فرموده اید
* هرکجای دین تان را که انگشت می گذاریم روی ترش می کنید و می رنجید و یا انکار می کنید*
ما با انگشت گذاشتن شما روی ترش نمی کنیم اینها که شما نگاشته اید انگشت گذاشتن نیست انگشت فرو کردن است …. من نمی دانم شما به چه چیز اعتقاد دارید یا چه چیز را دوست دارید؟ ایا اگر با همین جهلیات که نوشته اید به اعتقاد شما یا مسایل مورد غلاقه شما حمله بریم نمی رنجید؟ ایا نمی گویید اول برو اعتقاد مرا بشناس بعد به ان حمله کن؟ سخنانی که شما گفته اید تنها نشان از جهل شما از دین و اسلام است من نمی گویم مسلمان شو اما حداقل در مورد چیزی که به جنگ ان امده ای تحقیق کن
*احکام دینتان، خودتان را هم به خنده می اندازد*
نه ما به احکام دینمان نمی خندیم به ان عمل می کنیم انچه شما بعنوان احکام دین در مورد روزه اورده اید نه در قران امده نه در سیره رسول دین …انها جفنگیاتی است که افرادی که نفهمیدند روزه چیست و فلسفه ان چراست امروزه به ناف دین میبندند تا سفره خویش از این مهملات رنگین کنند و سود جهل مردم را ببرند
* نمایندگان دینتان (آخوند ها ) را حتی خودتان به دیوثی قبول دارید *
نماینده دین؟؟؟ همان دینی که تو بدشمنی اش برخواسته ای در قرانش بدترین مردم را همین اخوندها برشمرده و گفته بدترین مردم کسانی هستند که از راه دین روزی میخورند … تو حتی همان قرانی که بدترین کتابش میخوانی نگاه نکرده ای و نمی دانی از چه نوشته و گفته
*پیامبر شهوترانتان که جز امر به جهاد و جماع با کنیزکان و دختر شش ساله پیامی نیاورد *
پیامبری که تا چهل سالگی زن نگرفت و به عبادت نشست شهوت ران است؟ کسی که ازدواج هم کرد زنی که از خودش سالها بزرگتر بود گرفت شهوتران است ؟ پس اگر محمد شهوتران بود ما مردم چی هستیم؟ پیامبر که بارها فرمود من بشری مثل شما هستم …کدامیک از ما تا چهل سالگی همبستری را تجربه نکردیم؟ اما در مورد عایشه شما از الان تا هزار سال یک سند بیاور که عایشه در شش سالگی با پیامبر ازدواج کرد ؟
* امام علی تان که افتخارش گردن زدن هزاران هزار خوارج در یک روز بود و از دخول در پشه ی ماده هم در هوا نمی گذشت *
این سخنتان الحق خنده دار بود جنگ با خوارج که هر کدام سجاده نشینانی قدر بودند عین شجاعت بود که اگر با امروز بخواهیم قیاس کنیم میشود جنگ با کسانی مثل طالبان …بنظر شما نباید با مثل طالبانی جنگید؟باید گذاشت انان با پیوند خشونت و تعصب خونریزی راه اندازند؟ عزیز پای مثل شما خیلی می لنگد؟ شما اصلا میدانید خوارج که بودند؟ایا میدانید انان جنین را از شکم مادر بیرون میکشیدند و میکشتند ؟ ایا علی اول با انان از در بحث و نصیحت در نیامد؟ شما چرا انقدر در مورد چیزی که ازان کوچکترین اطلاعی نداری به مبارزه و توهین می نشینی؟
*امام زمان تان که به اعتقاد خودتان هم افسانه ی بی اساسی بیش نیست*
شما یک دین و ایین را نام ببر که در ان منجی وجود نداشته باشد؟ یهود مسیحیت اسلام همه معتقد به وجود منجی هستند .ایا همه ادیان اشتباه می کنند و شما نه؟
*قران تان که حکم بر زدن و کشتن می کند و زن را ملک مرد می شمارد و جز مشتی اراجیف در آن پیدا نمی شود و مزخرف ترین کتاب دنیاست .*
نمی دانم ایا تاکنون خطی از قران خوانده ای یا نه که اگر خواندی چطور ندیدی قبل از دستور کشتن بارها میگوید محبت…مهربانی…گذشت …قبل ازدستور زدن بارها میگوید صلح کردن و راه های دیگر را ازمودن و هر بار هم که بعد تمام اینها میگوید کشتن یا زدن پشت سرش میگوید عدالت …میگوید ظلم نکردن … چند ایه مثال میخواهی بیاورم؟ مگر جز اینست که اول هر سوره با بخشندگی و مهربانی شروع میشود اگر حرف شما درست بود و همه قران کشتن و زدن بود که باید اول همه سوره ها با قاسم جبار شروع میشد؟ خودت هم میتوانی بدون بغض و کین بخوانی …یک بار این بدترین کتاب را لطفا بخوانید
*و اما در عمل ، در عمل هم که دین تان هر جا پیاده شده ( از عربستان تا ایران ) جز عقب ماندگی و ذلت و مصیبت چیزی به همراه نداشته!!*
در عقب ماندگی امروز ایران و اعراب شکی نیست اما اگر سخن شما صحیح باشد پس باید در تمام این 14 قرن ما عقب مانده می بودیم…پس چرا اسلام که به ایران امد یک دفعه سیل دانشمندان در کشور پیدا شد؟ اصلن شما که ادعا دارید ایا اسم دانشمندی را در ایران قبل اسلام می دانید؟ایا هر فیلسوف و عالمی که در تاریخ مملکت میشناسیم مال دوره بعد اسلام نیست؟ نه هیچکس جان عقب ماندگی امروز ما بخاطر اسلام نیست بخاطر جهل است وقتی روزه گرفتن شد مگس و جماع تا ختنه گاه و… این دیگر اسلام نیست جهل است وقتی قیام حسین بر ستم بجای درس ایستادگی و ازاده بودن شد ناله و شیون و زنجموره و تو سر خود زدن …این اسلام نیست حماقتی است که به اسم اسلام بما غالب کرده اند
پاسخ یک دوست به نوشته ی قبلی
02 پنجشنبه سپتامبر 2010
Posted 1
in
ناشناس گفت:
ye kalame harfe hesaab
مسافر گفت:
با سلام
احتمالاً فرستنده این جوابیه خود نیز اطلاعات درستی از اسلام و پیامبرش ندارد.
محمد بن عبدالله در سن 25 سالگی با صاحبکار خود ازدواج کرد و ازدواج در این سن با توجه به یتیم بودن و بی پول بودن او کاملاً عقلانی است.
محمد با این ازدواج هم به همسر رسید و هم به پول.
لطفاً مطالعه فرمائید:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF
با تشکر از توجه شما
مسافر
نه اینوری، نه اونوری گفت:
من نه اینوری ام، نه اونوری.
ولی این عقلانی بودن را با چه معیاری مشخص کردی؟
تا همین صد سال بیش هم تو ایران بسرها زیر 20 ازدواج می کردند. کی ګفته 1400 سال بیش ازدواج در 25 سالګی ازدواج در سن مناسب بوده؟
ګیرم که با ازدواج به بول هم رسیده باشه، خلاف که نکرده. در ضمن مث همه مردای لاابالی و بی چشم و روی امروزی عمل نکرد. بلکه تا زمان حیات خدیجه به هیچ زنی نګاه هم نکرد. نه مثل مردهای هیز و بی چشم و رو …………
نسوان گفت:
این نوشته را هم به ادرس بلاگ فرستاده بودند ، می گذارم اینجا که بخوانید:
1- من به درج این مطلب در این وبلاگ اعتراض دارم. نگویید که مخالف آزادی بیان هستی. خیر. من مخالف آزادی بیان نیستم و معتقدم هر کس میتواند حرف خودش را بزند. اما لحن تند و غیرمنطقی این نوشته و تیتر توهین آمیز آن را مخالف مشی عاقلانه و در عین حال تابوشکنانهی این وبلاگ میدانم. دوستان تابو شکنی ملازمه با بی قیدی به هر عقلانیتی ندارد.
2- تلاش کسانی که دین را عامل تمام بدبختیهای ملت ایران میدانند این است که با روشنگری خود، مردم را بی ایمان کنند تا به تصور خودشان مشکل ملت نیز حل شود! اما این تصور بسیار خامی است. توجه داشته باشید که مردمی مانند مردم امریکا یکی از مذهبی ترین ملل جهان هستند و در عین حال مشکلات ما را هم ندارند. ممکن است گفته شود که دین مسیحیت با دین اسلام فرق میکند. آن دین مانع پیشرفت و آگاهی نیست و این دین هست! این دوستان خود به خوبی میدانند که همین مسیحیت تا دو قرن پیش چه بلایی را سر مردم میآورد و چه دادگاهها و چه احکام و چه شکنجههایی بود که نصیب ملحدان و مرتدان نمیشد. آن هم با آن دایرهی تنگی که برای مسیحی بودن ترسیم کرده بودند. واقعیت این است که دین به خودی خود نه خوب است و نه بد! این فرهنگ پذیرندهی دین و میزان آگاهی و شعور مومنان است که آن دین را خوب یا بد میکند. توجه داشته باشید که هیتلر هم کار خود را در قتل عام یهودیان با دین توجیه میکرد و پاپ ژان پل دوم یا پاپ بندیکت نیز تلاشهای صلح طلبانه خود را مبتنی بر دین میدانند. دین اسلام هم از این قاعده مستثنی نیست. اسلام در ایران با اسلام در عربستان و اسلام طالبان و القاعده و اسلام مالزی و اسلام اردوغان و اسلام …همه اسلامند. اما آیا شما اسلام مثلا اردوغان را با اسلام القاعده شبیه تر میدانید یا با مسیحیت امریکایی؟
3- اگر هم واقعا با از میان رفتن ادیان وضع دنیا خیلی بهتر از این شود، این آرزوی محالی است که هیچگاه محقق نخواهد شد. تجربه کشورهای کمونیستی مانند شوروی سابق و چین را نگاه کنید تا بهتر متوجه موضوع شوید. عوام را نمیتوان از دین برگرداند. حتی بسیاری از خواص نیز چنینند. اصلا استدلال کردن در بطلان یک دین یا احکام آن بسیار سخت میتواند حتی یک فرد تحصیلکرده و اهل مطالعه را از دین دور کند، چه رسد به اینکه بخواهید با دشنام و فحش این کار را بکنید! به دانشمندان و فلاسفه بزرگی که به خدا و دین اعتقاد داشتند نگاه کنید! آیا آنها چیزهایی را که شما در مخالفت با حقانیت دین مطرح میکنید نمیدانستند؟! پس چرا از مذهب روی بر نگرداندند؟! حساب عوام الناس که دیگر جداست.
4- به این عبارات توجه کنید:
« احکام دینتان، خودتان را هم به خنده می اندازد
نمایندگان دینتان (آخوند ها ) را حتی خودتان به دیوثی قبول دارید.
پیامبر شهوترانتان که جز امر به جهاد و جماع با کنیزکان و دختر شش ساله پیامی نیاورد
امام علی تان که افتخارش گردن زدن هزاران هزار خوارج در یک روز بود و از دخول در پشه ی ماده هم در هوا نمی گذشت…»
آیا این عبارات را با هر ترازویی که بسنجیم، عباراتی منصفانه تلقی میشوند؟ آیا واقعا محمد پیامی جز شهوت نداشت؟! آیا افتخارات علی اینها بود؟! آیا همه روحانیان را میتوان به آن صفت متصف ساخت؟ آیا احکام دین همه از قبیل آنهایی هستند که در پست قبلی لولیتا آمده بود؟! واقعا اگر اسلام آنگونه است که برخی از ما دوست داریم باشد، آیا این دین میتوانست چنین پا بگیرد و اکنون دو میلیارد پیرو داشته باشد؟!
متأسفانه برخی از ما گاه خیلی تند میرویم، بدون اینکه بدانیم واقعاً میخواهیم به کجا برویم! دوستان عزیز! نقد دین مانند نقد هر چیز دیگری خوب و مفید است. حتی مخالفت با آن هم بی اشکال است. اما شمشیر کشیدنی این چنین به روی دین و دینداران با معیارهای عقلی و علمی نمیخواند و هیچ فایدهای در بر ندارد جز تخلیه روانی شخصی که احساس میکند از دین ضربه خورده است! بی تردید این راه که برخی از ما بی محابا میرویم جز به ترکستان نخواهد رسید. آنچه که اکنون به عنوان یک خواست منطقی و مفید اکنون باید پیگیری شود، خواست جدایی دین از حکومت است. مشکلی که همواره از دین برخاسته، ناشی از خلط آن با حکومت و سیاست بوده است. اما دینی که به عنوان امری شخصی و فردی در ذهن و اعتقاد و عمل شخص دیندار است، فی نفسه نمیتواند برای کسی مشکل ایجاد کند. البته مبارزه با بنیادگرایی دینی امری ضروری است که این هم مبتنی بر همان نظریه جدایی دین و دولت است. اما نگاه برخاسته از موضع تعصب نسبت به دین و دینداران میتواند به همان نتیجه ای بیانجامد که دینداری بنیادگرایانه بدانجا انجامیده است.
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
نتونستم بی خیال از کنار این نوشته بگذرم. بسیار عالی است و نویسنده اش دقیقا به مشکلی که موجوده اشاره کرده.
به نظر می رسه با وجود چنین دشمنان/منتقدان کوته بینی برای اسلام ( مثل نویسنده نامه کاش خنجری … ) حالا حالا ها دین بر سرنوشت ایران و ایرانی مسلط است. این جور افراد هیچگاه راه حلی ندارند فقط تریبون می خواهند که فحشهایشان را بدهند، سطح مطالبشان هم آن قدر مبتذل است که تقریبا کسی رغبت نمی کند جواب منطقی به ایشان بدهد.
@نسوان عزیز متاسفم که وبلاگ خوبتون رو دارید تبدیل به تلویزیونهای سطح پایین لس آنجلسی می کنید. امیدوارم کابوس دین و مذهب حالا که در یک مملکت لائیک زندگی می کنید دست از سرتان بردارد.
عادل گفت:
فکر کنم ایراد اصلی از جانب شما موضوع باشد نه سطح نوشته ها! چیزی که بیشتر در نوشته دوست ضددینمون جلوه میکرد عصبانیت بود نه کوته بینی!
در مورد جمله آخر هم ترجیح میدم یک تلویزیون سطح پایین لس آنجلسی (که البته با این وبلاگ قابل قیاس نیست و برای این وبلاگ ارزش بسیار بسیار بیشتری قائلم!) رو ببینم تا اینکه از تلویزیون میلی صحبتهای بی منطق رحیم پور ازغدی!!!!
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
عادل جان می تونی به جای هر دوی اونها دنبال مطالب دلخواهت تو کتابا یا رسانه های درست و حسابی باشی.
کوته بینی رو هم باهات موافقم راستش خواستم صفات دیگه ای بنویسم ولی به نظرم توهین رسید اولین کلمه مودبانه تری که به ذهنم رسید نوشتم شاید عصبانیت بهتره – مرسی
Sam گفت:
لولیتا ی عزیز،
خواستم بابت نظری که تو پست قبلیت به کامنت من دادی، باهات یه گرد گیری حسابی بکنم ولی راستش اصلا انرژیش را ندارم، موکول ایش میکنم به یه وقت دیگه، ولی یه چیزی هست که میخوام بهت بگم، نه به این دلیل که بخوام بهات بحث کنم، فقط به این دلیل که حیفم میاد بهت نگم،
گفتی، وب بلاگ خصوصی. خواستم بگم هیچ چیز خصوصی تو زندگی امروزی ما وجود نداره، چه برسه به وب که همه میبینند و میخوننش. چه حالتی برای تو خصوصی ترین حالته؟ تو خونه خودتی، در قفل، پنجرهها بسته اند، تو تنها هستی و رفتی زیر پتو و به یک چیزی که هیچ کس ازش خبر نداره فکر میکنی. از این خصوصی تر که نمیشه، هان؟ من میخوام بگم، هر طرز فکری حرف زدن خودش را میاره و هر حرف زدنی شخصیت خودش را و هر شخصیتی، رفتار مخصوص خودش را. و ما با رفتار مون شناخته میشیم.
هیچ چیز خصوصی تو زندگی و روابط امروزی ما آدم ها وجود نداره.
ضمنا اگر یه بار دیگه اینجوری عصبانی بشی و داد بزنی و لغتی مثل خفه استفاده کنی. پشت گوشاتو دیدی لوپ های منم دیدی. شوخی هم بهات ندارم.
عادل گفت:
از کسی شنیدم حدیثی معتبر موجوده که کسی می توناند مسلمان باشد اما مومن نباشد و بالعکس کسی می تواند مومن باشد و مسلمان نه! یعنی مقوله ایمان و خداشناسی و خداپرستی رو با اسلام جدا کرده؛ من جز کسانی هستم که دوست دارم به این بحثها گوش کنم؛ سمت مشخصی هم ندارم؛ چون ترجیح میدم فعلاً فکر کنم تا بعداً تصمیم بگیرم … دوستان ایراد می گیرند به این نوشته های تابو شکنانه …. ایرادش چیست؟!؟ از بچگی و کودکی و نوجوانی به ما گفتند خدا این همه نعمت داده پس باید دین هم میداده!!!! این استدلالهایی که برای لزوم وجود دین می زدند به اندازه کافی به خود دین توهین میکرد؛ چون بدیهی است که بد دفاع کردن بهترین حمله و تخریب است … هر سؤالی رو هم که برامون پیش می اومد می گفتند نپرس سنگ میشی! اصلاً تو این مسائل تحقیق نکنی بهتره … هر چیزی رو که می گفتیم: «آقا اجازه این تو قرآن اومده!» معلم میگفت:»این مال اون زمانهاست!» هر چیزی دیگه رو که می گفتیم»آقا این که با شرایط امروز سازگار نیست!» معلم میگفت»کفر نگو! تو قرآن اومده!» و سیاست نعل و میخ رو معنی میکردند! حال کسی اومده و جایی سؤالهاش و انتقادهاش و حتی دشنامهاش و گفته! چه ایرادی داره! جوابی دارید بدید! مثل اون دوست عزیزی که تو همین پست جواب داده … اگه بی جوابه باز هم بیایید بگید نظرتون رو که» این سؤالها نباید پرسیده بشه! نباید شک کرد! باید تبعیت کورکورانه کرد! نباید به عقل انسانی رجوع کرد! باید دل داد!» … فقط در مورد همین پست … این دوست فرمودند که حضرت محمد تا 40 سالگی زن اختیار نکردند. فکر کنم با تاریخی که به ما یاد دادند در تضاده؛ گویا پیامبر اسلام در 25 سالگی با خدیجه ازدواج کردند …امیدوارم سؤالهامون رو بتونیم بپرسیم ….بدون ترس و لرز!
خرزهره گفت:
مسلمانان عزیز! به دنبال کشف حقیقت باشید نه توجیه کردن. حقیقت رو باید در تاریخ بگردید نه در متن های مذهبی.
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
ممکنه چند منبع تاریخی برای مسلمانان دنبال کشف حقیقت معرفی کنید.
خرزهره گفت:
پیشنهاد میکنم از تاریخ طبری شروع کنید.
جکیل گفت:
والا تا اونجایی که از درسای مدرسه یادمه پیامبر در سن 25 سالگی با خدیجه که 40 ساله بود ازدواج کرد
در 40 سالگی به پیامبری رسید
مریم ج گفت:
بله دقیقا همینطوره…این هم لینکش :
http://essay.monajat.org/emam/Mohamad
/Sharh/Mohamad_sharh05.php
جکیل گفت:
با این جمله که در نظرات بود کاملا موافقم: نگاه برخاسته از موضع تعصب نسبت به دین و دینداران میتواند به همان نتیجه ای بیانجامد که دینداری بنیادگرایانه بدانجا انجامیده است.
sinderela گفت:
پیامبر اسلام درسن 25سالگی با خدیجه ازدواج کرد ودرسن 40سالگی به پیامبری رسید
نه اینوری، نه اونوری گفت:
فکر می کنم نویسنده فقط یه اشتباه کوچیک کرده، این همه داد و بیداد واسه چیه؟ ( در این مورد خاص سن ازدواج بیامیر)
من به جای ایشون امشب یک صفحه کامل می نویسم بیامبر در سن 25 سالګی با خدیجه ازدواج کرد تا دیګه از این اشتباهها نکنم.
همه را ول کردین این یک کلمه اشتباه کوچیک را چسبیدین؟ 25 سالګی هم سن بالایی است برای ازدواج بسر در 1400 سال بیش !!!!!!!
... گفت:
پیامبر 25 سالگی با خدیجه که بیوه 40 ساله و پولدار بود ازدواج کرد.حدیثی هم نیست که تا40 سالگی صبر کرد و باخدیجه همبستر نشد. همان طور که سیندرلا گفته در 40 سالگی پیغمبر شد مگر این که فکر کنیم دستورالعمل همبستری را جبرئیل در 40 سالگی همراه با دستور اقرا در غار حرا به وی داد.
سحر گفت:
پاسخ به دوست عزيزي كه به آدرس وبلاك اين مطالب رو فرستادن
نوشيتي «من به درج این مطلب در این وبلاگ اعتراض دارم و …..»
1 ـ …
يعني واقعا خودت يك بار ديگه اينا رو بخون با دقت ببين تو اين چند تا خط چندتا تناقض وجود داره، يعني كولاك كردي! مخالف آزادي بيان نيستي اما بايد اينطوري مينوشت، اينجاشم اينطوري بود اونجاشم اين طوري بود آهان حالا خوب شد، عزيزم مگه مجبوري بگو تحمل حرف مخالف ندارم ، چطوريه كه شماها تشخيص مي ديد چي تابو شكنيه ، چي عقلانيه ، چي غير عقلانيه بقيه نه !!! بسه تو رو خدا بسه، خسته شديم از بس يكي گفت چي بايد بگيد چي بايد نگيد ، چي ببينيد ، چي بخوريد ، چي نخوريد ، چي بپوشيد، بعدش هم گفتن اينجا آزادي مطلقه!!!!!
2 _ …
آگه ميخواي از اسلام دفاع كني چي كار به مردم آمريكا داري؟! چي كار به دين مسيحيت!! تو از اسلام و دستآوردهاش بگو، علت پيشرفت مردم جاهاي ديگه دنيا با وجود مسيحي بودن چي ربطي به اسلام داره! اين يك جور فرافكني و سفسطه به حساب ميآيد، ميتونستي توضيح بدي منظورت از تصور خام چيه!!! چرا اون عده كه اينطوري فكر ميكنن تصوراتشون خامه مال شما پخته؟ تو اصلاً از مانويت (دين ماني) خبر داري، این آیین به مدت هشتاد سال دین رسمی در چین بود. دین مانی در سرتاسر ایران منتشر شد و بعدش با سرعت بیشتری از اون تو همه سرزمینهای متمدن آن زمان پر شد ولي حالا چيزي ازش باقي نمونده ميخواهم بگم فراگير بودن يك دين دليل بر درست بودنش نيست شايد آمريكايي ها هم به قول شما از مذهبي ترين مردم دنيا هستند چند سال ديگه بگن ما اشتباه كرديم اون وقت تكليف ما چي ميشه كه با اين استدلال شما پيش رفتيم!
3 ـ …
اولاً هيچ آرزويي محال نيست! اسمش روشه آرزو، سخته اما ممكنه، تا وقتي نخواهي در مورد يك چيزي فكر كني، نميتوني چيزي رو عوض كني، تا صحبت دين ميشه ، حالت تقدس بهش ميدن و سعي ميكنن با ترسوندن مردم مانع از اون بشن كه مردم واقعاً فكرشون رو به كار بندازند، اونم دلايل مختلفي داره كه يكيش اينه كه به واسطه اين ميتونن به مردم مسلط بشن و به منفعت برسن، دليل روي برنگرداندن از مذهب خيلي چيزها ميتونه باشه، ترس (شما الان برو بگو من ديگه نمي خوام مسلون باشم ببينم چي ميشه) ، منفعت مالي و ….
4 – ….
بري بالا بياي پايين اينا احكام دين اسلامه، اينا رو هم كه خدا رو شكر از روي منابع معتبر براتون جمع كرده بودن گذاشته بودن ، حالا هي بگين اين اسلام اين نيست اون يكي چيز ديگس اين يك چيز ديگه، مگه ميشي مسلمون باشي مرجع تقليد نداشته باشي اسلام واقعي (به قول خودتون)، مگه ميشه روزه بگيري بي توجه به قوانينش (اسلام واقعي) من ديدم آدمهاي رو كه ميگن ما با اين كارا چي كار داريم ما اسلام خودمون رو داريم آره اينم يك راهشه، يك چيز من در آوردي كه شايد به واسطه اون بشه به آرامش رسيد،اما اسلام واقعي همينه به همه قوانينش و طبعاتش ، بازم تأكيد ميكنم داشتن 2 ميليارد پيرو دليل بر خوب بودن چيزي نيست
به نظر من دينم يك چيزيه مثل خيلي چيزهاي ديگه يك سري آدات، رفتار و … قرآن هم يك كتابه مثل بقيه كتابها (كه به دست يك بشر نوشته شده) ، محمد و علي و … همه يك سري آدمن كه وجود داشتن تو اين دنيا و تو تاريخ ازشون اسم برده شده مثل بقيه آدما نه فرستاده خدان، نه معصمومن ،نه الگو (البته اگه كسي دوست داشته مهم نيست الگو قرارشون بده) نه خيلي خاصن ،اونام مثل هر آدم ديگهاي زندگي كردند، هر كسي هم مجازه بره دنبال اين چيزها اگه خوشش مياد اما اين كه بهش تقدس ببخشيم و بگيم اينا از جانب خداست و … بهتره يك بار ديگه همه راجع بهش خوب فكر كنن
و به نظر من تعصب در نوشتههاي شما موج ميزد دوست عزيز
میلو گفت:
اصلا حواستون هست که همتون مثل همین؟ شما که ایشون رو به خاطر عدم تحمل در انتقاد سرزنش میکنی یه بار دیگه کامنتتو بخون ببین خودت چکار کردی! چرا همدیکه رو اونجور که هستیم نپذیریم؟ به نظر من دین یه امر کاملا شخصیه. اصلا کسی نباید مجبور بشه با چنگ و دندون از اعتقاد مذهبی یا غیر مذهبیش دفاع کنه. آخه به کسی چه؟ فقط مشکل اینه که الان دین قاطی سیاست شده و تمام این دعواها در واقع دعوای سیاسیه نه دینی. اگرنه زمان شاه، چادری و بی حجاب، دیندار و بیدین با خوشحالی در کنار هم زندگی میکردن و کاری هم با اعتقادات هم نداشتن (این در دفاع از اون زمان نیست فقط نزدیک ترین مثالیه که تونستم بیارم).
Kaveh گفت:
دمت گرم خوشم آومد
واقعا ما که مسلمونيم يه بار تو عمرمون به ترجمه قرآن توجه کرديم که يارو آخونده ميره بالا منبر يه آيه عربي ميخونه مو به تنمون سيخ ميشه و ميترسيم آخه ترس واسه چي !!
آتيش جهنم يا قهر الهي!! آخه تا کي بعد از سالها و بعد از نسلها واسه ما ايرانيها فضا جوري شده که برگرديم يه نگاهي به اعتقاداتمون بکنيم آخه ما چي کم گذاشتيم که اين همه گرفتاريم
اونم تو قرني که اکثر مردم دنياراه و پيدا کردن . ما هم کم کشته نداديم ما هم از خودمون دفاع کرديم چندين نسل سوختن آخه تو ايي که از دين و تعصب دم ميزني يه بار دهنتو ببند گوش کن اطرافو نيگاه کن فکر کن يه لحظه ببين آخه اين دردي که ما داريم از کجاست چرا تو لجن غرق شديم و همش داد وبيداد ميکنيم وتقصير و گردن اين و اون مينداريم……
حرف زياده امروز داشتم ميخوندم يه دختر فراري که خونريزي داشته و پاهاش شکسته بوده رو بردن بيمارستان ولي اونجا کاري نکردن واسش و بهزيستي هم گفته چون زير پوشش ما نيس خرجشو نميديم و دختره با پاي لنگان بيمارستان رو بدون مداوا ترک ميکنه .
اين واقعيت الان جامعه ماست کمي فکر کنيم هممون چه ديندار چه بي دين
نویسنده نوشته ای که به آدرس این وبلاگ ارسال شد! گفت:
سحر خانم عزیز!
من نویسنده آن نوشته هستم. اما شما به مطالب آن نوشته پاسخ نداده اید! شما ابتدا مطالبی را به عنوان نظرات من فرض کرده اید و بعد به آن مطالب به تصور خودتان پاسخ داده اید! چون مطالبی را گفته اید که پاسخی به نوشته من نبوده، لازم نمی دانم در ردّ حرفهایتان استدلالی بیاورم. اما چند نکته را خالی از فایده نمی دانم:
یکی اینکه شما اصلاً نخواسته اید مفاد نوشته من و مقصودی را که از آن داشتم بفهمید. به همین دلیل هم ظاهرا متوجه نشده اید که من چه می گویم!
دیگر اینکه من بر خلاف میل شما، نه مدافع اسلام هستم و نه فردی مذهبی! بنا بر این هیچ نیازی به دفاع از اسلام نمی بینم. اما به عنوان یک روشنفکر وظیفه خود می دانم که در برابر سخنان بی پایه و اساس تا آنجا که می توانم بایستم و نگذارم که فضای غبار آلود پیرامون جامعه تحصیلکرده ما از این هم تیره و تارتر شود. کاری که شما و نویسنده آن پست کذایی با نوع برخورد خود با مسائل در حال انجام آن هستید!
خلاصه حرف من در نوشته ای که برای این وبلاگ ایمیل کردم این است که برخی از دوستان عزیز، هر چند با نیت خیر، سوراخ دعا را گم کرده اند و با شیوه ای که در پیش گرفته اند هم عمر خود را با کاری عبث و محال به هدر می دهند و هم به فضای روشنفکری جامعه لطمه می زنند.
سحر گفت:
من به عنوان یک روشنفکر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نویسنده نوشته ای که به آدرس این وبلاگ ارسال شد! گفت:
سحر خانم محترم!
برای اصلاح این تصور که گفتن «من به عنوان یک روشنفکر…» خودستایی محسوب می شود و باید جلوی آن تعداد معتنابهی علامت تعجب گذاشت، از شما می خواهم دست کم در همین اینترنت خودمان به سایت ویکیپدیا مراجعه و ذیل واژهای روشنفکر و روشنفکری (و در ویکیپدیای انگلیسی ذیل واژه های intellectual و intellectualism) را مطالعه بفرمایید. عزت عالی مستدام!
مریم. ف گفت:
مشکل بعضی از طرفدارای دین اینه که دینو با اخلاقیات اشتباه میگیرن. یه آدم میتونه کاملاً بی دین باشه ولی راستگو، درستکار، مهربان، خوش قلب، دارای آرامش ….. هم باشه. پس لطفاً این چیزا رو به دین ربط ندین! من واقعاً دلم میخواد اگه کسی اطلاعاتش از من بیشتره بیاد و منو از گمراهی در بیاره.
بذارید برویم به کمی قبلتر….. خداوند برای بشر دین رو فرستاد. چرا؟ چون عقل بشر ناقص است و به تنهایی نمیتواند انسان را به سوی سعادت و خوشبختی هدایت کند. پس برای هدایت این بشر ناقص العقل یه سری دستورالعمل به نام دین لازم است. خوب تا اینجا قبول! خداوند به وسیله ی آخرین پیامبرش قرآن را برای هدایت بشریت میفرستد. حال من انسان میخواهم از این کتاب برای هدایت شدنم استفاده کنم. آیات قرآن را میخوانم ولی برخی را در تضاد با برخی دیگر میابم، برخی را در تضاد آشکار با اخلاقیات و انسانیتی که خداوند در نهاد هر انسانی گذاشته میبینم. ولی به من میگویند تو به تنهایی نمیتوانی از این کتاب استفاده کنی! چون آیات شان نزول دارند! محکمات و متشابهات دارند و آیاتی که به نظر تو در تعارضند در واقع تکمیل کننده و توضیح دهنده ی همند!!! و برای فهم اینها باید به علمای دینی رجوع کنی!!!!! حال چند سوال:
برای بشر دین فرساده شد چون عقلش به تنهایی قادر به تشخیص راه درست نبود. ولی کتاب دین هم به شکلی رمزگذاری شده است و باید به وسیله ی یک عده از همین بشر ناقص العقل (علمای دین) رمزگشایی شود. سوال اینجاست که اگر عقل بشر ناقص است پس چطور میتواند به درستی کتاب خدا را رمزگشایی کند؟
اگر هدف خداوند هدایت بشر بوده چرا قضیه رو اینقدر پیچیده کرده و آیاتش را طوری ننوشته که همه بدون نیاز به علمای دین قادر به استفاده از آن باشند؟
خداوند که بر همه ی امور آگاه است و قطعاً میدانسته روزی همین علمای دینی چه استفاده ای از دین که برای هدایت انسان است خواهند کرد چرا به طریق دیگری که منجر به گمراهی انسان نشود دین را نفرستاده؟
آیا این با عقل سلیم قابل توجیه است که دینی که برای استفاده ی بشر آمده چند و چونش را عقل بشر نتواند درک کند؟ (اینکه درجواب سوالاتمان درباره ی دین میگویند عقل بشر قادر به درک حکمت خدا نیست)
به فرض همه ی اینها قبول. آیا خداوند نباید برای من انسان راهی برای دستیابی به حقیقت قرار میداد؟ من چطور و از کجا میتوانم بفهمم که این کتاب به راستی از طرف خداست و در طول سالیان طولانی توسط انسان تحریف نشده است؟
(لطفاً اگر کسی قصد پاسخگویی دارد همان جوابهایی رو که معلمان دینی در مدرسه میدادند را تکرار نکنند. من نیز همانند شما در همین مدارس جمهوری اسلامی درس خواندم و همه ی این جوابها را از برم.)
sinderela گفت:
سلام مریم خانم اولا عقل انسان ناقص نیست خیلیم کامله این نوع استفاده انسانه که میتونه عاقلانه بررسی وسپس فضاوت کنه یا اینکه بخودش زحمت استفاده از عقلش رو نده واسانترین راه روانتخاب کنه ..نوشته ای بعضی ازایات قران درتضادباانسانیت واخلافیاتند وبا ایات دیگر مطابقت ندارند لطفا بگو ازکدام ایات صحبت میکنی چگونه است که این ایات را فقط شما رویت کرده اید ..نوشته ای میگویند به تنهایی نمیتوانی ازین کتاب استفاده کنی درجوابت باید بگم قران اقیانوسی از معارف الهیست که هرکس به قدر درک وفهمش میتواندازان بهره گیرد والبته اینو بدون برای بهره گیری ازقران نباید با پیش داوری وذهنیات منفی بسراغ این کتاب اسمانی رفت مریم عزیز من به شما دوست گرامی اطمینان میدهم اگر باخلوص نیت به قران مراجعه کنی حقیقت را خواهی یافت چون احساس میکنم شما طالب حقیقتی وازهوش وذهن پویایی برخورداری …نوشته ای خداوند راهی برای رسیدن به حقیقت قرار نداده است این درست نیست من ازت خواهش میکنم یکباردیگر درباره دین اسلام وقران تحقیق کنی میتونی از کتابهای مطهری شروع کنی حتا کتابهای تاریخی جواب خیلی از سوالات شما را میدهند مریم خانم برای رسیدن به حقیقت باید زحمت کشید …اخرین چیزی که میخوام بگم اینه که یک سری به نهج البلاغه ترجمه فیض الاسلام بزنی واگر منو بخاطر اون نوشته های کذایی وبلاگم ببخشی صمیمانه درخدمت شما هستم اگر سوالی درزمینه دین اسلام وقران داری حاضرم جوابشو ازکتابای معتبر وبی طرف برات پیدا کنم پیروز باشید
مریم. ف گفت:
دوست عزیز من واقعاً نمیدانم شما داری با من شوخی میکنی یا منو سر کار گذاشتی!!! راستش لحن نوشته ی شما بسیار شبیه به وبلاگ جناب کمالی است: http://kamalifamily.blogfa.com/
در هر صورت با فرض اینکه حدس من اشتباه باشه و این نوشته ها ناشی از اعتقاد و تفکر شماست جوابتان را میدهم:
1- ظاهراً شما یا در مدارس جمهوری اسلامی درس نخوانده اید و یا اینکه دانش آموز خوبی نبوده اید. در کتب دینی علت نیاز بشر به دین ناقص بودن عقل انسان برای تشخیص هدایت از گمراهی ذکر شده! با توجه به اعتقاد شما به کامل بودن عقل پس دیگر نیازی به دین نخواهیم داشت و انسان تنها با اتکا به عقلش میتواند راه سعادت و رستگاری خود را بیابد….
2- شما با این پیش فرض که بنده کوچکترین اطلاعی از چند و چون دین اسلام و کتاب آسمانی قرآن ندارم به تحقیق و تفحص در قرآن و آثار امثال مطهری اشاره کردید! باید خدمت شما دوست عزیز عرض کنم که اینجانب در خانواده ای نسبتاً مذهبی به دنیا آمده و تمام دوران نوجوانی و جوانی ام را به دنبال سوالهای ذهنی ام از معلمان مدرسه گرفته تا علمای دینی و … بوده ام. لازم به ذکر است که در دوران دبیرستان کار من در اوقات فراغتم تماس با بیت رهبری و بیان سوالات و شکیات ذهنیم بوده، در دوران دانشگاه هم آثار امثال مطهری را مطالعه نموده ام، معنای فارسی قرآن را نیز چندین بار مطالعه کرده ام (اگر همه ی قرآن نه ولی قسمت اعظم آنرا خوانده ام و تا همین چند سال پیش هم دستورات اسلام اعم از نماز و روزه را به جا مباوردم و اتفاقاً این تغییر دیدگاه من ناشی از تفکر و تعقل در دین است)!!!! در مورد آیاتی از قرآن که در تناقضند باید به آیات مربوط به مشروب خوردن اشاره کنم که در جای آمده «بعد از خوردن مشروب به نماز نزدیک نشوید» و در جای دیگر آمده «مشروب خوردن و قمار کردن را بر شما حرام کردیم»!!!! در مورد آیات مخالف اخلاق و انسانیت: در جایی به مردان گفته «ما زنان را برای آرامش شما خلق کردیم و زنان کشتزار شمایند» در جای دیگر «زنان را به اطاعت از همسرانشان امر کرده و به مردان گفته اگر بیم آنرا دارید که همسرانتان از شما فرمانبرداری نکنند نخست موعظه و نصیحت کنید و بعد از خوابگاه آنها دوری کنید و اگر باز هم بر کار خود اصرار ورزیدند آنها را به زدن!!!! تنبیه کنید!!!!» و همچین آیه ی معروف تعدد زوجات که به مردان میگوید » شما میتوانید برای خود همسری اختیار کنید، یکی، دو تا، تا 4 زن!!! البته به شرطی که عدالت را رعایت کنید. ولی برای شما بهتر است که به یکی اکتفا کنید»…….. دوست عزیز از این دست آیات که رسماً زن را تحت سلطه ی مرد خوانده و کوچکترین حق انسانی و کوچکترین اختیاری برای زن قائل نشده بسیارند که مجال ذکر همه ی آنها نیست.
3- اینکه گفتید همه میتوانند از قرآن استفاده کنند باید عرض کنم که خیر! اینطور نیست. خیلی از مسائل در قرآن نیامده، اعم از نحوه ی نماز خوانده و تعداد رکعات، نحوه ی روزه گرفتن، شکیات و مبطلات نماز و روزه و خیلی چیزهای دیگر که برای اطلاع از چند و چون آنها نیاز به علم فقه و فقیه میباشد.
4- و در نهایت اینکه گفتم خداوند هیچ راهی برای من انسان برای دستیابی به حقیقت قرار نداده به این دلیل است که برای مثال اگر قرآن را کلام خدا و وسیله ی هدایت انسان در نظر بگیریم، منِ انسان به هیچ وسیله ای نمیتوانم بفهمم که آیا این کتاب از طرف خداست یا دست نوشته ی بشر و راهی برای سودجویی عده ای!!!! لطفاً نگویید که قرآن همه را به مبارزه طلبیده که هر که میتواند آیه ای مثل این بیاورد. برای اینکه من به شخصه میتوانم هزاران آیه بیاورم و لابه لای آیات قرآن به خورد شما انسان متدین و مومن بدهم و شما هم عمراً متوجه آیات من درآوردی بنده نشوی……
sinderela گفت:
مریم جان باید بگم اتفاقا درس من خیلی خوب بوده اما 1 گفته اید درکتب دینی خب اسم اون کتاب رو بگو درضمن دین برای یاداوری وانذار امده واینکه انسان را به یاد فطرت خودش بیندازد چون انسان موجودی فراموشکاراست والا اگرهمه ی مردم ازفطرت خود پیروی میکردند شایداصلا دینی نازل نمیشد هرانسانی بخوبی میداند ظلم ودزدی وجنایت بداست مریم خانم قران کتاب هدایت است ودقیقا همین جواب سوال شماست قران راه را نشان میدهد واگر انسان ناقص العقل بودبدون شک نمیتوانست خوب وبد را از هم تمیز دهد اما انسان اندیشمند با بهره گیری از عفل وخرد خود راهش را انتخاب میکند اگرانسان ناقص العقل بود هیچگاه قران ازاو نمیخواست که تفکر کند چون طبعا عقل ناقص نمیتواند اندیشه کند قران مثل فانوسیست که درشب تاریک راه رابرای انسان روشن میکند وانسان اندیشمند راه درست را انتخاب میکند 2اتفاقا من چنین پیش فرضی نداشتم واگر به نوشته ام مراجعه کنید ازشما خواستم یکباردیگر درباره دین تحقیق کنید مریم جان همونطور که گفتم انسان موجودی فراموشکاراست ونیاز دارد هراز چند گاهی بازنگری ای در عقایدوافکارش داشته باشد3درمورداستفاده ازقران راه را اشتباه رفته ای منظور من اصول عقایدومنطق قران است واینکه هرکسی میتواند باندازه درک خود ازقران بیاموزد والا مسئله اخکام بعدازانست که این کتاب ودین را شناخته باشی ..4 شما اول بایدمسئله خدا رو برای خودت حل کنی میگوئی خدا راهی برای رسیدن به حقیقت قرارنداده پس لطفا بگویید این همه پیامبر وکتب اسمانی را برای چه فرستاده است واگرقران تحریف شده بود که امروز هرکسی قران را یکجور مینوشت چگونه است که تمام کتب قران درسرتاسردنیا حتا نسخه های خطی قذیمی یکسانند …گفته ای که میتوانی ایه ای مثل قران بیاوری وبخورد دیگران بدهی خب این کارو بکن واگر واقعا تونستی چنین کاری بکنی وبخورد دیگران بدهی اولین کسی که ازدین برخواهد گشت خود منم… واقعا بیا واینکارو بکن اما درموردزنان وحقوقشان واینکه اسلام حقوق زنان را نادیده گرفته یا برعکس نیاز به بررسی بیشتر وتخصصی داره بنظرمن این بحث برمیگرده به عدالت وتعریف واقعی عدالت که خیلیا اونو با مساوات اشتباه میگیرن واگرواقعا طالب روشن شدن این مسئله ای دراسرع وقت جوابشو تهیه میکنم وبه شما دوست عزیز تقدیم میکنم ازمکاتبه با شما لذت بردم همچنان اماده ادامه بحث هستم سربلندوپیروزباشید
مهشید گفت:
مریم جان شما که می گویی در مورد اسلام مطالعه داشته ای پس حتما در مورد «ناسخ و منسوخ» در قران شنیده ای. یکی از این موارد بحث شراب است. چون در آن زمان شراب یکی از نوشیدنیهای بسیار معمول عرب بوده قران آرام آرام سعی کرده تازه مسلمانها را از آن جدا کند. به آیه دومی که نوشتی (مشروب و قمار کردن را برای شما حرام کردیم) ناسخ می گویند یعنی چون بعد از آیه اول (بعد از خوردن مشروب به نماز نزدیک نشوید) نازل شده کلیه احکام قبل از خود را نسخ(یه چیزی تو مایه های تعطیل) می کند. آیه اول هم منسوخ است یعنی حکمی که دوره اجرای آن تمام شده است. مثالهای دیگری هم در مورد نماز یا حکم فردی که زنان می کند وجود دارد. این موضوع حتی مورد استفاده برخی فقیهان هم قرار گرفته که گفته اند اگر در جامعه ای قرار باشد اسلام برقرار شود باید مردم را مرحله به مرحله جلو برد نه مثل اتفاقی که سال 57 به بعد افتاد و یکهو حجاب اجباری شد، مشروب فروشیها بسته شد، منطقه شهرنو تخریب شد و…
نجم حسینی گفت:
یکی از اساتید برجسته ی دانشگاه که به درجه ی دانشیاری رسیده و درمرتبه ای از درک و تجسم عالی و الهامبخش معارف و مفاهیم اسلامی قرار گرفته که قادر است بندبازی ها و بندسازی های عالمان متهتک و جاهلان متنسک را با سرعت و مهارتی درخور تقدیر و به گونه ای مهار کند که مخالفینش نیز میخکوب گردند، نقل میکردند که من هیچ نبودم استاد سخن و عالم عامل ع ص، که نام در گمنامی یافته و از مصادیق شاخص و بارز مجهولون فی الارض و معروفون فی السماء بشمار میرفت، مرا پودر نمود و از نو قالب گیری کرد و من هرچه دارم از او دارم
مثلث 3 وجهی کم اطلاعان ولنگار، بی اطلاعان مقدس مآب و مشتاقان هدایت که در این سایت اظهار وجود یا اعلام نیاز نموده اند را به مرور تأمل برانگیز در آثار انتشار یافته و در دست انتشار مرحوم علی صفائی حائری «ع ص » فرا میخوانم تا از ورطه و برهوت کژتابی و سردرگمی نجات یابند
حسن گفت:
ابتدا باید بگم اگر نام چندانی از دانشمندان و فلاسفه ایران قبل از اسلام نیست، دلیل عمده ش حمله یونان و عرب و سوزاندن تمامی کتابخانه ها و کشته شدن بسیاری از دانشمندان و مورخین ایرانی است و همچنین کوشش فراوان این دو قوم متجاوز برای از بین بردن فرهنگ و زبان ایرانی.
در مورد از بین بردن کتابخانه های عظیم ایرانیان توسط اعراب میتونید به کتاب دو قرن سکوت دکتر عبدالحسین زرین کوب مراجعه کنید، آنجا که عمرخطاب استدلال میکند(!) اگر کتاب خوبی در بین کتابهای ایرانیان باشد، ما بهتر از آن یعنی قران را داریم و اگر کتاب خوبی نباشد، باعث گمراهی میشود، پس همه کتابها را یا به آتش بیفکنید یا به دریا!
هر ایرانی هم که به عربی صحبت نمیکرد، مستوجب مرگ بود، به همین دلیلم به اون دوران میگن «دو قرن سکوت»!
1) عصر ساساني يكي از درخشانترين دورههاي فرهنگ و دانش ايران پيش از اسلام ميباشد و بسيارياز پژوهندگان و دانشمندان برآنند كه ريشه و شالوده تمدن و نهضتهاي علمي ودانشهاي اسلامي ، همين فرهنگ و دانش ايراني بوده ، زيرا نوشتهها وكتابهاي علمي پهلوي و همچنين كتابهاي يوناني و هندي كه به زبان پهلويبرگردانده شده بود ، به عربي ترجمه و پايه و مايه فرهنگ اسلامي گرديد.در پايان اين مقاله سعي خواهد شد كه براي تأييد اين موضوع به آراء و عقايددانشمندان و پژوهندگان دوره اسلامي و خاورشناسان قرون اخير تا اندازهايكه مجال سخن باشد اشاره گردد. جنبشهاي علمي و پيشرفتهاي فرهنگي ايران درعهد ساساني از زمان اردشير ، بنيانگزار شاهنشاهي ساساني و شاپور اول آغازو در دوران فرخنده و طلائي خسرو انوشيروان به برترين پايه و اوج خود رسيد، تا آنجا كه ايران در بين كشورهاي مشرقزمين از اين لحاظ نيز در عدادبزرگترين و برجستهترين دولت جهان شمرده ميشد. http://www.centralclubs.com/topic-t62052.html
2) بندهشن و مينوخرد ، دو كتاب پهلوي باقي مانده از عهد ساساني مطالبيدرباره علم هيئت و نجوم دارد كه تأييد مينمايد علوم رياضي و هيئت و نجومو ساير علوم و معارف عقلي مراحل عالي خود را ميگذرانيده است. اردشيردستور داد نسخ كتابهاي ديني و طبي و نجومي را كه اسكندر قسمتي از آنها راسوزانيده و قسمت ديگر را به يونان برده بودند جمع آوری کنند ، براي اين منظور از هيچاقدامي كوتاهي نكرد و مبالغ گزافي بدان تخصيص داد.
3) فرهنگستان جندی شاپور از کانونهای اصلی دانشورزی، فلسفه و پزشکی در جهان باستان بود. در برخی منابع اشاراتی به انجام آزمون و امتحان برای اعطاء اجازه طبابت به دانشآموختگان دانشگاه جندی شاپور شدهاست. کتاب «تاریخ الحکمه» (سرگذشت فرزانگی) به توصیف این مسئله میپردازد. شاید این نمونه نخستین برگزاری آزمون دانشگاهی در جهان بوده باشد. (ویکیپیدا)
4) از نسکها و نوشتارهای پزشکی که از دوران ساسانیان بجای مانده است پزشکی به دو گونه انجام می گرفته است. نخست پزشکی جسمانی و سپس پزشکی روحانی، منترا. درمان بیماریها با آنکه در پزشکی ایران باستان چنانکه از نسکهای آن دوران بدست میاید به سه یا پنج گونه انجام می گرفته است، اما در پزشکی بقراطی سه گونه بوده است: دارو و لوازم جراحی(آهن) و آتش(داغ کردن) و این امر پس از رخنه پزشکی بقراطی در پزشکی ایرانی در کشور ما بسیار رایج گردیده، منتهی درمان با منترا نیز بسیار معمولی بوده و رخنه خود را از دست نداده است. http://www.daneshju.ir/forum/f492/t81926.html
5) دوره حکومت ساسانیان بالغ بر چهارصد سال بطول انجامید و این عصر را در میان اعصار تاریخ ایران پیش از اسلام، درخشانترین دوره موسیقی نام نهاده اند. در این دوره قدرت متمرکز به جای قدرتهای پراکنده در ایران حاکمیت یافت و با تمرکز قدرت و جذب تدریجی ارباب هنر به دربار، زمینه رشد، پیشرفت و پرورش هنرمندان، بویژه موسیقیدانان فراهم آمد.
6) در مورد هخامنشیان که بماند! ساسانیان حتی به گرد پای هخامنشیان از نظر اکتشافات و مهندسی و فلسفه نمیرسند. اسکندر کتاب های زیادی را سوزاند و بسیاری را به یونان برد و کلیه مورخین و دانشمندان ایرانی رو کشت، چون نمی خواست اثری از ایران تو تاریخ باقی بمونه، همینطور اعراب!
مریم. ف گفت:
از شما برای این شفاف سازی ممنونم. لینکهایی رو که گذاشتید خیلی جالب و مفیدند. به بقیه ی دوستان هم پیشنهاد میکنم یه سرس بهشون بزنند.
هما گفت:
دوست عزیز ایا در همین دوره ساسانیان نبود که مردم عادی اجازه تحصیل نداشتند؟ داستان مرد کفاشی که حاضر شد خرج لشگر را بدهد بشرط تحصیل پسرش که مخالفت شد را که شنیده اید؟ اگر این دوره انقدر درخشان بوده و مردم در رفاه پس چطور نتوانستند جلوی اعراب بیابانگرد را بگیرند؟ایا بعلت ظلم ساسانیان نبود که مردم از انان رو برگرداندند و اسلام تمام ایران را گرفت؟ کمی منطقی باشیم
حسن گفت:
در شاهنامه فردوسی آمده که در زمان انوشیروان یک کفاش (موزه دوز) ایرانی اعلام کرده که اگر اجازه بدهند فرزندش دورههای آموزشی مخصوص شاهزادگان را بگذراند، حاضر است کمبود بودجه لشکر را که 4میلیون درم (سکه نقره) بوده بپردازد. البته به او چنین اجازه ای ندادند و پولش را پس فرستادند ولی معلوم است که کار کفاشان آن زمان سکه بوده.
دوره های آموزشی مخصوص شاهزادگلن!
شاهین گفت:
اطلاعات علمی شما دوست عزیز بسیار مایه ی انبساط خاطر گردید. پیشنهاد میکنم منابع مستدل همچون مجله ی جوانان سال 53-57 را هم در جمله فهرست منابع وارد کنید.
نظرتان در مورد دو قرن لالمانی گرفتن ایرانیان هم بسیار جالب بود.
باقی نظرات بجای خود زیبا و دل انگیز است .فقط یک اشکال دارد . بشدت دچار فقر تارخی است.
البته آنهم در این مملکت گل و بلبل که در هر اتفاقی شونصد میلیون متخصص از هر گوشه کناری سبز می شود قابل اغماض میباشد.
sinderela گفت:
مستشرق بزرگ ودانشمند روسی درسال1926نوشت ..بسیاراشتباه امیزخواهدبوداگرکه اثاردوران هخامنشی راتنها به ملت ایران منتسب نمائیم…اثارباعظمتی که درانها تجسم اندیشه وایده ال زمامداران ایرانی رادیده اند کاردستهای ایرانی نیوده بلکه محصول هنرخارجیان ازجمله نقاشان یونانی بوده که درخدمت ایران بوده اند….روحانیون زردشتی که از ابتدای تاسیس امپراطوری ساسانی به دست اردشیر، در سمت متولیان مذهبی جامعه، روحیات مردم را در اختیار گرفته بودند، با سوء استفاده های فراوان از مقام و موقعیت خود به شدت مردم را تحت فشار قرار داده بودند. اواخر عهد ساسانى، آیین زردشتى كاملا حقیقت خود را از دست داده بود و اصول عقاید آن را بیشتر خرافات و افسانهها تشكیل مىداده كه نمونه بارزى از ضعف عقلى و انحطاط فكرى دین زردشت بود. در این دوره حقایق این دین جاى خود را به یك مشت شعار پوچ و بیهودهاى داده بود كه موبدان پیوسته براى تقویت جایگاه خویش به تشریفات آن مىافزودند، افسانههاى ساده و خرافات دور از عقل به اندازهاى در آن راه یافته بود كه حتى خود مؤبدان را هم كه معمولا آخرین كسانى هستند كه به سستى این خرافات پى مىبرند، نگران مىساخت. بالاخره، فسادى كه در جامعه روحانیت زردشتى پدید آمده بود و خرافات و افسانههاى دور از عقل و خرد كه در آیین زردشتى راه یافته بود، ….نقل از کتاب تاریخ اجتماعی ایران تالیف مرتضی راوندی
sinderela گفت:
دین رسمی در دوره ساسانیان دین «زرتشتی» بود این دین به شدت دچار تباهی و فساد شده بود و خرافات زیادی در آن وارد شده بود. شهید مطهری مینویسد: «دین زرتشت به قدری در دست موبدها (روحانیون زرتشتی) فاسد شده بود كه ملت با هوش ایران هیچ گاه نمیتوانست از روی صمیم قلب به آن عقیده داشته باشد و حتی اگر اسلام در آن زمان به ایران نیامده بود، مسیحیت به تدریج ایران را مسخر میكرد و زرتشتیگری را از میان میبرد.
«در این عصر روحانیت زرتشتی هیچ پیام امید بخشی نداشت و مراسمات مذهبی چیزی جز تشریفات نبود. از آغاز تشكیل دولت ساسانی هر روز آتشكدهها و موبدان (روحانیون زرتشتی) حریصتر میشدند. اینان كه خود از خاندانهای توانگر بودند. قدرت و ثروت، آنان را به فساد میكشانید. از این رو بود كه آئین مسیحیت رفته رفته در ایران در حال نفوذ بود
زرینكوب آورده است: «در پایان سلطنت انوشیروان ایران وضعی سخت متزلزل داشت… روحانیت روی در فساد داشت. فسادی كه در وضع روحانی بود از قدرت نفوذ موبدان بر میخواست. تشت و اختلاف در عقاید و آراء پدید آمده بود. موبدان در ریا و تعصب و دروغ و رشوه غرق بودند. مزدك و پیش از او مانی برای آن كه تحولی در اوضاع روحانی و دینی پدید آورند كوشش كردند؛ اما نتیجهای نگرفتند. كار مزدك با مقاومت روحانیان و مخالفت سپاهیان مواجه شد و موجب فتنه و تباهی گشت. رأی و تدبیر انوشیروان كه با خشونتی بیاندازه توام بود، این فتنه را به ظاهر فرو نشاند؛ اما عدالتی كه در افسانهها به او نسبت دادهاند نتوانست ریشه ظلم و فساد را یكسر از بن در آورد. از این رو با مرگ او باز روحانیون و سپاهیان سر به فتنهگری بر آوردند
به هر حال «از نظر دینی وضعیت نامساعدی به وجود آمده بود. دستگاه دینی در حكومت ادغام شده بود. و موبدان زرتشتی در سیاستگذاری دولت و سركوب مخالفان به خصوص مخالفان دینی نقش بارزی ایفا میكردند. بنابراین دستگاه دینی نیز همراه دستگاه حكومتی به فساد اخلاق كشیده شده بود. حكومت حمایت مردمی، و دین مشروعیت خود را از دست داده بود..] مردم ایران از فشار و تجاوزات روحانیان زرتشتی اندك اندك بیزار شده بودند و تلاش میكردند خود را از زیر بار این ناملایمات بیرون بكشند به همین جهت در مقابل طریقه رسمی زرتشتی دو طریقه دیگر در میان زرتشتیان پیدا شده بود. 1- طریقه زروانیان 2 – طریقه كیومرثیان..
به نظر میرسد آشكار شدن طریقه مانوی كه از سال 228میلادی در ایران رواج یافته بود همچنین طریقه مزدكی كه از سال 497میلادی در ایران اعلام شده بود، در واقع اعتراضی بود به انحرافات و بدعتها در طریقه رسمی زرتشتی و البته این آیینها از طرفداران بسیاری در ایران برخوردار بودند. وجود این نهضتهای دینی(مانوی و مزدكی) از عمدهترین دلائل ضعف ساسانیان شمرده شده است عاملی كه به شكاف بیشتر در جامعه منجر شد.
رواج خرافات در آئین زرتشتی كاملا مشاهده میشد. در دوره ساسانیان و در آئین زرتشتی آتش، دختر خورشید شناخته میشد… آتش اجاق هرگز نمیبایست خاموش شود و نور آفتاب هرگز نبایستی بر آتش بتابد و آب با آتش نبایستی ملاقات نماید و ظروف فلزی نمیبایست زنگ بزند؛ زیرا كه فلزات مقدس بودند. چیزی كه در تطهیر موثرتر از آب محسوب میشد، بول گاو بود.[
sinderela گفت:
وضعیت علوم در دوره ساسانی
به نظر میرسد تنها مركز علمی مهم در دوره ساسانیان «جندی شاپور» بوده است. «این مركز علمی در نزدیكی شهر اهواز بوده و تاریخی كهن دارد كه به دورانهای ما قبل تاریخ میرسد».[
هر چند برخی از پادشاهان ایران به این مركز علمی توجه كردند؛ اما به نظر میرسد به طور كلی در دوره ساسانیان چندان توجهی به علم نشده است. دكتر زرینكوب مینویسد: «در ایران علاقه خسرو انوشیروان به معرفت و فكر یك دولت مستعجل بود و باز تعصباتی كه برزویه طبیب در مقدمه كلیله و دمنه با آن اشارت دارد، هر نوع احیاء معرفت را در این سرزمین غیر ممكن میكرد…
برزویه طبیب در مقدمه كلیله و دمنه آورده است: «كارهای زمانه میل به عقب گرد دارد، خیرات از میان مردم رخت بر بسته است، افعال ستوده و اقوال پسندیده كهنه شده است و راه راست بسته شده، راه ضلالت باز، عدل ناپیدا و ظلم و جور ظاهر، علم متروك و جهل معلوم، دنائت مستولی شده و كرم و مروت منزوی گشته و…
همه عوامل مذكور موجبات ضعف این امپراتوری بزرگ را فراهم كرده بود. به گونهای كه اعراب مسلمان برای شكست دادن ایرانیان با دشواری چندانی روبرو نشدند. نارضایتی ایرانیان از حكومت ساسانی و جاذبه آموزههای اسلامی و رفتار برادرانه و عادلانه مسلمانان سبب جلب بسیاری از آنان به دین اسلام شد و سرانجام تمامی مناطق ایران به دست اعراب مسلمان فتح شد.
جکیل گفت:
سیندرلا جون لطفا توضهح بده با توجه به برابری زن و مرد (نه مساوات انها)
کتک زدن زنها کجای این برابری جا میگیرد؟؟ایا خودت به عنوان یه زن که با یک مرد برابری و نه مساوی – ایا میتونی 3 تا زن دیگه رو واسه شوهرت تحمل کنی؟؟؟چه برابر باشی چه نابرابر باشی چه مساوی باشی چه کوچکتر مساوی و …… باشی هیچوقت نمیتونی ببینی شوهرت 3 تا زن دیگه داره حتی اگر بینتون عدالت رو رعایت کنه(چه حرف مسخره ای: رعایت عدالت بین زنها) یاز هم نمیتونی ببینی همون حرفای عاشقانه ای که به تو میزنه تو گوش 3تای دیگه هم زمزمه کنه
تمام توجیهاتی که کردی همه فقط توجیه بود-حرفهایی که همه عمر سر کلاسهای معارف و دینی شنیدیم
یه حرف جدیدتر بزن
sinderela گفت:
سلام جگیل خانم دوست عزیزمساوات وبرابری دارای مفهوم مشترکیندومن اینو نگفتم من گفتم مساوات روبا عدالت اشتباه گرفتن البته نه اون عدالتی که مربوط به تعدادزوجاته منظور از عدالت قرارگرفتن هرچیزی درجایگاه خودش است واینکه هرکس باید ازحقوقی که شایسته اوست بهره مند گردد نه کمتر نه بیشتر بطور قطع نیازهای یک زن متفاوت از نیازمردان است وحقوق هریک را بایستی براساس نیازانان درنظر گرفت زن نیازدارد که به یک مرد واقعی تکیه کند نیاز به حمایت مرد واغوش محبت انگیزش دارد… رفتارزنان ومردان درجوامع مختلف نشان میدهد که زنها براحتی میتونن به یک مرد اکتفا کرده واز برقراری رابطه عشقی با بیش ازیک مردمتنفراند وازاین کار لذتی نمیبرند اما مردان حتا انان که زیباترین وکاملترین زنان را درکنارخودداشته اندباز بدنبال زنان دیگرانداین واقعیتی است انکارناپذیرزنان توانایی بدوش کشیدن خیلی از مسئولیت ها را ندارند مثلا یکزن هیچوقت نمیتونه یک سرباز خوب باشه چون چنس زن لطیف ونازک است وطاقت رفتارهای خشونت امیز را ندارد وبرعکس چنس مرد طاقت ویارای مقابله با خشونت راداراست یکمرد هیچوقت نمیتواند کانون خانواده را مثل یکزن محبت انگیز کند عشق ومحبتی که زنان به همسران وفرزندانشون هدیه میکنند را مردان نمیتوانند به خانواده اشان بدهند والبته خیلی چیزای دیگه والبته نمیخوام ازاین بحث بنفع مردان وتعددزوجات نتیجه گیری کنم
ايرج گفت:
سلام
اين خبرها نيست حسن آقا!
حمله ي اعراب سخت تر و سنگين تر از حمله ي مغول نبوده است(قطعا و بي هيچ شك و ترديدي). اگر پس از حمله ي مغول نامهاي ابن سينا و خوارزمي و ابوريحان و رازي و .. باقي ماند (كه ماند) نام دانشمندان عصر ساساني نيز بايد باقي مي ماند. اگر نامي از آن دوران به جا نمانده است صرفا به اين دليل است كه چيز قابل توجهي وجود نداشته است. مملكتي كه در اوج شكوه و عظمتش براي بستن سد بر رودخانه هاي كم آب اين سرزمين مجبور بود از مهندسان رومي بهره ببرد؛ چندان مترقي در علوم نمي تواند محسوب شود.
اما بعد به سخنان شما يك به يك اشاره كنم و بگذرم:
1) عصر ساساني عصر حاكميت دين زرتشتي بر جامعه بود. دوراني كه جناب اردشير بابكان هرچه ربطي به اشكانيان (فيل هلنها) داشت از جا كند و رفت و ريخت دور. پيروان ميترائيسم را بنه كن كرد و از مملكت بيرون ريخت به نحوي كه نمونه اش را تنها يكبار ديگر در تاريخ اين مملكت داريم: قيام شاه اسماعيل و شخم زني او اين مملكت را جهت شيعي كردنش.
حرفش هم اين بود كه:
من خون دارا طلب كنم و اين ملك باز به جاي خويش برم.
اين «جا» كجا بود؟! حاكميت متمركز شد و كشور وحدت يافت اما به چه بهايي و به چه نحوي؟! نظام كاستي بر مملكت حاكم شد. هيچكس حق نداشت پاي از طبقه ي خود فرا بگذارد. آموزش مختص موبدان و موبدزادگان شد (دليل رونق كم دانش در آن دوران نيز همين است نه اين كه بگوييم ايرانيان بي استعداد بودند). شمشير به دست گرفتن مختص اشرافزادگان بود (دليل اين كه چهل هزار سوار عرب توانستند در يك نسل كل كشور را به زير سم اسب بگيرند همين است.) و توده به زير باري رفت كه كم از وضع امروز نبود. در لحظه ي سقوط پادشاهي ساساني يك چهارم (قدري كمتر يا بيشتر) از كل زمينهاي مزروعي متعلق به آتشكده ها بود. اين عجيب نيست چرا كه براي هر خلاف شرع كوچكي مجازاتهاي سنگيني وجود داشت كه البته قابل خريد(!) بود. مثلا اگر سايه ي زن حائض بر غذايي مي افتاد و كسي بي توجه آن غذا را مي خورد مي بايست برود يك ده هزار يا يك هزار (ترديد از من است) مورچه ي سواري بيابد و بكشد. اگر كسي يك سگ آبي را مي كشت؛ مجازاتش ده هزار شلاق بود!……
2) صرف اين نكته كه آثاري از اين دست كه فرموديد و همچنين شاهنامه ها (كتاب فردوسي را عرض نمي كنم شاهنامه هاي قديمي را مي گويم كه فردوسي از روي آن شاهنامه ي معروف خود را سرود) و خداوندنامه و… باقي مانده است؛ گواه بر آن است كه هر نوشته ي ارزشمندي در آن دوران مي بود باقي مي ماند. اين عقلايي است. در زمان حمله ي مغول هم داريم كه بعضي اوقا افراد زن و فرزند خود را به ديگري مي سپردند. ولي كتاب را از خود جدا نمي كردند و همراه خود مي بردند.
3) خيلي جالب خواهد بود اگر مواد و مفاد آن امتحان را بدانيم. مطمئن هستم كه بسياري از آنها درباره ي آئين زرتشتي بوده است.
4و5و6) برادر من. موضوع ساده است. شما دستاوردي كه پيش از ساسانيان نبود و پس از ساسانيان هست شده بود را به ما معرفي كن. يك دستاورد كافي است.
من درباره ي دوران پس از ورود اسلام ( و سقوط نظام كاستي) و پيش از حمله ي مغول (و شكست كمر تمدن ايراني به قول برتراند راسل) براي شما مي توانم اين دستاوردها را بشمارم و مطمئنم بسياربيش از اينها است:
-كشف الكل
-تخليص اسيد سولفوريك (جوهر گوگرد) و اسيد كلريدريك (جوهرنمك)
– حل معادله ي درجه ي سوم (توسط خيام)
-پايه گذاري علم جبر (توسط خوارزمي)
– طرح مباني روش علمي (مشاهده-تئوري-آزمون) توسط رازي
– افزودن سه حكم فلسفي به فلسفه ي ارسطويي (توسط ابن سينا)
-…..
حال شما يك (كاملا كافي است) دستاورد علمي را نشان بده كه حاصل چهارصدسال پادشاهي ساساني باشد. يعني طي آن پادشاهي اين دستاورد حاصل شده باشد نه اين كه آنان به آن دانش دسترسي داشته باشند. بلكه دانشي كه در دوره ي ايشان پديد آمده باشد.
البته اين را بگويم كه سخن من كم ارزشي ساسانيان نيست. ايشان هيچ كاري نكرده باشند؛ همان كه به قول اردشير عمل كردند و ايران را احيا نمودند و قرنها در برابر موحشترين قدرت تاريخ قديم (يعني روم) ايستادند و امثال ژولين را تودهني زدند كافي است كه بزرگشان بدانيم. ساسانيان بي رحم؛ گاه شقي و بسيار خونريز بودند (تقريبا نيمي از شهداي صدر مسيحيت دسته گل ساسانيان هستند)؛ اما «بودند» و چنان بودند كه به قول آن مورخ رومي: اينان را چون بنگري گويي جماعتي زن صفتند (اشاره به آرايش سر و روي و لباس) اما چون به ميدان رزم ببينيشان؛ دليرترين مردانند.
ناگهان بالتازار گفت:
من بگم!!!
تخت نرد در زمان بزرگمهر اختراع شد. (به خدا خيلي مهمه !!!)
ولي بدون شوخي، كتب و منابع علمي اين قوم شكست خورده (ساسانيان) در جريان حمله اعراب (آتش سوزي كتابخانهها و …) از بين رفته و به همين دليله كه اطلاعاتمان از دوره پيش از حمله اعراب چندان كافي نيست. همانطور كه از دوران قبل از خشايارشا اطلاعات زيادي نداريم (به دليل ماجراي پوريم و تاريخ سازي مجدد) تازه اگه اونها هم بر سنگ ننوشته بودند و سنگها زير خروارها خاك مدفون نميشد، از اونها هم خبري نداشتيم. من خودم خيلي نميتونم در اين مورد اظهار فضل كنم. ميرم، ببينم اگه چيزي پيدا كردم، 3، 4 روز ديگه بر ميگردم.
فعلاً
sinderela گفت:
دمت گرم ایرج جان واقعا مرحبا از اطلاعت ارزشمند شما لذت بردم شما قلبم را ارام کردی ودلم را شاد بخدا قسم انقدر امروز کارم سنگین بوده که بزحمت تونستم پشت مانیتور بشینم وتک تک برای این تهمتا جواب بذارم حالا که شما اومدی خواهش میکنم نذار حرف ناحق بزنن دوست عزیز ازتهمتهای اینان به امام حسین وخصوصا علی دلم بدرداومده واین دست خودم نیست زنده وپاینده باشی دیگه حالا با خیال راحب ازاین تحث خارج میشم خدانگهدار
خون گفت:
من یک مورخم
لطفا اگر کسی سند معتبر دست اول از آتش سوزی کتابخانه های ایران منهای اسنادی که مرتضی مطهری در کتاب خدمات متقابل خود به درستی آنها را رد کرده است می شناسد معرفی کند.
دقت کنید دوستان منظورم از سند معتبر دست اول کتاب دو قرن سکوت نیست! منظورم کتابی است مانند تاریخ طبری که دست کم معاصر نباشد!
حسن گفت:
همین 30 سال پیش میخواستن تخت جمشید رو از بین ببرند، و اگه موفق میشدند، 100 سال دیگه شما میگفتید «اگه ایران باستان مهندسی و معماری داشته پس کو؟ چرا هیچی نمیبینیم؟!»
ياسي گفت:
نويسنده ميفرمايند :
«سخنانی که شما گفته اید تنها نشان از جهل شما از دین و اسلام است من نمی گویم مسلمان شو اما حداقل در مورد چیزی که به جنگ ان امده ای تحقیق کن»
بعدش ميايم چند خط پايين تر ….
«پیامبری که تا چهل سالگی زن نگرفت و به عبادت نشست شهوت ران است؟»
ما كه جاهل هستيم، حرفي هم نيست، اما شما ديگه چرا؟!؟! ما مسلمون نيستم، اما تو اين مملكت اسلامي مدرسه كه رفتيم، تعليمات ديني و تاريخ اسلام و … اينا رو هم كه خونديم!!!! ولي خوب خوبه حداقل مثل شما تحقيق نكرديم
مریم. ف گفت:
خداییش اینو خیلی خوب اومدی. واقعاً از کسی که امر به تحقیق میکنه همچین سوتی خیلی عجیبه!!!!
ناشناس گفت:
به نام او
نسوان دوست داشتنی
از اینکه فرصت بیان آنچه به نظرم می رسد را در این موضوع پدید آورده اید، سپاسگذارم.
آنچه می نویسم در پاسخ دوستی است که متن را نوشته بود:
1- گفته اید آنچه نویسنده نوشته است انگشت فرو کردن است. دوست خوب من، این انگشت تجربه است که بشرپس از چند صد سال آموخت باید آنرا به هرچیزی زد تا میزان درستی آنرا سنجید. تقریباً تمامی آنچه امروز شما به عنوان وسایل زندگی از آنها استفاده می کنید یا بعنوان جامعه ی امروزی می شناسید یا آرزو می کنید، در نتیجه همین انگشت زدنهای بزرگانی چون نیوتن، کانت، روسو، بل، ادیسون و دیگران بدست آمده است.
2- فکر کنم آنچه شما آنرا بدرستی جهلیات نامیده اید، همانهایی است که امروز در حال آزموده شدن هستند. این آزمایش کمی مخرب است در ظاهر اما نتیجه ی آن شیرین خواهد بود. راستی مگر شما به اسلامی غیر آنچه در عمل وجود دارد معتقدید؟ چرا از واگویی آن ناراحت شدید؟ چگونه است میپذیرید عرب جاهلی با شنیدن کلام وحی اسلام آورد ولی انسان امروزی با دانشی به مراتب بیشتر نتواند از آن سوال کند؟ راستی تا کنون توانسته اید مرجعی ثابتی برای اسلام بیابید؟ مرجعی که بتوان همانند تمامی مراجع دانش امروزی تمامی عقلا درمورد آن یک نظر باشند؟
3- آیا فکر می کنید باید حتماًٌ بدانید نویسنده ی این مطالب چه را دوست دارد که بتوان پاسخ اورا داد؟ به نظر شما در بررسی نوشته او رنجیدن شما یا او ملاک است؟
4- آنچه در بالا گفته شد فقط از پاراگراف اول نوشته ی شما به ذهنم رسید. باتوجه به اینکه میهمان نسوان هستم و شرط میهمانی پر حرفی نیست درز می گیرم.
مریم. ف گفت:
دوست داشتم مطلبی رو اینجا بیارم که به دلایلی الان بهش دسترسی ندارم. ولی در اولین فرصت میذارمش که فکر کردن بهش خیلی چیزا رو قطعاً روشن میکنه.
جدای از همه ی این چیزها بیایید یک دقیقه خودتون رو جای خدا بذارید که میخواد برای هدایت بنده هاش کتاب بفرسته….. فکر میکنید چی میفرستادید؟ اگه ذره ای فکر کنید میبینید که خود شما که مخلوق خدایید قطعاً کتابی خیلی بهتر و جامع تر و جهانشمول تر و زمانشمول تر از قرآن میتونستید بنویسید! من فکر میکنم خدا خیلی شأنش بزرگتر از اینه که کتابی مثل قرآن بفرسته! قرآن مشخصاً دست نوشته ی بشره و برای همین این همه نواقص داره که بعضیا به زور سعی در توجیهش دارن! شما اگه ترجمه ی کتیبه های هخامنشی رو هم بخونی اگه بهت نگن (حداقل در بعضی جاهاش) فکر میکنی قرآنه. قرآن یه کپیه از روی کتابهای قبلیش….. یکی از بزرگترین قرآن شناسای عصر حاضر که اسمش الان یادم نیست و استاد دانشگاه الازهر مصره کاملاً مستند اومده و نشون داده که بسیاری از آیات قرآن از روی اشعار شعرای عرب قبل از اسلام کپی برداری شده!!!! البته ایشون کاملاً به قرآن معتقدن ولی میگن قرآن وحی منزل نبوده بلکه محتوای وحی خدا رو محمد از زبان خودش نوشته…
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
اسم اون قرآن شناس نصر ابوزید است که در زمان خودش تکفیر شد و حدود 2-3 ماه پیش فوت شد.
اینم لینک مصاحبه اش با اکبر گنجی که نکات خیلی جالبی توش اومده.
http://zamaaneh.com/idea/2009/01/post_474.html
آدم اگه می خواد موافق یا مخالف باشه باید حرف واسه گقتن داشته باشه مثل طرفین این مصاحبه که در واقع مناظره است.نه اینکه فحش بده و از حلیه المتقین مثال بیاره.
خوندن کتاب «تولدی دیگر» شجاع الدین شفا هم بد نیست. یه کتاب هم هست که من اسمش رو نمی دونم ولی نوشته خانم کتایون مزداپور در مورد فقه زرتشتی و آنچه مغان زرتشتی در زمان ساسانیان با مردم ایران می کردند.
هرکسی باید اینا و خیلی منابع دیگه رو بخونه و به نتیجه شخصی خودش برسه. ما اگه عربا هم بمون حمله نکرده بودند و بودایی و مانوی و … هم بودیم از داخلمون ادیسون و نیوتن و … در نمی اومد. کار از یه جای دیگه خرابه – دوباره کسی نیاد بگه منشور کوروش و … ما ایرونیها عاشق زندگی و افتخار به گذشته – تنفر از حال و فرار از فکر کردن به آینده هستیم، با وضعیت موجود 100 درصد مخالفیم ولی براش راهکار نداریم . استدلالاتمون هم معمولا در پاراگراف دوم به زیر شکم و بررسی وضعیت اون و وصلت خواهر مادر دیگرونه.
عادل گفت:
نیما جان! اصلاً قصد شخص من این نیست که تعصب و تقدس رو از روی دین برداریم و بر روی سرزمین قرار بدیم؛ من با اسطوره سازی الکی از کوروش و داریوش و … مخالفم؛ اگر ایران تمدن 2500 ساله درد و اگر این تمدن ارزش دارد بایستی نتیجه به چیزی بهتر از اینکه هست (ایران فعلی!) میرسید …
اما در مورد زیرشکم … این مجموعه احکامی که در منابعی چون حلیة المتقین و بحار الانوار و … موجود است به این موضوع اشاره دارند؛ برای اینکه سؤالم رو مشخص کنم باید بگم شما منابع دینی رو چه میدانی؟ منابع مورد وثوق را مشخص کن تا سر آنها بحث کنیم!
مریم. ف گفت:
دقیقاً من هم همین سوال عادل رو دارم. میشه یه لیست از منابع موثق ارائه بدی تا ما هم تکلیف خودمونو بدونیم؟ در ضمن همین منابعی که از نظر شما مثال آوردن ازش غیرقابل قبوله منابع مورد تایید بسیاری از مسلمانان میباشد و در واقع شما دارید به مقدسات اونها توهین میکنید!!! در پست احکام روزه اتفاقاً خیلی از همین دوستان کامنت گذاشتن و این قبیل احکام رو نشانه ی دقیق و کامل بودن اسلام دونستن که به همه ی مسائل اشاره کرده!!!
متاسفانه برداشت واحدی از اسلام وجود ندارد و بنابراین نمیتوانید آنچه را که خود بدان اعتقاد ندارید مذموم و مضحک بشمارید. عده ای دیگر از مسلمانان به دلایل دیگر اسلام طالبانی را اسلام اصیل ناب محمدی میدانند!!! شاید استناد آنها به این آیه ی قرآن باشد:
قاتلو الذین لایومنون بالله و لابالیوم الاخر و لایحرمون ماحرم الله و رسوله و لایدینون دین الحق من الذین او توا الکتاب حتی یعطوا الجزیه عن یدوهم صاغرون: با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کردهاست برخود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند جنگ کنید، تا آنگاه که به دست خود درعین مذلت جزیه بدهند (توبه، ۲۹).
هدفم از آوردن این مثالها این است که بگویم شما نمیتوانید اعتقادات خودتان را مرجع و معیار بگیرید و بقیه را با توجه به آن نقد کنید.
من سوالم خیلی اساسیتر و قبلتر از همه ی این مباحث است. اگر مرجعی برای پاسخگویی دارید خوشحال میشم معرفی کنید. همین آقای ابوزید که به نظر شما حرفی هم برای گفتن دارند هیچ دلیل قانع کننده ای برای اثبات کلام خدا بودن قرآن نیاوردند.
در هر صورت از معرفی لینک متشکرم. فکر میکنم خیلی از چیزها را روشن میکند.
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
عادل و مریم عزیز
اشتباه نشه من با شما تقریبا هم نظرم. البته من کلا با دین مخالفم و معتقدم امروز روز اخلاق برای بشریت مدرن کفایت می کنم. اما همانطور که گفتم با این روش مخالفم که اعتقاد دیگران را به این شکل نقد کنم من معتقدم بیشتر از اینکه این روش توهین آمیز باشه مسخره و مضحکه.
در مورد مرجع هم من اطلاع قابل ارایه ای ندارم چون تکلیف خودم را با کانسپت دین از قبل مشخص کرده ام اما مطمئنم که بحارالانوار و حلیه المتقین بیشتر شبیه کتابهای جوک هستند. بهتره اونایی که می خواهند نقد کنند بروند سراغ آدمهای جدی تر مثل عرفای اسلامی و نظریات اونا رو نقد کنند. مثل غزالی ، ابن سینا ، سهروردی ، ملاصدرا و …
در مورد ابوزید و لینکی که آوردم من بیشتر با نظر گنجی و سئولاتش توی اون صحبتها موافقم.
ضمنا در مورد هیچ دینی قرائت واحدی وجود نداره و فقط مختص اسلام نیست.
من فقط به لطف کشوری که الان دارم در اون زندگی می کنم موفق شدم تقریبا از کابوس دین خودم رو رها کنم ولی به دیگران هم حق می دم اعتقادات خودشون رو داشته باشند. فرض کنید با روشهای محکمه پسند و منطقی و معقول ثابت کردیم که اسلام دین توحش است و در واقع با پشت دست زدیم تو دهن همه اینایی که می گن مسلمونن خوب نتیجه … – اینو می گم چون خیلی از دوستان ما خارج از کشور شیوه همین نویسنده نامشخص و صاحب (ان) همین وبلاگ رو دارند یعنی به سبک آخوندها می خواند مسلمونها رو از خواب غفلت بیدار کنند و تمام ناکامیهاشون رو بندازن گردن این دین کذایی. در صورتی اگر کسی بشون بگه شما لامذهب و … هستید ترش می کنند.
در مورد گذشته باستانی احتمالا درخشان ما هم منظورم اینه که اگر به جای اسلام ایرانیها مسیحی شده بودند الان عین همین مجادله بر سر مسیحیت بود.
نسوان گفت:
نیما جان شما از کجا به این استدلال رسیدی که نویسندگ(ان) این وبلاگ قصددارند کسی رو از خواب غفلت بیدار کنند؟ ما کی هستیم که چنین کاری کنیم؟ چرا حرف توی دهن ما میزاری مومن ؟ نویسندگان این وبلاگ هم مثل همه ی وبلاگ ها افکار شخصی شان را می نویسند. هر کی هم هرچی دوست داشته زیرش نوشته. همین قدر که عده ای جمع می شوند و با هم نظرات و دانش و احساساتشان را شریک می شوند برای ما زیباست. تعداد مخالفان و موافقان هم خدا را شکر در تعادل است. اگر راهکار بهتری هم داری بده و ما استقبال می کنیم. فقط نخواه که نظر خودمان را ننویسیم یا به روش دیگه ی بنویسیم .من از غرالی چیزی نمی دونم و نمی خواهم بدونم. و مباحث این چنینی در بضاعت این بلاگ نیست. تو بنویس ما می خونیم. خوبه؟اه. .
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
چون نظر پایین بسته بود اینجا نوشتم.
نسوان عزیز
هیچ کی نگفته شما نظر خودت رو نده یا به روش خودت ننویس یعنی اگه من بگم هم شما تعهدی ندادی که گوش کنی. ضمنا اگر دیدن تنوع نظرات دیگران برات جالبه «اه» گفتن نداره. اصلا از فردا ویدیوهای این یارو باحاله «بهرام مشیری» رو هم یکی یکی لینک کن خیلی تمیزه ملت احساسات بیشتری رو با هم شریک خواهند شد.
من عادت ندارم زیادی موضوعی رو کش بدم. تا اینجا هم هی نوشتم که بگم اگه معتقدا وقتی به اعتقادشون یه انتقادی می کنی جوش میارن به شما هم که سعی کردی میونداری کنی و نظر خودت هم به نظر منتقد نزدیکتره یه کم که پیله کنی کفرت در می آد و «اه» می گی.
منم از غزالی و اونایی که اسم بردم چیز زیادی نمی دونم و منم نمی خوام بدونم فقط می گم هرکی مرده جنگه بره سراغ اهلش نه اینکه مافنگی سرخیابون رو بزنه بعد ادعای پهلوونی کنه.
نسوان گفت:
هاها…نیما وقتی به فارسی می نویسم ته این خط ها یک چیزی جمع می شه و پاک نمی شه. یک الف و ه موند و منم با بیحوصلگی گذاشتم بمونه. نگفتم اه! بعدشم تو کفر منو در نمی آری هیچ وقت. راستی بهرام مشیری کیه؟
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
چیزی بسته نبود چرت گفتم ببخشید
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
نسوان جان
حالا که با من مهربون شدی (!) بهرام مشیری اینه :
خون گفت:
شما حتی اسم دانشمند؟ یادت نیست
چطور به حرفایی که زده می گی مستند؟
اینکه یه چیزی شبیه یه چیز دیگه ست معنیش کپی برداریه؟
مثلا اگه یه شاعری قبلا اومده گفته دختراتون رو نکشید و قرآن هم گفته قرآن از رو اون کپی کرده؟
شما بنشین نوشته های این جناب ابوزید رو بخون
در بسیاری از موارد شباهت آیات قرآن به اشعاری که می گه در حد شباهت انسان و میمون هم نیست!
چه برسه که بخوایم بگیم انسان حاصل زایش میمونه!
مجتبي گفت:
پيشنهاد ميكنم براي اين دوست عزيز: در پيرامون اسلام – احمد كسروي! قصدم نقد يا دفاع از اسلام نيست! اما دوست عزيز، اگر شما هم قبل از اينكه اين حرفها به منظور پاسخ و دفاع از اسلام ميگفتي، نگاهي به كتابهاي نوشتهشده در نقد اسلام ميكردي (كه كم هم نيستند!) پاسخ حرفهايت را ميگرفتي. خود به همان عيبي دچاريم كه در ديگران ميبينيم! البته كه دسترسي به اين كتابها در اين حوالي بسيار دشوار است (و بهنظرم بيدليل هم نيست!)، اما غيرممكن هم نيست!
ياسي گفت:
بازم نويسنده ميفرمايند
«جفنگیاتی است که افرادی که نفهمیدند روزه چیست و فلسفه ان چراست امروزه به ناف دین میبندند تا سفره خویش از این مهملات رنگین کنند و سود جهل مردم را ببرند»
محمدباقر مجلسی یکی از علمای بزرگ تشیع دوران صفویه بود.
پدرش مولا محمد تقی مجلسی از شاگردان شیخ بهایی بود و در علوم اسلامی از بزرگان روزگار خود به شمار میرفت. هنوز به سن ۴ سالگی نرسیده بود که نزد پدرش به تحصیل پرداخت و در مساجد برای نماز حاضر میشد. با وجود اینکه پدرش در علوم نقلی تبحر داشت، ولی بر اثر تغییر جهتی که در پدرش حاصل شده بود و بیشتر متمایل به علوم نقلی و بخصوص شرح و تفسیر احادیث گردیده بود، تنها علوم نقلی را از پدرش فرا گرفت و علوم عقلی را نزد آقا حسین خوانساری استفاده کرد.در ۱۴ سالگی از ملاصدرا، اجازه روایت گرفت. و سپس در حضور استادانی چون علامه حسن علی شوشتری، امیرمحمد مومن استرآبادی، میرزای جزایری، شیخ حرعاملی، ملا محسن استرآبادی، ملا محسن فیض کاشانی، ملا صالح مازندرانی، تحصیل کرد. وی در اندک زمانی بر دانشهای صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه و اصول و فقه و کلام احاطه کامل پیدا کرد.
او در عمر ۷۳ ساله خویش بیش از یکصد کتاب به زبان فارسی و عربی نوشت که تنها یک عنوان آن بحار الأنوار است با ۱۱۰ جلد و عنوان دیگر مرآة العقول با ۲۶ جلد. حدود ۴۰ کتاب نیز به او نسبت داده شدهاست. اولین تألیف علامه را کتاب الأوزان و المقادیر یا میزان المقادیر دانستهاند که در سال ۱۰۶۳ تألیف شده. آخرین تألیف او هم کتاب حق الیقین است مربوط به سال ۱۱۰۹ هجری، یعنی یک سال قبل از وفاتش.
ميگي «عقب ماندگی امروز ما بخاطر اسلام نیست بخاطر جهل است» ميگي » اسلام که به ایران امد یک دفعه سیل دانشمندان در کشور پیدا شد» خوب اينم يكي از اون همه دانشمنده!
حالا تو ميگي اينا كه ايشون در كتاب حليهالمتقين نوشتن در مورد آداب روزه جفنگه!!!!!!!!!!!!!!!
پس بالاخره ما چي خاكي بريزيم رو سرمون، والا شما امر كرديد تحقيق كنيد ماهم كرديم
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
یاسی تو که بدترش کردی
علامه ( !) مجلسی که از گل مجنونهای بزرگ بوده. حلیه المتقین اروتیسم مطلقه یه مثالی بزن که بگنجه نه اینکه برنجه.
راست می گن بابا مخالفانی که مثه شما هستند دیگه نیازی به مدافع نداره موضوع.
اگر مخالفت باحال می خوای بکنی ملاصدرا رو نقد کن نه مجلسی رو.
ناشناس گفت:
یاسی جون من هم می تونم امثال این مثال ها رو از قوانین قرون وسطای کلیسا بیارم و بگم این ها که پاپ بودن این جنایت ها رو مرتکب می شدند، چطور می شه گفت مسیحیت دین صلحه؟ ملاصدرا رو هم اگه نقد کنی باز هم همینه، هر کدوم از این ها یک نفر بودند در یک زمان و با نظرات خودشون، که هر مسلمون دیگه ای می تونه باهاش موافق باشه یا نه، همون طور که شما عقایدت خاص خودته هر مسلمون هم عقاید خودش رو داره و تا وقتی به کسی آسیب نرسونده نباید بهش توهین کرد. همه این انتقاد ها بر پایه تعریف شماست از اسلام، اما تعریف هر مسلمان یا مسیحی یا هندو یا بودایی یا بی دینی از دین و بی دینی خودش ویژه خودشه و با این بحث ها زیر سوال نمی ره..مسلمانی مثل ابوزید هست که می گه قران گفته شخص پیامبره، مسلمانی مثل ملاعمر هم هست! شما کدومش رو نقد می کنی؟ به نظر من به علت همین تنوع بی نهایت نقد دین به همین سادگی نیست.نقد بی اخلاقی و جنایت و … به اسم دین فرق می کنه و راه اون هم کوبیدن همه دینداران نیست.
یاسی گفت:
جان؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
حلیه المتقین اروتیسم مطلقه ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
مخالفت باحال؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
» راست می گن بابا مخالفانی که مثه شما هستند دیگه نیازی به مدافع نداره » اینو خوب اومدی، موافقم
ناگهان بالتازار گفت:
حداقل يكبار متني كه از ويكي پديا كپي كردي رو ميخوندي!!! (فقط كپي نميكردي)
حداقل يكبار يكي از كتب استاد كه نامبردي رو ميخريدي!!! (نميخواست بخونيش)
ناگهان بالتازار گفت:
معني تحقيق رو هم فهميديم!
يعني توي google بزني مجلسي + ويكي پديا
بعد متن رو عيناً كپي كنيم.
خدا آخر و عاقبت محققان اين بلاد را به خير كناد!!!
میلو گفت:
آدم میترسه از آخر و عاقبت این مملکت، هر گروهی چه مذهبی و چه غیر مذهبی (که در مورد اونایی که اینجا نظر دادن باید گفت ضد مذهبی) به قدرت برسه میخواد مخالفینشو کن فیکون کنه. یعنی واقعا آپشن معتدلی هم وجود داره؟ که نخواد هر کی رو که مثل خودش فکر نمیکنه خفه کنه؟
یاسی گفت:
ناگهان بالتازار جان
منظور من هم از نوشتن این متن دقیقاً همين بود که به نویسنده بگم این چیزهایی رو که تو بهش می گی جفنگیات از کتاب های یکی از همین دانشمندان برداشته شده (خاطرتون هست که این بحث از آداب روزه داری شروع شد دیگه) ایشون ما رو متهم کرده بودند که چرا نمیرین تحقیق کنید و همچنین گفته بودند که اینا (مثل آداب روزه داری) جفنگیاته و اسلام ما اين نیست یک چیز دیگه اس، من ادعا نکردم محقق هستم ایشون فرموده بودند برید تحقيق کنید خواستم بگم به عنوان مثال اینم یک منبع تحقیقه، که بر حسب اتفاق دانشمند هم هست و … پس شما (نویسنده متن) چطوری می تونید بگید جفنگیاته، وگرنه حق با جنابعالیه بنده نه محقق هستم نه کتاب های ایشون رو خوندم. امیدوارم توضیح کافی بوده باشه تا سوء تفاهم پیش نیاد
آیمین گفت:
یک کتاب مفیدی در مورد اسلام
توضیح المسائل :
پاسخهایی به پرسشهای هزار ساله بر مبنای ده هزارحدیث و حکم فقهی مستند
نوشته شجاء الدین شفا
http://rapidshare.com/files/416273504/Az_Koleini_Ta_Khomeini.pdf.html
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
++++++++++++++
آیمین گفت:
ملاصدرا به تناسخ( حلول روح بعد از مرگ در بدن شخص دیگر) معتقد بود
sinderela گفت:
جایتانا هم همین طورالبته جایتانا واقعا اینکارو کرد وروح پترو خوزه ی پیرو به تن سالوادور خوش هیکل بی سواد انتقال داد پترو هم ازین پیشامد کمال استفاده رو کرد وترتیب همه رو داد ازخانم ربکا گرفته تا والریا حتا به دخترخودش انجلا هم رحم نکرد بیچاره ملا صدرا فکراین جاهارا نکرده بود وگرنه از عقیده اش برمیگشت وتوبه میکرد
شاغلام بازیافت شده گفت:
عزیزان دل نسوان محترمه !
عارضم به حضور منورتان که عزیزان کمی یواشتر!
این مسائل را همه می دانند و آنها هم که نمی دانند نادانند و نمی خواهند بدانند و راه بر دانستن بسته اند،سفت !
همیشه وبلاگ هایی تاثیر گذار و ماندگار بوده اند که حرفهایشان را بصورت نیش زدن بیان می کنند و نه بلعیدن !
شما محدودیت ندارید.خب برایتان محدودیت ایجاد می کنند و فیلترتان می کنند
و اینگونه است که مخاطبتان را که بدون سلاح فیلترشکن وارد وادی مجازی می شود از دست میدهید و این امریست اجتناب ناپذیر!
جکیل گفت:
افرین-سیندرلا جون-فارسی وان هم نگاه می کنی و معلومه خیلی کامل و با دقت هم میبینی-بعد هم می چسبونیش به نظریه تناسخ-مثل این میمونه که من این سریالای ابکی تلویزیون رو بچسبونم به نظریه عالم برزخ .و بهشت و جهنم و شیطان
iran گفت:
با اجازه نسوان عزیز منم جواب خودمو بدم
* هرکجای دین تان را که انگشت می گذاریم روی ترش می کنید و می رنجید و یا انکار می کنید*
ما با انگشت گذاشتن شما روی ترش نمی کنیم اینها که شما نگاشته اید انگشت گذاشتن نیست انگشت فرو کردن است …. من نمی دانم شما به چه چیز اعتقاد دارید یا چه چیز را دوست دارید؟ ایا اگر با همین جهلیات که نوشته اید به اعتقاد شما یا مسایل مورد غلاقه شما حمله بریم نمی رنجید؟ ایا نمی گویید اول برو اعتقاد مرا بشناس بعد به ان حمله کن؟ سخنانی که شما گفته اید تنها نشان از جهل شما از دین و اسلام است من نمی گویم مسلمان شو اما حداقل در مورد چیزی که به جنگ ان امده ای تحقیق کن
منم با اینکه فقط افراد بی دین (یعنی بدون اعتقاد به هر دینی )باید احترام دینداران داشته باشند شدیدا اعتراض دارم /اگر هر حرفی یا انتقادی بکنی فورا یا میگن کافر شده و باید کشتش و یا اگر دستشون نرسه برای کشتن میگن چرا احترام نمیذاری !!!!!!!!
اخه عزیزان ما تو کشور دین زده و داری حکومت دینی زندگی میکنیم و دین با همه وجود لمس میکنیم و اگر دادمون در مییاد دیگه از خستگی هست وگرنه اگر حکومت ازاد بود به ما چه ازتون انتقاد کنیم /بعدم باید در جواب تحقیق کردن راجع به دین باید بگم تا دلتون بخواد تحقیق کردم (هم نوشته ها و کتاب های موافقین و هم مخالفین )در نهایت به این نتیجه رسیدم که
هرکجای دین تان را که انگشت می گذاریم روی ترش می کنید و می رنجید و یا انکار می کنید*
*احکام دینتان، خودتان را هم به خنده می اندازد*
نه ما به احکام دینمان نمی خندیم به ان عمل می کنیم انچه شما بعنوان احکام دین در مورد روزه اورده اید نه در قران امده نه در سیره رسول دین …انها جفنگیاتی است که افرادی که نفهمیدند روزه چیست و فلسفه ان چراست امروزه به ناف دین میبندند تا سفره خویش از این مهملات رنگین کنند و سود جهل مردم را ببرند
پس نتیجه میگیریم دین بدون اخوند قبول دارید ؟؟؟؟اونوقت چجوری ؟؟؟؟ریز اعمالتو چجوری بدست مییاری ؟؟ایا همه چی تو قران نوشته شده مثلا تعداد رکعت نماز یا چطور خوندن ان ووووووو
* نمایندگان دینتان (آخوند ها ) را حتی خودتان به دیوثی قبول دارید *
نماینده دین؟؟؟ همان دینی که تو بدشمنی اش برخواسته ای در قرانش بدترین مردم را همین اخوندها برشمرده و گفته بدترین مردم کسانی هستند که از راه دین روزی میخورند … تو حتی همان قرانی که بدترین کتابش میخوانی نگاه نکرده ای و نمی دانی از چه نوشته و گفته/
انگار با این گفته هیچ کی مخالف نیست /ولی بازم میگم استخراج مطالب دینی از متون ان مستلزم اخوند ویا شاید شما راه حلی داری ؟؟؟؟
*پیامبر شهوترانتان که جز امر به جهاد و جماع با کنیزکان و دختر شش ساله پیامی نیاورد *
پیامبری که تا چهل سالگی زن نگرفت و به عبادت نشست شهوت ران است؟ کسی که ازدواج هم کرد زنی که از خودش سالها بزرگتر بود گرفت شهوتران است ؟ پس اگر محمد شهوتران بود ما مردم چی هستیم؟ پیامبر که بارها فرمود من بشری مثل شما هستم …کدامیک از ما تا چهل سالگی همبستری را تجربه نکردیم؟ اما در مورد عایشه شما از الان تا هزار سال یک سند بیاور که عایشه در شش سالگی با پیامبر ازدواج کرد ؟
عزیز من شما مطالعه بیشتر احتیاج داری ها ؟؟!!پیغمبر شما 25 سالگی ازدواج کرد اونم خودش خواست زن 40 ساله بگیره (که اونم تو روایات سن خدیجه متفاوت بیان شده از 27 تا 45 )تازه محمد یه چوپان فقیر ولی درستکار بود و از خداشم بود زن پولدار بگیره و مسلمونهام معتقدن اسلام با ثروت خدیجه و شمشیر علی برقرار ماند /
در مورد عایشه برو به کتب حدیث هم شیعه هم سنی سن عایشه بیشتر بین 5 تا 9 سال تخمین زده شده و روایاتی از خود عایشه که من داشتم عروسک بازی میکردم و وووو……/
حالا شما بدون در نظر گرفتن سن عایشه که حتی اگر 15 سالشم بوده بازم با ادم 50 و خورده ای یعنی همون پدوفیلی معروف !!!!!!
و حتی داستانهای زن گرفتن محمد تو کتب تاریخی مختلف بخون (سیره ابن هشام و تاریخ طبری )بیشتر از روی هوس بوده و البته با حمایت الله /
البته محمد همه کاره گروه بوده و اینجوری دوست داشته و حرجی نیست فقط خنده دار که ماها بهش رنگ خدایی میدیم و حتی سنی ها که تعدادشون زیادتره هم معتقد به معصومیت محمد نیستن اونوقت شیعه ها که تعداد کمی هستن و کسی ام زیاد قبولشون نداره چی ها که نمیگن /
حتما بر اساس تعلیمات دینی مدرسه میخواهی بگی تعداد ازدواج های محمد از سر دلسوزی بوده و بیوه زن جمع میکرده ووووو(میگم مطالعه میخواهی نگو نه !!!)برو مطالعه کن میانگین سن زن های محمد با خودش مقایسه کن و همینطور تعاریف زنان محمد که همه از زیبارویان بودن به جز یکی که بعد از مرگ خدیجه گرفت (تو همون مکه )که اونم هم کسی بهش زن نمیداد هم خودش بیشتر برای نوکری گرفته بودش وگرنه تا جای پا تو مدینه سفت کرد به کار شیرین جماع مشغول شد /
امام علی تان که افتخارش گردن زدن هزاران هزار خوارج در یک روز بود و از دخول در پشه ی ماده هم در هوا نمی گذشت *
این سخنتان الحق خنده دار بود جنگ با خوارج که هر کدام سجاده نشینانی قدر بودند عین شجاعت بود که اگر با امروز بخواهیم قیاس کنیم میشود جنگ با کسانی مثل طالبان …بنظر شما نباید با مثل طالبانی جنگید؟باید گذاشت انان با پیوند خشونت و تعصب خونریزی راه اندازند؟ عزیز پای مثل شما خیلی می لنگد؟ شما اصلا میدانید خوارج که بودند؟ایا میدانید انان جنین را از شکم مادر بیرون میکشیدند و میکشتند ؟ ایا علی اول با انان از در بحث و نصیحت در نیامد؟ شما چرا انقدر در مورد چیزی که ازان کوچکترین اطلاعی نداری به مبارزه و توهین می نشینی؟
با این حرفتنون موافقم که علی دو تا کار خوب داشت یکی راستگویی و یکی اینکه همین جنگ خوارج /
ولی از ادم کشتن لذت میبرد و نوچه محمد بود تا محمد زنده بود جرات گرفتن زن دیگه نداشت (یعنی پیش قاضی و معلق بازی !!!)و وقتی ام محمد مرد زنشم مرد و تموم و بعدم اگر میخواهید بفهمید مقدار شهوت این امام همام را !!!!باید بگویم تعداد بچه ها 37-38 تا بوده که البته اگر تعداد مرگ و میرها رو هم حساب کنیم تعداد زن و بچه دستتون مییاد
و راجع به ادم کشی همین بس که اسلام با شمشیر علی و ووووباقی ماند و توی اون حکمیت معروف اون علی بود که با بقیه گردن میزد و کلا به خشونت معروف .
حالا اگر ماها میخواهیم یاور مظلومان ووووووبگیم و بالاش ببریم میل خودمون /
*امام زمان تان که به اعتقاد خودتان هم افسانه ی بی اساسی بیش نیست*
شما یک دین و ایین را نام ببر که در ان منجی وجود نداشته باشد؟ یهود مسیحیت اسلام همه معتقد به وجود منجی هستند .ایا همه ادیان اشتباه می کنند و شما نه؟
اینم که همه قبول دارن همه مردم دین دار یه جوری سر کارن یکی با مسیح یکی با امام زمان (به هر حال ادم باید خودش عاقل باشه )
*قران تان که حکم بر زدن و کشتن می کند و زن را ملک مرد می شمارد و جز مشتی اراجیف در آن پیدا نمی شود و مزخرف ترین کتاب دنیاست .*
نمی دانم ایا تاکنون خطی از قران خوانده ای یا نه که اگر خواندی چطور ندیدی قبل از دستور کشتن بارها میگوید محبت…مهربانی…گذشت …قبل ازدستور زدن بارها میگوید صلح کردن و راه های دیگر را ازمودن و هر بار هم که بعد تمام اینها میگوید کشتن یا زدن پشت سرش میگوید عدالت …میگوید ظلم نکردن … چند ایه مثال میخواهی بیاورم؟ مگر جز اینست که اول هر سوره با بخشندگی و مهربانی شروع میشود اگر حرف شما درست بود و همه قران کشتن و زدن بود که باید اول همه سوره ها با قاسم جبار شروع میشد؟ خودت هم میتوانی بدون بغض و کین بخوانی …یک بار این بدترین کتاب را لطفا بخوانید
بازم میگم مطالعه نداری بگو خوب !؟؟؟!!عزیزم قران در زمان عثمان جمع اوری شد و این بسم الله رو هم خودشون سر در هر سوره گذاشتن (انگار ادمهایی که جمع میکردن مهربون بودن !!)جتی ایه بندی شدنو سوره شدن ووووووهمه اون موقع شد (برو کتاب بخون )
واقعا هیچی نداره هر چی ام شماها میگید معجزه اس از خودتون درستش کردید محمد یه شخص با هوش و شاعری بوده (حتی از نابغه ام بیشتر بوده )و با این هوشی که داشته عربها رو جمع کرده و بر طبق همون هوش از خودش ایه درمییاورده وگرنه هیچ معجزه ای در کار نیست /
(کتاب 23 سال بخون )که سرنوشت کاتبان وحی چی شد و یکی شون گفته بود تبارک الله احسن الخالقین من گفتم نه خدا !!!!
*و اما در عمل ، در عمل هم که دین تان هر جا پیاده شده ( از عربستان تا ایران ) جز عقب ماندگی و ذلت و مصیبت چیزی به همراه نداشته!!*
در عقب ماندگی امروز ایران و اعراب شکی نیست اما اگر سخن شما صحیح باشد پس باید در تمام این 14 قرن ما عقب مانده می بودیم…پس چرا اسلام که به ایران امد یک دفعه سیل دانشمندان در کشور پیدا شد؟ اصلن شما که ادعا دارید ایا اسم دانشمندی را در ایران قبل اسلام می دانید؟ایا هر فیلسوف و عالمی که در تاریخ مملکت میشناسیم مال دوره بعد اسلام نیست؟ نه هیچکس جان عقب ماندگی امروز ما بخاطر اسلام نیست بخاطر جهل است وقتی روزه گرفتن شد مگس و جماع تا ختنه گاه و… این دیگر اسلام نیست جهل است وقتی قیام حسین بر ستم بجای درس ایستادگی و ازاده بودن شد ناله و شیون و زنجموره و تو سر خود زدن …این اسلام نیست حماقتی است که به اسم اسلام بما غالب کرده اند
و در اخر
عزیزم باز باید مطالعه کنی (حافظ -عمر خیام -رازی -فردوسی ووووووو)هیچ کدوم مسلمان نبودن (خوب مطالعه کن حتی حتی حافظ به دستور مفتی ها مهدور الدم شناخته شد )یعنی اگر مسلمونی به اسم همه بودن ولی در نظر بگیر اسلام یه قانونی داره که کسی که مسلمان زاده است اگر از دین برگرده باید کشته بشه پس تقریبا کسی جرات ابراز نداره وگرنه اگر الانم تعداد واقعی مسلمونها رو بشمری میبینی خیلی نیستن /
بعدم به دستور همین اسلام کتب ما سوزانده شد تا من و شما ادعا کنیم هر چی دانشمند بعد اسلام اومده !!!!!!!!!و اصلا اگر اسلام (در کشور عربها )چیزی برای ارایه داشت حتی اون 4 امام معروف سنی هم ایرانی نبودن!!! /بهتره به جای اینکه بگی اسلام ایران دانشمند کرد بگی ایرانی ها بودن که باعث بهتر شدن دین اسلام شدن /
و باید به خدمت همه عرض کنم که اتفاقا عقب موندگی هر کشوری که دین زده اس (حتی اروپایی ها در تسلط دین ووو)واقعی است و چون این دو تا کشور دین دارن (حکومت و دین مخلوط )کشورهای عقب افتاده ای هستن /بقیه دینشونم افریده خودشونه یعنی هر جاشو خواستن استفاده کردن (یعنی اگر از ماها بهترن وگرنه من که پیشرفتی نمیبینم )
لطفا نگید که دین باید از سیایت جدا باشه که بازم دین اسلام با بقیه ادیان فرق داره وکاملا سیاسی هست (شیعه ایران و سنی طالبان و عربستان )دقیقا اسلام واقعی ان چون دین دستور های اجتماعی داره و اگر حکومت نداشته باشه جهاد و قصاص و زکات و نماز جماعت و حج و به چه دردی میخوره !!!!؟؟؟؟
و در اخر بزرگترین گناه نااگاهی هست
ممنون
ناگهان بالتازار گفت:
@ Iran
اصل جمله اين بود:
تنها يك گناه وجود دارد و آن ناآگاهي است!!!
بنظرم بايد بيشتر دقت كرد، چون اين جمله خيلي فرق داره با اينكه «بزرگترين گناه ناآگاهي است»
يعني گناههاي ديگري هم وجود داره!!؟! اين نغض غرضه
Ana گفت:
@Iran
This was great….thanks…All those who are defending Islam whole heatedly can you please take a second and look around you, see what Islam has done to us….I have been in Iran most of my life, due to family circumstances I have been with religious and non religious people, I have learned to respect them but why do they never respect us, out of respect for them we shouldn’t drink, we should wear head scarf but they never respect our beliefs if you ask them any of the simple questions whying Islam, the looks they will give!!!!! and they will get offended so quick, they will never understand that the way have chosen to live might not be suitable for others, as soon as you do anything not islamicly accepted they will frown upon you and instantly you will become the baddie, all who live like them are destined to go to heaven and the rest of us HELL it is….such hypocrite they are….I know, I know not all are like this but you well know it, most are like this….they think they have the right to judge people and tell them whats right?????? woman are of no value to Islam and in Iran….this is not right.
I do like discussions like this and not only I dont think they are bringing the quality of this weblog down but they are making it more interesting. Thank you.
Raha گفت:
salam
faghat khastam begam nazarid weblogetooon tabdil beshe be meidooone jang….va badesham ye edde charand begano akharesham inja tatil beshe
شاغلام بازیافت شده گفت:
سوالی مطرح می کنم و پیشاپیش اعلام میکنم که سوال بر اساس کتاب تاریخ تحلیلی اسلام سید جعفر شهیدی است پس مغلطه نکنید :
ممنوعیت مشروب که از مهمترین حرامات در اسلام است در سال پنجم هجری و پس از راندن آخرین گروه از یهودیان یثرب به نام بنی قریظه به اذرعات شام اتفاق افتاد.شایان ذکر است که یهودیان تجارت مشروب را برعهده داشتند.حال این سوال مطرح می شود که چرا در طول این سالهای دراز تا تاریخ ذکر شده چنین ممنوعیتی از سوی خدا صادر نشد؟آنهم مسئله به این مهمی که اینقدر بر آن پافشاری شده و می شود.پنج سال باید بگذر تا بر محمد وحی گردد که چنین است و چنان !
پس قضیه مشروب و بسیاری مسائل دیگر مانند ممنوعیت تنباکو توسط شیرازی خودمان است و مصلحتیست.نیست؟
هر چه بر ضرر است نه وآنچه به نفع است آری.
دین اسلام ناشی از پدر کشتگی عمو زاده هاییبه نام محمد و ابوسفیان است که هر دو فرزندان کلاب و قصی و فرزندان آن یعنی عبدالشمس و هاشم بر سر حکمرانی مکه و سقائیت کعبه داشتند که سقائیت نصیب بنی هاشم شد و وان دگر نصیب عبدالشمس(جد امویان).بحث بر سر گرفتن حکومت از دست امویان بود که در زمان محمد چنین شد.
تيبا گفت:
كسي كه اين همه باهوش بوده كه تونسته علي رغم بي سواديش حكومت رو بعد از چندين سال از سلسله اي بگيره آيا لايق ارج گذاشتن و پيروي نيست ؟:) و صد البته پيروي آگاهانه؟
اديان بسيار از هم تاثير پذيري داشته اند
اسلام هم از مسيحيت و هم از يهود احكامي را برگرفته از جمله ختنه و سنگسار و روزه وانتظار منجي و…چيزي كه اينجا مهمه نقد اسلام نيست بلكه نوع بيان مطالبه كه منجر به واكنشهاي احساسي و تعصبي ميشه
بايد ياد بگيريم به جاي حمله كردن و توهين كردن ؛ منطقي و مستدل نقد كنيم و به جاي خراش دادن روح هم ؛ ايرادات رو بگوييم نه اينكه اونو چماقش كنيم و به سر دوست غير همفكرمون بكوبيم
مگه ما نمي خواهيم تمرين دمكراسي كنيم؟
خيلي از كسانيكه به اينجا مي آيند مسلمانند و شايد هم تعصبي نسبت به اعتقاداتشون داشته باشند ؛ يا مثل من در يك خانواده مذهبي بزرگ شده اند و تا بخوان اون چيزهايي رو كه تا بحال ياد گرفته اند پالايش كنند زمان مي بره يا اينكه با آگاهي و بررسي به اين شناخت رسيده اند كه در هر دو صورت برخورد مستدل و منطقي خيلي بيشتر جوابگوست تا احساسي و كينه توزانه
ديگه اينكه ما هر كدوم يه نوع بينش خاص خودمونو داريم اما سر جنگ كه با هم نداريم ميتونيم بحث كنيم يا متقاعد بشيم يا متقاعد كنيم يا اينكه هيچ كدوم و فقط افكار خودمون رو بيان كنيم كه در هر سه مورد تبادل افكاره بدون هيچ كدورتي
اما وقتي به ناگهان مطلبي گذاشته ميشه به رنگ خون و از تيتر و محتواش خشم و كينه و نفرت ميباره ؛ ناخود آگاه پاسخ ها هم به نا حق در پستي لطيف بوي خون ميگيره و عده اي هم از آب گل آلود تند و تند ماهي هاي دلخواهشونو ميگيرن و فضا رو تيره و تار ميكنن….تابو شكني و روشنگري و فرهنگ سازي بسيار درست اما استفاده از ادبيات كينه توزانه براي بيان افكار فقط باعث بوجود آمدن جوي سراسر نفرت و كينه ميشه و از ديد من نادرست!
شاغلام محترم اگر همه توضيحاتم زير متن شما بود ؛ چون خط اول كامنتم مربوط به نوشته شما ميشد اما باقي اش كلي بود و مخاطبم هم عام » البته قابل توجه نسوان عزيز»
عادل گفت:
خوب … اگه این رو بپذیریم هر کسی میتنونه بیاد بگه من به چوب اعتقاد دارم در موردش حرف نزنید؛ من به ا.ن. اعتقاد دارم و برام مقدسه چیزی بهش نگید، من خانواده ام به … اعتقاد دارند و بهش ایرادی وارد نکنید … در مورد هر چیزی میشه حرف زد؛ در مورد هر چیزی میشه نقد کرد؛ … اینکه شما یا حتی تمامی موجودات بهش معتقدند، تقدس ایجاد نمیکن]! این تقدس همون تله ای که گذاشتند تا سکوت کنیم و سراغش نریم؛ نپرسیم … این تقدس تعصب میآره و تعصب هم جمود ….
تيبا گفت:
عادل
من كي حرفي از تقدس زدم و ازينكه نگاه چپ به اعتقاداتم نكنين؟ كاش يكبار ديگه متنم رو با دقت خونده بودي و بعد قضاوت ميكردي
نسوان عزيز به درستي متوجه منظورمن شده كامنت ايشونم يكبار بخونيد
من خودم بيشتر از هر غير مسلموني به ديني كه هنوز بهش معتقدم نقد دارم و اصلن اعتقادي به تقدس حتي در مورد خدا هم ندارم چه برسه به محمد و علي و اسلام!
چون من به دينم علاقه دارم نمي تونم ازكسي كه هم دين من نيست انتظار داشته باشم مثل من باشه اما ميتونم ازش توقع داشته باشم به افكار من احترام بذاره و به صرف هم عقيده نبودن با من ؛ منو – له – نكنه به عبارتي
«نقد اصولي آري؛ تخريب و تخطئه و توهين وايجاد نفرت … نه !»
من ميگم ياد بگيريم اون شمشير ابن ملجم رو به جاي اينكه بر فرق هم بكوبيم زير خاك مدفونش كنيم و از فكر و آموخته هامون با بياني دلنشين و تاثير گذار استفاده كنيم كه اينطوري اثرش خيلي بيشتر از مثله كردن طرفمونه
از طرفي اعتقاد به چيزي با طرفداري از افراد حكومتي از زمين تا آسمون تفاوت داره من با اعتقادم حتي به چوب به شماي نوعي آسيبي نمي رسونم اما هواداري از ا.ن. يعني شريك شدن در جناياتي كه اون انجام ميده و مقايسه جالبي نبود!
ميلو گفت:
Like
عادل گفت:
چه بی احترامی صورت گرفته!؟!؟ نگاه کن به مجموعه نقدها … (البته من فقط به عنوان مستمع در این بحث شرکت کردم و از گسترش اون استقبال کردم) هر جا که مخالفان دین صحبت کردند پایینش اعتراض شده که این بی احترامی و تخریب و به قول شما له کردنه؛ من به عنوان طرفدار این بحثها معتقدم هیچ و هیچ خط قرمزی نیست؛ هر چه هست باید پرسید و به چالش کشید ….
تيبا گفت:
اونجايي كه نويسنده مسلم كش (به ضم ك) ميگه كاش خنجر ابن ملجم بر فرق شماها فرود مي آمد رو شما جز له كردن چي معني ميكني؟! من همه اونهايي كه تو اين صفحه به آيات قران استناد كردند رو خوندم و اونارو نقد ميدونم نه اون متن عصباني خنجرنشان رو !
در ضمن در جواب نسوان اونجاييكه به طنز ويولتا و اصغر رو علي رغم عدم تفاهمشان ؛نظراتشونو به هم نزديك دونسته بود برايم خيلي جالب و هوشمندانه اومد و روش تاكيد كردم به نظرم نسوان هم متوجه شد قصدم فقط تاييد هوشمنديش بود نه چيز ديگري
جنابعالي يه خورده رو عكس العمل هاي من حساس شدي وبه كامنتهام توجه لازمو نميكني براي همين نتيجه معكوس ازش ميگيري
نسوان گفت:
تیبا جان، الان داری زیر متنی این رو می نویسی که یکی از همفکران خودت نوشته. بنا بر این این امکان به هر دو طرف داده شده که بحث کنند. به هر حال خیلی ها هم احساساتی از این دست دارند و این خشم و نفرت متاسفانه دیده می شود.ما همان جور که آن را بازتاب دادیم این را هم. اگرچه نظر من به نظر ایشان نزدیک تر است و نظر سامانتا به نظر شما و نظر ویولتا به نظر اصغر آقا.
همانطور که ما کنار هم می نویسیم ، در یک جامعه ی بزرگ تر هم کنار هم می شود زندگی کرد و آزاد بود.به دور از خشم و کینه توزی!ما هم به این امید زنده ایم.
تيبا گفت:
نظرات مشترك ويولتا و اصغر آقا منو كشته 🙂
عادل گفت:
شما که اینقدر به تخریب حساسی، میشه توضیح بدی این کامنتت یعنی چه!؟؟!؟!
ناشناس گفت:
«كسي كه اين همه باهوش بوده كه تونسته علي رغم بي سواديش حكومت رو بعد از چندين سال از سلسله اي بگيره آيا لايق ارج گذاشتن و پيروي نيست ؟:) و صد البته پيروي آگاهانه؟»
آدمهای باهوش زیادی بودن که تونستن خیلی کارها بکنن. این چه منطقیه برای پیروی از اونها؟ اونم از نوع آگاهانه؟ اونم وقتی دعوا سر حکومت وارث طایفه ایه؟ این دیگه چه جور استدلالیه؟!
تيبا گفت:
اونو به شوخي گفتم شما خونتو كثيف نكن
حسن گفت:
نکته خیلی مهمی که دوستان مسلمان پیشه باید تو.جه کنند اینه که، گمراه بودن ما قوم الظالمین کاملا غیرارادیه و اختیاری نیست، بلکه طبق آیات شریفه الله خودش ما رو گمراه کرده، خودشم میندازه جهنم بسوزیم، پس اصلا جای نگرانی نیست، آسوده باشید.
فاطر 8
همانا خدا هر كه را بخواهد گمراه مي كند و هر كه را بخواهد هدايت مي نمايد .
مدثر 31
اين گونه خدا هر كه را بخواهد گمراه مي كند و هر كه را بخواهد هدايت مي نمايد
رعد 27
مسلماً خدا هر كس را بخواهد گمراه مي كند
رعد 33
و هر كه را خدا گمراه كند ، او را هيچ هدايت كننده اى نخواهد بود براى آنان در زندگى دنيا عذابى است ، و مسلماً عذاب آخرت سخت تر و پر مشقت تر است ، و آنان را هيچ حافظ و نگه دارنده اى نيست .
sinderela گفت:
فاطرایه 7کسانی که کفرورزیدندرا عذابی شدید دربر خواهد گرفت وانان که ایمان اورده وعمل صالح انجام داده اندرا امرزش واجری بزرگ عطا خواهدشد درواقع خطاب خداوند درایه هشتم این سوره کفارومومنین هستند کلمه کفر به معنای پوشاندن وانکارحقیقت است درواقع کفار کسانی هستند که با علم به حقیقت ان را انکار کرده وبا ان به جنگ میروند چنین کسانی بدون شک نمیتوانندازهدایت الهی بهره مند شوندواین اقای حسن اقا بازدن سروته ایات شکلی دیگر به کلمات نورانی قران میدهد احتمالا به خودش هم میباله غافل ازینکه خودش یکی از مخاطبین همین ایه شریفه است درضمن اینکه خداوند میفرماید هرکه را بخواهد باید توجه داشت خواست خداوند عین عدالتست وباخواست بشری کاملا متفاوت است واین چیزیه که بچه دبستانیها هم درک میکنند دوستان بقیه استدلالات این اقا ازهمین دست است وامیدوارم فضل پراکنی هایش کسی را دچار شک وشبهه نکند
حسن گفت:
اسلام عزیز – سوره بقره 7
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده. و بر چشمهايشان پردهای افکنده شده. و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست! (خدا خودش داره میگه اینا را از دیدن حقیقت محروم کرده، بعد شما میگید کافرند، یعنی حقیقت رو میدونند و انکار میکنند؟!!!)
در مقابل زرتشت میگه: وظیفه انسان این است که نیکی را در وجود اهورامزدا یاری کند و در برابر پلیدی ها بایستد و هر انسان به تنهایی مسئول تمامی اعمال خویش است.
این کجا و آن کجا!
sinderela گفت:
به نام خدا دوست عزیز گویا مغالطه کاریهای شما تمامی ندارد اما سوره بقره از ابتدا 1 ا ل م 2 ان کتابیست که بدون شک دران هدایت است برای متقین3 کسانی که بغیب ایمان اوردند ونمازبپاداشتندوازانچه روزیشان کردیم انفاق کردند4وکسانی که به انچه برتووپیامبران پیش از تو نازل شدایمان اورده وبه روز قیامت یقین دارند5انان هدایت شدندتوسط پروردگارشان وایشان همان رستگارانند6براستی برای اهل کفریکسان است هشداردادن یا ندادن ایشان …خداوند درابتدا ازکافران میگوید وتوجه داشته باشید کافران همان کسانی هستند که اگاهانه وباعلم به حق انرا انکار میکنندوحقیقت را وارونه جلوه میدهند خطاب خداوند درایه هفتم به اینان است که راه کفر وعناد را برگزیدندوبر این عناد اصرار میورزندکه نمونه اینان درجامعه کنونی خودمان بسیارند همان کسانی که بدروغ خودرا مسلمان نامیده واز هیچ جنایتی فرو گذاری نمیکنند وجالب اینجاست درادامه ایات درسوره بفره دقیقا ازایه هشتم به بعد به معرفی بیشتر انان میپردازد وجایی برای شبهه باقی نمیگذاردوافعا ازنادانی شما دوست عزیز درشگفتم این حقیر شکی ندارم که شما فقط بدنبال روشن شدن حقیقت نیستید فقط داری کاری میکنی ضایع نشی اما دوست عزیزبدان که حقیقت را به سخره گرفتن عین جهل ونادانیست درضمن قران پراست از ایات نورانی که انسان را امر به عدالت برادری انفاق گذشت ونیکویی میکند درضمن از قول زردشت گفته ای وظیفه انسان این است که نیکی را دروجود اهورا مزدایاری کند فکر کنم خودت هم نمیدونی معنای این جمله چیه چرا باید دروجوداهورا نیکی را یاری کرد مگر نیکیه وجوداهورا ضعیفه بابا عجب مزخرفاتی
tootak گفت:
من هر دو مطلب را خواندم،به نظرم هر دو خیلی شخصی به دین نگاه کرده بودند، مشکل ما هم از سالیان دراز این بوده که خیلی زود جوش می اوریم،من می خوام از همه تقاضا کنم اول موضوع را در ذهن تحلیل کنن بعد اگر به نتیجه رسیدن لب به سخن بیارند..
ما همش داریم از واژه دین استفاده می کنیم،تا حالا شده یکبار منشور کوروش را بخونید؟؟؟
مشکل ایران از 2500 سال پیش شروع شد(بعد از کوروش) که جایی برای گفتگوی آزاد بین ادیان دیگر باز نبوده،از همون موقع ها ست که ما اینجور شدیم و حتی طاقت شنیدن سخن غیرخودمون را نداریم.
در کل من با دوتا مطلب مشکل دارم،چون هر دو از لحاظ تاریخی مشکل دارند، مخصوصا انتهای مطلب دوم که واقعا احساس کردم توهین شنیدم:
*در عقب ماندگی امروز ایران و اعراب شکی نیست اما اگر سخن شما صحیح باشد پس باید در تمام این 14 قرن ما عقب مانده می بودیم…پس چرا اسلام که به ایران امد یک دفعه سیل دانشمندان در کشور پیدا شد؟ اصلن شما که ادعا دارید ایا اسم دانشمندی را در ایران قبل اسلام می دانید؟ایا هر فیلسوف و عالمی که در تاریخ مملکت میشناسیم مال دوره بعد اسلام نیست؟ *
دوست عزیز واضح که زیاد تاریخ مطالعه نکردی،اسلام با صلح به ایران وارد نشده،کلی کتابخانه آتیش گرفته،در زمان ساسانیان دانشمندان از هر گوشه جهان به دانشگاه جندی شاپور می امدند و در زمینه ها مختلف به گفتگو می نشستند،درسته اسناد کمی به جا مانده اما همین اسناد کم هم گواهی تاریخ و فرهنگ خاص مردم ایران که با تمام رنج و مصیبت ها سعی در حفظ تاریخ گذشته داشتند.
من از همه می خوام به جای توهین و یک جانبه داری به یاد گرفتن و درک موضوع ها روی بیارند و تاریخ را با توجه به کتاب های اندکی که به جای مونده درک کنند تا شاید آرزوی دیرینه ی ما که از گذشته به ما ارث رسیده به حققیت بپیونده..
FreeBlog.ir گفت:
سلام دوست من
وبلاگ خوبی داری و معلومه که براش زحمت کشیدی
منم در فری بلاگ یه وبلاگ دارم که اینم لینکشه
http://Fun.FreeBlog.ir
من در همه سایت های بلاگ دهی ، وبلاگ داشتم اما فری بلاگ که با سیستم وردپرس کار می کنه نسبت به سایر سیستم های وبلاگ دهی خیلی قوی تر و با امکانات بیشتره و مهمتر از همه امکان استفاده از انواع پلاگین ها و قالب های جدید و زیبای فارسی را داره !
اینجا هر روز دارند امکانات جدیدتر می گذارند و وبلاگت در گوگل هم خوب جا میافته
اگه دوست داشتی می تونی امکانات کامل را اینجا بیبینی و یا که عضو بشی و تستش کنی
http://Test.FreeBlog.ir
من خودم قبلاً در وردپرس دات کام هم وبلاگ داشتم اما اینجا تقریباً امکانات وردپرس روی هاست شخصی را داره که شامل پلاگین ها هم میشه
اگه در فری بلاگ صاحب وبلاگ شدی حتماً بهم خبر بده
موفق باشی عزیزم
civilar گفت:
این آقا همه وبلاگ ها این کامنت رو می زاره.
سیدنی گفت:
اونهایی که هنوز به هر دلیل به دینشون دلبستگی دارن بهتره عوض ایراد گرفتن به لحن کینه توزانه و عصبانی نویسنده برن تکلیفشونو با خودشون روشن کنن.مگه این متن ساده که مشخصانه از روی حرص نوشته شده ادعای نقد علمی کرده که محکومش میکنید به بی اطلاعی و … نه کسی با این متنها ضد دین میشه و نه کسی با جوابهای نصفو نیمه مسلمون ! اونهایی که دنبال حقیقتن میدونن که باید بگردن اما همونطور که از کامنتا معلومه خیلی ها حتی نیازی به تحقیقات عمیق ندارن چون امروزه با کم رنگ شدن تابوها به راحتی میشه حس کرد و درک کرد که واسه خوب زندگی کردن نیازی به دین نیست حالا اگه یکی به دلیل مشکلاتی که تو ذهنش داره و واسه حلش به دین احتیاج داره به خودش مربوطه ولی اینکه همه باید به خاطر احترام به نظرات اون عده احساساتشونو سانسور کنن انتظار بیجاییه.
این آدم دلش پر بوده و دلش خواسته بدو بیراه نثار اسلام و مسلمین کنه .منناظره تلویزیونی که نیومده.مناظرشو به اهلش واگذار کنیم و تکلیفمونو با خودمون روشن کنیم.بله همونقدر که مسلمین من بی دینو احمق و گمراه میبینن ، من بی دین هم باور مومنینو به اینکه مجموعه ناقصی مثل اسلامو کامل و دوای همه دردهای بشریت میدونن ،خام و کوته بینانه میبینم.حالا ما نمیایم هر روز تو روی هم وایسیم و همدیگرو احمق بنامیم ولی میتونم اگه دلمون پر بود با نوشتن خودمو خالی کنیم.البته همه این بحثا خوبه و باید باشه و دم این وبلاگ گرم که پاتوق این بحثا شده .بی خودی به اینو اون تشبیهش نکنین
ایمان گفت:
بسیار عالی بود…پاسخی منطقی همراه با ادله ی روشن…پست پیشین پر از فحش بود،به قول معروف انسان که ضعیف می شود از زور و ناسازا استفاده می کند…جایی،دین وجدان دوستان را گزیده،روی ترش کردند و به مقابله با آن برخاستند که خانوم یا آقا شما زندگیت را بکن دیگر فحش و ناسازایت به دین چه بود؟؟؟چرا چیزی را که نمی دانی ازش سخن می گویی و خودت را رسوا می کنی،نمی گویم شما که جواب کاملی به دوست عزیز دادید تنها متوجه شدید که نوشتهی قبلی ناشی از عدم کوچکترین شناختی نسبت به دین-نه تنها اسلام-بوده که هر کسی یک بار این نوشته را بخواند و در آن فقط ناسزا و فحش بخواند چیزی غیر از بی علمی شخص نویسنده نسبت به مسائلی که در مورد آن نوشته،نخواهد دید…
این دفاعیه از این نوشته را نه به عنوان یک مسلمان که به عنوان یک انسان نوشتم زیرا که مسلمان بودن سخت است و دفاع از آن هم کار هر کسی نیست اما می توان تشخیص داد کسی که فحاشی می کند چیزی از ماجرا خبر ندارد و باید به او یادآوری کرد که نمی داند.
خفه خون گفت:
دم ایران گررررررررررررررررم
خفه خون گفت:
دم حسن گرررررررررررم
ارش گفت:
1-هیچ وقت با کسی که فکر میکنه با کشتن تو به بهشت میره بحث نکن
2-باید همیشه به بعضی از خرعبلات مردم احترام بزاری چون اونها عقاید مردم هستند
3-دین چیزه خوبیه، برای انسان هم لازمه
ولتر
ناگهان بالتازار گفت:
راستي آرش ، ولتر يك جمله معروف ديگه هم داره!
ميگه :
اولين روحاني جهان، اولين شيادي بود كه به اولين ابله رسيد !!!
کورش(حجت الاسلام سابق) گفت:
1 ساعت نشستم کامنتها را خودندم
مریم.ایران و حسن باتون موافقم
sinderela شما رفتیداز مطهری آخوند استدلال آوردید .کدوم بقالی میگه ماستم ترشه.
بشر تقریبا تاریخی 6 یا 7 هزار ساله داره.اعتقادات مذهبی ابتدا از جادو گری شروع شده با تابو پرستی ادامه یافته به چند خدائی رسیده و سپس به تک خدائی بودن.
پرسش اساسی اینه که جزء قوم یهود که مدعی ارتباط بسبک خاص خود با یهوه خدای مخصوص خود بودند جز محمد در کل تاریخ بشر هیچکس ادعا نکرده که از آسمان بر او وحی رسیده.
تورات نیز نوشته خاخامهای یهودی در طول چندین قرنه که بیشتر افسانست و از نظر محتوا سخیف و بی مغز.هدف از نوشتن تورات آنهم بصورت اسطوره ای استمرار بخشیدن به حافظه قوم یهود بمنظور حفظ هویت خود بعنوان یک قوم بوده است
بدور از تعصبات و سفسته های دینی براستی اگر قران را به یک آفریقائی و یا کلا کسی که نداند این قران است و مدعی شده از سوی الله است بدهند تا مطالعه کند پس از اتمام کتاب آنرا نوشته آدمی بیسواد و فریبکار خواهد دانست و حتی نه نوشته یک آدم کم سواد و یا حتی خداوند.
قران خود علیه خود است یعنی شما نیاز ندارید برای اثبات پوچ بودن این دین شمشیر کش و خونریز به مجلسی و … متوسل شوید.کتابی که ساده ترین و پیش پا افتاده ترین اصل نگارش یک کتاب را در نظر نگرفته که آنهم رعایت نظم منطقی یک نوشته است.
قران فاقد نظم منطقی در نوشتار است.بزبان دیگر الله گوئی همیشه در حال مستی به زمین چاپار ارسال مینموده. گفتارش فاقد نظم است چون مثلا در یک سوره از عیسی شروع میکند چند آیه ادامه میدهد سپس بدون نتیجه گیری به سر کافران میرود بعد یه داستان دیگه بعد یه مرتبه از زنان محمد و … میگه.واسه همینه که هر کی سوره ای را میخونه در انتها حس میکنه هیچی نفهمیده.در حالی که حتی در نوشته های کودکانه نوشته از ابتدائی شروع سپس بصورت منطقی ادامه و بصورت باز منطقی خاتمه مییابد بگونه ای که خواننده در ک صحیحی از نوشته خواهد کرد.
اما آنچه هیچ اسلام شناس و اسلام دوستی چون سیندرلا نمیتونن انکار کنند چند رویداد تاریخیست
1:الله در بسیاری آیات حرف قبلی خود را پس گرفته است
2:محمد از طریق کاروانزنی در مدینه قدرت گرفت
3:پیروی از پیامبری که در جلو زنان و کودکان مردان قبیله را گردن میزد و زنانشان را برای تاراج و بردگی در اختیار سپاهیانش قرار میداد لکه ننگیست بر پیشانی هر پیرو.با چه منطقی میتوانید این جنایات را پاک ویا کمرنگ کنید.پیامبری که انسانها را با پول معاوضه میکرد.
4:زنبارگی مردی که حتی پس از قتل عام دگر اندیشان زنان زیبا رو به حرمسرای خود میبرد.به زن پسر خوانده خود نیز رحم نکرد و برای آمیزش با صفیه زن زیباروی خیبر پس از کشتن همسر صفیه در زیر شکنجه با آتش همانشب بدون حتی سر رسیدن عده با او همبستر شد
براستی پیروی از چنین مردی کجا افتخار آمیز است
سعی شد کوتاه سخن بگم .اما اگه خواستید اسناد و مدارک معتبر تاریخی و آیات قرانی را بعدا خواهم آورد.
بعضی از دوستان میگن ما نباید به دین کاری داشته باشیم.اما توجه ندارن این دین و سردمداران همین دینه که اونها دست از سر ما بر نمیدارن.14 قرنه که یه حکومت ملی بمعنای واقعی در این مملکت سر کار نبوده.یا عرب بودن یا ترک یا مغول.اسلام بزور اومد بزور گسترش یافت در ایران و بزور هم میخواد بمونه. حتی شما کاربری چون سیندرلا را ببینید چگونه ایرانستیزی میکنه تا از دین بی محتواش دفاع کنه.اساس موندن این دین در ایران ایران ستیزی بوده و هست.باور کنید اینها زورشون برسه تخت جمشید و هر چه متعلق به ایران باستان باشه خراب خواهند کرد.بزرگترین توهینها را به ملیت و این خاک این اسلامیستها کردن.14 قرنه این مملکت را به عناوین مختلف غارت کردن.کشتار کردن و ایرانی هیچ نگفته.زمان اون رسیده که ایرانیت تکلیف خودشو با اسلامیت روشن کنه و این دین بدوی و قبیله ای را سر جاش بنشونه.منظور یک تحول فرهنگی و بازیابی هوتی ملیست.در اینده ایران البته مسلمان خواهد بود اما بی شک دیگر حریم و چراغ قرمزهای خود را این دین متجاوز میباست حفظ کرده باشد و دست از ستیز با اصالت ملی ایرانیان برداشته باشد تا جائی در این سرزمین برای خود داشته باشد.
ناگهان بالتازار گفت:
من خوشم اومد! مرسي
sinderela گفت:
من ازمطهری سندنیاوردم نقل قول کردم درضمن اگر تو چیزی ازقران نمیفهمی دلیل اشتباه قران نیست عجب اسلام شناسی هستی تو.. خب بگو ببینم قران کجا حرف خودشو پس گرفته وچه کسی گفته محمد کاروان میزده لطفا ادرس دقیق بده مغالطه نکن مثل اون اقا نوشته تو سراسرتهمته توهم یک بدبختی که نمیتونی استدلال بیاری فقط پشت سرهم تهمت میزنی واقعا مشکلتون چیه افتخارات محمد درحددرک تونیست گفتی سندمیارم مطمئنم اصلا نمیدونی سند چی هست حتما میخوای مثل اون همفکرت بری قرانو زیرو رو کنی وازسروته یک سوره بزنی بعدبیای بعنوان مدرک ازش استفاده کنی درضمن من ایران ستیزی نکردم فقط مدارکی از دانشمندانی اوردم که اتفاقا مسلمان هم نیستند منتها شمانمیخواین حقیقت رو ببینیدوالبته محتوای دین اسلام را کسانی چون تو هیچگاه نخواهند فهمید اگرواقعا اهل منطقی بدون اینکه به پیامبر وقران ودین اسلام توهین کنی صحبت کن شما ها فقط عقده گشایی میکنید پشت سرهم اززنبارگی وجنایات محمدحرف میزنید بابا اثصافم خوب چیزیه ما به تخت جمشید احترام میذاریم اما اینم میدونیم که بیشتراین عمارات ساخت دست ملل مغلوبه ایرانه چرا باید به بهانه وطن پرستی حقیقت تاریخ رو کتمان کنیم دراخر مطلبت نوشته ای دراینده ایران البته اسلامی خواهد بود خودت میفهمی چی میگی اگر اسلام بده واینهمه بش توهین میکنی پس این حرفت چه معنی ای میده بهتره اول یک سری بخودت بزنی وتکلیفتو با خودت روشن کنی در ضمن مثل یک مرد ازتوهین به عقاید دیگران بپرهیز
ناگهان بالتازار گفت:
@ sinderela
گفتي راهزني و غارت كاروانها تهمت بوده. علت جنگ بدر اين بود:
كاروانهاي ابوسفيان و ديگران سران مكه ديگه به شام نميرسيدند، كاروانهايي كه از شام عازم مكه بودند هم همينطور! چون مسلمانان رانده شده از مكه در مدينه قدرت گرفته بودند و چرخه اقتصادي جديدي شكل گرفته بود. چاههاي بدر محلي بود كه كاروانها در راه رسيدن به مقصد در آنجا استراحت ميكردند و آب ذخيره ميكردند.
در فيلم محمد رسول الله هم بايد ديده باشي كه محمد آب رو بر سپاه مكه بست (درست مثل ماجراي امام حسين ـ منتهي اينبار هيچ مسلماني بر مظلوميت سپاه تشنه مكه نگريست)
خيلي مخلصيم !!!
sinderela گفت:
بالتازار خیلی نا گهانی میایی ومنومیترسونی عجب سندی بابا کیف کردم ابوسفیانی که همه چیز مسلمین رو غارت کرد اونارو اواره کرد تحریم کرد وهزارجنایت دیگه علیه مسلمانانی که تازه بدین خدا گرویده بودندانجام داد انتظارداشتی مسلمانان بذارن اونا براحتی به کارشون ادامه بدن اقای محترم اینایی که اسم بردی دشمنان سرسخت اسلام بودند واتفاقا باید مسلمانان این کارو میکردند والا دشمن قدار مجالی به اونا نمیداد درمورد مظلومیت سپاه مکه گفتی باید بگم واقعا مظلوم بودند این خیلی بی خردانه است که امام حسین رو با ابوسفیان مقایسه میکنی امام حسینی که همه چیزشو برای حق وحقیقت داد بابا اگر مسلمان نیستی حداقل مثل یک مرد فکرکن چطوردلت میاد اون اقا رو با فرومایگانی چون ابوسفیان مقایسه کنی ابو سفیانی که پیامبرخدا بعداز فتح مکه به اووخانواده اش امان داد حریت ما کجا رفته این اززبونی شماست که همش دغلبازی میکنید تهاجم به دشمن خونخوار چه ربطی به راهزنی داره واقعا براتون متاسفم
ناگهان بالتازار گفت:
@ sinderela
بابا بيخيال!!! تو چرا با ما اينطوري ميكني؟ 🙂
جان من يك لحظه درست به حرف من گوش كن :
ببين، با هم پدركشتگي كه نداريم!!! اصلاً فكر كن من يك گمراه بيسواد باشم. اگر حرفي ميزنم (حتي غلط، مخالف حرف تو) بايد اينطوري بزني توي پر ما؟؟؟
برام متأسفي، عيبي نداره. ولي داريم باهم حرف ميزنيم.
من ميخوام بهت بگم كه دوست عزيز مجازي من، هدف از همه اين حرفها اين نيست كه من نظر شما رو قبول كنم، يا شما از مواضعت عقبنشيني كني. نه من نه شما نه خيليهاي ديگه اين كار رو نميكنند. قرار نيست حرفمان را به كرسي بنشونيم.
من فكر ميكنم كه صاحبخانه (نسوان) اين فرصت رو مهيا كرد كه من و شما مباحثه ياد بگيريم. خدا شاهده دارم جدي و رو راست باهات حرف ميزنم:
جداي از اعتقاداتمان كه ممكنه متفاوت باشه، ميتونيم باهم حرف بزنيم. من دلايلي ميارم و از عقيده خودم صحبت ميكنم، شما هم همينطور.
ولي داداش شما يكهو كانالت رو عوض ميكني و ما رو قابل نميدوني كه جوابمون رو بدي و عوضش شروع ميكني قضاوت كردن. نظرت رو به چند جملهاي كه اخيراً گفتي جلب ميكنم :
» اگر مسلمان نيستی حداقل مثل يک مرد فکرکن
» واقعا براتون متاسفم
» اگر تو چيزی ازقران نميفهمی دليل اشتباه قران نيست عجب اسلام شناسي هستی تو
» گويا مغالطه کاريهای شما تمامی ندارد
» فکر کنم خودت هم نميدونی معنای اين جمله چيه چرا بايد دروجوداهورا نيکی را ياری کرد مگر نيکيه وجوداهورا ضعيفه بابا عجب مزخرفاتی
» دوستان بقيه استدلالات اين اقا ازهمين دست است واميدوارم فضل پراکنی هايش کسی را دچار شک وشبهه نکند
» تيبا جان اينا فقط توهين ميکنن
» فکر ميکردم حداقل تو کمی انصاف داشته باشی اما گويا اشتباه ميکردم
» خيلي بايد بی سواد باشی كه . . .
» شما همش تهمت ميزنيد به ارزشهای ديگران
» چرا از اين همه سخنان ان بزرگوار رفتی واين جمله رو اوردی و علم کردی واقعا مشکلت چيه
» سلام اقای پرمدعا
(و در آخر)
» من ادمی نيستم که ازروی تعصب ازچيزی دفاع کنم اين حقير برای تمام مردان وزنان ازاده احترام قائلم ولو اينکه دشمن اسلام باشند
بنظر من لازم نبوده و نيست براي اثبات حقانيت خودمان ، ديگران رو تخريب كنيم.
همه داريم باهم صحبت ميكنيم. اگر دليل، مستند و مدركي داري كه خلاف حرف من (نوعي) رو نشون ميده، خوب با هنر كلام و قلم بگو، چرا تخريب؟
به خدا تعصب همينه. ما همگي آدمهاي با اعتقادي هستيم، حتي اگر مسلمان نباشيم، حتي اگر اختلاف عقيده داشته باشيم.
ديگه روده درازي نميكنم. دلم ميخواد بتونيم با هم صحبت كنيم، نه اينكه طرف مقابل رو مرعوب كنيم كه جرآت نكنه حرفش رو بزنه و بحث تمام بشه.
🙂
خيلي هم آقا
مخلصيم !!!
sinderela گفت:
بالتازارجان من کوچیکتم هستم بخدا قسم من از حرف ناحق خونم بجوش میاد اخه قربون شکلت منم ادمم شما همتون به یک کسایی توهین میکنید که واقعا بی انصافیه قربونت خودتو بذار جای من اگر من بیام تو همین وبلاگ مثلا برعلیه شجریان حرفی بزنم وبالاترازاون تهمت ناروا بزنم یک تهمتی که هیچ جوری قابل قبول شما نباشه خودتو با من چیکارمیکنی اونوقت میاین به امام حسین تهمت میزنین وتوهین میکنید شما اگر به ستارخان هم تهمت بزنید من با شما درمیفتم وجواب تهمت وتوهینتونو میدم منتها شما فکرمیکنین چون امام حسین امام شیعیان من داغ میکنم نه عزیزم داغ کردن من از سخن نارواست اون اقا اومده سخنی از امام حسین نقل کرده که هیچ جوری با عقل جور درنمیاد ودیدی که اصلا حرفش پایه واساسی نداشت شما توهمین گلایه نامه ات بازم حرف خودمنوکه هنوز توهمین وبلاگه تحریف کردی مناونجا گفتم فرض میکنیم که این گقته از امام حسین باشه وادامه اش شمااومدی قسمت اول جمله ی منوقلم گرفتی جوری که انگار من این سخن ازامام حسین میدونم خب قربون مرامت یکمی به گفته ها ونوشته های خودت توجه کن ..اصلا چرا شما میرین دنبال مسائل فرعی شما اگر اسلام رو قبول ندارید که نباید به بزرگانش توهین کنیدوتهمت بزنید عزیزمن بیا وثابت کن که اسلام وقران رو محمد از خودش دراورده اگرتونستی این مطلبو ثابت کنی بعد بیا وهرچی میخوای نثار شون کن ….یکباردیگرازشخص شما عذرخواهی میکنم ونیز اماده بحث منصفانه واموزنده میباشم .پاینده وشادباشی
تيبا گفت:
حالا توي ايراني بفرما خاكت رو از وجود ما مسلمونا پاك كن…بسم الله!
وجودشو داري يا فقط پشت مانيتورت فرياد وا ايرانا سر ميدي ؟
ميدوني وقتي امثال شما دين ستيزان كينه جو رو مي بينم براي آينده ايران بيشتر نگران ميشم چون فرق شما با تندروهاي حكومتي فقط اسم مكتبتونه وگرنه كه هردو ميخواهيد سر به تن غير همفكراتون نباشه
خوش باشين هر چند مي بينم كه خوش هم نيستين!
sinderela گفت:
تیبا جان اینا فقط توهین میکنن بخدا قسم اکر قدرت دست اینا بیفته به هیچ کس رحم نمیکنند تیبا جان من کامنت این اقارو دوردیدم والا زودترازینا جوابشو میدادم شادوسرافراز باشید
ایمان گفت:
آقای کوروش عزیز جوری می نویسید که گویا نظر شما نظر همه است و کسی که یه طرفه به قاضی میره راضی بر می گرده…شمایی که حکم هیچ کدام از کارهایی رو که گفتید نمیدانید و فقط وجه منفیش رو در نظر می گیرید باید هم همش رو زیر سؤال ببرید…بسیار از احکام اسلام مربوط به زمانی بوده که زمان جاهلیت نام داره و بسته به شرایط و زمان و هر جامعه حکمی متناسب برداشت بشه ازون گفتار…زمانی که به برده ها ظلم می شه و پیامبر میامده و آن ها را می خریده و آزاد می کرده این کار از نظر شما غلط بوده؟؟؟شما با برده داری موافقی یا آزادسازی برده ها؟؟؟
اینکه می فرمایید از طریق کارونزنی!!!این برداشت شماست دیگه ان شالله که تحت تأثیر احساساتتون و عدم حضور شخص برای دفاع از خودش و همچنین مطالعه ی منابع نادرست ازش برداشت کردید..چطور است پیامبری که بی هوا وارد خانهی دیگری شدن رو گناه می دونه،راه بر کسی ببنده!یا کسی که می گوید به راه ماندگان کمک کنید بیاد و راه بر کسی ببنده؟؟؟؟چرا هر کسی هر چیزی کهبه ذهنش رسید رو شما می خونید و با منطق خودتون اون رو درست می دونید و چیزی که با خصوصیات فردی پیامبر سازگارتر بوده رئ نادرست می دونید و می گویید کسی نمی تونه انکار کنه!!!شما مگه فیلم ضبط شده دارید که نشون بدید چیزی غیرقابل انکار بوده!؟مستنداتتونم که بیشتر شبیه ناسزاست باز!!!می گویید فلان کاره بوده و بسار کاره،این سیستم تهمت زدن چه چیزی رو در عقاید من و شما توجیه خواهد کرد و به قول دکتر شریعتی چه کمکی به شما یا ما خواهد کرد؟؟؟؟وظیفه ی پیامبر،رساندن پیامش بود،حالا شما از اون پیام خوشت نیومده،نرو به راهش،چرا نسبتایی می دی که بیشتر شبیه ترور شخصیتیه؟؟؟که چی حاصل بشه؟؟؟واقعاً این سؤال رواز خودتون بپرسید،تخریب پیامبر برای زندگی شما چه چیزی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بحث دین و ایرن رو هم شماها هستید که دارید به جان هم می اندازید،دین یک تفکر برای عموم مردم دنیاست که جغرافیا بردار هم نیست،یک راهه،قصد تخریب کسی یا چیزی رو نداره غیراز ظالمین و ستمکاران…من شدیداً به حفظ تاریخ خودمون اعتقاد دارم اما برید ببینید که هدف از مثلاً نابودی ظالمین چی بوده؟؟؟چرا خودتون یه چیزی رو تعریف می کنید و از ملاهای امروزی هم که می خوان راه رو برای خودشون با تخریب تاریخ این مرز و بوم باز کنند،کمک می گیرید و همه رو می ندازید تقصیر دیــــــــــــن؟؟؟
دین بزرگترین دشمنان خودش رو کسانی میدونه که پس از مطالعه و فهمیدنش راهی رو میرن که خلاف اون هست،این آقایونی که شما می بینید گند زدن به تاریخ مملکت،به حق همون دشمنان بزرگ دین هستند که برداشت اشتباهشون باعث دوری مردم از دین و چنین برداشت های اشتباهی در نظر امثال شما شده که دین با جز ستمکاران و ظالمین سر جنگ داره .
نیما ( رهگذر سیدنی ) گفت:
اینم اینجا بگم برم ( تو این پست خیلی حرافی کردم از صابخونه معذرت می خوام ) :
این لینک رو ببینید :
http://www.revayatesadr.ir/?PId=47&MId=406
خاطرات یکی از اطرافیان موسی صدره . خاطراتش آخوندیه جالب نیست ولی یه بخش جالبی داره که من اینجا می آرمش :
… مرحوم نواب صفوی هم در همان مدرسهای بود [که من استقرار داشتم]. آقا سید هاشم حسینی هم در همان مدرسه بود. ما با هم به ایران آمدیم. آمدیم تا با کسروی و همینطور با آقا شیخ باقر کمرهای مباحثه کنیم. این آقا را نیز کمونیستها دور و برش را گرفته بودند.
بله …
استاد: روز اولی که رفتیم، دیدیم که کسروی ما را یک لقمه کرد؛ هر سهتایمان را! …
عجب! …
استاد: بله؛ خُب کار کرده بود و ملّا بود. همان وقت وکیل هم بود. با همهی آن حرارتی که آقا مجتبی و خود ماها داشتیم، ما را یک لقمه کرد ….
همچین مخالفی ستودنی است. احمد کسروی، علی دشتی، شجاع الدین شفا و …. اینا کسایی بودند که حرف داشتند واسه گفتن.
sinderela گفت:
مرحبا دوست من این حقیر نیز برای کسروی احترام زیادی قائلم اومردی دانشمند وحکیم بود نوشته هایش عاری ازحب وبغض ودورازبی انصافیست نثر شیوایی داشت وانسان از مطالعه اثارش لذت میبرد بدون شک او یکی از مردان بزرگ ایران است موفق باشید
delavaran گفت:
damet daagh
دانشمند گفت:
من شخصا خیلی اسلام و مسلمانی رو تو وبلاگم ریشخند میکنم، چراکه چهاردیواری ِ اختیاری ذهنمه.
در زندگی ِ حقیقیم، به عقاید و دین و مذهب آدمها احترام میذارم و هر کس به کیش ِ خویش است. درسته که توی خفیه ی ذهنم ارزشی برای هیچ دین و ایمانی قائل نیستم، اما مناسبات ِ اجتماعی ایجاب میکنه که مسلمان و مسیحی و بودایی و غیره و ذلک رو احترام بذارم.
از اون سمت، مسلمانان، دینشون خیلی سریع از فریضه ی شخصی یهو اجتماعی میشه: امر به معروف و نهی از منکر، حجاب برای زنان به صورت اجباری در جامعه اسلامی، مسئله روزه خواری در منظر ِ عموم، مسئله زنا و سنگسار.
یعنی ناگهان، منی که میخوام بی سر و صدا و با احترام از کنار مسلمانی بگذرم، برای مسائل توی رختخوابم ، یا کفر و شرکم، یا طبیعی ترین مسئله مثل ِ غذا خوردن، باید حریم خصوصیم دریده بشه و چه بسا سنگسار و اعدام و اخراج بشم.
حالا یه عده میگند اینها اسلام نیست و جمهوری ِ اسلامی اسلام رو خراب کرده، والله ما اسلام طالبان و عربستان سعودی رو هم داریم میبینیم، حمله های اعراب و جهانگشایی هاشون رو هم تاریخ روایت کرده، نتیجه گیری ساده اش اینه که مسلمون جماعت به هم که بیوفتن، احساس برحق بودن و برتریشون خیلی گل میکنه و خدا رو بنده نیستند.
اینه که یه جوی همه ی ما رو گرفته که از اون حالت ِ احترام و سکوت بیرون بیایم و انگشت در زیر و زبر ِ این دین بکنیم و نشون بدیم که نه بابا، شما بر حق نیستید، شما هم یکی از خرافه پرست های دنیا هستید که گیر کردید پیامبرتون در بیست و پنج سالگی گلش رو تقدیم کرد یا چهل سالگی.
ناگهان بالتازار گفت:
با دانشمند موافقم
كلاً دانشمندان و اهالي علم، چيزي كه بر پايه منطق و شواه علمي باشه ميپذيرند
برعكس مذهبيون چيزهايي مانند معجزه و شفا پيدا كردن و … هرچيزي كه عقلشون از دركش عاجز باشه دوست دارند.
در نتيجه:
دانشمند هميشه ميدونه، اون چيزي كه امروز قطعي و قانون علميه، فردا با يك كشف جديد ممكنه نقض بشه. واسه همين بهش تعصبي نداره و احتمال ميده كه شايد اشتباه كرده باشه. براي همين نظرات مخالف رو با دقت بررسي ميكنه
يك مذهبي هرچند براي اون قطعيت مذهبي (مثل معجزه) فقط دلايل احساسي داره، فكر نميكنه كه شايد 10% احتمال داشته باشه كه اشتباه كنه. شايد قضيه چيزي غير از اون چيزي باشه كه اون فكر ميكنه و هميشه حق رو با خودش ميدونه و ميخواد اين باور رو به همه تزريق كنه. اون هم نه از روي خيرخواهي، براي اثبات حقانيت خودش
بنظرم متن خوبي نوشتي. ممنون
مریم. ف گفت:
++++++++++++++++++
پارسا گفت:
این خیلی خوبه که آدم بیاد دین و به خصوص دین حاکم رو نقد کنه و طرف مقابل رو دست کم از توهم حقانیت مطلق دربیاره. اما کاری که اون دوستمون تو مطلبش انجام داد، نقد نبود، سراسر توهین بود و اتفاقا چنین برخوردهایی طرف مقابل رو در این اعتقاد راسخ تر میکنه که غیرمذهبی ها حرفی واسه گفتن ندارن.
دانشمند گفت:
هم قبول دارم، هم بازم یکم جای بحث داره. مرز ِ بین نقد و توهین خیلی مبهمه. من بیام راجع به شخصیت پیامبر نظر بدم، مثلا بگم شهوترانه، خیل عظیمی از مسلمانان بهشون برمیخوره و دلیل و مدرک میارن که نه خیر اینطور نیست. مسئله اینه که کی میتونه بعد از هزار و چهارصد سال بگه آیا محمد شهوتران بوده یا نه. کاملا برداشت ِ شخصی از زندگی محمد هستش و به نظر ِ یکی بدیهیه، به نظر یکی توهینه. اصلا شهوتران خودش تعریف مبهمی داره. یکی که زیاد ازدواج میکنه به نظر علمای اسلام شاید شهوتران نباشه، اما در قرن ِ بیست و یکم شاید شهوتران باشه، و شاید در امریکا شهوتران نباشه، اما در ایران شهوتران تلقی بشه. کی میدونه؟
اما اگه بیام بگم سنگسار عملی است حیوانی، باز توهین تلقی میشه به مسلمین. یعنی مسلمون ها خیلی حساس هستند و هر موضعی رو توهین تلقی میکنند. در حالی که سنگسار رو میشه مستدل و با موشکافی نقد کرد. و دیگه به نظرم توهین نیست.
اون نوشته ای که اینجا هست، نیامده خیلی موشکافی کنه. خیلی با زبان ِ ساده خواسته سر و ته نقد رو هم بیاره، و واسه همین توهین آمیزه یا توهین آمیز به نظر میاد. من صحبتم اینه که اگر موشکافی بشه، اصل و اساس ِ همه ی ادیان و مذاهب شر و وره و اسلام هم مبرا نیست و مسلمونهای دنیا شمشیرهاشون رو بهتره غلاف کنند و بدونند، عقیده مقدس ِ اونها برای یه عده نخود هم ارزش نداره ! همه مذاهب حسابی نقد شدند و نوبت اسلام هم رسیده
sinderela گفت:
دانشمند عزیزاسلام تفتیش عقایدرا منع کرده وبرخلاف تصور شما برای حریم خصوصی ارزش زیادی قائئله …. و ازینکه توهین نکردی ممنونم پیروز باشید
سیدنی گفت:
ایول به دانشمند. و خطاب به ایمان: بد نیست اگه شما هم گاهی با خودت فکر کنی که احتمال زیاد اگر در این کشور آزادی و امنیت برقرار بود این موج حمله و به قول شما ترور شخصیت پیامبر راه نمیفتاد.اگه میشد به همین سادگی که شما گفتی» چون من با پیام محمد حال نکردم پس راهشو دنبال نمیکنم » رو اجرا کرد شاید منهم اینقدر کینه از این بابا و خاندانش به دل نمیگرفتم.تصور کن که مثلا شما که عادت داری واصلا دوست داری روزی چند بار وضو بگیری و نماز بخونی خوب مشکلی نداری اگه تو مدرسه و اداره هم این کارو بکنی، اما حال منو در نظر بگیر که پیام محمدو دوست ندارم و مرض هم ندارم بهش گیر بدم اما تمام سالهای مدرسه مجبور بودم پای بو گندومو در بیارم و وضو بگیرم و تو نمازخونه از شدت تهوع هر لحظه بخوام بالا بیارم( حالا این دم دستی ترین مثال بود،سنگسار و … که بماند)عزیز من ته دلت به من حق بده که موضعم تند تر از حد انتظار باشه.شما میخوای بگی اسلام کسیو مجبور نکرده؟ حکم ارتداد مال خود اسلام نیست و کار آخونداست؟و …؟باشه شما اینجوری برداشت کن اما منو به خاطر اونجوری برداشت کردنم میکشن.پس من اگه به اندازه شما خونسرد نیستم دلیل داره.انشاالله وقتی از شر این دیو صفتان آدمکش راحت شدیم با تامل بیشتری تو سر و کله هم میزنیم اما تا اون موقع روم به دیوار…گفته بودما…
کورش(حجت الاسلام سابق) گفت:
خطاب به تیبا و ایمان و اسلام دوستان
باورهای مذهبی خود نوعی از اندیشه است.دین و آئینی باعث رشد و تعالی انسان میگردد که به جهان هستی ،انسان و حتی خدا نگاهی انسانی داشته باشد.دینی که الله آن آنقدر نادان است که نفهمیده نیمی از بشر یعنی زنان نیز آدمند و اللهی که آنقدر شعورش نرسیده که انسان اساسا در برابر تغییر آنهم تغییر باورهای تلقینی کهنه مقاومت میکند و خواستار تغییرات آنی و لحظه ای مشتی عرب بیابانی شده است و این الله بعلت عدم تحمل مخالف فکری دستور به کشتار میدهد آنهم با وحشیانه ترین شکل ممکن.یعنی دستور به کمین نمودن و ناگاه خنجر زدن و دست و پای مخالف را خلاف جهت یکدیگر بریدن.اللهی عقده ای و هتاکی که از فحاشی نمودن هم شرم ندارد و دگر اندیشان (کافران) را زنا زاده،سگ ، خر و … میخواند.اللهی که منطقش بجای استلال و برهان تزریق حس ترس و وحشت و انتقام در کوره ای آدمسوزیست.
باز هم میگم این دینه که ایرانستیزه و این شیعه گریست که قرنهاست نهال خرد و رشد را در ایران از بیخ خشکانده است.فرهنگ پستی که تنها خود را کلید دار مطلق حقیقت میپندارد و با بر کشیدن 12 انسان بی سواد و زنباره و حریص و نشاندن آنها در مقام خدائی (انسان-خدا) اندیشه های این ملت را پست نموده و خرافات و عقبگرد فرهنگی را در سرزمینی که اولین ملت تاریخ ساز جهان بگفته هگل از آن برخاسته گسترش داده.
جالب اینجاست که بعضی دوستان تصور میکنند اسلام و شیعه گری را بهتر از جنتی و مصباح و خمینی و … میشناسندحتی به آخوندهای بقول معروف روشنفکر و نو اندیشم مراجعه کنی غنیمت گیری و اسیر نمودن زنان و ریب کردن آنه و سنگسار و شلاق زدن و دست و پا بریدن و … را جزء لاینفک اسلام میدونند آونوقت شماها مسلمانتر از خود محمد شده اید و کاتولیکتر از خود پاپ.امروز در اکثر کشورها عکس زنی را میبینید چادر سیاه که در انتظار مرگ از سوی بیضه داران اسلام بسر میبرد تا سنگ بر سذش کوبند تا الله مدینه راضی گردد و از آنسو جهانیان از کشور و مردمی سخن میرانند که در قرن 21 به پیشواز بربریت و توحش میروند.سنگ بر سر زدنها ، گردن زدنها ، چادر به سر کردنها،سینه زدنها و بر سر زدنها و صفهای رمالی و روضه خوانی و ….. از کجا نشات گرفته.مروج اینها در طول قرنها عمه بلقیش لولیتا بوده و یا نمایندگان دین.
این دوستان حتما سری به حجره نشینان فیضیه بزنند و آنها را ارشاد نمایند و کلاسهای آموزشی برای آیه الله عظمی ها بگذارند و اسلام ناب محمدی را که بهترین و کاملترین دین و اندیشه انسانیست را به آنها آموزش دهند.
آقای ایمان گرامی:
پست ترین و زشترین رفتاری را که یک انسان پیروز با یک انسان مغلوب میتواند انجام دهد برایم بگوئید.آیا قتل عام 3 قوم یهود و سلاخی و تبعید آنها را مطالعه نفرموده اید؟ آیا فروش زنان و کودکان آنها را در بازار مدینه نخوانده اید؟آیا ترورهای صدر اسلام و دریدن شکم آنزن در حالت خواب در کنار دو فرزندش را بدستور محمد نخوانده اید؟آیا قتل عام گله ای 700 تا 900 انسان در برابر دیدگان فرزند و زنانشان را نخوانده اید؟وقتی همه مورخین اسلامی و حتی خود دکانداران دین آنها را تائید میکنند(البته با تقدس رنگ توجیه بر آنها میپاشند) شما چگونه منکر آنها میشوید؟
اتفاقا ما بر عکس اسلامیستها هستیم.برای اسلامیستها انسانهای غیر همکیش تنگ کننده عرصه دنیا هستند اما ما از دل فرهنگی میآئیم که تسامح و تساهل دینی را به ما کوشزد میکند.شما اسلامیستها هستید که تمام دنیا را مردمی ظاله و گمراه میدانید و خود را منور به احکام برترین دین خدا و لاجرم شمشیر کشی را برای آدم کردن فرقه ظالین بر خود واجب میدانید.اگر دین و باورهای دینی شخصی میشد و قدرت اجتماعی نداشت ما نیازی به نقد آن نداشتیم.اما در طول این قرون دیده ایم که این دین برای خود جایگاه اجتماعی طلب میکند و تازیانه خود را سالهاست بر پیکره نحیف این ملت می تازاند
ایمان گفت:
دوست عزیز،دانشمند :
اینکه ما این اسلام رایج در کشورهای مسلمان رو اسلام نمیدونیم بحث داریم براش،حداقل من دارم از منظر و دید خودم…من به شخصه به هیچ وجه،دین و ایدئولوژی رو قاصطی با حکومت نمی پذیرم چون به هر دو صدمه می زنهريالمی شه همینی که شما و دوستان دیگر ازش بد یاد می کنید،چون تمامی مملکت دین دار نیستند!زمانی شما می تونید احکام یک دین رو پیاده کنید که تمامی اون مردم به یک عقیده و یک نظر باشند و واقعاً عقیده داشته باشند نه مثل امروز که پاش بیفته دین رو به تف لعنت هم ارزش گذاری نمی کنن و همون افراد پاش بیفته جلوی همه سجاده می ندازن و نماز می خونن،دین وقتی در خدمت حکومت در میاد یا در کنارش قرار می گیره ابزار می شه،چون آدم ها در روابط اجتماعی دنبال منفعت شخصی هستند و دین ابزار شده در این جهت حرکت خواهد کرد و این ارزش دین و حکومت رو پایین خواهد آورد…
حالا اینکه شما می بینید در جامعه چنین احکامی وجود داره بخاطر اختلاط این دو با هم دیگرست و همچنین به ظاهر!!!اکثریتی که مسلمان هستند در جامعه….شما توی انتخاباتتونم وقتی اکثریت باشید چیزی رو پیاده می کنید که اکثریت بخواد،وقتی این خواسته چندین ساله در جامعه به این شکل درآمده و اکثریت چنین چیزی خواسته شما مجبورید به اون ها تن بدید مخصوصاً زمانی که اون گروه ایدئولوژیک با مسائل اجتماعی برخورد کنه -که البته من باز هم عقیده دارم اگر اسلام به صورت واقعیش که همه ی ادیان رو محترم می شماره و تا به مسلمان و اسلام تجاوز نشه!!!کاری به کار کسی نداره،اجرا بشه،از لحاظ اجتماعی هم بسیار کارا خواهد بود-.
اینکه در آخر می گویید خرافه پرست در منافات با حس احترامیست که گفتید نسبت به تمامی ادیان دارید…
پیامبرهم در سن 25 سالگی ازدواج کرد و اون دوستمون اشتباه گفتن،با زنی که 15 سال از خودش بزرگتر بود و در 40 سالگی مبعوث شد…
همین بود که آقای منتظری خدابیامرز در آخر عمر خودشون،حق انسان رو بالاتر از حق مؤمن در جامعه معرفی کردند،برای این کج رویها بود که مسلمان خودش رو در همه جا محق می دونست…و رجوعتونم بدم در اسلام به حضرت علی که در دادگاه بین خودش و یهوری هیچ تفاوتی نمی ذاره…اینا توی اسلامه!!!و اشخاصی که مجری واقعی دین بودند نه مجری خواست های خودشون .که اگر قصاص رو می گوید دلیلیش این است که هر کسی که قتل می کند به این فکر کند که در قبال این قتل خودم هم کشته می شوم!که اگر حکمی هست برای دیگری برای من هم هست-حضرت علی در دادگاه-اما خوب جامعه ی ما و اشتباه بزرگ حکومت اسلامی،باعث ایجاد حق برای مؤمن می کنه که از نگاه من متروده!شما رو رجوع می دم به سخنرانی های آقای محسن کدیور که نمومنه ی بارز یک مسلمان روشن اندیش است که امروز هم مغضوب این آقایونه…شما اگر در اسلام و جاییش و مخصوصاً اجراش به شک افتادی رجوع کن به آدمش و اون رو با خود قرآن!!!!!قیاس کن نه با افراد…
مریم. ف گفت:
قاتلو الذین لایومنون بالله و لابالیوم الاخر و لایحرمون ماحرم الله و رسوله و لایدینون دین الحق من الذین او توا الکتاب حتی یعطوا الجزیه عن یدوهم صاغرون: با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کردهاست برخود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند جنگ کنید، تا آنگاه که به دست خود درعین مذلت جزیه بدهند (توبه، ۲۹).
تو خود قرآنتون اومده!!!! به حکومت هم هیچ ربطی نداره….
برام جالبه! شما اومدی به جناب کوروش ایراد گرفتی که چیزهایی رو که در مورد پیامبر و اسلام گفته برداشت شخصیشه و واقعیت نداره و اونوقت عکس همون چیزها رو بدون ارائه ی مدرک مستدل آوردی و واقعیت اسلام دونستی!!!!!!! استدلال کردی که کسی که بی اجازه به خونه ی مردم وارد شدنو گناه میدونست چطور راهزنی میکرده؟!!!!!! آخه اینم شد استدلال برادر من؟؟؟؟؟!!! من تو همین جامعه ی امروزمون کسی رو سراغ دارم که در مقام مدیریت یک شرکت دولتی دزدیهای کلان کرده در عین حال به عنوان یه آدم خیّر برای دختران دم بخت جهیزیه تهیه میکنه!!!!!!!!! گوز به شقیقه چه ربطی داره؟؟؟؟
شماها هیچ دلیلی برای اثبات ادعاهاتون ندارید. فقط تعصب دارید!!! برای یک لحظه هم نمیتونید فکر کنید افکار و اعتقادات شما ممکنه اشتباه باشه……
اگه من بهتون بگم محمد یه آدم باهوش شیاد بوده که اومده با جمع آوری مطالب تورات و انجیل و یه سری داستان و افسانه ی موجود در آن زمان ادعای پیامبری کرده، شما چه برهان مستدلی برای رد این ادعا داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اعجاز قرآن؟!!!!! شقّ القمر؟!!!!! …………….
sinderela گفت:
خب خوشگله اگرما دلیل وسند نمیاریم که میاریم دیگه مثل عقده ایها رفتارنمیکنیم وهرچی ازدهنمون درمیاد به قلم نمیاریم اقا اگر نمیتونین بحث منطقی کنید که مشگل ما نیست اخه مگه میشه دین دستور جهاد نداشته باشه اونم دینی که با ظهورش پایه های امپراتوریهای بزرگ رو بلرزه دراورد چقدر شما بدبختید که همش میرید ایات جنگ وقتالو میارید جنگ برای دین اسلام که دینی جهانیه لازم بود والا امروزه اصلا کسی نمیدونست اسلام چی هست درضمن سیره رسول الله وعلی وپسرانش نشون میده که اونا هیچوقت پیشقدم درشروع جنگ نبوده اند اخه چقدر دروغ چطور میتونید اینقدر بی انصاف باشید مریم ف فکر میکردم حداقل تو کمی انصاف داشته باشی اما گویا اشتباه میکردم
ایمان گفت:
ببخشید سوتی املایی زیاد دارم،نمونش:ترد!!!طرد
ناگهان بالتازار گفت:
ايمان جان
در مورد اين: «شما اگر در اسلام و جاييش و مخصوصاً اجراش به شک افتادی رجوع کن به آدمش و اون رو با خود قرآن!!!!!قياس کن نه با افراد…»
اگر امروز در دوران حضرت رسول زندگي ميكرديم، بايد هر روز ميرفتيم در خونه حضرت و در مورد اعمالش ازش سئوال ميكرديم، چراكه اعمال و رفتار بزرگان دين هميشه با گفتارشان در تناقض شديد بوده. از ادعاي آزادي و برابري، اون هم براي رستگاري و سعادت بشر تا اجراي احكام بنام دين و تبعيض و ظلم و جنايت حرفهاي زيادي هست كه قسمتي از اونها زده شده و خيلي هاش هم هنوز زده نشده.
گفتي اكثريت !! ببين اگر در يك چامعه مثلاً اكثريت به حاكميت رسيد، تكليف اقليت چيه؟ حقوق اقليت رو ميشه زير پا گذاشت؟ آيا مسلمان نبودن باعث ميشه جايگاه اجتماعي و انساني مردم نزول كنه؟ حقوق يك شهروند رو چوب حراج بزنيم. اگر كسي شيعه نبود، شهروند درجه 3 به حساب مياد؟
بيا برگرديم به زمان حضرت رسول ، برگرديم به عدل علي :
حكومت اسلامي (اسلام ناب محمدي) با يهوديان خيبر همان كرد كه امروز جمهوري اسلامي بر كردها و بلوچها و اقوام ديگر كرد. دين خدا كه انسانها در انتخاب آن آزاد شمرده شده بودند، با شمشير و سپاهيان گسترش يافت و جمهوري اسلامي هم با همان روش، با كودتا و گروه فشار و لباس شخصي در دلهاي مردم جا گرفت. اين حكومت الهي به لحاظ تئوري چقدر زيبا سروده ميشد و چقدر زشت عمل ميشد. حتي توسط خود پيامبر.
سئوال من اينه كه آيا كسي رو سراغ داريد كه بتواند از حرفهاي محمد نظريه جديدي بياورد و بهتر از خود محمد به آن عمل كند؟
تئوريسين اسلام در اجراي آن ناكام ماند و به خفقان رو آورد
همانكاري كه سوسيالسيم و در نهايت كمونيسم در جهان كرد.
همانكاري كه كليسا بر مردم جهان روا داشت.
همانطوري كه جمهوري اسلامي بر ملتي جفا كرد.
نميدانم چرا بايد اصرار كنيم كه جنس اينها با هم متفاوت است؟! نظام ايدولوژيك (دين) حقوقي براي دگرانديشان قائل نيست و هدفش رسيدن به رأس حاكميت جامعه و تاراج ملت است تا روزي كه بتواند و مردم بخواهند (تفكر نكنند) اين كار را ادامه خواهد داد.
نظر اين حقير بود.
پوزش از روده درازي
sinderela گفت:
پروفسور بالتازارخیلی باید بی سواد باشی که اسلام رو با سوسیالسم وکمونیسم و دیگر تئوریهای ناکام بشری مقایسه میکنی ندای محمد 1400ساله که درتمام جهان طنین افکن بوده حکومتهای گوناگون امدندورفتند اما دین اسلام همچنان پایدارواستوار ایستاده است واین بزرگترین دلیل ونشانه حقیقت این دینه زنده باد دین محمد
ناگهان بالتازار گفت:
آهان، ببين نداشتيم ها !
اين همه ادعاي دانشمندي كردي ولي آخرش اين جوابت بود :
«خيلي بايد بی سواد باشی که رو با سوسياليسم وکمونيسم و ديگر تئوريهای ناکام بشری مقايسه ميکنی»
جداي از اينكه من درست ميگم يا نه، شما بجاي اينكه حرف من رو اصلاح كني داري سعي ميكني من رو سركوب كني. درست مثل يك طالبان واقعي !!! بعد از 14 قرن پيروان اين دين با منتقدانشان اينطوري صحبت ميكنند! اين يعني فرهنگ غني و انسان ساز كه بعد اين مدت تفاوتي بين عرب تازه مسلمان اوليه كه شمشير ميكشيد و عجم مترقي و مسلمان وبلاگ خوان ايجاد نشده.
اسلام هم يك ايدئولوژيه ! ممكنه باهم متفاوت باشند، ولي اشتراكات زيادي دارند. پس هيچ ايرادي نداره كه با هم مقايسه بشن!!!
ضمناً چند كامنت پائين تر سوالي از شما پرسيدم كه ظاهراً براي جواب دادن به آدمهاي بيسوادي مثل من راهي پيدا نكرده و سكوت كرديد.
من از اين بابت (بي سوادي خودم) عذرخواهي ميكنم
sinderela گفت:
معذرت میخوام قصدتوهین نداشتم اگرحتا اسلام رو فقط یک ایدئولوزی بدونیم باید قبول کنی که این ایدئولزی 1400 ساله که پایداره واتفاقا نام تئوریسینش تا الان به نیکی یاد شده درضمن ممکنه بگی من چطوری سرکوبت کردم شما همش تهمت میزنید به ارزشهای دیگران اونوقت به من میگی طالبانی خیلی جالبه
ایمان گفت:
کوروش عزیز :
تغییرات آنی منظورتون اینه که 4 تا دین سابق که آمده بودن مورد سواستفاده قرار گرفته بودند وجود نداشتند و اسلام یهو اومد؟؟؟
اینکه می گویید زنان!!!در زمانی که همون عرب جاهلیت دختر رو زنده بگور می کرده یکی میاد و دست دخترش رو می بوسه و او رو همچون مادر خودش می دونه این یعنی دینی که خدایش زن رو آدم نمی دونه؟؟؟؟؟؟
این هایی که فرمودید در مورد وحشی گری در مقابل چه چیزی بوده؟؟؟ظرف زمانیش کجاست…متأسفانه شما اسلام1400 سال پیش و احکام آن روز رو که همدیگر رو مثل حیوان می دردیند با عقل امروز خودتان مقایسه می کنید،اگر اسلام را درست اجرا می کردند این آقایون امروزی و اسلام به روز شده ی همگام با جامعهخ رو می دیدید مشاهده می فرمودید که خیلی از احکام اسلام به صورت سابق نخواهد بود نه آنکه از بن تغییر کند بلکه متناسب شود با حال و روز جامعه…عربی که توی خیابونش راه می رفتی واس خودش اگر حال نمی کرد باهات خنجر می کشید و می کشتت رو شما می خواستی مثلاً با عقل امروزیت بهش بفهمانی که کارش اشتباه است؟؟؟
شما باز هم در ادامه ی نوشتتون شروع به توهین و ناسزای بی منطق کردید : باز هم میگم این دینه که ایرانستیزه و این شیعه گریست که قرنهاست نهال خرد و رشد را در ایران از بیخ خشکانده است.فرهنگ پستی که تنها خود را کلید دار مطلق حقیقت میپندارد و با بر کشیدن 12 انسان بی سواد و زنباره و حریص و نشاندن آنها در مقام خدائی (انسان-خدا) اندیشه های این ملت را پست نموده و خرافات و عقبگرد فرهنگی را در سرزمینی که اولین ملت تاریخ ساز جهان بگفته هگل از آن برخاسته گسترش داده….
یا دلیلی بیاورید یا اینکه توهین نکنید….اینکه می فرمایید خرافات،دوست عزیز خرافات در تمام دنیا وجود داره و برخاسته از خود آدمه نه دین….برخاسته از تفکرات انسان هاست و الا دینی مثل اسلام چنین چیزایی رو شما کجای قرآنش می بینی که من با شما در همون مورد بحث کنم و در همان ظرف زمانی!!!؟؟؟شما وقتی در مورد اسلام و دین صحبت می کنی،رجوع کن به قرآن و جای هتاکی اون رو مورد نقد قرار بده،اگر تک تک آیاتش رو خودت خوندی نه اینکه بگی اون بی سواده این یکی فلانه این یکی بساره…باز هم سؤالم از شما اینه : چی عایدتون می شه؟؟؟گیرم اونا بی سواد با بی سواد شدن اون ها!!!چیزی به شما و من و روابط اجتماعیمون اضافه می شه؟؟؟اینکه طرف نظری داشته که مخالف شما بوده می شود بی سواد؟؟؟؟
متأسفانه شما پشت سر هم دارید هتاکی می کنید،بی دلیل…این چه منطقیه؟؟؟حتماً این حرفای منم الآن می خونید چون مخالف و یادآورد شماست که دارید فقط هتاکی می کنید،به منم فحش نثار می کنید …فحش دادن همون کاریست که امروزه بی دین اش وقتی بحث سر دین می شود بدون ذره ای مطالعه در خود دین-اسلام و مسیحیت و بهودیت و …-انجام می دهد و دین دار به ظاهرش که فقط ظاهر دین رو دیده و از دین روضه خوانیش رو یاد گرفته که امروز توی این حکومت به وفور یافت می شه…
اینکه فرمودید شما غیر مسلمان ها و ما مسلمان ها….دوست عزیز بیایید برگردیم به انسانیت!!!اسلام را از نگاه انسانیش بررسی کنیم!!!همان طوری که منتظری ها و موسی صدرها و خاتمی ها و کدیورها و …کردند…شما به یک خنجر می تونید هزار نگاه داشته باشید،می تونید اون رو فقط وسیله ای برای کشتن ببینید چون توانایی کشتن داره-مثل اسلام که حکم کشتن داره- می تونید در خدمت انسان ببینید-همون جوری که اسلام داره-برای بریدن سر حیوان برای تأمین غذا…
چرا شما چون با تعبیر طالبانیسم اسلام و مصباحیسزمش مشکل داری،همه رو می ندازی تقصیر دین…؟؟؟
در مورد جایگاه اجتماعی گفتم و باز هم می گم،هم حضرت علی در 1400 سال پیش و هم امروز روشن فکران دینی،هیچ جایگاهی برای خودشون قائل نیستند و فقط چیزی که می خوان عدم تجاوز به کارسیت که اون ها می خوان انجام بدن…یا این طرزتفکر و اون عقده ای که دوست عزیزمون گفتند در دل مخالفین دین با این رویه ی آقایون در دل شماها شکل گرفته،پاش که می افته ریشه ی هر مسلمانی ر از بن خواهید زد…آن موقع این با انسانیت سازگار خواهد بود؟؟؟در متن صریح خود اسلامم هست،متجاوز به حقوق مسلمان رو جوابش رو با شکتار می دهیم،مگر غیر از این است که شما رو اگر بخاطر طرز تفکرت کشتند و قصدش رو داشتند شما همین کار رو با او خواهی کرد؟؟؟شما غیر این می کنید؟؟؟این همه کشت و کشتار توی دنیا برای غیر اینه که یکی فکر می کنه به حقش تجاوز شده؟؟؟این جنگا برای چیه؟؟؟
ترس امروز من از اینه که شما ها به هیچ مسلمانی رحم نخواهید کرد و اگر بدتر این آقایون حاکم نشوید بهتر هم نخواهد شد در جهت خلافش…و باز هم تعریف دل بخواه از انسانیت،انسانیتی که مخالف خودش رو به قول شما زناکار و …می دونه و قصد کشتنش رو داره،حالا در روز مراد شما،اگر زناکاری عیب نبود،نماز خوانی عیب می شود به به حکم آن می کشید .
کورش(حجت الاسلام سابق) گفت:
در پاسخ به ایمان:
1:برادر کی گفته ما مسلمان کشیم.من در خانواده ای شیعه زاده شده ام.پدر مرحومم تا یادم هست قرآن در دستش بود.خواهرم یک اسلامی بمعنای واقعی کلمه است.خانواده پدری افتخارشان به سید بودنشان است.اگر دین امری شخصی شود و در روابط اجتماعی و قانون دخالتی نکند و تنها در حیطه رابطه فردی شخص با خداوند باشد بمنچه که فرد دیندار روزی 17 رکت نماز میخواند یا 5 هزار رکعت.بمنچه که زیارت عاشورا میخواند یا شیون و لابه برای امام سر بریده اش میکند.
اتفاقا به نظر من دین حکم افیون و ماده مخدره را دارد برای توده مردم.همانگونه که یک معتاد به مواد مخدر با مصرف مواد نشئه میشود روح تشنه و زخمی انسان دیندار نیز با افیون آموزه های دینی نیز آرامش (ولو تصنعی و نه حقیقی) مییابد.به هر میزان که دانائی انسان افزوده گردد و ذهنش پرورده گردد و دنیا را از مجرای احکام و دستورات قرون وسطئی نبیند صد البته رابطه قلبی او با خدای ذهنش انسانیتر خواهد بود.گذر از ادیان صرفا بمعنای بی اخلاقی نیست.چه بسیار دیندارانی که بی اخلاقترین انسانها بودند و چه بسیار رها دینانی که انسانگونه زیستند.
شما در دفاع از اسلام متاسفانه به اسناد تکیه نداری بلکه از توجیهاتی استفاده میکنی که دکانداران دینی مبلغ آن بودند.بنده چند سوال ساده و اساسی از شما میکنم که البته تامل در پاسخ گشایشگر بسیاری از مشکلات خواهد بود.این پرسشها کلی هستند :
1: چرا خداوند تنها و تنها برای قوم کوچک و ابتدائی یهود ومحمد پیام ارسال نموده؟؟نه زرتشت نه بودا نه هندوها نه یونانیها و نه هیچ انسانی در بین ملل قدیم ادعا ننموده که از ماوراء الطبیعه گوشهایش صداهائی شنیده و بر آنها وحی شده.چرا؟
2:اگر بر فرض مثال امروز در قرن 21 خداوند که مدعی بر وجود اوئیم و او را سازنده تیلیاردها ستاره و میلیاردها کهکشان میدانیم میخواست با انسان از طریق کتابی سخن گوید آیا همان قرآن را به همان سبک 14 قرن پیش و یا تورات و انجیل را مجددا میفرستاد؟آیا در کتاب جدیدش از حقوق انسانها ،مهرورزی،عدم کشتار انسان بدست انسان و … سخن میگفت و یا همچنان اصرار داشت که بهترین حیله گران است(انفال-30-حقه بازی رایج در بین مسلمین بی دلیل نیست) و یا همچنان دمدمی مزاج خواهد بود و یکجا با نرمی میخواهد که با مخالفین صحبت کند(نحل-125) و یا پس از چند سال شمشیر میکشد و خواستار خونریزی و کشتارمخالفان خواهد بود(توبه-5) و آیا همچنان زنان را کشتزار مردان میداند که مردان مجازند از هر سو بر کشتزار خود وارد شوند(بقره) و آیا همچنان بر بیش از 3 میلیارد زن اصرار میورزید که شهادتشان نصف مردان است و نصف مردان ارث میبرند و مردان بر آنها برتری دارند(نساء) و یا اینبار چشمانش باز میشد و میدید که زنان دیگر نه نصف مردان که همدوش و همطراز مردان در اجتماعات پیشرفته حضور دارند بدون آنکه به ناقص العقل بودن خود اعتقاد داشته باشند و ایا همچنان اصرار داشت که ایتدا زمین را خلق نموده و سپس خورشید و کرات و ستارگان دیگر را(فصلت10 و11) و باز ایا چون دوزخی قبل از خلقت انسان خلق نموده اصرار دارد که تعمدا هم که شده باید دوزخش از ادمیان پر شود آنهم تنها بدین دلیل که چون دوزخی دارد لاجرم بی مصرف نمیتواند باشد و باید آنرا از آنسان و جن پر کند(سجده13)
بی شک این خدا پس از 14 قرن سکوت در پیام جدیدش تجدید نظر میکرد.بی شک او کشتار انسانها را با تمسک به آیاتش توسط دیگر انسانها دیده است.بی شک او وضعیت فاجعه بار زنان مسلمان را دیده است.و دانسته است که انسان کشف نموده که کائنات نه در 6 روز که در چند میلیارد سال بوجود آمده و زمین یک سیاره جوان نسبت به بسیاری از ستارگان است.بی شک او درد و زجر ناشی از شلاق در ملاء عام،سرافکندگی دائم از بریدن دست و پا و هزار بار مردن یک انسان کفن پوش نیمه در خاک بدست مشتی کفتار سنگ بدست را کمی حس کرده است.شاید این خدا اینبار اعتراف کند که دیگر نیازی به دادن قربانی برای نرم کردن دلش ندارد و دیگر از دادن اینهمه قربانی خسته شده است.شاید اینبار خدا خانه بدوش شود و از خانه هزاران ساله اش در مکه خسته شده باشد و برای تنوع به سرزمینهائی با آب و هوائی بهتر و با امکانات جدیدتر نقل مکان کند.شاید اینبار خدا از مکار بودن و منتقم بودنش خسته شده و پی برده باشد که این صفات حتی شایسته یک انسان نرمال نیز نیست. شاید اینبار خدا صادقانه اقرار کند که در پیامهای قبلیش زیاد تفکر نکرده و با ارسال پیامبران بشریت را بیشتر به جان هم انداخته تا اینکه آنها را بیکدیگر نزدیکتر نماید.
اما شاید هم این خدا که در عصر جدید زبان گشوده با صدای بلند فریاد برآورد که هر کسی از ظن خود شد یار من و الله و یهوه و پدر آسمانی و… تنها و تنها ساخته و پرداخته ذهن بشر بوده اند و دستورات آنها از اعتبار ساقط و پیامبران این خدایان مجعول بجرم نشر اکاذیب و به جان هم انداختن از طریق فرمان بر کشتار مقدس انسانها و بهره کشی از آدمیان برای همیشه در دوزخی که خود این پیامبران قلابی خلق نموده اند خواهند سوخت و این خدا اعلام دارد که تنها کتاب او کتاب هستی اوست که تا امروز تنها بخشی از آن بوسیله دانشمندان و بزرگان بشری خوانده شده است که در این کتاب نه سخنی بر خلاف سخن قبلی و جود دارد و نه ناسخی تا منسوخی وجود داشته باشد.
اگر انسان دانا شود و از باورهای کهنه قدیمی بوسیله خرد خود دوری گزیند بی شک پیام جدید خدا را خواهد شنید و آنگاه نگاهی نو هم به خداوند و هم به خود و هم به دیگر انسانها خواهد انداخت و تولدی دوباره خواهد یافت.
راه در جهان یکیست و آن راستیست(زرتشت)
ایمان گفت:
من حس می کنم شما هم صورت کلمات قرآن رو گرفتید یا با پیش زمنیه ای در ذهن به قرآن رجوع کردید-اگر این آیات رو برای شما برای قصد خاصی بیان نکرده باشند-…بگذریم و برگردیم به سؤالاتی که فرمودید-سعی می کنم جاهایی که علمی نسبت بهش ندارم،برداشت شخصی خودم را با اطلاعاتی که اندک هم هست!!!-منظور ادعا نکردنه نه بی اطلاعی مطلق-بیان کنم که اگر اشتباه بود باز بقه ی دین گرفته نشود که اگر شخصی به بزرگی نام هایی که برایتان آوردم در کامنت پیش جواب های قانع کننده ای برای ذهنی که نه از روی تعصب بلکه از روی پرسشگری پرسیده و خودش را عالم نمی داند و ذره ای به داشته هایش شک می کند،دارند :
در مورد یک که فرمودید که شما مسلمان کش نیستید،خداروشکر،امیدوارم همه به همین حد برای مسلمانان احترام قائل باشند و این سختگیری های مجریان باطل باعث نشده باشه که به خون مسلمان و اسلام تشنه شده باشید !
اینکه می فرمایید افیون است اگر منظورتان چیزیست که به دل آرامش می دهد،خوب دین داران- نه من نه این هایی که داعیه دارش هستند-با نام خدا،با یاد خدایی که در ذهنشون دارند آرام می گیرند علاوه بر اون هر کسی با چیزی آرام می گیره،مگر این چیز بدیست که کسی خودش را متصل به ماورالطبیعه ای کند که وجود فانی زمینی ندارد و شاید به قول شما وجودش را نمیداند اما از اثرش باخبر است؟؟؟حالا این اثر در هر دلی فرق دارد،ممکن است کسی دلش را بدهد و گوش کند و آرام بگیرد و کسی ندهد و نگیرد،این به دل مربوط است-این آرامش-یا به قول شما افیون…بهر حال همه ی آدم هایی که فکردرد دارند بهدنبال جواب می گردند تا آرام شوند وگرنه زندگی بی جواب مهلتی برای زندگی کردن!!!نمی گذارد …و این جواب را هر کسی به قدر عقل خودش می گیرد و با همان قدر آرام می شود .
124000 پیامبر فقط برای این انسان ها بوده؟؟؟این ها پیامبران صاحب شریعتند،صاحب کتابند،تنها پامبران فرستاده شده از خدا نیستند،آن ها گفتند و رفتند اما باید کسانی می آمدند که اثری ماندگارتر برای اعصار آینده بگذارند و خدا در هر زمان تا ابد مجبور به فرستادن پیامبر نشود .
مسلماً اگر قرار بود قرآن در حال حاضر نازل شود!!!با زبان امروز،با شرایط جامعه ی امروز که مردم قابلیت درکش را داشته باشند گفته می شد!!!شما در 14 قرن پیش اگر به یک عرب جاهل میگفتی مهرورزی مسلمآً دو سه روز می ایستاد و نگاهت می کرد آخرش متوجه نمی شد این کلمه چیست…نه تنها در بحث دینی،خیلی از مباحث اجتماعی و اخلاقی چنین ایست،بسیاری از مفاهیم امروزی برای گذشتگان نه چندان دور ما سنگین می آمد اگر قرار بود با همین زبان گفته شود…داشته های قرآن حاوی همین خواسته هاست با زبانی که برای مردمان آن زمان قابل درک بود .
در مورد آیات : سوره ی انفال آیه ی 30 : ای رسول ما به یاد آر وقتی را که کافران با تو مکر کردند تا تورا از مقصد خود که «تبلیغ دین خداست»باز دارند یا «به قتل برسانند»یا از شهر بیرون کنند اگر آن ها با تو مکر کنند خدا هم با آن ها مکر می کند و خدا بهتر از هر کس می تواند مکر کند .
شما چه چیز بدی این جا در مورد خدا و مکرش می بینید؟؟؟چرا از این منظر نمی بینید که انسان ها را در مقابل کسی که در مقابل فردی که دارد پام رسالتش را می رساند مکر می کنند،قص کشتنش می کنند،او را تبعید می کنند،می ایستد و می گوید شما بدانید که انسانید و قدرتی ندارید که اگر شما این کارها را می توانید انجام دهید به حکم انسان بودنتان،به حکم ضعیف بودنتان در مقابل خدا،مکری ندارید که اگر خدا بخواهد پیامش را برساند مکر شماها کارساز نخواهد بود و خدا راهی برای ارسال پیامش توسط پیامبرش خواهد داشت-مکر-که شما آنرا نمی دانید…اینکه خدا قدرتش را در قبال هرگونه مکر کردن انسان نسبت به انسان دیگر نشان می دهد و او را نهی می کند از مکاری در مقابل ابراز عقیده ی یک فرد-اگر نگوییم او فقط دارد نظر خدارا می گوید و فقط انسان عادیش فرض کنیم-چیز بدیست؟؟؟——این ترجمه ی شما کجای آیه بود که من ندیدم؟؟؟؟
در مورد آیه ی 125 روه ی نحل : خلق را با حکمت و برهان!!!و موعظه!!!ی نیکو!!!!به راه خدا دعوت کن و با بهترین طریق-با اهل جدل- مناظره کن-که وظیفه ی تو بیش از این نیست-که البته خدا عاقبت حال کسی که از راه او گمراه شده و آنکه هدایت یافته را بهتر می داند
دوست عزیز:این که پایخ به تمامی آن دسته از دوستانیست-من جمله جنابعالی-که قرآن و اسلام با تمام مخالفانش با شدت برخورد کرده!!!که قرآن وحشی گری را ترویج می کند…قرآن در تمامی جاها به پیامبر همین توصیه را دارد و باز هم با توجه به کامنت پیشین جایی که به حقوق مردم و مسلمین تعدی می شود فرمان جهاد می دهد،فرمان کشتار!!!که بخاطر دین و کیش و آیین به هم تعدی نکنند،این کجایش بد است؟؟؟شما اگر بخاطر دین نداشتنت من به شما حمله کنم شما می ایستی و مرا نگاه می کنی یا اگر وحشی گری کردم شما هم دور از جون وحشی گری می کنی؟؟؟ایکه این حق رو به مسلمانان داده که از خودشون در این موارد دفاع کنند،بد کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیه ی 5 سوره توبه : و هر گاه یکی از مشرکان به تو پناه آورد!!!که از دین آگاه شود به او پناه ده تا کلام خدا بشنود و پساز شنیدن سخن خدا او را بی هیچ خوف!!!!به مأمن و منزلش برسان!!!!!!!زیرا که ین مشرکان مردم نادانند….اوج مهربانی رو شما نه تنها در 14 قرن پیش بلکه برای همین امروز هم می بینید…این آیه چه چیز بدی را در ذهن شما متبادر کرده که به این چنین خدایی معترضید؟؟؟که چرا به مشرک که برای او شریک قرار داده-یعنی خدایی او را زیر سؤال برده-فرصت می دهد و می گوید بیا و بنشین و سخن را بشنو و بعد هم او را بدون ترس-چه خود،چه او،بیشتر منظور مشرک است-به منزلش برسان…این کجایش بد است.؟؟؟این بهترین نحوهی برخورد با کسی نیست که مخالف یک عقیده است؟؟؟
در مورد آیات مربوط به زنان : باز هم همان سخن قبلی،زنی را که آدم حسابش نمی کردند نه نصفآدم به قول شما،بدنیا که می آمد در گورش می کردند در آن زمان!!!با چیزی که در حد درک آنان باشد!!!!!!!!!!!!!!!!راضی می کند که زن را حداقل به اندازه ی کشتزاری که برایش سودمند است ارزش گذاری کند،این بد بوده؟؟؟شما این حکم رو امروز نمی تونی دیگه بهشهمون دید 14 قرن پیش رو داشته باشی،من با همون نصف آدمی که شما می گی هم مشکل دارم،اما کلام قرآن در آن زمان و آن شرایط برای کسانی که زن را یا می کشتند یا کنیزش می گرفتند و یا هرجا می دیدند ترتیبش را می دادند!زیاده از حدشان نمی دانید؟؟؟ا
در مورد شهادت زن و مرد…من خودم در این قضیه که این آیا درست است یا غلط همچنان مشکوکم نه به عنوان یک مرد بلکه به عنوان دفاع از حق…اینکه زنان دچار احساسات بیشتری هستند نسبت به مردان ،مورد غیر قابل انکاریست،اینکه زن از مرد از لحاظ جسمانی ضعیف تر است هم-یعنی تحت زور قرار گیرد-،آیا چنین حکمی باز هم خیلی غیر معقول به نظر می رسد؟؟؟حداقل برای آن زمان؟؟؟؟؟
در مورد زمین و …شما گالیله را که زمانی بعد از این هاست را نگاه کنید،در دادگاهش چه می گذرد….حال برای عرب جاهل از میلیارد حرف بزنید!!!!از اینکه اول کدامست بگویید،عرب جاهل چقدر می فهمد؟؟؟شما به یک بچه ای که تازه بدنیا آمده در مورد کهکشان راه شیری توضیح بدهید می فهمد یا چیزی که می بیند؟؟؟–البته مسلماً در این وادی توضیح کارشناس این قضیه،یعنی کارشناس قرآن،مسلما!!!بهتر از من خواهد بود.
آیه ی 13 سوره سجده :
و اگر ما به مشیت ازلی می خواستیم هر نفسی را به کمال هدایتش-به جبر و الزام-می رساندیم،ولیکن وعده ی حق و حتمی من این است که دوزخ را البته از جن و انس(کافران)پر سازم …
من نمی دانم شما چطور چنین برداشتی از این آیه داشتید….کجا بحث تقدم و تأخر دوزخ است؟؟؟اینکه هر انسانی را در انجام نیک و بدش مختار می کند-چیزی که امروز در جامعه نداریم و به زور مسلمان سازی می شود و مسلمان شناسنامه ای تحویل می گردد-و می گوید که اگر اجباری بود،خودم می توانستم اجباراً همه را براه خودم بیاورم-یعنی کسی هم این حق را ندارد اینکه حق من است؛یعنی کسی حق ندارد دیگری را به زور به نظر خودش بکشاند-و اینکه بهش و جهنم مسؤل انسانی ندار د که مجبور کند کسی دیگر را که براهی برود،این بد است؟؟؟؟آیا این مختار کردن بد است؟؟؟شما در ایده آل ترین جامعه ی دنیا غیر از این می خواهید؟؟؟
این که خدا تجدید نظر می کرد،نه !!!مسلماً احکامش را خودش!به روز می فرستاد…دیگر در مورد عنکبوت و نحل نمی گفت،چیزی که امروز مردم نسبت به آن جهل نشان می دهند و برایشان قابل درک تر است را می گفت،هر چند که در همان عنکبوتش هم بعد از 14 قرن هنوز اندکی درست تأمل نکرده ایم-بیشتر از همه خودم رو می گم-
این بحث 6 روز که فرمودید از شما بعید بوده!!!چرا؟؟؟چون مگر ابتدای جهان رو کسی می دونه؟؟؟؟اولاً…شاید 6 روز بوده و این کلمات برای میلیاردها سال بعد گفته شده باشدکه با حساب و کتاب شما هم غلط نشود….ثانیاً : بارها نشدیه ایم بحث از روز به نظر نمی رسد،بحث از 6 دوره ی زمانی است که می تواند 6 تا یک میلیارد سال باشد!!!(به عنوان مثال عرض شد .)
در آ[ر باید بگم،اون روزی که حس کردیم خیلی چیزارو از این دنیا فهمییم کافیه به بعضی آدمای نابغه تر از خودمون نگاه کنیم-در حد دید خودمون-از هر مبحثی،از اینشتین گرفته تا هر دانشمندی که بگویید،از بزرگترین فیلسوف ها،پس انسان چیزیست که کامل نیست،همیشه ای که آینده ای دارد که هنوز نیامده را داردکه چیزی را در آینده خواهد گفت که برای من امروزی غیر قابل درک خواهد بود…و این انسان نمی تواند روزی را پایان داشته های خودش بداند که فلان حکم امروز دیگر تا پایان دنیا کافیست بایدبه منبعی وصل شد که زمان براشی معنا نشود،قبل و بعدش نداشته باشد،ساری و جاری باشد و نسبت به همه ی احوال آگاه…
توصیه دارم این بحث رو بیخیالش شیم،نه اینکه نشود بحث کرد،بحث بیهوده ای به نظر میاد…شما از دیدی نگاه می کنید کهمن هر چه بگویم شما دید خودتان را خواهد داشت و این بد نیست ،بدیش در بحث کردنیست که نتیجه ای نخواهد داشت-البته بازم اینم بد نیست:D…
موفق باشید
ناگهان بالتازار گفت:
ايمان جان
من هم در مورد اين 124 هزار پيامبري كه به قول شما صاحب شريعت بودند هميشه برام اين سئوال پيش اومده كه :
اين عدد رو اولين بار كي كشف كرده؟
در قرآن آمده يا همون آخوندها گفتند؟
مستندي داره يا نه؟
كجا ميشه اسم 200 نفر از اين 124000 رو پيدا كرد؟
ناگهان بالتازار گفت:
كاش sinderela هم نظرش رو در اين مورد بگه !!!
sinderela گفت:
124000پیامبر صاحب شریعت نبوده اند پیامبران صاحب شریعت همان پیامبران صاحب کتاب اند درضمن دوست عزیز این سوالهای فرعی مشگلی رو حل نمیکنه
ناگهان بالتازار گفت:
خوب اين سوال كه فرعي بود و نيازي به پاسخ نداشت.
لطفاً سوالات اصلي را خودتان مطرح كنيد، خودتان هم جواب بدهيد.
فكر كنم اينطوري جالب تر ميشه، نه ؟؟؟
🙂
ناگهان بالتازار گفت:
راستي يك سئوال فرعي ديگه به ذهنم رسيد:
توي كدوم انجيل گفته شده كه كسي بنام محمد بعد از مسيح مياد و پيامبر خداست؟؟؟
آدرس بدين خودم ميرم ميخونم. نيمخواد برام مقاله بنويسيد.
(هم تورات دارم هم 4 انجيل رو ، توي هيچكدوم حرفي به ميان نيومده ـ حرفهايي كه از منجي زده شده، همان مسيح بوده ـ به نفر بعدي اشارهاي نشده!!!)
ناگهان بالتازار گفت:
جوابش انجيل برنابا ست. همون انجيل تحريف شده اي كه هي توي سر مسيحيان ميزنيم كه كتاب مقدسشان تحريف شده!!!!!!!!!!!
نسخه بامزه اي از كمدي ـ الهي دانته (جدي ميگم)
يك انجيل تقلبي كه حتي مسيحيان صحتش رو تأييد نميكنند، اونوقت به عنوان حجت و آيه و دليل بر پيامبري محمد ازش نام برده ميشه. فقط گفتم شايد بعضيها بخوان بدونند.
براي همين گفتم
🙂
Ana گفت:
Islam did guide people towards a more human way of living 1400 years ago but I dont think it should be the solution now and most importantly no one should be forced into it….just because am a born from Muslim parents I should not be a Muslim…how fair is this????
آریو گفت:
خدای من! نسوان تو داری از اسلام دفاع میکنی؟ با چیزهایی که راجع به اروتیک بودن ظاهر سینهها توی عکس بالای وبلاگ میگفتی و خیلی حرفهای دیگرت فکر میکردم شاید ماتریالیست باشی!:دی
این رو جدا خودت نوشتی؟ شوخی میکنی؟
بابا دستت درد نکنه. ایول:)
آریو گفت:
آها دوزاریم یه خورده دیر افتاد:دی فهمیدم:پی
دارم فرار میکنم قبل اینکه بیای دنبالم:دی
کورش(حجت الاسام سابق-رضی الله عنه-) گفت:
اول اینکه من با شما مشکل ندارم چون اگه معنقد به جدائی دین از حکومت باشی خودش خوبه و من در صدد نیسم به باورهات بتازم.اما بدان فرزند تو و یا چند نسل بعد از تو بی شک این اعتقادات مذهبی که ریشه هایشان به هزاران سال قبل میرسد را جز افسانه های پیشینیان تلقی خواهند کرد چرا که اندیشه در جریان است و بشر بسوی تکامل ذهنی پیش میرود
منم حوصله بحث ندارم چون کسی که فکر کنه حقیقت پیششه هیچگاه با دیدی باز به مسائل برخورد نمیکنه اما داداش من یه سوال دارم.اگه من یه کتاب چاپ کنم و توش بنویسم کائنات در 6 روز بوجود اومد بریشم میخندی یا میری سفسطه میکنی و میگی منظور از روز 6 دوره استاما اگه یه عاقل پیدا بشه ازت میپرسه که نویسندش خودش نفهمید شما چه جور فهمیدی..نمیشد الله محترم جا روز میگفت دوره؟ضمنا در کدام فرهنگ لغت عربی یوم را دوره معنی کرده و چرا تا قبل از آگاهی بشر تا 100 سال پیش از عمر کائنات تو 1300 سال پیش یه مسلمان از مفسر و مفتی و آیه الله برای یکبار هم نگفت منظور از 6 روز 6 دوره است همچنین اگه روز معنی دوره هم میده که گویا هر دوره هم باید چند میلیارد سال باشه پس تو همین قران خیلی جاها حرف از چندین ساله.مثلا 100 سال پس طبق تعریف شما 100 سال باید میلیاردها میلیارد سال معنی بده.
قربونت اینها را از تورات گرفته و نویسندگان توراتم از آشوریها و بابلیها.اینقدر حرفای غیر علمی تو این قران هست که من یکیشو آوردم خواسی بگو بقیشم میارم.
خیلی واسم جالبه حتی اگه انیشتین تو یه کتاب مثلا میگفت شهاب سنگها تیرهای خدا هستند تا کسی از کاخش استراق سمع نکنه و شما این حرفو میشنیدی به ریش نویسندش میخندیدی یا میرفتی ثابت کنی نویسندش منظورش چیز دیگه بوده.
مثلا فکر کن به یه کنفرانس جهانی دعوتی و یا در ناسا مشغول کار و اونجا بشینی از این حرفا بزنی باور کن سریعا بجرم توهین بخرد و شعور انسانها بیرونت میکردن.
جالبیش اینجاس که میای اعتراف میکنی اینها برا عربها 14 قرن پیشه و اگه قرار بود امروز کتابی بیاد غیر این بود پس نه شما عرب 14 قرن پیشی نه نوشته ها این کتاب امروزین.پس چرا دو دستی چسبیدی بهش.باور کن تو 1 ماه من میتونم با این بی سوادیم یه کتاب بنویسم که از هر نظر بهتر از قران باشه و یه کلمه هم از کشتن و سر بریدن حرفی نزنمتناقضم نداشته باشه .آیا شما میای کتاب منو با قرآنت عوض کنی؟
چرا جا آیه 5 توبه رفتی آیه 6 را آوردی؟آیه 5 میگه ماهها حرام تمام شد برو کمین کن و بکش.جمله امریست یعنی محمد کشتار را شروع کنه.
حالا دکانداران دین یه حرف بی مغزی گفتن که زنانشان را زنده بگور میکردن اولا مگه این دخترا را پدرشاون میزائیدند.پس ماماناشون از تخم ملخ بودن یا شتر.تو این 14 قرن یه زن نامدار اسلامی مثه خدیجه که آزاد باشه و تجارت کنه نداشتیم در این جهان منور اسلامی. در عصر بقول شما جاهلیت زنان شاعره هم بسیار بودند و حتی زنانی که ادعای پیغمبری داشته اند و…
من بت حق میدم.بر انسان بیشتر ترس از ناشناخته حکم میرونه.داداش من محمد و الله او در مکه حرفاشون بد نبود چون قدرت سیاسی و حکومتی نداشت.اما تو مدینه جریان فرق کرد.الله تو مدینه حرفهای قبلیشو پس گرفت .جریان ناسخ و منسوخ اصلا میدونی چیه.یعنی آیه ای اومده قبلیشو منسوخ کرده.یعنی الله فهمیده آیه بقول خودش بهترشم هست که بفرسته یعنی قبلی منسوخه و بی اعتبار.وقتی میگم الله یا مست بوده یا خوابش میمده آیه نازل میکرده واسه همینه دیگه.
بازم میگم اگه این سخنان از هر کس دیگه بود قبول نمیکردی اما اعتقاد و ترست نمیذاره خرد گرایاینه بررسی کنی
تو تورات هست که خدا یا یعقوب کشتی گرفت و اتفاقا یعقوب خدا را به زمین میزنه و باسن خدا را هم میبینه؟این سخن را زود رد میکنی و مسخره میدونی
میدونی چرا؟چون بی تعصب با خردت میسنجی و میفهمی یه حرفه پوچه.اما یه یهودی معتقد دقیقا مثه دفاع شما از قران اونو باور داره چون فکر میکنه این کلام مقدسه و از طرف یهوه اومده و با برهانهای خودت از اون دفاع میکنه و شایدم تفسیر کنه.شاید بگب تورات تحریف شده اما هیچ یهودی اینو قبول نداره همانطور که اگه اونها بگن قرآن تحریف شده شما قبول نداری و علت هر دو نیز پذیرش بدون دخالت دادن خرد انسانیست.
گذار از باورهای تلقینی و موروثی سخته همانجور که من زمانی صلوات فرستادنم ترک نمیشد.اما بی تعصب نگریستن به موضوعات اونهم موضوعات دینی بسیار سختره و امیدوارم کمی بجای توجیهات و سفسطه های پوچ ملائی برای دفاع کردن آگاهیتو از قران و محتوای اون افزایش بدی
این چند کتاب بد نیست دوستان بخونن.صرفا پژوهشی هستند و هیچ توهینی هم درش نیست
1: 23 سال از علی دشتی
لطفا 23 سال را که میخونی فکر کن نویسندش میخواسه بت دروغ بگه پس خواهشا یه قران بذار کنار دستت و نوشته های کتاب را با قران چک کن.من همین کارو 10 سال پیش کردم
2: تولدی دیگر از شجاع الدین شفا
3: قرائت قرآن غیر دینی از رضا ایرملو
4:بازیابی فرهنگی از شجاع الدین شفا
5:کنکاشی در اسلام و سیری در تحریف قرآن از ک.آهنگر
6:و بشر خدا را آفرید از دکتر شفا
البته کتابهای دیگه ای هم هستند اما فعلا همینها کافیند.
واسه دانلود میتونید به این سایتها مراجعه کنید
http://www.mamnoe.wordpress.com
adabestanekave.com
ضمنا من میگم 124 میلیون پیغمبر نازل شده مثه شما هم دلیلی در اثباتش نمیبینم.خود ملتهای دنیا والا تا اونجا که من میدونم نه در تاریخشون و نه در تاریخ مذهبیشون خودشون از وجود این پیغمبرها بی اطلاع هستند.50 الی 60 تا تو یهود هستند که طبق تورات خیلی هاشون فاسد و همجنس باز بودن.عیسی هم یه مصلح بود.محمد هم یکی که ادعا دریافت وحی کرد.حالا بگیر 100 تا.بقیشون کی بودن کجا بودن.بشر که تا 2500 الی 3500 سال پیش پرستش چند خدائی داشته.بیشتر بعد از قبول مسیحیت از سوی رومیها تک خدائی گسترش پیدا کرده هر چند صدها سال قبل تر در ایران و بعضی مناطق مرسوم بوده ولی اکثر ملتها خدایان متعددی داشتن پس این 124000 تا نهایتا باید از 4000 سال پیش اومده باشن.گویا الله یادش رفته واسه انسانهای قبلی پیغمبر پست کنه تا فقط الله را بپرستندتو 4000 سال 124000 پیغمبر ارسال شدن و از بد حاثه 99/99% از اونها ناشناس موندن و هیچ ملتی از وجود اونها خبر نداره.براشون یه روضه حسین باید گرفت.حالا 124001 پیغمبرم مطمئنی نبوده.شایدم یکی کمتر بوده ها.
در اثبات ماوراء الطبیعه بودن اندیشه های مذهبی حقا که درخت خرد در کویر ایمان و تعصب میخشکد(خودم)
اگه کمی به طنز گزائید قصد جسارت نداشتم و خیلی هم ساده نوشتم.
آریو گفت:
این مطلبم رو بخونید چندان بیربط به بحث این پست نیست:
آریو گفت:
راستی کورش خان، دیدم به روز در توضیح نحوه آفرینش بدجوری گیر دادی. بر اساس نظریه نسبیت زمان متغیره. این رو یادت نره!
کورش گفت:
تقدیم به دوستداران اهلبیت علیهم اسلام
همانا ما از تبار قریشیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانیان.روشن است هر عرب از هر عجم(ایرانیان) بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما بدتر است.ایرانیان را باید دستگیر کرد و بمدینه آورد،زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت
حسین بن علی نقل از کتاب «سفینه البحار و مدینه الاحکام و الآثار» شیخ عباس قمی(نویسنده مفاتیح الجنان) صفحه 164
فکر نمیکنم شیخ عباس قمی خواسته باشه حسین را نزد ایرانیان دشمن جلوه بده.بیچاره خرد خفتگان شیعه ایرانی که او را شفیع روز قیامت بر گزیده اند غافل از آنکه وی دشمن آنان در همین دنیا بوده است.
امام جعفر صادق داخل پرانتز ع
…..من در حالی که ثروتم از اهل مدینه بیشتر است باز از شما پول میگیرم زیرا هدفم اینست که شما پاکیزه شوید
نقل از کتاب اصول کافی نوشته کلینی پدر فکری مذهب شیعه صفحه488-489
نهج البلاغه خطبه 234 از علی بن ابی طالب:
علت گوناگونی آدمیان گوناگونی سرشت آنهاست زیرا آدمیان در آغاز ترکیبی از خاک شور و شیرین ،سخت و نرم بوده اند.پس آنان به نسبت نزدیکی خاکشان بهم نزدیک و به اندازه دوری آنها از هم متفاوتند.یکی زیبا رو و کم خرد دیگری بلند قامت و کم همت یکی زشت و نیکوکار و …..
لولیتا و سامانتا برای ما مشخص نمایند خاک تشکیل دهنده آنها شور بوده یا شیرین و یا سفت و یا سخت.من فکر کنم شماها اصلا از خاک تشکیل نشدید بلکه از پر غو هستید!! نه؟؟؟
کورش گفت:
تقدیم به دوستداران اهلبیت علیهم اسلام
همانا ما از تبار قریشیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانیان.روشن است هر عرب از هر عجم(ایرانیان) بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما بدتر است.ایرانیان را باید دستگیر کرد و بمدینه آورد،زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت
حسین بن علی نقل از کتاب «سفینه البحار و مدینه الاحکام و الآثار» شیخ عباس قمی(نویسنده مفاتیح الجنان) صفحه 164
فکر نمیکنم شیخ عباس قمی خواسته باشه حسین را نزد ایرانیان دشمن جلوه بده.بیچاره خرد خفتگان شیعه ایرانی که او را شفیع روز قیامت بر گزیده اند غافل از آنکه وی دشمن آنان در همین دنیا بوده است.
امام جعفر صادق داخل پرانتز ع
…..من در حالی که ثروتم از اهل مدینه بیشتر است باز از شما پول میگیرم زیرا هدفم اینست که شما پاکیزه شوید
نقل از کتاب اصول کافی نوشته کلینی پدر فکری مذهب شیعه صفحه488-489
نهج البلاغه خطبه 234 از علی بن ابی طالب:
علت گوناگونی آدمیان گوناگونی سرشت آنهاست زیرا آدمیان در آغاز ترکیبی از خاک شور و شیرین ،سخت و نرم بوده اند.پس آنان به نسبت نزدیکی خاکشان بهم نزدیک و به اندازه دوری آنها از هم متفاوتند.یکی زیبا رو و کم خرد دیگری بلند قامت و کم همت یکی زشت و نیکوکار و …..
لولیتا و سامانتا برای ما مشخص نمایند خاک تشکیل دهنده آنها شور بوده یا شیرین و یا سفت و یا نرم.من فکر کنم شماها اصلا از خاک تشکیل نشدید بلکه از پر غو هستید!! نه؟؟؟
ناگهان بالتازار گفت:
منظورش « قو » بود !!! زياد سخت نگيريد !!!
sinderela گفت:
اگرفرض را براین بگیریم که واقعا امام حسین چنین چیزی گفته باشه که قطعا چنین چیزی نیست زیرا ایرانیان اهل بیت را گرامی میداشتند ونمونه بارزان امام رضاست شما چرا از این همه سخنان ان بزرگوار رفتی واین جمله رو اوردیو علم کردی واقعا مشکلت چیه
پارسا گفت:
به نظر من افراط گرایی یا بنیادگرایی یا رادیکالیسم به دو دسته تقسیم میشه:
1-بنیاد گرایی دینی
2- بنیادگرایی ضد دینی
هر دوی اونها هم مثل هم عمل می کنند و میخوان سر به تن دیگرانی غیر از خودشون نباشه.
بنیادگرایی دینی به ترور و استبداد منتهی میشه و نمونه اش هم مجاهدین خلق، فدائیان اسلام، القاعده، جندالله، حکومت طالبان، و نمونه های بارزتری که خودتون بهتر میدونید ….
بنیادگرایی ضد دینی هم به ترور و استبداد منتهی میشه، مثل: خمرهای سرخ، حکومت شوروی، حکومت چین، …
بنیادگرایان دینی هر کسی رو که مثل اونها فکر نکنه، یا کاملا مثل اونها فکر نکنه، کافر میدونن و خونش رو حلال. بنیادگرایان ضد دینی هم هر کسی رو که کاملا مثل اونها فکر نکنه و با دین و دینداران دشمن خونی نباشه، مسلمون و دیندار و … میدونند. این وسط میمونند کسانی که ضمن اعتقاد به مذهب یا لامذهبی خودشون برای دیگران هم این حق رو قائلند که عقیده خود رو داشته باشند. اینها از شنیدن عقاید دیگران، رگ گردنشون بیرون نمیزنه و سعی نمیکنند که عقیده خود رو به همه عالم و آدم تحمیل کنند. هر چند ممکنه بعضی وقتها در رد عقیده طرف مقابل و تبیین دیدگاه خود بحث و استدلال هم بکنند. اما قصد تحمیل اعتقادات خود رو ندارند. روی دیدگاه خودشون هم تعصب ندارند و ممکنه با مطالعه بیشتر اعتقادات خود رو تعدیل کنند یا حتی به کل کنار بگذارند.
sinderela گفت:
فکرکنم خودت جزو دسته اخری که با مطالعه بیشتراعتقادتواول تعدیل وسپس خیال خودتو راحت کردیو یک لگدزدی زیرش خسته نباشی جناب تحلیل گرا… پارسا بودنم خودش عالمی داره
eghtesadesabz1 گفت:
قدس 89
گیتی گفت:
بنده همینجا بعنوان یک خواننده کامنت های این پست از هر دو گروه و شاید چند گروه شرکت کننده در این بحث تشکر می کنم… چشم هایمان هم باز شد هم از حدقه درآمد، مغزمان هم هکذا…اما بسیار بهره بردیم ، واقعا دست مریزاد به همگی…
اما با اجازه من دو کلام با این آبجی همای عزیزمون که خیلی هم دوستش دارم حرف دارم….
هما جان…همای عزیز
تو پاسخ هیچ کس را دادی، اما من روی سخنم فقط با توست، که اینجا بسیار گفته و شنیده شد از هر دو طرف با استدلال و مرجع و ما هم استفاده کردیم…
اما نکته اصلی اینجاست، من با آدمی شبیه به تو نه فقط از روی این نوشته ، که از تمام چیزهایی که از تو فقط همینجا خوانده ام ، می توانم در یک کشور، در یک شهر، در همسایگی به آسودگی زندگی کنم..( تورو نمی دونم، چون من هم سگ دوست دارم هم سگ اخلاقم !) ، با اینکه عقاید دینی تو، دلایل تو و منطق و استدلال تو در دفاع از این دین برایم نامفهوم و غیرقابل قبول و باور است… یکبار هم به تو گفتم ، انسانیت موجود در کلام تو و برداشت تو از دین از وجه غالب انسانی و منش انسانی توست نه از دین تو… اما شاید با آدمی شبیه به نویسنده متن قبل با اینکه موافق دید و نظرش هستم نتوانم…
دین باوری یک نیاز است، تا زمانی هم که این نیاز وجود دارد پیروانی دارد، من این نیاز را به هر دلیلی در خودم کشته ام، تو به هر دلیلی به آن بال و پر داده ای، هیچکدام هم بدلیل نیاز یا بی نیازیمان به این مقوله برتری بر دیگری نداریم….من با هیچ منطق و استدلالی نمی توانم تو را از دینت روی گردان کنم چون یقین تو در حال حاضر نیاز توست، تو هم با ارجاع به هیچ کتاب آسمانی و شخصیت مقدسی نمی توانی حقانیت این دین را بعنوان مرجع شیوه زندگی در دنیای امروز ثابت کنی چون برآیند واقعیت های تاریخی و اجتماعی و نتایج آن من را به یقین دیگری رسانده است و تقدس برای من با وجود انسان هایی چون باخ، حافظ، انشتین، مولانا، گالیله، ونگوگ، موتسارت و داوینچی و همه آنهایی که میدانی و می شناسی چه در گذشته ای دور و چه در زمان حاضرمعنای دیگری دارد…
همیشه زمان سخن گقتن، فکر کردن، ساختن، نوشتن، به این فکر کرده ام که چه چیزی می خواهم بگویم که دیگران قبلا نگفته اند، به حرف های خودت و جواب های دیگران چه موافق و چه مخالف دقت کن، همه ی این حرفها قبل از تو و من و دیگران بارها و بارها گفته شده و شنیده شده است، تمام این ارجاعات به منابع و کتب تاریخی و دینی و بخصوص قرآن، در بحث ها و محافلی به مراتب آزادتر و به مراتب پخته تر و به مراتب مفصل تر گفته و شنیده شده است، نتیجه چه بوده؟ کسی که به دنبال کشف واقعیت باشد خودش آن را می یابد، خودش باید آن را بیابد…
اصلا به کسی چه ارتباطی دارد که تو یا من یا هر انسان دیگری چه چیزی را قبول دارد یا ندارد، که بیایم به تو ثابت کنم محمد زنباره بوده یا نبوده ، یا ایه های قرآن بی سر وته است و خداوند قادر و توانا حتی بنده ی ناچیز بدبخت گناهکار خود را هم در کتاب آسمانی لعن و نفرین می کند که بریده باد دو دستت ، یا محمد چه ارتباطی با میسیونر مسیحی در سفرهای شام داشته و قران کی سوزانده شده و کی نوشته شده و … و اما او چه موهبتی برای عرب جاهلی صحراهای حجاز در 1400 سال پیش بوده است …، همه این حرف ها و بحث ها با منطق و استدلال شاید بتواند دید من وتو را بازتر کند و یا تلنگری برای بازنگری هم برای من هم برای تو شود..
اما از دید من گرفتاری جای دیگری است، نگاه و برخورد «حق به جانب» اکثر معتقدین به هر نوع ایدئولوژی در هر دوره ای مشکل ساز است، همان که دانشمندان را به جرم ساحره بودن و جادوگری می سوزاند، همان که اندیشمندان را در دوره استالین آواره و دربدر و زندانی و اعدام می کرد، همان که امروزدگراندیشان کشور من و تو را می تواند مهدورالدم اعلام کند…
دین یا هر نوع ایدئولوژی اگر قدرت پیدا کند به گواه تاریخ هیچ نظرو اندیشه دیگری را برنمی تابد، دین چیزی نیست که بتواند تصحیح و بروز رسانی شود و بازهم به گواه تاریخ معاصر بروز بماند ، تفسیرها و تعبیرهای متفاوتی ازآن می شود که براحتی هر آنچه را که بروز شده برمی گرداند به 1400 سال پیش یا حتی قبل تر…
من از تو به عنوان یک انسان دیندار و دوستان دیگر با اعتقاد تو، فقط یک چیز می خواهم، اینکه بپذیر که دین تو فقط یک فریضه شخصی نیست، وجه اصلی و غالب این دین که همان وجه سیاسی آن است را بپذیر… اینکه تو به جدایی دین و سیاست اعتقاد داشته باشی کافی نیست، باید بگذاری و اجازه دهی دین تو نقد شود یا درباره اش صحبت شود، به هر شکلی به هر شیوه ای، واژه تقدس و توهین را حذف کن… این هم تو را و هم من را نجات می دهد…فقط به این شکل این دین و یا هر ایدئولوژی آنقدر قدر قدرت نمی شود که زنجیری به پای تو و من شود و شرمندگی برای هر دوی ما به بارآورد…
هما جان، آخرش را برایت می گویم گرچه می دانم خوشایند نیست، من زمانی تو را باور می کنم که بتوانی من را از مهدورالدم شدن نجات دهی و بساط دکانداری دین را برچینی، که اگر کسی کتاب مقدس تو را به شکل دیگری نوشت و جلد دوم آن را چاپ کرد یا حتی سوزاند خون به چهره تو نیاید (البته اگر تنها نسخه موجود نباشد که آنوقت من هم عصبانی می شوم !)، اگردشنامی به معصومین داده شد تو عصبانی و خشمگین نشوی، اگر کاریکاتور محمد کشیده شد نترسی که حرمت ها شکسته شده…نترسی که دین بر باد رفت…آنوقت من می توانم به این باور برسم که دین تو یک فریضه و یک باور شخصی است..
معنی حرف من این نیست که من می خواهم یا می توانم حریم تو و یا اعتقادات تو را بشکنم، امیدوارم معنی حرف من را درک کنی و برداشت نادرست نکنی… اما تا زمانی که عقیده تو جایگاهی آسمانی و غیرقابل دسترس دارد، هر زمان جان و مال و وجود کسانی که جز تو فکر می کنند در خطر است، هر زمان و در هر دوره ای به یک دلیل و به یک شکل…
هما گفت:
گیتی عزیز
قبل از اینکه جواب سوالت رو بدم یک توضیح رو به همه بدم و اون اینکه دو شب پیش که متن خنجر درج شد بعلتی که جای کامنت نداشت من ای متن رو با یک مقدمه و موخره در ذیل مطلب سامانتا گذاشتم و در انجا گفتم من نه عالم به دین اسلامم نه ادعایی دارم این حرف ها فقط نظر منه که بسا میتونه نادرست باشه و اصلا هم نمی دونستم قراره صفحه اول ثبت بشه و گرنه حتما دقت میکردم ….و بخاطر همین عجله و عصابانیتی که از توهین های متن اومده بود من ناخواسته ( نه ندانسته ) اشتباها نوشتم رسول در 40 سالگی ازدواج کرد که همین جا از همه بخاطر این اشتباه معذرت میخوام …نه عزیزان محمد در 25 سالگی ازدواج کرد
اما گیتی عزیز
من شخصا برای دین تقدسی قایل نیستم اصل پیشرفت اسلام در تاریخ به دمکرات بودن ان است وقتی دینی شرط پذیرش انرا تحقیق و رسیدن به اینکه کاملترین است میگذارد پس یعنی برای عقل و منطق ارزش قایل شده و این یعنی تو ازادی در مورد جز جز دین بحث کنی و نظری داشته باشی حتی تو ازادی که ان را بپذیری یا نه (میدونم الان خیلی مصداق ها بعنوان جواب توی ذهنت وول میخوره اما این عروس هزار دامادی که امروزه به اسم دین سر هرکوی فریاد میکنند ان اسلام ناب نیست اسلام بنظر من یعنی قران و سیره رسول )
دین اسلام در این 1400 سال انقدر با خرافات و جعلیات امیخته که بسیاری از اصولی که امروز اسلامی میدانیم در اصل نه تنها اسلامی نیست که کفر محض است مثلا ایا میدانی وقتی علی ضربت خورد پزشکی یهودی (یا نصرانی به هر حال مسلمان نبود )را بالای سر علی اوردند؟ بعد ما امروز میرویم دخیل به حضرتش میبندیم که بیا ما را شفا بده ؟؟؟ از طرفی این یعنی یهودی مطرود و مذموم نیست که بالای سر خلیفه اسلام می اورند ….یا میدانی این که می گویند اگر مرجع تقلید نداشته باشی دینت قبول نیست از قاجاریه و شیخ انصاری باب شد و قبل از ان مرجع تقلیدی معنی نداشت؟یا در اذان قسمت * علی ولی الله * از صفویه به اذان شیعیان وارد شد؟
حالا کافی است تو یکی از این حرف ها را جایی بزنی تا گردنت را بزنند انهم در اسلامی که اساس در بحث و عقل و منطق است
اا اینکه چرا میگوییم دین امری است شخصی….. عزیز تمام این ستم و جوری که ما امروز در این مملکت میکشیم بخاطر اینست که به اسم دین ..دروغ و ریا و ستم را توجیه می کنند
1400 سال پیش ملت بصورت قبیله ای اداره میشدند ارتباطاتی وجود نداشت اما الان در این زمان دنیا طور دیگری است الان نمی شود با قانونی که قبیله را اداره میکرد یک کشور ملیونی را اداره کنی …برای عربی که دختر را شوم میدانست و زنده بگور میکرد را باید با سنگسار میترساندی اما الان که نمی شود همان حکم را پیاده کرد؟ نمی دانم چقدر با فقه اشنایی اما فقه کارش همین تطبیق احکام با زمانه است (کاری که علما؟؟؟ امروز بشدت از ان ابا دارند ) مثلا در عربستان 1400 سال پیش دختر نه ساله بخاطر شرایط اقلیمی و اجتماعی بالغ بود اما در این زمان دختر نه ساله هنوز تا سر کوچه برای خرید هم نمی تواند برود….
اسلام دین اسان و عقلانی است نه دین تعصب و خرافه
من نظرم اینست که امکان تشکیل حکومت اسلامی بدون وجود شخصی معصوم یعنی همین که امروز می بینی ….چرا من و تو نتوانیم کنار هم زندگی کنیم چرا باید تو من را عقب مانده و من تورا کافر بپندارم ؟ دین یک مسله شخصی و سلیقه ایست…. کی گفته نمی شود دین را نقد کرد؟ اصلا دین برای نقد کردن است جای تحقیق است اصلا اگر تو دین را بپذیری و در موردش تحقیق نکرده باشی و به این نرسی که دین اسلام کاملترین دین است که اسلام تو قبول نیست
گیتی عزیز این را هم بگویم که من تاکنون ندیدم بحث مذهبی سرانجامی داشته باشد الان میان این همه نظر و کامنت ایا مسلمانی بی دین شد ؟ یا بی دینی مسلمان؟
باید به هر عقیده و دینی احترام گذاشت و توهین نکرد….اصلا مگر میشود به سلیقه خصوصی افراد توهین کرد؟ اسمش روش است… شخصی
گیتی گفت:
هما جان …
فقه اسلامی انواع دارد، کدام مد نظر شماست؟ اهل سنت، اهل تشیع، ولایت مدار، شریعت مدار، کدام را می گویی؟ …. وقتی به نظرت اسلام یعنی قرآن و سیره رسول ، چگونه به تطبیق احکام با زمانه معتقدی؟ ، اگر تقدس را قبول نداری چگونه به وجود معصوم معتقدی؟
من بحثی ندارم هما جان، بحث مذهبی به این دلیل به نتیجه نمی رسد که مذهبیون بر اساس ادله عقلانی به باور خود نرسیده اند، ایمان و باور قلبی دارند، کما اینکه آخر صحبت چند نفر اینجا به این رسیده که مثلا » چرا از این همه سخنان آن بزرگوار رفتی این جمله را آوردی، مشکلت چیه » یا «این سوالات فرعی مشکلی را حل نمی کنه » یا «میشه دین دستور جهاد نداشته باشه اونم دینی که با ظهورش پایه های امپراتوریهای بزرگ رو بلرزه دراورد» و مشابه آن….
بنمایه حرف من بحث استدلالی نبود ، فکر می کنم به اندازه کافی منطق و استدلال و مباحث تاریخی در بحث های دوستان دیگر مطرح شده که اگر پاسخی داشتی باید به آنها میدادی… بحث های اعتقادی آخرش همینه معمولا، نهایتش اینکه دو طرف خسته می شوند و باز هم موسی به دین خود عیسی به دین خود…مگر اینکه تلنگری باشه یا آگاهی بده.
تو دینت را دوست داری، تحقیق هم کرده ای و به این نتیجه رسیدی که دین اسلام کاملترین دین است…این نظر توست، من هم قبول دارم…هما جان من سرم را هم میدم که اعتقاد تو حفظ بشه…
من از تو سوالی نکردم، من عملی تر به قضیه نگاه می کنم، من با توجه به توضیحی که دادم، از تو که به عنوان یک مذهبی آزاداندیش صلح جو قبولت دارم درخواستی را مطرح کردم… ظاهرا جواب تو این است که «نمی شود»، چون بسادگی «اسمش روشه، شخصی» ، کاری هم نداری که این «عقیده شخصی» از صدر اسلام تا حالا همچین شخصی هم نبوده…
خوب راستش نتیجه این» نمی شود» از دید من این می شود، که خونهای زیادی ریخته خواهد شد و بالاخره یکروزی این نمی شود هم مثل تمام نبایدها و نمی شودها، می شود…
و این خوب نیست همای عزیز، نه برای تو نه برای من…
ناگهان بالتازار گفت:
من از مريدان و علاقه مندان هر دونفرم (هما و گيتي عزيز)
بحث شما دو نفر منطقي ترين و متمدنانه ترين بحثي بود كه در بين اين همه كامنت ديدم. (البته از نظر من) اكثر بحثها (حتي بحث خود من) نه تنها به نتيجهاي نرسيد، بلكه بيخودي جبهههاي جديدي تشكيل شد!!!
هدف يادگرفتن گفتمان و همزيستي بود كه مطالب هر دوي شما پر بود از اين قبيل درسها.
البته نظر بنده به نظر گيتي خانم نزديك تر است !!!!
د اينه كه من ميگم گيتي يدونه بيشتر نيست !!! (آخرش حرف خودم رو زدم)
🙂
واقعاً ممنون از هر دو نفر شما !!!
والسلام و عليكم و لنگه كفش ملا توي حلق هرچي گيتي تقلبيه !!!
گیتی گفت:
ناگهان بالتازار جان…
اول که از حسن نظر شما بنده تشکر می کنم زیاد…اینجانب با علاقه بسیار همچنان دارم بحث را دنبال می کنم…تازه رسیده به صحنه های حساسش ..چهار زانو نشستم ، تکون هم نمی خورم !
بعد هم عزیز من ، آخرش حرف خودت را هم می زدی یا نمی زدی با اجازه ات دیشب از همون بالا که می خوندم می آمدم پایین داشتم فکر می کردم، آخه چرا ؟ 🙂
یعنی من الان می گم تارکوفسکی، تو چی می گی ؟ حتما استاکر دیگه….استاکر یا غیر استاکر…ای ناگهان بالتازار عزیز، عمرا تقلبی شیوه نگارش و لحن کلامت و آنچه که می گی را کسی بتونه کپی کنه… حالا هی بیا بگو من این، من اون..
به همین دلیل من به لنگه کفش یا احتمال قریب به یقین نعلین ملا برای فشردن در حلق متقلبین برای اثبات حقانیت خودم نیاز دارم ، اما تو ظاهرا خیر…خلاصه گفته باشم !
میلو گفت:
مرسی گیتی جون، کاش همه مثل تو بودن و مثل تو فکر میکردن.
پارسا گفت:
موافقم. دین باید مورد نقد قرار گیرد و دینداران تقدس دین خود را حداکثر به این معنا بدانند که خود شان حرمت و قدسیت آن را رعایت کنند. نه اینکه دیگران را نیز ملزم به این بدانند که چیزی را که باور ندارند، مقدس شمرند و از گل نازکتر به آن نگویند. هیچ چیز از نباید از نقد و مخالفت مصون باشد.
کورش گفت:
گیتی جان سلام.صد در صد باهات موافقم و نشون دادی که اندیشه ات بسیار پخته و روان است
پارسا خان اگر من میگویم محمد زنباره است با دلیل میگویم.اگر میگویم او انسانیت را در قتلگاه سیاست و قدرت سر براند طبق شواهد تاریخی میگویم
هما و ایمان و… میخواهند معتقد به دینشان باشند ،خوب باشند من مشکلی با یک مسلمان انسانگرا نداشته و ندارم.اما هر مسلمان باید دستکم تاریخ اسلام و زندگی محمد را بداند.
به هیچیک از ما وحی نشده و هیچیک در 14 قرن پیش حاضر نبوده از من گرفته تا شیخ احمد جنتی مدظه العالی و …..تنها مستندات تاریخی در میان ورقه های کتابهای مورخین اسلامی تا اندکی ما را با رویدادهای آنزمان آشنا میکند.قطعیت در قبول یک روش و یا عمل در 14 قرن پیش وقتی برایمان محرز میشود که مورخین و فقیهان و … آن رویداد را به کرات ذکر کرده باشند.
وقتی در همه کتب تاریخی چه مقبول شیعه و سنی نقل شده که 700 الی 900 انسان ولو گناهکار و خطا کار در جلو چشم کودکان و زنانشان سلاخی شدند و جنازه های آنها در گودال ریخته شد(گویا انتقام و اه این کشتگان 60 و اندی سال بعد دامن نوه محمد را در کربلا گرفت و به همین روش سلاخی شدند) آیا این رویداد را نباید یک مسلمان بداند.نباید هما بداند که زنان و فرزندان کشتگان بدستور فرستاده الله در بین سپاهیان تقسیم شدند و همانشب به رختخواب ایمانداران الله رفتند و بسیاری در قبال پول بصورت کنیز و برده فروخته شدند.منطق خشک است میدانم برایتان سخت است پیامبری را که معصوم تصور کرده اید حال اینگونه ببینید،تمام آرمانها و تصوراتتان از او گویا نقش بر آب میشود ولو به راستی و نکو کاری سوگند این محمد از این کارها زیاد مرتکب شد.
بنده نمیگم مسلمان نباش میگم تاریخ دینتو بدور از سخنان در گوشی شنیده شده در پای منبرها بصورت واقعی و آنچه اتفاق افتاده بخون.این مرد ارزش آنرا ندارد که حتی یکنفر پیرو او باشد.باورتان میشود آیه نازل کرد برای ربودن زن پسر خوانده خود و او را با آوردن آیه و اینکه الله گفته از چنگ شوهرش بیرون کشید.
دروغ بده آدم کشی بده ترور کردن بده آآیا اینها را یک مسلمان قبول دارد؟نمیشه آدمکشی برای من یا برای یک مسیحی بد باشه اما برای پیغمبر اسلام نه تنها بد نباشه بلکه از حسنات نیز بشمار بره.کدام عقل سلیم و روحی انسانی میتونه سر براندن یک قبیله در در یکروز آنهم در برابر دیدگان خویشاوندانشان را توجیه کند.کمی صحنه این جنایت را در ذهنتان تداعی کنید.بخدا طالبان داره اسلام راستین را پیاده میکنه.باور کن ما ایرانیها همیشه ظاهری مسلمون بودیم اما اینها خود اسلام را درک کردند.از افغانستان و پاکستان و طالبان و عربستان بگیر و برو جلو.
وضعیت فعلی ایران بناچار چه امروز و چه در آینده ایرانیان را به رویاروئی مستقیم با اصل دین خواهد کشاند.این دین چون بزور به این سرزمین آمده در یک نقطه با فرهنگ و ملیت ایرانیان به تقابل مستقیم خواهد پرداخت0کما اینکه چند بار روبرو گشته).سردمداران این دین از روز اول بنا را بر ایران ستیزی و غارت این سرزمین گذاردند.نباید متعجب شوید که پرچم ملیتان غیر ایرانیست،بناهای تاریخیتان متروکه است و امامزاده های مجعول تبدیل به کاخهای باشکوه شده اند.و نیاید تعجب کنید که شعار جمهوری ایرانی که بار ایرانی بودن دارد این سردمداران را بلرزاند.و نباید تعجب کنید در 14 قرن گذشته این مملکت جز در یکدوره کوتاه هیچگاه حاکمیت ملی را بروی خود ندیده است.آیا تعجب میکنید که سالیانه میلیونها و شاید میلیاردها دلار از حلقوم فرزندان ایرانی به جیب اعراب فلسطین و … میرود در حالی که سیستم آموزشی این مملکت کهنه و پوسیده است.مسخ فرهنگی ایرانیان با هر دروغ و اراجیفی در دستور کار بیگانگان حاکم در این سرزمین بوده و خواهد بود.اگر فکر میکنید تا زمان بیداری ایرانیان و بازیابی فرهنگی آنها سنگسار از این مملکت خواهد رفت اشتباه میکنید.اینها یادگارهای الله است.
پرونده ای که 14 قرن پیش در قادسیه بزور و از خون سرخ ایرانیان بر ضد ایرانیان گشوده شد زمانی باید در فیضیه قم بسته شود.این بدان معناست که اسلام در این مملکت دیگر هیچگاه ادعای دخالت در قانون و ضوابط اجتماعی را نخواهد داشت و تنها بعنوان یک مجرای خاص برای برآورد خواستهای معنوی پیروانش خواهد بود.
روحانیت حاکم فعلی دو افسار را اینک بر گرده ایرانیان دارد یکی حکومت در ذهن و دیگری حاکمیت 30 ساله سیاسی.تجربه تاریخی نشان داده حاکمیت سیاسی دینی وقتی پایان میپذیرد که دستکم حکومت چند صد ساله ذهنی گسیخته گردد.شما هیچگاه نخواهید توانست با مردمی همچنان سینه زن و زنجیر زن و همچنان در انتظار منجی موعود و با زنانی که اصرار بر بردگی و بندگی خود دارند به نبرد حکومتی دستکم 500 ساله بروید که در جان مغز توده ریشه های خود را دوانیده است و تازه دست در کیسه با میلیاردها دلار نیز دارد.لاجرم نگاه کلی جامعه به دین خدا اسطوره ها و شخصیتها و به جهان پیرامون خود میبایست تغییر کند چرا که یا حفظ وضعیت موجود روز بروز از هر نظر به تباهی و ورشکستگی کامل داخلی و بی ابروگی هر چه بیستر خارجی خواهیم رسید.باور کنید هیچ راه دیگری نیست و ملایان نیز خوب این را میدانند و بدین روی در تلویزیون و رادیو و…. با صرف میلیاردها تومان همچنان میخواهند ملت ایران را در صغارت شرعی خود نگاه دارند.نگاهی به تلوزیون ایران و بمباران مذهبی آنها بکنبد.
گیتی گفت:
می گن حکومت دینی فقط و فقط و فقط با نیروی نظامی برچیده می شه…الله اعلم !…راستش ما هم اینو یک جایی خوندیم ، به گمانم که برتراتد راسل یک جایی گفته بود یادم نیست… امیدوارم که اینطور نباشه…
پارسا گفت:
کوروش عزیز!
تلاش زیادی را جهت اثبات تاریخی ناحق بودن اسلام و پیامبرش به عمل می آوری. اجرکم عندالله! اما برادر من! توجه داشته باش که شخصیتهای دینی شخصیتهای تاریخی نیستند. بلکه شخصیتهای
اسطوره ای اند. نگاه تاریخی به ادیان تنها از منظر برون دینی قابل پذیرش است. از منظر درون دینی بحثهای تاریخی به معنای دقیق و علمی کلمه هیچ جایگاهی ندارند و آنچه تحت عنوان مثلا تاریخ اسلام نوشته می شود تنها در جهت تحکیم باورهای مومنان است. یک فرد دیندار هیچگاه تاریخ دین خود را آنگونه که شما می بینی نمی بیند. او می خواهد بداند که رسالت پیامبرش با توجه به منابع دینی چگونه شروع شده، اصحاب و یاران پیامبر چه کسانی بودند و چه مصائبی را تحمل کردند و … و احیانا اگر شبهه ای هم در خصوص برخی از زوایای زندگی و رفتار پیامبر مطرح می شود، پاسخ آن چیست. همین! بنا بر این برای هر یک از آن اشکالات و شبهاتی که شما مطرح می کنی جواب لازم را در آستین دارند و اگر هم خود نداشته باشند به منابع مورد وثوقشان مراجعه می کنند و پاسخ لازم را می گیرند.
چنانکه گفتم شخصیت های مذهبی شخصیتهای اسطوره ای هستند و در طول زمان بنا بر خواستها و نیازها و فرهنگ اقوام مختلف شکل می گیرند. این است که محمد ایرانیان با محمد مثلا اعراب تفاوت بسیار دارد. حتی از نظر شکل ظاهری هم محمدی که ایرانیان تصور می کنند با محمدی که اعراب می پندارند و محمدی که مسلمانان افریقا در ذهن دارند، بسیار متفاوت است. کافی است به نقاشی هایی که در جوامع مختلف از او کشیده شده توجه کنی. محمدی که در نقاشی های ایرانی می بینیم دارای تمام خصوصیات یک مرد ایرانی خوش قیافه است و دیگران نیز شبیه خودشان او را به تصویر کشیده اند. محمدی که یک مسلمان میانه رو و معتدل در ذهن خود دارد، شخصیتی است مهربان و با گذشت و مظهر صفات رحمانی… و محمد یک مسلمان تندرو و رادیکال شخصی است تجلی غضب الهی است. بنابر این هر قومی از ظن خود یار او می شود و به دنبال جستن احوال واقعی و تاریخی او نیست. برای چنین شخصی هر چه شما بخواهی از تاریخ بگویی حمل بر غرض ورزی و جهل و نادانی شما خواهد شد و بر دامن کبریائی پیامبر اسلام گردی نخواهد نشست!
sinderela گفت:
مسترپارسا ممکنه محمدبرای عوام اسطوره باشد اما برای من پیامبرخداست حرف شما درمورد عوام صدق میکنه وباان موافقم …اما ازیک چیز غافلی که دین خدا وخودخدا اسطوره وافسانه نیست بلکه واقعیتیست که باید به ان رسید….. نگاه شما نگاه یک ادم بی دین است کسی که اصولا خدا را زائیده ترس ونیاز انسان میبیند بناراین مجبورید همه چیزرا خیلی کلی وقالب بندی شده تعریف کنید امثال شما وقتی نمیتوانند پدیده های فرا ی دیدشان را توضیح دهند ان را انکار میکنند …ازنظرقران پیامبرادمیست مثل دیگران واین یعنی اینکه حتا پیامبرهم ازلغزش وخطا بری نیست وقران به این موضوع به طورخیلی صریح اشاره دارد…اقای محترم مهم نیست که اقوام واشخاص مختلف چه تصویری ازمحمد داشته باشندمهم رسالت وپیام اوازسوی خداوند است محمد فقط رسول خدا بوده والبته به سبب شایستگی ازسوی خداوند مبعوث شده ….درضمن شناخت ودرک دین نیازمند قلبی سلیم وعاری از خشم ونفرت است …..
بی نام گفت:
اجازه ببخشید من اصلا وارد بحث سنگین شما نمی شوم ولی تا اونجا که من از کتاب معارف اسلامی دبیرستان یادم مونده پیامبر اسلام در سن 25 سالگی با خدیجه 40 ساله ازدواج کردند و در سن 40 سالگی به پیامبری مبعوث شدند. ظاهارا یه مثبت و منفی اشتباه شده!
کورش گفت:
sinderelaجوابیه شما را الان خوندم.بحث با شما بی معناست چون شما یک صغیر شرعی هستید که خرد خود را در بیابانهای حجاز گم کرده اید.
sinderela گفت:
مسئله اینه که شما فقط توهین میکنید وتهمت میزنید شما انقدر بیچاره اید که همش مغالطه میکنید محمد زنباره است محمد چند نفرو گردن زد وچه وچه همه ی میگیم سند راهزنی بیارید قضیه ابو سفیان رو مطرح میکنید میگوییم ایات متضاد کدامند میگویید صغیرشرعی هستید تویی که مدعی فضل ودانشی اکرصحبت از جنایات محمد میکنی ادرس دقیق بده حنما این مدعا هم مثل تهمت راهزنی به ان حضرت است
sinderela گفت:
این حقیر بزودی مطالبی را جهت روشن شدن حقایق دروبلاگم میذارم ازکلیه دوستان به جهت درازی کلام پوزش میطلبم ازهمه کسانی هم که بنحوی ازمن رنجیده اند صمیمانه عذرخواهی میکنم همچنان اماده ادامه این بحث دروبلاگ خودم میباشم کلام اخراینکه ازنسوان عزیزهم به سبب تحمل این بنده ناچیزتشکرمیکنم
کورش گفت:
خطاب به sinderela
سیندرلا من میگم شاید اشتباه می کنم و از گفته های شما چنان بر میاد که به تاریخ اسلام تسلط کامل داری لذا با برهان قاطع منو ارشاد کن
1: اسلام شناسی شما بهتره یا شیخ عباس قمی؟من سند آوردم از حسین میگی برو بقیه حرفا حسین را بچسب.دلیلشم اینه که مبهوت شدی از این روایت.بالفرض در عراق مردی پیدا بشه که عراقیها اونا بپرستند و همین حرف حسین را او بزنه شما اگه ایرانی باشی چه قضاوتی رو اون فرد میکنی.عاشقش میشی.ضمنا میبینی که برده کردن و فروختن انسان جزء لاینفک احکام اسلامه
2:من انسان بی سواد کتابی مینویسم.در جائیش میگم زمین بدور خورشید میگرده و خورشید ثابته ولی در جائی دیگه هم مینویسم زمین ثابته و خورشید بدور زمین میگرده.شما بعنوان خواننده چی برداشت میکنی؟آیا تناقض گوئی بنده را ناشی از کم دانشی بنده میدانی یا سعی میکنی با سفسطه یجوری ماله کشی کنی تا گندش در نیاد؟
3: بگیر دشمنی خارجی به کشور ما حمله میکنه.مقصر هم در ایجاد جنگ کشور ما بوده.بنظرت با غیر نظامیها لشگر پیروز چه برخوردی باید داشته باشه؟مثلا اگه بیاد زنهای لشگر مغلوب را بین سپاهیان خودش تقسیم کنه آیا این عمل خوبه یا زشت و غیر انسانیه؟آیا امان دادن به غیر نظامیان رفتاری انسانیه یا برده کردن آنها؟
4: من نمیدنم زن هستی یا مرد.ولی آیا ایمان داری که مادر شما نصف پدر شما ارزش داره و مملوک پدر شماست؟آیا مغز یکزن نسبت به یک مرد فراموشکارتره
5: فکر کن اسیری در دست من و شماست.این اسیر دشمن خونیه من و شماست.تصمیم میگیریم اونا بکشیم.حالا اگه قبل از کشتن وی دست راست و پای چپش را ببریم و سپس بکشیمش بنظرت جنایت مرتکب شدیم و کاری ضد انسانی مرتکب شدیم و یا نه کار خوبی کردیم؟
6:بگیر من فردی را اسیر کردم و او دشمن خونی من نیزبوده .آیا من حق دارم زن او را صاحب شوم در حالی که شوهرش همچنان زنده است؟آره یا نه؟
7:اگه من به شما بگم(فرض کردم مرد هستی) سیندرلا فلان کارو واسم انجام بده و در قبال پاداشت من چندین دختر با پستانهای برجسته به تو میدهم آیا بنظرت من آدم لاابالی هستم و یا یک انسان شریف و بزرگوار؟
8: کسی به تلفن شما زنگ میزنه و در حالی که از دست چند نفر دلخوره میاد و بت میگه: فلانی مثه سگ میمونه فلانی مثه خر میمونه فلانی زنا زادست و…آیا بنظرت این فرد از سلامت روانی کاملی برخورداره و آدم با شخصیت و مودبیه؟و یا این نوع گفتار نشان از ضعف شخصیتیه وی میباشد؟
9: فرض کن من آدم خوبی هستم.ولی چندتا دشمن دارم که مسخرم میکنن و …من چند تا را مامور میکنم که برید فلانی را بصورت ناگهانی بکشید و سرش برای من بیارید.آیا این عمل من جنایت نحسوب میشه و یا توجیه پذیره؟آیا به این میگن ترور؟
فعلا جواب این سوالات را بده اونهم کوتاه و با آری یا نه پاسخ بده.اصلا کاری به اسلام و خدا نداشته باش.سوالات خیلی ساده هستند.نیازی به انشا نویسی نداره.ببینم چیکار میکنی.بگیر تست سر کنکوره و وقتم کم داری.
میلو گفت:
کورش جان دیگه شما یواش یواش تشریف ببرید استراحت کنید. گیتی خانم بحث را نتیجه گیری کردن تمام شد. یه استراحتی هم به چشمای ما بدین، انرژیتونم برای فردا لازم دارید. فکر نمیکنم از هیچ نوع تلاشی برای کافر کردن مسلمونای اینجا فروگذار کرده باشین. حالا امشب شما تشریف ببرید فردا شمارش میکنیم ببینیم چند نفر کم شده. شبتون خوش (:
sinderela گفت:
سلام اقای پرمدعا اینم جوابت ……..آيا امام حسين (ع) دشمن ايرانيان بود؟
اخيرأ در يكي از سايت هاي اينترنتي كه اسلام ستيزي را هدف ِ همّت خود قرار داده است، سندي از كتاب «سفينة البحار» اثر «شيخ عباس قمي» به نمايش گذاشته و چنين ادعا كرده است كه گويا امام حسين، ايرانيان را دشمنان تبار خود ميدانسته و فرمان داده است: «ايرانيها را بايد دستگير كرد و به مدينه آورد، زنانشان را به فروش رسانيد، و مردانشان را به بردگي و غلامي گماشت»!!
يكي از كانال هاي تلويزيوني فارسي زبان لس آنجلس نيز در برنامه زنده اي از تماس هاي تلفني با بينندگان با طرح اين مطلب و استقبال تأييد آميز از آن، بر چنين شايعه اي دامن زد.
از آنجاييكه در آستانه مراسم بزرگداشت قيام و شهادت امام حسين در ماه محرم قرار گرفته ايم، و اگر نگوييم اكثريت غالب، حداقل ميليونها نفر از هموطنان ما، با احساس و عاطفه قبلي ويژه اي، صرفنظر از درست يا غلط بودن نحوه بزرگداشت و پند آموزي از اين نهضت، به استقبال آن ميروند، جا دارد تأمل و تدّبر بيشتري در خبري كه با آب و تاب تبليغ ميشود بكنيم.
به نظر ميرسد كسانيكه با انتشار اين اخبار بي پايه در صدد تضعيف و ضربه زدن به عقايد (حق يا باطل) اكثريتي از هموطنان هستند، بمراتب بيش و پيش از آن، به نياكان خود يعني اجداد و پدرانشان توهين كرده اند كه با جان و دل پيرو چنين پيشواياني بوده اند! آيا براستي ملت هوشمند ما در طول چهارده قرن گذشته، آنقدر كودن و سطحي و بي خبر از قضاوت امام حسين در مورد ايرانيان بوده و ساده لوحانه عظيم ترين ايثارها را با صرف جان و مال و وقت و هنر و هزينه در راه آنان كرده و به اندازه مبلغّين اين خبر شناخت و شعور نداشته است!؟
اگر ملت ما، در تفرقه و تكروي و اختلاف، تاريخ تلخي را پشت سر گذاشته است، حداقل در مورد بزرگداشت شهيد مظلومي كه تنها گناهش «نه» گفتن به نظام سلطنت موروثي بود، همدل و همداستان و متحد هستند.
اگر امروز كساني نان آن نام آوران انسانيت و آزادي را ميخورند، و ننگ انحصار و استبداد را از خود باقي ميگذارند، چه گناهي بر گردن كسي است كه تغيير نظام شورائي، يعني مردم سالاري، به نظام فردي موروثي را بر نتافت و حاضر به بيعت با آن نشد؛ و در خطرناكترين شرايط سياسي، دست اجابت به سوي دعوت مردمان ستمديده اي دراز كرد كه راه نجاتي مي جستند. هر چند نظام حاكم با تهديد و سركوب آن مردم، او را در دوراهي تسليم ذليلانه به يزيد ستمگر يا مرگ آگاهانه عزت بخش قرار داد. اما حسين نه دشنامي داد، نه مشتي گره كرد و نه خدعه و نيرنگي بكار برد، بلكه با ارائه نمايشي از صبر و استقامت، اختيار و انتخاب، آگاهي و آزادي، عدالت و انصاف، و بالاخره محبت و مدارا با دشمن، پرچمي برافراشت كه همچنان در اهتزاز است.
اما در مورد حديثي كه اخيرأ مورد كشف و كندوكاو آزردگان از عملكرد برخي مدعيان به قدرت تكيه كرده اسلام سياسي قرار گرفته است، نكات ذيل قابل توجه است:
منتشر كننده حديث كه متأسفانه فاقد حداقل آگاهي از زبان عربي و علم حديث ميباشد، اين زحمت را به خود نداده است كه ترجمه سراپا اشتباه خود را به كسيكه دانشي در اين مورد دارد نشان دهد و آنگاه آنرا در سايت خود و در معرض ديد جهانيان قرار دهد.
خوشبختانه استاد تاريخ دان و حديث شناسي در داخل كشور، البته نه از وابستگان نه جريان حاكم و متعصّبان به معتقدات خرافي، بلكه از آزادانديشان متهم به دگرانديشي مذهبي، كه اخيرأ از اسارت آزاد شده است (۱) ، توضيحات روشنگري درباره حديث كشف شده اخير! داده و به نكاتي اشاره كرده كه بعضأ نقل مي شود:
۱- حديث مزبور روايت شده از امام صادق (ع) است نه امام حسين! منشأ اشتباه نويسنده كنيه «ابي عبدالله» است كه در مورد هر دو امام بكار ميرود. اما از آنجاييكه راوي حديث «ضريس بن عبدالملك» از معاصران امام صادق (طبق فهرست شيخ طوسي) بوده است، حديث به زمان ايشان برميگردد. اما امام صادق (همچون امام حسين) نه تنها مقام و موقعيتي در حكومت نداشته اند تا چنان فرماني عليه ايرانيان صادر كنند، بلكه خود توسط همان حكومت به شهادت رسيده اند!
۲- دنباله حديث نشان ميدهد كه دستور اسارت و بيگاري ايرانيان مربوط به رأي عمربن خطاب خليفه دوّم مسلمانان ميباشد كه در زمان خلافت او جنگ ميان اعراب و ايرانيان اتفاق افتاد، نه رأي امام صادق! چنانكه مينويسد: «سوءُ رأي الثاني في الاعاجم …» يعني: رأي بد و ناشايست خليفه دوّم درباره عجم ها …». با وجود چنين صراحتي، نويسنده بي اطلاع گمان برده كه اين عنوان، دنباله حديث امام صادق است و توّجه نداشته كتاب «سفينة البحار» در حكم فهرست «بحار الانوار» مجلسي است و عناوين «بحار الانوار» را در پي حديث مي آورد.
۳- پشت سر رأي خليفه دوم، اين عبارت آمده است كه علي عليه السلام با اين رأي مخالفت نمود و گفت: «پيامبر(ص) فرمود كه اشخاص بزرگوار از هر قوم را گرامي داريد، هر چند با شما مخالفت كرده باشند و اين ايرانيان مردماني فرزانه و بزرگوارند كه اظهار صلح به ما كردند و رغبت به اسلام نمودند و من براي رضاي خدا از حقّ خود و بني هاشم بخشي از اين اسيران را آزاد ساختم.»» (۲)
۴- در پي همين حديث، ذيل عنوان بالاي صفحه «مدح العجم و ما يتعلق بهم» احاديثي چند در مدح ايرانيان آمده است.
۵- سند اين حديث به لحاظ علم رجال (حديث شناسي) ضعيف است و اساساً معلوم نيست خليفه دوّم چنين دستوري درباره اسيران ايراني داده باشد. بعيد نيست با توّجه به شرايط زمان صفويه و جنگهاي طولاني ميان ايراني و عثماني (نبرد ميان شيعه و سني) كساني حديث مزبور را به قصد تشديد شكاف بين شيعه و سني ساخته و پرداخته باشند (والله اعلم).
۱ نويسنده محقق، مصطفي حسيني طباطبائي
۲ سفينة البحار ، ج ۲، ص ۱۶۴، ذيل واژه عجم
هما گفت:
http://gilaasi.com/
ورای این همه نظر برین این مطلب ادرس بالا رو ببینین
این وب گیلاسی هم یک نگاه کنین در مورد نسوانه نوشته…گفته شما مردین ؟؟؟ نوشته سبیل دارین؟ نامردا خوب چرا نمی گین مردین ما با چادر بیایم توی اندرونی؟؟
سیدنی گفت:
دبم نمیاد اینو نپرسم ،ایمان یه جا گفت :»و خدا در هر زمان تا ابد مجبور به فرستادن پیامبر نشود .»
من هنوز این سوالی که ازبچگی داشتم بی پاسخ مونده که آخه این خدای به این خفنی چقدر یک کلامه.یه بار که گفته اسلام آخرین دینه و محمد آخرین پیامبر دیگه حاظر نیست یه زحمتی به خودش بده یه دین امروزی بفرسته پایین.بابا بی انصاف همه دنیا سر این قران افتادن به جون هم .به ورژن جدید بفرست که انقدر تحلیل نخواد .هی واسه ما سوال پیش میاد هی میگن اینا مال زمان عرب جاهلیت بوده.به قول بپه ها نمیخواد تا ابد هی پیامبر بفرستی چون حتما کار سختیه! ولی حالا بعد 1400 سال دیگه وقتشه.خداییش که خیلی خدای پیچیده ای هستی که حاظری بنده هات فقط و فقط به خاطر بد فهمی شون از دینی که تو واسه صلح و مهرورزی فرستادی اینچوری تو همه جای دنیا ادم بکشن و تو ککت هم نجنبه.ببخشیدا اگه بی ادبی شد من از خودت معذرت میخوام قبل از اینکه بنده های مدعیت قاطی کنن.
اَتْشون گفت:
چقد شلوغ شد یدفه ای. برگردیم به موضوع های تکراری «آه از این روزگار دلم گرفته» بیتره. مسلمون، نا مسلمون، ضد مسلمون، جاهل و عالم همه در کنار هم می نالیدن، چقدر زیبا بود.
نسوان گفت:
همه ی موضوعات تکراری است.مسلمونی و نا مسلمونی ، خندیدن و گریه کردن همه اش تکراری است.
زیر آسمان خدا همه چیز تکراری است.. یکی بود اینو می گفت. البته خود این جمله هم تکراری است
بوف گفت:
نسوان عزیز
چیزی که من از ریشه ی تمام محتوای مطالب شما درک کردم، روشنگری و جهل ستیزی ست. این نوشته هم نکته ی اساسی اش توجه به جهل ستیزی ست. امیدوارم به زودی مطلبی به قلم خودتان ببینم که همانطور که با جهل دینی و جهالت در دینداری مبارزه می کنید، سوزنی هم به جهل غیر دینی، پز روشنفکری، عدم شناخت از ماوراطبیعه ، نقش معنویات در آرامش و …. بزنید. برای ساده ترین ذهن ها هم همیشه راهی برای شناخت هست. بیایید اذعان کنیم که تعصب در هردو لایه اش ویرانگر است. جهل و نگاه کورکورانه در دین پذیری همانقدر ویرانگر است که در دین گریزی.
کورش گفت:
sinderela هنوز منتظرم سوالاتمو جواب بدی
هما شما هم سوالات کامنت قبلی من را خواسی جواب بده
هما خانم شما گویا اسلام را بهتر از محمد شناختی.بگو بدونیم اسلام در کدام سرزمینها بدون شمشیر کشی خود را تحمیل کرد؟ چون آخونده گفته کاملترین دین است شما هم تکرار میکنید.اصول دین مجموعه ایست از اندیشه های انسانی و اندیشه های انسان نسبت به زمان کهنه میشود.در هیچ کجای دنیا دیده نشده ملتی یا قومی بدون پیشینه فرهنگی پربار ناگهان نابترین و کاملترین اندیشه ها را از خود بروز بده.
جالبه میگی به قران و سنت مراجعه کن تا اصل را بیابی .میگیم باشه مگه نمیگی دینت حق داده بدیگران که نقد کنند و بقول خود دموکراته و اندیشه ها و دینهای دیگه را برسمیت میشناسه؟ اگه به خود قرآنتون مراجعه کنیم و آیه بیاریم اونم نه یکی بلکه دهها ایه در باره کشتن حتی مسیحیان و اهل کتاب آیا بازم میگی دین اسلام دین تسامح و دگر اندیشیت یا قبول میکنی ضعفهای بزرگی داره؟
وقتی قران را کلام خدا میدونی پس لاجرم قبول داری که آیات اون از ازل بوده و تا ابد رسمیت داره و تغییر نمیکنه.مثلا من مسلمان معتقد اگه بخوام به قرانم عمل کنم کسی را که کافر میدونم حق دارم دست و پاش را خلاف جهت ببرم.
حق دارم یا نه؟نکنه منظور از بریدن و کشتن در آیات قتال قران ماچ کردن و ناز کردن دگر اندیشانه و ما هنوز نفهمیدیم.
چرا وقتی بارزترین اشتباهات علمی قران را میگیم به خود نمیگید خوب اگه این از طرف خداوند نازل شده نمیبایست چنین اشتباه بچه گانه ای بکنه .چرا ایرادات وارده را که منطقی نیز هست نمیپذیرید.وقتی شماها نمیپذیرید پس چرا مدعی هستید همه آیات دینتان خرد پذیر و منطقیست.
ما با معنویت افراد مشکلی نداریم.ما با تعصبی مشکل داریم که از آن این اندیشه تراوش میکند که دین من کاملترین دین است لاجرم راه من بهترین راه است و لاجرم رفتار من بهتر از نیمی از مردم دنیاست و بالنتیجه دیگرانی که درک نکرده اند دین من کاملترین دین است نادان هستند.فاشیستها هم راهشان و کردارشان را بهترین در جهان میدانستند و سفسطه های خود را برای اثباتش میاوردند.
پونه گفت:
برایه اینکه اسلام حقیقی رو بشناسید و بدونید برایه تعالی بشریت و رسیدن به جایگاه حقیقی انسان چی گفته زندگی سید جمال الدین اسد آبادی رو مرور کنید و حتما مقالات و سخنرانیها و نامه های اون رو بخونید .اون یک مسلمون بود.
پونه گفت:
آقا کوروش ما منتظریم تا اون آیاتی رو که گفتی برامون ذکر کنید.البته اگه هست …شما یکیشو با آدرسش ذکر کن
کورش گفت:
پونه خانم شما از کدوم در اینجا رسیدی .حالا بگیر آدرس دادم.خوب بعدش؟یعنی شما آیات قتال را نخوندی؟به 9 سوال من جواب بده اول تا بعد.چرا کسی به این 9 سوال ساده من جواب نمیده؟
sinderela گفت:
مستر کوروش بنظرم تو یک ادم بیکاری ..ولی من مجبورم نصف وقتمو سرکار باشم برای همین فکرنکن ازجواب دادن به شما یا دیگران خسته میشم درضمن من ادمی نیستم که ازروی تعصب ازچیزی دفاع کنم این حقیر برای تمام مردان وزنان ازاده احترام قائلم ولو اینکه دشمن اسلام باشند که یک نمونه ان بابک خرمدین شجاعترین مردی که دربرابراعراب وخلفای عباسی ایستاد واما میدونی چه کسی این مردبزرگ رو به خلیفه عباسی کت بسته تحویل داد فکرکنم دونستن این مطلب برای خوانندگان جالب باشد بابک خرمدین شیرمردایرانی بدست افشین ازسرداران سابق یزدگردونوکرخلیفه دستگیر شد وبدربارخلیفه برده شد وخلیفه عباسی ناجوانمردانه اورا مثله کرد دوست عزیز من ایران ستیز نیستم بلکه مخالف دروغ واغراق گویی هستم من عاشق بزرگمردان وزنانی هستم که شجاعانه دربرابرظلم پایداری کردندچه ایرانی چه خارجی
ناگهان بالتازار گفت:
🙂
آخه اين چه حرفي بود كه زدي !!!! اين كوروش ديگه ولت نميكنه بخاطر اين سوتي
سردار يزدگرد بايد چند سال عمر ميكرد تا در زمان بابك زنده باشه؟؟؟
قيام بابك سالها بعد از ماجراهاي علي، حسن و حسين بوده !!! بعد از حكومت بنياميه، در زمان خلافت خلفاي عباسي !!!
ما رو بگو داشتيم روي ديوار كي يادگاري مينوشتيم!
sinderela گفت:
علل برخورد رسول خدا(ص) با بنیقریظه
مقدمه
حمله به بنیقینقاع، بنینضیر و بنیقریظه عنوان مقالاتی است كه در یكی از سایتهای ضد دینی انتشار یافته است. ما در بخشهای قبل، تحت عناوین « ویژگیهای قوم یهود و اقدامات ناشایست آنها در زمان پیامبر(ص) »، «علل برخورد رسول خدا(ص)با بنیقینقاع» و «علل برخورد رسول خدا(ص) با بنینضیر» مطالبی را ذكر كردیم. در این بخش به سومین گروه از یهودیان مدینه(قبیله بنیقریظه) كه پیامبر با آنها برخورد كرد، میپردازیم و تلاش میكنیم به اشكالاتی كه در این خصوص وارد است، پاسخ گوییم.
علل برخورد رسول خدا(ص) با بنیقریظه
سومین گروه از یهودیان كه پیامبر با آنها برخورد كرد، «بنیقریظه» بودند. آنها با پیمانشكنی خویش، در شرایطی كه مسلمانان در موقعیتی بسیار دشوار به سر میبردند، موجب شدند تا پیامبر به شدت با آنها برخورد كند. در منابع آمده است: «حیی بن اخطب» از سران قوم بنینضیر به همراه گروهی از یهودیان، پس از این كه پیامبر آنها را بخشید و تنها به تبعید آنها اكتفا كرد، به مكه رفتند و قریش و سایر قبایل را به لشكر كشی به مدینه فراخواندند. و آنها را به سمت مدینه حركت دادند.[1] سپس حیی بن اخطب در بین راه از آنها جدا شد تا نزد بنیقریظه آمده و آنها را به پیمان شكنی وا دارد.[2] حیىّ بن اخطب نزد «كعب بن اسد» رئیس بنىقریظه رفت و از او خواست تا پیمان خود را با محمد نقض كند. كعب در وهله اوّل او را به تندى ردّ كرد و گفت: «تو چه مرد بدیمنى هستى! من با محمّد(ص) پیمانى بستهام و پیمانشكن نیستم و جز وفادارى و صداقت از او ندیدهام.[3]» ولى پس از آن كه حیى به او طعنه زد و شجاعت او را زیر سوال برد، كعب در را به روى او گشود. آنگاه حیى به او گفت: «اى كعب چه فكر مىكنى! من عزّت روزگار را برایت آوردهام و دریایى مواج از انسآنها آوردهام. حیىّ آن قدر او را وسوسه كرد تا آنكه كعب در نهایت گفت: من مىترسم محمد كشته نشود و قریش به سرزمین خود باز گردد، تو نیز به سوى خانوادهات بازگردى و من و همراهانم كشته شویم. حیىّ به تورات سوگند یاد كرد كه اگر چنین شود او نزد بنىقریظه بماند و به سرنوشت آنان دچار گردد. آنگاه كعب عهدنامه پیغمبر(ص) را پاره كرد.[4]
پیامبر، «سعد بن معاذ»، «سعد بن عباده»، و «اسید بن حضیر» را فرا خوانده به آنان فرمود: «اطلاع یافتهام كه بنىقریظه پیمانى را كه میان ما و آنها بوده است، گسسته و حالت جنگ به خود گرفتهاند. بروید و ببینید آیا آنچه برای من گزارش آوردهاند، حقیقت دارد یا نه؟ آنها به دستور رسول خدا(ص) پیش كعب بن اسد رفتند و متوجه شدند یهودیان پیمان را شكستهاند. آنها را به خدا قسم دادند كه بر سر پیمانى كه بستهاند بمانند و پیش از اینكه كار به جنگ بكشد به وضع سابق برگردند، و به پیشنهاد حیىّ بن اخطب عمل نكنند.[5] كعب بن اسد گفت: «هرگز به آن پیمان باز نمىگردیم! من آن را مثل این بند(اشاره به بند كفش خودش) گسستهام!» سپس به پیامبر فحاشی كرد.[6]
بنیقریظه علاوه بر نقض پیمان، اقدامات دیگری نیز انجام دادند. و پیمانشكنی خویش را كاملا آشكار ساختند. از جمله این اقدامات میتوان به موارد ذیل اشاره كرد.
1- یهود بنىقریظه تصمیم گرفتند شبانه به مركز مدینه شبیخون بزنند. به این منظور حیىّ بن اخطب را نزد قریش فرستادند تا هزار نفر از آنان و هزار نفر از «غطفان» بیایند و به كمك آنان به مركز شهر حمله كنند. این خبر به پیامبر رسید و گرفتارى بسیار سخت شد. رسول خدا(ص) «سلمة بن اسلم» را با دویست مرد و زید بن حارثه را همراه سیصد نفر براى پاسدارى از مدینه اعزام كرد و فرمود تا سپیده دم تكبیر بگویند.[7]
2- شبى «نبّاش بن قیس» از حصار خود، همراه ده نفر از شجاعان یهود بیرون آمد، به امید اینكه بتواند شبیخونى بزند. چون به نزدیكى بقیع رسیدند، با گروهى از مسلمانان كه از یاران سلمة بن اسلم بن حریش بودند، برخوردند و پس از ساعتى درگیرى و تیر اندازى، باز گشتند.[8]
3- در موردی دیگر، ده نفر از یهود به فرماندهى «غزّال بن سموئیل» كه همگى از بنىقریظه بودند، هنگام روز به حصاری كه زنان داخل آن بودند، حمله آوردند، و شروع به نفوذ و تخریب حصار كردند. یكى از یهودیان به در برج رسید و خواست داخل شود. «صفیه» عمه پیامبر(ص) ابتدا از «حسان بن ثابت» كه او نیز همراه زنان داخل حصار بود، درخواست كرد كه برود و یهودی را به قتل برساند. اما حسان كه فردی ترسو بود، گفت من جان خویش را به اینها عرضه نمیدارم. سپس صفیه جامه بر خود پیچید و چماقى بدست گرفته بسوى آن مرد رفت و چنان ضربت سختى بر او زد كه سرش را خرد كرده و او را كشت.[9] و دیگر یهودیان گریختند.[10]
تدابیر حكیمانه رسول خدا(ص) در جنگ با احزاب، همیاری مسلمانان، شجاعت علی(ع) و در نهایت، امدادهای الهی سبب شكست احزاب و بازگشت آنها شد.[11]
پیامبر، بلافاصله از طرف خداوند، مامور شد به جنگ با بنیقریظه بپردازد.[12] آن حضرت به مسلمانان دستور داد به سوی آنها حركت كنند. سرانجام بنیقریظه، پس از 25 روز و به قولی 15 روز تسلیم شدند. در اینكه پیامبر، چه مجازاتی برای بنیقریظه در نظر گرفت، بین نویسندگان اختلاف است. در منابع دست اول، به قتل مردان آنها و اسارت زنان و بچهها اشاره شده است.[13] اما برخی از نویسندگان معاصر با ذكر دلائلی كه البته برخی از آنها قابل توجه است، به انكار این امر پرداختهاند.[14]
علل برخورد شدید با بنیقریظه
اگر قتل این گروه از یهود را به امر پیامبر(ص) بپذیریم، باید به علت این برخورد شدید اشاره كنیم. ما در این قسمت از مقاله، تلاش میكنیم با توجه به منابع تاریخی و قرآن كریم، این مسئله را بررسی كنیم.
1- نقض پیمان
یهودیان بنیقریظه طبق پیمان نامهای كه با پیامبر داشتند، حتی اگر مسلمانان در شرایط سخت هم قرار نداشتند،می توانستد آنها را به جرم پیمان شكنی مجازات كنند. و این مجازات را خود یهود در پیمان نامه پذیرفته بودند.
2- شرایط حساس هنگام نقض پیمان
به نظر میرسد مهمترین علت این برخورد، پیمانشكنی آنها در شرایط بسیار سخت میباشد.
پیمانشكنی یهود در آن شرایط حساس، مسلمانان را بسیار نگران كرد. یهود در شرایطی نقض پیمان كردند كه با تحریك حیی بن اخطب، 10 هزار نفر از دشمنان سرسخت پیامبر از قبایل مختلف به جنگ مسلمانان آمده بودند.[15] ترس مسلمانان در این زمان، حكایت از سختی شرایط دارد. یكی از منافقان میگفت: «محمّد به ما وعده میدهد كه خزانههاى كسرى(پادشاه ایران) و قیصر(امپراطور روم) را خواهیم گرفت، ولى اكنون در وضعى دچاریم كه هیچ كدام از ما جرئت ندارد حتى براى قضاى حاجت از جاى خود حركت كند[16]». اوضاع به حدی سخت بود كه پیامبر به منظور متفرق كردن دشمن حاضر شده بود یك سوم خرمای مدینه را به قبیله «غطفان» بدهد تا برگردند.[17]
قرآن كریم به این شرایط سخت اشاره كرده است.[18]در سوره احزاب آیات دهم به بعد آمده است:
«إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا»[19]
هنگامى كه از بالاى [سر] شما و از زیر [پاى] شما آمدند، و آنگاه كه چشمها خیره شد و جآنها به گلوگاهها رسید و به خدا گمآنها یى [نابجا] مىبردید.
«هُنالِكَ ابْتُلِی الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدیداً وَ إِذْ یقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ یسْتَأْذِنُ فَریقٌ مِنْهُمُ النَّبِی یقُولُونَ إِنَّ بُیوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِی بِعَوْرَةٍ إِنْ یریدُونَ إِلاَّ فِراراً»[20]
آنجا [بود كه] مؤمنان در آزمایش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند.و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهایشان بیمارى است مىگفتند: «خدا و فرستادهاش جز فریب به ما وعدهاى ندادند.»و چون گروهى از آنان گفتند: «اى مردم مدینه، دیگر شما را جاى درنگ نیست، برگردید.» و گروهى از آنان از پیامبر اجازه مىخواستند و مىگفتند: «خانههاى ما بىحفاظ است» و[لى خانههایشان] بىحفاظ نبود، [آنان] جز گریز [از جهاد] چیزى نمىخواستند.
3- اقدامات بنیقریظه مصداق محاربه
اقدامات نابخردانه بنیقریظه كه گوشههایی از آن بیان شد، مصداق محاربه به شمار میرود. در قرآن كریم، برای محاربان جزای سختی مقرر شده است. خداوند متعال میفرماید:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یقَتَّلُوا أَوْ یصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ ینْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْی فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیم»[21]
سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پیامبر او مىجنگند و در زمین به فساد مىكوشند، جز این نیست كه كشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یكدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این، رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.
4- قتل، خواسته بنیقریظه
باید به این نكته توجه داشت كه یهود بنیقریظه، میتوانست با قبول اسلام[22] مال و جان خویش را حفظ كند.[23] اما حسادت به پیامبر، لجاجت و نژاد پرستی باعث شد كه آنها تنها كشته شدن را انتخاب كنند. «زمانی كه پیامبر(ص)، بنیقریظه را محاصره كرده بود، كعب بن اسد به آنها گفت: اى یهودیان از این مرد پیروى كنید، به خدا سوگند او پیامبر است. براى شما روشن است كه او پیامبر مرسل است و صفات او را در كتابهاى خود دیدهاید. او همان كسى است كه عیسى(ع) مژده ظهورش را داده است و شما نشانیهاى او را مىدانید. گفتند:آرى این هموست، ولى ما از تورات جدا نمىشویم».[24] در نقلی دیگر آمده است: «كعب بن اسد گفت: اى بنىقریظه، به خدا سوگند شما مىدانید كه محمد فرستاده خداست، و هیچ چیزى غیر از رَشك و حسد ما نسبت به اعراب، مانع ایمان آوردن ما نشد، آن هم به این بهانه كه چرا این پیامبر از بنىاسرائیل نیست، و حال آنكه نبوت را خداوند به هر كه بخواهد عنایت مىكند. و مىدانید كه من شكستن پیمان و عهد را خوش نداشتم، ولى گویى بلا و نحوست این مردى كه اینجا نشسته است(حیىّ بن اخطب)، بر ما و بر قوم خودش پاىپیچ شده است، قوم خودش، از ما بدتر و بدبختتر بودند. در هر حال محمد هر كس را كه از وى پیروى نكند، باقى نخواهد گذاشت. آیا به خاطر مىآورید وقتى «ابنخراش» اینجا آمد چه گفت؟… گفت: پیامبرى در این دهكده ظهور خواهد كرد، اگر هنگام ظهورش من زنده باشم، حتما از او پیروى و او را یارى خواهم كرد، و اگر بعد از مرگ من ظهور كرد بر شما باد كه از او كناره گیرى نكنید، بلكه حتما او را پیروى كنید و یاران و مددكاران او باشید، در آن صورت به هر دو كتاب اول و آخر ایمان آوردهاید. كعب گفت: بیایید از او پیروى كرده و تصدیقش كنیم و به او ایمان آوریم، تا در نتیجه بر جان و مال و زن و فرزند خود تأمین پیدا كنیم، و هم در حكم همراهان و پیروان او باشیم. گفتند: ما پیرو كس دیگرى غیر از خود نیستیم، پیامبرى و كتاب از درون ما بوده، پس آیا مىتوانیم تابع غیر خود باشیم؟ كعب همچنان پاسخ آنها را مىداد و ایشان را نصیحت مىكرد، امّا آنها گفتند ما هرگز از تورات و آیین یهودى خود دست بردار نیستیم.[25]
در منابع آمده است كه برخی از یهودیان اسلام آورده و خود را نجات دادند. «عمرو بن سعد گفت:«ای یهودیان شما با محمد پیمان بستهاید كه كسی را بر علیه او یاری نكنید… شما این پیمان را شكستید. من با شما نیستم و در این پیمانشكنی شركت نمیكنم. من از شما برائت میجویم.»[26]سپس نزد پیامبر آمد و مسلمان شد.»[27]
منابع به اسلام آوردن افرادی دیگر نیز اشاره كردهاند. آنها با اسلام خویش، جان و مال خویش را حفظ كردند. «شبى كه فرداى آن حصارهاى بنىقریظه فتح شد، «ثعلبة» و «اسید» پسران «سعیة» و «اسد بن عبید» كه هر سه جوان هم بودند، به یهودیان گفتند به خدا سوگند این پیامبر است و همان مردى است كه «ابنهیبان» براى ما مىگفت، از خداى بترسید و او را پیروى كنید. گفتند: این او نیست. گفتند: به خدا سوگند كه این همان است و خودشان سه نفر از حصار به زیر آمدند و اسلام آوردند و قوم ایشان، از مسلمان شدن خوددارى كردند».[28]
حاصل سخن :
سومین گروه از یهودیان پیمانشكن، بنیقریظه بودند. آنها در شرایطی بسیار سخت در حالی كه 10 هزار نفر از مشركان به مدینه آمده بودند و پشت خندقی كه مسلمانان حفر كرده بودند، منتظر فرصتی برای حمله به مدینه بودند، پیمان خویش را شكستند. هر چند تدابیر حكیمانه رسول خدا(ص) و عواملی دیگر سبب شكست احزاب شد، اما این امر مانع از این نبود كه این بار، یهودیان به طور جدی تنبیه شوند. البته همین گروه نیز میتوانستند با قبول اسلام جان و مال خویش را حفظ كنند، اما لجاجت و نژادپرستی و حسادت آنها سبب شد از قبول اسلام خودداری كنند. بنابراین مردان آنها( به جز كسانی كه مسلمان شدند) كشته شدند و زنان و فرزندانشان اسیر شدند.
مطالب مرتبط:
بازکاوی علل جنگهای رسول خدا (ص) با یهودیان مدینه (1)
بازکاوی علل جنگهای رسول خدا (ص) با یهودیان مدینه (2)
بازکاوی علل جنگهای رسول خدا (ص) با یهودیان مدینه (3)
كتابنامه
1) قرآن كریم.
2) واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مركز نشر دانشگاهی، 1369ش.
3) عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1415ق. اول.
4) شهیدی، سید جعفر؛ تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی-فرهنگی،1383ش.،دوم.
5) صالحی شامی، محمد بن یوسف؛ سبل الهدی و الرشاد، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1414ق.
6) ابن هشام، السیره النبویه، مكتبه محمد علی صبیح و اولاده، بیجا، 1383ش.
7) یوسفی غروی، محمدهادی؛ موسوعه التاریخ الاسلامی، قم، مجمع الفكر الاسلامی، 1417ق. اول.
8) طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، بیروت، موسسه الاعلمی، بیتا.
[1] .المغازی، ج2، ص440 و تاریخ الطبری، ج2، ص233و السیره النبویه(ابن هشام)،ج3، ص700 .
[2] .تاریخ الطبری، ج2، ص237.
[3] .تاریخ الطبری، ج2، ص237و السیره النبویه(ابن هشام)، ج3، ص705.
[4] .تاریخ الطبری، ج2، ص237و السیره النبویه(ابن هشام)، ج3، ص705 و المغازی، ج2، ص 456.
[5] .السیره النبویه(ابن هشام)، ج3، ص706 و المغازی، ج2، ص458.
[6] .السیره النبویه(ابن هشام)، ج3، ص706 و المغازی، ج2، ص458.
[7] .المغازی، ج2، ص460.
[8] .المغازی، ج2، ص 462.
[9] .تاریخ الطبری، ج2، ص242و السیره النبویه(ابن هشام)، ج3، ص711 .
[10] .المغازی، ج2، ص463.
[11] .تاریخ الطبری، ج2، ص244.
[12] .تاریخ الطبری، ج2، ص245و السیره النبویه(ابن هشام)، ج3، ص715 .
[13]. تاریخ الطبری، ج2، ص250و السیره النبویه(ابن هشام)، ج3، ص721 .
[14]. ر.ك: سید جعفر شهیدی تاریخ، تاریخ تحلیلی اسلام و زرگری نژاد صدر اسلام(عصر نبوت) و… .
[15]. تاریخ الطبری، ج2، ص237 و السیره النبویه(ابن هشام)ج3،ص705 و المغازی،ج2،ص 444.
[16] .تاریخ الطبری، ج2، ص238و السیره النبویه(ابن هشام)، ج3، ص706 و المغازی، ج2، ص 459-460.
[17] .تاریخ الطبری، ج2، ص238و السیره النبویه(ابن هشام)،ج3، ص707 .
[18] .المغازی، ج2، ص 494-495.
[19] .قرآن كریم، سوره احزاب، آیه 10.
[20] .همان، آیات 11-12-13.
[21] .المائدة،آیه 33 .
[22] .هر چند به صورت ظاهری.
[23] .كما این كه چند نفر از آنها اسلام آوردند و نجات یافتند.
[24] .السیره النبویه(ابن هشام)، ج3، ص717 و المغازی، ج2، ص 501-502.
[25] .المغازی، ج2، ص 501-502.
[26] .الاصابه، ج4، ص525 و المغازی، ج2، ص 503-504 و سبل الهدی، ج5، ص7.
[27] .الاصابه، ج4، ص525.
[28] .الطبقات الكبری، ج1، ص161و اسد الغابه، ج1، ص90 و تاریخ الطبری، ج2،ص248 .
ناگهان بالتازار گفت:
حالا شد
من عاشق وقتي هستم كه sinderela يك متني رو كپي ميكنه توي صفحه حتي اگه طولاني باشه !!!
ميدوني چرا؟؟
چون ديگه نه كسي رو قضاوت ميكنه و نه بهش ميتوپه!!!
دليل و مدرك مياره و با سند جواب مردم رو ميده
به نظرم راهش همينه
مرسي و ممنون
ولي كاش ميتونستي يكم مختصرش كني، يا مثلا آدرس ميدادي بريم بخونيم. چه كاري بود همش رو كپي كردي؟؟؟
ناگهان بالتازار گفت:
ببين من رفتم توي سايت اين پژوهشكده باقرالعلوم كه اين رو ازش كپي كردي
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35211#_ftnref11
بنظرم خيلي جانب دارانه نوشته شده. دلايل تاريخي اش همان آيات و روايات و احاديث و … بود.
يك چيزي بهت بگم :
در مورد رديف [11] .تاريخ الطبری، ج2، ص244 اينجا گفته كه :
تدابير حكيمانه رسول خدا(ص) در جنگ با احزاب، همياری مسلمانان، شجاعت علی(ع) و در نهايت، امدادهای الهی سبب شكست احزاب و بازگشت آنها شد.[11]
من واقعاً توي كتم نرفت كه طبري در مورد امدادهاي غيبي (الهي) در تاريخ صحبتي به ميان آورده باشه. ميتوني اين جمله رو از كتاب تاريخ طبري تحقيق كني ببيني واقعاً چنين چيزي نوشته شده يا نه؟
رهگذر گفت:
یک سری نکات را درباره کتب تاریخی می نویسم
60 در صد کتب تاریخی که می تونی درباره فرهنگ و آداب ایرانیان زمان هخامنشی بخونی مربوط می شه به کتب یونان . تو این کتب ایرانیان را انسان های وحشی و خونریز معرفی کردند اما وقتی آثاری چون کوروش و داریوش کبیر را می خونی با تمامی این کتب ها به مشکل بر می خوری ؟
پس من باید همه ی گفته ی این کتاب را قبول کنم؟
لازم نمی دونم بگم که تا زمانی که عمر ابن عبد العزیز به حکومت برسه چه آدابی رواج داشته وبه طور نمونه هر کی نمازشو با ناسزا به علی به اتمام می رسونده و چه باور هایی از علی داشتن، به نظرمن نقل قول هایی که از اون زمان به مورخان می رسیده و حتی اگر ما تمامی تاریخ نویسان را بطور کامل بی طرف در نظر بگیریم نمی تونیم قبول کنیم.
آل بویه که خودشو از نِژاد یزد گرد سوم می دونستن و اگر به زمان تشکیل حکومتش هم نگاه کنی می بینی فاصله ای زمانی با امام های شیعیان نداشته (در کتب تاریخی گفته می شه فرزندان علی خیلی کشتار از مردم ایران کردن !!! ) چگونه است که این ها خودشونو را از شیعیان سرسخت علی می دونستون ؟ منطقی نمیاد که حکومتی که مبداش از شمال ایران است و این همه ضربه از علی خورده باشه و باز خودشو شیعیه علی بدونه
در کل زیاد به کتبی تاریخی مربوط به تاریخ صدر اسلام که اکثر آنها از اهل تسنن هم بودن نمی شه اعتماد کرد
دتر گفت:
به نظر من اصل قضیه اینه که یه عده تو جامعه علی و محمد و همه ی اماما رو مثل یه بت می دونن ، پاک و معصوم و دور از هر اشتباهی. یه عده هم همشونو از دم فاسد و داغون می دونن. درحالیکه نه اینوری درسته نه اونوری. من در مورد امام علی مثال می زنم.
هممون می دونیم که تو نهج البلاغه امام علی در مورد زن ها چه حرفایی زده. اینم می دونیم که چه جنگ هایی که نکرده و چه کسایی که زیر تیغ نبرده. اما از طرفی تو همون نهج البلاغه اگه عهد نامه مالک اشتر رو بخونین می بینین که یه چیز فوق العادیه ، انقدر که توش به مالک گفته در برابر مردم زیر دستت عدالت رو رعایت کن ، تبعیض قائل نشو ، با مهربانی باهاشون برخورد کن ، تو مالیات بهشون سخت نگیر ، هوای فقرا رو داشته باش و …
خب اینا چیو نشون میده؟ نشون میده که علی هم آدم بوده ، مثل من ، مثل شما ، مثل همه ی ما. یعنی هم کار خوب داشته و هم کار بد ، هم حرف خوب داشته و هم حرف بد. نه میشه گفت انقدر پاک و خدایی بوده که حرفش تماما حقه ، نه میشه گفت آدم بیخودی بوده و هرچی گفته رو باید بندازیم دور.
همین بحث در مورد پیامبرم هست و در مورد قرآن.
در ضمن ، اگه کسی میاد کتب دینی خودمونو نگاه می کنه ، کتابایی که همه توسط یاران پیامبر و امام علی سینه به سینه نقل و نوشته شده ، اگه بخواد درست قضاوت کنه باید یه نگاهی هم به کتابایی که توسط آدمایی که از نظر پیامبر و امام علی دشمن بودن نوشته شده هم بندازن تا بتونن درست قضاوت کنن. کتابایی که متاسفانه تو ایران حق چاپ ندارن. توی اون کتاب ها هم کاملا با سند و مدرک چیز هایی در مورد امامان به قول ما معصوم نوشته که واقعا برای مدت ها فکر آدمو مشغول می کنه.
کورش گفت:
ایول سیندرلا ایول
براستی که از یک عمل غیر منطقی نمیتوان با منطق دفاع کرد.کشتار بنی قریظه یه نمونه کوچک جنایات محمد بود.درباره درخت قطع کردن و آتش زدن تاکستانهای دیگر قوم یهودم میگفتی.شاید امداد های غیبی دست به ویرانگری زدند
میخوای جنایات چنگیز خان مغول را با سفسطه های خودت صورتی مشروع و زیبا بدم.
چنگیز نمایندگانی به ایران میفرسته و حکمران سلجوقی اونها را که مهمان بودند همگی میکشه.در برابر این خیانت چنگیز زحمت میکشه وبا مشورت خدای مغول که از آسمان براو نازل میشده چند میلیون انسان را قتل عام میکنه.خواسی واسه توجیه منم مقاله بنویسم.
اصلا بنی قریظه جنایتکار.حقشونم بود کشته بشن.خوبه؟حالا نگفتی امداد غیبی اونها را در جلوی چشم زنان و کودکانشان سر براند؟نکنه ریختن لاشه های بی سر تو دو تا گودال روی هم نیز شایسته معلم اخلاق شماست؟تقسیم کردن زنان در بین سپاهیان پیروز و یا فروش آنها در قبال دریافت پول و اسب چی؟اینم نمونه ای از کرامت اخلاقی معلم اخلاق شماست؟
راستی اگه یکی غیر خرمقدس شما اینکارها را میکرد اونو سرزنش میکردی و یک حیوان میدیدی یا همچنان یک معلم بزرگ اخلاق؟
جنایت جنایته و با هیچ چیز توجیه نمیشه.آخه نادان چه دلیل و توجیهی میتونی بیاری که تائید کنی دست و پای یکی را خلاف جهت هم ببری؟آیا این نشانه توحش نیست؟دست و پا بریدن یک انسان آنهم خلاف هم برای زجر بیشتر قربانی والا به خدا بذهن هیتلر و استالین وچنگیز هم نرسید که اینگونه مخالفین خود را بدرند اما پیامبر ارسالی که دستکم باید نسبت به بقیه انسانها انسانتر و با اخلاقتر باشه از این فکرها و جنایتها و زجر دادنها بذهنش رسید.براستی که الله ساختگی ذهن محمد خدائی پست و حقیر است.
سیندرلا گفته:
كعب بن اسد به آنها گفت: اى یهودیان از این مرد پیروى كنید، به خدا سوگند او پیامبر است. براى شما روشن است كه او پیامبر مرسل است و صفات او را در كتابهاى خود دیدهاید
سیندرلا تو را به جان محمد تازی و الله مهربونت تو تورات و انجیل یه جمله بیار که صفات این پیامبر را گفته؟بیچاره 90 درصد دینت کپی مو به موی توراته.در واقع هر مسلمان و مسیحی خود را در آینه تورات باید ببیند.
سیندرلا گفته:
منابع به اسلام آوردن افرادی دیگر نیز اشاره كردهاند. آنها با اسلام خویش، جان و مال خویش را حفظ كردند.
پس اذعان و اعتراف کردی که گزینش اسلام زورکیه و نه بر اساس انتخاب آزاد .خوبه غیر مستقیم اعتراف کردی که محمد مخالفان فکریشو بین مرگ و یا پذیرش دین قلابیش قرار میداد که یا سر بر باد دهد و یا سر به سجده وی گذارد.عجب اینها را برید در دنیا جار بزنید و بگید دین ما کاملترین و انسانیترین دینه.جل الخالق
سیندرلای معتقد به آزادی اندیشه و دموکراسی گفته:
آن حضرت به مسلمانان دستور داد به سوی آنها حركت كنند. سرانجام بنیقریظه، پس از 25 روز و به قولی 15 روز تسلیم شدند
همیشه انسانهائی که بقول خودت تسلیم میشن و آلت جنگ زمین میذارن را باید سلاخی کرد؟قربون این اخلاق الهی شما و پیامبر شما برم که اینقدر عادله و اومده تا اخلاق را کامل کنه.
سیندرلای مدافع حقوق بشر البته از نوع اسلامیش گفته:
اقدامات بنیقریظه مصداق محاربه
اقدامات نابخردانه بنیقریظه كه گوشههایی از آن بیان شد، مصداق محاربه به شمار میرود. در قرآن كریم، برای محاربان جزای سختی مقرر شده است.
پس حکم محاربه شیوا نظر آهاری در دادگاه اسلامی دقیقا اسلامیست و حتما منتظری تا مجریان قوانین شرع مبین دستور الله را اجرا کرده تا سیندرلای ما شب خواب راحتی داشته باشن که بالاخره در ایران اسلامی ما دستورات الله بخوبی اجرا میشود.بیچاره شیوای بیگناه
مزخرفاتت زیاده.دیگم کاربرا اینجا کمتر میان.برو بچسب به دعاهات برای تعجیل امام زمانت تا بیاد یخورده دست و پا خلاف هم ببره تا دلت خنک بشه
کورش گفت:
سیندرلا عاشق معلوماتت شدم
سیندرلا در کامنتی در پاسخ بمن گفته:
دونستن این مطلب برای خوانندگان جالب باشد بابک خرمدین شیرمردایرانی بدست افشین ازسرداران سابق یزدگردونوکرخلیفه دستگیر شد وبدربارخلیفه برده شد
وای خدا مردم از خنده.بچه جان اینو پا منبر شنیدی حتما؟اشتباه بعرضت رسوندند.چون افشین و بابک 200 سال بعد از یزدگرد بودند.
باور کن صبح تا حالا نخندیده بودم.خیلی خندیدم و تازه فهمیدم با چه نادان و سفیهی دارم بحث میکنم.بی دلیل نیست مشتی عرب را میپرستی و دگر سو از بابکی که دشمن سرسخت این دین بود را از روی نادانی میستائی
افشین سردار سابق یزدگرد.وایییییییییییییییییییییییی الله کجائی که سیندرلا هم سواد و عقلش اندازه خودته
sinderela گفت:
ممکنه برهه زمانیشو اشتباه کرده باشم که البته نیاز به بررسی داره اما بدون شک این یک حقیقته که ایرانیان زیادی به خلفای عباسی خوش خدمتی میکردن مثل همین افشین که هموطن خودشو تحویل خلیفه جبار عباسی داد در ضمن بی شعور من از بابک پیروی نکردم بلکه گفتم به چنین مردانی احترام میذارم والبته توی بدبخت شعوردرک این مطلبو نداری اگر اعراب ازخدمت ایرانیان بهره نمیگرفتند هیچوقت نمیتونستن برایران حکومت کنند حتما میخوای بگی ابومسلم 200سال قبل از عباسیا بوده بدبخت ایران ستیز خودشماهایید درضمن اینو حضور دوستان بگم مطلبی که من ازبابک وافشین نقل کردم رو من حدود 15سال پیش خوندم ممکنه این اقا تواین مورد درست میگه همین امروز این مطلبو بررسی میکنم واگر گفته کورش درست باشه از همتون عذرخواهی میکنم درباره یهود ولطماتی که به اسلام زدند نیز مطالب زیادی هست که به زودی اونارو تقدیم میکنم اما توی کورش دارم میرم سرکار ولی بزو.دی خدمتت میرسم زردشت کوچولوی هتاک …
sinderela گفت:
تصحیح یک اشتباه کوچک…..این شوالیه دیگران رو مثل خودش سفیه زاده میدونه ای بدبخت اشتباه من فقط یک کلمه بود من به جای خاندان نوشته ام یزدگرد بااین که سرگذشت بابک را 15سال پیش خوانده بودم ولی اینو یادم بود که این افشین ازسلسله منحوس ساسانی بوده توچقدربدبختی که ازیک کاه کوه میسازی توحتا برای پدرومادرخودت احترامی قایل نیستی زیرا خودت میگی پدرومادرت شیعه بودندویاهستند اونوقت هرچی ازدهان گشادت درمیاد نثار اهل بیت ورسولخدا میکنی عوضی درزیر قسمتی ازماجرای دستگیری بابک بدست افشین ساسانی وطن فروش گذاشته ام البته اعراب ازین نوکرای ایرانی زیاد داشته اند که همه ی انها پس از وطن فروشیهای زیادبدست همون ارباباشون باخفت کشته شده اند دنباله ماجرا را دوستان میتوانند دراین ادرس دنبال کنند…….http://243.blogfa.com/post-4.aspx
خليفهي عباسي در اواسط تابستان ٢١٢خ چندين لشكر به غرب ايران فرستاد، كه به گزارش طبري شصت هزار تن از روستائيان ناحيهي همدان را قتل عام كردند، ولي بابك توانست شكستهاي سختي بر اين نيروها وارد سازد و با تلفات و این متجاوزان را با شكست به بغداد برگرداند. به دنبال اين شكستها، خليفه تصميم گرفت كه امر مقابله با بابك را به يك افسرِ مانوي مذهبِ نومسلمان ايراني معروف به افشين ، از خاندان ساسانی واگذارد. افشين چندي پيش براي سركوب شورشهاي مصر اعزام شده بود و مأموريتش را به نحوي بسيار پسنديده انجام داده بود و هنوز در مصر بود. اورا خليفه فراخوانده به مقابلهي خرمدينان گسيل كرد. افشين درناحيهي همدان مستقر شد و در غرب و مركزِ ايران از همدان و آذربايجان تا اصفهان و ري، با بزرگان روستاها مذاكراتي انجام داد و وعده های دروغین برای متفرق کردن آنها از کنار بابک به آنان داد كه به ظاهر برآورندهي خواستههاي روستائيان بود …
کورش گفت:
دتر جان
با کلیت حرفت موافقم
اول اینکه برای قضاوت بر روی افراد اونهم در دوران دور تاریخ باید رفتار افراد را در اسناد مختلف بررسی کرد و سپس با توجه به رفتار و نه صرفا گفتار قضاوت نمود
میگی علی حرفهای خوبی هم زده مثلا از عدالت گفته و …
صد در صد قبول دارم اما اینم بدون احمد جنتی هم از عدالت و تقوا و انسانیت میگه تازه رهبر معظم خیلی وقتها بر ضد دیکتاتوری هم حرف میزنه.ملاک قضاوت بر روی علی رفتارشه اونهم نه یکرفتار بلکه کلیت رفتارش در زمانهای مختلف و خصوصا برخوردش با مخالفین فکریش
مثلا در یکنمونه با توجه به شواهد تاریخی میشه گفت علی دروغ نمیگفته اما با توجه بهمین شواهد خوب آدم میکشته و حتی زنده زنده میسوزانده
ضمنا حرفهای بسیار خوشگلتر از علی و بالفرض 12 امام را چه قبل از آنها و چه بعد از آنها بسیاری زده اند
اگه بخوایم محتوای گفتار افراد را بررسی کنیم همه این پیامبران قلابی با امامان بنجل باید برن جلو زرتشت لنگ بندازن و زرتشت 2000 سال قبل از محمد و الله و امامان 30 زنه میزیست و حرفاش 1 میلیون بار انسانیتر از این چاپارچیهای دلال از سوی الله بوده
رهگذر گفت:
دوست عزیز قصد ندارم با شما وارد بحث بشوم چون به دلایلی هیچ کدام به نتیجه ای نمی رسیم کاری هم ندارم که اسلام خوبه ، بد ، هر چی که هست اصلا
اما یک سوال برای من پیش اومده شما که عنوان کوروش را برای خود بر گزیدید چقدر سعی کردی مثل کوروش باشی
خودت یک نگاه به کامنت هایی که گذاشتی بنداز اصلا علی ، محمد و… بد این شخص مورد احترام حداقل 20 میلیون آدم هست
بابا نقد داریم تا نقد قرار نیست کنار هر کلمه که میاری یک توهین به اون شخص هم بکنی
sinderela گفت:
بدبخت اخه کدوم سخن علی باز ردشت قابل مقایسه است حتما میگی پندادوگفتار وعمل نیک .. اخه تو چی از علی میدونی توی بدبخت بیچاره فقط عقده ات را باتوهین به مردان بزرگ خالی میکنی اتفاقا سلوک ورفتارعلی کاملا روشنگرشخصیت اون بزرگواره میخواستم دنبال این بحثو بذارم کناراما گویا یاوه گوییهای امثال شما پایانی ندارد وکنارکشیدن من سو تعبیر میشه گرچه میدونم این کلک نسی خانمه اما تا پای جونم دربرابریاوه گوییهای تو میایستم انقد بی معرفتی که علیرغم سفارش همفکرانت باز به این بزرگان توهین میکنی علی کسیه که حتا دشمنان خونخوارش به بزرگواری او معترفند… اقای بالتازار تحویل بگیر بخدا قسم اگر وقتم ازادبود درجواب هرکامنتت صد کامنت مستدل میذاشتم بابا عجب رویی داری بااینکه یاوه گوئیتو ثابت کردم دوباره میایی وهمون حرفا وتوهین هارو تکرار میکنی البته تاوقتی بعضیا نابخردانه ازت تعریف میکنن تو دست بردار نیستی اقای شوالیه کم کم داره کارت بالا میگیره میترسم کمکم ازت یک بابک ثانی بسازن.. شوالیه بابک کورش زاد …اما اینو بدون عملا هیچی نیستی جز یک بدبخت جویای نام که ازهیچ فرومایگی ای دریغ ندارد اونایی که ازت دفاع میکنن به خاطر توهینایی که میکنی …دوستان توجه داشته باشید که جواب هتاکان بهترازاین نیست تویی که مرجعت دشتی است نبایدبیشترازاین ازت انتظارداشت درضمن بنجل خودتی و…
گیتی گفت:
sinderela شما هم شوالیه هستی … من گفتم از هر دو گروهی یا چند گروهی که در بحث شرکت کردند…هر کسی که صحبت می کنه بهرحال به شکلی باعث روشنگری میشه و خواننده با مقایسه همه ی حرفها برداشت خودش را می کنه…حتی ممکنه فکر کنه و چند روز بعد تولیدات و تحلیلات مغزش ، نظر سوم یا چهارمی را ایجاد کنه…
خستگی باعث میشه وضعیت از کنترل خارج بشه، این اتفاق ظاهرا برای شما هم افتاده…
رهگذر گفت:
sinderela تمامی بحث های اعتقادی را شما تو هر جا ببینی پایانی نداره اون هم واضحه هیچکدام از دوستان هدف روشنی ندارند و به نظر من فقط قصدشون اینه دلایلی برای تخریب نظر دیگری بیاورند
اسلام چه خوب و چه بد مشکل امروز کشور ما ربطی به این دین نداره و اینکه ما الان به اینجا رسیدم فقط یک چیزه اونم اینه که هر حرف و عملی را بدون اینکه نسبت به اون اطلاعی داشته باشیم را قبول می کنیم
اینو تو قرآن هم گفته ( اسرا 36 – چیزی که نسبت به اون علم نداری را پیروی نکن )
خلاصه اینکه حرص الکی نخورید 😉
گیتی گفت:
رهگذر جان…من واقعا نمی خوام چیزی بگم به این قبله قسم !
فقط نتیجه گیری شما را در عین تایید کمی غیرواقعی می بینم، نمی دونم «نون نوشتن» دولت ابدی را خوندید یا نه، اول که خوب کتاب خوبیه اگر نخوندید پیشنهاد می کنم بخونید…اما الان یاد یک بخشش افتادم در مورد «مسخ شدگی»…
چگونگی و تاکتیک مهاجمان برای چیره شدن بر یک ملت و ربط داشتن یک چیزهایی به مشکلات امروز و دیروز کشور ما… احتمالا خودتون می دونید…دیگه بیشتر حرف نمی زنم 🙂
sinderela گفت:
دمت گرم خوداین ایه دلیلی برحقانیت قرانه اگر واقعا بحث جنایته همین فرانسویهای مدعی دموکراسی درشب سن بارتلمی 10هزار پروتستانو کشتن والبته نظیر این موارد زیاده دوست عزیز دلیل عقب ماندگی ما اطاعت کورکورانه است واینوقبول دارم اما این دلیل بربدبودن اسلام نیست چرا که اصلا هیچ کدوم ازما مسلمونا به دستورات قران توجه نمیکنیم والبته عمده مردم ما نمیتونن قرانوبخونن من به هیچ وجه بطورتعبدی چیزی رو نمیپذیرم مگر همین ابوسفیانها نبودند که پیامبرو با کلی زن وبچه بی گناه اواره بیابان کردند و3 سال تحریمشون کردن مگر این همه توهین وتحقیر نسبت به ان بزرگوار روا نداشتند ایا پیامبر نمیتونست بعداز فتح مکه انتقام بگیره واین نشانه ای بربزرگی این مرد نیست این اقا رفته ازکتاب شیخ عباس یک روایت اورده که البته اونم ازیکجایی کپی کرده که اصلا ربطی به امام حسین نداشته بعد همینوعلم کرده وبه اهل بیت توهین میکنه وچون این کاربتازگی درکشورما مدشده یک عده هم بدون اینکه درباره حرفاش تحقیق کنن براش هورا میکشن بنظرت ما ملت به کجا میرویم بخدا قسم خودمن بارها وبارها بخاطردرافتادن با اهل خرافه مورد بی مهری قرار گرفتم تا جایی که بهم میگفتن سنی وعمری وکمونیست وهزاران جیز دیگر من 15 سال سابقه کاریمو بخاطر درافتادن باکارفرمای متعصبم از دست دادم فقط چون گفتم زهرا بازنان دیگه هیچ فرقی نداره والبته نمونه هایی ازاین دست زیاد دارم گیریم اسلام دروغ محمدحقه باز ایا میتوان قیام امام حسین رو نادیده گرفت دوست عزیزگفتنی های زیادی دارم شادباشید
رهگذر گفت:
هر کسی بالاخره نظری داره و نظرشم محترم
خیلی ممنون بابت معرفی کتاب حتما اگر فرصت پیدا کردم می خونم
پارسا گفت:
دولت آبادی
گیتی گفت:
مرسی پارسا جون، خدا منو بکشه، دلیلش سرعت در تایپ بوده….فک کن! دولت آبادی بشه دولت ابدی 🙂
ناگهان بالتازار گفت:
با تحقير و توهين مخالفم
ميخواد از طرف هركسي باشه
ولي اين آقا كوروش 72 ساعته كه سنگ تموم گذاشته و داره مطلب مينويسه
(جدي و بدون شوخي) واقعاً خسته نباشي
هرچند كه ظاهراً خسته شدي و داري كم كم به sinderela پرخاش و توهين ميكني
منطق و دلايلت خوب بود. با اين كارها خرابش نكن
گیتی گفت:
خسته شده…خسته شده این جناب کوروش
واقعا عصر روشنگری به شوالیه هایی مانند شما افتخارمی کنه یا خواهد کرد ، همه ی شما از هر دو گروه …بدون شوخی و کاملا جدی و بی جانبداری… واقعا من اینبار با یک دید کاملا بدون پیش فرض و پیشداوری نشستم و خوندم..
به نظر من بحث را یک جوری ببندید تا کار به جاهای باریک نکشیده، یعنی هر کسی آنچه را که باید می فهمید به جان خودم فهمید !…بقیه اش در کتابخانه ها یا کتابفروشی های معتبر و مجاز و غیر مجاز و کپی و اصل موجود است…
sinderela گفت:
سخنی با نسی خانم…… سلام عزیزدل برادر واقعا که همه رو گذاشتی سرکار فکرکنم این مطلب خنجر وعلی رو خودت نوشتی واین همه ادموانداختی بجون هم …اعتراف میکنم که خیلی باهوشید درسته که میگن عقل زن ناقصه اما اگه سه چارتاشونوروهم بذاری میشه عقل یک مرد قالتاق البته یوقت خودتونو باJANDARK مقایسه نکنید که یک ملتو گذاشت سرکاروشدقهرمانشون …من فکرکنم شما نسیا رو میشه با ANAKARENINمقایسه کرد که گول اون اقسر باکلاسو خوردو به شوهرش خیانت کرد وقتی هم که فهمید اون افسرخوشتیپ یک تیکه بهترتورکرده خودشو انداخت زیر قطارالبته امیدوارم شما هیچوقت انقدرناامیدنشیدکه بخواین خودتونوبندازین زیرجایی … کلام اخراینکه من فهمیدم این خوشگله کیه که عکسشو گذاشتی سردروبلاگت …بای بای
جکیل گفت:
اوه اوه-این چه طرز حرف زدن بود؟؟شبیه مزاحمای خیابونی-از همون اول خودتو نشون میدادی که ملت وقتشونو هدر ندن با تو بحث کنن
معمولا ادمای بازنده 4 تا فحش میدن و میدون رو خالی میکنن-راستی فهمیدیم کتاب هم میخونی و سرنوشت اناکارنینا رو دنبال میکنی-افرین -هرچی باشه از کتابای تاریخی قشنگتره-تاریخو که تو کاملا از بری چرا کتاب تاریخی بخونی؟؟هر چی بهت می گن که میری مقاله کپی پیست می کنی میاری-
sinderela گفت:
جگیل خانم بعضی وقتا مجبورم کپی پیس کنم … البته این کارو بقیه هم میکنن در ضمن توچرا بت برمیخوره عزیزدل من فقط سبک نسی خانمو تقلیدمیکنم خب ازونجایی که این نسی خانم همه رو میذاره سرکار وتو بعضی ازجواباش دیگران رو به شخصیتهای کتابای مختلف ثشبیه میکنه منم فکرکردم ازاین کارخوشش میادنمیدونستم به پرشخصیت شما برمیخوره جگیل جان من درنوجوانی خیلی رمان میخوندم وعاشق رمانای روسی وخصوصا فرانسوی بودم والبته بعضی ازرمانای وطنی مثل کلیدردولت ابادی رو که براساس واقعیت نوشته شده.. البته کتابای تاریخیم خوندم مثلا تاریخ اجتماعی ایران از مرتضی راوندی وغیره …عزیزم چه اشکالی داره که منم ازین شخصیتا استفاده بهینه بکنم و برای خودم کلاس بذارم شایداینجوری یکیوتورکردم وشایدم یک عنوان شوالیه ای چیزی گرفتم بابا مگه ما دل نداریم منم دلم میخواد پیشرفت کنم وبا خانمای با کلاس بپرم اخه اگه نسی خانم بفهمه من یک ادم بی سوادم که اتفاقا شغلمم حمالیه منومیندازه بیرون خواهش میکنم منودرک کن درضمن من ازهمون اول خودمو تو وبلاگم معرفی کردم ودلم نمیخوادوقت کسیو تلف کنم اگه واقعا این کارو کردم شرمنده ام من یک ادم تنها وبی کسم که مجبورم روزا برای امرار معاش برم حمالی وشبا هم بیامو براخودم تواینترنت کلاس بذارم اگه این کارمن شمارو رنجونده واقعا عذرمیخوام درضمن این نسی خانم اینقدرزرنگه که نیازی به حمایت شما نداره شب به خیر
*cronus* گفت:
چه جو سنگینی داره.دقیقا از همون مسائله که من فقط گوش میدم و نمیتون هیچ اظهار نظری بکنم.
رهگذر گفت:
البته 90 در صد این بحث ها همیشه بی فایده بود و تنها کسی که شاید این وسط سود کنه صاحب وبلاگ
🙂
ناگهان بالتازار گفت:
اگه فقط 1% احتمال داشته باشه که مفید باشه، ارزشش رو داره که ادامه پیدا کنه !!!
البته با عددی که مطرح کردی موافق نیستم !!!
🙂
دتر گفت:
کوروش
حرفاتو قبول دارم. ولی باید اوضاع اون دوره رو هم در نظر گرفت. من خودم به شدت از وحشی گری هایی که مسلمونا به رهبری علی داشتن بدم میاد و همشونو مقصر می دونم. ولی همیشه یه گوشه ذهنم یه درصد احتمال میدم که شاید مقتضیات اون دوره اینجوری بوده ، شاید باید می کشتن تا کشته نشن. واسه همینم بعد از مدت ها جنگ و جدلی که با خودم سر این قضیه داشتم به این نتیجه رسیدم که نه ازشون دفاع کنم و نه تعریف کنم. نه ازشون متنفر باشم و نه بپرستمشون. به نظرم اونم آدمای عادی بودن و اصلا ارزشی نداره که بخوام الکی خودمو درگیر کاراشون کنم. حالا راحت ترم 🙂
کورش گفت:
دتر جان.فرضا باید میکشتن تا کشته نشن.مسئله اینه که ملتی را با این افسانه ها به بیراهه بدند
آیا ملتی که 12 پیشوا غیر ایرانی داره و 6 ماه سالش مرگه و عزا و دائما دولا و راست میشه و فکر میکنه بهترین دین را داره و لحظه به لحظه بعد مرگش را هم براش نوشتن و اینقدر خرافات و اوراد مذهبی داره آیا چنین ملتی به آزادی میرسه.این علی هر کی بود متعلق به زمان خودش بود چه دلیل محکمی هست که از میان این همه روشنگران و بزرگان امروزی بنده و شما و دیگر ایرانیان دامن خون آلود این بابا را همچنان بچسبیم.باید رها شد تا رها شد
باور کن تا این اعتقادات در اکثریت باشه و اونها را حقایق آسمانی بدونن همچنان شلاق خواهد بود و سنگسار و چادر.
sinderela گفت:
خب یک دامن پاک معرفی کن تا اونو بچسبیم ببینیم چی میشه واقعا عجب انسان دوستی هستی فکر کنم ته کار میخوای خودتو جا بزنی
پارسا گفت:
مگه پیشوایان مسیحیت اروپایی بودن؟ و مگه خرافات و اوراد مذهب مسیح که کم هم نیست مانع آزادی اروپاییان شده؟!
افسون گفت:
من هنوز نتونستم کامنتها را بطور کامل بخونم ولی در رابطه با به مبارزه طلبیدن قرآن که هر کسی میتواند آیه ای مانند آن بیاورد که البته مریم جون هم گفته همانندش را در آستین دارد و ارائه میدهد همیشه برایم جالب بود چرا بتهون و موتسارت و باخ و…. که آثارشان خودمعجزه است چنین ادعایی نداشته اند و خدایی تا بحال هیچکس حتی یک میزان (منظورم یک میزان موسیقی است) همانند آن نتوانسته بیاورد
کورش گفت:
افسون جان
استدلالت منطقیه و طبق همین استدلال منم میتونم به حافظ خودمون مقام وحی از آسمان بدم.چراکه 99 درصد مردم دنیا فارسی بلند نیستند حرف بزنن چه برسه به اینکه شعر به فارسی بگن و از خود فارسی زبانها نیز 99 درصد حتی نمیتونن در حدی ابتدائی شعر بگن چه برسی به گفتن اشعاری پر مغز در حد حافظ
حیف که حافظ شیاد نبود وگرنه الان یه عده داشتن از پیامبری او دفاع میکردن.ولی کاش ادعا پیغمبری میکرد لااقل به پیغمبر تازیها شرف داشت
کورش گفت:
همه انانی که اطلاع کمی از تاریخ مذاهب خصوصا ادیان سامی دارند بخوبی آگاهند که مسلمان شدن من ایرانی بیشتر از آنکه از سر اختیارو تعقل باشد نتیجه شمشیر کشی مشتی پابرهنه در 14 قرن پیش و قتل عام گسترده ایرانیان و غارت آنها بوده است.و شیعه شدن من و اعتقاد به 12 انسان-خدا نیز بیشتر از آنکه نتیجه جذابیت و بزرگی آن انسان خداها باشد نتیجه شمشیر کشی قزلباشان و آدم خوری تبرائیان اسماعیل و سینه دریدنهای آنها بوده است.
وقتی اندیشه انسانی مذهبی در دام اعتقادات کور میافتد دیگر زشتی را زشت نمیبیند.برای یک رهرو که خرد خود را مسکوت گذاشته دیگر دست و پا بریدن و تازیانه زدن و سنگسار کردن نه تنها زشت نیست یلکه بسیار زیبا نیز هست.
انسان آنگاه خطرناک میشود که دچار این توهم شود که کلید دار مطلق حقیقت شده است و حقیقت محض بی هیچ کاستی خود را بوی نشان داده است .جزء جزء اصولش از آسمان نازل شده و جای هیچ شکی نیز در پذیرش آنها نیست .چنین فردی علی رغم ظاهر انسانیش تبدیل به گرگی میشود که بر خود واجب میداند تا دیگر انسانها را ولو با کشتار و تازیانه زدن وادار به پذیرش اصولی نماید که از آسمان بدو رسیده و انسانها انتخابی جزء پذیرفتن این اصول ندارند.چنین انسانیست که راحت سر میبراند،انسانها را برده مینماید و میفروشد،دست و پا خلاف جهت میبرد و نه تنها شرمی ندارد بلکه به عمل خویش افتخار نیز مینماید
سیندرلای ما بی تقصیر است.او را با افیون مذهب ساخته دکانداران دین مسخ نموده اند.او دیگر زشتی را صرفا زشت نمیبیند.برای او آدم کشی بد است.برده داری بد است البته بشرطی که چه کسی این اعمال را انجام دهد.اگر پیامبرش انجام داده باشد نه تنها بد نیست بلکه از حسنات نیز هست ولی اگر دیگری که وی بدو معتقد نیست انجام داده باشد البته وی یک جنایتکار ضد بشریست.
انسان آزاد البته از نقد کردن هیچ شخصیتی نمیهراسد و همیشه بر آنست تا زشت را زشت ببیند و زیبا را زیبا.سیندرلای نسبتا محترم، بنده نه تنها از نقد کردن و بیان ضعفهای زرتشت و کورش و داریوش و …. بدم نمیآید بلکه دقیقا معتقدم آنها بشر بوده اند و از ضعفهای انسانی بی شک مبرا نبوده اند.دستکم میدانم خدای زرتشت شمشیر کشی بلد نبوده است و هنوز تازیانه ای بدست نگرفته بوده است و عاشق فوران خون از گردن بی سر یک مخلوق ذره بینی نبوده است.براستی اگر فردی چون کورش و محمد را از این منظر که هردو در برهه ای از زمان صاحب قدرت بوده اند مقایسه نمائیم کدامیک سربلندتر بیرون می آیند.آیا اوکه در کتیبه اش سخن مبارزه با برده داری زده و یا آنکه در قرانش برده داری و عدم تساوی حقوقی انسانها را برای همیشه تائید نموده است؟
وقتی سیندرلا از این جمود فکری بدر میاید که نگاهش به جهان و پدیده های هستی انسانی شود.به بیان دیگر انسان را انسان ببیند با همه ضعفهایش و ویژگیهایش.محمد را یک بشر ببیند با همه ضعفهایش و ویژگی هایش.و بفهمد کهاندیشه او نیز دچار انحطاط و ضعف بوده است و ببیند که او برای رسیدن به هدفش پیش پا افتاده ترین اصول اخلاقی را نیز زیر پا میگذاشت.انگاه این سیندرلای ما در عین دفاع از ویژگیهای پیامبرش به ضعفها و زشتیهای او نیز اشاره میکرد و نه آنکه یکطرفه ره بغداد در پیش گیرد
امین گفت:
ممنون از کسی که این نوشته رو فرستاده
دستش درد نکنه
کورش گفت:
این بحث پایان یافت به فرجام و خوشی.میمون باد بر همه
گیتی گفت:
جناب کوروش شخصا به شما درود ویژه می فرستم…خسته نباشید.
نتیجه این بحث هر چه که بود و نبود، حداقل من مطمئن هستم باعث میشه چند نفر لای چند کتاب را باز کنند، بی تردید !
همین بحث باعث شد امروز من خودم یک کتاب را که مدت ها بود می خواستم بخرم و بدلایلی نمی شد ، همت کنم که برم انقلاب، پیدا بکنم و بخرم…البته مستقیما بیربط به موضوع و غیرمستقیم کاملا مرتبط، غیر مجاز و به چند برابر قیمت (الهی ذلیل شه باعث و بانی هر چی سانسور و تجدید نشدن چاپ کتاب هاست)…اما خوب دیگه نتیجه این بحث برای من این بود … الهی نور به زندگیت بباره 🙂
رهگذر گفت:
دوست عزیز حالا که می بینم که خیلی علاقه مند شدید کتاب هایی را بخونید چند تا کتاب را به شما معرفی می کنم بد نیست یک نگاهی بندازی
امام حسین و ایران ( نوشته کورت فریشلر )
شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان ( این خیلی معروفه نویسنده اش یادم نیست )
دوست عزیز حتی با این حال به شما توصیه می کنم حتما کتب های مذهبی انجیل ، تورات ، قرآن ، اوستا را بخوانید و یک مقایسه کنید. ضرر نداره.
بد هم نیست تعالیم کنفوسیوس و نهج البلاغه را هم یک نگاه بندازید.
موفق باشید
E Q SON گفت:
اگر همه كتابهاي آشپزي و روان شناسي رو هم بخوني برات خوبه!!! يك كم كتب فلسفي هم ضرر نداره! البته پاسخ به تاريخ يادت نره
آئين دوست يابي رو هم ياد بگير
يك ظرف ماست هم از سر كوچه بخر
شب زود بخواب
فردا هم زود برگرد خونه!!!
بيخيال !!!
😉
رهگذر گفت:
🙂
E Q SON گفت:
قربونت برم كه اينقدر مهربوني و از دستم ناراحت نشدي !!!
راستي ديدم در اوايل بحث پرسيده بودي كه اگه ميشه چندتا منبع تاريخي بهت معرفي بشه، بعد از گذشت 48 ساعت يك فهرست از منابع تاريخي معرفي ميكني!!!
خيلي ناقلايي كلك
😉
:-*
رهگذر گفت:
البته دوست عزیز فکر کنم یک رهگذر دیگر را با من اشتباه گرفتی
من اولین کامنتم در مورد یک سری نکات تاریخی بوده و از کامنت رهگذرای دیگه بی خبرم.
بد شما حرف بدی نزدی . یک سری توصیه های خدا پسندانه نوشتی.
E Q SON گفت:
آره عزيز
با نيما (رهگذر از سيدني) اشتباه گرفتمت
پير شدم ديگه مادر !!!
گیتی گفت:
آقا جان ، اصلا ما اینچیزی که گرفتیم انگاری کتاب نیست….آوردیم خونه ، می گن سرت کلاه گذاشتن باقالی بارت کردن ، جاتون خالی ریختیم توی دیگ بجای شام خوردیم…. یک دیگ باقالی پلو که اینقدر کولی بازی نداره که 🙂
ضمنا این کامنتدونی ترکید ها !
پارسا گفت:
گیتی جان! لطف کن اسم این کتاب رو بگو ما هم بریم بخریم. بلکه از این بحثها ما هم به یه نتیجه عملی رسیده باشیم!
گیتی گفت:
🙂 باشه ، می گم….اما به کسی نگی ها …
کتاب مستطاب آشپزی !! از سیندرلا تا کوروش، از سیر تا پیاز…. بقلم فوج فوج و موج موج شوالیه های تاریکی و روشنایی….
به من که گفتن تنها نسخه موجوده….دیگه خود دانی !
P.G گفت:
با اين توضيحاتي كه در مورد كتاب دادي، بنظر ديوان ايرج ميرزاست !!!
ضمناً من هم نقاب رو ناگهان برداشتم !!!
🙂
ميدوني آبجي، كسي ما رو قابل نميدونه كه تقلبيمون پيداش بشه
والسلام و عليكم و … خودت كه بهتر ميدوني !!!
😉
گیتی گفت:
بروتوس تو هم ؟ ! 🙂
نخیر..مفاتیح الجنان بود با جز سی ام قسمت دوم پرتوی از قران ، کلا هم نایابه، خریداری رفیق ؟…..
P.G گفت:
عجب ماراتني بود!!!
يك خسته نباشيد به همه ، بخصوص كوروش كه تا آخرش ايستاد. براي من كه مفيد بود و به چيزهايي فكر كردم كه تاحالا بهشون فكر نكرده بودم.
sinderela گفت:
ای یاوه گو ممکنه با شمشیر بشه سرزمین ها را فتح کرداما انچه دلها واندیشه هارا خاضع وخاشع میکند سخن حق وحقیقت است که توی بیچاره ازدرک ان عاجزی یورش اقوام گوناگون به این سرزمین باعث ازدست رفتن هویت ایرانی نشد که ایرانیان با هوش وفراست انها را درخود ادغام کردند اما ورود اسلام به ایران بکلی انقلابی دراین سرزمین پدید اورد ایرانیان اسلام رابا جان ودل پذیرفته وبا متجاوزان هیچگاه سازش نکردند گرچه وطن فروشانی چون برمکیها وابو مسلم ها وفضل ابن سهلها مایه سرافکندگی این اب و خاکند اما درمقابل بابکها و جاویدانها ویعقوب لیث ها جزو افتخارات این مرزوبومند درسته که بابک دین اسلام را تاب نیاورد امااین باعث نمیشه که مبارزات مردانه ان مرد بزرگ را باخلفای ملعون عباسی نادیده گرفت برای من مردان وزنان ازادیخواه درهرلباس ومسلکی قابل ستایش اند اما خب توی یاوه گو که این چیزارو درک نمیکنی تو مثل ترسوها برای خراب کردن انچه باورنداری از هرحربه ای مدد میجویی واین نشان ازان دارد که تو اصولا به هیچ مرام ومسلکی پایبند نیستی …البته به تازگی عنوان شوالیه هم گرفته ای واین تورو گستاخ ترخواهدکرد
پارسا گفت:
مهم ترین نتیجه ای که از این بحث ها می گیریم اینه که هیچ دیندار معتقدی با این حرفها از دینش بر نمی گرده و هیچ بی دینی هم متدین نمیشه! البته کسانی رو که تا حدودی بلاتکلیفن (بلانسبت گیتی خانم!) میتونه تحت تاثیر قرار بده.
رهگذر گفت:
پارسا جان کاملا با نظرت موافقم
البته گیتی خانم را نمی دونم
ناگهان بالتازار گفت:
پارسا جان
مگه همچين قراري بود؟
يك يادآوري ميكنم به همه دوستان:
روزي كه الترام عملي به ولايت پيدا كردم و وارد اينجا شدم، بر سر در اين كاروانسرا، لوحي نقش بسته بود كه بر نوشته بودند:
«سيبی که حوا به آدم تعارف کرد و بشر را از بهشت راند ميوه ی درخت دانش بود.ما رانده شدگان بهشت جهالت و ماندگان دوزخ معرفتيم و در اين ميانه معلق مانده ايم. اينجا سيب می فروشيم و سيب می خريم. بيشتر از آنکه به سيب فروشی خود بنازيم دوست داريم از شما بياموزيم. خوش داريم دور هم بنشينيم و سيب سرخ شيرين بخوريم و گل بگوييم و گل بشنويم. می خواهيم با شما سيب خوردن را ياد بگيريم. بدون ترس از هبوط.
به اندرونی ما خوش آمديد»
آنچه در اين اندروني ميگذرد، زندگي ماست. صداي هياهو و جنجال، صداي تعصب و تحجر، صداي خشم و نفرت، آواي پرندهاي آزاد، نغمه چشمهاي روان، اين همه از محفل ماست!!!
به افتخار صاحبخانه ميهمان نواز !!!
پارسا گفت:
اینجاست که اهمیت تلرنس یا تحمل و مدارا کاملا مشخص میشه. دیدگاههای مختلف اعم از معتدل و افراطی که در کنار هم زندگی میکنند بدون اینکه بخوان بقیه رو همرنگ خودشون کنن که اگه چنین مدارایی وجود نداشته باشه، جنگ و خشونتی بی پایان گزیرناپذیر خواهد بود.
ناگهان بالتازار گفت:
د آره ديگه
از اول همه بحث همين بود كه چرا با مذهبيون نميشه سر يك ميز نشست و تيليت خورد. چرا وسط بحث ميگن به اعتقاداتمون توهين شد، ميزنند زير كاسه و كافه رو بهم ميريزند.
صحبت اين بود كه چرا آخر بحث بايد كتك و كتك كاري بشه. نشستيم داريم با هم حرف ميزنيم، موافق يا مخالف.
جناب حافظ هم فرموده بودند كه :
آسايش دو گيتي تفسير اين دوحرف است
با دوستــان مروت ، با دشمنان مـــدارا
(پي نوشت: منظور از دوگيتي ، اشاره به گيتي تقلبي و اصلي نيست !!!)
🙂
گیتی گفت:
ولی من جونم را گذاشتم کف دستم که بالاخره هما ی عزیزم را راضی کنم که بگه «می شود» !…. من اصلا اینجا وول میزنم برای همین ! حالا ببینید روی منو زمین نمیندازه…اگرم انداخت دوباره ورش میدارم روز از نو روزی از نو… فقط امیدوارم عمر من کفاف بده !
گیتی گفت:
ابدا ابدا….من بلاتکلیف نیستم …فقط نمی خوام الکی خون و خونریزی بشه، من سابقه دار و مجرم هستم، تکون بخورم کت بسته می برنم، می گن بچه های مردم را فرستادی تو چاه ویل ، مجبورم می فهمی مجبورم ! ای بابا درک کن !
گیتی گفت:
ای بابا ، این کامنت چرا آمد پایین…این پاسخ مربوط به جناب پارسا بود…ولی فک کنم درسته ها…چقدر شلوغ کردین یک دفعه اینجا رو.. دهه….مبصر کجاست؟ آهای صابخونه.. 🙂
sinderela گفت:
توانقدر نادانی که بجای دیگران اعلام نظر میکنی ومیگویی بحث تمام شد عجب ادم خنده داری هستی حتا اینو نمیفهمی که نبایدبجای دیگران حرف بزنی شایدم چون عنوان شوالیه گرفتی داری دستور میدی ومطمئنی که دیگران برات هورا میکشن شوالیه کورش ازخواب خرگوشی بلند شو چشماتو بازکن شرط میبندم اصلا معنای جمود فکری رو نمیدونی بابا عجب رویی داری این دگراندیسیهای سراسر توهینت منوکشته احتمالا همه ی اون دگراندیش هایی که براشون مقتل خوندی از جنس خودت بودن
صدا گفت:
آخر آيه ٣٤ از سوره نساء:
«… وَالّلاتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهجُرُوهُنَّ فِی المَصاجِعِ وَاضرِبُوهُنَّ
«اگر زن شما در مقام نافرمانی و سرکشی برآمد نخست او را پند دهید، اگر به راه نیامد از هم خوابگی محرومش سازید، و اگر باز تسلیم نشد و اطاعت نکرد، بزنید.»
به لحاظ عقلانی چطور میشه!؟
ببخشید، من نفهم نیستم، شما رو نمیدونم.
کورش گفت:
ما فرجام دادیم این بحث را اما حیفم اومد واسه این آیه چیزی ننویسم.تو را خدا سیندرلا بعدا چیزی ننویس قلقلک میشم دوباره میام اینجا.
معنی ایه را کامل میارم تا ببینیم عقل الله چقدر قد میداده
ایه 34-نساء
مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مىكنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را ترك كنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است (34)
ترجمه از نسخه الکترونیک پارس قران وابسته به فیضیه قم
1:مردان برترند چون زورشون بیشتره
سوال:آیا یک مرد معتاد بی سواد در هم ریخته نیزاز یک زن تحصیلکرده فرهیخته برتر است؟طبق منطق الله اینها مهم نیست مهم جنسیته.
2:منطق را نگاه کنید.کلیت مردان در همه زمانها سرپرست زنانند و از زنان برترند چون برخی وتنها برخی از مردان را الله بر بعضی زنان برتری داده است.آخه الله جون قربون اون منطقت برم تو که میگی برخی از مردان بر زنان برتری دارن پس چرا میای با این منطق همه مردان را برای همیشه سرور زنان میکنی؟
3:برترند چون مردان از اموالشان خرج میکنند
سوال:آیا اگه خانم سر کار برن و خرج آقا را هم بدن پس باید با توجه به منطق الله خانم سرپرست و برتر از آقا باشد
4:زنان درستکار فرمانبرند
سوال:یعنی اگه فرمان نبره زن بدکاره میشه؟ شاید مرده بیماری روانی داشته باشه و فرمانهای بد صادر کنه چرا باید بازم زن فرمانبردار باشه؟آهان فهمیدم در نظر الله زن فاقد عقل و شعوره پس باید فرمانبردار باشه چون الله گفته
5: زنانی را که بیم نافرمانی آز انها دارید پند بدید یا خمار سکسشون کنید نتیجه نداد یه کتک حوالشون کنید.
سوال:اینجا الله با منطق ما ،قبل از انجام عمل از سوی زن فرمان دادند اگه بیم دارید و شک دارید که زن نافرمانی میکنه این بلاها را سرش بیارید.فقط یه مرد کافیه کمی شکاک باشه تا زن خود را طبق دستور الله مضروب کنه.البته طبق تجارب تاریخی مطمئنا مردان حشری اسلامی دوری گزیدن از همخوابگی با زن را نادیده میگیرن ولو لینکه الله محترمشون گفته باشه
خدا وکیلی یه سر سوزن منطق تو این آیه اگه پیدا میکنید به ما هم بگید بدونیم شاید ما اشتباه میکنیم.
کورش گفت:
یه توضیح یادم رفت بدم.آقایون فیضیه نشین که امروز دیده اند این دستور و منطق الله خیلی آبکیه خودشون دست بردند تو معنی و کلمه وَاضْرِبُو را به ترک کردن ترجمه کرده اند و تازه فهمیده اند که 14 قرنه این کلمه را اشتباه ترجمه کرده اند.آش اینقدر شوره که در بیشتر آیات اقتلو را به کارزار نمودن ترجمه کرده اند تا برای خواننده قران از بار منفی «بکشید» و «امر بر کشتن انسانها» کم کنند.در کل مفسرین و مترجمین از خود الله هم با فهمترند و هم گویا منطقی تر
ايرج گفت:
جناب كورش
سلام
آقا يك وقت است كه شما مي خواهي جدل كني. خوب موفق باشي. صحبتي نداريم. اما اگر مي خواهي بحث كني و منصف باشي؛ قدري جامع نگاه كن:
«يا ايها الناس. انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم قبائلا و شعوبا لتعارفوا. ان اكرمكم عند الله اتقيكم»
اين قضاوت و ديد قرآن درباره ي زن و مرد است. تجزيه ي نوع بشر به مذكر و مونث (مرد و زن) سبك خلقت (به قول ماترياليستيش: شيوه ي توليد مثل) است و تفكيك انسانها به خاندانها و ملل مختلف تنها نامي براي هويتيابي محسوب مي شود. ارزش ذاتي انسانها به تقوا (داشتن مهار غرايز اعم از خشم و شهوت و …) است.
اما اين كه روابط حقوقي آدميان چگونه است و چگونه بايد باشد؛ امري نيست كه شما بخواهي از دين (اعم از زرتشتي يا مسيحي يا اسلام) استخراج و استنباط كني. الرجال قوامون علي النساء را مي توان نه يك حكم بلكه يك بيان واقع دانست. چه كسي است كه منكر شود كه در جهان قديم زنان آن گروهي از آدميان بودند كه شغلي جز ازدواج و زاييدن فرزند نداشتند. شما كتاب كريستن سن (ايران در زمان ساسانيان) را مظالعه كن تا ببيني وضعيت بانوان در مدينه ي فاصضله ي زرتشتي را. جايي كه دختران به محض بلوغ مي بايستي شوهر داده مي شدند و مردان حق داشتند همسر خود را (در بعضي انواع ازدواج) به مردي ديگر قرض دهند و به قول سياحان چيني: ازدواج ايرانيان چنان پيچيده است كه اصلا قابل درك نيست. و بنده عرض مي كنم همه ي اين پيچيدگيها در خدمت همان اصلي است كه عرض كردم : فرزندآوري بيشتر و بيشتر و بيشتر.
اصلا چرا راه دور برويم تا همين قرن شانزده در اروپاي مسيحي زن حق ماليكيت نداشت و به محض ازدواج همه ي اموالش به شوهرش تعلق مي يافت. حال شما اين را مقايسه كن با:
«اموال مردان متعلق به خود ايشان است و اموال زنان متعلق به خود ايشان»
درباره ي آن مسئله ي «زدن» هم اگر منصف باشيد بد نيست يادآوري كنيد كه حد اين «زدن» آن است كه ديه تعلق نگيرد. يعني زدن نبايد به حد حتي سرخ شدن پوست برسد. به عبارتي اين «زدن» نوعي از تحقير است.حال كمي به موضوع از نزديك و از دوربين آن دوران نگاه كنيم:
مرد و زني ازدواج مي كنند. خانم هيچ وظيفه اي ندارد. نه كار منزل بر عهده ي او است و نه تامين هزينه ي خانوار و بلكه يك پولي هم از همان ابتداي ازدواج از شوهرش گرفته است (توجه داشته باشيد كه درباره ي امروز سخن نمي گوييم داريم ازدواج در آن دوران را بررسي مي كنيم كه قرآن درباره اش صحبت كرده و قضاوت كرده است) تنها وظيفه اي اين خانم تمكين و داشتن رابطه ي جنسي انحصاري با شوهرش است. حال اين خانم به اين تنها وظيفه نيز عمل نمي كند. شوهر مي ماند كه چه بايد بكند. چون- تكرار مي كنم در اين ازدواج در آن دوران- طرف هزينه اي كرده و مهريه پرداخت كرده است. هزينه مي كند و مخارج خانم را مي دهد و هيچ بهره اي از اين شراكت به او نمي رسد.
قرآن به او توصيه مي كند:
(شايد اين خانم از تو مي ترسد) پس با او به رفق و مدارا سخن بگو و حاليش كن كه تو نيز آدمي هستي و نه يك ديو بي شاخ و دم.
نشد؟!
(شايد اين خانم دارد براي تو ناز مي كند و تصور مي كند هرچه به تو كم محلي كند بيشتر مشتاق او خواهي شد) پس با او قهر كن و بسترت را از او جدا كن تا بداند اين روش او تو را آزرده خاطر كرده است.
نشد؟!
(پس اين خانم يك كلاهبردار است. مهريه مي گيرد و ازدواج مي كند و هزينه بر تو تحميل مي كند و اين تنها وظيفه ي موجود در ازدواج را هم نمي پذيرد. پس تحقيرش كن) او را بزن اما به حدي كه آسيب نبيند و حتي پوست بدنش سرخ نشود.
خوب بانوان امروزي شايد اين را نپسندند. حق هم با ايشان است. اما حق با ايشان است چرا كه ايشان ازدواج را به نحوي ديگر مي بينند و معني مي كنند. اما همچنانكه عرض كردم دوراني در تاريخ بشر وجود داشته است (نه تنها در جوامع اسلامي بلكه همه ي جوامع قديمي) كه ازدواج چيزي جز يك شغل براي زن و چيزي جز خاندان و تامين وارث براي مرد نبوده است. حكم قرآن متعلق به آن موضوع است.
رهگذر گفت:
دوست عزیز باور کنید قصد اینکه وارد بحث شوم ندارم ولی یک نکته را خدمت شما عرض می کنم
لغت ضرب علاوه بر معنای زدن معنای دیگری هم دارد
اما یک توضیح کوچک به شما بدهم زیاد به ترجمه های قرآن همیشه نمی شه اعتماد کرد
اما لغت ضرب به معنای جدا شدن هم معنی می دهد
به طور نمونه می تونید محمد را ببنید که هر وقت با همسرانش مشکلی پیدا می کرد برای یک مدت از آنها جدا می شد
برای اینکه اینو مطمئن شوید شما سوره نور آیه 2 را بخوانید خدا هر وقت زدن را توصیه کرده در قرآن از کلمه جلد بکار برده است
با تشکر
کورش گفت:
عزیزم در نساء گفته واضربو . هیچ مقدمه ای ذکر نکرده .در نور فعل زدن را به تازیانه ربط داده یعنی نوع زدن را مشخص کرده.واضربو فعل امریه است .حال فرد میتواند با پر قو بزند هم میتواند با چوب.اما خود سایت فارسی قران در ترجمه این آیه قسمتی را با نام تصحیح ترجمه آورده است که به شرح زیر است
«در بسياري از ترجمه هاي قرآن، لغت ضربوهن در اين آيه به صورت همسران خود را کتک بزنيد ترجمه شده است. اين لغت علاوه بر ابن به معني ترک کردن و رفتن نيز مي باشد.
مثلا در چند جاي قرآن ضربوا في الارض به معني به سفر رفتن يا بيرون شدن آمده است. بحثهاي بسياري در مورد ترجمه اين آيه بين عرب زبانها و غيره مطرح شده است و هنوز ادامه دارد.
در اينجا با توجه به اين موضوع و همچنين با در نظر گرفتن آيه قبل و بعد از اين آيه، ترجمه اصلي به صورت اصلاح شده آورده شده است. در آيه بعد آمده که اگر از جدايي بين خود بيم داريد بين خود داور تعيين کنيد. اين در صورتي که هدف کتک زدن زن باشد منطقي به نظر نمي رسد. بلکه با ترجمه خارج شدن و ترک کردن تطابق دارد. »
سوال از این آقایون اینه با اینهمه عالمان لغت زبان عربی و عالم قرآن شناس در 14 قرن اخیر و خصوصا در دوران به اصطلاح تمدن اسلامی چرا اکنون که بسیاری بر غیر انسانی بودن این آِیه انگشت گذاشته اند معانی نیز فرق کرده است.سیره عملی مسلمین در برخورد با زنان برای اجرای امر الله در این آیه موید آنست که در زبان عربی معنای زدن استخراج شده است.
رهگذر گفت:
قبل از همه سلام و عرض ادب دارم خدمت شما دوست عزیز
ابتدا شما یک سری به سایت زیر بزن تو این سایت ترجمه های زیادی را خواهی دید
http://tanzil.info/
ترجمه های آیه را نگاه کن اگه نگاه کنی تغییر در آیه نخواهی دید اینا کماکان همان ترجمه را در نظر گرفتن
در مورد کلمه بله حالت امر داره اما ترک کردن نمی شود امرشو ترک کن در نظر بگیریم.
بد دوست عزیز شما کامنتم را دقت نکردید من گفتم تو قرآن خداوند خواسته توصیه به زدن کنه از کلمه جلد استفاده کرد خوب اگر این توصیه خداست پس چرا یک دفعه اینجا تغییر داده این جوری هم نیست که بخواهیم بگیم جلد فقط برای ربط دادن به چیزی به کار می ره بعد شما یک سری به تاریخ نازل شدن این آیه بندازید و تاریخشو را بخونید متوجه می شوید چرا از این کلمه استفاده شده.
دلیل دیگه هم خود محمد. عرض گردم شما تو تاریخ نمی تونی ببینی که محمد همسران خود را زده و اگر تنبیه هم خواسته بکنه برای مدتی از آنها دور شده
اما قبل از اینکه صحبتم را تمام کنم یک نکته را خدمت شما عرض کنم که هر حرفی را روحانیون مذهبی می گن باور نکن یک سری نمونه برات میارم
توی تمامی کشور های اسلامی خیانت همسر گناهش برابر سنگسار پس حتما باید تو قرآن این تصویب شده باشه اما شما هیچگاه نمی تونی تو قرآن ببینی که برای چنین گناهی چنین دستوری داده شده.
یک شخص یک تحقیق جالبی کرده بود که الان آدرسشو را به خاطر نمیاورم اما نوشته بود که
اگر یک کنیزی که به صاحبش خیانت کند گناهش نصف خیانت زن شوهر دار است
اگه ما بخواهیم حکم زن شوهر دار را سنگسار در نظر بگیریم چه جوری این حکم قابل نصف کردن است؟
این ها بر این اساس که تو گذشته خلیفهه ها چه جوری حکم صادر می کردن این حکم را در نظر گرفتن اما چرا تو همون زمان زنده زنده پوست کندن مجاز نبوده ولی بر گرد به 2500 سال پیش تو ایران یکی از بدترین گناه خیانت بوده و می تونی تو تاریخ ببینی که چون شخصی به داریوش کبیر خیانت کرده بود و در سکه ها ناخالصی ایجاد کرده بود این حکم برایش در نظر گرفته شد. اما این دلیل نمی شه که اون زمان را تخریب کنیم تو اون موقع این حرکت وحشیانه نبود همانطور که سنگسار در زمان این خلافا وحشیانه نبوده ولی قرار نیست که امروز هم ما همین حکم را اجرا کنیم.
یا همین لایحه خانواده را در نظر بگیر که زن می تونه بدون اجازه شوهرش ازدواج مجدد کنه دلایلشونم اینه که خدا برای مرد حلال کرده اینه و ایرادی نداره
اما من دو تا آیه برای شما میاورم آیه 3 سوره نسا را بخون گفته اگه بیم اینو دارید که عدالت را رعایت نکنید تنها یک زن اختیار کنید اما جلوتر تو آیه 129 می گه هر چند هیچ گاه نمی توانی عدالت را بین اینها رعایت کنی
کاری ندارم تو گذشته چجوری بوده و الان چی ؟ شما از این دو تا آیه چه برداشتی می کنی ؟ بابا محمد اگه تو گذشته این جوری بود دلیل نداره هم که همون رفتار را امروز ما انجام بدیم . تو گذشته این ها چند زن می گرفتن ، همانطور که تو زمان هخامنشیان ازدواج با محارم مشکلی نداشته ولی اینا دلیل نمی شه که هر چیزی را که تو گذشته بوده الان تکرار کنیم
تو پس قبلی هم به شما عرض گردم زیاد به ترجمه های این ها دقت نکنه ترجمه های این ها که یک سری لغت به لغت انجام شده ، یک سری هم که سعی کردن تغییر بدن
توی یکی از کامنت ها به گیتی گفتم مشکل ما این دین و اون دین نیست اما همین دین اگه سرکار بیاد بهت قول می دهم هیچ حکومتی بدتر از آن پیدا نخواهی
موفق باشی
رهگذر گفت:
دوست عزیز تو این کامنتم یک اشتباهی کردم و جای زن ومرد تو اون لایحه اشتباه نوشتم
🙂
sinderela گفت:
سلام رهگذر درست گفتی به ترجمه هایی که از قران شده نمیتوان اعتماد کرد چون زبان عربی زبانی فصیح است وکلمات درجمله های مختلف دارای معانی مختلفند که اعراب ازان بهره میگرفتند دوست عزیز قران را نمیتوان گزینشی مورد نقد قرار داد مثل کاری که این شوالیه میکنه وبرای خودش کف میزته بنده دربرابرسخن منطقی گردنم ازموباریکتراست ولی ازیاوه گویی وتوهین به بزرگان اعم از مسلمان وغیرمسلمان متنفرم این کار خون منو به جوش میاره ازاقای ایرج هم تشکرمیکنم موفق باشید
بزمجه گفت:
سیندرلا خانوم/اقا
من این بحث رو از اول تا حالا دنبال کردهام. اگر جوابی داشتی به کوروش میدادی. زیاد تایپ میکنی اما چیزی نمینویسی. به جای مزه پروندن، به اصل مطالبی که توسط کوروش نوشته شده بپرداز و با دلیل و برهان این شوالیه رو از اسب به زیر بکش. اگر نمیتونی، ساکت باشی سنگینتری.
این اسمت هم یک کمی به کافرها میخوره. افسانهیی که این غربیها به خورد همه دادهان که جلوی گسترش تاریخ شجاعتهای زنان مسلمان رو بگیرن. شما چرا گول میخورین و یک همچین اسم غرب زدهیی انتخاب میکنین؟ قباحت داره و از شما بعید میدونستم.
sinderela گفت:
خب عزیزم وقتی این اقا توهین میکنه منم مجبورم بیشتر به توهیناش بپردازم دوست عزیز چگونه میتوان قران یا هرکتاب ومسلک دیگری را با زدن سرو ثهش وگزینشی نقد کرد این بیچاره ازیک اشتباه قلمی من درباره افشین وبابک که البته اصل قضیه افشین واینکه ازخاندان ساسانی ویک شاهزاده بوده درسته وفقط اشتباه من این بود که افشین رو سردار یزد گرد خوندم خودشو جرداد اما گاف بزرگ خودش که رفته یکروایتی که ازاصل دروغ بوده واصلا نویسنده اونواز امام حسین نقل نکرده اورده وجنجالی راه انداخته ویا اینکه میره ازقران سرو ته یک ایه رو میزنه ومیاره وسند قرار میده اخه اقای بزمجه جان مگه این اقا هدفش سوال کردنه مسلما نه منطقی نقد کنه منطقی جواب بگیره اما اگه توهین کنه اونم به بزرگان فقط توهین تحویل میگیره ونکته دیگه اینکه این اقا به یک میلیارد انسان توهین میکنه اما من فقط به خودش واما گفتی این شوالیه رو ازاسب به زیر بکشم اخه مسئله اینه که این بیچاره سوارخره منم ادمیو که سوارخرمیشه رو پیاده نمیکنم بذار چندصباحی خرخودرا اسب فرض کرده و نقش شوالیه داشته باشه اما درمورد انتخاب اسم اولا این اسم رو برای وبلاگم انتخاب کردم دوما من دوجنسیتیم هم نرم هم ماده درضمن من گول نخوردم و غرب زده هم نیستم ولی به بزرگان اونا احترام میذارم انتخاب نام سیندرلا هم هیچ ربطی به عقاید من نداره وکلام اخر خودت ساکت باش بی ادب مزه پرانی هم جزو رسم ورسومات این وبلاگه اقایا خانم ب ز م ج ه ……..
سعید گفت:
سلام به همه
زنگ بزنم به آتش نشانی که بیاد خاموشتون کنه یا کوتاه میاین
حالا بچه ما دلش پر بوده یه چیزی گفته دیگه !
کمی هم مسخره کرده ! که کار بدی کرده – خودش هم میدونه !
وبلاگ دیگه جای تخلیه احساسات بد وخوب
بزمجه گفت:
من راستش برام یک کمی مشکل هست قبول کردن کارهای غیر انسانی محمد و یا دستورات عهد بوق قرآن به این عنوان که اونموقع همه اینکار رو میکردن. اسلام و قرآن آخرین دین و کتاب از طرف خدا هستن. به همین دلیل این کتاب و این دین باید دستوراتش جوری باشه که هم ۱۴۰۰ سال پیش میشد اجراش کرد و هم ۱۴۰۰ سال دیگه بشه اجراش کرد. خدا، تا اونجایی که به ما یاد دادن، همه جأ و همیشه هست، هم در گذشته هم در آینده. یعنی ایشون نمیدونسته که زمانی فرا میرسه که چند تا زن داشتن یک امر ضدّ انسانی حساب میشه؟ یا اینکه چرا دستورات تنبیه فقط در مورد زنها هست؟ چرا یک دستور نیامده که اگر مردهاتون به حرفتون گوش نکردن از خونه بندازینشون بیرون؟ یا تنبیهشون کنین؟ یعنی خدا نمیدونست که زمانی فرا میرسه که یک سری آدمها زن و مرد رو برابر خواهند دونست؟ شمایی که به این حرفها اعتقاد دارین، نظرتون راجع به برابری زن و مرد چیه؟ چی جوری میخواین دستورات قرآن رو به خورد آمریکاییها و اروپاییها بدین؟ هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ زوری از مسلمونها جلوترن. من اینجا (آمریکا) با مسلمونها که صحبت میکنن سعی میکنن این نکات کاملا مشخص ضدّ زن بودن اسلام رو کم بها جلوه بدن. عجیبه که خدا نمیدونست که این حرفها برای مسلمونها ۱۴۰۰ بعد از ظهور قرآن اشکال ایجاد میکنه.
sinderela گفت:
اقا ببخشید کاش ازاول گفته بودی که امریکا زندگی میکنی شکی نیست که امریکاییها بهترین قوانین ودمکراسی رو دارن عزیز من امریکا کجا وما کجا اقلا ازخودامریکائیها یادبگیر که اعتقادات دیگران هرچی هست نباید مورد توهین قرار بگیرن مگه خود امریکائیها پیرو عیسی نیستن کسی که پیروانش به نام خدا جنایاتی مرتکب شدن که دنیا رو بلرزه دراورد ازتفتیش عقاید وانگیزیسیون گرفته تا کشتارهای فرقه ای مذهبی اقای محترم امریکئیها فرهنگ خودشونو دارن مسلمونا هم فرهنگ خودشونو اینکه میگی چرا یک دستور نیامده که اکه مردی خلاف کرد خانم ازخونه بندازدش بیرون علتش اینه که چنین دستوری درمورد زنان هم نیست اما مجازاتهایی برای مردان متخلف هست …اما فارغ از همه ی این حرفا من عاشق امریکام واونا رو دوست دارم فرهنگشون برام جذابه شاید باور نکنی که زندگی درامریکا برای من رویایی شگفت انگیزه من کلکسیونی ازفیلمها وسریالهای امریکایی دارم من این سرزمینو دوست دارم موفق باشید ….
یک بی دین گفت:
با سلام خدمت همه دوستان چه بی دین ها چه نا آگاه ها
تنها چیزی که حد ندارد، حماقت انسان است. ناپلئون
واقعاً الان وقت این رو ندارم که همه دلیل رو بیان کنم ولی خیلی خلاصه بگم که اگه دوستان هنوز به ادیان و به خصوص اسلام هنوز حداقل شک نکردن، باید با اطمینان بگم که هنوز اصلاً بهش فکر نکردن، فقط رفتن کتاب های مذهبی موافق رو خوندن و سعی کردن حفظ کنن که چی میگه، و گرنه منابع بسیار زیاده اگه یه جستجو بکنن.
الان این موج بزرگ روشنفکردینی که پیدا شده تو اسلام نتیجه چیه؟ همه کسایی هستن که فهمیدن دیگه نمیشه به مردم امروز دروغ گفت و گفت که قرآن کتاب آسمانیه و …. پس یه سری جاهاشو قبول کردن که آره قرآن کتاب محمد هستش نه خدا و …..
الان امروزه دیگه بحص پیغمبر و این جور چیزا کامل حل شدست و معلومه که ازدم همه چاخان کردن. ولی خب یه سریشون مثلا عیسی آدم های نسبتاً بهتری بودن و زیاد دنبال سو استفاده نبودن و حالا اینکه بعدها یه عده سو استفاده کردن بماند، که دیگه ربطی به عیسی نداره. عیسی در حالای که می تونست بجنگه، درگیر نشد و حاضر شد بهمیره تا اینکه جنگ و خونریزی بشه. ولی در مورد محمد که حرف بسیار است، از بیماری هزیان گوی که از همان بچگی داشته تا سی چهل زنی که داشته، همه جنگ و خونریزی های که درست کرد و ….
کل قرآن به خاطر شخص محمد نوشته نشده، که البته اینو زمانی می فهمید که اون رو با تاریخ بخونید. یعنی می بیند هر زمانی هر چی خواسته، فرداش یه سوره و آیه اومده که کاملا امیال شخصیش رو خدا دستور داده. مثلا برای زن پسرش (البته از یه مرد دیگه) راست کرده بوده، ولی قوانین عرب همچین اجازه ای به او نمی داده، ولی چند روز بعدش یه آیه می اد و میگه تو نمی تونی از چیزای که در سر راه تو می اوریم، خودداری کنی. و اینو اگه کسی با تاریخ نخونه نمی دونه که قرآن اینو برای چی گفته. قرآن بیشترش کپی کتاب های عیسی و موسی هستش، یه مقدارشم از کتاب شاعران همون زمان برداشته، که الان میگن نه این شاعر بعدش اینو گفتن در حالی که بعضی هاشون خیلی قبل از محد اصلا مرده بودن.
یکی دیگه از چاخان های که مسلمون ها باورش کردن، همین بی سواد بودن محمد بوده که قرآن رو از یه نویسنده بی سواد معجزه حساب کنن در حالی که محمد سواد داشته و مالدار و حسابدار خدیجه بوده. و شواهد بسیار دیگری هست در مورد سواد محمد.
در مورد ظهور دانشمند ها بعد ار اسلام گفتید. این که کتاب ها واسناد بسیاری در حمله اسکندر و چند جنگ دیگه از بین رفت و بعد مسلمان ها خیلی های دیگه رو از بین بردن بماند. همین بعد از اسلامش هم اکثرشون آدم های بی دینی در اصلا بودن و این حتی از رو نوشتشون هم معلومه حتی با اینکه مثلا اشعار زیادی رو از حافظ حذف کردن در این سالها و مخصوصاً الان. ولی خب برچسپ مسلمان زدن برای مسلمان ها که کاری نداره. مثلا من چندین دفعه در چندین جای مهم دولتی و دینی جملاتی از انیشتین در مورد دین و خدا دیدم، در حالی که انیشتین اصلا حتی به خدا هم باور نداشته. آدم نمی دونه چی بگه.
ولی خب وقتی که آدم می بینه که بعضی ها دروغ بالدار احمدی نژاد رو که ماله روز هستش و خیلیاش با چشم غیر مسلح قابل دیدنه، باور می کنن، دیگه نباید انتظار زیادی داشت.
یکی از دوستان گفتن که ادیان دیگه دارن از بین میرن و فقط اسلام مونده. اولا از همه ادیان دیگه هم هنوز موندن ولی خب آدم ها امروزه به دلایل بسیار خیلی عاقل تر از گذشتگان هستن و طبیعتاً کم کم از دین و مذهب کناره می گیرن، که تو همین اسلام هم بیشتر از هر دین دیگه ای هست، فقط از ترس جونشون اکثراً ابراز نمی کنن. اگر هم می خواید اینو با چشم خودتون ببینید با ظاهر آراسته وارد جمعی بشید که شما رو نمی شناسند و یه جوری نشون بدید که زیاد به دین پایبند نیستید و قبولش ندارید، ببینید که چند نفرشون باهاتون موافقاً. البته پیشنهاد می کنم برای جمع جدید به مسجد نرید، بعد بگید نه اصلاً هم این جوری نبود.
یکی گفته بود که من در آمریکا و اروپا پیشرفت نمی بینم که من واقعاً در جواب این دوستمون هیچی ندارم که بگم.
یکی دیگه گفته خب آمریکا هم همه مذهبی هستن. اولا کاملاً معلومه که افراد سیاسیشون فقط ادای دین دار بودن رو در می آرن. دانشمندهاشون که نیستن و اگه چند نوشته ازشون بخونید چیز مشخصیه. آدم های معمولی شون هم فقط در حد حرفه و گرنه در عمل اصلاً. که اون هم فقط به خاطر ترسه از نا امیدی هستش و اینکه خب اکثر آدم ها امروزه بدون احساس پشتیبان در زمان بروز مشکل، نا امید میشن و دنبال بهونه ای به اسم خدان (و نه مذهب، مذهب فقط براشون وسیلست نه مثل مسلمون ها خود اسلام رو بچسپن) که تازه اون هم روز به روز تعدادشون داره کم میشه. و زمانی که میگن تو آمریکا دیندار زیاده درمقایسه با اروپا میگن و یا حتی کشور های اسیایی مانند همین کره که اکثراً بی دین هستن بعد بودایی و مسیحی.
و همین کشور کره که تا این حد آدم های مودب، خونگرم، موجه و … هستن، اکثرا بی دین هستن، که نشون میده دین ربطی به اخلاقیات نداره. (از نزدیک باهاشون برخورد دارم)
اندازه چند هزار صفحه حرف دارم ولی خب حیف
سلمان گفت:
دوست عزیز بهتره اسم خودتو بذاری بی سوادنه بی دین کسی که ازناپلئون جنایتکار که 3/5میلیون ادمو به کشتن دادنقل کنه خودحماقته … ناپلئون نبوغ جنگی داشت نه ادبی لا اقل از یک ادیبی حکیمی چیزی نقل قول میکردی درمورد عیسی اون هیچوقت حکومت نکرد که مجبور بشه دست به کشتن کسی بزنه .. ازکدوم دانشمندامریکایی بی دین حرف میزنی شکی نیست که امریکا بیشترین دیندارو نسبت به کشورهای غربی داره اونی که گفته درامریکا واروپا پیشرفت نمیبینه مثل خودت شیفته ناپلئونه گفتی محمد بیسواد نبوده بدلیل اینکه حسابدار خدیجه بوده نکنه فکر کردی خدیجه شرکت واردات وصادرات داشته همین امروزه ادمای بی سوادی هستن که بخوبی از پس حساب وکتاب وتجارتشون بخوبی برمیان بنظرم تو هم دنبال عنوان شوالیه گری هستی
یک بی دین گفت:
حمله حسین به خاطر اسلام و …. بود؟ جداً جالبه
اگه به پرسم که گفته حتمی می خواید بگید مطهری یا آخوند مسجدمون گفته !!!
نمی دونم من بخوام اون دنیا برم جهنم باید کی رو ببینم؟
بعضی ها در مورد دوره ساسانی و همخامنشیان حرف زدن و منبع شون هم کتاب های کسایی مانند مطهری بود که واقعاً آدم می مونه چی بگه به اینا.
خیلی از خودتون مطمئنید چند تا کتاب مخالف هم بخونید. به من هم کسی نگه معرفی کن، همین که جستجو کنی و همون چند تایه اول حالا هر چی که بود بخونی کافیه. چون هر بچه 4 ساله ای هم که یکم فکر کرده باشه و چند خط نوشته باشه، اگه شما هم بخواید فکر کنید، حتماً شما رو هم به فاکر کردن وادار می کنه.
sinderela گفت:
بی دین عزیز منظورت ازحمله چیه امام حسین حمله نکرد کاکو بلکه مورد حمله قرار گرفت درضمن قیامش فقط برای اسلام نبود که کل انسانیت بود خب اینو مهاتما گاندی گفته وخیلی از بزرگان دیگه البته کتاب مخالفم میخونیم واسماشونم میدونیم اگه میخوای برات ایمیل کنم جای دیگه کم نیاری ..بی دینی ام برا خودش کلاسی داره ….
sinderela گفت:
تک گزینی ایات…سوره نسا ایه 19 …………….ای اهل ایمان برای شما حلال نیست که زنان را به اکراه وجبروزوربه اختیارگیرید.. وبرزنان سختگیری وبهانه جویی مکنید که مهرانها را به جور بگیرید مگرانکه فحشای انان اشکارشود ودرزندگی با انها با انصاف وخوشرفتارباشید وچنانچه زن موردپسندشما نباشد اظهار کراهت نکنیدکه بسیارچیزها ناپسندشماست حال انکه خدا دران خیربسیاری برای شما مقدرفرموده است
خسته گفت:
Religion is like a penis .
Its fine to have one .
Its fine to be proud of it .
But please dont whip it out in public and start waving it around .
And PLEASE dont try to shove it down my childrens throats.
یک بی دین گفت:
یکی دیگه هم گفته بود 2 میلیارد مسمان داریم.
ولی آمار 1 میلیارد و 400 میلیون نفر است. آن هم مسلمان زاده نه مسلمان.
یک بی دین گفت:
سندرلای عزیز از خودش معنی در کرد.
محل جنگ و دوری و نزدیکی رو حساب کنید بعد بگید کی حمله کرد، مثلا اینکه شما اصلاً از دین خودتون خبر ندارید. همه میگن قیام حسین اون وقت شما میگید مورد حمله قرار گرفت. بعدش حسین فقط به خاطر حاکم شدن حمله کرد و اون به خاطر قولی که اهالی شهر داده بودن بهش که بهش کمک کنن، فکر نمی کرد با همین چند نفر دوست خودش بمونه.
یک بی دین گفت:
سیندرلا چند جا دیدم رفته متن یه جایه دیگه رو کپی پست کرده که اصلاً نمی دونم خودش اونارو خونده که بعدش هم بهش فکر کنه یا نه.
مثلا یه جای دلیل برای کشتار محمد آورده، متنی که منبعش مثلا کتاب طبری هستش. دوست عزیز با وجود اینکه طبری خودش مسلمون بوده ولی بازم هم کتابش رو بخونی از هیچی بهتره، چون می بینی دلیل این خون ریزی ها اینایی نبوده که گفتی.
مثلا یه جای یه عده رو کشته چون فقط از زن یارو خوشش اومده. همون روزی هم کشتش زنش رو برد تو عجله. که برای فرداش زنش توی غذای محمد و مهماناش که یکیش هم علی بوده سم زیادی می ریزه. یکی از مهمان ها که زودتر شروع کرده حالش بد میشه و خلاصه ماجرا این شکلی لو میره و علی همون جا بعد از فحاشی زن، شکمش رو سفره می کنه. (این خیلی خلاصش بود) (و البته این با شرحش تو همین کتاب هایه که به عنوان مرجع اسم بردی، اگه خواستی اصلاً کتاب ها رو بخونی چاپ الانش رو نخون فقط)
بهتره به جای کپی پست کردن خودت بشینی بخونی و بعد نظر خودت رو بگی.
sinderela گفت:
خب این عقیده توست اونچه مسلمه اگرمحمد عیاش بود خیلی راحت میتونست خوشگلترین دخترای اعراب رو به همسری خودش دربیاره دوست عزیزمعلومه که خیلی جاها مجبورم کپی پیس کنم واین کار عیب وعار نیست درضمن من نمیدونم این داستانو ازکجا اوردی حتما ازکتاب شفا علی هیچوقت به یک زن حمله نکرد اخه چقدر مزخرف گویی اگراینجوری بود که هیچوقت بزرگان دین ودانش مدح اون بزرگانو نمیگفتند که میتونی به یک نمونه اش درپائین همین صفحه مراجعه کنی امیدوارم چشاتو باز کنی اگربه قول خودت دین نداری لااقل مرد باش ….
کورش گفت:
بی دین جان
سیندرلای ما هیچی تو کتش نمیره فقط ازش میخوام که یه کم توضیح بده که کشته شدن حسین کجاش برای انسانیت بوده.اگه اینجوره پس لعنت بر 6 میلیارد انسان نمک نشناس که حتی اسم حسین را هم بلد نیستند و نمیدونن اگه انسانیتی در وجودشونه ریشه اش بر میگرده به 14 قرن پیش تو بیابون کربلا
دیگه اونجا که گیر میفتن و نمیتونن از چرندیات خود دفاع کنند بامبول در میارن که ترجمه های قران نا معتبره.پس باید زبان عربی بلد باشید که فهمیدید ترجمه ها غلطند و با این منطق پس هیچوقت نمیشه یه کتاب عربی را به فارسی ترجمه کرد چون آخوند ما بهمون گفته عربی خیلی فصیحه ضمنا اگه اینجوره چرا مسلمین را منحرف میکنید با این ترجمه ها لطفا قران بدون ترجمه بدین دستشون.راستی الله چرا خودش متوجه نشده که چون عربی فصیحه و در ترجمش اشتباه پیش میاد یک جلد از این کتاب را با ترجمه خودش نازل میکرد بر ملتها.تازه هنوز اکثریت جهان مسلمان نشدند.زیر سایه مهدی خیالی فردا که چند صد ملت زیر بیرق اسلام ناب میان مشکل ما پیچیده تر میشه چون اونوقت چه خاکی باید به سر کرد برای این همه زبان مختلف که قران براشون قابل ترجمه نیست؟البته یه راه حل هست همه را زورکی عرب زبان میکنند.
ایرج خان برای توجیه آیات چرا متوسل میشی به ساسانیان و … بگیر ساسانیان همه بد.قوانینشون بد کارهاشون بد ایا این دلیل میشه بخوای یه قانون بد دیگه را توجیه کنی؟
ایرج خان از حرفات استنباط میشه این قوانین در زمان خودش مترقی بوده و الان کهنست.اوکی قبول پس با این منطق باید قبول کرد این قوانین امروزی نیست و بدرد بشر امروزی نمیخوره.لارجم این سوال پیش میاد که الله محترم چرا وقتی میدونه بشر هر روز فکر و اندیشش و قوانین اجتماعیش مترقی تر میشه اومده و اینها را لاتغیر و لا تبدل گفته و تا ابد رسمیت بخشیده؟حالا ما یه آیه این قران را چسبیدیم.آیات غیر علمی و بچگانه دیگه را چه جور میشه توجیه کرد.
سخن آخر اینکه این آیات اونقدر قبیله ای و بچه گانست که عالمان اسلام برای اینکه عقب نمونند هر زمان دست به تفسیر زده اند تا زورکی اونها را مناسب زمان خود کنند.واسه همینه که تفسیر قران تا امروز تمام نشده و این اواخر مکارم شیرازی نیز دست به تفسیر زده.در دوران قدیم نیز بسیاری چنین کردند و از آنجمله جریان روشنفکری معتزله بود که برای خروج از این بن بست قران را مخلوق(پرداخته ذهن بشر) و نه قدیم(الهی و محفوظ در لوح الله) میدانستند.
باور بفرمائید اگه بدون هیچ پیش زمینه ای این کتاب را بتون میدادند اونقدر بی محتوا و سطحی میدیدش که حتی به مخیله تان نیز خطور نمیکرد که این کتاب از طرف یک انسان دیپلمه نوشته شده است حتی سیندرلا نیز چنین میکرد.این بازیها و دفاعیات بیشتر از ترس ناشناخته و نا آگاهی انسان سرچشمه میگیرد.خداوند را باید ورای این مسخره بازیها و این ورق پاره ها دید.چگونه میتونید خودتون را گول بزنید که آفریننده میلیاردها کهکشان چنین مطالبی سطحی و پیش پا افتاده را برای مشتی چادر نشین بیابانگرد فرستاده باشد که با منطق بشری و تمدن جهانی تا این حد ناسازگار باشد.
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
حافظ نیز اینو فهمیده بود امید که ما نیز بفهمیم و خدا را ورای مذاهب و ادیان سامی و غیر سامی ببینیم.سیندرلا نخوای مقاله چاپ کنی و اثبات کنی که حافظ یک مسلمان اونهم از نوع شیعه 12 امامی بود که قبل از سرودن غزلیات زیارت نامه عاشورا و دعای کمیل میخوند که خدا وکیلی حوصله ندارم.
رهگذر گفت:
بهر حال دوست عزیز خود دانی
من تو کامنت چیزهایی را نوشتم شما به جای اینکه بی طرفانه به قضیه نگاه کنی وصلش به آخوند و … می کنی کی گفت آخوند قبول داره اصلا تا قبل از صفویه آخوند وجود داشت.
توی یک کامنت هم گفتم اگر علی – حسن و حسین قاتل و … بود پس ببخشید ایرانیان اونموقع کاملا شوت بودند که این اشخاص را قبول داشت . تاریخ که نمی شه انکار کرد . گفتم تو کتاب تاریخ طبری نوشته حسن و حسین تو جنگی به طبرستان رفته بودند به نظر تو اگه اینهمه خونریزی که این ها کردند و نمونه هایی تو طبرستان هم تو همین کتب نوشته امثال حکومت هایی چون آل بویه که خودشو از نسل یزدگرد می دونستند و تو همون طبرستان بودند افراد شوتی تشریف داشتند که خاطرات بر فرض 300 – 200 سال قبل خود را فراموش کردند و شیعه 12 امامی بودند یا اصلا چرا دورتر افرادی چون گیو ( پسر رستم فرخ زاد ) هم بی غیرت بوده که از طرفداران حسین بوده .
باز خود دانی رفیق
با این حال هر جا باشی آرزوی موفقیت برایت دارم.
کورش گفت:
رهگذر جان
1:شیعه 12 امامی در ایران در جهت منافع اسماعیل و دودمان صفوی بصورت رسمی و گسترده و با انجام جنایات دهشتناک چون زنده خوردن انسانها،دریدن شکمها،جوشاندن در آب جوش، و…. مذهب رسمی و گسترده ایرانیان شد
2:شیعه ابتدا یک مذهب کوچک محلی بود و بدست ایرانیان تبدیل به یک حرکت سیاسی برای مخالفت با سیستم تعصب گرای اموی شد.وقتی در جائی زور هست،وقتی جان انسانها در گرو اعتقاد به یک عقیده و یا عدم اعتقاد بدان بی ارزش میشود و سرها از تن جدا میگردد انتظار داری چه میکردند،
در همین ایران امروز وقتی برای مردمی راهی جزء انتخاب 4 کاندید وابسته و انتخاب شده از سوی دستگاه زور نیست البته اکثریت مردم بیکی رای میدهند اما بنظرت بطور مثال موسوی مرد گمشده و ایده آل ایرانیان بود؟باز تا قبل از صفویه نیز اکثریت ایرانیان شیعه نبودند و اصولا نیز ایرانیان آندوران در اکثریتشان تعصب خاصی به این دین ورودی نداشتند.کشتارهای بخارا و خوارزم را ببینید بگونه ای که حتی مردم بخارا بجرم گویش خود قتل عام میشدند و بزور تازیانه در مسجد جامع شهر جمع میشدند تا برای سلامتی خلیفه ثنا خوانند.ایرانیان سعی نمودند شخصیتهای اسطوره ای خود را در قالب عده ای از اعراب بریزند و این علی که ایرانیان میشناسند همان علی اسطوره ایست که با علی واقعی زمین تا آسمان فرق دارد.ایرانیان سعی نموده اند زشتی های او را نادیده بگیرند و او را وسیله ای برای بیان مظلومیت خود قرار دهند.توجه داشته باش که ایرانیان با برجسته کردن علی و خاندانش بر عمر و ابوبکر و عثمان و بنی امیه و … شوریدند پس در شرائط خفقانی که میبایست بندگی اعراب را پذیرفت راهی ندیدند جز مبارزه بدینگونه.این درحالیست که تمام شخصیتهای برجسته تاریخ اسلام حتی خالد بن ولید و سعد ابی وقاص مورد احترام بیشتر از 80 درصد مسلمین کنونی جهان هستند و در نظر اکثریت مسلمین امروز توهین به ابوبکر و عمر یاران دیرین محمد خود توهین بشخص محمد محسوب میگردد.
دوست من تاریخ اسلام تاریخ زور بوده است و زور و زور و تا دلت بخواهد میتوان صفحات زیادی را در وصف جنایات سرداران این دین سیاه نمود.رویدادهای مذهبی بعد از صفویه رویه دردناکتر این تاریخ است.انحطاط مفرط فرهنگی و فکری ایرانیان از اینزمان شروع شد.زیارتنامه و روضه خوانی ها از این زمان بشکل گسترده آغاز شد.و فاجعه کربلا چنان با آب و تاب و اضافه گوئیها بیان شد تا دودمان بنی امیه را هر چه بیشتر پلیدتر و جانی تر جلوه دهند.12 امام شیعه که تا زمان صفوی تنها در مقام انسانی شیعه بودند ناگهان مقام خدائی نیز یافتند و معجزات و کرامات بسیار در وصف آنها نوشته شد بی آنکه خود این امامان در زمان خود چنین ویژگیهائی را برای خود قائل شده باشند.
موریانه ای بنام ملا و آخوند که برای خود دامنه نفوذ بیشتری را طلب میکرد از این زمان بصورت فله ای و گله ای از جبل عامل لبنان و عراق و… به ایران سرازیر شدند تا هر چه بیشتر میخهای دودمان ترک صفوی را که ایرانی نبودند بر زمین ایران بکوبند و شاه و شیخ از این زمان دو یار دیرینه این بزم گشتند
شوم ترین پیامد سیطرۀ مطلقه ملایان وارداتی عصر صفوی ، طرح و اجرای این سیاست درازمدّت در ایران بود که برای تضمین ادامۀ این سیطره در دوران بعد از صفویه ، جامعۀ ایرانی را اصولاً بصورت یک جامعۀ قیّم و صغیر در آوردند که در آن تمامی افراد جامعه از هنگام تولّد تا مرگ میبایست در مقام صغیرانی شرعی در قیمومت فقهائی باشند که از جانب امام غائب مأموریت ادراۀ آنها را بعهده دارند و امر بر این باشد که این قیومت تا ظهور امام غائب برقرار بماند.تمامی سیاست مذهبی مورد اجرای روحانیت شیعه در 4قرن گذشته در زمینه تقسیم جامعۀ ایرانی به دو بخش » مجتهد » و «مقلّد» بر همین محور دور زده است تا با جلوگیری ازنفوذ دانش و مسکوت نگه داشتن خرد جمعی جامعه و جاهل و خرافی نگه داشتن هر چه بیشتر مردم ، همراه با ترویج وسیع فرهنگ مرگ و عزا بهره دهی این کارخانۀ دام پروری را تضمین کنند.
آنچه امروز در دفاعیات توده صغیر شده شرعی ایرانی و سیندرلاها و … بچشم میخورد عینا ارائه همان سند سازیهائیست که ملایان در 4 قرن گذشته بدانها ارائه کرده اند و اگر این جماعت ظاهرا به ملایان نیز ناسزا گویند اما دقیقا در زیر سیطره فکری ملا بوده و هستند و همچنان جامعه امروز ایران از پی آمد این سقوط فرهنگی در رنج است تا جائی که در اواخر قرن 20 در حالی که بسیاری از جوامع بشری در حال شکوفائی فرهنگی و اقتصادی بودند بناگاه ااین ملت صغیر سیستم ولایت فقیه اسلامی که متعلق به عصر سنگ است را در کشور خود پیاده سازی مینماید تا بیش از پیش به قهقرا و انحطاط بروند.
و اینها همگی حاصل انحطاط فکری ماست.همان انحطاط فرهنگی که از ما متعصبانی ساخته است که مسلمانتر از خود محمد و شیعه تر از خود علی باشیم و نفهمیم که به چه نکبت و ادباری گرفتار شده ایم.
پیشنهاد میکنم همه دوستان و خصوصا سیندرلا حتما و حتما کتاب » بازیابی فرهنگی » را از شجاع الدین شفا بخوانند.این کتاب را از سایت زیر دانلود نمائید
http://www.adabestanekave.com
ا
رهگذر گفت:
با سلام دوباره خدمت شما
خوشحالم که برخلاف بی دین عزیز سعی کردی حالا با بیان دلایلی به نقد گفته های من بپردازی .
دوست عزیز با یک سری نظرهای شما درباره حکومت صفویه موافقم ولی خیلی گفته هایی را نوشته ای که هر کدام جای بحثی طولانی را دارد نمونه ی آن که صفویان ایرانی نبودند کسی که نژاد به شیخ صفی الدین اردبیلی می رسیده چطوری ایرانی نبوده (مگر اینکه بخواهیم کل آذری ها را ایرانی ندونیم ) البته این بماند چون وارد یک بحث طولانی که پایانی هم نخواهد داشت خواهیم شد.
شکی نیست که خیلی از ایرانیان با زور بدست اعراب مسلمان شدند اما ایرانیان تو زمان سلوکوس هم به زور اداب یونانیان را اجرا می کردند ولی چه شد؟
گفتی ایرانیان برای اینکه یک اسطوره ای را بسازند سعی کردند بدی های علی را کنار بگذارند پس خدا را شکر بالاخره ایشون خوبی هم داشته پس.
اما به نظر تو شخصی چون گیو که تو طبرستان زندگی می کرد و اونجا هنوز بدست اعراب گرفته نشده بود چه لزومی داشته زندگی خود را به خاطر کسی چون حسین به خطر بندازه اونم کسی که بنا به تاریخ هایی که خود شما قبول داری به این خطه خیلی ظلم کرده بوده ( به نظر تو کسی که به این منطقه حمله کرده و بنا به همون تاریخی که شما قبول داری تو این منطقه کشت و کشتار راه انداخت مردمان انجا بدی هاش را فراموش می کنند و از این شخص اسطوره می سازند نه خداوکیلی با عقل جور در میاد ) البته من فقط نمونه ای چون گیو را که پسر رستم فرخ زاد بود و شخصی مشهوری است گفتم و گرنه جا برای اسامی زیادی اینجا هست .
یک نکته جالب را خارج از این بحث بگم حدود 2 هفته پیش بود فکر کنم و برنامه آقای شهرام همایون ( یکی از برنامه هایی که به نوعی علیه اسلام مبارزه می کنه ) داشتم می دیدم داشت حرفی ر ازا حسین بن علی نقل می کرد اما جالب اینجاست این آقا که این ادعا را داره تاریخ را میدونه هنوز نمی دونسته که بحار النوار را علامه مجلسی نوشته نه شیخ عباس قمی .
خلاصه اینکه دوست عزیز این بحث را من اینجا پایان یافته می دونم
موفق باشی
sinderela گفت:
رهگذرعزیزاین اقا مشکلات خانوادگی داره که توی اون باصطلاح اخرین سخنانش اینو اعتراف کرده خشم ونفرت چشای این اقا رو کور کرده جوری که برای تخریب ائمه ازگفتن هیچ دروغی فرو گذاری نمیکنه …البته دچارکابوسای وحشتناکی هم هست …مثل زنده خوردن ادما وتوی اب جوش انداختن اونا البته توهم زیادی هم داره که همه مردم رو مثل خودش وخونوادش صغیرشرعی خطاب میکنه شناختن این ادما خیلی اسونه اونا رذ ا ئل اخلاقی خودشونو به دیگران نسبت میدن این بیچاره تاریخ اسلام رو با وقایعی که توخونوادش اتفاق افتاده میسنجه تواون خونواده اسمش رو گذاشتن حسن وحالا ازین اسم متنفره خونوادش باضرب دینو بش چلوندن واین براش عقده ای بزرگ شده فکر کنم تو خونوادش یک یاچند ملا هم باشن واحتمالا این ملاها رفتار منحرفانه ای با این اقا یا شایدم با دیگربستگانش داشتن ..این بیچاره گفته ی بزرگان غیرمسلمان رانیز سندسازیه ملاها میدونه واین بیانگر شدت سفاهت ونادانی این بیچارست شایدم ما بی سوادیمو نمیدونیم که مهاتما گاندی یک ملای صادراتی ایرانی به هنده یا موریس دوکبری ودکترجوزف فرانسوی وتوماس مساریک ودیگراندیشمندان همشون صغیر شرعی بودن …اقا ببین نفرت چطور یک ادمو تبدیل به یک حیوان وحشی میکنه وبدبخت تر ازین یاوه گو کساییند که برچرندیاتش مهر تائید میزنن ای وای برشما ……..
sinderela گفت:
شفا هم یکیه مثل دشتی که نوشته خودش رو انکار کرد نکنه فکرمیکنی فقط تو کتاب میخونی اقای زردشت همه ی اون چیزایی که میگی هیچ ربطی به اصل قران واسلام نداره که اگر بنا را بر مقایسه چرندیات بسته شده به اسلام با زردشت را بذاریم خرافاتی که روحانیون زردشتی توپای ما ایرانی ها کردن بسیار نفرت انگیز تراز خرافات بسته شده به اسلامه اقای کورش کبیر اگر برهان قاطع تو این چیزاست که خوش باش من انقدر ازین نمونه ها ازمسیحیان ودینها وعقاید دیگه برات میارم که تا اخر عمرت نتونی اونا رو بخونی بدون شک علت انحطاط ملتها همانا فقرفرهنگی وبی سوادی اونهاست..خودتو اگرتونستی پدرومادرت رو همعقیده خودت کنی اونوقت بیا وبه ما توصیه خوندن کتابای امثال شفا ودشتی کن .. توخودت رو درجایگاه بالا تراز ما میدونی وفکرمیکنی فقط خودت درست میگی همون صفتی که مختص بقول خودت افکارجامده …
ناگهان بالتازار گفت:
آقا استپ من یک توضیح کوچولو در مورد شاهنامه بدم (بی ربط به بحث و مرتبط با جمله رهگذر) :
رهگذر جان
رستم دستان با رستم فرخ زاد متفاوت بوده
رستم معروف همان رستم دستان بوده
رستم فرخزاد فرمانده سپاه یزگرد سوم که در نبرد با اعراب کشته شد.
گیو داماد رستم بوده (رستم دستان) و پسرش هم که همه بلدیم، سهراب بوده که بعداً به دست خود رستم کشته میشه !
این توضیح رو دادم چون بنظرم رسید بخاطر شباهتهای اسمی ، اشتباه گرفتیشون !
رهگذر گفت:
عزیز تاریخ نخونده نیا برای من چیزی بگو برو کتاب امام حسین ایران و بخون برات روشن خواهد شد بعد عزیزم اگر مشکلت با گیو هست بگو من اشخاص دیگری را نام ببرم.
ناگهان بالتازار گفت:
رهگذر جان ؟ خوبی؟
چه خبر؟؟؟
من برم تاریخ بخونم؟ چشم !!! ولی شما در چند قدم پائین تر توضیحات کاملی (با آمار و ارقام) دادی که به کتب تاریخی نمیشه استناد کرد؟!؟!؟!؟
واللا بنده خواستم بگم ما تنها 5 صفحه از شاهنامه توی زندگیمون خوندیم، که توی اون شخصیت پردازی به شکل دیگری بود:
گیو پسر گودرز و داماد رستم دستان (نه فرخزاد) بود.
نیازی به خوندن کتاب تاریخ نداره، باید شاهنامه رو یک نگاهی بهش انداخت!!!
ضمناً این کتابی که اسم بردید کتاب تاریخه؟؟ امام حسین ایران ؟؟!
رهگذر گفت:
دوست عزیز من پاسخ شما را شرمنده نتونستم زیرکامنت که گذاشتین بزارم!
بله دوست عزیز من خودم می دونم که گیو داماد رستم فرخ زاد بوده ،
اما یک سوال از شما داشتم من حتی در نظر می گیرم چنین شخصی هم وجود خارجی نداشته
شما می دانید شخصیت های رستم و گیو در شاهنامه بر گرفته شده از چیه ؟
خیلی از این شخصیت ها بر اساس نام سرداران ایرانی که در ایران حضور داشتند بر گرفته شده است .
یک عده رستم را به نام یک از سردارهایی با نام رستامنت در نبرد کوروش کبیر با لیدی در نظر می گیرند یک عده کیخسرو را همان کوروش می دانند و ….
بله من گفتم به تاریخ نمی شه همیشه اعتماد کرد. اما خوب تمامی منابع ما برای شناخت گذشته همین کتب تاریخ است اما خوب مورخان می دانند چگونه این کتاب ها را بخوانند
به عنوان مثال تو کتاب های تاریخی تاریخ طبری و فتوح البلادان حسن و حسین در لشکر کشی به طبرستان حضور داشتند ولی وقتی که نکاتی که باید موقع خواندن کتب تاریخی را که تاریخدانان به آن توجه می کنند در نظربگیری آن موقع است که به درستی یا نادرستی آن پی می بری
مثلا تو این کتاب تاریخ طبری نوشته : » گفته می شود حسن و حسین فرزندان علی بن ابیطالب در شمار همراهان آنها بوده »
ایرادهایی مختلفی می شود وارد کرد نمونه کلمه» گفته می شود» همین کلمه تو به راحتی می تونه یک روایت تاریخی را رد می شود حتی نویسنده سعی نکرده نامی از راوی آن ببرد که امانتداری نویسنده در نقل تاریخ به شدت زیر سوال می رود و خیلی از موارد دیگه که اگه خواستی برای شما می نویسم.
یا در مورد کودکی کوروش نقل قول های مختلفی است کتزیاس نقل می کند کوروش تو دربار بزرگ شده هرودوت نقل می کنه که نزد یک چوپان کوروش بزرگ شد و نوشته که از شیر سگ برای بزرگ کردن کوروش استفاده شده است و یا خیلی ار مطالب دیگه را توکتب تاریخی برای کوروش نقل می کنند که اگر چنین باشد که یک فاجعه است جالب این است همین هرودوت که چنین چیزی را تو تاریخ نوشته خودش ازکسانی است که به تمجید کوروش پرداخته
می بینی دوست من چگونه تاریخ می تونه یک شخصی را زیر سوال ببره
دوستای ما هر کدام بر اساس علایق خودشون تاریخ را می خوانند یکی می خواد حسین را زیر سوال ببره فقط میاد دنبال مطلابی می گرده برای تخریب حسین که تو این بزن بزن مناظرات خودت زیاد مشاهده کردی یا یک سری میان تو تاریخ دنبال مطالبی می گردند برای تخریب کوروش ، در صورتی که اگر دوستان بخواهند تاریخ را براساس واقعیت ، نتایج آن و … بخوانند نمیاند بگند حسین قتل عام تو طبرستان راه انداخته و یا کوروش که افتخار ما ایرانیان است با شیر سگ ماده بزرگ شده
کتابی را که گفتم بخوانید کورت فریشلر سعی کرده از تمامی کتب تاریخی استفاده کنه حتی باید بدونی که تو کربلا 72 نفر حضور نداشتند بلکه 145 نفر بودند و دلیل اینکه چرا ایرانیان را که تو این جنگ حضور داشتند ولی نامی از آنها نبرده شده را توضیح داده همچنین تو این کتاب نوشته شده که گیو پسر رستم فرخ زاد است.
دوست من اخیرا خودتم شنیدی که قراره قرآن آتیش زده بشه این شخصی که قرار این کار بکنه حتی نمی دونه با این کارش جدایی که به مسلمانان اهانت می کنه داره به مقدسات خودشونم توهین می کنه تو این کتاب چقدر به تمجید حضرت مریم و … آورده شده
مشکل اساسی ما تعصب و بی فکری
یک آیه از قرآن را برای سیندرلا نوشتم که گفته : به چیزی که نسبت به اون علم نداری پیروی نکن
من واقعا به این آیه ایمان دارم و تمامی مشکلات مسلمانا نتیجه عمل نکردن به همین آیه می دونم درواقع به جرات می گم که مشکل جهان امروز ما باشه
فکر می کنی القاعده چه جوری شکل می گیری فکر می کنی اونی که به خودش بمب می بنده و ….
با تشکر
رهگذر گفت:
اه چرا اینجوری شد اینکه اول بالا کامنت شما بود !!!
ناگهان بالتازار گفت:
آهان !!! داریم میرسیم به جاهای خوبش !!!
همه میدونیم که کتابی به نام «کتاب تاریخ» وجود نداره که از روی اون بشه تمام تاریخ رو یاد گرفت. نوشتن تاریخ کار هر کسی نیست. حتی خواندن تاریخ هم کار هر کسی نیست، چه برسد به تحلیل و نتیجه گیری !!! تاریخ برآیندی از نوشته ها ، گفته ها و شنیده ها و یافته های گذشته است و کاری به سلیقه و علاقه شخصی افراد نداره. اگه کسی با احساساتش شخصیت پردازی کنه و اون رو بعنوان تاریخ معرفی کنه، خوب مسلماً بدون سند و مدرک نباید پذیرفتش
اما اینکه هر کسی اون قسمتی که دلش میخواد رو میخونه (اون طور که خودش میخواد) کاملاً درسته. نتیجه گیری تاریخی بدون سند و مدرک معتبر بیشتر به داستان سرایی و قصه گویی شبیهه. بعنوان مثال :
این کتاب آقای کورت فریشلر رو هنوز نخواندم، ولی باید دید که آنچه ایشان نوشته اند، برگرفته از مستندات و منابع تاریخی است و یا قلیانات احساسات و استنتاجهای شخصی. اینکه تعداد نفرات ماجرای کربلا چند نفر بوده (با این دقت !! = 145) نیازمند منابع و دلایل معتبری است که بعید میدانم در اختیار ایشان باشد. همانطور که دانستن نام پسر رستم فرخزاد موضوعی است که ذهن من را هم مشغول کرده. در شاهنامه نامی از ایشان برده نشده و تا بحال هم در هیچ کتابی نام ایشان را نشنیدم. واقعاً اولین باری است که به گوشم میخورد (این از بی سوادی بنده است و تقصیر کسی نیست) ولی بنظرم نیازمند تحقیق جدی است.
شنیدی میگند «لنگه کفش کهنه در بیابان غنیمت است» ؟؟؟
این آقای هرودوت در عصری که کسی حال نوشتن تاریخ ما رو نداشته، مطالبی از ماجراهای این سرزمین یاد کرده که هرچند در بسیاری از موارد مغایرت آن با واقعیت مشهوده، ولی جزء معدود منابعی است که از آن زمان باقی مانده. لاجرم یا باید آن صفحات را پاک کرد و از آن دوران چیزی ننوشت و یا به همین اکتفا کرد و با نقد تاریخی به چیزی شبیه به واقعیت رسید (که کار تاریخدانان است)
بسیاری از نوشته های هرودوت با سنگ نوشته های کشف شده و دیگر متونی که در حفاری های باستانشناسی کشف شده مطابقت داره و از اینرو منبع معتبری برای بررسی تاریخ باستان به حساب میاد
این آقا علیرغم اینکه در محدوده جغرافیای سیاسی هخامنشیان متولد شده بود، ولی گرایشش بیشتر به سمت یونان بوده و نوشته هاش هم به زبان یونانی و به نفع یونانیان نوشته شده تا جایی که نبرد ماراتن رو بعنوان شکست قطعی سپاه ایران مطرح کرده !!! کلاً زمان وقوع حوادث تاریخی در نوشته های هرودوت خیلی ناهماهنگ است، در موارد زیادی داستانگویی جای تاریخ را گرفته و این ماجرای یونانی شدن هرودوت اسطورهپرستی یونانی را هم در آثارش نمایان کرده و در برخی موارد هم که کاملاً افسانهآمیز است. خودش هم کاهنان مصر و بابل را مأخذ تحقیقاتش معرفی کرده که در نوع خودش جالبه
چقدر حرف زدم !!!
خیلی هم مخلصیم
🙂
ناگهان بالتازار گفت:
نوشته خودم رو خوندم، گفتم شاید بد نباشه این رو هم اضافه کنم
یک وقت سوءتفاهم نشه که بنده کتاب آقای فریشلر رو فاقد ارزش تاریخی معرفی کردم ها !!!
تأکید کردم و میکنم که بی سوادی و بی اطلاعی بنده باعث میشه که چنین موضعی داشته باشم (هنوز که نخوندمش)
در دفاع از این کتاب و بفیه کتبی که توسط شما قبلاً معرفی شده باید همین بس که استاد ذبیح الله منصوری مترجم آنهاست و بنده قصد پیش داوری درباره چنین آثاری را نداشته و ندارم
قربانت !!!
🙂
رهگذر گفت:
سلام دوباره خدمت شما
خوب می بینم که وجه های مشترک در حال نمایان شدن است.
دوست عزیز من فقط نمونه ای از هرودوت نقل کردم اشخاص زیادی تاریخ ایران باستان زمان هخامنشیان را نقل کردند فقط همین یک نفر نبوده اشخاصی چون گزنفون ، کتزیاس فقط نمونه هایی هستند که خیلی معروفند. حتی شخصی مثل کتزیاس که خیلی ها بر این باورند که نسبتا بی طرفانه مطالب را نوشته می تونی مطالبی را درباره کوروش ببینی که شخصیت ایشون را زیر سوال می بره راستی این نکته ام یادم نره درسته هرودوت مطالبش با واقعیت زیاد نمی خونه ولی همین هرودوت هست که شخصیت کوروش را بسیار ستایش می کند و از جوانمردی ایشون صحبت می کنم.
اما با این همه شما می تونی تمجید های شاعران ، فلاسفه و … را از کوروش
را ببینی
مورد های مختلف را تو تاریخ نویسی می شه نقل کرد
به عنوان مثال شما درباره تیمور می تونی دو تاریخ متفاوت ببینی یکی ابن عربشاه که تیمور را با یک دید کاملا منفی نقل می کنه که می تونی اینو تو تمامی نوشته هاش ببینی یکی هم مثل نظام الدین شامی که برای تیمور گل گاشته ولی وقتی دو کتابو می خونی اون چیزی که باید از تیمور درک کنی را متوجه می شوی .
در مورد حسن و حسین وقتی کتاب های مختلف را می خونی تناقض هایی را می بینی که حضور این اشخاص را در لشکر کشی به ایران نفی می کند.
بعد یکی از مهمترین نکاتی که باید توجه بشه به تاریخ های بعد از این افراد است.
من حتی شخصی را هم در نظر نمی گیرم ، ولی حکومت هایی چون آل بویه و … نشانه هایی است از تاقض اینکه علی ، حسن ، حسین به ایرانیان ظلم کرده اند. ، که قبلا درباره اش نوشتم.
نکته دیگه اینکه ما شاعرانی چون حافظ ، مولوی ، فردوسی و … را حتی اگر مسلمان هم فرض نکنیم ! ولی شما تو اشعارشون ستایش امامان شیعه را خواهی دید . و این فقط شامل این ها نمی شه فکر کنم سیندرلا شخصیت های جهانی را که امامان شیعه را ستایش کرده اند نوشته باشه
اما در مورد کتاب امام حسین و ایران
نگاه کنید دوست من مطمئن باشید این کتاب هم ایراد های خواست خودش خواهد داشت ولی از نکات مورد نظر این نویسنده اینکه اولا ایشون مسیحی بوده بعد این کتاب را می خونی تازه متوجه می شوی که چقدر مطالبی که درباره عاشورا شنیدیم خرافات بوده.
باور می کنید یک آقایی داشت صحبت می کرد می گفت حضرت ابوالفضل در یک حمله 700 نفر را از پا در آورد خلاصه امثال این خرافات های عجیب غریبو زیاد فکر کنم دیده باشی.
ببخشید حسابی سرتو درد آوردم
موفق باشی
رهگذر گفت:
دوست من موردی نیست اگر ترجمه ایشون هم زیاد قبول ندارید موردی نداره و کتاب های مشابه زیادی را می تونی پیدا کنی و لی نکته جالب اینه که خیلی ها که می خوان به تمجید ایران باستان بپردازند از همین کتب این بنده خدا استفاده می کننند.
اگر کتاب زبان اصلیش را گیرآوردم حتما لینکش را اینجا می گذارم .
ناگهان بالتازار گفت:
آقا من یکبار دیگه لازم میدونم که این توضیح رو بدم:
گیو پسر گودرز بود (نه پسر رستم فرخزاد)
گیو داماد رستم دستان بود (نه داماد رستم فرخزاد)
تمام حرف من همین بود !!!
باز دیدم توی کامنت بالا نوشتی : «بله دوست عزیز من خودم می دونم که گیو داماد رستم فرخ زاد بوده»
بابا من دردم رو به کی بگم؟!؟!؟!
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%DB%8C%D9%88_%D9%BE%D8%B3%D8%B1_%DA%AF%D9%88%D8%AF%D8%B1%D8%B2
رهگذر گفت:
بالتازار جان دنبال سوژه ای ها برای ایراد گرفتن
من تا بحال نوشتم که تو کتاب امام حسین و ایران گیو پسر رستم فرخ زاده و بعد اگر تو کامنت قبلی من دو خط بعدی جمله را می خوندی متوجه می شدی که من تو به کار بردن کلمات درجمله اشتباه کرده ا م حتی تو همون جمله هم معلومه ، نوشتم گیو داماد رستم فرخ زاد … بگذریم
عزیز اصلا تو این شخصیت گیو را بی خیال شو ، کتاب های ذبیح الله منصوری قبول نداری اونم مورد نداره این همه جمله نوشتم اونا را بخون ،
یک دفعه دیگه می گم
بنظر تو شخصی که این همه کشتار تو ایران راه انداخته و حکومت هایی که فاصله چندانی با این اشخاص ندارند و جالب اینجاست مکان تولدشونم همون شهرها است .می تونند این شخص را ببخشند و حتی به قول دوست خوبم بی دین ازشون اسطوره بسازند ؟؟؟
نگاه کن کدوم شخص تو تاریخ ایران بوده و تا تونسته به مردم ایران ظلم کرده اسمش به خوبی امروزه ازش یاد می شه اگر هم باشه یک مدت کوتاه بوده نه بعد از چندین حکومت ، سلسله مختلفی که تو ایران بوده؟
تیمور ، چنگیز ، اسکندر و… این هم همون بلاها را سر ایران آوردند اما چی شد؟
عزیزمن این ها فقط نمونه هایی که اشتباهات را تو کتب تاریخی نشون می ده.
تو برو این سایت هایی که شخصیت کوروش را تخریب می کنند. ببینی تمامی صحبت هایی که می کنند بر اساس تاریخه ولی آیا این گفته ها صحت داره ؟
دیگه دوست من خودت کلاهت را قاضی کن که آیا این جملاتی که برای امامان شیعه می اورند درسته؟
ناگهان بالتازار گفت:
اولاً بنده غلط کردم اگه گفتم ترجمه آقای منصوری رو قبول ندارم. اتفاقاً مدتی هم با ما همسایه بودند ایشون !!! بسیار آدم فهیم و درستی بود
یک چیز دیگه هم بگم :
شک وارد کردن به این داستانها، کاملاً مجازه ، اما نتیجه گیری بدون سند همان اندازه بی منطقه. استدلالهایی که آوردی درسته! من هم احتمال میدم که کل این وقایع اتفاق نیافتاده باشه. اما این نوع قضاوت همانقدر احساسیه که خلافش رو بگیم.
برای بررسی صحت یک اتفاق تاریخی معمولاً از چندین منبع معتبر استفاده میکنند و با مقایسه آنها با یکدیگر، حدود واقعیت رو مشخص میکنند.
بعنوان مثال در مورد همین ماجرای تیمور در کتاب تاریخ کمبریج به چندین روایت اشاره شده و روایات مختلف داستان رو باهم بررسی کرده. تاریخ نگارواقعی ممکنه اعداد و ارقام مطرح شده رو بررسی کنه ولی تا وقتی که سند قطعی برای صحتش پیدا نکنه، بعنوان تاریخ مطرحش نمیکنه. مثلاً میگه «در برخی روایات گفته شده …» تأیید یا تکذیب نمیکنه.
احساسات و نظرات و برداشتهای شخصی ، اسمش تاریخ نیست.
بنظر من شما هم تا وقتی مدرک و سند معتبری دال بر اینکه گیو پسر رستم فرخزاد بوده، این حرف رو باور نکن !!!
🙂 (چه گیری دادم من ها !!!)
رهگذر گفت:
خوب دوست من ، من فقط یک نمونه از دلایلی که می تونه این روایت را رد کنه گفتم اگر کامنت های من به دقت خونده باشی نوشته ام که کتب هایی چون تاریخ طبری ، فتوح البلدان و … را می خونی تناقض را به وضوح می بینی .
با این همه من گفتم وقتی این تناقض ها را می بینم ، از طرفی ستایش مشهورترین شاعران و … را مشاهده می کنم و وقتی همون نهج البلاغه را حتی با درنظر گرفتن ایراد هایی که توش موجوده نگاه می کنم حقیقت برای من یکی روشن می شه.
در مورد کوروش هم همینه وقتی تاریخ را می خوانیم وقتی ستایش افرادی چون ارسطو و … را می بینیم حقیقت برهر شخص بی طرفی آشکار خواهد شد.
خلاصه دوست من دیگه خودت می دونی .
والسلام
sinderela گفت:
ای گستاخ چگونه مدعی میشی که 6میلیارد ادم اسم امام حسینونمیدونن درضمن چه کسی گفت ریشه انسانیت همه ادما برمیگرده به امام حسین ..اونی که بامبول درمیاره تویی که حرف خودمنو اونجوری تعبیر میکنی اگر چیزی از ادبیات عرب نمیدونی ما چیکار کنیم تو حتی همین ترجمه هارو باشیادی ازسروتهش میزنی اونچه مسلمه برای اشنایی بامنطق هرکتاب یا مکتبی باید اونو بطورکامل موردارزیابی قرارداد نه کاری که تو وامثال تو میکنن درضمن اول جواب سوال منو بده بعد به یاوه گوئیهات ادامه بده ازحافظ میگی نگوکه مسلمان بوده فعلا حضودذهن زیادی ندارم فقط این شعررا ازحافظ یادمه …….ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد ..دل رمیده مارا انیس ومونس شد ……..نگارمن که به مکتب نرفت ومشق ننوشت…..بغمزه مسئله اموز صد مدرس شد …… مارفتیم توهم همچنان دلایل پفکی بیاروبا همفکرات خوش باش اقای حجت المثقال سابق وشوالیه فعلی تو انقد باسوادی که صفوی هارو غیرایرانی میدونی انقدازین حرفت خندیدم که نزدیک بودبترکم وافعا خنده داری خوشباش …..
یک بی دین گفت:
رهگذر عزیز، دوست بی فکر من
همه آدم ها که دنبال درست و غلط نیستند، دنبال منافع هستن. اسلام چه تو خود عرب چه تو ایران مگه به میل خودشون بود. مطئناً نه
عرب ها که یه عده زیادی به خاطر غنیمت های جنگی و ثروت بادآورده بود یه عده دیگه هم به زور، چون اگه مخالف بودی می کشتنتو اگه اینقدر خوب بودن که همه قبولشون کنن که دیگه چه نیازی به این بود که از اول تا آخر نا مسلمون ها رو بکشن. اونایی که باهاشون جنگیدن یه چیزی، ولی اونی که تو خونه خودش بود، و چون مسلمون نمی شد می کشتنش چی؟ همین عباسی که شیعه رو گسترش داد، مخصوصاً تو ایران، فکر می کنید به خاطر چی بود؟ خودش شیعه بود؟
اینکه تو همه جا جار بزنه که از این به بعد مذهب شما شیعست و آخوند بفرسته براشون، که قوانین رو بگه بهشون و هر کی اطلاعت نکرد از دم تیغ ردش کنن، یعنی چی؟
البته بودن کسایی هم که از روی نا آگاهی کاری کردن. چون با کمال تاسف اینترنت و … اینا نبود.
ازتون تمنا می کنم، یکم فکر کنید. خیلی زیاد نه، فقط یه کم.
رهگذر گفت:
خیلی ممنون ازبی دین عزیز که برام مشخص کردی که من با کی طرف هستم و از نحوه ادیباتون جدا خرسند شدم.
پس بنا بر حرف شما من باید تمامی گفته کتاب های تاریخی را قبول کنم.
باشه پس بهتر از تاریخ باستان شروع کنم 60 درصد کتاب مربوط به تاریخ هخامنشی از یونانیان باستان است خوب تو این کتاب ها ایرانیان را وحشی ، خونریز ، بی فرهنگ معرفی کردند پس بنا بر حرف شما من باید اینو قبول کنم؟
اما دوست عزیز امروز بر عکس این ها آشکار شده نیاز هم نیست توضیح بابت این ها بدم
اون وقت من باید چه جوری اینو قبول کنم که تمامی نقل قول هایی که از علی و حسین و حسن آمده اکثر از اهل تسن می باشد. کسانی که تا زمانی که عمربن عبد العزیز بروی کار بیاد چه آدابی داشتند.
نه دوست من شما تمامی این کار را منفعت می دونی عزیز من منفعت یعنی این کمتر ضرر کنی بیشترین سود.
آدمی مثل گیو به خاطر کدام منفعت جونش برای حسین می زاره عزیزم قبول کن این اصلا منطفی نمیاد
اما بهر حال می دانم که بحث و گفتگو بی فایده است می تونی تو تمامی سایت ها و فروم ها ببینی و من از نظر شما یک بی فکرم
موفق باشی
sinderela گفت:
قیام امام حسین (ع)در دیدگاه اندیشمندان جهان
نهضت امام حسین از نظر مهاتما گاندی
محمدعلی جناح درباره امام حسین سخن می گوید
حادثه طف از نظر لیاقت علیخان
پورشو تامداس توندون امام حسین را می ستاید
اثر نهضت امام حسین از نظر گیبون مورخ مشهور
چارلز دیكنز درباره نهضت امام حسین اینگونه می گوید
امام حسین علیه السلام از نظر توماس كارلایل
سخنان پروفسور ادوارد براون درباره حادثه طف
نهضت امام حسین از نظر فردریك جمس
ل. م. بوید
امام حسین از نظر واشنگتن ایروینك مورخ آمریكایی
توماس ماساریك درباره حادثه كربلا
موریس دوكبری می نویسد
عاشورا از نظر دكتر ژوزف فرانسوی
در این مقاله به نقل گفتارى از نوابغ مذهبی، علمی و سیاسی جهان درباره حضرت سیدالشهداء علیه السلام و فداكاری بی سابقه ای كه آن حضرت در راه حمایت از حق و عدالت انجام داده اند، می پردازیم.
◄ نهضت امام حسین از نظر مهاتما گاندی
من زندگی امام حسین علیه السلام آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه كافی به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن است كه اگر هندوستان بخواهد یك كشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین علیه السلام پیروی كند. (1)
◄ محمدعلی جناح درباره امام حسین سخن می گوید
هیچ نمونه ای از شجاعت بهتر از آنكه امام حسین علیه السلام از لحاظ فداكاری و تهور نشان داد در عالم پیدا نمی شود، به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی كه خود را در سرزمین عراق قربان كرد، پیروی نمایند. (2)
◄ حادثه طف از نظر لیاقت علیخان
این روز ( عاشورا) برای مسلمانان در سراسر جهان معنای بزرگ دارد، در این روز یكی از حزن آورترین و تراژیك ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد. شهادت حضرت امام حسین در عین حزن، نشانه فتح نهایی روح واقعی اسلامی بود، زیرا تسلیم كامل به اراده الهی به شمار می رفت، شهادت یكی از عظیم ترین پیروان اسلام مثلی درخشنده و پایدار برای همه ما است. این درس به ما می آموزد كه اشكال و خطرات هر چه باشد نباید از راه حقیقت و عدالت منحرف شود. (3)
◄ پورشو تامداس توندون(4) امام حسین را می ستاید
شهادت امام حسین علیه السلام از همان زمان كه طفلی بیش نبودم در من تأثیر عمیق و حزن آوری می بخشید. من اهمیت برپا داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را می دانم. این فداكاری های عالم از قبیل شهادت امام حسین علیه السلام سطح بشریت را ارتقاء بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه بماند و یادآوری شود. (5)
◄ اثر نهضت امام حسین از نظر گیبون مورخ مشهور
در طی قرون آینده بشریت و در سرزمین های مختلف شرح صحنه حزن آور مرگ امام حسین موجب بیداری قلب خونسردترین قارئین خواهد شد. (6)
◄ چارلز دیكنز درباره نهضت امام حسین اینگونه می گوید
اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته های دنیائی خود بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند، پس عقل چنین حكم می نماید كه او فقط به خاطر اسلام فداكاری خویش را انجام داد. (7)
◄ امام حسین علیه السلام از نظر توماس كارلایل
بهترین درسی كه از تراژدی كربلا می گیریم، این است كه امام حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند، آنها با عمل خود روشن كردند كه تفوق عددی در جایی كه حق با باطل روبه رو می شود، اهمیت ندارد و پیروزی امام حسین با وجود اقلیتی كه داشت باعث شگفتی من است.(8)
◄ سخنان پروفسور ادوارد براون درباره حادثه طف
آیا اقلیتی پیدا می شود كه وقتی درباره كربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد، حتی غیرمسلمانان نیز نمی توانند پاكی روحی را كه این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت، انكار كنند. (9)
◄ نهضت امام حسین از نظر فردریك جمس
درس امام حسین علیه السلام و هر قهرمان شهید دیگری این است كه در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد كه تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند كه هرگاه كسی برای این صفات ابدی مقاومت كند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.(10)
◄ ل. م. بوید
در طی قرون افراد بشر همیشه جرات و پردلی و عظمت روح و بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته اند و در همین هاست كه آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی شود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین علیه السلام و من مسرورم كه با كسانی كه این فداكاری عظیم را از جان و دل ثنا می گویند، همنوا بوده ام، هر چند كه 1300 سال از تاریخ آن گذشته است.(11)
◄ امام حسین از نظر واشنگتن ایروینك مورخ آمریكایى
برای امام حسین علیه السلام ممكن بود كه زندگی خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد، لیكن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد كه او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشك و در روی ریگ های تفتیده عربستان روح امام حسین فناناپذیر است. ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای امام حسین.(12)
◄ توماس ماساریك درباره حادثه كربلا سخن می گوید
بسیاری از مورخین مابه كم و كیف این رسم و ازدیاد عزاداری واقف نبوده، جاهلانه سخن می گویند و وضع عزاداری پیروان امام حسین علیه السلام را مجنونانه می پندارند و ابداً بدین نكته پی نبرده اند كه این مسئله در اسلام چه تحولاتی را به وجود آورده و جنبش و نهضت مذهبی كه از تعزیه داری در این قوم پیدا شده در هیچ یك از اقوام و ملل دیگر عالم پیدا نشده است، با یك نظر دقیق در ترقیات دویست ساله پیروان حضرت علی علیه السلام در هندوستان كه عزاداری را شعار خود نموده اند تصدیق خواهیم كرد كه بزرگترین عالم اصلی مزیت را آنها پیروی می كنند.
دویست سال پیش پیروان علی و امام حسین علیها السلام در سرتاسر هندوستان در اقلیت بودند و همین حال را درممالك دیگر داشتند. امروزه در ممالك مترقی و ثروتمند مسیحی اگر بخواهند چنین ماتم و عزاداری را به پا نمایند با صرف میلیونها دلار باز هم به تأسیس چنین مجامع و مجالس عزاداری موفق نخواهند شد. گرچه كشیشان ما هم از ذكر مصائب حضرت مسیح ، مردم را متأثر می سازند، ولی آن شور و هیجانی كه در پیروان امام حسین علیه السلام یافت می شود، در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد كه مصائب مسیح در برابر مصائب امام حسین علیه السلام مانند پركاهی است در مقابل یك كوه عظیم پیكر.(13)
◄ موریس دوكبری می نویسد:
اگر مورخین ما، حقیقت این روز را می دانستند و درك می كردند كه عاشورا چه روزی است این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند، زیرا پیروان امام حسین به واسطه عزاداری امام حسین می دانستند كه پستی و زیردستی و استعمار واستثمار را نباید قبول كنند، زیرا شعار پیشرو و آقای آنها ندادن تن به زیربار ظلم و ستم بود.
قدری تعمق و بررسی كنیم كه در مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام چه نكات دقیق حیات بخشی مطرح می شود! در مجالس عزاداری امام حسین گفته می شود، كه امام حسین علیه السلام برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیربار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت.
پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیردستی استعمارگران( بیگانگان) خلاصی یابیم و مرگ باعزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم زیرا مرگ با عزت و شرافت بهتر از زندگی با ذلت است. مسلم است ملتی كه از گهواره تا گور تعلیماتش چنین است دارای چه مقام و مرتبتی است، دارای هر گونه شرافت و افتخاری است، همه سرباز حقیقی عزت و شرافتند. علاوه بر منافع سیاسی كه ذكر شد و اثراتش طبیعی است. بزرگترین پاداش اخروی را مسلمانان در این عملیات( یعنی تعزیه داری امام حسین می دانند) آشنایان به تاریخ تصدیق خواهند نمود كه اصلاح اخلاق و تعلیمات بین المللی جز به وسیله مذهب ، امروزه و بلكه در قرن ها در ملل خاورمیانه غیرممكن است. جمعیت تسلیح اخلاقی به خوبی بدین نكته پی برده كه وطن خواهی و اتحاد و اتفاق را در سایه دین و مذهب و دیانت ملل خاور زمین به دست آورده اند. امروزه در ممالك متحده آمریكا مردم را به نام خدمت به وطن دعوت می كنند، ولی در آسیا می توان خدمات شایانی را به نام دین و مذهب حاصل نمود.
اگر مسلمانان مذهب را نادیده انگارند و به نام وطن خواهی بخواهند ترقیات سیاسی حاصل كنند، بجای نفع، زیان خواهند برد. زیرا اگر تعلیمات سربازی را با دین توأم سازند، سربازان تا خون در بدن دارند، حاضر نیستند حتی یك وجب از خاك مقدس وطن را تسلیم اجانب نمایند. امروز اگر استقلالی در مسلمانان مشاهده می شود، عامل اصلی آن پیروی از دستورات قرآن و اسلام است و خواهیم دید روزی را كه سلطنت های اسلامی در سایه همین نكته اساسی قوت گیرند و بدین وسیله مسلمانان عالم در سایه اتحاد و اتفاق واقعی مانند صدراسلام ممالك مشرق و مغرب عالم را مطیع اوامر خود سازند، امام حسین علیه السلام شبیه ترین روحانی به حضرت مسیح است، ولی مصائب او سخت تر و شدیدتر است.(14)
◄ عاشورا از نظر دكتر ژوزف فرانسوی
دكتر ژوزف مورخ معروف فرانسوی در كتاب » اسلام و اسلامیان» می نویسد: بعد از رحلت بنیان گذار اسلام یعنی محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله اختلاف كلمه و عقیده در تابعین و جانشینان وی پیدا شد. دسته ای به خلافت دامادش علی بن ابی طالب قائل و دسته دیگری خلافت پدرزن او ابوبكر را قبول نمودند، دسته اول را شیعه و دسته دوم را سنی نامیدند. وقتی حضرت علی علیه السلام به خلافت رسید و عایشه زوجه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و دختر ابوبكر بر مخالفت او برخاست و معاویه برادرزن دیگر محمد صلی الله علیه و آله در شام پرچم پادشاهی را برافراشت. در این موقع سه دستگی به وجود آمد و جنگ های شدیدی برپا شد و عده زیادی مقتول و مجروح گردیدند. زمانی كه زمامدار شام( معاویه) به قتل و غارت پیروان حضرت علی علیه السلام پرداخت و دستور داد كه نام حضرت علی علیه السلام را به زشتی یاد كنند در منابر و مساجد نسبت به علی علیه السلام اهانت نمایند. عداوت و دشمنی بین دو دسته شیعه و سنی بیش از پیش شد و شیعیان از زیربار اطاعت بزرگان سنت بیرون آمده و تنفر و انزجار خود را از آنها ابراز داشتند. ولی حكومت و اقتدار در دست تسنن بود. از بعد از زمان خلافت، شیعیان از ترس حكومت های جابر هیچ گونه ابراز عقیده ای نمی نمودند و این شیوه برقرار بود تا واقعه عاشورا كه در این روز به دستور حاكم شام( یزید بن معاویه) امام حسین علیه السلام و یارانش را در حوالی كوفه به قتل رسانیدند و این واقعه حائز اهمیت شایانی گردید و پیروان حضرت علی علیه السلام برآشفته و موقع را مغتنم شمرده مشغول پیكار شدند و جنگ ها نموده و خون ها ریخته شد و عزاداری برپا گردید و كار به جائی رسید كه شیعیان، عزاداری نوه محمد (ص) یعنی امام حسین بن علی علیه السلام را جزو مذهب خود قرار دادند و از آن روز تاكنون به پیروی از بزرگان دین خود كه آنها را دوازده نفر از اولاد حضرت علی و حضرت فاطمه علیها السلام می دانند و گفتار و رفتار و كردار هر یك از آنها را در مرتبه گفتار و كردار خدا و رسول و تالی قرآن می شمارند، در عزاداری امام حسین علیه السلام شركت كرده و رفته رفته این عزاداری از اركان مذهب شیعه قرار گرفت. با ترقیات سریع السیری كه شیعیان در اندك مدتی كردند می توان گفت در دو قرن دیگر عدد آنها بر سایر فرق مسلمانان بیشتر خواهد شد و علت این امر به واسطه سوگواری امام حسین علیه السلام است………
sinderela گفت:
یک سوال از کورش لطفا صادقانه جواب دهید ……..ایا شما اصلا به وجود خدا اعتقادی دارید واگردارید لطفا خدای خود را برای این حقیر تعریف کنید علت این که این سوالو میکنم برای اینه که موضع شمارا بطور شفاف بدونم امیدوارم بدون حاشیه روی سوالموجواب بدی .
ناگهان بالتازار گفت:
آقا من اين وسط ميخوام يك سئوال بپرسم :
ببينيد، حرفهاي زيادي زده شد در مورد اين كه مذهب چيزي خوبي بوده يا نه! چيز خوبي ميتونه باشه يا نه و الي آخر
با همه باورها و اعتقادات (همه گروههاي كافر و مسلمان و مسيحي و مشرك و . . .)
فرض كنيد فردا روزي ، قرار شد در جامعه ما قانون اساسي جديدي نوشته شود.
» بنظر شما آيا اين قانون اساسي جديد، بايد بر پايه احكام اسلام (يا هر دين ديگري) گذاشته شود
» و يا از حقوقدانان و فعالين حقوق بشر دعوت كنيم تا برايمان قانون اجتماعي جديد را بنويسند؟
بنظر من كه قسمت دوم بهتره. مذهب هرچقدر هم كه براي انسان سازي و رسيدن به آرامش و آموزههاي انساني ميتواند مفيد باشد (شايد) ، در ابعاد اجتماعي نميتواند مساوات و عدالت رو برقرار كند، چون آزادي عقيده را محترم نميشمارد و در نهايت افراد جامعه را براساس اعتقادات و گرايشهاي فكريشان دستهبندي ميكند و تبعيض را دامن ميزند.
اما دوست دارم نظر شما را هم بشنوم كه سرانجام حكومت اسلامي (يا ديني) چيست؟
و آيا بر شخصي بودن دين و غيرسياسي بودن آن توافق داريم يا نه؟
آيا رواج جكومت ديني و تظاهر افراد جامعه به شعائر ديني را به صلاح جامعه ميدانيد ؟
🙂 بيشتر از يك سئوال شد !!!
رهگذر گفت:
سلام خدمت دوست عزیز ناگهان بالتازار
نمی دونم شما فیلم کتاب الی را دیدی تو این فیلم شخیت اصلی داستان قصد داره که از آخرین انجیل محافظت کنه و به جایی برسون که همگان بتونن تا مفاهیم الهی آن اشنا بشن و شخصیت منفی داستان قصد داره این کتاب بدست بیاره که بتونه از آن به عنوان یک سلاح استفاده کنه و به قدرت بیشتری برسه.
توی یک پست هم گفتم حکومت دینی می تونه بدترین نوع حکومت هم باشه دلیلش هم واضحه اون هایی که راس حکومت هستند اگه درست نباشن هر کاری که دوست دارند با نام دین انجام می دهند.
به نظر من دین و حکومت باید از هم جدا بشه.
sinderela گفت:
بالتازار جان به نظر این حقیر مردم ازادند که هرنوع حکومتی را که دوست دارند انتخاب کنند درمورد جدایی دین از سیاست منم معتقدم که درشرایط کنونی جدایی دین ازمذهب عین مصلحته والبته اگربه رفتارائمه شیعه نگاه کنی میبینی اونها هم برای انتخاب مردم ارزش قائل بودند ممکنه این حرف منونپذیری ولی من حاضرم اینو. بت ثابت کنم اما درمورد قانون اساسی جدید باید از تجارب گذشته درس گرفت شاد باشید
ناگهان بالتازار گفت:
میدونی من چی میخوام بگم !
تمام اختلاف نظر شما و کوروش بر سر همین مسئله شروع میشه که پیشوایان مذهبی وارد عرصه سیاست میشند و در خصوصی ترین مسائل زندگی اجتماعی (آن هم بنام فرمان الهی) وارد میشوند و اظهارنظر میکنند.
همه این بحث ها سر همینه که چرا قرآن و دیگر کتب مذهبی که قرار بود به گسترش عدل و عدالت کمک کنند، بنایی شدند برای تبعیض و جنگهای ایدئولوژیک. واقعیت اینه که ابعاد سیاسی مذهب امروز همه ما رو خسته کرده و دیگه حاضر نیستیم باهاش کنار بیایم. حتی شما هم معترفید که جدایی دین از مذهب عین مصلحته. اما بنظر من نه فقط در شرایط کنونی، بلکه برای همیشه لازمه که مردم فارغ از اعتقادات در چهارچوب قانون (نه قانون الیهی !!! بلکه قوانین زمینی و بشری) در کنار هم زندگی کنند. تنها در چنین شرایطیه که میتونیم به عقاید همدیگه احترام بگذاریم. چون منافاتی با رعایت حقوق دیگران نداره.
خیلی از مشکلات با امر به معروف و نهی از منکر شروع میشه
بعضی دیگه با جهاد دامن زده میشه
و . . .
حالا بگذار نظر بقیه رو هم بشنویم، بیشتر باهم حرف میزنیم
گیتی گفت:
ناگهان بالتازار جان
تئوری اگر بخوای بگم، بله بدیهی است که من هم با قسمت دوم موافقم و برقراری قوانین بشری و انسانی …
اما عملا تا زمانی که مردم ما دچار این مسخ درونی هستند، امکان تخریب مجدد بی شک وجود داره…به کوچکترین اشاره تخریب همه چیز، هر آنچه که ساخته شده، متاسفانه البته …
ما درآینده به چیزی یا جایی شبیه به واتیکان نیاز پیدا خواهیم کرد….
کورش(سخنان آخرین) گفت:
رهگذر جان
باور کن منم میخوام بحثو خاتمه بدم اما حرف لای حرف میاد
مطالبی را بصورت اجمال میگم سپس ازتون میخوام با وجدان آگاهتون و با خردتون بدون تعصب بررسی کنید
1:در حمله اعراب به ایران حدود 1 میلیون و یا بیشتر قتل عام شدند.ثروتهای ایرانیان بمدت چند قرن پس از این واقعه غارت شدند.300 هزار زن ایرانی حکم کنیزی گرفتند و به نوکری اعراب گمارده شدند.حدود 60 هزار زن ایرانی مورد تجاوز دسته ای اعراب قرار گرفتند.
در حمله هلنی ها بفرماندهی اسکندر قربانت گردم شمشیر آنها استوار به حمل ایدئولوژی دینی نبود همانگونه که مغولان نیز نبود.لذا در پی تحمیل عقائد خود به ایرانیان نبودند.مسلمین جهادگر وکالتنامه جهاد خود را از الله گرفته بودند و بر طبق آیات قران ملتهای مغلوب یا باید قتل عام میشدند یا جزیه میدادند.
حال چند پرسش کلی مطرح میکنم و خواستار آنم که با خرد خودتان آنها را بررسی کنید
1:تکلیف میلیونها کشته ایرانی که نه خبر داشته اند پیامبری ظهور کرده و مشغول زندگی خود بوده اند چه میشود؟اینان پدران و مادران ما بوده اند.بر اساس چه مجوزی قتل عام شدند؟ الله چه پاسخی برای آن دارد؟الله پیام داد صلح ایجاد شود و یا تخریب و کشتار؟پاسخگوی خون این بیگناهان کیست؟حتما الله نیز از پاسخگوئی طفره خواهد رفت و خود را مقصر نخواهد دانست.
2:مغالطه اسلام پذیری اکثریت ایرانیان از روی رغبت و انتخاب آزاد بر اساس کدام شواهد تاریخی مستدل است؟اگر فرض بگیریم ایرانیان با آغوش باز پذیرفتند لاجرم این سوال پیش میاد پس دلیل لشکر کشی و قتل عامها چه بود؟مغالطه دومی میگوید ایرانیان توحش اعراب را دیدند و با آنها به مبارزه پرداختند اما دینشان را چون دیدند انسان ساز است پذیرفتند.باز لازم است این مغالطه کاران پاسخ گویند: چرا این دین انسان ساز توحش را به صاحبان و حمل کنندگانش داده بود و انسان سازی و برابری را به ایرانیان؟آیا اینگونه مغالطه کاریها مرغ پخته را به خنده وا نمیدارد.مغالطه سومی میگوید که ایرانیان از وضعیت دینی و حکومتی ساسانیان بتنگ آمده بودند پس اسلام را با آغوش باز پذیرفتند.در پاسخ باید گفت آیا مردم ایران که از رژیم کنونی ایران خسته شده اند اگر فردی چون صدام حسین به کشورشان حمله میکرد و آنرا فتح میکرد بخاطر نفرت از رژیم کنونی به استقبال او میرفتند؟
3:پیامها و اندیشه های جذاب و انسانی بمرور زمان و بدون شمشیر کشی سرزمینها را فتح میکنند.پیام زرتشت پس از حدود 500 سال در ایران زمین(بزرگتر از ایران کنونی) و تقریبا در عصر مادها ریشه گرفت.پیام مانی چند ده سال پس از مرگش بیشتر در خارج از قلمرو ساسانی از چین گرفته تا کارتاژ و اسپانیای مسیحی و امپراتوری رم گسترش یافت و همانگونه که خودش گفته بود:» پیام من در باختر و خاور طنین خواهد افکند و بگوش همه مردمان خواهد رسید.سوال اساسی اینست که چرا الله پیامش آنقدر گیرا و جذاب برای نوع بشر نبوده که در همه سرزمینها با زور شمشیر و قتل عام بسیاری از ساکنین سرزمینها رفته است و انجا که شمشیر عرب از کار افتاد دیگر اسلامی به هیچ منطقه ای بصورت گسترده نرفت.
سوال اینجاست که خداوندی که خود خالق بشر است و همو هم محمد را خلق نموده و هم کافران را چگونه پی نبرده است که بشر و آنهم بشری که در دوران کم دانشی و بی دانشی و عقب ماندگی رشذ یافته چگونه باید به ناگاه همه عادات و اندیشه هایش را بکناری نهد و تسلیم اوامر کسی شود که ادعای رسالت میکند؟آیا امروز در خود ایران با توجه به رسانه های جمعی و کتب مختلف و در زمانی که کرات بدست بشر فتح شده و در عصر دنیای دیجیتال اکثریت مردم ایران معنای دموکراسی و آزادی بیان و جامعه سکولار را فهمیده اند؟ایا منطقی که بر دین حاکم است یعنی تحمیل بزور میتواند این پدیده ها را امروز در ایران حاکم کند؟
بر اساس چه منطقی خداوند دانا به روحیات بشر نادان ، فرمان قتل عام گسترده عده ای را صادر نموده و در کتابش حتی اموری را همانند بریدن دست و پا در خلاف جهت که امری معمول و پسندیده نبوده برای همیشه اعصار رسمیت بخشیده است؟آیا اینها ما را به این نتیجه نمیرساند که محمد هدفش بدست آوری قدرت بوده و چیزی از آسمان بدو نمیرسیده؟
4:قزلباشان صفوی جماعت مهاجر از آناتولی(در خوالی ترکیه امروز) بوده اند.اسماعیل حتی فارسی نمیتوانست سخن گوید و ضدیتی خاص با ایرانیان داشت.آرامگاه فردوسی را نیز ویران نمود و جنازه پوسیده جامی شاعر ایرانی را از گور بجرم سنی گری بیرون آورد و بر استخوانهای پوسیده اش تازیانه زد و پس از آتش زدن در بیابان رها ساخت.مردم آذربایجان اکثرا ترک نیستند و اقوامی چند هزار ساله از قوم ایرانی هستند برای آگاهی بیشتر میتوانید به کتابهای احمد کسروی که خود آذری بود و سایتهائی که در زیر میاید مراجعه نمائید.لازم است بدانید بیشتر کشتار را اسماعیل در آذربایجان انجام داد
5:مغالطه دیگر شریعت سازان آنست که اسلام کاملترین و بهترین دین است اما اینان باید پاسخ گویند که: اگر دینتان بهترین و کاملترین در همه زمانهاست لاجرم این آموزه ها باید بهترین و کاملترین انسانها را بسازد و نتیجتا بهترین و پیشرو ترین تمدنها و سرزمینها را.ایا واقعیت امر چنین است؟مطالعه سرانه مجموعه کل جمعیت مسلمین بالغ بر 1.5 میلیارد نفر از میزان مطالعه و چاپ وخرید کتاب در انگلستان کمتر است و همچنین نگاهی به عربستان و سودان و پاکستان و عراق و افغانستان و کویت و ایران و… بیشتر بجای تعالی ورشد نشاندهنده فرو رفتن این ملتها در خواب اصحاب کهف را نشان میدهد.
6: مغالطه متکی دیگر شریعت مداران آنست که دین ما بهترین است اما اسلام ناب محمدی چون اجرا نمیشود لذا کشورهای اسلامی از هر نظر ورشکسته تر از کشورهای کفار است.
طرفداران نظامهای ورشکسته کمونیستی نیز چنین استدلالی میکنند با این تفاوت که بجای اسلام ناب محمدی از نظام ناب کمونیستی خود که از قرائت صحیح تر از مارکس و لنین و … است را سخن میرانند.به هر روی واقعیت امر چیز دیگری را نشان میدهد و گویای آنست که همه نظانهای ایدولوژیک ورشکسته هستند.
برای آگاهی بیشتر به سایتهای زیر مراجعه و اطلاعات کافی را کسب نمائید.لازم است بدانید نویسندگان این کتابها در همه جای کتاب با سند و منطق با شما سخن میگویند
برای آگاهی از چگونگی حمله اعراب و ترکان صفوی
http://www.irantarikh.com
برای آشنائی با تاریخ اسلام و قران و … این کتب را بخوانید
1:قرائت قران غیر دینی از پروفسور رضا آیرملو
2:تولدی دیگر از شجاع الدین شفا
3: 23 سال علی دشتی
4:تراوش اندیشه در پیرامون فرهنگ ایران از مردو آناهید
دانلود از سایت زیر:
http://www.mamnoe.wordpress.com
4: کنکاشی در اسلام و سیری در تحریف قران
برای آگاهیهای ابتدائی و اشنائی بهتر با قران پیشنهاد میشه این کتاب را از دست ندید خصوصا سیندرلا
5:بازیابی فرهنگی از دکتر شفا
خوندن کتاب بازیابی فرهنگی را از دست ندید
دانلود دو کتاب فوق از سایت:
http://www.adabestanekave.com
خدا را ورای شمشیر و خون و نیزه بیابیم تا خدایمان انسانی تر ببیند ، فکر کند و عمل کند
و براستی عده ای از بشر در 100 سال و یا 500 سال آینده همچنان از احکام تازیانه و سنگسار و بریدن دست و پا و به دار کشیدن و نیمه بودن زن و … دفاع خواهند کرد و یا آنها را اعتقاداتی ناشی از جهل بشر و پدران خود قلمداد خواهند کرد و بر آنها تاسف خواهند خورد.
فرجام یافت به میمونی و خجستگی این گفتار.با سپاس از نسوان و گیتی و رهگذر و بی دین و بالتاراز و البته سیندرلا و دیگر دوستان.ایدون باد و پاینده باد ایران زمین و بدور باد تازیانه از این سرزمین
پایان بحث را در همین جا اعلام و از مدیریت وبلاگ تشکر مینمایم.گویا از زمان راه اندازی وبلاگ تا الان نزدیک 300 کامنت برای یک پست را نداشته ایم . رکورد زده ایم
کورش(سخنان آخرین) گفت:
در پاسخ به سیندرلا
ما قرار میذاریم که بحثو خاتمه بدیم اما گویا دوستان مایل به اتمام نیستند.دیگه هم نسوان گویا خسته شده و تائید برا نظرات گذاشته
در پاسخ به بالترز: نظر بنده معلومه:حکومت ملی بر پایه دموکراسی و سکولاریزم
در پاسخ سیندرلا به اینکه آیا بنده خدا پرست هستم یا خیر:
در پاسخ دو مقوله داریم
1:وبشر خدا را آفرید
2:و خدا بشر را آفرید
من معتقد به خدای دوم هستم بر عکس شما
خدای ساخته بشر صفاتی انسانی دارد: خشمگین میشود،قسم میخورد تا بلکه حرفش را باور کنند، حیله میکند ،انتقام میگیرد، دستگاه جاسوسی و اطلاعاتی دارد،دائما قدرت خود را میخواهد برخ بندگان بکشد با ایجاد طوفان و صائقه و باران شپش و وزغ ،از پی کردن یک شتر چنان خشمگین میشود که یک قوم را از روی زمین محو میکند،بخاطر نگفتن کلمه انشاء الله میوه های باغ را تلخ و بد مزه میکند،بخاطر اینکه در روز شنبه کسانی فعالیت میکنند آنها را تبدیل به بوزینه و خوک میکند،
خدای از نوع اول همانند انسان فراموشکار نیز میشود لذا یک ایه میاورد و سپس میفهمد که بهتر از آن را نیز در آستین داشته است لذا قبلی را با آوردن ناسخ منسوخ میکند.
خدای نوع اول کمتر استدلال میکند و اساس منطقش بر ایجاد وحشت و ترس در انسان استوار است،همچنین او بدش نمی آید که عده ای از مخلوقاتش بدست دیگر مخلوقاتش قتل عام شوند.او دوزخی نیز دارد شبیه کوره های آدمسوزی هیتلر و قسم خورده که خودش انسان را منحرف میکند زیرا پا تو یه کفش کرده که دوزخش حتما باید از جن و انس پر پر شود،
خدای نوع اول نفهمیده و یا نخواسته است که بفهمد که این بشر دارای تنوع در فکر و اندیشه و تنوع در فرهنگ و جهان بینیست لذا مستبدانه دوست دارد همه مثله هم فکر کنند از او بترسند و یک آئین را بجا اورند.تکثر در نظر او بی معناست.او گاهی سوره نازل میکند و ملتمسانه و غیر مستقیم التماس میکند که پیامبرش را تنها نگذارند تا دچار عذاب نشوند
خدای نوع اول اقوامی را به بدترین وجه نابود میکند تنها با این منطق که عبرتی باشند برای قومهای آینده تا بیشتر از او بترسند
البته خدای نوع اول در برهه ای از زمان از خلقت نوع بشر پشیمان میشود و تصمیم میگیرد نسل بشر را منقطع کند با پر نمودن زمین از آب ولی کمی در تصمیمش تعدیل میکند و نوح و پیروانش را تنها میگذارد نجات یابند
خدای نوع اول یادش رفته کائنات در چگونه خلق کرده، یادش رفته شهاب سنگهایش در برخورد به جو زمین سوخته میشوند و یادش رفته ستارگان را خلق ننموده تا چراغی باشند برای روشنائی و تزئین زمین.او فراموش کرده که اول دیگر ستارگان را خلق کرده نه آنکه اول زمین را.گاهی این خدا خورشید را در چشمه لجن نیز فرو میبرد و و از چشمه ای نیز بدرش میاورد و انسانی را به نزدیک خورشید نیز میرساند بدان آنکه منطقی در این کارهایش باشد.
خدای نوع اول علاقه بسیار به شمشیر کشی دارد.از بدست گرفتن تازیانه نیز بدش نمی آید او حتی بدش نمی آید که دست و پای کسی بریده شود گویا او درد ناشی از بریدن اعضای بدن انسان را درک نمیکند
خدای نوع اول گاهی نیز از پیامبرش میخواهد او را در صندوقچه ای بگذارند تا همراه قوم برگزیده برود تا مبادا قوم برگزیده عهدشان را فراموش کند
خدای نوع اول گاهی نیز با پیامبرش کشتی میگیرد و گاهی نیز بخاطر ختنه نبودن پیامبرش دنبال پیامبر الوالعزمش میکند تا او را بکشد اما با سیاست یکزن خر میشود
خدای نوع اول گاهی چنان چندش آور میشود که از پیامبرش میخواهد گه به نانش گه بمالد و اینکار را یکسال ادامه دهد تا از خشمش فرو کاسته شود
خدای نوع اول علاقه بسیاری به قربانی کردن حیوانات آنهم نرینه برای رام شدن دلش دارد و از استشمام بوی گوشت قربانی لذت میبرد
من این خدای حقیر را نه تنها شایسته ستایش و پرستش ندیده ام بلکه سازندگان او را شایسته سرزنش و معاینه روانی نیز دانسته ام
اما خدای بنده که از جنس دوم است بکلی با خدای نوع اول متفاوت است که دیدن او نیاز به یک نگاه فلسفی و جهان بینی انسانی ممتاز دارد.
گیتی گفت:
جناب کوروش
حیف بود آن والسلام آخر خراب بشه، پس اینجا می گم، فکر کنم بار چندمه…. اما باید بگم…
اگر از حجه الاسلامی به این که الان هستی رسیدی واقعا دست مریزاد داره….یاد رویش نیلوفر افتادم در مرداب…
فقط می تونم بگم جیگرم حال آمد…، نه بخاطر مباحثه یا مجادله با مکالمه ای که در جریان بود… بخاطر وضوح و روشنی در کلام خودت … موفق باشی.
خون گفت:
لطف می کنی خدای نوع دوم را به ما معرفی کنی؟
کورش(سخنان آخرین) گفت:
ضمنا سیندرلا
یه پیام شخصی واست دارم که مجبورم اینجا بگم
اول اینکه اسلام عزیزت مال خودت و عاشقانش.فقط زمانی من با این دین میتونم کنار بیام که شخصی بشه و پاشو از گلیمش نخواد دراز کنه.حسین و حسن و مم تقی و جعفر و مم باقر با 500 تا امام دیگه مال خودت و پیروانشون.
جهانبینی من با شما از زمین تا آسمون فرق داره.من اسیر تعصبات نیسم.نماز و روزه و سینه زنی و تعزیه خونیت جا منو تو این دنیای بزرگ تنگ نمیکنه اما نمیدونم چرا تغییر دین و زیر سوال بردن آموزه های این دین و یا شخصیتهاش ،دنیای سرمداران اسلام را تنگ میکنه تا جائی که حکم تکفیر میدن و به کمتر از کشته شدن راضی نمیشن.به هر حال اینم شاید یکی از ویژگیهای این دین کامل باشه
تو گوش ما میخوندند که حسن مجتبی از حسین بالاتره.نمیدونم بزرگان جهان واسه اون چیزی نگفتن.بگرد پیدا کن و کپی پیست کن.البته کارنامه آقا حسن زیاد سفید نیست چون با 70 تا کنیز بوده و تو پیمان صلحش امضا کرده که در مقابل 1 میلیون درهم معاویه و مزدوراش در خطبه های نماز بر پدرش لعنت و فحش نثار کنند.البته اینو من از تاریخ طبری میگم.شاید دشمنان اسلام و شیعه تو تاریخ طبری دست بردن نمیدونم والا
از میون این 12 گل سر سبد این ممد تقی و اون دهمیه ( من این دو تا را همیشه قاطی میکنم) منو کشتن.کاش تو دانشگاههای سراسر جهان میذاشتن دانشجوها پایان نامشون را درباره زندگی پر بار این بزرگواران و خدماتشون به تمدن و فرهنگ بشری بنویسند.البته این آرزوی محالی نیست و انشاء الله با ظهور مهدی محقق میشه
به نظر من این جزء روند تکامل تمدن بشریست که همیشه عده ای متعلق به قرنها قبل از خود باشند.شما بگرد اسلام ناب محمدی را پیدا کن البته یه زحمتی اول بکش اونم اینکه اون اسلام را اول تو یه دهاتی جائی پیادش کن اگه درختاش نخشکید و مردمش رو ابادانی و پیشرفت را دیدند بیا به ما هم خبر بده.بخدا با جان و دل ازت میپذیرم
ضمنا ما چندتا کتاب بت معرفی کردیم.بخون چه ایراد داره دستکم دشمنان الله را بهتر میشناسی .ما که کتابهای شماها را میخونیم .بالاخره فکر نکنم آشنائی با فکر مخالفین فکریت بد باشه.بخون تا بهتر بتونی اونها را بکوبی و اراجیفشون را براشون محکوم کنی.
یه چیز دیگه را هم بگم.عصر تعصبات قومی و مذهبی در بسیاری از کشورهای مترقی بسر اومده فرزندان آینده این سرزمین ورای من و تو خواهند اندیشید البته اگه فرجام ایران خوب باشه از دست این رژیم.گویا آرزو داشتی بری آمریکا.رفتی یه کنفرانس درباره خدمات ائمه اطهار به جامعه بشری ترتیب بده اول اینکه صواب داره دوم اینکه این آمریکائیها هنوز با این بزرگوران آشنائی ندارن ولی اگه اسلام شناس و امام شناسی مثه شما اونها را با این مکتب آشنا کنه من شک ندارم ظرف 10 سال امریکا شیعَ میشه.البته بشرطی که تو کنفرانست خدا وکیلی نوشته هات را کپی پیس نکرده باشی چون اونجا یکمی زرنگند و مچ میگیرن.
یه چی دیگم بگم.من کلا خانواده پدری و مادریمون متعصبند.عموهام که بزار و برو.یادمه در مجلس ترحیم یکی از آشناها پدریم برای ذکر نوه های مرحوم مشاجره ای رخ داد.علت این بود که یکی از فرزندان مرحوم نان کورش و داریوش را بر روی بچه هاش گذاشته بود و عموم خوشو جر داد تا این دو اسم منحوس (البته از دید او-از نظر ما باشکوه) در اعلانیه ذکر نشه تا اسمهای اسلامی را نجس نکنه و باعث فشار قیر بیشتر بر متوفی نشه تا بجای بیرون دادن شیر مادر در قبر دل و روده هاش از دهان و مقعدش بیرون نزنه
به هر حال ما رفتیم خوندیم سنجیدیم نتایج این باورها را در افراد و جوامع برسی کردیم.قران را مو شکافی کردیم.تورات خوندیم.گاتاها خوندیم.توضیح المسائل ها و بحار الانوار ها خوندیم.مقایسه کردیم ایران امروز و دیروز را فرهنگ امروز و باستان را.ضعفها را دیدیم نقاط قوت را دیدیم.شمشیرهای خونین و سرهای بریده دیدیم.خود را در پای گودال و قتل گاه بنی قریظه دیدیم.فرزندان خواهر و برادرمون را تصویر کردیم در 14 قرن پیش که دست بسته برده میشدند تا فروخته بشن.بچه ها را تصویر کردیم که سرهای پدرهاشونو جلو چشمشون میبرند.لابه ها و شیونها و التماسهای زنان را تصویر کردیم بر روی خاک که میخواستند مردانشون را نکشن و گوش کسی بدهکار نبود.
درد دخترکی مخفی در میان سنگها را با چشمانی پر خون تصویر کیردیم که فهمیده بود دیگه بابا و مامان نداره و جیغ و فریاد مادرشو بخاطر میاورد که سرداران الله موهشو گرفته بودن و رو زمین میکشیدند و قهقهه پیروزی سر میدادند.تصویر کردیم هر چند دردناک بود چهره اون زنهائی را که به اتاقهای خوابشون میبردند اما اینبار نه شوهرانشون و عزیزانشون بلکه بیگانه گانگی که از دیدن چهره کریه و پلشتشون نفرت میبارید.تصویر کردیم پسرکی را که دیگه برده بودنش یه سرزمین دیگه بر بالای یک کرسی تا خریدارانش پول بهتری به صاحبش بدن و خوب فروخته بشه.
اونقدر تصویر کردیم و خدا را گذاشتیم وسط.و فهمیدیم به اسم خدا چه دروغها گفته شد و چه خونها به ناحق ریخته شد و چه تنها فروخته شد و چه سرها بر باد رفت.تازه فهمیدیم که خدا نه اینکه نزدیک ما نیمده بلکه فرسنگها ازمون دور شده.دور شده از این بشر تنگ بین و خود خواه که تاب مخالف نداره،بشری که اونقدر طماعه که دزدیهایش را هم بپا خدا مینویسه. خدا خسته شده و دور شده از بشری که به اسمش و نامش سر جدا میکنه و دست قطع میکنه و پا میبره.خدا اونقدر از میان ما دور شد تا دیگه شیون بچه های بی پدر و مادرهای زخمی را نبینه.خدا دور شد چون ترسید مهربونیشو از دست بده از بس از آدمیان شنید که میگفتند خدا عذاب میکنه میسوزونه و خواهان خونه.
اره سیندرلا خدا دور شده تا جائی که با بودن ابرهای تعصب و قلبهای سنگین هیچوقت دیده نمیشه.وقتی اونو میبینیم که فقط و فقط خودمون را جا یکی از اون بچه هائی بذاریم که باسم خدا سایه پدر و نوازش مادر را برای همیشه از دست دادند.اگه فقط و فقط درد یکیشون را کمی بفهمیم خدا بازم بر میگرده تو قلبهای من و تو و اونوقته که من و تو در کنار احساس مشترک انسانیمون خوشبخت خوشبخت خواهیم بود نه آنکه ورقها سیاه کنیم تا خودمون و خدا را گول بزنیم که اون زن، اون مرد و آون بچه حقشون بود که در این زندگی کوتاه که یکبار نصیب آدم میشه چنین مصیبتهائی را تحمل کنند و یا در خون خود غوطه ور شوند تا عده ای با خون آنان وضو بگیرند و به نماز ایستند.
در این پست دو گونه باهات صحبت کردم.صحبتی برای اتمام حجت و صحبتی از سر احساس.
والسلام
sinderela گفت:
خوب جواب سوالمم که باجفنگ وقصه ومصیبت خونی دادی انتظاربیشتری هم نداشتم کسی که توی یک خونواده بااون مشخصات بزرگ شده بهترازاین نمیتونه حرف بزنه حالا میفهمم چرا به اسم امام حسین وبقیه بزرگان دین حساسی نگو این برمیگرده به خونواده خشکه مغزت که به اسم کورش وداریوش وبقیه اسمای ایرانی حساسند واین زورگوئیها برات عقده شده اما چرا عقده هاتو میخوای توسرماخالی کنی مثل یک مرد برووتوروی خونواده منجمدالافکارت وایسا دیگه چرا انقداسمون ریسمون میکنی ومصیبت نامه میخونی فکرکنم اسم واقعی تو همون حسنه که اول این تاپیک موضع گرفت من مونده بودم پس این حسن کجا رفت نگواسمشو عوض کرده با این اوصاف من بهت حق میدم که عقده خالی کنی والبته بت توصیه میکنم هرچه سریعتر خودتو به یک روان پزشک معرفی کنی تادرمانت کنه اون کتابایی هم که معرفی کردی خوندم وازین سفارشت به عمق سفاهتت پی بردم …..فکرکنم اون گیتی هم که ازت تعریف میکنه خودتی واین نشون میده خیلی عقده توجه وتمجید دیگرانوداری البته حق داری مشخصه که ازطرف خونوادت طردشدی وشایدخیلیم تو سری خوردی اخرین کلام اینکه من ازخدا میخوام که شفات بده چون میدونم خیلی زجرمیکشی ….
ناگهان بالتازار گفت:
sinderela جان
به جان عزیزت قسم که من نمیخوام طرف کسی رو بگیرم. ولی میخوام از این مجادله نامه، یک نتیجه ای بگیرم :
اول بهش گفتی که اسم «کوروش» رو خانواده خشکه مغزش انتخاب کردند، بعد کشف کردی که کوروش همون «حسن» تحت ویندوزه
اینکه فکر کنی گیتی همون کورش باشه مثل اینه که بگی جفرسون همون اوباماست !!!
در پایان من هم اجازه میخوام که اضافه کنم، جواب اکثر سوالات کوروش رو یا ندادی و یا با حمله به عقایدش شروع به ناسزا کردی، اون هم زیر پرچم اهانت به مقدسات.
اگر دلایل عقلیش غلط بود، میتونستی باهاش بحث بکنی و نقض سخنانش رو بیاری.
باور کن من خودم چند روزه کامنتها رو از بالا تا پائین میخونم، مبادا مطلبی رو اشتباه خونده باشم.
بنظر من عجولانه بحث کردی و نوشته های طرف مقابل رو از قبل توی ذهنت نتیجه گیری کردی
حالا هم که کافه داره تعطیل میشه، بیا برگردیم از اول دوباره همه این بحث ها رو دوباره مرور کنیم، ولی اینبار بدون اینکه جوابی به کامنت ها بگذاریم. بیا با دقت ، بدون تعصب، بدون اینکه جواب دیگران رو بدیم از اول تا آخر بخونیم ببینیم چطور شروع شد و چطور به اینجا رسید.
بیا با هم سیب خوردن رو یاد بگیریم، بدون ترس از هبوط (نقل از مرامنامه نسوان)
گیتی گفت:
اما من می خوام طرف شما را بگیرم بالتازار جان 🙂
شما که مارتین لوترکینگی بودی برای خودت اینجا….گفتم بگم که فکر نکنی کور بودیم ندیدیم …فقط شلوغ بود نشد سلامی عرض کنیم…. دست و پنجولت درد نکنه که اگر نبودی، نمی شد آنچه که باید می شد ! خلاصه اینجوری….
ناگهان بالتازار گفت:
میدونی گیتی جان، من رویایی دارم !!! که جرات نمیکنم بگم، میترسم به سرنوشت دکتر کینگ دچار بشم !!!
خیلی هم ارادت داریم خدمتتون
گیتی گفت:
سیندرلا جان، نه عزیزم، گیتی من هستم ! 🙂
ای کاش آنقدر به حواشی و اینکه کی از چه کسی تعریف می کنه نمی پرداختی، ای کاش حرف من را «نظر شخصی» یک خواننده که این چند روز نشست و تمام حرفها و ارجاعات را خوند و گاهی هم خودش بدون جانبداری برای صحت و سقم بعضی از آنها به مرجع رجوع کرد تلقی می کردی و می پذیرفتی…
ای کاش آنقدر از واژه «توهین» استفاده نمی کردی… اگر نظر شخصی من را تعریف هم تلقی کنی که این نیست، جالب اینه که این جناب کوروش کمترین توجهی به آن نکرد و فقط روی موضوع اصلی و حرفی که با شما داشت متمرکز بود، اما شما مرتب از چهار تا کلمه ای که من بکار بردم استفاده کردی برای ضربه زدن شخصی…موضوع بحث اینجا اصلا شخصی نیست که آنقدر به شخص و عنوان بپردازی…
واقعیت را اگر می خوای بدونی بهت می گم، من روراست تر از بقیه هستم، به نظر من کوروش اگر با آدم قدرتری روبرو بود شاید فرم و فضای این بحث و جدل شکل دیگری به خود می گرفت، به نتیجه کاری ندارم، هر کسی می تونه نتیجه خودش را بگیره، شاید برای دیگرانی که موافق شما بودند این بحث آنقدر جالب نبوده که بیان اینجا، بخونند، دنبال کنند و نظرشون را در مورد نه شخص شما، بلکه حرف هایی که زدید بیان کنند….
منطق و استدلال چیزی نیست که با شلوغ بازی بشه شکل دگری بهش داد….بهرحال من از شما سیندرلای عزیز هم تشکر می کنم، شما هم وقت گذاشتید این چند روز و بسیار خوب هم پیش آمدید…شما هم موفق باشی.
sinderela گفت:
چالبه انگاراون چیزایی که تو کامنتا میذارم نمی بینی ایا جوابشو دررابطه با امام حسین ندادم اونم درهر2مورد وموردای دیگه ندادم دوست عزیز این اقا فقط حرفاشو تکرار میکنه اصلا فرض کتیم من جواب ندادم پس جوابیه های دیگران رو هم نمیبینی بابا انصافتو شکر من اعلام کردم تا وقتی این اقا توهین کنه توهین میشنوه درضمن کاملا واضحه که این اقا عقده داره وبش اشاره کرده ….من مجبورم برم سرکار بعدازظهر درخدمت شما هستم
جکیل گفت:
من واقعا واسه سیندرلا متاسفم-فقط تو چندتا نظر اولش چندتا دلیل تکراری اورد دید هیچکس قبول نداره-ازون به بعد اومده و فقط چرت و پرت بار بقیه می کنه که دلش خنک شه
دیگه بیشتر از این خودت رو کوچیک نکن
شدی مثل ادمایی که از شدت ناچاری به همه چیز چنگ میندازن و هر حرفی میزنن
یا به نسوان ناسزا می گی که این بحث رو شروع کردن یا به بقیه که موافق تو نیستن
یک بی دین گفت:
سیندرلا که اصلاً نظر بقیه رو نمی خونه. یا شاید می خونه ولی مطمئنم که فکر نمی کنه بهش.
من میگم خیلی جاها از طرف انیشتینی که اصلا به خدا هم اعتقاد نداشته (و البته از طرف خیلی های دیگه) نقل قول کردن که مثلا انیشتین اسلام رو تایید کرده، ازش تعریف کرده، نمی دونم گفته الگوی من علی هستش یا یه همچین چیزای. ولی بازم میره همون چرت و پرت های رو که بعضی ها نوشتن کپی می کنه اینجا. مثلا بیل گیتس گفته که من موسسه خیریم رو به نیت حسین باز کردم. بابا بسه این همه چاخان کردن . حرف گذاشتن تو دهن مردم. بعدش گیرم گاندی در مورد حسین چیزی گفته. گاندی مگه خیلی آدم عاقل و دانشمند و تاریخ شناسی بوده؟ گاندی آدم آزاده ای بوده، همین. ربطی نداره به اینکه حسین رو بشناسه که الان حرف اون رو ملاک قرار بدیم
یا اون دوستی که گفته یونانی ها یا رومی ها گفتن ایرانی ها وحشی هستن. اصلاً هم همچین چیزی نگفتن. یه نمونش رو معرفی کنید.
توی بحث تاریخ دانشگاه های معتبر دنیا بعضی ها رو به عنوان تاریخ شناس و تاریخ نویس می شناسنو مهم اونان. نه اینکه هر کی پاشه، طبق میلش تاریخ بنویسه.
مثلا تو تاریخ شیعه از عمر بد میگن و از علی بت می سازن. در حالی که این دو تا با وجود اختلاف سنی زیاد خیلی با هم رفیق بود و علی برای عمر مثله پسرش بوده. و تو خیلی از درگیری ها داخلی علی، فقط عمر رو قبول داشته که بیاد و بینشون قضاوت کنه. (که اکثراً هم سر غنیمت های جنگی بوده) ولی مثلاً بی سواد های مثل مطهری و شریعتی و … میان از تاریخ حرف می زنن که هیچ جای دنیا ارزش نداره.
علم یعنی تو می ری که یاد بگیری. نه از قبل بلدی فقط می ری که مطمئن بشی، و از راه های مختلف به خودت تلقین کنی که مطمئن شدی، حالا میایی بقیه رو هم مطمئن کنی.
ناشناس گفت:
جالب بود
کورش گفت:
گیتی جان ممنون.بالتازار جان ممنون.بی دین جان ممنون.کلا همه ممنون
یک اصلی را زمانی یاد گرفتم که تو زندگی اجراش کنم و اون اینه که همیشه پرسش های ساده ای را در هر زمینه ای از خودم بکنم.کمترین نتیجش اینه که ذهن انسان ورزیده تر میشه.
زمانی دوستی گیر داده بود که بنده چرا نماز (صلاه اسلامی) نمیخونم.بهش گفتم بشرطی که جواب سوال منو بده از همین الان خواهم خوند.طرف گفت قول دادیا.گفتم آره.باور کن جواب منطقی بده خواهم خوند
گفت بپرس گفتم بگو
1: گفتم آیا این روش بهترین روش عبادت است، یعنی پس از 14 قرن بهتر از این روش نمیشه خدا را عبادت کرد؟یعنی 70 سال با یک روش و با جملاتی تکراری و در زمانهائی تکراری.یعنی میلیاردها نفر در آِینده نیز محکومند به اطاعت محض از همین روش تا همانند افرادی در هزاران سال قبل دولا و راست شوند؟تغییری تحولی چیزی آخه
2: گفتم شما میگید خدا به این نمازها نیاز نداره اما منم میگم بشرم به یک روش خاص قالب ریزی شده نیاز نداره.چه دلیل منطقی میتونی بیاری که بشر صد درصد بهمین روش خاص عبادت اونم در طول هزاران سال نیاز داره؟
طرف توش موند.تازه نپرسیدم تا معنای کلماتی را که بعربی بلغور میکنه اونم روزی چندین مرتبه برام بگه.چون تو جواب بیشتر میموند.خواستم بگم عزیزم 99 درصد اعتقادات و مناسک مذهبی که انجام میدی الزاما یک دلیل منطقی درش نیست.انجام میدی چون نخواسی دربارش فکر کنی و دلائل قوی برا انجامش داشته باشی.
فقط کافیه هر مسلمانی این سوال ساده را از خود بکند که اگر در قرن 21 چاپخانه خدا باز بکار میافتاد آیا مو به موی آیات قران را میاورد و یا تغییراتی کلی در آن میداد؟این یک پرسش ساده است اما پاسخ به آن روند فکری یک مسلمان را تغییر خواهد داد.اما سایه تعصبات و جمود فکری آنقدر بر ذهن رهروان سنگین است که در طول 70 80 سال زندگی حتی شاید یکبار نیز این پرسش ساده به مخیله اش خطور نکند.
اینها را گفتم تا به سیندرلا بگم برادر من حق پرسش در باره پدیده ها را از خودت نگیر.درباره یک پدیده و خصوصا پدیده های اعتقادی میشه هزاران پرسش کرد.نهایتش اینه که ایمانت به اون عقیده بیشتر میشه.محمد را نقد کن علی را نقد کن و….
99 درصد ایمان داشته باش اما 1 درصد جای شک بذار.با طرح پرسش از خود شاید 99 را تبدیل به100 کنی و شاید اون 1 تبدیل به 99 بشه.مشکل شما اینه که به 100 درصد رسیدی.و معتقدی بالا بری پائین بیای من کلید دار مطلق حقیقتم و بهتر از این نمیشه.البته همین اعتقاد را یک خاخام،یک کشیش،یک هندو و یک موبد نیز دارند.بی شک اگر در کشوری مسیحی بودی حسینت جایش را با پائولوس رسول و محمدت جایش را با پدر آسمانی عوض کرده بود.
همگان پاینده و مستدام باشید.به امید رهائی و آزادی ذهن از قید و بندهای کهنه و هزاران ساله -پاینده ایران زمین
قاضی القضات گفت:
سیندرلای عزیز با شلوغ بازی و سفسطه و توهین در پناه ادعای مقابله به مثل (یا همون قصاص) نمیتوان در پاسخ به مباحث مطرح شده پیروز شد. توصیه میکنم بدون تعصب ودر خلوت یک بار با دقت وتعقل مباحث فوق را دوره کن و فکر نکن لازم است که نتیجه را در اینجا اعلام کنی شاید به این روش افاقه کند
sinderela گفت:
قاضی القضات این جامیدان مبارزه نیست به ما توهین شد ماهم جواب دادیم درضمن اونی که سفسطه میکنه {کورش حسنه }…. من نیازی ندارم که چیزی رو دو باربخونم چون حافظه خوبی دارم درضمن تو دیگه کجا بودی …من این همه میگم این اقا داره به یک میلیارد ادم توهین میکنه اونوقت یکیتون نمیاد وسط اما اونجا که من جواب توهینشو میدم ناگهان مثل مورو ملخ میریزین سرمن عزیزمن درمورد کدوم مباحثه حرف میزنی اینا ازاول تا حالا فقطازجنایت و عیاشی وزنبارگی حرف میزنن یا اینکه میان روضه خونی میکنن اما گیتی خانم اصلا این بحثی نبود که مد نظر شماست یک اقایی اومد هرچی ازدهنش دراومد نثار مسلمونا ومحمدوائمه و غیره کرد طبعا ماهم ادمیم بمون برمیخوره همین شوالیه شما چقدر چرت گفت مگه نگفت 12 امام بنجل عجیبه که شما خودتونو زدید به اون در خانم محترم من از همون اول گفتم قران را نمیشود گزینشی نقد کرد اونوقت شما میگی چرا جواب منطقی نمیدی مگرهمین زردشتی که ازش دم میزد پیروانش این همه خیانت وجنایت نکردن ومگر این همه اداب ورسوم مزخرف به خورد مردم ما ندادن که همین سواستفاده های روحانیون زردشتی باعث فروپاشی ایران شد خانم محترم مشخصه که شما درهرحال طرف شوالیه ات رو میگیری ودوست نداری حرف منو قبول کنی اگرشما گول یک ادم عوام فریبو میخورید به ما ربطی نداره ….این بیچاره برای پدرومادر خودشم احترام قایل نیست ودراخر یک سوال ازشما اهل منطق میکنم ایا واقعا حق امام حسین این تهمتهاست امام حسینی که بیشتربزرگان مسلمان و غیرمسلمان به حقانیت و ازادگیش معترفند وبعضی ازاین بزرگان اونووقیامشو سرمشق خودوملتشون قرارداردن شما که مدعی منطقید فقط به این سوال جواب بدهید …خوش باشید
گیتی گفت:
سیندرلا جان….
من قبل از اینکه این بحث شروع بشه که با ایشون هم عقیده بودم که عزیز من، من این چند روز آمدم ببینم شما در مقابل چی داری که بگی…تمرکز من بیشتر روی حرف های شما بود ….گول کسی را هم نخوردم، متاسفانه شما دچار این توهم هستید که اینجا شق القمری صورت گرفته، خیر قربان ….از موقعی که من یادم میاد ، از کودکی تا حالا، هر جا بحث اینچنینی بوده، تا بوده همین بوده و احتمالا تا هست همین است…
اکثر بحث و جدل های اینچنینی آخرش از طرف مذهبیون میرسه به دیوار بتونی سر به فلک کشیده » مقدسات» و» آقا به امام فحش دادی» و » توهین کردی به من + یک میلیارد مسلمان»
غیر از اینه؟ شما تقصیر نداری، ممکنه بحث کمی سطحش فرق کنه و بیشتر زمان ببره…اما آخرش همینه…
در مورد توهین هم عزیز من، هیچوقت فکر نکردی چطور شما با آنچه که می گی و فقط باور قلبی خودته نه من و هیچ ادله عقلی هم براش نداری ( مثلا معصوم بودن امامان) حق داری به شعور انسانی وعقل من توهین کنی، این میشه حق شما و نظر شخصی شما و عقیده شخصی شما و من هم لام تا کام نباید حرف بزنم و هیچ وقت هم نگفتم به من توهین نکن….اما بنده نمی تونم بگم مقدس برای من هیچ معنی نداره و مثلا فلان امام اینجوری بوده، این هم مدرک تاریخی، اصلا بی مدرک و سند نظر من اینه، چرا نباید با صدای بلند این موضوع را اعلام کنم، این هم نظر شخصی بنده است و چند میلیون آدم دیگه، اشکالش چیه؟….
همین سال گذشته با تخمیر مغز یکسری آدم وادارشون کردن یاحسین گویان بزنن فرق سر مردم را له کنند که اینها به فلان مقدس توهین کردند، یادتون رفته مثل اینکه….یک کمی به تبعات افکار و مقدس مابیتون فکر کنید… به نفع همه است.
sinderela گفت:
سلام بالتازارنتونستم صبح کامل بت جواب بدم فکرکنم تو نوشته هارو وارونه میخونی من گفتم خونوادش اسمشو گذاشتن حسن چون به قول خودش خونواده متعصبش اراسامی ایرانی مثل کورش وداریوش وبقیه موارد متنفرن والبته اینارو خودش گفته بالتازار جان دوست من کاملا واضحه شما اون چیزیو که دوست داری از حرفای من برداشت میکنی چون حتا یک درصد احتمال نمیدی که من درست بگم بعدشم میگی من نمیخوام طرف کسیو بگیرم عزیزم دیگه اینو بایدفبول کنی که این اقا حداقل به یکمیلیاردنفرادم توهین میکنه واونا رو صغیرشرعی میخونه ازنظرتو این توهین بدتره یااونی که فقط یکنفرو خطاب قرار میده بالتازارجان ازت خواهش میکنم ازروی احساسات قضاوت نکن دوست عزیزگفتی من به اعتقادات این اقا توهین کردم ازکدوم اعتقاد حرف میزنی این اقا بازرنگی تمام ازبیان عقاید واقعیش طفره رفت وبجاش قصه های کودکانه تعریف میکنه …..شادباشید
ناگهان بالتازار گفت:
sinderela جان سلام
کاملاً حق با شماست. من آدم بی طرفی نیستم. حقیقتش رو بخوای نظرات من به کوروش نزدیکتره (این رو از کامنتهای اول تا آخر من میشه نتیجه گیری کرد) اما در چنین بحثهایی من ترجیح میدم بجای اینکه نظر شخصی خودم رو تو سر طرف مقابل بزنم، نظرش رو در مورد نظر خودم بپرسم (الیته اگر شهامتش رو داشته باشم) وسط بحث هم بهش نمیگم که چون تو مخالف عقیده من هستی، داری به اعتقادات من و امثال من توهین میکنی.
تندی و تیزی صحبت شما و کوروش به قدری زیاده که خیلی سخت میشه حرفهاتون رو درک کرد. باید چند بار بخونم، خودم رو بزارم جای شما تا بفهمم منظورتون چی بود.نتیجه اش هم این شده که در کامنت قبلی فکر کردم داری خانواده اش رو هم میزنی توی سرش. اشتباه از من بود ولی زمینه اش از قبل توسط شما فراهم شده بود. میدونی چی میگم؟ (امیدوارم تونسته باشم منظورم رو بهت بگم)
داشتن نظر مخالف توهین نیست. اگر من امام حسین رو قبول نداشته باشم، این توهین به شیعیان نیست.
اگر خدا رو قبول داشته باشم، این توهین به کافران نیست (و حتی برعکس !!!)
میدونی چه وقت بهمون توهین میشه؟ وقتی خودمان را نماینده تام الاختیار اون عقیده فرض میکنیم و میگیم من تا آخرین قطره خون بر این عقیده پایداری خواهم کرد. خوب این یعنی مخالفین من حکم محارب دارند.
به خدا اینطوری نیست. اسطوره ترین اسطوره ها رو باید بشه نقد کرد
تا قبل از ورود اسلام به شبه جزیره مردم این سرزمین بت میپرستیدند، مگه نه؟! این بتها آنقدر مقدس بودند که کسی حق نداشت درباره آنها نقدی ارائه کنه. محمد به حق درست عمل کرد و گفت اگر شما به بت معتقدید، من هم عقیده دیگری دارم که به دلایلی آن را برتر و درست تر از بت پرستی شما میدانم.
سران قریش دقیقاً همین حرف شما را تکرار میکردند که به مقدسات ما اهانت شده و سنت دیرینه پدرانمان مخدوش. اکثریت با بت پرستان و اقلیت با مسلمان و مومن! (در پاسخ به اهانتی که به یک و نیم میلیارد مسلمان مطرح کردی میگم)
در پایان محمد هم راه اتحاد جامعه را در برداشتن خطوط قرمز (تعدد بتها و روشهای پرستش و قربانی) دید. خدای یگانه (نه بتهای متعدد) در کعبه ای جای گرفت که صدها سال بود بتکده معروف شبه جزیره بود. سنتهای پدران اعراب با سنت جدید جایگزین شد (چه با زور و چه با اشاعه فرهنگ) هیچ مقدسی جز خدا باقی نگذاشت (حتی خودش، حتی فاطمه، حتی علی) اینکه به مرور زمان از آنها چه ساخته شد بحث دیگری است. به گفته خودش ، بشری بود چون دیگران
سالها بعد ما خدایان زیادی ساختیم. از محمد و علی و فاطمه وحسین و ابوالفضل و … خدایان جدیدی ساختیم و به اسماء مختلف به ستایش آنها مشغول شدیم و حالا هر نقدی به اقدامات آنها را اهانت به مقدسات و نقد کننده را محارب و خونش را مباه میدانیم
یکبار هم اینطوری بهش نگاه کن
زلال ترین آبها (آب = نماد پاکی و طراوت) رو وقتی در برکه ای بیحرکت نگه داریم، گندیده میشه، خزه میبنده. عقیده خشک و. بی حرکت که پویایی را بر نمیتابه به تعصب، خرافات و هزار معضل دیگه تبدیل میشه (منظورم فقط به شما نیست، شامل همه میشه)
امروز هم همانجا ایستادیم و معتقدیم سنت و آیین پدرانمان را پاس میداریم و با بدعت مبارزه میکنیم. منظورم این نیست که هرکس از راه رسید و آئین جدیدی معرفی کرد، دنباش سینه بزنیم، اما کر کردن گوشها و کور کردن چشمها، ما را به جاهلیت باز خواهد گرداند. شاید دخترانمان را هنوز زنده به گور نمیکنیم، اما در جلوی چشمانمان هر ظلمی بر خواهرانمان روا داشته میشود و هر یک از ما بهانه ای برای سکوت در برابر ظلم دست و پا میکنیم (این یک بحث دیگر است که واردش نمیشیم)
بنظرم وقتشه که همه چیز رو از اول نقد کنیم تا یک نتیجه درست بگیریم
فلک را سقف بگشائیم و طرحی نو دراندازیم
🙂
یک بی دین گفت:
سیندرلا بحث فقط اسلام نیست
بدون استثنا تمام ادیان مشکل دارن. چون اساساً آدم یا آدم های اون رو از خودشون در آوردن و برای همین به دلایل بسیار همگی مشکل دارندو یعنی از همون اولش هم مشکل داشتن. بعد از یه زمانی که مشکلاتشون صد چندان شده.
ولی این وسط مسئله اینه که سردمدار هیچ دینی اندازه اسلام در حق بشریت ذلم نکرده، ضد علم نبوده، ضد انسانیت نبوده و …..
و بیشتر پیروانش همین اشتباه تو رو کردن کپی و پست، بدون تحقیق در مورد درست و غلط بودنش. درست بودنم این نیست که آدم بیاد شاهد رو بگه دمم. دم که نشد شاهد.
کورش گفت:
قاضی القضات مگه نسوانه که ربطش دادی به اون؟
سیندرلا بیا یه نتیجه از این بحث طولانی بگیریم.موافقی؟شما مدعی هستی که آدم منطقی هستی و هر چی با منطقت جور در نیاد را قبول نمیکنی.اما من میگم شما قضایا را با چشم ایمان میسنجی و لزوما برای اثبات داده های ایمانیت لازم باشه خرد و تعقل را مسکوت میذاری.یه بحث ساده را پیش میکشم و بعد شما و دیگر دوستان با منطق جواب بدن.ازت میخوام منو با منطقت محکوم کنی جوری که در انتهای این بحث من سرشکسته از این کامنتدونی بیرون برم و دیگه گذارم این طرفها نیفته و همه برای سیندرلای منطقی و خرد ورز ما یه هورایییییییییییییییییییی جانانه سر بدن.بحث من و شما کلیتر از حسن و حسینه برادر
همه مسلمونها و مسیحیها و یهودیها واقعه نوح را قبول دارن و ایمان دارن که زمانی اونقدر آسمان گریست که کل زمین(به این بزرگی) را آب برداشت جوری که همه مردند جز نوح و یارانش.در تورات ذکر شده که خدا از خلقت بشر پشیمون شد و خواست نسل بشر را برکنه ولی بعد از نظرش تعدیل کرد و فقط نوح و پیروانش را گذاشت زنده بمونند
در قران سوره نوح آیه 26 هم اومده که خدا خواست همه کافران را از روی زمین برداره
وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا
و نوح گفت پروردگارا هيچ كس از كافران را بر روى زمين مگذار
همه میدونیم که نوح از پرنده و چرنده و خزنده و رمنده و … یک جفت برداشت ،گذاشت تو کشتیش تا نسل اونها منقرض نشه.
تا اینجا اینها را قبول داری؟آیا تحریفی ایجاد کردم؟
حالا بیا با چشم خرد و نه چشم ایمان این موضوع را بررسی کنیم
1:بزرگی چنین کشتی (ابر ناو) که فیل و خر و پلنگ و کلاغ و کرم و هزاران نوع حیوان جا بشن چقدر بوده؟آیا در 5 هزار سال پیش دانش کشتی سازی در حد امروزی بوده؟
2: چه کسانی این ابر ناو را ساختند؟باید چند هزار انسان در بازه زمانی چند ده سال(شاید 50 سال یا بیشتر) بکار گمارده شده باشن.
تا اینجا اصل منطق میگه بشر ابتدائی نمیتونسه چنین کار عظیمی که در قرن 21 هم بسیاری از کشورها از عهده ساختن اون بر نمیان روی داده باشه.ولی خوب در دنیای مذهب از این اتفاقات در چند سطر نوشته بارها روی میده.
فرض میگیریم کشتی به این بزرگی ساخته شد حالا:
3: چگونه این حیوانات از وحشی و اهلی از پرنده و چرنده و … جمع آوری شدند؟گونه های مختلف یک جاندار در سراسر گیتی پراکنده اند چگونه و با چه قدرتی این اتفاق افتاد؟کاری که بشر امروزم قادر به انجامش نیست.راستی وقتی رفتند شیر و پلنگ و ببر را بگیرن این حیوانات آنها را ندریدند؟پرنده های مختلف را از آسمان چه جوری گرفتند؟میلیونها نوع حشره را چه جور جمع آوری کردند؟شایدم واسه همه دعوتنامه ای بصرف شام ارسال شد و این زبون بسه ها با پا خودشون اومدن.
4:حالا بالفرض که این جانوران با فراغ خاطر وارد ابر کشتی ما شدند.ایا آقا شیره وقتی آقا اهو را دید هوس نکرد اونا بدره؟بقیه جانورها چه طور؟حتما نوح فکر اینجا را کرده و قفسهای مختلفی را تو کشتی گذاشته تا این جانوران به جان هم نیفتن.
5: حالا بگیر تا اینجا بخوبی و خوشی گذشته اما این جانوران غذا میخوان پس باید میلیونها تن گوشت و علوفه در کشتی باشه تا به اونها داده بشه مگه نه؟ضمنا یه پرسنل چند هزار نفری نیازه تا این غذاها را از انبار بیارن و بذارن جلو این جانوران ناز نازی مگه نه؟
6:تا اینجا بازم گند کاری نشده اما این جانوران ادرار و مدفوع دارن.اوه اینجاست که گندش در میاد.ناگهان نوح میبینه که وای خدا سیلابی از شاش تو کشتی براه افتاده و بوی گند پشگل و … مجال نفس کشیدنو تنگ کرده مگه نه؟
جان من سیندرلا تا الان با اینکه صدها بار این داستان را شنیدی این سوالات ساده به ذهنت خطور کرده بود؟جان من راسشو بگو؟
حالا اینجا دو نتیجه گیری میشه از این داستان سومری-یهودی کرد:
1: این داستان چرته و با هیچ کجای منطق و خرد جور در نمیاد و پذیرش و حتی باین اون بعنوان یک واقعیت توهین به شعور انسان محسوب میشه.
2: ما این حرفا حالیمون نیست.با خرد جور در نمیاد که نیاد به درک.اصلا غلط میکنید بخواید با منطق اینها را بررسی کنید.چشماتونا در میاریم تا دیگه از این غلطها نکنید.ببین نوح عزیز و اوالعزممون را چه جور زیر سوال میبرن.اصلا خدا حیونها را بهم مهربون کرد.آقا شیره اونقدر اهلی شد که آهو خانوما ماچ میکرد.کشتیشم از آسمان افتاد پائین و 300 میلیون فرشته اونا تو دو روز ساخته بودن.الهی لا خاک برید که میخوایند به ما تلنگر بزنید مگه نمیدونید ما بیدار بیداریم و خیلیم منطقی هستیم
سیندرلا منطقی ما اینها جزء حقایق آسمانی سه دین سامیست.شما جزء کدام دسته بالا هستی؟دسته 1 یا دسته 2؟
پاسخ با این پرسش تکلیف ما را با شما و دیگر دوستان مشخص میکنه و همه خواهند دانست چه کسی استدلال کرد و چه کسی با واژگان بازی کرد.
رهگذر گفت:
ای بابا من فکر کردم بحث تمام شده رفته بابا والا نتیجه هیچ کس نمی گیره.
اگر آقا کورش اجازه بدهند من پاسخشون را می دهم من حتی معجزه که جزیی از نشانه های قدرت خداوند هم است در نظر نمی گیرم.
قبل از اینکه بخواهم توضیح دوست خوبمون بدهم درست است که انسان های امروزی خیلی پیشرفت کرده اند. اما اونجوری نیست که تو تمامی زمینه ها پیشرفت را ببینی یک نمونه کوچک برای شما می گم منارجنبان دیدی از نزدیک هنوز برای خیلی ها تکان خوردن آنها جای سواله فقط یک عده می گویند ممکن از دو پدیده فیزیکی یعنی تشدید و دوپلر استفاده شده باشه یا اهرام مصر هنوز هیچکس نمی دونه چگونه تخت سنگ های که به اون وزن که بزرگترین بیل هایی مکانیکی ، چرثقیل از حرکت دادن آنها اجازند چگونه در اون موقع حرکت داده شده یا تخت جمشید سر ستون ها هنوز برای خیلی سوال که سر ستون هایی به اون وزن تو اون موقع چگونه به سمت بالا برده شده و خیلی موارد دیگه
دوست من به جواب ها منطقی نگاه کن
حضرت نوح تو چه زمانی می زیست تاریخ دقیق می دونید شما؟ یک عده بر این باورند که فرزند لامک از 9 یا 10 همین نسل آدم و حوا بوده است تازه هنوز دقیق معلوم نیست به نظر شما جمعیت انسان حتی اگر مرگ و میر ناشی از بیماری ها ، حوادث و … در نظر نگیریم چقدر بوده ؟
منطقی نمیاد که انقدر جمعیت زیاد بوده باشه که احتیاج به یک ناو بزرگ برای انسان ها باشد
من حتی حرفی از عمر نوح هم نزدم که شما بخواهی اونو رد کنی.
می رسیم به بحث حیوانات و غذا
اول برسیم ببینم چقدر این ها اصلا روی آب شناور بودند بعضی ها بر این باورند که 40 شبانه روز این ها بروی آب قرار داشته اند فکر نکنم نیاز باشه میلیون ها تن غذا برای این ها آمده کنند مگر اینکه هر حیوانات انواع غذا ها را به همراه دسر ، مخلفاتش نوش جان بکنن که باز هم با عقل جور در نمیاد.
برسیم به جمع آوری حیوانات وحشی و اهلی ، الان به تعدادشون کاری ندارم ولی شما یک سر به کتاب سرزمین جاوید بزن ایرانیان قبل از ورود آریایان گله های اهلی از گوزن و آهو داشتن بس نیاز نیست وارد جزئیات بشوم که خیلی از حیوانات را ایرانیان و مردم باستان رام کردند .
بعد یک نکته دیگه شما می گی چگونه حیوان وحشی مثل شیر هوس کنه به حیوان دیگه حمله کنه و بخوردش . خوب نکته اینجاست اکثر حیوانات تا موقعی که گرسنه نباشند به حیوان دیگه حمله نمی کنند بعد حیواناتم بدان اهل طمع و و… این موارد نیستند فکر نکنم برنامه های راز بقا را نگاه بکنی اکه ببینی که موقعی که سیر هستند هر حیوانی از جلویشون هم عبور می کند کاری بهش ندارند تنها زمانی حمله می کنند که مورد حمله واقع بشوند و یا گرسنه باشند.
بعد دوست عزیز نیاز نیست گفته بشه که گذشتگان ما تو خیلی از کار ها نابغه بودند و اینکه چه جوری این قفسه ها را ساختند . دو نمونه کوچکی برای شما میاورم تابلوی مونالیزا را دیدی هنوز کسی نتونسته تابلوی مثل این خلق کنه شما به کل تصویر نگاه می کنی احساس خنده را متوجه می شوی ولی وقتی به لب و دهن نگاه می کنی این احساس به تو دست نمی ده یا وقتی به بدن خالی نگاه می کنی فکر می کنی بدن یک مرد ولی وقتی به کل تصویر نگاه می کنی بدن به حالت یک زن تصور می شه و خیلی موارد دیگه . فقط این مورد نیست میکلانژ تو مجسمه سازی و …. پس فکر کنم اون زمان که اکثر چیز ها با چوب ساخته می شده بتونن از پس ساختن یک قفسه جزئی به هر شکلی بر بیایند.
می رسیم به تعداد حیوانات دوست من شما گفتی همه حیوانات در جا های مختلف پراکنده شده اند اولا دوست من خیلی از این پراکندگی هایی که شما می گی بر اساس نوع نژاد مختلف یک حیوان است مثلا بیش از چندین نوع اسب ، گوسفند داریم ، نیاز نیست بگیم تغییر نژاد ها بر اساس گذشت زمان ، تغییر آب و هوا و … روی می دهد و تو اون زمان این قدر گونه های مختلف حیوانی وجود نداشته بعد یک سری از حیوانات که اصلا وجود نداشتن نمونه اش شما قاطر را تو زمان نوح داشتی بلکه بعد ها بر اساس جفت گیری که بین الاغ و اسب انجام شد.خیلی از حیوانات که مربوط به دریا ها می شوند اون ها را فکر نکنم نیازی بوده داخل کشتی کنن و یک سری حیوانات که حالت دو زیست داشتن و خیلی موارد دیگه که خیلی مطلب را طولانی می کند.
اما می رسیم به گند گاری حیوانات
الان از طریق مطالب بالا به این نتیجه رسیدم که تعداد حیوانات و انسان ها که تو اون موقع بی شمار نبوده ،
ببخشید مگه تو این 40 شبانه روز این ها به طور مداوم در حال ادرار و مدفوع کردن بوده اند ، بعد مگه زیر این حیوانات را نمی توانستند تمیزکنن این جوری هم نیست بگیم که این کار غیر ممکنه تو سیرک ، باغ وحش براحتی این کار انجام می شه. یک حیوان مثل مار و از این قبیل حیوانات مگه مدفوعاشن چقدر است ؟
خلاصه دوست عزیز من بعد از اون تاپیک درباره کلام آخر شما بود فکر کردم بحث تمام شده ولی الان اومده دیدم نبابا کماکان مبارزه ادامه داره.
رهگذر گفت:
آخ راستی درباره انسان ها را فراموش کردم این پراکندگی انسان ها را می بینی مربوط می شه به مهاجرت آنها ، تغییر قیافه آنها را می بینی مربوط می شه به همان آب و هوا ، موقعیت جغرافیایی و نوع خوراک و…..
غذا خوردن انسان ها هم که دیگه نیازی به توضیح نیست فقط تنها کافیه همین توضیح را بدیم که انسان ها می تونن کمتر بخورند می تونند روز هایی غذا و آب نخورند و ….
موفق باشی
ناگهان بالتازار گفت:
کاملاً درسته!!! و میرسیم به فرضیه داروین و میبینیم که نقش امدادهای غیبی منتفی میشه و همه چیز در همین زمین اتفاق می افته. پس ارتباط بین آسمان و زمین افسانه بی مزه ای بوده که فقط برای داستانهای آخر شب و خواب کردن بچه ها خوبه !!! (که تازه خوب هم نیست، چون توهم میزنند و سالها بعد نمیشه دیگه این قصه ها رو از سرشون بیرون کرد)
رهگذر گفت:
سلام دوباره خدمت دوست عزیز
چرا همه چیزی به همه دیگه وصل می کنی . عزیز کی حرف از نظریه داروین زده که شما اینو وصل می کنی به اون ، کوروش جان خواست که من جوابی بدون ایمان ، خدا ، معجزه بدم من گفتم بعد حالا که دادم شما از جواب من میای یک برداشت می کنی و وصل می کنی به نظریه داروین ( یعنی من اومدم یک چیزی را با دلیل منطقی که تو قبول داری بدم و نیومده به عامل دیگه ای بپردازم دلیل می شه که وجود چیزهای دیگر و نفی کنم )
چون حوصله بحث دیگه ندارم نمیام ارتباط این منطق علمی را با خدا بگم ، چون باز نهایتا حملاتی دیگر از طرف دوستان در انتظار من خواهد بود
ناگهان بالتازار گفت:
حمله ؟؟؟
کم لطفی میفرمایید قربان !!!
رهگذر گفت:
در اینجا حمله استعاره از کامنت هایی است که بر علیه من می آید اگر حمله دیگر در کار بود ما جرات نداشتیم گذرمان را به اینجا بندازیم
🙂
قاضی القضات گفت:
سیندرلاجان ما همینجا در محضر شما ودیگر دوستان مشغول رصد مواضع و نبرد طرفین بودیم
اما یکی از دلایلی که توهینهای تو بیشتر به چشم می آید اینه که تو مستقیمن به طرف مقابلت توهین می کنی و ازطرفی انتقادات طرف مقابل را به اعتقاداتت به منزله توهین می گیری در حالیکه موضوع اصلی بحث همین انتقادات و پاسخ به آنها است. البته من هم معتقدم انتقاد را با لحن آرامتری میشود کرد اما زمانی که مستقیمن به طرف مقابل توهین میشه دیگه باید انتظار تاثیر آن در نحوه گفتار او را هم داشت. در خصوص سفسطه هم فکر میکنم اگر به سوالات آخر کورش پاسخ روشن بدی صحت وسقمش روشن میشه. در پایان امیدوارم بتونیم در این فضا تمرین گفتگو که مقدمه دموکراسی است را بدرستی انجام بدیم ضمنن از نسوان عزیز هم بابت تحمل زیادشون تشکر میکنم.
کورش گفت:
آقای رهگذر گرامی
مگه داری برای بچه این استدلالات تهی و با مزه را میکنی
اول از همه این اسطوره مربوط به گیل گامشه که تقریبا مو به مو در تورات کپی شده.الواح آنها نیز در بابل کشف شده و در موزه بریتانیا موجوده.
خودت خندت نگرفت اینقدر سطحی جواب میدادی؟آیا واقعا تو درون خودت خدا وکیلی صدائی نمیشنوی که بت میگه اینها توجیهات الکیه؟
این داستان اونقدر بچه گانست که هیچ منطقی نمیتونه اونرا باور کنه.تخت جمشید و اهرام ثلاثه و منار جنبان فن معماریه و از هنر انسان سرچشمه میگیره.معجره که اینها نیست.حتما الان یه سری بیرون بزن نگاهی به پیرامونت بکن ببین دنیای من و تو بزرگتر از اینهاست که من و تو بخوایم قوانین و روابطشو به سخره بگیریم.مسخرست واقعا حرفات.
آیا اگه واقعا خدائی هست آیا گمون نمیکنی با این سخنان داری او را مسخره میکنی.اگر بشریت با چنین منطقی پیش میرفت فکر کنم هنوز باید قاطر و الاغ سوار میشدیم.
من کلا به این نتیجه رسیدم که آدم مذهبی در ترس مفرط بسر میبره.فکر میکنه اگه به حدود این مقدسات نزدیک بشه بی خدا میشه یا خدا سنگش میکنه.
تمدن غرب زمانی شروع به شکل گیری کرد که فردی به خود جرات داد در گردش توراتی خورشید بدور زمین شک کند.(تنها و تنها شک کند) اما گویا مسلمین معتقد از همین شک کردن هم میهراسند.خوشا بر حال آنها
با این همه میخواسم سیندرلا هم بیاد جواب داستان نوح را بده البته بشرطی که بچگانه دفاع نکنه
ضمنا من این بحث خاتمه یافته میدونم.همگی خوش باشید
خون گفت:
کورش خان
هیچ از خودت پرسیدی که اون حیواناتی که بالفرض نوح نجات داد یا نداد اصلا از کجا اومده بودن؟
باور به عصر یخبندان داری؟
از خودت نپرسیدی بعد از عصر یخبندان و نابودی دایناسورها حیات غیربشری و ایضا بشری از کجا اومده؟
اگر معتقدی که خدایی دومی که بشر را آفریده اونا رو هم آفریده برات غیر منطفیه که بعد از نوح بسیاری از این حیوانات رو آفریده باشه؟
یعنی برات خیلی غیر منطفیه که اصلا در زمان نوح مثلا اورانگوتانی وجود نداشته باشه و بعدا خلق بشه؟
فکر می کنم اگر کسی به «خلقت» یک موجود از هیچی معتقد باشه مشکلی با پدید اومدن بسیاری از حیوانات بعد از واقعه کشتی نوح نداشته باشه
sinderela گفت:
چطورشد بعدازاین همه صغیرخواندن وسفیه خواندن ما به برادری رسیدی تواین دوسه روز نمیتونستی برادرباشی که مجبورنباشیم توروی هم پنجه بکشیم …میگی 1درصد شک کنم همیشه این شک با من هست حتا خودپیامبران گاهی اوقات دچار شک وتردید میشدن والبته تاامروز نتونستم خودموقانع کنم که دینو بذارم کنار….ا باور کن خیلی دلم میخواد خودمو ازقیدوبندهای دین ازاد کنم مثلا اززیر نمازخوندن دربرم روزه نگیرم پایبند حلال وحرام نباشم ازروابط جنسی ازاد بهره ببرم ولی تا این ساعت نتونستم ….چون وجود خدا رو با تمام وجودم حس میکنم وبه قران عشق میورزم …از طرفی به ایات قرانی خیلی توجه کرده ام واینوفهمیدم اگرکسی دنبال نقطه ضعف گرفتن از قرانند قران گمراهشون میکنه والبته اینو باید حس کنی اما اگربانیت پاک ودور ازدغل به قران مراجعه کنی راهنمای توست …شکی ندارم که خیلیا از جمله خودت همین حرفای منو به ریشخند میگیرند اما چه باک که این عین حقیقته ….دوست عزیزخودقران به این نکته ظریف اشاره کرده که نمونه اش همون سوره بقره است که تو بعنوان سند دروغ بودن قران اوردی …دوست عزیزتمام اعمال مسلمانان فلسفه خاص خود را دارد اعم ازنماز وغیره به تکراری بودن جملات نمازاشاره کرده ان را ضعف دین شمرده ای برادر انسان موجودی فراموشکاراست واتفاقا نیازداره که یک چیزایی رو چندباردرروزتکرارکنه ز از اونا غافل نشود …برادر جان من غلط کردم که گفته باشم شما حق سوال کردن نداری اما اگر فرضا ازمن سوالی کردی ومن توش موندم دلیل براشتباه بودن دین نیست شما موظفی تا اونجایی که میتونی از اشخاص ومنابع مختلف سوالتو دنبال کنی ….میگی من خودموکلیددار حقیقت میدونم منم همین فکرو درمورد تو میکنم . ….والبته توخیلی بیشتر چون تو کاملا حق به جانب به یک دین بزرگ وبزرگانش انواع واقسام توهینا رو میکنی والبته ازین کارت لذت میبری …..کلام اخر به نظر من بیا وقران رو کامل بخون وبعد درموردش قضاوت کن بادلی خالی ازنفرت ودیدی عاری از کج بینی وانحراف منم بت قول میدم هرکتابیو که معرفی کنی اگرم خونده باشم دوباره بخونم ….خدانگهدار
قاضی القضات گفت:
آقای رهگذرما کاری به توانمندی تمدنهای باستان نداریم ولی فکر کنم اگر طبق استدلال خودت این اتفاق در زمان 10 نسل بعد از آدم و حوا افتاده پس حتمن حدود دوره ناندرتالها می شده و از آثاری که از آنزمان مانده فکر نمی کنم انسان قادر به ساخت ابزارهای پیچیده ای بوده باشه چه برسه به کشتی به آن عظمت!!!
وانگهی جمع آوری آن همه جانور گوناگون و احتمالن بزرگتر از نمونه های امروزی وبا تنوع محیط زیست آنها وپراکندگی آن در سطح زمین و با دانش وامکانات بشر آن روز غیر ممکن بنظر می آید مگر به حکم معجزه
رهگذر گفت:
خوشحالم که دوستان چون کوروش و قاضی القضات جواب منو با منطق خودشون جواب می دن
خوب اول کوروش عزیز معلوم اصلا کامنت منو نخوندی و فقط چون من یک پاسخی که دادم اونو به هر نحوی رد می کنی ( بچگانه است ) ببخشید منارجنبان فقط هنره مثل اینکه تو کامنت منو به طور کامل نخوندی یک دفعه دیگه نگاه کن که من گفتم دانشمندان گفتن ممکن بر اساس پدیده فیزیکی باز هم تاکید می کنم فیزیکی یعنی پدیده دو پلر و تشدید باشه دوست عزیز من فقط نمونه ذکر کردم حمام شیخ بهایی را چی می گی که فقط با یک شمع گرم می شد که معلوم نبود جنس اون از چیه خلاصه رفیق داری به هر جوری که شده اونو رد می کنی
خیلی جالبه ، پس منطق شما اینه، که من پاسخی را بر اساس جریانات روز می دم پچگانه است یعنی من گفتم تنوع گونه حیوانات بر اساس تغییر و تنوع آب و هوایی ، موقعیت جغرافیایی و … این از نظر تو بچگانه است !!!
باشه تحلیل من بچگانه البته شکی نداشتم پاسخی تو همین مورد ها باشه دوست من فکر کن که افکار من بچگانه است موفق باشی
اما شما قاضی القضات
من نمی دونم اصلا شما فقط دیدی من جواب دادم سعی کردی یک پاسخی بدی بابا یک نگاه دیگه به کامنت من بنداز من دارم می گم جمعیت اونموقع به حدی نبوده که لازم باشه کشتی عظیمی در حد تایتانیک بسازن
یک نگاه دیگه به پاسخ های من به حیوانات بنداز ببین من چی نوشتم
عزیز چند وقته آریایی کوچ کردن بابا تو اون موقع اکثرا یا به جرات می دونم بگم همه ی انسان توی یک مکان قرار داشتن بعدا هر کدام بنا به دلایلی به مکان های مختلف کوچ کردند تنوعی که امروزه می بینی برای همینه
هیچ کدام از این بحث های فایده ای نداشت جز اینکه وقت تمامی دوستان را گرفتش
ناگهان بالتازار گفت:
فصل الخطاب های دوستان رو خوندم
ظاهراً دیگه آخر برنامه است و تیتراژ پایانی داره پخش میشه !!!
اما به یک نکته دقت کردید؟؟ اینکه چقدر از باهم بودن لذت بردیم؟
از اینکه با هم بحث (با منطق و بی منطقش رو کار ندارم) و مجادله کردیم؟
از طلوع افتاد تا نیمه های شب کامنت ها اضافه میشد و این نشون میده که چقدر برایمان مهم بود و دوست داشتیم بیام و بحث رو ادامه بدیم. امیدوارم هرکس به اندازه وسعش از این بحث ها استفاده کرده باشه
یادمون نره که قرار نیست دیگران رو به کیش خود در بیاریم. خواستیم یاد بگیریم که بی منطق ترین حرفها رو با آرامش و تومأنینه و با منطق جواب بدیم تا درخت بی حاصل تعصب روزی نه فقط در این سرزمین، بلکه از دلهای ما کنده بشه و آینده رو برای همه روشن تر از دیروز ببینیم
همینجا از همه دوستان بخاطر این همراهی تشکر میکنم
همکارانم در پخش ، نودال و حمل و نقل
ناحیه انتظامی منطقه نسوان
تشکر ویژه از صاحبخانه صبور و میهمان نواز
و همه دوستانی که در پخش این برنامه ما را یاری کردند
تا درودی دیگر ، بدرود !!!
(آهنگ پخش میشه و اسامی کامنت نویسان و کامنت خوانها روی صفحه به نمایش در میاد !!!)
(برم صدا و سیما استخدام بشم ؟؟!!؟؟)
رهگذر گفت:
دوست عزیز من با حرف شما کاملا موافقم بحث دیگه پایان یافته است
موفق باشی عزیز
بدرود
گیتی گفت:
آقا این چه وضعشه ، اسم اون گیتی تقلبیه چرا توی تیتراژ بود، اسم من چرا نبود….این تیتراژ کار شماست؟ مگه قرار نبود استاد واترز بخونه آخرش … مدیر تولید کجا غیبش زده ؟ یکی اسب های این شوالیه ها را ببره اصطبل ، سیندرلا جون قربون دستت این آستین لباس این شوالیه کوروش ما رو بده، می خوایم لباس ها را تحویل بدیم..
آقا شما، بله با شمام… تموم شد دیگه بفرما بفرما سوت چرا می زنی برو خونت دیگه…
راستی ناگهان بالتازار جان این سه عزیز مفقود شده، سه کارگردان مطلقه معلقه را ندیدید؟ مردم یک نفری تریلوژی می سازند، این بانوان محترم سه تا هستند یک حماسه سر می گیرند، میدن سه هزار نفر ببافند …اوه اوه آنطرف هم ظاهرا مشغول ساختن ورژن دوم راسکولنیکوف هستند…من که فعلا رفتم آقا جان، امشب هر چیزی غیر از خیانت و جنایت و از مکافات عمل غافل مشو و ملغمه ادبیات روسیه و ویولتا …مخ نمی کشه دیگه !
خدا رحم کنه و آخر و عاقبت ما را بخیر کنه که از این سه تا آبجی خوشمون آمده و گیر کردیم تو این وبلاگدونیشون …هیهات..
(پی نوشت : راستی نه، نرو صدا و سیما استخدام شو ! 🙂 )
ناگهان بالتازار گفت:
گیتی جان
اون گیتی تقلبی رو لولو برد ، شاید هم خورد !
دیگه نداریم، یک دونه دیگه بیشتر نمونده که اصل اصله ، مشابهش رو هم هنوز نیاوردیم
شما خیالت راحت !!!
از شنگول و منگول و حبه انگور هم بی خبریم واللا !!! به قول شما ظاهرا درگیر جنایت و خیانت شدند، عجب مکافاتی شده به خدا ! از اولش هم من به تثلیث اعتقاد نداشتم !
من رویایی دارم !!! معنی اش اینه که دیگه باید برم بخوابم (همون لا لا دارم خودمون)
ببینیم فردا هم این ماجرا ادامه پیدا میکنه یا به همینجا ختم شد !!!
والسلام علیکم و لعنت بر تقلب خصوصاً در جعل هویت !
گیتی گفت:
به به، مثل اینکه اینجا بالاخره آرامش برقرار شده و همه رفتن خسبیدن به سلامتی…پس من یک ویز ویزی بکنم بی ویز نمیرم !
آقا جان، شما که توی دل منو خالی کردی که، یعنی اینجا لولوی گیتی خورخوره داره؟ هان؟ از کجا معلوم من رو نخورده تقلبیه جا مونده باشه، من الان از کجا باید بفهمم خودم هستم یا چی بالاخره ؟
بعد هم برادر من، ما نا حالا فکر می کردیم وقتی کسی می گه «I have a dream» حداقل یک هفته ای خوابش نمی بره، مگه به ضرب گلوله بخوابوننش، شما وقتی رویا داری ، میری لا لا؟ 🙂 ، والله ما که وقتی فقط حس می کنیم یک رویایی داریم تا صبح چشم می دوزیم به سقف ، فرداش هم رویامون یادمون میره قدرت خدا !
راستی بالتازار جان شنیدم شما هم قبلا پیشنماز بودی، آقا تقبل الله ! ،حالا از شوخی گذشته، یک نکته، داشتم فکر می کردم چقدر خوب می شد آدم هایی که مثل شما و کوروش، از ایمان خالص به تحقیق رسیدید و بعد به این مدارج شگفت، یک باب باز می کردید برای دوستانی شبیه به سیندرلا، که چه شد که این شد….به جان خودم نتیجه عملی این همه جدل شاید اینجوری جواب بده…
آهای اهالی اندرونی صدا منو دارین یا دیگه فرکانس های این حجره را نمی گیرین… به نظر من که خوبه…البته در یک فضای نرم و مخملی و دوستانه تر… گرچه فکر کنم رزم آوران این بزم باید یک ماه برن استراحت و تعطیلات جزایر قناری …
ناگهان بالتازار گفت:
گیتی جان
چی بگم واللا
راههای رسیدن به خدا به تعداد آدمهای روی زمینه (اقتباس از فیلم مارمولک!)
هر آدمی باید راه خودش رو پیدا کنه. حقیقت اینه که «خلق را تقلیدشان بر باد داد»
تقلید کار میمونه و … از این حرفها. داستان ما هم از این قرار بود که :
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح میشکست
باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب
باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد
مغبچهای میگذشت راه زن دین و دل
در پی آن آشنا از همه بیگانه شد
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت
چهره خندان شمع آفت پروانه شد
گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت
قطره باران ما گوهر یک دانه شد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری
حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست
دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد
رویای ما چون تکراریه شب را میخوابیم، به امید صبح :
بود آیا که در میکدهها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
خلاصه اینکه این نامردها :
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
در مورد اینکه خاطرات عهد جاهلیت رو منتشر کنیم هم باید بگم :
با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد، در درد خودپرستی
یا حتی در ورژن افراطی تر میشه گفت :
به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار
راستی شنیدم که یک بالتازار تقلبی پیدا شده که اشعار من رو تحت عنوان دیوان حافظ چاپ کرده. شما هم شنیدید؟؟؟؟؟
sinderela گفت:
باتشکرازرهگذرازتوضیحات شما متشکرم فکرکنم دیگه نیازی نیست که من به این اقا جوابی بدم ولی ازاونجایی که ممکنه اینو نشونه ضعف فرض کنن لازمه اینکاروبکنم …وقتی نوشت میلیونها تن علوفه وغیره برای این حیوانات لازم بوده واینکه بشر ازانجام چنین کاری عاجزبوده ودرمورد بقول خودش شاش وپشکلاشون چطوراونا رو دفع میکردن اونم روی دریا که اصلا نیازی به انتقال دادن نیست فهمیدم که اصلا این اقا خودشو میزنه به کوچه کورش چپ .. اما نگاه کنید به جواب کورش به رهگذر به جای جواب دادن نوشت این داستان بچه کانست که هیچ منطقی نمیتونه اونو قبول کنه جالبه همه ی اکتشافات باستانشناسان را وکارهای خارق العاده گذشتگان را قبل ازکشف شدن مسلما به عقل کسی نمیرسیدوحتا دانشمندان بااین همه پیشرفت نتونستن بفهمن که بشرچطورتونسته چنین اثارعظیمی از خودش به جا بذاره بااین حساب اگه این چیزارو نمیتونی درک کنی مشگل خودته درمورد افسانه گیلگمش وکپی برداری تورات ازون این منافاتی با اصل قضیه نداره شما اینوکپی برداری خدا ازبشر میدونی میتونی هرنظری دراین مورد داشته باشی ….چطوره که میشه هنرمعماری رو برای گذشتگان بپذبریم اما کشتی سازی رونه درضمن همونجوری که رهگذر گفت مگرجمعیت انسانی اونموقع چقدربوده اتفاقا عقل ومنطق وعلم به مامیگه چندهزارسال پیش تنوع حیوانی انقدرنبوده که مثلا برای درندگان وچرندگان میلیونها تن گوشت وعلوفه لازم باشه اقای سفسطه گرفکرکنم اینویک بچه مدرسه ایم بتونه درک کنه ..درمورد ترس مفرط مذهبیون اشتباه میکنی اتفاقا خداوند ازماخواسته که زمین روبگردیم ودراحوالات پیشینیان تدبرکنیم پس این حرفتم چرته البته ببخشید قصدجسارت ندارم ..اینیم که درباره تمدن غربی گفتی کاملا درسته با این تفاوت که اون کسانی که غربیا دربرابرش قد علم کردند سیطره کلیسا وقوانین من دراوردیه روحانیونشون بود شایدبگی که بعضی ازاین قوانینو ازتورات وانجیل گرفتن که باتوجه به تحریف این کتابا بدست همین روحانیون دنیا دوست شهوت پرست مسئله حل شدست پس اون چیزی که مانع پیشرفت غربیا بود خدا ودین نبوده بلکه وارونه جلوه دادن دین وخدا بوده والا مسلموناهم نبایدتمدنی میداشتند {اشاره به تمدن بزرگ اسلامی وپیشرفتهای چشمگیرعلمی }پس این برهانتم ابکیه …واما اونی که قوانین دنیا رو به سخره گرفته تویی وفکرکنم حرفای خودت مسخرست حداقل احترام این رهگذرو نگه میداشتی که خیلی مودبانه ومنطقی جوابتو داد اونوقت توی پرمدعا حرفاشو مسخره و بچه گانه فرض میکنی درموردایات قران که دررابطه با نوح نازل شده بزودی جواب لازم رو برات همینجامیذارم ….شوالیه عزیزفکرکنم شمشیرت چوبیه ..خوش باش
کورش گفت:
نه سیندرلا نه دست نگه دار.مقاله چاپ نکن.یه راهکار دارم
قرار شد به قران عمل کنیم مگه خودت نگفتی قران هدایتگره؟ولی قبلش یه توضیح کوچولو واسه نوح:
دنیا که پرندش فقط گنجشک و عقاب و کبوتر که نیست.تور ا خدا دست بردار جهان به این پهناوری با اینهمه تنوع گونه ها که بشر امروزی با اینهمه وسیله و دانش نتونسه گویا همشونو کشف کنه.سیاه بازی بسه.چند میلیون گونه حشره فقط داریم.نکنید این کارها را .اکثر جانداران روی زمین عمری چند میلیون بیشتر از انسان دارن.چی میگید واسه خودتون.
میگم شاید نوح و دارو دستش بال در اوردن رفتند هوا و این پرنده ها را گرفتن؟بسه بسه جان من بسه.به خرد و شعور خود یا این برهانها و استدلالات توهین نکن.زشته بخدا زشته انسانی در قرن 21 این دفاعیات واقعا کودکانه را بکنه.منو فریب بگیر دادی خودت چی؟خودتم فریب میدی.
اما اینها همه درست زود باش خارج شو میدونی که از کجا را میگم.(کامنت بعدیم واسه خروج شبانه تو را خدا،جان هر کی دوست داری دوباره استدلالات کودکانه نیار.چند آیه اوردم نه یک آیه.بازم آیه واسه خروج دارم.آیات واضحند.تو را خدا بیا امشب با هم فرار کنیم و خارج بشیم البته رهگذرم بامون میاد.گیتی و بالتارز و قاضی القضات و… همه زودتر خارج شدن.امشب ساعت 12.همه با هم خارج میشیم از برزخ و درماندگی-کامنت بعدیم را بخون تا بفهمی از کجا خارج بشیم
ضمنا سیندرلا یه عکس از خودت واسم ایمیل کن لطفا میخوام ببینم چه شکلی هستی دوست خوبم.خیلی مشتاقم
کورش گفت:
انشاء الله و به یاری الله این کامنت آخر من باشد
سیندرلا گفت قران را بدون غرض بخون و بهش عمل کنم.من خوندم و بهش عمل کردم خصوصا این آیات را:
سوره فصلت ایه 44:
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ﴿44﴾
و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم قطعا مىگفتند چرا آيههاى آن روشن بيان نشده كتابى غير عربى و [مخاطب آن] عرب زبان بگواين [كتاب] براى كسانى كه ايمان آوردهاند رهنمود و درمانى است و كسانى كه ايمان نمىآورند در گوشهايشان سنگينى است و قرآن برايشان نامفهوم است و [گويى] آنان را از جايى دور ندا مىدهند (44)
دقیقا ما این مشکل را داریم چون فارسی نازل نشده.مخاطبشم گفته فقط عرب زبانها و ما عرب زبان نیسیم
سوره ابراهیم-ایه 4
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿4﴾
و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند پس خدا هر كه را بخواهد بىراه مىگذارد و هر كه را بخواهد هدايت مىكند و اوست ارجمند حكيم (4)
خدا وکیلی طبق ای ایه محمد پیامبر منم محسوب میشه آخه من و سیندرلا که جزو قومش نیسیم و نه همزبان وی.
سوره بقره-ایه 151
كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿151﴾
همان طور كه در ميان شما فرستادهاى از خودتان روانه كرديم [كه] آيات ما را بر شما مىخواند و شما را پاك مىگرداند و به شما كتاب و حكمت مىآموزد و آنچه را نمىدانستيد به شما ياد مىدهد (151)
سوره الشعرا-ایه 198-199
وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ ﴿198﴾
فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿199﴾
و اگر آن را بر برخى از غير عرب زبانان نازل مىكرديم (198)
و پيامبر آن را برايشان مىخواند به آن ايمان نمىآوردند (199
ایول الله اینجا آب پاک را ریخته رو دست من و سیندرلا و رهگذر و مسلمین ایرانی.بابا اینقدر واضح گفته که من و تو حق داریم و منطقیه ایمان به این کتاب نیاریم چون ما غیر عرب هستیم
چون این بزم در حال اختتام است از همه مسلمانان ایرانی میخواهم طبق قران عمل کنند.
اینها آیات قرانند پس حقند و باید بهشون عمل کرد ما هم عمل میکنیم و از اسلام با دلائل خود الله خارج میشویم.به میمنت و خوشی.یالا یالا خارج بشید و قران عربی را بذارید برای عرب زبانها.چیه شک دارید نترس سیندرلا خود الله گفته.
خوبه. این بحث دست اخر به قران ختم شد و سیندرلا و رهگذر و مسلمین ایرانی امشب میخوان به قران عمل کنند.مبارک باد بر آنها این خروج شیانه
ترجمه آیات از نسخه الکترونیکی پارس قران آورده شد.
رهگذر گفت:
کوروش عزیز دوست خوبم ناگهان بالتازار همش سعی می کنه که بحث را به اتمام برسانه ولی گویا این مناظرات انتها نداره
ببین دوست من تو این آیه را نوشتی خوب برای این ها هم می شه توضیحی داد ولی خوب اینو من بگم که هر توضیحی که بخواهیم برای آن بدهیم دوباره یک سری مسائل دیگه شروع می شه
اینجوری نمی شه یک مساله تمام بشه دوباره یکی دیگه شروع بشه با این وضعی که ما پیش می ریم به زودی دیتابیس های وردپرس پر خواهد شد و یا نسوان جان از رنج این همه کامنت وبلاگ را تعطیل خواهد کرد 🙂
البته اگه شما هنوز علاقه داری این بحث ادامه داشته باشه خوب قضیه فرق می کنه اگر نه خوب کامنت شما را من یک کامنتی در نظر می گیرم برای نقد اسلام که درست و غلطش به عهده خودتون می گذارم .
بعد دوست من اصلا یکی از شیوه های مناظره و نقد اینگونه است که از اعتقاد و باورهای طرف باخبر باشه که بتونن به نقد عقیده یکدیگر به پردازند اما اینجا یکی فقط دفاع می کنه یکی حمله ( قابل توجه بالتازار جان اینجا هم حمله استعاره از ایراد وارد کردن است 😉 )
بحث شما با سیندرلا را نمی دانم آن را خودتان دانی
والسلام
ناگهان بالتازار گفت:
کوروش جان نمیدونم چی بگم ! فقط میگم خسته نباشی. واقعاً خیلی وقت گذاشتی و انرژی صرف کردی
فکر نمیکردم اینقدر ادامه بدی !!!
من که دیوانه شدم از دستت
برنامه رو با شعری از مولانا به پایان میبریم :
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
تيبا گفت:
اين شعر بارعرفاني داره اما تعارضي با اسلام يا مسلماني مولوي نداره بلكه ميخوادبه اون هايي كه دين پوسته اي و ظاهري دارن و خدارو فقط در اون معكب مي بينند و هرساله كلي هزينه ميكنند تا گارانتي دينشونو محكمتر كنند و خودشونو بيمه كنند؛ هشدار بده كه چشمتونو باز كنيد و واقعياتو ببينين…در اصل اون به يه خداشناسي ناب رسيده بوده ؛ چيزي كه خيلي ها از ديدنش عاجزند و ميخواسته دانشش رو با عوام هم تقسيم كنه
چنانچه براي شمس هم ميگه:
کعبهً من کنشت من
دوزخ من بهشت من
مونس روزگار من شمس من و خدای من
تيبا گفت:
اينكه قران بر قوم عرب نازل شده شكي نيست اما پيامبر همين قوم نامه هايي به سران كشورهاي غير عرب فرستاد و اونها رو به دينش دعوت كرد و بهمين خاطر ما مهمانان افتخاري اسلام هستيم و چون ايرانيها ادماي با پرستيژي هستند اين دعوت رو لبيك گفتند 🙂
درمورد داستانهاي قران هم از ديد من اينها سمبوليكه و نميشه بهشون برچشب واقعي زد و اگه اينارو كسي بخواد واقعي تصور كنه با منطق جور نمياد همونطوري كه فلسفه انتظار منجي سمبوليكه
» هركسي از ظن خود شد يار من » حقيقت مسلموني خيلي از ماست
تيبا گفت:
برچشب= برچسب
البته شايد اعتراض كنين ايرانيها نه تنها دعوتنامه را نپذيرفتن كه خسرو پرويز با خشونت اونو جلوي چشم فرستاده پاره كرد اما منظور من سران نبودند بلكه عموم مردم بودن والبته اندلس هم به زور شمشير چند سالي مسلمان شدند اما بعد تغيير دين دادند ولي ايرانيها همچنان مسلمان ماندند و فقط بعنوان اعتراض مذهب شيعه رو برگزيدند
در ضمن من بعنوان يك مسلمون ؛ با برخي از انتقاداتتون به اسلام موافقم و اينا سوالات منم هستند اما از طرفي معتقدم ما نبايد به معني لغوي آيات تمسك كنيم بلكه برداشت به روز شدشو بايد ازون بگيريم تا با واقعيات امروز جامعه منطبق باشه
در كل دين براي بوجود آوردن قانون و اخلاق در جوامع بدوي بوده و امروزه اسم اون مهم نيست چي باشه بلكه نتيجه اي كه ازش گرفته ميشه مهمه و اينكه تعارضي با زندگي خصوصي افراد نداشته باشه
من اسلامو يه دين در حوزه شخصي ميخوام و با آميخته شدنش به سياست مخالفم و از نقدش هم استقبال ميكنم چون هيچ گونه تقدسي براي اعتقاداتم قائل نيستم اما خيلي دوست داشتم فردي كاملن آگاه با مسائل اسلامي اين نقدهاي شما رو پاسخ ميداد تا شبهه ها از بين مي رفت كسي مثل آغاجري يا كديور
منكه بعد از چند روز اومدم و اينهمه سوال و جواب ديدم راستش كمي تا قسمتي گيج شدم اما با خوندن دوباره كامنتها شايد جوابي هم داشتم….اما در كل خيلي خيلي صفحه جالبي شده
ناگهان بالتازار گفت:
تیبا جان
با کلیت حرف شما مخالفم، هرچند که چند اشاره درست به بعضی مطالب داشت.
اگر واقعاً داستانهای تکراری قرآن را (که از نسلها قبل در بین اقوام و ادیان دیگر وجود داشته) بپذیریم که واقعی نیست (طبق فرمایش شما) و همچنین بپذیریم که داستان آدم و حوا و رانده شدن از بهشت و آغاز ماجراهای نبوت و بشریت واقعی نبوده، من کاملاً با شما موافقم. تمام حرف من، اشاره به پوچ بودن این ادعای بی مستند است که براساس این فرض غلط استنتاج میکنیم که پیامبرانی از جانب خدا بر اقوام مختلف فرستاده شده اند تا پیام آسمانیان را به زمینیان برسانند.
من معتقدم که مقدسات برپایه یک فرض غلط بنیان گذاشته شده اند.
معجزات الهی هم همینطور، فرض بر این بوده که چون این کار غیرعادی است پس دلیلی است براینکه این بابا از طرف خدا اومده. (با این حساب دیوید کاپرفیلد و بقیه شعبده بازان همه جز 124000 پیغمبر خدا هستند!!! که البته اسم 100 نفر از آنها را هیچکس بلد نیست)
دوست من، برای نوشتن قوانین جزا و قضا، از داستانهای سمبلیک استفاده کردن رو مجاز میدونی؟ اگر از داستان زاغ و روباه نتیجه بگیریم که حکم دزدیدن پنیر اعدامه، بنظرت عاقلانه است.
آیا یک کتاب داستان سمبلیک میتواند مقدس و غیرقابل نقد باشد؟ و اصولاً چرا نباید در مورد این موضوع حرف زد؟
چرا غیرمسلمانی که پیام اسلام را میشنود، «باید» اسلام بیاورد؟ (بنابر اعتقاد اسلام)
گفتی داستان سمبلیک، اگر مثنوی و گلستان و. بوستان رو بخوانی، صدها داستان جالبتر و پرمحتوی تر در آنها یافت میشه که جنبه سمبلیک دارند. چرا آنها مقدس نیستند؟ چرا برای خواندن حافظ نباید وضو گرفت؟
باید برم سر کار. اگه گنگ نوشتم من رو ببخشید خیلی با عجله نوشتم، بعدازظهر میام اصلاحش میکنم!!!
تيبا گفت:
براي بالتازار
نه ؛ گنگ و نامفهوم نبود
منهم با مقدسات مخالفم چون در همون گام اول مجبور به توقفمون ميكنه و جلوي باروري ذهن و خلاقيت رو هم ميگيره خود محمد هم گفته» انا بشر مثلكم» اين معصوميت و بري از اشتباه و گناه رو بعضي از مسلمين از كجا آورده اند من نميدونم تازه به 14 معصوم هم رسوندنشون!
راستش من قصص قراني رو ادامه همون روايات تورات و انجيل ميدونم و تنها پاسخگوي بشر هزارسال پيش به قبله چراكه هرچي آگاهي بيشتر بشه واقعگرايي بيشتر ميشه
اعتقادي هم به معجزه و داستانهاي خلقت و نوح به اون شكل ندارم و همه رو سمبوليك و نشانه اي ميدونم به طور مثال وقتي از عمر سيصد ساله فرعون ميگه الان ديگه همه متوجه شده اند فرعون اسم جمعه و شامل فراعنه ميشده و همينطور عدد هفت كه بمعناي بي نهايته و…الي آخر…البته اينكه اين آيات به صورت وحي به محمد الهام ميشده يا برداشتهاي شخصي خود حضرت بوده هنوز برام جاي ترديده چون بعضي از اسامي مثل يوسف و موسي و عيسي و نوح و آدم تو همه كتابهاي ديني آورده شده پس بايد يه رابطه اي ميون همشون باشه بخصوص اينكه بعد از اسلام ديگه ديني به اين شكل فراگير بوجود نيامده تا بتونه براي من مسلمون ترديدي بوجود بياره كه نكنه اسلام هم خلاقيتهاي ذهن بارور محمد عرب بوده نه بيشتر!
اگه اسلام با جنگ و خونريزي هم تونسته كشورها و اقوامي رو تحت نفوذ در بياره ؛ پس چرا اين اقوام بعد از چندي از دينشون رويگردان نشدند؟ مثل مردم اندلس؟!
چرا تو ايران عده اي زرتشتي باقي موندن ؟ يعني اين عده جنگ روشون تاثير نداشته يا باقي خود خواسته مسلمان شدند؟
اين سوال منهم هست اگر محمد فقط از رو دست موسي و عيسي و شاعراي عرب كپي پيست ميكرده چه طور تونسته اينهمه راهرو و مريد در طي 1400سال براي خودش جمع كنه اما ديويد كاپرفيلد و امثالهم با اينهمه عمليات محيرالعقول 1000 تاشو هم نتونستند جمع كنند تازه اسم پيامبر هم رو شون نيست؟! لابد يه چيزي اين وسط هست كه محمد رو از شعبده بازاي حرفه اي جدا ميكنه و ميتونه با وجود اين همه تبليغات منفي اي كه عليهش ميشه همچنان تو قلب صدها مليون نفر زنده نگهش داره….اگه مذهب افيونم هست خوب افيونيه چون منكه گاهي با خوندن يه نماز يا دعا كلي انرژي ميگيرم و براي همين گاهي بي خيال اون عقل محاسبه گر ميشم و به قلب و احساسم بها ميدم
اما در عين حال معتقدم بايد به روز بود و بر اساس نيازهاي انسان امروز تصميم گيري كرد و به هيچ وجه اعتقادي به عمل كردن مو به مو به حرفهايي كه تاريخ مصرف دارند ؛ نيستم و معتقدم همانطوريكه اين كتاب آخرين كتاب ديني براي بشره بايد جوابگوي نيازهاي انسان امروز هم باشه پس قوانينش هم بايد بر اساس قوانين متمدنانه امروز باشه و بايد بشه اونو به روزش كرد كه من فكر ميكنم بشه و اگه نشه اونموقع من قوانين امروزي رو ترجيح ميدم
در مورد اسلام آوردن افراد يكه پيام اسلام رو ميشنوند هم من باز ميرم سر همون سمبل هاييكه بهش معتقدم يعني قبول قوانين و مقررات الهي انساني و اخلاقي كه براي بهتر شدن جامعه بشريه
اما اينكه چرا كتابهاي حافظ و سعدي و مولوي نتونستند با وجود هم زبانيشون با ما و شيواييشون جاي قرآن رو بگيرند و( مقدس بشند ؟!) رو در اصل بازم بايد از شما پرسيد راستي چرا؟!!!!
اما اگه نظر منو بخواهي ميگم چون اونا از طرف بشرند و قران از طرف خدا براي همين قادر به رقابت نيستند!
ناشناس گفت:
تیبا جان
بسیار خوشم اومد
بخاطر اینکه در تمام جملاتت جای پرسش رو باز گذاشتی. من کاری به موافقت یا مخالفتت ندارم. به هر حال ما آدمهای متفاوتی هستیم با سلیقه های متفاوت و لازم نیست کاملاً به یک عقیده باور داشته باشیم.
من همین رو میخوام. من بتونم شک کنم ، تو بتونی شک کنی و اگر خواستی بپذیری و اگر نخواستی نپذیری
قبول کنیم عقایدی که از بچگی در ذهنمان فرو کردند و امروز خود را مومن به آنها میدانیم، شاید (فقط 10%) اشتباه باشند. شاید همه داستانهایی که بدون سند و مدرک باور کردم، افسانه بودند، نه حقیقت. (همه آدمها)
کاری که سیندرلا کرد این بود که با اعلام مواضع خودش بعنوان یگانه حقیقت محض راه رو برای هرگونه ادامه دادن بحث بست و نتیجه اش این شده که میبینی، فحش و کتک و کتک کاری بخاطر چیزهایی که اگه ازشون بپرسی الان یادشان نمیاد بحثشان از کجا شروع شد!!!
دلایلی که عنوان کردی رو خوندم و حالا نظر خودم رو میگم:
من ماندگاری این عقاید از گذشته تا بحال رو دلیلی بر حقانیت و الهی بودن این تفکرات نمیبینم. ضمن اینکه همین الان در بین همه این صحبتها میبنی که همه دارند میگن:
«این اسلامی نیست که پیامبر میگفت، این رو آخوندها درست کردند»
خودت اشاره کردی که داستانهای قرآن رو سمبلیک میدونی و …
به کار میگن customize کردن !!! یعنی مذهب رو سفارشی کردیم. یعنی چی؟ الان میگم:
ما مشروب میخوریم، ولی مسلمانیم
ما نماز نمیخوانیم، ولی مسلمانیم
ما حق همسایه را رعایت نمیکنیم و مسلمانیم
ما خمس و ذکات نمیدیم و مسلمانیم
ما داستانهای قرآن را سمبلیک میدانیم و مسلمانیم
ما به امامان معتقدیم و مسلمانیم
ما دروغ میگیم و مسلمانیم
ما غیبت میکنیم و مسلمانیم
یمبار دیگه دوست دارم برگردی و عمق اینکه 1400 سال است اسلام ایدئولوژی برتر جهان است تأمل کنی. آنچه که امروز ازش بنام اسلام ازش یاد میشه ملقمه ای است از عقاید افراد مختلف.
تاریخ رو اقوام پیروز مینویسند. این رو فراموش نکن !!! مهم اینه که از توشته های تاریخی حقیقت ماجرا را استخراج کنیم که البته خودش یک علمه و کار هرکسی نیست
مردان بزرگی در طول تاریخ بودند و هستند که زشت ترین آداب و احکام رو با تفکر و خرد خودشان اصلاح میکنند و جایگزین نسخه اصلی میکنند. اندیشمندان و خردمندان ایرانی (مثل فردوسی و حافظ و مولوی و …) کسانی بودند که اسلام و عرفان رو در هم آمیختند، نکات اخلاقی و انسانی آنها را تقویت کردند و دین جدیدی ساختند.
خود من و تو هم به سهم خودمان اینکار را انجام میدیم. مگه نه؟ مثلاً وقتی میفهمیم که داستانهای قرآن سر و ته نداره (در عالم واقعی) نتیجه گیری میکنیم که اینها سمبلیک هستند و … توجیهات انسانی و عقلی برایش تعریف میکنیم. اما در اعماق وجودمان همیشه شکی رو همراهی میکنیم که آیا این کلام خداست؟
بنظر من هیچ دلیلی دال بر اینکه این کتاب و دیگر کتب آسمانی از طرف خدای نادیده ارسال شده است، وجود ندارد. آنچه هست، احساسات و باورهای کودکانه بشری است که در مشکلات و سختی های زندگی پناهگاهی جستجو میکند و در این میان عده ای سودجو از این احوال بشر سوء استفاده میکنند تا به خواسته های دنیوی خودشان برسند.
زندگی و احوالات روحانیون (از آدم تا خاتم) تماشا کن. همه این دعواها بر سر زن و پول و مقام و ملک نبود؟!؟
این نظر من بود
باز هم مرسی
ناگهان بالتازار گفت:
عذر میخوام که یادم رفت اسمم رو بنویسم ، ناشناس خورد!!!
با پوزش از ناشناس اصلی
🙂
کورش گفت:
آقا ما بحثی دیگه نداریم.این همه آیه صراحتا گفته قران مال عربهاست و دلیلی نداره عجمها اونا بپذیرن بلکه ما خودمون یه رسولی به زبان قوم خودشون واسشون فرستاده ایم
جالبه از قران خودشون هم دلیل میاریم میگن نه.بابا مگه به عربها نگفته اگه قران را غیر عربی میفرستادیم قبول نمیکردید پس عربی فرستادیم تا به زبون خودتون باشه تا ردش نکنید.
اینجا هم سفسطه رهگذر.حتی قران خودتون را هم قبول ندارید.مثلا چی میخواید در جواب بگید.نکنه منظور از عرب کل جهانیان بوده؟با خودتون رو راست باشید.
پس در پایان بحث میرسیم به همون جمله اول پست:
* هرکجای دین تان را که انگشت می گذاریم روی ترش می کنید و می رنجید و یا انکار می کنید*
وقتی میگیم دلائلتون خرد پذیر نیست همینه.سفسطه پشت سفسطه.توجیه پشت توجیه.حتی به این آیاتم باور ندارید.ما خوندیم قرانو و بش عمل کردیم.من نه از قوم عربم و نه زبانم عربی پس با منطق خود قران از اون روی برگردوندم .حالا شما بمونید و این آیاتشم نادیده بگیرید تا خودتان را گول بزنید
من دیگه بحثو تمام شده میدونم اما قلقلکم ندید با جوابهاتون تا دوباره بیام.ما رفتیم.خوش باشید
sinderela گفت:
دیگه واقعا کم اوردی دیگه علنا چرت میگی عجب رویی داری دوست عزیز من گفتم اگربدون غرض به قران مراجعه کنی راهنمای توست …اما نظیر این ایه درمورد اعراب هم هست …کجای این ایات میگه که ایرانیان یا کلا عجم ها میتونن وحق دارن به این قران ایمان نیاورند عجب تفسیری فکرکنم دیگه همفکراتم فهمیدن چه کسی بچه گانه استدلال میکنه ….اما ایات ….و اگر آن را بر برخى از غير عرب زبانان نازل مىكرديم و پيامبر آن را برايشان مىخواند به آن ايمان نمىآوردند……اشاره به اینکه اگرپیامبرازمیان عجم برگزیده میشد وقران را برایشان میخواندهرگز اورا نمیپذیرفتند والا چطورممکنه کتاب برعجم نازل بشه وپیامبرش عرب باشه یا کتاب به زبان عربی باشه ویک عرب بیاد برای عجم فرائت کنه مشتی حداقل به چیزی که میخوای بگی فکرکن این حقیرچندبارعرض کردم منطق قران را نمیتوان با ایه گزینی درک کرد بازبرو بگردیکی دو ایه پیدا کنو بیا برای خودت جشن اختتامیه بگیر….اقا جان مگه ما ازتوتفسیر قران خواستیم.. توکه این ایاتواینجوری تعبیر میکنی دیگه چه انتظاری میشه ازت داشت ..بای بای شوالیه خرسوارشمشیرچوبی همچنان برخرمراد سوارباش …..اما جناب بالتازارفکرکنم توهم میخوای بگی مولوی بی دین بوده
ناگهان بالتازار گفت:
نه سیندرلا جان
میخوام بگم ماها که جوجه ایم، مولوی هم بعد از سالها بحث در مورد این مسائل به این نتیجه رسید که دیدی !!!
بزرگان علم و ادب، بعد از طی کردن درجات روحانی، به مراحل عرفانی میرسند و در اونجا این حرفها بی معنی میشه، برای همه آرزو میکنم که طعم خوش این رهایی و شوق و شور را تجربه کنیم
اگر نظر من رو بخوای ، میگم راه کفر از ایمان میگذره !!!
من روزگاری نمازم رو در مسجد میخواندم، چون معتقد بودم نماز فرادا فایده نداره، نماز رو باید به جماعت اقامه کرد، چند سالی به روش زندگی میکردم و ایمانم چنان بود که هیچ کس و هیچ نقدی اون رو به لرزه در نمیآورد. حقیقتش اینه که حاضر نبودم به حرف کسی گوش کنم. از بد روزگار رفتم سراغ ادیان دیگه (که اسلام در ادامه آنها آمده) تورات خریدم، انجیل ها گرفتم و … و این باعث شد که بارها به قرآن مراجعه کنم و با هم مقایسه شون کنم. کم کم فهمیدم که ای دل غافل. هر روز ورق جدیدی جلوی چشمم باز میشد. کم کم اون تعصبی که من فکر میکردم ایمانمه شروع کرد به حرکت. امروز از بین نرفته ولی شکلش تغییر کرده و فهمیدم
هیچ چیز مطلقی در دنیا وجود ندارد. اینکه فلان کتاب حقیقت محض است، فلان کس انسان کامل است و معصوم، فلان روش و فلان دین کامل و بی نقص است، حرفی است که در صحت آن بعد از صدها سال شک قریب به یقین در آنهاست.
یک بی دین گفت:
رهگذر عزیز:
اولاً منارجنبان اصفهان از این نظر متحیرن که برای اون زمانی که ساخته شده، چیز عجیبیه. الان که دیگه بخوان خیلی خفن تر از این درست می کنن، این که چیزی نیست. یا تو اهرام مصر موندن که اون زمان این سنگ های بزرگ رو با چی بالا بردن. که البته برای همه این موارد برای همون زمان هم راه حل های مختلفی دارن، ولی نمی دونن از کدوم یکی استفاده کردن. این از این.
بعد در مورد چاخان بودن ماجرای نوح اصلاً هیچ گونه شکی نیست. تنوع زیستی که الان هست مربوط به چند هزار سال پیش قبل از نوح هستش. پس اگه می خواست می بایست بدون استثناً از هر نوع نژاد هر حیوانی یه چند تایی برداره. اصلا همه اینا به کنار.
اون همه آبی که با بارون بیاد تمام زمین رو بگیره اصلاً موجود نیست، احتمالاً میدونی که بارون چه جوری به وجود میاد. اگر هم میومد الان که هیچ تا چندین هزار سال شاید هم میلیون سال دیگه زمین هنوز تو آب بود.
برای همین داستان نوح یه فیلم درست کردن، اگه خواستی می تونی رو اینترنت پیداش کنی. یا مقالات کاملاً علمی مفصل که تمام ادعارو یکی یکی رد می کنه.
چیزی که جالبه میگن نوح هزار سال عمر کرد (یه معجزه) و اون رو ساخت. حالا بعد از تموم شدن کشتی دوباره رفت پیش پسرش و دوباره گفت که باهاش بیاد. پس با این حساب همه اطرافیان نوح هزار سال عمر کردن، تازه ظاهراً پیر هم نشدن. حالا این کشتی تو هزار سال و با تعدادی چندین برابر اون تعداد نوح هم ساخته نمی شه بماند. تکنولوژی هم که جای خود دارد.
از نظر جمعیت هم بله باید بگم که جمعیت همان زمان نوح خیلی بیشتر از اینا بود …. دلایل بسیار
رهگذر گفت:
نه مثل اینکه خاتمه ای برای این بحث وجود نداره بی دین عزیز جملاتی را نوشتن که من اگه پاسخی برای اون بدهم مقدمه ای می شه برای حداقل 100 کامنت دیگه و به این نتیجه می شه از جملاتش رسید که کلا اسلام جز ضرر هیچ چیزی نمی تونه داشته باشه و افرادی چون دکتر عبدالسلام که جایزه نوبل گرفتن بر اساس فقط همین یک آیه از قرانی بوده که شما پوچ می دانید اون هم برای چیه به خاطر این که به کلامش ایمان داشته ( البته نتیجه بعدی اینه که ایشون هم مسلمان نبوده و شایعه بوده که از طرف مسلمانان ساخته شده )
از اون طرف بالتازار جان به این نتیجه رسید که مولانا یا کلا همه ی شعرای ما مسلمان نبوده و حتی این دوست من متوجه منظور این شعر نشده ، گویا حتی شما به طور کامل این کتاب را مطا لعه نفرمودید؟
خوب ما که در توانمان نیست به این بحث ادامه بدیم چون اصلا هیچ فایده ای نداره نه من استفاده ای می برم و مطمئنم شما هم هیچ سودی نخواهید کرد این بحث از هر نظر غلط زیرا نه من به باور های شما آگاهی دارم و نه شما گفتم به تمامی کامنت ها نگاه کنی دوستان فقط در حال ایراد وارد کردن و امثال من فقط دنبال دفاع کردن و عملا اسم این را بحث دیگه نمی شه گذاشت
قربان همگی
یک بی دین گفت:
و اما سیندرلا:
البته ببخشید، فکر کنم اینکه اسمت رو گذاشتی سیندرلا دلایل دیگه ای داره که بماند، که منم مثل کوروش عزیز خیلی دوست داشتم یه عکس ازت می دیدم.
ظاهراً شما کلاً زدی به سیم آخر. این همه دلیل منطقی برات میارن، انگار نه انگار !!! خیلی ببخشید ولی یا چرت و پرت میگی مقله کامنت بالای و یا یه متنی کپی پست می کنی که به جای دلیل فقط یه حرف رو تکرار میکنه.
بعدش یه چیز دیگه که من رسماً کف کردم: گفتی که کشورهای اسلامی پیشرفت داشتن ولی غربی ها نا.
جداً این جوری نوشتی؟ یعنی من درست خوندم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!……
میشه لطفاً سر ما منت بزارید و بگید کدوم پیشرفت؟ کدوم دانشمند اسلامی؟ کدوم عقب موندگی غرب؟
چون تا جای که من می دونم اسلام اصلاً هیچ پیشرفتی نداشته و اگر هم چیزی داریم همه تکنولوژیش ماله غربه و یا جدیداً ماله روسیست. این پیشرفتی که میگی من الان تو قلبشم، ولی جز دروغ هیچی ندیدم. از نظر تعداد که اسلام تو دهه گذشته به شدت سرریز داشته و تعدادش داره کم میشه. چه همین ایران خودمون، که اگه خبر ندارید احتمالا شما رو می شناسن جرات نمی کنن پیش شما اینو بگن. چون من تو همین جاهایه دولتی دوستایی دارم که اصلا به خدا هم اعتقاد ندارن ولی اونجا نماز هم می خونن و همه فکر می کنن یارو مسلمونه. و یا همین جا تو اینترنت هم معلومه.
در مورد کشور های دیگه جداً فکر نمی کنی امارات، عربستان، مصر، لبنان و … فقط به اسم و به زور دولت هاشون مسلمون هستن. یعنی عینه ایران.
اگه درست بخوای آمار بگیری عمراً اگه 200 یا نهایتاً 300 میلیون مسلمون داشته باشیم. تو همین لبنان و مصر و … اینا ببین چه کنار دریای های دارن، ببین چه پارتی ها می گیرن، ببین …
و حالا غرب. فقط یک تکنولوژی بگو که همش ماله غرب نباشه. و البته یا ژاپن و روسیه و چین و … که اصلا نه تنها مسلمون نیستن بلکه کشورهای مذهبی نیستن اصلاً
ولی خواهشن شرح بده، و کلی گویی نکن.
یک بی دین گفت:
زن اصولا در اسلام موظف است همه جوره به شوهرش بدهد مگر در مواردی که علما مشخص کرده اند.
در آن موارد زن و شوهر موظفند هر دو به علما بدهند.
یک بی دین گفت:
این مطلب رو از گودر برداشتم. خیلی با حاله !!!
یکی از چیزهایی که این طرفها به وفور یافت می شود، بچههای کم سن و سالی هستند که متولد و مقیم خارج از ایرانند، به ظاهر ایرانی اند، اما هیچ شباهتی به ایران و ایرانی ندارند. بسیاری از آنها حتی زبان فارسی را هم بلد نیستند و برخی از آنان که می توانند دست و پا شکسته منظورشان را برسانند، چیز زیادی از ایران نمی دانند.
چند وقت پیش به همراه دوستی که خیلی برای مترقی نشان دادن سیمای جمهوری اسلامی احساس وظیفه میکند، منزل یکی از دوستان بودیم که یک فرزند ۱۶ ساله داشت با همان تفاسیری که ذکر شد. گویا این هموطن ۱۶ ساله به دیدن یکی از مسابقات ورزشی در سوئد رفته بود که بانوان ایرانی هم در آن شرکت داشتند. نوع پوشش بانوان ایرانی سوالاتی را در ذهن این هموطن ۱۶ ساله و دیگر دوستان وی ایجاد کرده بود که وی را بر آن داشت تا آن سوالات را با یک ایران شناس متبحر!! در میان بگذارد.
از آنجایی که بنده اعتقاد دارم ملاقه فرو کردن در بعضی چیزها اصلا خوب نیست و باعث میشود تا بوی بد آن به مشام همه برسد، سعی کردم تا موضوع بحث را عوض کنم اما این دوست ما با نادیده گرفتن توصیههای ایمنی و به قصد تنویر افکار عمومی، به جنگ نوجوان ۱۶ سالهای رفت که با سوالات ساده و بیآلایش خود به ما فهماند که بایدها و نبایدهای امروز ایران از چنان منطق بیپشتوانهای برخوردارند که حتی از قانع کردن یک نوجوان ۱۶ سالهء سوئدی هم ناتوان است. توجه شما را به این سوال و جواب جلب میکنم:
– میگم خانومای ایرانی تو ایران هم مجبورن با همین لباسا ورزش کنن یا فقط وقتی که از ایران میان بیرون باید اینا رو بپوشن؟
نه – تو ایران مجبور نیستن این لباسا رو بپوشن.
– یعنی اگه شما اونا رو بدون این لباسا ببینین اشکال نداره؟
– من این رو گفتم؟
– آره دیگه، خودت گفتی تو ایران مجبور نیستن این لباسا رو بپوشن.
– اونا مجبور نیستن این لباسا رو بپوشن واسه اینکه آقایون اصلا نمیتونن ورزش کردن خانوما رو ببینن، چون دیدن ورزش اونا با این لباسا هم اشکال داره.
– ولی اینجا که اشکال نداره.
– خب، اونجا داره.
– چرا؟
– چون ما میخواهیم خانومهامون در مسابقات جهانی شرکت کنن، ما که نمیتونیم به اینا بگیم آقایون نگاه نکنن ولی تو کشور خودمون میتونیم بگیم.
– اینکه آقایون ورزش خانوما رو ببینن، اشکالش واسه خانوماست یا آقایون؟
– واسه هر دو.
– اگه واسه خانوما هم اشکال داره، پس چرا خانوما میان اینجا تا آقایون خارجی نگاشون کنن؟
– واسه اینکه اشکالش این قدر نیست که ما خانومهامون رو از مسابقات جهانی محروم کنیم.
– اشکالش چقدره؟
– نمی دونم .
– پس فقط آقایون ایرانی نباید ورزش کردن خانومای ایرانی رو ببینن؟
– احتمالا.
– ولی اینجا آقایون ایرانی میان ورزش خانومای ایرانی رو میبینن.
– کیا؟
– ورزشکاران مرد ایرانی و اعضای سفارت.
– خب اینا میان تا تیم بانوان رو تشویق کنن.
– مگه تو ایران آقایون واسه چه کاری میرن ورزشگاه؟
– خب اونجا به اندازهء کافی خانم هست که تشویق کنن.
– یعنی اگه خانمها برای تشویق به اندازهء کافی نبودن، آقایون میتونن برن تشویق کنن؟
– نه.
– یعنی فقط آقایون ایرانی که تو ایران زندگی میکنن نمیتونن برن ورزش خانومهای ایرانی رو ببینن؟
– ولش کن بابا. راستی میخواهی چی کاره بشی؟
اما از آنجایی که این هموطن ۱۶ ساله دوست ما را با سفیر ایران عوضی گرفته بود، اصلا ول کن معامله نبود.
– میشه بگی اشکاله دیدن ورزش خانوما چیه؟
– مشکل شرعی داره.
– شرعی یعنی چی؟
– شرعی یعنی دینی.
– چرا؟
– ببین عزیزم، شاید تو این کشور این چیزا عادی باشه اما تو ایران عادی نیست. به همین خاطر ممکنه آقایون با دیدن این چیزا به مشکل بیافتن.
– چه مشکلی؟
– ممکنه به گناه بیافتن.
– یعنی شما هم ممکنه با دیدن مامان من به گناه بیافتی؟
– مگه مامان تو ورزشکاره؟
– آره.
– جدی؟ نه خب.منظورم اونا بود.
– اونا کی هستن؟
– اونایی که این قانون رو گذاشتن منظورشون این بوده که ممکنه بعضی از مردا به گناه بیافتن نه همه شون.
– تو کشور شما واسه اینکه بعضی از مردا به گناه نیافتن، جلوی همهء مردا رو می گیرن؟
– آره.
– خب دیدن ورزش خانوما از تلوزیون که بیشتر میتونه آقایون رو به گناه بندازه، چون تلوزیون تصویر بستهتری نشون میده.
– من گفتم که ورزش خانوما از تلوزیون پخش میشه؟
– مگه نمیشه؟
– نه.
– پس اون خانومی که نمیتونه بره ورزشگاه چه جوری ورزش خانوما رو میبینه؟
– احتمالا نمیبینه.
– این جوری که هیچ تبلیغی برای ورزش خانوما نمیشه و بتدریج خانومای کشور علاقهمندی خودشون رو به ورزش از دست میدن.
– نه بابا، این طورا هم نیست.
– من اگه جای خانومهای کشورتون بودم در اعتراض به این مسأله دیدن مسابقات ورزشی آقایون رو تحریم میکردم.
– کی به تو گفته که خانوما می تونن برن ورزش کردن آقایون رو ببینن؟
– مگه نمی تونن؟
– نه.
– چرا؟
– چون اون هم مشکل شرعی داره.
– یعنی تلوزیون شما اصلا ورزش رو پخش نمی کنه؟
– چرا ورزش آقایون رو پخش می کنه.
– این که خانومها ورزش آقایون رو از تلوزیون ببینن که بدتره.
– چرا؟
– وقتی که من به استادیوم میرم با خودم یک دوربین هم میبرم چون از اون بالا چیزی پیدا نیست ولی از تلوزیون همه چیز پیدا است.
– خب، آره …. راستی بابات کجاست؟
– اگه خانومها نباید ورزش کردن آقایون رو ببینن، پس چرا خانومهای ورزشکار شما وقتی میان اینجا، ورزش کردن آقایون رو میبینن.
– ببین! یه چیزایی هست که شاید خودش بد نباشه ولی اشاعهء اون اشکال داره.
– اشاعه یعنی چی؟
– اشاعه یعنی ترویج و همگانی کردن اون.
– یعنی اگه همه بیان و ورزش رو ببینن خوب نیست؟ من قبلا فکر میکردم که دولتها کلی پول خرج میکنن تا همه بیان سراغ ورزش
– نه! ترویج بی بند و باری اشکال داره.
– مگه دیدن ورزش بی بند و باریه.
– ببین! این حرفا واسه اینه که تو دلیل حجاب رو نفهمیدی. ما اعتقاد داریم که حجاب یک محدودیت نیست بلکه مصونیت هست.
– معنی این جمله که الان گفتی چیه؟
– یعنی اینکه من غلط بکنم دیگه بیام خونهء شما
کورش گفت:
بی دین جان
بخدا منو کلی خندوندی با این کامنت آخری.یادت باشه استدلال مذهبیون نیز مثه همین آقاست.سست و بی پایه.بشون میگی بارون اومد زمین پر شد ؟میگن آره.میگیم بارون از کجا میاد؟میگن از تبخیر آب.میگیم خوب بالفرض آب همه رودها و اقیانوسها هم تبخیر بشه نهایتا بارونم شدند دوباره میان سر جاشون و نمیتونن کل زمین اونم به ارتفاع چند صد متر را پر کنند.توش که میمونن یا میگن نه آقا اینها داستانه و نه واقعیت و بی سوادهاشونم میگن: اقا توهین نکن به اعتقادات یک میلیارد.میگیم تو قرانتون هست قران بزبان ساده اومده واسه فهم توده پس تفسیرتون دیگه چیه؟میگن قران معنای باطنی داره.میگیم مگه نگفته قران را مبین فرستادیم ؟میگن چرا.میگیم مبین به چه معناست؟میگن آشکار و صریح و بدون نیاز به واسطه.میگیم پس چرا تفسیر میکنید ؟میگن توهین نکن به اعتقاد یک میلیارد مسلمون.
با مذهبیون دیگر بحث نکن دوست من:خرد آنها در زندان ایمان گرفتار است و ایمان سخت گیرترین زندانبان است که اندیشه انسانی را دربند میدارد وخرد را از اندیشیدن جدا میسازد.
یک ایمان یافته زشتی ستمکاری و کشتار را در ایمان خود نمیبیند،پس هر زشتکاری و کشتار که بر اساس ایمان او باشد او را شرمنده نمی سازد
جای بسی شوربختیست برای مسلمانی که هزاران سال فرهنگ و تمدن بشری را با چشم ایمانش نادیده میگیرد و آنها را متعلق بعصر جاهلیت بشر میداند.او آزادگی و خرد خود را در پای الله قربانی کرده و باور کرده که آنقدر نادان و ناتوان است که نیاز به رسول الله دارد تا برایش حکم دهد چه کسی مستحق مرگ است و چه کسی سزاوار زندگی
برای یک انسان مهرورز احکام شلاق و سنگسار و دست و پا بریدن و گردن زدن ننگیست ابدی برای جامعه بشری اما برای یک ایمان یافته نعمتهائیست آسمانی چرا که در تاریکخانه ایمان محض او زیبائی و زشتی دیده نمیشود
کورش گفت:
در پایان شعری را در وصف کشور اسلامزده مان ایران پر شکوه دیروز و کشور سنگسار چیان امروزتقدیم میکنم:
بخردان شرح نگون بختی ایران شنوید
نای نیکان و ستمکاری دزدان شنوید
مژده فروهر از دیده گریان شنوید
بانگ نامردمی از ملک دلیران شنوید
آنزمان دادگری چشمه بیداران بود
افسر مهر و خرد جلوه گر دوران بود
بند خفت به گریبان ستمکاران بود
ماه و خورشید نوازشگر دلداران بود
رسم نیکی به جهان شوکت دریاوش بود
راستی گوهر شبتاب و دلش آتش بود
ساز رامشگر مردم همه جا دلکش بود
ماه پیکان زد و در بازوی آرش بود
تخت جمشید نشان از دل گسترده اوست
بیستون دفتر اشعار پراکنده اوست
پیشه و کار ،نشان و هنر جمشید است
جشن نوروز سرآغاز ره خورشید است
مام ایران به دلش فّر فریدون میداشت
کاوه و گرز گرانش لشکر افزون میداشت
آنزمان عرصه جولان زنان تنگ نبود
اشک، آغشته خونابۀ گلرنگ نبود
جز دل چنگ خروشندۀ آهنگ نبود
همدلان را خبر از کینه و نیرنگ نبود
.
.
.
.
راز بیچارگی مردم ایران اینست
دفتر رنج اسیران وطن سنگین است
سینه مهر به شمشیر عرب رنگین شد
خانۀ داد به سرهای جوان آذین شد
گوش آتشکده از بانگ اذان سنگین شد
هنر و راستیه ناموران سنگین شد
خشم و بیداد گری شیوه اسلامی بود
جهل و بی هنری شیوه اسلامی بود
دزدی و پرده دری شیوه اسلامی بود
وحشت و دربدری شیوه اسلامی بود
شیوه ای پست که ننگ بشر آزاد است
چشم آزاد دلان خیره بدین بیداد است
تیغ تازی همه از خون جوان رنگین بود
خوی درندگی بی خردان ننگین بود
زور ویرانگر این بی خردان سنگین بود
زهره از شرم، زتاراج کنان غمگین بود
سینه از مهر تهی گشت و ز نفرت لبریز
جام فرهنگ بخشکید و ز خفت لبریز
کو خردمند که اندیشه کند در غم ما
گره ای باز کند از دل پر ماتم ما
جور اسلام به فرهنگ ، بیان نتوان کرد
آتش جهل به افسانه نهان نتوان کرد
قرنها دانش خود را به اسارت دادیم
آنچه کوشش بنمودیم به غارت دادیم
دل ز مهر وطن بریدیم و به نفرت دادیم
جزیه بر آل محمد به حقارت دادیم
وقت آنست که با گوهر خود یار شویم
پند نیکان بپذیریم و به کردار شویم
ملک ایران نسپاریم به بد بار دگر
سر فرو نگذاریم به قران دگر
تقدیم به وطن دوستان بی ارباب تازی
رهگذر گفت:
منم در آخر یک شعر از حافظ نامسلمان می یاورم
بیا که رایت منصور پادشاه رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید
سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد
جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید
ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
قوافل دل و دانش که مرد راه رسید
عزیز مصر به رغم برادران غیور
ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
صبا بگو که چهها بر سرم در این غم عشق
ز آتش دل سوزان و دود آه رسید
ز شوق روی تو شاها بدین اسیر فراق
همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید
تقدیم به دوستاران حافظ
sinderela گفت:
ای بی دین ازخدا بی خبرگویا چشم مارا دوردیده ای ولاف به گزاف میزنی ای استاد تاریخ ایا منکر شکوفایی علوم درزمان خلفای عباسی وبعداز ان هستی گویا اصلا چیزی ازتمدنهای مختلف نمیدانی ….اما گفته ای من منکر تمدن غرب شده ام بنظرم اینم جزو توهمات توست وگرنه من چنین ادعایی نداشته وندارم اما ازان جایی که شما ها اصلا تابع هیچ منطقی نیستید نبایدبیش ازین ازتون انتظارداشت …مسلما بقیه استدلالات شما نیزبراین پایه اند… شمادینداران را درتوهمات خود محکوم به نادانی کرده اید غافل ازنادانی خود…ااا…. میگوئید داستان نوح را عقل نمیپذیرد میگوئیم فرضا حرف شما قبول ایا همه عوامل دخیل درحیات وطبیعت را میتوانید با عقل کامله اتان توضیح دهید واگرنه سکوت پیشه کنید …شماها انقد ازخود متچکرید که وقتی ایرادی وارد میکنید پیشاپیش برای خود جشن پیروزی میگیرید وبرعقل نلقص خود افرین میگوئید انقدربیچاره اید که حتا به این اقای رهگذر که درکمال ادب ومتانت وبا منطق جواب شما را میدهد{ چیزی که لایق شمانیست }درکمال وقاحت تمسخرش میکنید که البته این شیوه دیرین چون شمایانست …شما یاوه گویان همه دانشمندان اسلامی اعم ازشاعرو طبیب وحکیم وغیره را چون خود میپندارید واین مصداق بارز توهمات شماست ….اما درمورد نام من اظهار نظر کرده اید وشاید درمورد جنسیت من سوال داشته باشید باید بگم فکرنمیکنم این موضوع اهمیتی داشته باشد اما دلیل اش را میگم ..زیرا مطالبی که میخواستم توی این وبلاگ بذارم ربطی مستقیم با شخصیت سیندرلا وسینمای امریکا داشت که البته هنوز فرصت چنین کاری رو پیدا نکردم وبعدشم که درگیراین مجادله شدم…البته علاقه مفرط خود را به سینمای امریکا درهمین تاپیک بصراحت بیان کرده ام ….بی دین عزیز ببین چقدریاوه گویی که حتا همفکر خودت کلی برات خندیده واینکه درمورد زنان دراین کشودرگفته ای ومارا بخاطران شماتت میکنی اوج درماندگی توست والا ما کی از تلویزیون ورفتار حکومت حرفی زده ایم که شما ان را به مانسببت میدهی ..اما کورش شوالیه خرسوار پرمدعا میگه برای یک انسان مهرورز احکام شلاق وسنگسارو گردن زدن ودست وپا بریدن ننگیست ابدی بسیار خب قبول اما …امااگر چند شرور وارد خونت شدن وبه زنت البته اگرداشته باشی جلوی چشمات تجاوزکنن وبعد پسر پانزده ساله ات را ببرن وبه پسرت هم تجاوز کنند وبعد سراقاپسرتو ببرن وبرات کادو پیچ بفرستند اونوقت توی ادم مهرورز ازیک حکومت نه اسلامی بلکه حکومت مدنظرخودت چه مجازاتی برای این اقایون درخواست میکنی واصلا فکرمیکنی چه مجازاتی شایسته چنین افرادیست البته این سوالو ازهمه شما منورالفکرای مهرورز میکنم وازتون میخوام مثل یک مرد وصادقانه جواب بدید امیدوارم مغلطه کاری نکنید من ساده ترین سوالو ازتون کردم ….درضمن نمونه این جنایات را میتوانیددرجای جای این دنیای بزرگ ببینید…
کورش گفت:
سیندرلای کوچولوی من
چرا نمیذاری من راحت بشم.بخدا تو سوادت کمه.تو حتی نمیفهمی قرانت چیه و چه گفته؟من گفتم با کسی که چشم خرد نداره و چشم ایمانش بازه دیگه نمیخوام بحث کنم.
اول اینکه اگه کسی اومد بزنم تجاوز کرد و… که شرحش دادی باید چکار کنم؟خوب اینهمه عرب نازل شدن به این کشور و این کارها را کردن.پس چرا دفاع نمیکنی از ظلمی که بشون رفته؟امام علی عادلت در برابر اینهمه کشتار چی گفته.این امام همام انسان منش؟یک جمله ازش بیار در محکومیت این جنایات؟جمله نه یه سند رو کن که آه کشیده باشه در قبال این جنایات ؟من به آه کشیدنشم راضیم.اگه سندی نیاری یا امامت کور بوده و ندیده یا شریک جنایات بوده که البته دومیش درسته .تازه خودش 80 هزار از مردم استخر که صاحبان این مملکت بودن را از دم تیغ گذروند.میدونی علی کدوم سردار را واسه این کشتار فرستاد؟واسه افزایش اطلاعات تاریخیت باید بگم سردارش زیاد بن سمیه را فرستاد.آخ آخ قربون بازی سرنوشت برم.میدونی چرا؟چون فرزند همین زیاد بن سمیه پسر ناز نازیشو تو کربلا قتل عام کرد.آره عبید الله بن زیاد بچه همون بود
دوم از این تو قرانت مگه اومده که هر کی به زن یکی تجاوز کرد قتل عام بشه؟بیشتر گفته کفار را مثله کنید و … کافر هم یعنی غیر همفکر.برو از همه ملایان سنی و شیعه بپرس کافر یعنی کی؟
سوما اگه بزن خودت تجاوز بشه شما میری به زن یارو تجاوز میکنی؟مملکت قانون داره و مجازاتشو تعیین کرده
چهارما اینکه من میخوام مشروب بخو.رم پس باید شلاق بخورم.آره؟به الله چه که من چی کوفت میکنم.
پنجما اینکه قرانت دستور تجاوز را خودش صادر کرده.مگه نمیگه مقاربت با زن شوهر دار که در جنگ کشته شده و یا اسیر شده ایراد نداره؟اینها نشانه های بهترین و کاملترین دینته؟
ششما زن من بگیر رفت زنا کرد.این دلیل میشه بصورت وحشیانه کفن پوش بدست مشتی حرامزاده سنگسار بشه؟گرگها هم اینگونه حیوانات را نمیدرن.دست کم اول گلو طعمه را فشار میدن تا قربانی راحت بشه و بعد میخورندش.این دستور نشانه کامل ترین دینه دیگه.(همش کپی قوانین یهوده.نمیدونی بدون)
برو بچسب به این قوانین قبیله ای وحشیانه.من موندم الله چرا بهترین دینشو در بدترین و بی فرهنگ ترین منطقه دنیا فرستاده.اینم منطقشه الله دیگه.مردک به زنان و دختران و پسران تو زندانهای ایران تجاوز شد.فکر کردی غیر اسلامی بود؟حکم اباحه و باغی میدونی چیه؟اینها رعایت دقیق احکام اسلامه حالا تو خبر نداری بماند.
اینقدرم نمیخواد با منو و بی دین بجنگی.تمامش کن.اکثریت کاربرها دیدند و قضاوت کردن و بیشتر اشاره کردن که حرفات هیچ پایه استدلال قوی نداره.
نیازی نیست جواب بدی.من با این بی فرهنگی اسلامی و با این احکام خشک ضد انسانی و بیابانی جنگیدم و خواهم جنگید.مطمئن باش زمانی این احکام پسمانده و این قدیسین ساختگی و این کتاب مقدس را در ایران به بایگانی تاریخ خواهیم سپرد.به امروز ایران نگر و ببین نمایندگان بهترین دینت چه بروز ایران آورده اند.در میادین دیگر کشورها مردمی بیگانه عکس زنی چادر سیاه را برافراشته اند تا جلوی این احکام یهودی-اسلامی و وحشیانه رابگیرن و توی خرد باخته داری از سنگسار حمایت میکنی.شرم بر تو باد که انسانیتت را در گرو ایمان کورت نابود کرده ای.اما این را هم بدون خودت و یا فرزندان آینده ات قربانی همین اسلام و احکامش خواهند بود و بزودی یا خودت یا فرزندانت به آنتی اسلامیستهای خوبی تبدیل خواهند شد.آنروز دیر نیست.ابرها کنار خواهند رفت و چهره کریه این قوانین الهی را خواهی دید.
جوابم نده چون بی فایده است.دیگه به هیچ عنوان جوابی نمیدم.همیشه بای
sinderela گفت:
اقا ما یک سوال ساده کردیم وجواب صادقانه خواستیم میگی سوادت کمه قبول اما چرا جواب سوالو نمیدی…. میگی همه کاربرا قضاوت کردن ..جواب خودتویادت نمیاد شاهدت کیه دمم …..ادعای مهرورزی وانسانیت داری میگی اعدام تو قرن 21ننگه خیلی خوب باشه قبول اما اگه واقعا این بلا سرت بیاد به زنت تجاوز بشه پسرتم ببرن بش تجاوزکنن بعدسربریدشو برات کادو بفرستن اونوقت چیکارمیکنی بازم میگی مهرورزی وبه زندانی شدن اونا بسنده میکنی با اینکه ….میبینی نه بابا اینجا دیگه جای شعاردادن نیست ناموست رفته جگرگوشتو کشتن وسرشو برات کادو فرستادن ..اهان فهمیدم میگی خوب مملکت قانون داره …….کدوم مملکت کدوم قانون همونی که خودت گفتی مایه ننگه همونی که قبولش نداریو این همه ایرادبش گرفتی…..جون مادرت دست بردار اقای احمدی نزادم اوایل کارهمین شعارارو میداد…اقای باسواد ممکنه بتونی یعده رو گول بزنی وخودتو یک ادم باکلاس متمدن جا بزنی امامطمئن باش من دستو خوندم …اما این بی دین همفکرت مدعیه که من منکرتمدن غرب شدم قضاوتشو میذارم بعهده خوانندگانی که اتفاقا اکثرشون همفکرتوواون بی دینند ….یا خود عوضیت میگی ازسنگسا رحمایت کردم عجب اشغالی هستی بدبخت دروغگو ببنددهن گشادتواگر ادمیت داشتی چیزیو که ما اصلا دربارش صحبتی نکردیمو وسط نمیکشیدی ….بدبخت اینجوری میخوای بجنگی عوضی من حتا برای این حکومت خدمت سرباری هم نکردم وبخاطرش 1سال زندانی کشیدم وسالها ی زیادی با محرومیت زندگی کردم چون خدمت نرفتم واقعا که هیچیت درست نیست که به هروسیله ای متوسل میشی …مطمئن باش منم تاجون دارم با نامردایی مثل تو خواهم جنگید کثافت بی پدرومادر به بچه هام چیکارداری اشغال توکه اصلا نمیدونی اونا چه نوع تفکری دارن اما خواب اینوببین که اسلام ازین سرزمین جدا بشه چون توی رگهای ایرانیاست وتوی بدبخت بایدبااین عقده بمیری ….
گیتی گفت:
سیندرلا جون، خوبی بابا ؟ …..شما الان خودت نیستی ها، یعنی فقط سیندرلا نیستی !
شما داری به نمایندگی از همون یک میلیارد که گفته بودی در این جمع کوچک صحبت می کنی عزیز من، خوبیت نداره ها !
اتفاقا اسلام از این سرزمین جدا خواهد شد، اگر شمای نوعی به این شیوه ادامه بدید، شک نکن….پیشنهاد می کنم یک لحظه مکث کن، اطراف را نگاه کن ، نفس بگیر و بعد راه بیافت…هیچ لزومی نداره همه عمر را با فرم هروله و خوی کرده و شتاب آلود طی کنیم…
sinderela گفت:
جون بلاخره یکی به ما محبت پرتاب کرد درست میگی من حال خوبی ندارم چون پای فرزندامووسط کشیدن و ارزوی مرگشونو کردن البته میدونم برای شما اهمیتی نداره که به ما تهمت بزنن اخه من با تفکرات شما مخالفم پس هرکس هرچی نثارما کنه مهم نیست من باید خفه شم من که نباید جواب تهمتهاوتوهینای کورش جونتونو بدم اخه اون نمادتفکرمترقی شماست اخه اون مهرورزه انسان دوسته فقط چشم دیدن بکمیلیارد ادمونداره این که مشکلی نیست اخه این یکمیلیارد نفرمایه ننگه شمان اخه اونا خشکه مغزن ….شاید اگرادم قدرتری بجای من تو این بحث بود بهتر بود البته نه یکی مثل این رهگذر یا اون ایرج خان که بشون توهین شدوحرفاشون بچه گانه ومسخره بود… یکی که ته دلش اعتقادی به دین نداشته باشه وتحمل توهین ماروهم داشته باشه یا حداقل یکی که تعصبی به محمدوعلی نداشته باشه وهی دم ازعلی نزنه …….خانم محترم مارو گرفتی مامیگیم این ازاول یک بحث نبوده چرا که شروع کنندش فقط میخواست خودشو خالی کنه وبعدشم توهرکامنتی که گذاشت ثلبت کرد که ما عقب افتاده ایموخشکه مغزیم وحرفامونم کو.دکانه است بعد نتیجه گرفت که ما صغیر شرعی هستیم .. وقتیم که اومدیم حرفی زدیم بطور شگفت انگیزی حرفامون شکلشو عوض کرد یا اینکه چیزیو به ما نسبت دادن که اصلا ما دربارش نه حرفی زدیم ونه مخالفتی داشتیم…. اتفاقا تواون موارد هم نظر بودیم ولی خب چه میشه کرد هرچی کورش جون بگه همونه… خانم محترم سعی کن استقلال فکری داشته باشی کارسختی نیست ………
گیتی گفت:
سیندرلا جان…راستش من خیلی آدم صبوری نیستم، بخصوص در مورد بی منطقی و حرف های پرت و پلا، اما خوب واقعا دلم می خواست این بحث به یک سرانجام مسالمت آمیزی برسه…. برای همین هم پی گیری می کردم، بنده نه شما را می شناسم نه کوروش را، موضوعی که در جریان بود را پی گیری می کردم…
آنقدر پیش فرض و پس فرض نگذار اول و آخر هر چیزی ، قرار نبوده اینجا کسی برگ برنده را بکوبه روی میز و هورا بکشیم براش…قرار بوده حرف زده بشه و بعد بریم پی کارمون و به حرفهای هم فکر کنیم…همین..
ازت می خوام چند لحظه از گارد دفاعی بیای بیرون و فقظ گوش کنی، و بعد بری فکر کنی، می تونی اینکار را بکنی ؟
1- شما در همین کامنتت بدون هیچ دلیلی به من توهین مستقیم کردی… می خوای بهت ثابت کنم یا خودت گرفتی؟ یعنی چی «خانم محترم سعی کن استقلال فکری داشته باشی کارسختی نیست» ، یعنی چون من با کوروش هم عقیده ام و با شما در این موضوع اشتراک نظر ندارم و این را ابراز می کنم به این معنی است که استقلال فکری ندارم ؟ یعنی احمقم؟ یعنی یک آدم بنجلم ؟ (معنی بنجل را در لغت نامه جستجو کن)
الان تو به من گفتی بنجل، مستقیم و بی خجالت، حالا بزنم تو سرت که به من توهین کردی؟ به شخصیت من توهین شد؟ الان من دیگه از بین رفتم با این حرف شما؟
خیر قربان، شما در مجموع از حرفهای من این نتیجه را گرفتی ، » این نظر شماست»، برای من هم مهم نیست نظر شما در مورد شخص من چیه، می تونم اگر خیلی هم برام مهم است با شما حرف بزنم و بحث کنم،یا دیگه با شما صحبت نکنم، اما دقت کن: » نمی تونم به تو بگم چرا این حرف را زدی، نمی تونم تو را مجبور به سکوت کنم نه اینکه دلم نخواد، حق اینکار را ندارم، تو اختیار زبانت و قلمت را داری، مگه اینکه بخوام به خشونت متوسل بشم و زور بگم و زبانت و انگشتهایت و یا درنهایت سرت را ببرم» …تمام !
2- قراره به عقیده هم احترام بگذاریم دیگه ، خوب مثلا آن چیزی که برای شما مقدس است، برای من مفهوم بنجل دارد، چه جوری این را باید بیان کنم، شما همین الان بیا تمام کتاب ها و دیتای من را بگیر بسوزون وبه اون کسانی که حرفشون را قبول دارم فحش بده و تف و لعنت کن، ککم هم نمی گزه، ممکنه به نظرم عجیب هم بیاد و خنده ام هم بگیره، فقط اگر از نظر مادی نابود بشه ممکنه مجبور بشی خسارت مادی آن را بدی چون شاید دلم بخواد تجدیدشون کنم (اگر بک آپ نداشته باشم که حتما دارم)، همین…چرا برام مهم نیست چرا؟؟؟ چون تفکر آن آدم ریشه دوانده در ذهن من ، حرفش را فهمیدم ، مشکلی ندارم تو با چند تا اسم و چند ورق کاغذ چکار می کنی ، لای آن سبزی می پیچی یا می گذاری روی سرت…
چرا برای تو مهم است که به محمد و ائمه چه صفتی نسبت داده شده، بگرد توی ذهنت ببین ریشه اش کجاست؟ ترس؟ تعصب؟ جانبداری؟ خط کشی؟ چه اتفاقی برای آن شخص می افته؟ تو که می دونی تو ذهن فلان آدم چی می گذره، مشکلت فقط با صدای بلند فکر کردن و یا بیان اون نظره؟ …یعنی می گی من باید از تو بترسم برای ابراز عقیده ام، چرا؟ مگه نیومدیم عقایدمون را ابراز کنیم…
همین الان دوستم گفت یک کشیشی می خواد در امریکا روز 11 سپتامبر مراسم قران سوزی را بندازه، مسلمان ها هم از همین الان شروع کردن به اعتراض، پس فردا هم حکم میدن که برین اون کشیش و همه همراهاش را بکشین، باز از آنطرف موج اسلام ستیزی قویتر بلند میشه…به نظرت خنده دار نیست، به نظرت بوسیله این تعصب از مسلمان ها سو استفاده نمیشه، به نظرت به همین راحتی به بازی گرفته نمی شن ؟ به نظرت اون کشیش چقدر در این ماجرا نقش داره؟ حدس نمی زنی سیاستی پشت این داستان باشه، فقط حدس و امکان اینکه چند تا سیاستمدار به هر دلیلی دارند از این بازی سواستفاده می کنند به هر دلیلی و هدفی…زاویه دید را باز کن پسر جون…همون کاری که پدر و پدربزگت کردن تو هم باید تکرار کنی و دقیقا از همون سوراخ بارها و بارها گزیده بشیم ؟
3- من حوصله بحث ندارم ، فقط مثال ساده و ابتدایی میارم برات که روشن بشه اگر حرفت خریدار نداره دلیلش چیه…
شما در توجیه بد و بیراهتون می فرمایید » حال خوبی ندارم چون پای فرزندامو کشیدن وسط و آرزوی مرگشون را کردن»
این آقای کوروش گفته : «اما این را هم بدون خودت و یا فرزندان آینده ات قربانی همین اسلام و احکامش خواهند بود »
خوب عزیز من ، بنده این حرف شما را کجای دلم بگذارم…. شما صحبت در مورد احکام اسلامی و نتایج آن را برای نسل آینده تبدیل کردی به آرزوی مرگ فرزندانتون ؟ یعنی یک موضوع کلی را تبدیل کردی به موضوع شخصی ؟ دیگه تو خودت حدیث مفصل بخوان از این مجمل، و بحث این چند روزه…قضاوت نمی کنم، کلی نگری هم نمی کنم…امیدوارم منظورم را درک کنی.
4- یک توصیه دوستانه دارم ، اول سخت نگیر و دوم وارد بازی که قواعد آن را بلد نیستی نشو…
سیندرلا جان، من با تو دشمنی ندارم، توجه داشته باش با تو هیچ اشتراکی هم که نداشته باشم، یک اشتراک بزرگ دارم، تو هموطن من هستی.
sinderela گفت:
یه عده زیادی از ماها وقتی کنار گود نشستیم خوب بلدیم بلبل زبونی بکنیم و دم از حقوق بشر و نمیدونم حق و حقوق و مخالفت با اعدام و قصاص و این حرفا بزنیم…! اما همین ماها وقتی از بد حادثه میفتیم توی گود از این رو به اون رو میشیم…! انگار نه انگار که تا دیروز گلو میدراندیم و یقه جر میدادیم که اقا اعدام یا بریدن دست یا قصاص حکمی غیر انسانی و وحشیانه اس…! زبونم لال زبونم لال وقتی یه حیوونی دختر هفت ساله مارو بدزده و وحشیانه بهش تجاوز کنه اونوخ دیگه جریان فرق میکنه…! اگه اسید روی صورت ما بریزن اونوخ جریان فرق میکنه…! اگه مادر ما رو بدزدن و ببرن توی یه باغ دور دست و طلاهاش رو بدزدن و بلا سرش بیارن دیگه گور بابای اون چیزایی که لب گود میگفتیم…!! خوب بلدیم به مادری که پسر هجده ساله اونو کشتن بگیم از خون قاتل بگذر و ببخش اما اگه ما بشیم اون مادر و سر بچه خودمون رو بریده باشن دیگه بخشش برامون معنا نداره…!!! ادا در میاریم همش…اداهای شیک و روشنفکرانه…!!مطلب فوق ازوبلاگ مسودمشدی عینن وبدون دستکاری کپی شده
sinderela گفت:
http://shatot2.wordpress.com/2010/09/08/%d8%a7%d9%88%d8%ae-%d8%ac%d9%88%d9%86-%d8%b9%d8%ac%d8%a8-%d8%af%d8%a7%d9%81%db%8c/ اینم دنبالش هرکی دوست داره یسری بزنه
شید گفت:
بابا بی خیال سیندرلا روانیش کردید ولش کنید اگه همین حور ادامه بدید فحش های بدتری میده. این جماعت تا کم می یارن این سبک حرف زدنشون گل می کنه .
قاضی القضات گفت:
عجب اشغالی هستی بدبخت دروغگو ببنددهن گشادتواگر ادمیت داشتی خود عوضیت
….بدبخت اینجوری میخوای بجنگی عوضی
با نامردایی مثل تو خواهم جنگید کثافت بی پدرومادر به بچه هام چیکارداری اشغال
وتوی بدبخت بایدبااین عقده بمیری
سیندرلا جان یک کم آروم باش این نوشته های بالا که ادبیات منطقی آدم اهل بحث و گفتگو نیست دوست عزیز بالاتر گفتم که داریم تمرین گفتگو می کنیم قرار هم نیست که آخر بعد از این حرفها طرفین عقاید هم را بپذیریند وانگهی فحش و ناسزا در گفتگو مثل سرکوب طرف مقابل است یعنی تو حرف نزن ! کورش شانس آورد تو محیط مجازی بودید اگر روبروی هم در عالم حقیقی بودید که حتمن با مشت میزدی پای چشمش یا اگر اسلحه داشتی حتمن میزدی تو مخش وخلاص!! به قول گیتی شاید اگر آدم قدرتری از تو دراین بحث بود این بحث شکل دیگری پیدا میکرد. در کل فکر میکنم همه از نظرات مطرح شده استفاده کردندوالسلام
نسوان گفت:
جگر طلا آروم تر…قرارمون این بود که عصبانی نشیم! یادته ؟
ناگهان بالتازار گفت:
صابخونه سلام
اون دو خط اول نقل قول از خود سیندرلاست
شاید بهتر بود توی گیومه میومد !!!
خلاصه تقصیر ابن بنده خدا نیست !!!
🙂
sinderela گفت:
نسی خانم من یادم نمیاد همچین قراری گذاشته باشم خودشما یوقتایی از کوره درمیری من تمام نوشته های شمارو تا الان دنبال کردم وشاهد عصبانیتت بودم بارها دینو دست انداختی که البته اززبان طنز کمک گرفتی ماهم خوندیموخندیدیم بعضی وقتاهم یشوخیم درجوابت دادیم اما خانم باکلاس بعضی چیزارو نمیشه انگولک کرد والبته نمیدونم جرا عصبانیت دوست خودتونوندیدین که اومد وعقده های یعمرشو خالی کرد سرما ا وبه این کارش ادامه داد و البته همفکراشم براش کف میزدن خوشگل خانم خیلی زرنگی من واقعا زنی به باهوشیو زرنگی شما ندیدم شماها همتون پشت همو کیسه میکشید باشه خوش باشیداما دیگه نیاین شعار مهرورزیو انساندوستی بدین من باکی ازاین ندارم که انواع واقسام تهمتاو فحشای اب ورنگ دار این اقایونو جواب بدم واگه لازم باشه تا خودروزقیامت جواب فحاشی رو با فحاشی بدتر میدم …..البته من ازشما هیچ گله ای ندارم واگراجازه بدی به وبلاگت سرمیزنم واگرنه دیگه مزاحمتون نمیشم به امید روزی که بتونیم باهم صمیمی باشیم وبه هم احترام بذاریم …خدا نگه دارشما خانم باکلاس دست نیافتنی
sinderela گفت:
اقا چه جوریه که فقط توهین مارو میبینی یسریم به این دوستت بزن عزیز من درکمال ناجوانمردی میگه ازسنگسارحمایت میکنی میکه فرزندانت دراینده قربانی همین اسلام خواهند بود میگه صغیر شرعی هستید میگه خردتونو توبیابونای حجازجاگذاشتین …اقا جان علنن میکه 12امام بنجلتون دوست عزیزانتظارداری براش کف بزنم …حالا گوشکن چندماه پیش از جایی فیلم سنگسارثریا رو تهیه کردم ..وقتی که صحنه سنگسارو دیدم باا ینکه میدونستم این فقط یک فیلمه اما نتونستم تحمل کنم نمیدونم شما این فیلمودیدی وقتی این خانمو سنگ میزدن اخونده مشتشو بالا کرده بودو میگفت الله واکبر وبا هر شعاری که میداد من فحشای رکیک نثار الله وقرانو محمدو تمام مقدسات میکردم درحالی که زنم کنارم نشسته بودو بم ایراد میگرفت اما من کنترلی روی خودم نداشتم بخدا قسم تا یکهفته کارمن گریه بود هرچی اون صحنه بنظرم میومد گریه امانم نمیدادپیش خودم میگفتم اخه چطور یک انسان میتونه به یکزن که تاکمر دفن شده سنگ پرتاب کنه دلم میخواست این ادمارو پیدا کنمو توصورتشون تف کنم دلم میخواست اون اخونده رو پیدا کنموهمین بلا رو سرش بیارم ….اقا جان این اقا قربانی شدن فرزندان منو بدست همینا ارزو میکنه تا بچه نداشته باشی نمیفهمی من چی بگم اونوقت انتظارداری سکوت کنم عزیز من ازاول این یک بحث نبود بلکه سراسر توهین به اسلامو مسلمونا بود وبدترازون افترا به امام حسین واقعن شما فکرمیکنی اینا قصد بحث کردن دارن ..وووالبته توی این وبلاگ که اساسش بربی دینیه من نباید انتظار قضاوت منصفانه ازکسی داشته باشم …خدا نکه دار اما این رسمش نیست
ناگهان بالتازار گفت:
سیندرلای عزیزم سلام
اول بگم که من هم اون فیلم رو دیدم و صحنه های مربوط به سنگسارش رو نتونستم تا آخر ادامه بدم، چون خیلی وحشیانه بود. اصولاً اگر انسان سالمی باشی نمیتونی این چیزها رو تحمل کنی !!!
بحث شما و کوروش بنظر من به بیراهه رفت. در حقیقت شما دونفر با هم صحبت نمیکردید. صحبت شما مثل یک مناظره بود که تماشاچیان زیادی داشت و طرفین سعی میکردید توجه افکار عمومی رو به خودتون جلب کنید. در تمام بحث سایه بیننده و خواننده خودتان را حس میکردید!!!
بنظر من این موضوع باعث شد تا بیشتر از منطق، احساسات شما جلوه کنه که طبعاتش رو هنوز داری میبنی. خود من و چند نفر دیگه سعی کردیم شما رو متوجه این موضوع بکنیم که ظاهراً زیاد هم مورد توجه شما قرار نگرفت. تأکید میکنم که به هر دونفر یادآور شدیم، نه فقط شخص شما.
من کاری به احساسات شما دونفر ندارم. چیزی که بنویسید رو میخونم، اگه حرفی برای گفتن داشته باشید!!! اگه بخواهید به همدیگه فحش و بد و بیراه بگید، خوب حرفی نیست. ادامه بدهید.
همه داریم شما رو تماشا میکنیم و معیار ارزیابی ما هم ادبیات و محتوای حرف شماست. از وقتی شما شروع به توهین و فحاشی به همدیگه کردید، صدای همه در اومد. تا قبلش هرچند عقایدتان بسیار مغایر هم بود، ولی قابل احترام بود. هنوز هم دیر نشده
اگه اون میگه فلان پیغمبر فلان خصلت اخلاقی رو داشته، خوب همه این جمله رو میخونند، هرکس برداشت خودش رو میکنه (لزوماً قبول نمیکنه) بعد یکی مثل شما ، فکر میکنه که این حرف غلطه و تصمیم میگیره بهش واکنش نشون بده (چون حرفی برای گفتن داره) نظرش رو میگه، دلایل غلط بودن این حرف رو مطرح میکنه (از نظر خودش). باز هم همه این رو میخونند و چون خوانندگان عاقلی هستند، تجزیه و تحلیل میکنند و در نهایت برداشت خودشون رو از مطلب میکنند.
اتفاقی که افتاد این بود که انگار میخواستید به زور مطلبی رو به خوانندگان القا کنید. برای همین رو به تخریب همدیگه آوردید. (هر دو نفر)
بنظر من شما به خوانندگان خودتان احترام نگذاشتید و شروع کردید با هم مجادله کردید. مثل دعواهای خیابانی. نمیخوام ریشه یابی کنم که اول کی شروع کرد، تقصیر کی بود و . . . خیلی بچگانه ست.
هرچند مدارکش موجوده (کامنتهای بالا) همین قدر بگم که لازم نیست همدیگر رو تخریب کنید. حرفتان را بزنید. باور کنید خوانندگانتان احمق نیستند، میخوانند، بررسی میکنند و نتیجه خودشان را میگیرند.
نیازی به اثبات حقانیت نیست.
🙂
مخلصیم
sinderela گفت:
چشم بالتازارجان من ازاقای کورش عذرخواهی میکنم وحرفایی رو که زدم به خودم زدم والبته ازنسی خانم ودوستان دیگرهم معذرت میخوام منم خیلی دلم میخواد دوست شماباشم ….موفق باشید
ناگهان بالتازار گفت:
چشمت بی بلا
بگذار یک چیزی بگم دلت وا بشه!!!
توی این 30 روز ماه رمضان، همکار من روزه بود. از صبح که میرفتم سر کار هوای اتاق روحانی شده بود. ملکوت رو از نزدیک احساس میکردم. شنیدم که 2، 3 روز اول دهان روزه دار بوی بدی میده و بعدش درست میشه. ولی آقا درست نشد که هیچ، بوهای دیگری هم بهش اضافه شد. میرفت نماز بخونه، کفشاش رو نصفه در میآورد و خلاصه فضا روحانی تر میشد.بعداً هم متوجه شدم که حمام رفتن برای روزه دار مکروهه، چون این دوستمون زیاد تمایلی به اینکار نداشت. (قبلاً اینطوری نبود!!!)
خلاصه درد سرت ندم، این یکماه چه گذشت برما !!!
اینها رو گفتم چون یک کم بحثش مذهبی بود! وگرنه نتیجه گیری خاصی نمیخوام از این حرفها بکنم. نگی به روزه داران توهین شد ها !!!
sinderela گفت:
ما هیچوقت کم نمیاریم شیبید جواب احترامو بااحترام وئجواب توهینوبا توهین میدیم …..برای من شنا عددی نیستید که بخواین روانیم کنید ……البته ازجماعت متوهم توقعی بیش ازین نیست
sinderela گفت:
البته ازاشتباهات تایپی عذرمیخوام کیبورد م دیگه عمرو کرده وبعضی از حروفوبوقتا نمیزنه به یاری خدا همین امروز یکیشو میخرم اینو گفتم که برای خودتون توهم جدید نزنید
تيبا گفت:
كاش همونطوريكه به حق به لحن و ادبيات سيندرلا اعتراض كرديد به كورشي كه تو تمام كامنتهاش به الله و محمد و ائمه و همه مسلمانها بدترين توهينها رو كرد هم تذكري ميداديد تا به جو دمكراسي بيشتر نزديك ميشديم و عكس العمل اين چنيني هم از سيندرلا نداشتيم….البته فقط ميتونم بگم كاش!
sinderela گفت:
تیبا جان بخداقسم من نمیخوام چنین رفتاری داشته باشم ولی خودتو بذارجای من …قبول دارم تند رفتم بی ادبی کردم وعذر خواهی میکنم ….من وقتی بم توهین بشه ازکوره درمیرم اگه به اعتقادم توهین بشه بیشترداغ میکنم وقتیم داغ میکنم دیگه مغزم کارنمیکنه خوب این ضعف منه وبش اعتراف میکنم امااین اقایون وخانمای محترم که میخوان اسلامواز ایران بندازن بیرون چی… باید بیانو ازفحاشی وناسزا گفتن شروع کنن یانه باید بیان باصبروحوصله به من بقول خودشون بی سواد توضیح بدن ودلیل بیارن اونم دلیلی که بطلان دین و خدا رو ثابت کنه …..اما اگه بیان به محمدوعلی وبقیه توهین کنن پرمسلمه که این کارشون وضعو بدتر میکنه پس تیبا خانم نتیجه ای که من بی سواد ازبرخورد اینا میگیرم غرض ورزیه …وقتی هم چنین نتیجه ای گرفتم دیگه بخودم زحمت نمیدم که بیامو یکباردیگه دینو اعتقاداتموموردبازبینی قراربدم …شادباشید
کورش گفت:
پاسخی به سیندرلا و همه دین مدران اسلامی
خواهشا و لطفا و جان هر کی دوست دارید نخواهید پاسخی برایم بگذارید.اجازه دهید این آخرین کامت این پست باشد.تنها برای رفع کدورت و زیبا نمودن پایان سخن اینها را نوشتم هرچند خلف وعده نیز نمودم
سیندرلا
اول اینکه شما کامنت منو یا بد میخونی یا بر میل خودت قضااوت میکنی.بنده گفتم زمانی که خودت یا فرزندانت قربانی احکام شوید.همانطور که من خودم و کشورم و مردم را قربانی میدانم.شاید امروز شما خود را قربانی ندانی چون نگاهت شاید میان احکام آخوندی و اسلام تمایز قائله.اونجائی که میگی از سنگسار نفرت داری من متوجه میشم که دارای رقت قلب هستی.ولی کل مباحث ما با شما این بود که خوب بالفرض ریشه این سنگسار از کجا اومده؟آیا ملایان ایران و عربستان و طالبان احکام سنگسار را از خود درآورده اند؟یا اینکه این احکام ریشه در اسلام دارد؟بسیاری میگن این احکام پسمانده متعلق به عصر رسول بوده و امروز کارکرد ندارد.اما اینها دروغی بیش نیست چرا که بسیاری از احکام غیر منطقی در قرانی آمده که مدعیست پیامش برای همه اعصار است و نه تغییری دارد و نه تبدیلی.
من در صدد آن نبوده ونیستم که شما را بی دین نمایم بلکه تلاشم در آن بود تا شما را با زشتیها و کاستیهای این دین آشنا کنم و البته هیچ نیازی هم نبوده ونیست که شما سخنان بنده را وحی منزل بدانید.اگر بپذیریم که قران را خداوند فرستاده اینرا هم باید بپذیریم که شعور و خرد را نیز خداوند بما عنایت فرموده.لاجرم سخن خداوند باید آنقدر زیبا و انساندوستانه باشد که عقل و خرد من و شما نه آنکه بتواند آنرا رد کند بلکه با عمق جان پذیرای آن باشد.با چه منطقی من میتوانم سخنانی را بخداوند آفریننده همه زیبائیها و کائنات متعلق بدانم که در آن خداوند در شکل یک فحاش بی منطق ظاهر گشته و انسانهائی ذره بینی که در نظام هستی او هیچ شمارده میشوند را با عناوین سگ و زنازاده و پشه و خر و… خطاب نماید؟اینجانب به وجود خداوند (خرد هستی بخش) سخت باورمندم و ستایشگر خداوندی هستم که بمن زشتی نیاموزد و بر رقت قلب من بیفزاید نه آنکه بر سنگینی دلم افزاید.
چند مورد را در چند بند برایت بصورت خلاصه میاورم و لذا درخواست دارم تنها بدانها اندیشه نمائی و برای روشنی آنها در ضمیرت ، تحقیق نمائی.
1: نفی هر دین لزوما نفی خداوند نیست.چه بسا که انسانی در قید و بند دینی نباشد و قوانین و احکام آنرا زاده اندیشه بشری داند ولی عمیقا معتقد بوجود خداوند باشد
2: شاید قبول داشته باشی که ایران امروز یکی از ورشکسته ترین کشورهای دنیاست.کشوری که با اولین منشور حقوق بشر تمدنش جهانی شد امروز یکی از کشورهائیست که هر روز محکومیتهای تازه ای را از جوامع جهانی دریافت میکند.کشور یخ زده ای که افکار مردمش همطراز تمدن امروزی نبوده و در لاک افکار قرون وسطائی خود به خواب اصحاب کهف فرو رفته و کلیت آنها صغارت شرعی خود را پذیرفته اند.این شایسته چنین سرزمینی و با تمدنی هزاران ساله نبوده و نیست.آِا انتظار داری مردمی که نجات خود را در شام غریبان و سینه زنی و قمه زنی و انتظار منجی میبینند به دموکراسی و آزادی و سر افرازی بیندیشند و برسند؟اصل منطق حاکم بر جهان به ما میگوید هر معلولی زاده علتهائیست.پس وضعیت امروزین ما جدا از واقعیتهای تاریخی و فرهنگی نیست.اگر روضه خوانهای دیروز اربابان امروز ملتی چند هزار ساله شده اند ریشه در آن دارد که این ملت در دیروز (چند قرن گذشته) و امروز خود روضه خوانی و روضه خوان و متعلقان انها را مقدس میدانسته و بدین روی افکارش معلول و حقیر گشته.وقتی کتاب مقدس ما تجاوز به زن کافر را حتی در صورت زنده بودن شوهرش زیبا جلوه میدهد آیا برای چنین ملت باورمندی تجاوز به زنان و فرزندان در زندانها امری زشت خواهد بود؟در پستترین و عقب مانده ترین کشورهای امروز نیز چنین امری بصورتی آشکار و گسترده رخ نداده و نخواهد داد.
3:ببین دوست من در قران ایه ای هست که درش اومده اگه کسیو بکشید مثه اینه که کل خلق را کشتید و اگه بیکی زندگی بدید گویا همه بشر را زندگی دادید.
من نه تنها این آیه را با جان و دل گوش میکنم و باور دارم بلکه اگر بگوئی از سوی خداوند است باور میکنم چرا که دارای یک بعد روحانی عمیق و زیبا میباشد و هیچ کس چه انسانهای دیروز و چه امروز در هر جای جهان نمیتوانند کوچکترین ایرادی بدان بگیرند.بلکه همگان آنرا میستایند.اما آیا بنظر خودت پیام این آیه با پیامی که میخواهد دست و پا خلاف هم ببرند و یا جائی کمین کنند و دیگری را بکشند در تضاد نیست؟بنده با کتابی که پیامهایش همرده پیام اول باشد هیچ مشکلی ندارم بلکه با جان و دل آنرا میستایم.بری من پیام زیبا زیباست همانند اولی و پیامهای زشت زشت همانند دومی و بسیاری دیگر
4:البته در آینده ایران مسلمان خواهد بود و بنده هم نگفتم اسلام را بیرون میکنیم چون این حرفی غیر منطقیست.بلکه گفتم بایگانی بمعنای اینکه قوانین و احکامش در قوانین و نظام حکومتی جائی نداشته باشه و کلا یه امر شخصی در حیطه ارتباط معنوی مسلمان باشد.اینم بدون صرف نداشتن دین اونهم اسلام دلیل بر خوب بودن شخص نیست چه بسا کسی از اسلام خارج بشه اما دارای رذالت اخلاقی باشه و بالعکس
من صحبتهای دیگه ای هم داشتم ولی باور کن حوصله ای دیگه نمونده.تنها بهت پیشنهاد میکنم کتابهای منتقد را هم بخونی.23 سال،تولدی دیگر،قرائت قران غیر دینی و …
من این کامنت را دادم تا سوئ تفاهمها برطرف بشه.لطفا نخواه تا پاسخی دهی چراکه این بحث دیریست از دور خارج گشته.
در پایان آرزوی ایرانی دموکرات،سکولارو پیشرو را با مردمی دانا و فرهنگ پرور آرزومندم.
خون گفت:
یک ساعت و نیم طول کشید تا این صفحه رو خوندم (البته نه کامل)
بی صبرانه منتظرم تا خدای نوع دوم را (که بشر را آفیده) بشناسم
از سیندرلا می خواهم پیش از بحث با غیر مسلمانان، بیشتر مطالعه کند تا بیش از این به اسلام ضربه نزند
به عنوان یک نیمه مسلمان واقعا از شدت توهینهایی که اینجا به اعتقاداتم شد ناراحتم
sinderela گفت:
خطاب به خون …..دوست عزیزاین تویی که به دین ضربه میزنی …..توکه مطالعه داری بفرما این گوی واین میدان …اون چیزایی رو که دال بر ضربه من به اسلامه رو بم بگو ببینم چندمرده حلاجی …درضمن اسلام نصفه ونیمه نمیشه بقول معروف یا اینوری یا اونوری ..البته من میدونم چرا خودتو نیمه مسلمان معرفی میکنی دلیلش اینه که اگرجایی دربرابر بیدینا کم اوردی بگی خوب من نیمه مسلمانم ..بابا عجب قالتلقی هستی
خون گفت:
همین فحاشی تو یکی از بزرگترین ضربه هایی که می تونی به عنوان یک مسلمان به دین خودت بزنی…
توی این صفحه فراوونه نقاطی که اشتباه کردی تو استدلال و از مسیر بحث خارج شدی
دانش ناقص داری و این واضحه
ضمن اینکه زبانی که برای بحث انتخاب کردی زبان نوشتاری خشکیه که به درد طرف مقابلت نمی خوره
یکی از اصول مباحثه اینه که اگه می خوای حرفت نفوذ داشته باشه باید با زبان طرف مقابل حرف بزنی
مثلا نمی شه به یه یونانی با زبان فارسی چیز فهموند
خود زبان فارسی هم سطوح و اشکال مختلف داره
حالا اینجا بحث این نیست
گفتی بهت نشون بدم کجا رو اشتباه کردی
منم مهمترین اشتباهت رو نشون دادم
تو تو همین یک جوابی که به من دادی بهم فحاشی کردی
و این رفتار تو صد برابر حرف هات تاثیر منفی می گذاره
کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم
و
ان الحسن حسن فمنک احسن و ان القبیح قبیح فمنک اقبح
برات متاسفم
saeed گفت:
سیندرلای عزیز مشکل همیشه گیه ما با گروه خاصی از مردم هست اونم آدمهایی که در هر مسلکی قرار بگیرند تخته گاز میرن و به نقل معروف که میگه تبی که تنده زود به عرق میشینه سری پشت رو میشن . دیدم آدمای زیادی رو که یه روز به همه نسب کافر مشرک میدادنو به چوب میبستن و الان دست هر کافر و ملحدی رو از پشت بستن . کلا ضربه ای که ادیان از این موجودات خوردن هیچ کس نتونسته بهشون وارد کنه .
اینا اگه مسلمون باشد علی رو شمشیر میزنن اگه مسیحی باشن خون به اسم مسیح میریزن اگه یهودی باشن مسیح به صلیب میکشن . کلا این قشر خودشون رو در همه زمینه ها صاحب معرفت تام و تمام میدونن اونها اگه ضد خدا بشن گوی سبقت رو از خود شیطان هم میربایند .
همینه که میبینی وقتی صحبت از ایران میشه جوری حرف میزنن که گویا از اینا ایرانیتر وجود نداره
وقتی از بی دینی حرف میزنن فکر میکنی انگار دینی تو دنیا وجود نداره. این مهم نیست که اینها درباره چی صحبت میکنن فقط کافیه شما عقربه اینها رو در جهت خاصی بگردونی اونها با تمامه سرعت به طرفش میرن و کاری که معمولا انجام نمیدن و معتقدن که انجام میدن فکر کردنه.
من شما رو به سخنی از امام حسین دلالت می کنم که از خیر این دوستان بگذری . ایشان فرمودند که صحبت و بحث با انسان خشکه مغز از نادانیست . دوست من این عزیزان که مینینی نه در پی جوابند و نه در پی بدست آوردن چیزی جدید اینها در پی اثبات خود هستند و چه موضوعی بهتر از این پس به سخن مولا گوش فرا ده و از خیر این دوستان بگذر . من تمام کامنتها رو خوندم و بنظرم از ابتدا بحث با این دوستان اشتباه بود این دوستان باید برای هم کامنت بگذارند و از حرفهای هم لذت ببرتد در نهایت کسی در مقابل اینها قرار بگیرد از جنس خودشان که در همجنسانشان در گروههایی مثل طالبان به وفور یافت میشوند. اینها در واقع از یک مسلکند تنها تفاوت اینها در این است که آن یکی فکر میکند خدائیست و این یکی می گوید که ضد خدائیست.
بیشتر از این سر شما عزیز را درد نمی آورم . موید و پیروز باشید
سپیده گفت:
پیامبری که فرموده النکاح سنتی چطور می تونه اینطور ناعادلانه و غیرمنصفانه به شهوترانی محکوم بشه؟؟؟ اگر ازدواج کردن شهوترانیه روابط نا مشروع و پایبند نبودن به ازدواج چیه؟؟؟
متاسفم برای انسان جاهلی که از روی جهل خودش اجازه ی هر توهینی رو به پیامبر(ص) داده.
اگر حضرت علی(ع) کارش گردن زدن بوده پس حتما معاویه بوده که به ایتام کمک می کرده؟؟؟
نماینده ی دین خود ما هستیم. تک تک مسلمانها. هرکس در هر لباسی تعهد داره که دینش رو به دیگران به نحو احسن معرفی کنه.
کسی که می گه دین از سیاست باید جدا باشه اطلاعات ناقصی در مورد اسلام داره.
احکام اسلام خیلی گسترده هستند و همه ی زندگی یک مسلمان رو تحت شعاع قرار می دن جدایی دین و سیاست غیر ممکنه.
احکام دین از نظر من اصلا خنده دار نیستند انقدر نماز می خونیم روزه می گیریم حجاب می کنیم قران می خونیم قرآن روی سرمون می گیریم و در عزای امام حسین (ع) انقدر گریه می کنیم و زجه می زنیم تا جون همه ی مخالفان اسلام در بیاد اگر جون خودمونم در اومد در اومد جونمون برای اسلام و قرآن و پیامبر(ص)و ائمه (ع) می دیم تا جون همه ی مخالفانشون در بیاد.
خوشم میاد از صلابت اسلام که اینقدر یک نفر رو عاجز کرده خوشم میاد از صلابت قرآن که کشیش آمریکایی ابله دوست داره اونو آتیش بزنه.
sinderela گفت:
سپیده خانم سیاست مداران ازدین به عنوان ابزاری کارامدعلیه مردم خصوصن ازادیخواهان وروشنفکران بهره میبرند …وعلت این که بنده هم باجدایی دین ازسیاست موافقم یکی همون مطلب بالاست ودیگراینکه مردم ما دین رو اونطوری که هست بپذیرن نه اونجوری که خودشون میخوان
sinderela گفت:
سعیدجان ممنون ..این دوستان عزیزاصلن هیچ توجهی به حرفای منو دوستانم نمیکردند ازطرفی دوست گلمون میادوحرفشو میزنه وحق حرف زدنو از من ومثل من میگیره …واین رفتارشون میرسونه که هیچ اشتباهی برای خودشون متصور نیستند این عزیزان حرف مارا سفسطه وحرف خودشونو منطق مطلق میدونن اینها ازقبل منو محکوم کرده ویقین دارند که حرفای من چیزی جز یکمشت ارا جیف نیست نمونه اش را شما تو همین کامنتها براحتی میبینی …اما مسئله اصلی سوای بحثها ومجادلات اینه که من کلام قران رو با تمام وجودم حس میکنم وخیلی جاها توی زندگیم ازش مدد گرفتم ….مشگل اصلی دوستان اینه که فکرمیکنن دانسته هاشون کامله وبا این پیش فرض کمربه جنگیدن بسته اند غافل ازاینکه اونی که دارن باش میجنگن دشمن واقعیشون نیست ….سعیدجان گفتنی زیاده ومجال کم برای شما ارزوی موفقیت کرده وعیدفطررا به شما وخانواده اتان تبریک میگوئیم شادباشید
saeed گفت:
میدونید بحث برای خودش آدابی داره . از جایی شروع میشه و به جایی ختم. ولی اینجا چیزی جز روکم کنی و مجادله ندیدم . بحث عقلانی بر روی اصول انجام میشه نه روی مصداق ، من خودم تمایلی به هیچ دینی نداشتم ولی با اتفاقاتی که برام افتاد و بعد تحقیقاتی که طی 10 سال گذشته کردم به دین و مذهب خود علاقمند شدم کما اینکه درباره زردشت و مسیح و یهود و حتی بودیسم تحقیق کردم و به روحانیون این مذاهب مراجعه کردم ولی به نتیجه رسیدم. اگر دوستان اینجا اومدن و به طور مستمر در حال فحش دادن هستند و فکر می کنند اسم این کار مباحصه و مناظره است که بحث دیگریست ، این دوستان رو به همپالکیهاشون تو گروههای فشار و طالبان میسپریم تا با هم به نتیجه برسن اگر امکان مباحصه و مناظره منطقی دارن که خب از دیدنشون خوشوقتیم در غیر اینصورت شما رو بخیر و ما رو بسلامت و بعد اینکه از کی تابحال کامنتدونیه یه وبلاگ شده جای مباحثی به این حجم اندازه .
sinderela گفت:
خوب سعیدجان جواب یکی ازشبهات دوستانو بده ماهم فیض ببریم ..دلم میخواد با منطق ونوع نگرشتون به اسلام اشنا بشم ..شاید بعداز این همه مجادله یچیزی یادبگیریم
saeed گفت:
سیندرلای عزیز دوستان در واقع با چیز خاصی مشکل ندارن اونها در واقع با کل قضیه مشکل دارن پس شبهه اونها کل دین نه موضوع خاصی و پاسخ گویی به این کل هم کار من و شما نیست و در واقع به استاد اهل علمش نیاز داره ولی اگه دوست داشته باشن برای مسیر دهی و اینکه ببینیم اصلا حرفی برای گفتن دارن یا صرفا داستان همون فحش دادن و رفتن هست آماده ام .
مرضیه گفت:
باسلام خدمت اقا سعید لطفا درمورد نگاه اسلام به زن وتعددزوجات وهمچنین حقوق نابرابری که دین شما برای زنان درنظر گرفته توضیح دهید خواهشن سفسطه نکنید
saeed گفت:
مرضیه عزیز بحث شما در تخصص من نیست ولی با توجه به انتهای کامنتتون عرض می کنم که وقت متخصصان رو هم نگیرید چون شما با توجه به جمله (( خواهشا سفسطه نکنید )) تصمیم خودتونو گرفتید در واقع شما عزیز من دنبال کسب مطلب نیستید دنبال تایید ذهنیات یا جدل با اعلامیات دارید
با تشکر
مرضیه گفت:
اوا چه حرفا یباره بگو چیزی نپرس دیگه بعدشم میشه بگی تخصصتون چیه
saeed گفت:
روانشناسی
saeed گفت:
روانشناسی و فلسفه
نانو گفت:
good
یک بی دین گفت:
سلامی دوباره به همه دوستان
اول از همه تبریک میگم به سخت کوشان مسلمان که دم به دم و لحظه به لحظه سخنان و کتاب های بزرگانشان را به روز میکنن، مهملات رو حذف می کنن، سعی می کنن جملات بی معنی و یا زشت و … را حذف کنند و …. این وسط فقط قرآن هستش که چون نمی تونن تغییر بدنش و کتابیه که کسانی حفظ هستن براش تفسیر جدید می نویسن و … (مثلا اگه شما چاپ جدید نهج البلاغه رو ببینید معنیش با نسخه مثلا 100 سال پیش کلی فرق کرده) و حتی این وسط سوتی های خیلی جالبی هم می دن.
مغلطه که ریشه در اصل اسلام دارد هم به کنار که مسئله ای هست که همه مسلمانان (و البته همه مذهبیان البته به مقدار به مراتب کمتر) به خوبی ازش استفاده می کنن.
یه مثلا: من یه متن واقعی که مایه طنز دارد رو نوشتن، بعد جناب کورش می گویند که بعد از خوندنش خندیدند، و بعدش سیندرلا (آن دختر رویایی) می یاد و می گه » بی دین عزیز ببین چقدریاوه گویی که حتا همفکر خودت کلی برات خندیده «. ببخشید ما مطلب طنز می نویسیم که دوستان بعد از خوندش بخندن، نه اینکه دینی بیاوریم که باعث خنده باشد و شود و البته باعث خون ریزی ها شود.
یا گفتید » شکوفایی علوم درزمان خلفای عباسی «، و من یه کامنت قبلترش گفتم که مثال عینی بزن، کدام شکوفایی؟ در هر قرن از تاریخ هر یک از کشور های غربی می شود کلی دانشمند و عالم بزرگ پیدا کرد، ولی در کل 20 قرن گذشته ما چند تا بیشتر نداریم و احتمالا شما می خوایید دلیل وجود همان چند تن را نیز اسلام بگذارید !!!
بعضی از دوستان از توهین حرف زدن، میشه بگید کی به کی توهین کرد ؟؟ !!!!
اینکه یکی به محمد بگوید لاف زن، خونخوار، زنباره، و …
اول از همها این ها هیچ کدام توهین نیست، مشاهدات تاریخی و صفات ثابت شده این آدمه.
و یه چیز دیگه اینکه شما به من بگید احمق، این توهین نیست، بلکه نظر شماست. و از نظر شخص من هیچ مشکلی نداره، اگه می خواید میتونید اینو به عنوان مشق شب تا آخر عمر، هر شب هزار بار بنویسید.
رهگذر عزیز از دکتر عبدالسلام که جایزه نوبل رو برنده شدن گفتن، ایشون اصلا تو. اروپا درس خوندن و همه کاراشون رو اونجا کردن وهیچ ربطی به یک سیستم اسلامی نداره، ایشون پرورش یافته یه سیستم غیر اسلامی هستن، هر چند مسلمون باشن. در مورد ایشون هم خیلی چیزهای دیگه هم هست که میشه گقت ولی اصلا بی خیال.
اصلاً فرض کنیم ایشون یه مسلمون واقعی بودن (نه همون جوری که من مسلمونم و احتمالاً کوروش و …) و اصلاً در همون پاکستان هم بزرگ شدن و تعلیم دیدن (هر چند اینطور نبوده). ولی مسئله اینه با این اسلامی که شما می گید که بایستی همه جوایز نوبل و …. اینا رو فقط مسلمون ها یا حداقلش بگیم اکثرش رو مسلمون ها می گرفتن نه اینکه فقط یک نفر.
حافظ شاید در بعضی از شعر ها چیز های گفته که شما فکر کردید مسلمون بوده، ولی دلایل نفی این قظیه رو مطمئن هستم که خودتون می دونید، و سایر شعرهاش. فکر نمی کنم یک مسلمون هیچ وقت همچین شعرهای بگه. منه نامسلمون چون تعصب ندارم، اگه پول بدن شاید شعر مذهبی براتون بگم، ولی شمای مسلمون که نباید همچین کاری بکنید.
چون ما تعصبی نداریم، و حماقت عده ای آدم به اسرار خودشان برامون مهم نیست، و اگه اینجا داریم بحث می کنیم به خاطر اینه که اونها و در واقع همان شما مسلمون هم یقه ما رو ول نمی کنید و انگار که به از فوت ما رو تو یه قبر می گذارن و شما هم در عذاب ما شریک خواهید بود، ول کن ما نیستید و ما سه انتخاب بیشتر نداریم: (طبق خود شرع اسلام، تاریخ، قران، و….)
1- مسلمان شویم
2- خراج گذار شما و در واقع برده شما شویم و شما حق تجاوز و …. داشته باشید
3- شما ما رو بکشید (و به خاطر این کار احتمالا به عنوان جایزه یک حوری اضافه می گیرید، و اگر زن باشید احتمالا بایستی یک نوکر خوشکل، ورزشکار، با ک..ر قابل تعویض در سایز های مختلف به صورت دلخواه)
…
persiansunix گفت:
آقا یا خانم بی دین : خودتم فهمیدی چی گفتی؟! عزیز من دین رو قبول نداری که نداری به تو چه ارتباطی داره که کی قبول داره یا نه. تو با بی دینیه خودت برو حال کن مگه ما حرفی زدیم . چرا حالا میخوای به بقیه گیر بدی؟!
نهایت تو درست میگی و ما اشتباه می کنیم ته قضیه چی میشه؟ اگه تو راست بگی ما میریم زیر خاک و میپوسیم تموم میشه میره پی کارش . خب ما تو دنیا اونجوری که دوست داشتیم زندگی کردیم بعدشم که دیگه خبری نیست پس در اینصورت ما مثل همیم با این تفاوت که تو بقول خودت بعد یه زندگی در نهایت درک و معرفت عمر سپری کردی و ما در نهایت جهالت . خب جوفتمون بعد مردن تموم میشیم میریم . حالا اگه ما راست بگیم و تو اشتباه رفته باشی که دیگه قصه فرق داره . ما بعد مردنمون با توجه به اعتقادمون جواب کارامون رو پس میدیم و تو هم همینطور . نمیدونم کدوممون بیشتر ضرر می کنیم اما دوستانه می گم زیاد خودزنی نکن. زندگیتو بکن . بالاخره یکی از این دو حالته.
یک بی دین گفت:
persiansunix عزیز:
کجاشو مشکل داری نفهمیدی؟
فکر نمی کنم من در حال خودزنی باشم و همچنین بله من دارم زندگی خودم رو در کمال خوشحالی ادامه میدم تا لحظه مرگ و یا همان پایان من.
اینکه میگید گیر نده، من نیستم که گیر میدم. این اسلام و مسلمان ها هستن که گیر میدن.
من نمی خوام اگه جای یه فرمی پر کردم، دین رو بنویسم اسلام، یعنی نمی خوام اصلا ازم به پرسند. دین یه مسئله کاملاً شخصیه، و ربطی به کسه دیگه ای هم نداره.
و یا اگه جای هم لازم بود من دینم رو تعیین کنم یک گزینه به اسم بی دین یا کلمه ای با معنی مشابه هم وجود داشته باشه که من انتخابش کنم، و بعداً هم کسی نیاد گردن من رو بزنه، چون مسلمان زاده هستم و بگه این مرتد هستش، باید کشته بشه.
سیندرلا گفت:
اقای بی دین انگاردوست داری هی بحثو کش بدی اینکه جایی دینتو ازت سوال میکنن به ما ربطی نداره میگی اسلام تمدنی نداشته وازاروپائیها دم میزنی گویا نمیدونی بیشترین وحشی گریها رو همین اروپائیها داشتن شایدم اینم مثل تمدن اسلامی منکری دراون صورت تواساسا با حقیقت مشگل داری …اگربحث جنایت واون چیزایی که شما به اسلام میبندین باشه حتا اگرحرفای شماروهم قبول کنیم با یک مقایسه ساده بین جنایات ووحشیگریهای ملتهای دیگه با مسلمین بازم مسلمین سربلندن ….اما اگه مشگلت با توهین به محمدوعلی وقران حل میشه بشین تا اخرعمرت فحش بده وتوهین کن تورو به خیر ومارا به سلامت …درضمن اگه به دختر بودن من دل خوشی پس خوش باش
یک بی دین گفت:
خانم سیندرلا
اولاً بحث اروپا و آمریکا در مورد علم بود نه وحشی گری، چرا دوباره مغلطه.
بعدش در مورد وحشی گری مقایسه اسلام و مسیحیت باید باشه نه اسلام و اروپا.
در مورد اسلام وحشی گری که کرده، الان رو اصلا هیچ زمان خود محمد هیچ دینی نکرده. ولی در مقابل مسیح یا همان عیسی اصلاً همچین کاری نکرد و حتی زمانی گه مسئله جان خودش بود باز هم کوتاه اومد و جانش رو فدا کرد اما نذاشت جنگ راه بیفته و به طرفداراش گفت آروم باشن و این جوری بهتره. حتی با کسی اونو لو داده بود به آرامی و نرمی برخورد کرد.
حالا اینو مقایسه کنید با آدم کشی ها و چپاول های محمد.
حالا اگه بهدش کسایی به اسم مسیحیت وحشی گری کردن اصلا ربطی به مسیحیت نداره چون همچین چیزی در دینشون نیست.
اما در اسلام اگه وحشی گری میکنن، مسئله در خود اسلامه، و حتی خود محمد این کار رو کرده. مسلمان ها هر وحشی گری هم بکنن شبیه اونو خود محمد هم انجام داده.
و یه چیز دیگه در هیچ زمانی مسیحی ها وحشی گری های مسلمان ها رو نکردن، نه در اون حد.
یه چیز دیگه هم جا نمونه، چه ربطی به دختر بودن شما داره، من منظورم اسمتون بود. و همینه اینا نشون میدن که برای چی این مسئله غیر قابل درکه.
آرش گفت:
یه چیزی هست که چون پیامبر تا جوان بود با یکی همسن مادرش ازدواج کرد بعد که پیر شد تازه قدرتمند و… شد عشق پیری هم که معلومه آخرش چی میشه از دختر9 ساله تا زن 100 ساله فرقی نداره
سیندرلا گفت:
اقایی که ادبیاتت هم ضعیفه مشخصا چیزی ازتاریخ نمیدونی …تاریخ نشون میده هرچندصباحی ملتی پرچمدارتمدن بوده اند وبدون شک تمدنهای مختلف تاثیرات زیادی برملل وحشی ویا بی تمدن گذاشته اند حرکت اروپائیان بسوی علم وتمدن نیز متاثر از همجواری با مسلمانان بوده است چنانکه نمونه های بارز ان را میتوان دراندلس مشاهده کرد …..اتفاقا وحشیگری مسیحیان را هم میتونی تو همین اسپانیا پیدا کنی که چطور وحشیانه با مسلمانان روبرو شدند …دوست عزیزاگرچیزی از تاریخ نمیدونی مشگل خودته جنایات ووحشیگری مسیحیان انقد زیادبوده که قابل مقایسه با مغولها هم نیستند ….اما درمورد مسیح اولا رسالت مسیح متفاوت از محمدبوده ..دوما مسیح قدرتی نداشت که بخواد درمقابل رومیان قدرتمند ایستادگی کنه وطبعا کسی که نه حکومت داشته نه پشتوانه ای که بخوادبشون تکیه کنه قابل مقایسه بامحمدنیست …..والبته همونطور که قبلا گفتم شما میتونید تااخرعمرتون تهمت زنبارگی وهرچیز دیگه ای که دلتون میخوادبه محمدواسلام بزنید مارا با شما کاری نیست
سیندرلا گفت:
http://www.seemorgh.com/culture/default.aspx?tabid=2488&conid=38001…اثارشکوهمندمعماری اسلامی دراندلس
سیندرلا گفت:
http://www.seemorgh.com/culture/default.aspx?tabid=2488&conid=38001
یک بی دین گفت:
سیندرلای عزیز شما واقعاً آخر مغلطه اید.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%84%D8%B3_%28%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%29
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%84%D8%B3_%28%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%29
همان طور که می تونید در سایت ویکی پدیا ببینید، معماری این شهر برگرفته از معماری مراکشی هستش و اصلاً هیچ ربطی به اسلام نداره. اسلام و چه به معماری، همون بره قتل و چپاول خودشو بکنه، چیکار داره به کاره آدم حسابی ها.
و این نشون میده که شما تا چه حد به تاریخ مسلط هستید، و اصلاً مغلطه نمی کنید، و حتی کپی پیست تتون تا چه حد حرفه ای هستش.
و یه چیز دیگه اینکه مسیح قبل اینکه خودش رو تحویل بده، جمعیتی باهاش بود که چند برابر نیروی های رومی بودن، و تازه خیلی از سرباز ها و حتی افسران رومی با مسیح بودن و در مقابلش کاری نمی کردن و فشار اصلی از طرف مذهبی ها مقابل بود. و این مسیح بود که خودشو تسلیم کرد و یا نه جنگ، حتی حاظر نشد فرار کنه و قایم بشه، شبیه کاری که محمد کرد.
حتماً تمدن یونانی ها هم پیشاپیش از اسلام بوده (محمد قبل از اینکه به دنیا بیاد زمانی که هنوز اون دنیا بوده، گوزیده، بوش امده خورده با یونانی ها و اینا صاحب کمالات شدن، و همچنین ارسطو و سقرا.. )
من در مورد خیلی ها فکر می کردم که پررو تشریف دارن، ولی فکر کنم باید تجدید نظر کنم و معیار هامو یکم تغییر بدم.
سیندرلا گفت:
اقاجان شماانگارخیلی شوتی تمدن اسلامی نتیجه تلاش وهنر همه ملل مسلمان بوده وماهم نگفتیم تمدن اعراب ..اما درمورد مسیح بنظرم اینم ازون توهمات شماست خواهشا دست بردار من دیگه با امثال تو بحثی ندارم
کورش گفت:
بر تو و پیروانت لعنت ای حرامزاده
یک بی دین گفت:
تمدن اسلامی، کدوم تمدن؟
شما واقعاً نمی خواید از رو بروید وبی خیال بشید.
به من میگه که شوتم !!!!!!!!