اسنادی که در زیر منتشر می شود مربوط به آخرین صورتجلسه ی اعضای هیئت محبان فاطمه مقیم مرکز( یکی از زیر شاخه های وزارت اطلاعات ) است که تحت پوشش نسوان مطلقه فعالیت می کردند. به گفته ناظران آگاه سیاسی اهمیت این اسناد بیش از اسناد منتشر شده در خصوص جنگ عراق و افغانستان است و انتشار آن منجر به دستگیری ژولین آسانژ بنیان گذار استرالیایی الاصل ویکی لیکس شد.

صورتجلسه :فوری

مکان : زیر شاخه ی وزارت اطلاعات

نوع سند: محرمانه

حاضرین جلسه:حاج مسلم لواسانی ( لولیتا)،سید مهدی زمانیان ( سامانتا)، جاسم جنت آباد اصل( بریجیتا) ، حشمت الله دو تپه ای گاو دوشانی (اسکارلت) ، کریم جوراب زاده ( کریستینا)

غایبین جلسه: غفور اصغر پور ( ویولتا)

جلسه اضطراری  در ساعت 14 پس از اقامه نماز جماعت و تلاوت ایاتی از قران کریم رسما با سخنان رییس جلسه حاج لواسانی شروع شد.

حاج مسلم :بسم رب قاسم الجبارین. برادران ، مستحضرید که هویت واقعی شما سربازان گمنام آقا امام زمان برای خوانندگان آن وبلاگ روشن شده است لذا ادامه ی کار بلاگ با چالش هایی روبه روست ، از بالا تماس گرفتند و خوستار توقف عملیات با اسم رمز ( پستان های اسکارلت چه بزرگ بود) شدند. من قبلا در این خصوص به شما هشدار داده بودم و خواستم کامنت های مورد دار بلوک شود که متاسفانه نادیده گرفته شد..

سید مهدی: حاجی؛ اجازه بفرمایید، به حمد الله خاطر شریفتان هست که بستن کامنت ها در تعارض با وجهه ی دموکراتیک وبلاگ بود.. ، قبول بفرمایید که هیچ کدام از ما  چنین نبوغی را انتظار نداشتیم. این عناصر مشکوک نه تنها متوجه ماهیت اطلاعاتی بلاگ شدند بلکه حتی مکان دقیق به روز رسانی وبلاگ را در زیر شاخه شناسایی کردند. به گمان بنده اینها درموساد آموزش دیدند و همزمان از طرف ام  آی فایو حمایت سایبری می شوند..

جاسم: سید ، همه ی اینها از وقتی شروع شد که غفور از وبلاگ رفت. غفور تمام آموزش های لازم را دیده بود. من هنوز هم معتقدم از دست دادن غفور برای این عملیات حتی از از دست دادن شهید چمران برای انقلاب گران تر تمام شد.

حاجی در حالیکه با  چفیه اش عرق صورتش را پاک می کند:برادرا خواهشتا بحث های خارج از دستور نفرمایید. غفور برای ماموریت مهمتری به لبنان اعزام شد و مصلحت ایجاب می کرد که به شاخه حزب الله در جنوب لبنان بپیوندد و در آنجا به جای نانسی عجرم وبلاگ نویسی کند.در ضمن غفور یک مهره ی سوخته بود. بعد از نوشتن پست های هنری چند بار توی ماشینش به جای نوار آهنگران نوارهای غیر مجاز دیدم. می گفت برای نوشتن پست ها گوش می دهد ،ولی …..

جاسم: حاجی ، حکما شما درست می فرمایید ، برای همین هم غفور رو با کریم جایگزین کردیم، البته کریم هم اعتماد مخاطب رو به دست نیاورد و در ضمن…

کریم: به ابولفضل قسم من تلاشم را کردم حاجی، دیروز شنیدم بچه های حراست دم در می گفتن کریم عامل نفوذیه. به این ساعت قسم دیگه بریدم. منو برگردونین کهریزک . من نمی خوام تو زیر شاخه فرهنگی – سایبری- وبلاگی خدمت کنم.حاجی من دوازده سال تو جبهه رو مینا بودم ، سیما رو قیچی می کردم، من آدم پشت کامپیوتر و سوسول بازی نیستم. الان هم امضا کنید بر می گردم کهریزک . خدا رو شاهد می گیرم بطری کردن توی مقعد محارب ها خوشگوار تر از این وبلاگ نویسیه، این جا دستم به هیچ کی نمی رسه ،حاجی شما فکر می کنی تحمل اراجیف این کامنت گذارها آسونه؟ دنیامون شده عین آخرت یزید.هی میگن دموکراسی ! از بس پشت مانیتور بطری به خودم فرو کردم و از خدا صبر خواستم  شبها بعد از نماز بدون بطری خوابم نمی بره..

حشمت ( دست می کند توی جیب کتش و یک سوتین سایز 85 توری و قرمز را پرت می کند روی میز):لا اله الا الله!  بشین برادر..ذکر مصیبت برای ما میگی؟ جای من بودی چی می گفتی؟ برای نوشتن پست های  اسکارلت شبها این رو می بندم به خودم دو تا طالبی می زارم توش که حس بگیرم .من که دستم به دست نامحرم نخورده دارم در مورد نعوذ بالله اعمال خلاف شرع می نویسم…به ولله من نمی دونم از کجا بو بردند که من زن نیستم؟فکر کردم شاید چون تجربه عملی ندارم اینها می فهمند. دفعه ی پیش که می خواستم بنویسم صاحبخونه اومد دم در و من را با سوتین دید نگاه شهوتناکی انداخت.  اجازه دادم که صیغه جاری شود و شهادتین را گفتم و نیت لواط کردم به قصد قربت الی الله .وقتی فرو کرد انگار ذولفقار فرق سرم را شکافت. فکر می کنید آسون بود؟ آیا جهاد اسونه؟ این هم مثل جهاد در راه خدا ( سوتین را از روی میز بر می دارد و اشک هایش را پاک می کند)

جاسم و کریم و سید با تحسین نگاهش می کنند: احسنت،اجرکم عند الله! موید باشی برادر. رشادت های شما فرزندان اسلام  تحت عنایات آقا امام زمان است که این مملکت را نگه داشته..

حاجی دستی به ریشش می کشد و به حشمت می گوید:التماس دعا برادر شما بعد از جلسه در اطاق تشریف داشته باشید شاید نیاز باشد مذاکراتمان را ادامه بدهیم. ( گلویش را صاف می کند و رو به جمع)

علی ایحالن برادران عزیز، ضمن تقدیر و تشکر از رشادت همه ی شما ختم عملیات نسوان  را در همین جا اعلام می کنم. گزارش عملکرد به زودی برای مقامات امنیتی کشور ارسال خواهد شد.عملکرد این وبلاگ افتخار آفرین تر از عملیات فتح المبین 5 بود. به حول و قوه الهی موفق شدیم چشم فتنه را کور کرده و توجه مردم را از جنبش سبز به پستان های  اسکارلت منحرف کنیم و با طرح موارد انحرافی در روز 16 آذر مانع از شرکت 346 768 45 نفر از مردم در آشوب های خیابانی شویم.در ضمن اکنون آمار دقیقی از تعداد افرادی که این بلاگ را می خواندند داریم بعلاوه  آمار افرادی که پشمهای زهارشان را می زنند یا نمی زنند راداریم. آی پی کسانی که مخالف زدن پشم هایشان هستند به جرم تشویش اذهان عمومی مورد پی گرد قرار گرفته است. افرادی هم که بطور مرتب پشمهایشان را اصلاح می کنند ( اصلاح طلبان) شناسایی و بازداشت شده اند. آمار طرفداران پستان های برزگ و کوچک هم به زودی استخراج می شود. در ضمن کلیه مواردی که از آنال سکس لذت می برند را شناسایی کرده ایم که به موقع لزوم موقع دخول یا خروج ( نگاه پرمعنایی به حشمت الله می اندازد، حشمت سرخ شده و نگاهش را می دزدد) عرض می کردم همه ی کسانی که آنال سکس دوست دارند هنگام دخول به کشور به جرم اقدام بر علیه امنیت میلی ببخشید ملی بازداشت خواهند شد. همین جا ختم جلسه را اعلام می کنم. و السلام علیکم و حشمت الله وبرکاته ..ببخشید حواس ندارم.برادرها خسته نباشید.  برادر حشمت الله شما لطفا جلسه را ترک نکنید. بقیه برادرها جمیعا صلوات…