چند سال پیش از طریق یک آگهی با یک شرکت معظم پزشکی بین المللی آشنا شدم، از اونجا که از همون موقع قصدم خروج از ایران بود توی آزمون های ورودی اش که سه تا آزمون خیلی سنگین بود شرکت کردم. دو تای اول که آزمون علمی و شخصیتی بود رو هم پشت سر گذاشتم. آزمون سوم فقط یک مصاحبه نهایی بود بین من و مدیر عامل. مدیر عامل از من فقط یک سوال پرسید: چه حقوق و مزایایی می خواهی؟ و من به تته پته افتادم… گفتم خوب حقوق ماهیانه ام.. پرسید دیگه چی؟ هر چی فکر کردم چیزی به نظرم نرسید.اولین باری بود که یک نفر از من چنین سوالی می پرسید. چیزی که من بعنوان حقوق خودم می شناختم در واقع ابتدایی ترین و اولین سطح حق من بعنوان یک کارمند بود. سکوت بدی شد. …بعد آن آقا برایم شرح داد که حقوق بسیاری نظیر حق مسافرت، حق گرفتن دستمزد به دلار، حق ماشین، حق داشتن ایاب ذهاب، حتی حق گرفتن هدیه تولد ( یک سکه ) در روز تولدم از سایر حقوقی بود که آن شرکت به کارمندانش می داد.البته لازم به ذکر نیست که نه تنها هیچ کدام از آنها را به من ندادند بلکه شغل را هم به یک نفر دیگه دادند. اما آن تجربه برای من درس بزرگی داشت: من حقوق خودم را نمی شناختم.
***
من تنها نبودم. از خواص زندگی در یک جامعه ی دیکتاتور این است که حقوقت را نشناسی. در جوامع دیکتاتوری همیشه صحبت از «وظایف» شهروندان است و فراموش می شود که در برابر هر وظیفه ای «حق» ی هم وجود دارد.شهروندان موظفند قانون های بی اساس را رعایت کنند، حجاب را رعایت کنند، مالیات بدهند ، تشویش اذهان عمومی نکنند، جانشان را فدای رهبرشان کنند و به ولایت فقیه التزام عملی داشته باشند و خلاصه بچه های خوبی باشند اما در برابر این همه وظیفه دولت کوچک ترین حقی برای شهروندانش قایل نیست.
این تفاوت بزرگ جوامع دیکتاتوری با لیبرال است. در جوامع لیبرال هرجا » وظیفه » تعریف می شود «حق» هم تعریف خواهد شد. اگر چه در جوامع لیبرال هم این حقوق بطور کامل مراعات نمی شود اما به هر حال حقوق تعریف شده است و اساسا وجود دارد و مردم از آن آگاهند.
آگاهی از حقوق مهم است برای آنکه اگر مردمی حقوقشان را بشناسند حقشان را به راحتی نمی توان ضایع کرد و خورد و یک آب هم روش. در حالیکه اگر مردم حقوق شان را نشناسند و اصلا ندانند که حقی دارند مسلم است که حق شان پایمال خواهد شد. همه ی مردم ، صرف نظر از ملیت و جنسیت و نژادشان حقوقی دارند که آن را «حقوق بشر» می نامند. در واقع حقوق بشر حقوقی است که به واسطه ی «ادم» بودن به آدمها تعلق می گیرد. بنا بر این هرکس که دو تا چشم و ابرو و دماغ و دهن یک گردو دارد از این حقوق برخوردار است.
جالب است ( و البته در عین حال برای ما ایرانی ها مایه ی شرمساری) که بدانیم بنیان گذار حقوق بشر به مفهوم کنونی اش در هزاران سال پیش از بچه محل های خود ما «کوروش کبیر» بود. این را نوشتم که از موارد نقض حقوق بشر در ایران کمی بیشتر دردتان بگیرد. امروز روز جهانی حقوق بشر است برای اینکه اعلامیه جهانی حقوق بشر در دهم دسامبر سال 1948 به تصویب رسیده است. این اعلامیه سی ماده دارد و بطور کلی خیلی زیبا ست. برای ما البته بعد از خواندنش فقط می شود یک گوشه نشست و های های گریه کرد . تمام حرفهای قشنگ دنیا مانند حق کرامت و امنیت و برابری در برابر قانون و آزادی بیان و عقیده و مراجعه به دادگاه صالح از جمله موارد تصریح شده در این اعلامیه است اما اگر فکر کرده اید من اینجا الان می خواهم دونه دونه این بندها را برایتان بشمارم حسابی کور خوانده اید. بی کار که نیستم! من فقط لینکش را این پایین برایتان می گذارم و اکیدا توصیه می کنم که این متن را بخوانید و حقوقتان را بدانید. ایمان دارم اگر همه ی ما به حقوق مان آگاه بودیم به این راحتی آن را در طبق تقدیم مشتی جنایت کار نمی کردیم.
* لینک ترجمه ی محمد جعفر پوینده است. راستی این چیزی را به یاد تان نمی آورد؟
همایون گفت:
هی………………. بالاخره من اولین نفر کامنت گذاشتم. بله… یادم می آورد…. یاد سالهای کشتار و رعب و وحشت قتلهای زنجیره ای….. از اینجا به بعد هم مخاطب ویولتا است: غلط کردم بانو! اول شور حسینی ورم داشت خواستم آدرس وبلاگم رو بدم. بعد چون در وبلاگم با اسم و مشخصات واقعی خودم می نویسم، ترجیح دادم کسی ندونه همایون همون ت…. هست!
prince گفت:
«…چون در وبلاگم با اسم و مشخصات واقعی خودم می نویسم…»
!!!
معاند که هستی؛ زیادی صادق و رک هم که هستی؛ دیگه فردا یهو خودت برو دمِ درِ اوین…
خرزهره گفت:
بسیار جالب بود.
توصیه می کنم اعلامیه استقلال آمریکا رو هم بخونید.
آرش گفت:
«…. حق مسافرت، حق گرفتن دستمزد به دلار، حق ماشین، حق داشتن ایاب ذهاب، حتی حق گرفتن هدیه تولد ( یک سکه ) در روز تولدم …»
یعنی الان کارمندان باید برن از کارفرما ها اینها رو به عنوان حق طلب کنن؟ که مثلا سر برج کارفرما بره صرافی ؛ دستمزدها رو تبدیل به دلار کنه ؟ حق گرفتن یک سکه در روز تولد؟ حق ماشین ؟ مععععععععع
اینها مزایا بوده خانم ؛ اون آقا هم نگفته به شما حقوقی رو که جاهای دیگه نمیدن میدیم ؛ گفته شرکت ما این مزایا رو هم به شما میده. وگرنه حقوق و دستمزد در هر کشوری بر اساس پول رایج در اون کشور پرداخت میشه ؛ این جمله که » فلانی کارش خیلی درسته به دلار حقوق میگیره» از اون جملات عامیانه است که در ایران رایجه؛ و فکر کنم شما هم برای جذاب تر شدن نوشته و حقوق مصرح در این نوشته ؛ این جمله رو آوردید.
زمانیکه سوم – چهارم دبیرستان بودم ؛ اکثر کتابهایی که خوشم میومد رو محمد جعفر پوینده ترجمه کرده بود ؛ چند تاش رو هنوز یادمه : سپیده دمان تاریخ فلسفه بورژوازی ؛ هگل ؛ اعلامیه جهانی حقوق بشر و…
روزی که خبر کشته شدن این آدم رو خوندم ؛ گریه کردم.
به نظر من باید تغییراتی در اعلامیه جهانی حقوق بشر اعمال گردد و به روز شود. کمی فضای جنگ سرد و پایان جنگ دوم جهانی بر آن سایه افکنده.
prince گفت:
«مععععععععع»
!!!!!! ، شکلک خنده شیطانی با مدل یو هاهاهاها،+
«اکثر کتابهایی که خوشم میومد رو محمد جعفر پوینده ترجمه کرده بود»
بعد از قتلش به دنبال اثارش رفتی یا از قبلش میشناختیش؟
Parvaaz گفت:
@ Arash
کدوم قسمت ش به باز نگری نیاز داره؟ بگو بدانیم.
لی لی خنگه گفت:
کسانی که تو شرکت های مشاور کار می کنند چون زیاد نقشه ها رو بازنگری می کنند این عادتشون به چیزهای دیگه هم تعمیم پیدا کرده! الان آرش تا Rev.6 اعلامیه حقوق بشر رو داره تو ذهنش مرور می کنه!
Rahgozar گفت:
بعضیهاشون هم با کارمندای باباشون میریزن رو هم، یا زیر هم………..چه فرقی داره
اسمش بده پولش که خوبه
Parvaaz گفت:
آها، پس بگو، بازنگری دوست داره؟ من فکر کردم یه چی پروند همین جور، رفته مطالعه کنه بیاد جواب بده.
Rev.6?
آرش گفت:
ما مشاور نيستيم.اسم مشاور هم كه مياد من عصبي ميشم.يكي از وظايف من در محل كار جنگيدن و دري وري بار مشاور كردن و نامه نگاري آنچناني با مشاورين ابله هست.
امروز درگير بودم.ميام جواب پرواز رو هم ميدم.
مشاور ناقلا گفت:
مشخص که پیمانکاری و مشاورها بد جوری حالت و گرفتند که با شنیدن اسمشون اعصابت به هم میریزه تو خودت بهتر میدونی دعوای مشاور و پیمانکار بیشتر به دلیل فرصت طلبی و زرنگ بازی و زیاده خواهی پیمانکارهاست که اغلب فکر میکنند مشاورهاشون ابله هستند و هرجوری که بخوان میتونن اونها رو بپیچونند طبیعی است که اگر موفق نشوند اعصابشون به هم میریزه:-))
لی لی خنگه گفت:
اعتراف می کنم این بیلاخ برعکس مال منه! ضمنا» این مشاورین ابله «over generalizing» هست مثل همه مردها بد هستند و همه ایرانی ها دزدن و …! شما که ماشاء الله اینقدر روشنفکرید چرا از این کلیشه ها استفاده کنید!؟؟؟
آرش گفت:
ببین اولا چند تا از مفاد این اعلامیه با هم در تضادند :
مثلا در جایی گفته هر فرد حق زندگی دارد(ماده 3) ؛ در جای دیگه گفته هرکسی می تواند آیینهای دینی خودش رو اجرا کنه (ماده 18) ؛ در برخی از ادیان اجازه کشتن افراد صادر شده و حتی قربانی کردن فرزند جزو آداب دینی است و همین حالا هم داره اجرا میشه(در بین برخی اقوام آفریقایی یا فرق هندو)؛ یعنی ماده 18 و 3 با هم تعارض دارند.
حقوقدانها در این موارد چندین ایرادی حقوقی و تعارض آمیز رو پیدا کردند.
بحث بعدی بر میگرده به همون داستان جنگ سرد ؛ مثلا جاییکه میگه:
» هر فردی فقط در برابر آن جامعه ای وظايفی بر عهده دارد که رشد آزادانه و همه جانبه ی او
را ممکن می سازد.» . این برای راحت کردن وجدان جاسوسها و افرادی که از شرق به غرب میرفتند نوشته شده. ضمن اینکه خیلی کلی نوشته شده.
از ایرادات دیگه اینه که بعضی جا ها رو خیلی کلی گفته و بعضی جاها رو خیلی ریز شده ؛ به نظر من باید کلی تر بگه ؛ به شکلی که این اعلامیه الزاما بخشی از قانون اساسی ملتها باشه.
در مورد محیط زیست و آلایندگی ؛ حاشیه نشینی ؛ برق و آب و انرژی هم نگفته.
واصلی ترین ایراد هم اینه که ضمانت اجرایی نداره ؛ بطوریکه خود نویسندگان این اعلامیه از روز اول اون رو نقض کردن و از زیر بارش در رفتن.
یا
بشر گفت:
به نکات خوبی اشاره کردین
prince گفت:
+++
آدم ناراحت گفت:
مادامیکه هر سازمان و دولی ( بخوانید ۲ ول )در به رسمیت شناختن این حقوق ( حقوق بشر ) خودمختاره یعنی اگه عشقش کشید رعایت میکنه اگه هم که نخواست به فلانشم حساب نمیکنه میشه اذعان کرد که تنها کاربرد این کاغذ پاره میتونه پیچیدن گندم شادونه و سبزی خوردن یا نهایتان چس فیل باشه.
و من الله التوفیق
prince گفت:
وقتی اصل اخلاقی توصیه یا تنظیم میشه-حالا هر طوری- منطقی اینه که توصیه های اون بر اساس نتایج عملی اعمال و میزان منفعت/هزینه عملیِ اقدام به رفتارهای توصیه شده، بیان بشه تا اینقدراین ایراد نخ نمای ِ»نادیده انگاشتن عملگرایی و ارمانگرایی افراطی» رو به اصول اخلاقیِ پیشنهاد شده و واضعین ان، نسبت ندهند.
از بدترین مغالطه ها ،تهمت عدم واقعگرایی و عملگرایی و ایده ال گرایی کودکانه به اخلاق گرایان، هست که متاسفانه خوب هم جا افتاده.
اخلاق گرایان صرفا افراد کاسبکار و منفعت محوری هستند که هزینه های درازمدت تر و فواید بلند مدت تررا در محاسبات سیاسی-اجتماعی ، دخالت میدهند.
prince گفت:
«در جوامع دیکتاتوری همیشه صحبت از “وظایف” شهروندان است و فراموش می شود که در برابر هر وظیفه ای “حق” ی هم وجود دارد.»
+++
بنظر من بهترین توصیفات -از لحاظ کیفیت مطابقت و مقایسه-از شرایط نظام سیاسی فعلی رو در1984 مرحوم جورج اورول میشه پیدا کرد.
لی لی خنگه گفت:
راستی قبل از سال 1984 خوندیش یا بعدش؟ اگه بپرسم بعد از مرحوم شدنش خوندی با بعدش سنت حدود پدربزرگم در میاد که بعیده تو اون رنج سنی باشی!
«مرحوم «جورج اورول! می گفتی مرحوم آقای جورج اورول که مودبانه تر بشه!
جرات نکردم بگم که 1984 رو خوندم و وصف حال کشور خودمونه چون شاید برای منم شکلک داری.
prince گفت:
جوان ناکام! جورج اورول فقید و کبیر، در دهه ششم زندگی سقط شد و مرد.
بگمانم بدلیل یکی از عوارض نادر بیماری سل (فکر کنم خونریزی شدید ریوی بدنبال پارگی شریان کنار گرانولوم-کاویته سل!) مرد، به هر حال میگن خون بالا اورد و کله پا شد؛
وگرنه که درمان رضایت بخشی از سل،اگر نگیم cure، اون موقع ها وجود داشت.
خلاصه کلی حال گیری بود. حیفش.
البته این اوصاف رو من از مستندی درباره زندگی این فرد،کش رفتم.
«…اگه بپرسم بعد از مرحوم شدنش خوندی با بعدش سنت حدود پدربزرگم در میاد…»
اونی که وصفش رو کردی، به گمانم اون مرتیکه فرعون مصر،توتان خامون! منظورت بوده.
Parvaaz گفت:
نه دیگه، شورش در میاد، ۱۹۸۴ خیلی خفن هست اما حتا روسیه الان هم اینجوریها نیست. پیش بینی جرج ارول غلط از آب در اومده چون چند سال بعد در ۱۹۸۹ دیوار برلین فرو ریخت.
لی لی خنگه گفت:
قرار نبود پیش بینی هاش صد در صد درست از آب در بیاد ولی برای کسی که تو انگلیس زندگی می کرده نه تو شوروی، و سال 1948 این کتاب رو نوشته نه 1980 این پیش بینی ها قابل تمجیده! ما که تو ایران زندگی می کنیم نمی تونیم فردا رو پیش بینی کنیم.
Parvaaz گفت:
پیش بینیهای غلط قابل تمجیده؟ من قبول دارم خود جرج قابل تمجیده مخصوصا به خاطر قلعه حیوانات که فکر میکنم همه خوندنش، اما شرایط حتا امروز ایران خیلی بهتر از کتاب ۱۹۸۴ هست. دیگه الان تیتر روزنمی بیست سال قبل رو عوض نمیکنند که مثلا. از طرفی تشکیل اوراسیا،… به حقیقت نپیوست.
چه ربطی به زندگی تو شوروی یا انگلیس داشت. روزنامه نگار بوده، مطلع بود، تو یه ده اطراف شتلند زندگی نمیکرده که.
Rahgozar گفت:
پرواز نازنین
جورج اوریل از مأموران ام آی ۶ بود، کتاب قلعه حیوانات در اوج جنگ سرد بنا به سیاست سیاستمداران کاپیتالیسم در جهت تضعیف سوسیالیسم و با توجه به امکانات نویسندگی نام برده نگاشته شد
تمامی پیش بینیها و آینده نگاری که در کتاب بود ماحصل اطلاعات سرویس جاسوسی بریتانیا و پیش بینیهای آنان بوده
ایشان فقط وظیفه نگارش کتابی با متنی ضد سوسیالیستی و مارکسیستی که عوام پسندانه باشد را به عهده داشته، و همانطور که میدانید به غیر از قلعه حیوانات اثر قابل توجه خاصی ندارد.
در نظر داشته باشید که از در آن زمان جنبشهای آزادی خواهانه که اکثریت قریب به اتفاق تمایلات مارکسیستی داشتند در اقصی نقاط جهان در حال شکل گیری بود.
ممنون از توجهت
لی لی خنگه گفت:
«من قبول دارم خود جرج قابل تمجیده»! شما مثل اینکه با جورج اورول پسرخاله هستید، نه؟
شرایط ایران شاید برای شما بد نباشه ولی قطعا» برای خیلی از مردم اسف بار تر از اونه که شما فکر کی کنید. تیتر رورنامه بیست سال قبل رو عوض نمی کنن، ولی تاریخ 2500 سال قبل رو از تو کتابها حذف می کنند، این یعنی محو کرئن بخشی از هویت ملی ایرانی ها! اون قسمتی ازکتاب که افزایش قیمتها رو وارونه جلوه می داد، یا اسم وزارتخانه ها شما رو یاد ایران نمی انداخت؟
کسی که تو کشوری آزاد مثل انگلیس زندگی کرده باشه حتی در مقام یک خبرنگار کی تجربه یک شهروند ساکن کره شمالی، شوروی و یا ایران رو داشته باشه؟
دربون یه موزه تو پراگ از احمدی نژاد کلی تعریف می کرد چون فقط شنیده بود مقابل مریکا ایستاده ولی یه ایرانی می تونه در مورد این آدم قضاوت بکنه! » شنیدن کی بود مانند دیدن»
Parvaaz گفت:
لیلی ، لیلی، نشد دیگه. چرا از من میخوایی سکوت کنم و نظرم رو نگم؟ آیا من اون کتاب رو نخواندم؟ با نویسنده ارتباط برقرار نکردم؟ حق اظهار نظر دارم یا نه؟ من برداشت خودم رو گفتم. چرا پیشداوری؟ شما چی از سطح سواد من و معلومات من رو میدونی که به من حق اظهار نظر رو نمیدی؟ از سه خطّی که بالا برات نوشتم چقدر من رو شناختی؟
چرا اینقدر سریع از یک حالت به یک حالت دیگه منقلب میشی؟ با پوزخند شروع میکنی و با توهین تمام؟ چرا به بقیه پوزخند میزنی؟ همهٔ ما دست و پا چلفتی و گاهی بی عرضه هستیم، نباید از این ناراحت شید.
۱۹۸۴، مثل قرآن، مثل انجیل، مثل تاریخ تبری، مثل احادیث، مثل این وبلاگ، مثل سواد من، مثل قوانین نیوتون که آنیشتین نقض شون کرد، مثل خیلی داروهای پزشکی که بعد مدتی استفادهشان ممنوع میشه، سوراخ سنبه داره ، نقط قوت هم داره.
حذف تاریخ با عوض کردنش زمین تا آسمون تفاوت داره لیلی؟ چرا این رو نمیپذیری؟ من گفتم عوض نمیکنند. من نگفتم که همه چی آرومه.
من دربون پراگ رو نمیشناسم. اما همکارم هفتهٔ پیش به من گفت اشغال سفارت انگلیس به خاطر دعوای رهبر و ریس جمهور نیست به نظر تو؟
عزیز من، اگر غربیها نبودند، اگر کاوش اینان در تاریخ و فهمیدن رسم الخط زمان پادشاهان ما نبود، تو الان اصلا نمیتونستی بگی ۲۵۰۰ سال تاریخ داری. قسمت اعظم تاریخ ما رو اینا نبشتند. برای نوشتن ۱۹۸۴ لزومی نداره که حتما تو شوروی ۴۰ سال زندگی کنی. نوشتن، مرام تحقیق، سبک گرد آوری اطلاعات، تکنیکهای درست سنجی،.. نیاز هستند نه زندگی لزوماً. زندگی کنی چه بهتر.
وقتی از ایران خارج میشی، خیلی پردهها فرو میریزه، اون وقت قضاوت عادلانه تر میشه کرد.
لی لی خنگه گفت:
parvaaz
دیالوگ یعنی همین که من با تو شروع کردم، و هرگز نه تصریحی و نه تلویحی بهت نگفتم نظر ندی! اینجا برای اظهار نظر همه جا هست و نسوان هم سانسورچی نیستند، و حقوق خوانندگانشون رو رعایت میکنند! من تنها کاری که می تونم بکنم اینه که آدم های مزاحم رو ندیده بگیرم.
Parvaaz گفت:
@ Li Li
جدی میگی، پس پسر خاله و کلاه قرمزی و اینا ….، بی خیال اصلند. 🙂
رفتم سر کوچه برات حدیث خریدم، از اونا که دوست داری، گفته فقط باید بذاری توی گلدون، روزی دو بار هم دعای دنبه(ببخشید ندبه) رو که خوب خوب خیس شده باشه رو ریز کنی بریزی روش که حدیث نخشکه.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم زنان را همراه خود به جنگ برد تا مجروحان را مداوا كنند . از غنيمت چيزى ميان آنها تقسيم نكرد ، امّا به آنان (چيزهايى) بخشيد.
—————————————————————–
@ Arash
آرش جان وقت شما امشب ساعت ۱۰ به وقت گرینویچ تموم میشه. نتایج تحقیقات رو بیار که سریع یه نگاهی بندازم من وسط هفته وقت ندارم حتا کف پامو بخارونم. بده که سریع تا فردا ایشو کنیم
Revision IFHR: Issued For Human Rights
Parvaaz گفت:
@ Rahgozar
+++++
و چون ابراهیم گفت: پروردگارا به من بنما چگونه مردگان را زنده مى کنى؟ خداوند گفت: مگر ایمان نیاورده اى؟ ابراهیم گفت: چرا،ولى مى خواهم با مشاهده دلم آرام گیرد… 🙂
شین شین گفت:
شما یه خورده فرصت بدین زمان چندانی نبوده که مثال عینه انگلستان کتاب 1984 بشیم. همه چیز از تحریف تاریخ شروع میشه. big brother ما هم شروع کرده.
prince گفت:
«بر پدر مادر کسی که در این مکان اشغال بریزد !»
++
ناهيد گفت:
تلخي قصه اينجاست كه وقتي تو ايران زندگي مي كني و مي دوني چه حقوقي «بايد» داشته باشي و حقت خورده شده و از بدوي ترين حقها محرومي و كاري هم نمي توني بكني چون در مقابل كوچكترين اعتراض در محل كار اخراج در خيابان دستگير و در ….. انوقت است كه ديوانه مي شوي مثل من و مثل خيلي از ايراني ها كه عصبين، پرخاشگرن، غمگينن و متاسف
Vida گفت:
نمیدونم،… اینکه مردم حقوق شون رو نمیدونن و یا اینکه نمیخوان که بدونن؟ منظورم این هست که مشکل این نیست که مردم اصلا ندونن حقوقشون چی هست و وقتی بهشون بگی آگاه بشن،… مشکل این هست که مردم انگار خیلی هم از این حقوقها خوششون نمیاد….من یه مدتی هست که سر این موضوع در مورد مردم ایران گیج شدم…. وقتی بهشون میگی حقت این هست … سختشون میاد باور کنن و بشدت از حقوق خودشون بدشون میاد!!!… حتی اونهایی که خودشون مظلوم واقع شدن، باز نمیخوان حقشون رو باور کنن، حتی اونهایی که اهل مطالعه و طالب حقوق خودشان هستن در نهایت از تغییر میترسن و انگار دنبال چیز دیگی هستن نه حقوق خودشون،… یعنی نه حقوق خودمون نه حقوق دیگران رو دوست نداریم و نمیخواییم که بشناسیم،…نه این که ازش آگاه نباشیم
نمیدونم شاید اگه این عناد مردم در قبول کردن حقوق خودشون وجود نداشت، بعد از سالها مبارزه برای آزادی شاید وضعمون این نبود،… شاید اگه واقعا آگاه نبودیم بالاخره ۱۰۰ سال مبارزه بیدارمان کرده بود… ولی بعد از ۱۰۰ سال انگار تازه اول کار هستیم!
نسوان گفت:
نکته ی درخور تاملی را مطرح کردی… می دونی که آزادی ، برخورداری از حقوق، پذیرش مسولیت یکی از سخت ترین وضعیت های بشری است… مخصوصا وقتی بهش عادت نداری… اما وای به روزی که مزه اش زیر دندانت رفت………. ویدا جان.. مزه اش هنوز زیر دندان مردم ما نرفته. صبر کن… صبر کن..
شین شین گفت:
یه نکته جالبی در مورد جهان سومیها وجود داره که کلاً از مظلوم واقع شدن خوششون میاد. مظلوم واقع شدن ارزشه واسه همینم اصلاً دل خوشی از حقوق بشر و این حرفا ندارن. به گمانم بیشترش مال تنبلیه. وقتی صحبت حق و حقوق میشه باید تلاش کرد که گرفتشون. ولی اگه خودتو بزنی به مظلومی شاید یکی دیگه حقتو برات بگیره. دقت کنی همه در حال ناله ن و این تنها کاریه که انجام میدن.
فنی گفت:
لااقل در مورد کشور خودمون لزوماً اینطور نیست. به عنوان بارزترین و درخشان ترین سابقه هم می تونیم انقلاب مشروطه رو نام ببریم.
علت رکودی که شما بهش اشاره کردی اجرای سلسله ای از سیاست های پیچیدۀ روانی هست که انرژی و پتانسیل ایجاد تغییر رو به سمت اهدافی که ارزش ملموس تری دارند و دست یافتنی تر هستند سوق بدهند و موفق هم شده اند. مردم با ایستادن توی صف در سرمای زمستان آشنا هستند، زمانی به امید تحقق یک اوضاع آرمانی عمومی توی صف نفت می ایستادند اما امروز توی همان سرما برای تحقق یک وضع آرمانی دیگر و البته شخصی تر توی صف سکه می ایستند.
Rahgozar گفت:
داشتن حقوق فردی و اجتماعی مسئولیت زا هست، به این معنی که شما در قبال داشتن حقوق فردی و اجتماعی مکلف به رعایت ضوابطی هستید
حالا نکته اینجاست که بسیاری حاضرند تا این حقوق شامل حالشان نشود اما التزامی هم به چیزی نداشته باشند
Vida گفت:
@نسوان
باهات موافقم که خوب شاید مردم هنوز لذت آزادی رو نچشیدن،… و به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن،… ولی یه نگاه به مهاجرامون بنداز که به قول خودت مزه آزادی رو چشیدن،… ببین هنوز درصد بالایی وجود داره که پتانسیل پذیرفتن دیکتاتوری دوباره رو دارن،… یعنی دارن وظیفشون رو انجام میدان ولی باز از حقوقشون انگار خیلی خوششون نمیاد،.. اگه توانا ایش رو داشتن قوانین کشور محل زندگیشون رو عوض میکردن طوری که حق خودشون ضایع بشه!… من با این موارد خیلی برخورد کردم
@شین شین
اره تنبلی و مظلوم نمایی که ریشه در فرهنگ کشورهای قدیمی و شرقی داره، مشکل بزرگی هست… ولی من با مهاجرهای کشورهای دیگه (جهان سومی) سرو کار داشتم،… ولی مقاومت مردم ما در مورد پذیریفتن حقوق خودشون یه کم با ما فرق داره،… اونها راحت تر قانع میشن که حقشون چی هست و چی نیست، تا در بحث با مهاجرهای ایرانی!!!
@فنی
بحث من در پذیرش تغیرات سیستمی نیست، بلکه تو حوزه کوچکتر و بحث فرهنگی هست… ببین برای مثال،… خوب بیشتر زنهای تحصیل کرده ایرانی که به لحاظ مالی هم مستقل هستن میدونن که قوانین کشور به نفعشون نیست، و میدونن که موقع ازدواج میتونن به جای مهریه حقوق برابر تو عقدنامه شون ثبت کنن،… با اینکه استقلال مالی دارن ولی این کار رو نمیکنن، کلی در مورد حقوقشون حرف میزنن ولی به عمل که میرسه باز میرن مهریه میخوان به جای حقوق برابر!!!…. یا همه زنها از ظلمهای که تو حق زنها میشه گله میکنن، ولی خیلی از دخترها از حقوق مادراشون دفاع نمیکنن، بحث فامیلی که میشه طرفداری پدر رو میکنن، با اینکه میبینن همون پدر که باعث بدبختی هردوشون شده،… و اینها هم دخترهای مستقل کشور هستن، من با خیلیهاشون صحبت کردم،… ولی انگار ته وجودشون از این ضایع شدن حقوق لذت میبرن،… وقتی به چالش میکشمشون، در نهایت میگن من از مادرم خوشم نمیاد!!!!!…
@رهگذر
با اینکه در ظاهر حقوق بشر مسئولیت میاره ولی در باطن و در دراز مدت به نفع تک تک افراد بشر هست،… مشکل من با ایرانیها این هست که وقتی این مزایا رو هم بهش توضیح میدی و براش مقایسه میکنی،… که اینطوری مسئولیتت و استرس کمتر و آرامش بیشتره،.. باز قبول نمیکنن،… یعنی با اینکه میگیم ایرانیها باهوشن ولی من فکر میکنم گاهی تجزیه و تحلیل سادهترین موضوع هم براشون سخت میشه!… ببین چند وقت پیش نتایج تحقیق اثر برابری حقوق زن و مرد رو به یه آقای تحصیل کرده ایرانی نشون میدادم،… که تو جوامع و خانوادههایی که زن و مرد برابر هستن مردها کمتر افسرده هستن و سلامت جسمانی و روحی بیشتری دارن،… ولی برای این آقا سخت بود قبولش،.. اول کلی گشت که از روش تحقیق ایراد بگیره،… بعدش هم که بحث به جایی نرسید، گفت من این حرفا رو قبول ندارم،… این آقا تنهاست، و از اینکه هیچ زنی بلند مدت باهاش نمیمونه ناراحت،… وقتی میخوایی کمکش کنی، براش سخته قبول واقعیت، دوست داره عذاب بکشه روزی یه پاکت سیگار دود کنه، ولی نخواد قبول کنه که به حقوق دیگران احترام بذاره!
Parvaaz گفت:
همینکه در اون بالا گفته میشه باید در قوانین حقوق بشر بازنگری کرد نکتهٔهای پنهان داره. اصولا چه چیزی رو میشه بازنگری کرد؟ آیا قرآن رو میشه باز نگری کرد؟ نه. چرا؟ چونکه الله اکبر، و الله از همهٔ ما دانا تر هست. چرا حقوق بشر رو میشه از نو نوشت؟ چونکه انسان نوشته و انسان جایز الخطاست. و این پارهای از مفهوم دموکراسی است.
باز نویسی، باز خوانی، اصلاح، تغییر پذیری، به روز شدن، دینامیک بودن اینا همه فوائد دموکراسی است. میگند انسان اشتباه میکنه. بله که اشتباه میکنه. اما خودش رو تصحیح هم میکنه. آیا میشه قوانین شریعت رو اصلاح کرد؟ هر جاش رو میبندی از یه جای دیگه میزنه بیرون.
حقوق بشر در جوامعی که ضریب موفقی از دمکراسی رو دارند قابل اجراست.
لی لی خنگه گفت:
احادیث متقن در این مورد که اعلامیه حقوق بشر رو می شه از نو نوشت روایت شده یا خیر؟
کاپیتان بابک گفت:
وای لی لی خنگه، این چی بود نوشتی؟ یه جملۀ کوتاه و 5 تا منفی فی الفور! داری با من رقابت میکنی؟
لی لی خنگه گفت:
O Captain, My captain (doesn’t it ring a bell ? Har che az doost miresad
nikoost! ?
I guess some freind didn’t understan the word (Motghan) lol
لی لی خنگه گفت:
@کاپیتان
Happy d-day, in advance, you are as old as my dad but he’s not as cool as you!
The above poem «O captain, my captain» is by Walt Withman, perhaps you
kids know that, it was composed for Abraham Lincoln
BTW, enjoy your day
لی لی خنگه گفت:
@کاپیتان
O Captain, my Captain is by Walt Withman, you know him?
Happy b-day,( in advance I guess) best … Lily
کاپیتان بابک گفت:
thanx
کاپیتان بابک گفت:
I DO know him
لی لی خنگه گفت:
این Rate up از طرف من بود!
bahar گفت:
+++++++
حقوق بشر، نماینده میانگین تفکر جوامع دموکرات در کل دنیا درباره قوانین بشری هست. یا به عبارت دیگه wisdom of the crowds . وقتی جامعه تغییر میکنه، قوانین میانگین اون هم باید به تبعش عوض بشه و برای همین هم هست که این قوانین پویا در هر زمانی قابل اعتماد هستند.
بن گفت:
سلام ویدا خانم. من باهات کاملا» موافقم وهمیشه هم انصافا» درست میگی. تموم نظراتت رو خوندم وبازهم دوست دارم بخونم. نگی بهت گیر دادم ها! نه بخدا من فقط دوست دارم نظرات و واکنشها وکلا» طرز فکرت رو تا اونجاییکه من دیدم ازت البته. فقط بگم که شاید هم مردم از تغییر میترسند چون همین تغییراتی که بوجود اوردن تا حالا بدبختشون کرده وتغییر بعدی هم شاید جوی بدتر از حالا واسشون درست کنه. شاید هم سیستم مافیایی خودش کاری کرده وطوری تبلیغ میکنه که مردم از تغییر منجر به بدتر شدن بترسند. درست میگم؟
Rahgozar گفت:
عزیز، تغییر اگه از روی فهم و شعور باشه بد نیست، اما اگه به قول دوستی «سیکیم خیاری» باشه میشه جمهوری اسلامی.
باید دید چه کسانی و به چه دلایلی تغییرات به وجود میآورند
Vida گفت:
@بن
شما که همیشه گیر میدی، .. اینم روش 🙂
ولی بحث من تغییرات فرهنگی هست نه سیستمی،… خیلی از تغییرات نه مسئولیت فرد رو عوض میکنه نه تغییرات بزرگی میاره،.. فقط باید قبولشون کرد،… ببین اصلا بحث آدماها رو بذار کنار… حق حیوانات رو تو ایران نگاه کن،… چند درصد مردم راضی میشن که تقی به طوقی خورد سر یه گوسفند بیچاره رو تو خیابون نبرن،… بهشون توضیح میدی در مورد استرسی که به حیوان وارد میشه،… در مورد خشونتی که به بچهها آموخته میشه،… کوو گوش شنوا!… انگار خوششون میاد بچشون سنگدل بشه …خشن بشه…
بن گفت:
ویدا جون خوبی؟ من دوستت دارم وکامنتها تو میخونم. تازه! من راستش یه سادیسم دارم که از چیزی یا کسی که خوشم بیاد بهش گیر میدم از این طریق بهش محبت میکنم. ولی این یکی رو واقعا» درست گفتی والبته سالها طول میکشه تا این فرهنگ زداییها رو جدی بگیریم و در صدد حلش باشیم. مرسی
یک ضد حقوق بشر گفت:
امریکایی ها همه تلاش شان را به کار گرفتند که ایران رو تحریم کنند و از نظر تکنولوژی این کارو کردند. اما کار خدا و محاسبات خدایی جور دیگری است. نمونه اش همین هواپیمای فوق مدرن جاسوسی و نظامی که امریکایی ها دودستی به ایران تقدیم کردند
امریکایی ها که شدیدا نگران شدند
شبکه الجزیره اعلان کرد که ایران با به غنیمت گرفتن این هواپیما، ده برابر پولهای خود را که در بانکهای امریکا بلوکه شده، به دست آورده است زیرا هم ارزش مادی خود این هواپیما زیاده و هم ایران می تونه با فروش تکنولوژی فوق پیشرفته این هواپیما پول هنگفتی به دست بیاره یا تکنولوژی دیگر مورد نیاز خودش رو بگیره.
این چنین شد که محاسبات مادیگرایان در برابر محاسبات خداوند رنگ باخت. البته، این بار اول نیست که چنین می شود
prince گفت:
ببین!،
خودتی!!!
Rahgozar گفت:
الله اکبر، الله اکبر
مرگ بر آمریکا
مرگ بر شوروی(شرمنده تازگیها شده روسیه)
مرگ بر انگلیس
مرگ بر فرانسه
مرگ بر اتحادیه اروپا( مرگ تازه به جامعه ما وارد شده)
مرگ بر هلند و کانادا
مرگ بر منافقین و صدام
مرگ بر اسرائیل
اصلا چه کاریه……مرگ برهمه
* از آنجا که از شعار استکبار ستیزِ مرگ بر روسیه این سبزهای بیشعور استفاده کردن از این به بعد ما قهوهایهای عاشق آغا از میان مرگها حذفش میکنیم
**نی که ۱۵ سال گفتیم خدایا خودیا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار، و خدا ضمن بستن شیشکی هم خودش هم پسرش را کون فیکون کرد این مرگ بر گفتنها هم دل خوش کونک است خودمان میدانیم، آره داداش ماینیم
prince گفت:
«اصلا چه کاریه……مرگ برهمه»
++++
خراباتی گفت:
@ prince
این که سی و سه ساله که داره انجام میشه ! یکم دیر گفتی …
خراباتی گفت:
@ یک ضد حقوق بشر
شزمنده عزیز جان اما هر چی سعی کردم که مودب باشم نمیشه !
لطفا دهنتو ببند … یعنی سیاست و سیاست بازی در عرصه بین الملل این قدر ساده و ساده انگارانه است ؟
این تکنولوژی که در تحریم ایران بکار رفته رو لطفا توضیح بدید ما هم آشنا بشیم
ایران الان در تمام زمینه ها که بتونید فکرش رو بکنید شامل تحریم شده و امیدوارم که کمی به زبان کفار ( انگلیسی ) مسلط باشید و با سر زدن به سایت رسمی وزارت خزانه داری آمریکا ببینید که با چه دقتی ارگانها و موسسات شناسایی و شامل تحریم شده اند تا فکر نکنید که این کارها مثل سیاست های روز ج.ا است .
و از اثرات تحریم همین بس که شرکتهای ایرانی قادر به باز کردن یک قرارداد L.C ساده جهت واردات نیستند ( امیدوارم بدونی L.C چیه ! )
ایران با بدست آوردن یک هواپیمای بدون سرنشین الان می خواد دیگه دنیا رو فتح کنه ؟!!
محض اطلاع جنابعالی و رفقای ساده لوحتون , این هواپیما هزینه اش چیزی در حدود 4.5 میلیون دلار هست که تقریبا در حدود یک سی ام قیمت یک جنگنده ی F22 است . و به خاطر قابلیتهای بسیار در برابر عدم دیده شدن در رادار و عدم نیاز به خلبان بطور زنده در عملیات , بسیار مورد توجه ارتش آمریکاست .
در ضمن شما اگر لطفی بفرمایید و جستجویی در اینرنت برای پنج دقیقه بکنید و سری به سایت های اشپیگل و امثالهم بزنید خیلی از کارشناس ها اتفاق نظر دارند که علی رغم اینکه ایران توانسته این جنگنده را بهر نحوی با خسارت پایین به زمین بنشاند [و من هم قبول دارم که این یک پیروزی است] اما مسلما بدون کمک برادران روس و چینی این کار انجام شدنی نبوده چون ایران هنوز چنین توان تکنولوژیکی را با این وسعت ندارد .
در ضمن گاهی رفقای آمریکایی خودشون رو به پپه بودن میزنن و یه چیزهایی رو به عمد لو میدن !
حتی ممکنه که این لو دادن برای منحرف کردن کارشناسان اسلحه ی کشور مورد نظر و هم پیمان هاش بوده باشه …
و شما مطمئن باش احمق های عوضی امثال فیروز آبادی و سایرین در سپاه و غیره قبل از اینکه بتوانند کشف کنند ماهیتت وافعی این پرنده چه بوده باید بنا به دستور از بالا , باید آنرا کت بسته تحویل چین و یا روسیه بدهند تا بتوانند کمی حمایت آنها را جلب کنند .
اینکه در فاصله کوتاهی از هم دیگه دو انفجار مهیب در ملارد و بعد در اصفهان اتفاق میفته که در مورد دوم آنچنان لاپوشانی می کنند که بعضی تصور کردند خبر دروغ بوده و در انفجار اول یکی از کارشناسان موشکی ایران که بطور اتفاقی از بغل موشک رد میشده همراه با اون منفجر میشه ! احتمالا این ها هم محسابات خداوند بوده یا اینکه دوستان نفوذی تونستن ارتش حزب ا… رو قلقلک بدن ؟
راستی در آخر امیدوارم سری به سایت های دوستان بسیجیتون بعد از حمله به سفارت زده باشید که همگی گریه می کردند که از آغا رو دست خوردن و بعد از خروج از سفارت بجای ساندیس با باتوم ازشون تشکر کردن و بعد از دو روز تمام این نوشته ها از وبلاگ های بسیجیان شوریده دل ولایی پاک شد !
اینها هم محاسبه نماینده خداوند در روی زمین بود , نه ؟
چوب حراج به مملکت زدید , تازه میگید که دارید با این آتو گرفتن ها به نفع مردم ایران کار می کنید … کدوم منفعت عزیز جان ؟ صحبت های بالا بس بود یا می خوای بازم بگم ؟
خراباتی گفت:
@ یک ضد حقوق بشر
راستی یادم رفت بگم که اگر همون سه هزار میلیارد تومن رو به مردم برگردونید نیازی نیست برین تو کوه و کمر دنبال هواپیما بگردین ! بخدا وضع مردم خوب میشه …
تازه با اون سه هزار میلیارد که میشه 3 میلیارد دلار میتونی کلی از اون هواپیما ها بخری
میگی نه برو بده یکی برات حساب کنه چون فکر نکنم خودت بتونی !
کاپیتان بابک گفت:
خراباتی جان
این برادر تئوریسین بسیجی که تو این پست ضد حقوق بشر شده ، فقط برای اینکه روی اعصاب مردم رژه بره، و موضوع را منحرف کنه میاد اینجا.
البته از فضیلات ایشان مستفیض میشیم، ولی خب دقت کن: اینکه خدا هواپیمای آمریکا را به چنگ جیم اسلامی انداخت، هیچ ارتباطی با حقوق بشر نداره. این کار ایشونه. امروزشده متخصص اقتصادی آخوندا
هفتۀ پیش گفت که چیزشو به مادر زنش نشون داده. بعد «دختر غیر نخبه» سنگ حکومت را به سینه زد و به نسوان بدون مقدمه توهین کرد. همین که 25 تا اسم داره، نشون میده ناراحتی روانی داره طفلک
ولش کن بذار وق بزنه بخندیم
تاتا گفت:
اه اه چه مسخره ما تا تو این مملکت آدمهای با این تخیلات قوی داریم امید بیهودست
ساقی ب گفت:
قیمت این هواپیما کمتر از 10 ئیلیون دلار هست . عزیز جان ایران دولپی 3 تا آدم رو که ادعا میکردند جاسوسند هلپی انداخت تو گلوی آمریکایی ها ، با اون همه فضیحت ! شما چرا این یکی رو جدی گرفتی؟ میدونی هر روز به دلیل تحریم فقط بانکخای ایران چقدر مردم ایران متضرر میشن و چقدر باید به این و اون حق دلالی و باج بدن ؟ جان هر کی رو دوست داری خدا رو دیگه وارد این مقوله نکن !!چون محاسبات به قول شما خدا فقط هر چند سال یه دفعه به نفع ما تغییر میکنه .
آرش گفت:
من 20 میلیون میدم ؛ یکیشو بیار. اقا نه ؛ 30 میلیون ؛….. نبود….. 50 میلیون ……. بیار دیگه/
ساقی ب گفت:
به شما نمیفروشند!!!
عمار گفت:
من خودم حداقل ۱۲ تا بیلاخ منفی دادم همش پاک شده … فقط IP عوض کردنش نیم ساعت طول کشیده بود … دهنم سرویس شد
Rahgozar گفت:
you are bloody honest, damn
🙂
یک ضد حقوق بشر گفت:
غالبا اونایی که سنگ حقوق بشر رو به سینه می زنند، ضد حقوق بشر ترین آدما هستند به هنگام عمل، این رو در رفتار و ذهنیت های این دست آدما می توان دید به وضوح.
prince گفت:
بر پدر مادر کسی که در این مکان اشغال بریزد…
نسوان گفت:
الهی بگردم شازده که نشستی آشغالهای این (ک. ک م. ق) رو پاک می کنی.. روانیه به خدا.. زیر کامنت همه منفی می ده ، به خودش تو پنج دقیقه 16 تا مثبت می ده… میاد ور می زنه… بااسامی مختلف خیلی شاسگوله کلا مرخصه بنده ی خدا.. اما تصدقت بشم.. اینجوری که خسته می شی… شرمنده ایم به خدا…
prince گفت:
@ نسوان:
زحمتی نیست، صرفت نظر شخصیم رو بیان کردم.طرف موضوع رو دیر میگیره.
فکرکنم ذهنش همیشه زیر 3-4 تا کانفلیکت، اوورلوده.
p گفت:
صرفت=صرفا
prince گفت:
ترول ( در انگلیسی: troll ) به معنی به دام انداختن، ماهی گرفتن، فریفتن یا طعمه قرار دادن است .در گفتمان محاورهٔ اینترنت اصطلاحاً به افرادی گفته میشود که سعی در جلب نظر وبرانگیختن پاسخ عاطفی و ایجاد تشنج با بیان مطالب محرک یا جنجالی یا بی ربط و درنهایت ایجاد اشفتگی در جریان بحثهای معمول محیطهای مجازی میکنند. ترول معمولاً پیامهایی ارسال میکند که در پاسخ به پرسشی عادی و یا به طور فیالبداهه حاوی مطالبی ناراحتکننده یابی ربط است. در حالی که در یک جمع اینترنتی کاربرانی با حسن نیت بحثی را دنبال میکنند، کابران ترول به کار خود مشغولند.
اشكان گفت:
پرنس جان
ديگه داري حالمونو بهم مي زني اينقدر اين ترول كپي پست كردي قضيه لوث شد بيخيال عاجزانه از شما درخواست مي كنم يك چند روز ننويسش مطمئنم همه خوانندگان خاموش و روشن نيمه روشن و نيمه خاموش فهميدن ترول چي هست و آنر شناسايي مي كنند شما خيالت راحت باشه
اصلن فقط همين پست را طاقت بيار و ننويسش دمت گرم
سوری گفت:
گمونم این پرنس بابت هر ترول از نسوان پورسانت می گیره
عامل گفت:
واسه همین بهش میگن دلقک مسخره..
prince گفت:
خر خودتی!
با کی صحبت میکنید پرینس عزیز؟ شما حالتون خوبه ! گفت:
?
prince گفت:
@ عادل:
ببین، بالا بری پایین بیای، خر خودتی
prince گفت:
@عامل…
کاپیتان بابک گفت:
حالا من که لابد یکی از پامنبری ها هستم، میخوام واسۀ شوما دستوسوت بلبلی بزنم. میشه؟
بنظر من که خیلی باحالی. البته زیاد خالی می بندی (نپرس، توضیح نمیدم)، ولی خب کیه که بقول شما هاندرد پرسنت آنست باشه؟ دو یو اَگری؟ خوب سرهم میکنی می بافی . ادامه بدهید 🙂
prince گفت:
بر پدر مادر کسی که در این مکان اشغال بریزد !
prince گفت:
بر پدر مادر کسی که در این مکان اشغال بریزد.
Agnostic گفت:
شما که خداحافظی کرده بودید! 🙂
شوخی بود کار خوبیه دوباره اومدید به نظرم شما انتقاد و اعتراض را با زبان طنز به خوبی بیان میکنید.خیلی نمیتونم بهتون نزدیک بشم چونکه پرینس میاد چیزی میگه و منم رقبتی به چونه گذاشتن برای اثبات آی دی ندارم . چقدر این آقا بیکاره زیر تمام کامنت ها مشغول نوشتن جملات بی ربط و تکراریه !
Agnostic گفت:
تاکید میکنم کامنت برای GI Bill of Javat’s Rights بود
prince گفت:
@اشکان:
برای اینکه هنوز هم هستند کسانی که قضیه ا*م*ی*د5 را نمیدانند و از من علت دعوا و جنجال با ا$م%ی&د و اون جوجو! رو میپرسند.
خواننده دوره شاه گفت:
ایشون بنده رو یاد آقای سید علی دشمن شناس میندازه ،هرچی میشه اون میگه : دشمن دشمن دشمن . . .
آقای پرینس یاداور اقای خامنه ایی هستند.
سیدپرینس ترول شناس
prince گفت:
چی شده؟ تنوع کاراکترهات، ته کشیده؟
ببین اقای دجاجۀ!….، خودتی!
Rahgozar گفت:
آقا جون مردم آزادند داستانشونو تعریف کنن، دوست داری باور کن دوست نداری باور نکن.
بعدنش که آن پست تمام شد، ت م ا م ش د، تو که وکیل وصی فهم و شعور مردم نیستی تو همون پست دلایلت رو برای رد مبحث بیان کن باقیش با خوانندگان، حرف زیاده شنونده باید عاقل باشه.
بعداً تر ترش، خواننده مختاره که چیزی رو باور کنه یا نکنه اگه انقدر خر باشه که نتونه مسائل رو حلاجی کنه در جهل مرکب آبد الدهر بماند، شما زیاد جوش نزن.هر کس زاویه دید خودش رو داره.
بحث انتقادی خوبه اما کش دادن بیش از حدش میشه کنه شدن و حرف راست منتقد رو تحت الشّعاع قرار میده
سفر بی خطر
Rahgozar گفت:
this comment was in respond to omid 5
نسوان گفت:
چون کامنت مرتبط با پست نبود حذف شد عزیزم
ببخشید.
Rahgozar گفت:
صلاح مملکت خوش خسروان داند . ما کی هستیم که ببخشیم !؟
ح.الف گفت:
تعریف:
جنگ روانی اداها و نمود های خاصی نیز برای ترساندن و تسلط بر روان دیگران است.
جنگ روانی یکی از پیش پا افتاده ترین اصول زندگی بشر بر روی کره ی زمین است در چند دهه ی اخیر که رسانه ها و اطلاعات رشد بسیار زیادی کرده اند و به قولی , انفجار اطلاعات رخ داده است , دیگر جنگ روانی یک امر عادی و پیش پا افتاده برای بقاء محسوب نمی شود.بعد از گذرهای اخیر در جهان و الاخصوص بعد از جنگ جهانی دوم , دکترین های مختلفی برای ایجاد جنگ روانی و به چالش کشیدن اذهان به وجود آمد . از سخنرانی های مهیج هیتلر در مقابل سپاهیانش که به نوعی هیجان گرایی نازیستی منجر می شد بگیرید تا پیام های کوتاه و به ظاهر بی اهمیتی که هر روزه از تلویزون های ملی و جهانی پخش می شوند و به ترتیبی خاص افکار و سیاست ها را جهتگیری شده , به مردم تحویل می دهند .
به مثابه عملی که این روزها سران جمهوری اسلامی انجام میدهند نیز عملیات روانی است مانند غلو در توانایی ها و یا ضعیف شمردن مخالفان و دشمنان خود . همان که آلت الله خایه منی از آن به جنگ نرم تعبیر میکند. قبول بفرمایید سران ج.ا علیرغم تمام حماقت ها ، کمی هم ذکاوت دارند وگرنه که اینگونه عرصه را بر این مردم تنگ نمی کردند.
اما ربط آن به این :
بسیاری از صاحب نظران منشور کورش را اولین جنگ روانی تاریخ می دانند ، منشوری که برای فتح «کم هزینه» و بدون خونریزی بابل تدوین شده-با دادن وعده هایی دلچسب به مردم که از پشتیبانی حاکمان دست بردارند- ، یادتان که میآید دقیقا مانند نامه هایی که امریکا در جنگ عراق بر سر شهرهای عراق میریخت و در آن همین الگوریتم کورش بکار رفته بود. حتی در این تبلیغات رسانه ای علیه جمهوری اسلامی !
الگوریتمی جهت تسلط ذهنی بر مردمان کشور دشمن برای جلوگیری از پر هزینگی و فرسایشی شدن جنگ.
حال در این دوره دوباره این منشور به دستاوریزی برای «ج.ا» و «دشمنان ج.»ا تبدیل شده و هر دو گروه برای ادعای تولیت آن دست و پا زده و سعی در تصاحب آن دارند به نحوی که دیگر بسیار این حرکت لوث شده است و مهمتر از آن باعث بوجود آمدن نوعی شوونیسم و راسیسم در مردم ایران را فراهم آورده توهمی بسیار ناگوار و عامل عقب ماندگی است و تبعات منفی آن بر مثبت هایش می چربد.
ماننداین جملات : –همه جا ثابت شده با هوشترین ملت ایران ایرانیان– یا — ناسا رو ایرانیا می چرخونن– و ….
توجه داشته باشید که همین عوامل بخودی خود توانایی تولید عقب ماندگی و در نتیجه دیکتاتوری دارند ، مانند دودمان پهلوی که حتی اسمشان هم کاتالیزوری برای انقلاب اسلامی بود.
می دانم که الان سیل انواع اتهام ها از عامل ج.ا بودنم تا تجویزات روانپزشکانه نسوان و وطن فروشی و… سرازیر خواهد شد ، من از ذکاوت ایرانیان بر جنگ روانی در چنان برهه از تاریخ بسیار خوشنودم و ایران را دوست دارم ولی چه کنم حقیقت را از ایران بیشتر دوست دارم. لذا اتهامی به من خداناباور نزنید و نوشته را نقد بفرمایید
کاپیتان بابک گفت:
ح. الف گرامی، درود به شما
من از شما یکی دوتا پرسش دارم. الان سر کار هستم. لطفا یادتون باشه برگردین اینجا
تلاش میکنم از خونه 6-5 ساعت دیگه پرسش هامو براتون بفرستم
ح.الف گفت:
کاپیتان عزیز سلام ، بزرگوار به عرض می رسانم بنده برخلاف دوستان نه جامع العلوم ام و نه سرچم قویست ! که بخواهم به سوالات ! پاسخ گویم . ولی چنانچه در مورد نوشته ی حقیر ابهامی وجود دارد در خدمت هستم.
کاپیتان بابک گفت:
در اینکه ما نباید از کورش بت بسازیم و دچار نژاد پرستی و شوونیسم بشویم، با شما موافقم. در اینکه انگیزۀ ج.ا. و مخالفانش برای «ادعای تولیت» منشور کورش، ما را به یک مقصد میبرد، نه. شما قبول می کنید که ایرانی ها هیچوقت مانند این 30-20 سال اخیر نسبت به کورش حساسیت نشان نداده اند؟ این علاقۀ نوخاسته، بوسیدن دیوار خاکی و سجده در مقابل آرامگاه کورش را چگونه می بینید؟ قبول می کنید که این کورش کورش کردنها فریاد اندک مردمی است که فهمیده اند چه بر سرشان آمده و نمی خواهند ایرانی بودنشان را از دست بدهند، جامۀ سیاه بپوشند و برای مرده های هزار سال پیش اعراب عزا بگیرند؟ بنظر من کمی بی انصافی است که ج.ا. و مخالفانش را در یک رده و راستا گذاشتید
بله، «همه جا ثابت شده با هوشترین ملت ایرانیان» از مزخرف ترین جملات است که ما را به سیاهی و گمراهی بیشتر می کشاند. نمی توانیم و نباید به شایستگی های 2000 سال پیشمان بخود ببالیم. همۀ آنها را اعراب آتش زدند و امروز این روضه خوان حقیر که نامش را بردید بر ملت ما شاهی نه، خدایی میکند. چنین خفتی هیچ جای دیگر دنیا سراغ ندارم. اگر ما از کم هوشترین ها نباشیم، یقینا در جرگۀ راحت طلب ترین ها و خیانتکارترین ها می توانیم رتبه های شایان توجه بدست بیاوریم.
بفول خودتان ربط این به آن: درد ما، اشتباه تاکتیکی ما خیلی بزرگتر (از پناه بردن به منشور حقوق بشر کورش) است.
من در نوشتۀ شما رنگ اعتراض می بینم ولی دقیقا نمی توانم بگویم چرا. کند ذهنی مرا ببخشید. من هم مانند شما ایران را دوست دارم، ولی حقیقت خدای من است.
Agnostic گفت:
بابک جان عامه مردم ایران به پرستش علاقه دارن نمیتونن بدون بت و خدا یا پیامبر زندگی کنند از طرفی در این سی و اندی سال ظلم ها از خدای عرب و آخوند دیده اند و به جای اینکه اصل بت پرستی و پیغمبر پرستی را کنار بگذارند به کوروش پرستی روی آورده اند . تا موقعی که ایرانیا بت پرستی و پیامبر پرستی را کنار نزارن در بر همین پاشنه باقی میمونه و موج سوار و سوء استفاده گرانی پیداشده و یک روز به اسم محمد و روز دیگر به نام کوروش بهشون ظلم میکنن و دانایی و اگاهی رو به زنجیر میکشن .
کاپیتان بابک گفت:
گفتۀ شما را قبول دارم، ولی فکر میکنم بخشی از این تظاهرات ( نسبت به آرامگاه کورش) سمبولیک هستند و برای مخالفت با جو حاکم
ح.الف گفت:
با سپاس از کامنت شما بابک ،
بزرگوارشما کند ذهن نیستید مشکل از بنده است که منظورم را به دلیل پرهیز از اطناب ، درست منتقل نکردم. بنده با منشور کورش مشکل دارم زیرا فکر می کنم -با عطف به نکات پیشگفته- آن اصلاً منشوری حقوق بشر نیست و صرفاً یک پروپاگانداییست که پهلوی دوم برای فرار از اتهام استبداد ، با منابع مالی زیادی که در اختیار داشت به آن بال و پر داد (مقالات متعدد در مورد منشور نیز خوانده ام، مساله این است که حداقل مطمئن هستم کورش برده داری را لغو کرده است)
ولی در آن زمان در جامعه آنروز ایران که ارزش هایش مانند امروز نبوده ، چندان مقبول خلق نیفتاد.امروزه هم می پذیرم که بیشینه ی مردم به دلیل عداوت با جریان حاکم است که به این منشور اهمیت می دهند ، حق با شماست من به مسامحه گفتم که از دید موافقان و مخالفان نظام را در تمسک به منشور کورش ، همتراز بپنداریم ، ولی میبینم بتازگی برای بدست آوردن اندکی مقبولیت مردم تلاش هایی در سطوح بالای نظام برای این امر آغاز شده ، احمدی نژاد با آن عکس یادگاری می اندازد و خامنه ای چندی پیش در پارسه آن سخنان را در مدح ایران باستان بر زبان راند ، توجه بفرمایید که برای روحانیت اصولاً هویت ملی وجود ندارد بلکه هویت دینی برای آنان اساس است.
درود بر روان پاکتان که گفتید «حقیقت خدای من است» با استناد به همین جمله است که می گویم ، «بگذار منفورباشی به خاطر چیزی که هستی تا محبوب باشی به خاطرچیزی که نیستی»
درد من از کژ فهمی مردم از حقیقت و روش های نادرست است و یکی از این کژ فهمی ها این منشور است که دارد به کورش اللهیسم سوق میدهد . این قابل پذیرش نیست که تاریخ را به نحو دلخواه تفسیر کرده هر آنچه از آن را که مطابق میلمان است بزرگ و دیگر قسمت ها را کمرنگ کنیم.
مسعود بهنود چندی پیش سخن در خور تاملی گفت: ((تاریخ خیلی پیشتر از ماشین جستجوی گوگل وجود داشته است))
باور کنید اینقدر که در ایران به این موضوع اهمیت میدهند هیچ جا نمیدهند البته که جای چنین کاری دانشگاه است و نه مثلا وبلاگ و روزنامه. ماجرای کتابخانه و اینها هم نمیدانم چقدر واقعیت دارد، اما آنها تاریخ است و ربطی به دنیای امروز ندارد. این افسانه های تمدن ایرانی و امثال آن در دنیای امروز دوزار خریدار ندارد، امروز نگاه میکنند ببینند چه دارید از آن همه تمدن. خوشبختانه همه چیزمان به همه چیزمان می آید، نه موزیکی، نه سینمایی، نه کتابی، نه هیچ چیز افتخارآمیزی. حالا هی مثل یونانیها بگویید ما زمانی فلان کردیم و بیسار. ما اینطور بودیم اما اسلام خرابمان کرد. جالب است که وارثان این تمدنهای کهن همه کمیتشان لنگ است، آن از یونان، آن از ایران، آن هم از مصر. البته همه چیزمان به همه چیزمان می آید، وقتی بلد نیستیم با هم حرف بزنیم انتظار دارید برای دنیا حرفی داشته باشیم؟
دوستان فضای مجازی اساساً درک غلطی از حقیقت دارند و سطحی به موضوعات -دینی یا ملی و یا هر چیز دیگری- می نگرند ، در همینجا بارها مرا به دلیل قسمتی از نوشته هایم که مطابق میلشان نیست به عناوین مضحکی متهم می نمودند
ذهن انسان احمق مانند مردمك چشم است, هر چقدر بیشتر نور بتابانی …تنگ تر می شود
اینان اصلا می دانند که فروهر نشان «پارسی بودنشان » نماد هما تمدن فتح شده ی بابل بود؟
می دانند حجاب از فرهنگ ایران باستان وارد اسلام شد؟
می دانند ایرانیان ازدواج با محارم داشته اند؟
اصلاً سهم ایران قدیم یا جدید در تولید «علم» چقدر است؟
حقیقت نه آنست که الزاماً در وب نوشته شده باشد. و این سندروم خودبزرگ پنداری ایرانیان ، برایم درد آور است و ادامه ی نوشتن این کامنت و بسط موارد دیگر و نتیجه گیری آن درد آور تر چراکه آب در هاون کوبیدن است! این سخنان در اینجا خریداری ندارد در این بلاگ کمیت مهم است!
اینجا همچون فیلم های هالییود » چهار عامل سکس و خشونت و هیجان و كمدي» عوامل جذابیت این فیلم اند و تعدد بازدیدها.
کفاره ء شراب خوری های بی حساب،،،هشیار در میانه مستان نشستن است
پوزش از بابت قلم فرسایی!
Sorush گفت:
درد بزرگ ملت شهید پرور می دونی چیه آبجی؟
یه موقعی درد بی سوادی و بی شعوری و خریت و سادگی بود یه موقعی درد مکتب خانه و منبر ملا بود همون ملایی که جن زیر عبایش رفته بود آره آبجی هیچ نمایشنامه نویس و نمایشنامه خوانی نیست که «شهر قصه» رو فوت آب نباشه یه موقعی درد نود درصد بی سوادی مردم سرزمینی بود که امروز هم در واقع همون هستند که بودند فقط قمپز در کردنشون به جا مونده که بله بنیان گذار حقوق بشر ما بودیم. یه موقعی درد فقر مطلق مادی و معنوی بود گرسنگی و نکبت و جذام و سوزاک و سفلیس و سنده و گری و کوری و کری بود یه موقعی درد خرسواری فرنگیا بود چون نود درصد ملت بی سواد و تحصیل کردهها شون همون ملاهای جنگیر بود
ولی امروز چی؟ درد بزرگ امروز می دونی چیه آبجی؟
همون ملای جن گیر و جن زده امروز با موبایل و لب تاپ و مارشال خر کیف می کنه و همون «زاد المعاد» رو تفسیر و ترویج می کنه… برا خالی نبودن عریضه با تمدنها گفتگو هم می کنه خدابیامرز قدیمیا همون کور و کر و نکبت گرفته ها میگفتن: با روغن اضافی آدم سوراخ کونشو چرب می کنه… آره امروز روغن اضافی داریم یعنی وام می گیریم دماغ عمل می کنیم و از اون کارایی که شماها بهتر میدونین تا تریپ بزنیم مث خارجیا ماشین سوار شیم آخرین سیستُم…
درد بزرگ امروز بی سوادی و ندانستن نیست. امروز سطحی نگری تردید و تنبلی ذهنی و ترس و راحت طلبی و خودخواهی و عمل نکردن به دانسته ها جایگزین موارد فوق الذکر شده همین که خر خودم از پل گذشت فلان لق جماعت… آره آبجی امروز همه منتظر نشستن تا همسایه بغلی مثلا نُرم مسخره جامعه رو بشکونه همون نُرمی که خودمون هم به آن اعتقادی نداریم…
خیلی ببخشید آبجی با همه احترامی که برا شما قائلم فکر نمکینم خوندن و از بر کردن سی ماده حقوق بشر دردی از این ملت جن زده دوا کنه ذات این مردم خراب و فاسد شده من دارم می بینم از دور و نزدیک آدمهایی که به جای سی تا شصت تا ماده حقوق بشرو حفظ کردن ولی بی فایده جون پشت این از برکردنها سیاست کثیفی خوابیده و هدف چیز دیگه س.
آبجی جون امروز نود درصد ملت شهید پرور این خاک اهورایی یه دعای پنهان داره که مدام تو خواب و بیداری با خودش نشخوار می کنه:
هر که خر است ما پالانیم هر که در است ما دالانیم خدا کند که تو این خر تو خر ما از چریدن علف نیافتیم
خدایی خوب گفتی بشینی دونه دونه حقوق بشر رو بشکافی که چی بشه؟
bahar گفت:
«از خواص زندگی در یک جامعه ی دیکتاتور این است که حقوقت را نشناسی»
«آگاهی از حقوق مهم است برای آنکه اگر مردمی حقوقشان را بشناسند حقشان را به راحتی نمی توان ضایع کرد و خورد و یک آب هم روش.»
مرسی لولیتا 🙂 مرسی
bahar گفت:
چند وقت پیش انجمن سرطان امریکا، که یه موسسه خیریه هست و کلی کارمند و حقوقبگیر داره، پول کلانی رو -که یک موسسه دیگه به عنوان خیریه برای کمک به سرطانیها جمع کردهبود- رد کرد. دلیل: موسسهای که پول رو جمع کرده نماینده یک جمعیت آتئیست بوده! طبعا این عمل عکسالعملهای زیادی رو در پی داشت و مردم بهشدت به این کار انجمن سرطان امریکا اعتراض کردند. این کار عملا در مقابله با حقوق بشر قرار داشت و به نوعی تبعیض (discrimination) بر اساس اعتقادات دینی محسوب میشد.
برای شخص من این که این کار تبعیض قایل شدن هست خیلی بدیهی بود اما دیدم که بعضیها اصلا متوجه این تبعیض نمیشن. خواستم بگم اگر شما هم فکر میکنید که این کار در مقابله با حقوق بشر نیست، لطفا کمی بیشتر راجع به این حقوق تحقیق کنید.
سوری گفت:
یه خاطره از دوره مدرسه ام تعریف کنم چون هنوز نفهمیدم منطق معلمون چی بود ؛ یه امتحانی دادیم فقط من و یکی دیگه به سوالی درست جواب داده بودیم معلم به ما گفت گرچه شما جواب درست را نوشتید چون بقیه جور دیگری نوشتن از شما نمره کم می کنیم و به بقیه نمره می دهم الان 20 سالی از این موضوع می گذره اما با خوندن این پست من ناخوداگاه یاد این خاطره افتادم
behrang گفت:
man az madeye 29 kheili khisham omad
هر فردی فقط در برابر آن جامعه ای وظايفی بر عهده دارد که رشد آزادانه و همه جانبه ی او را ممکن می سازد.
be nazaram ye meghdar marboot be ma mohajera mishe ke dar morede mafhoome vatan va sarzamine dochare tardid hastim
EhSAN گفت:
با سلام.
بله اشاره درستی شد به نشناختن حق. اصولا این کلمه خانمان سوز بوده است و ناهنجار . همیشه حق را عرف و مذهب و سنت تعیین میکرد اما وقتی پای مباحث انسان شناسی مطرح باشد و بخواهد طغیان کند و ناهنجاری بوجود بیاورد ، همان حقوق انسانی هم در این گونه جوامع جایی ندارد. و به جنگ روانی و اختلال تعبیر میشود.
اصولا مغایرت را سر چشمه پلیدی میدانند . مغایرت با هر چیز معمول را اپوزیسیون هایی برای جبهه های سیاسی و ملی تعبیر میکنند. گفته اند جهل بشر پایان ندارد در هیچ دوره ای . اما سیاست شوخی بدی با انسانیت کرد و پس از ایدئولوژی ها و تعابیر و تفاسیر گوناگون؛ سیاست اساس جهل امروز بشریست و گویا عده ای مواقع سیاسی را به حقایق انسانی ترجیح میدهند وهمانگونه که اتفاقات و حوادث و نوشته های گوناگون را به بهانه مقاصد سوسیالیستی و ملی دیگران به طور کامل طرد میکنند ، اتفاقات و حوادث ورزشی ، اجتماعی ، فرهنگی را هم در برهه ای از زمان تحت تاثیر سیاست های کثیف خود قرار میدهند طوری که انسان زندگی ساده و بی آلایش خود را که ذات انسانی اوست به فراموشی میسپارد و لذت بردن از اتفاقات ساده زندگی را هم .
به مانند نوشته پست قبل که تکرار و حقیقت نداشتن و به جزئیات اشاره نداشتن را دلیل راسخ خود برای حذف صورت مسئله بیان کردیم و از سیاستهای وبلاگ نویس گفتیم و چشم خود را بر حقایق پوشاندیم .حال آنکه اتفاقات غیر قابل وقوع قابل تمییز هستند و حتی اگر برای مقاصد خاصی نوشته شود مطرود نیست. اگرچه ما هم دوست داریم همواره حقایق واقعی را با تمام جزئیات بدانیم. بگذریم..
اما در جوامعی که جاهلان و سیاستمداران ریاکار و دزدان و دینداران متعصب بر اذهان مردمان فلک زده حکومت میکنند و در یک کلام ، در کشور جهان سوم ، کاملا بارزاست و حق پایمال میشود و حقوق ناشناخته میماند و باید ریشه های عقب ماندگی یکی پس از دیگری سوزانده شود تا انسانیت جای خود را به مسائل غیر آن بدهد و البته بتوانیم معنویت واقعی و لذت از زندگی ساده و آرام را تجربه کنیم.
شيخ ابراهيم زنجانى گفت:
هر از چند ماهى يك روز مفصل مطالب وب لاگتون رو ميخونم تا به اخرين مطلبى كه دفعه پيش خوندم برسم. امروز هم يكى از اون روز ها بود.
چرا نوشته هاتون اينقدر بوى نا اميدى گرفته؟
سوری گفت:
من اولین بارکه اومد خارجه وبرگشتم ایران ازم پرسیدن که خوب برداشتت چی بود یادمه گفتم راستش از بس احترام بهم میزاشتن داشتم لوس میشدم و اونزمان نه یه شهروند بودم نه حق حقوقی داشتم .بعد که شهروند شدم اوایل فکر می کردم اینجا هم مثل ایران برای راه انداختن کارات باید دنبال رابطه بگردی پیدا نکردی به زبون خوش حالیشون نشد با بالابردن صدا سعی کنی حق و حقوقت را بگیری الان بعد از چند سال شاید هم کمی خوش خیالانه فکر میکنم با درصد بالایی حق من ضایع نمی شه و هیچکی با من خصومت نداره کار هیچکی را به ناحق قبل از من انجام نمی دن رشوه قبول نمی کنن چشم داشت انجام کاری را براشون در قبال انجام وظیفه اشون ندارن و همین طور بهانه ای برای در رفتن از وظایفت را هم باقی نمی زارن و نمی پذیرن دیگه نیازی نمی بینم به کسی رو بزنم میانجی گری کنه چاپلوسی نمی کنم عصبانی و یا افسرده هم نمی شم خلاصه تمدن را به شکل حقوق و وظایف تفکیک شده و قانونمند لمس می کنم و بهداشت روانی ام بالاست
کاپیتان بابک گفت:
فقط از قسمت آخر نوشته خوشم آمد. بقیه به نظر من شُل و ابتدایی بود
ممنون از شما برای لینک و سپاس از آقای پوینده برای برگردان مقاله.
حقوق بشر همان کوفتی است که ما نداریم و قبلا هم نداشتیم
و برای اینکه شومبول گیر ندهد، باید اعترف کنم که از ماست که بر ماست
نسوان گفت:
Captain jaan , some posts are more educational as apposed to artistic. To me, more than 250 clicks on the link of universal declaration of human rights means 250 people have had some insight into their rights and it a is good reward.
L
کاپیتان بابک گفت:
Thanks for pointing that out, and I do not expect every post to blow me off my feet. Maybe by writing well, you guys have spoiled me; dunno, I just expect better than what you have in the middle paragraphs.
خواننده دوره شاه گفت:
عذر تقصیر بانوان میخواستم بدانم چرا سیستم «بیلاخ» و «بیه» غیر فعال شده است ؟!
Jamshid گفت:
بیانیه ی حقوق بشر فقط یک انشای زیبا و دوست داشتنیه… همین… من سه ماهه واسه درس خوندن به دیار شیظان بزرگ! اومدم… اینجا (که بی شک یک کشور لیبرال حساب می شه) هم آدم های بی خانمان نسبتا زیادی توی خیابون می بینی که خب مطمینا خیلی از بند های حقوق بشر واسشون رعایت نشده… اینجا از هر ۱۰ زن مینیمم ۸ تاشون مغز بسیار تمیزی دارند که با مثلا مدسازی مردسالارانه ی سرمایه داری به خوبی شستشو داده شده (و البته مردها هم همینطور)… اینجا دقیقا با کلک حقوق بشر آدم ها رو به رباط هایی تبدیل می کنند که تمام زندگیشون رو به این سیستم خدمت کنند…
آزادی.. آزادی … آزادی…(که یکی از اصلی ترین حقوق یک انسانه) نه تو ایران نه اینجا هیچ خبری ازش نیست….
کورش کس خل گفت:
من نمیدونم این هم جزء حقوق بشره یا حقوق خودم !
من تقریبا همیشه درگیرم . .بندرت از کنار موضوعی که بوی ضايع شدن حقوق خودم یا دیگران را میده بی تفاوت رد میشم . اگر دم در یک اداره دولتی به لباس یا پیراهن آستین کوتاه من یا حجاب یک خانم گیردادند یک جوری با نگهبانه در گیر میشم .ا .با پلیس دعوا م میشه که چرا اون کامیونی رو که شب با چراغ خاموش توی اتوبان با سرعت زیاد حرکت میکنه جریمه نکرده .با راننده تاکسی یا مسافر کش که روی خط عابر پیاده برای فلان آدم مسن یا زن حامله توقف نکرده . با نونوایی که هر دفعه نون رو کوچکتر و بی کیفیت تر به خورد مردم میده . با شهرداری و اداره محیط زیست که اجازه داده کامیونهای اشغال را کنار پارک جنگلی تخلیه وزباله رو آتیش بزنن .جالب اینه که بر خلاف تصور مردمیکه میگن این کارا هیچ فایده ایی نداره – و بیشتر از همه از همین آدمها متنفرم و باهمین آدم ها هم معمولا دعوام میشه ! – در خیلی ازاین موارد در همین کشور بی قانون تونستم یا حقم رو بگیرم یا طرف مقابل روقانع کنم . مثال ها فراوونه .
یک بار توی یک ظرف ماست شرکت چوپان یک تیکه شیشه دیدم ،تلفن رو برداشتم مستقیما با رییس شرکت صحبت کردم هر چی خورد بارش کردم . ۲ روز بعد دیدم یارو نماینده فروشش با ۱۰ تا ظرف ماست چکیده فرد اعلا اومد در خونه ! البته یکیش رو بیشتر بر نداشتم و کلی هم فحش بار یارو کردم برای رشوه دادن. بدبخت از اینکه با همچه آدم آنرمالی طرف شده میخ شده بود ! یک بار توی یک داروخانه دیدم روی جعبه یک داروی مهم وارداتی دو تا بر چسب انقضا مصرف زده و تاریخ انقضا را از نو به فارسی تمدید کرده بود و جالب اینکه مردم هم داشتند بدون توجه میخریدند , منم دارو خانه چی رو جلوی مردم سکه یک پول کردم و فرداش شروع کردم به زنگ زدن و صحبت با مدیر شرکت پخش ،ارسال فکس به سازمان داروی کشور،رونوشت به وزارت درمان و بهداشت، ایمیل به شرکت سازنده دارو و سازمان نظارت بر داروی کشور کانادا .اسمش الان یادم نیست. تقریبا همشون هم تقصیر را به گردن دیگری مینداخت ، کلی سر این قضیه کافه به هم ریخت. خلاصه سر این قضایا هم اعصاب خودم رو خورد میکنم هم بقیه رو.ولی خوب چکار کنم . کرم دارم دیگه ..زنم میگه نکن ، آخرش سکته میکنی ، ولی خوب اگر ساکت بشینم شب خوابم نمیبره.!!
برتولت برشت: » میگه رنج کشیدن فضیلت است » . منهم میگم دانایی رنج کشیدن است ، پس نتیجه میگیرم دانایی فضیلت است مثلا . یک معادله بی ربط !
Rahgozar گفت:
کاش همه کس خلای دنیا مثل تو بودند.
آرش گفت:
من دیروز میخواستم برم بانک , ماشین رو کنار خیابون پارک کردم ؛ پارکبان اومد قبض بنویسه ؛ گفت میشه 300 تومان ؛ گفتم اینجا محدوده پارکبان نیست ؛ گفت برو بابا ماشینهای پشت سر تو هم دادن ؛ حالا واسه 300 تومان جلز ولز میزنی ؛ گفتم هرکی داده به من ربطی نداره ؛ رفتم. وقتی برگشتم دیدم قبض اخطار جریمه گذاشته و سریع اومد جلو ؛ قبض رو پاره کردم گفتم بیخود کردی نوشتی ؛ گفت برو بابا حوصله نداریم ؛ خلاصه….. زنگ زدم 110 ؛ بعد از 20 دقیقه مامور اومد و داستان رو گفتم؛ گفتم این آقا از جاهایی هم که بهش ربط نداره پول میگیره ؛ اینقدر فشار آوردم که زنگ زدن از شرکتشون یکی اومد ؛ یارو که از شرکت اومد با اون پارکبان برخورد شدید کرد و عذر خواهی و گفت که این آقا تا به حال 2 تا شکایت داشته ؛ این هم سومیش ؛ من برم شرکت نامه میزنم اخراجش کنن.
الان از همونجا میام ؛ یارو نبود. یکی دیگه بود ؛ پرسیدم ؛ گفت دیشب اخراجش کردن.
حالا نمی دونم کار درستی کردم یا نه ؛ بالاخره آدم نیازمندی بود. ولی خب فهمید مسجد جای گوزیدن نیست.
Justice For All گفت:
You did a right job
Rahgozar گفت:
دمت گرم، بالاخره باید از یه جائی شروع بشه.
اگر ما یاد بگیریم که نباید بی قانونی رو ترویج داد و اینرو از خودمون شروع کنیم باور کن به نتیجه میرسه
اون پارکبان هم اگر به شغل و حدودش احترام میگذاشت الان اخراج نشده بود، در ضمن اگر تو بهش ۳۰۰ تومان باج میدادی اولین قدم رو در راه منصور آریا شدن برداشته بود.
لی لی خنگه گفت:
قانون خوبه ولی برای دیگران! حالا شما خودت قانون مداری یا فقط دوست داری بقیه رعایت کنند؟ اکثرا» قانون رو برای تذکر دادن به دیگران می دونیم، ولی وقتی نوبت به خودمون می رسه، یا با قانون آشنایی نداریم، یا یه بار خلاف اشکالی نداره و …. (البته خودم رو عرض می کنم که اثائه ادب نشده باشه)
آرش گفت:
می تونم بگم , جنبه های عمومی و اجتماعی قانون رو سعی میکنم رعایت میکنم.
ولی تو جنبه های خصوصی و اقتصادی ، ممکنه منافع خودم رو به قانون ترجیح بدم.
مهم اینه که سعی میکنم نذارم کسی حقم رو بخوره.
لی لی خنگه گفت:
یعنی هرجا ضرر مادی نداشته باشه یا به حفظ پرستیژ اجتماعی کمک کنه رعایت می کنید! هر جا هم با منافعتون تضاد پیدا کنه، قانونشون به درد خودشون می خوره، اون پارکبان هم احتمالا» فکر کرده به این طریق می تونه حق خودش رو بگیره از این اجتماع و دولت و … بگیره.
شهلا همسر همون پارکبان که اخراجش کردی گفت:
میخوای بگی دیگه به کسی رشوه و زیر میزی نمیدی؟
یعنی شما با خوندن وبلاگ 180 درجه تغییر رویه دادید؟
به قول مهران مدیری شما الان متحول شدید؟
من یادمه به شدت از این کار حمایت میکردی و میگفتی خودت در موقعیت های مشابه برای راه افتادن کاراتون در کیش یا اداره جات رشوه میدی؟
فکر میکنم شما علاقه به پز دادن و خودنمایی داری. البته هممون آزادیم و حقمونه که راحت حرف بزنیم نه کنتر داره و نه مالیات شما ادامه بدید
Rahgozar گفت:
ِ اوا شهلا ، تو شوور کردی؟!
تو دیگه چرا؟!
تو که لیسانس داشتی
🙂
آرش گفت:
برو جوابی که به لی لی دادم رو بخون.
شهلا گفت:
@آرش
کیر شوهرم و پستونای گنده خودم تو کون آدم خالی بند
@Rahgozar
🙂
شهلا گفت:
کسخلی نه به خاطر کارات
به خاطر دروغات اینارو داخل سریال های تلوزیونی و داستان زیاد میشه دید
نمیدونم چرا اینجا همه دوست دارن داستان تعریف کنن و کوسه شعر بگن
آرش گفت:
این کوسه شعر رو قبلا یک نفر اینجا بکار برده بود.. من یادم نیست کی بود. نسوان یادش میاد.
نسوان اگر یادت اومد یه آماری بده.
کاپیتان بابک گفت:
بی ربط به گفتگوی شما
@آرش عزیز، مستر اطلاعات عمومی soon 2 b dad
با آمار خود آقایان ج. اسلامی، چند درصد از مردم ایران زیر (و روی) خط فقر هستند؟
بنظر شما چند درصد؟
دیروز در یک مهمونی بحث این هواپیمای بی سر نشین پیش اومد، من از حرصم گفتم دم آمریکا گرم. شیر این جنگلیه که ما حیوونا توش زندگی می کنیم، از موقعیتش حراست میکنه. جیم اسلامی هم عوض چاقوکش فرستادن به آلمان و فرانسه، هواپیما بفرسته اینجا بالای آمریکا جاسوسی کنه. آشنایی به من می میگفت 70 درصد مردم اونجا که اسمش ایران بود در بهترین شرایط زندکی می کنن، porche سوار میشن و دو سه تا خونه دارن. می گفت یه سر برو خودت می بینی. داشت دعوامون می شد 🙂
من خوانده بودم و فکر می کردم 70 درصد زیر (وروی) خط فقر هستن و بهر حال فکر می کنم این دوستمون احتیاج به روانپزشک داره. با مدرک مهندسی و همسری که پزشک بوده، بلند شده آمده آمریکا 4-5 ساله تاکسی میرونه. همسرش خانه نشین. چرا؟!!!! خب میموند اونجا پورش می خرید. هان؟
سرم درد میکنه از دیشب
prince گفت:
«…به من می میگفت 70 درصد مردم اونجا که اسمش ایران بود…»
منظورش این بوده که بقیه ملت جزء ادم حساب نمیشن که بخواد اماری هم ازشون بده.
آرش گفت:
کاپیتان ؛
چند تا موضوع رو با هم مطرح کردی ؛ یکی این هواپیمای RQ170.به هرحال این هواپیما الان تو ایرانه و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ؛ پیشرفته ترین هواپیمای بال پرنده(Flying Wing) در دنیاست. اون شکلی هم که این پرنده در اختیار ایران قرار گرفته نشون دهنده اینه که کنترل هواپیما رو از ایستگاههای ماهواره ای و ایستگاه زمینی قندهار خارج کردن و از جای دیگه به نحوی کنترل هواپیما به دست گرفته شده که هواپیما که مجهز به سیستم خود انفجاری بوده متوجه نشده ؛ و خودش رو منفجر نکرده . این کاری بسیار پیشرفته و در خور تحسین هست، ضمن اینکه پرنده رو تا 250 کیلومتر داخل خاک ایران آوردن و بعد نشوندن.
(برای اینکه افراد نیان گیر بدن باید بگم که در حال حاضر قسمت عمده ای از کار من پروژه های کنترل از راه دور و بیسیم و به اصطلاح TeleControl هست و جزئیات این کار رو میدونم)
در خصوص جنگل و شیر هم ؛ این کار آمریکا نقض آشکار قوانین بین المللی و نقض حریم هوایی ایرانه ؛ یعنی همین مجوز فرستادن آدمکش از ایران به جاهای دیگه دنیا رو میده.چه فرقی داره کدوم تعهد و قانون بین المللی نقض بشه؛ مهم اینه که همه کشورها در برابر قوانین بین المللی یکسان باشند.
در خصوص خط فقر باید بگم که چند سالیست آمار دقیقی از خط فقر نداشتیم که من بتونم بهت بگم چند در صد زیر خط فقر هستن ؛ اما چند تا پدیده متضاد در جامعه دیده میشه که من واقعا نمی تونم قضاوت کنم ؛ حجم واردات خودرهای خارجی علی رغم قیمت بالا؛ بطوریکه یکدستگاه تویوتا مثلا کمری امروز در ایران در حدود 50 هزار دلار قیمت داره و یا پورشه باکستر که ارزون ترین ماشین تولید پورشه هست در حدود 150 هزار دلار قیمت داره و باید همه اون رو هم نقد پرداخت کنی ؛ یعنی وقتی تعداد این ماشینها در خیابونها زیاد میشه نشون دهنده قدرت خرید مصرف کننده هست.
یک چیز رو می تونم بگم ؛ علی رغم فشار کاری و اقتصادی که ممکنه روی مردم باشه ؛ سطح رفاه عمومی و بهره مندی از امکانات زندگی به نظر من ( بازهم میگم که به نظر من و با توجه به سطح زندگی مردمان کشورهای دیگه که من دیدم ) در حد قابل قبوله ؛ این به معنی ایده آل نیستها ؛ میگم قابل قبول.
ببین کاپیتان ؛ ما کشوری هستیم که هیچی نداشتیم ؛ ازاوایل دهه 50 و اواخر 40 تازه تو این مملکت کارخونه سازی و تجارت شکل گرفت ؛ تا اومدیم حرکت کنیم ؛ انقلاب شد ؛ بعدش جنگ و… ؛ برای اینکه ثروت رو بشه بین مردم توزیع کرد ؛ اول باید تولیدش کرد.
گردوندن یک کشور 75 میلیون نفری با شرایط ایران ؛ کار سختیه ؛ ما امکانات اولیه زندگی رو نداشتیم ؛ شهرها و روستاهامون برق و آب و گاز نداشتن ؛ مدرسه نداشتن ؛ درمونگاه نداشتن ؛پاسگاه نداشتن ؛ راه و جاده نداشتن ؛مخابرات نداشتن؛ امروز عمده این امکانات در دور افتاده ترین نقاط کشور فراهمه ؛ حالا مردم انتظارات بیشتری دارن ؛ چون دیگه اون اولیه ها رو دارن ؛ معمولا در کشورهای رو به توسعه این نقطه همون نقطه گسسته ؛ شاه در دهه 50 نتونست ازپسش بر بیاد و خیل مهاجران به شهرها و طبقه جدید شهرنشینِ روستا زاده(این اصطلاح خودمه ها) و توقعات جدید این طبقه شاه رو به زیر کشید ؛ حالا بعد از 40 سال کشور ما تو همون موقعیت قرار گرفته ؛ درآمدهای سرشار نفتی ؛ تزریق مستقیم تو زندگی مردم به شکل کالاهای لوکس و مدرن تجملاتی و وارداتی و صدها دلیل دیگه ؛ توقع مردم رو بار دیگه بالا برده ؛ اگر این حکومت نتونه مدیریت بکنه و پاسخ این توقعات رو به شکل منطقی بده ؛ قطعا سقوط خواهد کرد.
آذر گفت:
؟
آذر گفت:
بابک جان اجازه میخوام عرایض آرش جان را تکمیل کنم :
درباره هواپیمای جاسوسی لازمه بدونید سرنگونی پهباد آمریکا در خاک ایران آن هم به گونهای که این هواپیما کاملا سالم است نشان از توان نیروهای نظامی کشورمان در حوزه جنگ سایبری والکترونیک دارد و همین موضوع نیز این روزها به تیتر یک اکثر رسانه های جهان بدل شده است.در همین زمینه یک پایگاه نزدیک به مقامات اطلاعاتی اسرائیل در موساد گفته هم سازمانهای اطلاعاتی آمریکایی و هم سازمانهای اطلاعاتی اسرائیلی از این پیشرفت ایران «شوکه شدهاند.» سایت دبکا که برای اسرائیلیا هستش تایید میکند که «ایران توانسته است یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی» را به شکل سالم بر زمین بنشاند.
بنابراین گزارش، این واقعیت که ایران توانسته است با یک حمله سایبری (جنگ الکترونیک) پهباد آمریکایی را بر زمین بنشاند و کنترل آن را در دست بگیرد، کاملا تایید شده است. دبکا تایید میکند که پهباد فوقالذکر هدف پدافند هوایی قرار نگرفته بلکه ارتباط آن با مرکز از طریق یک عملیات سایبری قطع شده و کنترل آن به دست نیروهای ایرانی افتاده است.دبکا اینوهم گفته که هم سازمانهای اطلاعاتی آمریکایی و هم سازمانهای اطلاعاتی اسرائیلی از این پیشرفت ایران «شوکه شدهاند.» دبکا همچنین میافزاید که اگر ادعای مقامات نظامی آمریکا مبنی بر نقص فنی پهباد مزبور صحیح بود، این پهباد دچار آسیبهای جدی میشد حال آنکه دچار چنین آسیبهایی نشده است.رسانه های چین نیز بخش های مهم خبری خود را به موضوع به زیر کشیدن پیشرفته ترین هواپیمای جاسوسی آمریکا توسط نیروهای ایران اختصاص دادند.
سوال دیگه اینه که نیروهای ایران چگونه توانسته اند وجود هواپیمای آمریکا را در فضای خود درک کنند در حالی که این هواپیما رادار گریز بوده. چگونه این اتفاق افتاد؟ مهمتر از این مسئله، چرا به طور ناگهانی سامانه خودنابودی این هواپیما فعال نشده و این در حالی است که این سامانه به طور اتوماتیک و خودکار و بلافاصله پس از قطع تماس یا ارتباط هواپیما با مرکز کنترل، فعال می شود و هواپیما منفجر میشود.
البته یک جواب ساده اینه که بگیم کار روسیه و چین بوده اما قدر مسلم اینه که نیروهای سپاه به تکنولوژی های روز دارن دسترسی پیدا میکنن.
بابک جان نکته جالب اینه که «رابرت بر»، افسر سابق سيا در مصاحبه اي با بي بي سي در اين باره گفت: «تقريبا به نظر مي رسد كه اين پرنده در ايران به زمين نشانده شده، با كنترل از راه دور، يعني كنترل آن توسط آمريكايي ها را خاموش كرده اند و هدايت آن را در دست گرفته اند. اگر شما تصاوير هواپيماهاي بدون سرنشين ساقط شده را ديده باشيد، مي دانيد كه آنها مثل هر هواپيماي ديگري در اثر سقوط متلاشي مي شوند، اما به نظر مي رسد كه اين يكي شايد در يك فرودگاه يا يك دشت فرود تقريبا نرمي داشته است. من واقعا از اينكه خسارت بيشتري نديده بود متعجب شدم.»
اين افسر سابق سيا مي افزايد: «من فكر مي كنم اگر به اين هواپيما رخنه سايبري شده باشد كه شواهد قوياً به آن اشاره دارند، ما با مشكل بزرگي مواجه هستيم.» وي البته اين رخنه را ناشي از نرم افزارهاي بد عنوان كرده است.
بنابراين گزارش «رابرت بر» در ادامه اين مصاحبه و در پاسخ به سؤالي ديگر ادامه داد: «من فكر مي كنم اين يك ضربه امنيتي عظيم است چون اين هواپيماهاي تجسسي از پرتونگاري حرارتي و انواع دوربين هاي پيشرفته كه در عمليات ابيت آباد عليه مخفيگاه اسامه بن لادن استفاده شد، [برخوردار هستند]. اين دوربين ها بسيار دقيق هستند و تصاوير سه بعدي توليد مي كنند. اين هواپيماها مي توانند در ارتفاع 50 هزار پايي پرواز كنند كه آنها را از تيررس آتش بارهاي ضدهوايي خارج نگاه مي دارد. من تصور مي كنم ايراني ها بتوانند از آن بهره برداري كنند. اگر آنها توانسته اند اين پرنده را بنشانند، قاعدتاً مي توانند از آن بهره برداري هم بكنند فن آوري به كار رفته در اين هواپيما در حقيقت براي مدتهاي مديدي زيربناي جنگ ما در عراق و افغانستان بوده است.»
الان در دنیا میگن اگر یک کشور بتونه کنترل هواپیمای جاسوسی رو به دست بگیره این احتمال وجود داره که حتی بتونه به صورت مهندسی معکوس تکنولوژی ساخت اونو به دست بیاره .
يواس اي تودي در گزارشی در همين زمينه به نقل از «پيتر سينر»، اذعان مي كند كه مطالعه سيستم هاي موجود در اين هواپيماي جاسوسي كه مجهز به يك اسكنر ويژه براي مطالعه و عكسبرداري از تأسيسات هسته اي است، مي تواند به محققان ايراني كمك كند تا به آساني آنها را هك كنند و يا مشتقاتي از اين نوع هواپيما را بسازند.
اما بابک جان چرا این بهپاد تا این مهمه میتونم بگم به این دلایل
-1 نخستين ويژگي اين هواپيماي بدون سرنشين كه باعث شده در نوع خود منحصر بفرد باشد توانايي تقريبا مهارناپذير رادارگريزي آن است. اطلاعات موجود نشان مي دهد اين هواپيما توسط رادارهاي معمولي برد بلند (حتي انواع بسيار پيشرفته آن) به هيچ وجه قابل رهگيري نيست و رادارهاي برد كوتاه VHF نيز تنها در صورتي قادر به مشاهده آن- آن هم به سختي- هستند كه هواپيما كمتر از 40 كيلومتر با آنها فاصله داشته باشد؛ اتفاقي كه وقوع آن تقريبا محال است. ويژگي رادارگريزي اين هواپيما ناشي از پوشش بسيار مخصوصي است
آذر گفت:
كه تمام سطح آن را پوشانده و بسياري از كشورهاي جهان از جمله روسيه و چين سال هاي طولاني است كه به دنبال دست يابي به فرمول و مشخصات ساختماني آن هستند. روزنامه نيويورك تايمز در تحليلي به قلم ويليام براد و ديويد سانجر كه روز دوشنبه 14 آذر 1390 منتشر شده، درباره توانايي رادارگريزي هواپيماي RQ170 نوشته است: «به گفته مقامات آمريكايي، يك نمونه رادارگريز اين هواپيماي بدون سرنشين اوايل امسال ساعت ها در موارد مكرر بر فراز مخفيگاه اسامه بن لادن در ابت آباد پاكستان پرواز كرد بدون آنكه بوسيله سامانه هاي دفاع هوايي پاكستان مورد شناسايي قرار گيرد». اين روزنامه ادامه داده است: «ماه ها گزارش هايي، همگي تاييد نشده، منتشر شده است كه از همان هواپيما مرتبا بر فراز ايران و احتمالا با هدف شناسايي مراكز هسته اي يا موشكي مخفي استفاده مي شده است». همچنين لوليتا سي بالدور، در گزارشي براي آسوشيتدپرس از واشنگتن در روز سه شنبه 15 آذر 1390 نيز از قول لورن تامپسون، تحليلگر دفاعي موسسه لكسينگتون در ويرجينيا دراين باره مي نويسد: «اين هواپيماها طوري طراحي شده اند كه بتوانند به مكان هايي بروند كه ديگر هواپيمايي با سرنشين يا بدون سرنشين نمي توانند به آنجا بروند. اين هواپيما به ويژه طوري طراحي شده است كه رديابي و هدف قرار دادن آن توسط دشمنان بسيار دشوار باشد». يك كارشناس فني گفت: عامل اصلي رادارگريزي اين هواپيما رنگ مخصوص بدنه آن است.
2- دومين ويژگي اين هواپيما كه انتقال آن به ايران نگراني بسيار جدي آمريكايي ها را برانگيخته آن است كه اين فناوري RQ170 شباهتي جدي به فناوري بمب افكن هاي B2 و همچنين جنگنده بمب افكن F35 دارد كه جزو پيشرفته ترين و در عين حال محرمانه ترين فناوري هاي نظامي آمريكا محسوب مي شود.
3- سومين ويژگي هواپيماي بدون سرنشين آمريكايي كه در اختيار ايران است، مربوط به موتورهاي بسيار پيشرفته آن است كه عملا به آن امكان مي دهد به جاي چند ساعت، چند روز در هوا باقي بماند. جان پايك از انديشكده «گلوبال سكيوريتي» دراين باره به «لوليتا سي بالدور» گزارشگر آسوشيتدپرس از واشنگتن در روز 15 آذر 1390 گفته است: «كليد موفقيت آمريكا در مورد هواپيماهاي رادارگريز، موتورهاي كم مصرف آنها است كه به آنها امكان مي دهد به جاي چندين ساعت، روزها در هوا بمانند».
4- ويژگي چهارم هواپيماي RQ170 مربوط به توانايي هاي جنگ الكترونيك آن بويژه در دو حوزه خاص است. نخست اينكه اين هواپيما مي تواند مجموعه ارتباط راديويي با سيم و بي سيم در اطراف منطقه پروازي خود را تا شعاعي بزرگ شنود كند و دوم اينكه قادر است در منطقه پروازي خود در صورت لزوم اختلالات الكترونيكي وسيع ايجاد نمايد.
5- ويژگي پنجم هواپيماي بدون سرنشين RQ170 استقرار رادارهاي فوق پيشرفته «سار» بر روي آن است كه هيچ نمونه مشابهي در جهان ندارد. منابع غربي نام اين رادار را AESA ذكر كرده اند.
6- ششمين ويژگي اين هواپيما مربوط به دوربين ها، لنزها و سنسورهاي نصب شده بر روي آن است كه به آن يك توانايي منحصر بفرد تصويربرداري جاسوسي مي دهد. اين دوربين ها داراي توان تصوير برداري با وضوح بسيار بالا در هر شرايط جوي و همچنين داراي قدرت تفكيك منحصر بفرد هستند
راستی اینو هم بگم که هواپیماهای تجسسی و رادارگریز RQ-۱۷۰ برای نفوذ به سیستم دفاع هوایی نیروهای دشمن طراحی شده اند. و یکی از آنها در شناسایی مکان دقیق اختفای اسامه بن لادن در پاکستان٬ نقشی کلیدی ایفا کرده بود.
اما بابک جان این همه ماجرا نیست و یک سری سوال و ابهام پیرامون این پهباد که خود امریکایی ها بهش میگن «جانور قندهار» وجود داره .
بطور قطع این ماجرا با هر شیوه ای که صورت گرفته باشد میتواند موجب خرسندی ایرانیان گردد و اظهار نظر کاراشناسان و متخصصان و حتی افراد با سابقه در سیستم امنیتی آمریکا در این روزها نیز موید این است که گرفتار آمدن RQ170 یک موفقیت مهم و بزرگ برای جمهوری اسلامی است که میتواند در بسیاری از زمینه ها کار گشا باشد.
اما در این میان چند سوال مطرح می گردد که البته و بطور قطع برای مسئولان امنیتی و حفاظتی و همچنین نیروهای مسلح کشورمان روشن و قابل بررسی بوده و مطمئنا در زمان کشف و همچنین بازیابی و بررسی این پرنده جاسوسی به آن توجه وافی شده است ولی تجربه تاریخی و همچنین شیوه های خاص غربی ها در بکار گیری ابزار و ادوات مشهور برای نفوذ در دستگاههای پیشرفته و ساختمانها و مکانهای خاص و کاملا
آذر گفت:
محرمانه نیز نشان داده که نباید به این مسئله با خوشبینی نگاه کرد و بررسی و برخورد خاص رسانه های غربی و دولتمردان آمریکا نیز میتواند به نوعی باعث شک و تردید در این مورد گردد.
اخیرا خبرگزاری فرانسه در گزارشی به برخی تناقضات در ماجرای کشف پرنده جاسوس پرداخته و نوشته است:
غالب نشریات ایرانی در روز شنبه ۱۹ آذرماه، تیتر خود را به سرنگونی یک فروند هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در مرزهای شرقی این کشور اختصاص داده بودند. خبرگزاری فرانسه با مرور مطبوعات ایرانی، کارزار تبلیغاتی وسیع علیه آمریکا را پوششی برای به حاشیه راندن جنجال حمله به سفارت بریتانیا و تشدید تحریمها علیه ایران خوانده و به پارهای تناقضها در آنها اشاره کرده است.
روزنامه «وطن امروز» گفته « رونمایی ایران از پهپاد جاسوسی به دام افتاده، کاخ سفید را در شوک فرو برده است.» این روزنامه در تیتر خود نوشته است: «چشم شیطان در آمد»
شرق، این هواپیما را «غنیمتی جنجالی» دانسته و روزنامه حمایت از «مبهوت ماندن آمریکا در برابر قدرت الکترونیکی ایران» نوشته است. روزنامه خراسان از «اعتراف آمریکا به توانایی سایبری ایران در شکار هواپیمای جاسوسی اش» یاد کرده و کیهان، تیتر «ضرب شصت اطلاعاتی ایران به آمریکا» را برگزیده است.
به گزارش دویچه وله این نشریات همگی در نوشتهها و تیترهای خود از ساقط شدن پهپاد آمریکایی در شرق ایران نوشتهاند. اما خبرگزاری فرانسه از سخنان سرتیپ مسعود جزایری، معاون رییس نیروهای مسلح ایران یاد کرده که در مراسم رونمایی از این هواپیما در تلویزیون ایران گفت: « اقدامات دفاعی ما به مرزهای جغرافیایی محدود نشدهاند.»
دولت ایران، در نامهای به سازمان ملل نسبت به «اقدامات مخفیانه دولت آمریکا علیه ایران» اعتراض کرده است. این اعتراض تسلیم سفارت سوئیس نیز شده که منافع آمریکا در ایران را حفاظت میکند.
این خبرگزاری در ادامه می نویسد:
مقامات ایرانی همچنین از ارسال نامهای اعتراضی به افغانستان خبر دادهاند که در آن از نقض حریم هوایی ایران از سوی این کشور سخن رفته و نسبت به مسئولیتهای افغانستان بهعنوان یک همسایه خوب تاکید شده است.
خبرگزاری فرانسه در بخش دیگری از گزارش خود از ناهمخوانی اطلاعات نوشته است.
ستاد مشترک ارتش ایران ابتدا گفت که دفاع هوایی جمهوری اسلامی، پس از نقض حریم هوایی شرق ایران به این هواپیمایی تجسسی آمریکایی شلیک کرده است. محمد خزایی، نماینده ایران در سازمان ملل، در نامه اعتراضی خود از نفوذ این هواپیما به عمق خاک ایران و نزدیکی بیابانهای طبس نوشته است.
محمد خزایی افزوده که این پهپاد پس از رسیدن به بخش شمالی طبس در عمق ۲۵۰ کیلومتری ایران، با پاسخ به موقع نیروهای مسلح جمهوری اسلامی مواجه شده است. اما مقامات نظامی و دفاعی ایران گفتهاند که این هواپیما نه بر اثر شلیک، بلکه طی کنترل واحد جنگ سایبری سپاه پاسداران ساقط شده است.
خبرگزاری فرانسه نوشته که اظهارات مقامات آمریکایی در باره این هواپیما نیز بر رمز و راز ماجرا افزوده است. پارهای رسانههای آمریکایی به نقل از محافل نظامی آمریکایی گزارش دادهاند که ماموریت این هواپیما نه در غرب افغانستان، بلکه صرفا به قصد ایران بوده است. این رسانهها حتی گمانهزنی کردهاند که هواپیمای مزبور از سوی ناتو ماموریت داشته است.
مقامات رسمی آمریکا همچنین نسبت به توان فنی ایران در ساقط کردن این هواپیمای پیشرفته ابراز تردید کرده و گفتهاند که ماجرا ناشی از نقص فنی خود هواپیما بوده است.
اما نکته مهم و قابل توجه در گزارش خبرگزاری فرانسه اینجاست که می نویسد:
«چرا هیچیک از طرفین ماجرا، هنوز توضیح نداده که چطور این هواپیمای بدون سرنشین که قادر به بازگشت خودکار به پایگاه خود در افغانستان بوده و برنامه تخریب اتوماتیک خود را نیز داشته، به راحتی به چنگ ایرانیان افتاده است؟»
بر کسی پوشیده نیست که هنوز و طی سالهای اخیر هیچکس و حتی خود آمریکایی ها نمونه واضح و کاملا شفاف از این پرنده خاص را رونمایی نکرده و حتی اجازه تصویر برداری از آن را به کسی نداده اند و آنجه در انیترنت و فضای مجازی و در نشریات دیده شده صرفا میتواند توسط دستگاه اطلاعاتی غرب طراحی و سپس انتشار یافته باشد و حتی در فضای مجازی نیز تصاویر مختلف و با اشکالی متفاوت از این پرنده دیده می شود و گوگل و منابع نظامی دیگر نیز گواه چنین فرضیه ای هستند.
گرچه اقدام و کشف و نمایش این پرنده را میتوان یک موفقیت بزرگ تلقی کرد و در حقیقت هواپیمای به نمایش در آمده از تلویزیون کشورمان نخستین تصویر واقعی از این مدل جاسوس پرنده است اما بنابر این فرضیات و با اطمینان میشود گفت که هیچ کشور و دولت و یا دستگاهی با قاطعیت نمیتواند اعلام کند که این هواپیما یا نمونه دیگر از آن مگر در مواردی که به روشنی مشخص باشد قطعا همان جاسوس مشهور » CIA » RQ170 است که موفق شد مدتها خانه بن لادن را زیر نظر بگیرد.
آذر گفت:
مطابقت تصاوی این پرنده با عکسهای فضای مجازی و یا اطلاعاتی که این روزها در اینترنت منتشر شده نیز کمکی به قضیه نمی کند و نگارنده نیز بر این باور است که دستگاههای رقیب آمریکا مانند چین و روسیه هم تا امروز در مورد این ماجرا اظهار نظر صریحی نکرده اند اما یک نکته ابهام آلود یا عجیب نیز در کشف هواپیمای جاسوسی وجود دارد و آنهم واکنش سرد مقامات نظامی و امنیتی آمریکا به این ماجرا و همزمان تهاجم سیاسی و دیپلماتیک غربی ها در مجامع مختلف و افزایش تحریمها درحوزه های مختلف بر عیله ایران است.
بنابر این مفروضات و در جمع بندی باید گفت : نباید جانب احتیاط را از دست داد و به جنبه های حفاظتی و امنیتی گرفتاری این هواپیما توجه نکرد و به سادگی شرایطی را فراهم کرد که دشمن بتواند عناصر و امکانات مورد نظر خود را حتی برای لحظه ای وارد آشیانه کرده و داستان » اسب ترووای » مشهور تکرار گردد.
فراموش نکنیم که غربی ها و خصوصا اسرائیل بد ذات درقضیه ویروس استکاس نت نیز از همین شیوه استفاده کرده و با ارسال تجهیزات خاص خودو فروش ان به واسطه ها موفق شدند در مهمترین و پیچیده ترین تشکیلات اتمی ایران نفوذ کنند.
«هالی تروا و متحدانشان توانستند 10 سال در برابر همه مهاجمان دوام بیاورند و آخر سر هم فقط با حقه و نیرنگ » اسب ترووا » و هنگامی که در خواب بودند و دشمن در سازه اسبی بزرگ و زیبا که به غنیمت گرفته شده بود و در هنگامی که بسیار شادمان بودند و از فرط شادی به خوابی عمیق رفتند شکست خوردند».
فرض مطرحه از سوی نگارنده که تنها به سبب علاقه و ارادت مطرح می گردد این است که نکند غربی ها » هوایپمای جاسوسی » با همان شکل و شمایل و تکنیکی پیچیده و با اندکی تفاوت و با تجهیزاتی خاص را به سوی ما هدایت و ما نیز مسرور از این پیروزی و شادمانانه این » اسب قلابی » را به سمت مکانهایی که نباید هدایت کرده باشیم و به سادگی و با سیستم های ماهواره ای مختصات و حوزه و مکان استقرار و بسیاری از اطلاعات محرمانه خود را ناخواسته برایشان ارسال کرده و در انتظار بمانیم تا آنها بتوانند بهره برداری لازم را از این ماجرا بکنند.
بی تردید کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا در حالی که سالها در افغانستان درگیربوده و همزمان با دستگاههای امنیتی روسیه و چینی که موفق می شود لاشه هواپیمای آمریکایی ساقط شده در کوزوو را به سرعت منتقل و از روی آن کپی کند در حال رویارویی جدی است .
پس چنین اشتباه و خطایی برای در اختیار گذاشتن چنین وسیله جاسوسی مهمی حتی در صورت قادام تکنیکی ایران میتوانسته دلایلی خاصی نیز داشته است.
در خاتمه با ذکر اینکه شاید تمامی این نکات نیز آنگونه که تصور می کنیم نباشد باید عرض کرد که رعایت احتیاط شرط مهمی است که قطعا به آن تو.جه شده و دستگاههای امنیتی ایران نیز بر آن واقفند اما باید به آن توجه وافی گردد.
از خاطر نبریم که آمریکا در جریان جنگ ویتنام و پس از به خطر افتادن تجهیزات رادیویی و راداری هواپیمای ساقط شده ب 52 و احتمال استفاده روسها دست به شگردی عجیب زد و آنهم اینکه مجموعه امکانات موجود در این گونه پرنده های استراتژیک را برای پرواز در «مناطق جنگی و پر مخاطره » مجهز به ابزاری مشابه و کار آمد اما با قیمتی نازل کرد که حتی در صورت سقوط هم قابل بهره برداری نباشد.
برای نمونه رادار گرانقیمت ب 52 را با چند دلار شو با همان امکانات بازسازی کردند و در حقیقت میتوان گفت غرب پس از انقلاب ایران متوجه شد که نمی تواند با اطمینان کامل همان هواپیمای جنگنده ای که در نیروی هوایی ارتش ایالات متحده است را به ایران و سایر کشورها بفروشد.
در ماجرای جنگهای اقغانستان نیز آمرکیا موشک اندازهای زمین به هوای پیشرفته را به طالبان داد تا پرنده های روسی را سرنگون کنند اما پس از جنگ این معامله به یک خطر جدی و تهدید برای دولت آمریکا مبدل شد تا آنجا که آمریکایی ها ناچار شدند برای خرید این سیستم ها وارد عمل شوند البته این زمانی بود که استینگر به پایان راه رسیده بود.
از خاطر نبریم که کیفیت و توان همین محصولات ارزشمند مانند F14 , F15 , FANTOM ، و F4 و برخی دیگر از محصولات حقیقی غرب بود که در ایام جنگ و پس از آن توانست به کشور ما کمک کند و هنوز هلیکوپترهای شینوک و سایر محصولات آمریکاست که در ایران با توانی مظاعف کار می کند.
با این تدبیر بود که محصولاتی که در معرض مخاطره و احتمالا سقوط است هیچگاه در مکانهای خطرناک رونمایی نشدند.
روزنامه لوموند چندی پیش نوشت:
اخیرا عدهای از متخصصان به مجموعهای حادثه اسرارآمیز اشاره کرده و از امکان عملیاتهای خرابکاری برای کاهش ظرفیتهای صنعتی ایران پرده بر میدارند. مثلا انفجار موشکهای سپاه پاسداران در روز ۱۲ اکتبر در مرکز امام علی، یا مشکلاتی که ویروس استاکسنت در بعضی از پایگاههای ایران ایجاد کرد.
.
آذر گفت:
یک مقام امریکایی بلندمرتبه که با لوموند به تازگی سخن میگفت، مقاومتهای اروپا را به این مساله مرتبط میدانست که «ما پیش از حرف زدن از این ایده با آنها، با روس ها حرف زدیم.» واشنگتن به نظر میرسد که همچنان قصد دارد اروپاییها را مجاب کند. اوایل ماه اوت، باراک اوباما در مقابل خبرنگاران درباره لزوم پیشنهاد «راهی» به ایران سخن گفته بود که به تهران اجازه بدهد قسمتی از برنامه هستهایش را نگه دارد و همزمان این «اعتماد» را به جامعه بینالملل بدهد که به دنبال تولید سلاح هستهای نیست.
در عین حال به گزارش نیویورک تایمزچندی پیش مشاور هستهای اوباما بدون اشاره به «کرم استاکسنت»، با لبخند اظهار داشت: خوشحالم که میشنوم آنها با ماشینهای سانتریفیوژشان مشکل دارند. ایالات متحده و متحدانش هر کاری بتوانند انجام میدهند تا این مشکل پیچیدهتر شود. سامورا چیزی در مورد اینکه چه کسی مسؤول این کرم است، نگفت.
یا در این مطلب هفتهنامۀ فرانسوی «کانارد» Le Canard Enchaine به نقل از یک مقام اطلاعاتی این کشور نوشت سرویسهای جاسوسی بریتانیا و آمریکا در عوض عدم حملۀ رژیم صهیونیستی به ایران، با موساد برای اخلال و خرابکاری در برنامۀ هستهای ایران همکاری میکنند.
چندی پیش دیوید آلبرایت گفت :، موتورها و پمپ های خلاء از جمله قسمت های سانتریفوژها هستند که مورد خرابکاری قرار گرفته اند. بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی تجهیزاتی را در تاسیسات هسته ای ایران کشف کرده اند که از مسیر یکی از آزمایشگاه های ملی آمریکا رد شده بودند.
به گفته آقای آلبرایت، «در اینجا یک نمونه وجود دارد که دولت آمریکا، حداقل، از بازار آزاد تجهیزاتی خریداری کرده و سپس در آن تغییراتی داده است.»
روشن است که این تجهیزات سپس به یک شرکت صوری ارسال شده و آنها نیز این دستگاه ها را به ایران فروخته اند. این تجهیزات برای خرابکاری مورد استفاده قرار گرفته یا اینکه آلوده شده اند و می توانند اطلاعاتی را از محل تاسیسات مخفی هسته ای ایران جمع آوری کنند.
بروس ریدل از موسسه بروکینگز می گوید که رهبران ایران آشکارا نگران این مسئله هستند که در قدم بعدی با چه چیزی روبرو خواهند شد.
به گفته وی، «یکی از نتایج چنین برنامه هایی در طول زمان این است که نوعی پارانویا و ترس را در ارتباط با برنامه هسته ای ایران بوجود می آورد
به گزارش شرق در عین حال نباید از اطلاعات روسها دراین مورد بی بهره ماند روسها بار دیگر تمام قد پشت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتهاند و پس از مذاکرات با دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه در برنامه شبکه تلویزیونی «روسیه 24» تاکید کرد که برنامه هستهای ایران بخش نظامی ندارد. وی گفت: ما دارای اطلاعات بررسی شدهای در اینباره هستیم که درخصوص وجود بخش نظامی (در برنامه هستهای ایران) اطلاعاتی موثق وجود ندارد. شواهدی که از وجود بخش نظامی در برنامه هستهای ایران حکایت کند در دست نیست.
این مواضع درخصوص برنامه هستهای ایران در حالی مطرح شد که جمهوری اسلامی ایران بار دیگر در صدر اخبار رسانههای جهان قرار گرفت اما نه با موضوعاتی چون برنامه هستهای، حقوقبشر و… بلکه با موضوع به غنیمت گرفتن 170- RQ هواپیمایی فوق مدرن جاسوسی آمریکایی؛ موضوعی که موجبات نگرانی آمریکاییها برای در اختیار قرار گرفتن تکنولوژی این هواپیمای منحصربهفرد به دست روسها و چینیها برانگیخته است. هواپیماهای جاسوسی170- RQ ، که در جریان یک جنگ الکترونیک ناچار به فرود در ایران شده دارای ویژگیهای منحصربهفرد بسیاری است از جمله میتوان به ویژگی توانایی تقریبا مهارناپذیر رادارگریزی آن اشاره کرد. ویژگی رادارگریزی این هواپیما ناشی از پوشش بسیار مخصوصی است که تمام سطح آن را پوشانده و بسیاری از کشورهای جهان از جمله روسیه و چین سالهای طولانی است که به دنبال دستیابی به فرمول و مشخصات ساختمانی آن هستند.
در همین حال روزنامه لسآنجلستایمز به نقل از یکی از اعضای دولت آمریکا که نخواسته نامش فاش شود، از بیم افشای فناوری جاسوسی به کار رفته در این هواپیما و نگرانی از دست یافتن روسیه و چین به این اطلاعات خبر داده است. گویا دیری نپاییده که کابوس آمریکاییها تعبیر شده چراکه شبکه تلویزیونی الجزیره انگلیسی به نقل از منابع خود خبر داد که روسیه و چین خواهان بازدید از هواپیمای 170- RQ در ایران شدهاند. این شبکه روز جمعه از واشنگتن گزارش داد که مقامهای آمریکایی مطلع شدهاند سرویسهای اطلاعاتی و همچنین مقامهای دفاعی روسیه و چین خواهان بازدید از هواپیمای بدون سرنشین به غنیمت گرفته شده توسط ایران هستند. الجزیره در گزارش خود تاکید کرده سرویسهای اطلاعاتی روسیه و چین عقیده دارند اطلاعات موجود در این هواپیما برای آنها دارای «ارزش حیاتی» است. حال باید منتظر ماند و دید که رایزنیها و دیدوبازدیدهای وقت و بیوقت، باخبر و بیخبر مقامات ایران و روسیه تا چه حد میتواند «ارزش حیاتی» آمریکاییها را با خطر مواجه کند.
به هر حال بابک جان مصاحبه ی یک مقام امنیتی و اطلاعاتی امریکایی با بی بی سی کاملشو بخونی خیلی جالبه که من خلاصشو برات مینویسم
رابرت بـِـر: تقریبا به نظر من می رسد که این پرنده در ایران به زمین نشانده شده، با کنترل از راه دور، یعنی کنترل آن توسط آمریکایی ها را خاموش کرده اند و هدایت آنرا در دست گرفته اند. اگر شما تصاویر هواپیماهای بدون سرنشین ساقط شده را دیده باشید، می دانید که آنها مثل هر هواپیمای دیگری در اثر سقوط متلاشی می شوند، اما به نظر می رسد که این یکی شاید در یک فرودگاه یا یک دشت فرود تقریبا ً نرمی داشته است. من واقعا ً از اینکه خسارت بیشتری ندیده بود متعجب شدم.
س: اگر واقعا ً چنانکه شما می گوئید و ایران هم پیش از این اعلام کرده بود، ایران موفق شده با رخنه سایبری به سیستم ناوبری این پرنده تجسسی، کنترل آنرا به دست بگیرد، آیا این یک ضربه عظیم امنیتی به ارتش آمریکا محسوب می شود؟
رابرت بـِـر: قبلا هم این هواپیماهای تجسسی بدون سرنشین هک شده اند و ارتش شواهد آنرا طی سالهای اخیر مشاهده کرده. مشکل از نرم افزارهای بد است که می شود از راه دور به آن رخنه کرد. من تصور می کنم ایرانی ها برای این کار کمک هم گرفته اند، سوال این است که آیا نیروی کمکی روسها بوده اند یا نه، چون آنها می توانند به این پرنده ها رخنه کنند. من فکر می کنم اگر به این هواپیما رخنه سایبری شده باشد که شواهد قویاً ً به آن اشاره دارند، ما با مشکل بزرگی مواجه هستیم.
س: علاوه بر بهره تبلیغاتی، آیا ایران می تواند اطلاعات حساس دیگری از این پرنده تجسسی استخراج کند؟
رابرت بـِـر: من فکر می کنم این یک ضربه امنیتی عظیم است چون این هواپیماهای تجسسی از پرتو نگاری حرارتی، انواع دوربینهای پیشرفته که در عملیات ابیت آباد علیه مخفیگاه اسامه بن لادن استفاده شد. این دوربینها بسیار دقیق هستند و تصاویر سه بعدی تولید می کنند. این هواپیماها می توانند در ارتفاع 50 هزار پایی پرواز کنند که آنها را از تیر رس آتش بارهای ضد هوایی خارج نگاه می دارد. من تصور می کنم ایرانی ها بتوانند از آن بهره برداری کنند. اگر آنها توانسته اند این پرنده را بنشانند، قاعدتا ً می توانند از آن بهره برداری هم بکنند. این شکار به آنها اجازه می دهد آنچه ما از آسمان رصد می کنیم را ببینند، همانطور که به روسها و چینی ها این امکان را می دهد. فن آوری به کار رفته در این هواپیما در حقیقت برای مدتهای مدیدی زیربنای جنگ ما در عراق و افغانستان بوده.
س: بر اساس گزارشی که روز پنج شنبه در روزنامه واشنگتن پست منتشر شد، آمریکا چهار سال است که از این نوع هواپیماهای تجسسی بدون سرنشین برای رخنه به حریم هوایی ایران استفاده کرده است. آیا با این تحول، دوره این رخنه ها به پایان رسیده است؟
رابرت بـِـر: نه این پایان هواپیماهای تجسسی بدون سرنشین نیست. آنها تدابیر امنیتی این پرنده ها را تقویت خواهند کرد. ایالات متحده برای جاسوسی از ایران می تواند از ماهواره یا این نوع هواپیماها استفاده کند و بخش اعظم عملیات جمع آوری اطلاعات ما در ایران به صورت فنی انجام می شود. آمریکا پرواز آنها را متوقف نخواهد کرد. یا امنیت پرواز آنها را تقویت می کند یا یک سیستم خود انهدامی بر آنها نصب خواهد کرد. آمریکا و غرب برای تعقیب برنامه هسته ای ایران به این هواپیماهی بدون سرنشین نیاز دارند. بدون آنها ایران برای ما تنها یک سیاهچاله تاریک خواهد بود.
س: به نظر شما این ماجرا چقدر می تواند به وجهه دولت آقای اوباما صدمه بزند؟
رابرت بـِـر: به نظر من اصلا مایه شرمساری نیست، اتفاقا نشان می دهد که دولت اوباما در برخورد با ایران خشن است، برای لابی ضد ایران اطمینان بخش خواهد بود چون ثابت می کند ما داریم آنجا فعالیت می کنیم، می دانیم چه خبر است و پرنده های تجسسمان آنجا پرواز می کنند. البته دولت هیچ چیزی را تائید نخواهد کرد اما این روشی است که امروزه جاسوسی انجام می شود، با هواپیماهای بدون سرنشین، با دوربینهای از راه دور و با شنود مکالمات.
اما از اینا گذشته بابک جان درباره نرخ تورم و خط فقر باید بگم که اول باید بدونیم تعریف تورم چیه و ببینیم بر چه اساس خط فقرو تعریف میکنن و المان های دامنه ی اون چیه
تورم: Inflation از نظر علم اقتصاد اشاره به افزایش سطح عمومی تولید پول، در آمدهای پولی و یا قیمت است. تورم عموماً به معنی افزایش غیرمتناسب سطح عمومی قیمت در نظر گرفته میشود. تورم، روند فزاینده و نامنظم افزایش قیمتها در اقتصاد است. هر چند بر پایه نظریههای گوناگون، تعریفهای متفاوتی از تورم ارائه میشود، اما، تمامی آنها به روند فزآینده و نامنظم افزایش در قیمتها اشاره دارند. مفهوم امروزی تورم، در سده نوزدهم میلادی رواج یافت. پیش از آن، مفهوم دیگری از تورم وجود داشت که جهت نشان
آذر گفت:
دادن افزایش حجم اسکناسهای غیرقابل تبدیل به طلا به کار برده میشد. نرخ تورم برابر است با تغییر در یک شاخص قیمت که معمولاً شاخص قیمت مصرف کنندهاست.
تورم همیشه چیز بدی نیست و تورم از جمله پدیدههایی است که میتواند آثار و تبعاتی مثبت و منفی به دنبال داشته باشد و مهمترین اثر آن توزیعی است به نحوی که به نفع گروههای پردرآمد و به ضرر گروههای فقیر و کمدرآمد و حقوقبگیر است. به عبارت دیگر تورم به افراد دارای درآمدهای پولی ثابت، ضرر میزند و از قدرت خرید آنان میکاهد و در مقابل، به نفع اغلب کسانی تمام میشود که درآمدهای پولی متغیر دارند. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس تصریح میکند: تورم همچنین هزینههای عمومی دولت را افزایش داده و در نتیجه دولت را مجبور به کسب درآمد بیشتر یا استقراض از بانک مرکزی میکند که در هر دو حالت ضربات جبران ناپذیری را به اقتصاد کشور وارد میکند. این گزارش در ادامه به طرح راهکارهای مبارزه با تورم پرداخته و تاکید میکند که حل معضل تورم در کشور کار خیلی پیچیدهای نیست و کافی است ریشههای تورم، که قابل شناسایی نیز هستند، به گونهای از میان برداشته شوند.
میانگین افزایش نرخ تورم در ۳۰ سال گذشته در ایران، سالانه بیش از ۱۵ درصد بوده است و دقیق تر میتونم بگم بر اساس اخرین بررسی هاتورم نقطه به نقطهٔ ایران در حدود14/7وتورم میانگینی ایران 23/2درصدمی باشدبه استناد ارقام مندرج در جداول کتاب خلاصه تحولات اقتصادی کشور – بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران متوسط رشد نقدینگی در طی اجرای برنامه سوم توسعه(۸۲-۱۳۷۹) معادل ۶/۲۸ درصد بوده است که بالاتر از متوسط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) معادل ۶/۵ درصد بود و همین امر باعث عدم تعادل بین تقاضا و عرضه شده و در نتیجه منجر به افزایش سطح عمومی قیمتها گردیده است.
یکی از ریشههای تورم نبود تعادل میان درآمدها و هزینههای دولت است. به این ترتیب که وقتی هزینههای دولت از درآمدهای آن در بودجه سالانه بیشتر باشد، دولت با کسری بودجه مواجه میشود. اگر دولت برای حل مشکل کسری بودجه اقدام به استقراض از بانک مرکزی یا فروش درآمدهای ارزی (مثلاً حاصل از فروش نفت) به بانک مرکزی کند، پایه پولی و به دنبال آن نقدینگی کل در اقتصاد افزایش مییابد که این افزایش نقدینگی آثار تورمی به دنبال خواهد داشت.
اما بر اساس همین تورم ما میتونیم خط فقر در ایران رو بر اساس گزارش مرکز امار و مرکز بهداری و دهداری تعریف کنیم و اینوهم بگم بابک جان که ما در اقتصاد پارامتری به نام ضریب فلاکت هم داریم که من هر دو رو براتون توضیح میدم و برای پی بردن به محرومیت باید از خط فقر و ضریب فلاکت و تورم و درآمد سرانه و ضریب جینی استفاده کرد و تنها مثلا بررسی درآمد سرانه جوابگو نیست .
ببین بابک جان فقر و خط فقر که نباید اونو با فرق سر اشتباه گرفت عبارت از ناتوانی انسان درفراهم آوردن نیازهای بنیادی خود جهت رسیدن به یک زندگی آبرومندانه وشایسته می باشد.این تعریف به مفهوم عبارت ((آبرومندانه وشایسته )) بستگی دارد ، زیرا این مفهوم را فقط می توان درقالب قضاوتهای فردی و محیطی شناسائی کرد و تردیدی نیست که درهر اجتماع و از هردیدگاه تعریف متفاوتی ازآن را می توان ارائه داد . این تعریف برداشتی کلی ازمفهوم فقر را به دست می دهد . لیکن فقر را می توان از دو دیدگاه مطلق ونسبی مورد ارزیابی قرار داد .تحقیقات رونتری(Rowntree) ، پایه اصلی بررسیهای فقر مطلق را نشان می دهد . تعریف او از فقر مطلق عبارت است از: خانوارهای مبتلا به فقر اولیه آن قدر درآمد ندارند که بتوانند حد اقل نیازهای تغذیه را برحسب ارزانترین انواع مواد انرژی زا تامین نمایند.یکی از معروفترین محققین فقر نسبی ، تاون سند(Townsend) است . اوبه نقش افراد دردرون اجتماع وبه ارتباط بین آنها و سایرین اهمیت می داد . به گفته او ، افراد درصورتی فقیر شمرده می شوند که نتوانند درزندگی مشترک جامعه ای که درآن زندگی می کنند مشارکت داشته باشند. با این تعریف درهرجامعه با درنظر گرفتن معیارهای متفاوت می توان فقر را تعریف کرد وپائین بودن نسبی سطح زندگی مردم را درمقایسه با سطح زندگی متعارف جامعه برآورد ومحاسبه نمود. دراین حالت ، درجه محرومیت نسبی جامعه مطرح می شود وازاین طریق است که می توان فقرای هرجامعه را شناسائی کرد. خط فقر چیست؟خط فقر ارتباطی بین فقر ونابرابری نسبی دارد. این خط پائین ترین حد درآمد لازم برای حفظ زندگی درحد اقل معیشت را نشان می دهد .دراین تعریف ، ((حفظ زندگی ))، به قضاوتهای فردی ومعیارهای اجتماعی بستگی می یابدبا توجه به اینکه فقر مطلق ویا فقر نسبی را مورد نظر قرار دهیم خطوط فقر متفاوتی خواهیم داشت.با تعاریف متفاوتی که ازفقر وجود دارد ، برآوردهای مختلفی نیز ازخط فقر می توان انجام داد . تعدادی از روشهای موجود از این برآوردها عبارتند از:
-محاسبه خط فقر براساس حداقل معیشت.
-محاسبه خط فقر براساس تامین مواد غذائی درحد نرمال.
-محاسبه خط فقر براساس کالری مورد نیاز روزانه.
-برآورد خانوارهای آسیب پذیر بر اساس نماگرهای رفاه.
اما ببینیم طی این سال ها شرایط ضریب جینی چطور بوده که اینم با جنین نباید اشتباه گرفته بشه
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در جلسه هفته گذشته کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی، ضریب جینی در سالهای اخیر رو به کاهش است. ضریب جینی معیاری است بین صفر و یک که هر چه به صفر نزدیکتر باشد، توزیع درآمد ملی بین دهک های جامعه نابرابری کمتری دارد. در نتیجه کم شدن این ضریب طی زمان، نشان از کاهش نابرابری توزیع درآمد است. البته تفسیر این ضریب با احتیاط انجام می شود و برای آنکه به واقعیت جامعه نزدیک شویم محتاج ارزیابی های دیگری نیز هستیم. ضریب جینی طبق گزارش مذکور طی سالهای 84 تا 90 (دوره دولت نهم و دهم) به شکلی که در نمودار زیر نشان داده شده تغییر کرده است. رقم مربوط به سال 1390 پیش بینی مرکز آمار ایران است:
علت کاهش نابرابری در توزیع درآمد می تواند سهام عدالت و مهمتر از آن بیارانه نقدی باشد. (درستی اعمال این روش ها و پایداری آثار جنبی آنها باید جداگانه بررسی شود.)
شاخص دیگری که اعتماد به شاخص ضریب جینی را بیشتر می کند، دسترسی خانوارها به وسایل رفاهی زندگی است. هر چه سهم خانوارهایی که از وسایل بادوام زندگی مانند خودرو شخصی یا یخچال بیشتر شود، نشان بالا آمدن سطح متوسط رفاه جامعه است. این، ضرورتا به معنای کاهش نابرابری طبقات اجتماعی نیست ولی علامت مثبتی برای سطح رفاه عمومی تلقی می گردد.
در نمودارهای زیر، درصد خانوارهای روستایی و شهری برخوردار از کالاهای بادوام، رایانه و اینترنت را ملاحظه می کنید:
و دست اخر اینم خلاصه بگم بابک جان که Misery index یا ضریب فلاکت یا شاخص فلاکت یک شاخص و نشانگر در اقتصاد است که توسط اقتصاددان آرتور اکان وضع شدهاست. شاخص فلاکت در واقع حاصل جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم است. شاخص فلاکت در برخی موارد نشان دهنده تورم و رکود اقتصادی یک کشور است و بسیار گویا تر از تورم به تنهایی و یا بیکاری به تنهایی است.در واقع این شاخص بیان می دارد که تورم فزاینده در کنار بیکاری رو به افزایش برای یک کشور، هزینههای اقتصادی و اجتماعی درفراوان برخواهد داشت.
این شاخص با شاخص مشابه دیگری که توسط روبرتو بارو ابداع شده تفاوت دارد چرا که شامل تولید ناخالص داخلی و نرخ بانکی نیست.
مسعود روغنی زنجانی مدرس اقتصاد و از رؤسای سابق سازمان برنامه وبودجه در زمینه کارکرد این شاخص در تبیین شرایط اقتصادی کشور میگوید: بر اساس تعریفهای علم اقتصاد رابطه میان تورم و اشتغال معکوس است زیرا با افزایش تورم و رشد قیمتها تولید کنندگان تشویق به افزایش تولید میشوند و در نتیجه میزان بیکاری کاهش پیدا میکند البته این رابطه مربوط به اقتصاد کشورهای توسعه یافتهای است که نرخ تورم در آن کشورها تک رقمی است و در چنین کشورهای برنامه ریزان همیشه در تلاش هستند در نقطه تعادل میان بهینه اشتغال و تورم قرار بگیرند در حالی که در کشورهایی که دچار تورم مزمن دورقمی هستند مانند ایران رابطه میان تورم و بیکاری یک رابطه مستقیم است که با افزایش تورم بیکاری نیز در این نوع اقتصادها افزایش پیدا میکند و در چنین حالتی اقتصاد دچار تورم و رکود توأمان است که به اصطلاح چنین شرایطی را رکود تورمی مینامند و روند شاخص فلاکت نیز گویای این وضعیت در اقتصاد ایران است.
چند مدت قبل تحقیقی انجام شد و دو سناریو در نظر گرفته شده. در سناریوی اول، رژیم غذایی منطبق بر الگویی هست که انستیتوی تغذیه پیشنهاد کرده است. در سناریوی دوم، کالاهای ارزان جانشین کالاهای گران شدهاند، مثلاً چون برنج گران است، به جای آن از ماکارونی استفاده میشود.میکند.
اگر سناریوی اول را در نظر بگیریم، خط فقر برای یک خانوار ایرانی در مناطق شهری (هر خانوار مرکب از ۳.۷ نفر) حدود ۶۵۰ هزار تومان در ماه است و در این صورت ۵۵ درصد جمعیت شهری ایران زیر خط فقر زندگی میکند. البته ۶۵۰ هزار تومان یک میانگین است برای سراسر کشور، زیرا بر پایه همان تحقیق در تهران یک خانوار برای تأمین حداقل هزینههای خود به ۸۱۳ هزار تومان در ماه نیاز دارد.
کاپیتان بابک گفت:
آرش عزیز. از جوابت ممنونم. سئوال اصلی من (درصد فقر) را متاسفانه جواب ندادی، گفتی نمیتونم
در بارۀ مسائل دیگر که مطرح کردی، بازم ممنونم. با شما اختلاف عقیدۀ اساسی دارم، شاید بهتره بگم سلیقه چون شما داری اونجا زندگی میکنی و بنظرمن، هر چی باشه، رک و صادق هستی و من از این رژیم متنفرم، آنرا بیگانه با ایران و ایرانی میدانم، و در قضاوت هام تعصب بکار می برم
فعلا خیلی خلاصه میگم که من با دلیل و شاهد فکر می کنم اوضاع مردم خیلی بدتر از تصویری است که شما ارائه میدی. ماه ها پیش مقاله ای از یک اقتصاد دان ایرانی خوانده ام که در نظرم معتبر بود.امید وارم بتونم پیداش کنم، آپلود بشه و لینکش را بشما بدهم. آن 70-60 درصد که گفتم از همون جا یادم مونده. از خودم عدد نساختم. خودروهای 50 تا 150 هزار دلاری که شما میگی، فکر نمیکنم در توان قشر متوسط باشه. نمیگم فقط آقازاده ها میخرن که بهم پرخاش نکنن. میدونم بیزینس من ها، بساز و بفروشها، تاجرها هم وضعشون خوبه. شاید 5 و ماکسیموم 10 در صد بتونن بخرن. اگه مقاله را پیدا کردم، بر میگردم و بهر حال در بارۀ حریم و جنگل و غیره گفتنی دارم. تا فردا ببینیم چی میشه
کاپیتان بابک گفت:
البته برمیگردم، اگر خوندن مطالب بانو آذر را قبل از 2012 بپایان برسانم. 🙂 هنوز نخوانده ام، تا کامنت خودمو گذاشتم پیدا شد.
فقط میتونم بگم WOW, I cannot wait to read it
ممنونم بانو که وارد شدین که معلومات ما بیشتر بشه. جریان این هواپیما خیلی جالبه و باید صبر کنیم ببینیم نتیجه ش چی میشه. امیدوارم کس یا کسان دیگری در بارۀ درصد مردم زیر خط فقر هم نظر بدهند
آذر گفت:
سلام بابک جان خوبی عزیزم؟
من نمیدانم چرا همه آن را که نوشتم نشان نمیدهد؟ تازه حالا قسمت های اصلی را نمایش نمیدهد ایکاش نسوان ان را تائید کند 🙂 وقتی که آمدند
آذر گفت:
اینجا وضعیت مالی مردم خوب نیست گرسنه هم نیستند اما همه به مرور در حال فقیر شدنیم و هر روز باید بیشتر کار کنیم . به اندازه مردم جهان اول کار میکنیم ولی رفاه و داشته هایمان ابتدایی باقی مانده . فقط در ان حد داریم که شب ها از داخل جوب نان جمع نکنیم . اینها را که آرش گفت خودش پولدار است بابایش نیز ثروت مند بوده که او را دانشگاه آزاد فرستاده معلوم است اینجا به اینها میگویند «مرفهین بی درد» و نمیدانند مردم عادی چه میکشند.
شما الان اگر دست مرا میدیدی متوجه میشدی که من مس میسابم و لب حوض ظرف میشورم 🙂
کاپیتان بابک گفت:
بانو آذر. هزاران درود
اینجا نیازی نیست کامنت ها تایید بشن، همه چی آزاد منتشر میشه، مگر اینکه لینک توی کامنت باشه.
اگر لینک توی کامنت شما هست، نسوان به صلاحدید خودشان آزاد می کنند
مطالب جالب شما را هنوز نخوانده ام، نگاه کرده ام. الان دیگه یک نصفه شبه. فردا اول وقت سر کار می خونم. 🙂 یکدنیا از شما ممنونم عزیزم. فدای دستهایی که مس می ساید 🙂
آرش گفت:
@ آذر
من فقط این کامنت آخرت رو خوندم.
مرسی که حرفهای من رو تایید کردی. در ایران دانشگاه آزاد یک میلیون دانشجو داره ؛ اگر فرض کنیم که هر دانشجو از یک خانواده باشه و بطور متوسط هر خانواده 4 نفر عضو داشته باشه ؛ یعنی 40 میلیون نفر در ایران جزو خانواده های مرفهین بی درد هستند.پس قطعا حداقل 40 میلیون نفر ؛ زیر خط فقر نیستند. بقیه اش هم پیشکش.
خراباتی گفت:
@ کاپیتان بابک
توضیح > این نوشتار بسیار کلی نوشته شده و میدانم که باید خیلی ریزتر با بحث اقتصاد برخوردکرد و در خیلی جاها باید لینک به منبع داده می شده اما بعلت کمبود وقت نشده … خواهش می کنم این کلی گویی را بحساب عدم آگاهی و یا ترویج کذب نگذارید .
آذر اطلاعات خیلی خوبی از وب سایت ها همراه با داده های خودش جمع آوری و ارایه کرده که واقعا خیلی خوب بود .
ممنون آذر !
عکس هایی که بر روی اینترنت از این پرنده قابل مشاهده هستند بسیار متفاوتند و نمیشه تصمیم فطعی گرفت که آیا این همان ماشین ست یا نه ؟!!
از بیشترین جایی که خیلی خوشم آمد دقیقا داستان اسب تروا بود که خود من هم در یک کامنت به اون اشاره کرده بودم که ممکنه اصلا این هواپیما بطور عمد به دست ایران افتاده باشه تا اطلاعات غلط به سایر سرویس های جاسوسی مخابره بشه و اینکه یک سری مکان های نیمه سری سپاه و یا ارتش با سیستم های موقعیت یاب این پرنده به ماهواره های آمریکایی ارسال بشه ! البته با دوربین هایی که بر روی ماهواره های جاسوسی هست این پدر سوخته ها از وجب به وجب کره زمین عکس و تحلیل دارن … و این اسب تروا تنها کمی کار رو راحت تر می کنه ! ( گوگل ارت بعنوان مثال عینی که در دسترس همگان قرارداره و یا سیستم جی پی اس )
اما در مورد بحث اقتصاد من در حد تجربه ی خودم می خوام یه چیزایی رو بگم که برداشت های خودم از وضع اقتصادی مردم هست ! میدونم کاری که علمی نباشه نمیشه به اون اطمینان کرد اما من فعلا به چشم هام بیشتر اطمینان دارم تا آمارهای کذب دولت عنتری نژاد !
یک سال و نیم پیش من رستورانی در ایران راه انداختم در منطقه ای که فکر می کردیم مردم از لحاظ در آمد و سطح معیشت در درجه ی خوبی قرار دارند و ما میتونیم با ارایه ی غذای خوب و قیمت متناسب با کیفیت , مشتری جمع کنیم و بازار منطقه رو بدست بگیریم .
اما چیزی که در عرض شش ماه اتفاق افتاد این بود که مشتری به آن اندازه جمع نشد که ما بتونیم کفاف خرج هامون رو بدیم و ما بعد از شش ماه شکست خوردیم !
و یک علت مهم آن عدم توانایی مردم در خرید بود … بارها شاهد بودم که آدم هایی با قیافه ها و ماشین هایی که نشان از توانایی طرف در پرداخت هر میزان پول داشت اما با نگاه به قیمت ها ( با تفاوت 200 یا 300 تومان نسبت به سایر رستوران ها ) می گفتند شما چقدر گران فروشید و به این بهانه می رفتند !
در حالی که ما مطمئن بودیم با سطح کیفیت موادی که ما استفاده می کردیم قیمت ها فوق العاده مناسب بودند
و ما حتی از لیست قیمت خود اتحادیه هم ارزانتر می فروختیم اما نشد که نشد و راستی این مساله مصادف با برداشتن سوبسید ها توسط دولت بود و هر روز که گذشت از مقدار مشتریان کاسته شد و سرانجام شکست ما رقم خورد و بعد از ما هم دو نفر دیگه در همان محل دو کار متفاوت دیگر را شروع کردند و به فاصله کوتاهی ورشکست شدند .اینها همه شاهدی بر ریسک بسیار بالای سرمایه گذاری در ایران حکایت دارند .
این تجربه ی دوم بود . حال می خواهم تجربه ی اول را برایت بگویم که خیلی بیشتر به آن اطمینان دارم .
من به مدت ده سال در یک شرکت صنعتی در خارج از شهر کار می کردم . بنا به موقعیتی که از لحاظ ارتباط با مدیریت شرکت داشتم و از جنبه ی توجه و ارتباط گرفتن با پرسنل , هر روز در ساعت ناهار به بچه ها سر میزدم و با آنها خوش و بشی می کردم و این بهانه ای بود تا از کارهای روزمره و خانوادگیشان سوال کنم تا در صورتی که نیازی داشتند بتوانم کمکشان کنم .
چیزی که من کاملا اطمینان دارم این هست که در عرض این ده سال غذای این بچه ها هر روز حجمش کمتر شد و گوشت قرمز و مرغ از سفره هایشان پرواز کردند و جایشان را به سیب زمینی و نان خالی و امثالهم دادند .
از درد دل هایی که با من می کردند و از پول ها و وام هایی که برای مرهم به زخم هایشان نیاز داشتند [ تازه آن شرکت , شرکتی بود که حقوق پرسنل در بدترین حالت هیچ وقت از دو ماه بیشتر به تعویق نیفتاد ]
و از زحمتی که هر روز متقبل می شدند تا از راه هایی با فاصله حداقل یک ساعت و نیم به سرکار بیایند و همگی از شهرستانهای اطراف بودند و هیچ کدام اهل همان شهر نبودند و از شهر و دیار خودشان کوچ کرده بودند .
و اینکه میدیدم گاهی تقاضای وام می کنند برای اینکه فقط بتنوانند هزینه رهن خانه را افزایش دهند تا دیگرلازم نباشد اجاره ی بیشتری پرداخت کنند .
در عوض این قشر زحمتکش , میدیدم هر روز کسانی را که هر روز با ارتباط ها و باند بازی فربه تر می شدند و پول های درشت تری از قبل زحمات همین بچه ها به جیب می زدند .
و تعدادشان به اندازه انگشتان دست و پا هم نمیشد . آیا در یک شرکت که دویست نفر پرسنل دارد و تمامی ان دویست نفر مشکلاتی مشابه دارند , نشانه ی رشد و رفاه آن قشر است ؟
اما چیزی که در عرض ریاست جمهوری جناب آقای عنتری نژاد اتفاق افتاده و من بیشتر از هر کسی او را مسوول میدانم , چه بوده ؟؟؟؟!!!!!!!
جناب آقای ع.ن در دوره ای رییس جمهور ایران شدند که در آمد نفتی ایران در بالاترین سطح خودش قرار داشت و دلار های نفتی به ازای هر بشکه تا مرز 110 دلار به ایران سرازیر شد .
حساب ذخیره ارزی پرشد اما به ناگاه در دو نوبت مبالغ 11 و 12 میلیارد دلار از صندوق گم شد و هیچ کس هم صدایش را در نیاورد که این پول ها کجا رفتند .
در گام اول سازمان مدیریت برنامه ریزی منحل شد و دلیل ان هم آسوده خاطر شدن باند جناب ع.ن از عدم نظارت مستقیم بر کارهای مالی دولت از جانب هر نهاد دیگر بود .
عدم سرمایه گذاری در بخش های زیر بنایی همچون حمل و نقل عمومی و صنایع مادر همچون نفت و گاز و برداشت های بی رویه و تزریق بی حساب و کتاب پول به جاهایی که هیچ دردی از مردم و اقتصاد دوا نکردند و با عنوان های فریبنده ای همچون مسکن مهر و وام های اشتغال زایی و خود اشتغالی که همگی طرح هایی از جانب جناب آقای جهرمی مدیر عامل سابق بانک صادرات بودند و تنها تله ای برای به جیب زدن بودجه های کلانی بود که به اسم این طرح ها از خساب ها برداشت می شدند .
سفر های مسخره ی استانی و بریز و بپاش های بی حد و حصری که در این سفر ها با دادن وعده های پوچ به مردم و بدون هیچ دانش مدیریتی صورت گرفت .
یادم میاد ع. ن در یک سفر ( محلش یادم نیست ) رو به جمعیت فریاد می کشید که استادیوم هم براتون میسازم و بعد جمعیت مثلا می گفت فرهنگسرا و بعد باز اون می گفت فرهنگسرا هم براتون میسازم … انگار که از کیسه ی خلیفه می بخشید !
در همان شرکت که بودم چقدر به این در و آن در زدیم که بتوانیم از بودجه ای که محموتی برای صنایع دستور داده بود وامی بگیریم اما در عرض یکسال یک ریال به ما ندادند و بعد هم گفتند بودجه به اتمام رسیده و طرح منتفی است .
آقای ع.ن صنعت و تولید را در کشور نابود کرد .
دلایل و اسناد و شواهد خیلی زیادی براین مدعا موجوده و کمبود وقت و حوصله اجازه نمیده که آنها را بنویسم . اما امیدوارم شاید تا چند مدت آینده در بلاگ خودم بطور مفصل بررسیش کنم .
درنهایت …
کاپیتان من از یک چیزی مطمئن هستم و آن اینکه ایران مملکت بسیار خوبی برای درآمد کسب کردن است اما با چند شرط ( معذرت می خوام که کمی در سطر های بعدی بی ادب خواهم بود )
شروط لازم
1- مادر قهبگی و بی همه چیزی و نان به نرخ روزخوری و Opportunist بودن
شامل تخصص در انواع قسم خوردن های دروغ – اظهار به تدین و دینداری – گاهی لازم است فحش های اساسی به نظام و دین هم بدهید ! واز اینکه حق مردم را ناحق کنید ابایی نداشته باشید .
2 – سواد به هیچ عنوان در این مقوله ارزشی ندارد ( در حد امضا و نوشتن اعداد کافی است )
3- داشتن پارتی و باند و تخصص به باند گرایی در ارگانهای مورد نیاز
4- عدم ترس از رشوه دادن و رشوه گرفتن
5- تخصص به اندازه کافی در دلالی و احتکار و ایجاد بازارهای کاذب بجهت ماهی گرفتن و زیر آبی رفتن
6- یکعدد حسابدار نخبه به جهت دفتر نویسی و ارایه آمار کذب به دارایی و ارگانهای ذیربط
7- استعداد کافی در جهت کانال زدن به آقازاده های مورد نیاز در زمینه ی مرتبط – رجوع شود به ماده ی یک !
8- شما نیازی ندارد که تولید کننده , مبدع , یا مخترع و یا حتی مدیر خوبی باشید ! شما فقط کافیست به تعداد موهای سرتان به جهت فرار مالیاتی شرکت ثبت کنید و در نهایت هر آنچه را هم که خواستید از چین وارد کنید و یا حتی این کار را هم نکنید . فقط کافی است مواد خام مانند آهن و خیلی چیز های مشابه در قالب همان شرکت ها بخرید و بعد احتکار کنید و با قیمت بالاتر بفروش برسانید .
آش شما آماده است و شما می توانید میلیاردری باشید که حتی گلوله ی توپ هم نمی تواند شما را بیندازد.
به بحت دلالی و دلال بودن در ایران کاملا ایمان دارم و نشانه های خیلی زیادی از تیشه هایی که این جماعت به ریشه ایران و ایرانی زده اند دارم که انشا… در همین جا برایتان خواهم نوشت. راستی فکر میکنی چند درصد از مردم حایز شرایط بالا باشند ؟؟؟
مطمئن باشید آن جماعتی که پورشه سوار می شوند و ملک و املاک بی حد و حصر دارند بازهم کمتر از ده درصد این جامعه هستند .
و قریب هفتاد درصد این مردم در زیر خط فقرند و مطمئن میگم که از این هفتاد درصد نصفیشون بشدت درگیر مشکلات گوناگون و شدید هستند و مابقی بیست درصد هم با سیلی رو سرخ نگه میدارند.
متاسفانه یه عده ای بعد از مدتها که اجازه واردات ماشین به ایران آزاد شده … فکر میکنند این چهار تا دونه ماشین قلان مدل به این معنی هست که الان خیلی وضع خوب شده !
نه عزیز جان سرتونو از تو برف در آرین بقیه ی جاها رو هم نگاه کنید
نمونه اش خرم شهره که بعد از سی سال هنوز نه آب مناسب داره و نه خیلی از کوچه خیابانهاش آباد شده
چشمهامون رو باز کنیم و بیخودی دفاع نکنیم .
شاد باشید
خراباتی
کاپیتان بابک گفت:
بانو آذر
همۀ کامنت های شما را خوندم. ممنونم برای همۀ اطلاعات فنی و اقتصادی و وقتی که صرف کردی
در بارۀ هواپیما شما مفصل نوشتی. اگر آمریکا این هواپیما را خودش مخصوصا مثل «اسب ترووی» به چنگ ج.ا. نیانداخته باشد، بدیهی است که این موضوع یک پیروزی یا پوئن مثبت برای IR است. آنها که با گروگان گرفتن دوسه جوان کوهنورد و آبرو ریزی و افتضاح، چند میلیون دلار به جیب آخوند ها ریختند، مسلما از این هواپیما پول بیشتری نصیبشان خواهد شد. چون من ج.ا. را دشمن مردم ایران میدانم و خودم را ایرانی، پیروزی دشمن برایم خوش آیند نیست. باید صبر کرد و دید در چند ماه آینده، کجای این مسئله به ضرر مردم میهنمان تمام خواهد شد.
فکر می کنم مطالبی که شما در بارۀ فقر در ایران نوشتی، به واقعیت نزدیکتر از آنست که آرش میگوید. 55 درصد موجه و مستدل تر بنظر می آید. حاج آقایی از ایران که سابقا با هم بحث ها کرده بودیم، دیروز بمن گفت که اگر خط فقر 700 هزار تومان باشد، 70 درصد زیر و روی خط فقر درست بنظر می آید. این رقم 700 هزار را من به او دادم که با ارقامی که شما ارائه کرده ای همخوانی دارد. من به کند و کاو خودم ادامه خواهم داد. راستی منو یاد کالج و درسهای اکونومیک انداختی. می خواندم و لبخند می زدم.
از شما بی نهایت سپاسگزارم و چون این گفتمان بخاطر پرسش من شروع شد، از شما برای کامنت اهانت باری که یکی از هموطنان آن پایین گذاشته پوزش میخوام. پیروز و شاد باشی
خرزهره گفت:
به نسوان:
پیشنهاد می کنم قضاوت در مورد کانت ها رو به شعور ما واگذار کنید.
قبلا هم حذف کامنت ها رو تجربه کردید و نتیجه نداد.
نسوان گفت:
هر جامعه ای به حداقلی از قوانین برای حفظ نظم نیازمند است.اینجا هم از این قاعده مستثنی نیست و قرار شد که کامنت های غیر مرتبط و فحاشی و توهین حذف شود. هدف دست کم گرفتن شعور خواننده ها نیست. هدف حفظ حداقل نظم این مکان است.
prince گفت:
«بر پدر مادر کسی که در این مکان اشغال بریزد…»
sahar گفت:
لولیتا بیا جواب بده!دیروز چند تا کامنت از ج.و.ا.ت اینجا دیدم امروز نبودن.
میخوام بگم اگه قانون وبلاگت ایجاب میکنه که بعضی کامنت هارو پاک کنی ok قبول.
ولی سوالی که پیش میاد اینه که چرا این قانون فقط برای چند نفر خاص و هر از گاهی اعمال میشه؟
در ضمن از طریق همین کامنت میخواستم از زحمات prince تشکر کنم و ازش بخوام برای مدتی استراحت کنه.۲/۳ کامنتهاشون مربوط به شناسایی و انهدام ترولها میشه!!!!!۱/۳ بعدی هم به مسخره کردن و تیکه انداختن به بقیه!
Agnostic گفت:
سحر اینجا وبلاگ خوبیه برای سنجش برخوردها،مشخصه یکی از نویسنده آ که به پنل مدیریت دسترسی داره بعضی مواقع تعادلو از دست میده و بدون قانون خاصی و از روی عصبانیت و عدم کنترل بر رفتار با کامنت ها برخورد میکنه.
prince گفت:
بر پدر مادر کسی که در این مکان اشغال بریزد !
همین!
کاپیتان بابک گفت:
جواتی مظلوم
خب منکه نمیدونم کدوم و چند تا کامنت شما حذف شده که از حقت دفاع کنم عزیزِبرادر
ظواهر امر اینو نشون میده که همیشه همینو میگی و من هم همیشه می خونم
حالا یه پیشنهاد دارم. شما حتما کامنت هاتو قبل از فرستادن، اون بغل یه جایی save میکنی. هر کامنتی را که نمی بینی، بفرست برای من به آدرس iloveiran[AT]luckymail[dot]com
و اینجا بهم خبر بده چون اون آدرسو مرتب چک نمی کنم. اگر کلمات رکیک توش نباشه، که حتما نیست، من به اسم خودم می فرستم اینجا و زیرش می نویسم این از مستر جوات است، یا نمی نویسم، فرق نمی کنه
اگر کامنت من را هم دیلیت کنند، اونوقت بهمراهی بانو گیتی رسما به سازمان ملل شکایت می کنیم
ما باید با نقض حقوق بشر مبارزه کنیم. حمهوری اسلامی و نسوان باید بدانند که ما ملت همیشه در صحنه هیچوقت از احقاق حقوق حقه مان از پای نخواهیم نشست
بله، ما سنگ زیرین آسیاب هستیم و در برابر کشمکش های زندگی جا نمی زنیم. مگه الکیه، قانون و قانونمندی و حقوق بشر و این جور مسائل؟
چی میگی؟ فکر خوبیه؟
قبلا این را هم بگم: اگه بگی نه، یه دلیل خیلی خوب بیار که منو قانع بکنی تا فکر نکنم گیر میدهی 🙂
منصف گفت:
حالا از شوخی گذشته من فکر میکنم که این شخص به موضوع مهمی اشاره میکند و اون هم بی تفاوتی ایرانیان در برابر تبعیض است . من فکر میکنم که دز قبل و بعد از انقلاب هم جامعه ایران به همین درد مبتلا بود. دقیقا به همین دلیل من فکر نمیکنم که با تحولی دیگر و یا انقلابی دیگر وضع عوض شود. به قول خودمان فقط پالان خر عوض میشه.
من معتقد به هیچ تحول سیاسی در ایران نیستم. فرقی نمیکن که نظام اسلامی باشد و یا کمونیستی. مسئله از مردم ایران است.
بیخود برای مبارزه با نظام جمهوری اسلامی خون خودتان را کثیف نکنید. هر کس دیگری هم به جای ایشان بیاید همین آش است و کاسه.
Agnostic گفت:
منصف ما ایرانیا حرف خوب میزنیم اما در هنگام عمل خدا پدر جمهوری اسلامی رو بیامرزه تحمل چندخط نوشته رو از هم نداریم وای به تحمل مخالف در بیرون از وب . نویسنده این وبلاگ با چه رویی از حقوق بشر حرف میزنه ؟ خوش به حال دولتمردان ایران که مخالفین کم ظرفیت و بی معلوماتی مثل ما دارن 😦
منصف گفت:
دوست محترم حرف شما کاملا درست است. متاسفانه تاریخ ایران و ایرانیان همیشه به این صورت بوده است و قبل و بعد هم ندارد. یک سری آدم میشوند ملوسک و نظر دیده و یک سری دیگر هم میشوند مورد غضب. من میبینم که در بالا قسمت اعظم کامنتها اصلی ربطی به موضوع ندارند ولی حذف نشدند.
مهیار بالاترین گفت:
لولیتا سامانتا ویولتا
خدای نکرده شماها دیوانه شدید مشکلی پیش اومده اینکارا چیه? چرا اینهمه نفرت با بعضی ها برخورد میکنید؟ من در نوشته های امید و جوات اهانت خاصی ندیدم مثل بقیه نه بهتره و نه بدتر اینهمه خصومت چیه ؟ بارها نوشته بیربط و بدترین اهانت هارو دیدیم کاری نکردی خیلی وقتا دیدم غیر مستقیم حتی از اونا که فحش دادن حمایت کردی عزیزجان! چرا عقلتونو دادید دست پرینس. به نظرتون اون بیشتر رو عصاب مخاطبه یا امید و جواد؟ به قول خرزهره و جواد شما داری به شعور مخاطب اهانت میکنی عزیز. آدمو یاد تز گندیده ولایت مطلقه میندازی که همه جا به جای دیگران تصمیم میگیره اجازه بده دیگران خودشون فکر کنن و قضاوت کنند عزیز.
نسوان گفت:
مهیار جان، بارها در همان بالاترین زیر پست های لینک شده ی ما کاربران و دوستان شما به ما بدترین فحش ها را داده اند… ندیدم شما یا هیچ کدام از دوستان بالاترینی به دفاع بیایند! آن محیط شماست و این محیط ماست. اینجا اگر انتظار دارید بنشینیم و به آدمهایی که هدفشان از دید من کاملا روشن است اجازه بدیم به ما توهین کنند متاسفم که بگم خیر!
در ضمن قیاس این مکان با ولایت مطلقه قیاس مع الفارق است. اینجا یک وبلاگ خصوصی است و هیچ کس هیچ اجباری به حضور یا عدم حضور در آن ندارد. نویسندگان وبلاگ هم هیچ اهرم قانونی برای دفاع از خودشان ندارند و مختارند در برابر تهدید و تشویش و توهین هرجور که می خواهند از خودشان دفاع کنند.
ما هرگز به شعور مخاطب توهین نکردیم. در اینجا به روی هرکس که با ادبیات درست و به دور از دروغ بخواهد هر نقدی بکند باز است و باز خواهد ماند. چرا که هدف ما از ایجاد این محیط همین است. اما کامنت های حاوی فحاشی و کامنت های افرادی که مقصودشان بر هم زدن نظم اینجاست پاک خواهد شد.
ل/
sahar گفت:
لولیتا جان
۱۰۰ بار و بیشتر اهالی اندرونی گفتن که شعورشون میرسه که با خوندن هر کامنتی از راه به در نشن.
کسی که سانسور میکنه یعنی هم میترسه و همزمان با تصمیم گیری به جای مخاطب به شعور بقیه توهین میکنه.
ج.و.ا.ت و ا.م.ای.د همیشه کامنتهای توهین آمیز نذاشتند.گذشته از نقطه نظراتشون در بعضی مواقع در کل نظراتشون متفاوت و جالب بود و راه برای گفت و گوی و اظهار نظر رو باز میکرد.هر چند که خودت با سانسور کامنتها به وضعیت موجود بیشتر دامن زدی.
بیشتر از نویسندههای دیگه در مورد آزادی بیان، حقوق پایمال شده شعار مینویسی… ولی میدونی که عالم بی عمل به چه ماند؟..
prince گفت:
«چرا عقلتونو دادید دست پرینس.»
عجب!هر دم ازین باغ بری میرسد.
یادم نمی یاد تا حالا توصیه به حذف کسی درین وبلاگ کرده باشم.
سرکار رو نمیدانم از کی و چطور بدینجا امدید، اما این را حداقل میدانم که
من و گیتی بارها در برابر حذف خرمگسها درین وبلاگ، موضع گرفنه بودیم.
گرچه، بارها با این رذالتهای قهرمانهای محبوب شما، بارها بدین فکر افتادم که توصیه ام رو به لولیتا مبنی برعدم حذف ایشان پس بگیرم.خوب هیچ کس 100% perfect نیست.پس چرا ما با حذف 5% کامنتها، از بروز اینهمه تبلیغات منفی و تبعات ان منجمله همین الت دست شدن امثال شما رو ، جلوگیربی نکنیم؟
ولی خوب!
تازه تر از تازه تری میرسد….
چه زیبا و بجا، این معضل رو نمود دادید.
علاف گفت:
بعد از مدتها سلام،
چرا گیتی و هما غیبشون زده؟ نکنه خسته شدن رفتن از اینجا؟
کامنت دونی هم کامنت دونی قدیم. هِی….
prince گفت:
کلیه توصیفات بالا، ویژه این کاراکترهاست،
عامل= ج***=ا***=خواننده دوره شاه=یه روانی بی عرضه که دیگه حتی بلد نیست کاراکتر، بیرون بده.
prince گفت:
test
prince گفت:
باز این ورد پرس، به هم ریخت!
یک ضد حقوق بشر گفت:
آقایان و خانم ها!
من یه نظری رو نوشتم درباره هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی. می خواستم بگم اینم یه کار ضد حقوق بشره که میان جاسوسی می کنن. خدا هم زد به کمرش.
حالا این خودباخته ها چرااین قدر می سوزن از اینکه هواپیمای متجاوز ضد حقوق بشر امریکا رو ایران پایین کشیده؟
خودباختگی تا کجا آخه؟ چرا یه عده نمی تونن آدم بشن؟
شهلا گفت:
کوروش بیا یه دونه کسخل تر از خودت پیدا کردم وبلاگ هم داره برید دوتایی تا فردا کوسه شعر بگید
تو کوسه شعر کوروشی بگو
اینم کوسه شعر آخوندی بگه
مهم اینه که جفتتون کوسه شعر میگید در ورژن و تم های مختلف
ALI گفت:
+
+
دو مثبت
کاپیتان بابک گفت:
کامنت مال javat بود.
کاپیتان بابک گفت:
چرا همچین شده. ساعتش بهم خورده؟ گوز پیچ شده
معلوم نیست اول پیچیده بعد گوزیده یا اول گوزیده….
Agnostic گفت:
کامنت ریپلای شده رو دیلیت میکنن اینجوری میشه بابک جان
Agnostic گفت:
کافیه انسان ها بیشتر از الهی بودن دنیایی باشن یعنی اولویت اولشون این دنیا باشه فکرشون این باشه که حیات فرصتی یکباره و تکرار نشدنیه اون موقعه هست که میره دنبال حق و حقوق خودش . درست مثل سال های اولیه شکل گیری آمریکا و جنگاشون با استعمار . انسان حق طلب به جای انسان وظیفه طلب با شما نظرم یکیه لولیتا ممنون
آذر گفت:
نمیدانم چرا کامنت مرا نشان نمیدهد نوشته است چشم به راه برسی است و بعضی ها را هیچ نمیگوید اگر کسی پیغام مرا دید بگوید تا تکراری نفرستم
آذر گفت:
؟ کامنت های من کجا میرود؟
بن گفت:
نسوان جان! اگه میتونی یه غل وزنجیر مخصوص روانی ها به این آذر و هم نوعاش بزنید تا وبلاگ رو اسایشگاه نکردند! یعنی کسی اطراف ونزدیک اینها نیست که یا داروشونو بده ویا اب سرد روشون بریزه وتوهمشون رو بگیره واگه اثر نکرد زنجیرشون کنه؟ عجب!
نسوان گفت:
والله نمی دونم زیر یک پست 10 خطی چطور میاد 200 خط کامنت می گذاره.. انقدر کامنت هاش طولانی بود که خود ورد پرس حذف کرد! الان هم می نویسند پای ما! من اصلا حوصله ندارم این کامنت رو بخونم چه برسه بخوام سانسورش کنم…. به هر حال ظاهرا خیلی خوشحال شده که ایران اون هواپیما رو نشونده زمین. حالا شانس آوردیم ایران اون هواپیما رو نساخته وگرنه اینجا انقدر کامنت می گذاشت که وردپرس پاره می شد! آخر عمری گیر افتادیم!
آذر گفت:
من دیدم آرش خان همیشه نوشته را از وب سرچ میکند پیست میکند خواستم کمی با ایشون شوخی کنم برا همین مطلب سرچ شده کپی کردم. حالا اینهمه عصابنیت نداره عزیزم اگر مزاحمتونه همه را پاک کنید. شما را با یک بشکه عسل هم نمیشود خورد !
نسوان گفت:
مطلقا عصبانی نیستم. اما شما با این کارتون باعث میشید بقیه ای که با هم در حال تبادل نظر هستند دچار اشکال شوند. مگر آدم چقدر می تونه اسکرول کنه؟ هر چیزی حدی داره. در ضمن قرار نیست کسی با عسل یا بدون عسل مرا بخورد. من علف نیستم. وبلاگ نویسم.
آرش گفت:
«چند تا موضوع رو با هم مطرح کردی ؛ یکی این هواپیمای RQ170.به هرحال این هواپیما الان تو ایرانه و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ؛ پیشرفته ترین هواپیمای بال پرنده(Flying Wing) در دنیاست. اون شکلی هم که این پرنده در اختیار ایران قرار گرفته نشون دهنده اینه که کنترل هواپیما رو از ایستگاههای ماهواره ای و ایستگاه زمینی قندهار خارج کردن و از جای دیگه به نحوی کنترل هواپیما به دست گرفته شده که هواپیما که مجهز به سیستم خود انفجاری بوده متوجه نشده ؛ و خودش رو منفجر نکرده . این کاری بسیار پیشرفته و در خور تحسین هست، ضمن اینکه پرنده رو تا 250 کیلومتر داخل خاک ایران آوردن و بعد نشوندن.
(برای اینکه افراد نیان گیر بدن باید بگم که در حال حاضر قسمت عمده ای از کار من پروژه های کنترل از راه دور و بیسیم و به اصطلاح TeleControl هست و جزئیات این کار رو میدونم)
در خصوص جنگل و شیر هم ؛ این کار آمریکا نقض آشکار قوانین بین المللی و نقض حریم هوایی ایرانه ؛ یعنی همین مجوز فرستادن آدمکش از ایران به جاهای دیگه دنیا رو میده.چه فرقی داره کدوم تعهد و قانون بین المللی نقض بشه؛ مهم اینه که همه کشورها در برابر قوانین بین المللی یکسان باشند.
در خصوص خط فقر باید بگم که چند سالیست آمار دقیقی از خط فقر نداشتیم که من بتونم بهت بگم چند در صد زیر خط فقر هستن ؛ اما چند تا پدیده متضاد در جامعه دیده میشه که من واقعا نمی تونم قضاوت کنم ؛ حجم واردات خودرهای خارجی علی رغم قیمت بالا؛ بطوریکه یکدستگاه تویوتا مثلا کمری امروز در ایران در حدود 50 هزار دلار قیمت داره و یا پورشه باکستر که ارزون ترین ماشین تولید پورشه هست در حدود 150 هزار دلار قیمت داره و باید همه اون رو هم نقد پرداخت کنی ؛ یعنی وقتی تعداد این ماشینها در خیابونها زیاد میشه نشون دهنده قدرت خرید مصرف کننده هست.
یک چیز رو می تونم بگم ؛ علی رغم فشار کاری و اقتصادی که ممکنه روی مردم باشه ؛ سطح رفاه عمومی و بهره مندی از امکانات زندگی به نظر من ( بازهم میگم که به نظر من و با توجه به سطح زندگی مردمان کشورهای دیگه که من دیدم ) در حد قابل قبوله ؛ این به معنی ایده آل نیستها ؛ میگم قابل قبول.
ببین کاپیتان ؛ ما کشوری هستیم که هیچی نداشتیم ؛ ازاوایل دهه 50 و اواخر 40 تازه تو این مملکت کارخونه سازی و تجارت شکل گرفت ؛ تا اومدیم حرکت کنیم ؛ انقلاب شد ؛ بعدش جنگ و… ؛ برای اینکه ثروت رو بشه بین مردم توزیع کرد ؛ اول باید تولیدش کرد.
گردوندن یک کشور 75 میلیون نفری با شرایط ایران ؛ کار سختیه ؛ ما امکانات اولیه زندگی رو نداشتیم ؛ شهرها و روستاهامون برق و آب و گاز نداشتن ؛ مدرسه نداشتن ؛ درمونگاه نداشتن ؛پاسگاه نداشتن ؛ راه و جاده نداشتن ؛مخابرات نداشتن؛ امروز عمده این امکانات در دور افتاده ترین نقاط کشور فراهمه ؛ حالا مردم انتظارات بیشتری دارن ؛ چون دیگه اون اولیه ها رو دارن ؛ معمولا در کشورهای رو به توسعه این نقطه همون نقطه گسسته ؛ شاه در دهه 50 نتونست ازپسش بر بیاد و خیل مهاجران به شهرها و طبقه جدید شهرنشینِ روستا زاده(این اصطلاح خودمه ها) و توقعات جدید این طبقه شاه رو به زیر کشید ؛ حالا بعد از 40 سال کشور ما تو همون موقعیت قرار گرفته ؛ درآمدهای سرشار نفتی ؛ تزریق مستقیم تو زندگی مردم به شکل کالاهای لوکس و مدرن تجملاتی و وارداتی و صدها دلیل دیگه ؛ توقع مردم رو بار دیگه بالا برده ؛ اگر این حکومت نتونه مدیریت بکنه و پاسخ این توقعات رو به شکل منطقی بده ؛ قطعا سقوط خواهد کرد.»
الان شما یک لطفی بکن بگو این نوشته از کجای وب سرچ شده؟ اون کس شعرهای بی سرو تهی که تو نوشتی که اصلا معلوم نیست چی میخوای بگی سرچ کردی.
کاپیتان بابک گفت:
لولیتای عزیز. یک منفی از اینجانب دوستت گرفتی
کاش کامنت بانو آذر را می خواندی و بعد نظر می دادی. اینجوری که من خوندم، ایشون اصلا خوشحال نشده. اگه خوشحال شده، بروز نداده. فقط مطالبی از منابع داخلی و بیرونی را جمع آوری و نقل کرده. بدون کوچکترین جانبداری
اون کف دستتو بیار جلو یه خط کش بزنم
mardmorde گفت:
اینجا اسلمیش مده. اونجا چطور؟
کوروش گفت:
آرش @
» در ایران دانشگاه آزاد یک میلیون دانشجو داره ؛ اگر فرض کنیم که هر دانشجو از یک خانواده باشه و بطور متوسط هر خانواده 4 نفر عضو داشته باشه ؛ یعنی 40 میلیون نفر در ایران جزو خانواده های مرفهین بی درد هستند.پس قطعا حداقل 40 میلیون نفر ؛ زیر خط فقر نیستند. بقیه اش هم پیشکش.»
پیشکش منطق سفسطه بازت .
یکی جلوی این بابا رو بگیره .
انگاری که هر دانشجوی که دانشگاه آزاد میره ماهی چند ملیون تومن ( به حساب تو قطعا باید بیشتراز مبلغ خط فقر ضربدر۴ باشه دیگه نه ؟) از امور مالی دنشگاه به حسابش واریز میشه که ببره بده به بقیه اعضا خانواده -که پورشه یا کمری بخرن ) و نه برعکس بقیه جون بکنند و یا با قرض و قوله شهریه دانشجو را بدن.
ضمنا حد اکثر خود رو های وارداتی ایران در چند سال اخیر باید کمتر از ۶۰- ۷۰ هزار تا باشه .(پنج ماه نخست امسال تعداد پنج هزار و 33 دستگاه خودرو وارد ایران شده .http://www.carnp.com/newsdetail-47-fa.)
سعی کنید وقتی آماری از چیزی میدید فقط دو رو وری های خود تون رو نگاه نکنید .وگرنه میشید احمدی نژاد و گوجه فرنگی فروش بغل خونه شون .این بویژه مهمه برای اینکه میشه پایه نتیجه گیری های غلط اقتصادی، اجتماعی، و یا تحلیل بحران ها و شرایط انقلابی و غیره .
ژیان گفت:
@ ساقی ب
یه چیزی میگم نه توش نیار . می خوام نه حرف شما بشه نه حرف من. شص میلیون بده خیرشو ببینی. خودتم میدونی که بیشتر از این نمی ارزه. مخصوصن اینکه سند مندم نداره….. اگه به من نفروشین باس مفت بدینش مالخر. تازه چرخاشم سالم نیستن. باید همون اول کار سه جف لاستیک نو بگیرم بندازم زیرش. اینم واسه خودم نمی خوام. یکی از رفقا سفارش کرده. اونم بنده خدا واسه زیر پاش می خواد. تازه با اینکه یه جا خوندم مال یه خانوم دکتری بوده ولی چن جاشم غر شده باس بدم صافکاری، رنگ. اگرم خودتون می خواین بدین، صافکار خوب آشنا دارم. ضمننشم، بی زحمت اون کولر گازی فابریک خودشو به اضافۀ اون ظبط سی دی خورش که ورش داشتن بگین بذارن سر جاش!!( آره وا…. ما خودمون اند این چیزاییم. دوروس نیس این کارا). فقط امیدوارم بیمه و کارت سوختشم ردیف باشه. خلاصه اگه فروشنده باشین من طالبشم. شصت دیگه آخرشه. (بین خودمون باشه صداشم در نیار، شیرنی شمام محفوظ. قابل شما رو نداره).
فنی گفت:
اینجوری که این چند نفر گرفتند بعید نیست اگه یه روزی لولی بیاد وسط جمع اندرونی، یکی از همینا کفشش رو به طرف لولی پرتاب کنه. ای لولی بترس از اون روز و فریاد مظلومیت این ستمدیده ها رو بشنو.
کاپیتان بابک گفت:
سام علیک جواتی
سه تا کامنت بالاتر 6:27 دو سه خط برات نوشتم، دیدی؟
کوروش گفت:
ح -الف @
کفاره شراب خواریهای بی حساب
مخمور در میان مستان نشستن است ، نه هشیار در میان مستان !
کوروش