وقتی عروسی کردم تنها چیزی که بابام بهم گفت این بود که سعی کن تا 10 سال بچه دار نشی. وقتی مطمین شدی که می خواهی تمام عمرت با این آدم بمونی اونوقت به بچه دار شدن فکر کن. ولی من از اونجا که هیچوقت بچه حرف گوش کنی نبودم بعد از چند سال بچه دار شدم و بعدش هم جدا شدم. در تمام طول پروسه طلاق مهمترین چیز برای من و اصغر بچه بود. اینکه چیکار می شه کرد که این بچه کمتر اذیت شود.منم خر نیستم می دونم که محیط ایده آل برای بچه محیط خانواده با پدر و مادرشه. ولی همه چیز که تو زندگی ایده آل نیست . یک وقتهایی باید بین بد و بدتر بد رو انتخاب کنی. شاید من خیلی خودخواه تر از مامانم و نسل اونم و می خوام این یکبار زندگی که حق من است رو زندگی کنم.
توی همه کتابهایی که خوندم چند تا نکته بود که گفتم اینجا بگذارمش:
بچه ها پیش خودشون فکر می کنند که حالا که پدر و مادر همدیگر رو طلاق داده اند ممکن است اونها رو هم طلاق بدهند. برای همین خیلی مهم است که بچه ها حس دوست داشته شدن و امن بودن رو از دست ندهند. روزی صد بار به بچتون بگین که دوستش دارین. من خودم نشستم برای بچه هام در مورد عشق بدون شرط و عشق با شرط توضیح دادم. گفتم که عشق بدون شرط فقط بین پدر و مادر و بچه است و هیچ چی نمی تونه اون رو از بین ببره و هیچ جوری نباید نگران باشند. حواسمون باشه که فقط هم حرف نیست بچه باید این عشق روتوی رفتارمون حس کنه. ابراز عشق هم با لوس کردن بچه فرق می کنه.
هیچوقت جلوی بچه از همسرتون بد نگین یا نگذارین کسی بد بگه حتی اگر بدترین آدم دنیاست. حواستون باشه که اگر دارید با تلفن با دوستتون حرف می زنید و بچه داره اون گوشه نقاشی می کنه اون چهاردنگ حواسش به شما و حرفاتونه. خیلی مهم است که بچه ها مجبور نشوند که بین پدر و مادر یکی رو انتخاب کنن. از بچه ها بعنوان وسیله ارتباطی با همسرسابقتون استفاده نکنین. سعی نکنین ازشون اطلاعات بکشین بیرون.
بچه ها جورای مختلفی با طلاق کنار می آیند. بعضی ها عصبی می شوند بعضی ها افسرده می شوند. خیلی مهم است که درباره طلاق باهاشون حرف بزنید هر چند ممکن است خیلی براتون سخت باشد.خیلی مهمه که بچه ها بدونن که حق دارند که احساسات مختلفی داشته باشند. فقط باید بهشون کمک بشه که چطوری با احساساتشون کنار بیایند وبه قول آمریکایی ها رگله کنند.
اگر بچه به یکی از والدین خیلی وابسته است. شاید ایده ی بدی نباشد که یک عروسکی خرسی چیزی توی خونه اون یکی دیگه داشته باشه که هروقت دلش برای مامان یا بابا تنگ شده بتونه اون عروسک یا خرس رو بغل کنه.
حواستون باشه که یک وقت بچه فکر نکند که طلاق تقصیر اون بوده است. اون روزی دختر من به من می گه تو و بابا اگه بچه نداشتین از هم جدا نمی شدید. این حرفش مثل پتک تو سرم خورد. نمی دونم از کجا چنین فکری کرده بود. نشستم کلی باهاش حرف زدم که این جدایی هیچ ربطی به شما نداره و بعضی وقتها آدم بزرگها به این نتیجه می رسند که نمی تونن با هم زندگی کنند و …
دوستی دارم که در بچگی پدر و مادرش از هم جدا شده اند. اونروزی به من می گفت که وقتی بچه بوده چند بار نامادری اش بهش گفته بوده که تو اگه بچه خوبی بودی مامانت تو رو رها نمی کرد که برود. به نظر من گفتن این حرف بدترین کاری است که تو می تونی با یک بچه معصوم بکنی.
الان که دوباره متنم رو خوندم دیدم چقدر توش دستور دادم. منظورم دستور نبود ها بهتون بر نخوره که این ضعیفه چه پر رو شده و فکر میکنه چقدر کارش درسته که به ما دستور می ده. به قول آمریکایی ها من فقط خواستم دوسنت خودم رو بگم.
goli گفت:
اون توصیه پدرانه خیلی درسته…من فکر میکنم که با وجود عمل کردن به این توصیه ها بازم خیلی بچه ها صدمه میبینن. پس بهتره به اون توصیه بیشتر فکر کنیم.
ساناز گفت:
چهاردنگ نه، ششدنگ.
خرزهره گفت:
این ازدواج از اولش کار مزخرفی است
khanoomi گفت:
++++
لیلا صحت گفت:
گفتن و دستورالعمل تعیین کردن ساده است اما پای عمل که برسد کار خیلی سختی است
گمنامیان گفت:
نکات مهمی اشاره شده و شاید من بیشتر از همه درستی این نکات را حس می کنم، چون بلایی است که شاهدش بوده ام !
حنظله گفت:
گمنام بانوجان تو هم از شوهرت! جداشدی باباجان؟!
راستشو بگو کاری ندارم بانوجان
تو وبلاگت پاسخ درستو درمونی نمیدی پس اینجا یک جواب درستی بده تا روشن شیم!
گمنام بانوجان قضیه «الیزه ژاکوتی » چیه بگو تا همگی بدونیم!!!؟؟؟
آره باباجان نترس بگو باباجان
گمنامیان گفت:
حنظله جان،
اینجا در وبلاگ نسوان، استخوان و تی تاپ و ساندیس وجود ندارد،
برو عزیزم ،
روزیت جای دیگری است !!
مریم گفت:
کلاً بچهدار شدن کار اشتباهیه! اینکه یه بچهی معصوم و بدون اینکه خودش بخواد بیاری تو این دنیا، بعدم راه به راه سرش منت بزاری که برات ال کردم بل کردم، فداکاری کردم به نظرم عین خودخواهیه! مگه اون بچه ازت خواسته بود که به دنیا بیاریش که حالا از اون طلبکاری؟!!! کسی که تصمیم به بچهدار شدن میگیره باید دیگه خودشو فراموش کنه، چون خیلی مسوولیت سنگینی قبول کرده……. واقعاً دلم میسوزه برای اون بچههایی که پدر و مادراشون کلهی سحر بیدارشون میکنن که تحویل مهد یا مادربزرگشون بدن! بعد مدرسه باید تنها بمونن تا والدینشون از سر کار برگردن……یکی از فامیلامون که رسماً بچهشو داده مامانش بزرگ کنه!!! یکی نیست بهش بگه مادرت اگه بچه میخواست که خودش میتونست با پدرت دست به کار بشه! واقعاً هنوز نفهمبدم آدما چرا بچهدار میشن؟ چون بچهها گوگولی مگولین؟! یا برای اینکه زندگی تکراری نشه؟! یا اینکه تنهایی دوران پیری رو پر کنن؟!……… هر چی که هست به نظرم خیلی تصمیم سختیه…. چون یک فرآیند کاملاً برگشتناپذیره!
کریستینا جان این چیزا رو البته در مورد شما نگفتمها…. کاملاً کلی بود.
نسوان گفت:
آدمها بدلایل مختلف بچه دار میشن.
برای اینکه حوصلشون سر رفته، یا عروسک بازی دوست دارن ، یا برای چهار میخ کردن زن ( شوهر) شان و از دید خودشون استحکام زندگی خانوادگی شون، یا از رو افسردگی و بی مسوولیتی و خنگی و باری به هر جهت بودن یا از روی لجبازی با پدرشون یا از روی چشم و هم چشمی با جاری شون یا بخاطر حرف ننه جونشون که میخواد توله ی پسرش رو در آغوش بگیره یا از روی فراموشی مصرف قرص یا از روی پارگی کاندوم
یا اینکه اصلا دلیل نمی خوان! همونجور که میرن سر خلا یک شکم پر را تخلیه می کنند ، یک بچه، دو بچه ، سه بچه فرت و فرت و فرت پس می اندازن.
اره عزیزم!
داستان ها ( نه همیشه اما بیشتر وقتها ) به همین سادگیه..
و اینگونه است که چرخه ی پر معنای حیات ادامه می یابد
پایان
لولیتا
مریم گفت:
آره، واقعاً…. دلایلش به همین مسخرگیه! چند وقتی هست که به این موضوع فکر میکنم، ولی هنوز نتونستم حتی یک دلیل منطقی برای بچهدار شدن پیدا کنم! اونوقت برام خیلی جالبه که مردم دارن همینطور فرت فرت بچه میان اونم با این دلایل تخمی تخیلی! 🙂
ناهید گفت:
بعضی ها هم مکتبی هستن و بچه میارن که لشکر دینشون قوی بشه. بعضی ها هم فقیرن و بچه میارن برای پولی که دولت میده. این موارد مختص ایران نیستند البته.
فکرشو بکن! هیچکدوم از ما به یه دلیل درست و قشنگی واسه خودمون بدنیا نیومدیم
😦
نسوان گفت:
میخوای یک پست بنویسیم در موردش ؟ حیف که می ترسم دوستام که بچه دارن بهشون بر بخوره… ..
ویدا گفت:
نسوان عزیز!
من موافقم! در مورد دوستان هم خوب یک طوری بنویس بهشون بر نخوره 🙂
ویدا گفت:
سوان عزیز!
من موافقم! در مورد دوستان هم خوب یک طوری بنویس بهشون بر نخوره 🙂
ویدا گفت:
یه عده ( البته ایرانی) هم فکر می کنن که نابغه هستن و دنبال زن باهوش می گردن که بچه اشون یه سوپر نابغه(!!!!) بشه! ( یعنی تنها هدفشون داشتن بچه نابغه هست) بعدش رو نمی دونم که این بچه سوپر نابغه(!!!!) باید چه غلطی بکنه؟؟! اینطوری می شه که شما به هوش خود طرف هم شک می کنی!!
prince گفت:
+++++++
Amin 13 گفت:
Bebin Loulita,
harfet ta hadi doroste. Vali age rastesho bekhai, bache dar shodan ye dalile kheili ghavi dare, va oonam ine ke vaseye baghi moondane har goone az mojoodat (az jomle ensanha), oona bayad tolide mesl konan. Benabarin dar genome ma, in zabt shode ke vazifeye ma ine ke bache dar beshim. Be hamin khater in gharize dar ma vojood dare ke bache ha ro doost darim va mikhaim bache dar beshim. In mohemtarin dalileshe. Hala age yeki ino dar ghalebe aroosak bazi mibine, yeki dar ye ghalebe dige, oon bemanad.
prince گفت:
+++++++++++++++
خوب دلایل رو مختصر و مفید ردیف کردی…
منتهی روی دیگر این خوداگاهی ملت ازین چرخه باشکوه حیات , لاجرم شیفت پاندول از افراط دهه شصت به تفریط است.بطوریکه ما هم مثله جوامع توسعه یافته از دو دهه بعد دچار عدم توازن بین خیل کثیر بازنشسته(جوانهای فعلی) و نیروی جوان اون موقع خواهیم شد…
همین الانشم بعضی از جامعه شناسها در مورد روند استریل شدن طبقه متوسط فعلی هشدار میدهند….
خلاصه اینکه لازمه این خود اگاهی که در بالا مطرح کردید دادن این اگاهی به ملت هم هست که برای صلاح و اینده خودشون هم شده -و با فرض اینکه جوون مرگ نشند- ازون ور بام قل نخورند به پایین…
marmooz گفت:
من هيچ وقت اين جمله را که ما حق نداريم يه بچه رو به اين دنيا بياريم درک نکردم.
شخصا وحشتناک ترين تصوري که مي تونم داشته باشم اينه که من وجود نداشتم. واقعيتش اينه که از وقتي که خيلي کوچيک بودم حاضر بودم که در جهنم هم زندگي کنم ولي وجود داشتم.
اونوقت شما مي خواهيد يه نفر رو به اين دنيا بياريد و نگرانيد که اون بچه شايد دلش نخواد؟!
به نظرم اين بزرگترين ظلميست که مي توني به يه نفر بکني و اونم اينه که اونو از وجود داشتن محروم کني با اين توجيح که شايد اون دلش نخواد وجود داشته باشه!
نسوان گفت:
khosh be halet!
مهران گفت:
خواب سحرگاه با تجربه ي بي هوده براي اخرين نفس ها براي نگاه پر شور يک صدا براي باروني که به نگاه نميخوابه صدا کن باور را نفسهاي من رو به اتمامند. . .
rahgozar گفت:
نامه آبراهام لینکلن به معلّم پسرش
به پسرم درس بدهید.
او باید بداند که همه مردم عادل و همه آن ها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگوییدبه ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد. به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد. از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
….
اگر می توانید، به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید. به او بگویید تعمق کند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود. به گل های درون باغچه و زنبورها که در هوا پرواز می کنند، دقیق شود. به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردن کش ها، گردن کش باشد. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند. به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند.
ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند. به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد. به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست. به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد. در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید. پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است
loverlooloo گفت:
خیلی لذت بردم ممنون
+++++++++++++++
prince گفت:
1) در مورد این پستت++++++
2)در مورد ان جواب حماسیتان هم:
1.ممنون بابت تذکرتان بابت نحوه بیان.بسیار مقتدرانه بود…..
فقط سرکار, همونطور که من باید درست بنویسم تو هم برو اون متنو یه بار دیگه درست بخوان.
«حضرات! دیکتاتورها-…- که همیشه همون اول نمی یاند جار بزنند که ای ملت!..»
تو چرا این وسط خودت رو دیکتاتور فرض کردی از درک من گوینده جمله خارجه!
2.لطف کن کبر سن و سابقه بینهایت خودت رو به رخ کسی نکش. حداقل بلایی که طرف می تونه سرت بیاره اینه که کهولت و خرفتی و تعصب و پوسیدگیت رو به رخت بکشه.
3.اون 4 اتم اکسیزن هم مال خودتان. من با اینا کم یا زیاد نمیشوم.
4.اجازه بده که در مورد افکار من به گفته های خودم تکیه کنیم تا قدرت ذهن خوانی شما…
5.بحث در مورد مکروه بودن فحش و پارازیت نیست… این که از همان زمان شما مکروه بوده…
صحبت سر اینه که تعاریف توهین/اغتشاش/مزاحمت سیاله.بسته به فرهنگ مخاطب فرق میکنه.و این زمینه سوئ استفاده مجری قانون رو فراهم میکنه…
.اصلا من یهو از دهاتم در مییام میگم این نام کاربری رهگذر توهین به اعتقادات منه!!!تک تک کلماتی هم که میگه وهن مقدساته!!! باندازه بار دو تا شتر هم دلیل میچینم…
6.یه بار دیگه میگم:
در نهایت ما در جامعه واقعی زندگی میکنیم. ارمان اگرچه همیشه راهنمای ماست اما واضحه که درین دنیای واقعی امکان و امکانات اجرای دقیق ارمانها میسر نیست…
نه این جا کوه المپ هست و نه ما از جاودانگان…..
در نهایت باید حداقل اصولی رعایت بشود….
اما , درین شرایط فعلی ایا مزاحمت افراد مزاحم به حدی رسیده که ما متوسل به این نوع سانسور-با ان عوارض احتمالیش- اونهم درین حد شویم؟
7. میپرسی چطور پاسخی درخور به مزاحمت مزاحمان بدی؟ خیلی ساده… اون جمله پارازیت افکنش رو اسکرول داون کن…باور کن ندیده گرفتنش بیرحمانه ترین پاسخ در جوابش هست…
rahgozar گفت:
خوب صادقانه بگم جمله رو اشتباه فهمیدم و فکر کردم ما رو دیکتاتور خطاب کردی (با توجّه به امثال احمدی دیکتاتور توهین بزرگی به حساب میاد).حق با شماست و من عذر میخوام، اما مساله بحث به قوت خودش باقی هست.
میشئود و سعی کردیم که نادیده بگیریم اما با ارسال یه کامنت به شکل متوالی و چندین باره آیا حقی از من و شما و سایرین ضایع نمیشد؟
آیا ما در دنیای واقعی با این مشکل اینطور برخورد میکنیم؟
نه اینه که امثال آنها با هوچی گری اجازه بحث رو میگیرن.
نه اینه که هر جامع چه مجازی چه واقعی نیازمند قوانین نظم دهنده هست؟
اینجا بحث بر سر حذف مخالف اصلا و ابدا نیست بحث بر سر رعایت اصول هست.
گر چه روزگار به ما سخت گرفت و زود پیرمون کرد اما آنقدر که فکر کنی پیر نیستم(-:منظورمم از اون جمله کلی بود نه خودم مارو که زندونم راه نمیدن، اینجا هم نسیه قبلمون کردن اما به هر شکل از بابت کج اندیشیم عذر میخوام.
بزمجه گفت:
کریستینا خانوم، از طرز تفکرت خیلی خیلی خوشم آمد. خوشحالم که با نوشتن به ما اجازه آشنایی با خودت رو میدی.
یکی از بچه ها ساکن سوئد بود تعریف میکرد، میگفت یک ایرانی تو سوئد بعد از طلاق از زن سوئدی ش ۲ تا بچه هاشون (۱ پسر ۱ دختر) رو میدزده میبره ایران. اونجا تحویل مادر بزرگه میده، برمیگرده سوئد. میگیرنش و زندونیش میکنن. یکی نیست بگه آخه قرمساق، تو که هم زنت رو بدبخت کردی، هم بیشتر از اون بچه ها رو، خودت هم که گوشه زندان افتادی. آدم واقعا کفّ میکنه از یک همچین کساخیلی.
عادل گفت:
من معتقدم شاید برای خیلی ار بچه ها طلاق بهتر از ادامه اون زندگی باشه؛ شاید طلاق یه تنوع باشه یه تنفس و یه آسایش … برای اینکه اون بچه شاید راحت تر باشه که دوری رو تحمل کنه تا جنگ و قهر و فحش و ترس و شکوندن و پرت کردن و … اگه اینجوری به قضیه نگاه کنی شاید کمی راحت تر طلاق رو برای بچه بپذیری و حتی کمکش کنی تا جا بیفته ….
در ضمن کلاً بچه دار شدن یه عمل ظالمانه است؛ حالا چه بعدش جدا شی و چه نشی فرق نمیکنه … تو جنایت رو انجام دادی … نهایتش اگه بپذیریم که طلاق به روحیه بچه آسیب میرسونه، میتونی اون رو (طلاق رو) به مثله کردن جنازه ی آدمی که کشتیش تشبیه کنی … یعنی به نظر من جنایت اصلی همون به دنیا آوردن بچه بوده حالا بعدش خیلی فرق نمیکنه … نوع عملکرد تو و همسرت بهد از اون شدت جنایت رو کم و زیاد میکنه ….
کالیفرنیا گفت:
من تا حالا ندیدم کسی به خاطر عشق ازدواج کرده باشه. یا ادعا کنه عاشق است و من فکر کنم :» آه عجب زوج خوشبختی. کاش من جای زن این بابا بودم». غیر از آن تا حالا ندیده ام یک زن و شوهر از روی آگاهی بچه دار شده باشند. اما خدا را شکر دیگران مثل من نیستند و بار تولید آدم را به دوش می کشند.
ناهید گفت:
:)))))))))))))
آره . اگه به ما باشه، اجاق دنیا رو کور میکنیم
:))))))))))
کالیفرنیا گفت:
ناهید
این پرانتزهای کنار اسمایلی یعنی چی؟
ناهید گفت:
این یه دونقطه دی بوده و پرانتزا ادامه ی دی بوده یعنی قهقهه! ولی دو نقطه دی شده اسمایلی. پرانتزا همونجور مونده
ناهید گفت:
نکنه فکر کردی رمز مخصوص حاجیه؟ نکنه از اون موقع تا حالا داشتی هی پرانتزا رو می شمردی واسه کشف رمز، ها؟
ها ها ها ها ها ها ها
نه. رمز این زیریاست. دقت کن
:ی9::_((((d
::D))))
ویدا گفت:
فکر می کنم بستگی به این داره که عشق رو چه جوری تعریف کنید! اونطور که افلاطون تعریف کرده! یا اونطوری که هلن فیشر ( روانشناس معاصر آمریکایی) تعریف می کنه!
هلن فیشر معتقد عشق وسیله ایست برای فریفتن انسان برای بچه دار شدن و ادامه بقا نه وسیله ای برای خوشبختی انسانها! با این تعریف ایشون همه به خاطر عشق ازدواج می کنن! ولی هیچ کس به خاطر عشق افلاطونی ازدواج نمی کنه!
lotus گفت:
very good points, simple and applicable, thanks for sharing
کاوه گفت:
به هر حال با طلاق والدین، بچه در برابر عمل انجام شده قرار می گیرد و میزان درک او از وضعیت جدیدی که پس از طلاق برایش ایجاد می شود متناسب با سنش در هنگام طلاق است و تاثیرات منفی طلاق بر روی شخصیت و نحوه پرورش و رشد او وجود خواهد داشت. نحوه رفتار والد همراه او فقط می تواند میزان این تاثیرات را کم کند.
tentuna گفت:
kash nane babaye man talagh gerefte boodan vali har rooz ba sedaye davashoon bidr nemishodimo har shab ba hamoon seda khabemoon nemiboord 😦
G گفت:
H
Afsaneh گفت:
شما مثل اینکه دوباره شروع کردید به حذف کردن بعضی از نظرات؟
بعضی ها را دیدم که حذف شدند بعد از انتشار۰
نسوان گفت:
از دیروز اعلام کرده بودیم که نظرات غیر مرتبط با موضوع بحث حذف خواهد شد. بحث های نامربوط با موضوع تنها موجب تشنج این محیط می شود و ما را از هدف اصلی دور می کند و من فکر نمی کنم که ادامه این روال به سود هیچ کدام از ما باشد..
Ali Reza گفت:
چقدر خواندن نظرات امروز در این جا کسل کننده شده و چقدر کم نظر نوشته شده امروز۰ همه هم که نظراتشون موافق شما است۰ اینطوری بیشتر خوانندگانتونو از دست میدید۰
loverlooloo گفت:
ای کاش این کار رو نمیکردی 😦
بزمجه گفت:
کار خوبی میکنین. یک کمی نظارت در هر بحثی لازم هست. این به معنای سانسور نیست (تا موقعی که سانسور نمیکنین) بلکه برای نظم و ترتیب دادن به مکاتبه هست. شما اگر به بحث های تلویزیونی هم نگاه کنین یک مجری برنامه هست که جلوی کجراهه رفتن رو میگیره.
ناهید گفت:
نسوان
کار خوبی میکنی.
مثه اینکه یه عده تفریحشون شده توی این کامنتدونی با هم کل کل کنن توجهی هم به پست نکنن.
با حذف نظرات بی ارتباط با پست موافقم. چه رکیک و چه مودب.
شومبول اصلی گفت:
بالاخره شما هم علی رغم ادعا هاتون به سمت دیکتاتوری سوق پیدا کردین…….
بزمجه گفت:
شومبول اصلی جان نظم دادن به صحبت و بحث چه ربطی به دیکتاتوری داره؟ شما فکر کن من اینجا یک صحبتی راجع به ماشین لامبرگینی بخوام بکنم و متن رو با این ماشین باز کنم. خوب اگر یکی بپره وسط راجع به آمار قتل در آمریکا حرف بزنه، خوب باید جلوش رو گرفت. کسی نمیگه در اون مورد حرف نزن. فقط اینجا جاش نیست. اگر حرفی که میزنی راجع به ماشین لامبرگینی نیست، برو جای دیگه صحبتت رو بکن. جلوی بحث های خارج از موضوع رو گرفتن در حقیقت نشون دهنده احترام به افرادی هست که به خاطر موضوع اصلی با هم به گفت و گو مشغولن. اگر مجری برنامه جلوی صحبت های الکی رو نگیره یعنی هیچ احترامی برای من و شما که برای صحبت در مورد ماشین لامبرگینی اینجا هستیم قائل نمیشه.
دیکتاتوری یعنی اینکه من فقط راجع به این ماشین، یا چیزهای دیگه یی که دوست دارم صحبت کنم، نذارم هیچ کس راجع به هیچ چیز دیگه ای صحبت کنه، و نذارم هیچ کس نظری غیر از نظر من داشته باشه. خوب عزیز، شما تو این سایت نسوان کجا همچین چیزی میبینی؟ کی این نسوان خانوم ها جلوی عقیده مخالف رو اینجا گرفتن؟ کی تمام سایت های دیگه رو بستن یا گفتن کسی اجازه نداره غیر از این سایت به سایت دیگه ای نگاه کنه؟
قصد توهین نیست اما لطفا یک کمی قبل از تهمت زدن راجع به حرفی که میخوایی بزنی فکر کن.
گیتی گفت:
لولیتا جان… با علم و احترام به اینکه اینجا خونه ی شماست عرض می کنم….
من مخالف سیستم جدید و حذف کامنت ها هستم عزیز جان، شما رای گیری کردید، بعد مغلوبه شد، بعد دوباره تصمیم گرفتید… خیلی در اینمورد حرف زده شد…الان بدون اطلاع و فقط در بالای پست قبل تصمیم جدیدتون رو اعلام کردید ، که حداقل من فکر می کردم فقط مربوط به پست قبل است…
می دونم خسته شدید، خسته هستید… اما یکی از امتیازات ویژه و خاص اینجا ، عدم حذف بود… خودت موضع من رو نسبت به اهل تشنج می دونی ، اما اینجوری فضا یکدست و بی رمق میشه… اینجا شکل جامعه بود… الان نیست …
بهرحال صلاح مملکت خویش خسروان دانند، اما پیشنهاد می کنم تجدید نظر کنید…
نسوان گفت:
گیتی جان عزیزم
من برای دغدغه های تو برای آزادی بیان احترام قایلم و این همواره دغدغه خود ما هم بوده. نوشته بودی که اینجا شبیه جامعه بود و دیگه نیست.
۱- اینجا شبیه جامعه نبود برای اینکه هیچ جامعه ای بدون قانون ، پلیس ، ارتش ، تدابیر امنیتی و جریمه و زندان و از همه مهمتر تیمارستان وجود ندارد. در هیچ جامعه ای به یک بیمار سایکوپات اجازه نمیدن با چاقو کنار یک دختر ۵ ساله بنشینه،یا هیچکس از تریبون تو استفاده نمیکنه که تورا تهدید کنه. در بهترین حالت از امکانات خودش تریبونی فراهم میکنه و انجا انتقاد هاش رو مطرح میکنه. که اون هم حدود و چارچوب دارد.لابد میدونی که در تظاهرات اخیر لندن چارلی پسر دوید گیلمور خودمون به جرم لقد زدن به مجسمه سرباز گمنام بازداشت شد.
۲- تو از خیلی از مسایلی که اینجا اتفاق میوفته بیخبری و نمیدونی دقیقن چه اتفاقاتی به چه تصمیماتی منجر میشه همین الان تعداد سپام های بلاگ به حدی رسیده که اگر بازش کنم سگ اینجا صاحبش رو نمیشناسه و نه تنها آسایش که امنیت باقی دوستان به خاطر وجود مشتی معلوم الحال به مخاطره میوفته که فکر نمیکنم هیچکدوم از ما این رو بخایم.
۳- در آخر اینکه مگه دوست نداشتی برشی از جامعه ببینی؟ حالا نگاه کن! اتفاقن الان موقع دیدنه. تا حالا بخش مردم رو دیدی؟ حالا برخورد حکومت رو ببین. ببین که چطوری وقتی قانون درست حاکم نباشه و مردم به بلوغ لازم نرسیده باشند صاحب قدرت ( حتا وقتی با خیر ترین نیت شروع میکند) کم کم به سمت اعمال زور میره و شروع به حذف میکنه.حکومت هم بخشی از اجتمائی ست که ما نگاه میکنیم. مگه نه؟
۴- همه ما تحت فشار و زور به منزلت آزادی رسیدیم.اما این نصف راه ست. باید به منزلت قانون ، پذیرش و درک حدود لازم هم برسیم .هیچ ماشینی رو یک چرخ تا مسیر زیادی نخواهد رفت.
۵- تمام این مقایسه ها با این بلاگ یکجور بازی ست. یک مملکت مال همه مردم است و حذف در آنجا ستاندن جان میشود. اینجا یک بلاگ کوچک در دنیای مجازیست. مال ماست و ما قصد رهبری بر هیچ کس و هیچ چیز نداریم. اما میتونیم برای حفظ جای که ساختیم بکوشیم. و این کاریست که داریم میکنیم. مگه نگفتی کسی که کشیده میزند را باید با قدرت هول داد عقب؟ این هم همان است.
ممير گفت:
۴- همه ما تحت فشار و زور به منزلت آزادی رسیدیم.اما این نصف راه ست. باید به منزلت قانون ، پذیرش و درک حدود لازم هم برسیم .هیچ ماشینی رو یک چرخ تا مسیر زیادی نخواهد رفت.
منکه در اين گفته شما شک بسيار دارم. به اکثر کساني که اين حرف رو ميزنند براحتي ميشه بشون گفت خواب ديدين خير باشه. شما رو نميدونم.
ميگيد نه نگاهي در هموطنان خودتون در اونجايي که هستيد بندازيد.
به نظر ميرسه سخن گفتن ما از ازادي فقط به منظور بهره وري از حظ ذهني باشد.
در اين فرهنگ همه از قديم الايام سخن از ازادي گفته اند اما فقط سخن گفته اند.
از قران بگيريد تا پادشاهان و ساسله هاي حکمران جورواجور تا صفويه و و قاجاريه و پهلوي ها تا خميني ها و خامنه اي و احمدي نژاد تا حزب توده و مجاهدين و حزب جمهوري اسلامي وووووو و تا همين مردم کوچه بازار.
گیتی گفت:
لولیتا جان… دقیقا درست می گی ، مشکل نبود قانون بود !
تنها قانون اینجا » هرکس به ولایت فقیه التزام عملی ندارد وارد نشود » بود از اول 🙂
من کاملا واقفم که گرداندن اینجا با اون اوضاع احوال ، اسپم های مدل تونل وحشتی و ناسزاهای بیجا و … و کلا تشنج چقدر می تونه خسته کننده باشه، شما هم به دلایلی اینجا هستید که یکی از اونها روشنگری و بحث آزاد راجع به موضوعاتی خوبی است که مطرح می کنید…
من اتفاقا خودم در زندگی واقعی ، وقتی کاری باید انجام بشه بشدت قانونمدار و سختگیر هستم، چون امکان نداره حتی وقتی هدفت تولید بی نظمی است ، برای رسیدن به اون بی نظمی از نظم و قانون و شیوه و روش مشخص استفاده نکنی ، کلا نتیجه ای نخواهی گرفت و تمام انرؤی که صرف کردی هدر خواهد رفت !
اما قانون وقتی کاربرد داره که کلی نباشه ، قانونی که الان حاکمه خیلی کلی است ، از دید من مثل سانسورهای وزارت ارشاد می مونه ، مثلا حکم » تشویش اذهان عمومی » که حکومت از اون آنقدر استفاده کرد مصداقش چیه ؟
الان خیلی از کامنت های بی غرض اما شاید روشنگر هم می تونه حذف بشه، و تنها کسی که باید تشخیص بده کدوم اسپم است و کدوم نیست خودت هستی …
من موافق هول دادن هستم اما هول دادن وقتیحق تو و حق آدم مقابل به یک اندازه باشه …
اما در مورد اینجا ، بله تو درست می گی ، الان مصداق وقتی است که یک نفر وارد خونه ی تو میشه و شروع به شکستن شیشه های خونه ات می کنه ، عقل سلیم حکم می کنه که در مملکت بی قانون و بی اعتماد به پلیس که اول خودت متهم هستی ، فرد مهاجم رو خودت هول بدی بیرون و در رو ببندی ….
اما چیزی که شما اینجا تصویر کردید جامعه بود نه خونه ی شخصی ، راستش رو بخوای من بیشتر از این ناراحتم که حس می کنم این یک شکست است ، این موضوع رفته روی اعصابم ، ما نتونستیم با چند تا کاراکتر محدود جوری برخورد کنیم که خودشون شیوه رو عوض کنند، خودشون قرنطینه بشوند، خودبخود کنار گذاشته بشوند…
حتی برای خیلی ها که از اون کاراکتر خوششون هم میومد الان مهم نیست که حذف بشوند، حرفی هم نخواهند زد ! دقیقا مثل جامعه ی خودمون !
اما برای من که مخالفشون بودم و از چشم اونها دشمن ، مهمه که با برخورد قهری حذف نشوند…
بحث هایی که اینجا مطرح میشه خیلی خوبه ، اما خودت هم می دونی آن کس که بداند و بخواهد که بداند خودش اسب شرف از گنبد گردون بجهاند ….
مهم این بود که یک نتیجه ی خوب بگیریم ، اینجا مال شماست ، بارها به تاکید گفتم خودت می دونی، اما هدف مهم و ارزشمند این بود که ما و نه شما یاد بگیریم چه جوری از جایی که دوست داریم خودمون حفاظت کنیم ، گفتگو رو یاد بگیریم…ما از نهایتا چند نفر کمتر از تعداد انگشتان دست ، خسته شدیم !
نمی دونم چی بگم، اینجا خونه ی شماست ، اما حس خوبی ندارم و می ترسم از یکدست شدن و یکنواخت شدن فضای اینجا…..
نسوان گفت:
من هم خوشحال نیستم.البته نمیترسم که اینجا تک صدایی بشه، هنوز هم تمام نظرات مخالف و موافق درج میشه، به جز من سامانتا هم گواه این کار هست.چیزی که حذف میشه صدای مخالف نیست. سر و صدا و عربده کشی ست.
البته بنده هم به اندازه شما شاید هم بیشتر این را یک شکست میدونم، اما چه باید میکردم که نکردم؟ وقتی جمع فرهیخته ما نتوانست فقط ۲ روز از کنار این اوباش عبور کنند و با تشویق و ترغیب و یا تکذیب و یا فحش فقط بنزین رو آتیش ریختند چه میشه کرد؟ من نه تونستم روی خرد جمعی مخاطب هام حساب کنم ، نه روی انسانیت نداشته ی اون افراد ، نه روی صبر بی انتهای خودم !
البته که من شکست خوردم . ما شکست خوردیم. شک داشتی؟ ما همیشه تاریخ از شعبون بی مخ ها شکست خوردیم! برای اینکه ما زیر ساخت های لازم رو نداریم، یک نفر مثل ویولتا در درون خودش میریزه و آخر تصمیم به حذف خودش میگیره، یک نفر هم مثل من مجبور میشه برای حفاظت از خودش در رو ببنده. دوست داری در رو باز کنم و خودم برم و اینجا رو دو دستی تقدیم کنم به امید ۵ و جوات و مبارز که همشون هم یک نفر هستند که بیان در فشانی کنند ، تهدید کنند و اسپم براتون بفرستن؟ اینجوری دموکراتیک تره؟ فکر میکنی اینجوری کمتر شکست می خوریم؟.
گیتی گفت:
ضمنا اضافه کنم ، ذلیل شی جوات !!
همه ی اینها از سر وصداهای بی هدف اخیر تو آب می خوره ، خسته شدند مردم، می فهمی ؟ خسته کردین همه رو !
prince گفت:
@لولیتا: خوب.میبینم که اولین نتایج عملی پست قبلی وبلاگ داره پیاده میشه.
لااقل اون سیستم پیشنهادی خودت رو برقرار میکردی…حداقل سنگینتر بود…
در مورد چینش کامنتها بر حسب رای خوانندگان فکر کردی؟ حتی اگه فایده خودداری از سانسورش را یگذاریم کنار, میزان بهره وری کامنته میتونه خیلی بالاتر بره ها…
@ ناشناس و رهگذر وبزمجه و….
حضرات! دیکتاتورها-و فعلا نه نسوان- که همیشه همون اول نمی یاند جار بزنند که ای ملت! ما میخوایم هاپولیتون کنیم… همیشه یه بهانه ظاهری ,یه عنوانی مثل مصلحت جمع و the greater good, ضرورت ناگزیر و ناگریز روزگار!, خیر و صلاح و ارامش خاطر مردم (که همیشه هم خود این جانوران درین زمینه از بقیه صاحبنظرترند) اول قشنگ با منش جنتل مابانه و حتی گاهی با تشویق مردم شروع میکنند… بعدش به ترتیب …یا علی! .. شروع به خدمتگزاری به خلق ا.. میفرمایند (شما بخوانید به خدمت خلق ا…. رسیدن)
نمیبینیید این محمود خودمان یا هم پالگیهاش وقت مصاحبه ها , هر وقت یه سوال حسابی ازشون میشه به چه بهانه هایی از سر باز میکنند؟
اقای خبرنگار سوال شما بی ربط است و ….
صحبت اصلا این نیست که اینجا باید تل تکست بورس اگزوزهای لامبورگینی یا کاندوم میوه ای باشد , صحبت اینجاست که ایا درین مرحله این راه غیر قابل اجتناب است؟.
ایا راه دیگه ای از برای ته نشین کردن noise موجود نیست؟
(واضحه که بر خلاف اسطوره و ارمان ,ما که درین جهان مادی و محدودیتهای منابع اون شناوریم ,ناگزیر از بکار بردن پاره ای از محدودیتها -بالاخره در یه مقطعی-خواهیم بود.
این به منابع دردسترس-حا و حوصله و وقت و پول صاحبخوانه-مرتبطه)
و اگر نیست و چنین برخوردی غیر قابل اجتناب. مصداق این داخل بحث نبودن موضوع چه میشود؟ معیار چیست؟
برداشت من اینه که بنظر نسوان ,این noise موجود بیشتر ازان بوده که قابل اجتناب باشه…با توجه به قضایای اخیر اندرونی این ادعای نسوا ن محتمل است…اما به نظر من هنوز راههای جایگزین -قبلنا بحث شده- هم هست…و این روش داموکلسی فعلی مثه استفاده از ناپالم برای کشتن چند تا خر مگسه
خلاصه از دید عملگرایانه هم که بخواهیم بررسی کنیم…حتی اگه نصب توری دز پنجره غیر قابل اجتناب باشه…بازم این توری فعلی خیلی تنگه!!!!!!!
(حالا چطوری کلمو ازین طوری در بیارم؟! گیر کرده!!!)
بزمجه گفت:
پریینس جان، جالب نوشتی. من راستش اصلا به این فکر نکرده بودم که آیا راه حل دیگه یی هم برای کم کردن پارازیت چند نفر هست یا نه. شاید اگر همه کله هامون رو بذاریم رو هم بتونیم یک راهی پیدا کنیم.
در عین حل باهات موافق نیستم که جلوی چند تا، یا یک نفر با چند اسم، آشوبگر رو گرفتن خود به خود به دیکتاتوری کشیده میشه. نظم و رعایت از قانون جزو مهمترین شروط یک جامعه موفق هست. کسانی که میخوان از نعمات حضور در یک جامعه استفاده کنن یک سری وظیفه هم در برابر این جامعه دارن. ازجمله رعایت قانون. شاید اصلا بهترین کاری که نسوان میتونن اینجا بکنن این باشه که یک منشور سایت بنویسن که همه بدونن که قواعد بازی چی هست. اونوقت نه کسی که به خاطر چرت و پرت گفتن نوشته اش پاک میشه میتونه تهمت دیکتاتوری بزنه، نه خود نسوان میتونن دیکتاتور بازی در بیارن و کسی رو الکی «اخراج» کنن.
نظرتون چیه، نسوان خانمها؟ مردش، وای ببخشین، زنش هستین وقت بذارین قانون اساسی بنویسین یا نه؟ کمک هم خواستین مطمئنا اینجا افرادی پیدا میشن که داوطلب بشن.
rahgozar گفت:
@Prince
اولا که دیکتاتور خودتی، مراقب صحبت کردنت باش تازه به دوران رسیده، که اون وقت که حضرت عالی دوتا ملکول اکسیژن بودی و هنوز تنفس هم نشده بودی.خیلی از اونهأیی که تو بهشون میگی دیکتاتور تو زندون دیکتاتورها بودند،
خرج چوو از کیسه یه مهمان بود
حاتم طائی شدن آسان بود
بد نیست یکم از خودتون مایه بذارین،
از نظر شما آزادی تا وقتی به آزدیهای شخص خودت لطمه نزنه خوبه، وگرنه این شیوهٔ صحبت کردنت نبود که تو فقط از دیکتاتوری یه احمدی نژادو دیدی نه بیشتر و ظرفیت فکریت هم در حدً مخالفت با اون شخصه
جناب پرنس،میشه با اون نطق اسمانیت به ما بگی وقتی چند نفر دارن در مورد یه چیز صحبت میکنند،یکی بیاد وسط شیشکی ببنده باید باهاش چیکار کرد؟
تمنا کنیم که بازم اینکارو انجام بعده،ازش بخوهیم که اینکارو نکنه یا بندازیمش بیرون تا یاد بگیره مثل آدم حرف بزنه بعد بیاد تو داخل جامعه
شما از دموکراسی فقط یه شاخسشو یاد گرفتی، برو بیشتر تحقیق کن.
گیتی گفت:
لولیتا جان…
نه ! اونجوری دموکرات تر نیست ….
ما زیرساخت های لازم رو نداریم ، درست می گی ….
من هم اونقدر بهم فشار اومده که می گم در دنیای واقعی اگر موج شعبون بی مخ ها با چوب و چماق و قداره حمله کنند به شدیدترین شکل ممکن باید باهاشون مقابله کرد، برای حفاظت از آزادی ، با حکم قانون …
من ناراحتی تو رو درک می کنم، می دونم هم که » مجبور » به اینکار شدی ، خودم شاید بیشتر ناراحت باشم ، اما یک چیزی رو می دونم لولیتا…
تمام کسانی که به این شیوه ی تو رای میدن ، در دنیای واقعی هم هنگام حمله ی قداره بندها ، درهای خونه ها رو می بندند و منتظر خبر کودتا از تلویزیون خونه می نشینند…
این اتفاق الان و اینجا خیلی مهم نیست ، بقول تو آرامش نسبی برقرار میشه …. اما ما یاد می گیریم که پس پشت پستو قایم بشیم….
اسمش رو هم بگذاریم یاد دادن شیوه ی برخورد صحیح و گفتمان صحیح، در حالیکه این اتفاق نخواهد افتاد….
من هم مثل بقیه ، خیلی هم نمی خوام پافشاری کنم ، فقط می تونم بهت پیشنهاد بدم که این موضوع رو نبندی، میشه در موردش فکر کرد، شاید بشه راه دیگری پیدا کرد، اینهمه نظرات خوب راجع به مسائل مختلف داده میشه از طرف همه ، چرا از حل یک معضل و مشکل جمعی ناتوانیم ؟! … میشه فکر کرد دربارش …الان نمی دونم …
نسوان گفت:
گیتی عزیزم
مسلما این موضوع بسته نخواهد ماند. من شدیدا و به هر ترتیب از نظرات همه ی شما استقبال می کنم. تا اینجا که همه اش تکرار تاریخ بوده.
ولی
ایا ما می تونیم برای مشکلات کهنه راههای جدید پیدا کنیم/؟
چرا که نه… هرکس که دوست داره جواب بده و راه حل بده. شاید خرد جمعی راه گشا شد.. من اگر به این شاید ایمان نداشتم اینجا نمی نوشتم گیتی.
من الان می تونم توی بهترین بار بشینم و بهترین مشروب رو سفارش بدم و بگم هرچه که هست مربوط به گذشته است
اما دلم اونجا می تپد. من انقدر احمقم که به قول همین دوستان اصلا انگارهنوز ایران هستم.وقتی نفس تو اونجا میگیره من اینجا نفسم بالا نمی آد. من شاید می تونستم همه چیز رو فراموش کنم ! اما من فراموش نکردم.
برای اینکه منم مثل تو دنبال یک جواب ساده ام
کمک کنین پیداش کنیم.
rahgozar گفت:
شما با اون همه فهم و دانایی اگه کامنت بدی منو تو همون پست میخوندی میدیدی که اعتراف کردم ظرفیت پذیرش من در کثافتی که میبینم همونقدر بود.در ضمن دلیل اون پرخاشگریها عشوه قمیشهای حضرت عالی بود که منجر به اون اتفاق شد.من سهم خودمو از اون اتفاق به عهده گرفتم اما شما چی وقیحانه قهقهه زدی و بس،اگه دوست داشتین میتونید اون کامنتو کپی پست کنید ،شاید یکم باعث راحتی و اسودگیه خیالتون بشه که رهگذر اینه با این ادبیات.
شما تفاوت مخالفت رو با سفسطه نمیدونید،شما تفاوت بحث و ……… ولش کنیم اصلا
به علت گرفته شدن فضای کامنت دونی با این بحث بیهوده از جواب دادن به کامنت بعدیتون که میدونم الان بد جوری داره تو دلت سنگینی میکنه و راه نفسو تو گلوت گرفته معذورم، راحت باش هرچی دلت میخواد بگو.
شما به شیوهٔ خودت ادامه بعده من با شیوه خودم
و السالام
گیتی گفت:
همین ها رو در تو دوست دارم ها ! 🙂
باور می کنی یکساعته لباس پوشیدم و تلفن پشت تلفن ، باید یک کاری رو تموم کنم و مثل بز بپرم بیرون…اما صفحه ی شما همینجوری باز مونده !
یک روزی روزگاری با همدیگه توی همین مملکت میریم می شینیم توی بهترین بار و بهترین مشروب رو به یاد اینروزا سفارش میدیم ، فک کن ! با عصا و عینک و اینا…ننه خودت ببین کدوم بهتره قویتره ، امشب می خوام بترکونم ، همون رو بریز ! 🙂
مخلص رضاشاه دموکرات….
آی جماعت فکر کنید و راه حل بیابید تو رو به همون قبله !
گیتی گفت:
مسلما پاسخ بالا مال صابخونه و لولیتا بود ! 🙂 ما رفتیم، فعلا …
مریم گفت:
لولیتا جان من قبلاً نظرم رو بارها گفتم…. ولی باز هم میگم. من احساس میکنم خیلی از ما هنوز تعریف درستی از دموکراسی و آزادی بیان در ذهن نداریم! اینکه برای هدفی که در ذهن داری زحمت بکشی و جایی رو بسازی و بعد که به ثمر رسید یه عده بیان از نتایج زحمات تو برای پیشبرد اهداف کثیف خودشون استفاده کنن دموکراسیه؟!!! اینکه وایستی یکی بیاد به بدترین شکل ممکن بهت فحاشی کنه دموکراسیه؟!!! تا جاییکه من میدونم تو جامعهی واقعی ایران فحاشی (در صورتیکه نسبت واقعی نباشه) جرمه و میتونه دیه و حتی زندان داشته باشه! از قوانین کشورهای دیگه اطلاعی ندارم…….. بازم تا جاییکه من اطلاع دارم تو هیچکدام از برنامههای تلویزیونی دنیا اجازهی اظهارنظر بیارتباط با موضوع به مردم داده نمیشه! تو همین برنامهی نوبت شمای بیبیسی تا یکی میخواد حتی به اندازهی یک کلمه از بحث خارج شه مجری سریع بهش تذکر میده ! من با تمام کامنتهای بالاییت در این مورد کاملاً موافقم…. اینکه در و پیکر اینجا رو باز بذارید که هر کی هر کاری خواست بکنه نتیجهای جز هرج و مرج و آشفتگی و دور شدن از بحث و هدف اصلی نخواهد داشت! البته اگه خوانندگان اینجا میتونستن بیتوجه از کنار افراد معلومالحال رد بشن شاید (تاکید میکنم شاید) راه حل بهتری بود، ولی همگی دیدیم که نشد! این طرف از وقتیکه اومده به راحتی تونسته بحثها رو از مسیر اصلیش منحرف کنه و به بیراهه بکشونه! گواهش هم کامنتدونی پستهای پیشین! بقیه به جای بحث کردن دربارهی موضوع اصلی در مورد کامنت ایشون نظر دادن!!!! یعنی مثل اینکه امید5 پست گذاشته بقیه هم نظر دادن!!!!!!!! 😦
مسالهای که من نمیفهمم اینه که چرا یه عده میان میگن دیکتاتوری از همینجا آغاز میشه؟ واقعاً با چه استدلالی به این نتیجه رسیدن که سرانجام این نظارت به دیکتاتوری منجر میشه؟!!! چون چهار نفر دیگه رو دیدن که اینطور بودن نتیجه گرفتن همیشه این امر برقراره؟!!! بعد اصلاً از کجا اینقدر مطمئنن اون چهار نفری که دیدن از اول قصد و نیتشون دیکتاتوری نبوده؟!
الان هم به نظر من اصلاً مهم نیست (چه در جامعهی واقعی و چه در اینجا) که این تیپ افراد مجبور به رعایت قانون شوند یا قانونمندی در آنها نهادینه شود. شما مردم کدام کشور توسعه یافته رو میتونید مثال بزنید که قانونمندی در آنها نهادینه شده باشه؟! تا جاییکه من بارها نتیجهی تحقیقات محققان مختلف در این زمینه رو خوندم یا شنیدم (سامانتا هم قبلاً پستی در این رابطه گذاشته بود) مردم کشورهای توسعه یافته متمدنتر و با فرهنگتر از مردم کشورهای جهان سوم نیستند! چیزی که آنها را ملزم به قانونمداری میکند قانونهای سفت و سخت آن کشورهاست…. به همین خاطر هم من امیدی به اصلاح درونی این افراد ندارم! اینجور افراد رو باید به زور به قانونمداری وا داشت…..
prince گفت:
++++++++++++
rahgozar گفت:
man movafegh ba hazf kamenthaay bi ertebaat ba mozoe bahs ya hamon post hastam, dr zemn mamnonam lolita ke injaro zed ofoni kardi.merci
گیتی گفت:
جناب رهگذر…. با احترام کامل ، ضدعفونی یعنی چی ؟ دارید در مورد حشره صحبت می کنید یا انسان ؟ حتی انسان بیمار هم انسانه !
نه عزیز من، فکر نکنید نقش فرشته ی رحمت رو بازی می کنم که اکثر مواقع نقش دربون جهنم رو داشتم، اما با تمام علاقه ای که به برخی نظرات شما دارم باید عرض کنم ، شما یا از کوره در رفتی ، یا قهر کردی…الان هم از ضدعفونی صحبت می کنی !
ما پیروز شدیم در یک وجب فضای مجازی، آفرین به ما !!
در زندگی واقعی ، در ایران که من دارم توش زندگی می کنم ، حکومت هم امثال من رو ضدعفونی کرد ! آفرین به اونها !
rahgozar گفت:
گیتی خانوم
من نمیفهمم شما چرا مغلطه میکنی؟
نتایج عملی این اقدام رو به زودی خواهی دید، وقتی که دوباره خواهند آمد اما با بیان جدید و محترمانه ، من یا هیچ کس دیگه برنده نشده که اصلا اینجا برنده یا بازندهی در کار نیست تمام بحث بر سوی اینه که مثل یک انسان بیأیم و نظر بدیم، بحث کنیم، این اقدام نسوان شامل همه میشه من جمله خود من،اگر من جائی بحثی خارج از مورد کردم با کمال میل حاضرم کامنتم حذف بشه.
اما اشخاصی بهتره بگیم شخصی که با منظور خاصی از سرّ نفرت،و خصومت شخصی میاد مهملات میبافه، و یا تهدید میکنه، هیچ کمکی به بحث نمیکنه، فقط الدورم، پلدورم میکنه حتا مخالفت هم نمیکنه این باید یاد بگیره، که از چه راهی و به چه شکلی باید حرف زد، والدین، ارگانهای اجتماعی، همه و همه دارای ابزار نظم و انضباط هستند. اینجا بحث بر سر حذف مخالف نیست بحث بر سر حذف که نه بهتر بگیم تنظیم مسیر گفتگو فارغ از آری یا نه هستش.
من از کوره در رفتم و مدتی به خاطر بیان نامناسبم غیبت کردم. حد عقل این فهمو داشتم که بفهمم باید در برخوردهام با مسولیت بیشتری برخورد کنم.
اما بعضی از این حضرات اینجا رو کردن مثل توالت عمومی،خود شما اگه یه پاپتی بیاد و لونه کنه جلو در خونت و بوی گند و کثیفش تمام زندگیتو برداره چیکار میکنی؟اول یه پولی بهش میدی که بره، نشد ازش خواهش میکنی که بره، نشد، ازش میخوای حد عقل بر مسیر باد قرار نگیره تا بوی گندش اذیت نکنه و در انتها ناچاری از تماس با ارگانهای مربوطه جهت رفع شر.
شما شاید گوش فحش خورت ملسه، اما انسانها ظرفیتهای متفاوت دارن، آخه این چه منی میده که پستی در رابطه با دل درد باشه یکی بیاد از خوراندن آب پرتقال آلوده به منی به خانومی بگه.
شما خودت تا به حال از نزدیکانت کسیرو تنبیه نکردی؟
آیا از بد خواهی بده ویا خیر خواهی؟
اینجا هیچ کس مایل به حذف کسی نیست، این خود آدمها هستند که زمینه حذفشان رو با آعمالشون به وجود میارن
احترام امام زادهرو متولیش نگاه میداره خانم عزیز، همچین که بحث تصحیح کامنتها پیش میاد هزار تا آدم خلق الساعه بوجود میان که نه تورو خدا اینکارو نکنید چرا که مادیگه چیزی واسه خندیدن نداریم.
شما خودت جز کسانی هستی که با جوابهای توام با طعنه زمینه یه بوجود اومدن این شرایط رو کردی؟یه سوزن به خودت بزن یه جوال دوز به من.
تو خونتون تا بحال اسفند نسوزندی؟این ابتدأئترین نوع ضد عفونی کردنه
نیازی به احترام شما ندارم که من اگه کامنتی میذارم بیانگر نظرمه.نه دنبال کاسه لیسیم، نه دنبال پر کردن اوقات خالیم،قبلا دلایل بودنم رو اینجا شرح دادم
گیتی گفت:
جناب رهگذر….آفرین به شما !! من هم به نیازها یا بی نیازی های شما کاری ندارم !
شرط گفتگو آن هم صرفا با واژه ایجاب می کنه جوری شروع به صحبت کنی که سو تفاهم نشه ، نیازی به احترام ندارید به خودتون مربوطه !
یکبار من خواستم کاری بکنم که شما اسمش رو شاید مغلطه بگذارید، از شما هم خواهش کردم دخالت نکنید، شما آمدی فحش ناموسی دادی با اینهمه ادعاتون و بعد هم تهدید به پیدا کردن و جیگر طرف رو درآوردن!
من صادقانه اعتراف می کنم اشتباه کردم، بعد هم عذرخواهی کردم !! اگر من فحش خورم هم ملس باشه ، با لمپنیزم به شیوه ی خودم مقابله می کنم … حشره کش نمی زنم خیال خودم رو راحت کنم…
محض اطلاع شما، مغلطه یعنی دیگران رو سوسک و حشره و پاپتی بنامیم و اسمش رو بگذاریم خیرخواهی و درست صحبت کردن…. با لفظ قلم ناسزا گفتن هنر نیست جناب رهگذر….
شما هم یک سوزن به خودت بزن !
گیتی گفت:
جناب رهگذر….آفرین به شما !! من هم به نیازها یا بی نیازی های شما کاری ندارم !
شرط گفتگو آن هم صرفا با واژه ایجاب می کنه جوری شروع به صحبت کنی که سو تفاهم نشه ، نیازی به احترام ندارید به خودتون مربوطه !
یکبار من خواستم کاری بکنم که شما اسمش رو شاید مغلطه بگذارید، از شما هم خواهش کردم دخالت نکنید، شما آمدی فحش ناموسی دادی با اینهمه ادعاتون و بعد هم تهدید به پیدا کردن و جیگر طرف رو درآوردن!
من صادقانه اعتراف می کنم اشتباه کردم، بعد هم عذرخواهی کردم !! اگر من فحش خورم هم ملس باشه ، با لمپنیزم به شیوه ی خودم مقابله می کنم … حشره کش نمی زنم خیال خودم رو راحت کنم….
محض اطلاع شما، مغلطه یعنی دیگران رو سوسک و حشره و پاپتی بنامیم و اسمش رو بگذاریم خیرخواهی و درست صحبت کردن…. با لفظ قلم ناسزا گفتن هنر نیست جناب رهگذر….
شما هم یک سوزن به خودت بزن !
nashenas گفت:
ببینید ما میأیم اینجا بحث کنیم، موافق یا مخالف این مشکل نیست،هر کسی مخالف با چیزی هست که در رابطه با بحث باید بیان کنه تا جواب بگیره،اگر جواب قانع کننده نبود از نو نذرشو بیان کنه، تاا جواب دوباره بگیره که این میشه روشنگری،اما وقتی ما از چیزی بحث میکنیم و کسی موضوع بحثرو با مهملات و سفسطه به بیراه میکشه و یا با قصد و غرض سعی در خارج کردن موضوع از چیزی که هست به چیزی که میخواد باشه داره،حذفش بسیار پسندیده است
والا مگس هم حق زندگی داره اما ما این حقو ازش تحت عنوان اینکه الاینده هست میگیریم.
چقدر باید انرژی تلف بشه تاا اینو بفهمیم.
loverlooloo گفت:
لولیتا جان چون پایین بحث شد که اگه کسی پیشنهادی داره بگه این رو میگم:
به نظر من شما میتونید با یه هزینه ی خیلی کم یک ورد پرس شخصی و سفارشی شده با امکانات بیشتر داشته باشید ( منظورم یه سایت مستقل با هسته ی وردپرسه )
در اونجا میشه سیستم امتیاز دهی به نظرات و خیلی کارای دیگه انجام داد
البته من خودم اطلاعات دقیقی در این مورد ندارم ولی اگه شما و بقیه دوستان موافق باشید حاظرم اطلاعات کاملتری در این مورد جمع آوری کنم و براتون ارسال کنم
مرادبیگ گفت:
کلا موضوع خوبی رو انتخاب کردی و نکته های مهمی گفتی
ولی این جمله رو خوندم که «شاید ایده ی بدی نباشد که یک عروسکی خرسی چیزی توی خونه اون یکی دیگه داشته باشه که هروقت دلش برای مامان یا بابا تنگ شده بتونه اون عروسک یا خرس رو بغل کنه»
راستش هم غصه ام گرفت هم عصبانی شدم مخصوصا از دست کسایی که کار رو برای یه بچه ی معصوم به جایی می رسونن که یه عروسک رو با همه وجودش بغل کنه تا ته دلش چیزی نمونه
به نظرم وقتی کسی همچین مسئولیت بزرگی رو قبول می کنه باید اونقدر شرافت داشته باشه که لااقل وجود و حضورش رو از بچه اش دریغ نکنه، اگر این قدر همچین کاری براش سخته غلط می کنه که زیر بار همچین مسئولیتی میره و روح یه موجود معصوم رو زخمی و داغون میکنه
«بی وجود» به همچین آدمایی میگن
soheila گفت:
ma ke eshtebah kardim bache dar shodim, hade aghal shoma nashin balke jamiate donya ham be ye ta’adoli berese!!! bache ha vaghean mojudate masumo bigonahiand… adam har ghadr ham beheshun berese, az har nazar, bazam fek mikone kame….s
espadana گفت:
«وقتی عروسی کردم تنها چیزی که بابام بهم گفت این بود که سعی کن تا 10 سال بچه دار نشی. وقتی مطمین شدی که می خواهی تمام عمرت با این آدم بمونی اونوقت به بچه دار شدن فکر کن»
خيلي جمله ي بي محتوايي بود.ممكنه هيچ وقت مطمئن نشي…
@كاليفرنيا
«من تا حالا ندیدم کسی به خاطر عشق ازدواج کرده باشه.»
ممكنه عيب از نوع نگاه شما باشه…
کالیفرنیا گفت:
فکر نمی کنم نگاه من عیب داشته باشه . به نظرم عشق یعنی این که یک نفر در سنین ازدواج کاملا رشد یافته است و تا حدی استثنایی شده و با یک آدم استثنایی رابطه دارد. اما هر زوجی که من دیدم از نظر رشد عقلی احساسی در حد بچه های هفت ساله مانده بودند و می توانستند با بسیاری از زنها یا مرد های دیگه ازدواج کنند.شبیه همین وضعیت مدرنی که در روابط امروز می بینی . امروز طرف از ازدواج یا رابطه بیرون می آید و یک هفته یا یک ماه بعد در یک رابطه دیگر است.
کالیفرنیا گفت:
به نظرم تمام دلایلی که لولیتا برای بچه دار شدن آورد همان دلایلی هستند که موجب رابطه یا ازدواج هم می شوند.
espadana گفت:
«وقتی عروسی کردم تنها چیزی که بابام بهم گفت این بود که سعی کن تا 10 سال بچه دار نشی. وقتی مطمین شدی که می خواهی تمام عمرت با این آدم بمونی اونوقت به بچه دار شدن فکر کن»
خيلي جمله ي بي محتوايي بود.ممكنه هيچ وقت مطمئن نشي…
@كاليفرنيا
«من تا حالا ندیدم کسی به خاطر عشق ازدواج کرده باشه.»
ممكنه عيب از نوع نگاه شما باشه…
بزمجه گفت:
یک سری همیشه صحبت از بچه ها و سختی طلاق روی روحیه شون می کنن. طلاق بدون شک استرس زیادی رو بچه ها میذاره، همونجوری که رو والدین اثر داره. اگر به حرفهای کریستینا خانوم عمل کنین، این فشار رو بچه ها کمتر میشه. راستش من زیاد مطمئن نیستم که طلاق همیشه چیز بدی برای بچه ها بوده باشه و یا اینکه بچه هایی که بابا مامانه طلاق گرفتن همیشه در حالت بدتری از زوج مشترک باشن. چند وقت پیش نتایج یک تحقیق در یکی از کشورهای اروپایی (یادم نمیاد کدوم) در آمده بود که نشون میداد بچه های طلاق هم خوب و خوش و سر حال هستن و کمبودی نسبت به بقیه ندارن.
شخصاً فکر میکنم مطرح کردن ناراحتی بچه ها فقط بهونه ای از طرف نیروهای طرفدار حفظ «خانواده» به هر قیمت هست که کسی مثل مادر من با وجودی که شوهرش جلو چشمش با زنهای دیگه میپرید طاقت بیاره و به خاطر بچه هاش جدا نشه. این در حقیقت برای من بچه اون خانواده حتا بار گناه بیشتری هست چونکه میدونم کسی که اینقدر دوستش دارم به خاطر من و خواهر و برادرم زندگی خودش رو فنا کرد، ساخت و سوخت.
soheila گفت:
movafegham, zendegie dar aramesh ba yeki az valedeyn kheyli behtar az zendegi tu jahanam ba har do valedeyn hast, va lozuman ham bache ha ba talagh asib nemibinan, mishe avarez ro be hade aghal resund, va mohite amni ro bara bache ha dorost kard
بزمجه گفت:
سهیلا خانوم،
پینگلیش خوندن واقعا مشکل هست. میشه یک پیشنهادی بکنم؟ لطفا دفعه دیگه نوشته رو همین جوری که بالا نوشتی در سایت بهنویس (www.behnevis.com) بنویس و بعد بیار اینجا. من نوشته بالای شما رو کپی کردم به اون سایت و این شد:
«موافقم، زندگی در آرامش با یکی از والدین خیلی بهتر از زندگی توی جهنم با هر دو والدین هست، و لزومأ هم بچهها با تعلق آسیب نمیبینن، میشه عوارض رو به حد عقل رسوند، و محیط امنی رو برا بچهها درست کرد»
Amin 13 گفت:
دستت درد نکنه. اصلا یادم به بهنویس نبود. من هم از این به بعد از بهنویس استفاده میکنم.
درنا گفت:
کاملا موافقم که بر خلاف چیزی که اکثر ایرانیها فکر میکنن طلاق به خودی خود در بچه ها تاثیر منفی نمیذاره. ممکنه جامعه با بچه ها رفتار بدی بکنه یا دعواهای والدین تاثیر منفی بذاره یا اینکه پدر و مادر اصولا خوب نیستن، و …
ولی اگه مردم مواردی که کریستینا تو پستش گفت رو رعایت کنن و کمی در موردش بخونن و اطلاعاتشون رو بیشتر کنن، و اگه تو جامعه بیشتر جا بیفته (که همه به بچه های این خانواده ها به دیده ترحم نگاه نکنن) بچه ها میتونن خیلی آینده ی بهتری هم داشته باشن. بچه های خانواده های مطلقه در اروپا و آمریکا که من دیدم هیچ تفاوتی با بقیه ندارن.
ممکنه برای بچه ها بهتر باشه اگه مادر و پدر خیلی با هم خوب باشن، ولی اگه با هم خوب نیستن از نظر تربیت بچه طلاق بهتر از سوختن و ساختن هست. چه بسا خانواده هایی که پدر و مادر از هم تنفر دارن ولی طلاق نمیگیرن «که برای بچه خوب نیست». اشتباه بزرگیه چون بچه ها مطمئنا مشکلات بزرگتری خواهند داشت.
فرهاد گفت:
سلام
یعنی روشنفکری اینقدر پیشرفت کرد که دیگه بچه دار شدن شد یک اشتباه یا دیگه نمیشه دلیلی برای پدر شدن و مادر شدن پیدا کرد؟ چون یه عده به خاطر اون دلایل تاسف باری که لولیتا اشاره کرد بچه دار میشن ما باید برای نشون دادن روشنفکری مون و متفاوت بودنمون بگیم بچه دار شدن اشتباهه؟ فکر می کنم بهتر باشه به جای حذف مساله، آگاهی خودمون رو بالا ببریم تا برای بچه دار شدن دلایل خوبی داشته باشیم و حتی این آگاهی رو به نسل بعد انتقال بدیم تا خودش رو قربانی یه آفرینش بی هدف ندونه.
و اما کریستینای عزیز
مادری که در متن به تصویر کشیدی خیلی پخته و فهمیده س، خیلی مهربونه، خیلی احساسات بچه ش براش مهمه، خیلی فداکار و با گذشته که خیلی عالیه. اما نکته اینجاس که اگه قرار بود مادر پدرا اینقدر خوب و به فکر باشن شاهد این همه طلاق نبودیم !
بهار گفت:
لطفا از دلایل خوبتون برای ما هم بگین، شاید ما هم راضی شدیم
دودول طلای اصلی گفت:
🙂
تن ها گفت:
🙂
نازنین گفت:
البته اگر چه بقول ویولتا زندگی اصولا چیز مزخرفی است اما به گمان من وجود بچه این زندگی را قابل تحمل تر میکند.یعنی آنقدر طعم تلخ و شیرین به کامت میریزد که تمام مسائل فلسفی و ابهامات نومید کننده هستی رافراموش میکنی.من بشخصه هیج منتی سر بچه هایم ندارم بلکه آنها بودند که مرا از افسردگی نجات دادند.البته هیچ آدمی نمی داند قرار است طلاق بگیرد و طبعا فکر میکند تا سنش نگذشته و حال و حوصله بچه داری دارد باید دست بکار شود.
من در وجود بچه هایم معنای دیگری از زندگی را در یافتم .
ess گفت:
با طلاق مخالفم ولی با اینم که آدم به خاطره بچه طلاق نگیره و مشکلاتو تحمل کنه،بیشتر مخالفم.
نوید گفت:
مخلصیم ضعیفه
مغروق گفت:
بیخود نیست میگن طلاق عرش خدا رو به لرزه در میآره. ان شاء الله به حق پنج تن هیچ کی سرانجومش به طلاق نکشه…
یاسی گفت:
پیشنهاداتون خیلی خوب و جالب بود
راستش من در حدی نیستم که بخوام بگم حتما حرفم درسته و شما اشتباه میکنین ولی فکر میکنم برای اینکه آدم بفهمه زندگیش با یه نفر دوام داره یا نه 10 سال خیلی زیاده
طلاق ممکنه هر زمانی اتفاق بیوفته ما یه فامیل داریم یه خانم 67 سالست.شوهرش که یه مرد 82 ساله بود 2 سال پیش طلاقش داد و با یه خانوم جوون ازدواج کرد بچه که هیچی نوه هم داشت نمیگم اطمینان حاصل کردن خوب نیست ولی اینم در نظر بگیرید بچه باید بتونه با والدینش ارتباط برقرار کنه نه اینکه وقتی بزرگ شد والدینش پیر باشند .
راستش من اصلا ازدواج نکردم و بچه م ندارم ولی به نظرم بهتر دیدمون بهتر کنیم اینو موافقم که خیلی وقتا بچه ها به دلایل خوبی به دنیا نمیان و خیلی ها شونم بد بزرگ میشن و اینکه بچه اسباب بازی نیست نیاز به محبت توجه رفاه اجتماعی تحصیل و تربیت درست آموختن عادات درست مثل فکر کردن خودباوری و…. داره و باید قبل بچه دار شدن به اینا فکر کردولی خیلی از پدر مادرا شاید به دلایل درستی بچه دار نشن ولی برای بچه هاشون اینکارارو میکنن و اونایی هم که نمی کنن تقصیری ندارند چون دچار فقر فکری و فرهنگی هستن
و فکر میکنم توی ایران اگه زن و مردی با وجود بچه بخوان طلاق بگیرند باید صبر کنند تا بچه تا حدی به بلوغ فکری برسه چون توی ایران تنها نهادی که از بچه حمایت می کنه خانوادست تنها جایی که محبت درک می کنه خانوادست تنها جایی که آموزش زندگی کردن میبینه خانوادست توی ایران روی مدارس و … نمیشه حساب کرد که ذهن بچه رو مشغول چیزای خوب کنه و اونو از انزوا در بیاره بچه ای که تو ایران دچار افسددگی بشه خوب نمیشه چون همه و بچه ها اکثر وقتشون تو خونه میگذرونند و اگه محیط خونه ام بد باشه دیگه هیچی
گیتی گفت:
زاد و ولد نکنید !! چه کاریه آخه !! 🙂
شومبول اصلی گفت:
گیتی جان اونوقت مثل دایناسور ما نسلمون منقرض میشه ها……
گیتی گفت:
سیستم کامنت گذاری هوشمند شده ها !! 🙂
یک کامنت راجع به زاد و ولد اومد، دوتا غیر مرتبط با پست و راجع به مخالفت با سیستم جدید حذف نیومد و نوشته دیدگاه شما چشم به راه بررسی است ! می دونم رفته توی اسپم…
خانم من مخالفم …صدا منو داری ؟ تو رو به همون قبله نکن اینکارو لولیتا جان !
ess گفت:
زادو ولد نکنیم مس دایناسورا میشیم که خانوم!!!!!!!!
ویدا گفت:
خوش به حال دایناسورها! 🙂
و با این سرعت زاد و ولد و استفاده از منابع طبیعی تا ۳۰ سال دیگه دو تا کره زمین دیگه لازم داریم! زاد و ولد کنیم که چی بشه؟
khanoomi گفت:
اسی جون
نکنه توام تو کار زاد و ولدی؟؟؟
damon گفت:
iran sarzamine bichehreha ast. adami dar web miad esme digari entekhab mikone , chehreash penhan ast va ba neveshtehayash mikhahad ke ba baghie harf bezanad, be nazare shoma adam mitoone ba in joor afrad movafeghat ya mokahlefat konad? Commentha ra ke mikhoonam mesle ine ke daram spagetti bedoone sous mikhoram, ari az har goone mazei….
کالیفرنیا گفت:
خوب برو تو خیابان با سس اش را پیدا کن. ما چون در غربت گیر هستیم مجبوریم به همینی که اینجاست راضی باشیم.
ویدا گفت:
۱-خوب اگه فکر می کنی که به حرفهای دنیای مجازی نمی تونی اعتماد کنی چرا این سوال
be nazare shoma adam mitoone ba in joor afrad movafeghat ya mokahlefat konad?
رو اینجا می پرسی؟ برو از افراد حقیقی بپرس!!!!
۲- هیچ اصراری نیست که شما هم به روش ما با بقیه ارتباط برقرار کنی! شما آزادی که هرجور که دلت می خواد زندگی کنی و با هر کس که دلت می خواد دوست بشی! ما هم آزادیم که به روش خودمون زندگی کنیم! پس لطفا به جای اینکه برای ما تصمیم بگیری برای خودت تصمیم بگیر!
گیتی گفت:
بابا چرا حرفهای من میره توی اسپم….الان جیغ می زنم ها اااااااااااااااا
لولیتاااااااااااااااااااااااااااا….حذف نکن ! 🙂 …. باور کن با هزار جور بدبختی و گذشتن از سد فیلترینگ میام… نکن اینکارو…همون حس رو داره…
الان رو نمی گم ها، الان داره میره توی اسپم به هر دلیل غیر مشخصی….
عادل گفت:
گیتی خانم در مورد اینکه بحث آغاز دیکتاتوری و … رو باز کردید، فکر کنم جوابها تا حدود زیادی کافی بود … فقط من یه نکته رو بگم؛ از کجا میدونید اونهایی که میآن فحاشی میکنن و فضا رو مغشوش میکنن برای اینه که بگن دموکراسی به درد نمیخوره و جواب نمیده و باید فضا بسته باشه؟!؟!؟ وقتی یه نفر با 10 تا اسم امید و جواد و حسن و … میآد یه حرف رو با یه ادبیات میگه و بعد خودش با یه اسم دیگه خودش رو تأیید میکنه و بعد هم خودش میآد و با یه اسم دیگه به حرف قبلی رفرنس میده، اونوقت باید اجازه داد تا فضا مغشوش بمونه؟!؟!؟ کی میگه که راه دموکراسی از دشنام و راه تحمل مخالف از تحمل رکیک ترین الفاظ و مشمئزکننده ترین بیانها میگذره؟!؟! چرا باید برای تمرین دموکراسی چندش آورترین آدمهای جامعه رو که با عقده تمام و کمال زندگی میکنن تحمل کرد؟!؟! اون هم نه منطقشون رو بلکه فحاشیهاشون رو؟!؟!؟ به نظر من این راه تصفیه اینجاست … تصفیه محیطی که جای فکر کردن و دگراندیشیه ….. دگراندیشی و دگرباشی و با رکیک بودن و عقده گشایی باور کن فرق داره ….
گیتی گفت:
خوب خانوادگی رفتین توی یک جبهه ها . ( مریم خانم سلام عرض شد ) 🙂
عادل جان…
اگر صحبت سر دموکراسی باشه که به نظرم نیست ، اینجا رای گیری شد و اکثریت خلاف نظر شما رو داشتند….یعنی اگر قرار به این حرفها باشه شما الان دارید از حکم حکومتی استفاده می کنید !
ضمن اینکه جواب ها کامل نبود ،از دیدگاه خودتون فقط بررسی می کنید ، آنور رو نمی بینید…
من بحث دیکتاتوری باز نکردم، من می گم راه بهتر از حذف رو پیدا کنیم….
دلیل من اینه ….مقایسه اینجا با دنیای واقعی در یک سری فاکتورها امکان پذیره نه همه اش …قانونمداری و اجرای قانون حتی در فضای واقعی نیاز به بررسی و تامل داره، در غیراینصورت به راحتی حقوق یک گروه پایمال خواهد شد و باز به راحتی از مفاهیم اون میشه برداشت های گوناگون کرد و سو استفاده…
ما اینجا فقط تمرین گفتگو می کنیم نه تمرین دموکراسی، تمرین مواجهه با اونچه که وجود داره، پیدا کردن شیوه مقابله …
ابزارهای اینجا کامل نیست ..من فکر می کنم فضای مجازی به من و شما بدون خطرهای احتمالی می آموزه که صبر کنیم، مدارا کنیم، حرف بزنیم، وجه دیگه اون آدم رو هم ببینیم… اصلا خود اون آدم رو هم بدون پیش فرض هاش ببینیم… این آدم ها وجود دارند در جامعه ، در اکثریت هم هستند….
چند بار به مریم هم گفتم، توهین رو معنی کن … دشنام رو معنی کن … همه اینها که فقط فحش ناموسی نیست، اولین و ابتدایی ترین موضوع می تونه فحش ناموسی باشه … فردا لولیتا یک پست راجع به مذهب بگذاره دوباره برای عده ای معنی توهین پیدا می کنه…چگونه و چرا می تونیم یک طرفه به قاضی بریم ؟
اگر قراره اینجا یک فضای خصوصی باشه متعلق به آدمهایی با دیدگاه های مشابه، موضوع شکل دیگه ای پیدا می کنه، اما اگر قراره همه حرف بزنند، نمی تونید به این راحتی حتی فحاشی رو تعریف کنید…. نتیجه اش میشه همیشه دست به عصا راه رفتن و کتمان واقعی نظر… یا فشار اکثریت به اقلیت بدون قانون مشخص و معین … یعنی در این میان ، من دیگه نمی تونم به آدمی مثلا شبیه به هما بگم ، من حق دارم با قبله ای که تو هر روز داری به سمتش نماز می خونی ، حتی شوخی کنم… چون میشه خود ظلم و حرف ناحق …
یعنی اینهمه داد می زنیم توهین نیست ، میشه حرف بیخود ….
الان به نظر من جناب رهگذر به من توهین کرد شما به من ثابت کن اینگونه نیست… فرمودند : «در ضمن دلیل اون پرخاشگریها عشوه قمیشهای حضرت عالی بود که منجر به اون اتفاق شد.من سهم خودمو از اون اتفاق به عهده گرفتم اما شما چی وقیحانه قهقهه زدی »
وقیحانه ، عشوه قمیش !! 🙂 اینها از دید شما چیه ، مگه من توهینی به ایشون کردم ؟ داریم حرف می زنیم خوب ؟ دقت کن من نظرم این نیست که این حرف توهین به منه و ناراحت هستم ، دارم موقعیت رو تشریح می کنم ….
الان توجیه این قضیه می تونه این باشه که » به نظر من اون خنده وقیحانه است »
خوب میشه من هم بیام بگم » به نظر من شما مغزت اندازه قورباغه هم فعال نیست »
یعنی چی ؟ یعنی بازی با واژه…ما دوتا داریم در واقع شکم همدیگر رو به لطیف ترین شکل ممکن سفره می کنیم !، هر فردی هم که توانایی و قدرت بیشتری در این زمینه داشته باشه موفق تره ، یعنی سفسطه !… و این به مرور و با توجه به شرایط جدید و فضای فعلی شکل و فرمی پیدا خواهد کرد که زجرآورتره از دید من، یکجور دروغ و دورویی هم چاشنی قضیه میشه….و ای اتفاق به نظر من خواهد افتاد در آینده… بدیهی است که بیفته… همین الان من می تونم اینکار رو بکنم ، در ارتباط با پست و اما بیربط ترین حرف دنیا رو بزنم و منظور و حرف خودم رو اعمال کنم …
اینجا دقیقا بخاطر وجود سلایق مختلف و بازخوردهای اون ، جذاب شده…هر کدوم از ما اون وجه منطقی، وجه کمیک، وجه تراژیک خودمون رو می تونیم به بازی بگیریم….
نمی دونم، دوست داریم خودمون رو گول بزنیم ، از دید من حرفی نیست، اما حداقل بدونیم داریم چکار می کنیم !
به نظر من فکر کنیم و راه بهتری پیدا کنیم… حتما یک راهی هست ، شاید یک سری قانون ساده و قابل اجرا و بی شک و شبهه ….
این فضای فعلی برای من که دیدگاه هام به صاحبان وبلاگ نزدیکه ، یعنی بهشت… اما من دنبال بهشت نیستم، بین دوستان خودم و در فضای خودم ، من بهشت فرضی رو می تونم بسازم به میل خودم….
راستش رو بخوای عادل جان ، آنقدر در دنیای واقعی اطرافمون خفقان بی دلیل هست که واقعا اینجا برام حکم یک اتفاق خوب داشت … من خودم با خفقان بیرون بدجوری بازی می کنم ، راه پیدا می کنم ، کورسو پیدا می کنم…. اینجا رو دوست داشتم ، دلم نمی خواست این بلا سرش بیاد…
بعد از رفتن ویولتا چند تا فیوز من سوخت ، امروز بخصوص با خوندن کامنت ها چند تا دیگه اش هم به ملکوت اعلی پیوست ….روی حرفهای من فکر کنید… فقط به موضوع فحاشی فکر نکنید… یک راه حل خوب پیدا کنید…
بهروز گفت:
منظور پدرتون از مطرح كردن 10 سال اين بوده كه از هم ديگه شناخت كافي پيدا كنيد. حالا ممكنه زمانش متفاوت باشه ، آخه همه مي دونيم كه اين شناخت قبل از ازدواج بطور نسبي و آن هم خيلي كم هست .
در مورد بچه دار شدن هم به نظرم كه در تمام دنيا اين موضوع واضح است كه اين يك مرحله بسيار مهم از زندگي هر فرد است كه از قبل بايد آمادگي آن را پيدا كند و نفي كردن اين موضوع كاملا بر اساس تجربيات شخصي است نه از ديدعلمي.
«» مادامی که این اطفال در کنارت هستند تا می توانی دوستشان بدار. خود را فراموش کن…قدرش را بدان ونگذار هیچ یک از رفتارکودکانه آنها بدون پاداش بماند.این شادمانی که اکنون دردسترس توست مدت زیادی نخواهد ماند…این دستان نرم کوچکی که در دست تو آشیانه دارند … همیشه باتونخواهدبود….یابازوان کوچکی که برگردن تو حلقه میشوند ولبان نرمی که برگونه های توفشار می آورند دائمی نیستند.پس دوستشان بدار …روزهایشان رااز شادی پرکن ودر خوشی وشادمانی معصومانه ایشان شریک باش طفولیت جز روزی بیش نیست آگاه باش که برای همیشه از دست خواهد رفت. «»
Bahar 1 گفت:
I have a new idea! I wish like any other contract marriage had a time limit, say 10 years and after each expiration you could renew it or just say goodbye and go your own way without any hostility. No need to say, like any other contract it could address the issue of children, possessions, expenses,etc.
Also I like the idea of voluntary retirement after certain years of being married, for instance 30 years. This is a much better notion than DIVORCE and it’s aftermaths.
نسوان گفت:
بهار جان،
چند سال پیش چنین بحثی به طور جدی در کشور آلمان مطرح شد. البته زمانبدی که برای آن در نظر گرفته بودند 7 سال بود.
البته آخر و عاقبت طرح را نمیدانم به کجا رسید ولی دلیل اصلی آنها فشار روانی طلاق بود که به این ترتیب قصد داشتند آنرا کم بکنند.
درنا گفت:
خیلی نکته جالبیه، اکثر رابطه هایی که من دیدم سر ۸-۹ سال از هم پاشیده، حتی کسانی که خیلی با هم خوب بودن. یا حداقل یه زمان کوتاه خیلی بدی با هم داشتن ولی آخرش با هم موندن. نمیدونم چی میشه سر ۸-۹ سال!!!
ضد دین گفت:
با عرض ادب به نویسندگان این وبلاگ و همه کامنت گذاران با خرد.باور میکنید که حدود یکسالست که اینجا میایم و خیلی از پستها و نظریات فرا گرفتم.اما همیشه بخاطر شلوغی و دعوا و انحراف از مسیر اصلی رغبت کامنت دادن نداشتم! اما امروز با این تصمیم بجا و صحیح لازم شد که عرض ارادت کنم.دوستانیکه از این تصمیم راضی نیستند!!اگر خدای ناکرده غرضی نداشته باشند اما حتما اشتباه میکنند!!یک دلیل:شاید خیلی از شما عزیزان هم میهن عزیز گمنام گمنامیان و وبلاگ پر محتوای او را میشناسید!و این کامنت گذار بنام حنظله(دونگ ارتش سایبری)همیشه در انجا شلوغبازی میکند!و امروز همینطور که مثل سگ پرسه میزده به اینجا رسیده و تا اسم گمنام را دیده بجای هر حرفی فقط باو بند کرده!حالا دوستان مخالف با روش جدید ایا بنام آزادی بیان این وبلاگ باید کامنت او را درج کند!!؟من مطمئن هستم که او دوباره در صدد جواب به گمنام شده که دیگر درج نشده.عزیزان گاهی همین نویسندگان این وبلاگ موضوعاتی را پست میکنند که در پاسخ کلی هم شوخی و تفریح میشود کرد که اشکالی هم ندارد چون خود پست شاید بهمان منظور منتشر شده.اما مثلا این پست باین مهمی جای شوخی و یا کامنت بی ربط دارد!!؟؟و اما حد اقل در میهن عقب افتاده ما بجرات میتوان گفت که ازدواج با عشق نداریم!!و بهمین دلیل حداقل 80%بچه دار شدن روی حساب وکتاب نیست چه این ازدواجها به طلاق بکشد یا نکشد.با درود به همه خردمندان.
نانســـــــــــــــی ملوسک خانمی گفت:
واقعا ادم دلش برای بچه های طلاق میسوزه
بچه هایی که در اوج مظلومیت و غربت و بیچارگی بزرگ میشن
کمتر بویی از عاطفه به مشامشون رسیده.
حتی فکرش هم برام سوزناکه.
.
راستی زیر پستت نوشته :
نوشته شده در کریستیانا
یعنی ما داریم توی کریستیانا رو میخونیم ؟ چه بد.
نانســـــــــــــــی ملوسک خانمی گفت:
نانسی .شما رو دوست داره . خیلی .
ستاره گفت:
چقدر حرفهای و بحثهای توی این کامنتها در مورد طلاق و بچه خسته کننده شده. همه دارند مثل هم حرف میزنند.همه دارند همدیگه رو تایید میکنند. انگار داری به یک بحث توی صدا و سیما گوش میکنی!!!!
بذارید چهارتا حرف مخالف هم ما بشنویم. کجا رفتند اون روزهایی که اینجا کلی بحثهای داغ می شد؟
یادش بخیر.
آیت الله مفت خور گفت:
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود
کین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
rahgozar گفت:
دوستان توصیه میکنم سری به این سایت بزنید مطالب بسیار جامع و خوبی در رابطه با خانواده توش پیدا میشه.
http://www.mardoman.net/
هما خانم انگار سرت خیلی گرم قیمه پلو عاشوراست، شایدم داری تعزیه کار میکنی.به هر حال جأت خالیه.
تيبا گفت:
سلام كريستينا
هرچند ازينكه نصيحت پدرتو گوش نكردي و صاحب اولين بچه شدي رو ميشه كمي زير سبيلي در كرد اما آوردن بچه دوم ديگه نهايت بي توجهي بوده عزيز! بخصوص كه شما ظاهرن فقط بخاطر ارضا نشدن در سكس(عطف به پست قبليتون) اين ازدواجو خاتمه دادين!!!! راستش اينجور بچه دارشدنتون (اونم دوتا!)بخصوص وقتي چنين مشكلي داشتي كه نميتونستي باهاش كنار بياييد رو نميشه هضم كرد!…شمايي كه اينهمه سلامت رواني بچه ها برات مهمه بهتر نبود اينهمه مشكل سكس رو تحمل كردي حد اقل به خاطر بچه ها بازم تحمل ميكردي و طلاق نمي گرفتي؟! نه اينكه بخوام از اميد طرفداري كنم كه همه ميدونن من خودم يكي از مخالفاي سرسختشم اما در مورد شما حد اقل راست ميگفت يه پارادوكسي در گفتارتون هست كه قبولش سخته آدم نمي تونه تاييد يا تكذيبتون كنه چون يه جورايي عاريه و ناصادقانه به نظر مياد يه چيزي شبيه داستانسرايي اما به شكل ناشيانه و خام ! نه اينكه من با پستهاي غير واقعي يا فاتنزي مشكلي داشته باشما اما هنر نويسنده در اينه كه تخيلاتشم به افراد بقبولونه…اما من با نوشتت با توجه به پستهاي قبليت ارتباط برقرار نكردم!
@ كاليفرنيا
عزيزم حالا چون شما ديد مثبتي به ازدواج يا بچه دار شدن نداري كه نبايد همه رو از زاويه ديد خودت قضاوت كني كه!
من معتقدم بچه يعني تنازع بقا؛ يعني زندگي ؛ يعني طراوت ؛ يعني شيريني؛ يعني شگفتي…البته تا وقتي كه :
1- متعلق به خودت نباشه و فقط باهاش سرگرم بشي
2- بين سنين 6ماهه تا 3 سالگي باشه
🙂
اما جداي از شوخي من با زاد و ولد آگاهانه و با برنامه ريزي به هيچ وجه مخالف نيستم
Ali - London گفت:
من معتقدم بچه يعني تنازع بقا؛ يعني زندگي ؛ يعني طراوت ؛ يعني شيريني؛ يعني شگفتي…البته تا وقتي كه :
1- متعلق به خودت نباشه و فقط باهاش سرگرم بشي
2- بين سنين 6ماهه تا 3 سالگي باشه
kheili bahal bood
Ali - London گفت:
من خيلی وقته وبلاگتو می خونم ، هم بخاطر متنهاش هم برای ديدن عکس بالای صفحه که خيلی جذاب و سکسيه
می تونمش بگم آدم روشنفکر و با خردی هستی
موفق باشی
asghar گفت:
bebin in «be ghole emricaee ha» ke migia yani iek noori bar in donya mitabooni, nemidoonam jeddi migi in jomlaro ya be shookhi chon avalin bari ke too in matn gofti in jomlaro kamelan mozakhraf bood dovomin bar link be wikipedia dadi! hala kholase, in amrikaee ha ke migan regle, khoda vaghean hefzeshoon kone ke ie javadaee mese toro be noore elm monavar kardan, hehehe «regle» mo-aadele faransavie kalameie «regular» dar englisie ke manish «aadi boodan» e, amrikaee haeee ke shoma beheshoon bar khordi too zendegit asl naboodan az chin vared karde boodaneshoon, 😀 toro jaddetoon age englisitoon too joobe, az in tikke ha naiain, baba farsi begin hamasho hishki fekr nemikone ke shoma kelasetoon paeene age eine aadam be oon zabooni ke baladin harf bezanin,.