شاید چیزی که میخوام بنویسم به نظر در کشوری مثل ایران با آنهمه محدودیت مزخرف به نظر بیاد . اما از آنجا که گوشه و کنار شنیده ام که عکس سر در این وبلاگ را پورنوگرافی نامیده اند به فکر فرو رفتم که آستانه ی تحریک مردم ما کجاست؟خداوکیلی کدام از شما با این عکس از نظر جنسی تحریک می شوید؟ اشتباه نکنید ، من جامعه ی ایران را به طور نسبی می شناسم ، می دانم که در بعضی جاهای همین شهر تهران باز بودن یک دگمه ی آخر روپوش می تواند سکسی محسوب شود. اما بعید می دانم آدمهایی از آن دست مخاطبان این وبلاگ باشند یا اصلا با اینترنت سروکاری داشته باشند. راستش در اینکه چه چیزی سکسی محسوب می شود یا نه حکم قطعی نمی توان داد. شاید حتی یک اشاره ی کسی از لای چادر از زنی که با بیکینی کنار ساحل آفتاب می گیرد سکسی تر باشد. در ضمن این برداشت با محرومیت و ندیده بودن هم نسبت دارد و بقول معروف چشم پر می شود و آدم عادت می کند. باور ندارم که کسی که پای اینترنت حتی از نوع فیلتر شده اش نشسته باشد تا الان چشمش از این دست تصاویر پر نشده باشد.
راستش به هیچ وجه به هنجارها یا مرزهای اخلاقی و عرفی کار ندارم. طرفدار عریان بودن یا حجاب هم نیستم . هرکس خودش باید راه خودش را انتخاب کند. شخصا در خانواده ای تربیت شدم که آزادانه لباس پوشیده ام و این مسایل در آن حل شده بوده است اما بحث این نیست. بحث این استکه آیا هر چیزی که با سلیقه یا عرف ما تفاوت داشت الزاما پورنوگرافی است؟ آیا واقعا در مردم ما ( مردم با سواد) این قدرت وجود ندارد که به سینه ی یک زن در یک عکس با دید زیبایی شناسانه نگاه کنند ؟ اروتیسم و پورنو گرافی در همین جا از هم فاصله می گیرد. ( بماند که اگر از من بپرسید عکس سر در این وبلاگ حتی اروتیک هم نیست ).
اروتیسم با دید زبیایی شناسانه نگاه کردن است و پورن تنها در بند عمل کردن است.اروس خدای عشق است و عشق در پایین ترین حد است بین دو انسان پیش از عشق مطلقی که همه ی خلق خدا را در بر بگیرد ( آگاپه ).اروس قدم اول است به سمت کمال. پورن کاری به این مقولات ندارد ، بقول فروغ حرکت کرم است در حفره ی گوشتی ، در حالیکه اروس به جفت گیری گلها می اندیشد . پورن داستان تکراری پسر پیتزا فروشی است که وارد خانه ی زن شوهردار بیکاری می شود و او را دمر می کند. اروتیسم داستان آن پسر را می گوید ، داستان آن زن را ، چگونگی را ، حس را لمس را ، نوازش را، چرا را.
پورن در سطح می ماند ، اروتیسم به عمق می رود. اینکه چه چیزی در عمق است یا در سطح به نگاه ما هم بر می گردد و وای به وقتی که نگاه ما همه چیزرا در سطح ببیند
پی نوشت: دوست دارم نظرتان را در مورد این قضیه بدانم و یک برش از جامعه ی وبلاگ خوان فرهیخته دشت کنم. مرسی
صراحی گفت:
یک فیلسوف همیشه یک فیلسوف است
حتی اگر
بلاگر باشد
رضا منصورزاده گفت:
سلام چون مدتی است وبلاگ شما را میخونم و واسه ام دیدگاه شما راحت و جالب اومد برای خالی نبودن عریضه چون میدونم خیلی به مسائل شرعیه تون مقیدید این لینک رو بخونید و حالش رو ببرید میدونم که واسه تون آخرین مندههای محرم شدن جالبه …. صلوات ! :
http://www.rohani.ir/estefta/ans.php?stfid=5848&subid=&merg=1
سؤال: اينجانب در محل کارم با همسر برادرم همکار ميباشم و با توجه به اينکه نوع کار ما حسابداری مي باشد، در طول روز ممکن است بارها در هنگام تحویل اسناد و مدارک مالی به یکدیگر بصورت ناخواسته دستهایمان با یکدیگر تماس حاصل نماید. همچنین با توجه به اينکه بنده با برادرم و همسرش در يک منزل سکونت داریم ، ممکن است بطور ناخواسته نگاه بنده به موهای ایشان یا بخشی از دست يا پای ايشان بیفتد. با توجه به اينکه هم اينجانب و برادرم و هم همسر ايشان بسیار به مسائل شرعی و دینی پایبند مي باشيم ، مدتی است اين موضوع باعث نگرانی ما گرديده است. آیا راهي براي محرم شدن ما با يکديگر به صورت خواهر و برادر وجود دارد؟
جواب: بسمه جلت اسمائه ،چنانچه همسران شما دو برادر ، دو دختر اجنبیه که دوسالشان نشده است را شیر بدهند (آنهم با رعایت شرائط رضاع)، همسر هر کدام از شما، مادر یکی از آن دو دختر می شوند، حالا در یک حالت خاص محرمیت مورد نظر ممکن می باشد و آنهم هنگامی است که مادران همسران شما شوهرانشان فوت کرده باشند .در این حالت شما می توانید با عقد موقت مادر همسر برادرتان(مادر بزرگ دختر رضاعی) با همسر برادر نیز محرم شوید ، لازم است به این مساله دقت شود تا اشتباهی رخ ندهد.
گربه نره گفت:
مغزم پاشید تو سقف و همزمان فکم خورد به کف زمین …
یعنی آدم چقدر میتونه 250 گرمی اش خل باشه که همچین چیزی براش مسئله باشه و از یه 250 گرمی خل تر بپرسه …
خدا همه 250 گرمی خلا رو شفا بده
jj گفت:
تو سوسک هم نیستی چه برسه به گربه
ناشناس گفت:
گربه جان شما برات زوده اینا رو بفهمی فعلا برو سراغ الک دولک بازی…
amin z گفت:
روی پست قبلی خواستم بنویسم ولی دیدم بی ربطه خوب الان می گم.
کلی ذوق کردم وقتی که ناخوداگاه متوجه شدم وقتی تو شرکت منتظر یه اتفاقم و باید وقت تلف کنم یکی از کاهام اینه که این وبلاگها رو باز کنم و یه چرخی بزنم، ولی هر بار بعد از یه مدت متوجه می شدم که دارم به عکس سردر این وبلاگ نگاه می کنم. و دیروز فهمیدم چرا. چون اونم به من خیره شده. نگاهش قشنگه، در این مورد من مرز اروتیسم و هویجوری رو نمی دونم ولی همین خاصیت این عکس بود که باعث می شه دوسش داشته باشم
الان باید برم اصل نظر می ماند برای بعد
سید امین گفت:
بعد از خواندن این پست بود که به عکس دقت کردم و برای اولین بار حواسم متوجه سینه ی عکس شد…
حقیقت این است شما یک نفطه ی سفید را خیلی راحت در صفحه ای سیاه خواهید دید. از نظر بنده، بحث روی «عادت و تکرار» است. اگر من در خیابان راه بروم و خانمی را بدون روسری ببینم قطعا حواسم متوجه او خواهد بود، چرا که پیش از این ندیده ام. بارها با عکسهایی مشابه عکس وبلاگ شما در اینترنت برخورد داشته ام، پس به صورتی عادی آن را یک نگاه گذرا خواهم انداخت و رد خواهم شد.
حال شما یک نفر که با اینترنت سرو کار نداشته است را بیاورید و به او بگویید یک وبلاگ میشناسم که نوشته های زیبایی دارد، برایش وبلاگتان را باز کنید، فکر میکنید او الآن چشمش دنبال آن نوشته های زیباست یا چیز دیگری را ورانداز میکند؟
قطعا برای هر جامعه، به طور میانگین، مرزی متفاوت برای تمییز پورن از اروتیسم وجود دارد. در جوامع اسلامی بهتر است کمتر به دنبال این مرز باشید، چرا که به سختی خواهیدش یافت!
سید امین گفت:
بعد از خواندن این پست بود که به عکس دقت کردم و برای اولین بار حواسم متوجه سینه ی عکس شد…
حقیقت این است شما یک نفطه ی سفید را خیلی راحت در صفحه ای سیاه خواهید دید. از نظر بنده، بحث روی “عادت و تکرار” است. اگر من در خیابان راه بروم و خانمی را بدون روسری ببینم قطعا حواسم متوجه او خواهد بود، چرا که پیش از این ندیده ام. بارها با عکسهایی مشابه عکس وبلاگ شما در اینترنت برخورد داشته ام، پس به صورتی عادی آن را یک نگاه گذرا خواهم انداخت و رد خواهم شد.
حال شما یک نفر که با اینترنت سرو کار نداشته است را بیاورید و به او بگویید یک وبلاگ میشناسم که نوشته های زیبایی دارد، برایش وبلاگتان را باز کنید، فکر میکنید او الآن چشمش دنبال آن نوشته های زیباست یا چیز دیگری را ورانداز میکند؟
قطعا برای هر جامعه، به طور میانگین، مرزی متفاوت برای تمییز پورن از اروتیسم وجود دارد. در جوامع اسلامی بهتر است کمتر به دنبال این مرز باشید، چرا که به سختی خواهیدش یافت!
mazo گفت:
با پیش فرض هایتان جرات اظهار نظر را از اشخاص احتمالی که ممکن است عکس بالا را «از آن لحاظ»! ببینند گرفته اید.
شاید هم نویسنده ی گرام قصد داشته با این همه تاکید روی (مخاطبان باشخصیت وبلاگ ، مردم باسواد و جامعه ی وبلاگ خوان فرهیخته ) و حتی با طرح سوال (خدا وکیلی کسی با این عکسها تحریک می شود ) چیزهایی را از زبان خوانندگان وبلاگ بشنود که خودش دوست داشته و نه حقیقت را.
به هر حال به نظر من با سواد بودن ، معیاری برای نوع نگاه کسی به مقوله سکس و عشق نیست.
تجربه این چند سال بهم نشون می ده وقتی برای اولین بار توی وبلاگی اظهار نظر می کنم ،
اولا باید سعی کنم خفه خون بگیرم و اظهار نظر نکنم
دوما اگر مرتکب همچین اشتباهی شدم این اظهار نظر به هیچ عنوان نباید یه نقد باشه
سوما و تاسف بار ترین مورد اینکه من حتی از تجربه های خودم هم استفاده نمی کنم.
البته این ها که همه کشک بود . سوال خیلی ، خیلی ، خیلی مهم تر اینه که آیا شما همان ویولتای تبعیدی ها هستید آیا؟
کیوان گفت:
من کلاهمو به احترام نظرت بر میدارم.
رضا منصورزاده گفت:
اما در مورد سوالت باید عرض کنم تفاوت میان اروتیسم با پورنو در دیدن تن با چشم سر است با دیدن تن با آلت ! شخصی که درگیر پورنو باشد حتی خیلی وقتها چشمهایش را به روی زیبایی طبیعی و یا زشتی ظاهری میبندد در حالیکه در اروتیسم زیبایی تن در قوه ی تخیل به واقعیت موجود نزدیک تر میشود و شخص از زیبایی آنچه میبیند ذوق زده میشود ( همان که الهام بخش نقاشان یا مجسمه سازان میشود یا در شکل مدرن ترش الهام بخش طرح های روی جلد مجلات و یا بنرهای تبلیغاتی ) . ولی خودمانیم موضوع اروس در فرهنگ ما و به تبع آن اروتیسم هنوز در جامعه ی سنتی ما هضم نشده و تعریف شفافی پیدا نکرده است و جذابیت های اروتیک را معادل جذابیت سکس میگیرند بعبارتی زیبایی جنس از این جهت ارزش دارد که چقدر محرک برای سکس باشد در حالیکه اساسا اروتیسم هنر کشف زیبایی های طبیعی است بدون درگیر شدن فیزیکی و با تاکید برعدم دخالت نگاهی که مبتنی بر رابطه ی بین دو جنس اعم مرد یا زن است که خب البته برای کسانی مثل مردم ما که هنوز به اون مرحله نرسیدند و بیشتر دنبال فانتزی های سکسی هستند چندان محلی از اعراب ندارد . مردم ما عمدتا تخیل پورنو دارند تا تخیل اروتیک .
Mahyar گفت:
واقعا خوب نوشتی
باهات موافقم
good job
باران گفت:
پس نتیجه میگیریم که اروتیسم نگاه عرفانی و فلسفی پورن است .
زنجبیل گفت:
به نظر من تفاوت این دو دید زمانی معلوم میشود که من به عنوان یک زنی که هیچ گونه میل همجنسگرایی ندارم وقتی پاها یا سینه ها یا کلا اندام و حتی صورت زن زیبایی رو میبینم دوست دارم نگاه کنم و لذت میبرم . بدون اینکه بخوام فکر دیگری بکنم .ولی در مرد اینکه چه چیزی پورن است و چه چیزی نیست عمیقا به این عادت شدن باور دارم . هر چقدر جامعه بسته تر باشه تخیلات ذهن قوی تر میشه و اونجاست که حتی چادر کمی کوتاه میتونه نقش پورن رو بازی کنه
dani گفت:
واسه من و خیلی کسائی که اروپا یا جاهای آزاد دیگه زندگی میکنیم , دیدن یک خانوم با پوشش آزاد و حتا بیکینی (واسه خوده من ) تحریک آمیز نیست ولی توی جامعه بسته ایران با اون همه محدودیت و با اون همه کمبود آموزش راجع به مسائل جنسی بیش از این نمیشه انتظار داشت.
حقیقت تلخ این هست که جامعه ایران در مسائل جنسی بسیار نا پخته و خام هست به دلیل خیلی مشخص مذهبی که مردم رو ازهرگونه ارتباطی با جنس مخالف منع میکنه.
alireza گفت:
hala in axe ki hast!!! shookhi kardam
گربه نره گفت:
نمیدونم تو چه اصراری داری همیشه مسائلی رو با هم مقایسه کنی که هیچ مرز مشخصی ندارند. مثل لاو و سکس یا پورن و اروتیک . اینا سیاه سفید نیستند، یه طیف خاکستری هستند حالا چجوری میخئوای بگی اینجاش سفیده از اینجا به بعد مشکی ؟؟
دید هر کس به 1000 تا مورد ربط داره ، جامعه ، فرهنگ ، تحصیلات ، حتی میزان هورمون هاش در لحظه نگاه کردن ! … نمیدونم الان شما تو کدوم شهر و کشور هستید ولی دید آدمای اون شهر شما محله به محله فرق نداره ؟؟
خود من شاید 60% مواقع میام تو این سایت نگاهم به چشمای این دختره میوفته و آرزو میکنم که ای کاش هر روز صبح که بیدار میشم از خواب کسی با این نگاه پیشم باشه ، 40% مواقع هم نگاهم به سینه هاش میفته و باز همون آرزو رو تکرار میکنم 🙂 . حالا شاید برای کس دیگه این نسبت 0 به 100 یا 100 به 0 باشه.
بر میگردم به استدلال خفن خودت در مورد عدم قطعیت هایزنبرگ ، هیچ وقت نمیتونی 2 تا مفهوم رو با دقت بی نهایت از هم سوا کنی ، دقت تو یکی باعث مبهم شدن دیگری میشه. این تمایز قائل شدنت بین مفاهیم درگیری مثل پورن و اروتیک ، سکس و لاو ، رئیس جمهور و میمون ، فقط باعث میشه جفتشون گنگ بشن.
منظورم اینه که میشه ودکا رو با چایی مقایسه کرد و مقایسه اش با ویسکی چندان دقیق از آب در نمیاد چون پای سلیقه میاد وسط . حالا یکی دوست داره سینه این خانوم رو ببینه و لذت ببره یکی هم دوست داره چشماش رو ببینه. در نهایت این عکس هدفش ایجاد جذابیته، پس اجازه بده هر کسی از ظن خود یار این عکس بشه. عکس بهتر هم داشتی پایه ام 🙂
نسوان گفت:
چیزی که من میخوام بدونم اینه که درصد آدمهایی که این رو سکسی می بینند و وبلاگ من رو می خونند چند درصده واقعا قصد قضاوت هم ندارم. فقط برام جالبه و دوست دارم نظر واقعی مخاطبام رو بدونم. همین
بعد هم همین حاشیه ها ی خاکستری محل بحثه دیگه وگرنه فرق چغندر و کلم را که همه می دونیم. اینکه ببینم چقدر نگاه ها می تونه متفاوت باشه ..همین درک خاکستری بودنش برای من جالبه..راستش هرچی میگذره همه چی برای من تو این مرز خاکستری میافته، گربه جان
بوف گفت:
بانظر شما به طور کامل موافقم. پیش زمینه های ذهنی انسان ها ست که مرز میان چنین مفاهیمی را مشخص می کند و برآیند این پیش زمینه ها در هسته های اجتماعی کوچک به بزرگ ( خانواده تا جامعه انسانی) در واقع یک مرزبندی کاملن نسبی و وابسته به زمان و مکان را ایجاد می کند. اکثرقریب به اتفاق مفاهیم علوم انسانی دارای چنین شخصیتی هستند و به سادگی نمی توان آن ها را فرموله کرد. همانطور که نسوان عزیز در تمام نوشته هایشان تاکید دارند، مهمترین نکته در چنین مسائلی عدم سانسور و آزادی در انتخاب و بیان انتخاب است که می تواند مانع از خیلی از مشکلات باشد. وگرنه هرکس به مثابه شرایط و زمان و مکان خاصی می تواند نگاهش از پورن به اروس تغییر یابد.
یک نکته دیگر هم باید بگویم در خطاب به نسوان عزیزم: تعاریفی که از آگاپه و اروس در اسطوره شناسی غرب بیان کرده اید چندان دقیق نبوده و بهتر است موشکفانه تر بیان شود.
مجتبی گفت:
تفاوت عکس تمام لختی با باز بودن یک دکمه سیاه در واقعیت مانند شنیدن یک موسیقی از رادیو و گوش دادن به سه تار زدن یک نوازنده در کنار خیابونه. من دومیش رو ترجیح می دم.
بابک گفت:
موارد خاصی هستند با عنوان اشخاص «عاشق پیشه» که چشمشان(چشم سر و چشمی به مراتب والاتر) با معشوق خود پر شده و تنها معشوق خود را لایق هر نوع نگاه اروتیک یا فول سکس می دانند و ترجیح می دهند تمام داستان ها و فانتزی های پورن از پیتزا فروش و بستنی فروش تا. . . خواهر روحانی، همه را فقط با معشوق خود بازی کنند. در مورد دیگران (که فقط در مورد مردها می توانم نظر بدهم) نوع نگاه به چند چیز بستگی دارد. 1- آیا فرد از لحاظ جنسی فعالیت نرمال دارد یا نه؟ 2- آیا چشم سر او به دیدن تصاویری از نوع تصویر بالای صفحه عادت دارد؟ یا حتی با دیدن سینه یک مادر که در حال شیر دادن به نوزاد خود است، تحریک می شود؟ 3- در کل نگاه او به زن از نوع کشتزار است که هر زمان و از هر طرف خواست وارد شود یا برای آماده بودن زن هم بها می دهد ؟؟ 4- آیا دیدن خانمی با بکینی به خودی خود برایش تحریک کننده است یا فقط رفتار جنسی آن خانم او را تحریک می کند؟
برای مردی که از لحاظ شخصیتی به بلوغ رسیده و فعالیت جنسی نرمالی هم دارد ، فقط رفتار جنسی می تواند تحریک کننده باشد نه صرفاً عریان بودن زن. در ایران ممکن هست فرد بالای 50 سال سن هم به بلوغ شخصیتی نرسیده باشند…!
تصویر بالا به هیچ وجه از لحاظ شهوانی برای من تحریک کننده نیست .
در تصویر بالا یک حس معصومیت ، حس لطافت ، حالت سادگی یک زن به همرا حس امنیت و آرامش به من القا می شود. بعلاوه چشمهای گیرا و زیبایی هم دارد. در کل همه اینها زیباست.
sina گفت:
nemidunam chera hame esrar daran began ke kheili kareshun doroste o tu hich halati tahrik nemishan……….hala khube hamatun tu iran zendegi kardin
اَتْشون گفت:
به نظر من که همه ش همون پورنه. در تئوری شاید نباشه ولی در نظر اکثریت پورن به حساب میاد پس هست. مثلا اون افغانی که به با نگاه کردن به دختر محجبه تحریک میشه، نمی تونه با دیدن عکس سر در شما به زیبایی فکر کنه. و این اصلا مختص افغانی ها یا ایرانی ها یا کسایی که چشمشون از این چیزا خالیه نیست نیست. به نظر من محبوبیت فیلم صحنه داری مثل Girl Next Door بین نوجوانان مذکر امریکایی – با چشم خیلی پر! – به خاطر حس هنر دوستی، زیبایی شناسی یا عشق ورزی نیست. همونه که هست.
azerila گفت:
عباس معروفی lمی گوید یک دره عظیم فاصله است بین اروتیک و پورنو.. اما ندیده ام که تعریف منطقی از هر کدام داشته باشد.
پورنو برایم بیشتر به جنبه کنش و واکنش جنسی بین چند نفر اطلاق می شود که آشکارا رابطه جنسی از هر گونه اش را متصور است. بدون توچه به هیچ گونه زیبایی شناسی و زیبایی خواهی. بر پایه شهوت و لا غیر.
پورنو بدون برهنگی امکان پذیر نیست اما اروتیک با برهنگی است که دره عظیمی فاصله دارد. و شاید به همین خاطر است که با پورنو این همه متفاوت است. همین عکس سردر این وبلاگ اگر بدون سوتین و شرت بود برهنگیش بیشتر می شد اما اروتیکش کمتر.
اروتیک لذت زیبایی است. کامجویی روحی است. روح حساس به زیبایی می خواهد برای درک بیشترش. و البته بر پایه غریضه جنسی است. کسی فارغ از غریضه جنسی نمی تواند به اندازه کافی بهره مند شود از اروتیک. مثل اینکه شخصی که تا خرخره غذا خورده است بسیار لذت کمتر می برد تا کسی که روزه بوده است از بوی کباب روی متقل. چون لذت بوی کباب بر پایه غریضه گرسنگی است.
اما مرز بین این دو برای آدمها حتی برای یک شخص در دوره های مختلف متفاوت است. برای همین است که یک مانتو کمر باریک در ایران مردان را به شهوت می رساند. درآنجا اصولا به دلابل شرایط اجتماعی و فرهنگی که همه می دانیم اروتیک معنایی ندارد. زیبایی شناسی جنسی بی مفهوم است. پس شاید بحت در مورد معنای اروتیک و پورنو در ایران بی معنی باشد.
اروتیک مانند هر زیبایی دیگر ستودنی است. تنها خطوط قرمز فرهنگها و آئیینهاست که آن را نازیبا و ممنوعه جلوه می دهد که این خطوط قرمز خود داستانی دیگر است.
پورن اما حتی بدون درنظر گرفتن اخلاقیات اگرلازم هم باشد ستودنی نیست.
azerila گفت:
ای بابا. یک چیزی که می نویسین قبلش یک بار اقلا بخوانید.
پوزش بابت «غریضه» ای که در اصل «غریزه» است
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
+++++++
محمد حسن (پیمانکار) گفت:
والله وقتی من این عکسو دیدم حسی بهم دست داد که از دیدن یک آدم بی چاره بهم دست داد
بنظر من چطور عقاید مختلف هستن نوع لذت سکس هم مختلف می باشد و این یک مسئله عمومی هست و شریک زندگی باید این مسئله ها را به اشتراک گذاشته و هر یک وقتی برای طرف مقابلشون بگذارند(با لاپوشانی و خجالت کاری درست نمیشه)
پیشنهاد می کنم عکس را عوض کننید چون در خانواده های سنتی مثل ما مشکل ساز میشه.چند روز پیش درگیر آن مطلب گربه نره بودم که مادرم داشت اتاققمو جرو می زد این عکس دید و گفت پسر اینا چیه داری نگاه می کنییییییییییییییییییییییییییییی
amin z گفت:
رفتم و برگشتم چه خبره اینجا.
فکر کنم خیلی حرفم تکراری باشه وسط این همه نظر ولی به هر حال:
البته فکر کنم شما از این رشته های در پیت پزشکی ( 😉 ) خوندی لطفا ایراد علمی نگیر ضایع نکن…
دو حالت داره یا طرف (در اینجا مذکر) از نظر تعادل هورمونی و تناوب خروجش در شرایط بحرانی قرار داره که تو اتاق سفید بیمارستانم که باشه کار خودشو راحت می کنه (که در این مورد نه به پر بودن چشم فکر کنم بیشتر به منظم بودن سکس یا اسمناء یا هر چی داره)
اما در حالت دوم که شخص در حالت تعادل هست به جنس مذکر که خودشو با روبنده و چادر استتار کرده و به قول خارجی ها تو کتاب زبانمون flirting می کنه سکسی و زن لخت مادر زادیه که مثلا داره یه کار چندش تو مایه های ریدن انجام میده همون چندشه.
البته تمرین من و فکر می کنم بیشتر افراد اینجا نهایت ها رو میگند ولی مرز بین این دو را برای افراد مختلف تمرین و عادت مشخص می کنه.
کلا اینا رو که نوشتم یاد eyes wide shut افتادم چقدر مربوطه خداییش
ACE گفت:
جالبه، هرچي بيشتر فكر مي كنم بيشتر دستگيرم ميشه كه ميشه يه جورايي قضيه رو به جاي بعد تئوريك فلسفي در بحث عملي(شايد فلسفه ي عملي) بررسي كرد؛ درسته هر كسي حدي واسه خودش داره كه بسته به محيطش يا ميزان آموزش(يا شايدم آميزش!!!) ممكنه متفاوت عمل كنه يا فكر اما اون چيزي كه از نظر من مهمه اينه كه اين بلاگ كلآ براي مخاطب خاص يه جورايي نوشته مي شه وانشاء اله تعالي همه هم با چشم برادر خواهري (نه زن و شوهري) به اين جور عكسا نگاه مي كنن؛ پس وجود اين عكس الزامآ مشكلي نداره.
اما به بر حال از نظر من پورنو يه چيز كور و غريزيه خيلي هم با احساسات و عشق و نوع طرف واينا كاري نداره فقط ميخواد كارشو بكنه و بره صبرم نداره؛ ولي اروتيسم هم شايد غريري باشه ولي كور نيست با دقت مي بينه و انتخاب ميكنه ولذت ميبره و ستايش ميكنه كلآ حس بيداريه…
راستي تازگياست كه نوشته هاتونو ميخونم ارزش خوندن داره.
موفق باشيد؛ تا بعد…
Alipasha گفت:
کلی با این پست حال کردم! زیبا بود.
اما نظر من به نظر مجتبی نزدیک تر است!
چشمان زیبایی داره که آدم رو جذب می کنه نمیدونم چرا دوست دارم این زن رو فقط در پشت مانیتور ببینم. دوست ندارم چشماش رو در کنار خودم ببینم وقتی از خواب بیدار میشم یا سکس داشته باشم هیچ کدام! فقط از پشت مانیتور به چشماش خیره بشم .
kamran sepehri گفت:
دوست گرامي
با سلام
در كتاب «مقاله ها» نوشته «والاس شاون» یک مقاله در مورد مسایل جنسی وجود دارد که به نظر من جالب است . من این مقاله را ترجمه کرده ام اگر مایل باشید لطفا به من اطلاع دهید تا آنرا برای شما ارسال کنم. نويسنده كتاب نمايشنامه نويس و هنرپيشه تئاتر و سينما است ִ ازنمايشهاي » سوگواري تعيين شده » و «تب » او فيلم سينمايي نيز ساخته شده است ִ ترجمه او از نمايش » اپراي سه پولي» در تئاتر هاي «برادوي» اجرا شده است ִ
الهام ميزبان گفت:
تو گودر مي خونمت
اما يكبار ديگه هم وبت رو باز كرده بودم
مردم ما
تفاوت اروتيسم و پورن رو نمي شناسن
چون زيبايي شناسيشون ضعيفه
ضعيف
مي فهمي؟
مسئله اين نيست كه همه چيز رو پورن ببينن
مسئله اينه كه غير از اين ياد نگرفتن
اروتيسم
يادگيري مي خواد
Dream گفت:
به به، عجب عکس، عجب کار گرافیکیی، عجب چیزایییی….
خوب شما می گید این یارو اسمش چی بودددد، آهان اروس به زیبایی ها فکر می کنه و پورن به XXX … خوب منم همیشه دوست داشتم یکی این حرف رو بزنه و به جامعه ما گوش زد کنه کهههههه!!!
که: هر چیزی که خدا آفریده یک جنبه خوب داره، یک جنبه بد، دیگه بستگی به شخص داره بعد خوبه رو انتخاب کنه یا بده….
من که عاشق زیبایی هایی هستم که خدا آفریده، مثل سینه های این خانوم تو هید بلاگ…
چیه؟ هاااا؟ مگه بده؟ خشکله خوب، مگه تعریف کردن از آفریده ی خدا بده؟؟؟
ساسان گفت:
مسيله اينجوري نيست كه من و تو بتونيم با عقل ناقصمون جوابش رو بديم اما اونهايي كه قبولشون داريم جوابهاي زيادي واسه اين بحثها و بحثهاي گنده تراز اين دارن اهل بيت ما مسير رو مشخص كرده اند و كار مارو هم راحت بنظر من اونجايي كه امكان مفسده وجود داره نبايد وارد شد مسيله اينه كه ما ميخواهيم بپذيريم يانه ميخواهيم حكمي نزديك به خواسته هامون بيابيم … اصلا مسيله ما كه نبايد اين مسايل باشه …
7kaveh گفت:
زیبایی یک زن از دید من با سینیه زیبا محقق میشه یعنی اگر زنی چهره زیا نداشته باشه ولی دارای سینه زیبا باشه خوشگل محسوب میشه حالا با این اوصاف من جز کدام دسته محسوب میشم ؟این مطلب را صادقانه گفتم بدون هیچ گونه غل و غشی.
چیز ندیده گفت:
آخ که برم قربون لبش
اون ممه وچاک وسطش
برق چشاش میون موهاش
مثل ستاره توی شب
بگو که بیاد همین امشب همین امشب همین امش…….ب
داداشی خوش به حالت سیری من که نمی دونم مال خانوماگرده یا چار گوش با یه تار مو حمومی میشم
mahsaa گفت:
عکس به میزان ناچیزی اروتیک هست اما اصلا پورن نیست. حتی اگر پورن و اروتیسم مرز خاکستری داشته باشند این عکس در منتهی الیه طیف اروتیک و در مجاورت عکس های عادی نشسته است.
دانیال گفت:
تفاوت پورن با اروتیسم تفاوت توی تعریفه.
پورن (احتمالا همون طوری که شما گفتی) مطلبی است که بیننده رو تحریک میکنه اما اروتیسم خود اون حس است. خود من براساس تجربه (به عنوان یک مذکر) اروتیسم رو ترجیح میدم. اون حس یه چیز فوق العاده متفاوت است.
با دیدن عکس سردر (!) بلاگ هم اولین چیزی که نگاه منو جذب میکنه چشم های اون دختره نه سوتین و سینه اون دختر.
tayaz گفت:
من اگه اجازه داشته باشم، میخواهم نقش وکیل مدافع شیطان را بازی کنم. به نظرم، در این صورت با بسیاری از کسانی که اینجا برایتان پیغام گذاشتم و شما از جهتی مخالفم. اینکه معتقدم، اصلا شرایط ایران را نباید بدتر از کشورهای غربی دانست در این مورد. یعنی ما دو جور میتوانید صحبت کنیم، اولی از دیدگاه جامعه شناسی که این طوری هستیم، یکی هم از دید ارزشی و اینکه این گونه بودن چه تاثیری در باقی زندگیمون داشته.
من اصلا از اینکه در ایران انسانها اجازه ندارن در حوزه عمومی وارد مسایل خوسوسی بشن ناراحت نیستم. چون اولا در همه جا این تمایز هست و حدودش فرق داره. میتوانیم سر این حدود صحبت کنیم به توافق برسیم که احتمالا چقدر از دخالت دولت در حوزه عمومی مردم را میپسندم. ثانیا این به نگاه کلان شما به جامعه و ارزشهای ابتدایی اون بر میگرده.
مثلا شاید اگه از نظر کسی عدالت اجتمایی و اقتصاد ارزشهای والاتری از آزادی باشن. شاید بر عکس.
در این صورت باید تفاوت گذاشت در دید مجلس ایران آزادی که نمایندهای حزب سوسیال دموکرات های اون و لیبرال دموکراتهای اون دنیا رو میبینن. از دید شما اینکه دکمه پیرهن یه دختر باز باشه یا نه و ما به اون چه میزان بها میدیم میتونه نشونه پیشرفت و آزادگی و راد شدن از عقاب موندگی باشه مثلا، از دید من اینکه در جامعه آزاد و سکولار ایران (شاید شبیه اونکه پدران ما دارش زندگی میکردن که خیلی ها از این حرفا عبور کرده بودن ) چه میزان فقر و نفرات در دید پایین دستی های جامعه نسبت به بالایی ها وجود داره با پیشرفت و گذار دموکراسی رابطه نه گسستنی داره. امیدوارم تونسته باشم قسمتی از حرفامو خوب بزنم!
ناشناس اصلی گفت:
پورنوگرافی یه تعریف بسیار دقیق و مشخص داره که هر روز هزاران بار مثلا برای rating فیلمها و… مورد استناد قرار می گیره، و این تصویر، فرسنگها با اون فاصله داره. اما در مورد اروتیک بودن این عکس، این موضوع خیلی بیشتر از اونکه به عکس مربوط باشه، به اونی که به عکس نگاه می کنه و شرایط اطراف ربط پیدا می کنه. همهء ما این رو می دونیم که در یه فرهنگ بسته، حتی مچ پای یه زن هم می تونه همه رو از خود بیخود کنه در حالی که در یه فرهنگ باز، کسی حتی به یه زن بیکینی پوش هم نگاهی نمی ندازه. این موضوع خیلی سابجکتیوه، و تقریبا اصلا به باز و بسته بودن پوشش و برهنگی و… ربط نداره. من در دورهء طرحم تو ایران واژن صدها زن رو معاینه کردم و سی-چهل تا زایمان انجام دادم و حتی یک بار هم دچار احساس جنسی نشدم، برای اینکه context و شرایط اونقدر قوی و غالب بودند که اصلا فکر آدم نمی تونست به جای دیگه سر بکشه. به عنوان یه مثال دیگه، به نظر خیلی از دوستان من، ممکنه یه زنی که یه دامن معمولی با کفشهای پاشنه بلند پوشیده باشه، خیلی خیلی جذاب تر و اروتیک تر به نظر برسه، از همون زن وقتی که دمپایی و یه شلوارک (حتی خیلی کوتاه تا حدی که شورتش معلوم باشه) تنش باشه. درسته که در وضعیت دوم «گوشت» بیشتری معلومه، ولی با پس زمینه های ذهنی خیلی از ماها (و مخصوصا با اپیدمی فتیشیسم در ایران)، ظاهر اولیه که جذابتر به نظر می رسه…
tayaz گفت:
اما در مورد به خصوص اروتیسم.
داشتم چند وقت پیش فکر میکردم یک بار که در جامعه غرب اصلا در فیلمها نگاه های عاشقانه و عارفانه و زیبایی شناسانه به زن ها کم هستن. (نه اینکه در ایران خوبه!) تا اینکه مواجه شدم با فیلم مرد تنها از تام فرد که نامزد اسکار بازیگر هم شد امسال. میدونی دیدم این فیلم اونقدر زیبا ساخته شده بود و نگاهی عرفانی به عشق داشت که اصلا احساس کردم کارگردان شاید ارتباطی با شرق داشته.
منتها ی جای کار می لنگید! اینکه عشق دو تا مرد بود! در حالی که رابطه مرد تنهای فیلم با جولیان مور در فیلم اصلا فرقی با باقی فیلمها نداشت.
میدونی احساس میکنم بعضی ها خیلی غافل اند. انها که فکر میکنن همه چیز رو در دنیای مدرن باید آگاهانه کرد، کتاب خوند و خوند و تا اونجائی که میشه ترتیب خواهر آزادی فردیمون رو داد تا نتونه بلند شه! چرا؟ چون وقتی در مقابل این فیلمها قرار میگیرن میگن نه بابا! اینا که آگاهانه نیست! اینا توهم توطئه هست! یعنی چی که کارگردان از قصد میخواد فرهنگ همجنسگرایی رو ارزش گذاری کنه و خوب نشون بده! فیلم ساخته حالا ی دو ساعتی در همی!
ربطش به این داستان همینه. ماجرا اینه که دام زدن از نگاه زیبایی شناسانه عارفانه، عاشقانه، اروتیک خوبه. اما نباید دوگانه برخورد کرد. اگه کسی به مذهب و دین زیبایی شناسانه نگاه کرد، وا پس گراست، اما در مورد زن این تجدده . اگه در مورد زیبایی نداشته محیط پیرامون مدرن زده هم اجازه داشته باشیم نظر بدیم! و نظر بدیم. نه اینکه در نگاه زیبایی شناسانه به دنیا در سینه زنها متوقف بشیم. البته من همین ام اگه تظاهر نباشه به نگاه خشک منطقی بنیان کن خیلی ها ترجیح میدم.
مهدی گفت:
من که نفهمیدم چی گفتی
من گفت:
لابد عکس یه چیزیش هست که خودت رو هم متوجه کرده دیگه…
یا خودت متوجه شدی یا کسی کامنتی بر این مضمون داده.. لابد یه چیزیش هست عکسه
نمیدونم اروتیسم داره یا پورنو داره!!!
عزیز دل شاید هرچی قشنگه توی این دنیا باید دور و دور و دور باشه و اگه نزدیک شه یه جورایی اذیت کنه. خیلی بده ها… ولی چاره چیه؟ از نظر فلسفی اساس دنیا به همین کشکیه..
این عکس هم خیلی میزنه توی دماغ خداییش
آقای ف گفت:
من واقعا حساب نیستم. من اتریپ کلاب هم که می روم حوصله ام سر می رود. پرایوت دنس هم که گرفتم طرف وسط هایش خواهش کرد نخندانمش که به کارش برسد. از من بپرسی اروتیک نیست. لایو هم اگر بود باز هم اروتیک نبود. ولی به قول تو اگر پوشیده بود و نگاه لولیتایی می کرد، اروتیک ممکن بود بشود.
ماووزه گفت:
دکترجان سلام:
1-بلاگتو اتفاقي ديدم
2-تقريباهمشو خوندم
3-طبق تعريف تو ازت مردترم(رزيدنت بيهوشي-قد170-از بچگي کار کردم-پولمو و نونمو خودم در آوردم)
4-از منطق وآزادي بيانت خوشم اومد
5-پشت اين متن قصد سويي نهفته نيست پس نترس(زنم متخصص قلبه-قصد ترک ايران و ازدواج سوري با تورو ندارم و…..!)
6-اگر اجازه بدي لينکت رو در بلاگم بذارم
7-خبرشو بهم بده
8-شاد زي
نادان گفت:
تصویر زیبایی ست. فرق اروس و پورن را هم به خوبی توضیح داده اید. اما این نگاه زیبایی شناسی در همین نمای سینه ی نیمه برهنه ی زن تمام نمی شود. شما می توانید تصویر تمام عریان زنی را بر سر در وبلاگ خود بگزارید و به آن به دید زیبا شناسانه بنگرید. مثل نگاهی که آن نقاش پسر(دی کاپریو) به رز در فیلم تایتانیک داشت و بدن عریان او را نقاشی می کرد. مشکل اینجاست که این نگاه زیباشناسانه در اختیار همه نیست . مثل این می ماند که ما از همه بخواهیم نقاش یا عکاس باشند. ما نقاشی می کنیم و عکس می گیریم ولی کسی به ما نقاش یا عکاس نمی گوید.اگر شما دارای حس زیباشناسانه نباشید، هر گونه برهنگی برایتان پورنوگرافی ست و تحریک کننده.
نادر گفت:
erotic
e·rot·ic [ i róttik ]
adjective
Definition:
1. arousing sexual feelings: arousing, or designed to arouse, feelings of sexual desire
2. marked by sexual desire: characterized by or arising out of sexual desire
[Mid-17th century. Via French< Greek erōtikos< erōs "sexual love"]
e·rot·i·cal·ly adverb
کیوان گفت:
به نظر من این عکس سکسیه ولی مسلما پورنو نیست. من از صورتش و نگاهش خوشم نمیاد ولی سینه های بسیار قشنگی داره. باعث تحریک من نمیشه در هر صورت. نوع خاص صحبت و زفتار یک دختر حتی نه خیلی از نظر بصری جذاب می تونه باعث تحریک جنسی من می شه ولی دیدن عکس سکسی (یا اروتیک) به ندرت.
T. Niknahad گفت:
من فکر میکنم، تفاوت پورنو و اروتیک مفصل از طرف دوستان زیادی تفسیر شده، قصد من باز کردن جنبه دیگری از این نیاز طبیعی جانداران(بنظر من حتی حیوانات هم
بله…)میباشد. من نمیتوانم اروتیک را مقدس کنم و پورنو را لئن و نفرین کنم. بقول حافظ : در نظر بازی ما، بی خبران حیرانند. نظر بازی حفظ همان اروتیک خودمان میباشد.
غمزه ها، ناز و اداها، مو بر افراشتن، ابرو کمان کردن، چادر را باد دادن، قر زیر چادر و … نیاز روحی انسان است، که قدرت تصویر سازی و خلاقیت را تغذیه میکند.
زیباترین آثار هنری ( شعر، نقاشی، رقص و …) بر پایه حس زیباییشناسانه اروتیک بین زن و مرد میباشد. در کنار ان، نیاز اساسی دیگری وجود دارد، که من در کل آنرا سکس مینامم. اینجاست که پورنو نقش فانتزی های درونی تک تک ما را بازی میکند. ما باید از این بسته بودن ذهنی خودمان را نجات دهیم و با خودمان رو راست باشیم.
پورنو را کثیف بدانیم ولی در فانتزی های شخصی خودمان تجاوزگر باشیم. بین ما مردها هستند کسانی که، به همسران خود تجاوز میکنند و در غیر انسانی ترین شکلش.
در همین سرزمین عزیز خودمان مادران، خواهران و.. هر روزه موردتجاوز قرار میگیرند. در واقع این همون پورنو میباشد که در زنگی زنان ما تجربه ای به قدمت تاریخ میباشد. ما برای اینکه بتوانیم این نیاز خود را با عشق و اروتیسم بیامیزیم و با زنان خود به اوج برسیم و خود را رها کنیم از عقده های فرو خورده ، احتیاج به هوای آزاد داریم. آزاد زندگی کردن یکی از اساسی ترین نیاز های انسان میباشد، چرا که آزادیست که به ما امکان میدهد، تا که نیاز های خود را بشناسیم و آگاهانه در روزمره زندگی خود عملی کنیم. باشد که روزی برسد که زنان و مردان سرزمین عزیزمان ایران، آزادانه و آگاهانه زندگی خود را سامان شند.
ت. نیک نهاد
nikoo گفت:
be nazare man ensan bayad azad bashad harjaie donia ke bashad farghi nemikonad,va hargoone ke mayel ast va delash mikhahad mitavanad lezzat bebarad va in lezzat hargoone ke bashad be khode ensan marboot mishavad,dar jameie ma agar azadi vojood dasht in ettefaghati ke alan shahede an hastim nemioftad.khoshhal mishavam agar mottevvajjehe manzooram shode bashid, khahesh mikonam nanevisid shayad yeki khast ba adam koshi lezzat bebarad ,havasetan bashad ma raje be omdeie nasle bashar hard mizanim … va inke bayad bebinim agar ensani kasi ra mikoshad shayad be khatere hamin nadashtane azadi bashad.
مهدی گفت:
سلام. من که با اینکه سایتای سکسی هم زیاد میرم ولی بازم این عکس نظرمو جلب میکنه. خب پستون یکی از ابزارای جهانی سکس هست. فکر کنم یه چیزی هست که اینهمه ادم خوششون میاد. میخوای انکار کنی. فرضا که اروتیک هم باشه. ولی آخرش همون حس سکسی میاد جلو.
مهدی گفت:
از قول عباس معروفی: اروتیسم به اوج می رساند ولی پورنو فرو میکاهد.
وحید بیخدا گفت:
گاهی وقتا هستش که با نگاه کردن به تپلوهای دوست دخترم که لخت جلوم راه میره آبِ وحیدجون راه می افته و نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و به زیبایی شناسی و حرکتهای انسان دوستانه فکر نمیکنم و مثل آدمای اولیه می پرم روش(البته خودش اینو خیلی دوست داره) یه وقتی هم هست که به اجزای زیبای بدنش نگاه میکنم که با چه دقت و ظرافتی تراش خورده و لذت میبرم از مدل سینه و لب هاش.این جور وقتا سکس برام بی معنیه!اروتیسم و پورن و اینجور روشنفکربازیها و فیلسوف نمایی ها هم حالیم نیست.همینجوری طبیعی اینجوریم.
اما عکس بالا هیچ وقت موجب شق کردنم نشده! هیچ وقت هم از جنبه سکسی بهش نگاه نکردم و جق نزدم یا لذت نبردم از نگاه کردن (هرچند یه بار انگیزه َم شد برای ور رفتن با وحیدجون!) اما خال کمرنگ زیره لبش همیشه توجهمو جلب کرده.
بله نسوان عزیز،من با دیدن سینه های این زن جق زده ام.آیا این چیزی از من کم میکند؟
اميــــررضا گفت:
به قول خودت، کسي که با اينترنت به طور مستمر سر و کار داره نبايد انقدرها با چنين تصاويري بيگانه باشه.
اما در کدام سايتها؟
چندتا سايت خبري و وبلاگ جدي از نوع خارجکي ميشناسي که سردرشون چنين چيزي باشه؟
مگر اينکه غالب مطالبشون هم واقعا در زمينه اروتيسم باشه. (وبلاگ شما هست؟ نيست! ، پس لوگوي بي ربطيه!)
پس سه دليل احتمالي ميتونه داشته باشه چنين عکس بي ربط به مطالب رو «سر در» وبلاگ گذاشتن؛
1 – سليقه و زيبايي شناسي شخصي. که خب مربوط به نظر شخصي خودت ميشه و نبايد انتظار داشته باشي همه مثل خودت فکر کنند، و اگر اين عکس رو سکسي دونستند نظرشون محترمه همونطور که نظر شخصي تو!
2 – از آنطرف بام افتادن! چون قراره خارجي باشيم و فکرمون باز باشه و ديد مدرن داشته باشيم و … صاف بريم يه عکس لختي بچسبونيم بالاي وبلاگ که آي ملت من ديدم بازه و پست مدرنه و اروتيستيکه!!
درصد وبلاگ نويسان مدرني که از اين تصاوير استفاده ميکنن (و موضوع وبلاگشون هم به اروتيسم ربطي نداره) بسيار کم هستند! مگر جهان سومي هايي مثل شما که از اونطرف بام افتاده باشن!
3 – عقده هاي سرکوب شده بواسطه پوشش و حجاب و .. ، که باعث ميشه تا در محيط نسبتا آزادي قرار ميگيريم، و در حاليکه مطلبمون هم به اروتيسم بي ربطه، عکس اروتيکي بذاريم تا کمي اون عقده ها فرونشانده شوند! که در عنوانن وبلاگت هم (نسوان و مطلقه و …) ميشه اين عقده ها نسبت به دين و مذهب و محدوديتها و .. رو بوضوح مشاهده کرد.
موفق باشي.
ناشناس گفت:
تو هم پر بیراه نگفتی
ناشناس گفت:
I like your answer,, so far the best
shayan گفت:
راست راستی اگه بحث درباره سکس نبود باز شما کوتوله ها اینقدر حساسیت نشون میدادید. من که شک دارم . کاش میشد فهمید تا چه مقطعی تحصیل کردید یا اصلا تو دنیای مجازی برای شماها تعریف بورنو و اورتیسم چیه .
m گفت:
سلام
چرا هرکی میاد این جا هی توضیح میده و مواردی که خود نویسنده گفته رو تکرار میکنه!؟ بابا جان یه جواب آره یا نه بده که آیا این عکس به نظرت سکسی هست یا نه؟
نظره من اینه که آره این عکس سکسی هست.
در ضمن من تو اروپا زندگی میکنم همین الان هم از کناره ساحل اومدم، ازدواج کردم و خانومم هم خیلی خوشگله و عاشقش هستم و اندازه یه دنیا دوستش دارم 🙂
راوي گفت:
سيب ات را در کيفت بچپان حوا جان !
اينجا براي گناه کردن آدمي پيدا نمي شود .
ناشناس گفت:
کس شعر است
علیرضا بلاغی گفت:
برای من این تعاریف شکل دیگری دارند .. دوازده سال است که سعی می کنم این دو را به هم بپیوندم. در نوشته های سه سال اخریم سعی می کنم وجهه ی جدیدی از ترکیب « عاشقانه نویسی » ، « اروتیک ( با تعریف جنسیت نویسی : مثال زنانه نویسی ، مردانه نویسی که من بعنوان مردی با شکل زن نویسانه )» ، برهنه نگاری ( ضمن رعایت شرم و عفت و عفاف ) ، « رو باز نویسی یا بی پرده نویسی ( سعی در بیان احساس ضمن ضمن تشریح صحنه های همبستری ) و حتی تا مرز وقیحانه نویسی ( : در حد پورن ) پیش بروم ..
همانطور که شما گفته اید ، شرایط کنونی را من مناسب برای انتشار چندین جلد نوشته ی آماده ی چاپ مناسب نمی بینم …
نمونه های نوشته های در بلوگفا تقریبا همه فیلتر شده اند …
اما می توانید از طریق فیس بوک و یا سرچ اسمم به بعضی صفحاتم دسترسی پیدا کنید
خوشحالم که آنسان های روشنی پیدا می شوند که کمی بیشتر از جلوی دماغشان را ببینند
ناشناسی دیگر گفت:
جناب پرانتز :دی
ا.ا گفت:
واقعا خاک بر سرما با این همه دروغ و تظاهر و فرهنگ فروشی های مشمئز کننده. عکس سردر این وبلاگ برای کثیری از آدمها زیبا است و از نظر جنسی ایجاد لذت می کنه (اسمش را تحریک بگذارید یا هر مزخرف دیگری مهم نیست). اگر اینطور نبود نویسندگان وبلاگ از این عکس برای وبلاگ استفاده نمی کردند. این نوشته ها و از اون بدتر این کامنت های متظاهرانه و دروغ حال من رو به هم می زنه. مسئله سکس مسئله و دغدغه همه جوامع بوده هست و خواهد بود و اختصاصی هم به ما نداره. البته باید بگم که این تظاهر کردن ها و این نگاه های احمقانه هم همه باز از صدقه سر جامعه بسته ماست.
Sam گفت:
I’d like to repeat my comment, which was wirrten for HOSHDAR
Something interesting about HOSHDAR»
Last thu. July 1st I was invited to Ottawa for Canada day by a freind. I was taken to a nice hotel for 2 nights. just for save of some little money I tried to use the hotel’s computer. Internet connected. and I checked my e-mail and favorates webs. but when I want to reach your blog, I got this message:
THIS WEB IS FILTERED
I shocked and asked why? may be because of security reasons for Canada day!!!!??? then I found out that was because of the picture of the lady on the top of the blog. that put it on ADULT categories.
Poor Nesvan. they are filtered everywhere»
So as u see not only in an Iranian man’s mind, but also according of community safty rules ( for kids mainly) this photo looks porn.
ناشناسی دیگر گفت:
perfect
بابک گفت:
اصلاً موافق نیستم که این عکس پورن باشه. اون نرم افزار تشخیص پورن و غیر پورن نیست بلکه تشخیص برهنگی هست. چون اگر بخواهند پارامتر های بیشتری رو برای نرم افزار جهت تشخیص تصاویر پورن لحاظ کنند هم برنامه سنگین خواهد شد و هم احتمال خطا بیشتر خواهد شد. بنابراین شک نکنید که برنامه فیلترینگ آنجا ساده تر از آن است که توانایی تشخیص پورن بودن یا نبودن این تصویر را داشته باشد.
لااقل ما ایرانیهای داخل بگوییم که ممکن است در محل کارمان چشم نامحرم به این بانو بیفتد و . . . باز قابل قبول تر هست.
darkestespresso گفت:
زنده باد
ناشناس گفت:
یاد یکی از دوسام افتادم
نمیدونم کدوم کشور رفته بود لب ساحل
از قبل بی حسی زده بود اونجاش سیخ نکنه ضایع شه جلو ملت
کلن با این همه بحث به جایی نمی رسیم
هر وقت دو تا ادمو دیدیم وسط خیابون دارن لب میگیرن بعد بر بر نگا نکردیم اونوق بیایم از این حرفا بزنیم
ناشناسی دیگر گفت:
یاد یکی از دوسام افتادم
نمیدونم کدوم کشور رفته بود لب ساحل
از قبل بی حسی زده بود اونجاش سیخ نکنه ضایع شه جلو ملت
کلن با این همه بحث به جایی نمی رسیم
هر وقت دو تا ادمو دیدیم وسط خیابون دارن لب میگیرن بعد بر بر نگا نکردیم اونوق بیایم از این حرفا بزنیم
بابک گفت:
با نگاه دوباره به متن و توجه به » اروتیسم داستان آن پسر را می گوید ، داستان آن زن را ، چگونگی را ، حس را لمس را ، نوازش را، چرا را. »
خوب آدم گاهی باید بیشتر به تجربه های خود فکر کند و بکاود که چه وقت چه اتفاقی مهمی رخ داده؟ پس در ادامه نظرم باید اضافه کنم :
نوازش به معنی شناخت و درک طرف مقابل بنظرم تعریف جامعیه. اگر در هنگام شروع هر عشق بازی، بدون درگیر کردن شهوت، هدف دار و با اطلاعات قبلی به سمت کشف روزنه های جدیدی برای نفوذ و نوازش و کشف نحوه ی بر انگیختن احساس حرکت کنیم ، یک پیروزی بزرگ نصیب ما شده و او هم با شناخت بهتر خود شریک در این پیروزی است. به معنای واقعی درک می کنیم که او یک زن و از جنس لطیف است. اگر تا اینجا طاقت آورده و حوصله کرده باشیم، سرمایه گذاری بسیار خوبی برای ادامه این رابطه کرده ایم. البته اگر ادامه رابطه مهم باشد! همچنین ادامه ماجرا در مسیر پورن هم آسان تر شده و رضایت جنسی هم می تواند به حد اشباع برسد.
البته لزومی ندارد که همیشه با همان ظرافت و لطافت ادامه بدهیم. باید مطابق طبیعت تنوع هم داشته باشیم. مخصوصاً در مسیر پورن گاهی خشونت در حد و اندازه های متعادل زیر و رو کننده است و باعث فوران تمام آنچه یک زن نیاز دارد می شود.
نکته مهم : توانا بود هر که تمرین کند.
Marya گفت:
عکس سکسی هست ولی واسه بیشتر آدما تحریک کننده نیست. اگرچه معلوم نیست به چه هدفی از این عکس وا سه وبلاگتون استفاده کردید؟ زیبایی خاصی نداره!
پریسا گفت:
بلاخره یه سوالی کردی که رگ غیرتم پوکید.
راستش اولین باری که اومدم اینجا فقط نگاه این تصویر منو جذب کرد.جالبه انگار حرف داره با آدم.(اگه نگی این خله دیگه کیه!)
از اینم که این بی ظرفیتی ها رو به کل مردم (ایرانی ها)تعمیم میدن(تو نظرات البته خوندم)واقعا متاسفم.یعنی چی ؟ مگه خود ماهایی که اینجا بحث می کنیم (چه خارج نشین و چه داخل نشین )و صکصی بودن تصویر رو خندار میدونیم مال همین محیط بسته نیستیم؟؟!!!!
به قول عزیزی :بسته به نگاهه آقا جان.بسته به نگاهه!
اینم اولین نظر بعد از این همه رفت و آمد .(زبونم باز شد بالاخره.)
پسر گفت:
نه. عکسش هم سکسیه هم تحریک کننده. زیبایی هم خودش رو درتحریک نشان می دهد. چرا زن ها از دیدن سینه های هم دیگر در استخر یا حمام تحریک نمی شوند اما مرد ها با دیدن نصف همان عقل از سرشان می رود و به چیز دیگری نمی توانند فکر کنند؟ پس این زیبایی از نظر جنس مخالفه که معنی پیدا می کنه. و جنس مخالفم اولین عکس الملش تحریک جنسیه بعد که خودشو جمع و جور کرد وقت می کنه به مسائلی مثل زیبایی هم فکر کنه.
صادق گفت:
من با دیدین این عکس مرتکب زنای ذهنی می شم، به نظر شما تو کدوم دسته قرار می گیرم؟
شما هم با این عکس گذاشتنتون… اگه عکس آقا رو میذاشتید همه با دید زیبایی شناختی به عکس نگاه می کردن و هیچ کس سراغ پورنو نمی رفت!!!
هما گفت:
ما در حال طی کردن دوره گذاریم چیزی مابین سنت و مدرنیته در این دوران هر مسله ای از هردو وجه قابل بررسی است بعنوان مثال اگر پدر من این عکس را ببیند قبل از دیدن زیبایی ها ان را تمثال شیطان خواهد نامید اما من انرا با دیدی دیگر مینگرم… این ربطی به با سواد بودن یا اهل اینترنت بودن ندارد . پدران باسواد ما با اموزه هایی بزرگ شدند که اینچنین مسایلی را قبح میدانند جالب است شاید بسیاری از پدران ما ادم های مذهبی نباشند اما باز فرقی نمی کند برای انان چارچوب هایی وجود داشت که برای من امروزی بی معناست پس تو باید اول مخاطبت را بشناسی و بفهمی از کدام نوع است بعد می توانی بر این اساس از او مطالبه نظر کنی …(البته این دو دیدگاه فقط مربوط به نسل دیروز و امروز نیست من جوانان بسیاری را دیده ام که هنوز سنت ها را چسبیده اند و جالب اینکه انان برخلاف نسل گذشته با اگاهی ان را انتخاب کرده اند )
هما گفت:
من با این عکس تحریک نمی شوم…. زیباست اما من انرا زیبا نمیدانم … من سینه ها را ویا ان سوتین کنگره کنگره را دیده ا م ..اما برای من تنها گنگی که پشت ان نگاه است تحریک کننده و زیباست … اما از تعبیر ان عاجزم.. بارها و بارها و بارها به ان ساعت ها نگاه کردم پرده هایی که در پشت فرو افتاده ..بالشی که در زیر خرمنی از گیسوی سیاه گم شده…. دست هایی که بود و نبودشان یکی است و دیده نمیشوند….. شاید اگر بزرگ علوی کتاب چشمهایش را ننوشته بود من انرا با دیدن این عکس مینوشتم….. و میگشتم و میگشتم تا اورا بیابم تا ازاو بپرسم معنی این نگاه را … تا از او بپرسم چرا فقط در یکی از چشم ها اشکی در تردید فرو افتادن است ؟؟؟
هما گفت:
این نوشته براساس عکس کاملی که مدتی میهمان سردر وبلاگ بود نوشته شده
Sam گفت:
khanomhaye mohtaram tavajoh konand ke TAHRIK shodan ba LEZAT bordan va SETAYESH kardan farg dare
sohbate aval Homa ein bood ke eishon ba ein aks tahrike mishe, vagarne har kasi gabol dare ke enhenahaye badane ye khanoom khosh andam jozve zibatarin afarenesh haye khelgate va gabele setayesh.
tajobe man az ein ke chetor ein zebaye mitone ye khanom ro tahrik kone. tahrik yanee mogadamee bar sex
Sam گفت:
bebakhshid!!! Homa khanoom,
garar nist shoma ba didane aks ye khanoom tahreek beshid.
??? jalan khalegh, shoma ham baaaleh
هما گفت:
به به می بینم شما هم داری یواش یواش هم زبان ما میشی و به فارسی نویسی رو میاری؟؟
برادر مگه رو پیشونی ما نوشته راهبه؟؟بله برادر متاسفانه زبانم لال روم به دیوار ما هم تحریک میشیم کاش این اصغر ما هم شعور شما را داشت و فرق مارو با کاکتوس می فهمید تا مجبور نمی شدیم ببریمش سه طلاقش کنیم حیف
Sam گفت:
Homa khanoom,
avalan, ziad motmaen nabash shoore ma az asgar agaye shoma bishtar bash.
dovoman, az «heife» akharet kheili cheza dasgeram shoud
sevoman, man hanooz nemidonam chejori ye khanoom az didane badane ye khanoom dige tahreek mishe, mage zabonam lal,………………… neidonam
نسوان گفت:
Sam!homa ro nemidoonam ama man khodam az negah kardan be badane yek zan bishtar lezzat mibaram( albate tahrik nemisham). kheilia ro ham mishnasam ke injoor fekr mikonan. yek bar deghat kardam ke too sahneh haye nudity man hamishe daram zan ro negah mikonam. rastesh be eateghad man badan e mard ha be andazeye zan ha didani nist.( tavajoh kon ke nemigam ziba nist) .yek khasiati too figure zan hast ke cheshm ro donbale khodesh mikeshe ,shayad hamoon enhena ha bashe ke amir eshareh kard.
darzemn man les nistam 😉
هما گفت:
ویول جان اونجا که نوشتی جای پاسخ نداشت پس اینجا نوشتم
عزیز من خوب معلومه ادم از دیدن بدن زنان لذت میبره واین هیچ ربطی به لز بودن نداره یعنی میخوام ببینم تو با دیدن یک توده پشم با یک شماطه اویزان چه زیبایی رو میتونی بیابی؟؟ البته اینجا بحث زیبایی شناسی است وگرنه که جماعت رجال همه خود را در هیات برادپیت میبینند مخصوصا که الان شکم های گرد و قلنبه هم مد شده و جماعت رجال را جز به کمک ایینه توان تماشای شماطه نیست
نسوان گفت:
خواهرهمای عزیز دعوتت می کنم با من به استخر بیای و مردان این ور آب را در اب ببینی ، مخصوصا انواع برزیلی و جوان با عضلات زیبا ی بازو که نه کم است و نه زیاد و شکم های شش پک واقعا زیباست
اما اما اما…
من باز هم به زنها بیشتر نگاه می کنم. یعنی هیکل یک زن خوش اندام مدت بیشتری مرا سرگرم نگاه می دارد تا یک مرد
هما گفت:
پس نه خواهر تو دیگه یه چیزیت یشه ما که اینجا از بدن هم نوعان لذت میبریم برای این است که بهتری نمی یابیم اما شما که براد پیت هایی در بر داری با شما به استخر امدن مانند دورو بر اصغر پلکیدن است در شبهای جمعه ….. اخ که چقد شبای جمعه روضه الکی رفتیم خلاصه خواهری مان جای خود اگه ببینم میخوای منو بکنی هلو تو گلو نه من نه تو گفته باشم (الان یه لحظه حس جنیفرلوپز بودن بهم دست داد)
هما گفت:
تو خلی یا مارا خل فرض کرده ای؟؟؟ می پرسی تحریک شده ایم؟؟ و حتما می خواهی بشنوی نه؟؟ اما 2 شماره ای که به شماره عینک بنده افزوده شده چیز دیگری می گوید…. ببینم تو فکر می کنی ما شبمان را در استریپ تیزکلاب صبح می کنیم؟ویا هر روز سری به محله پیگال میزنیم؟؟ نه خواهر ما ملتی هستیم که تنها سرگرمیمان اینست از بوق سگ در کنار خیابان بایستیم تا یک تاکسی پیدا کنیم که سرنشین دختر داشته باشد و …..و برایمان فرقی هم نمی کند طرف هم سن دخترمان باشد یا با بی بی مرحوممان با دایناسورها مبارزه میکرده؟؟ امده ای و برای ما دوتا ممه گذاشته ای و میگویی ببین چه زیباست اصلنم تحریک نشی ها ؟؟؟وحتما هم انتظار داری ما بگوییم به به واقعا زیباست؟؟؟ نه خواهر این زیبا نیست این سکسی است برای ما سکسی است برای مایی که ارزو داریم روزی قسمت ما را بطلبد و برویم پاتایا و ..س ده هزارتومانی بکنیم … چرا گیج میزنی خواهر مگر اخبار این ولایت را دنبال نمی کنی ؟؟؟ مگر هرروز نمی خوانی پسر هفده هجده ساله ای را به جرم تجاوز به دختران خردسال میگیرند و تحویل حوری های ان دنیا میدهند؟؟؟ مگر خبر نداری ما در زندان ها بخشی داریم بنام بخش متجاوزین به محارم؟؟؟مگر نمی دانی 60درصد دختران فراری بخاطر ازار و اذیت جنسی توسط محارم است که از خانه میگریزند؟؟؟ از اهالی اینترنت میگویی؟؟ میدانی سایت اویزان تا روزی دویست هزار بازدید کننده داشت؟؟؟ به چت روم ها چی سر میزنی؟؟؟ اره خواهر ما اینگونه ایم اما راستش را بگو مارا ..س خل فرض نکرده ای؟؟؟
(پی نوشت: پیگال همان شهر نوی پاریس است که از قضا معروفیت جهانی هم دارد..)
لوسیفر گفت:
از دید مذهبی و اسلام: یک پورنوی کامل و شهوت انگیز هست چون اسلام کلا همه را ضعیف النفس و ابوالهوس میداند( حکایت کافر همرا به کیش پندارد و یا حلال بودنه افتادن مرد از روی تخت بر روی عمه ی خود در هنگام زلزله هست!! هر کس هرجوری فکر کنه همونو به زبون میاره!!!)
از دید یک متولد دهه شصت :خطرناکه حسن!!
از دید من : اوه مای گاد! فکر کنم سایزش 75 سربالا باشه!!
از دید یه مرد مقیم کشور متمدن: چشاش قشگنه ولی چون تو خیابون بیشتر و بهتر دیده پورنو نیست!
از دید یه زن مقیم کشور متمدن: چون لخت هم بره تو خیابون کسی نگاش نمیکنه این اروتیک حساب میشه!
از دید یک جقی : اروتیک هم حساب نمیشه چون اصل ماجرا تو عکس مخفیه!!
از دید دانشجوی دختر :در لحظه اول خفشو کثافت بیشعور ! ولی اگه پاش بیوفته و طرف محمد رضا انزار باشه در محیط خانوادگی بازی رشد کرده و ممکنه با طرف ناکت پارتی هم بره!!
اروتیک از نوع کاثیکش تو ایران و بیشتر تهران ، تماما در بعضی خیابان ها و مراکز خرید خلاصه میشه مرز اروتیک و پورنو رو عقاید مذهبی افراد مشخص میکنه پورنو همون هات کننده ها در ایران هستن که با گذشت زمان تغییر شکل میدن و اروتیک خالص هم وجود نداره همونطور که صدای زن یک پورنو به حساب میاد و حق خوندن نداره! اگه بخواییم نهایت اروتیک رو تو ایران ببینیم باید تو سریال هایی همچون یوسف دنبالش بگردیم! اگه پاملا اندرسون لخت جلوی یه دهه شصتی ظاهر بشه اولین چیزی که به ذهنش میاد اینه که عجب تیکه ای این! ولی یه سویسی تو ذهنش میگه این چرا لباس تنش نیست! یا اینجا چیکار میکنه! (سویس و ایران فقط به عنوان مثال قابل درک ذکر شد ) بررسی جامعه ایران خیلی پیچیده تر از اونی هست که با بحث ساده بشه نتیجه گیری کرد با هیچ کشوری قابل قیاس آماری نیست چون آپشن های آماریش تو هیچ کشور دیگه ای وجود نداره!! توهیچ کجای دنیا حکومت به زور مذهب رو به مغز مردمش اماله نمیکنند و بعد خود ضد مذهب در باطنش عمل کنه! از یک طرف طرح عفاف و حجاب از طرف دیگه صادرات غیر نفتی دختر باکره به دبی داشته باشه!
جامعه آماری بالا(کامنت ها ) 90درصد اروتیک هم نمی بینند چون اولا با فیلتر اومدن پس مذهبی خفن یا ساندیسی نیستن دوما کسی که دنباله سکس باشه نمیاد اینو بخونه بعدم بیاد کامنت بزاره!!!
لوسیفر گفت:
هما احیانا GEM TV زیاد نگاه میکنی؟!
لوسیفر گفت:
یجای یاد اومد خوندم اروتیک به اورگاس رسیدن روح و ذهن انسانه!!
بازتاب: Top Posts — WordPress.com
Edwin گفت:
The correct spelling is «eroticism» thank you for the good analysis
اروتيسيزم
Edwin گفت:
sorry that I can’t type Farsi on my phone here
I just came back to say that I strongly disagree with any kind of moralistic bullshit like Foroogh’s offensive remarks about porn
Porn is highly entertaining and sometimes very beautiful it has boosted my sex life and I absolutely love it
Stop baseless moralism now and embrace porn for a more colorful life and better sex with your partner
هیرگا گفت:
پورن و اروتیک هر دو بو کردن گله اولی اما از پشت شیشه!
بازتاب: RadioPikaf - تفاوت های پورنوگرافی و اروتیسم
ARASH گفت:
RadioPikaf – تفاوت های پورنوگرافی و اروتیسم
[…] نسوان در وبلاگ خودش مي نويسد: […]
violl???!!!!in chi mige?bavar konam?man daram to tariki in
felaro mibinam,ama dochar shak shodam,to in mataleb ro copy mikoni?man ro saret ghasam mikhoram,khaheshan javab bede
نسوان گفت:
arash jaan,inja ke neveshte » nesvan dar weblog e khodash minevisad» dar vaghe maro ping karde.
ama harja ham shak kardi kari nadare negah kon be tarikhesh harki aval neveshteh male une matlab, tazegia mibinam hatta too balatarin matalebe maro be esme khodeshoon link karde boodand, baazi doostan unja dideh boodan va be taraf tazakor dadeh boodand, az yek taraf jalebe baram az yek taraf gham angiz..
ama to jaye dorost dari ghasam mikhori shak nakon 😉
ALI گفت:
+
خيلي بيست بود
هم متن هم نظرات
ظاهرا طرف سوالت بيشتر بايد آقايان باشد
چشمهاي عكس كه مستقيما به تو نگاه مي كند بيشتر جلب توجه مي كند تا سينه ها
ARASH گفت:
ey baba,rast migi,gorbon havas jam,nake dishab ta sobh bidar bodam,alanam ke nazdik zohre va nakhabidam,ye kam bi havasam,bebakhshid….ama in ghaziye ye khobi dasht…in ke belakhare yeki maro inja tahvik gereft ,ye chan bari ke nazar dadam,va javab khastam ,javab nadadi,albate 100% be shoma hagh midam,
dar zemn on ax bala ham be nazar man orotism hastesh va aslan be porn nazdik nist…..khili ghashang minevisi,khaheshan hamishe benivis
خسته گفت:
سلام من یه مرد همجنس گرام و مخاطب وبلاگ خوبتون پس مطمئن باشید این عکس هیچ جذابیت سکسی برای من نداره ولی واقعا زیباست . شاد باشی
نسوان گفت:
ازاینکه میخونیمون و نظر میدی خوشحالم.تو هم شاد باشی
شروین گفت:
سلام
من انگلیس دانشجو هستم و با 2 نفر یک اتاق داریم برای درس خواندن و همچنین سوپرواِِیزر من که میاد به ما سر می زنه یا کاری داره. همشون وقتی عکس بالای وبسایته شما را می بینند یک چیزی بار ما می کنند یا بدجوری نیگاه می کنند. اینجا تو اگلیس هم این عکس سکسی حساب می شه. ما ایرانیها چرا همیشه از اونوره پشتبام می افتیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولی کلا من مطالب وبلاگه شمارو خیلی خیلی دوست دارم و معلومه شما ادم با هوشی هستید.
فربان شما
نسوان گفت:
شروین جان ؛ عزیزم من عکس را به دلایلی که گفتی عوض کردم اما دیدی که در رای گیری با 50 % آرا مخاطبها این عکس را دوباره خواستند. اینجا هم که می دونی جمحوری دموکراتیک ویولتایی حاکمه و ما هم تسلیم نظر اکثریت . به هرحال از اینکه مارو دنبال می کنی ممنونیم. بر قرار باشی
M گفت:
there is no doubt that of it being is a sexy image. a young brunette half naked girl in bed …!! It does not turn me on though, I do not read your blog in the office! since its in Persian, my colleagues would misunderstood me.
محمد نویری گفت:
خوب، دفعه ی اول بود که بعد از خوندن فید وبلاگت، خود وبلاگ رو هم باز کردم، بلکه ببینم این شهوتناک چیه؟!
خوب من با تو موافقم.
نسوان گفت:
مرسی محمد جان
امير گفت:
عكس سر در وبلاگ شما شامل منحني هاي بسيار زيبايي ايه.اينقدر زيبا كه هركدوم به تنهايي به دليل تناسب، افسون كننده و تحسين برانگيزند.من اگر بخواهم كاركرد تك تك اين زيباييها را در يك وجود واحد ببينم،مطمئنم كه به حس درون نگاه جسم واحد بي توجه نخواهم ماند.من از اين عكس خوشم ميايد چون زيباست،چون حس بي ارادگي در برهنگي،در آن كاملا پيداست.من مجموع واحد را تنها به دليل انتقال آن بي ارادگي اش دوست دارم .برهنگي اين عكس با برهنگي ارادي كسي كه مجموع منحني هايش را (با سعي هرچه بيشتر در كيفي نشان دادن برهنگي اش)بفروش مي گذارد متفاوت است.هرچند كه به نظر من اگر حس نگاه دو طرف خالي از جذب ارادي مخاطب باشد، هر عكسي از منحني هاي متناسب، زيبا خواهد بود.
نسوان گفت:
دوست قدیمی ، تفسیر زیبایی بود، بودن نگاههایی مثل تو دلیل بودن ماست. مواظب چشمهایت باش
امیر گفت:
لطفت اغراق آمیز بود.ممنونم.
روزبه گفت:
اين اولين پستي است كه من از اين بلاگ ميخوانم. به نظر من در نظرات بسياري از مطالب گفته شد. در روانشناسي هنگامي كه كسي در مورد مطلبي اظهار نظر ميكند در حقيقت خود را بر روي موضوع project ميكند. (به طور ناخودآگاه) ولي در ميان اظهار نظرهاي بعضا ضد و نقيض مطالب جالبي است. به نظر من:
1- عكس يك موجوديت واحد است و بوجود آمدن احساس تحريك جنسي، احساس لذت زيبايي شناختي، اشمئزاز ناشي از بنيادگرايي مذهبي، تنفر ناشي از سنت و … وابسته به بيننده است و در ماهيت عكس رمز عجيبي نهفته نيست.
2- طبيعتا بينندگان اين عكس و وبلاگ اگر برخلاف شما كودكي و نوجواني بسته اي داشته باشند تفاوت ديدگاه آنها با شما تفاوتي قابل پيش بيني خواهد داشت.
3- در مديريت و روانشناسي هرم نيازهاي انسان (هرم مازلو) معرفي شده است. اگر به تحليلهاي آن مراجعه كنيد متوجه ميشويد كه انسانها با توجه به سطوح هرم به دنبال ارضاي نيازهاي خود هستند پس اشكالي ندارد اگر كسي برداشت س ك س ي داشته باشد يا هر احساس ديگري. اين امر سبب نميشود افراد بد يا خوب ارزيابي و قضاوت شوند.
4- قضاوت كردن در فرهنگ مدرن امر ناپسنديده اي است. چه از طرف خوانندگان وبلاگ شما باشد و چه از طرف هم اتاق دوست عزيز ساكن در لندن
5- تابوها در بسياري از فرهنگها وجود دارند و منحصر به ايران نيستند اما اين كه در امريكا يا انگليس امري تابو است دليل نميشود آن تابو مشروعيت داشته باشد كه منجر به خود سانسوري گردد.
با تشكر از ما
godool2 گفت:
عکس زیبائی است اما چشمانش چنان آدم را مجذوب میکنه که هر فکر دیگه ای راتحت الشعاع قرار میده،ناگفته نماند بعد از سئوال شما چند بار عکس را نگاه کردم ولی حس پورونوئی بمن دست نداد.
گیتی گفت:
واه واه…چه خبره اینجا :)….ویولتا جان دقت کردی اکثر پست های وای خدا مرگم اینایی که می گذاری بالای 100 کامنت داره؟….تو خود حدیث مفصل بخوان و بیخیال تفسیر و تحلیل شو …
عزیز جان من فقط می تونم در مورد این خانم بالایی بگم، تبارک الله احسن الخالقین ولاغیر..
اما بطور کلی به نظرم کل آموزه ها و دریافت هایی فردی از دوران جنینی تا همین الان که هنوز زنده ای و گیرنده هات برای دریافت از محیط داره کار می کنه، در اینکه چگونه ببینی، چگونه فکر کنی، چگونه تحلیل کنی، چگونه برداشت و تبت کنی، تاثیر داره…اراده فردی هم بی تاثیر نیست…
و ضمنا آن چیزی که در هر لحظه در آن مغز در حال جوشش و خروش است می تونه برداشت لحظه تو را نسبت به یک چیز واحد تغییر بده…به نظرم یک کمی پیچیده تر از آن است که بخوای یا بتونی در مورد هر سوژه ای نظر قطعی بدی…
ضمن اینکه خیلی از فاکتورهای زیبایی شناسی در گذر زمان تغییر می کنه، بقیه فاکتورها هم هکذا..
من اگر اراده کنم در چاه مستراح هم می تونم انحناها و پیچ و خم ها و لابیرنت های اروتیک پیدا کنم … والله …امتحان کن می گیری چی می گم 🙂
نسوان گفت:
گیتی بانو به جای این حرفها ممکن است بفرمایید چرا غیبت صغرا دارید؟ ما وسط این همه عزیزان تازه سر بر آورده از سکوت چشمما ن دنبال شما می گردد ، تاخیر نفرمایید که غفلت موجب پشیمانی است. در عین اینکه وقتی همه فهمیده اند که ما برخی را بطور خاص دوست می داریم دریغ است که خود آن برخی متوجه نباشند و ما را بی خبر بگذارند این سر دنیا . دلمان هزار راه رفت به خدا . آن مهدی از ابهر را هم بیاورید لطفا جایش خالی است. تصدقت. ویول
صبا گفت:
بر سر در کاروانسرایی تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند
گفتند:که وا شریعتا خلق روی زنی بی حجاب دیدند
مطلب منو ناگهان به یاد این شعر معروف ایرج میرزا انداخت ، انگار بخش زیادی از مردم ما تنها ظاهرا تغیر کردن !
لیلا صحت گفت:
اولش که نگاه میکنی فکر میکنی پرونوست اما نگاهش بهت میگه اشتباه میکنی می خوام راحت باشم جرمه!
siya گفت:
har kasi az zane khod shod yare man,az daroone man najost asrare man,
nazari nadaram,choon savadesho nadaram,ama ye chize koochik migam,porn ya erotic ya har chize digei,hala ke chi?vaghti tanavoe fekro ehsase mokhatabaneto mibinam,migam be khodam vaghan har adami ye joor mibine in doniaro,pass kare khodeto bokon,mokhatab rooye erae dahande nabayad asare injoori dashte bashe,age eshghet keshid,ye filme pornam up kon,,ya masalan makeye mokarame ya abji haye sandis khor,hala ke chi beshe?ye bande khodai hamishe harchi behesh migan ,mige mikhai chikar?fekr konam alan bayad be hame hamino goft,
گیتی گفت:
ای من به قربان آن نگرانی ات بروم بانو…
عزیز جان ما اندر کشاکش دهر گیر افتادیم ناگهان، ارتباطمان با کل دنیا قطع شد یهویی، بعد هم اولین صفحه ای که باز کردیم همزمان با صندوق های پستی مان صفحه شما بود جیگر…
بعد هم عزیز جان ماشا الله دنبال شما باید دوید ، یک روز نباشی از چندین مطلب و پست عقب می افتی…
فراموش نکنید ما همچنان پشت علم شما و آن سیب گاز زده آگاهی و آن پرچم رهایی و وارستگی و جسارت قابل تحسین سینه می زنیم…
این..همین…:)
راستی من مهدی از ابهر را از کجا بیارم آخه آبجی…:) ، حرفها میزنی ها خواهر
@ مهدی از ابهر
آهای داداش کجایی، برادر من تا یکی گفت بالا چشم جناب موسوی دو عدد ابرو روییده که نباید رفت که، خودم زیر ابروشو برات برمیدارم…بیا آقا جان، بیا ببینیم تکلیف ما چیه با این جنبش سبز،
بیا نظر جنبش را در مورد این خانم خوشگل بالاییه بگو ما رو از ظلمات گمراهی در بیار، داریم می خوریم به در و دیوار…
د می گم بیا ها…
ن.اسدزاده گفت:
خوش به حال طرفش:دی
بیخیال شما خانوما مردها رو چه موجوداتی فرض فرمودید که با دیدن گربه ماده محور علم امکان سر بر میدارد؟
نه چون با دیدن بسیار بسیار از این موجودات دوپا ماده نیز ارزشش را پایین نمی اورد چه رسد به عک و ولاغیر
ali گفت:
سلام
من براي اولين باره كه وبلاگ تو رو مي بينم و ازاين به بعد مايلم كه مطالبي رو كه ميذاري رو بخونم اما در مورد مطلب فوق بايد بگم كه نظر من و رفقام و برادرم كه دسته جمعي با هم زندگي ميكنيم در اين رابطه خيلي شبيه هم هستش حالا ديگه داره يواش يواش باورم ميشه كه ما آدم هاي خل و چل بي غيرتي نيستيم فقط به اينگونه مسايل از زاويه اي ديگه نگاه ميكنيم كه براي عوام در كشور ما غير قابل قبوله چون با وجود اينكه تمدني چند هزار ساله داريم و هنر در اين فرهنگ ريشه دونده ولي به قول شاعر :
پر و بال ما بريدند و در قفس گشودند چه رها چه بسته مرغي كه پرش بريده باشند
گرفتن روحيه و ذهن هنري در طول قريب به 16 قرن از اين مردم باعث چنين تفكرات دگماتيستي شده زياد حرف زدم ولي با يه داستان خداحافظي ميكنم : وقتي ميكل آنژ نقاش وپيكر تراش نامي قرن 16 ميلادي از طرف پاپ تكفير ميشه و به كميته تفتيش عقايد كليسا ميبرنش پاپ به آنژ ميگه : تو كه چهل سرستون كليساي ميلان رو ساختي چرا مجسمه هاي عريان و ضد دين آدم و حوا و داوود پيامبر رو ساختي آنژ به پاپ ميگه : مجسمه هاي من زيباست نه ؟ پاپ ميگه آره آنژ ميگه زيبا هستن چون عريانند و چيزي اين زيبايي رو نپوشونده …!
شاد باشي
کاندومفروش گفت:
ببین من اینا رو بیل میرم
یه جایی داریم به اسم سرسره
sorsoreh.blogspot.com
بیا و عضو شو تا ببینی عکس پرنور
کاندومفروش گفت:
سرسره یک پیشنهاد است
Ali Reza گفت:
سلام
دیروز بود که بعد از چند وقت دوباره به بلاگ نویسی رو آوردم بلاگتو دیدم اما درست نخوندم
با توجه به اینکه الان واردش شدم حتی هیدر بلاگت رو هم ندیدم!
بعد از اینکه شروع کردم به خوندن نوشته هات و اشاره به هیدرت تازه متوجه منظورت شدم
دقیقا نمیشه گفت که تو جامعه غریزه جنسی چقدر حکمفرماست اما به عنوان یه پسر که با خیلی از هم جنسهای خودم در حال صحبت و گذاران وقتم و با توجه به اینکه به چشم صحنه هایی از بی شرمی و بی حیایی دیدم میتونم بگم که در ایران حتی نگاه یه زن میتونه جلب توجه کنه! حتی اگه واقعا اون زن چنین قصدی نداشته باشه!
یکم بد راه رفتن میتونه جلب توجه کنه
اینا رو نمیدونم که باید گردن کی بندازم یا بگم مقصر اصلی کیه!؟
فقط میتونم بگم که جامعه ما در زمان حال فقط داره اسم فرهنگی بودن رو یدک میکشه رسمهامون خیلی وقته نابود شده … متاسفم!
علیرضا گفت:
اروتیک کم و بیش جذبم می کنه…اما پورن حالمو به هم می زنه. و چیزی که اصلن نمی فهمم اینه که چه جوری آدم با دیدن عکس تحریک می شه؟!
تحریک از ذهن شروع میشه و ربط زیادی به چیزایی مثل عکس نداره برا من.
سامی امانپور گفت:
به نظر من قبل از اینکه
پورن ایجاد بشه نمی تونیم اروتیسم رو داشته باشیم.شما فرض کنید در جنگل زندگی می کردید و حالا برای اولین بار یک زن را می بینید.چه حسی ممکن است به شما دست بدهد ؟به نظر من یا با بهت و حیرت آنرا نگاه می کنید و یا اینکه به شدت دوس دارید به آن زن حمله کنید.چرا که حس خاصی در شما ایجاد کرده است.به احتمال قریب به یقین شما از دیدگاه اروتیسمی قضیه را نگاه نمی کنید.آن بهت اولیه تان هم می تواند ناشی از همان حسی باشد که هر انسان را ممکن است در برخورد با پدیده های مختلف برای اولین بار بوجود آید.به هر حال به نظر من زمانی که حجاب عادت فرو بریزد کم کم اروتیسم ظهور می کند.یعنی وقتی شما دیگر از عادت کردید به لذت اولیه پورن دیگر دنبال پورن نمی گردید.دنبال کمی تفاوت می گردید که اروتیسم همان تفاوت می تواند باشد.این البته در بسیاری از مسائل روزمره هم می تواند باشد.و مختص پورن و اروتیسم نیست.به هر حال این بسیار سخت است که شما دقیقا بگید چه زمانی از مرحله ی پورن وارد اروتیسم می شوید.در واقع پورن و اروتیسم دو مقوله ی جدا از هم نیست.بلکه باید اینگونه گفت که پورن پایه است برای اروتیسم.
اما گذشته از این بحث شما باید دیدگاه ببینده را هم در نظر بگیرید.اگر من در یک محیط مذهبی رشد کرده باشم قطعا حتی به عکس هایی با بار کم سکسی واکنش شدید نشان خواهم داد.یادتان می آید اولین بار وقتی فیلم سکسی می دیدید گلویتان خشک شده بود و به سختی نفس می کشیدید ؟ دچار تپش قلب شده بودید و از مناظری که می دید نمی دانستید حالتان به هم می خورد یا اینکه لذت می برید.فقط دوس داشتید نگاه کنید. حالا آنقدر گوشی های ما پر از فیلم های سکسی است که تفاوتی میان اخبار و فیلم سکسی برای ما وجود ندارد.مگر اینکه در شرایط جنسی خاصی باشیم و قابلیت تحریکمان بالا باشد.
به هر حال بحث در این مورد بسیار زیاد است و وقت تنگ.این بحث برای ما ایرانی ها که در محیط خاصی رشد کرده ایم می تواند بسیار جالب و شیرین و البته مفید باشد.
با تشکر
خوش و خرّم گفت:
نسوان عزيز، چون خواستي كه نظرمون را بگيم، ميگم:
مطلبي خوندم كه بنظرم بي ربط به حرفي كه زدي نيست. اگه حوصله داشتي بخون:
در يک سحرگاه سرد ماه ژانويه، مردی وارد ايستگاه متروی واشنگتن دیسی شد وشروع به نواختن ويلون کرد. اين مرد در عرض 30 دقيقه، شش قطعه ازبهترين قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترين ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهايشان به سمت مترو هجوم آورده بودند.
سه دقيقه گذشته بود که مرد ميانسالی متوجه نوازنده شد.
از سرعت قدمهايش کاست و چند ثانيه ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.
يک دقيقه بعد، ويلونزن اولين انعام خود را دريافت کرد.
خانمی بی آنکه توقف کند يک اسکناس يک دلاری به درون کاسه اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.
چند دقيقه بعد، مردی در حاليکه گوش به موسيقی سپرده بود، به ديوار پشت سر تکيه داد، ولی ناگهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد.
کسی که بيش از همه به ويلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان به همراه می برد. کودک يک لحظه ايستاد و به تماشای ويلونزن پرداخت، مادر محکم تر کشيد وکودک در حاليکه همچنان نگاهش به ويلون زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، اين صحنه، توسط چندين کودک ديگر نيز به همان ترتيب تکرار شد، و والدينشان بلا استثنا برای بردنشان به زور متوسل شدند.
در طول مدت 30 دقيقه ای که ويلون زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند.
بيست نفر انعام دادند، بی آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عايد ويلون زن شد. وقتيکه ويلون زن از نواختن دست کشيد و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد نه کسی تشويق کرد، ونه کسی او را شناخت.
هيچکس نميدانست که اين ويلون زن همان ”جاشوا بل” يکی از بهترين موسيقی دانان جهان است، و نوازندة يکی از پيچيده ترين قطعات نوشته شده برای ويلون به ارزش سه ونيم ميليون دلار، ميباشد.
جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در يکی از تئاتر های شهر بوستون، برنامه ای اجرا کرده بود که تمام بليط هايش پيش فروش شده بود، و قيمت متوسط هر بليط يکصد دلار بود.
اين يک داستان حقيقی است،نواختن جاشوا بل در ايستگاه مترو توسط واشنگتن پست ترتيب داده شده بود، وبخشی از تحقيقات اجتماعی برای سنجش توان شناسايی، سليقه و الوويت های مردم بود.
نتيجه: آيا ما در شرايط معمولی و ساعات نامناسب، قادر به مشاهده ودرک زيبايی هستيم؟
لحظه ای برای قدردانی از آن توقف میکنيم؟
آيا نبوغ و شگرد ها را در یک شرايط غير منتظره میتوانيم شناسايی کنيم؟
يکی از نتايج ممکن اين آزمايش ميتواند اين باشد،اگر ما لحظه ای فارغ نيستيم که توقف کنيم و به يکی از بهترين موسيقی دانان جهان که در حال نواختن يکی از بهترين قطعات نوشته شده برای ويلون است، گوش فرا دهيم،چه چيز های ديگری را داريم از دست ميدهيم؟
خوش و خرّم گفت:
ويالون و violeta شبيه هستند، نه؟؟!!!
خوش و خرّم گفت:
راستي بك مطلبي هست كه هميشه دلم مبخواد بهت بگم و يادم ميره:
بنظر من «التزام عملي نداشتن به ولايت» قابل مقايسه با اين نيست كه
«تنها يك گناه وجود دارد و آن هم نا آگاهي است!!!!!!»
خاستگاه گفت:
به عنوان یک زن هر وقت وارد بلاگتون می شم
با خودم میگم چه دختر خوشگلی
درمورد اینکه عکس تحریک کننده است و پورنو آقایون باید نظر بدهند
اما به نظرم موقعیت و محیط اطراف خیلی تاثیر داره و هر شخصی با یک چیزهایی تحریک می شه
اما اکثریت باید ببینیم با دیدن این عکس چی می گن
اغلب این دو مبحث تفکیکشون خیلی سخت است بخصوص افرادی که در حال تجربه اینها باشند و کمی هم حساس باشند
Q-Mark گفت:
از اون جایی که تعداد کامنت ها زیاده نخوندمشون، پس اگه حرف تکراری زدم شرمنده!
راستش منم همیشه به این موضوع فکر می کردم که چرا مردها و حتی گاهی زن ها نمی تونن به بدن یه انسان به دید زیبایی شناسانه نگاه کنن در حالی که بدن آدم ها واقعا زیباست اگه درست نگاه کنیم! من خودم گاهی فکر می کنم اگه نقاشی یاد بگیرم یه روزی، یکی از موضوعات اصلی و بسیار مورد علاقه م طراحی بدن برهنه ی انسانه! نمی دونم چرا واقعا بعضی آدم ها در برابر بدن انسان، بیشترین چیزی که در تمام زندگی مون جلوی چشممونه و می بینیمش اینقدر بی دفاع هستن! از رفتارهای مردم توی خیابون با حتی تو مهمونی و استخر و این جور جاها هم می شه اینو فهمید. افتضاحه!
ايشتار گفت:
اولين بار که وبلاگتون رو ديدم ناخود آگاه نظرم به عکس جلب شد.با خودم گفتم نگارنده این وبلاگ چرا این عکس رو گذاشته.
در نگاه اِين عکس شما يک حس خواستن رو مشاهده می کنيد.
انگار داره ميگه به من توجه کن اين منم با تمام زنانگيم با تمام احساسم با تمام چيزهايي که شاید در خيالت بهش فکر ميکنی حالا در واقعيت مرا نگاه کن؛اين منم.
naiem گفت:
پورن داستان تکراری پسر پیتزا فروشی است که وارد خانه ی زن شوهردار بیکاری می شود و او را دمر می کند. اروتیسم داستان آن پسر را می گوید ، داستان آن زن را ، چگونگی را ، حس را لمس را ، نوازش را، چرا را.
این رو چند وقت پیش تو کانال اس بی اس شنیدم.
به نظر من که هیچ کدومشون دیگه وجود ندارند. بهوت افسرده شدید.
نسوان گفت:
نعیم جان احسنت! من و شما همزمان داشتیم یک برنامه را نگاه می کردیم و همزمان هم یک جمله ی آن توی ذهنمان نقش بسته ، جالبه.البته اون جمله دقیقا این نبود و این تفسیر من از اون فکره شاید جمله اصلی بهتر بود! فکر کنم شب شنبه هم بود. یک چیز هم بگم:
من هیچ وقت مدعی نیستم که نوشته های این جا یک سری افکار نو و اوریجینال است.
متوجهی که همشهری؟
naiem گفت:
قصد ایراد گرفتن نداشتم. ضمن اینکه هیچ چیزی اوریجینال نیست.
چیزی هست به اسم اثر بیکینی به این معنی که هر چه قدر بیکینی از ساحل دور تر بشه اروتیک تر میشه. اثری که بیکینی روی یک شخص میگذاره و جلب توجهی که می کنه در وسط شهر با اثر همان بیکینی روی همان شخص در ساحل کاملا متفاوته.
داستان ما ایرانیها هم شاید همین باشه. مشکل فقط اینجاست که ما در ایران حتی کنار دریا هم فرسنگها از ساحل دوریم. شاید یک روز هم دریا به ایران بیاد.
پاندا گفت:
باید به اصل موضوع نگاه کرد و چی باعث این دید تو جامعه شده.
اگه منه پسر وقتی بچم بزنم تو سر و کله یه سری دختر، اگه سر کلاس با هم همبازی باشم، اگه ازش فرار نکنم و با خانوادم در مورد اینجور مسائل راحت بحث کنم، دیگه یه دختر با چاک سینه (که منم وقتی به عکس بالا اشاره مردی فهمیدم!) برام یه فکر سکسی و پورنو نیست. اگه من از سن بچگی ببینم که پورنو چیه و اروتیک چیه، اگه به زن به واسطه این افکار ارزش بدم، شک نکن هیچوقت فقط به فکر سکس خالی یا همون پورنر نیستم… حتی اگه رابطه تشکیل بدم حتی اگه کوتاه باشه، تو اون رابطه همه وجودم رو میذارم . . .
حسام گفت:
تفسیر جالبی بود.
تحسینتون میکنم.
روبربرسون گفت:
در باب تفاوت ميان پورن و اروتيسم گمان ميكنم بسيار به خطا رفته اي. مخصوصاً اين سخن كه پورن در سطح ميماند و اروتيسم به عمق ميرود. اتفاقاً اگر چنين تمايزي رابخواهي ميان اين دو قائل شوي (كه من نميشوم) اين پورن است كه به عمق ميرود. پورن تلاشي است براي دستيابي به آن هسته سخت و نفوذناپذير ساحت امر واقع كه لاكان البته نفوذناپذيرش ميداند. تفلسف در باب پورن البته دنياي گسترده اي است و مجال اينجا اندك، بيشتر در اين باب بينديش و اينقدرها هم اروس افلاطوني را در زمانه پسامدرن جدي نگيريد.
نسوان گفت:
منظورم از در عمق رفتن» فرو رفتن» نبود روبر عزیز. وگرنه من هم پورن به حد کفایت دیده ام. تنها تلاش بر انگیختن بییننده است. کدام فلسفه پشت فیلم پورنو می بینی؟ بگو من هم دوست دارم بدانم
روبربرسون گفت:
با صرفنظر از جمله اولت و تبريك به خاطر تماشاي زياد اين ژانر هنري پست مدرن كه افقهاي فتحنشده اما بالقوهي زيادي برايش متصور است و هرچند كامنت داني وبلاگ را مكان مناسبي براي فلسفهورزي نميدانم سعي ميكنم به اجمال چيزكي بنويسم برايت. ژيژك در تفسير ساحت نمادين و ساحت واقعي لاكان مثال عامه فهم و جالبي را ميزند. به اعتقاد او امر نمادين كه اكثر آنات (يا همان momentهاي هايدگري) زندگي ما را تشكيل ميدهد و ما در ان درگير و تحت سيطره ساختارهاي قالبي هزاران ساله فرهنگمان هستيم و به زبان اجازه ميدهيم وجودمان را شقه شقه كند و اسير نماد و نشانهايم مانند زماني است كه در يك جاده بين شهري در حال رانندگي تحت قوانين و علائم راهنمايي هستيم و البته خيالمان نيز از همه جا راحت (و به زعم من غرق در توهم امنيت) حالا فرض كن در اين شرايط يك كاميون افسارگسيخته و ترمز بريده از خط مقابل منحرف شده و برابرمان ظاهر شده و به سمتمان هجوم ميآورد اين همان لحظهاي است كه امر واقع (كه با واقعيت تصرف شده توسط زبان متفاوت است) با همه خامي و لجام گسيختگياش به ساحت مثلاً امن ما هجمه مياورد و سيلي سختي به آگاهي متوهمانه و شايد بتوان گفت ايدئولوژيكمان وارد مياورد اگر شانس بياوريم و جان سالم به در ببريم اين تجربه برايمان شايد از معدود لحظاتي باشد كه از قالب سوژه آنكادر شده و محدود خارج شده و مانند ترومن در فيلم پيتر وير به قلب امر واقع پرتاب شويم ، تجربهاي يكه و ناب كه مانند تمثيل انسان در رساله فايدروس افلاطون لمحه اي توانسته ايم سرمان را از گنبد گيتي بالاتر ببريم و رشحاتي از حقيقت را براي لحظهاي كوتاه ببينيم. من اروتيسم را در ساحت همان امر نمادين و تكراري هميشه مي دانم كه مانند قصه اي تكرار شده ديگر جذابيتاش را سالهاست برايمان از دست داده و رمزگان اش به كلي گشوده شدهاند، كلان روايتي كه در عصر پسامدرن واقعاً فروپاشيده است اما پورن آن تجربه يكه و ناب پرتاب شدن به قلب امر واقع است كه با رمزگان البته بيگانه است و بنابراين مصون از فروپاشي در هر زمانهاي، تجربهاي از امر واقع كه هميشه تازه است و لذت بخش، تجربهاي ناب كه ما را به دازاين شدن در ساحت اين جهان نزديك ميسازد. در اين باب به واقع سخن بسيار است و رسالهها ميتوان نگاشت اما به هرحال اميدوارم در حد كامنت وبلاگ رسا بوده باشد اين چيزك ما.
نسوان گفت:
فکرکنم تا حدی متوجه شده باشم که منظورت از عمق چه بود.ممنونم. اگرچه باور ندارم که پورن در دراز مدت بعنوان یک تجربه ی واقع تاثیرگذار باشد. همسر من عادت داشت که از در می آید ماهواره را روی کانال مولتیویزیژن یک بگذارد . اوایل گاهی بعضی صحنه ها برایمان جالب بود و نگاهکی می کردیم اما خیلی زود تاثیرش به صفر رسید و او در مقابل تلویزیون می خوابید و خرناس می کشید و من هم کتاب می خواندم و دو نفر هم در فیلم به شدت در حال سکس بودند. اتفاقا فکر می کنم بر عکس نظرت در این زمانه ی پسا مدرن و زوال ارزشها و پر شدن چشمها یک محتوای اروتیک تاثیر زیاد تری بر ذهن بگذارد تا صرفا تماشای یک حرکت در حیوانی ترین و عریان ترین شکلش چرا که جایی برای تخیل باقی نمی گذاردو به سرعت عادی می شود. البته نظرات متفاوت است و من فقط نظر خودم را گفتم
آقای زیپ گفت:
چند وقت پیش بحثی بین من و دوستانم در مورد همین دو مقوله در گرفت
این مطلب از این نظر برام جالب اومد و وادارم کرد این کامنت رو بنویسم که توی اون بحث (که راجع به عکس یکی از هم دانشگاهی هایمان در فیسبوک بود که دامن کوتاهی به تن داشت) دقیقاً من در نقش شما در این پست ظاهر شده بودم و سعی میکردم به دوستان بقبولونم که هر لختی و عوری ای مصداق پورنوگرافی نیست و اونها اصرار داشتن بگن که این عکس پورنوست و از عرف و نپذیرفتن جامعه صحبت می کردن.
کلاً بحث جالبی شد… اما در آخر نه من تونستم اونها رو متقاعد کنم و نه اونها من رو
مرسی بابت این مطلب
آریو گفت:
باشه قبول! حالا بگو چرا عکس بالای وبلاگت اروتیکه؟:دی
فرزین گفت:
چشم نواز است زیبایی !
لذت بردن از حس بینایی!….
لحظات بکر دانایی، …
هر دمی که میبینیم…و
میتوانیم لذت ببریم، …
از متنی زیبا …
کلامی گویا و گذرا…
و یا حتی تصویری فریبا!
بی هیچ غل و غشی!… زیــــــــــــــــــــــــبا!
امین گفت:
اول بگویم که متنت در را در گوگل ریدر دیدم و به این جا کشیده شدم
چون حرفت تا حد زیادی حرف حساب بود
ولی اگر می خواهی نظر دبگران را بدانی نظرت را نباید در متنت القا کنی
این از این
اما من به عنوان کسی که با هنر سر و سرّی دارد، در بیشتر اهل هنر دور و برم دیدم که کسانی هستند که نمیتوانند سکسی ببینند! قضاوت درباره دیگران را رها کنم و از دید خودم بگویم. من هیچ وقت نتوانستم درک کنم سکس یعنی چه. چون همیشه عاشق بودم و عاشقانه نگاه کردم.
تمام جاذبه های جسمی و جنسی یک زن برایم درگاه ورود به سرزمین زیبایی بوده.
نه اشتباه گفتم درگاه نبوده خود زیبایی بوده. تمام انحناهای هنری و روح نواز تن یک زن مرا مست میکند. سُکر مستانه ای که در تن زن هست برایم خود غزلست، خود شعرست.
البته اگر اشعار اروتیک اخوان شاملو و سایه را هم نگاه کنی با تقریب خوبی به همین دیدگاه می رسی.
و من وقتی می خوانم دیگر احساس نمی کنم در دیدگاهم تنها هستم بلکه احساس میکنم در دیدگاهم یگانه ام.
به قول سایه عزیزم
نگاه من ز میانت فرو نمی آید
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
دوست دارم غزل کاملش را برایت بخوانم،
غزل تن:
تن تو مطلع تابان روشنایی هاست
اگر روان تو زیباست از تن زیباست
شگفت حادثه ای نادر ست معجزه طبع
که در سراچه ی ترکیب چون تویی آراست
نه تاب تن که برون می زند ز پیراهن
که از زلال تنت جان روشنت پیداست
که این چراغ در ایینه ی تو روشن کرد؟
که آسمان و زمین غرق نور آن سیماست
ز باغ روی تو صد سرخ گل چرا ندمد
که آب و رنگ بهارت روانه در رگ هاست
مگر ز جان غزل آفریده اند تنت
که طبع تازه پرستم چنین بر او شیداست
نه چشم و دل که فرومانده در گریبانت
که روح شیفته ی آن دو مصرع شیواست
نگاه من ز میانت فرو نمی اید
هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست
حریف وسعت عشق تو سینه ی سایه ست
چو آفتاب که ایینه دار او دریاست
اگر به این دیدگاه پاسخی دادید به رایانامه ام بفرستید چون این جا را از راه گوگل ریدر می بینم.
kasebikon گفت:
خداییش اگه بخاطراین عکس نبود من یکی اصلا تووبت نمیومدم خانم نسوان میخوام نظرم رو بت بگم این عکس رویاییترین منظره شهوت انگیزیه که تا حالا دیدم این زن نمونه کاملی اززیبایی وشهوته امیدوارم به لطفی بکنی ومنظره ایم ازپایین تنه این خانم تو وبت بذاری ونکته دیگه ایم که میخواستم بگم اینه که این نمونه ای عالی از یک انسان کامله وبدون شک رقیبی سرسخت درمقابل حوریان بهشتی به حساب میادواین حقیربا تمام وجوداماده خدمت به این بانوی مکرمه میباشم البته ازنوع کیمیاگریش درپایان به شما برای حسن سلیقتون تبریک میگم وارزوی موفقیت روزافزون براتون میکنم
علیرضا گفت:
اشتباه می کنی
خانواده تاثیر بیشتری نسبت به سواد می تونه داشته باشه.
علیرضا گفت:
در مورد عکس هم به نظرم قشنگه.
و به نظرم نباید اونو پورنو به حساب آورد
البته فرهنگ فرد این موضوع را مشخص می کنه و یه چیز نسبیه
پ ن: دوستان قضیه آرم روزنامه تهران امروز رو به یاد بیارند. یه عده در ایران با دیدن اون تحریک می شدند. این عکس که جای خود داره!
man گفت:
maniye ye ax baraye ye binande serfan hamoon chizi nist ke akkasesh morede nazar dashte. be nazare man maniye ye ax baraye ye binande nash’at gerefte az mizane darke oon binandast.
be nazare man in ax vase kasi ke atashe shadid be erzaye jensi ro dare in ax mitoone porno gerafi bashe, vase kasi ke be darke zibaihaye jesmi reside in ax mitoone erotic bashe va hatta momkene vase ye seri adamha in ax kamelan khonsa bashe.
vali ye soal: giram ke in ax hatta be ghasde pornography inja avorde shode bashe, magar gheyr az ine ke in webbloge shakhsiye ye adame digast? pas be man o to che rabti dare bekhaym mahkoomesh konim ya hatta naghdesh konim?l
chera ma hich vaght yad nemigirim ke harkas ejaze dare to harime shakhsiye khodesh har kari ke delesh mikhad anjam bede? chera hamishe bayad noke damaghemoono bokonim invar o oonvar va hame chiz ro naghd konim va roosh barchasb bezarim?l
امير گفت:
به نظرم لباش زيباست وبايذ انقد خورذ تا از لباش خون بيياد
امير گفت:
sinehaye ghashangi dare mishe khoob feshar dad.
ساده دل گفت:
اروتیسم و پورن.. دنبال تعریف توی کتاب ها و اسطوره ها و تلقی های مردم در فرهنگ های مختلف گشتن بی فایده است، از آن کسی بپرس که این دوکلمه را تاکنون نشنیده، چه برسد نقل قول آوردن از این و آن فیلسوف، اما درمورد عکس آن بالا، دو تاست و هر دوتا یش درست است: زیبایی هنری و زیبایی با اثر جذب، که دومی اش به وضوح بیشتر انتخاب شده.