اون موقع ها مثل الان نبود. توی دبیرستان ما فقط یک نفر دوست پسر داشت و اونم یک جورایی گاو پیشونی سفید بود. ما که بچه درس خون بودیم سعی می کردیم ازش حداکثر فاصله ممکن را بگیریم چون حتی همنشینی با یک همچین دختری باعث بدنامی بود. زمونه فرق داشت اون موقع ها ،اگه پسری می خواست به دختری شماره تلفن بده باید کلی منتش رو می کشید، سر راش وای میستاد، نامه عاشقانه می نوشت، سوز و گدازی داشت اون موقع ها عشق و عاشقی ، اینجوری نبود که زرتی به یکی بگی یالله و بپری تو رختخواب و بعدشم خداحافظ ، عشق ورزی آداب و ترتیبی داشت، رسم و رسومی داشت . ما اینجوری بزرگ شدیم. وقتی هم رفتیم دانشگاه پسرها یک طرف می نشستن و دخترا یک طرف ، کلا همیشه یک خط نامریی بین مون بود، معمولا هم کلام نمی شدیم و بیشتر وقتها سعی می کردیم با وقار باشیم. منم اون موقع ها خیلی با وقار بودم. گفتم که اون موقع ها اینجوری نبود.
اولین مرد زندگی من اصغر بود. اولین مردی که دستم را گرفت ، من رو بوسید ،تنم رو لمس کرد ، باهام عشق بازی کرد، آره شوهرم رو میگم. اصغر مرد خوبی بود اما اولین تجربه ی جنسی ما مزخرف از آب در اومد. ملغمه ای از گیجی و دست پاچگی و دست پاچلفتگی . هیچ چیز زیبایی هم توش نبود. از اون بد تر این که مشکل ما هرگز حل نشد. راستش تقصیر هیچ کدوممون نبود .قرار نبود هر مردی با هر زنی جفت بشه اما هیچ کی این حقیقت ساده رو به ما نگفته بود . حقیقت این بود که ما به هم نمی خوردیم، مثل کلیدی که توی یک قفل نمی چرخه..حالا ممکنه اون کلید کلید در گنج باشه ولی در انباری رو باز نکنه… ما هم دور خودمون می چرخیدیم و نمی چرخیدیم.. چفت و جور نمی شدیم. من مرد دیگه ای رو ندیده بودم، اون زن دیگه ای رو نچشیده بود. ما به اندازه ی دو کودک که بخوان یک هواپیما رو برونن بی تجربه بودیم.عشق بازی های ما بد بود، خیلی بد، تهش برای من حس نرسیدن و برای اون لابد حس بی کفایتی می موند. من می خواستم در موردش حرف بزنم اما ما اینجوری تربیت نشده بودیم که راحت در مورد این چیزها حرف بزنیم . تازه چی باید می گفتم ؟ من نه فانتزی ها و رازهای تن یک مرد رو می شناختم و نه حتی مال خودم رو..کم کم حتی شک کردم که شاید اشکال از من باشه، شاید همه اش تقصیر منه، که شاید همه ی مردها اینجورین، شاید همه ی زنها اون جورین..و سیزده سال گذشت.
سالها گذشت ، سالهایی که می تونست سالهای خوبی باشه.. ما آدمهای خوبی بویدم ،اما نشد، به جاش شد سالهای سرد ، سالهای درد، سالهای بهانه و گریه های شبانه .الان که فکرش رو می کنم می بینم اگه حد اقل یکی از ما این قدر بی تجربه نبود اون ماجرا شکل دیگری می گرفت. حداقل من اگر درکی که امروز دارم را آن زمان داشتم هرگز با مردی که نمی تونست مرا به اوج برساند نمی موندم اما من اون موقع هیچی نمی دونستم ، این چیزها چیزهایی نیست که توی کتاب بخونی ، این چیزها رو باید با گوشت و پوستت لمس کنی.. تجربه ی هیچ کس به درد هیچ کس نمی خوره و من تجربه ای نداشتم. تجربه ی سکس های بعدی بود که باعث شد بفهمم بین جسم و روح خطی نیست، کسی که روح مرا می فهمد تمنای تنم را هم می فهمد، کسی که روحم را لمس نکرده رفتار جسمم را هم نمی تواند درک کند. تجربه ی های بعدی بود که به من نشان داد که وقتی با کسی می آمیزم نه فقط تنم که همه ی وجودم را در اختیارش می گذارم و برای همین لذت بردن از تن آدمی که روحش را دوست ندارم- لا اقل برای من- محال است. تجربه های بعدی بود که بهم فهماند تا چم و خم های روح و جسم خودم را نشناسم وازآن شرمگین باشم نمی تونم از سکس لذت ببرم . تجربه های بعدی بودکه به من فهماند سکس تنها حرکت کرم در حفره ی گوشتی نیست و می تواند عالی ترین و لطیف ترین تجربه ی رها شدن باشد .
اصغر اولین مرد زندگی من بود اما من اولین بار چند ماه بعد از طلاق ،بعد از اولین تجربه ی ارگاسم توی بغل مردی گریه کردم که شوهرم نبود. بعد از سیزده سال شوهر داری، برای اولین بار توی اطاق کوچکی توی یک خونه ی قدیمی ته تهران پارس ، کف زمین روی شمد های سفیدی که بوی صابون می داد توی بغل مردی که دستهاش با نوازش اشنا بود تبدیل به یک «زن» شده بودم . اشک هام بند نمی اومد و خودم هم نمی فهمیدم چرا دارم گریه می کنم ولی او فهمید ؛ سرم رو روی شونه اش فشار داد و گفت: گریه کن.
میریام گفت:
فقط میشه گفت عالی بود 🙂 کلمه به کلمه اش، جمله به جمله اش رو میشد حس کرد با همه وجود
Shus گفت:
بابا عقده…
ok. همه ما کامنت تو را خوندیم. شما خیلی مهمی! همیشه بالاتر از همهٔ ما کامنت بگذار.
اما اگه قصد داری این قطار رو de-rail کنی، امکانش نیست دادا من باب تجربه. فرصت برای تخلیه عقده هست اما برای انحراف اذهان عمومی نیست.
زت زیاد
بهزاد گفت:
خطاب به shus
من خیلی سعی کردم کامنت مزخرفتو متوجه شم ولی نتونستم
مونا گفت:
عالی؛ تلخ؛ غم؛ درد؛ بدبختی؛ …. نمی دونم چرا سرنوشت همه زنها در دوره های مختلف مثل همه!
nas گفت:
هه هه. بابا پس پس تو کلی خانومی. یه حساب سر انگشتی کردم دیدم 40 سال رو حداقل داری در بهترین حالت. باید حدود 43-44 باشی. ببخشید من زیاد سر به سرت گذاشتم فکر می کردیم سنت خیلی کمتره
ادای احترام
نسوان گفت:
نه عزیزم من چهل سال رو هنوز ندارم.من سال دوم دانشگاه با اصغر آشنا شدم. نمی دونم چطوری حساب کردی.. به هر حال زیاد مهم نیست من چند ساله هستم.. تو هم برای احترام گذاشتن به آدمها هیچ وقت به سنشون نگاه نکن.
nas گفت:
هنوز نداری؟ گرفتم. 39
Parvaaz گفت:
من مدت زیادی نیست که این وبلاگ رو مستمر میخونم. یه حرف دوستانه داشتم با ویول. ویول جون شما واسهٔ غرب ساخته نشدی عزیز. شما بسیار مفید و مثمر ثمر میتونی باشی واسه ایران ما و به نظر من تو استرالیا داری تلف میشی. از من گفتن. این واپسین سالهای دهه چهارم زندگیت بر نمیگرده. نمیدونا چرا هم چین حسّی دارم اما تو کمتر از شیش ماه (شاید عید نوروز همین امسال) یه پست بیاد بالا که «من رفتم». بی هیچ غرض و مرضی نوشتم اینو ویول جان.
نسوان گفت:
من برای شرق هم ساخته نشدم پرواز جان.. شاید یک پست بیاد بالا که «من رفتم» اما این دفعه اگر برم بازگشتی در کار نیست!
Parvaaz گفت:
مگه چی کار کردی؟ اگر فعالیتهات در حد همین وبلاگ بوده باشی من دلیلی واسه ممنوع الخروج شدنت نمیبینم. به هر حال، صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
Javat Gideon Yasari گفت:
خانوم مردن منظورتونه؟ یا اینکه میری یِ وبلاگ دیگه؟
از شوخی گذشته من رگه هایی از خودکشی دارم . البته تا این لحظه تست و پایلوت نزدم ….من از این خودکشی های لوس بازی که برای جلب توجه اطرافیان و گدایی کردن محبت انجام میشه خوشم نمیاد…. یعنی بیرون از وبلاگ اگر بگم میخوام خودکشی کننم هیچ احدالناسی باور نمیکنه ……نمیدونم با کدوم دلخوشی احمقانه موندم و نمیرم ؟? اینجا رو این سیاره ی گموگور مگه خر سر بریدن یا جشن ختنه سورونه؟?
میترسم موقع رفتن پشیمون باشم
پشیمون از اینکه چرا زودتر بقچه رو نزدم زیر بغل … بقچه ایی که توش هیچ مقصدی نیست
بقچه ایی که نه آغاز داره و نه پایان
بقچه ای که توش هیچ نیست
بقچه ایی که ….
…… بقچه ای که اصلا نیست که بخواد توش چیزی باشه یا نباشه
………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………
………………برای خودم جالبه تا حالا دوتا از رازهای زندگیمو اینجا ریختم رو دایره
……………………………………………………
…………… گفتم که تو شیطانی بی حکمت نیست ابلیس 😐
رضا گفت:
هر وقت فکر کردی داری به این نقطه میرسیدی خبر بده
رضا گفت:
ببخشید من الان متوجه شدم موضوع ایران «رفتنه» …. فکر کردم میخوای وبلاگ رو بندی گفتم خبر بده … کامنت بی ربطی گذاشتم با این حساب
seyed ali گفت:
avarin
فریبرز گفت:
akhe chera inghadar tekrari minevisin shoma, on az poste ghabli, in az in, baba ye chize jadid tar, fekr konam ghalam doneton tamom shode haaaa, kos sher nabood ama tekrari bood.
نسوان گفت:
فریبرز عزیزم اینجا که آهنگ های درخواستی پخش نمی کنیم. اینجا یک وبلاگه و هر وقت حسش باشه در مورد یک چیزی توش می نویسیم. گاهی که باب یک بحث باز میشه از زوایای مختلف بهش پرداخته میشه و هرکسی یک جوری در موردش می نویسه و یا نمی نویسه. متاسفم اگر حوصله ات سر رفت و یا برات تکراری بود. پیشنهاد میدم بزنی یک کانال دیگه! ما فعلا داریم در این مورد می نویسیم.
Javat Gideon Yasari گفت:
+
تازه اگرم پخش کنیم فقط جوات یساری داریم
Vida گفت:
تا وقتی که درد هست … تکراری غیر تکراری نداره !!…تا وقتی که درد هست در موردش باید حرف زد ! … هنوز بالاترین آمار طلاق ایران به خاطره مشکلات جنسی هست … پارسال برای اعتیاد اعلام کرده بودن … امسال رسما دولت اعلام کرد که بیشترین دلیل طلاق مشکلات جنسی هست !!!!… بعد شما می گی این حرفها تکراری شده ؟!
Vida گفت:
for Friborz
فریبرز گفت:
vida jan,
man ham ghabool daram in amaro , ama vaghty az amar estefade nashe va rahe hali barash dade nashe, fayede nist harfe man in bood.
کاپیتان بابک گفت:
Vida شما همون بانو ویدای خودمون هستی فرنگی شدی؟
Vida گفت:
Yes Capitan, It is me! I am away from home, and I don’t have access to my own laptop, so I don’t have Farsi fonts here!… I write the comments in behnevis, but I write my name with English fonts!… Hopefully I will go back home by next week, and will write my name in Farsi again! 🙂
گوش جان میسپاریم به سخنان گُهربار "ویداجون" گفت:
«»هنوز بالاترین آمار طلاق ایران به خاطره مشکلات جنسی هست»»
«»امسال رسما دولت اعلام کرد که بیشترین دلیل طلاق مشکلات جنسی هست !!!!»»
چیزی در حدود 30 شبکه ی ماهواره ای و بمباران تبلیغات کالاهای جنسی ،
حالت دهنده بزرگ کننده سفت کننده تنگ کننده حشرتر کننده تایم بالاتر برنده و اون وسط مسطا به بیننده میگن «» سردی زندگی شما اولین و بزرگترین دلیلش مسائل جنسی هست» در این میانه بخش بزرگی از مردم متاسفانه به این توهم میرسن که سردی زندگیشون ریشه در مسائل جنسی داره. نتیجه میشه خرابی ذهن نتیجه میشه «ویدا»
کدوم احمقی گفته اولین دلیل طلاق نارضایتی جنسی هست ؟!
کدوم دولت و کی و کجا رسما اعلام کرد بیشترین دلیل طلاق مشکلات جنسیه؟!
تو واقعا استاد دانشگاهی ؟؟؟؟!!!!!
کجاست این دانشگاهه؟؟؟؟!!! باید یِ هیژده چرخ گل بیارم سردر اون دانشگوهو گِل بگیرم
Parvaaz گفت:
ِ جوات. مگه قول ندادی تو. جوات.
Javat Gideon Yasari گفت:
اصل بد نیکو نگردد چونکه بنیادش کج است 😆
ولی okآقا وکیل
بنده آه 😐 اوهم 😐
Parvaaz گفت:
جوات جان اینو بخون ( معنیش این نیست که من موافقش هستم ها)، ولی یه چی گفته دیگه
رسول روشن، دبیر علمی پنجمین کنگره سراسری «خانواده و سلامت جنسی» اعلام کرد: «علت ۳۰ تا ۴۰ درصد طلاقها در ایران مشکلات جنسی است.»
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران( ایسنا)، آقای روشن با اشاره به برگزاری این کنگره افزود: » از جلمه اهداف برگزاری کنگره خانواده و سلامت جنسی شکستن تابوی پرداختن به مسائل جنسی، ایجاد بستر برای انجام پژوهشهای کاربردی و آماده سازی و ارائه بستههای آموزشی و اخلاق جنسی است.»
Javat Gideon Yasari گفت:
ممنون ، اتفاقا اینو فکر کنم داخل تابناک خونده بودم . والا تا همین دیروز که هیچ چیز جمهوری اسلامی قابل استناد نبود حالا نمیدونم امروز چرا یهو دولت دروغگو شد مرجع 🙂
اما این آقا رسول سند و اعلام رسمی دولت نیست .و از طرفی من منکر تاثیر روابط جنسی نیستم . من الان سند ندارم اما اگر اشتباه نکنم دکتر بوالهری هم اعتقاد داره تضاد فرهنگی و عدم شناخت روحیات و پیچیده شدن ذهن انسان ها نسبت به گذشته عامل اصلی طلاق ها هست. ( اینم مثل رسول روشن کارشناس و صاحب نظر هست) . حرفم اینه امور جنسی اولویت نیست حرفم اینه که وازه ی «ترین» رو نمیشه بهش اطلاق کرد.
من بعید میدونم یک کارشناس یا همون رسول روشن اینجوری با قطعیت بگه «مشکلات جنسی بیشترین دلیل طلاق هست»
پرواز عزیز دوست گرامی ،من اعتقادم اینه که آدم در کنار هرررو کر و فان نهایتا نباید «تاکسی» وار صحبت کنه.
اون دوستمون احسان با تشدید و غلیظ میگفت ماها همه تحصیل کرده فرنگ دیده و مدارک بالایی داریم.
من میگم هرکه بامش بیش برفش بیشتر … مایی(( خودمو نمیگما شماهارو میگم)) که خارج رفتیم و خودمونو فعال حقوق بشر میدونیم و خودمونو اوستای دانشگاه میدونیم نباید صحبتمون شبیه حرف زدن های داخل اتوبوس و تاکسی یلخی و بادهوا باشه .
حالا بزار یک جمله ی تاکسی وار هم بگم براتون (( این خیلی خیلی مهمه)):mrgreen:
خانم ها تا چندسال قبل برای طلاق بهونشون این بود که شوهرم معتاده .
به هرکی میگفتی چرا طلاق گرفتی میگفت شوهرم معتاده.
حالا تازگیا خانوم ها شکر خدا روشون زیاد شده به قول نیکیتا حجب و حیارو انداختن دور و بهونشون برای طلاق این شده که شوهرم دلورودمو خوب صفا نمیده .شوهرم ضعف جنسی داره.
و در کجا و کدوم سمپوزیوم یا سمینار مشخص شد که ضعف جنسی یک بیماره ی مختص مردانه هست؟
Rahgozar گفت:
پرواز عزیز من
عرض کنم خدمتتون که تو مملکتی که طبق فرمایش آقا بنا شده تا روابط عاشقانه، از این به بعد روابط صمیمانه نامیده بشه، و سکس خط قرمز اکثریت مردم و راز مگو هست. من متوجه نمیشام این عالی جناب این آمار رو از کجا آورده.
البته در این شکی نیست که فرهنگ سکس هم تو اون مملکت مثل خیلی چیزهای دیگه غلط هست
داش جواد
نتیجه طبیعی افراط، تفریط هستش و نتیجه طبیعی تفریط، افراط، زیاده روی بعضیها در مواردی از قبیل مسائل مربوط به حقوق زنان به خاطر محدودیتهای زیادی هست که داشته و دارند، و این دلایل باعثِ موضع گیریِ افراطی در بعضیها میشه
Javat Gideon Yasari گفت:
@رهگذر
در این فقره هزار درصد باهات موافقم رفیق، کارمون در این مملکت شده بولد در بولد کاری . هر دفعه یه چیزو افراطی بهش سیریش میشیم. الان خیلی ببخشید معذرت میخوام هرچی میشه زرتی میگن شوهرم نمیتونه ارضاء بکنه …. (( حالا بماند که خیلیاشون وقتی زیر میفتن بیشتر شبیه میت هستن تا پارتنر، مثلا میخوان ژست بگیرن که بیحال شدن)) از موقعی که داروخانه ها پر از کالای جنسی شد شروع کردن بازاریابی برای لوازمشون . . . خب بازاریابیش چه جوریه …؟! اینکه مدام بهت بگن مشکلات خوانوادگیه تو منشاء ذهنی نداره بلکه ریشه ی خِشتکی داره(به کسر خ) .
من نمیدونم اینا شوهر رفیق دوست پسرشونو با تروکاژ و اسپشیلیتی افکت های فیلم های پورنو مقایسه میکنن چشونه چی میخوان ؟!
بازم تاکید میکنم حرفم این نیست که مشکلات جنسی و «نا بلدی سکسی» وجود نداره یا اهمیت نداره… حرفم اینه که اولویت نیست حرفم اینه که اینا ریشه ی اختلافات خانوادگی نیست … میخوام بگم عدم تفاهم ها ریشه در جای دیگری داره . آب از سرچشمه گل آلوده . . . مرد و زنی که برای امرار معاش ساعت 5ونیم برن بیرون هشت شب برگردن خونه و سه چهارم درامد ماهینشون بره برای اقساط مختلف و در ماه مدام با استرس و تورم هزینه ها روبرو باشن به ضرب هیچ لارجر باکس ویارکس و یا آموزش جنسی روابطشون درست نمیشه .
درد همون افراط و تفریطه که شما میگی درد همون عدم شناختیه که خانم کاظمی میگه .
من با این ویدا پدر کشتگی شخصی ندارم ، اما خندم میگیره وقتی میبینم این علی بی غم های بیسواد کاسه داغتر از آش میشن و عَلمو کُتل مبارزه و آگاهی بخشی به دست میگیرن . . . وقتی میگه داره برای حقوق زنان مبارزه میکنه . . . فکرشو بکن!!! آدمی که هر روز بغل یکی خوابیده داره همزمان مبارزه میکنه …. چه مبارزه ایی ….:lol: مسلمون نشنوه کافر نبینه …..بیشتر از اینکه تراژی باشن کمدی تشریف دارن
EhSAN گفت:
تو همون جواتی هستی؟ به ..پسر کجا یی..؟
ما دیپرت شدیم داداش ما رو فرنگ راه نمیدن
عزیزم گاهی جوری صحبت میکنی که انگار با یه سری بچه
دبیرستانی داری صحبت میکنی .. یه حرفایی میزنی به خدا خنده دار
چیه اینا رو سرهم کردی گفتی…؟ بگو ولی بدون که اینجوریاست
بابا یه رگه هایی از دوست بودن نشون بده وقتی میخوای نصیحت کنی
یکم تنتقاد کن از جمهوری اسلامی بابا اینجوری که نمیششه
ما از نسوان انتقاد میکنیم و مهم نیست کی میخواد یاوه بگه
نسوان بگه یا ..ج.الف…فرقی نداره ولی افراط و تفریط رو تو
به نهایتش رسوندی..اینجوری که تبلیغ نمیکنن…خیلی ضایست!
marmarin گفت:
اره اینو خوب اومدی ، شدیدا موافقم که تضاد فرهنگی و عدم شناخت روحیات و پیچیده شدن ذهن انسان ها نسبت به گذشته عامل اصلی طلاق ها هست.اگر مشکلات جنسی هم به وجود بیاد ازهمین چیزا اول سر چشمه میگیره یعنی عدم تفاهم با هم و سازمخالف زدن اول تو روابط عادی دو طرف پیش میاد بعد به عدم تفاهم تو مسائل جنسی کشیده میشه و بعد هم ارضا نشدن چه روحی و چه روانی و بعد هم تنفر شدید
خراباتی گفت:
@ مستر جوات
ببین دل انگیز , ویدا این یکی رو راس میگه .امسال اعلام شد یکی از مسایل عمده طلاق که آمار رو از 11 درصد به 13 درصد رسونده نارضایتی جنسی ایه !
در سایت بی بی سی فارسی اعلام کرد و خبر رو از رسانه های داخلی نقل قول کرده بود و تازه مطمئن باش قبلا خود ج.ا یه دستکاری تو آمار حتما کرده و الا خوابش نمی بره .فکر کنم نقل قول از روزنامه خراسان یا یکی دیگه کرده بود.
در مورد تبلیغات مزخرف ماهواره ای هم والا ما جز داروی ترک اعتیاد و شق کننده و دراز کننده چیز دیگه ندیدیم . پس معلومه این چیز ها بازار داره که اینجور داره روش کار میشه .
شما یکم تند نرو با هیژده چرخ هم از جایی رد نشو … ممکنه اومدی وسط راه پیاده بشی استراحت کنی , یه دفعه دیدی ترمز خالی کرد از رو خودت رد شد !
راستی دانشگاه های ایران رو هم قبلا ج.ا گل گرفته , شما خودتو اذیت نکن لباسات کثیف میشه .
در ضمن این حرف هم درسته که سردی جنسی باعث شکست در زندگی مشترک میشه . این ترکیب خیلی دامنه گسترده ای داره و صرفا به معنی این نیست که تو رختخواب نتونی جیغ بکشی و ارگاسم آتشین نداشته باشی !
انشالا که جنابعالی قربانی همچین مساله ای نشید
کاپیتان بابک گفت:
دلم برای نوشته هات تنگ شده بود
حالا میخوام بخوابم. فردا چیزی را که تو پست قبلی میخواستم بگم، اینجا میگم. خیلی هم مر بوطه
ناهيد گفت:
آخ كه با تمام پوست و گوشتم حس كردم چي ميگي و چه كشيدي ، فكر كنم اين درد خيلي از زنهاي اون زمانه، بهر حال مرسي چون كاملا حالت رو درك مي كنم و انگار تو يك لايه از روي زخمهاي من برداشتي و اونو به همه نشون دادي …. با اين تفاوت كه تونستي جدا بشي ولي من الان سالهاست با همين درد دارم زندگي مي كنم چون تو بچه اي نداشتي ولي من دارم. هميشه فكر مي كنم اين حس لذت در آغوش كسي را كه دوست داري رو بايد به گور ببرم و به خودم دلداري ميدم كه قسمت تو هم همين بوده .شايد وقتي ديگر….
' FUCK گفت:
شما بیا پیش خودم یه دست سفت بکنمت !
FUK گفت:
بچه مزلف!جای من کامنت نذار.اول بیا یه دست سفت بکنمت بعد برات توضیح بدم این سفت کردن فلسفه داره.همین جور الکی نیست.من فقط خرمغزای احمقی مثل تو رو سفت می کنم.
کاپیتان بابک گفت:
فهمیدم چی شد. اسم شما C نداره. تعجب کردم اول
FUK گفت:
می بینی کاپیتان؟چنین موجودات حقیری هستن این جماعت.
کاپیتان بابک گفت:
عزیز برادر! شما بازم چیزتو گرفتی دستت راه افتادی؟ 🙂
این بندۀ خدا که چیز بدی نگفت!
مينا گفت:
ممنون كه زن بودن را به اين زيبايي نصوير كرديد
سیامک گفت:
برخی تحقیقات میدانی که در نقاط مختلف ایران انجام شده است، مسایل جنسی را مهمترین عامل طلاق آن دسته از زوج ها در ایران معرفی می کند که کمتر از پنج سال پس از ازدواج از هم جدا می شوند.
رابطه جنسی، فراتر از عمل جنسی
تجربیات و تحقیقات نشان میدهند که رابطه مستقیمی بین کیفیت «ارتباط عاطفی» و «ارتباط جنسی» انسان ها وجود دارد.
رابطه زناشویی سالم و همراه با تفاهم و احترام متقابل که در آن دو طرف بتوانند در مورد نیازهای عاطفی و جنسی خود به راحتی و بدون ترس از قضاوت شدن گفتگو کنند و از ملاکهای ارزشی یکدیگر مطلع باشند، محیط مناسب و امنی برای دو طرف ایجاد می کند و می تواند بستر یک رابطه رضایت بخش جنسی شود.
طبیعت زن و مرد و انتظارات متفاوتشان، «رابطه جنسی» را از صرف «عمل جنسی» متمایز می کند.
«رابطه جنسی» فرای توانایی جسمی در انجام «عمل جنسی» است. در جریان «رابطه جنسی» که نوع رضایت بخش آن موجب ارضای جنسی دو طرف می شود، دیگر نیازهای دو طرف هم ارضا می شوند. نیازهایی چون دوست داشته شدن، درک شدن، احساس امنیت و مورد قبول طرف مقابل واقع شدن.
عدم آشنایی با خصوصیات و ویژگی های جنس مخالف عامل مهمی است که موجب مواجه شدن افراد با ناهمخوانی جنسی و عدم توانایی در برقراری یک رابطه جنسی رضایت بخش می شود.
ممکن است با استناد به همین عامل، بتوان تفاوت معنی داری که در زمینه علل طلاق بین ایران و کشورهای غربی وجود دارد را توضیح داد.
در کشورهای غربی هم مشکلات جنسی یکی از دلایل مهم طلاق به حساب میآید، اما همچون ایران در صدر فهرست علل قرار نمی گیرد. بیشتر آمارهای موجود، مشکلات ارتباطی، عدم احساس خوشبختی، عدم تفاهم و مشکلات مالی را پیش از مشکلات جنسی، به عنوان عامل طلاق در کشورهای غربی نشان می دهند.
ناتوانی جنسی مرد، سرد مزاجی زن
کارشناسان در ایران ناتوانی جنسی در مردان و سرد مزاجی در زنان را به عنوان رایج ترین مشکلات جنسی مطرح می کنند.
آمارهای جهانی هم نشان میدهند که از هر ده مرد در دنیا یکی از ناتوانی یا عدم تحریک پذیری جنسی رنج می برد. با این حال بسیاری از این مردان در مورد این مشکل سکوت کرده و آن را به مدت طولانی از همسرشان مخفی نگاه داشته و حتی با پزشک خود نیز در میان نمی گذارند.
عدم آگاهی و اطلاع کافی موجب می شود که آنها از یک سو اهمیت مسئله را درک نکنند و از سوی دیگر از راه حل های نوین موجود برای حل آن بی بهره بمانند. شرایط اجتماعی جامعه و تصور غالب از «مردانگی» و انتظار بالا از «مرد»، میتواند به دو چندان شدن این معضل در کشوری مثل ایران بیانجامد.
همچون ناتوانی جنسی در مردان، سرد مزاجی زنان هم میتواند دلایل فیزیکی یا روانی داشته باشد.
فشار خون، بیماری قلبی، دیابت، مشکلات هورمونی و مصرف دارو از جمله عوامل فیزیکی هستند که میتوانند به اختلالات جنسی منجر شوند. استرس، افسردگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، سابقه آزار جنسی و تمایلات سرکوب شده همجنسگرایانه هم نمونههایی از عوامل روحی و روانی تاثیرگذار بر اینگونه اختلالات به حساب می آیند.
رانش های جنسی، منبع احساس گناه
در کنار علت های گوناگون فیزیکی و روانی، نقش جامعه، الگوهای تربیتی و باورهای سنتی – مذهبی را هم در بروز مشکلات جنسی نباید نادیده گرفت.
پرورش در محیط خانوادگی که در آن والدین برای کنترل فرزندان یا بر اساس باورهایشان، مسایل جنسی را بد و قبیح جلوه میدهند، موجب میشود که رانش های جنسی نه تنها طبیعی پنداشته نشوند، بلکه به منبع احساس گناه بدل گردند.
آموزش جنسی بهموقع و مناسب سن در جوامعی مثل ایران، اغلب قربانی نگاه دینی و سنتی شده است. همین نگاه در برخی از خانوادهها باعث شده سکس و رابطه جنسی نه تنها مشمئز کننده و زشت دانسته شود، بلکه سرکوب شده و طبیعتا نقش خانواده هم در آموزش جنسی فراموش شود. شاید همین مجموعه شرایط است که موجب شده حتی فارسی سخن گفتن درباره مسایل جنسی – به جز جوک گویی – به سختی میسر شود. این فقر ادبیات جنسی، همراه با عدم آگاهی، باعث ضعف دو طرف در بیان نیازهای جنسی میشود که به نوبه خود بر کیفیت رابطه دو طرف تأثیر می گذارد
سیامک گفت:
طبق نظریات ارزشمند فروید یک میل (اعم از جنسی و غیر جنسی) در صورت سرکوب از بین نمی رود و خود را تبدیل به صورت های دیگری می کند تا بلکه بتواند رنج عدم کامیابی خود را تا حدی جبران سازد.میل جنسی نیز در صورت سرکوب بصورت ناقص به انواع دیگری تبدیل می شود.فرضا اگر کسی را از جنس مخالف منع کنن او به سمت همجنس خواهد رفت و اگر او را ازهم جنس هم منع کنند بسوی بچه ها خواهد رفت! اگر او را از بچه ها منع کنند بسوی آمیزش با حیوانات سوق پیدا خواهد کرد! اگر او را از حیوانات هم منع کنند غریزه جنسی او بصور بسیار متفاوت تری خود را نشان خواهد داد برای مثال ممکن است رفتار خشونت آمیز پیشه کند و دچار جنون دگر آزاری و یا خود آزاری گردد و یا اینکه بحریصانه بدنبال جمع آوری مال و ثروت بیافتد و یا فوق العاده خسیس شود.و یا خود را بصورت افسردگی های بسیار آزار دهنده نشان دهد.
به هر جهت این میل از بین نخواهد رفت پس بهترین راه برای حفظ سلامت غریزه جنسی دادن آزادی انتخاب به اوست.
tara گفت:
ماده از بین نمیرود بلکه از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشود :))
marmarin گفت:
پس هر کی مال اندوزی میکنه و خسیس هست دچار سرکوب جنسی بوده ؟ من که اینطور فکر نمیکنم . خساست جزی از خصوصیات بعد اخلاقی رفتاری هست.
سیامک گفت:
هر گردویی گرد هست ولی هر گردی گردو نیست! این حقیقتی است که بسیاری از خصائل منفی ما ایرانیان ریشه در سرکوب ها و درو.غ های جنسی ما دارد.اتفاقا اگر خوب نگاه کنی آدم های خسیس از نظر جنسی یا کم کارند و یا باحال نیستند.
marmarin گفت:
Etefaghan man yekiro mishnasam ke kheili khasise ama kheili adame jazab va sexi hast va toye sex aslan kam kar nist, man aslan in estedlaleto nemifahmam
marmarin گفت:
vali man yek nafaro mishnasam ke kheili khasise ama kheili jazabo sexi hast. fekr nemikonam tojihet kheili osooli bashe
سیامک گفت:
بهتر است از قواعد استثنا بردار صحبت کنیم تا قوانین جهان شمول!. کسی که خسیس است مطمئنا دارای روحیه باز نیست یعنی قادر به درک دیگران نیست. یعنی با سکس با دیگری هم باز بفکر خودش است! یعنی پس دست و پای خود را برای لذت بردن بسته است. از طرفی دیگر تخلیه مکرر منی یک چیز است و سکس مفرح یک چیز دیگر. این کار کش و منی حساب نمی شود! ولی اذعان باید داشت که هر چقدر روحیه انسان با نشاط تر باشد و باز تر باشد کیفیت سکس او نیز بالاتر می رود.پس قواعد اخلاقی نقش بسزایی در ارتقائ کیفی سکس باشند. به آدم بد اخلاق و دزد و خائن و بد اندیش و حسود و.. سکس کمتر حال می دهد ! پس لااقل برای حال کردن بهتر هم شده باید رعایت خوش اخلاقی را کرد.
سیامک گفت:
سکس دریاست و هر گونه رفتار محدود کننده با آن باید بسیار محتاطانه صورت بگیرد. اصل بر آزادی عمل جنسی است مگر آنکه خلافش ثابت شود. تنها خط قرمز غریزه جنسی عشق است. یعنی تا جایی که با عشق و دوستی ومحبت تضاد نداشته باشد آزاد است. امروزه به برکت تکنولوژی و تولید وسایل پیشرفته جلوگیری می توان محدوده آزادی عمل سکس را بسیار بیشترتصور کرد و این راهی است که مطمئنا بشریت از آن سود خواهد برد.دلیلی ندارد که بخواهیم بی جهت خود را با نیروی عظیم سکس که بقول فروید 99 درصد ناخودآگاه ما را اشغال کرده است در گیر کنیم. سکس هم چون غذا خوردن است و تا زنده هستیم محکوم هستیم که آن را بخوریم.
کاظمی گفت:
ویولتا فکر کنم یه کم متناقض حرف زدی. یه جا گفتی: «اگه حد اقل یکی از ما این قدر بی تجربه نبود اون ماجرا شکل دیگری می گرفت.» و علت مشکلی رو که در رابطه با شوهرت داشتی رو بی تجربگی در روابط جنسی توضیح دادی.
بعد یه جای دیگه گفتی: «کسی که روح مرا می فهمد تمنای تنم را هم می فهمد، کسی که روحم را لمس نکرده رفتار جسمم را هم نمی تواند درک کند.» اینجا علت رو عدم همخوانی روحیت با شوهرت مطرح کردی. چیزی که من خیلی بهش معتقدم یعنی واقعا نمیتونم تصور کنم آدم جسمش کنار کسی آرامش بگیره که روحش کنار اون آرامش نداره!
برداشت من اینه که شما و شوهرت اگه بارها هم قبل از ازدواجتون تجربه سکس با کسان دیگه رو داشتید بازم چون روحتون همخوانی نداشته (با توجه به این چیزی که اینجا ازش حرف زدی) نمیتونستید با هم داوم بیارید. شاید فقط زودتر میتونستی تمومش کنی همین. و اگر از نظر روحی به هم نزدیک بودید دو طرف هر کاری میکردید که از نظر جسمی و جنسی هم اون یکی رو ارضا کنید حتی اگه از قبل تجربه ایی در این زمینه نداشتید.
نسوان گفت:
باهات موافقم… اما اگر تجربه داشتم جور دیگری با مشکلم برخورد می کردم.. شاید اصلا از اول سراغ مردی که مناسبم نبود نمی رفتم. چون می تونستم بفهمم که به درد هم نمی خوریم. همون طور که بعد از طلاقم هرگز دیگه چنین چیزی تکرار نشد.
کاظمی گفت:
نمیدونم شاید! شاید باید یه تحقیق علمی انجام داد تا دید چند درصد از کسایی که تا قبل از ازدواج تجربه سکسهای متعدد داشتند بعد از از دواج مشکلی نداشتند و تونستند کنار هم با رضایت باقی بمونند. ولی من این چند سال اینجا خیلیها رو دیدم که سالها با شوهرشون قبل از ازدواج دوست بودند همه جور رابطه ایی هم داشتند و حتی ازدواج کردند و بچه دار شدند ولی بعد از چند سال زندگی مشترک طلاق گرفتند!
نسوان گفت:
آره اما دلیل طلاق گرفتنشون متفاوت بوده!
Javat Gideon Yasari گفت:
خانه از پای بست ویران است ،خواجه در بند نقش ایوان است
به نظرم تا حدودی مشت نمونه ی خرواره … آزادی و «آن لیمیت بودن» روابط جنسی تضمین کننده روابط زناشویی نیست. هات و اروتیکال ترین سکس ها هم بعد از چند مدت یکنواخت و عادی میشه؟ اتفاقا در دنیای امروز رو بخش تضمین کنندگی سکس برای زندگی زناشویی نباید حساب کرد. افراد به راحتی میتونن سکس رو به دست بیارن و نیازی نیست لزوما در چهارچوب ازدواج به خواسته های سکسی برسن . .. بنابر این من تصور میکنم پارامترهای دیگری رو برای گارانتی کردن زندگی زناشویی باید در نظر گرفت … من تصورم اینه امروزه به مرور زمان سکس از محدوه ی تاپ تنهای ازدواج داره بیرون میاد.
خانم نویسنده ی مورد نظر بنابر گفته ی خودشون سکس رو در دفعات بسیار و نامتناهای و درپوزیشن های مختلف و با کیس های مختلف امتحان کردن ، با دوتا آدم فضایی هم دو خط کیگ بوکسینگ و فسقوفجور بره جهیزیه و دکور افتخارات تکمیل میشه اما چرا همچنان به اون آرامش که باید میرسید ،نرسیده؟! چرا این سکس های شیرین نتونسته ایشون رو از بند و زنجیر گذشته رها کنه ؟! ایشون که تا این حد سکس رو اسطرلاب اسرار الهی و کیمیا میدونه چرا با سکس فیروز و کامروا نشده؟!
و البته در دنیای امروز عدم رابطه ی جنسی هم بعید میدونم مثل گذشته ها چیزی رو تضمین کنه .
من دلایلمو درباره رواج طلاق دیتیلزوار اون پائین نوشتم منتها گویا «ویداجون» آمار قطعی و تُپُل مُپُلی داره کِ …. بله….
….. جانم ؟!!!…. ببخشید قرار بود بنده در باب «ویداجون»برم رو ویبره … حواسم نبود 😐
کاظمی گفت:
جوات
من با شما موافقم. منتها نخواستم دیده های خودم رو تعمیم بدم. نگفتم هم که سکس نداشتن قبل از ازدواج تضمین کننده چیزی هست. من فکر میکنم در در جه اول شناخت آدم از خودش مهمه، آدمی که تکلیفش تا حدی با خودش معلومه راحت تر میتونه نکات مورد نظرش رو توی دور و برش جستجو کنه و اونی رو که میخواد پیدا کنه. بعدش هم اینکه دو طرف حفظ رابطه شون براشون مهم باشه و آماده باشند که برای حل مشکلاتی که بینشون پیش میاد واقعا مایه بگذارند و بیشتر دنبال رفع مشکل باشند تا اثبات خودشون.
Javat Gideon Yasari گفت:
تمام فک زدن های منو گویا و خلاصه در این جمله گفتید
«آدمی که تکلیفش تا حدی با خودش معلومه راحت تر میتونه نکات مورد نظرش رو توی دور و برش جستجو کنه»
+
سوسن گفت:
ویولتا میشه توضیح بدی اگه زمان به عقب برگرده تو از کجا میفهمیدی این مرد روح اش با تو یکی نیست میدونی شرایط ایران اجازه رابطه ازاد و نمیده !2 سال پیش بود که اولین بار دیدمش حسی بهش نداشتم اون مرد قوی و بزرگی که من دوست داشتم نبود ولی رابطه باهاشو شروع کردم هیچ وقت به حس اولم اعتماد نکردم گذر زمان باعث شد هر روز به من محبت بیشتری کنه از اون موقع من عاشقش شدم الان که فکر میکنم میبینم شاید من عاشق عاشق شدنش شدم ! همه چی وقتی عوض شد که روانپزشک سکسولوزیست گفت ما به هم نمیخوریم نمیدونم چرا ولی حرفاش تا عمق وجودم رسوخ کرد چرا من باید سکسم از اون بیشتر می بود در حالیکه اینو حس نمیکردم حرف از خیانت من میزد میگفت زندگیتون میشه فیلم بی وفایی .تمام بدنم میلرزید میگفت من بچه ام و هنوز نمیفهمم اینا و وقتی ازدواج کنم شرم و حیام میریزه و اون موقست که این خلا و حس میکنم در حالیکه هنوزم گیج حرفاشم نمیدونم واقعا چه ملاکی هست و چطوری میتونم به این شناخت برسم.
نسوان گفت:
هزار نشونه هست که وقتی بخوای ببینی می بینی.. مثل تفاهم تو چیزای خیلی کوچیک تا چیزای خیلی بزرگ.. مثل درک تفاوت ها.. مثل این که واقعا بوی یک نفر ، پلک زدنش ، نفس کشیدنش رو دوست داری یا نه..
اما در مورد اون سکسولوژیست من نمی دونم چی بگم. رفتارش حرفه ای نبوده . هیچ کس بهتر از خودت نمی تونه ببینه. فقط باید بخوای
سوسن گفت:
یعنی اون نگاههای اولیه مهمه ؟ نمی دونم من اینجوریم که اگه از پلک زدن و نوع راه رفتن و… یکی خوشمم نیاد یعنی دقیقا مخالف ذهنیت قبلیم باشه بعد از یه مدتی که باهاش اشنا میشم واسم عادی میشه ولی نمی دونم در دراز مدت هم میتونم این تفاوتها رو نبینم یا نه ؟!
آقای روشنفکر گفت:
بابا اینایی که میان اینجا حرفه ای هستن از این بابت بدبختیه اصلی اینه که دخترا تو 1 رابطه آویزون میشن یعنی آدم از کرده خودش پشیمون میشه طوری که دوس داره ببرتش بندازش دور:((((((
سیامک گفت:
منظورشما از اینکه انا ئیکه میان اینجا حرفه این و آویزون می شن چیست؟
آقای روشنفکر گفت:
روشنه دوست عزیز…یعنی مشکل بزرگتر اینه که دخترا مخصوصا تو ایران بدجوری آویزونت میشن مخصوصا اگه سکس بکنی باشون. باید دیدشونو عوض کنن و فقط حال کنیم دیگه فکر ازدواج و این حرفا نیفتن ناموسن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:)
Vida گفت:
خودم هم نمی فهمیدم چرا دارم گریه می کنم ولی او فهمید
این قسمت اصلی ماجراست… این که تو یه رابطه زن و مرد حس همدیگه رو بفهمن خیلی مهم هست … من دوست پسرهای داشتم که سکس خوب باهشون داشتم ولی الان می فهمم که نه من احساست انها رو درک میکردم نه انها از احساست زنانه چیزی میدونستن …. و بخاطره همین هم آخر سر از هم جدا میشدیم با اینکه در ظاهر خیلی خوب بودیم ولی من همش دنبال این بودم که رابطه رو تموم کنم … هرچند که از تموم شدن رابطه هم عذاب میکشیدم.. ولی همشون یک طوری حوصلم رو سر میبردن …. الان که فکر ش رو میکنم می بینم نه به من یاد داده بودن حس یک مرد چی هست نه به اون ها گفته بودن که حس یک زن چی هست … اوج روشنفکری این بود که به من یاد داده بودن وقتی با پسرها همبازی میشم چیزی کم نیارم و همپای انها باشم … و اوج روشنفکی خانواده انها هم این بود که به پسر هاشون یاد داده بودن من رو به چشم یک پسر ببینن … اجتماع رو هم که نگو … هیچی بهمون یاد نداد … چیزهایی رو هم که بلد بودیم زدن تو سرمون فراموش کردیم … بعد نمیدونم ملت چطوری انتظار دارن که به همه وحی نازل بشه و همه این آگاهی ها به همه القا بشه … بدون اینکه با هم رابطه ای ارتباطی داشته باشن یه شب همه چیز رو یاد بگیرن…. باور کنید فقط یک نفر بوده که مدرسه نرفته و خط نانوشته مساله آموز صد تا مهندس شده.. اونم نگار حافظ بوده … ملت باقی باید تجربه کسب کنن و در طول زندگی گرانقدرشون همدیگرو بشناسن
نسوان گفت:
من تازه الان بعد از تجربیات متعدد می بینم که بهترین سکس ها رو با کسایی داشتم که بهترین درک رو از من داشتند. نه بهترین بدنها، نه بهترین تحصیلات، نه حتی طولانی ترین و خوش تکنیک ترین سکس ها.. چیزی که واقعا جاری شده انرژی بوده.مثل چیزی که بین من و لیون اتفاق افتاد. الان با یک مرد چشم ابی اوزی دوست هستم که صد برابر لیون به من توجه می کنه و دوستم داره، رستوران های خوب مهمونم می کنه ، برام گل میاره امااز سکس باهاش فراری ام و همونجوری که گفتی منتظرم که یک جوری یک بهونه ای جور بشه بزنم زیر کونش. آدم خیلی خوبی هم هست. اما اون شناخت، اون درک، اون انرژی روحی بین مون منتقل نمیشه.. حتی توی همه ی این مدت یک دونه پست در موردش ننوشتم ! در حالیکه در مورد لیون می تونستم تا سالها حرف بزنم! من این چیزا رو قبلا نمی دونستم. اما الان می فهمم که چه مرگمه که باهاش خوش نیستم. با همه ی خوبی ها و محبت هاش.. روحم رو خراش میده. و جسمم رو هم.
Vida گفت:
ویولتا جان ….
سکس خوب لازمه یک رابطه خوب هست ولی کافی نیست!….
بحس( غلط املاای من نیست تقصیر گوگل هست!) من در مورد همین رابطه ها هست که هم چی خوب هست و اون انرژی جاری میشه ولی در آخر باز تموم میشه در صورتی که پتانسیل لازم برای یک رابطه بلند مدت رو داره … یعنی قدم اول رابطه جنسی خوب و در قدم دوم یک رابطه عاطفی خوب باید بوجود بیاد …. با توجه به تربیت جامعه یا پشت قدم اول میمونیم یا پشت قدم دوم … پشت قدم دوم میمونیم چون شناخت کافی از هم نداریم … با اینکه چندین تجربه قبلا داشتم ولی هیچ وقت متوجه نشده بودم که اون خلا که تو رابطه های قبلی حس میکردم چی بوده… چرا رابطه ها اینقدر آخرش شکننده میشدن ؟ میدونی وقتی اون انرژی جاری میشه حساسیت رابطه هم میره بالا …. نیاز های روحی بیشتری باید پاسخ داده بشه …. تا اینکه با این دوست پسرم آشنا شدم … شاید متفاوت بودن فرهنگمون دلیلی بر این شد که ما بیشتر با هم حرف بزنیم و آشنا بودن اون با روحیات زنانه هم کمک بزرگی بود تا من هم اون رو بشناسم … به خاطره متفاوت بودن فرهنگمون هیچ وقت فکر نکردم که من میدونم چطوری باید باهاش رفتار کنم… ازش پرسیدم و اون هم همین کار رو میکرد … البته باید بگم عکس العمل هاش در مورد احساسات و رفتار های من خیلی حرفه ای تر از کسایی بود که قبلا دیده بودم
تجربه های که قبلا داشتم … الان که نگاه میکنم میبینم بعضی هاشون پتانسیل کافی برای یک رابطه خوب رو داشتن ولی بعد از یک مدت بسیار شکننده شدن… چون ما احساست و نیاز های روحی همدیگه رو خوب نمیشناختیم هرچی بود یک سری حرفهای خاله زنکی که از جامعه یا فامیل شنیده بودیم و بلد هم نبودیم حداقل با حرف زدن با هم همدیگه رو بهتر بشناسیم ….. ببین من یک دوست پسر داشتم که خیلی شبیه هم بودیم … همه اخلاق و رفتارمون مثل هم بود سکس خوبی هم داشتیم …. یک بار از رویه کنجکاوی و نه اینکه بدونم واقعن باید بشناسمش ازش پرسیدم … الان چه حسی داری؟ …. اون هم در جواب گفت ول کن بابا این زنها چقدر سوال میپرسن!… کلا یه دفعه سیستم قاطی کرد اون انرژیها پارزیت برداشت ..انگار یک چیزی تو درون من جاری شد … از نوک انگشتای پام بدنم شروع کرد به سرد شدن تا سرم ادامه داشت … خودم از عکس العمل بدنم شوکه شده بودم … تقریبا بعد از اون ماجرا دیگه حوصلم از دستش سر میرفت …. در حالی که پیشم دراز کشیده بود دلم میخوا ست بلند شم برم… و این کار رو هم میکردم و اون من رو متهم میکرد که دیوانه هستم … تقریبا همین اتفاق با دوست پسرم هم افتاد … اون در مقابل سوال من جواب اش رو با دقت تمام داد و در آخرش گفت ولی الان وقت خوبی برای این سوال نبود چون من حسش رو نداشتم ….. تو رابطه اول اشتباه هر دوتامون ونداشتن آگاهی رابطه رو به گند کشید .. در صورتی که رابطه دوم یک طرف حرفه ای بود و به من هم فرصت داد تا اون رو بشناسم … گاهی یک حرف ساده هم یه رابطه رو به گند میکشه … دلا رو میشکنه…. فقط شناخت روحی همدیگه است که میتونه از این برخورد ها جلوگیری کنه ….. دیگه زمان گذشت و ایثار گذشته باید با هم درست رفتار کنیم به احساست و خواسته های هم دیگه بها بدیم …..
نسوان گفت:
«در تایید حرفت ویدا یاد به جمله ی که از یک مشاور شنیدم افتادم که می گفت «سکس خوب وقتی که نباشه 90% یک رابطه است اما وقتی هست فقط 10% اهمیت داره.
به نظرم قابل تامل است.
marmarin گفت:
لب کلام اینه که آدم بایدهم از نظر روحی و هم جسمی ارضا بشه، تو هر رابطه ای هر کدوم از این فاکتورها کم باشه یک جای کار میلنگه و اخرشم آدمو خسته میکنه حتا از خودت و دنبال یک فرصت میگردی که هر جور شده این رابطه رو تموم کنی, اگر فقط از نظرروحی با کسی جورباشی اما سکس خوبی نداشته باشین کسالت بارمیشه و لذتی نداره چون اون انرژی باید از بالقوه به بلفعل تبدیل بشه و اگر هم فقط سکس خوب باشه لذت زودگذر داره چون روحت سیراب نشده و هنوز تشنه هست پس ارضا روحی به همراه ارضا جسمی میشه ورود به دروازهای بهشت میشه جاودانگی میشه عشق زندگی هر چیزی که اسمشو بزاری.
Javat Gideon Yasari گفت:
خانم های به شدت دانشمند، ممکنه آدم با یکی سکس لذت بخشی داشته باشه ممکنه بتونیم همدیگه رو به اوج و همون ارگاسم برسونیم اما به نظرتون این مورد شرط اصلی و لازم و کافی برای ازدواجه؟!
اینجوری باشه من باید بهترین شوهر دنیا باشم دیگه ؟! خدا وکیلی هیچ خانومی از ور دل ما ناراضی بلند نشده ، هم جسمی راضی بوده هم روحی …. همشششون گفتن جوات تو چقدر تنو بدن مارو خوب میشناسی ، همشون گفتن جوات تو چقدر مهربونی چقدر درکو کمالاتت بالاس …..همششون تا یک سال تموم التماس 2آ داشتن . ولی پس چرا اینقدر تنها هستم؟!
همششون گفتن جوآت .. کنجه لَــ …. !!! … نه اینو نگفتن 😐
باباجان مشکل اصلی مسائل فرهنگی تنوع فرهنگی و اختلاف و تضادهای فرهنگی و معرفتیه؟! مشکل اینه که تعریف روابط زناشویی در حال تغییره ؟! مشکل اینه که به مرور زمان داره انحصار جنسی و تملک جنسی تک محوری و تک شخصیتی تموم میشه … مشکل اینه که داریم به یک پلی گون و یا نوعی از پلی امور جنسیتی نزدیک میشیم …..
خانومی که خونه نشین نیست ،جامعه ای که فشار مالی و یا استرس های مالی داره در کنارش اختلافات زناشویی رو هم به دنبال داره . … گُسست خانواده ی سنتی ریشه در سکس و چه جوری مالوندن و خوابوندن نداره (( تاثیر داره اما تاثیر داشتن با ریشه داشتن از زمین تا زیر زمین تفاوت داره))
به طور مثال ممکنه زن فرضی بنده که شاغل هستن در بین آقایون همکار موردی باشه که به لحاظ مالی یا شخصیتی و یا جایگاه اداری و سازمانی یک سر و گردن از من بالاتر باشه . و خانمم به ایشون یک احساس خاصی پیدا کنه.(( همونی که خانم لولیتا در یکی از نوشته ها گفت در ذهنش همیشه دوست داشته به شوهرش خیانت کنه اما جراتشو نداشته ))
حالا از اونطرف بنده مثلا برم لارجر باکس بگیرم ویارباکس بگیرم ، کلفتش کنم طولانیش کنم کرم بمالم پلیش بزنم … واکس بزنم مثل سوسیس بلغاری پهنش کنم …. ….خانم در مقابل بره با اب انار و خرمالو هی منقبض و تنگتر تر ترش کنه ….
نخیییر … نه اقا ……. بادکنک از یک قسمت دیگه سولاخه و داره فسو فسسس میکنه … شما سولاخو فرعی رو چسبیدی …. اون سولاخ حاجت نمیده … ضریح و سولاخ اصلی جای دیگه هست ببم جآن
هووووی … کجآآآ …. داشتم سخنرانی میکردمآآآآ ….. کجا رفتین 😡
….. شما دوتا که خانومید با کامhلات و با سوادید
من چقدرر گلابی تشریف دارم که فکر میکنم میشه با شماها گفتمان کرد
آقا ما رفتیم …
…..
سیامک گفت:
مرد ایرانی یک جور مظلوم است و زن ایرانی یک جور دیگر . این فرهنگ غلط جنسی که دختر و پسر را از کودکی از همدیگر رم می دهند و تابو های عحیب و غریب برایشان می تراشند و ظاهری اسلامی هم برایش می گذارند باعث زود انزالی مردان ایرانی از یک طرف و سرد مزاجی زن ایرانی از طرف دیگر می شود. کار نکو کردن از پر کردن است! مرد ایرانی و زن ایرانی چون در بزنگاه اوج شکوفایی جنسی خود دارای رابطه نیستند بنابراین مغز آنها نمی تواند تکامل لازم در این زمینه را داشته باشد. سکس کردن هنر است و مانند هر هنر دیگری محتاج آموزش و تمرین و خلاقیت است. علت اصلی زود انزالی چیست؟ زود انزالی یک بیماری محسوب نمی شود بلکه مانند افسردگی یک واکنش طبیعی است. مرد بعد از ده سال پس از رسیدن به دوران بلوغ خود به حجله عروسی می رود در حالی که عقده های ده سال محرومیت را با خود دارد. ناگهان کسی که نمی توانست و اجازه نداشت موی کسی را ببیند و یا دست او را لمس کند با بدن برهنه یک زن زیبا مواجه می شود که او را به میان پاهای خود می خواند! انصاف دهید ! آیا این مرد حق ندارد در همان ثانیه اول خود را خیس کند؟! از طرف دیگر زنی که مدام او را در لفافه پیچیده اند و به او تلقین کرده اند که آلت او «عیب «اوست! و تنها تصور مبهمی از سکس دارد و گاها حتی از نحوه عمل سکس هم ندیده و نه خبر دارد ناگهان در حجله باید تمام تنه استریپ تیز کند! و پاهایش را که حتی خودش از دیدن آن در آینه خجالت می کشید را برای یک مرد غریبه از هم باز کند! و ناگهان آلتی بزرگ را برای اولین بار ببیند و شوکه شود و مورد حملات وحشیانه این آلت قرار گیرد و بگذارد تا این دسته چکش! وحشیانه به خصوصی ترین عضو وجودش وارد شود! انصاف دهید چنین زنی می تواند به ارگاسم برسد!
شومبول گفت:
+++
سیامک گفت:
نسوان شما بچه هم داشتید؟
نسوان گفت:
سیامک گفت:
شما اگر بچه پیدا کرده بودید یک مقدار وضعیتتون فرق می کرد. همانطور که در کس به ضم کاف نوشتم شما یک سیکل را پشت سر می گذاشتید و بی خیال آن می شدید و به سیکل اصلی که عشق به بچه بود می رسیدید. مانند کسی که یک سکانس فیلم را از دست بدهد ولی بنشیند تا ببیند که آخر فیلم چه می شود.
رضا گفت:
عمیقا متاثر شدم از این لینک هیچ وقت نخونده بودمش … بسیار تجربه عمیقی داشتین …
50 ساله گفت:
سلام ویولتا .نوشته هات واقعا بهم حال میده خیلی عالی بود . عاشق صداقتتم .ولی یه چیزت آزارم میده . رفتارت با چشم آبی . وقتی میبینی روحت با روح آن مچ نیست چرا اذیت اش میکنی . متاسفانه این رفتار تو در اکثر خانمها مشاهده میشه . لذت بردم
نسوان گفت:
اذیت نمی کنم.. خودش میگه که مشکلی داره همین جوری با هم باشیم .. میخواد صبر کنه برای این رابطه.. من هم مخالفت نکردم. صبر می کنم. فعلا از لحاظ جنسی تعطیلم. بعد از لیون دلم نمی خواد دست کسی بهم بخوره.. احساس عجیبیه اما هست.
Javat Gideon Yasari گفت:
13سال زندگی بدون ارگاسم برای چی ؟! چرا ادامه پیدا کرد؟! چه چیزی نویسنده رو سیزده سال در اون جهنمی که ترسیم کرده نگه داشت؟! نمیخوای بگی که احیانا پتروس فداکار یا حسین فهمیده بودید.
اوه … حواسم نبود …گفته بودی با ما تفاهم و هیچ نقطه ی مشترکی نداری … وایس برگردم اونطرفی حرف بزنم .
اگر زن سنتی بود اگر عامی بود اگر بیسواد بود اگر متعلق به طبقه ی سنتی بود که میگن دختر با رخت سفید میره خونه ی شووور و با رخت سفید برمیگرده . یا اگر بچه دار بود …من میتونستم باور کنم که جبر بیرون از وجودش اونو وادار به تحمل و موندن کرده .
بله ….بله ما مجاز نیستیم به دخالت در زندگی شخصی نویسنده . اما اگر نویسنده در طی یک دوره ی دو ساله با نام ویولتا یک سریال مستند برامون ساخته باشه چی ؟! آیا مجاز نیستیم بگیم این نوشته ی شما با برخی دیگر از خاطرات شخصیتون تناقض داره .
ما مجاز به دخالت در زندگی شخصی نویسنده نیستیم اما اگر محور و متریال نوشته بر اساس زندگی شخصی نویسنده بود چی ؟ بازم مجاز نیستیم سوال و ابهام مطرح کنیم؟!
بر میگردم به سوال اول نوشته ، چه چیزی ویولتای دانا روشنفکر دکتر و خانم امروزی مارو وسوسه کرده بود که 13 سال در اون زندگی سرد سیاه و بی روح ماندگار بشه ؟!
پ.ن: سیمون هرش میگفت ….
….. بگذریم، چیز جالبی نگفته درباره مسیرپول ،مال مفت و زَدو بند و اینجورچیزا بود مصلحت نیست گفتنش 😉
خرزهره گفت:
صحبتهای شما با نوشته های نویسنده در تناقض نیست.
اصولا یکی از راههای درک زن و لمس روحش این است که یه کردیت کارت بدی دستش بره خرید
Javat Gideon Yasari گفت:
خیلی کَرتیم بِ مولا
آقا ما چند نوبت واسَتون کامنت نوشتیم اما وسط راه میخوره به پست لولو و هپولی هاهپول میشه دود میشه میره … میره:?: ….. ❗ ….. دروغ چرا …. نمیدونم کجا میره 🙄
بِ هر حال ارادت دارم 🙂
ح.الف گفت:
تن آدمی شریف است به جیب آدمیت دقیقا همین لباس زیباست نشان آدمیت ! ! !
نسوان گفت:
نه نه اتفاقا روی نکته ی بسیار قشنگی دست گذاشتی گلم… من خودم رو برای سیزده سال فروختم. برای اینکه اصغر به من پول و امنیتی می داد که همه ی عمرم ازش محروم بودم. من هم چاله چوله های روحی خودم رو داشتم.. از اعتراف بهش هم شرمگین نیستم. ادعای پیغمبری هم نکردم، با کسی هم خصومتی ندارم. حتا با شما! خودتم می دونی
Rahgozar گفت:
چند سال پیش رفته بودم ترکیه، یه رفیقی داریم خیلی دروغ میگفت ، هنوزم میگه.
همین جور که داشتیم تو خیابون» بای اغلو » قدم میزدیم تو یه بوتیک یه تیشرت دیدم خیلی جالب بود، خریدمش واس اون دستم که خیلی دروغ میگفت و هنوز هم میگه.
رو سینه تیشرت عکس پینو کیو بود، چند قدم اون ورتر پری مهربون پشت به پینو کیو دولا شده بود تا چیزی رو برداره و پینوکیو داشت تند و تند دروغ میگفت، و دماغش که بر اثر دروغ دراز شده بود دامن پری مهربون رو زده بود بالا و ……..
به قول سهراب کاش دل مردم مثل دونههای انار پیدا بود، مگه نه؟
نسوان گفت:
من الان نفهمیدم که الان منظورت به منه ، به اونه ، به کیه و خلاصه کدوم به کدومه… اما درکل آره !
باهات موافقم 😉
Javat Gideon Yasari گفت:
منم نفهمیدم چرا 13سال دوزخ و جهنم سرمارو تحمل کردی 😕
شین شین گفت:
ویول جان شما هر چی توضیح بدی آقایون رهگذر و جوات خودشونو زدن به خواب. حالا خودشون مردن دورشون یعنی خواهری فک و فامیل مونئی چیزی ندیدن که اینقدر حیرون موندن از اینکه شما چرا 13 سال ادامه دادین.
نسوان گفت:
بیا برای اینکه خوشحالیت تکمیل بشه این رو هم بخون.
Javat Gideon Yasari گفت:
قربان خصلت پهلوانی و شیطانی شما بچسبم الهی، نمیدونم چرا این نوشته باید بیشتر خوشحالم کنه! اتفاقا در اونجا کامنت خودم هست و به نوشته گیر ندادم . اعتراض نکردم .(فقط با «ویدا جون» یِ کوچولو اختلاط کردیم)) شماهرکار میخوای بکنی بکن ،با هرکی دلت میخواد {….بوق….} و {…بوووووق……} …..اما من همیشه برای قلم ویولتا احترام زیادی قائل بودم ، این قلم رو تحسین میکنم و این جدا از اختلاف عقیده و دیدگاهی هست که پاره ایی از زمان ها با محتوای نوشته دارم
. . . . .تو شیطانی ویولتای قدیس 😛
agost گفت:
sorry to write in english because I dont have persian fonts here,
Javat,
I really like your comments, you write w/o any fear and you write it good not rude
Javat Gideon Yasari گفت:
ریلی؟!
دود ‹مای فیِر آنلی آف گاد بیکاز فیر اف گاد ایز د چِف تریید آف دِ هیومن کراکتِر
تنک یو اند سُری فُر رایت این تیریپی بیکاز آی دنت انگلیش فونت این مای لُپ لُپ تاب
تنک یو سِر 😀
neda گفت:
نمی دونم ما زن های ایرانی، حتی اون هاییمون که ادعای روشن فکری و دگراندیشی داریم، توی این مسئله ی سکس اینقدر همیشه کوتاه می آییم و ازش می گذریم. یک دوستی دارم که ازدواج نکرده ولی دوست پسر داشته و داره و باهاشون هم سکس داشته وداره. تنها کسی رو که دور و برم دیدم مسئله ی سکس خیلی براش مهمه همین دوستمه. گاهی بهش حسودیو می شه. گاهی هم درکش نمی کنم.
شین شین گفت:
من فکر کنم سکس کلاً مقوله بسیار پیچیده ایه . و همه جا این مشکلات هست. البته چون خانمهای ایرانی کلاً بهشون یاد داده شده که زن باید خانمی کنه و کلاً سر همه چی کوتاه بیاد در این زمینه هم منطقاً حقی برای خودشون قائل نمیشن.
Alireza گفت:
نسوان گفتید که «الان می فهمم که چه مرگمه که باهاش خوش نیستم. با همه ی خوبی ها و محبت هاش.. روحم رو خراش میده. و جسمم رو هم.»
میگید که محبت میکنه خوبه و اینها. میشه بگید دقیقا مشکل چیه؟ این احساسات زنانه چیه؟ ارتباط روحی چیه؟
نسوان گفت:
یک پست مفصل باید در موردش بنویسم… چشم
odadgari گفت:
ای کاش وقتی متنهای به این خوبی که مینویسید، اصول نقطهگذاری و نگارش رو هم رعایت میکردید، تا متنتون هم از نظر مفهومی زیبا باشه، و هم از نظر ظاهری!
میتونید از این سایت استفاده کنید، و متنتون رو بهش بدید و یه متن تمیز تحویل بگیرید.
virasbaz.persianlanguage.ir
agost گفت:
لذت بردن از تن آدمی که روحش را دوست ندارم- لا اقل برای من- محال اس
fogholade gofti
tabassom گفت:
تجربه یعنی آزمون و خطا. تا وقتی تو این دنیا هستید تجربه کنید با فکر باز و تا آنجایی که میشه بدون صدمه به دیگری. خوبی رو فراموش نکنید! نه برای ثواب، پاداش، بهشت یا رضای خدا که برای خود خوبی! تا میتونید دلها رو شاد کنید و غمی از دلی بردارید. فقط اینا موندنیه.
ali گفت:
cheghadr khube vaghti adam tafakor va bardashte khodesho dar morede chizi ke be jense mokhalef marbut mishe az dahane unha mishnove rabeteye jensi yek poshtvaneye manavi dare zan va mard baraye erza shodan be ham ehtiyaj nadarand amma rabeteye do nafare un haro be yek vahdate rohani miresune nesvan khanum hamishe payande bashid/
آدم ناراحت گفت:
ویول جان
خوب شد که با اصغر در مورد بهتر شدن سکستون صحبتی نکردید،چون قضیه از اونیم که بود بدتر میشد.مثل این میمونه که مثلا تو از اینکه طرفت پیژامه بپوشه ناراحتی و بهش میگی شلوار جین بپوش ، اونم صرفاً بخاطر حرف تو میره شلوار جین میخره و میپوشه،بعد هروقت تو به شلوار جینش نگاه میکنی ناخوداگاه یاد پیژامش میفتی و عقت میگیره.
حالا تصور کن چقدر مسخره بود که اصغر بخواد تو سکس کاریو بکنه که خودت بهش یاد دادی !
سکس کردن یجورایی مثل آشپزی میمونه ، یه هوش و درک خاصی میخواد که نمیتونی به زور به خورد کسی بدی.
پانوشت :
دیدین بعضیا ذاتاً دست پختشون خوبه وفرقی نمیکنه چه کوفتی درست کنن؟
Parvaaz گفت:
@ آدم ناراحت
«حالا تصور کن چقدر مسخره بود که اصغر بخواد تو سکس کاریو بکنه که خودت بهش یاد دادی !»
مخالفم، اتفاقا آموزش به طرف مقابل همیشه توصیه شده و به هیچ وجه مسخره هم نیست. شاید باید بگم لازم هست و اصلا حتما باید وجود داشته باشه. اصلا یه چیزی که کیفیت سکس رو بالا میبره همین آموزش هست.
آدم ناراحت گفت:
پرواز
نمیتونم بگم باهات مخالفم، بهرحال این نظر شخصی منه که فکر میکنم آموزش بهتره از طرف شخص مقابل نباشه ، بهرحال شاید بشه از تعداد بیلاخهای سربالا و پائین و نظرات فهمید که کسی هم با من هم عقیدس یا نه
Parvaaz گفت:
برای آموزش سکس که رفراندوم برگزار نمیکنند عزیزم. گفتم که توصیه شده است توسط سکس شناسان که دو طرف باید به هم آموزش بدهند. دیگه شما مختاری با مراجعه به آرای عمومی به این نتیجه برسی یا نه؟
نسوان گفت:
آموزش تا حدی می تونه کمک کنه… یعنی اگه با یک نفر از صد تا 70 رو تفاهم داری اره می شه روی اون 30 تا کار کرد. اما وقتی از اساس از 100 به 10 هم نمیرسی چی رو میخوای اموزش بدی؟ سکس یک رفتار غریزیه که بر میگرده به خیلی چیزها توی روح ادم…یکی وسواسیه ، یکی زیادی خشنه.. یکی گیرنده است و نمی خواد هیچ کاری بکنه… دوست داره مثل مجسمه بخوابه و نوازش بشه…آدم چی بگه؟؟ من دیدم که وقتی هم میگی طرف تا دو دقیقه یادشه و بعد یادش میره … برای اینکه ذاتش اینه. شاید من اشتباه کنم اما من زیاد به این قضیه امیدی ندارم.
لی لی خنگه گفت:
پرواز
من با «آدم ناراحت «موافقم!
مثل این می مونه که با یه بیسواد ازدواج کنی و فکر کنی که خوب بعدا» می فرستمش مدرسه! خوب عزیزم تختخواب که کلاس نهضت سواد آموزی نیست! طرف بنده باید تو سکس کم کم کارشناس و ترجیحا» کارشناس ارشد باشه بعد خودم PhD مربوطه رو می ذارم زیر بغلش!
آدم ناراحت گفت:
لی لی جان
من يه دوست اينجا داشته باشم اونم تويي
می خوامت :دی
لی لی خنگه گفت:
@ آدم ناراحت
نگو داداش فردا با همیم یک کلمه «می خوامت» برامون حرف در میارن که فلانی با لی لی سایبر سکس داشته!
خواننده دوره شاه گفت:
@Rahgozar
گرامی عذر تقصیر اگرمیدانستم این دختر دریده و شهرنویی اینگونه برخورد میکند نامی از شما به زبان نمی آوردم . بنده رو عفو بفرمائید . بنده نیز مثل سیاوش جان پیشنهاد میکنم دور بدکاره جماعت را خط بکشیم آدمی لکاته و خطرناک است .
آقایان عزیز موافق باشند به بهداری اندرونی برویم جهت اطمینان واکسن هاری بزنیم . در بین راه کمی هم در باب فوت روشنفکر لهستانی و مرگ رهبر کره ی شمالی اختلاط میکنیم . راستی آنهایی هم که با لی لی آمیزش داشته اند سریعتر برای تست ایدز به بیمارستان مراجعه کنند .
آقایان استدعا میکنم بفرمائید اما جناب رهگذر معلوم است خوب سیبل را قلق گیری و منفجر کرده ائید حسابی به جلزولز افتاده است .
بفرمائید بفرمائید
Parvaaz گفت:
@ لی لی خنگه
منم که دارم همین رو میگم. گفتم آموزش، کیفیت سکس رو بالا میبره. بحثم راجع به بالا بردن کیفیت بود نه خلق کیفیت.
ناراحت وبلاگ ما میگه، اینا همش مسخره است. میگه سکس مثل آشپزی میمونه. کجای سکس مثل آشپزی هست آخه؟
آدم ناراحت گفت:
من گفتم سکس کردن یجورایی مثل آشپزی میمونه ، يعنی ازيه ابعادی
خواننده دوره شاه گفت:
لی لی جان بزنم به تخته اعتماد به نفس فوق العاده دارید. هرکی ندونه فکر میکنه شما هیلاری دافی.فرمایشات جناب rahgozar درباره جنابتان بی حکمت نبوده .
ماموازل باعث مسرت و امتنان خواهد بود بنده را به شاگردی و برای کار آموزی در رختخوابتان کاندید بفرمائید. عزیز بنشین کنارم زعشقت بیقرارم
لی لی خنگه گفت:
Parvaaz
در مورد شباهت سکس و آشپزی فکر می کنم منظورش مهارتهای ذاتیه مثلا» یکی کلاس آشپزی میره و هزار جور ادویه و مواد اولیه باکیفیت استفاده می کنه بازم غذاش معمولیه ولی یکی دیگه با کمترین امکانات غذای خوشمزه می پزه! هنر مدیریت ، هنر آشپزی ، و … همه می تونن آواز بخونن ولی یکی می شه «بانو دلکش» یا «شجریان» و …
لی لی خنگه گفت:
خواننده دوره شاه
من برای داشتن اعتماد به نفس بالا دلیل خوبی دارم!
در خصوص فرمایشات جناب رهگذر باید عرض کنم که ایشون خیلی به من لطف دارن که بنده رو در ردیف والده مکرمه و همشیره معززشون به حساب میارن، ولی اشنباها» قیاس مع الفارق می کنند چون من ازدوست پسرم پول نمی گیرم و تا زمانی که با کسی دوست هستم به همون شخص متعهد هستم!
شاگرد کودن مثل تو رو هم قبول نمی کنم!
ضمنا» فقط تو نیستی که از عشق من بی قراری!
خواننده دوره شاه گفت:
لی لی عزیز من و شما صحبت می کنیم چه ربطی به همشیره والده دیگران دارد . و اینکه نقدی نگیری به هرحال هرکی قیمتی داره غیر نقدی دوبل حساب کنی من با قیمت سوربون حساب میکنم . شکرکوبایی اجازه بده در تخت مهمانت باشم
بیام بشینم کنارت :*؟
Rahgozar گفت:
@ li li jendeh ua khengeh
چند روز پیش تو بالاترین یه خبری نوشته بود در مورد این که یه مفتی مصری گفته؛ صورت زنها مثل فرجشون هست.
نمیدونم چرا نا خود آگاه یاد تو افتادم، بی ریخت
تو یه فاحشه هستی، باور کن، به همون پاچه ورمالیدگی که فقط یه جنده میتونه داشته باش.
آفتاب آمد دلیل آفتاب، لحن حرف زدنت برای فهمیدن این که چه کارهای کفایت میکنه.
سیاوش گفت:
@ رهگذر
دوست عزیز من، من واقعاً تعجب میکنم از این که واکنشهای تو رو نسبت به لی لی خنگه میبینم.
نقل قول معروفی هست از جورج برنارد شاو نویسنده معروف انگلیسی که میگه از کشتی گرفتن با خوک پرهیز میکنم چون خیلی کثیف است در ضمن باعث خوشحالی خوک میشود.
تو هنوز داری با شخصی که هر کسی که بهرهای از هوش برده باشه میتونه بفهمه چی کارست بحث میکنی!؟………و این اجازه رو بهش میدی تا به والدین و همشیره ات توهین کنه!؟…………………
نمیتونم بگم از شما بعیده بلکه صحیح ترش اینه که بگم از شما پذیرفتنی نیست.
دوست دوست داشتنی من،به این بحث بیهوده ادامه نده، واقعاً نیازی نیست
شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای، به شخصه دوست دارم کامنتهای شما رو بخونم.
آدم ناراحت گفت:
@ رهگذر ، خواننده دوره شاه و سياوش
دوستان ، بايد عرض کنم که من هم مثل شما نه تنها به رکیکترین و ظریفترین فحشهای خواهر و مادر اشراف کامل دارم ،حتی قدم فراترگذاشته و چیزهایی هم خودم ابداع کردم که مغز همه شماعزيزان از شنيدنش سوت خواهد کشيد. لکن دوستان ،فاحشه لقب دادن و پیشنهاد رابطهٔ جنسی و به رخ کشیدن آلت تناسلیتون در این فضای مجازی نه تنها از ارزش و منزلت شما کم میکنه بلکه باعث میشه دیگران مثل همین لی لی خنگه ، دچار این توهم بشن که خدای نکرده ، خدای نکرده ،زبونم لال ، شما چیز دیگری در چنته ندارید.
با احترام به همهٔ شما دوستان خوب وبافرهنگ
آدم ناراحت
agost گفت:
sad person
I totaly disagree with you, what is the problem of teaching and learning, I think that is something we earn through the experiences, as Violeta said, souls should be matched, this is not a problem
ساقی ب گفت:
ویول جان
تو قشنگ داستان کوتاه مینویسی . بی مقدمه شروع میکنی ، الکی کشش نمیدی و نهایتا خوب تمومش میکنی درهمه مراحل هم ارتباط مفهومی و ساختاری داستان رو حفظ میکنی کلیشه ای هم نمی نویسی . از همه مهمتر اینکه به زور درس اخلاق و فلسفه به خورد خواننده نمی دی . تا حالا فکر کردی در همون استرالیا که هستی انگلیسی ینویسی و تو روزنامه ای جایی چاپ کنی؟
Javat Gideon Yasari گفت:
+++
اتفاقا منم رو این قسمت داستان زیبا بودنش تاکید دارم و همیشه گفتم قلم زیبایی داره ایشون. مطئنم میتونه داستان کوتاه نویسه موفقی باشهِ . این ایده انگلیسی نوشتن هم خیلی خوبه . هم دایره واژگانشون تقویت میشه و هم … استغفرالله … از ما تحت ما مردای بدبختِ فلک زده بیرررون میکشه 😆 😥
جناب ساقی بنده با کامنت شما متحول شدم 😎 از این به بعد فقط و فقط از زاویه ادبی به نوشته های ایشون نگاه میکنم و توان اصلیمو میزارم برای نوشته های داکتر لولیتای عزیز 😛
الانم باس دوتا لایک بندازم گوشه ی لپ نوشته ی ایشون
ساقی ب گفت:
جوات جان
چه تفاهمی ! تا حالا کامنتم کسی رو متحول نکرده بود ، ای الهی صدهزار بار شکر 🙂
یه سرخورده گفت:
خوب ویولتا جان نمیشه یه راه حلی هم بدی؟همه که امکانات طلاق گرفتن رو ندارن-من و شوهرم هم خیلی همدیگه رو دوست داریم-اولا خیلی هیجان تجربه این موضوع رو داشتم ولی الان واقعا سرخورده و سرد هستم-خیلی-خیلی
هی روزگار-چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Townswoman گفت:
دردم گرفت ! به نظرم هرزني شايسته اينه كه هرچند دير تجربه اش كنه اون اشكها رو
ح.الف گفت:
من اصولا اینو نمی فهمم میتونید منو به این خاطر شماتت کنید ولی خانم نویسنده شما مبنای استدلالیت همیشه لنگ میزنه
حال تایپ کردن و بسط مطلب ندارم ولی محوریت حرفم نگاه واقع بینانه به «حیوان ناطق» و غرایز اوست
اگر طبیعت و رفتار جنسی سایر پستانداران رو مبنا قرار بدیم آیا مرد باید زن رو حتما ارضا کنه؟
اگر دین و شریعت رو مبنا قرار بدیم چطور؟
اصلا به نظر شما برای تولید مثل موفق کدام طرف باید زودتر ارضاء بشه؟ فکر کنید «خدا هستید » و می خواهید طراحی کنید که نسل بشر پایدار بمونه!
از مرد می خواهی بر از طبیعت خودش بخاطرتو کوتاه بیاد. (چند همسری و انزال سریع برای تکثیر نسل خودش) اسمشم می تونی بذاری روشنفکری یا هر چیز دیگه ای …. ولی در هر حال این جنس نره که داره خودش رو ( به هر دلیلی) تغییر میده ! باور بفرمایید سوای دلایلش حقیقت نر بودن همینه
بله خانم چه خوشمان بیاید و نیاید سرشت تکامل جنس نر اینگونه بوده و شما نمیدانم بر مبنای کدام مکتب ، ایده ویا هر مسئله ی دیگر تمایل دارید که این تغییررفتار دلخواهتان در سکس را برای مرد وظیفه ی! ازلی ، ابدی بدانید و اگر چنانکه شما خواستید»نکرد» او را شایسته ی پیگرد و توهین و اگر «زورتان» می رسید اعدام !
با ور کنید مرد با ارضا نکردن زن جنایت نمی کند یه کم لیبرالیست باشید.
agost گفت:
such an awful analysis, if all of the men in the world think like this then it is the end of world!
ح.الف گفت:
بنده متاسفانم ولی عدم بیان هر مطلبی دلیل عدم وجود نیست. ایراد جامعه ی اندرونی و نویسنده این است که «توافقات خصوصی » مرد و زن را فلسفی می کنند و جنس زن را را با فلسفه چکار؟
نیچه:
مرد و زن هر دو خود را در مورد يكديگر فريب مي دهند، زيرا آنچه براي آنان گرامي و قابل احترام است، تنها آرمان هاي خودشان است. از همين روست كه مرد زن را آرام و مطيع مي خواهد، حال آنكه زن ‹‹ ذاتا ناآرام››و ‹‹وحشي›› است.
نسوان گفت:
با این توجیه شما می تونید حتی مدعی بشید که ما داریم در این وبلاگ درس آشپزی میدیم و اگر چیزی در این مورد ننوشتیم دلیل نمیشه که اینجا یک وبلاگ آشپزی نباشد×!
حالا ما زنیم و بقول شما و نیچه از فلسفه به دور… مطمئنید که شما با فلسفه و منطق آشنایی دارید؟
ح.الف گفت:
سفسطه نکن » بیان هر مطلبی» یعنی همین ندیدن واقعیاتی مانند رفتار طبیعی انسان در آمیزش و … که انسان های ناکامی مثل خود تو برای جامعه بجا گذاشته.
در مورد اظهار نظر در مورد من آزادی ولی چون شعر دوست داری : کار پاکان را قیاس از خود مگیر گر چه باشد در نبشتن شیر شیر
پاسخت را از نیچه می دهم:
به زعم او زن و مرد کنونی و روابط میان آنها نفرت انگیز است.تنها ازدواجی اصیل و ارزشمند است که در طلب زادن ابرمرد صورت گیرد و عشق بین زن و مرد بدون این آرمان (( بیش از هر چیز کشش دو حیوان است نسبت به هم )) (چنین گفت زرتشت ص99)
و
” مرد باید برای جنگ تربیت شود و زن برای تفریح مرگ جنگی، ما بقی همه حماقت است”-اراده معطوف به قدرت
بزرگان نيچه را منبع بعيدي براي ليبراليسم میدانند شما یک فیلسوف زن برایم نام ببر. البته فیلسوفی که خارج از نظریه ی فمنیسم نظر ارزنده ای داشته باشد.
نسوان گفت:
خودم!
ح.الف گفت:
مالیدی!
ساقی ب گفت:
@ح.الف
هانا آرنت . چون فقط یکی خواستی یکی نوشتم 🙂
ح.الف گفت:
ساقی برات جوابیه نوشتم! ضاهرا لینک داشته باید علیاحضرت تایید کنه
ساقی ب گفت:
@ح.الف
چه جوابیه ای؟؟ شما یه اسم خواستی، من هم یک اسم گفتم ، بیشتر هم نه !
نسوان گفت:
دیگه قرار نشد حرف توی دهان من بگذارید دوست من! هم نوشته های من اینجا هست و هم نوشته های شما. اگر انصاف ندارید لا اقل هوشمند باشید. من کجا گفتم مرد با ارضا نکردن من جنایت می کند و وظیفه ازلی دارد یا این حرفها؟
هر مردی می تواند اصلا ظرف دوازده ثانیه اسپرم هایش را بپاشد توی هوا. به من چه؟ من فقط با اجازه ی شما دلم نمی خواد با چنین مردی هم بستر بشم! ههمین و بس
در ضمن در حاشیه بگم که همه ی مردها اونجوری که شما فرمودید نیستند.
مردهایی که براشون رضایت طرف مقابل هم مهم است و از مرحله حیوانی که شما فرمودید خارج شدند و صرفا یک جانور نر نیستند می توانند جور دیگری باشند.
قیاس شما مرا یاد این شعر مولانا و داستان طوطی و بقال انداخت که دنیا را از دریچه چشم خودش می دید
:
گفت کز چه ای کل با کلان آمیختی؟
تو مگر از شیشه روغن ریختی
از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
ح.الف گفت:
نوشته ی من و نوشته های! شما موجود است ، پس منصف باش! سطر آخر اتهامی به تو وارد نکرده بلکه برایند کل نوشته های این وبلاگ به من «تنگ نظر » است!
اما با زنانی که «» از مرحله حیوانی که شما فرمودید»» خارج نشدند چه کنیم؟
تو خودت هم صفات بارز این چنینی داری و من را به سخره میگیری؟ مصداق برایت بیاورم؟ چند پست قبل:
«»زن هم دوست داره مرد قوی و مقتدر و عاقل باشه ، شجاع تر، قابل اعتماد تر، دانا تر یا حداقل قد بلند تر باشه نه مثل تو! تو که حتی قدت تا چونه ی من هم نمیرسه!»» یا بانویی در چند سطر بالاتر ذکر کرده که «مرد قوی و تنومند ی که من می خواستم نبود»
قوی تر- مقتدر تر-عاقل تر حواست هست؟ نوشته های خود تو است.از چه گریزانی نمی خواهی قبولی کنی که مرد دلخواهت علاوه بر «کمر سفتی» باید » قوی تر- مقتدر تر » باشد اینها حیوانی نیستند؟ مطالبت در مورد اندازه ی آلت چه؟ توجه داری که اینها همه توجیه روان شناختی تاریخی دارند
زن هم می خواهد نسلی که تکثیر می کند دارای صفات برتر حیوانی-تنومندی قد بلند آلت بزرگ و…- باشد خصوصا در ایام تخمک گذاری میل بیشتر ی به این صفات دارد همانگونه که مرد به قول خودت «سینه و باسن و لب بزرگ» می خواهد.
حال شما مرد «عاقل تر » را هم دیفاولت مرد مطلوب می بینید ولی با بقیه نوشته هایتان تناقض دارد.
نيچه مي گويد، برخلاف ‹‹انديشه هاي مدرن›› درباره ي زن و مرد، آموزش واقعي در مورد رابطه ي جنس ها را بايد در فرهنگ هاي شرقي يافت. نيچه در زنان ‹‹حماقت مردانه›› يي را مي بيند كه تنها مي تواند تباهي زن را در پي داشته باشد. هيچ گونه ‹‹قرارداد اجتماعي›› نمي تواند نابرابري زن و مرد و بي عدالتي لازم در رابطه ي آن ها را از ميان بر دارد به زعم او زن و مرد کنونی و روابط میان آنها نفرت انگیز است.تنها ازدواجی اصیل و ارزشمند است که در طلب زادن ابرمرد صورت گیرد و عشق بین زن و مرد بدون این آرمان(( بیش از هر چیز کشش دو حیوان است نسبت به هم))
همیشه دیوار حاشا بلند و بساط تهمت و انگ باز است ، برای جامعه ی شعر زده ی ایران که شما هم جزء آنید و با آن در پی اثبات هستید:
حرف انکار تو از بیم من است بیم آماج سخن گشتن باز
ورنه کی می شود اینگونه زلال ماه را دیدن و حاشا کرد
شما می توانی با هر کسی که دوست داری بخوابی و البته کاری هم از دست کسی بر نمی آید ولی یکمی بیشتر واقع بین باش.
نسوان گفت:
تعریف شما از مردانگی بیشتر تعریف نر ینگی است و بعد انسانی مردانگی را به عمد یا به سهو نادیده می گیرد. اینکه مردی هم «عضلانی» باشد و هم «عاقل» با هم تضادی ندارد.
شما می تونید تا صبح از نیچه در اینجا جمله های قصار بیاورید .من نیچه را دوست دارم اما همه ی حرفهایش وحی منزل نیست. در ضمن نیچه آدم تنها و بیمار و غمگینی بود. خودش تمام عمر با سردردهای شدید و بیماری دست به گربیان بود و از آن «مرد برتر» فاصله ی زیادی داشت.
ح.الف گفت:
باز هم :
حرف انکار تو از بیم من است بیم آماج سخن گشتن باز
ورنه کی می شود اینگونه زلال ماه را دیدن و حاشا کرد
اصالت سخن با انگ زدن به صاحب سخن از بین نمی رود ، چه من چه نیچه.تو که همواره انگ میزنی پنداشتم شاید با نقل از فردریش از انگ زدن به او حیا کنید. زهی زهی…
یک نظر گفت:
When Nietzsche Wept
ح.الف گفت:
یادم رفت چرا در بلاگ نوشتی: » برای اینکه سیب تحفه ی حوا به انسان است» ؟؟
فرق آدم و انسان مد نظرت چیست. آدمِ نر است آیا «انسان » هم همینطور؟
مشکوک گفت:
نسوان عزیز
ح الف راس میگه شما تو پست زنان هار مرد ایده ال زن رو عاقلتر و دانا تر گفتی . با پسوند تفضیلی تر
رضا گفت:
ح.الف عزیز اگر از طبیعت صحبت میکنید که هر دو جفت رو متناسب با هم طراحی کرده و زن چیزی نمیخواد که مرد براش ساخته نشده باشه … پس بعید میدونم طبیعت حرف شما رو تایید کنه …
از طرفی همون مادر طبیعت طبق نظر خود شما مرد رو موظف و مکلف به باردار کردن زن قرار داده و به همین سیاق نیاز های روانشناختی و خودشکوفایی مرد رو هم درتامین همین مهم گذاشته ….
مرد برای اینکه از خودش راضی باشه باید بتونه زنش رو ارضا کنه وگرنه میشه مثل بچه، بهونه گیر یا بد اخلاق و یا خشن یا سمج و هزار تا کوفت دیگه … از شما چه پنهون نمونه هاش رو اینجا تو همین کامنت دونی داریم …همین دوستایی که علیرغم بی اعتنایی دیگران مصرانه به دنبال ایجاد مزاحمت هستند و تذکر دادن بهشون موجب تشدید مزاحمتشون میشه این خودنمایی هاشون از نمونه های شایع ناتوانی جنسی مردان هست … شاید بهمین دلیله که مردان موقر و مودب جذابتر تلقی میشن چون حکایت از سلامت جنسیشون داره .
حالا شما میگید خانم این آقای Troll باید این بچه ننه ، عصبی ، زود انزال رو به عنوان یک پدیده طبیعی قلمداد کنه ؟ زمان بندی خودش رو با این تنظیم کنه ؟ یا مثل همه آدمای دیگه بهش بی اعتنایی کنه ؟
ح.الف گفت:
مرد به واقع تنوع طلب ، خشن و سلطه جو و … است. و واقعیت دارد مگر شما مرد نباشی که قبول نکنی . و این واقعیات که با نظرات هیچ کدام از اهالی زن و مردان لیسنده ی کامنت دانی جور نمیاید
رضا گفت:
این جمله از شماست که فرمودید:
«با ور کنید مرد با ارضا نکردن زن جنایت نمی کند یه کم لیبرالیست باشید.»
به نظر من شما در بهترین حالت سخنگوی مردان با ناتوانی جنسی هستید …
ح.الف گفت:
خیر از نظر بنده :
شیفتگی آن است که چشمان زنی را دوست بدارید ،بی آنکه رنگ آنرا بیاد آورید.
با نگاهی انسانی و آکنده از معرفت حقیقی.نه ارزشهای حیوانی دونی مانند سایز پستان یا اندازه آلت ، فراخی کفل یا میزان قد و دور بازو.
حقیقت این است که برای ناتوانایی جنسی آقایان درمانهای زیادی وجود دارد ، اما به نظر من برای درد لیسندگی هم نوعان خودم -از جمله شما- خیر درمانی وجود ندارد.
رضا گفت:
من البته اینو به حساب تعریف از خودم میذارم و ممنونم
حقیقت هم همینه، اون چیز که عظلات مرد رو پیچیده میکنه خشونت و تستسترون نیست، بلکه دفاع از تصویر لطیفییه از زنانگی زندگی که مادر در پسر ایجاد کرده و اشتیاقی که پسر داره به همسرش و محافظت از اون . فقط و فقط مردی که میتونه براحتی ببوسه ، تمجید کنه و به قول شما بلیسه ، مردیه که برای محافظت از این لطافت بی هیچ تردیدی دست به شمشیر میبره…. این اصلان اسمش خشونت نیست و البته این جزو خصوصیات مرد سالم تلقی میشه .
به نظر شما چند نفر در جامه فعلی ایران حاضرند برای خانواده و کشور بجنگند؟ در حالیکه همگی خشن هم هستند ؟ و صبح تا شب تو سر زنا میزنن ؟ و هیچ کدوم هم البته نه میلیسند و نه میبوسن؟
زن ایرانی گفت:
کاشکی شما هم یک کمی لیس زدن یاد می گرفتی!!!!!!!!!!!!!اون وقتش بجای اینکه خشن و سلطه جویی برات بشه دیفالت یک کم عشق و ارامش به دست می اوردی و حالت انقدر بد نبود؟؟ ! این مردی که شما تصویر کردی تنها جایی که دستش به زن میرسه برای اسپرم افشانی و بقای نسل گوریلیش توی کهریزکه
ح.الف گفت:
بلدم بانو اما از نظرم فریب شماست و ناپسند. (جواب بالا که به رضا دادم)
شما متوجه عرض بنده نشدید ، شما هنوز واقعیات مرد را ندیده اید ولی از ما انتظار شناخت متقابل و تمام و کمال زن را دارید .نگفتم که نابینا هستید ولی اینهایی که گفتم گوشه هاییند که شما نمی بینید که مرد نیازهای خودش را دارد.مثل شما!
در کهریزک ، در اوین ، در خمینی شهر ، در بجنورد و….رسانه ای شده الباقی اش را نمی دانم.
Javat Gideon Yasari گفت:
«ح.الف» گرامی ، من نوشته رو کامل خوندم از اولین کامنت شما تا آخرین کامنت که پاسخ به «زن ایرانی» بود. اونچه که مشخص بود آی دی «رضا» و «زن ایرانی» به دلیل تفاوت زاویه ایی که با نگاه شما داشتند عصبانی شده و زبان به لیچار افترا و انگ زنی باز کردند . شما ظاهرا تازه تشریف آوردید و رویه های اینارو نمیدونید چیه همشون ……… جون داد حس تایپ نیست فقط میخواستم بهتون خسته نباشید بگم
اما خیلی امیدی به سوراخ کردن سنگ نداشته باشید میخ و سنگ میانه خوبی ندارند 😉
اینا همیشه در کلام که کم بیارن به جای برخورد لیبرال به طرف مقابل میگن مریض روانی عقده ایی و از این جور لطفو محبت ها ….. 🙂
به هر حال به عنوان یکی از مردان منفور در این وبلاگ صبر و مدارای شمارو تحسین میکنم.
ح.الف گفت:
آقا جوات خیلی سالاری،
بله بنده تازه اینجا رو پیدا کردم از 4 ال 5 پست قبل «این حسین کیست» پست هایی که متن سخیف و نا مانوسی نداشته تک و توک کامنت نوشتم.
برای من بیشتر این محیط به اصطلاح تضارب آرا جالبه تا نوشته های وبلاگ صاحب وبلاگ هم جذابیتی برای بحث نداره چرا که اصلاً معلوم نیست چرا با هر چیزی که تلرانس یک هزارم با افکارش داره مخالفه ؟! دائم فرار به جلو و به درو دیوار میزنه و نوشته های قبلی خودشو نفی می کنه . اما انصافا بررسی کامنت ها برای آشنایی و مطالعه ی افکار قشر مخاطب وبلاگ حرف ندارن.
شاید هم ایراد از میخ ماست که سوراخ نمی کنه دادا !
خلاصه از لطفت ممنون .
EhSAN گفت:
به چقدر با کلاس و آقا شده میبینم که بالاخره تصمیم گرفتی
که منطقی و لیبرال باشی .دمت گرم … میخ ما کار ساز بوده
جناب ج.الف ..نرینگی شما هم در کلام و نوشته های قبلیتان
به وضوح قابل مشاهده بود 😀 البته اذعان دارم که قصد مزاح داشتید
..به سلامتی همه روشنفکران و نررران و ضعیفگان..
ح.الف گفت:
در فلسفه ی خلقت انسان آمده است که …و در جسم انسان روح دمیده شد….اما انگاری مال بعضیا رو گوزیدن
😀
EhSAN گفت:
چه خر مست شد ..نگفتم که تا این حد و در اینجا..
بینش و معرفت و رنگ چشمها و..رو ولش کن
از جواتی که ازت تعریف کرد حداقل خجالت بکش …
بانوی ایرانی بنده واقعا شرمنده ام
اشتباه کردم از مزاح ایشان گفتم
ادامه بدم لابد باز هم شرت مبارک را پایین میکشی :).
..من واقعا معذرت میخوام
دوستان .. به سلامتی همه انسانها و حیوانات نر دومی را سبکتر می اندازیم .
ح.الف گفت:
test
FUK گفت:
با اینکه توی این پست هم افراد لایق سفت کرده شدن کم نبودن ولی قصد داشتم توی این پست فقط خواننده باشم.نذاشتی ح.الف عزیز.نذاشتی برادر من.
بیا یه دست سفت بکنمت
حیف که نسوان گفته اینجا از کلمات مستهجن استفاده نکنم وگرنه اون مغز متعفنت رو به انواع آلات تناسلی نرینه مزین می کردم.برو یه دور نوشته های خودتو بخون.خداییش آدم اینقدر نفهم می شه؟مردک تو که شعور نداری گه می خوری میری اینقدر مطالعه می کنی که مخت به زارت و زورت بیفته.تو خودت توی اون کله ت مغز نداری که این همه نقل قول می کنی از این و اون؟برو یه فکری برای خودت بکن.تو هیچی از خودت نداری الاغ.هی نردبون گذاشتی از نیچه و دیگران بالا میری تازه ادعاتم کون خرو پاره کرده.
ح.الف گفت:
عجب ! دمت گرمه بابا مارو باش خیال کردیم سی خودت آدمی! آخه این چه استدلالیه؟ تو با این برهان قاطعت منو کردی !! من تو بیشتر از 10 تا کامنت 4 جمله نقل قول کردم ، آیه قران که نیاوردم ! قبول نکن ، بقیه حرفامو چی؟ ندیدی؟ یه با دیگه برو بشمر. اگه با حرفام مخالفی مستدل بگو!
موندم چی بگم؟ا جوات راس میگفت فایده نداره ، خریت نه تنها علف خوردن است. والا…
FUK گفت:
با خوک کشتی نمی گیرم چون…
تو که زیاد مطالعه کردی حتما دلیلشو می دونی دیگه 🙂
ح.الف گفت:
چون یه وقت دیدی خوک «یه دست سفت کردت»! 😀
FUK گفت:
اینم ممکنه.ولی دلیلش این نیست.من ظرفیت دادن هم دارم.مثل تو تمام افتخارم به نر بودن و قدرت نرینگیم نیست 🙂
ح.الف گفت:
اِِِه پس تو هم آره؟آخه دودول طلا کی افتخار کرده؟ دعوتت میکنم یه بار دیگه با دقت بخونی! من لنگم هواس ولی اگه انصاف داشتی خودت میای » یه دست سفت میدی»
تاتا گفت:
من سکس بدی در ازدواج قبلیم داشتم خودم کشتم مشاوره های مختلف کتاب اینترنت و زیر و می کردم به خود طرف هم می گفتم و دنبال دکترو … آخر سر هم نفهمیدم مشکل چی بود خدا رو صد هزار مرتبه شکر طلاق گرفتم و خلاص الانم چون خیلی صدمه دیدم تصور سکس ؛مردا من به وحشت می اندازه
ح.الف گفت:
يكي از خطرهاي بزرگ جنبش زنان اين است كه با كوشش براي روشن كردن زنان نسبت به زنانگي خود به آنان ياد مي دهد كه ترس از مردان را از ياد ببرند. او مي گويد، با اين كار، زن از زنانه ترين غرايز خود دور مي شود. نیچه-فراسوي نيك و بد
خواننده دوره شاه گفت:
دورود بانو
{ مثل کلیدی که توی یک قفل نمی چرخه..حالا ممکنه اون کلید کلید در گنج باشه ولی در انباری رو باز نکنه…}
یاد این جمله افتادم بر زمین لجاجت پافشاری نکنید. گذشته ها را فراموش کن و باقی را با غم گذشته نابود نکن ویولتا جان
GilaSsss گفت:
ویول نمیخوام مچ بگیرم والا!!
اما پس مگه اولین مردی که بوسیدیش اون راننده حرفه اییه نبود؟؟؟ :دی
نسوان گفت:
ها! ماشالله به این حافظه…شما ها خداییش از خودم بهتر می دونین من چه شر و ورهایی اینجا نوشتم..خوب می دونی… اره.. چرا… اما اون فقط یک بار بود یک بار که حساب نمیشه..
ها چی می گفتم؟ دروغگو کم حافظه س!
مودولاریسم گفت:
ماشالا به اعتمادنفس و خودمتچکری شما دوروغتونو یادآوری میکنن شما با آرامش میگید دروغ گفتم و جالب بلیسای اطرافتون ککشون نمیگزه
prince گفت:
تا چشات در بیاد…
تا تخمات زیر ت نیمرو بشه!
سوری گفت:
نسوان عزیز آیا باید نوشته های شما حتما برگرفته از زندگی واقعی تان باشد یا می تواند حتی همه اش هم ساخته ذهنتان باشد من دچار تعارض شدم گاهی که دوستان وبلاگ خوان گیر می دهن به این مچ گرفتن من تازه به خودم می گم ای مگه این نوشته ها باید حتما داستان واقعی زندگی اونا باشه
به نظر من مهمتر از همه چیز اینه که من خواننده چقدر خودم را تو نوشته های شما پیدا می کنم حالا اینکه زندگی شما چگونه گذشته و آیا این اتفاق واقعا افتاده یا نه برایم خیلی اهمیتش کمتره یعنی گاهی فکر می کنم به من مربوط نیست
نسوان گفت:
سوری جان نوشته ها نه صرفا تخیلی است نه کاملا زندگی ما به شکل مستند وار حکایت شده.. چیزی است این میان که البته از تجربیاتمان دور هم نیست. دروغ در اینجا مفهومی پیدا نمی کنه چون ما در برابر دادگاه صالح در مورد اینکه اولین بار اصغر رو بوسیدیم یا اکبر رو شهادت نمیدیم. داریم یک چیزی رو توی وبلاگ مون روایت می کنیم برای رسیدن به یک هدف دیگه..
اما خوب دوستان گاهی بیش از حد لطف دارند. عده ای هم اینجا کلا با فحش دادن به ما آرامش روحی پیدا می کنند
زیاد جدی نگیرید
ناشناس گفت:
ببین سرکار خانم محترمه شما باز دارید مثل اون نطق بی سر و ته روزای درگیری خیابونی پارسال که رفته بودید بالای منبر مثل ملانصرالدین استرتژی در میکردید باز دارید کُس میگید؟همونی که نوشته بودید بشینید تو خونه ما ها کاره ای نیستیم همین وضع خوبه ……ببینید خانم کله پوک ملت ما به حق حقوق خودشون اگاه هستن منتها کسی نیست حقشو مثل بچه ادم بذاره کف دستش از سر شرافت و انسانیت… پس اینقدر زر نزن که به اونجای ما فشار نیاد… مثلا الان حق تو اینه که یکی بت بگه کُس نگو و بجای بنده اظهار فضله نکن…زنیکه عنو ببینا…یعنی ماها همه گاویم فقط خودشو میدونه حق چیه؟ ماها اگر نمیدونستیم حق چیه نمی رفتیم خیابون کتکشو بخوریم بیاییم… حق برای شما البته همون چار قرون پولیه که بدن بذاری جیبت..عافیت طلب ضد تاریخ…
boz boz ghandi گفت:
گاو نبودی که ما ما نمیکردی….
سوری گفت:
ناشناس گرامی
بعید می دونم این یه لفظ قلم ادمی باشه که رفته تو خیابون برای گرفتن حقش کتک خورده باشه بیشتر به کسایی می یایی که مردمو کتک زدی صداتو من اونجا شنیدم
prince گفت:
بر پدر مادر کسی که در این مکان اشغال بریزد !
سوری گفت:
توصیه به نسوان
با طناب این پرنس توی چاه نرین !!
محبوبیتش را از دست داده با این پارازیت هاش …….ها ها ها
prince گفت:
جیش!
به اون محبوبیت!
ادم باید خودش باشه و زندگی خودش رو زندگی، کنه.
prince گفت:
جیش!
به اون محبوبیت!
ادم باید خودش باشه و زندگی خودش رو زندگی، کنه.
یو هاهاهاهاااااااا !!!
.
boz boz ghandi گفت:
گاو نبودی که ما ما نمیکردی.
رضا گفت:
یه کم بی مقدمه اس ولی نگاه به روابط جنسی کامل نمیشه اگر به پورنوگرافی اشاره نکنیم و تاثیری که در شکل دادن به ذهن مرد میذاره ….. به نظرم این روزها رد پای پورنوگرافی رو در خیلی جاها به وضوح میشه دید از انقلابات مردمی تا روابط خانواده و زوجین … خانم ها هم یه چیزایی از این پدیده بدونن بد نیست چون رابط مستقیم داره با همه چیزشون …
سوری گفت:
من همیشه فکر می کردم یکی از دلایل سرد مزاجی خانمها اینه که برای داشتن یه رابطه جنسی خوب، خیلی شرط وشروط می ذارن مثل اینکه باید روحم را درک کند و این چیزها و باز فکر می کردم که خود این تفکر ، سکس را شرطی میکنه نمی ذاره آدم ریلکس و راحت خودشو تو یه سکس رها کنه حداقل می تونم بگم که خودم از این که سکس را با خیلی مسائل روحی و روانی و فرهنگی و وومرتبط می کنم آسیب دیدم
به نظرم مهارت های جنسی و هارمونی داشتن جسمی در سیکل رابطه جنسی مهمتر از این هستن که چقدر روح فرد تسخیر شده است
سیامک گفت:
بله کاملا صحیح است. ما اگر هر چه شرط و شروطمان را بیشتر کنیم از ارضا دورتر می شویم
prince گفت:
چه جالب.دوباره تداعی شد؛
(کار ما هست شناسایی راز گل سرخ؟!
کار ما شاید همین نیست که در افسون گل سرخ، شناور باشیم؟!)
Agnostic گفت:
بعضی از مردها میتونن دوستای خوبی باشن مثل همون که»سرتو روی شونه اش فشار داد و گفت: گریه کن.» اما هر دوست خوبی لزوما همسر خوبی نمیشه !!
بعضیا دوستای خوبین ولی با اونا به جایی نمیرسی فقط با اونا بهت خوش میگذره مثل قطار شهر بازی با اون خوش میگذرونی اما همش دور خودت چرخیدی و به جایی نرسیدی.
prince گفت:
«…با اون خوش میگذرونی اما همش دور خودت چرخیدی و به جایی نرسیدی…»
باید به کجا برسیم؟ اصلا ایا مقصد، هدف ماست؟
هدف از مسافرت کردن، رسیدن به مقصده یا در راه بودن؟
اصلا، کار ما هست شناسایی راز گل سرخ؟!
کار ما شاید همین نیست که در افسون گل سرخ، شناور باشیم؟!
بیخیال!
Agnostic گفت:
باید به کجا برسیم؟
«به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم…»
ولی آری کار ما نهایت افسون و محوشدن در لابیرنت و هزارتوی گل سرخ است و لحظه ایی بعد نقطه ایی روی بوم زندگی نقطه ایی که سخت است باور کنی روزی بوده یا نبوده.
اگر نقطه ایی شدی اگر از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي،
به شكوفهها، به باران،
برسان سلام ما را
prince گفت:
وقتی نیست که دیگر کامنتها رو بخونمئ
شاید هم دیگر ارزش وقت گذاشتن رو نداشته باشند.
این مردم، من جمله خودم، بارها به نحو مایوس کننده ای بازی کردند بازی خوردند؛یا حداقل، خودستایی من دراین حد هست که چنین بگویم و انرا به رخ دیگران بکشم،
بگذریم…
ویولتا، تو بارها، فراتر از پیشبینی من رفتار کردی.
اونچه که تو با رفتارت از انسان بودن، متجلی کردی، بارها فراتر از انتظار و درخور تحسین بوده.
گو اینکه بارها ازین بارها، به رویت نیاوردم.
ویولتا!، عالی نوشتی…
prince گفت:
تو چرا اینقدر مختصات فلان فلانکس برات مهمه؟
برو زندگیت رو بکن.
دنیایی فراتر از فلان ویولتا هم وجود داره…
prince گفت:
جان؟!
ح.الف' گفت:
@ ساقی ب ، نمیدونم فیلتر شدم یا… به هر حال اون بالا ریپلی نشد اینجا مینویسم.
ساقی عزیز
مراد اینجا کَلِ فلسفه انداختن نیست ولی چند با قبلاً عرض کردم دوباره میگم. بقول بهنود تاریخ خیلی قبل تر از بوجود آمدن متور جستجوی گوگل وجود داشته.حال ،
آرنت نه تنها هیچ گاه فمنیسم را رد نکرد و یا فمنیست بودن خود را حتی در مواردی بر نوشته های رادیکال دوبوار نیز نقد های مثبتی نوشته که در ریفرنس ها می توانید به تفصیل بخوانید .
بگذریم که از نظر بزرگی مثل دکتر جهانبگلو جامعه ی بشری فقط دو فیلسوف زن (دوبوار و آرنت) بخود دیده است ، چون بحث را به درازا می برد.
البته پرواضح است که اصولاً این قسم مباحث را در ویکی پدیا نوشته نشده!! .:D
References:
Books: Honig, Bonnie, ed. 1995. Feminist Interpretations of Hannah Arendt (The Pennsylvania State University Press)
Articles : Feminism & Hannah Arendt by Virginia Held & reply by Alfred Kazin, Woman in Dark Times from the June 24, 1982 issue
ساقی ب گفت:
می دونی ح..الف جان ،
فمنیستها برای تبیین افکارشون ، بر نصف بیشتر فلاسفه دنیا حاشیه نوشته اند . شما ازنیچه بگیر تا فوکو و هایدگر و هابرماس و…. هر کدوم اینها رو خواستی من کتاب یا مقاله اش رو معرفی میکنم.
برای محکم کردن پاسخ ،اگر من الان به کتاب : Feminist Interpretations of Friedrich Nietzsche اشاره کنم یعنی نیچه فمینیست بوده؟
عمده افکار و تئوری های هانا آرنت حول محور لیبرالیسم و ضدیت با توتالیتاریانیسم میچرخه .اینکه شما در بین افکار آرنت به نظریه های محدود فمینیستی اون میپردازی ، من دقیقا اسمش رو میگزارم جرجیس تو پیغمبرها و به این میگن » کل انداختن فلسفی » . شما کافیه کتابهای آرنت رو ملاحظه کنید – لیستش در ویکی پدیا هست 🙂 – هیچ کتابی درباره فمینیسم به قلم این نویسنده وجود نداره .
در خصوص نیچه هم بیشتر مطالعه بفرمایید . همونطور که نسوان گفت نیچه از نظر فردی آدم احساساتی، ناکام عشقی و از نظر جسمی هم تمام عمر بیمار بوده .
برای شناخت بیشتر هانا آرنت کتاب ، لیبرالیسم و محافظه کاری به قلم دکتر بشیریه پیشنهاد میشود.
ساقی ب گفت:
می دونی ح..الف جان ،
فمنیستها برای تبیین افکارشون ، بر نصف بیشتر فلاسفه دنیا حاشیه نوشته اند . شما ازنیچه بگیر تا فوکو و هایدگر و هابرماس و…. هر کدوم اینها رو خواستی من کتاب یا مقاله اش رو معرفی میکنم.
برای محکم کردن پاسخ ،اگر من الان به کتاب : Feminist Interpretations of Friedrich Nietzsche اشاره کنم یعنی نیچه فمینیست بوده؟
عمده افکار و تئوری های هانا آرنت حول محور لیبرالیسم و ضدیت با توتالیتاریانیسم میچرخه .اینکه شما در بین افکار آرنت به نظریه های محدود فمینیستی اون میپردازی ، من دقیقا اسمش رو میگزارم جرجیس تو پیغمبرها و به این میگن » کل انداختن فلسفی » . شما کافیه کتابهای آرنت رو ملاحظه کنید – لیستش در ویکی پدیا هست 🙂 – هیچ کتابی کلی و مهمی درباره فمینیسم به قلم این نویسنده وجود نداره .
در خصوص نیچه هم بیشتر مطالعه بفرمایید . همونطور که نسوان گفت نیچه از نظر فردی آدم احساساتی، ناکام عشقی و از نظر جسمی هم تمام عمر بیمار بوده .
برای شناخت بیشتر هانا آرنت کتاب ، لیبرالیسم و محافظه کاری به قلم دکتر بشیریه پیشنهاد میشود.
ساقی ب گفت:
میدونی ح..الف جان ،
فمنیستها برای تبیین افکارشون ، بر نصف بیشتر فلاسفه دنیا حاشیه نوشته اند . شما ازنیچه بگیر تا فوکو و هایدگر و هابرماس و…. هر کدوم اینها رو خواستی من کتاب یا مقاله اش رو معرفی میکنم.
برای محکم کردن پاسخ ،اگر من الان به کتاب :تفسیر فمینیستی نیچه اثر الیور کلی ( من مشخصات کتاب روکه به انگلیسی مینویسم میره اسپم، اسمش همون کتاب اول شماست فقط جای هانا آرنت نیچه است) اشاره کنم یعنی نیچه فمینیست بوده؟
عمده افکار و تئوری های هانا آرنت حول محور لیبرالیسم و ضدیت با توتالیتاریانیسم میچرخه .اینکه شما در بین افکار آرنت به نظریه های محدود فمینیستی اون و تفاسیری که فمنیستها از افکار آرنت کردند میپردازی مثل پیغمبری جرجیس تو پیغمبرهاست !و به این میگن ” کل انداختن فلسفی ” . شما کافیه کتابهای آرنت رو ملاحظه کنید – لیستش در ویکی پدیا هست 🙂 – هیچ کتابی درباره فمینیسم به قلم این نویسنده وجود نداره .
در خصوص نیچه هم بیشتر مطالعه بفرمایید . همونطور که نسوان گفت نیچه از نظر فردی آدم احساساتی، ناکام عشقی و از نظر جسمی هم تمام عمر بیمار بوده .
برای شناخت بیشتر هانا آرنت کتاب ، لیبرالیسم و محافظه کاری به قلم دکتر بشیریه پیشنهاد میشود
ح.الف گفت:
هموند عزیز ، ساقی سادخین ، راجع به تفکرات آرنت جای صحبت بسیاره ، بحث من سر اظهار نظرات او بود. و او به محافظه کاری معروفه و این رفرنش نمیخواد . و باید توجه کرد که در قرن بیستم زندگی میکرده -هر چند به عنوان دررو می تونیم بگیم مثل بیشتر زنان نخبه با توجه به سبیل آرنت تستسترون خونش زیاد بوده :دی-
ولی بدبختی این خاصیت نا میمون انگ زدن به مردمه چه اینکه ما از دو سطر کامنت همدیگه رو فلان و فلان تفسیر می کنیم تا صاحب نظران رو .
عزیز دلم اینکه نیچه بیمار بوده ، یا مارکس بیشتر عمرش تو لندن زندگی کرده ، استفن هاوکینگ فلج و دوتا انگشتش کار میکنه ، کافکا شونصد تا دوس دختر داشته و … اینا سلبریتی هستن و
خدشه ای به نظرات یا شخصیتشون وارد نمیکنه البته بجز تو ایران.
ساقی ب گفت:
من هموند و سادخین رو نفهمیدم یعنی چی .ممکنه یه جور فحش باشه؟
من کی گفتم آرنت به محافظه کاری معروفه؟؟؟؟ درباره تفکرات همه جای صحبت بسیاره ! این حرف که رد گم کنی هست !ببین نشدااا! دبه نکن داداش، گفتی یه اسم بیار ما آوردیم ، حالا رفتی سراغ سبیل آرنت؟ ناسلامتی این بدبخت سالها عاشق استادش هایدگر بوده و…. ، ببین من حال ندارم اینجا وارد بحث متن و زمینه (تکست و کانتکست ) و چه میدونم غرض مولف و شرایط محیط و این چرندیات بشم . اتفاقا خیلی مهمه که نیچه یا هر آدم دیگه ای چرا به بعضی مسایل میپردازن. نیچه کلا در زندگی شخصی اش آدم مفلوکی بوده . زمانه کتاب اراده معطوف به قدرتش با تفاسیر این چنینی هم به سر رسیده . تو ایران خیلی نیچه نیچه میکنند تا ازاین طریق ، قبای «آقا» به تنش اندازه بشه ! والا الان بیشتر به تبارشناسی نیچه کد میدن .
ح.الف گفت:
نه یه جور تمجیده ، به کردی : ساقی سادخین = ساقی راستگویان ، آهنگ فلکلور معروفی است .هموند هم واژه فارسیه .
شما ، شاید مغرضانه ، در تفکیک مقتضیات زمان از اصالت کلام اشتباه میکنی ، حاشیه اس ، مجادله س
چی بگم والا!!! دستت درد نکنه که اسم آوردی. اون لغت چرندیات هم تو ذوق میزنه.
ساقی ب گفت:
مخلصیم !
«چرند» هم به خاطر این گفتم ، چون خیلی حوصله و حواس میخواد من ندارم .:)
ح.الف' گفت:
تست
نسوان گفت:
ببخشید میشه بفرمایید چی رو دارین تست می کنید وسط وبلاگ ما؟ شما حالتون خوبه؟
کامنت شما چون لینک داشت وارد اسپم شده بود.سمت چپ گوشه ی بلاگ در موردش نوشتیم. اگر دوست دارید اینجا بمونید بد نیست بخونید.
اگر هم که نوشته های ما به نظرتان بی ارزش میاید که مصدع اوقات شریف نمی شویم.
. گفت:
عبدالرضا خوشنویس٬ دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان فارس اعلام کرد این ستاد به منظور مقابله نرم با «سایتهای آلوده» قصد دارد «جنبش کامنتگذاری پاک» راهاندازی کند.
آقای خوشنویس روز دوشنبه (۲۸ آذر) به خبرگزاری ایسنا گفته که این طرح در مرحله «شناسایی» قرار دارد و پس از جذب نیرو٬ فعالیتها در خصوص «نظارت و پایش» اطلاعات سایتها آغاز میشود.
به گفته وی «برای اجرای این طرح ۱۰۰ نفر در شیراز و ۹۰۰ نفر در شهرستانهای دیگر استان به کار گرفته میشوند و با برنامهریزی انجام شده تا پایان سال ۳۰۰ هزار پست کامنت خواهیم داشت.»
این مقام امر به معروف و نهی از منکر افزوده است: «اگر در مقابل یک وبلاگ غیراخلاقی چند بار کامنت ایجاد شود، خواهناخواه تاثیر آن به مراتب کمرنگ میشود.»
خوشنویس اظهار کرده است: «ایجاد شبهات دینی، ترویج عرفانهای وارداتی و منسوخ، سایتهای سیاسی آلوده که دستاوردهای انقلاب را زیر سئوال میبرد، از آلودگیهای فضای مجازی است.»
نیما گفت:
میان فحشت میدن هیچی نمی گی . بدبخت یه تست نوشت این وسط چرا آمپر چسبوندی؟ :))
نسوان گفت:
آخه دفعه پیش یک سری از دوستان اومدن یک کد اچ تی ام ال «تست» کنن کل قالب بلاگ رفت هوا! وگرنه من که تا فحش نخورم اصلا حالم جا نمیاد نیما جون
ح.الف گفت:
ببخشید همشیره ! حالا مگه چی شده؟چرا میزنی ؟ لینک داشت؟ نداشت به جان مولا!
گفتم شاید باز کاسه ت پر شده فیلترم کردی برای این تست کردم حالا هم زود زود کامنت منو اوکی کن ! بدو :دی
کاپیتان بابک گفت:
ویول. فکر می کنی اگر با اصغر به اوج می رسیدی، باهاش میموندی؟
اگر اشکال فیزیکی ( reproductive) وجود نداشته، من فکر می کنم ویولتا با اصغر صادق نبوده. 13 سال زندگی! مای. گودنِس! چرا ویولتا باردار نشد؟ چون از اول نمی خواست زندگی زناشویی را. خودشو گول زده بود. روح ویولتا پابند شدنی نیست. اگر هم بشود، اصغر آقا حریفش نیست. اصغر آقای داستان بچۀ خوبی بود بخدا، فقط دپارتمنت سانفرانسیسکوش کمی ضعیف بوده طفلک. و این ما را به آن پردۀ حلقوی می کشاند
ویولتا بمن گفته که مرد ها را نمی شناسم (چون با هیچ مردی نبوده ام) و این توی گوشم مونده، زنگ می زنه. من بعنوان فقط یک مرد ایرانی اعتراف میکنم که هم خدا را میخوام هم خرما را. وقتی بیست و چند سال پیش به قول اصفونی ها زنِ ایرانی 25 ساله برداشتم، دوست داشتم دست نخورده باشه. ولی خودم قبل از او چند تا دوست دختر و یک زن آمریکایی داشتم. نه همزمان!
امروز که ریشم سفید شده، میگم پردۀ بکارت مسخره س. خودخواهی احمقانه از جانب مرد و زن هر دو. نه اِکس نزدم، متوجه هستم که خیلی از چیزهایی که میگم، در کشور ما عملکرد نداره. چون ما هنوز به امام رضا و خمینی دجال نذر می کنیم یا می بندیم، چه میدونم، سفرۀ عقد میذاریم که خیلی قشنگه و یکی از آیتم هاش یک کتاب عربی است، که خیلی زشته. یعنی ما می نیمم دو سه میلیون مایل با آدم شدن فاصله داریم. بنابراین اینها را برای آینده می نویسم که ایشالا آدم و آگاه خواهیم شد در جایی که نامش هم ایران باشد نه این مستراح که آخوندا ساختن
اگر زن و مرد قبل از ازدواج سکس نداشته باشن، از کجا معلوم میشه که می تونن همدیگه را ارضا کنن؟ در زندگی مشترک همانقدر که برای زن این مسئله حیاتی است، برای مرد هم هست. یک تابوی به ایییییییییییییییین بزرگی که در فرهنگ ما هست اینه که برای پیشنهاد یا تقاضای سانفرانسیسکو، مرد باید همیشه به طرف زن برود. روح مرد بعد از مدتی از این پیشقدم شدن همیشگی خسته میشه. با اینکه زن من هیچوقت بمن نه نگفت، من خسته شدم! چرا همیشه من شروع کنم؟ این که فقط نیاز من نیست. با یک زن ایرانی شوهردار درترکیه (که مرا پیدا کرده بود) لاس اینترنتی می زدم. می گفت به شوهرش با اینکه چیز متناسبی دارد، روی خوش نشون نمیده. اصلا! ای بابا، عجب جاکش هایی توی این دنیا پیدا میشن. عوضش عاشق یک مرد زن دار بود که گاهگداری بهش می رسید. آن زن خودش را با وب کم نشانم داد. قشنگ بود و وحشی. تنش و روحش می خارید. با استاندارد من، بنظر می رسید که به چندین فقره درکونی حسابی نیاز داشت. یکبار از من پرسید تا حالا نشده زن ترا بکنه؟! استغفرالله. مگه زن هم میتونه اینکار را بکنه؟ پرسیدم اینی که الان گفتی یعنی چی؟ و ایشون توضیح داد که مقصودش لزوما فرو کردن چیزی در آنجای مرد نبود، بلکه حمله به مرد به محض ورودش به خانه، کندن لباس هاش، وخوردن و چِه و چِه زی اسافل تا اعالی و قس علیهذا. گفتم ای بیشرف تو کجا بودی وقتی من دنبال جفت می گشتم؟
ازدواج هایی که بدون تجربۀ سکسی قبلی موفق هستند، شاید از 5 یا 10 در صد تجاوز نکند و آنها فقط شانس آورده اند. بقیه که با هم می مانند یا بخاطر بچه است، یا خودشان را فریب می دهند یا شما را
خلاصه، سرتونو درد آوردم فرزندان من! لباسهای مغزتان را بکنید و لخت مادرزاد بیکدیگر حمله کنید وهمدیگر را دوست داشته باشید
ح.الف گفت:
«امروز که ریشم سفید شده، میگم پردۀ بکارت مسخره س.»&
رضایت شیطانی ام از مرگ استیو جابز را پیش خود این گونه توجیه می کنم: » بخوابانندش کنار هزار سومالیایی و صدها سوریایی که این روزها می میرند»! یا ان طور که آن پایین نوشتم: یک نماد سرمایه داری کمتر. درست که فکر می کنم می بینم دلیلش این ها نیست. چند روز پیش پیرمردی به یک شبکه ی ماهواره ای تماس گرفته بود. با جمع آوری ماهواره ها در تهران موافق بود آن هم به این دلیل: » وضع جامعه خیلی خراب شده است! چند روز پیش پسر و دختری را در مترو دیدم که در حال بوسیدن هم بودند! » بلافاصله ذهنم رفت سمت تحلیل روان شناسی ذهن پیرمرد نادان: تو از دیدن این صحنه بیزاری چون خود هرگز توان یا فرصت بوسیدن کسی در جمع را نداشته ای. آیا رضایت شیطانی من از مرگ مردی موفق هم از این جنس است؟
مال تو چطور بابک؟ جامعه چطور؟ اصلا نمیدونم تونستم منظورو منتقل کنم؟
کاپیتان بابک گفت:
ح. الف
نه، منتقل نشد. راهنمائی کنید
بله رضایت شیطانی شما از مرگ مردی موفق- اگر داشته باشید – شبیه احساس آن پیر مرد است
رضایت شیطانی من را ولی کجا و در چه دیدید؟
ح.الف گفت:
رضایتی از این که خودت بیست و چند سال پیش خرت از پل رد شد و به آنچه که خواسته ای رسیدی حالا با لبخندی میگویی مسخرس!
EhSAN گفت:
نوشته خوبی بود کاپیتان هرچند که مبارزه علنی با هیچ دینی رو قبول ندارم و جامعه سکولار رو قبول دارم و توهین به مقدسات انسانهای دیگه رو با همه مشکلاتش روا نمیدونم ..اما درمورد رابطه دو طرف بسیار خوب نوشتید ولی متاسفانه عده ای ظاهرا خصلت حیوانی را مبنای روابط اجتماعی و جنسی قرار میدند و خود را حیوان ناطق و مطلق میدانند و فرق بین انسانیت و حیوان را هنوز تمییز نمیدهند در مورد مشکلات مسائل جنسی خیالتو راحت کنم اونقدر خودم تو ایران دیدم که میخوام بالا بیارم.. خانواده ها تو ایران اکثرا از طلاق وحشت دارند و مشکلات اقتصادی و استرس و فرهنگی اگه در کنار رابطه جنسی صحیح قرار بگیره هیچوقت منجر به طلاق نمیشه … طلاقها اکثرا بدلیل نشناختن مرد و یا زن هست ..مقصر هم مردها و هم زنها هستند که از فقر آگاهی رنج میبرن و البته آن حیوان ناطق که این دوست عزیز زیاد ازش صحبت کرد اگر اسیر مذهب و سنت و عرف نباشه … حتا بهتر رابطه برقرار میکنه چه برسه به انسان آگاه …مشکلات جنسی و اختلافات جنسی جدای از اختلافات فرهنگی نیست
این دو به نظر من تاثیر متقابل بر هم دارند و همون نیرو یا انرژی ای که نسوان گفتند که در بعضی روابط رد و بدل نمیشه به علت
فقدان درک متقابل جنسی هست که ریشه اش جای دیگریست… وگرنه انزال زودرس و دیگر مشکلات بهانه ای بیش نیست و این حیوان ناطق اگر حیوان بماند این زندگی را قبول نمیکند اما اگر مشکل فقط جنسی باشد و انسان شود با درمان چاره ساز است به نظرم نسوان هم در این نوشته اون گریه اش برای چیز دیگه ای بوده و صرفا برای ارگاسم نبوده که اگه غیر این باشه من قبول نمیکنم . که خودش هم اشاره داشته که فقط سکس خوب منجر به رابطه خوب نیست.. اون بالا در مورد یه دوستش گفته . اما ما اگه حیوان باقی نمانیم به رابطه و سکس خوب حتما فکر میکنیم و در بهتر شدنش تلاش میکنیم و غریزه های صرف حیوانی رو تموم شده در یک رابطه نمیدونیم بلکه ما هستیم که این غرایز رو کنترل میکنیم .. سکس همون رابطه است همون عشقه …کسی که عشق و علاقه رو جدا از سکس میبینه ..میخواد به معنویت کذایی برسه که این معنویت هم مثل اشکهای توخالی و پوک هست..چرا میخواد
بدون سکس به رابطه نگاه کنه ؟ چون اون رو تابو میدونه..
دوست داشتن فرق داره من همه دوستام رو دوست دارم ولی برای یه زندگی مشترک باید کوشید…اکثرا البته مشکل در ایران از زنها است بدلیل حیای ذاتی زن که وقتی با مسائل مذهبی قاطی بشه مشکلات بوجود میاره..
و مردها مشکلاتشون بیشتر بیتوجهی و نا آگاهی است و گاهی بعضیها هم حیوان ناطق دوست دارن باشن و هر چی شد شد ..خدا مارو اینجوری خلق کرده..
کاپیتان بابک گفت:
EhSAN عزیز. ممنونم
بله خلاصه کلام عشق و سکسِ خوب مکمل یکدیگرند. این یکی را از روی تجربۀ شخصی میتونم بگم. هر یک بدون دیگری، دوام نمیاره. پووووووووووف میشه میره
کاپیتان بابک گفت:
من اینجا احساسم را صادقانه، شاید کمی هم بیش از نیاز این بحث، بیان کردم. امروز اینجور فکر می کنم. نه میخواهم و نه می توانم موجود بیست و چند سال پیش باشم. خرم از پل گذشت؟ با گذراندن این خر چه تاجی بسرم زده ام؟ خودم فکر می کنم کمی پخته تر شده ام. حتی به خواستن خدا و خرمای آن زمانم اعتراف کردم. بیشتر از این ندارم بگویم. بنابر این نه، با تمام ارادتی که به جناب شیطان دارم، برای چیزی که اینجا نوشتم احساس شیطان صفتی نمی کنم.
***
آفریدی خود تو این شیطان ملعون را
عاصیش کردی و او را سوی ما راندی
این تو بودی، این تو بودی کز یکی شعله
دیوی اینسان ساختی، در راه بنشاندی
***
چیست این شیطان از درگاه ها رانده؟
در سرای خامش ما میهمان مانده
بر اثیر پیکر سورنده اش دستی
عطر لذتهای دنیا را بیفشانده
–
چیست او؟ جز آنچه تو میخواستی باشد
تیره روحی، تیره جانی، تیره بنیانی
تیره لبخندی بر آن لبهای بی لبخند
تیره آغازی، خدایا، تیره پایانی
کاپیتان بابک گفت:
این پاسخ به ح. الف گرامی بود
ح.الف گفت:
ممنون کاپیتان ، ویل دورانت میگه : از نظر اخلاق زندگی دو دوره دارد: دوره نخست فرو رفتن در لذات شهوات است و دوره دوم پند و نصيحت به ديگران.
behrang گفت:
اگر زن و مرد قبل از ازدواج سکس نداشته باشن، از کجا معلوم میشه که می تونن همدیگه را ارضا کنن؟
به نظر من میتونن اگه مشکل فیزیکی نداشته باشن.
آمار رو از کجا آوردی ؟؟؟
کاپیتان بابک گفت:
گفتۀ شما را قبول ندارم. حتی بدون مشکل فیزیکی، مرد یا زن یکی یا هر دو می توانند سرد مزاج باشند. اگر هر دو سرد مزاج باشند، شاید بهتر باشد و مادام و موسیو بشوند. ولی اگر یکی شان سرد مزاج و دیگری گرم باشد، زندگی شان سرد و بی معنی خواهد شد. با هم ولی دور از هم خواهند بود
آمار را از خودم بیرون دادم. محض گل روی شما، فقط امروز، حاضرم 5 در صد رویش بگذارم. ولی این آخرین پیشنهاد منه. چونه زدن هم نداریم
خراباتی گفت:
کاپیتان بابک
اول از همه بگم که از فن نگارش شما فوق العاده حال می کنم و با این کامنت شما اول از همه متاثر شدم , کمی به فکر رفتم و بعد هم بغایت خندیدم .
تجربه ی شما رو منهم بعد از دو سال بهش رسیدم که من و دوست دخترم در مقوله ی سکس همیشه من باید پیش قدم می بودم و در مقوله ی بیرون رفتن و ییلاق و شاپینگ و هزار مزخرف دیگه که من فقط بخاطر اون باید می پذیرفتم اون پیش قدم بود.
یک روز بهش گفتم که دلم لک زده برای اینکه بیای و بگی خراباتی , امروز می خوام خودم خرابتو آباد کنم
اما بی انصاف هیچ وقت اینکار و نکرد . گفت خوب نیست … بعدا در مورد من فکر های خوبی نمی کنی .
بخدا من فکر بد نمی کردم که هیچ بلکه بیشتر تشنه اش میشدم .
با کلی مشکلات در زمینه دختر بودن ایشون ,بازهم سکس خوبی رو با هم تجربه می کردیم و هر دو طرف بغیر از چند نوبت که از جاهای دیگه دلخور بودیم و تو سکسمون خالی کردیم بقیه اش همه خوب و عادلانه بود ! اما نمیدونم چرا هیچ وقت به این یکی تن درنداد … فقط یه بار اداشو در آورد که اه الان من می خوام ترتیبتو بدم اما کاملا برام مشخص بود که داره اداشو در میاره و ته دلش اصلا نمی خواست که همچین اکشنی رو ارایه بده .
در مورد ازدواج به سبک ایرانی ( خواستگاری و دنبال دختر گشتن ) هم باید بگم که بنظر من مثل هندوانه خریدنه . ممکنه باز کنی و توش سفید باشه و یه وقت هم ممکنه معمولی ! اما با این روش , من هم کمتر گزینه موفق دیدم حتی در مواردی بغیر از سکس صرف .
راستی در مورد پاراگراف آخر , فکر می کنم خیلی ها در اینجا بهم لخت حمله می کنند و از حواله دادن و ترتیب دادن خواهر و مادر هم فرو گذار نمی کنند , اما در مورد دوست داشتن بعید میدونم !
شاد باشید
خراباتی
کاپیتان بابک گفت:
خراباتی جان. خوبه که خندیدی دوست من. ممنونم ازت
من هر چی بگم، می نیمم یک منفی می گیرم.
میگی نه، برو پست بعدی یه نگاه بنداز. کمدی شده وضع این کامنت دونی
نسوان گفت:
و لابد می دونی کار کیه؟ مگه نه؟ زیر نوشته های ما هم منفی رو میزاره
regardless!
اما خوب ما برای اینکه شما خجالت نکشید که دوستانتانتون سانسورچی هستن کاری نمی کنیم.دست روی دست می گذاریمو می شینیم نگاه می کنیم که چطور مثل مگس روی کیک شکلاتی جولان میدن….توهین می کنن و دونه دونه دوستانمون رو فراری می دن.
ما می شینیم نگاه می کنیم تا کامنت دونی اینجا که زمانی نه چندان دور جای ارزشمندی بود تبدیل به یک تیمارستان کامل بشه و آهی از رضایت می کشیم : وای ما چقدر دموکراتیم! بلی دوست من.. ما نمی خواهیم اسباب شرمندگی شما باشیم. بگذار با هم به سمفونی زیبا و حقارت بار وزوزشان گوش فرا دهیم. ما معتقد و ملتزم به چند صدایی هستیم. اصلا ما این جا را ساختیم برای اینکه انها سخن بگویند… و به ما به بدترین وجه ممکن توهین کنند. آری! ما اینگونه هستیم دموکراسی مان قلپ قلپ بیرون می ریزد.
ل.
کاپیتان بابک گفت:
لولیتا، عزیز برادر
مثل اینکه شما جواب منو در پست «بندهای عروسک….» در همین باب و مقوله نخوندی
گفتم که خجل شدن من برای این بود که گفتۀ او را مبنی بر سانسور باور نکرده بودم. تاکید می کنم از خودم خجل شدم نه سانسور کردن شما. حالا به قول اینا توپ را انداختی تو زمین من.
اولا نه، من نمیدونم کی منفی میده. من اگه بگم امروز هوا گرم بود، منفی می گیرم. سرد هم باشه منفی می گیرم. شما میتونی ببینی؟ مهم نیست البته، مضحکه، بچه گانه س
دوم: اینرا هم باور کرده ام که جواتی با شما رسما دشمنی دارد. خیلی ها هم دوستش دارند. قشنگ یا دست کم متفاوت می نویسه. در پست های آخر متین و موجه نوشته ولی با شرورتِ آشکار قول داده که همۀ توانش را برای پرخاش به لولیتا حفظ کنه. فرقی نمی کنه کی نویسنده باشه، یک چیزی به لولیتا می پرونه
سوم: من فکر نمی کنم بودن او و کامنت هایش دوستان شما را فراری میده. رابطه را نمی بینم. شما در مقام ادمین، هر کاری را که برای پاکسازی، بهبود و پیشرفت این خانه صلاح میدانی، انجام بده. کاری نکن، حرفی نزن که من -دوست شما – احساس گناه کنم. گور پدر دموکراسی اگر پاتوق ما را به ابتذال می برد
لطفا یک علامت بگذار که خیالم راحت بشه حرفمو خوندی
خواننده دوره شاه گفت:
نسوان جان کار زشتی بود کامنت مرا خطلب به رهگذر و آقایان بود دیلیت کردید یک بیلاخ رو به پائین و کارت زرد به شما
__
نسوان گفت:
کامنت شما دو بار «عینا» ثبت شده بود .من فقط یکی اش رو حذف کردم چون سیستم وردپرس گاهی دو بار اشتباهی کامنت رو ثبت می کنه.
خواننده دوره شاه گفت:
شرمنده ام بانو. ، چه کنم با این بیلاخ عجولانه ؟!
FUK گفت:
این نوشته در مورد سکس نیست.
در مورد آزادیه.
در مورد تاثیر مثبت تجربه در انتخاب درست و یا تصحیح به موقع اشتباهه.
در مورد تابو ها و شرایط غلط اجتماعیه که فر صت این تجربه را گرفتن.
در مورد معنای واقعی همسر بودنه.
در مورد تغییرات اساسیه که ما در این مرحلۀ گذار باید بپذیریمشون.
در مورد اولین و طبیعی ترین حقوق انسانی هر مرد و زنه.
در مورد مهارت های ضروری برای زندگیه.
این نوشته صرفا در مورد سکس نیست.
کاش بعضی ها اینو می فهمیدن بعد کامنت میذاشتن.
Javat Gideon Yasari گفت:
مستر فاک ،میدونی منو یاد کی انداختی ؟!
FUK گفت:
کی؟
Javat Gideon Yasari گفت:
یاد خودم در اون اوائل میفتم
با قطعیت نظریه میدادم
فکر میکردم هرکی مثل خودم فکر نمیکنه و دیدگاهش از نظر خودم بیش از حد غیر عقلیه باید کردیده بشه
تو مگه با نویسنده هم کاسه شدی که میگی «در مورد معنای واقعی همسر بودنه»
من بعید میدونم ویولتا چنین منظوری داشته باشه
یعنی الان باید چیکار کنیم؟
هر دوتا فکر میکنیم اون یکی نمیفهمه
بیفتیم همدیگه رو سفت بکنیم!
😀
ناشناس گفت:
بعد از 11 سال رابطه سکس با کسی که دوستش داشتم و باهاش ازدواج کردم هنوز معنی اوج را در سکس نمیدانم . معنی شناختی را که هم شما میگید نمیفهمم . همه چیز زندگی ام رضایتبخش است بجز رابطه سکسی . چطور میتونم به مردی که دوستش دارم و دوستم دارد بگویم که نیاز به تجربه سکس با کسی غیر از او را دارم ؟ گاهی به خودم میگویم که دخترجان پیر میشوی میمیری بدون اینکه حتی تجربه ای از این مقوله داشته باشه . این بی انصافیه . اما آیا خراب کردن یک زندگی به امید کسب این تجربه عاقلانه است ؟ با دکترهای بسیاری هم صحبت کردیم فایده ای نداشت . و من هر روز از خودم این سوال را میپرسم …
behrang گفت:
فقط یه راه داره اونم جدا بشی. تصمیم سختیه. اما نمیشه هردو رو باهم بخوای. اگه طلاق بگیری همه اول بهت نور بالا میزنن و در آخر … رو تو صورتت خالی میکنن.
سیامک گفت:
اکنون دانش بشر باندازه زیادی رشد کرده و شما می توانید ضمن اینکه مرد ورد علاقه خود را نگهدارید به اوج لذت هم برسید. استفاده از همزمان از ویبراتور می تواند زمان رسیدن به اوج شما را به مقدار زیادی کاهش دهد . می توانید قبل از هم خوابگی با او خود را تحریک کنید تا همزمان با او به اوج برسید. به عشق شما نسبت به مرد خود احترام می گذارم و در عین حال نمی خواهم ناکام از دنیا بروید.
sally گفت:
من یه سوال دارم: کسی از هما و گیتی خبر نداره؟ این اندرونی بدون اونا یه چیزی کم داره انگار!
کاپیتان بابک گفت:
من برای بانو هما چندین اعلامیه پخش کرده ام. خبری نیست که نیست
بانو گیتی فکر کنم مسافرت رفته. راست میگین شما. جاشون خالیه و مثل دانشگاه های تفکیکی سهم مردا بیشتر شده 🙂
نسوان گفت:
آره عزیزم .. بیا دعا کنیم هرجا که هستن خوب و شاد باشن. ما هم منتظر برگشتنشون می مونیم.
sadaf گفت:
یک سوال از طرف یک مبتدی: اگه بخواهیم با پارتنرمون رابطهٔ خوب جسمی و روحی داشته باشیم، باید خیلی از لحاظه عقاید و رفتارو سلوک هم شبیه هم باشیم؟یا فقط خیلی خوب باید بتونیم همدیگر رو بفهمیم؟(یک خورده بیمزه نمیشه اگه خیلی زیاد به هم شبیه باشیم؟)
کاپیتان بابک گفت:
بانو sadaf
نه. عقاید و رفتار و سلوکِ زن و مرد اتفاقا بهتره که زیاد شبیه هم نباشه که بلا نسبت مثل اسب درشکه نشن
که بتونین گاهی دعوا کنین که بعدش آشتی کنین و از این حرفا. 🙂 یه جور تنوع باشه تو زندگی تون
یکی از اساتید هم لطفا بیاد جواب این هموطن مبتدی را بده. همش که نمیشه من زر بزنم. کجایی بانو ویدا. ویولتا، اگه جواب مارو نمیدی، هوای این خوانندۀ جدید را داشته باش. کجایی آن مستری که 5-4 تا پرده را زده بود دیروز؟
Vida گفت:
کاپیتان جان
آخه چرا بچه مردم رو از راه به در میکنی؟ … یعنی قحطی تنوع اومده؟ که با دعوا باید تنوع ایجاد کرد !!! ای بابا این چیزا چی یاد مردم میدی … جدی میگیرنا !!!
یعنی من از این جمله که دعوا نمک زندگیست متنفرم …. میدونی فکر میکنم تو فرهنگی که محبت رو باید گدایی کرد این حرف میتونه معنی داشته باشه …. چرا باید دعوا کنیم .. قهر کنیم .. تا بهمون اثبات بشه که همدیگه رو دوست داریم …. چرا با یک انرژی منفی باید یه تغییر تو زندگیمون بیاریم ….
کاپیتان بابک گفت:
بانو ویدا
من سلیقۀ خودمو گفتم. سادیسم داریم یه جورایی. و برای اینکه بانو صدف «از راه بدر نشه» از دیگران یاری خواستم. من دعوا کردن را دوست دارم، چون آشتی بعدی ش خیلی شیرینه
همش بشینیم قربون صدقۀ همدیگه بریم، یکیمون بگه دیگری تصدیق کنه boring میشه عزیز جان
شاعر هم گفته
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
Vida گفت:
صدف جان …
سوال ات جواب طولانی داره … کلان اینکه شبیه هم باشد یا نه … بستگی به خصوصیات اخلاقی هر دو طرف داره … ببین اگه هر دو طرف آدم های لیبرال باشن و به این باور باشن که باید به همه جور باوری احترام بذارن اصلن مهم نیست که چطور فکر میکنید … یا اگه هیچ کدومشون زورگو نباشن و نخواهن عقایدشون رو تحمیل کنن … یا چقدر مستقل باشن ( استقلال ملی و به خصوص فکری )….. من فکر میکنم اگه هر دو طرف با خودشون کنار اومده باشن و خودشون رو و خواسته هاشون رو شناخته باشن و همچنین تمام مسولیت زندگی مخسوسا(!!!!!) مسولیت های اشتباهشون رو پذیرفته باشن …مهم نیست که افکار و عقایدشون یکی باشه یا نه رابطه عاطفی و جنسی سرنوشت ساز میشه ….. ولی در غیر اینصورت خوب هر چقدر شباهت ها بیشتر باشه بهتر … تنش های الکی پیش نمیاد … ولی دلیلی بر این نیست که دعوا هم پیش نمیاد …
ببین دوست پسر الان من و من هیچ وجه اشترکی نداریم شاید بشه گفت فقط دوتامون مغرور و سخت کوش هستیم .. به غیراین دو و همچنین علاقمون به ورزش… در بقیه موارد با هم زمین و زمان فرق داریم… البته دو تا وجه مشترک و سرنوشت ساز دیگه هم داریم این که هر دو لیبرال هستیم و به اخلاقیات پایبند … ولی آرومترین زندگی رو داریم و بهترین تیم ورک رو انجام میدیم … و کلا اغلب افرد از این همه تفاوت و دوستی تعجب میکنن …. البته پدر و مادر من هم همینطور هستن …. دو تا آدم متفاوت هستن ولی من هیچ وقت دعواشون رو ندیدم …. ولی با دوست پسرهای قبلیم بیشترین شبهات رو داشتم و بیشترین دعوا رو…. چون سر همون یک درصدی که متفاوت بودیم زور میگفتن یا نمیتونستن زندگی خودشون رو به دوش بگیرن یه زن میخاستن که نصف زندگی انها رو بچرخونه …..
خلاصه ببین چطور آدمی هستی و چطور آدمی سر راهت قرار میگیره …..
کاپیتان بابک گفت:
یه جورایی همچین بفهمی نفهمی حرف منو گفتی ولی با من مخالفت کردی !!
خب، بانو ویدا هستی دیگه. لقمه رو می چرخونی از پشت سرت توی دهن میذاری
من حدس زدم پرسش این بانو برای این بود که یکیشون دید مذهبی داره، دیگری نه. واضح نپرسید
مسلمه هر دو باید انسان باشند. شما میگی لیبرال باشند. خرزهره میگه احترام و بخشش داشته باشند
من میگم همدیگه را دوست داشته باشن، بقیۀ مسائل حل میشه. دعوا هم به قول شما پیش میاد دیگه….
ولی من گفتم دعوا بعدش آشتی بد بود؟!
خرزهره گفت:
تجربه شخصی:
برای داشتن یک رابطه خوب دو چیز نیاز است:
احترام و بخشش
کاظمی گفت:
بستگی داره این رابطه تا کجا قراره پیش بره. اگه این رابطه اونقدر ادامه پیدا کنه که منجر به به وجود آمدن بچه بشه به نظر من فقط درک متقابل کافی نیست و باید اصول و خط مشی های یکسان تا حد زیادی وجود داشته باشه.
دریا گفت:
خیلی عالی نوشته بودی. وای عالی بود.
آسمان قزوین گفت:
بیچاره اصغر!
حیرت گفت:
متاسفانه کامنتهایي که روی این نوشتهها میاد، برخلاف خود نوشتهها، خیلي بیارزشه. دوستاني که از اين نوشتهها ناراحتن، چرا مرتب سر میزنن و مطالب رو ميخونن و کامنت میذارن؟ اين موضوع خودش دليل وجود يه جور ناهنجاری و تناقض شخصيتي درشون نیست؟ همه هم ادعاي فلسفه و روانشناسي دارن!!!!!!!!
سیامک گفت:
این یکنواخت شدن پارتنر جنسی امری طبیعی است. چون هدف طبیعت سکس نیست و بالاتر از آن است . باز تولید خلقت. فقط با حامله شدن زن که در حقیقت ادامه داشتن سکس اوست و بعد زایمان او که نوعی انزال است! . بعد آمدن بچه که تمام یکنواختی های سکس را از بین می برد و شیرینی آن تمام وجود پدر و مادر را پر می کند.
سیامک گفت:
اینکه چنان با افتخار از راه بدر کردن زن های شوهر دار را برای خود افتخاری دانسته اید جای تعجب است. شما پا را در کفش کاری کرده اید که ذاتا با اساس خلقت در تضاد است! من خودم با ندازه مو های سرم زن بازی کرده ام! ولی هیچگاه پایم را در کفش زن شوهر دار نکرده ام! بجای شکافتن فلسفه غلط اینکار فقط با یک سوال می توانم شما را متوجه کنم و آن اینکه اگر کسی می آمد و مادر شما را قر می زد! نظر شما چه بود؟! بحث موارد استثنایی کاملا جداست . اینکه زن خود به طرف شما بیاید و یا شوهرش معیوب و یا معتاد باشد و یل بخاطر فقر اینکار را بکند و….بجای خود. ولی اینکه عامدا انسان پایش را در کفش خانواده ای بکند که دارد راحت و سالم زندگیشان را می کنند و کاری به کسی ندارند کاری ناجوانمردانه است و پلشتی اینکار بعدا حتی به کیفیت سکس شما ضربه می زند. سکس باید تمیز و قابل احترام و قابل دفاع باشد تا حدکثر لذت را نصیب شما کند.یادم می آدی چند وقت پیش یک فیلم قشنگی که هالیوود در این باره ساخته بود دیدم. در این فیلم یه بچه خوشکل پا تو کفش یک زن شوهر دار کرد و او را کم کم مانند مار در چنبره خود کشید و سکس کردو کم کم خانواده خوشبخت آنها به لبه پرتگاه از هم پاشی رفت تا آنکه خوشگل پسر جانش را بر سر اینکارش کجاست. ببین قباحت این عمل تا کجاست که حتی هالیوود هم بگریه افتاده.
کاپیتان بابک گفت:
سیامک عزیز
که با افتخار از راه بدر کردن………اینرا خطاب به کدام خواننده نوشتی؟
سیامک گفت:
کاپیتان جان مثل اینکه مسوان آن را از اساس حذف کرده!!یه بابایی نوشته بود که همه هم و غمش زن های شوهر دار است چون خرج کمتری بر می دارند و آویزوون نمی شوند!!
خانوم حنا گفت:
عالي بود …..عالي
خط به خطش رو ميشد حس كرد….
«توی بغل مردی که دستهاش با نوازش اشنا بود تبدیل به یک “زن” شده بودم »
و خيلي از ما شايد نتونه هيچوقت همچين تجربه اي داشته باشه
خانوم حنا گفت:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/12/111210_l10_shp_iran_divorce_sex.shtml
قابل توجه بعضي ها كه روابط جن سي رو عامل طلاق نمي دونن
پسر کف کرده گفت:
نمیدونم چرا یکی مثل تو به پست ما نمیخوره؟
علی گفت:
برای اولین بار است که این وبلاگ را می بینم. راستش این داستان را که شروع به خواندن کردم، خیلی به نظرم جالب و جذاب بود، تا این که رسیدم به پایین داستان و یک دفعه برق از سه فازم پرید! دویست و شانزده دیدگاه! آنهم ظرف دو روز! اینجا چه خبره؟!
کاپیتان بابک گفت:
خوش اومدی علی جان
دیدی حالا چه جوری 216 میشه؟ ما اینجا خیلی همدیگه رو دوست داریم
اینجا ایران است
ناهيد گفت:
از قلمت خوشم مياد آقاي بابك و باهات موافقم
کاپیتان بابک گفت:
مرسی
لینک اسم شما شکسته. اگه میخوای دیده بشی، درستش کن
ناهيد گفت:
عاشق نوشته هاتم كاپيتان، مرسي
کاپیتان بابک گفت:
🙂 و سپاس
فقط دو تا گوش شنوا برای من بسه. برای گل روی شما هم شده همین جا میمونم
ط گفت:
یه موقه …نشی بیایی ایران
هیچیزو هیچکس اینجا منتظر نیست
باقی عمرت رو هرجا باشی بهتر از این خراب شدست
ساقی ب گفت:
می دونی ح..الف جان ،
فمنیستها برای تبیین افکارشون ، بر نصف بیشتر فلاسفه دنیا حاشیه نوشته اند . شما ازنیچه بگیر تا فوکو و هایدگر و هابرماس و…. هر کدوم اینها رو خواستی من کتاب یا مقاله اش رو معرفی میکنم.
برای محکم کردن پاسخ ،اگر من الان به کتاب :تفسیر فمینیستی نیچه اثر الیور کلی ( من مشخصات کتاب روکه به انگلیسی مینویسم میره اسپم، اسمش همون کتاب اول شماست فقط جای هانا آرنت نیچه است) اشاره کنم یعنی نیچه فمینیست بوده؟
عمده افکار و تئوری های هانا آرنت حول محور لیبرالیسم و ضدیت با توتالیتاریانیسم میچرخه .اینکه شما در بین افکار آرنت به نظریه های محدود فمینیستی اون و تفاسیری که فمنیستها از افکار آرنت کردند میپردازی مثل پیغمبری جرجیس تو پیغمبرهاست !و به این میگن » کل انداختن فلسفی » . شما کافیه کتابهای آرنت رو ملاحظه کنید – لیستش در ویکی پدیا هست 🙂 – هیچ کتابی درباره فمینیسم به قلم این نویسنده وجود نداره .
در خصوص نیچه هم بیشتر مطالعه بفرمایید . همونطور که نسوان گفت نیچه از نظر فردی آدم احساساتی، ناکام عشقی و از نظر جسمی هم تمام عمر بیمار بوده .
برای شناخت بیشتر هانا آرنت کتاب ، لیبرالیسم و محافظه کاری به قلم دکتر بشیریه پیشنهاد میشود
nemesis190056@yahoo.com گفت:
ترخدا یکی من رو روشن کنه ارضاء کردن یه زن واقعا اینقد سخته؟؟ من رابطه نداشتم نمی فهمم حالا با فلانت نمی تونی یا ناتوانی جنسی داری راه دیگه ای هم برای ارضاء کردن زن نیست؟؟
هیشکی گفت:
ترخدا یکی من رو روشن کنه ارضاء کردن یه زن واقعا اینقد سخته؟؟ من رابطه نداشتم نمی فهمم حالا با فلانت نمی تونی یا ناتوانی جنسی داری راه دیگه ای هم برای ارضاء کردن زن نیست؟؟
سیامک گفت:
نه بابا ارضای زن خیلی هم سخت نیست!فقط کمی دانش می خواهد و تمرین!
ژاندارک گفت:
یکی من رو روشن کنه ارضاء کردن زنها اینقد سخته؟؟ really
سیامک گفت:
بابا اینقدر ها سخت نیست بلکه مثل آب خوردن است.دانش می خواهد و کمی تمرین
zx گفت:
مشکل خیلی از این نسوان با ننسی فری دی حل می شود ؛ فوکو و نیچه لازم نیست.
الدنگ گفت:
ویولتا، شما مینویسید : «تجربه ی سکس های بعدی بود که باعث شد بفهمم بین جسم و روح خطی نیست، کسی که روح مرا می فهمد تمنای تنم را هم می فهمد، کسی که روحم را لمس نکرده رفتار جسمم را هم نمی تواند درک کند.»
سوالی که به ذهنم رسید اینستکه آیا تجربه های جنسی ی رضایت بخش میتواند روزنه ای برای شناختن روح نیزباشد یا نه؟ چون دراین نقل قول تاکید اساسا روی شناختن تمنیات تن از طریق شناختن ولمس کردن روح وروان انسان شده است.
نسوان گفت:
به نظر من این یک جریان دو طرفه است.. یعنی اصلا دو تا نیست جسم و روح…دو شکل مختلف یک چیزه.
الدنگ گفت:
جناب سیامک، شما مینویسید:
«این یکنواخت شدن پارتنر جنسی امری طبیعی است. چون هدف طبیعت سکس نیست و بالاتر از آن است . باز تولید خلقت. فقط با حامله شدن زن که در حقیقت ادامه داشتن سکس اوست و بعد زایمان او که نوعی انزال است! . بعد آمدن بچه که تمام یکنواختی های سکس را از بین می برد و شیرینی آن تمام وجود پدر و مادر را پر می کند.»
این نظریه چندین سوال را در ذهن بنده متبادرمیکند. 1- آیا آن زوج هائیکه یا بدلائل پزشکی ویا اصولاٌ براساس انتخاب دارای فرزند نیستند بنابرتظریه ی شما محکوم به ادامه ی زندگی ی یکنواخت وخالی ازلذت جنسی ویا ناگزیربه جدانی اند؟ نکته ی دیگر آنکه آیا آمدن بچه باعث میشود که شیرینی اش تمام وجود پدر و مادر را پر کند امری محتوم نیست. مطمئنم جنابعالی در مشاهدات وتجربیات زندگی خودتان، خانواده های عدیده ای را دیده اید که وجود بچه نه تنهاموجد شیرینی ونشاط خانواده و پدرومادرنمیشود بلکه بالعکس به تنش واسترس خانواده میافزاید تا آنجا که در بسیاری ازموارد به جدائی وازهمپاشیدگی کانون خانواده میانجامد. 2 – آن زوج هائیکه بدلائل متفاوت، ازجمله نارسائیهای پزشکی ، بچه ی دیگری را به فرزندی قبول میکنند ودر نتیجه زن از»انزال» زایمان بی بهره میماند، آیا کماکان چنین فرزند ناتنی میتواند در ازبین بردن یکنواختی سکس والدین خود موثر باشد؟ 3 – ازکجا وچگونه میتوان دریافت کرد که «هدف طبیعت» بازتولید خلقت است؟ شاید هدف طبیعت و به مفهومی بالاترین هدف آن همآغوشی ولذت وبه اوج رسیدن دو انسان تنهاست که با آزمون ووتجربه ی جنسی بینهایت را لمس میکنند وبا بازسازی روح وروان خسته، جان میگیرند وبرای تنازع بقاء ازنو آماده میشوند وتولید مثل نتیجه ی تبعی آن پیوند جنسی است! 4 – با رشد سرسام آور علوم پزشکی وبیوشیمی وژن شکافی ومهندسی کردن ژن اصلا خارق العاده نخواهد بود که در سده ی آینده بازتولید خلقت ازپروسه های طبیعی حاملگی وبارداری وزایمان خارج گردد. در آنصورت آیا بشریت ازیکنواختی جنسی سروکارش به جنون خواهد انجامید؟
سیامک گفت:
قربانت گردم. اکثر مواردی که لحاظ کرده بودید جزو موارد استثنا است. اینکه حالا تکلیف اونیکه بچه دار نمی شه و یا اوناییکه بچه های زیاد دارند و از شیطنت بچه ها بجای نشاط سر درد می گیرند! و…. تمام فروع است و کاری به بحث اصلی ندارد.شما می توانید از تجارب عملی دیگران استفاده ببرید.
1- بلی متاسفانه خانواده هایی که صاحب فرزند نمی شوند نسبت به خانواده های دارای فرزند در خطر ابتلا به افسردگی هستند.و بهتر است هر چه زودتر یک فرزند خوانده قبول کنند.و این امر مسلما در روابط سکسی آنها تاثیر می گذارد. از شما چه پنهان که پس از مدتی سکس تبدیل به حالتی عاطفی می شود. یعنی سکسی که شما با همسر خود انجام می دهید تفاوت ماهوی بسیاری با سکس پورونو دارد.
2-بله تا حدو زیادی فرزند خوانده می تواند جای فرزند طبیعی را بگیرد و صادقانه باید گفت نه صد در صد! ولی حسنی فرزند خوانده دارد که بچه طبیعی آدم ندارد و آن احساس پدر و مادر بودن همراه با عمل خیر است. هر لحظه که با فرزند خوانده خود سپری می کنید شیرینی انجام یک عمل خیر را احساس می کنید. از شما چه پنهان اکنون 2 فرزند دارم ولی من و خانمم مایل هستیم که یک فرزند خوانده بگیریم از بس که این کار شیرین است و شیرینی آن حتی از بچه دار شدن هم بیشتر است.
3-گربه محض رضای خدا موش نمی گیرد! طبیعت هوشمند یک آلت نرینه به من و یک آلت مادینه به شما نداده تا شب جمعه ها عشق و حال کنیم تا حوصله امان سر نرود! باز تولید خلقت شاید هدف طبیعت با شعور نباشد ولی حتما مقصد آن هست!
4- همه چیز ممکن است. ولی گره ای که با دست باز می شود را با دندان باز نمی کنند! فرزند حتی اگر فردا کارخانه بچه های ماشینی بوجود بیاید باز تغییری در مسئله نمی دهد. اولا دنیا هم اکنوان با مازاد زاد و ولد روبروست پس چنین کارخانه ای فقط روی کاغذ بوجود خواهد آمد مناسب فیلم های علمی تخیلی.دوما اگر زن از چرخه تولید مثل کنار برود مطمئنا از چرخه ازدواج هم کنار خواهد رفت. چه دلیلی دارد تا شما یک عمر را با یک زن سپری کنید؟ و یا برعکس یک زن یک عمر را با یک مرد سپری کند. دیگر پای بچه ای در میان نیست تا احتیاج به پدر و مادر داشته باشد. از طرف دیگر در زمینه زن ها بازنده گان اصلی هستند. مرد حالا بچه دار نشد زیاد عین خیالش نیست ولی زن تمام رویا ها و تپش های وجودش تشنه بچه است!.
5- یکنواختی جنسی چکار دارد به جنون؟ حقیقت این است که بخاطر برداشت سطحی ما از سکس آن دچار یکنواختی می شود. سکس دریاست و این دریا همیشه برای ماهیگیرانش ماهی دارد.از طرف دیگر اگر انسان این فلسفه اشتباه زندگی خود را که او را و سکس او را دچار افسردگی می کند تصحیح کند می بیند که می تواند «ریشه سکس» که همان زندگی باشد را بدست آورد. وسکس شاخه ای از این درخت زندگی است و حتی می تواند بدون سکس هم خوشبخت باشد (چو صد آید,نود هم در اوست) یعنی او به لذت و نشاطی دست یافته که سکس هم در آن است. فرق آن با حالت کنونی چیست زندگی مملو از خودخواهی و منفی اندیشی که سعی می شود با یک سکس پورونویی متنوع شود
maryam e goli گفت:
bi nazir bood
یه نفر گفت:
دونه دونه کلمه ها رو لمس کردم
من ۳ ساله دارم با این شرایط زندگی میکنم و دقیقا میدونم هر مردی که از کنار آدم رد میشه سر و گوش آدم میجنبه یعنی چی
والی میترسم جدا بشم
سیامک گفت:
دوست عزیز در برزخ نمان! یا جدا شو و یا بچسب به زندگیت. ضمننا تصور نکن که نسوان راه فرار نداشته است. داشته است ولی بنابه میل شخصی راه دیکری را انتخاب کرده است. شما هم می توانی شوهرت را آموزش بدهی که چگونه تو و و جود پر حرارتت را سرشار کند. اولین مرحله آموزش خودت است! آیا واقعا به رفتار های اغوا انگیز جنسی که خود می تواند ترا تا آستانه ارضائ پیش ببرد آشنایی داری؟ آیا بلدی یک شورت سکسی بپوشی و با نوازش بدنت شوهرت را دیوانه کنی؟ یا اینکه تنها منتظری که شوهرت بزور شلوار بافتنی چرکت را از پایت در آورد و لیسی بزند و شما را ارضا کند؟! فکر نکن اگر از این مرد جدا شدی بقیه مرد ها فرق می کنند! حداقل نود درصشان مثل هم هستند و مشکل مشترک دارند. دیدن فیلم های عشقی و نیمه سکسی و سکسی آموزشکاه خوبی برای تو شوهرت است. اگر دیدی به هدف نرسیدی و بچه هم نداشتی آنوقت جدا شو.
الدنگ گفت:
با سلام حضورجناب سیامک وبا تشکرازپاسخ هائی که به سوالات اینجانب دادید. اگراجازه بدهید مایلم در مورد دوموضوع که جنبه ی بنیادی بحث راتشکیل میدهد به گفتگو و مداقه ی بیشتری بپردازم:
یکم – آیا یکنواختی پارتنرجنسی امری محتوم است وتنها با آوردن فرزند گریز ازآن یکنواختی جنسی (یکنواختی پارتنرجنسی!) میسرمیباشد؟
دوم – سکس پورنوچیست؟
درموردموضوع اول، نکته ی اول بر سر تعریف مقوله ی یکنواختیِ پارتنرجنسی است. بنظر اینجانب یکنواختی جنسی (یکنواختی پارتنر جنسی!) به معنی آنستکه دو نفر درگیررابطه ای جنسی هستند که فاقد هیجان است، کسل کننده است، صرفاً برای رفع نیازفیزیولوژیکی است ، شور و اشتیاق در آن به سردی گرائیده است ، و بالاخره بیشترازروی «حس وظیفه شناسی ،» ورفع تکلیف به آن تن درداده میشود. آیا جنابعالی با این تعریف موافقید؟ اگرموافق نیستید ازشما دعوت میکنم که تعریفتان را مرقوم کنید نا بتوانیم بر اساس تعریف وفهم مشترک به بحث ادامه دهیم. نکته ی دوم. شما معتقدید که با آوردن بچه اجاق خاموش رابطه ی جنسی یکنواخت پدرومادر شعله ورمیشود. بر اساس مشاهدات ومطالعات جسته گریخته ی شخصی ام بر این باورهستم که اتفاقاً اکثرشکننده ی خانواده هائیکه دارای یک یا چند فرزند هستند ازعدم وجود رابطه ی جنسی ارضاء کننده ولذت بخش دررنج وعذاب اند. البته بسیار جالب و آموزنده خواهد بود اگربتوانیم در آینده ببینیم واقعیت های آماری در این مورد چه جوابی ارائه میدهند. بنده اصولاً بر این عقیده ام که کیفیت رابطه ی زن و مرد اعم ازاینکه مزدوج باشند یا نه، قائم به چیزی فراسوی پیوند های حسی-عاطفی-روانی، همفکری، کشش مشترک، وکوشش و تفاهم برای کامیابی جنسی طرفین نیست. این بدان معنی است که کیفیت رابطه ی جنسی پدر و مادرمستقل ازبود و نبود ویا تعدد فرزندان است. البته هستند بسیار پدران و مادرانی که با نوعی بی حسی و با غرق کردن خویش در بذل توجه دائم وهمه جانبه وعشق به کودکان وبرآوردن نیازها وخواسته های آنان، ازنیازهای جنسی-عاطفی خود چپشم میپوشند. لاکن نادیده گرفتن نیازجنسی بدان معنی است که مشکل نیازجنسی ارضاء نشده کماکان لاینحل ادامه مییابد. وبالاخره بنظربنده یکنواختی جنسی امری محتوم نیست به شرط آنکه زن ومرد بتوانند بر اساس تفاهم وبدون ترس ازقضاوت، آزادانه در باره ی نیازهای جنسی-عاطفی خود تبادل نظرکنند وراه های مشترکی را بیابند که براساس شناخت ملاکهای ارزشی یکدیگربتواند به زندگی جنسی آنان طراوت و تنوع ببخشد.
در مورد موضوع دوم، نکته ی اول اینستکه برای ادامه بحث حتماً لازم است با درک مشترک ازواژه ها حرکت کنیم. بنظر میرسد جنابعالی معتقدید که دو نوع رابط ی جنسی وجود دارد: رابطه ی جنسی یکنواخت ورابط ی جنسی پورنو؟ مثلاً درکامنت جوابیه ی خود مینویسید: «از شما چه پنهان که پس ازمدتی سکس تبدیل به حالتی عاطفی میشود. یعنی سکسی که شما با همسر خود انجام میدهید تفاوت ماهوی بسیاری با سکس پورنودارد.» سوالم ازشما اینستکه قبل از اینکه رابطه ی سکسی با همسرحالتی عاطفی پیدا کند، چه نوع رابطه ای بود؟ آیا رابطه سکسی یکنواخت بود؟ آیا رابطه سکسی پورنوبود؟ در اینجا اگر اجازه دهید تعریف خودم را ازسکس پورنو ارائه میدهم. سکس پوزنوبه رابطه ی سکسی باید اطلاق گردد که در آن ازنوشتاراروتیک ویا عکس ویا فیلم ویا ویدیوی اروتیک ویا الات وافزارها ویا روش هائی استفاده میشود که هدفش ایجاد ویا ارتقاء ویا تشدید هیجان ورانشهای جنسی است. آگرجنابعالی با این تعریف موافق نیستید ازشما دعوت میکنم که تعریف خودتان را مرقوم بفرمائید تا بر اساس درک مشترک از این واژه بتوانیم به بحت مثمرثمر ادامه دهیم. والسلام نامه تمام.
سیامک گفت:
بنده اصولاً بر این عقیده ام که کیفیت رابطه ی زن و مرد اعم ازاینکه مزدوج باشند یا نه، قائم به چیزی فراسوی پیوند های حسی-عاطفی-روانی، همفکری، کشش مشترک، وکوشش و تفاهم برای کامیابی جنسی طرفین نیست
سیامک گفت:
خانم عزیز شما با ای ذهن مزینی که دارید چرا چنین نام نا متعارفی را برای خود انتخاب کرده اید که من تمایل به بردن این نام ندارم. منظور شما از سکس یک حال است که می تواند از ارضا فیزیولوژیکی تا آخرین منتهای عشق را در بر بگیرد. جمله جمله با شما می آیم تا بتوانیم با هم به یک اوج مشترک برسیم!(نترس منظورم جنسی نیست!)
«یکم – آیا یکنواختی پارتنرجنسی امری محتوم است وتنها با آوردن فرزند گریز ازآن یکنواختی جنسی (یکنواختی پارتنرجنسی!) میسرمیباشد؟»
ببین بزبان ساده جهان مملو شادی است! فقط این شادی همواره از یک کانال منتشر نمی شودو همانگونه که بارش های جوی گاهی بصورت باران یا رگبار یا تگرگ و یا برف می بارد و ترکیب همه آنها آب است . شادی نیز می تواند در نیروی جنسی و یا لذائذ غذایی و یا لذایذ فکری تجلی یابد. بنابراین دلخوش کردن و توقع دائمی داشتن از نیروی جنسی کاری بیهوده است و نیروی جنسی یک هدیه از جانب آفرینش است و ما نباید نگاه طلبکارانه از آن داشته باشیم. اگر بود قدمش بخیر و اگر نبود حتما به صورت دیگری به ما باز خواهد گشت.بنابراین یکنواختی شریک جنسی محتوم نیست ولی ما می توانیم با انجام کار هایی این یک نواختی را کمتر کنیم. برای مثال شما اگر دو روز پشت سر هم چلوکباب بخورید این غذا برایتان یکنواخت می گردد. ولی اگر بصورت متنوع غذا بخورید هیگاه دچار دلزدگی نمی شوید. زندگی می تواند مملو از شادی های مختلف باشد و سکس تنها یکی از آنهاست. پس بهتر است به سکس فکر نکنیم! و بگذاریم سر موقع خودش و با پای خودش بسراغ ما بیاید.
منظور از آوردن فرزند از بین بردن یکنواختی حنسی نیست! چه کسی این حرف را زده؟ منظور این است بخش زیادی از بار روانی ضمیر ناخودآگاه ما که سکس مسئول ادامه و صیانت ذات ماست برداشته می شود.ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بخشی از وجود ما نگران تداوم حیات ماست با داشتن فرزند این اجبار از بین می رود و در حقیقت مقداری از ولع حنسی ما نیز تغییر حالت می دهد. به زبان ساده سر پدر و مادر گرم بچه ها می شود و دیگر یادشان نیست که 3 دفعه سکس در روز های اول ازدواج آنها حالا تبدیل به هفته ای یکبار شده است!( کاری به استثنا ها نداریم)
دوم – سکس پورنوچیست؟
چرا اینقدر بدنبال تعریف باید بگردیم؟ خود مدیران صنایع پورونو هم تعریف و حد و مرز خود را نمی دانند. شاید بتوان گفت که سکسی که تنها بدنبال استفاده از بدن یک زن و یا مرد باشد و در حالت خاص تنها بدنبال استفاده از آلت جنسی طرف مقابل باشد در نظر عوام سکس پورونیی قلمداد می شود . این اولین احساسی است که با دیدن فیلم سکسی به انسان دست می دهد.دو نفر که هم دیگر را نمی شناسند ناگهان بله را می گویند و لخت می شوند و تا سر حد مرگ هم را می کنند! این بد نیست! این بیسیک سکس است. یعنی سکس بدنی مرحله اول است. در مراحل بعد احساسات عاطفی با رنگین کمانی از بی نهایت زیبایی می تواند با این سکس بیسیک ترکیب شود و بی نهایت جلوه بیابد.
گفتید:
«بنظر اینجانب یکنواختی جنسی (یکنواختی پارتنر جنسی!) به معنی آنستکه دو نفر درگیررابطه ای جنسی هستند که فاقد هیجان است، کسل کننده است، صرفاً برای رفع نیازفیزیولوژیکی است ، شور و اشتیاق در آن به سردی گرائیده است ، و بالاخره بیشترازروی «حس وظیفه شناسی ،» ورفع تکلیف به آن تن درداده میشود. آیا جنابعالی با این تعریف موافقید؟»
سوال ایناست چرا دو نفر باید با زور با هم سکس کنند؟ این سوال از اساس سست است. همانگونه که غذا خوردن احترام دارد سکس نیز حرمت دارد! و نباید از سر بی میلی صورت بگیرد. هر موقع گرسنه شدیم خودش بسراغ ما خواهد آمد. از طرفی برخی خانم ها فکر می کنند که اگر شوهرشان با آنها سکس نمی کند شاید دارد زده می شود و او را مجبور می کنند تا بزور با آنها سکس داشته باشد . درست مانن اینکه بزور چلوکباب را به دهان شما فرو کنند و بگویند بخور!بحث یکنواختی جنسی بحث بزرگی است و در این جملات کوتاه قابل تشریح نیست.
گفتید:
” شما معتقدید که با آوردن بچه اجاق خاموش رابطه ی جنسی یکنواخت پدرومادر شعله ورمیشود. بر اساس مشاهدات ومطالعات جسته گریخته ی شخصی ام بر این باورهستم که اتفاقاً اکثرشکننده ی خانواده هائیکه دارای یک یا چند فرزند هستند ازعدم وجود رابطه ی جنسی ارضاء کننده ولذت بخش دررنج وعذاب اند»
بابا کی من گفتم با آمدن بچه رابطه جنسی پدر و مادر شعله ور می شود؟ و مرد با یک کارتن کاندوم به دیدن زنش در زایشگاه می رود! نه منظور این بود که بنیاد عاطفی آنان دگرگون می شود! بلی درست است برخی ازشکننده خانواده هایی از عدم وجود رابطه جنسی در رنج . عذابند ولی هر چه هست وجود بچه می تواند این رنج را به مقدار زیادی کاهش دهد . حداقل برای زن بیشتر.
گفتید:
«بنده اصولاً بر این عقیده ام که کیفیت رابطه ی زن و مرد اعم ازاینکه مزدوج باشند یا نه، قائم به چیزی فراسوی پیوند های حسی-عاطفی-روانی، همفکری، کشش مشترک، وکوشش و تفاهم برای کامیابی جنسی طرفین نیست»
ببین حتما آدم نباید مانند رومئو و ژولیت باشد تا بخواهد با کس دیگری سکس داشته باشد. البته هر چه پایه های عاظفی اینکار عمیق تر باشد بهتر است ولی برخی از مواقع هم فشار می زند بالا و منتظر عشق نمی شود. در اینجا سکس بدنی با تحکم اضطرار خود را بر سکس علطفی دیکته می کند.
گفتید:
«این بدان معنی است که کیفیت رابطه ی جنسی پدر و مادرمستقل ازبود و نبود ویا تعدد فرزندان است. البته هستند بسیار پدران و مادرانی که با نوعی بی حسی و با غرق کردن خویش در بذل توجه دائم وهمه جانبه وعشق به کودکان وبرآوردن نیازها وخواسته های آنان، ازنیازهای جنسی-عاطفی خود چپشم میپوشند. لاکن نادیده گرفتن نیازجنسی بدان معنی است که مشکل نیازجنسی ارضاء نشده کماکان لاینحل ادامه مییابد»
منظور این است بخش زیادی از بار روانی ضمیر ناخودآگاه ما که سکس مسئول ادامه و صیانت ذات ماست برداشته می شود.ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بخشی از وجود ما نگران تداوم حیات ماست با داشتن فرزند این اجبار از بین می رود و در حقیقت مقداری از ولع حنسی ما نیز تغییر حالت می دهد. به زبان ساده سر پدر و مادر گرم بچه ها می شود و دیگر یادشان نیست که 3 دفعه سکس در روز های اول ازدواج آنها حالا تبدیل به هفته ای یکبار شده است!( کاری به استثنا ها نداریم)
گفتید:
» وبالاخره بنظربنده یکنواختی جنسی امری محتوم نیست به شرط آنکه زن ومرد بتوانند بر اساس تفاهم وبدون ترس ازقضاوت، آزادانه در باره ی نیازهای جنسی-عاطفی خود تبادل نظرکنند وراه های مشترکی را بیابند که براساس شناخت ملاکهای ارزشی یکدیگربتواند به زندگی جنسی آنان طراوت و تنوع ببخشد.»
ببین بزبان ساده جهان مملو شادی است! فقط این شادی همواره از یک کانال منتشر نمی شودو همانگونه که بارش های جوی گاهی بصورت باران یا رگبار یا تگرگ و یا برف می بارد و ترکیب همه آنها آب است . شادی نیز می تواند در نیروی جنسی و یا لذائذ غذایی و یا لذایذ فکری تجلی یابد. بنابراین دلخوش کردن و توقع دائمی داشتن از نیروی جنسی کاری بیهوده است و نیروی جنسی یک هدیه از جانب آفرینش است و ما نباید نگاه طلبکارانه از آن داشته باشیم. اگر بود قدمش بخیر و اگر نبود حتما به صورت دیگری به ما باز خواهد گشت.بنابراین یکنواختی شریک جنسی محتوم نیست ولی ما می توانیم با انجام کار هایی این یک نواختی را کمتر کنیم. برای مثال شما اگر دو روز پشت سر هم چلوکباب بخورید این غذا برایتان یکنواخت می گردد. ولی اگر بصورت متنوع غذا بخورید هیگاه دچار دلزدگی نمی شوید. زندگی می تواند مملو از شادی های مختلف باشد و سکس تنها یکی از آنهاست. پس بهتر است به سکس فکر نکنیم! و بگذاریم سر موقع خودش و با پای خودش بسراغ ما بیاید.
«گفتید:
«بنظر میرسد جنابعالی معتقدید که دو نوع رابط ی جنسی وجود دارد!!!: رابطه ی جنسی یکنواخت ورابط ی جنسی پورنو؟!!! مثلاً درکامنت جوابیه ی خود مینویسید: «از شما چه پنهان که پس ازمدتی سکس تبدیل به حالتی عاطفی میشود. یعنی سکسی که شما با همسر خود انجام میدهید تفاوت ماهوی بسیاری با سکس پورنودارد.» سوالم ازشما اینستکه قبل از اینکه رابطه ی سکسی با همسرحالتی عاطفی پیدا کند، چه نوع رابطه ای بود؟ آیا رابطه سکسی یکنواخت بود؟ آیا رابطه سکسی پورنوبود؟ در اینجا اگر اجازه دهید تعریف خودم را ازسکس پورنو ارائه میدهم. سکس پوزنوبه رابطه ی سکسی باید اطلاق گردد که در آن ازنوشتاراروتیک ویا عکس ویا فیلم ویا ویدیوی اروتیک ویا الات وافزارها ویا روش هائی استفاده میشود که هدفش ایجاد ویا ارتقاء ویا تشدید هیجان ورانشهای جنسی است».
وقتی انسان به سبک ایرانی ازدواج می کند در ابتدای کار جنبه فیزیولوژیکی قضیه یعنی سکس پورونویی بر جنبه عاطفی آن غلبه دارد ولی پس از مدتی عواطف شروع به دویدن به لابلای این رفتار فیزیولوژیکی می کنند و چه بسا که کاملا آن را مهار سازند. کمیت سکس کم می شود ولی شاید کیفیت آن بیشتر شود و این بسته به میزان موفقیت خانواده دارد. ضمننا سکس پورونویی مضموم نیست.یادمان نرود گل زیر انگشتان تشریح می پژمرد!
الدنگ گفت:
با عرض سلام مجدد. جناب سیامک شما درآغازآخرین پاسخ خود مینویسید:
«خانم عزیز شما با این ذهن مزینی که دارید چرا چنین نام نا متعارفی را برای خود انتخاب کرده اید که من تمایل به بردن این نام ندارم.»
محض اطلاع شما باید اذعان کنم که بنده ازآن تیپ خانم هائی هستم که دوست دارم ریشم توپی باشد واسمم الدنگ. در ادامه جنابعالی مرقوم فرموده اید که:
«جمله جمله با شما می آیم تا بتوانیم با هم به یک اوج مشترک برسیم!(نترس منظورم جنسی نیست!)» جناب سیامک واقعاً خوشحالم از اینکه منظورتان از «به یک اوج مشترک» رسیدن جنبه جنسی ندارد چون در غیر اینصورت کاملاً سوپریز میشدید! امیدوارم بتوانم در فرصت دیگری به این بتادل نظر ادامه داده وبه نکات مندرج در اخرین پاسخ شما بپردازم. والسلام نامه تمام.
banoo گفت:
این پست شمامنوبه آتیش کشید.حتامنورالفکرترین مردهای ایرانی هم که ادعاشون کون فلکوپاره کردبه وقتش ازاین مسئله ی احمقانه ی بکارت نمیگذرن وپاهای خراستدلالشون تازانودرگل حماقت تعصب وکوربینی توهم حقی که برای خودشون قائلندفرومیره.
یک نمونه اش شوهرمن که دررابطه بااین مسئله ساعتهاسخن سرایی میکرد ولی از 3ماه پیش که یواشکی وپنهان ازمن به قسمت مسیجهای فیس بوکم سرک کشیده بودوچتهای من روبا یکی ازدوستانم خونده بود متوجه شدکه من قبل ازازدواج باایشون تجربه ی جنسی داشتم وچنان قشقرقی به پا کرده که 13سال زندگی مشترکمون داره ازهم میپاشه(نه که من برای این زندگی ارزشی قائل باشم ویا الفتی نسبت به ایشون درخودم حس کنم،من نگران 2بچه ای که این وسط گیرکردن هستم) اونچه که ایشون مدام پیش هرکسی تکرارمیکنه هرآدمی که میخوادمیونداری کنه ازاقوام وبزرگان فامیل تامشاورو…. اینه که سرمن کلاه گذاشتن!به من گفتن دخترولی یک زن به من انداختن!!!!!
تمام این 13سال تصورمن این بوده که ایشون ازروزاول فهمیده بوده ولی روشنفکری وذهن متفکرومرام انسانیش باعث شده تا این مسئله ی به این اهمیتی رواصلن حتابهش فکرنکنه!!!!حالا من شوکه ام که اونهمه گنده گوزی وسخن گفتن درباب حماقت تاریخی وخرافات وحقوق زن و….کجارفته که این آدم اینجور داره رفتارمیکنه.
تک تک آقایونی که میان ومیگن این مسئله مطلقا شخصیه ومربوط به خانماس و…….همه برن بوق بزنن.لالقل اون قدیمیا اگه اینجورفکرمیکردن که زن باید آکبندباشه انقدشرف داشتن که روحرفشون باشن وتکلیف آدم باهاشون روشن بود.
ضمنن همسرعزیز امروزی من منو مجبورکردکه مهریه ام روتمام وکمال بابت این کلاهی که سرش گذاشتم ببخشم!!!!
لیلیت گفت:
سلام دوست عزیزم راستش من هیچ تجربه سکسی نداشتم دوستانم پیشنهاد می کنند برو سکس کن حالا با هرکی اما نتونستم یعنی همیشه فکر کردم باید کسی باشه که به لحاظ فکری به من نزدیک باشه کسی که من. اما هنوز اون ادم پیدا نشده پیش اومده که از کسی خوشم بیاد اما اون حس متقابلی نداشته. این باعث شده فکر کنم بد نیست بدون احساس عاشقانه برم و سکس کنم اما این مطلب و که خوندم فکر کردم تا حالا چیزی که فکر می کردم خودم درست تر از نصایخ دوستان بوده.
وبلاگ تون و می خونم و دوست دارم. به عنوان یک فمینسیت فقط یه اعتراضی به عکسی که بالا گذاشتید دارم به نظرم این زن مصداق ابژه سکسی است من با برهنگی مخالف نیستم اما این زن مطابق با معیارهای زیبایی مردانه است به نظرم.
sas گفت:
salam nesvan jan man ye joraee tamame dardo ghame shoma ro hes mikonam
albate az noe mardane kheili sakhte ba eshgh ba kasi shoro koni bad befahmi ey baba aslan ghoflo kelid ham nistid kheili sakhte baraye be ham residan 5 sal talash koni va bad az 8 sal befahmi ey babab chera nemitonam ba eshgham sex dashte basham
ey baba chera eshghe man to sex khodesho raha nemikone ey bab chera daram khiyanat mikonam ebaba chera 8 mah sex nadashtam va hanoz ham nemitonam sex dashte basaham
ebab chera haye digari ke zehneto mashghol mikone kholase khoshhalam az on halat valaiye kharej shodi va khosh halam mitoni ba entekhahb adam jadid az baghiye zendegit lezat bebari .
Siavosh Bahman گفت:
نمیدونم چرا با این نوشته ها آدم زود جوش میخوره!
شاید برای دردی باشه که همه داریم. بسیار زیبا بود
دل آرام گفت:
عالی عالی عالی بود!
کتایون گفت:
18 ساله ازدواج کردم. استاد دانشگاهم، دو بچه دارم و در تمام این سالها به اندازه تعداد انگشتان دست به ارضای جنسی نرسیده ام. این پست تان را ذره به ذره فهمیدم. همسرم آدم خوبیست . منهم. اما مسئله همان است که گفتی. ما متعلق به هم نبودیم. سالها فکر میکردم مشکل از من است. فکر میکردم من زیادی هات هستم، یا دیر ارضا میشوم. ما هردو اولین تجربه مان با هم و بعد از ازدواج بود. چقدر احمقانه چقدر احمقانه. سالهاست رنج میکشم و شرایطم را با ورزش و کار و درس تحمل میکنم. من اصلا آدم مذهبی نیستم ولی پایبندی های اخلاقی دارم که بقول رضا مارمولک دست و پای ما را بسته. از خیانت متنفرم چون معتقدم وقتی آنقدر شهامت ندارم که مشکلم را با صداقت و صراحت حل کنم، دندم نرم باید تحملش کنم، اما تحملش وحشتناک سخت است. ببخشید خیلی قروقاطی و بد نوشتم. این آشفتگی در ذهن و روحم است، چه باید کرد(ناگفته پیداست چه باید کرد تولستوی را هم خوانده ام ولی به جایی نرسیدم). واقعا تکلیف کسی مثل من چیست؟ هل من ناصر ینصرنی ای نسوان عزیز
دانا گفت:
شما می توانید با مطالعه تکنیک های مختلف, ارضای خود را جلو و ارضای شوهرتان را عقب بیاندازید. استفاده از ویبراتور هم شدیدا توصیه می شود.
علی رضا گفت:
مشاورهای زناشویی اساسا برای چی خلق شده اند؟
یکی مشکل اساسی همه ما ایرانی ها این است که برایمان جا نیفتاده برای داشتن روابط خوب با دیگران (به خصوص نزدیکان) از متخصص کمک بگیریم. به خدا اینطوری جلوی تلف شدن عمرمان را می گیریم.
درد روحی به مراتب بدتر از درد جسمی است. بیایید عادت کنیم برای درد روحی مان هم پیش دکتر بریم.
سپیده گفت:
و من 15 سال پیش توئم! 😦
یک دختر گفت:
چه قدر دلم میخواست یک وبلاگ مثل وبلاگ تو ولی با نویسندهی مرد وجود داشت. تو از زن و زنانگی مینویسی و نوشتههات هم برای ما زن ها خواندنی اند و هم برای مردها خواندنی و آموزنده. اما جای خالی وبلاگی که حرفهای مردانه از سکس بزند، خالی است. دربارهی پارتنرهایش بنویسد و اطلاعاتی بدهد که راه گشای ما باشد.
علی رضا گفت:
خوب، مشاورهای زناشویی اساسا برای چی خلق شده اند؟ ای کاش همان اول از مشاور کمک می گرفتید . اگر به قول شما واقعا در و کلید به هم نمی خوردند خیلی زودتر جدا می شدید و اگر راهی داشت راه حل را بکار می گرفتید.
یکی مشکل اساسی همه ما ایرانی ها این است که برایمان جا نیفتاده برای داشتن روابط خوب با دیگران (به خصوص نزدیکان) از متخصص کمک بگیریم. به خدا اینطوری جلوی تلف شدن عمرمان را می گیریم.
pink گفت:
ممنون از نوشتهی خوبت
دقیقا مثل زندگی من ولی من 10 سال تحمل کردم و فرق زندگی من این بود که اول تجربه کردم بعد طلاق گرفتم. همیشه هم از این موضوع حس گناه دارم ولی الان خوشحالم که نذاشتم دیرتر بشه. چون روزهای خوبی رو که الان دارم تجربه میکنم به همه ی 10 سالی که مثل ربت زندگی کردم می ارزه. خوشحالم از اینکه تونستم عشق رو تجربه کنم قبل از اینکه دیر تر بشه و امید دارم که خدا منو به خاطر گناهی که کردم ببخشه چون اگه این اتفاق پیش نیومده بود و اونی که الان هم باهاشم و عاشقانه دوسش دارم تو زندگیم نیومده بود من هرگز از زندگی قبلیم بیرون نمیاومدم و تا آخر عمر تو یک زندگی سرد و بی طعم باقی میموندم چون معنی طعم رو نمی فهمیدم.
امیدوارم این اتفاقات تلخ برای هیچ زنی پیش نیاد. البته تو این دوره همه تقریبا از همه چی آگاهند…