گاهی از خودم می پرسم ما گفتگو کردن را کجا باید می آموختیم؟ در خانه هایی که بچه ی خوب حق نداشت جلوی بزرگتر ها زبان درازی کند؟ یا در مدرسه هایی که معلم ها با چوب و ترکه و تهدید و نمره بالای سر مان ایستاده بودند؟ چند تای ما شاهد دعواهای بد بین پدر و مادر هایمان بوده ایم؟ در ذهن ما اختلاف نظر با دعوا و کتک کاری و قهر پیوند خورده است. ما از آن می ترسیم و به وحشت می افتیم چون که هیچ وقت شاهد یک گفتگوی سالم که به خشونت کشیده نشده باشد نبودیم. کاری به ریشه های این داستان ندارم ،ما الفبای این زبان را هم نمی شناسیم .برای همین هم در برابر انتقادی که به زبان طنز بیان می شود انقدر حساسیم و از آن مشمئز می شویم.طنز هم یک شیوه ی نگرش به زندگی است. چرا می ترسیم که کسی با تمسخر به باور های ما نزدیک شود؟ در کشورهای آزاد دنیا از زندگی پیامبرانشان فیلم موزیکال یا کمدی می سازند. ازچهره ی هرکس که بخواهند کاریکاتور می کشند. اصلا کارهنر عبور از این مرز هاست.چرا فکر می کنید کسی حق ندارد به باورهای شما بخندد؟.
نیچه می گوید:مخالفت کردن و پرت رفتن و ناباوری شادمانه و لذت ریش خند کردن نشانه های سلامت اند. هرچه بی چون و چرا است از مقوله بیماری است
ما نمی توانیم به آزادی بیان معتقد باشیم و بعد آن را محدود کنیم که اگر دوست داری انتقاد کنی باید به آن زبانی که ما اجازه می دهیم سخن بگویی.اگر فرصت داشتید نگاهی به لینکی که در پایین گذاشتم بیاندازید. اگر در گوگل واژه ی مذهب را جستجو کنید این لینک را در ردیف پنجم می بینید. در این جا فردی ایستاده و بارها و بارها تکرار می کند که «مذهب حرف مفت است.»او عقاید جمع کثیری از دین باوران را به سخره می گیرد. عده ای او را دوست دارند و برای شنیدن حرف هایش بلیط می خرند و در صف می ایستند. بدیهی است عده ای هم آن سوی خیابان در کلیسا نشسته اند و به سخنان کشیش گوش می دهند.. هیچ اتفاقی هم نمی افتد تا زمانی که کسی به زور دیگری را مجبور نکرده که پای سخن آن گروه مقابل بنشیند.
نترسیم ! نترسیم از اظهار نظر کردن ، از نقد شدن.از خندیدن.ما می ترسیم.چند وبلاگ را می شناسید که ادعای آزادی دارد ولی بخش نظراتش تایید ی است؟ این یعنی چه؟ یعنی نظر تو فقط زمانی حق دارد منتشر شود که من آن را دوست داشته باشم. آخر چرا؟ واقعا به این فکر کرده اید که ما از چی می ترسیم؟ اینجا مرا هرزه ، زنا زاده ؛ نطفه ی سگ خطاب کردند . اتفاقی افتاد؟ باور کنید هیچ اتفاقی نمی افتد.هر کس نظر خودش را می دهد و گوشه ای از شخصیت خودش را به نمایش می گذارد و بس . آنچه دردناک است این است که پاسخ سخن فیلتر و باتوم و گاز اشک آور و کهریزک باشد وگرنه هر کسی اجاره ی اظهار نظر دارد. اگر هم گفته شد که اگر این جا را دوست ندارید نیایید برای یاد آوری این نکته بود که اجباری در دنبال کردن این مطالب اگر آن را توهین آمیز می دانید نیست وگرنه هر کس می داند که رونق این خانه به حضور میهمان است. . !
so true… I like it.
کاملا موافقم، فقط به این شرط که بلافاصله هم فرض نکنیم تموم اونهایی که تو سالن بحث این آقائه نشستند دانشمند و متفکر و بچه باحال و… هستند، و تمامی کسانی هم که اونور خیابون تو کلیسا نشستند، امی و بی سواد و خرافاتي و بي عقل و احمق.
ضمنا حالا که بحث به اينجا کشید و در جهت ریختن آب به آسیاب نسوان محترم، گفتم یادی از شهید فرزانه جان لنون بشه. روحش شاد.
Imagine there’s no countries
It isn’t hard to do
Nothing to kill or die for
And no religion too
Imagine all the people
Living life in peace
با هر سه بخش حرفات موافقم.
پ.ن: این کمدین منو یاد یکی از استادام انداخت، هم تجدید خاطره ای شد و هم کلی خندیدم. اما یادت باشه اگه سنگ شدم همش تقصیر جناب عالیه D-:
Keep the good work
+
نوشتهاید: «چند وبلاگ را می شناسید که ادعای آزادی دارد ولی بخش نظراتش تایید ی است؟ این یعنی چه؟ یعنی نظر تو فقط زمانی حق دارد منتشر شود که من آن را دوست داشته باشم.»
خیر! معنایاش الزاما این نیست و حتی در خیلی مواقع هم این نیست، بلکه معنایاش این است که صاحب وبلاگ نگران اسپمهاست. معمولا هم اگر کسای برای بار اول کامنتای بدهد، پس از تایید (یعنی مشخص میشود این بابا واقعی است و اسپمدهنده نیست)، از آن پس بدون نظارت میتوان کامنت بدهد.
مثل همیشه عالی بود.
ضمنا با سولوژن موافقم.
کسی که می خواهد با منطق حرف بزند باید مواظب قید های جملاتش که محدوده و مرزهای حرفش رو مشخص می کنند باشه. مخصوصا اگر کسی مثل شما روی یه تریبون برای یه عده صحبت (درد دل یا هرچی که ماهیتش هست) می کنه.
در مورد زبان و نحوه استفاده از کلمات مخصوصا قیون و ضمایر مثل بسیاری از ما ایرانی ها (تا جایی که من می دونم و شایدم در تمام دنیا معمولتر باشد)نیاز به تمرین بیشتری دارید(البته من خودم مدعی نیستمهااا)
😉
این جمله خیلی قشنگ بود:
«هیچ اتفاقی هم نمی افتد تا زمانی که کسی به زور دیگری را مجبور نکرده که پای سخن آن گروه مقابل بنشیند.»
حض میکنم از نوشتهها و تحلیلها. تودل برو و ظریف و بکر. خلاصه که عرض و طول ِ ارادت به سکینه و اختر.
You 3 smart nughty girls, have a good geep effect on ur listener. may be that’s why many years ago Mulla Mohammed Omar, the leader od Taleban, blamed working of leades in media when he said,» dar fateh ul fotohe, darree 5 shir, sedaye NESVAN az radio shenedam. halam degargoon shoud. be khod goftam vay be hale asakere (askarha-sarbazan) javan dar jabehat(jebheha).
take it easy. just kidding
من اصلا نمي فهمم جناب ناشناس كه چرا شما همچين چيزي رو گفتي؟ مگه حالا كسي اينجا گفت همه كسادي كه تو كليسا هستن احمق هستن؟ چرا از خودت يه پيش فرض در مي كني و بعدش به صورت سفسطه آميزي در موردش بحث مي كني؟ بس كن ديگه بابا. تو اصل مطلبو ول مي كني ميري دنبال چيزي كه وجود نداره.
جناب سولوژن شما زياد نگران اسپم ها نباشيد،حداثل در وردپرس چيزي هست به نام aksimat كه وظبفه اش جلوگيري از اسپم ها است. ضمنا روش هاي ديگري نيز وجود دارد از قبيل فعال نمودن حالتي كه شخص نظر دهنده بايد عدد يا كلماتي را وارد كند تا نظرش ارسال شود،در اين صورت هيچ امكاني براي ارسال اسپم باقي نمي ماند و در تمام سيستم هاي وبلاگي نيز موجود است. مغالطه و سفسطه بازي در اين وبلاگ ممنوع است!
من بدون اجازه ويول و لوليتا! مطالبي را از نظرم در پست «نخود نخود» كپي مي كنم و منتظر جواب هستم. من فقط دنبال جوابم و نه مي خواهم مچ گيري كنم و نه مي خواهم پته كسي را روي آب بريزم. كلي بچه مسلمان و فيلسوف اين وبلاگ را مطالعه مي كنند وكامنت مي گذارند و من از آنها استدعا دارم به سوال من جواب دهند.
در طول اين ساليان كه بي دين و ايمان شده ام با افراد دين دار بسياري به بحث نشسته ام. اغلب در ميانه بحث كار به اينجا كشيده كه بياييم نمونه اي از حكومت ديني يا فرد دين دار را مورد بررسي قرار دهيم تا ببينيم چگونه است و خب در دسترس ترين نمونه حكومت ديني فعلي ايران است. همانگونه كه عده اي از دوستان مومن و غير مومن نيز در بخش نظرات پست هاي پيشين اشاره نموده اند، آن اشخاص محترم طرف من هم بيان مي كردند كه اين آخوند ها و حكومت ديني ايران به هيچ وجه نماينده اسلام واقعي نيستند!
اينك از تمامي دوستان عزيز تنها يك سوال دارم كه عاجزانه از شما مي خواهم به آن پاسخ دهيد: اسلام واقعي چيست و نمونه مسلمان واقعي و حكومت اسلامي واقعي كيست و كجاست؟
لطفا بگوييد شمايي كه مي گوييد اسلام واقعي چنين و چنان است اين اسلام واقعي را چگونه شناخته ايد؟ چه كسي به شما گفته و يا از چه منبعي كمك گرفته ايد تا به اين شناخت برسيد؟ فقط خواهش مي كنم كه به اين بسنده نكنيد كه قران نمود كامل اسلام است زيرا بيشتر قران را قصص ان تشكيل مي دهند و عملا بخش بسيار بسيار بزرگي از اعتقادات كنوني همه مسلمانان جهان هيچ ريشه اي در قران ندارد. آيا مي گوييد كه اكثرآنچه امروز به نام اسلام در نحله ها و فرقه هاي مختلف آن وجودد ارد دروغ است؟ اگر نه، تا چه حد هر گروه به اسلام واقعي نزديك است و اصولا نزديك ترين گروه به اسلام واقعي از ديدگاه شما كدام است؟
و در نهايت باز هم مي پرسم كه آنچه از آن به عنوان اسلام ناب ياد مي شود چيست و چه ويژگي هايي دارد كه بسياري از دين داران امروزه از آن به خير و نيكي ياد مي كنند ومعتقدند در جامعه امروزي ايران محقق نيست؟
به من حق بده وقتی می گم ممکنه های باشی! لازم نیست خیلی دور برداری. من خیلی وقت ندارم و برام خیلی اهمیتی هم نداره که بتونم/بخوام تک تک حرفات رو جواب بدم، ولی چون به نظر می رسه این سوالت رو مثل قمه دست گرفتی و وسط میدون وایسادی و مبارزطلبی می کنی، بزار نظرم رو بهت بگم:
«اسلام واقعي چيست و نمونه مسلمان واقعي و حكومت اسلامي واقعي كيست و كجاست؟»
چیزی به اسم اسلام/مسلمان واقعی وجود نداره، برای اینکه هر کسی چه بخواد و چه نخواد اونچه به عنوان اسلام به خوردش داده می شه رو با تفکرات و ضمینه های فرهنگی و ذهنی و اجتمایی خودش ادغام می کنه و هر کسی قرائت خودش رو از دین داره. بذار راحتت کنم و بگم اگه در دنیا الان یک میلیارد آدم وجود داره که خودشون رو مسملمان می دونند، پس در این دنیا یک میلیارد «مسلمان واقعی» و یک میلیارد قرائت مختلف از «اسلام واقعی» وجود داره… به اون مطلب نسوان در مورد آینه ای که از آسمان افتاد و هزار تکه شد و هر کسی تکه ای از اون رو به دست گرفت خوب فکر کن…
ولی مسالهء اصلی، سوالیه که در مورد «حکومت دینی» پرسیدی. اگه بعد از دیدن وقایع سی سال اخیر، هنوزهم سوال اصلی که تو می پرسی در مورد نمونهء واقعی حکومت اسلامیه، و دوستهای مذهبیت هم در پاسخ سوال تو می مونند، من دیگه نمی دونم در مورد «آی کیو»ی تو و دوستات چی باید گفت! عزیز من، یعنی شماها هنوز این موضوع بدیهی و ساده رو درک نکردید که دین یه موضوع کاملا شخصیه و «حکومت دینی» چیزی جر یک ملقمهء عجیب و من دراوردی برای قبضه کردن قدرت نیست؟! از این که یه سری دین رو از جایگاه خودش برداشتند و اون رو ابزار قدرت طلبی و منافع خودشون کردند، چه نتیجه ای می خوای بگیری؟ نه اینکه ایراد از دین باشه، اصولا هر حکومتی که بر پایهء یه ایدئولوژی باشه (مذهبی مثل اسلام یا غیر مذهبی مثل کمونیسم) و بیانیهء سی گانهء حقوق بشر رو به رسمیت نشناسه متاسفانه محکومه که این راه از پیش طی شده به سمت نیستی و تباهی رو بازاز سر بگیره.
دوست من، دین اصلا ابزار حکومت نیست. حالا که خیلی «سفسطه-سفسطه» می کنی، بذار سفسطهء خودت رو بهت نشون بدم: سوال تو مثل این می مونه که بپرسی «تا حالا دیدین کسی از کاغذ قایقی بسازه و با اون از اقیانوس رد بشه؟» (من البته قسمت اولش رو دیدم!) خب چون جواب این سوال منفیه، تو هم یهو نتیجه می گیری که «پس کاغذ چیز خیلی بد و مزخرف و اخ و تفیه!» و اصلا فکر نمی کنی که بابا آیا اصلا کاغذ مناسب قایق سازی هست یا نه. منطق تو هم مثل این می مونه که می گی چون حکومت اسلامی خوب و به درد بخوری وجود نداره، پس لابد اسلام ذاتا چیز خیلی بد و مزخرفیه…
جناب ناشناس،
اگر شما همان ناشناسي هستيد كه در پست قبلي به من توهين كرده بوديد از شما نتظار دارم به تهمت هايي كه وارد آورده بوديد و سوال هايي كه از شما كردم پاسخ دهيد. اگر وقت نداريد بهتر است وقت ما را هم بيخودي نگيريد.
تمام مطالب شما به جز پاراگراف آخر تا حدي قابل قبول است اما مطابق رسم سفسطه بازان ناگهان به قول معروف به جاده خاكي زده ايد و سفسطه را جايگزين بحث نموده ايد. من فقط چند سوال پرسيدم و هرگز نگفتم: «می گی چون حکومت اسلامی خوب و به درد بخوری وجود نداره، پس لابد اسلام ذاتا چیز خیلی بد و مزخرفیه». زين پس چيزي را به من نچسبانيد و اگر در جايي حرفي زدم همانند خودم كپي كنيد. من مسئول برداشت هاي شما از نوشته هاي خودم نيستم.
در جواب حكومت هم بگويم كه محمد بن عبدالله كه نماينده الله و پيامبر اسلام است و همچنين علي بن ابيطالب اولين امام شيعيان و سومين خليفه اهل سنت حكومت تشكيل دادند. آن وقت شما مي گوييد اسلام به درد حكومت نمي خورد؟ يعني شما پيامبر الله را قبول نداريد؟؟ پس چگونه از اسلام دفاع مي كنيد؟؟ كمي فكر كنيد لطفا و هيچ عجله اي در سفسطه بازي به خرج ندهيد.
عجب عجب ! دو تا شاخ به شاخ های قبلی روی سر اضافه شد…پس شما کشورگشایی ها و نامه ها و تهدیدها ی ضمنی و کتابخونه سوزان ها و جنگ ها و خندق کندن ها و سربریدن های صدر اسلام را قبول ندارید…بزور شمشیر مسلمان کردن و قدرت و حکومت را بدست گرفتن و قرمطی ها و معاند ها و محارب ها را هم از دم تیغ گذراندن کشک بوده ..هی همینطوری آدم کشتن که اعتقدات شخصی و خصوصی مردم دین باور حفظ بشه …الان هم دقیقا همینه میبینید که…
دین اصلا و ابدا ابزار حکومت نیست…یک ایدوئولوژی همینطوری ساخته شد صرفا برای انسان سازی…
شما به موضوع حج علاقمند هستید یا خیر؟ جزو اعمال دینی هست یا خیر؟ کاملا یک موضوع شخصی که از صدر اسلام مسلمان ها برای نزدیکی بیشتر به خدا انجام می دهند هست یا خیر، بعد هم توبه می کنند و بهترین انسان روی زمین می شوند طواف دور کعبه و
خسی در میقات و احرام شاعرانه و عارفانه …مکتب انسان ساز به همین می گویند….
اطلاع دارید که قبل از ظهور اسلام هم این داستان برای بت ها بوده؟ ایام حج مردم باید برهنه وارد مکه می شدند لخت مادرزاد ..کسی حق نداشت با هیچ پوششی وارد مکه بشه چرا؟ چون باید لباس از مکه بخرند نمیشه که الکی که نیست ، بخش توریسم زورکی بشدت فعال بوده و درآمد حاصله ریخته می شده به خزانه…
و اما بعد از ظهور اسلام و پیامبر هم این سنت حسنه همچنان حفظ شد…آن لباس سفید احرام و همه آن آیین و عبادات کاملا شخصی و خصوصی و انسان ساز برای نزدیکی به خدا ، صزفا وسیله ایست برای پر کردن جیب کلید داران گذشته و فعلی آن دکان عظیم…
حالا هی بگید عمرا دین ابزار حکومت باشه..عزیز جان خمیرمایه و ذاتش این است…همین است!
نمي دونم به کدوم مطلب اشاره می کنی، ولی من هرگز قصد توهین به تو يا کس دیگه اي رو نداشتم و ندارم. در مورد مطلبت هم چندتا چیز به ذهنم می رسه:
1- اینکه بگیم چون حضرت محمد و امام علي کاری رو کردند، ما هم حتما باید اون کار رو بکنيم و عدم قبول يا انجامش به معني نفی کلی اونهاست، منطقش يه کم می لنگه. یه کم مثل این میمونه که بگی چون اونها با شتر مسافرت می کردند، ما هم الا و بلا بايد با شتر اينور و اونور بريم وگرنه اونها رو قبول نداریم. اونها در زمان خودشون به هر دليلي به اين نتیجه رسيدن که تشکيل حکومت کار درستیه و اين کار رو کردند، ولی دلیل نمی شه که ما هم فکر کنیم پس این بهترین کاره و حتما نتیجه می ده.
2- من کلا نمی تونم خیلي در مورد حکومتهای صدر اسلام حرف بزنم، برای اينکه شواهد و مدارک مستند و بدون تورش از اون زمان خیلي در دسترس نيست. اونچه ما داریم روایتها و داستانهاییه که خيلیهاشون واقعا سابجکتیو هستند و نميشه در موردشون بدون پیش داوري و با اطمینان به صورت علمی و تاریخی قضاوت کرد.
3- حتی به نظر آدمهای مذهبي هم حاکمان اون حکومتهای اسلامي اولیه به طور مستقیم با «وحی» و ارادهء خداوند در ارتباط بودند و معصوم بودند. اگه این نظر رو بپذيریم پس اونها يه برتری خيلي بزرگ و اساسی بر حکومتهای دیگه داشتند، چون واقعا نمایندهء خداوند در زمین بودند و بنابراین، صلاحيت این کار رو داشتند (صد البته دوستانی هم هستند که مقام عظماي ولایت رو نمايندهء تام الاختیار خدا در زمین می دونند که خب بماند…!!)
4- حتی بر اساس روایات موجود هم امام علی وقتی که «رای» مردم رو نداشت حاضر به پذیرش حکومت نشد. پس اگه اینطوره که حکومت اسلامی حتما باید باشه و لازم و ضروریه، پس چرا اون این کار رو کرد و از حکومت صرف نظر کرد؟
من اينها رو که کنار هم ميذارم به این نتیجه می رسم که برقراری حکومت اسلامی در روزگار ما تقريبا هیچ ربطی به اسلام و حکومتهای اسلامی صدر اسلام نداره و صرفا یه بازی هوشمندانه براي رسیدن به قدرت غیر پاسخگو هست. چنين حکومتی، و هر حکومتي که پایهء ایدئولوژیک و ادعاهای آرمانی دهن پرکن داشته باشه (مثل وعدهء برقراری عداات جهانی و ریشه کنی ظلم و فساد و… و خلاصه رسوندن بشر به سعادت و خوشبختی ابدي) متاسفانه در عمل خیلی این قابلیت رو داره که بدل به یه ماشين بی رحم کشتار بشه. به قول آيزایا برلين (نقل به مضمون)، وقتی که پای سعادت بشریت در ميونه، زندگي چند هزار و چند ملیون و حتی چند میلیارد انسان چه اهمیتي داره؟!
حالا با اين روش ميشه بهتر بحث كرد.
1- دوست عزيز مسئله حالا يه كاري كردن نيست. منم مي دونم اگه اون حضرات با شتر سفر مي كردند ما امروز نمي تونيم يا اگه اون حضرات چند جين زن و بچه داشتن ما الان نبايد داشته باشيم و خيلي چيزاي ديگه اما بايد ببينيم اون حضرات در اون زمان اگه اون كار رو مي كردن مگه چاره ديگه اي هم داشتن؟ اگه با شتر نمي رفتن مگه اون زمان جايگزيني بود؟ شتر مثل پرايد يا بنز امروز مي موند ديگه، درسته؟ صرفا يك وسيله حمل و نقل بود. يا مثلا اگه از ليف خرما به عنوان مسواك استفاده مي كردن مگه اون زمان مسواك Oral-B بود و استفاده نمي كردن؟ اما بحث حكومت خيلي گسترده تر و كاملا جداست. اونها حكومت مي كردن تا ماليات بگيرن (حالا به اسم زكات يا هر چيزي شبيه به اون در اون زمان) و ارتش تشكيل بدن تا با دشمنان بجنگن و احيانا به جنگ برن و همچنين قوانين اسلامي رو اجرا كنن. نكته اخري خيلي مهمه،اگه حكومت نداشتن كه ديگه نمي تونستن احكام اسلامي رو اجرا كنن. امروز هم حكومت اسلامي دقيقا براي همينه. شما نمي تونيد بريد تو فرانسه و يا اصلا همين تركيه خودمون كه حكومت لائيك داره و دين از سياست جداست و حدود اسلامي رو به جا بياريد و مردم رو سنگسار كنيد يا در ملا عام شلاق بزنيد و هزار تا كار از اين دست، مي تونيد؟ با اينكه اكثريت مطلق مردم تركيه مسلمان هستن. جنس مقايسه شما درست نيست.
2- در اين مورد نظري ندارم و در باب درست بودن تاريخ اون دوره مطالعه نكردم. گرچه 1400 سال خيلي طولاني نيست و ما حتي تاريخ هرودوت رو داريم كه به بيش از 2000 سال پيش بر ميگرده و اگر از سابجكتيو بودنش بگذريم كاملا دقيقه.
3- نظر ادم هاي مذهبي به درد خودشون مي خوره و از روي تعصبه. بايد ببينيم منطق چي ميگه. ضمنا جهت اطلاعتون بگم كه فقط پيامبران اولو العظم با خدا از طريق وحي ارتباط داشتند و نه هيچ كس ديگه. يكم بيشتر در اين زمينه مطالعه كنيد لطفا. و اينكه 14 معصوم از ديدگاه تنها شيعيان كه تعداد بسيار قليلي از يك ميليارد مسلمان رو تشكيل ميدن بري از خطا بودن و حتي اگه اين فرض رو هم بپذيريم بايد بگم كه تنها علي بود كه تونست از ميان اين 14 نفر حكومت كنه و بقيه هرگز حكومت نكردن. از فرزندان علي، حسن با معاويه بيعت كرد و حسين هم خواست بجنكه كه كشته شد،بقيه همواره در اسارت بودن و علي بن موسي الرضا هم كه بهتر مي دونيد تنها وزير شد و اون هم به قتل رسيد و در واقع حاكم نبود هيچ وقت. حتي اگر حاكم هم بودن و معصوم هم بودن ايا معصوم بودن شخص اول يك حكومت سلامت اون حكومت رو تضمين مي كنه؟
4- شما از طرفي ميگيد تاريخ صدر اسلام رو قبول نداريد و از طرف ديگه به اون استناد مي كنيد ولي به هر حال حتي اگر روايت شما رو معتبر فرض كنيم بايد بگم كه علي تنها از پذيرفتن حاكم بودن امتناع كرد و حكومت اسلامي پابرجا بود و عثمان هم حاكم اسلام شد. بعد از مرگ عثمان علي حاكم شد.
نتيجه گيري شما از جائي كه گفتيد بازيه به نظر من كاملا درسته ولي حاصل كنار هم گذاشتن موارد بالا نمي تونه باشه. و مهم تر از همه جواب سوالات من نيست. من به دنبال يافتن چهره واقعي اسلام هستم و يافتن نمونه و نمود عيني اين چهره. اگر شما ثابت كنيد كه اسلام واقعي چيست ولي بگوئيد كه امروز هيچ نمونه اي از ان يافت نمي شود خود با زبان بي زباني به مرگ اسلام واقعي اعتراف كرده ايد. اميدوارم كه اينگونه نباشد ولي اگر اينگونه باشد چگونه به ايده الي تكيه كنيم كه از زمان پيدايشش فرصت بروز نيافته و يا تنها زماني بس كوتاه مردم فرصت درك ان را داشته اند؟
البته بايد اعتراف كنم كه سوالات فراوان ديگري هم دارم ولي وقتي تكليف اساسي ترين مورد ان كه پايه بقيه است مشخص نيست چگونه در باب بقيه سوال كنم؟
در خاتمه باز هم از اينكه دشنام نداديد و تهمت نزديد تشكر مي كنم. شايد به همين منوال اگر بقيه دوستان هم ادامه بدهند به نتيجه اي برسيم. گرچه نويسندگان پركار وبلاگ روزي دو پست مي گذارند و طبيعتا دنبال كردن موضوع كمي دشوار مي شود.
آي مهدی فلان فلان شده! آخه تو نمي گی تو ماها ممکنه سن و سالي ازمون گذشته باشه و ديگه مثل تو جوون نباشیم که زرت و زرت تایپ کنیم؟ بابا بی خیال!
1- من منظورت رو نمی فهمم. بابا جان من که اصلا همش دارم می گم به نظر من حکومت دينی يه چیز چرنده، تو چرا این موضوع رو ولش نمی کنی؟ گير دادیا! آیا می خوای ثابت کني که قدرت و خشونت و حکومت طلبی تو ذات اسلامه؟ من باهات در این مورد بحثی ندارم، شایدهم باشه، همينطور که در ذات یهودیت و آیین زرتشتی و خيلی از مذاهب و ایدئولوژيهای دیگه هم هست. جالبه که در این مورد یه استثنا وجود داره و اونهم مسیحيته که عيسي مسيح علنا گفت که کاری به کار حکومت نداره و دستور داد که «مال قيصر رو به قیصر و مال خدا رو به خدا بدید» یعني دست از سر حکومت بردارید و همین موضوع هم باعث شد که خیلی از یهوديان که منتظر نجاتبخشی بودند که اونها رو از سلطهء روم آزاد کنه، از مسیح رویگردان شدند. حالا همین مسیحيت که پيامش فقط عشق و صلحه رو در نظر بگير که چطور ابزاری شد به دست حکومت و برای به گا دادن هزاران انسان بی گناه و خلق یکی از تاریکترین دوران تاریخ بشریت! همین که کسی ادعا کنه نمایندهء خداوند در زمینه اونقدر دستش رو باز می کنه که صرفنظر از مذهبش، بتونه هر جنايتی رو مرتکب بشه. بعدش به نمونه هاي ايدئولوژی غیر مذهبي یا حتی ضد مذهبی نگاه کن و ببین چه گلی به سر بشریت زدند: کم آدم تو گولاگ سر به نیست شدند؟ ريیس مائو و خانوم گلش که بیست میلیون آدم رو تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» راهي دیار باقی کردند چطور، یادت هست؟ پل پت و پشته هاي جمجمهء کامبوج رو چطور؟ مي دوني نقطهء مشترک تموم اینها چی بود؟ همه به يه ایده ای – هر چی که مي خواد باشه – باور داشتند و حتي يک آن هم احتمال نمی دادند ممکنه عقیده شون کمی اشتباه باشه، یا آدمهایی که مثل اونها فکر نمی کردند هم تا حدی حق داشته باشند. من شاید خیلی از جمهوري اسلامي دل خوشی نداشته باشم، ولی راستش خیلی هم تو جمهوری ضد اسلامی مهدي/گیتي احساس آرامش و امنیت نخواهم کرد.
2- نمی دونم تو به استناد چه رفرنس مستقل و معتبری می گی که تاریخ هرودوت خيلی دقیقه. من شخصا همیشه به تاريخ تا حدی بدبین و مشکوک هستم.
3- خیلی راحت حکم کلی صادر مي کنی! نظر آدمهای مذهبي به درد خودشون می خوره و از روی تعصبه، ولي نظر آدمهای غیر مذهبی به درد همه می خوره و اصلا هم از روی تعصب نیست! صحيح!! اینقدر مطمئن نباش که نظر دیگران لزوما آلودهء تعصبه و نظر خودت هم آینهء منطق. ضمنا يه بار ديگه هم به مطلبم در مور قالبهای ذهنی ما فکر کن.
(ضمنا اشارهء من در مورد حکومتهای صدر اسلام حکومت حضرت محمد رو هم شامل می شد که فکر کنم جزو پیامبران اولوالعظم باشه)
4- من هرگز نگفتم تاریخ صدر اسلام رو قبول ندارم. من گفتم که قضاوت منصفانه و بدون پیشداوری در مورد این تاریخ مشکله. بنابراین من همیشه این احتمال رو می دم که روایات به جا مونده از اون دوران حداقل تا حدی به حقیقت نزدیک باشند، ضمن اينکه هميشه هم عینک بدبینی به تاریخ رو هم به چشم دارم.
و آخرش هم باز تکرار می کنم که «چهرهء واقعی اسلام» که به دنبالش می گردی شاید اصلا وجود نداشته باشه… حتما حکایت سي مرغ/ سیمرغ رو شنیدی. چهرهء واقعی اسلام همون چیزيه که هر مسلمونی بهش اعتقاد داره، حالا می خواد ملا عمر و بن لادن باشه، و يا ریما فقیه که امسال میس يواس شد. من یه دوست دارم که کاملا آدم مذهبيه و اعتقادات سفت و سختی هم داره، ولي به حجاب معتقد نیست. دوست ديگه ای هم دارم که حجابش رو هميشه نگه مي داره. هر دو هم خودشون رو مسلمون می دونند. اگه اینطوره، من سگ کی باشم که بخوام تعیين کنم کدومشون مسلمان واقعيه و کدومشون نیست؟! اصلا آیا اين اهمیتی داره؟ به نظر من هرگز! براي من هر دوشون دوستای خوبي هستند که از مصاحبت باهاشون لذت می برم و عقايد هر دوشون هم برام کاملا محترمه، هرچند با عقاید خودم کمی متفاوت باشه. هیچوقت هم این تکليف رو برای خودم احساس نکردم که بايد با اونها به بحث در مورد عقایدشون بشینم و اونها رو از «اشتباه» در بیارم. اصلا از کجا معلوم که اين وسط این من نباشم که اشتباه فکر می کنم؟
چند وقت پيش، نسوان ویدیویی پست کرد در مورد عقاید یه سری از دانشمندان و متفکران بزرگ که به خدا بي اعتقاد بودند. من اون ویدیو رو تا آخر تماشا نکردم، ولی معمولا تو اينجور مطالب، نقل قولی از آرتور سي کلارک هم هست. کلارک بی اعتقاد به خدا، داستان کوتاهی داره به اسم » نه میليارد نام خداوند» که پایان جالبی داره. خوندنش رو بهت توصيه می کنم:
http://lucis.net/stuff/clarke/9billion_clarke.html
خيلي از متفکرين بزرگ همیشه در افکار و اعتقاداتشون شک داشتند و این احتمال رو قائل بودند که ممکنه نظراتشون درست نباشه. هر طرز فکری غير از این، آلوده به تعصبه، حالا می خواد مذهبی باشه، یا غیر مذهبی، و یا ضد مذهبي.
من دیگه رسما از حال رفتم…
چيه پيرمرد يا شايدم پيرزن، كم آوُردي؟! خب كاري نداره كه ،دو تا فحش تو بده دو تا هم من مي دم تموم ميشه ميره پي كارش! {چشمك}
حالا از شوخي گذشته بحث كردن اينا رو هم داره ديگه،من جاي ديگه گفتم كه اينجا نميشه به راحتي بحث كرد ولي ديدم مثل اينكه بعضي ها پايه هستند و حيفم اومد با فحش و فحش كشي اين مكان رو خراب كنيم،باور كن من دوران دانشجويي تو خوابگاه ساعت ها مي شستم در مورد مسائلي مثل اين و مسائل سياسي اجتماعي با بچه هاي فلسفه غرب و اسلامي و علوم سياسي و خلاصه هر كس كه گيرم ميومد از فرقه هاي مختلف و با ديدگاه هاي مختلف مباحثه مي كردم. به همين لحاظ مي دونم كه با چهار خط مطلب نميشه در مورد مسئله اي به اين بزرگي بحث كرد اما تنها دلخوشي من اينه كه يه روزي يه نفر بياد اينجا و مطالب من و شما و بقيه دوستان رو بخونه و بعدش بره فكر كنه و مطالعه كنه،نتيجش برام مهم نيست،شايد مسلموني باشه كه بي دين بشه و يا بي ديني كه مسلمون بشه ولي من به هر دوشون چون از روي شناخت به اون مسئله رسيدن احترام ميذارم. از تو دوست خوبم تشكر مي كنم كه مردونه نشستي و داري جواب مي دي. شايد اگه تو دنياي واقعي با هم آشنا شده بوديم دوستاي خوبي مي شديم. بگذريم. خواهش مي كنم خودتو اذيت نكن و هر موقع وقت و حوصله داشتي بيا و جواب بده و باور كن من هم تايپيست حرفه اي نيستم و از طرفي بايد كلي بشينم روي حرفاي شما و بقيه دوستان فكر كنم تا جواب بدم و الان رسما دو روزه كه از كار و زندگي افتادم! براي اينكه ببيني چقدر وقت ميذارم بگم كه من ساعت 3:10 بعد از ظهر شروع به نوشتن كردم و هر وقت تمام شد مي گم ساعت چنده تا ببيني كه وقت عزيز منم به اندازه شما مي گيره، البته شايد باور نكني ولي من اكثر اوقات اگر در مورد مطلبي مطمئن نباشم گاهي تا حدود نيم ساعت تو اينترنت و يا بين كتابام مي گردم تا مطلب الكي به خورد كسي ندم و مخاطب خودم رو بسيار عزيز و محترم مي دونم و نمي خوام وقتشو بيهوده تلف كنم. مدتي هم در اين ميان صرف فكر كردن ميشه.
با اين مقدمه اگه اجازه بدي بازم به فرمايشات شما جواب بدم. ببخشيد كه وقت شما و بقيه دوستان رو مي گيرم.
1- من مي خوام بگم حكومت طلبي و به تبع اون قدرت طلبي در ذات همه ايدئولوژي هاي انحصار گراست. چرا؟ چون تنها در غالب حكومت مثلا كمونيستي يا اسلامي ميشه ايده ال هاي كمونيستي و ماركسيستي و اسلامي رو پياده كرد. اين مكتب ها عقيده دارن كه براي تمام امور زندگي انسان بهترين برنامه رو دارند و از طرفي ادعا دارند كه راه سعادت همينه و بايد مردم رو به زور به سعادت رسوند. اسلام معتقده آخرين و كامل ترين ديني هست كه از جانب الله براي مردم زمين فرستاده شده و بهترين مكتب انسان سازه. چطور چنين مكتبي ممكنه به اين تن بده كه مثلا قوانين اقتصاديش كمونيستي باشه؟! در چنين حالتي ميگه من خودم بهترين برنامه اقتصادي رو دارم و هرگز اجازه نمي دم برنامه كمونيستي اجرا بشه. اما يك جاي كار مي لنگه. اگه حكومت كمونيستي باشه هرگز نمي تونه اين كار رو بكنه و بنابراين مجبوره حكومت اسلامي تشكيل بده.
مي دوني چرا مسيحيت ابزار شد؟ چون مانند اسلام بعد از مرگ پيامبرش از بين رفت و افتاد دست روحانيت. روحانيون مسيحي هم كه انسان هايي بودند مانند من و شما و بدشون نميومد قدرت رو در اختيار داشته باشند (اين مسئله در ذات همه انسان ها هست و قصد جسارت ندارم) شروع كردن به تحريف دين و به قول شما زدن آينه رو شكستن و هر تيكه اي رو كه دوست داشتن گرفتن دستشون و گفتن مسيحيت اينه (البته من در مورد اصل آينه هم ترديد هاي جدي دارم). اصلا دقت كرديد روحانيت در تشيع و مسيحيت (و البته در اكثر مذاهب و ادياني كه مي شناسم) مثل يك سيستم و تشكيلات عمل مي كنه؟ اونها مثل باقي مردم حرف نمي زنن و مثل بقيه لباس نمي پوشن. مانند نظامي ها درجه دارند (اسقف و كاردينال و غيره در مسيحيت و ثقة الاسلام و آيت الله و غيره در تشيع) و خلاصه دكاني درست كردن براي خودشون. اينكه هر كس مي تونه از دين برداشت خودشو داشته باشه خيلي خطرناكه،شخصي با عنوان بي نام در يكي از پست هاي قبلي يم وجهه بسيار رحماني و Nice از اسلام ارائه داده بود و صد البته اين برداشت خودش بود كه خيلي هم زيبا بود و من هم تحصينش كردم ولي در عين حال بايد قبول كنيم كه وهابي ها و طالبان و اهالي القائده هم ورژن و قرائت خودشون رو از اسلام دارن كه مي دونيد چقدر وحشتناكه. من مي گم اگر اين دين اين همه انعطاف پذيره خب خيلي بده. شما هيچ وقت از ليبراليسم نمي تونيد اين همه برداشت متفاوت داشته باشيد يا مثلا از بوداييسم. در قران آياتي داريم كه بله به قول شما شايد اگه در كانتكست خودش بهش پرداخته بشه كاملا بي خطر باشه ولي بايد در نظر بگيريم كه ميشه خيلي راحت از اون تك آيه ها براي بسيج بمب گذران انتحاري هم استفاده كرد. اصلا چه لزومي داشته الله براي يك جنگ بياد و ايه نازل كنه و استراتژي جنگي مشخص كنه؟ نمي شد به رسولش بگه و اون هم به فرماندهان جنگي ابلاغ كنه؟ و اصلا آيا لازمه كسي بگه كه در جنگ به كمين بشينيد و بكشيد و فلان كنيد؟ مگر نفس جنگ غير از كشت و كشتار است؟ به نظر ميرسه اين سوره بيشتر براي ايجاد رعب و وحشت نازل شده تا صرفا يك دستورالعمل جنگي.
در مورد كمونيست ها هم حق با شماست و اصولا اكثر ايسم ها اين روز ها با مشكل مواجهند.
اصلا نفس «جمهوري» با «ضد» چيزي بودن در تناقضه. به همين دليل هست كه بسياري از اندشمندان اسلامي به درستي بر اين باورن كه چيزي به نام «جمهوري اسلامي» اصلا امكان موجوديت نداره و الان در سه جمهوري اسلامي ايران، افغانستان و پاكستان خودتون مي بينيد كه چه خبره. در يك حكومت دموكراتيك حق با اكثريت مردمه به شرطي كه حقوق اقليت ضايع نشه، و اين با نفس اسلام در تضاده، اسلام دين برتره و در جمهوري اسلامي شما نمي تونيد حقوق بهائيان و كليميان و زرتشتيان رو تضمين كنيد.
من كوچكتر از اوني هستم كه به فكر تشكيل حكومت باشم ولي بالاخره هركس مي تونه ايده آلي در ذهن داشته باشه. چيزي كه در ذهن من هست به حكومت آمريكا نزديكه و يه حكومت ليبراله (آمريكا تنها حكومت ليبرال جهانه). البته آمريكائي ها اكثرا كاتوليك هاي دو آتشه هستن ولي نوع حكومتشون ليبراله. جالبه بدونيد كه هر سال در روز عاشورا در شهر نيويورك عزاداري برگزار ميشه،اولين باري كه شنيدم اول كلي خنديدم و بعد افسردگي گرفتم! بدون تعارف شما هر عقيده و مرامي داشته باشيد اگه به بقيه لطمه جاني و مالي وارد نكنيد و به كسي آزاري نداشته باشيد راحت مي تونيد فعاليت كنيد و كسي هم از شما نخواهد پرسيد كه مسلك و مرام شما چيست. پس دعا كنيد تا من هرچه زودتر به قدرت برسم و مطمئنم شما هم به من راي خواهيد داد! {چشمك} ضمنا اينم اضافه كنم كه من شايد با دين موافق نباشم اما ضدش هم نيستم. اگر ضد چيزي باشي در واقع مي خواي اون چيزو نابود كني و من هرگز نمي خوام دين يا افراد دين دار رو نابود كنم. من فقط مي خوام تا حد ممكن همه چيز از فيلتر خرد عبور كنه و خرافات و تعصب از ميون بره.
2- حق با شماست. حرفمو پس مي گيرم. (بين خودمون باشه، اصلا ازش خوشم نمياد چون زيادي يونانو گنده كرده!)
3- حق با شماست. جمله اول رو كه گفته بودم: «نظر ادم هاي مذهبي به درد خودشون مي خوره و از روي تعصبه» رو حذف مي كنم و جمله دوم: «بايد ببينيم منطق چي ميگه» رو اين طوري بسطش مي دم: بايد ببينيم منطق چي ميگه و صرفا نميشه به حرف افراد مذهبي بسنده كرد. اگر با استدلال و منطق درست بشه ثابت كرد، فارغ ازاينكه گوينده مذهبي يا غير مذهبي باشه، اونوقت ميشه پذيرفت.
4- حله و فكر نمي كنم مشكلي با هم داشته باشيم.
در مورد بخش اول صحبتتون بالا توضيح دادم و گفتم كه خطرناكه. بخش مربوط به حجاب رو بايد بيشتر كار كنيم. ببينيد يه سري مسائلي هست كه تقريبا همه مسلمانان روي اون اشتراك نظر دارن و يه سري هم هست كه در خود قران اومده و اصلا قابل انكار نيست. من ايرادي كه به مسلمانان بي حجاب و يا شراب خوار مي گيرم اينه كه شما نمي تونيد بگيد كه مسلمانيد و از طرفي بياييد و خود سرانه يه بخش هايي به اسلام و مخصوصا به اونهايي كه در قران اومده اضافه كنيد يا چيزي كم كنيد. اگر اين كارو بكنيد شما ديگه مسلمان نيستيد و يه دين من دراوردي از خودتون درست كرديد كه بايد به جاي اسلام اسم خودتون رو روش بزاريد داريد. ببينيد،كليات اسلام مثل يه بسته مي مونه كه يا بايد همش رو بپذيريد يا هيچ يك رو (بنابر خود اسلام)،البته در فرعيات خيلي بحث هست و شايد جا براي مانور باشه ولي در كليات نميشه بحث كرد. نماز ستون دينه اسلامه ولي انصافا چند درصد افرادي كه مي شناسي نماز مي خونن؟ ودر اين باب كه گفتيد اهميتي داره،خوب معلومه كه در روابط فردي نداره. من خودم حتي دوست بسيجي و اخوند هم دارم وخيلي هم رابطمون خوبه ولي اين اصلا به اين معني نيست كه من عقايدشون رو قبول دارم. من چون آدماي خوبي هستن و آزاري به كسي ندارن باهاشون دوستم و كاري هم اصلا به عقايد مذهبي يا سياسيشون ندارم (البته باهاشون بحث مي كنما ولي نميگم چون تو اينطوري فكر مي كني پس ديگه نمي خوام ببينمت!)
اتفاقا بايد به نظرم بحث كرد. به قول شما چه بسا ما در اشتباه باشيم و تو همين بحثا به اشتباه خودمون پي نبريم. ببينيد دوست من «بحث» با «تفتيش عقايد» فرق داره. ما بحث نمي كنيم كه طرفو قانع كنيم كه بي خيال عقيدش بشه. بحث مي كنيم تا به ايرادات احتمالي عقايدمون پي ببريم و ايرادات احتمالي عقايد طرف مقابلمون رو بهش گوشزد كنيم ولي در نهايت طرفين بحث در نتيجه گيري مختارن و اين با مسابقه فرق داره كه حتما بايد يكي برنده باشه، مباحثه به نظرم اگه درست انجام بشه هميشه نتيجش برد-برد هستش نه برد براي يكي و باخت براي ديگري.
واقعا كلارك بي خدا بود؟ دمش گرم! {چشمك} من خيلي دوستش دارم. بچه كه بودم عاشق داستان هاي علمي تخيليش بودم و هر بار كه با پدر و مادرم به كتابفروشي مي رفتم حتما يكي دو جلد از كتاباشو مي خريدم. البته فكر كنم ساده كرده بودن اون كتابها رو و كلي شكل داشت. هنوزم چند تا شو دارم! اون كتاب ها منو در دوران كودكي به دوردست ها مي برد و تخيلم رو بال و پر مي داد. متاسفانه من اينترنتم تلفني هستش و بسيار ذغالي (در حد حداكثر 3 كيلو بيت در ثانيه!) و نمي تونم ويدئو دانلود يا تماشا كنم. هر وقت اينترنت پر سرعت گيم اومد حتما نگاه مي كنم. و داستان رو هم قول ميدم سر فرصت بخونم. متشكرم كه معرفي كردي.
من متفكر نيستم، چه برسه به اينكه بزرگ باشم ولي باور كن هيچ تعصبي ندارم. دوست دارم كمي از زندگيم بنويسم تا بدوني چجوري به بي خدايي و اينجايي كه هستم رسيدم. فقط همينو بگم كه پدر نيمه مذهبي و مادر بسيار مذهبي دارم و تا آخر دوران راهنمايي بسيار مذهبي بودم (صرفا طوطي وار) به طوريكه دوم راهنمايي اواخر ماه رمضان حالم بد شد و بردنم بيمارستان وبستري شدم و دكتر كلي دعوام كرد كه چرا با اين سن وسال سي روز روزه كامل گرفته ام! كار هر سالم بود و اينكه فاصله حدود 10 دقيقه تا مدرسه را همش ذكر مي گفتم!! و همان سال در شب عاشورا بر فراز ديگ هاي نزري نوري ديدم و همه فكر مي كردند پيامبرم!!! {چشمك} شايد فكر كني شوخي مي كنم ولي واقعا اينطوري بود. دبيرستان خيلي سرم به درس و مطالعه گرم شد ويكم از اون حال درومدم از طرفي هر چي بيشتر مي خوندم به جاهاي جالبي مي رسيدم تا اينكه سوم دبيرستان كه بودم خاتمي اومد و من بعد از اون روزي 3 تا روزنامه رو از ب بسم الله تا ن پايان مي خوندم و همينطور جلو اومد و من مطالعه كردم تا به اين نتيجه رسيدم كه همه چي دروغه! البته هنوز هيچي نمي دونم و حالا حالاها بايد بخونم و بخونم و بخونم تا شايد روزي يه چيزي سرم بشه. فقط مي خوام بگم كه از بيكاري اينجا نميام و دنبال آب ميام و اينكه يه شبه اينطوري كه الان هستم نشدم و حاصل فرايندي در حدود 15 ساله.
ساعت 4:30 شد، 1 ساعت و 20 دقيقه. كم نيست، نه؟ ميزون 2 صفحه آ4 تايپ كردم! تازه بايد برم چند خط هم براي «رهگذر» عزيز كه قابل دونستن و جواب دادن و «ناشناس» بعدي كه زحمت كشيدن ناسزا گفتن بنويسم.
در پايان به قول مرحوم رضا فاضلي «خرد نگهدارتان باد»
آقا مهدی از ابهر
این نظر آخرت رو هستم، غلاف کردی، عصبیت توش کمتر شده و به قول خودت می شه حرف زد. ببین یه قسمت از حرفای ناشناس رو قبول دارم که «دین مسئله کاملا شخصیه»
اشکال برای ما که در یک کشور با ادعای حکومت دینی زندگی کرده ایم یا می کنیم اینه که دین اسلام متاسفانه برای همه موارد اعم از اقتصاد و کشورداری و … حکم صادر کرده – چون پیامبر اسلام تونسته حکومت کنه – در حالی که در ادیان دیگه فقط به موضوعات شخصی گیر داده شده است. بنابراین در پیاده سازی یک قانون دموکراتیک انسانی و عقلانی دست و پای یک حکومت با ادعای اسلام بسته است. و اینی می شه که الان داریم می بینیم. یعنی منم یه جوری موافقم که نمونه موفقی وجود نداره، گشتند نبود، نگرد نیست. ادیان دیگه هم اگر غالب بشند به قطع گند خواهند زد مثل زرتشتی ها در زمان ساسانی و یا مسیحیان در قرون وسطی و …
من به شخصه معتقدم اصولا دین چیز مزخرفی است از اسلام خشن گرفته تا دین های سوسولی جدید. والبته معتقدم این نظریه فقط برای خود خود من جواب می ده و لازم نیست تو چش همه بکنم که دیدی عقیده ات آبکیه و … ( باز اشتباه نشه ، کسی این کار رو اینجا نکرده – من نظرم رو گفتم )
رهگذر عزيزم، با تمام گفته هات موافقم و دستتو مي بوسم (نه به خاطر اينكه موافقم بلكه به اين دليل كه فكر ميكنم منطقين). در جواب ناشناس هم در بالا چند كلمه گفتم كه شايد به سخنان شما هم بي ارتباط نباشه.
البته نبايد تو چششون بكنيم ولي مي تونيم محترمانه باهاشون بحث كنيم،چه بسا كه خود ما داريم اشتباه مي كنيم و نه اونا.
ضمنا به تمام نظراتي كه در پست زير داده شده نيز پاسخ دادم.
https://nesvan.wordpress.com/2010/05/19/عیسی-به-دین-خود-موسی-به-دین-خود-یا-نخود-ن
از همین الآن داری خودتو برای پست حداد عادل در نظام ویولتایی آماده می کنی ها.
باور كن من دوزاريم خيلي كجه،اصلا نگرفتم چي گفتي.
البته ما بين بچه ها به اون طرف مي گيم شداد قاتل و خدا نكنه من روزي مثل اون بشم.
ميشه خواهشا بگي چرا اين حرفو زدي و منظورت چي بود؟
مهدی،
حداد عادل دیگه همونیه در مدح خامنه ای شعر میگه (جدا). نظام ویولتایی هم معادل نظام ولایی بود که قراره به زودی برپا کنیم.
شما رو نمي دونم ولي من يكي غلط بكنم بخوام «نظام» به پا بكنم اونم از نوع ولاييش!
من حتي در مدح بابامم اگه قبولش نداشته باشم چيزي نمي گم چه برسه به ويول!! و البته اگه كسي رو قبول داشته باشم بهم حق بديد كه ازش دفاع كنم.
شما در نظامي كه فرمودين چه سمتي دارين؟ 🙂
مهدی، فعلا هیچکاره ام ولی اگه حداد عادل های این وبلاگ با همین تعصب ادامه بدن ان شاالله به زودی به پست زندانی سیاسی نظام ویولتایی منتصب خواهم شد.
دوست عزيز ما كه از همه خورديم،شما هم بزن.
ولي انصافا به جاي فحش دادن و برچسب زدن و تيكه انداختن از همه شما خواهش مي كنم بياييد مستند نقد كنيد. مثلا خود شما نمونه اي از تعصبي كه ديديد رو بيان كنيد. يعني شما مي گيد اگه من بگم كوتاه اومدم و ويولت و بقيه بد هستن و اسلام خيلي دين خوبيه و من يه بچه مسلمون ذوب شده در ولايت و عاشق بسيجي هاي مخلص و رهبر عظيم انقلاب و روحاني هاي عزيز هستم ديگه متعصب نيستم. يا اگه خفه بشم و بزارم هركي هرچي دل تنگش مي خواد و به هر نجوي كه دوست داره بگه و من نقدش نكنم؟ شما راه رو نشون بديد تا ببينم نظر شما چيه.
از جدي گذشته! اگه من شداد بشم و شما هم زنداني سياسي نهايتا مانند وكيلي راد در فرانسه با شما رفتار مي كنم و كاري مي كنم كه بعد از 18 سال چاق وچله و خندون بيايد بيرون! البته اون قاتله و نه زنداني سياسي ولي هميطوري محض شوخي عرض كردم.
A movie about religulous http://video.google.com/videoplay?docid=-3791007322683758535#
خوب من همیشه گفتم که شکل و نحوه نگارشت رو دوست دارم.
ابتدای این پست از کودکی صحبت میشه که بحث و تبادل نظر بالغانه رو ندیده و جایی هم برای آزادی بیان نداشته است. در واقع فرهنگ گفتگو از کودکی آموزش داده نشده.
برای من شوخ طبعی و طنز نویسی هر دو هنر هستند دوست داشتنی هستند اما در مورد خط قرمزهای داخل ایران در داخل ایران نمی توانم چندان صحبتی داشته باشم.جریان ارتداد و محاربه با الله و مفسد فی العرض و الطول و الارتفاع رو که می دونی؟ ها ؟
ویول جان، اونور آب را با ایران نمیشه مقایسه کرد.آن آقای باحال داره در یک کشور آزاد هر چی دوست داره میگه اما همانطور که یک کشیش به جمع اونها نیامده تا اونها رو به راه راست هدایت کنه، حاج آقا جورج هم نمیره داخل کلیسا مسخره بازی دربیاره. در واقع اونها خیلی بهتر فهمیدن که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
می خوام بگم اگر بحث جدی و بالغانه هست، نباید با مسخره بازی کودکانه خرابش کرد. اگر هم مسخره بازی هست نباید با بحث جدی افراد رو دچار سردرگمی کرد. می گویند وقتی نمی تونی کسی رو متقاعد کنی گیجش کن! به هر حال بی ادبی هر نوعش که باشه خوب نیست. که دلیل این بی ادبی ها همون قضیه عدم آموزش فرهنگ گفتگو هست. ویول جان من باور نمی کنم تو خوشت بیاد که این بی ادبی ها ادامه پیدا کند….
هر چند که من دل خوشی از مذهبیون ندارم و بدم نمیاد کمی سربه سرشون بگذارم . گفتم سر به سرشون میگذارم نه اینکه توهین و بی ادبی کنم. چون معتقدم آگاهی دادن باید مثبت باشد و نه منفی. بیان منفی منجر به واکنش منفی میشود. و فقط رگ تعصب عده ای متعصب باد میکند و وقتی بترکد دیگر سوزن هم نداریم بدوزیمش. می خوام بگم این راهش نیست که هر کسی حق دارد به دیگری توهین کند. آزادی بیان با آزادی بی ادبی فرق داره. هر چند اینجا وبلاگ شماست و تا حالا هم با سلیقه شما نسوان چرخش چرخیده و دوست دارم باز هم بهتر از قبل بچرخد. به همین خاطر دوست دارم نوع جدی یا مسخره بودن بحث معلوم باشه و مثل حکومت ایران همه چی رو با هم قاطی نکنیم. ما در مقابل بی ادبی ها حق مقابله به مثل داریم ولی چیزی عاید ما نمی کند و به احتمال قریب به یقین چیزی رو هم تغییر نخواهیم داد.
جناب «مهدی از ابهر»: ممنون از اینکه لطف کردید و نگذاشتید خانمها خسته شوند و به جایشان گفتید « مغالطه و سفسطه بازي در اين وبلاگ ممنوع است!». بعید میدانم معنای سفلسطه را بدانید، اما جدا از آن حتی مطمئن نیستم نویسندگان وبلاگ چنین نظری داشته باشند. نویسندگان! نقد نوشتهتان جز خط قرمزهای وبلاگتان است؟! لطفا پاسخ دهید.
(راستی برای اطلاعتان بگویم با چنین سیستمهایی آشنا هستم.)
جنا ب سولوژن! يعني منظورتان اين است كه نوسندگان وبلاگ دوست دارند عده اي با سفسطه بازي و بحث هاي مغالطه آميز وبلاگ را به انحراف بكشند و از شكل گيري بحث هاي مفيد و درست جلوگيري كنند؟؟؟!!!!!!
چه كسي گفته كه «نقد نوشته ها جزو خط قرمز است»؟؟؟؟ يك سفسطه باز؟؟!!!
اگر آشنا هستيد و چنين گفته ايد كه ديگر بدتر و عذر بدتر از گناه است و شكي باقي نمي ماند كه خواسته ايد بحثي بي مورد به راه بياندازيد. غير از اين است؟!!
پا را فراتر مي گذارم و مي گويم كه سانديس خوري هم در اينجا ممنوع است! و به زودي در كل ايران هم منوع خواهد شد. به جاي آن مي توانيد پپسي كولا نوش جان كنيد تا جگرتان خنك شود!
violetta chera barnemigardi sare neveshtehaye ghablit az una ke sohbat az zendegi aaddio sex o ina bood…inayee ke alan dari post mikoni sadha bar gofte shodan
شما احيانا همون آقا شيخه مهتابي تو … نيستسد؟ اخه اون آقا تو چندين پست متوالي همچين درخواستي رو مطرح كرده بودن و مورد نوازش من و چند تن ديگر از دوستان قرار گرفته بودن و گفتم شايد اين بار روتون نشده با لامپ روشن تشريف بياريد و مجهول الهويه شديد!!
اگه اينا هزار بار هم گفته بشن كمه،اگه كم نبود ما الان وضعمون اين نبود و بايد همه چيز درست شده بود. عزيزم اگه سكس مي خواي يا برو زن بگير يا فيلم پورنو بخر و يا يه سري به صيغه خونه ها بزن. حيف كه سايت آويزون رو گرداب گرفت وگرنه بهت توصيه مي كردم اونجا هم سري بزني!
يه سانديسم بزن رگ حالت جا بياد!! Just Kidding!
har chi bishtar minevisi bishtar haal beham mizani mehdi az abhar… midoonam dorost nista vali az vaghti umadi o modam zer mizani unam porzoor angizam vase inja umadanam kam shode… midoonam violetta dorost nist comment gozararo filter kard vali bahsaye injoori adamayee khodnamaye eshghe ezhar fazlo kheili zajb mikone ke miran roo asab… vase hamin goftam bargard sare kare khodet unja ke khodeto neshoon midad o forsati bood ta adam khodesh o va yeki diga ro ba ye negahe dige bebine…
شما مگه مياييد اينجا كه نظرات منو بخوني؟! خب نخون، من كه نظرمو با صداي بلند تو اتاق شما جار نمي زنم كه. شما اگه دوست داشتي بيا پست ها و نظر بقيه رو بخون و به اسم من كه رسيدي بي تفاوت عبور كن. خيلي چيز عجيب وغريبي نيست. چرا فكر مي كني همه بايد هم فكر تو باشن؟
به نظرم اگه قرار باشه نظري فيلتر بشه اين نظره گستاخانه و بي شرمانه شما است كه بايد فيلتر بشه. شما كه دلت سكس مي خواد و فكر مي كني خود خامنه اي هستي كه مُجازي اينجا براي من و نويسندگان وبلاگ خط قرمز تعيين كني و چهارچوب هاي كلي نظام وبلاگ نويسي نسوان رو تعيين كني!!!
خيلي چيزا مي خواستم بارت كنم ولي بي خيال مي شم. همينقدر بگم كه بهتره دوباره رو اين حرفت فكر كني: «(نسوان) برگرد سر كار خودت». خيلي حرف گنده ايه، خيلي. تو دقيقا مصداق نظري هستي كه در زير دادم،شك نكن. عزيزم اينجا تهران نيست كه بتونيد براي مردم تكليف تعيين كنيد و ما رو با گلوله و باتوم و گاز خفه كننده به راه راست هدايت كنيد. اين حرفت رو ميشه دربارش به اندازه يه مقاله حرف زد ولي خودت بشين روش يكم فكر كن ببين اندازه دهنت هست اين حرف يا نه.
aslan nafahmidi man chi goftam… ettefaghan age dahaneto mibasti o cheshato va mikardi mifahmidi ke ghaziye sex nist…va commenthaye mardom ham aghlab komak mikard be fahme ghaziye… motmaennam ke to postaye ghablish ro sexi mibini ke sohbat az sex mikoni ghaziye ye negahe motefavet bood badbakht ke unam ba in bahsaye birabte gholombe solombe be goh keshide shod… sytem fekrit hal behamzane … khak bar saret agar fekr mikoni (ke mikoni) mardom mian inja vase sex! charkhat neveshte az ye adam gomshode too zamin o zaman ro migi sex… vaghean khak bar saret … farghe to baun basijiye chiye…oghde’ee boro ba hamoon PAZORESHET haal kon…
بلم جان شما ها چتانه؟ حق باشماست. نوشته های این وبلاگ هیج حال و هوای ثابتی ندارد همانگونه که حس و حال مزخرف ما هم دایم در نوسان است. راستش از من بپرسی همه اش هم چرته.خودمم دوست دارم از حال خودم بنویسم..از ریز ترین جزییاتی که هیچ وقت هیچ کس نگفته.راحت تره والله. اما چی کار کنیم؟ این سر دنیا تنها کاری که از دستمون بر میاد اینه که دو تا نوشته بنویسیم.. شاید جایی فرقی کرد.از اونم می نویسیم چشم. اینکه دیگه دعوا نداره. حالا چرا به هم بد و بیراه میگین ننه؟
مگه اين : «violetta chera barnemigardi sare neveshtehaye ghablit az una ke sohbat az zendegi aaddio sex o ina bood» نظر شما نيست؟ سكس و اينا رو عمه من نوشته يا توء يابو علفي؟؟!!
خر خودتي سفسطه باز سانديس خور. تا 20 روز ديگه از بيكاري در مياي. شايدم تو اون شلوغي بتوني دو تا پسر يا دختر بدبخت رو با باتوم بيهوش كني و ببري يه گوشه بهش تجاوز كني و بعدش بسوزونيش و فانتزي هاي سكسيت كامل بشه سپاهي مزدور آدم كش بي حيا
و اما سخني با نويسندگان و خوانندگان خوب اين وبلاگ،
مدت ها قبل در اين وبلاگ بحث هاي خوبي ميشد و معمولا هم نتيجه گيري ميشد از برايند بحث ها داشت اما اخيرا عده اي كمر همت بسته اند كه با ايجاد جنگ رواني و بحث هاي مغالطه اي هم بر روي نويسندگان تاثير بگذارند و هم بر خوانندگان. نمونه اين است كه دقيقا در هر پست نويسنده را مي خواهند مجاب كنند كه به سراغ مسائل سطحي و روزمره برود و دست از بحث و جدل در مورد مواردي كه خوشايند حكومت اسلامي ايران نيست بردارد. مي توانيد به 10 پست اخير مراجعه كنيد و خود به عينه ببينيد. همچنين طوري نظر مي دهند كه گويا نويسنده وبلاگ شخص آگاهي نيست و يا بحث را به شكلي بدي باز نموده و از اين طريق نيز مي خواهند به خواننده القا كنند كه اين وبلاگ بسيار سخيف است و ارزش وقت گذاشتن و خوانده شدن را ندارد. يكي مي گويد عكسي كه بالا گذاشته اي بد است و ديگري و يا شايد هم همان شخص با نام ديگري مي گويد كه مطلبت مخالف اصول آزادي بيان است وديگري مي گويد طرز بيانت محدود كننده آزادي است!
كار چنداني از دستم ساخته نيست، اين وبلاگ بنا به گواهي آرشيو آن تنها 8 ماه عمر دارد و در اين مدت بيش از 90هزار نفر بازديد كننده داشته كه آمار بسيار بالايي است و خوب دوست داران سانديس حق هم دارند كه نگران باشند. در شرايطي كه در ايران و در نمايشگاه كتاب امسال حتي آثار شهيد بهشتي و ايت الله صانعي و منتظري جمع آوري شدند و رسانه هاي خارجي همچون تلويزيون بي بي سي و صداي آمريكا مورد تهاجم پارازيت هاي جمهوري جهل و جور و فساد قرار گرفته اند و روزنامهه ا بي محابا به محاق توقيف مي روند نبايد تعجب كنيم اگر بودجه هنگفتي در اختيار تيم به اصطلاح سايبري سپاه پاسداران براي مقابله با وبلاگ ها و سايت هاي دگر انديش قرار گرفته شود. خوشبختانه ميلياردها توماني كه خرج فيلترينگ نموده بودند بر باد رفته و آنها به اين نتيجه رسيده اند كه مدل چيني را پياده كنند. دولت چين رسما 300 هزار نفر را استخدام نموده تا همان كنند كه اينجا سانديس خور ها مي كنند. آنها به وبلاگ ها و مكان هاي گفتگو مي روند و طبق اموزش هايي كه ديده اند بحث ها را به لجن مي كشند و سعي مي كنند تا مخالفان را سرخورده كرده و يا خط اشتباهي به آنها بدهند.
مطمئنم خوانندگان و نويسندگان زيرك وبلاگ به نحو مقتضي پاسخ اين افراد را خواهند داد و به مانند حماسه خرداد ماه سال گذشته در عرصه سايبري نيز سيلي سختي از ملت خواهند خورد.
به اميد ابادي و آزادي ايران و سربلندي ايرانيان در جاي جاي جهان
يك سبز از ميان بي شماران
عزیز… من با بسیاری از حرفات موافقم و از نظر منطقی هم درسته اما در پیاده کردن همین حرف های درست در جامعه ما مطمن باش مشکلات جدی بوجود خواهد امد درغرب 5 قرن طول کشید تا حکومت مذهب (مثل حکومت امروز ما در ایران) و برعکس ان لایسیته تجربه شود و انها 100 سال است که درک کرده اند مذهب کلا یک مسله شخصی است میتوان با ان شوخی کرد ان را نقد کرد اما توهین به هیچ کس بخاطر مذهبش نمی توان کرد .و در این هم که ما راهی دراز در این ضمینه در پیش داریم شکی نیست پاینده باشی
به خانم گیتی ….. بهرام بیضایی رو حتما میشناسید یک نمایشنامه داره به اسم *مجلس ضربت زدن* بهتون پیشنهاد میکنم حتما اونو بخونید جواب خیلی از سوالاتون توی اون هست شاید کمی این نگاه بدبینانه تون رو تلطیف کنه. با تشکر
هماي اوج سعادت بدام ما افتد/ ترا اگر گذرت به كوي ما افتد
To MOMA;
Please let me know how could I have more dialogues with you through email?
بلبیلبل
یاد جرج کارلین عزیز گرامی باشه که بهترین کمدین ایستاده(!) عصر حاضر بود. حیف که رفت و دیگه باید همون برنامه های قدیمی رو هی نگاه کنیم.
کلا جانا سخن از زبان ما می گویی و اینا. نمی دونم این عبارت مسخره کردن عقاید از کجا اومده. فکر کنم همه دیده باشن ولی حالا اگه کسی ندیده southpark200 و 201 رو حتما ببینه