ترین حالت این موضوع میتونسته برای مقاصد شخصی باشه تا یه چیز کلی و فراگیر.
برای احتیاط بیشتر و در امان موندن از حملات بعدی Pop و IMAP رو برای حساب ایمیلتون غیر فعال کنید اگه واقعا نیازش ندارین. اگه این گزینه ها فعال باشه عرض جیک ثانیه تمامی ایمیلهای شما (بسته به تنظیمات، حداقل از تاریخی که Pop/IMAP فعال شده) از طریق یه اسکریپت کوچولو قابل دانلود هست.
نسوان گفت:
آبابا..شما چه کارها می کردی وقتی بچه بودی. این دو تا که گفتی غیر فعال کنیم کجاس ننه؟
هومن گفت:
اول خواستم بگم که اتفاقاً بنظر من مشکل جدییه، حتماً به اینجا
http://support.microsoft.com/kb/2524375
برید و kb2524375 رو نصب کنید
دوم اینکه دیدن ایمیلهای شما به این راحتی که این دوستمون گفت نیست، این دزدی اخیر یک مورد استثناست وگرنه اگر تنظیمات ویندوزتون درست باشه با پیام خطای سرتیفیکست مواجه میشید و طبییعتاً دقت میکنید و وارد نمیشید همانطور که سال پیش شرکت داتک این کار رو با مشترکهاش کرد و همه فهمیدند
سوم رفیق من نفهمیدم pop , IMAP رو فیرفعال کنیم چهجوری وارد ایمیلمون بشیم؟!
و در آخر فراموش نکنید از یک آنتیویروس و فایروال مناسب استفاده کنید و حتماً آپدیتش کنید تا اونطوری که این دوستمون گفته یک اسکریپت کوچک به این سادگی نتونه اجرا بشه.
بابک گفت:
هومن خان خیلی ممنون. خب، حالا اینی که شما گفتین یعنی چی 🙂
نسوان گفت:
کاپیتان این لینکی که میگی کجاس قربونت؟ بفرست بیاد بی زحمت .دستت صفا
بابک گفت:
خب عزیز روی اسمم کلیک کنی میری تو وبلاگ. پست ماقبل آخر
یه چیز دیگه هم در باره فیلم اخراجی ها از وبلاگ «شکتر بسیجی» لینک میدم، قربون دستت، بیخ گوششو بگیر بکش بیرون از اسپم دونی
houman001 گفت:
توی تنظیمات ایمیل باید این دو تا رو تغییر بدین. برای جی میل مثلا:
Settings -> Forwarding and POP/IMAP
یه مثال ببینید:
اگه خیلی خلاصه بگم اینطور میشه:
شما میخوای بری به صفحه mail.google.com، سرور DNS به شما یه آدرس IP میده، مثل 66.102.11.83 بعد مرورگر شما میره سراغ اون آدرس و یه صفحه باز میکنه. چون ارتباط برمبنای SSL هست اون سایت گواهینامه اش رو به مرورگر شما نشون میده و طبق یه مکانیزمی مرورگر شما چک میکنه که اون گواهینامه برای mail.google.com صادر شده و معتبر هست و هزارتا کوفت دیگه.
خوب اگه اون DNS به شما یه آدرس دیگه بده چی؟ مثلا 192.168.1.12؟ اتفاقا اون آدرس IP که به شما میده یه وب سرور داره و گواهینامه جعلی به اسم mail.google.com؟ اون موقع دیگه مرورگر شما نمیفهمه که شما سر از دارقوز آباد درآوردین.
یه نکته جالب اینه که (حداقل درمورد یاهو و جی میل) صفحه ورود اطلاعات با آدرسی که اطلاعات نام کاربری و رمز شما برای تایید هویت فرستاده میشه یکیه (https://www.google.com برای جی میل و https://login.yahoo.com برای یاهو). آدرس mail.google.com بعد از تایید هویت میاد تو کار. یعنی اگه شما بتونی بفهمی اون صفحه ای که داری میبینی اصله میتونی مطمئن باشی که اطلاعات رمزت رو هم کسی نمیتونه بدزده. به راه ساده برای فهمیدن اون استفاده از seal هست (یک قلم اطلاعاتی یا یه تصویر که طرف سرور درمورد شما میدونه). برای یه نمونه اینجا رو ببینین:
این هم بعد از اضافه کردن seal هست.
دفعه دیگه اگه توی صفحه ورود اون عکس رو نبینم به امنیت ارتباط شک میکنم.
بابک گفت:
بازم ممنون هومن عزیز. شما دیگه آخرشی داداش! زنده باشی
بابک گفت:
آزادی و آگاهی. هممممممممممممممممممم. لابد بزرگان گفته اند باید آگاه شد تا آزاد بود…
در مورد خودمون این پیچیدگی برای من هست که شاید آزادی باید( یعنی بهتره که) قبل از آگاهی بیاد. چون با محاسبۀ ریاضی که من کرده ام، اگه ما آزاد بودیم، آگاه شدنمون 50 سال زمان میبره، ولی توی بند، نمیدونم.
شما هم زیاد آجیل نخورید و بهارپا ئیزی تان سبز و زرد و نارنجی باد
یه کامنتی اون ته ته های خاله پیرزن گذاشته بودم، یکی تون، نمیدونم ویولتا؟ اگه وقت داشتین نامه برای این آقای اوبامای لنگ درازو بخونین. شدیدا دنبال نگاه و نظر منتقد هستم، چون آبجی خانم هر چی چرت بگم، تعریف می کنه
بابک گفت:
در بارۀ فیلم «اخراجی ها»
http://basijihunt.wordpress.com/2011/03/24/etelaiye-ekharijiha/
بابک گفت:
اینم لینک
نامه به او با ما نیست. یه کم، یخرده طولانیه، می بخشی
http://babakus.wordpress.com/
اخرین پست از ع. رضائی قرض گرفتم. یه کم بخند
نامه بعدیشه
سهيلا گفت:
فيلم جدايي نادر از سيمين قراره در هفتاد كشور دنيا نظير فرانسه اكران بشه.براي فيلمي كه تونسته براي اولين بار در61 سال برگزاري جشنواره فيلم برلين- يكي از سه جشنواره اول دنيا -سه جايزه خرس طلايي و نقره اي رو با هم دريافت كنه لطفا كمي احترام قايل شيد .نام بردن اون با لودگي شايد با مطالب صفحه شما تناسب داشته باشه ولي از ارز ش اون فيلم چيز ي كم نمي كنه.ولي مي تونه ارزش صفحه شما رو از ايني هم كه هست كمتر كنه.
بابک گفت:
کسی به جدائی نادر از سیمین چیز بدی نگفت. چرا بعضی ها به جمله ها دقت نمی کنن؟ چنین کاری آنها را پائین تر آنچه می اندیشن میبره؛ نه؟ ولی…..
ولی اخراجی ها اگه سی تا جایزه هم بگیره، از 4/5 ماه پیش، از توی ایران بوسیلۀ بچه های خوب تحریم شده. والسلام
نسوان گفت:
والله بابک جان فکر می کنی از کجا شروع می شود که یکی میشه پیامبر و نشان دادن صورتش حرام و سب کردنش مجازات مرگ دارد؟ برای اینکه ما مقدس پروریم.هر چی دست ما بدن می پیچیم تو هاله ی تقدس و شوخی و نقد و اینها هم که نداریم.البته هدف ما نقد نبود ، بلکه تبلیغ برای اون فیلم بود که برای اصغر فرهادی هم بسیار احترام قایلیم. تفاوت اینه که برای ما چیزی مقدس نیست و بقول این دوست فرهیخته لودگی می کنیم. سوال اینجاست که این مشتری با فرهنگ توی این صفحه ی بی ارزش چه کار می کنن؟ جدا بعضی ها روانشان خراب است.خوب بی ارزش است؟ نخوان بابام جان. برو بابا جان
.. برو خدا روزیت رو جای دیگه حواله کنه …
رهگذر گفت:
خوب ظاهراً شما لولیتا هستی؛ دوست محترم من.
در خوندن کامنت من ظاهراً دچار اشتباه شدی،من پرسیدم فاحشه و فاحشه صفتی، اینها یکم از تن فروشی جداست و من به هیچ عنوان به خودم این اجازه رو نمیدم که یکی از شما مجموعه نسوان رو به این لفظ خطاب کنم،فاحشه بیشتر به انسان وقیح و بی هویت، هر هر مسلک(به ضّم ه) اطلاق میشه اما تن فروش به کسی که بنا به دلایلی با عرضه بدنش در قبل سرویسی مشخص پولی میگیره و بسته به دلیلش از روی آوردن به اینکار روحش هم متاثر از این کار میشه.
اینکه شخصیت ویولتا رو دوست دارم، نه، اینطور نیست اصلا علاقهای به این تیپ افراد ندارم اما براشون احترام قائلم چون تظاهر به بودن به چیزی که نیستند نمیکنند.خیلی از آدمها به شکلی دچار توفیق اجباری هستند و امکان انجام عملی که از نظر اخلاقی صحیح نیست رو ندارند، وگرنه هزاران بار بدتر از هر بدی بودند،
اینکه من تو پستهای مربوط به ویولتا نظر میدم، ماحصل تضاد فکریم با تفکر ویولتأی هست، واگر نه شخصیت ویولتا (برای من) تبدیل شده به یه کلیشه انسان بوالهوس ، نا امید و مستاصل.
شاید بشه گفت(از دید من) مثل مریضی که از فرط درد داد میزنه اما شنونده به جای کمک به بغل دستیش میگه ببین عجب صدای قشنگی داره،مریض ما دوباره داد میزنه و شنونده باز میگه در عجبم از هارمونیه این نوا.
و نهایتا بیمار خواهد مرد از بس که خوش صداست و مردم خواهند گفت حیف عجب صدایی داشت و کسی نخواهد پرسید فریاد آو از چه بود؟ (این تفسیر ویولتای مجازیست از دید من)
دعوای من اینجا با ویولتا نیست بلکه با شنوندههای صدای ویولتاست.از دید من بیشتر این تیپ افراد در دنیای واقعهای جز اینکه یه گوساله سامری آزت بسازند کار دیگهای نمیکنند. اگه بری سر پل به قصد خود کشی با نوع توجوهشون، با سعی کردن در اینکه منصرفت کنند بیشتر انگیزه خود کشی بهت میدن.
فکر کنم که الان متوجه شدی که من چرا اون پرسش از کس به خصوصی نپرسیدم نه از ویولتا نه از ….. بلکه به شکل کلی مطرح کردم.
صراحت لهجه مو بذار به حساب رو راستیم، اینکه نمیخوام و یا بلد نیستم چیزی غیر از اونی که میبینمرو بگم، خدارو شکر انقدر ساده هستم که به سادگی میپرسم.و انقدار صاف که به اون شکل که فکر میکنم جواب میدم.
اما تن فروشی.
سالها پیش تو یکی از این بعد الظهرهأی ویولتأی که آدمو «کن فیکن»میکنه از سر بیکاری واسه فرار از زندون تنهایی، داشتم قدم میزدم تو خیابون که تو کیوسک روزنامه فروشی چشمم به روزنامهای افتاد که تن فروشها آگهی میدن، از سری بیکاری یا شیطنت یکیشو خریدم و تو نیمکتی نشستم و شروع کردم بخوندن.و نهایتا به یکیشون تلفن کردم و واسه یه ساعت رزروش کردم.
یه دختر رومانیأی مهوش که از دیدن چهره قشنگش نفس آدم میگرفت، یه ساعتم تموم شد اما انگار اون عجلهای به رد کردنم نداشت،هر بار که اومدم پاشم برم به بهونهی نگهم داشت و من تمام شبرو اونجا گذروندم، بل الاخره آزم پرسید فکر میکنی میتونیم باهم دوست باشیم؟ و من ناباورانه در حالی که مطمئن نبودم بهش گفتم چرا که نه؟ و دوست شدیم البته با اکراه چون روم نمیشد جواب دیگهای بهش بدم.
تو صحبتها متوجه شده بود که من به یه نوع کیک علاقه زیادی دارم، تو هفته یه روز کار نمیکرد و اون یه روز به من زنگ میزد که بیا «اپل پای» درست کردم و دعوتم میکرد، من که از یاد آوری اینکه باید برم دست پخت کسیرو که دستش به آلت هزارتا مرد خورده و چنگالی که تو دهان کسی بوده که آلت هزارتا مرد ……………….زده رو بخورم دچار چندش میشدم اما نمیخواستم دلشو بشکم،تنهأیش اذیتم میکرد یاد عیسی و مریم جلالیه تو کتاب آخرین وسواسه مسیح میوفتادم و میرفتم با اکراه و تردید،اما اون انگار دنیارو بهش دادی همیشه فیلم میگرفت و به هر بهونهای که بود منو تا دیر وقت نگه میداشت(بدون اینکه رابطه جنسی بینمون باشه) دوست بودیم با هم از طرف اون عاشقانه از طرف من با اکراه، این دوستی مثل ارهی شده بود که تا نیمه رفته تو ماتحتم نه میتونستم ولش کنم(دلم نمیومد) نه میشد باهاش باشم(بس که نفهم بودم).
اون اینو فهمیده بود و یبار که به هزار ذوق و شوق تنها روز انسانیشو خواست با من تقسیم کنه و من به بهانهای واهی از سرم وکردم رفت.چند ساعت بعد یه پیغاام تلفنی گرفتم که چرا پذیرفتن عشق واقعهی انقدر سخته؟ و من جوابی نداشتم.
چند وقت اول بیتفاوت بودم، بعدش نگرانش شدم و بعد دلتنگش، جای خالی یه دوست بد جوری اذیتم میکرد رفتم سر سراغش بعد از تقریبا ۳ ماه،اما نبود، زنگ زدم تلفنش دیسکانکت بود،با هفتا عصای آهنی و هفتا چکمه آهنی از هفتا بیابون بیسرو ته گذاشتم تا پیداش کنم و بهش بگم عذر میخوام، چشمام بسته بود نمیدیدم،تو تن فروش بودی اما من فاحشه.دلیلکارت هر چی که بود هویت انسانیت بقدری قوی بود که ئهٔ انسان موندی بیشتر، بخاطر عذابهای دنیویت پوست انداختی فرشته شدی اما دریغ که به دلم موند. باور کن هفت شب تو هفته تمام سال تمام رسپیخونههارو گشتم اما انگار آبشده بود رفته بود تو زمین و منو با دنیایی از شرمندگی تنها گذاشت،
دوست عزیز من لولیتا من از اظهار اینکه وبلاگتون رو میخونم و بهش علاقه دارم ابأی ندارم اما اگر این شخصیت شما نوشتم رو کنار بگذاره مثلما یکی از خواننده هاشو از دست میده شاید هزاران نفر اضافه بشند، و اگر با پستهای ویولتا سر ناسازگاری دارم دیگه الان دلیلشو میدونی، تجربهای که بالاتر بهش اشاره کردم. داستان نبود باور کند،حقیقتی بود که بهم یاد داد باید روراست بود که اگر بودم و روز اول دوستیشو رد میکرد جای این زخم انقدر اذیتم نمیکرد. با این همه بخاطر جلوگیری از بلوشو دیگه در پستهای ویولتا کامنت نخواهم گذاشت(قهر نکردما به همون قبله هما خانم)
violetta گفت:
وای وای وای..اومدین اینجا کله پاچه ی منو بار گذاشتین؟شما کار و زندگی ندارین؟ نمی دونین غیبت پشت سر خواهر دینی مثل خوردن گوشت کفتاره می مونه؟ منم که غافل از دنیا افتادم رو وی بی و پسته های مرحمتی…
اما در پاسخ به شما رهگذر عزیز..
ممنونم که نظرت را بی پرده گفتی. اونجایی که تو وایسادی سالها پیش وایساده بودم و می فهممت. من روش تو رو امتحان کردم. چسبیدن به اون چیزی که به نظر درست میاد. اما چیزی اون وسط می لنگید. من خوشبخت نبودم. شبها نفس تنگی می گرفتم و دورم حصاری از باید و نباید بود. من اونقدر احمق بودم که حتی نمی دونستم چه مرگمه. وقتی همه ی دکترها گفتند مشکلم «عصبی » است بهشون می خندیدم. می گفتم من که خوشبختم. شوهر و خونه و ماشین و شغل خوب دارم. تا اینکه یک روز دیدم همه ی این چیزهاست که منو داره خفه می کنه. دیدم چقدر از همشون بیزارم. زدم زیر کاسه کوزه ها و شدم ویولتا.
البته ویولتا هم خوشبخت نیست. راست میگی داره فریاد میزنه. اما فقط اونی که فریاد می زنه درد نداره. میشه تو سکوت هم درد داشت و زیرش خفه شد.همونجوری که من قبل از این تجربه کردم. از استیصال و تنهایی گفتی. من اون استیصال رو توی روزنامه ای که یک مرد تنها توی دست گرفت و از شدت تنهایی برای یک ساعت هم که شده به یک تن فروش متوسل شد هم می بینم.من این استیصال رو توی وضعیت حیات هرکدوم از آدمها به شکلی می بینم. این که من مستاصل ترم یا تو جوابی نداره. انقدر می دونم که راه نه آن است و نه این.
در ضمن من از اینکه زیر پست های من کامنت میزاشتی هیچ ناراحنی نداشتم. باز هم بزار و هر چی دوست داشتی بگو. آیا تا به حال از من بی ادبی و یا عدم تحمل دیدی که ما را تهدید به رفتن می کنی ؟ کمی مهربان تر عزیز جان.. بیا برات پای سیب درست کنم….. حالا یک گاز بزن. آره…آخ!
یسارi گفت:
دوست عزیزم رهگذر ((البته نمیدونم این اجازه رو دارم بهت بگم دوست؟!))
از لولیتا و ویولتا گفتی ، چیزی که بنده مدتها قبل با سنگی در دست گفتم و جوابش این بود که به منفورترین شخص تبدیل شدم به دشمن آزادی و آگاهی تبدیل شدم.
در شهر یکی چون من و آنهم کافر؟!
پس در همه دهر یک مسلمان نبود.
البته در این بین یکی دوتا از حرف های هما بنده رو مجاب کرد . اینکه گفت: تو متن رو بخون اگه دلت خواست نظرتو بگو و کار نداشته باش نویسند کیه و چیه مرد هست یا زن هست ایران هست یا خارجستون هست.
الانم من میخوام بهت بگم که اینجا لولیتا و ویولتایی وجود نداره .(( بلوف نیست اگر بگم سامانتایی هم در کار نیست))
تمام نوشته های لولیتا محصول ذهن ویولتا هست .
شما به آرشیو 4ماه اول وبلاگ مراجعه کن و تمام پست هارو بخون . میبینی که تمام نوشته های امروز که با نام های لولیتا یا ویولتا نوشته میشه رو یک نفر نوشته . (( و البته من چنین شخصی رو تحسین میکنم که راحت و روان میتونه بعدهای مختلف زندگی و فکرشو بنویسه )).
اما در زمینه ی اجتماعی تحسینش نمیکنم و براش هورا نمیکشم ، چونکه قبلاهم گفتم در دنیای امروز سکس پشت سکس و عوض کردن همتختخوابی هنر نیست. شجاعت نیست ، جسارت نیست ، حتی تجربه کردن خاصی هم نیست. و اگر جسارت نباشه میخوام بگم یک جور مرض ((کرم)) هست. (( اما محدوده ی زندگی شخصی ایشون هست و بنده رو سننه؟؟؟؟!))
رهگذر عزیز:
ما انسان ها و ما آدم ها ،تخته نیستیم که یک رو یا یک بعد بیشتر نداشته باشیم.
ممکنه من فعال سیاسی باشم و از اونطرف در زندگی خانوادگی هزار مشکل و نابسامانی داشته باشم و در زمینه تخصصی و شغل موفق باشم . ممکنه خانم باز باشم و از اونطرف کتاب خون و اهل مطالعه هم باشم .
زندگی بعدهای مختلفی داره و شما وقتی که چندبعدی بشی این احتمال زیاده که به تزلزل برسی و یا اینکه دنیارو بی معنا ببینی (( که انصافنم دنیا جای گوه و بی معنایی هست))
به قول ژیژک :
«زندگی احمقانه است. مجموعهای از چیزهای بیمعنی که هیچ درسی به تو نمیدهد »
خانوم بازها و یا عاشقان سکس لزوما همه اهل تخمه شکستن و فیلمفارسی نیستن .
همونجور که خسرو شکیبائی بازیگر و گوینده ایی توانا بود و از سویی دیگر به تریاک اعتیاد داشت.
ما آدم ها همه ترکیب هستیم از ضعف و قوت از خوبی و بدی. از ثبات و تغییر ،از جهل و اگاهی، از پاکی و هرزگی ، از عصیان تا آرامش. از عاطفه تا منطق.
ما خالص نیسیتیم عنصر نیستیم ترکیبیم
«در این دنیا به جستجوی هیچ چیز نابی نباشید چونکه خودمونم ناب تشریف نداریم»
آنیشتن نابغه و اعجوبه ی علم بود اما یک انسان کاملا شکسته خورده در زندگی خانوادگی اون آدمی بود که عرضه نداشت به ذهنش محب کنه و یک بی دیسیپلین در روابط اجتماعی بود.
سامان»…» لولی»…» ویول»…» ((تا)) «آنیشتن» تشریف داره 🙂
بگذریم
… سال سال آگاهیه … ایشون کین چین کجان رو ایگنور کنیم و به آگاهی مشغول بشیم تا در جهل مرکب ابدالدهر باقی نمونیم.
آی ِ ی گآرسوون … ،دوتا پیک آگاهی وردار بیار بزنیم به تنو بدن روشن شیم .
بابت اولین روده درازی سال جدید عذر میخوام
بنده امسال رو میخوام برای خودم سال سکوت نسبی اعلام کنم. 🙂
نسوان گفت:
صد بار توضیح دادیم اما باز هم میگم. آرشیو این بلاگ از توی بلاگفا به اینجا منتقل شده و همه ی ارشیو زیر اسم یک نفر اومده . ما هم از شدت کون گشادی هیچ موقع نرفتیم نوشته ها رو از هم جدا کنیم. این دلیل نمیشه که ما یک نفریم.ما خیلی نفریم. بیشتر از اونکه تو بدونی! مگه بخوای بگی که وحدت در عین کثرت و این حرفهاست. در اون صورت خوب جوات یساری هم همون اسکارلت میشه. اشتب می کنی کلا. اما چون قرار شده سکوت نسبی کنی، دارمت. برو خوش باش.
یسارi گفت:
اون آدمی بود که عرضه نداشت به ذهنش محب کنه = عرضه نداشت به زنش محبت کنه .((یعنی گیتاریست خوبی نبود، بلــت نبود شب ها چه جوری پنبه ی عیال مربوطه رو بزنه که همچی دل و رودش حال بیاد 🙂 و برا اموات آنیشتن صلوات بفرسته ))
اشتپول نوشتم ببخشید
ویدا گفت:
من واقعا متاسفم برای جامعه ای که هنوز مرد تحصیل کرده و مدعای فرهنگش می تونه سرش رو بالا بگیره و به راحتی بگه برای پر کردن تنهایهاش رفته تن یک شخصی رو بخره….. ولی به راحتی به خودش اجازه بده زنی که به دنبال دل خودش می ره رو….. انسان وقیح و بی هویت، هر هر مسلک(به ضّم ه) و فاحشه خطاب کنه….. و به رک و راستی خودش هم افتخار کنه……
و بدتر از اون به زنی که باهاش ارتباط برقرار کرده بگه…. تن فروش…. در حالی که طرف دیگه معامله رو فراموش کنه……
من سوالم اینه ….. آیا انسانی که توانایی این رو نداره که ارتباط درست انسانی برقرار کنه و برای پاسخگویی نیازهای اولیه خودش هم مجبوره معامله کنه…… میتونه خطهای اخلاقی و غیر اخلاقی رو مشخص کنه؟ و برای کسی که تو عمرش با کسی معامله نکرده…. تعیین تکلیف کنه؟و برچسب بزنه؟
نه آقا جان…. شما برو به حساب کتاب کارهای خودت رو بکن….. و ما هم به کسی که بدونه چطوری با دل ما ارتباط برفرار کنه پایبند خواهیم بود…… ولی هرگز خودمون رو فریب نخواهیم داد که الکی زنجیر به پامون ببندیم و وفادار کسی بمونیم که فکرش بالاتر از معامله نمی ره…….
و در آخر هم صراحت لهجه ما رو بذارید به پای رو راستیمون…… اینکه نمیخوام و یا بلد نیستم چیزی غیر از اونی که میبینمرو بگم، خدارو شکر انقدر ساده هستم که به سادگی میپرسم.و انقدار صاف که به اون شکل که فکر میکنم جواب میدم……..
رهگذر گفت:
خوب بود قبل از اینکه جواب بنویسی مطلب رو کامل میخوندی، البته جامعهای که مردش امثال من(من ادعای تحصیل کرده بودن نکردم) و زنش خانومی هرزه در ذهن نه در بدن هست صد البته جای تاسف داره اینکه ادعا میکنی چون شریک جنسیت خیانت پیشه بوده پس شما هم میتونی هر کاری دلت خواست انجام بعدی نشون دهنده سطح درک و فهمت هست و من دلیلی برای بحث نمیبینم.در ضمن یه توضیح کوچولو هم در مورد تن فروشی و هرزگی دادم، زیاد هول نشید خانوم روشنفکر که بزرگترین مشکل امروز شما اینه که تفاوت میان روشنفکری و هرزه گری رو نمیدونید.
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﺑﻮﺩﻥِ قلب فاحشه ها
و ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺑﻮﺩﻥِ ﺫﻫﻦ
ﺑﺎﮐﺮﻩ ﻫﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ…ﻗﻠﺐ ﻓﺎﺣﺸه ها ﺩﺭ
ﺣﺴﺮﺕ ﻋﺸﻖ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺫﻫﻦ
ﺑﺎﮐﺮﻩ ﻫﺎ ﺍﺳﯿﺮ ﻣﻮﺟﯽ ﺍﺯ ﻏﺮﯾﺰﻩ ﯼﺍﺭﺿﺎ نشده
رهگذر گفت:
dar zmn man sharik jensi dashteh v daram v on tanha mored tanfroshi v tan khari bood az goftanesh ham tarsi nadaram.
ویدا گفت:
اولا شما توضیح ندادید… برچسب زدید…. حتی اگه ما فاحشه باشیم…. فکر نمی کنم به کسی مربوط بشه……
دوما….. من ادعای این رو نکردم که اگه شریک زندگیت خیانت کرد…. تو هم اجازه خیانت داری….. اگه کسی ابله هست دلیل نیست من هم ابلهانه رفتار کنم….. گفتم….. من پایبند کسی که برخورد درست رو بلد نباشه نخواهم ماند….. و به راحتی به فراموشی خواهم سپردش….. چون اگه شریکی برای خودم انتخاب کرده باشم…. فقط شریک دلم خواهد بود….. از دست دادن اون هیچ ضرری رو متوجه من نخواهد کرد تا بخوام نگران از دست دادنش باشم….. و به راحتی به دست باد خواهم سپرد نه اینکه من هم تلافی خواهم کرد و خیانت خواهم کرد…..
خلاصه مطلب اینکه به جای اینکه بشینیم زندگی و شخصیت مردم رو سبک و سنگین کنیم….. و بگیم چه کسی فاحشه ذهنی هست…. چه کسی فاحشه جسمی….. به کار و زندگی خودتون برسیم…. چون حساب کسی پاکتر از حساب دیگری نیست…… کار همه ما می لنگه….. به جای اینکه دیگران رو ببینیم و به فکر اصلاح بقیه باشیم…. به فکر خودمون باشیم……
انگی که ایندفعه به ما زدید رو می بخشیم….. ولی بعد از این به کار خودتون باشید…………
جـوات یساری گفت:
ویدا تو که دیروز میگفتی خیانت خیلی حال میده ؟!
اهل آبادی گفت:
ویدا جان گفتی که:
«خلاصه مطلب اینکه به جای اینکه بشینیم زندگی و شخصیت مردم رو سبک و سنگین کنیمو بگیم چه کسی فاحشه ذهنی هست، چه کسی فاحشه جسمی، به کار و زندگی خودتون برسیم. چون حساب کسی پاکتر از حساب دیگری نیست، کار همه ما می لنگه، به جای اینکه دیگران رو ببینیم و به فکر اصلاح بقیه باشیم، به فکر خودمون باشیم.»
راستش من یکی که نزدیک یک ساله اینجا رو می خونم و شاید خیلی های دیگه که به اینجامعتاد شدند نمی تونیم به فرمودۀ شما عمل کنیم. ماها اگه هفته ای یه بار ویولتا رو به خاطر هوس بازی هاش سرزنش نکنیم راحت نیستیم. ما دیگه معتاد به قضاوت کردن و انگ زدن و محکوم کردن شدیم. خود ویولتا هم اینو میدونه و با اینکه سرش به درس و زندگیش گرمه و حواسش از منو شما هم جمع تره، اما هر از گاهی یه پست خیانت کارانه سر هم می کنه تا ماها از خماری در بیایم. این قالبیه که ویول با هوشمندی برای نظر سنجی و طرح سوالات خودش از جامعه ابداع کرده و ذهنیات خودش رو از این طریق با ما به اشتراک میگذاره. شما این آتشباری های مشقی رو زیاد جدی نگیر. تو محل ما به این درگیری ها میگن دعوای رفاقتی: حتی اگه کسی هم ناقص بشه عمراً برن کلونتری و شیکایت میکایت.
ویدا گفت:
ج: بهتره آخرین کامنت من تو پست قبل رو هم بخونید…من نگفتم من از خیانت کردن لذت می برم….. گفتم کسایی هستن که براشون لذت بخش هستش….
اهل آبادی…..
من چند روز پیش تو گفتگوی که با هما داشتم…. گفتم مهم نیست که ویولتا واقعا این کارها رو می کنه یا نه….. مهم اینکه ما وادار به فکر کردن می کنه که با مواجهه با این شرایط داریم چیکار می کنیم…. مشکل من هم دقیقا با اینکه ما دیگه معتاد به قضاوت کردن و انگ زدن و محکوم کردن شدیم…. فقط اونطور که دوست داریم می بینیم….
نه تنها قضاوت می کنیم…. برخوردمون هم بر اساس قضاوتهامون هست….. مثلا تو جامعه ایران….. اگه به کسی انگ فاحشگی زدن…. قدم بعدیش این خواهد بود که فکر کنن که اون خانم باید بر اساس خواسته های آنها عمل کنه….. و هر وقت که آقایون محترم اراده کردن اون خانم باید تو تخت اونها حاضر باشه….. من تا چند سال پیش که تو ایران بودم….. اگه دختری دوست پسر داشت …. اینطور معنی می شد که این خانم با هر کس و ناکسی رابطه خواهد داشت….. و رد هر گونه درخواستی… توهین به شخص مقابل تلقی می شد و هزاران مشکل دیگه….. من دوست پسری داشتم که خانواده ام هم در جریانش بودن…. و خودم هم بسیار دوستش داشتم….. ولی از دست آقایون محترم آسایش نداشتم…… فقط کافی بود کسی از این موضوع مطلع می شد….. دیگه فرقی نداشت که رفتار من چقدر سرسنگین و در چارچوب بود…… اون آقا اونطور که دوست داشت حرف می زد…. شوخی می کرد……
رهگذر گفت:
من قصد اینو ندارم که کامنت دونی اینجارو محل دعواهای شخصی خودم با موجودی که درک مطلب عاجز هست بکنم، بود یا نبود شما هم برام علی السویه هست، دینی هم به کسی خصوصا به شما ندارم که بخواهید ببخشید یا نه.
مطلبی به شکلی کلی بیان شده اینکه شما به خود گرفتید ناشی از شک پنهان ذهن شما به هویتتون هست.و اینکه به تناوب با اشخاصی روابط داشتید که ته دلشون چپو راست میلرزیده و باعث شده ته دل شما هم بلرزه ناشی از چیزی در ذات شماست که ارتباطی به من ندارد در ضمن اصلا معلوم نیست که پیش لرزههای دل شما باعث لرزه دل اون آقا بوده، مگر نه اینکه دزد هم وقتی میره دزدی میگه الهی به امید تو.
اون بالا اشاره کردید به تنهایی من، برای فهمیدن معنی تنهایی یه سری به مثنوی معنوی مولانا، شعر آهو در طویله خران بزنید شاید کمکتون کنه به فهمیدن تنهایی بعضی از تنهأیها.
مسلما این آخرین کامنت من به کج فهمی شماست و شما ازادید هرچه دوست دارید بنویسید، ولی من بئا به توضیحی که پیشتر دادم جوابی نخواهم داد
مدونا گفت:
رهگذر جان من داستانتو خوندم ودرکت کردم … من داستان های ویولتا رو میخونم و لذت میبرم، من مثل اون زندگی نمیکنم ولی نوع زندگیش برام جالب و هیجان انگیزه، به صرف اینکه من مثل اون رفتار نمیکنم محکومش نمیکنم، هر جور برخوردی با زندگی زیبایی های خاص خودشو داره، اگه همه عین هم زندگی میکردیم چقدر این دنیا خسته کننده میشد واقعا… من حرفای ویدا رو میفهمم، باهاش در بعضی موارد موافق نیستم ولی میفهمم از کجا میاد حرفاش و چی میخواد بگه. همه ما زخم یه عشق نافرجام رو به دوش میکشیم، این زخمی که خوردیم در هر کدوممون یک نوع عکس العمل دفاعی به وجود میاره. یکی تصمیم میگیره دیگه هیچوقت عاشق نشه، یکی میخواد رکورد پارتنر عوض کردنو رو بشکنه، یکی میخواد حتی اگه توی یه رابطه خوشحاله خیانت کنه، یکی مذهبی میشه، یکی با اولین نفری که سر راهش قرارگرفت ازدواج میکنه … یکی هم برای همیشه از جنس مخالف متنفر میشه. اگه خوب بهش فکر کنین، یه رابطه ای، یه روزی باعث شده که ما عکس العمل فعلی مونو در مقابل جنس مخالف داشته باشیم. پس عوض محکوم کردن همدیگه بیاین همدیگه رو درک کنیم چون همه در واقع یک درد مشترک داریم و اون گم شدن و گیج خوردن توی این وانفساست …
در مورداستفاده از واژه هایی مثل فاحشه و هرزه به صورت توهین آمیز به شدت مخالفم. بدن هر شخصی متعلق به خودشه، اگه کسی تصمیم بگیره از این طریق امرار معاش کنه این مسئله فقط به خودش مربوطه. اگه خریداری وجود نداشت، تن فروشی هم به عنوان یک شغل به وجود نمی آمد، یک زن که برای امرار معاش از سکس استفاده میکنه در روز با تعداد زیادی مرد سر و کار داره و این نکته ی جالبی رو نشون میده: تعداد مردهایی که با حرفه ی فاحشگی سر و کار دارند به مراتب از تعداد زنانی که از این حرفه امرار معاش میکنند بیشتره و همچنان این واژه به عنوان یک واژه ی توهین آمیز برای زنان به کار میره و نامی برای مردانی که از این سرویس استفاده میکنند گذاشته نشده در حالیکه اونها طرف دوم این معامله هستند و تعدادشون هم به مراتب بیشتره از زنانی که با این حرفه سر و کار دارند …
و در آخر:
گفتی:(( فاحشه بیشتر به انسان وقیح و بی هویت، هر هر مسلک(به ضّم ه) اطلاق میشه)) البته این برداشت شماست و جناب دهخدا تفسیر دیگری دارند: فاحشة. [ ح ِ ش َ ] (ع ص ) زن زناکار و رسوا و بدکردار. روسپی . هریوه . (ناظم الاطباء). جنده
رهگذر گفت:
مدونای عزیز
حق اظهار نظر در مورد هر چیز همزاد انسان هست و همه ما این حق بدیهیرو داریم که در مورد چیز که در دایره مدرکاتمون هست (به ضّم میم) هست اظهار نظر کنیم، و همون طور که هیچ آثر انگشتی مشابه هم نیست نظرات هم میتونه متفاوت باشه(صرف نظر از اینکه یه تعداد اصول بدیهی وجود دارند که همه حتّی به شکل ظاهری هم باهاش موافقند)
همونطور که خودت اظهار کردی فاحشه شکلی عام داره از روسپیگری تا وقاحت(قحبه) و الی ماشاللاه، اما خود فروشی لغتی برای منظوری خاص هست حالا ما اینجا بنا نداریم در مورد معانیه الفاظ بحث کنیم، کما اینکه هر مردی هم میتونه فاحشه باشه و اصولاً من یا من نوعی در مقام قضاوت مردم نیستیم.با توجه به بحثأی که در پست قبل عنوان شد (کلیت نظرات از دید من امیدوار کننده بود) من مطلبی رو بر اساس توضیحی که همین بالاست مآ به شکلی کلی عنوان کردم و لولیتا زحمت کشید جوابی داد که جواب ایشون منو ناگزیر کرد به طرح اون کامنت یک کیلومتری که اساسا باید میرفت تو اون پست اشتباهی فرستادم اینور.حالا اگه شخصی اینو بخودش گرفته من مقصر نیستم بخش اولش نظر من نسبت به ویولتا بوده و بخش دوم حدیث نفسی که مجرم بودن خود منو هم مطرح میکنه و هیچ جایی برای افتخار نمیذاره اما من انقدر در بینش خودم با خودم صادق هستم که اونو بگم.
دوست عزیز من ما اکثرا نقابی از روشنفکری رو دودستی رو به چرهمون گرفتیم اما تا موردی پیش میاد که نقطهای از پنهان مرو تو ذهن خودمون هدف قرار میده سریع نقاب رو میندازیم چادر به کمر میبندیم و عین زنای شاه عبدو العزیز شروع میکنیم به کولیگری.
چرا؟ چون کامنت گذار نا خواسته بخشی از وجود مارو که دوست نداریم هدف قرار داده و این باعث رنجش میشه و اجازه نمیده تا کامنت رو کامل بخونیم، درکش کنیم بعدا اظهار نظر.
من خودم رو نسبت به اون تن فروش، فاحشه خطاب کردم، و ایشون رو در مقامی بالاتر از خودم معرفی کردم (در اون مورد به خصوص که در زندگیم فقط یکبار پیش اومد).
امیدوارم توضیحات کافی بوده باشه
ویدا گفت:
مدونا جان…..
حرف عشق شکست خورده و دل شکسته نیست….. چون حقیقتش فکر می کنم تا حالاش آدم خوش شانسی بودم …. تو همین دو سه تا رابطه ای که تا حالا داشتم….. این رسم روزگار بوده که نخواسته ما به هم برسیم…. جدایمون به خاطر شکست و خیانت و غیره نبوده…..
ولی تا دلت بخواد …. تو اون جامعه عذاب کشیدم….. و زیر شکنجه روحی بودم….. فقط و فقط به خاطر اون جامعه مردسالارانه و اینکه زنان ما به جای تربیت مردان… بهشون پر و بال دادن ….. همیشه با خودم فکر می کردم…. منی که خانواده ای داشتم که قید تعصبات نبوده…. و به من اجازه داده اونطوری که دوست دارم زندگی کنم و همیشه پشتیبانم بودن…… من املی که بجز مدرسه و سالن ورزش و کتاب و مجله کار دیگه ای بلد نبودم…. نه اهل مد بودم و نه تا یکی دو سال پیش اهل آرایش….. اینقدر از تعرز به حریم ام تو اون جامعه عذاب کشیدم….. دخترها و زنان دیگه چی کشیدن؟!!…..
وقتی که تصمیم به کمک به زنان کشورم کردم….. فهمیدم که چی کشیدن و چی می کشن….. می دونی تا وقتیکه ما همت نکنیم…. حال روز دخترانمون هم مثل خودمون خواهد بود…… شاید هم بدتر…..
خسته شدم از جامعه ای که اینقدر راحت هرکسی جرات می کنه به حریم یک زن تجاوز کنه …… این دیگه اوج وقاحت فرهنگ یک جامعه رو نشون می ده که…. کسی به راحتی به یک زن انگ فاحشه بودن بزنه…..
مدونا گفت:
رهگذر جان، گفتم که درکت کردم، فقط خواستم بگم، همه مثل هم هستیم زن و مرد هم نداره عزیزم. یه چیزی هم بگم؟ اگه بالاخره موفق بشی و اون دخترو پیدا کنی، میدونی هیچی عوض نمیشه؟ شاید تا یه مدت کوتاه ولی بعدش حس تو همونه، اگه هم واسه عذرخواهی دنبالش میگردی اینکارو نکن، عذرخواهی تو حالشو بدتر میکنه … به قول خارجیا:
Let go
ویدا جونم، عزیزم میفهممت ولی باور کن مشکل جامعه ما فقط مسائل زنان نیست، خانه از پای بست ویرانست. یه کار خیلی اساسی تر لازمه انجام بشه که مسائل زنان هم خود به خود داخل اون پکیج هست. از الان باید روش کار کنیم، باید روی نسل بعدی کار بشه فکر هم نمیکنم به عمر من و تو قد بده ولی از یه جایی باید شروع بشه. وقتی این مردم یاد گرفتن اینقدر از هم متنفر نباشن، وقتی یاد گرفتن صبح ها به هم سلام و صبح بخیر بگن و لبخند بزنن توی خیابون، وقتی کلاه برداری و سر هم شیره مالیدن هنر نبود، وقتی دروغ به عنوان یه صفت بد اخلاقی معرفی شد و نه زرنگی وقتی کارمندای دولت به جای وقت کشتن و از زیر کار در رفتن فهمیدن که کاری که تک تکشون انجام میدن برای پیشرفت کشور حیاتیه و خیلی وقتی های دیگه، این آدما عوض میشن، دید و درکشون هم چه نسبت به هم و چه نسبت به زنان فرق خواهد کرد. دیگه هم هر حکومتی نمیتونه سرشونو شیره بماله و زیر بار خیلی چیزا نمیرن. همونطور که گفتم به عمر ما شاید قد نده ولی باید از یه جایی شروع شه. نمیدونم از کجا، ولی میدونم که میشه شروع کرد.
بابک گفت:
خب اگه حال می کنه بیاد اینجا لودگی ببینه، بزار بیاد. ولی اگر بخواد زرت بزنه، قاعدتا باید بدونه داره به چی اعتراض می کنه. آمده برای دفاع از «جدائی نادر» به وبلاگ میپره. اونجور که من خوندم، شما هم از اون فیلم تعریف کرده بودی. اینو می گن یه کاره
what is your problem?
راستی، ضمنا به اون لینک که پائین این صفحه آقا یا خانم 123 داده حتمن، حتمن نیگا کنین. خیلی آموزنده س و نشون میده که حضرت امام خامنه ای با امام 12 به گفتۀ خود شماره 12 نسبت داره و خلاصه همه چیزو روشن می کنه.
هما گفت:
مدونا جان
از حرفات لذت بردم ……بیشتر پیششش ما بیا
ویدا جان
بنظرم بخاطر مشکلاتی که اسم بردی …..شما داری از اونور بوم (بام؟) میوفتی منحصرا در امروز رهگذر حرف بدی نزد حتی با گذاشتن کامنت از سوء تعبیری که ممکن بود در کامنتش در پست قبل پیش بیاد جلوگیری کرد و واکنش شما بسیار عجیب بود ..یعنی واقعا بنظر میومد نفهمیدی چی گفته و برداشت اشتباهی کردی ..من اینطور حس کردم
اما اینم که در کل ما بخواهیم مثل فیمینیست های وطنی ریشه مرد رو (هرمردی) بسوزونیم یک جنگ افروزی احمقانه است (برای مثال ارجاعت میدم به مصاحبه پارازیت با شادی صدر که در فیس بوک پارازیت هست ) که هر مردی ظالمه و باید یا له اش کرد یا کشتش چون وارث ظلم مردانه به طول تاریخ و این یقین ؟؟؟ هست که حتما پسر امروز فردا مردی ظالم خواهد بود
درحالیکه شما در هیچ مقاله و مصاحبه فیمینیست های خارجی ارجینال از این نظرات وحشتناک نمی بینی و ظاهرا باز ما یک چیزی رو نصفه و نیمه از اصل خارجی اش کپی کردیم اونم ناقص یعنی اونجاش که مطابق علاقه مون بوده برداشتیم و اونچه نبوده اصلا نگاه نکردیم
ببین من هیچ شکی حتی به اندازه سر سوزن نسبت به ظلمی که بر ما رفته و میره ندارم اما در اینم شک ندارم در این فضا اگه کینه بکاریم بی شک کینه برداشت می کنیم و این به نفع هیچ کس نه زن و نه مرد نخواهد بود
من باور دارم باید نگاه ما برای حل مشکل زنان انسانی باشه نه جنسیتی …یعنی نه چون من زنم نباید بهم ظلم شه بلکه چون مثل برادرم انسانم نباید ظلم ببینم
اینکه هی ما داد بزنیم زن ..ظلم زن …. حق زن ……داریم ناخوداگاه مردان رو تحریک می کنیم به جبهه گیری ..اونم مردانی که تربیت شدن به طول تاریخ و طبیعت به مردسالاری …خب این نتیجه ای برای ما نداره
اما اینکه به پسرمون و برادرمون بفهمونیم زن هم انسانه و هیچ فرقی در حقوق با مرد نداره و بقول خودمون انسانیت رو فرای جنسیت یادش بیاریم بدون اینکه تحریکش کرده باشیم ..بنظر من مارو به نتیجه والاتر و سریعتری می رسونه
من نظرم اینه درسته زخم خورده ایم اما انتقام فقط راه مون رو طولانی تر می کنه
رهگذر گفت:
دوست محترم ما هنوز از درک اصول ابتدایی آزادی عاجزیم، اون وقت میخواهیم آرمان شهر تشکیل بدیم، هنوز تعریفی از آزادی،دموکراسی هماهنگی این اصول با فرهنگ و مذهب اکثریت که برخاسته از جغرافیای متفاوت ما با خواستگاه ابتدایی موسسین این اصول هست، نداریم
صرف خواندن یه تعداد کتاب همه احساس تافته جدا بافتهای رو داریم که جامعه از درک اون عاجز مونده. ما ایرانیها به طور مادر زاد متخصص هستیم در سه چیز که با «سین»شروع میشه و اونها عبارت هستند از سکس، سیاست و سینما.
چرا؟ چون چوسان پسان خودمونو با طرح این تیپ مسائل عامه پسند بهتر میتونیم بالا ببریم.
بخاطر همین دلایل ساده هست که اختلافی عمیق بین توده عظیم عوام و خواص در ایران سالهاست حاکمه و شاید یکی از دلایلی که مولا جماعت راحتر با عوام الناس ارتباط برقرار میکنند اینه که روشنفکرای ما زیادی روشنفکر هستند و به تطابق میان اصولی که به اون معتقد هستند با فرهنگ(به شکل کلی اون) با محیطشون فکر نمیکنند.
بعضی از این اصول فرهنگی یه شبه بوجود نیومدند که یه شبه از بین برند، و ریشه در قدمت و تاریخ این جغرافیای به خصوص دارند، و اینکه امروزه روزی ناپسند به نظر میان به خاطر تضادشون با مدرنیته غربی هستش.
ما نمیتونیم تمام و کمال غربی باشیم چون مرد ایرانی با مرد مثلاً استرالیأی متفاوته همون طور که زن ایرانی با زن استرالیأی متفاوت هست، پس با توجه به این نکات ما باید سعی کنیم تا به اصل مون برگردیم و انهارو به روزرسانی کنیم تا از افتادن از اون طرف بوم جلوگیری بشه.
123 گفت:
پیش بینی هایی از حوادث سال های آینده ایران و جهان
http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=103&catid=52
ناشناس گفت:
???? 😕
marmooz گفت:
به به سال جدید و دعواهای جدید. خدا به خیر کنه!
منصف گفت:
امان از دست مکر و حیله زن. ولی تو حالا حالا مونده که بتونی منو گول بزنی.
در 18 مارس برات نوشتم که موقعی که میزان خواننده هاتون خیلی سقوط کرده درست نیست که بگید وبلاگتون در میون وبلاگهای ورد پرس اول شده. درسته که میون اونها اول شده ولی در حقیقت شما خیلی خواننده( حدود هشتاد درصد ) از دست دادی. این روش تبلیغ برای خودتان گول زدن خوانندگان است.
بعد از اینکه من این مطلب را برات نوشتم فورا دیدم در همون روز میزان خواننده ها از چند صد نفر مثل موشک جهش کرده به چند هزار نفر!!! بعد دوباره مثل سنگ به حدودای صفر رسیده. برو سایت Alexia را ببین. امروز رفته زیر صد .
خوب این حالا دو حالت داره یا شاید شما اونقدر در نوشتن واردی که یکدفعه بعد از شش ماه میزان بازدید واقعاً به چند هزار نفر در یک روز خاص رسیده.
یا یک نفر آدم بیکار نشسته در عرض یک روز اونقدر به سایت شما وارد شده تا برای همون روز میزان بازدید را به چند هزار نفر برسونه.
حالا من بنا را بر این میذارم که شما اونقدر محبوبی که در در عرض فقط یک روز خاص یکدفه چند هزار نفر اومدن شما را بخونند و شما به خاطر اون از خواننده هات تشکر کردی.
ولی میدونی این وسط یک مشگلی است که هر چی میگردم براش جوابی پیدا نمیکنم ، شاید شما جوابش را بدانی؟ میدانی که چرا با اینکه تعداد بازدید چند ده برابر شده پس چرا میزان نوشته های بازدید کننده ها اصلا رشدی نداشته؟ نمی شه که همه لال مونی گرفته باشند؟
میدونی بیشتر فکر میکنم یک نفر موقع عید خیلی بیکار بوده و هی نشسته کلیک کرده.
"@*,*@" گفت:
کانتر وردپرس نسبتاً هوشمند طراحی شده و با رفریش یا کلکیک متوالی بالا نمیره
امتحان بفرمائید بهتر متوجه خواهید شد
منصف گفت:
دلبرم، نگو که نمیدونی چطور میشه کونتور ورد پرس را گول زد و به اشتباه انداخت. اینو که هر بچه ای میدونه. الان همین نسوان یک کنتور اینجا بذاره تا مخلصت برات 100 تا 100 تا بالاش ببره.
تنها چیزی که تقلبش خیلی سخت تره نوشتن دویست و یا سیصد تا پاسخ ازطرف بازدید کنندگان است.
"@*,*@" گفت:
بعید میدونم راهی داشته باشه
در حال حاضر تعداد هیت980927 هست
میفرمائید صدتا صدتا بالا بردن مقدور هست!!!
شما اینکارو اگر ممکنه طی 6 ساعت انجام بدید و تعداد هیت رو به رقم تقریبی 98666 برسونید تا بنده مطمئن بشم که بالا بردن هیت به صورت منوال مقدور میباشد
"@*,*@" گفت:
986666
Sorry
نسوان گفت:
velesh kon baba ,baazia arzeshe javab dadan nadaran. az aval ham nabayad javabesho midadam.
نسوان گفت:
با اینکه ارزش نداره جوابت رو میدم. چون نه زیاد و نه کمی مخاطب دلیل ارزش یک بلاگ نیست. اگرچه ناز عروس به جهازشه و ناز ما به خواننده هامون . نه چون زیادن. چون عزیز و فهمیده و دوست داشتنی هستن ( منظورم البته مطلقا شما نیست )ه)
اون روز که میگی یکی از پست های ما توی بالاترین داغ شد و 15000 بازدید کننده داشت. بخش نظرات پست رو هم بسته بودیم. چون نخواستیم شلوغ بشه می تونی بری لینک رو توی اون تاریخ تو بالاترین پیدا کنی.این روزها هم عید است و کمتر کسی به بلاگ سر می زند. البته این توضیح ماست حالا که انقدر این قضیه برات جدی شده. اما از من می شنوی راه خودت را بگیر و برو. تو اصلا فرض را بر این بگذار که این بلاگ یک خواننده هم ندارد. وایسادی چی رو ثابت کنی؟ باید ذهنت خیلی بیمار باشه که فکر کنی یکی 15000 بار اینجا روکلیک کرده که تو رو فریب بده. تو اصلا کی هستی؟ خیلی بیماری دوست من. برو دکتر. برو
منصف گفت:
حالا چرا عصبانی میشی؟ جوش نیار. خوب مجبور نیستی که دروغ بگی. اگر هم میخوای دروغ بگی یک دروغی بگو که قابل قبول باشه.
این سایت بالاترین با اون همه لینکش الان روزانه به طور متوسط روزانه چند هزار باردید داره تازه الان که نزدیک عیده و خیلی ها هم رفتن به مسافرت و کمتر به اینترنت دسترسی دارن حالا یکدفه یک لینک از شما گوش شیطون کر 15000 بازدید گرفته؟
حالا این لینکت که میگی توی بالاترین داغ شده را به من نشان بده من که هرچی توی لینکهای داغ شده یک هفته پیش و حتی قبل تر گشتم اثری از لینک داغ شده تو ندیدم. تو به من نادان بگو کجاست تا ببینم.
اگه آدرس لینک در بالاترین را بدی اونوقت معلوم میشه که چند تا روش کلیک کردن تمام لینکهای قدیمی تر شما توی بالاترین حدود 70 تا 80 تا کلیک داشتن و نه 15000!!!!! تفاوت 70 تا با 15000 تا ، خیلی زیاده مگه نه؟
تازه این لینکی که میگی نظراتش بسته بوده ، منظورت همون عکسها است؟ یعنی 15000 نفر آدم بیکار بودند که عکس بیان عکس آبجوی خورده شده دوستت را ببینن؟ یا پسته هائی را که مامان جونش براش فرستاده؟ نکنه منظورت عکسی هستش که تشکر کردی از خوانندگان؟ آی وای نگو که این عکس شاهکار عکاسی بودش !!!آخه این هم عکسی است که در بالاترین داغ بشه و 150000 خواننده بیاد ؟!!!!!!! تازه این همه آدم نمی تونست جای دیگه بنویسه؟
حالا یک نفس عمیق بکش و سعی کن عصبانی نشی . اصلا بی خیالش
جـــوات یسارi گفت:
هر وَخـت رفتی دکتر ،یه دونه شماره هم برا لولیتا بگیر
مـثه اینـکه خانوم دکتر دوباره آب روغنشون قاطی شده
شهرزاد قصه گو گفت:
بهار اینترنتی، بر تمامی نسوان و رجال سایبر فرخده باد 🙂
پریسا گفت:
من هی سعی می کردم یه جوری بگم نرید این اخراجیها رو .. بعد هی همه می گفتند » آزادی بیانت پس چی شد» یا اینکه » چرا همه چی رو سیاسی می بینی» !!!!!!!! نمی تونم بگم چقدر از دیدن این جمله ات شاد شدم .. دقیقا همون جمله ای بود که دنبالش بودم .. یعنی الان شادم !! دمت گرم
هما گفت:
ببخشید یعنی چی اینو فیلمو ببینین اینو نبینید؟ پرفروش ترین فیلم سال رو چرا نباید دید؟ اصلا چرا باید تصمیم جمعی باشه که فیلمی دیده بشه یا نادید گرفته بشه؟ اخراجی ها سطح درک ما از سینماست ..سینمای ما مثل اقتصاد ماست ..مثل سیاست ما ….مثل همه چیزهای دیگمون ..حتی مثل انقلاب و اعتراضمون …چرا نباید اخراجی ها رو ببینیم؟ چون کارگردانش باتوم زن بوده؟ مگه بقیه فیلم های سینمای ما (جز از تعداد انگشت شمار) ..شاهکارن؟ نه همینن …چهارتا دلقک که با لودگی به فرهنگ وملیت و اعتقاد …مارو ریشخند میکنند … اصلا 5 تا فیلم خوبی که در یکسال اخیر از سینمای ما دیدند فکر کنید؟ کدوم ها؟
فیلم ها در سینما فروشی ندارند و سریع به بازار خانگی راه پیدا می کنند و سر از بقالی ها در میاورند ….متوسط تیراژ یک فیلم حدود یک ملیون است…به ازای هر نسخه قانونی حدود 10 نسخه غیر مجاز تکثیر میشه .. و اگر متوسط هر خانواده 4 نفر باشه یعنی چیزی حدودچهل ، 50 ملیون نفر فیلمی که همین دلقک ها میسازند رو می بینه و این یعنی سلیقه جامعه … اینکه بگیم چی ببینید و چی نبینید فقط باعث مسخره کردن خودمون میشه …
فیلم هم مثل موزیک مون ..مثل کتاب و تیراژش …مثل روزنامه و سرانه مطالعه در کشور …
بنظر من مشکل خیلی بزرگتر از اینه که مابگیم فیلمی رو ببینید یا نه
ویدا گفت:
هما جان…..
موافقم…. مبارزه مدنی خوب هستش….. ولی حمایت از هر ایده ای مثل همین تحریم فیلم…. کار درستی نیست…. چون اولا کار سختی برای دولت نیستش…. که بخواد جلو سینماها صف آرایی کنه و مردم رو از مبارزه نا امید کنه….. فردا مردم بیان بگن…. بیایید پول گاز و آب و… پرداخت نکنیم….. تو دلمون می گیم…. فیلم اخراجیها رو چطور تحریم کردیم…. این یکی هم روش…. فکر می کنم حتی این ایده تحریم این فیلم از طرف خودشون باشه…..
دوما … ایده تحریم یک فیلم برای کسایی که داد از آزادی بیان می زنن….. جالب نیست…. خوب ما رو مسخره کردن…. کرده باشن….. ما هم دقیقا داریم سر این دعوا می کنیم…. می گیم….. چرا ما تا یک حرفی می زنیم که بهتون بر می خوره ما رو می ندازید زندان و…..در روزنامه رو می بندید و…… بعد می گیم از ما طنز نسازید ما ناراحت می شیم؟!….. حکم صادر می کنیم که دیدن این فیلم حرام است…..
گیتی گفت:
هما جون….
اخراجی ها سطح درک ما از سینما نیست…. به شکل عمومی هم اگر در نظر بگیری…
در همه جای دنیا بعضی فیلم ها مخاطب خاص دارند و مستقل ، بعضی فیلم ها برای سرگرمی و جذب مخاطب بیشتر و کمک به چرخه ی اقتصادی سینما ساخته میشه…
اما اینکه فیلم جناب ده نمکی سطح شعور مردم ماست قبول ندارم….
در 5 سال اخیر تخصیص بودجه سینمایی کلان به شکل هدفمند برای خودی ها ، تیغ سانسور، حذف و جرح و تعدیل، خانه نشین کردن غیرخودی ها و …. صدمات زیادی به فرهنگ ما زده ، این اتفاق در نشر و مطبوعات هم افتاده…
اما گفتن اینکه مردم نرید فیلم این عزیز دل برادر با سابقه ی فرهنگی درخشانشون در عرصه ی نوازش مردم با زنجیر و باتون رو ببینید فکر نمی کنم حرف نابجایی باشه….
فیلم جناب فرهادی رو هم که بهت گفتم، من در جشنواره دیدم و از همون موقع زمزمه ی حذفش بود که خوشبختانه اکران شده ….
شاهکار نیست ، اما فیلم خوبیه ، چون به شعور مخاطب توهین نمی کنه …از استیصال و درد میگه… و مهمتراز همه اینکه موقع دیدنش روال منطقی مغزت دچار اغتشاش نمیشه و می تونی تا آخر فیلم دوام بیاری….همین…
لنگه کفش در بیابان برهوت است….
پس برید جدایی نادر از سیمین رو ببینید اما اخراجی ها اونهم شماره ی سه رو نبینید…..
هما گفت:
گیتی جان
حاضرم تا خود قیامت در مورد سینما بلاخص سینمای ایران باهات بحث کنم ..اولا من درست نمی دونم بگی اینو ببین یا نبین ..نه از جهت دمکراسی و ازادی و… نه بلکه بنظرم دیدن هر فیلم یا کتابی بد نیست چون خوندن و دیدن بدی هم یک تجربه خوبه
اما سینما
اولا من عقیده دارم یکسری فیلم ها مخاطب خاص داره و خیلی هم خوبه همونطور که شدیدا به سینمای گیشه عقیده دارم چون سینما در اصل یک تفریحه برای مردم بعد یک هنر
حسین فرحبخش (تهیه کننده) یکبار خیلی حرف قشنگی زد گفت من فیلم گیشه میسازم که هم مردمی که میان سینما لذت ببرن هم سینما دار ورشکست نشه ..هم کمک به ارتقا امار های فرهنگی بشه و هم خودم پول دربیارم تا بتونم باز فیلم سرگرم کننده بسازم و چون در این چرخه همه سود میبرند پس یک سیکل درسته
اما اینکه میگی این سطح ما نیست …چرا نیست؟ یک فیلم جواد رضویان که هر بقالی میفروشه به اندازه کل سینمای فرهنگی ما فروش داره ..اصلا ارجاعت میدم به امار …پارسال چندتا فیلم خوب داشتیم؟ کیفر؟ برنگ ارغوان؟ سن پطرزبورگ؟ … حساب کنی پنج شیش تا نمی شن… بعد فروش هاشون رو ببین ..حتی وقتی بصورت سی دی اومدن …چرا؟
یا بازار نشر ..وقتی تیراژ یک کتاب که خوب هم هست 2هزارتاست که تازه اونم فروش نمیره تو چه نتیجه ای میگیری؟ مردم بی پولن؟ اما همین مردم بی پول راحت پول یک کتاب رو به یک ساندویچ میدن …..
یا بازار موسیقی …. در یکسال تو چندتا کار از اثار اساتید موسیقی می بینی (استاد ها نه کسایی که مجری تلوزیون واسه خودشیرینی استاد استاد می کنه )
یا تءاتر …یا ….
نه من میگم سلیقه ما …اخلاق ما …. فرهنگ ما …محبت ما …. اعتقاد ما …… بشدت تنزل کرده تزلی که بازساختش خیلی زمان بر و طولانیست
گیتی گفت:
هما جان…. لازم نیست تا آخر دنیا راجع به سینما با هم بحث کنیم…. اگر دوست داشته باشی یکروز اینکار رو می کنیم !
موضوع سینما نیست….
موضوع سیاست سینمایی حاکم است، موضوع ناظران و تصمیم گیرندگان سیاست های فرهنگی و سینمایی کشور است…. موضوع قبضه شدن بازوهای فرهنگ کشور بدست عده ای خاص با سیاست های خاص و هدف های مشخص است….
موضوع آگاه کردن مردم از اونچه که در پس لودگی های آقای شریفی نیا در فیلم جناب آقای ده نمکی می گذره است….
شما که دغدغه ی آگاهی جمعی داری باید اینو بدونی…
چه کسی می تونه برای دیگری تعیین تکلیف کنه ؟؟ هیچکس…
اما خوبه یاد آوری بشه چه خبر از جعفر پناهی، از بیضایی، از فرمان ارا، از کیارستمی، از بهمن قبادی و همه ی اونهایی به طریقی حذف شدند…
شاید بد نباشه در این فضای نبود شادی و سیمانی شدن اندوه و غم در یاخته های مردم و هجوم مردم برای دیدن لودگی و فقط لودگی…
یادی و یادآوری بشه از ترکتازی امثال جناب ده نمکی در عرصه ی فرهنگ و پرکردن جیب هاشون از اسکناس و گذشته ی درخشانشون….
در نبود ساعتها و دقیقه ها و ثانیه ها و زمانی برای مستی اسب ها….
همین ….
هما گفت:
گیتی؟ فک کنم ما داریم در مورد دوموضوع متفاوت بحث می کنیم ها؟ تو چرا از مشکلات سینما میگی؟ مگه من گفتم مشکل نداره؟
من از تنزل ذایقه جامعه میگم …چه در سینما و چه در هر چیز دیگه
این درسته یکسرش برمیگرده به مشکلات حاکم بر سینما اما یکسرش هم ربطی به اونطرف نداره
اینکه بیضایی و …. الان کجان درسته اما در همین فضا و سیاست این چندتا فیلم خوب هم که ساخته میشه چه سرنوشتی پیدا می کنه؟ بعدشم تولید فیلم های چرت و سراسر لودگی وقتی هواخواه داشته باشه تولید میشه وگرنه یادت رفته چقدر فیلم سفارشی میساختن و کسی حتی مجانی هم در تلوزیون نگاهشون نمیکرد؟ این درسته که مثل ده نمکی از رانت استفاده می کنه اما 6 ملیارد فروش هم می کنه درحالیکه شورجه ام از رانت استفاده می کنه کاسه ساز و…… اما کسی نگاه مجانی هم به تولیداتشون نمی کنه پس مشکل فقط رانت نیست استقبال مردم از چنین فیلم هایی حتی برای کسب شادی (که البته بنظر من گریه اور هست اما شادی بخش؟ ) هم که باشه حکایت از نادانی داره که شادی رو در توهین و لودگی جستجو می کنند و این یعنی فاتحه فرهنگ اجتماعی رو باید خوند
گیتی گفت:
هما جان…. شما مو می بینی و من پیچش مو ظاهرا !!
دو موضوع متفاوت نیست… شما گفتی نگیم فلام فیلم رو نبینید…من عرض کردم بگیم… دلایلم رو هم گفتم…..
ضمن اینکه چرا وضعیت جامعه این شده ، دلیلش فکر می کنم همینی است که با اجازه ی شما توضیح دادم…. با ادامه ی این وضعیت شما می تونی براحتی 5 سال آینده کشور رو هم پیش بینی کنی….
فکر می کنم یک زمانی ما در مورد شیوه ی بسط آگاهی در جامعه با هم صحبت می کردیم، شما می گفتی باید حرف زد با مردم، من به شما گفتم وقتی تریبون ها و زسانه های جمعی انحصاری است دماری از فرهنگ مردم در خواهد اومد که هیچ گفتگویی مشکل را حل نخواهد کرد…..یادته ؟؟
تخریب خیلی سریع تر از ساخت و تولید و بازتولید اتفاق میفته…..
هما گفت:
پیچش مو؟ حالا خوبه از من پرسیدی داروی رفع کچلی کجا می فروشن و اگر نصایح حکیمانه من نبود الان اون دو لاخ شوید هم نبود که بهش گلسر اویزون کنی؟ (الان میخوای جواب بدی چون تو کچل بودی ازت پرسیدم؟ کور خوندی من زلفکانم زمینو جارو می کنند .. زلف برباد نده ..رو از رو موهای من ساختن ..)
اما من کلا در زمینه فرهنگ با استعمال فعل نهی مشکل دارم ..نبین ..نکن ..نساز …
اینم که ما بگیم به مردم اینو نبین بنظرم اگاهی بخش نیست حالا اگه بگیم به این دلیل که این فیلم از تمسخر انچه زمانی درست بود داره سوء استفاده می کنه برای پول دراوردن ….باز یک چیزی اما اینکه بگیم اینو نبینید مسلما خودش تحریص کردن مردمه برای دیدن یعنی دقیقا کاری که حکومت برای اشکال دیگه اش بکار برد و می بره و نتیجه اش رو هم دیدیم
اینم که میگی رسانه اختصاصی باشه دمار از فرهنگ در میاد …… درسته رسانه های داخلی اختصاصی است اما الان که دیگه شکر خدا به یمن وجود اینترنت و ماهواره همچین مردم دستشون از رسانه های خوب کوتاه نیست چه در زمینه اطلاع رسانی و چه در زمینه های هنری و سینما اما باز می بینیم برخلاف گفته شوما طرفداران مثلا فارسی وان رو بیشتر از شبکه هایی که بهتر است (بهتر نه از نظر من بلکه در کل ) می بینند اینجا که دیگه حکومت مقصر نیست یا در فضای مجازی واقعا چه موضوع هایی بیشترین جستجو و طرفدار رو داره؟
یا اصلا در زمینه کتاب درسته سانسور هست مشکلات عدیده هست اما هنوز کتاب خوب هست هنوز برای خواندن کتاب هست اما کتابخوان هم هست؟
عزیز تو خودت دراری در جامعه زندگی می کنی در هر زمینه ای از اعتماد از تجارت از محبت از فرهنگ و….. داری می بینی ما چه تنزل وحشتناکی داریم ….بنظرم انداختن تمام تقصیرها به گردن حکومت ..منحرف کردن علت اصلی مشکله و به طبع اون عدم یافتن راه حل درمان
گیتی گفت:
آبجی هما
بیخیال این چهارتا شوید روی سر ما نمیشی که ، مجبورم بیام از این داروی رفع کچلی شما استفاده کنم و کچلی مادام لعمر رو به جون بخرم….
خواهر من درست شنیدم ؟؟ فرمودید : » اما من کلا در زمینه فرهنگ با استعمال فعل نهی مشکل دارم ..نبین ..نکن ..نساز … »
خوب بر این مژده گر جان فشانم رواست که …
این رفیق ما یک کمد کاریکاتور سریالی و دمده داره از ابتدای تولد محمد تا حجه الوداع، اگه مخالفتی نداشته باشید به شکل روزانه در روزنامه های کثیرالانتشار چاپ بشه …
یک آدم دیوانه ای هم نقدی بر قران نوشته با تیتر ، » ای جیگرتو، خوب ملت رو یک عمر گذاشتی سر کارها ، حالا مرحله ی بعد بازی چیه ؟؟ »
یک از خدا بیخبری هم شرح ماجراهای عاشقانه و رمانتیک اروتیک ماورایی اسوه ی همه ی مسلمین جهان رو در قطع پالتویی برده زیر چاپ که زمستونا مردم سردشون نشه….
هیچ کس هم نمیگه توهین نکن، اختلاف ننداز، الان وقت این حرفها نیست، نمیگه ایشاالله بعد که سطح شعور رفت بالا همه ی این مسائل حل میشه !!!… دارند کار فرهنگی می کنند دیگه، هر کتاب، فیلم و تولید فرهنگی هم به یک بار دیدن و خوندن میارزه….
هما جان…
تحلیل سیاست تخریب فرهنگ یک ملت
از بین بردن آمال و چشم اندازهاشون
از بین بردن توانایی ها و قابلیت هاشون
از بین بردن انگیزه هاشون، نه در این مقال می گنجه ؛ نه من توانایی اون رو دارم…
باز فکر می کنم برسیم به همون مرغ و تخم مرغ که الهی جفتشون از روی زمین وربپرن….درد ما یکی دوتا نیست که…
فرهنگ فکر نکردن، فرهنگ دنباله رو بودن، فرهنگ سر درپیش داشتن ، فرهنگ کارآیی مغز و تفکر و اندیشه فقط در محدوده ی خاص و از پیش تعیین شده….
فرهنگ داشتن یک برنامه ی کامل و هدفمند و بی عیب و نقص الهی از چه زمانی در این جامعه تزریق شده ؟؟ مال این سی سال اخیر نیست ها ….
اما الان…فرهنگ گریز از قانون و دروغ و ریا و تقیه و مصلحت و منافع شخصی و باج دادن و باج گیری و رشوه و پریدن و جهیدن و اوووووووووه… چگونه نهادینه شده در جامعه ؟؟ یکدفعه ؟؟ هویجوری خودش شد دیگه !!
ای بیچاره اون مردمی که بچه هاشون در این سیستم آموزشی درس خوندند، هم من و تو ، هم بچه های الان…در این سیستم کار کردند….در این سیستم زندگی کردند و بزرگ شدند و پیر شدند…. با دروغ و دروغ و دروغ….
بیچاره اونایی که الان از دانلود کتاب های اینترنتی بوی بهشت رو حس می کنند چون سالها له له چهارتا کتاب رو می زدند و می زنند در مرزهای بسته ی این مملکت….بیچاره اون بازیگر تئاتری که الان خوشحاله و شاد چون یادش میاد یکروزی با کلت اومدن سر صحنه و تمرین رو متوقف کردند…
بیچاره اون ملتی که میان توی نمایشگاه کتابشون و یکسری کتاب رو ورمیدارن و میبرن و اون ناشر بدبخت فقط خوشحاله که توی این چند روز می تونه کمی از ضررهاشون جبران کنه….
ولش کن…زیادند ….کلا خیلی بیچاره ایم…خبر نداریم
همه ی تقصیر ها گردن حکومت نیست ؟؟!!…
اگر شما فکر می کنی من دارم علت اصلی مشکل رو منحرف می کنم به سمتی که نباید…ارجاعت میدم به خودت !!
در یک ماه گذشته چند تا کتاب خوندی ، چند تا فیلم خوب دیدی ؟ در چند جمع فرهنگی شرکت کردی ؟؟ …به نظرت راضی کننده است ؟؟ چرا نکردی ؟؟ علت ؟؟
و بعد خودت رو مقایسه کن با اون آدمی که دغدغه ها و آزادی های تو رو هم نداره به هزار و یک دلیل … بدون هیچ امنیت و انگیزه ای در گذشته و حال و آینده، هیچ آموزشی، هیچ آگاهی …با یک دیش و رسیور توی خونه اش …
از جامعه ی تخدیر شده چه انتظاری داری ؟؟؟ این اراذل خیلی خرج کردند تا به این مرحله برسیم !!!
گیتی گفت:
لولیتا…. اول اینکه تو هم شاد باشی و بهاری و سبز …سبز…سبز…همرا با شکوفه های گیلاس و آلبالو و شفتالو و اینا….
انقدر این سبز گفتنت غلیظ بود ، دو تا جوونه ی مخملی روی سرم سبز شد یکدفعه 🙂
عرض کنم این موج مکزیکی که فرمودید شروعش از اون شعار اولیه ی سر در باغ اندرونی بود از قول حاج آقا ولتر اگه یادتون باشه….همون تنها یک گناهی که وجود دارد از ازل تا ابد…
اما خوب با سال آزادی اندر آگاهی و بالعکس در کوچه ها و لابیرنت های گیج زدن های مدام مون موافقم ناجور… شاید بفهمیم که تنها یک گناه وجود دارد و آن هم نا آگاهی است…
کاشکی در ابتدای امسال یک آگاهی هم راجع به معمر قذافی آکتور سینما و ماجراهای فعلی لیبی پیدا می کردیم…
منطقه ی پرواز ممنوع و بمباران یک کشور بدون اعلان جنگ !!
اسلحه های براق و خوش دست در دست مخالفان که معلوم نیست از توی جیب کدوم غول چراغ جادویی بدستشون رسیده ( یاد تن تن و پیکاروها افتادم !! )
و بندر بنغازی و نفت ونفت ونفت…
همون نفتی که هی میگیم کاشکی ما نداشتیم ها….همون !!
خدا آخر و عاقبت ما رو به خیر کنه با این موج مکزیکی آگاهی و آزادی که راه افتاده…..
مخصوصا با رجال سیاسی آکبندی که ما داریم…..
مدونا گفت:
من کامنتام میره توی سطل آشغال 😦
هما گفت:
از بس کم میای دیگه ای دی تورو نمیشناسه …میگه این کیه؟ مدونا؟ نچ نمیشناسم ..برو تو اسپم ….
مدونا گفت:
جون! عشق منی تو آخه! حالم به شدت تخ ..ه این روزا … حوصله ی خودمم ندارم …
maman khanoom گفت:
تو اخبار خوندم فیلم اخراجی ها 3 با موضوع توهین به سبزها خیلی فروش کرده و در صدر جدول فروش قرار گرفته اولش خیلی حرصم درومد ولی بعدش با خودم فکر کردم وقتی تو روز روشن تعداد آرای ریاست جمهوری رو دستکاری می کنن آمار فیلم سخیف اخراجی های 3 که جای خود داره!
ماري گفت:
لوليتاي عزيز و همه دوستان عزيز در وب نسوان، سال نو مبارک