شاید شما یادتان نباشد، دوران نوجوانی ما پدیده ای وجود داشت به نام «مزاحم تلفنی» و بسیار هم رایج بود. مردم بیکار بودند و شماره ها هم مثل امروز قابل ردیابی نبودند. هرکس دلش می گرفت یا حوصله اش سر می رفت گوشی را بر می داشت و همین جوری الا بختکی یک شماره ای را می گرفت . مزاحمین تلفنی انواع و اقسام داشتند، بعضی ها مودب و خجالتی بودند و هر چند ماه یک بار زنگ می زدند، بعضی ها سمج تر بودند و اگر قطع می کردی باز هم زنگ می زدند. بعضی ها فقط دنبال گوش مفت بودند یا خوشمزگی می کردند ولی بعضی ها فحش می دادند و حرفهای رکیک می زدند،بعضی ها می گفتند: الو منزل آقای محمدی؟ خیلی ها هم فقط توی گوشی فوت می کردند یا صدای ماهی در می آوردند. کسانی هم که مورد مزاحمت قرار می گرفتند انواع داشتند، بعضی ها مدام می پرسیدند شما؟ شما؟ شما؟ بعضی ها تهدید می کردند که خط را می دهند کنترل کنند ، بعضی ها نفرین می کردند، بعضی ها هم اصلا حال می کردند و باطرف سر صحبت را باز می کردند و گاهی حتی کارشان به دوستی و ازدواج هم می کشید.
یکی از همین مزاحم ها درس بزرگی به من داد. پانزده سالم بود و پدرم جراحی سختی کرده بود و به سکوت و آرامش احتیاج داشت و مزاحم تلفنی سمجی شروع کرده بود به زنگ زدن های مداوم و بد موقع و سماجت آمیز، من آن زمان چیز زیادی از آدمها نمی دانستم. برای همین هم در نهایت سادگی ازش خواهش کردم که دیگر زنگ نزند. گفتم که پدرم عمل کرده و ما نمی توانیم سیم تلفن را بکشیم چون فامیل هایمان زنگ می زنند و نگران می شوند.اما باز زنگ زد. التماس کردم، خواهش کردم ولی فایده ای نداشت. هربار که گوشی را می گذاشتم دوباره زنگ می زد. صدای زنگ تلفن در خانه می پیچید و پدرم را از خواب می پراند و برای خودش معظلی شده بود . بعد از مدتی کار به فحش دادن رسید، فحش می دادم و لعنتش می کردم. می خندید و باز زنگ می زد و بیشتر هم می زد. خوب تقصیری نداشت مزاحم بود و بیمار. کسی که آن وسط مقصر بود من بودم.
روزی روی تخت دراز کشیده بودم و مجله ی آدینه ی پدرم را ورق می زدم – یادش به خیر چه مجله ی خوبی بود- رسیدم به مقاله ای که فقط تیترش زندگی مرا دگرگون کرد،عنوانش بود» منزلت سکوت «.انگار ناگهان پرده ای از برابر چشم من کنار رفت. بار بعد که مزاحم زنگ زد بدون آنکه حرفی بزنم گوشی را گذاشتم. باز زنگ زد، باز هم، چند روز مدام زنگ زد و من هر بار سکوت کردم و گوشی را بلافاصله گذاشتم.دیگر هرگز زنگ نزد.بعد از آن هم دیگر خانه ی ما مزاحم تلفنی سمج نداشت.
سعید گفت:
به طور همزمان منو یاد گاندی و عیسی مسیح انداختی.
کامبیز گفت:
1-آدینه مجلۀ خوبی بود. از شمارۀ یک اش که در قطع روزنامه منتشر شد می خوندم تا آخرین شماره که تعطیل شد.
2- یادمه همسایه ای داشتیم (بقول شما همساده) که وقتی پستی در وبلاگش میذاشت بخش کامنت نظراتش رو می بست. اون موقع به نظر میومد(البته فقط هم به نظر میومد) که هر کیو که ساز مخالف براش بزنه و سماجت کنه مزاحم میدونست. اما بتدریج که به منزلت سکوت پی برد اوضاع بهتر شد. یعنی بخش کامنت هاش بازمیذاشت ولی اغلب سکوت میکرد. فقط نفهمیدیم دیدگاهش نسبت کامنت گذاراش همون » مزاحمت» بود یانه. یادش بخیر آدم خوبی بود. حیف که از محلۀ ما رفتن.
نسوان گفت:
برخی از کامنت گذارها بلی و بیشتری ها خیر.ربطی هم به تایید و تکذیب ما ندارد. بعضی ها کاملا مشخص است که اشتباهی سر از اینجا در اورده اند و در سطح و مقیاس های این بلاگ نیستند و فقط می خواهند جو دوستانه ی محیط را بر هم بزنند. متاسفانه هم تا حدودی موفق شده اند و وقت بقیه ی دوستان به پاسخ دهی به ایشان تلف می شود. در واقع مزاحم ما نه. مزاحم بقیه کامنت گذارها هستن !
راستی فکر کنم این اولین کامنتی ست که شما برای من می گذارید.
خرزهره گفت:
باز فردا بیا بگو » هیچ کس لولیتا را دوست ندارد «.
ناشناس اصلی گفت:
کاملا درسته. برای کنترل یه رفتار نادرست که با هدف ناراحت کردن شما صورت می گیره، هیچ چیزی به اندازهء ignore کردن موثر نیست. این یکی از اولین درسهای تربیت کودکانه: اگه پدر و مادری می خوان بچه کوچیک شون، رفتار بدی (مثلا حرف بد زدن یا بازی در آوردن سر غذا و…) رو انجام نده، بهترین کار نادیده گرفتن کامل اون رفتاره. اگه بچه ببینه که رفتارش دیگه در پدر و مادر هیچ واکنشی رو ایجاد نمی کنه، خیلی زود اون رو کنار می ذاره چون دیگه «پاداش»ی که مورد انتظارش بوده (یعنی عصبانیت و واکنش پدر مادر) رو نمی گیره. جالبه که این موضوع در بزرگسالی هم صدق می کنه: مثلا وقتی رییس جمهور محبوب کشورمون بحث شیرین هالوکاست رو شروع کرد (اون قسمت زیر سوال بردن وقوع هالوکاست، وگرنه به نظرمنهم دلیلی نداره فلسطینیها تقاص هالوکاست رو پس بدند)، بلافاصله با واکنش تند کشورهای دیگه روبرو شد (یعنی «پاداش») و حسابی تشویق شد که این موضوع رو ادامه بده، در حالی که اگه حرفای مهمل ایشون کاملا نادیده گرفته می شد، اونهم خیلی زود این موضوع رو کنار می گذاشت… نادیده گرفتن کاری که برای ناراحت کردن شما انجام می شه، طرف رو کاملا خلع سلاح می کنه.
hashemi گفت:
طنز جدید
http://www.freelast.blogfa.com
دلفین معشوق گیتی گفت:
اه خواهش میکنم منو اینجوری تنبیه نکنید لولو جان چیزی که منو وادارمیکنه بیام تو وبلاگت اون ممه های باحال که گذاشتی سر درعالم بارها وبارها پای این وبت جلق زدم گناهش گردن شماست درضمن معضل نه معظل بی سواد
آرش کمانگیر گفت:
دقیقا همینطوره که میگی هر چند گاهی اوقات رعایتش خیلی سخت میشه
تيبا گفت:
اين سبك مغزان كه مي بيني
مگسانند گرد شيريني:)
جالبه كه بعضي هاشونم فقط ساز مخالف نمي زنند تا يه جاهايي با نويسنده و بقيه همراهي هم مي كنند اما از يه جايي رشته كار از دستشون در ميره و چهره واقعي خودشونو نشون ميدن….هر دفعه بايد ازشون بپرسي دستتو نشون بده ببينم آقا گرگه كه نيستي؟ در صورتي كه هست !…از يه جاهايي هم يه دفغه لحن گفتاريشون شبيه هم ميشه…انگاري هدايت كنندشون يه نفره…يا شايد همون يه نفر خودشه كه همه كامنتهاي خاص رو مي نويسه…اينهمه پشتكار رو اينا براي آباداني كشور به كار برده بودند تا براي حذف مخالفينشون ؛ در عرض اين سي سال اگه در حد كره جنوبي نبوديم ديگه كمتر از مالزي هم نمي شديم…هرچند در كلام هاله نوري نژاد؛ الان ما تنها قدرت برتر جهانيم و تو همه استانداردها اوليم مثل آزادي مطلق و اقتصاد كامل و…..اما در عمل شير يارانه اي مونم چيني يه !
گیتی گفت:
لولیتا جان…
حرف شما کاملا متین…منزلت سکوت به جای خودش… پوست کلفتی شما و ما و دیگران هم به جای خودش.. بی اهمیت بودن این حرفها هم هکذا… اما نه همیشه، جامعه ی مدنی همینه دیگه ، حوصله مون سر میره خوب… والله !
راستش دیشب و با اون پست شما، این سکوت عجیب فراگیر جامعه مثل چکش می کوبید توی مغزم… گاهی اوقات واقعا نمیشه… یاد اون دوستمون افتادم که از ابهر می کوبید برای یک روز می اومد تهران…یادته ؟
این عزیز دل برادر هم که بالاخره فکر کنم تصمیم خودش رو گرفت چی باشه ! بد هم نیست » دلفین معشوق گیتی » ، نشون میده دوست داره باهوش جلوه کنه خیلی و دلفین باشه نه ماهی قرمزو مثل ماهی مبارز دهانش رو هی باز و بسته نکنه…. ضمنا با اضافه کردن اسم بنده به شناسه خودش هم اعتباری کسب کرد که می تونه ادعا کنه یکروزی روزگاری تونسته با من هم کلام بشه 🙂
از دید ماهیت و دلیل وجودییش اینجا و حضورش هم خودش اعتراف کرد چرا اینجاست، دیگه افاضات عالمانه بی در و پیکر در جهان هستی نمی پراکند، اومده بخاطر عقده های جنسی اش،… میگه هدر این وبلاگ سر در عالم اش است !.. فک کن!
الان هم باور کن خیلی خوشحاله !! … چه خوب !
خوب با اجازه من باید بروم و به منبری دیگر برسم…. صلوات !
دلفین معشوق گیتی گفت:
گیتی جون عزیزم خودت گفتی عاشقمی منم با همین حرفت حشری شدم رفتم تو توالت به یاد تو جلق زدم چرا به حرف لولو گوش نمیکنی ومنزلت سکوت رو برای خودت دست وپا نمیکنی مگه نشنیدی میگن یا سخن سنجیده گوی یا خموش ازینکه با من لاس میزنی جیگرم حال میاد خیلی دو.س دارم بو کنمت عزیزم دمکراسی واقعی همینه منم حق حرف زدن دارم
گیتی گفت:
🙂 بپا سکته رو نزنی فقط !
اکثر برادرهای باتون به دست و قمه کش و زنجیر بدست هم دیدگاه شما رو دارشتند و دارند… خانم ها و دخترهای مردم رو توی خیابون با همین حرص شما کتک می زدند…
مشکل شما گمونم توی همون توالت حل بشه…همونجا بمون !
درحسرت تیبا جون گفت:
تیبا جون همه اینایی که با این نسوان همراهی میکنند ازروی چاپلوسیه این بیچاره ها فقط میخوان همرنگ جماعت باشند درضمن فکرکنم مغزمن ازتو سنگین تره کاش توهم یک جمله سکسی میگفتی تا بتونم تورو تو خیالاتم تصور کنم ودرفراقت شومبولموبه گریه بندازم
دلفین معشوق گیتی گفت:
خب اگه بدت میاد توی توالت از تو یاد کنم ایندفعه میرم تو حموم به شرطی که تو هم یک جمله سکسی توپ بگی که ارزش حموم رفتن رو داشته باشه درضمن عزیزم چرا شما با هرکی درمیفتید انگ بسیجی بش میزنید خوشگله انقدر عصبانی شدی که داشتندرو دارشتند نوشتی من چطور دلم میاد ملوسکایی مثل تورو بزنم اونم با باتون من اگه خواستم بزنم با شومبولم میزنم تو باسنت که نرمترین جای بدنه عزیزم میدونم ازمن دلخوری اما یادت باشه دمکراسی یعنی همین که طاقت حرفای همو داشته باشیم نه اینکه انگ بسیجی وباتون به دست به همدیگه بزنیم
گیتی گفت:
وای چقدر آگاه…چقدر دانا…چه بینشی …چقدر جهانشمول …چقدر حاضر جواب !
باشه….انگ باتون به دست بهت نمی زنم…ولی خداییش تو چی هستی ؟ یک کم فکر کن ! اصلا هیچوقت فکر کردی ؟
همه ی وجودت و ابزار دفاعی ات که اندام های تناسلی ات و اسافلته که بنده ی خدا !
به حرمت اینجا دیگه جوابت رو نمی دم… متاسفانه نمیشه دیگه ! پاسداری از حرمت اینجا هم برای من مهمه راستش !
دلفین معشوق گیتی گفت:
صنما با غم عشق تو چه تدبیرکنم -تا به کی درغمت ناله شبگیرکنم –دل دیوانه ازان شد که نصیحت شنود -تا مگرش به سرزلف تو زنجیرکنم عزیزم ازکدوم حرمت حرف میزنی حرمتی که با پاره شدن کاندوم معشوقه نسوان پاره شد یا حرمتی که برای عقاید دیگران قائلید گیتی جون چیزی که توی این وبلاگ نیست حرمته
گوقمان گفت:
گیتی یا این دلفین رو از برق بکش یا اگه نمیشه با بیل خاموشش کنیم
من شخصا کوچکترین اعتقادی به دموکراسی ندارم و برخورد قهری هم بلدم اگه تو میخوای حرمت نگه داری خودم یه کاریش کنم؟؟؟
نسوان گفت:
حالا هی جوابش رو بدین! بیا! خوب عزیزان من جوابش رو ندین! گوشی رو بزارین. دیگه به چه زبونی باید گوشی رو داد دستتون؟
قربونتون !
گوقمان گفت:
آخه بعضی وقتا همین سکوتمون کارو خراب کرده دیگه
جواب نمیدیم فکر میکنن لالیم
ولی چون اینجا خونه ی توئه، چشم
لال میشم
خواهر گیتی تو هم گلاب به روت لال شو
ناگهان بالتازار گفت:
@ دلفين بي ادب
من با لب لبانت كاري ندارم ولي خودت موقع نوشتن حس نكردي وزنش ايراد داره؟؟؟
درستش اينه :
صنما با غم عشق تو چه تدبير كنم
تا به كي در غم تو ناله شبگير كنم
دل ديوانه از آن شد كه نصيحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجير كنم
فقط جهت استحضار شما و آن دسته از علاقه مندان كه ممكن بود شعر را به غلط در حافظه ثبت كنند عرض شد !!!
خسته گفت:
ناگهان جان با عرض پوزش و به همان دلیل که ممکنه شعر به اشتباه خونده بشه و اینا ،باید بگم …بگم؛
درست این مصرع اینست که؛ دل دیوانه از آن شد، که نصیحت نشنود(nashenod)
یعنی نصیحت نشنید، از دست رفت، حالا با زلف تو می خوام زنجیرش کنم.
دکتر کدکنی مقاله زیبایی در مورد طنز در اشعار حافظ دارد. یکی از این انواع هم کاربست متناقض معانی است.
اینجا هم می گه اگر چه نصیحت نشنید و از دست رفت، باز تو دل منو بردی و من می خام با زنجیر زلفت اونو مهار کنم. می بینی این آدم عاشق عاشق شدنه(بقول ویول مازوخیسته) یعنی برای اینکه دیگه از دست نره می خام به زلف تو ببندمش. یا شاید چون بالاخره این دل می ره چه بهتر که اسیر دام تو باشه.
زیاده جسارت
دلفین معشوق گیتی گفت:
کی میگه مرده ها نمیگوزند
rahgozar گفت:
خواستم به شوخی واست بنویسم که مگه زمان نو جوانی شما تلفن اختراع شده بود؟
گفتم خستهای وتو کم حوصله بهت بر میخوره،
چند وقت پیش یه پستی بود در رابطه با سیگار منم مطلبی نوشتم سام عزیز لطف کرد پاش یه امضا گذشت شرمند شدم یادم رفت جواب هم درد قدیمیرو بدم به جاش واسه شما و سام یه لینک میزارم
برگ سبزی تحفه درویش
Sam گفت:
impressive
ناشناس گفت:
jahanezan.wordpress.com/2010/10/22/tanin-667
jahanezan.wordpress.com/2010/10/22/tanin-666
jahanezan.wordpress.com/2010/10/19/tanin-658
100 میلیون زن در جهان گم شده اند!
زنان آسیا قربانیان تبعیض بیشتر و خشونت شدید تر
ده كشور برتر جهان براي زنان
omid5 گفت:
خانم دکتر نویسنده محترم از اینکه اینجانب و یا بعضی ها اسباب آزار شما را فراهم نموده بسیار متاسفم.
حتما خود به خوبی آگاه هستید که دگر آزاری (سادیسم) یک بیماری روانی است و در آن فرد آزار دهنده (سادیسمی) از رنج و ناراحتی فرد (و یا موجود) مورد آزار لذت برده و این رنج مورد اسباب مرحمت و شادی ذهنی فرد آزار دهنده میشود. دقیقا به همان صورتی که خود در این پست اخیر مطرح کردید در مورد مزاحم تلفنی خودتان.
ولی قبل از هرگونه قضاوت در مورد افراد دیگر بد نیست که ما هم نگاهی به رفتارهای خود بیاندازیم و ببینیم که آیا در رفتارهای ما نشانی از لذت بردن در آزار دیگران هست و یا نه؟ آیا ما خود هم به نوبه خود نوعی دیگر آزار (سادیسمی) هستیم ؟
آیا خود شما در زمانی خاصی مردان ضعیف را در وضعیت دشواری قرار ندادید و از نا امید شدن آن انسان بیچاره لبخند استهزا بر لبان شما نقش نبست؟ نگاهی به لینک زیر بیاندازید:
https://nesvan.wordpress.com/2010/05/31/%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d8%a8-%d9%82%d8%af%d8%b1%d8%aa-%d9%88-%d9%be%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d9%88-%d8%ae%d8%af%d8%a7%d8%af%d8%a7%d8%
af-%d8%b9%d8%b2%db%8c%d8%b2%db%8c/
آیا شما به اقرار خودتان ابتدا مقدمات سکس را فراهم نیاورده و بعد تحت اثر الکل مرد بیچاره را تا دم در خانه تان کشیده و بعد با تحریک کردن مرد بیچاره (به گفته خودتان) درب منزل را به روی وی بسته و او را روانه راه خودش کرده اید؟
میدانم وقتی که نگاه درمانده مرد مست و زیر فشار جنسی را دیده اید حتما لبخند رضایت بر گونه هایتان نشسته و از درماندگی یک موجود دیگر بسیار خوشحال شدید. همانطور که در قسمت کامنها با دوستان جون جونی بر حال زار مرد بیچاره خندیده اید. خانم دکتر من (با عرض معذرت) اسم این کار شما را دگر آزاری (سادیسم) میگزارم. اگر قصد همبخوابگی با کسی ندارید دلیلی بر آن نیست که فرد مربوطه را در ابتدا تحریک جنسی کنید . و مسلما هزار صد البته ، این تحت هیچ عنوان موضوع خنده داری نیست که با دوستان خود در اینجا در موردش شوخی میکنید و به ریش مرد بیچاره میخندید. درماندگی مردان اینقدر برای شما خنده دار است؟
متاسفانه عمق دگر آزاری (سادیسم) شما ( با عرض معذرت) تنها به اینجا ختم نشده و اشکال بسیار بدتری به خود گرفته. برای مثال رجوع کنید به گفته خودتان :
نسوان
هم می شناختمش و هم دوستش داشتم. اصلا مگه میشه با کسی که نشناسم بخوابم؟ بدون اینکه جواب آزمایش خون و تست های بیماری های مقاربتی اش را به چشم خودم دیده باشم؟
حاشا و کلا…حاشا و کلا
می دونی من چند نفر رو بردم ازمایشگاه بیمارستان آتیه تست اچ ای وی؟ نرس اونجا دیگه منو می شناخت. اگر می خواستم کمیسیون بگیرم الان اونجا سهام دار بودم. یادش به خیر. آخرش هم با هاشون نمی خوابیدم اونها هم می گفتن: دیوانه پس چرا ما رو بردی آزمایش ما خون دادیممممم . شاید یک بار یک پستی بنویسم در این خصوص کمی بخندیم.
درپست:
خانم دکتر محترم این صورت آزاز دادن انسانهای دیگر(مردان) مصداق نمونه سادیسم است . سادیسم که فقط مزاحم تلفنی شدن و کامنت گذاشتن نیست.
شما که ماشالله دکترید و میدانید بر اساس اصول اخلاقی پزشکی هیچ انسانی را نبایید تحت هیچ آزمایش پزشکی قرار داد مگر آنکه نسبت به اهمیت نتایج آزمایش اطمینان کامل داشته باشیم. فکر نمیکنم این عمل بسیار زشت شما در مورد جند مرد ضعیف مورد تایید هیچ انسان شریفی باشد. شما به اقرار خودتان و دوستان شما از درماندگی چند انسان دیگر لذت برده و شاد شدید.و فاجعه کار در این است که این درماندگی انسانهای دیگر را موضوع جوک و خنده با دوستان خود قرار داده اید!!!
خانم دکتر محترم ، قدیمی ها یک مثل داشتند و میگفتند ، هر آنکس که نسیم بکارد، توفان درو خواهد کرد.
شما انتظار نداشته باش که در این وبلاگ هر چه که از ذهن مبارکه برآمد در تحقیر جنس مرد ( مخصوصا مردان رشید ایران زمین) بنظرت برسد بگی و کسی در مقابله ات حرفی نزد. شما با این افکار ضد مرد و فمینیستی دز حال کاشت تخم نفرت در دلها هستی پس انتظار کامنتها یی را هم داشته باش که با شما بد برخورد میکنند.
شما در حال سقوطی. فقط لازم است که به کامنتهای داده شده در اینجا نگاهی بیاندازی.درگیری و اختلاف را می بینی؟ آیا این همان چیزی است که ما آرزویش را برای تمامی انسانها داریم؟ سقوط اخلاقی را متاسفانه انتهایی نیست.
در پایان من دوباره تقاضای بخشش دارم اگر لغتی در این گفتار از حد ادب و احترام خارج شده بود.
omid666 گفت:
ديروز خونه ام بودم(يعني منزل تشريف داشتم)زنگ زدم به منزل(يعني دافي جونم)جواب نداد، دوباره Redialكردم، بازم فايده نداشته بود، شروع كردم به خوندن: گوشيو وردار تا صدات يه لحظه آرومم كنه، البته من انگليسيم خيلي فول توپه و انگليسي لايريكو خوندم
Taken Mobileto Answer Azizam
Till Your Sedat Relaxam Bokone
ولي هيچ رقمه فاز نميداد، اولش گفتم پاشم برم دندونامو مسواك بزنم ولي Oh My God به ذهنم رسيد با همون مسواك بيام مخ و ذهن شمارا Freshبكنمم و يه صفايي به شما فاشيستهاي آته ئيسم بدم.
واسه چي اون آقاهه رو تا دم بردي و انگوشت به كون و انترو منتر(Antar And Mantar) دم در ولش كردي، خودت خوشت مياد يه سوسيس هات داگ بهت نشون بدن و گشنه باشي و نذارن بخوري؟!!!
شما عوام پوپوليست و در پيت به اين كارا ميگوهيد صاديسم. در حالي كه فريد فرويد((Farid Feroidميگويد به اين كارها ميگويند فلاني كرم كون دارد(. نقطه سر خط)
و اونايي كه به حرف كرم درونشون(با كودك درون فرق دارد است) گوش بدن بهشون ميگن فلاني كرمش ميلوله يا اينكه فلاني ميخاره.
شماها همين روزا سقوط ميكنيد و فضاي اينترنت پاك ميشه و به قول معروف قديمي ها:
هرآنكه نخود لوبيا زياد بخورد گوز درو ميكند( يعني روم به ديوار به گوزيدن مبتلا ميشود)
حالا در پایان دوباره تقاضای بخشش دارم (I’m So Sorry) اگر لغتی در این گفتار از حد ادب و احترام خارج شده بود(. نقطه پايان)
آينده پژوه و آناليزور تيم آفتابه سازي قزوين
اميد666 |lool|
گیتی گفت:
🙂 هر دو تا مقاله تون من یکی را که ترکاند… شما چه عالم دانشمند آنالیزوری بوده اید ما خبر نداشتیم ها….
ناشناس گفت:
4كِرم 🙂
كشف و شهود شما به دليل برگزيده بودن از جانب خداي معبد پترا و حلقه ي معبد پترا كه به عنوان برات تحويل گرفتيد ناشي ميشه
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
.
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
.
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
– – –
اينجانب به حول قوه ي قلمي(ترجيحاً Duracell) و عنايات آقا سيدعلي به سبك بارباباپا يه مدته عوض شدم، انشاء الله عوضي نشده باشم!!!(شدم؟!!!)
.
لطف كائنات و گيتي مستدام (نقطه فينيش)
گیتی گفت:
راستی کجایی استاد…پیدات نیست !
اصلا تعجب نکن…من اینروزها همش در کار کشف و شهودم جان خودم…شناسه حدس می زنم و کلی مفتخر میشم به توانایی های ماورایی ملکوتی و اینا دیگه !
Light گفت:
امید 5 جان شما احیانا دادستان نیستی؟ پستهای این وبلاگ رو می خونی، موارد مشکوک به جرم و جنایت رو دسته بندی میکنی، در مورد هر مقوله ای هم بحث بشه یک سری از اون دسته بندیهات رو میکنی بعد حکم صادر میکنی! خدایی نکرده روم به دیوار نکنه سعید مرتضوی هستی!
خرزهره گفت:
امید آقا! حتمن خودت میدونی زنهای ایرونی دوست دارند رول قربانی رو بازی کنند . لزومی هم ندارد این پست ها رو رویداد حقیقی فرض کنی. به قول میلان کوندرا داستان های من امکانات من هستن که تحقق پیدا نکردن. پیشنهاد میکنم از زاویه دیگری بخونی. من خودم با دید » بررسی ساختار شناسی ذهن توسعه نیافته» میخونم. باور کن اینجوری بیشتر حال میده.
omid5 گفت:
خر زهره جان من هم با این گفته موافقم که اکثریت حرفهای زده شده در اینجا(گفته شده از طرف نویسندگان محترمه) هیچ گونه پایگاهی در حقیقت نداشته و فقط تراوشات یک و یا چند فکر منحتط است. متاسفانه من امیدی به رعایت اصول عقل و منطق در پیش این نویسنده محترم شاید ندارم و احتمال آن را خیلی کم میدهم.
دلیل من از نوشتن این ستور این است که قضاوت را به خوانندگان هوشیار بسپارم. بگذار این مردم باشند که با تکیه به عقل خود قضاوت کنند که کدام حرف با عقل و منطق و عطوفت انسانی بیشتر سازگار است.
من دلایل خودم را برای خوانندگانعزیز فکر میکنم با نهایت ادب و احترام بیان کردم. حالا قضاوت با ایشان است.
Light گفت:
امید 5 جان: اولا ستور نه سطور! ستور به معنای چهارپاست! دویما فرض بگیر اینجا دارالمجانین هست و ما هم یه مشت دیوونه که از فضای خل خل بازی اینجا لذت می بریم و با گپ زدن با هم حال می کنیم. حالا اگر شما مثلا عقلا که ادعا می کنید آب خوردنتون هم بر اساس عقل و منطق و استدلال و استنتاج و استقراء هست، خوب چرا انقدر با اومدن به این دارالمجانین خودت رو زجر میدی برادر؟ با یک خداحافظی همه رو خوشحال کن خوب!
Sam گفت:
شیخ اجل، در گلستان فرمایند:
زبان بریده به گوشه ایی نشسته صما بکم(somon bokem)
به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم
Canto گفت:
Telefon zang zad. Be sa’at negah kard. Dorost dah bud. Midanest ke bayad gushi ra bardarad. Gushi ra bardasht. Sedaye ashena an taraf e khat mesl e har shab goft: «Faghat mikhastam salam konam. Shebetun khosh.» Gushi ra gozasht. Mesl e hamishe. be yad avard ke jayi chizi dar bareye manzelat e sokut khande ast. Digar adat karde bud. Har shab dorost sar e sa’at e dah. Bi azar bud. Faghat salami mikard o hamin. Digar adat karde bud. Ba khod fekr kard agar yek shab zang nazanad chizi kam khahad dasht. Az in fekr khandeash gereft.
Be sa’at negah kard. Nim sa’at az dah gozashte bud va hanuz zang nazade bud. in cheharomin shabi bud ke zang nemizad. Delband e zang zadanash nabud, vali kami negarn shode bud. Chand mah bud ke zang mizad? Be tor e daghigh nemidanest . Vali in ra midanest ke hamishe dorost sar e dah zang mizad, bedun e yek daghighe pas o pish. Che be sarash amade? Gheyr e momken ast ke khaste shode bashad az in kar e bihude. be poshtkarash etminan dasht. Hatman barayash ettefaghi oftade. Ba khodash goft khoda konad ettefagh e khubi oftade bashad.
Panj daghighe be dah mande bud. Az sa’at e noh va shayad pish az an delshure dasht. Alan yek hafte bud zang nazade bud. Faghat negarani nabud. Ehsas mikard chizi kam darad. Fekr mikard be ahang e sedayash niaz darad: «Shabetun khosh.» Sedayash garm o gira bud. Be afkar e khodahs khandid. chand sanie bishtar be dah namande bud. Sa’y kard be telefon negah nakonad. Ruzname ra bardasht va an ra negah kard bedun e anke bekhand. Yek martabe az ja parid. Sedaye zang e telefon bud. Ghalbash be sheddat mizad va az in shegeftzade bud. Gushi ra bardasht va ba sedayi larzan, barasks e hamishe, goft: Alo. Sedayi az an taraf goft:» fghat khastam salam konam. Shabetun khosh.» Goft: «Na , sabr konid. Haletun khube?» Seda goft : «Agar ham khub nabud alan ke hal e mano porsidin khub shoda.» Nafasi be rahati keshid va labkhandi zad. Midanest ke nemitavand mesl e hamishe be rahati gushi ra begozarad.
نسوان گفت:
Canto jaan
منو یاد سینما پارادیزو انداختی…
و عجیب ترین داستان عاشقانه ای که آن پیرمرد برای پسرک تعریف کرد.
داستان عاشقی که شاهزاده خانوم وعده کرد که اگر صد شب زیر پنجره اش بخواند مال او شود. و آن عاشق 99 شب زیر پنجره امد و از شب صدم دیگر
پیداش نشد.
آخ که عشق جز همین بازی های ترسناک و بی رحمانه با دل هم دیگر نیست…
و با این همه
عشق چیز مقدسی است
Canto گفت:
Thanks Nesvan jan. Faghat baraye ettela› credit e in dastan be man nemiresad, in ra vaghti kheyli javan budam shenide budam ke ehtemalan shoma ham shenide budid. I hope you don’t mind ke az safhe-ye shoma baraye boruz e hess e dastan-nevisiam estefade karda. Be har hal shayad behtar az estefadei bashad ke ba’zi digar az dustan mikonand.
مریم گفت:
چه بامزه! منم تجربهی شیرین! مزاحم تلفنیهای اون موقع رو دارم. اتفاقاً من خیلی زود فهمیدم که روش برخورد با این جماعت چطور باید باشه. 11 ساله بودم که داییم عروسی کرد. عروسیشونو تو یکی از واحدهای ساختمان ما که خالی بود برگزار کردن. روز عروسی همه رفته بودن آرایشگاه و من و مادربزرگم مونده بودیم خونه که یهو تلفن زنگ زد. گوشی رو که برداشتم صدای یه آقایی بود که میگفت سلام، من محمدم! منم از اونجایی که دیگه خیلی متبحر بودم در برخورد با مزاحما سریع قطع کردم و بعد هم هر چی تلفن داشتیم از برق کشیدم و گذاشتم تو کمد! هر چی هم مادربزرگ بیچارم التماس میکرد که خیلیها ممکنه زنگ بزنن کار واجب داشه باشن گوشم بدهکار نبود. 😀 خلاصه بعداً معلوم شد که طرف عموی شصت و اندی سالهی مامانم بوده و از قضا کار واجبی هم داشته! حالا چی بوده که من صدای یه مرد مسن رو مزاحم تلفنی تشخیص داده بودم بماند! از قدیم گفتن آدمو سگ بگیره ولی جو نگیره! 😀
من موندم تو کف یه سری از این برادر خواهرای محترم کامنتگذار که هر روز میان مینویسن وبلاگتون افول کرده! تنزل کرده! حرمتشکنی میکنید! نوشتههاتون هرزهنگاریه!!!! و ….. خلاصه از این دست نوشتهها! بعدم روزی ششصد بار میان سر میزنن که یه وقت کامنتی مطلبی چیزی از دستشون در نره!!!!! یکی نیست بگه خوب خواهر من، برادر من مگه خودآزاری داری هر روز پا میشی میای این مطالب هجو و سطح پایین میخونی پاش هم قد یه طومار نظر میذاری؟! خوب این کارو نکن با خودت….. اینطوری کارت به بستری و اینا میکشهها!!! البته برای ما بدم نمیشه…. نظرات نغز و بدیعشون مارم سر حال میاره…. 🙂
عادل گفت:
خیلی خوبه اگه بشه سکوت کرد! ولی واقعاً بعضی وقتها سخته! وقتی همین طور گذرا بعضی از این کامنتها رو میدیدم، دیدم خیلی اعصاب میخواد در برابرشون سکوت کردن! البته لازمه اش یه بلند نظریه که اصلاً نبینیشون؛ نشنویشون و نخونیشون! یعنی اونقدر بالا بری که اونها کوچیک بشن و به چشمت نیآن …
یه مثل قدیمی هست که همیشه جوونکهای عشق لات برایی که سری تو سرها در بیارن، میرفتن دم خونه گنده لاتهای شهر … که اینها از خونه بیآن بیرون و اینها بهشون گیر بدن و یه کتکی بخورند و بعد هم بگن که کتک خورده فلانی هستیم؛ کتک خوردن از اون گنده لات برای این جوونکها افتخار محسوب میشد! برای همین هم این آقایون محترم گنده لات گاهی از راه پشت بومها و طوری که دیده نشن از خونه می اومدند بیرون چون حوصله درگیری نداشتند ….
این هم حکایت بزرگمردانی که بچگیهاشون رو در مستراح مدرسه واسه ناظم فحش مینوشتند، پیشرفت کردند …میآن تو وبلاگها دری وری میگن ….
نسوان گفت:
عادل جان عزیزم
همان قدر که دیدن به نوبه ی خود یک موهبت است
ندیدن هم کیمیاست!
آرام گفت:
ولی اون مزاحم تلفنیهای قدیمی مزاحمتشون در بدترین حالت هم از انواع جهش یافتهٔ (!) امروزی کمتر بود ها
آرام گفت:
زن از ساعت هفت شب منتظر تلفن بود، هميشه اين موقعها زنگ میزد. بار آخری چهار روز پيش بود. زن گفت: آقا! لطفا تلفن نزنید، مزاحم هستيد… زن از مرد خوشش میآمد. مرد از زن خوشش میآمد. مرد رعايت كرد. فكر كرد مزاحم است و دیگر زنگ نزد…
مبارز گفت:
من انتظار جواب دادن از کسی ندارم من فقط مثل خودتون رفتار میکنم شماها فکرمیکنید تافته جدا بافته اید فکرمیکنیدخیلی متمدنید ازبالا به مسائل نگاه میکنید درنهایت بی شرمی به هرکسی که خوشتون نیاد توهین میکنید فکرکردی چون خانم دکتری اگه باشی میتونی برای هر دردی نسخه ای بپیچی اونم ازنوع فمنیستیش چطور شما میتونید هرچی دلتون خواست بگید اما به دیگران که میرسه دیگه تحمل نمیکنید چرا چون فکرمیکنید فقط خودتون میتونید دیگران را مچل کنید نه عزیز دل این خبرا نیست علت این سو تفاهم که براتون پیش اومده بعضی ازهمین کامنت نویسای دغلبازن که هرمزخرفی رو از طرف تو تبدیل به یک شاهکار هنری میکنند وتوی بیچاره هم روزبروز بریاوه گوئیهایت میافزایی چه باک وقتی عده ای تشویق میکنند وکسی هم ایراد نمیگیره اگرم یکی اومد ساز مخالف زد همین دغلبازا میریزن سرش نه جون دلم من ازکسی پاسخ نمیخوام فقط میخوام حرفمو بزنم و دلم میخواد کامنتای منو حذف نکنی وبقول خودتون اصلا منو نبینید
ناگهان بالتازار گفت:
نصيحت گوي رندان را كه با حكم قضا جنگ است
دلش بس تنگ ميبينم ، مگر ساغر نميگيرد ؟؟؟؟؟؟
Canto گفت:
Dust e mobarez,
Hame chiz ro kheyli siah mibini. Dusti dashtam ke migoft man adam e khub o adam bad ro nemifahmam. Har kas ye characteri dare ke be hezar amel e mohiti va gheyre bastegi dare. Man alan in ro mitunam befahmam. In jam’i ke inja matlab minevisan ya comment mizaran ham edde’a nadaran adamaye perfecti hastan. adamayi hastan har kodum ba ye character e be khosus. Kollan neveshte haye inja ro dust daram, ye tanz e ghashangi daresh hast. Chaplus o daghalbaz ham nistam. Agaram ye ruz dige khosham nayad ya kheyli gereftar basham dige sar nemizanam. Fekr nemikonam Violetta ya Lolita ya baghie bian yaghe am ro begiran ke chera dige nemiay. Hezaran site hast ke gahi negahi kardam o jazbam nakarde, khob dige negah nemikonam. Shayad hanuz khub yad nagereftam vali sa’y mikonam adama ro judge nakonam. Ma ba dusthaye kharej az mohit e majazi mun ro ham hamintor barkhord mikonim. Ye khubiha va ye badihayi daran. Age gheyr e ghabel e tahammolan khob dige nemibinimeshun. Mozakhraf ya shahkar e honari bastegi be didgah e har kasi dare. In bande haye khoda ham nadidam edde’aye shekastan e shakh e ghul ro karde bashan. Kholase ziad sakht nagir. Az in ke hamishe inja sar mizani be nazar miad kheyli ham az hal o havaye inja badet nemiad. Vagarne kesi be ye adami ke tu khiabun mibine nemige nemikham bahat dust basham chun azat khosham namiad.
سحر گفت:
خیلی بجا گفتی !
شفق گفت:
نسوان عزیز من از کسی جواب نخواستم من فقط میخوام حرف دلمو بزنم برام اهمیتی نداره که جواب بگیرم فقط کامنتای منو حذف نکن امیدوارم اینقدر معرفت داشته باشی
سهیل گفت:
با اجازه من هم خواستم یک نظری داشته باشم!
نسوان!
من نوشته هاتو دوست دارم و.خوشحالم که یه میکروبی، یه میکروب طغیانگر.ولی قرار نشد قهر کنی ها! نمی دونم چرا این روزها همش یاد سخنرانی هادی خرسندی در مراسم ختم مرضیه که مجاهدین آنرا ترتیب داده بود می افتم!!!یعنی این واقعا خرسندی بود که داشت سخنرانی می کرد؟!یعنی اپوزوسیون انقد پیشرفت کرده؟!همین جور موندم هاج و واج! قهر نکن نسوان ما دوست داریم تازه اول راهیم رفیق عصبی نشو و تا جایی که جا داره جواب همرو هم بده. نذار فک کنن از مریخ اومدی!واسه اجنبی که نمی نویسی واسه همین مردم می نویسی واسه همین مردم با هزار جور فکر و سلیقه!همون اندازه که به موافق نیاز داری به مخالفم نیاز داری ، پس سخت نگیر.
دوستدار نوشته های تو.
گیتی گفت:
نسوان جان…
یک دستی و تک صدایی هیچ وقت خوب نبوده و نیست، باید نظرات مخالف و موافق با هم باشه ، اگرنه فضا مثل یک مرداب و باتلاق می گنده…اما به چه صورت و به چه شکل…
نه اینکه بعضی ..نه بخاطر نظر متفاوت و دیدگاه متفاوتشون، فقط چون گردنشون کلفته و چاک دهنشون بازه راه بیفتن با زنجیر بزنن و بکشن و فحش بدن و به لجن بکشن هر چی فضای باز و آزادی بیانه ….
بعد هم امثال اقای احمدی مقدم و رادان بشن برقرار کننده نظم و امنیت !.. یک مشت اراذل و اوباش دیگه هم بشن خاطبین و سخنرانان و نمایندگان مجلس و نمایندگان ایران … چرا؟ چون سکوت نشانه شخصیت است ؟
که اسمشون رو بگذارن «مردان رشید ایران زمین» ؟ !! فک کن !!
از اونور سوال منطقی که ازشون می کنی حواله ات بدن به چاقی سوسن خانم ، این طرف هم به عقل و عطوفت و منطق آویزون بشن ….آدم های دانا و آگاه این مملکت هم چون نجیب هستند و صلح جو هستند و سرشون به کار خودشونه ، فحش بشنوند و بهشون توهین بشه ؟ ( خودم رو نمی گم ها، من که فارغم از تمام موارد بالا ..، سرم به کار همه هست قدرت خدا ! )
داشتم می گفتم، خلاصه آبجی… قداره کشی و هارت و پورت و فحش ناموسی و چاقو کشی و زنجیر توی هوا چرخوندن کم ندیدیم …طفلک ها الان نگاه می کنن به پر شالشون…کی من ؟ قداره ؟ نه ؟ 🙂
ببین دیگه چقدر تنگ نظری گندش عالم روبرداشته که همین یک وجب وبلاگ در فضای
مجازی …تکرار می کنم فضای مجازی ، چهار تا به به و چه چه در حد کامنت رو هم نمی تونند ببینند…خفه شدیم بابا…باز می گید حرف نزن ؟
هر چی عقده دارن بیارند بریزن روی سر و کله ما ؟ در حدی که به یک آقایی بگن شما …. نسوانی ؟ اون طفلک هم هی بگه اعاده حیثیت…بعد هم بره و دیگه نیاد ، چون نجیبه ؟ شناسه خانم مریم ف رو بدزدن و باهاش فحش خواهر مادر بدن ؟ بعد با یک اسم بیاد بگه نسوان عزیز ترو خدا منو حذف نکن…با یک اسم دیگه بیاد به بنده فحش بده…با اون یکی اسم بیاد طومار شیخ مصلح اجتماعی ردیف کنه، ناشناس بیاد به عالم و آدم فحش بده…. شخصیت و شعورو سواد هم که قربونش برم، حربه شون فقط دریدگی و زشتی کلام !….حالا البته جالبه ها، آدم یاد ا.ن میفته یک کمی !
حکایت «ای آزادی آیا با زنجیر می آیی ؟ » است مثل اینکه…والله !
بهرحال اینجا منزل شماست و قانون و حدود اون رو شما تعریف می کنید، من هم در همین حد می تونم فقط نظرم رو بگم…
اما این رو بگم خواهر من…عمرا بگذارم این یک وجب جا که دوستش دارم رو به گند بکشند..گفته باشم !
الان هم تروخدا یکی زنگ بزنه اورژانس …..فشارم افتاد کف پام مادر آنقدر حرص خوردم ! 🙂
مینو گفت:
این همون مشکل دیده شدنه…..
فحش میخوره یعنی داره دیده میشه…و کلی صفا میکنه.
مث بچه ای که وقتی کارای خوب میکنه کسی بش توجه نمیکنه
و میره دنبال خرابکاری تا همه سرش داد بزنن… و اون از این توجه حال کنه
rahgozar گفت:
بهترین اشخاص، کسانى هستند که اگر از آن ها تعریف کردید
خجل شوند و اگر بد گفتید، سکوت کنند . . .
.
زبان تا در دهان باشد زبان است / اگر یک نقطه افزون شود زیان است . . .
نازنین گفت:
گیتی و سایر دوستان عزیز خیلی واضح است که افرادی امثال مبارز و..کیس های تیپیک روان پریشی هستند و نیاز به پاسخ گویی ندارند علت ادامه مزاحمت این بیماران همان پاسخ دادن شماست.اینها به سبب نیاز به ديده شدن هر پرت و پلایی میگویند و منزلت سکوت اینجا بوضوح خودش را نشان میدهد.
omid5 گفت:
برای من خیلی جالب بود که دیروز برخی از دوستان تشویق کننده خانم دکترهای محترمه بودند که حد اقلی جوابی به حرفهای این گم گشته راه حقیقت بدهند. عزیزان من شما خود دارای عقل و منطق هستید از شما عزیزان خواهشمندم که خود به قضاوت بنشینید و به یک نتیجه علمی ومنطقی خود برسید. چرا احتیاج دارید که شخص دیگری عمل تفکر و پیدا کردن جواب را انجام دهد؟ عزیزان من این امامزاده (تفکر فمینیستی ) اگر جوابی برای مسایل مطرح شده دنیا داشت که امروزه در غرب به این وضع اسفناک نمیافتد.
عزیزان من به این حقیر اجازه بدهید که حقایقی از تفکر فمینیستی و وضعیت فعلی این تفکر در دنیای غرب به شما بدهم.
لطفا مد نظر داشته باشید که جنبش برابری حقوق زنان را با تفکر فمینیستی اشتباه نگیرید چرا که این دو ، دو طرز تفکر کاملا متفاوت هستند و همانقدر که جنبش فمینیستی در غرب امروزه منفور دیده میشود، نظرات مربوط به همسانی تمام انسانها ( که مسلما برابری حقوق مرد و زن هم قسمتی از آن است) جایگاه بالایی دارد.
جنبش فمینیستی اوج آن در اروپا و ایالات متحده اوج آن در حوالی دهه های 60 و 70 میلادی بود.
با نسوخ این طرز تفکر در جوامع غربی یواش یواش اثرات بسیار مخرب آن بر زندگی خانوادگی مشخص شد. در چند دهه اخیر با براه افتادن جنبشهای مردمی بسیاری در غرب (بر ضد این طرز تفکر) از نفوذ این طرز تفکر در جوامع غربی بشدت کاسته شد.این گروهها که وظیفه مقابله با تفکر فمینیستی را برعهده گرفته بودند بطور عموم Pro Family Groups نامیده میشوند.
در اواسط دهه 90 میلادی برای دوباره زنده روح در تن این طرز تفکر مرده یک برداشت جدید از این جنبش در جامعه غربی ارائه شد به نامSEX – POSITIV- FEMINISM وجه تمایز این دید جدید فمینیستی با نوع قبلی اش تشویق زنان برای داشتن هر چه بیشتر سکس آزاد بود( بر عکس دیدگاه قدیم فمینیسم که مخالف نمادهای سکسی در زنان بود).
این دیدگاه جدید فرا گرفت که با استفاده از آزادی در اینتر نت و شبکه های تلویزیونی میتواند هرچه بیشتر عمل سکس آزاد را در زنان تشویق کرده و ضربه موثر تری به بنیان خانواده بزند.
تعداد بسیار زیادی از جوانان ناآگاهانه و فقط صرف تمایل برایبرقراری عدالت های جنسی در جامعه جذب این نوع افکار التقاطی میشوند و از هدف اصلی که آزادی و برابری تمام انسانها است دور میشوند.
برای آنکه به عمق تنفر مردمان غربی از افکار فمینیستی پی ببرید بگذارید واقعیتی را برای شما بگوییم. شما حتما به خوبی آشنا هستید که جوامع غربی جوامع بسیار آزادی هستند و مردمان و گروهها حق تشکیل حزب و فرستادن نماینده به پارلمان خود دارند. معمولا نماینده ای از اکثریت های تفکرات سیاسی در این پارلمانها میتوان پیدا کرد. از تفکرات چپ کمونیستی تا حتی تفکرات بسیار افراطی راستی نظیر احزاب فاشیست و نژاد پرستمیتوانید در پارلملنهای کشورهای غربی پیدا کنید.
نکته بسیار جالب این است که تا آنجا که من خبر دارم در هیچ کشور غربی شما حتی 1 کرسی پارلمانی متعلق به تفکرات فمینیستی(و یا حزبی بر پایه تفکرات فمینیستی) پیدا نخواهید کرد و تا آنجا که من خبر دارم حتی یک حزب معتبر سیاسی در غرب پیدا نمیکنید که از تفکرات فمینیستی جانبداری کند و به نوعی عملا از این تفکرات جانبداری بکند.
عزیزان همانطور که در بالا گفتم مسئله برابری جنسی و عدالت در جامعه را با تفکرات فمینیستی اشتباه نگیرید.
آدم فمنیست جوابی برای مشگلات و تضادهای داخلی خود ندارد و مشگلات جامعه ندارد.
omid666 گفت:
آقا ميشه به بنده افتخار بدي و همينجا يه مقدار با هم ديگه گپ بزنيم؟!
Light گفت:
یعنی من عاشق این امید 666 هستم. خیلی باحالی………
Light گفت:
اگر چه فمینیسم در ابتدا سویه هایی از جنبشی حقوقی را در خود داشته است، و به عبارتی دیگر به دنبال بدست آوردن و تامین و تعیین جایگاه مناسب زنان به لحاظ حقوقی بوده است، اما پس از آن آنرا به هیچ وجه نمی توان به جنبشی صرفا حقوقی تقلیل داد. بلکه زنان در همه ساحتهای اجتماعی بدنبال نوعی نگاه برابر میان خودشان و مردان هستند. این نگاه برابر به این معناست که زنان نه صرفا به مسائل حقوقی، بلکه برای مثال با نگاهی که آنها را تبدیل به ابژه جنسی کرده است مشکل دارند و به آن نقد وارد میکنند. در نتیجه فمینیسم به این معنای گسترده، تمام شئون زندگی یک زن را در بر می گیرد.
فمینیسم مجموعهٔ گستردهای از نظریات اجتماعی، جنبشهای سیاسی، و بینشهای فلسفی است که عمدتاً به وسیلهٔ زنان برانگیخته شدهاند یا از آنان الهام گرفتهاند، مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیشترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابریهای جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسایل زنان کردهاست. فمینیسم عمدتاً از ابتدای قرن ۱۹ پدید آمد. زمانی که مردم به طور وسیع این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب میشوند.
در طی یک قرن و نیم، جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار دادهاست.در سال ۱۸۰۰ در جنبش حقوق زنان در ایالات متحده آمریکا بر سر تصویب قوانین چهاردهمین و پانزدهمین شکاف ایجاد شد. اصلاحات قانون اساسی ایالات متحده حق رای را به مردان آفریقائی-آمریکائی اهداء نمود. الیزابت کیدی استنتن و سوزان بی. آنتونی، از جمله دیگران، مدعی شدند که مردان سیاهپوست نباید حق رای داشته باشند مگر این که مشابه این حق به «کلیه» زنان اهدا شود، از سال ۱۸۶۸ تا ۱۸۷۰، زمانی که پانزدهمین اصلاح تصویب شد، در بخش وسیعی از ایالات متحده جنبش حقوق مدنی به وجود آمد، و در سال ۱۸۶۹، باعث یک انفصال در جنبش حق رای و انتخاب زنان شد، و منجر به جدائی انجمن ملی حق رای و انتخاب زنان (ان دبلیو اس ای) و انجمن حق رای و انتخاب زنان آمریکائی (ای دبلیو اس ای) در ایالات متحده شد.
خدنگ گفت:
دلفین معشوق گیتی ای کانای مسلمان
همان بهتر که با یاد خواهر و مادرت جلقت را بزنی چون از نظر روانی و جسمی بیشتر همدیگر را ارضا خواهید کرد
. گفت:
…
nazy گفت:
من امروز با وبلاگتون آشنا شدم فوق العادس خواستم تشکر کنم
آرتبا گودین (اسم الکی) گفت:
حالا تو اینهمه کامنت همه جوره یکی به من عقده ای نه چندان عقب مونده بگه : کس خوش سیری چند؟ کوس با کس با فتحه را اشتباه نگیرید و … یکی جواب بده و البته من به احتمال زیاد نخواهم خوند ولی خوب دست کم به خودتون چه زن و جه مرد جواب بدین که : کوس خوش سیری چند! ؟ امید دارم ( و نه امیدوارم که آذری است) حذف نفرمایید! چون بنا بر یکی از احادیث معتبر به نقل از پیامبر اکرم (صلواتی کیرهم الام فذا) کوس از الفاظ متبرکه است و برا همین تمام جنگ های دنیا از جمله جنگ مسلمین و کفار بر سر آن بوده و هست!!! je espaire que non
یگ گفت:
این «منزلت سکوت» همیشه متد من بوده. چه تو مزاحم تلفنی خانگی چه بعدش مزاحمتهای خیابانی و موبایلی که هنوزم وجود داره. همیشه هم جواب داده. چند ساله موبایل دارم و تا حالا یک عدد بیشتر مزاحم نداشتم که اونم روانی بود که بعد به دست یکی از دوستان ورزشکارو در نطفه خفه شد!!! این متد سکوت رو به همه پیشنهاد میدم ولی انگار بعضیا کرمشونه جواب بدن!
جـــوات یساری گفت:
هٍ … چه روزایی بود ، در اوج مردم آزاری هم از دایره ادب خارج نشدم ، اما به خاطر صداقت مجبور شدم انگ و تهمت همه ی آی دی سازها مثلا همین دلفین رو به جون بخرم 😦
جوات یساری گفت:
خصوصی به ویولتا(تایید نشه لطفن)
من همچنان رو قولی که دادم استوار هستم ، آی دی و کاراکتر و هیچ چیزی نساختم ، در هیچ آشوبی شرکت نکردم . با دیگران محترمانه برخورد کردم ، در نوشته های داکتر «ل» اختلال به وجود نیاوردم
من گفته بودم آی دی جدید نمیسازم و نساختم به قولی که داده بودم پای بند موندم ، خیلی آروم مثل بقیه صحبت میکردم نظرمو میگفتم . . . ،اما شماها نه تنها گذشت ندارید بلکه همچنان با توهم بیمار گونه در مقابل چشم دیگران تهمت میزنید . توی لائیک درست مثل همای مذهبی تهمت میزنی . . . تو کلا با آدمای مذهبیِ سنت زده چه فرقی داری؟! تنها تفاوت اینه که شما کون لخت میچرخی و اونا کون لخت نیستن. به نظر شما تفاوت شما و یک سنت زده ی مذهبی باید این باشه؟!
وای به روز ما که هنرمند نویسنده ی ما علی رغم داشتن زیباترین و گویا ترین فلمِ نویسندگی تا این حد سطحی و دگم باقی مونده و در کنارش خودشو در کنار و همردیف طبقه ی خاص و روشنفکر میبینه !!!
من بارها در کنار اعتراض ازتون تشکر کردم ، به خاطر این وبلاگ و فضای گفتگو. خیلی از کاراکترهایی که در گذشته ساختم به داغ شدن گفتگو و شرکت دیگران در مباحث کمک کرده. (( به قول داکتر ل، ما خیلی وقت ها مثل کود و پشگل پای درخت بودیم))
شما از گفتگوی آزاد صحبت می کنید . اما اگر یک یا چند حکومتی در گفتگوها شرکت نداشته باشند چگونه فضای دیسکیشن به وجود میاد؟! به لینک های وبلاگ من مراجعه کنید ، بر خلاف بسیاری از وبلاگ نویس ها که تنها وبلاگ های هم راستا را لینک میکنند ، من تعدادی از تندروترین و کله خر ترین عناصر حکومتی رو لینک کردم و مطالب و گفته های اون هارو میخونم . طبیعتا خیلی راحت میتونم یک کاراتر حکومتی خلق کنم و باورم بر این بود که اینجوری فضای گفتگوی متضاد شکل میگیره .
به نظر شما این خوبه که دویست کامنت نوشته بشه که محتوای همه ی اون ها یکی هست؟!خوب یا بد اینجا وبلاگ شما بود و مخالفت کردید ترجیح دادید گفتگو ها یکدست و نهایتا شبیه تریبون های آزاد اندیشی در دانشگاهای ایران باشه ، ترجیح دادید اگر دوستان به یکدیگر انتقادی دارند تاکتیکی باشه به قول خامنه ایی گفتمان درونی شکل بگیره . و نهایتا تفاوت دیدگاه در این باشه که کاپیتالیسم فریدمن خوبه یا کینیزی !!! و منم احترام گذاشتم و کاراکتر سازی رو متوقف کردم ، اما کینه ی شتری و عقده های کور بهتون اجازه ی فراموشی نمیده . . . منم در مقابل بعلاوه ی کاراکتر سازی که مدتها قبل تعطیل شده بود ،کامنت نویسی رو هم از یک ماه قبل به کل تعطیل کردم . . . گفتیم دیگه جلوی چشم شما نباشیم که تنو بدنتون هی فرت فرت کهیر نزنه 😐
اما شما ظاهرا مثل آقای خامنه ایی علاقه و ارادت شدیدی به یک دشمن واقعی یا فرضی دارید ، احتمالا اینجوری حس مبارزه بهتون دست میده ، چیزی از جنس جهاد مقدس . . . من دشمن شما نیستم مخالف شما هستم مخالف سر سخت تفکر لولیتایی هستم …همون تفکری که در ساحت اجتماع و سیاست شما به شدت حامی اون هستی و زیر سایه ی سنگین تفکر لولیتایی نفس میکشی .
من اون دشمن فرضی نیستم ، شما میگی بیمار هستم و آزار رسونی میکنم؟!!! خیلی خوب …. با کمال میل به احترام این همه مدت که اینجا بودم حاضرم مثل حسین فهمیده یا نفهمیده برم زیر تانکِ بدنامی . . . شما زین پس به همراه تعدادی از دوستانتون از دشمن بیمار صحبت کنید . از دلقک کاراکتر ساز صحبت کنید . . . کلن حالشو ببرید
به درود
چهارشنبه 4اکتبر2012 – 13مهر1391