عمه بلقیس پسری داشت که به هزاران هنر آراسته بود. درسش را نیمه کاره ول کرده بود، بیکار بود ، سیگار می کشید، شایدم معتاد بود، حرکات بی ناموسی می کرد، عرق خور بود، بد دهن بود… خلاصه هرچه خوبان دارند، او یک جا داشت.
من خونه ی عمه بلقیس زیاد می رفتم چون دخترش دوست من بود و البته هیچ شباهتی به برادرش نداشت. یک روز صبح داشتیم صبحونه می خوردیم. پسر عمه بلقیس هم آمد و سر میز نشست. معلوم بود از دنده ی چپ بلند شده. نگاهی به خواهرش کرد و گفت این چیه؟ معصومانه پرسید چی چیه؟ گفت این قلاده که بستی به گردنت! درش بیار. لقمه ی نون پنیرش را قورت داد و پرسید چرا؟؟ گفت برای اینکه من خوشم نمیاد.عمه بلقیس داشت چایی می ریخت، مثل همیشه لبش را گزید و از آن نگاههایی کرد که هیچ معلوم نبود یعنی چی… دختر عمه ام کارد را برداشت و ورقه ای پنیر روی نون لواش مالید و گفت: اما من دوستش دارم و درش نمیارم. هنوز حرفش تمام نشده بود که پسر عمه ام روی میز صبحانه نیم خیز شد و گردنبند را با یک حرکت پاره کرد و پرت کرد گوشه ی آشپزخونه . دختر عمه ام کارد را روی میز انداخت و فریاد کشید چیکار می کنی وحشی؟ پسر عمه ام سیلی محکمی توی صورت خواهرش زد و بلند شد و رفت. اشک های دختر عمه ام سرازیر شد، دهانش از ضرب کشیده نیمه باز مونده بود و تکه های پنیر از گوشه ی لبش آویزان مانده بود و زار می زد. من مبهوت نگاه می کردم و زانوهایم از خشم می لرزید. عمه بلقیس قوری را با خونسردی روی کتری گذاشت، خیلی آرام به سمت دخترش آمد و دستی روی گونه اش کشید و در حالیکه خیلی غمگین به نظر می رسید گفت: مادر جون، چرا عصبی اش می کنی؟ خوب میگه نبند، نبند !چرا بهوونه دستش میدی؟ نکن مادر!
خشکم زد. تا آن روز کتک خوردن یک بی گناه را به این سادگی ندیده بودم اما چیزی که بیشتر آزارم می داد رفتار و توجیه مادری بود که به جای مادری کردن، به جای احقاق حق و مدیریت خانه اش لب می گزید .عمه بلقیس آسان ترین کار را می کرد، به جای اینکه جلوی پسرش را بگیرد از دخترش می خواست که از بدیهی ترین حقش بگذرد. کاری که در جامعه ی ما رسمی دیرینه است. چرخاندن انگشت اتهام از ظالم به سمت مظلوم به بهانه ی مصلحت طلبی .
ما ملت عجیبی هستیم ،تحت آموزش های عمه بلقیس ها در طول تاریخ همواره به جای آنکه طرف حق را بگیریم و توی دهان ظالم بزنیم زورمان به آنکه ضعیف تر است رسیده است.نوادگان عمه بلقیس در قوه ی قضاییه ی یک مملکت به جای آنکه متجاوز را محکوم کنند به کسانی که مورد تجاوز واقع شده ایراد می گیرند که حجابشان کامل نبوده. داستان خمینی شهر را که یادتان هست؟نوادگان عمه بلقیس به جای آنکه از آزادی پوشش گل شیفته دفاع کنند نگران این هستند که این کار بهانه به دست فرج الله سلحشور می دهد و یادشان می رود که ایشان برای فاحشه خواندن همه ی اهالی سینما منتظر بهانه نمانده است. نمونه ها بی شمار است، بی شمار. این روزها، هر کس هر حرکتی می کند، نامه ای می نویسد، انتقاد تندی می کند، با نامحرم دست می دهد، عده ای فریاد وامصیبتا سر می دهند که ای وای، بهانه به دست حکومت افتاد. انگار این حکومت برای تضییع حق مردم منتظر بهانه است. از این فرزندان صالح عمه بلقیس باید پرسید شما شریک دزدید یا رفیق قافله؟ تکلیفتان را با خودتان روشن کنید. نکند شما هم ته دلتان چندان هم بدتان نمی آید که هر کس را که مانده شهامتی دارد را بکوبند رویتان نمی شود از حکومت مایه می گذارید؟ اگر به جز از این است، بدانید که شما خودتان یک پایه ی برقراری سه پایه ی ظلم ( ظالم – مظلوم – عمه بلقیس) هستید. لعنت بر این مصلحت طلبی های عمه بلقیسانه ی شما. شما بیشتر از آنها که ظلم می کنند در این چرخه منفوران ابدی تاریخ خواهید ماند چرا که لباس مشروعیت بر تن ظلم می پوشانید. ننگ تان باد.
پی نوشت بی ربط: این داستان واقعی است، اما ربطی به عمه ی من ندارد.امیدوارم متوجه باشید که»عمه بلقیس» یک نماد است.
لونا گفت:
خیلی زیبا نوشتی و داستانی کاملا واقعی! من به چشم خودم اینطور برخوردها رو دیدم، یادم میاد وقتی شاید ۱۲-۱۳ سالم بود یک روز خاله به همراه دختر و پسرش به خانه ما اومدن. دخترخاله ۶ سال از ما کوچکتر بود
و خیلی شیطون. یادم هست که میخواست ماتیک بزنه خاله گفت نکن الان داداشت عصبانی میشه!
خوشش نمیاد ، یادمه که چقدر عصبانی شدم به خاله ام گفتم به اون هیچ ربطی نداره! چرا دارین چنین چیزی رو بهش یاد میدین که میتونه به دخترخاله زور بگه؟؟! خالم گفت اینجوری بهتره! با اینکه کوچیک بودم هیچوقت این صحنه و این ظلم از یادم نمیره، کار به جایی کشید که الان دختر خاله برای اینکه آزاد باشه دورترین نقطه کشور رو برای ادامه تحصیل انتخاب کرده!
خیلی قشنگ و شیوا موضوع رو بیان کردی.
پی نوشت مربوط به پوست گلشیفته: بعد از ۱ روز که از حالت شوک در اومدم، و نقد ها رو خوندم، یجا نوشته بود که حاضر شد هرکار کنه که به رویای خودش یعنی جهانی شدن و هالیوودی شدن برسه، برای چند لحظه خودم رو جاش گذشتم. به خودم فکر کردم که برای رسیدن به رویاهام هرکاری کردم، و گلشیفته چه گناهی داشته که تو ایران به دنیا اومده و فقط به خاطر اون مجبور هست این همه حرف رو تحمل کنه، چرا اون نباید این حق رو داشته باشه که هالیوودی بشه! این همه آدم دوست دارن. چه سولم بزرگی میکنیم ما مردم با قضاوت کردنش، یاد این نوشته تو فیسبوک افتادم:
قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی
کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن .
از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم
اشکهایی را بریز که من ریختم
دردها و خوشیهای من را تجربه کن
سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن
همانطور که من انجام دادم
بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی
لونا گفت:
سولم => ظلم
PRINCE گفت:
«قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی
…
بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی»
++
قضاوت و قضاوت کردن اجتناب ناپذیر هست لونا.
مثل اختلاط و تلاقی فرهنگها.
تفائی شاید در زاویه دید من و تو باشه.شاید.
PRINCE گفت:
تفاوت صحیحتر بود.
جـوات یساری گفت:
من الان متوجه شدم(یعنی به یقین رسیدم) به این وبلاگ معتاد شدم، یک ساعت قبل خسته از جایی برگشتم که صدپله بدتر از فیدل کاسترو نزدیک به سه ساعت با اطرافیان فک زدم ، چونه زم، سخنرانی کردم و یکی به دو کردم . به قول معروف در یک جلسه ی به شدت مهم حضور داشتم . اما به محض رسیدن به خونه و روشن کردن سماور و بعدش روشن کردن ابولکامپوتر اومدم اینجا . مطلبو خوندم دربارش حرف دارم (اندازه ی همون سه ساعت صحبت کردن) چونکه همین یک ساعت پیش عملا با این موضوع درگیر بودم.
این مطلب هیجانیه در نگاه اول تحسین آمیزه .عواطف عاشورایی رو در آدم زنده میکنه.
اما من همچنان اعتقاد دارم برای دفاع از مظلوم بعضی از مواقع مجبوریم به ظالم امتیاز بدیم تا بتونیم ازش امتیاز بگیریم .
ظالم های عصر حاضر مثل پسر عمه بلقیس مافنگی نیستند که با عربده و توپو تشر خفه خون بگیرن. ظالم هایی که ما باهاشون روبرو هستیم تا بن دندان به ثروت رانت مذهب و انواع و اقسام ابزارها مسلح هستند .
کاری که شما میگی حرکت انقلابی هست و خیلی از مواقع باعث میشه مظلوم بیچاره بترکه منفجر بشه لگد مال بشه .
دنیای سیاست دنیای بده بستون هست ،سرزمین کربلا نیست که بگیم تا آخرین قطره ی خون بجنگیم و به ظهر نرسیده همگی به فاک شهادت نائل بشیم .
اما صد البته اگر یک زمانی شرایط مهیا بود باید دهن ظالم رو آسفالت کرد.
گیتی گفت:
شرایط رو چه کسی باید مهیا کنه ؟؟ منجی با بالهای آهنین ؟؟
اون زمانی که مردم میرفتند جلوی ظالم تا بن دندان مسلح شما به شیوه های مختلف سعی داشتی ثابت کنی » اکثریت » چیز دیگه می خوان، یادت که نرفته …این همون اکثریت مظلوم نیست ؟؟ همونی که ممکنه بترکه ؟؟
اونقدر صبر می کنیم و تماشا می کنیم و توجیه می کنیم و موجه می کنیم اون سیلی نواخته شده به گوش مظلوم رودر قالب شرایط و مصلحت های زمان و مکان، که آمار بده ها از بستون ها اونقدر فراتر میشه که نمی فهمیم کجا بده بوده کجا بستون !!
اونوقت چشم می دوزیم به اتحادیه اروپا …به تصمیم عربستان… هورا به خودمون !!
PRINCE گفت:
این کامنت من کجا رفت؟
جـوات یساری گفت:
لولو خورده
مطمئن باش
کی بشه سیستم لولو خود لولو رو هم ببلعه
جـوات یساری گفت:
دروغ چرا بگم
سفسطه بافی چرا بکنم
کولی بازی چرا در بیارم
جوابی ندارم
بده های ما در دو سال گذشته زیاد بود.گلاب به روت ببخشید بی ادبیه . مثل فاحشه ی خیابونی که میده و بعد بدون اینکه پولوشو بدن گوشه ی اتوبان ولش میکنن .بازی ما با حکومت داره به بازی باخت باخت تبدیل میشه (البته اونا مثل ما نباختن جمعش میکنن . ما هم جمعش میکنیم … من نه .. اما بالاخره …. …… به اون قبله قسم فکرشو که میکنم …. انگشتام از تایپ کردن میفته …….
…………….
…….
….
😐
جـوات یساری گفت:
استی من اما حرفم سرجاش هست اون پائین چیزهایی درباره اقتصاد نوشتم . هنوزم میگم اکثریت در جلوی ظالم تا بن دندان مسلح نایستاد . اکثریت به این راحتی ها بیدار نمیشه …فک میکنم اکثریت با عرق خوری پنهانی ظاهرا راضیه
گیتی گفت:
من هم نگفتم اکثریت ایستاد ، گفتم ؟؟ صحبت از دفاع از مظلوم بود در زمان مناسب….
اون اکثریت مظلوم اونموقع داغ بود نمی فهمید، اونایی که می فهمیدن چرا حرف دیگه میزدند حالا عمل بماند !!
اون اقلیت مظلوم هم که به سیخ داغ کشیده شد…همون موقع و بعدها….
حرف من یک چیز دیگه بود که خودت می دونی چی بود…توضیح نمیدم دیگه…..
در مورد اقتصاد هم ، دو ساله داریم جیغ و ویغ می کنیم…آقا…خانم …اینا با دوتا ابزار کارآمد فقر و فشار اقتصادی و تعصب مذهبی دارند صاف می کنند میرن جلو….هی گفتین عکس احمدی نژاد توی فلان دهکوره بود، در شهرستان ها همه عاشق رییس جمهور مردمی هستند ، به اعتقادات اکثریت چپ نگاه نکنین که عملی غیرواقع بینانه است و از این حرفا…….
حالا که اون اقلیت هم رفتند توی کما و کم کم جونورا و سگ و گربه ها هم بزودی میرن زیر خط فقر، اونوقت ببینم کسی اصولا می مونه که به چیزی به غیر از نون شبش فکر کنه یا نه… کم کم نون شب میشه دغدغه ی کارخونه دارها !! حاجی عسکراولادی هم که پیش بینی قحطی کرده… دیگه به به و چه چه !!
بنازم کلا، ….حالا به چی…خودم هم نمی دونم… ایکاش حداقل به جای نشستن در جایگاه تماشاچی رفته بودیم توی زمین بازی… اونوقت این حرفها شما دل من یکی رو نمی سوزوند !! والله !! 🙂
PRINCE گفت:
+++++++++++++++++++++++++++
معتاد بودی والبته که معتاد و وابسته هستی و این هستی خویش را خود بخوبی از قبل ، واقف بودی.
فعلا function مطلوب و درستی را برگزیده ای.
اما مواظب باش که اگه شیطون باز سرت رو گول بماله، کامنت گذاران و لزوما نه من، از شرمنده گیت در خواهند امد. چرا که ان حقی رو که تو در نظر دادن داری، برای بقیه هم محفوظ هست و بالعکس.و البته که قضاوت با نظر دادن، اجتناب ناپذیر خواهد بود.
فکر کنم شمشیر داموکلس دست لولیتا تا بدینجا در عمل از، مهر ورزی بی فروغ ویلتا، بیشتر جواب داده.
جالبه.
DMOHAMAD گفت:
آقاجواد رانت خوارهای امروز قبلا پسرهای عمه بلقیس بودن
جـوات یساری گفت:
راستی منتظر روز دوشنبه باشید ببینیم اتحادیه اروپا برای تحریم خرید نفت ایران به چه نتیجه میرسه . عربستان چراغ سبز نشون داده و گفته جای نفت ایرانو پر میکنه !
کاپیتان بابک گفت:
جواتی میخوای شرط ببندیم؟ من میگم همه ش حرفه، چون کسی رو ندارن جای آخوندا بذارن که به این خوبی مملکتو به فاک ببره. و امیدوارم که اشتباه می کنم. این نفت زهرماری جخت 33 ساله که از سفرۀ مردم رفته. شاید مردم جوش بیارن، شما چی میگی آقای معتاد؟
شین شین گفت:
ولی من فکر میکنم اینا دیگه واسه ارباباشون هم شاخ شدن. محاسباتشون همونطور که سر طالبان اشتباه در اومد در مورد رفقامون هم بد عمل کرد. مجبورن یه فکری بکنن
PRINCE گفت:
فکر کنم که غرب هم از پیشبینی ناپذیری و بحرانسازی های پیدرپی و خر تو خر همیشگی بیت اقا به تنگ امده باشد.مگر اینکه اقایان جام زهر دیگری را کوفتشان کنند…
کاپیتان بابک گفت:
شاخ شدنشون هم مسئله ایست شین شین عزیز. آخه با چی؟ با پولهای دزدی شون تو اروپا و کانادا یا تکنولژی شون که بعد از 33 سال پیشرفت اسلامی گوز هم نمی تونن درست کنن. شاید به موشکهای چینی شون می نازن؟
بهر حال چیزی که مسلمه اینه که اگر برخورد نظامی پیش بیاد، یه چیزی مثل عراق میشه. دو سه روز بمباران و نیروی نظامی عمامه و ریش پودر و نابود میشه
من فقط آرزو می کنم برای جانشین رژیم بعدی مجاهدین یا موسوی-کروبی را نسخه نپیچن. هر کدام از این گزینه ها بمراتب از این که هست (یکی از یکی) بد تره. برای اینکه سئوال پیش نیاد که چرا بدتره: یعنی یک فاجعۀ تاریخی دیگه برای 30-20 سال آینده. مردمی که من می بینم، که انرژی شون ته کشیده، تاب و توان براشون نمونده، و دیگه هیچ امیدی ندارن، هر کی بیاد قبول می کنن و میرن تو صف تخم مرغ
خراباتی گفت:
@ کاپیتان بابک
من هم موافقم که هیچ رژیمی به اندازه ی آخوندها به اروپا و آمریکا و اسراییل حال نداده و تا به حال اینقدر با لاس زدن امتیاز و ثروت به بای نداده !
اما اروپا و آمریکا با زنگی مستی که خنجری به اسم بمب اتمی تو دستش داره بهیچ عنوان نمیتونه کنار بیاد.
اینها ( غربی ها ) بخوبی میدونن چه سگ هاری تربیت کردن و الان که هیکل گنده کرده با کوچکترین حرکت اشتباهی خودشون رو گاز خواهد گرفت .
تحولات بسیار زیادی تو راهه و غرب بخوبی میدونه که حرکت اشتباه مساوی است با جنگ ج. سوم !
همانطور که آقای سارکوزی امروز گفت .
اینها می خواهند قبل از این که اگر خواستند حمله کنند , ایران را حسابی بدوشند !!!!!!!!!!!
و بعد زمین گیرش کنند و در آخر با ماشین از روی جنازه ی نیمه جانش ویراژ بدهند .
.
.
.
در مورد گلشیفته فراهانی هم من از دوستی خواهش کردم که متن ویدیویی را که او حضور دارد ترجمه کند و برایم بفرستد . بد نیست به صفحه من سری بزنید و بخوانیدش.
.
.
شاد باشید
خراباتی
کاپیتان بابک گفت:
خراباتی عزیز
از یاهو: The EU’s 27 foreign ministers, meeting Monday in Brussels, imposed an oil embargo against Iran and froze the assets of its central bank, ramping up sanctions designed to pressure Iranian officials into resuming talks on the country’s nuclear program.
مثل اینکه صبر اربابان سر اومده و تحریم داره جدی میشه. مگر اینکه آخوندا سر میز گفتگوی جدی بشینن و از غنی سازی که حق مسلم ماست دست بردارن. البته نفس کشیدن و آزادی حق ما نیست، فقط بمب اتمی دوست داریم. جواتی باید وقتی پیشنهاد دادم شرط ببندیم قبول میکرد. امروز برنده میشد
چشم! میام پیش شما ویدیو را ببینم
از توجه و لطف شما ممنونم
کاپیتان بابک گفت:
خراباتی عزیز
از یاهو: The EU’s 27 foreign ministers, meeting Monday in Brussels, imposed an oil embargo against Iran and froze the assets of its central bank, ramping up sanctions designed to pressure Iranian officials into resuming talks on the country’s nuclear program.
مثل اینکه صبر اربابان سر اومده و تحریم داره جدی میشه. مگر اینکه آخوندا سر میز گفتگوی جدی بشینن و از غنی سازی که حق مسلم ماست دست بردارن. البته نفس کشیدن و آزادی حق ما نیست، فقط بمب اتمی دوست داریم. جواتی باید وقتی پیشنهاد دادم شرط ببندیم قبول میکرد. امروز برنده میشد
چشم! میام پیش شما ویدیو را ببینم. از توجه و لطف شما ممنونم
کاپیتان بابک گفت:
خراباتی عزیز. دوسه خط از یاهو گذاشتم اینجا، ثبت نمیشه
مثل اینکه صبر اربابان سر اومده و تحریم داره جدی میشه. اروپا نفت و بانک مرکزی را تحریم کرد مگر اینکه آخوندا سر میز گفتگوی جدی بشینن و از غنی سازی که حق مسلم ماست دست بردارن. البته نفس کشیدن و آزادی حق ما نیست، فقط بمب اتمی دوست داریم. جواتی باید وقتی پیشنهاد دادم شرط ببندیم قبول میکرد. امروز برنده میشد
چشم! میام پیش شما ویدیو را ببینم. از توجه و لطف شما ممنونم
کاپیتان بابک گفت:
The EU’s 27 foreign ministers, meeting Monday in Brussels, imposed an oil embargo against Iran and froze the assets of its central bank, ramping up sanctions designed to pressure Iranian officials into resuming talks on the country’s nuclear program.
جـوات یساری گفت:
جناب کاپیتان
همین الانشم دیوث ها زدن زیر همه ی خط و نشون کشیدن های قبلی
دستیار و مشاور نظامی آقا گفته ما چنین تهدیدی نکردیم
چند روز قبل هم وزیر دفاع گفت ما تهدید نکردیم
دیشب هم وزیر امور خارجه گفت در هرکجا بدون پیش شرط یا دستور جلسه حاضر به گفتگو هستیم.
جلوی دوربین های داخلی برای تهیج عمومی هارتوپورت میکنن، سر میز مذاکره پوکر بازهای خوبی هستند . بلدن چه جوری مهره بدن و فرصت بگیرن .
اینا طالبان نیستن . چیزی به اسم فقه پویا دارن . فقها این جکومت رو به حکومت امام زمان متصل میکنن. (من میترسم اگر امام زمانی در کار باشه ، سر اونو هم زیر آب بکنن)
خوش به حالتون که در این خراب شده نیستید
بهرنگ گفت:
بین ظالم و مظلوم مقصر مظلومه.
نمونه واقعیش همین خودمون مردم هستیم که اجازه میدیم هر جور اجحافی به مون بشه. حکومت هر کاری می خواد میکنه و از ضعف و ترس مون سو استفاده می کنه.
واقعیت دنیای امروزه اگر دست و پا بسته باشی دیگران زیر پا میزارنت. حقت رو ضایع میکنن و صدات هم در نباید بیاد.
عمه بالقیس هم هیچ کارس اگه زورت به گردن کلفت نمیرسه بی خودی گردن عمه باالقیس ننداز.
PRINCE گفت:
در نهایت ظالم و مظلوم هر کدام به نوبت تقاص و پاداش اشنباه شون رو میگیرند.
arian گفت:
متاسفانه واقعیت زندگی با فیلم هاوکتاب ها متفاوته.معمولا ظالما پاداش میگیرن ومظلوما تقاص پس میدن! مگه اینکه جاهاشونو با هم عوض کنن…
بهرنگ گفت:
کاش اینطور بود اما نیست.
آلفرد گفت:
مطلب بسیار به جا و خوبی بود. اتفاقا چندین نفر زیر نوشته وبلاگ من در مورد اینکه این کار گلشیفته بهانه به دست حکومت میدهد و نباید انجام میشده، کامنت گذاشته بودند! در نظر این افراد اصولا هیچ کس نباید رفتاری خلاف نظر و تایید حکومت انجام دهد چرا که حکومت رادیکالتر میشود و فشارها را افزایش میدهد! استدلال عجیبی است! مشابه چنین استدلالی را زمان اوج جنبش سبز دو سال پیش هم شاهد بودیم. در آن زمان عدهای میگفتند آمریکا نباید موضع حمایتی آشکار از حرکت اعتراضی مردم ایران بگیرد چرا که در چنان حالتی حکومت به سرکوب شدید دست میزند و جنبش را وابسته به بیگانگان توصیف میکند، حال آنکه بدون حمایت علنی آمریکا بدترین سرکوبها صورت گرفت و سران حکومت از همان ابتدا حرکت خودجوش اعتراضی مردم ایران را به بیگانگان و به قول خودشان آمریکا و انگلیس منتسب دانستند! متاسفانه این حکو،ت در گذار زمان مردم را مصلحت طلب و سازش کار بار آورده است!
من گفت:
سلام
اگر رسیدین به این هم گوش کنین:
مردمرده گفت:
به ظلم پذیری فکر می کنم، به ظلم خواهی ، به مازوخیسم افسار گسیخته ما
و این از هر درد بدتر است. کاش این ظلم خواهی را به عمه بلقیس عقب نمی بردی.
این داستان عمه ها نیست، قصه هر روزه ایست که شکلش عوض می شود.
DMOHAMAD گفت:
سلام اول که امیدوارم هزارسال زنده باشی مردهمیشه زنده
کاش میگفتی مازوخیسم فرهنگی فکرکنم لولیتا هم منظورهمین بود
marmarin گفت:
درسته که مظلوم مقصر هست به تعبیر بعضیها اما وجود همین عمه بلقیس هاست که آب به آسیاب دشمن میریزد و از ترس مظلوم در جهت خالی کردن دلش و ترسوندن بیشتر اون استفاده میکند، در واقع مقصر ترس و بی اعتمادی و بی دل و جراتی اون هست.
PRINCE گفت:
تا حدی موافقم.
کاپیتان بابک گفت:
حوصله ندارم
«نوادگان عمه بلقیس در قوه ی قضاییه ی یک مملکت به جای آنکه متجاوز را محکوم کنند به…..»
اولا که این میکربها نواده های عمه بلقیس نیستند، اینا گُه توله های انیرانیِ اشغال گر دزد کثافتی هستن که برای نابودی ایران و ایرانی و غارت و یغما کمر بسته اند. مثل حملۀ اول اعراب برای آوردن اسلام
ثانیا بعله، همۀ مردم دنیا لیاقت همان را دارند که دارند. من روزهایی که حالم خوش نیست به شک می افتم که اکثر مردم ما این رژیم اسلامی عزیز را میخوان یا نه، یا اینکه 80-70 مردم زیر فشار اقتصادی ( زیر یا روی خط فقر) هستند. تحمل این همه ننگ نکبت کثافت و دروغ با عقل جور در نمیاد. اونوقت میگن مردم زمان شاه انقلاب کردن. مردم گُه خوردن انقلاب کردن. من هم یکی شون، اگه قرار بود بعد از بیرون کردن شاه مملکتوبه یک آخوند بیشرف دروغگو واگذار کنم که کثافت هندی برینه توش
نکن اینکا رو لولیتا نکن، چرا داد منو در میاری؟
EhSAN گفت:
حرکت گلشیفته رو رادیکالی نمیدونم ….حرکتش برای هر کاری که هست یا برای پول و یا شهرت یا هر چیز دیگه ..به بعضی ها باید فهمونده باشه که از ماست که بر ماست.
من هم بی حوصله ام اما این نوشته نسوان خیلی خوب بود ..
هنوز هم عمه بالقیس وار زندگی میکنند و شعار آزادی میدند ..هیچ تغییری نخواهند کرد یا سرکوب میشند و یا اگر هم پیروز بشن زیر سایه یک ظالم دیگه یا تفکر عمه بالقیس وار خودشون قرار میگیرند . ما هنوز دنبال لشگر کشی و جنگ برای فتح قلل افتخار هستیم تا پرچم خودمونو بکوبونیم. راستش ایران با این مغزها هیچ صفایی نداره. چه با آخوند چه بی آخوند ..مبارزه اول ابتدا مبارزه با بیفرهنگی همین هایی است که دم از حق و حقوق میزنند ..این آخوند هم بر پایه تغکر مذهبی و هقیدتی انسانها بنا شده و با اراده خودشون به فنا خواهد رفت..اره کاپیتان بابک. ملت اکثریتشون با نظام هستند..حکومت میخوان و حاکم میخوان این ایرانیا عادت دارند برای یه عده کار کنند. کارگرند خصوصیتشون اینه.
فرهاد گفت:
کم کم دارم به اون انقلاب مشکوک میشم. مثل الان که مشکوکم به این آخوندا. اگه غرب واقعا علاقه مند بود که رژیم ایران رو عوض کنه بهترین زمان بعد از جنبش سبز بود. اما اون موقع فقط تماشا کرد که هیچ هی هم چپ وراست اوباما میگفت که گفتگو کنه.
اما واقعیتش اینه که چه 57 چه حالا غربی ها همیشه زمینه رو برای رشد مرتجع ترین گروه سیاسی فراهم میکنن تا بتونن به انواع مختلف ما رو بدوشن.
TPL گفت:
عجیب منو یاد مادرم میندازه…
بهزاد گفت:
به نظرم این سه پایه شما دو تا پایه دیگر هم میتونه داشته باشد؛
ظالمی که مظلوم واقع میشود (پسر عمه بلقیس ها)
مظلومی که ظالم است (….)
احسان گفت:
انتخاب طبیعته ، اونایی که سر به نافرمانی برداشتند کشته شدند ولی اونا که سرشون رو انداختند پایین ـ و شتر دیدی ندیدی ـ اونا زنده موندند و بیشتر تکثیر شدند
PRINCE گفت:
در درازمدت انتخاب طبیعی طبیعت بازی های جالبی رو به نمایش میگذاره…
احسان گفت:
اونایی که نخواستند و نساختند یا رفتند اوین و کهریزک یا استرالیا و و کانادا و فلان ، اونایی موندند که نتونستند و سازش کردند تا بهرجهت بگذرد این زندگی ولی زنده بمونند
PRINCE گفت:
واقعیت اینه؛
زورمان نرسید،
خواستیم اما نشد یا خواستیم اما باندازه کافی که می باید نمیخواستیم وگرنه که پای هزینه هایش در خیابان ایستاده بودیم.
این ملت پیر ، بسیار پیر، ازین رفتنها و امدنها زیاد دیده.انقدر که کبر سنش، گاه، مانع از بیاد اوردن داشته های تاریخی وی، میشه.
این ملت ازین نوع کفتارها و شغالها و وحوش،کم ندیده و این اول بارش نیست.
اول بارمان هم نبود که نقص در دانسته ها و اراده ها و تلاشمان به رخمان کشیده شد.
بار اخر هم نخواههد بود.
انسان اصولا ناکامله و همیشه هم ناکامل می مونه تا جایی برای انگیزه و کامل تر شدن باقی بمونه،
در این میان ان استرسی که ما رو نکشه، صرفا قویترمان میکنه.
پس شاید بقاء، رمز ایستادگی و کامیابی نهایی مان باشد گرچه این امید ، در عین حال از بزرگترین ضعفها و عامل چه بسیار سازشها و در گل ماندها که نبوده.
جالب نیست؟ ان چنان نقشی دوگانه ،انهم برای یک ماهیت؟
باختیم و ماندیم و سوختیم تا بسازیم انچه را که «شاید»، بعدی های ما به انجامش برسانند…
کین قصه ،سری دراز دارد و شاید پایانی هم ندارد.
رامین گفت:
من خیلی فکر کردم که چرا زورمون نرسید و بنظرم مهمترین علتش این بود که هدف مشخص نبود و جنبش یک رهبری سازمان یافته که بدونه هدف چیه و اونو رک و صریح بزاره جلوی مردم نداشت وگرنه ما کم نبودیم اینو از راهپیمایی 25خرداد میشه فهمید دیگه اینکه اصلن گیرم همه کوره دهاتا و یک اکثریتی هم با ما نبودن اصلن اهمیتی نداره اونا همیشه یک نیروی تماشاچی بودن و خواهند بود و فقط زمانیکه کار بیخ پیدا میکنه و زمان تقسیم غنائم میرسه میپرن وسط. اون طبقه متوسط شهریه که تعیین کننده است طبقه بالا و پایین اون اصلن اهمیت ندارن(قسمت آخر جوابم واسه کسایی بود که میگن ما اکثریت نیستیم)
تارا گفت:
حرف دل من بود عاشقتم .تا وقتی هوای ظالم و داشته باشیم همینیم که هستیم :((
1 گفت:
تو هم بااین عمت
نیکی گفت:
این پست خیلی برام آشنا بود در واقغ یه صحنه کوچیک از زندگی نوجونیم بود.
سعیده گفت:
زیبا می نویسی دوستم زیبا
ممنون که با این نوشته ها روزهای منو امثال من رو روشن میکنی
گیتی گفت:
درود بر لولیتا… خوب نوشتی….خیلی خوب…
تقابل مصلحت طلبی، ترس، ناتوانی، سترون بودن ذهن و بهانه جویی برای مخفی نگه داشتن اون …و ظالم پروری !!…
لینک به پست قبل… اولین چیزی که در اون عکس توجه من رو جلب کرد، چشمهای غمگینش همرا با نوعی تمسخر بود و بعد هم انگشتر…
یه دلایل حرفه ای ، اقتصادی ، شخصی اش کار ندارم اما به برداشت ها و نفسیرهای گونه گون بینندگان عزیز کار دارم !!….
خیلی جالبه ..بنا به ذهنیت خودمون تفسیر می کنیم ، بنا بر همون ذهنیت و تفسیر محکوم می کنیم…
خطاب به اونایی که در پست قبل شرمنده بودند عرض می کنم…مدعی چی هستیم ، نمی دونم…ماها چکار می کنیم که انقدر ادعا داریم روی کنش و واکنش های دیگران ، برای پگاه آهنگرانی که انداختنش زندان ، برای جعفر پناهی و برای خیلی های دیگه مثلا چه کردیم که حالا می خوایم تعیین کنیم کار گلشیفته فراهانی درست بوده یا خیر !!
ناتوانی هایمان بیشتر از توانایی هایمان است ، بهتره هر وقت تونستیم توانایی هایمان رو ثابت کنیم اینهمه ادعا و طلب داشته باشیم از دیگران !!
فقط من از تمام این بحث ها یک چیزی رو نفهمیدم.. اینکه ما اصولا چه مشکلی با بدن لخت داریم ؟؟ دردمون چیه که انقدر داد و هوار راه میندازیم… چرا انقدر می ترسیم از بدن لخت ، از چی واهمه داریم……
بیشتر فکر می کنم از خودمون ، مگه نه ؟؟!!
یک جور خلوص و بیان بی واسطه در بدن عریان، در سخن عریان ، در رفتار و کردار بی دامبول دیمبول و پوشش هست… خلوص !!… از همون می ترسیم !!
Baltazar گفت:
گيتي جون، ميدوني!
بنظرم:
گاهي زيبايي ، وحشتناكه
من اولين حسي كه از اين عكس گرفتم اين بود كه «چقدر زيباست»
گاهي براي اينكه وانمود كنيم به اصول اخلاقي معتقديم ـ اصولي كه معلوم نيست از كجا پيداشون كرديم ـ حاضريم برخي بديهيات رو انكار كنيم. واقعيتي مثل زيبايي را
اين خطوط و سايه روشن هاي بدن انسان كه با ديدنش روح نوازش پيدا ميكنه
زيبايي رو درك ميكنه، اما در طي سالهاي عمرش آموخته كه زيبايي را انكار كن
گويي زيبايي و گناه معنايي متناظر پيدا كرده اند.
مگر همين حرفها را در مورد عكس سردر اندروني نشنيديم؟!؟
تعريف امروز از زيبايي در جامعه وحشتزده ما، گناه آلودگي است.
اگر به چهره و ظاهر حاكمان نظري كنيم، وجه اشتراكشان چهره زشت و اخم آلود است
پليدي و زشتي همواره زيبايي را انكار ميكنند.
اينان زيبايي را در خرابه هاي پوسيده اعتقادات گنديده مي نمايانند
حال آنكه چشمها زيبايي را درك ميكنند
قلبهاي تيره انكارش ميكنند
مغزهاي فاسد زبان را به اعتراضش حركت ميدهند.
يك عكس پورتره هنجارهايشان را در هم ميشكند و فريادشان را برمياورد
اعتقاداتشان به سستي لانه عنكبوت ميماند.
بنظرم عكس زيبايي است
احسان گفت:
حالا که بحث زیباییه من اینو نگم می میرم، اون عکسه قشنگ بود،مخصوصا حالت صورتش … ولی تو اون فیلمه که سینه شونشون میده ، خود پستونش قشنگ نیست ،یعنی من ترجیح میدادم اون هاله دورش کوچیکتر باشه و اندازه اش بزرگتر و اینقدر هم افتاده نباشه ، کلا اینقدر لاغر قشنگ نیست ،ولی واقعیه ،اصل واقعیت عریان
دیروز اول صبحی یکی از همکارا میپرسید پستون بفارسی چی میشه .. منم کلی توضیح دادم سینه و ممه و پستون و فلان ، شب که اومدم اینترنت تازه دوزاریم افتاد
ژیان گفت:
خوب این تصمیم هالیوود(یا اون فرانسویا که جایزه میدن) بوده و دست خود هنر پیشه نیست. اینی که من توی یه سایت خوندم نوشته بود پستونا و باسنا و ….ایی که میرن خارج، وقتی میرسن اونجا، بر حسب سایزشون سوا میشن. اون درشتا و قلنبه ها واسه بازی در یه سبک فیلمایی انتخاب میشن، کوچیکا و افتاده ها و لکه دارا هم واسه یه سبک دیگه از فیلما. مثلاً توی فیلمای تراژیک و درام و ملودرام و رئالیستی و نئو رئالیستی و غیره و غیره که زن ها باید تنها زندگی کنن یا کتک بخورن و سیگار بکشن و گاهی هم خودشون در متن فیلم حرف یزنن و از بدبختیاشون بگن این جور پستونا نشون داده میشه( راستم نوشته بود، له شبکۀ Arte فغانسه از این فیلما زیاد نشون میده)، اما توی فیلمای اکشن، کمدی یا جنایی و یا ….معمولاً از پستونای در شت و رو به بالا که خاصیت ارتجاعی خوبی دارن استفاده میشه. ظاهراً اون فیلم سیاه و سفید قرار بوده یه کلیپ معنا گرا باشه و ملت باید پس از دیدنش به فکر فرو برن و جو اگزیستانسیالیستی عصیان و اعتراض رو درک کنن نه اینکه دهنشون آب بیفته.
گیتی گفت:
بالتی عزیز….
کار هنر همینه….
نوازش چشم و گوش و روان و وجود و حتی جسم…
نوازش ذهن ..که تعبیر به زیبایی میشه…
بی هنران به هر دری می زدند تا با انکار دیگران خود رو موجه کنند….
بقول شاعر…» قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال »
اینه تعبیر و تفسیر ما چیست از اونچه می بینیم به پیشینه ی ذهنی خود ما بستگی داره…
به ساختار ذهنمون…
PRINCE گفت:
+++@ بالتی.
گیتی گفت:
بالتی عزیزم…
می دونی الان یاد چی افتادم ؟؟
یاد صحنه یا سکانس هایی از فهرست شیندلر.. اونجا که آدم ها رو عریان کرده بودند برای تست پزشکی و انتخاب نازی ها برای زنده موندشون یا مردنشون..در واقع قابل استفاده بودن یا نبودنشون…
مفید بودن یا نبودن اون انسان ها طبق معیارهای خودشون…
و بدن های زار و نزار عریانی که به اینور و اونور می دویدند…
صحنه های فیلمی که سیاه و سفید بود، جز اون دخترک با پالتوی قرمزش در میان جمع !!
چیزی که نوشتی رهاترین اظهار نظر بود…
خصوصا این جمله ات » اينان زيبايي را در خرابه هاي پوسيده اعتقادات گنديده مي نمايانند»
تضاد زیبایی ها با خرابه های پوسیده ی اعتقادات بدجوری چشم رو میزنه ….
رامین گفت:
+++++
تعصب و ذهن بسته مثل سرطان همه چیزو به فساد میکشه
PRINCE گفت:
و اما تو گیتی!هان!
بالاخره گیرت اوردم!
استه می یای، پیوسته میری، به های و هوی ما هم محل نمیگذاری، ای یهودای ناقلا، تواز کی ما رو فروختی ؟
بگو ببینم هما رو کجا قایمش کردی؟
سام کجاست؟ ارش چرا کم پیداست؟ محمدرضا چرا نا پیداست؟
چرا اینجا یا منم یا خرمگس یا فحش بد؟
رسمش این بود که عرصه را خالی کنید؟
——————————————
و اما حالا گیتی،
بله ناتوانی ما ها خیلی بیشتر از توانایی هامون هست، لکن از کمترین و مهمترین این تواناییها، امکان قضاوت و نظر و تقدس بیان اونه، نه؟
مصلحت بینی؛عافیت طلبی؛سازش پذیری؟
اینها که گفتی درست اما الزام واقع بینی و در نظر گرفتن مختصات واقعی عامه مردم را چه کنیم؟
شاید مردم ان نباشند که سید علی در نظر داشت اما همانهای هم هستند که میلیونها نفرشان-اکثریتشان-در خانه ماندند حال به هر توجیهی…
اگر من باب تعامل گلشیفته با جامعه مادرش، حساب کنیم، تندروی و کم صبری کرد اما اگر من باب تکامل شخصی خودش و ازادی طلبی اش، ببینیم که کاری بود در شان تحسین.
حداقل اینکه بستگی داره که هدف خودش چه باشه و چقدر سرنوشت خودش رو از جامعه مادرش ، جدا ببینه…
گیتی گفت:
@ پرینس
و اما حالا تو ای پرینس !! اینک آخرالزمان !! :)….
یهودا کیه برادر من ، من به کمتر از خدایی رضایت نمیدم…آمار هم ندارم کی به چی بنده و کجا بنده یا بنده ی چیه ..والله !!
دروغ چرا …نظرسنجی شما رو هم دیدم در پست قبل اما دیر رسیده بودم ظاهرا بیات شده بود….
من باب تعاملی که فرمودید عرض کنم خدمت شما…
اگر قرار بود آدم ها به تعاملات و تمایلات جامعه ی زمانشون و مکانشون بیش از خروش و زایش ذهن خودشون توجه می کردند، هنوز در بند نظریه های ابتدایی ساختن چرخ از روی کپی های اولیه بودند…. ولاغیر !!
ضمن اینکه من بیشتر به عجیب بودن واکنش جمع اشاره داشتم تا کنش اون آدم ….
بهرحال ظاهرا باد موتور مغز عمه بلقیس ها از شدت و قوت خوبی برخورداره… مثل کاترینا میاد و می روبه و می جوره و آسمون رو به ریسمون می چسبونه که حضور رو انکار کنه ، حضوری که مهر تایید خودش روی اون نیست !!
حضور پیکره ی انسان که الهام بخش بوده و هست..از دل سنگ، از دل چوب، از دل گدازه های کوره های داغ بیرون اومد و بر بلندای سقف های مقدس نما و غیر مقدس بسیار کشیده شد..شعر شد، موسیقی شد…
به نظرم دیگه چاره در برش است…برش زدن از وسط الگوهای امضا دار و موردتایید…
گرچه نسبت به نگرش نوع بشر در هزاره ی سوم میلادی کمی دیر است ، اما خوب چه میشه کرد !!
Parvaaz گفت:
@ گیتی
مشکل ما با بدن لخت معلومه دیگه «زلزله» است. مگه نمیبینی تا این دختره خودشیفته لخت شد نیشابور، ساری، شیراز،..زلزله اومد. بپوشون که زمین نلرزه خواهر، بپوشون.
گیتی گفت:
همین !! منم میگم !! اذا زلزله الارض زلزالها !!
چه زمانی می خوایم بفهمیم که قلب مادر زمین گوش به فرمان کوچکترین حرکت نسوان جماعت است….
حتما باید آوار بشه روی سرمون تا بفهمیم ؟؟ 🙂
باشد تا رستگار شوید !! بعله ….
لی لی خنگه گفت:
+++
آرش گفت:
@ گیتی
مشکل لخت شدن نیست ؛ مشکل تفسیرهاییست که از لخت شدن میشه که به نظر من همش اشتباه است تعابیری مثل تابو شکنی ؛ اعتراض و…. چسبوندن هزارتا چیزه دیگه به این لخت شدن.
فریبرز گفت:
درود . آفرین
maryam گفت:
چقدر این درد آشناست… چقدر آشنا…
farhad گفت:
زمان شاه گوگوش برا اولین بار تو یک فیلم لخت شد اونم فکر کنم از پشت ، اینهمه هم وامصیبتا نشد چون تریبون های رسمی در کنترل جریانی بود که با تن لخت مشکلی نداشت هیچ ترویجش هم می کرد حالا به قصد مادرقحبگی از نوع خودش بود بماند. ( اون وقتا آخوندها یکه تاز میدان نبودند)
تا حالا فکر کردید چرا این ملت بازیچه دست حاکمان خودشه؟
مثل عروسک خیمه شب بازی رقصونده می شه؟
من به هیچ وجه با آدمهای اهل ذکر و سجاده و تسبیح مشکلی ندارم مشکل از اون جایی پیدا می شه که اهالی محترم فکر میکنند اگر از پا سجاده پا شدن رفتن نشستند پشت سیستم و شروع کردند به نوازش کیبرد… یعنی از اهالی جهل و خرافه و حماقت نیستند.
فرض بگیرید بجای خمینی طالقانی سکاندار میشد یا به جای خامنه ای منتظری.
دوباره فرض میگیریم اگر طالقانی یا منتظری سوار ما شده بودند کشور ایران می شد یک نمونه مثال زدنی برای دموکراسی و حقوق بشر…
ولی در طول تاریخ نخبگان خوب و خوش طینت همیشه رقیبهای خونخوار و حرومزاده داشته و دارند
که معمولا حرامزاده ها پیروز میدان بوده اند به این دلیل ساده که انسانهای خوب هیچ وقت به خاطر تصاحب قدرت حاضر به خونریزی نمیشوند پس کوتاه می آیند و حرام زاده ها صاحب قدرت می شوند.
تا وقتی افکار عمومی در یک حد قابل قبول صاحب استقلال فکری نباشند آش همین آش و کاسه همین کاسه است حالا شما بگو آقای خاتمی اصلا جانشین حضرت مقام معظم شد
خوش بینانه هم که نگاه کنی فقط خوش به حال همان نسلی می شود که زیر علم خاتمی سینه می زند
ولی آخه چه فایده وقتی ما همچنان در دور باطل می چرخیم……..
افکار عمومی هم به این سادگیها رشد نمیکند چون اولین شرط رشد فکری مردم عادی رفاه مادی و اقتصادی است
فقر یکی از ابزارهای اصلی و پنهان بقای جهالت عموم مردم است که آقایان خیلی تمیز به کارش گرفته اند
PRINCE گفت:
و این دور باطل استبداد،تبعیض و فقر و جهل منتج ازان، ادامه دارد و خواهد داشت.
جـوات یساری گفت:
فرهاد
+
تمام مقصدها از اتوبان اقتصاد رد میشه.
دیوید فریدمن اگر اشتباه نکرده باشم در یکی از سخنرانی های دانشگاه شیکاگو(ببخشید حوصله ندارم دنبال لینک بگردم) پیرامون براندازی حکومت های خودکامه گفته بود باید در کشورهای استبداد زده اقتصاد آزاد و چرخش سرمایه بوجود بیاد. تا زمانی که اقتصاد آزاد در کار نباشه ، دموکراسی هم ریشه نمیگیره.
اکثریت جامعه ایی که درگیر معیشت باشه به رشد فکری نمیرسه . این اکثریت در منزل رسیور داره ، روی دیش ماهواره پهارتا ال ام بی بسته ، اما به جای گوش دادن به تحلیل سیاسی و اقتصادی . شو و رقص نگاه مکنه . هنوز عاشق فردین و بهروز وثوقیه . رسیور داره اما سوادشو نداره که بفهمه شبکه ی بلومبرگ داره درباره ی چی صحبت میکنه .
این اکثریت یک روز ممکنه طرفدار خاتمی باشه و یک روز طرفدار احمدی نژاد . شاید هم یک رو طرفدار رضا پهلوی باشه (اصلا جای تعجب نداره) زبان اکثریت زبان پوپولیسته و روشنفکر ایرانی در این زمینه هزار پله از اخوندهجماعت عقب تره .
یا باید اکثریت رو با اقتصاد آورد بالا و یا اینکه در دور باطل پوپولیست حرکت کرد.
ببخشید اما من اصلا به هیچ تحول کوتاه مدت در کشورم امیدوار نیستم . (شاید عیب از منه که نا امید شدم ).
من نظرم برگشت ..درباره ی ممه های گلشیفته صحبت بکنیم بهتره ، حداقل آدم عصمبانی نمیشه
عباس میرزا گفت:
جواتی دیوید فریدمن کیه؟ منظورت میلتون فریدمن هست؟ این نوع حرف ها و دانشگاه شیکاگو به میلتون فریدمن میخوره!
آرش گفت:
@ جواتی
عباس میرزا راست میگه ؛ میلتون فریدمن که پایه گذار مکتب شیکاگوست.
جـوات یساری گفت:
ایشون آقازاده ی خلف مرحوم میلتون فریدمن هستند .نَنشون هم (حاجیه خانوم رز) اقتصاد دان (اقتصاد آزاد)بود . بله میلتون فریدمن به حق پدر اقتصاد آزاد بود . شیکاگو کلا برای من در حکم کعبه هست برای مسلمانان 😀
فریدمن ظاهرا در رشته های ریاضی یا فیزیک خونده اما حقوق بین الملل درس میده و تا دلتون بخواد در باب اقتصاد سخنرانی و میتینگ میده
پسر کو ندارد نشان از پدر …. .
اینارو بیخیال بلا نسبت عجب خریتی کردیم سکه نخریدیم (هرچند اونقدرم پول نداشتیم تهش 20تا بیشتر زورمون قد نمیداد)آخر ماه فکر کنم یک ملیون تومنو رد کنه .
یه بابایی رو سراغ دارم شهریور ماه خونشو فروخت رفت سه کیلو طلا خرید . بُرده بازار اجاره داده ماهی نزدیک سه تومن سود میگیره .
حسابشو بکن راس راس راه میره سه تومن سود میگیره و سه کیلو طلاشم با نرخ 23یا 24 یا چه میدونم در همین مایه ها ارزش خودشو نگه میداره.
یعنی فردا الکی هو بندازی کفن ارزش داره ملت میرن بغل بغل کفن میخرن
جوات …. تف به شانست 😥
DMOHAMAD گفت:
درزمان ریاست جمهوری رفسنجانی میگفتند لیبرالیسم اقتصادی سنون پنجم لیبرالیم سیاسیه
نیما گفت:
@ فرهاد
زمان شاه هم خیلی شلوغ شد فقط قضیه بین طرفداراش و مردم بود و تو دولت و روزنامه و ارگان های رسمی خبری نبود . خیلی از طرفداراش ناراحت بودن تا جایی که گفتن که اون صحنه خودش نبوده و ….
شایعه ای که تا امروز نه تاییدش کرده نه تکذیب .
کاپیتان بابک گفت:
فرهاد غزیز
4-3 روز گذشته، ممکنه بر نگردی اینجا ولی
+++ برای دو سه جملۀ آخر شما. زدی وسط خال رفیق
آقای روشنفکر گفت:
من فک میکنم وقتشه که نسوان هم لخت بشن حالا اگه میترسین شطرنجی کنین چهرتونو
عباس میرزا گفت:
کلا ++++++
Punk گفت:
همیشه متنفر بودم از این تیپ عمه بلقیس ها. یه جوری حماقت و ترسشون رو سعی می کنن مصلحت و حتی بدتر مهربونی و نجابت جا بزنن. شاید هم چون فکر می کنن خودشون اینارو تحمل کردن پس طبیعیش اینه بقیه هم دندشون نرم.
اون گیر دادن بیخود هم یه فرایند خیلی پیچیده تر با یه هدف طولانی مدته. پیغامش اینه که تو هیچ حقی نداری که واسه خودت تصمیم بگیری. از حق انتخاب لباس شروع می شه خیلی مرموزانه ختم میشه به حق انتخاب راه زندگی، همسر، حق داشتن حقوق برابر و هزار چیز دیگه. مدل بزرگ و جامعش تو کشور اداره میشه مدل های کوچکترش تو امثال این داستان.
Kia گفت:
برا اولین بار باهات کاملا موافقم… اینا همون خط خاتمی بزدل رو پیروی میکنند… یه سری اسهال طلب که از ترس یه سری وحشی قداره کش هی تو سر مردم زدند و پا پس کشیدند… و مملت رو به فنا دادند.
بازتاب: از میان وبلاگها : در دفاع از گلشیفته فراهانی « سایت خبری جنبش خرداد
یکی گفت:
قلمت پایدار دختر… فقط همین رو می تونم بگم.
کم پیش میاد نوشته ای انقدر تحت تاثیرم قرار بده
Parvaaz گفت:
اول راجع به ممه گلشیفته:
اه، اه، چه ممه زشتی. حالم بد شد. نه سایزش درست بود، نه نوکش قشنگ بود، نه جهتش. اه..اه..چرا اینو گذاشتی بیرون.سایزش قابل پیش بینی بود اما فک نمیکردم اینقد بد قواره باشه. خدا بهت ببخشه.
دوم آزادی و کوفت و زهر مار و اینا:
یاد ماجرای سوتین دختری که انریکه رو پرستش! کرد به خیر. معلوم نشد چی به سر اون دختر اومد! سوتین اون بیچاره واز میشه، وینا ملک پاکستانی لخت میشه، علیا مهدی لنگو وا میکنه، گلشیفته نوک رو میده بیرون هوا بخوره (اه..اه..زشت بود) فریاد وامصیبتا از مردم مسلمان میره بالا. درد شما چیه؟ چه مرگتون هست؟ این قضیه ربطی به معروفیت طرف هم نداره ها. مثل اونی که سوتینش تو کنسرت انریکه پرید که معروف نبود.
مگه کلا جهان اسلام ناموس شماست؟ بس کنید این جفنگیات رو.
سوم:
ِ. من تا به حال فک میکردم عمه بلقیس نماد نیست و یه نفری واقعأ بلقیس بوده! خوب شد گفتی. ممنون.
اما چرا ما باید به جهت عصبانی نکردن این یا اون از رسیدن به حقوق خود، از فریاد آزادی، از فریاد کرامت انسانی چشم پوشی کنیم؟ پذیرش خشونت جزئی از فرهنگ ماست چه در حوزهٔ خصوصی چه عمومی.
حالا هنوز مونده.
لی لی خنگه گفت:
@PARVAAZ
گل شیفته نمی دونست تو اینقدر سختگیری وگرنه یا نشون نمی داد یا قبلش عمل زیبایی انجام می داد!
ضمنا» پدر و مادرش هم که گفتن فتوشاپه بعدا» اعتراض کردن که چرا با فتوشاپ سایز و ظاهر ماجرا رو بهترش نکردن! بیچاره فتوشاپ! که یا همه چی رو می اندارن گردنش یا ازش اینقدر توقع دارن.
drprincess گفت:
ببخشیدا وسط این هاگیر واگیر من یه نکته ای رو یاد آوری کنم. اونایی که میگن قشنگ نبود و کوچیک بود و آویزان بود و جهتش بد بود و این حرفا خواهشن از پای تلویزیون یا البته کامپیوتر پاشن ول کنن اون فیلمای پرنو رو. دنیای واقعی با پورن یه هوا فرق میکنه. در دنیای واقعی آدمها چای ممه طالبیهای به سمت آسمون ندارن.
لخت گفت:
لخت کن لخت کنه لخت کن..من لخت نمیشم..لخت شو..لخت شدن چقدر خوبه..لخت شو..با اون ممه هات..با اون لولوها…لخت شو..
بشکنید این قلمهارا
بکشید این لختی ها را..با این همه ممه چرا شیر کمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
sharzin گفت:
عمه بلقیس ها کارکردهای زیادی دارند مثل پیدا کردن شوهر، اطلاع رسانی در مورد غذای سوخته زری خانم و …
موجودات نازی هستند
تاتا گفت:
این داستانای عمه بلقیس واقعا مسخره و بد نوشته شده بزور تا آخرش می خونم .لازم نیست یه داستان چرت بنویسی و نتیجه گیری کنی
سیمین گفت:
خوب سکوت شما هم دست کمی از حرکت عمه بلقیس نداشت! شما هم با سکوتت از حرکت پسر عمه ی زورگو دفاع کردی. دخترک هم به جای اینکه خشکش بزنه و پنیر از دهنش آویزون بشه باید از حقش دفاع می کرد. به ما هم ربطی نداره که درباره ی لخت شدن یا نشدن گلشیفته اظهار نظر کنیم. اصلاً مگه اون این کار رو بخاطر ما کرد؟ دلش خواست لخت عکس بگیره ما واسه ی خودمون هی می کنیمش اسطوره و شیرزن…شماها همه ول معطلید
جـوات یساری گفت:
چه میکنه این ممه های لامصب ،( ممه ها مرمری نبود و اینجوری کولاک کرد) نوشته درباره ی یه چیز دیگه هست و کامنت ها هنوز در فضای ممه سیر میکنه.
.
.
.
ظالم مظلوم سه پایه … زرشک
دوباره وقتی که میگیم آقایون خانوما ماها ذهنمون سکس زده هست به چس همگی بر میخوره
گیتی گفت:
چه ربطی به سکس و سکس زدگی داشت ؟؟
اون» ننگتان باد » آخر نوشته ی لولیتا فکرمی کنی خطاب به چه کسانی است و اصلا الهام این پست از کجاست ؟؟
مظلوم و ظالم زیاد داریم…اما نزدیکترین مظلوم الان کیه ؟؟ عمه بلقیس و ظالم کجاست ؟؟
سه پایه نیست…گمونم چهارپایه است که انقدر استواره …
پایه ی چهارم نگاه ها رو چرخوندن به سمت دیگه است، بی تفاوتی ، فراموشی…به سرعت فراموش کردن و رها کردن مظلوم است حتی از کشمکش ذهن…
وقتی هنوز دارند نعشش رو از این دست به او دست میدن…
یاد مراسم بزکشی افتادم !! اونهم در این صبح زیبای برفی…. فک کن !! تقصیر توست !!! 🙂
خلایق، امروز صبح چشممون رو باز کردیم اندازه ی لحاف ملا برف نشسته روی شهر….زیباترین و غیرقابل پیش بینی ترین بود…هنوز طبیعت حرف اول رو میزنه….گاهی هم آخر !!
PRINCE گفت:
«…ون” ننگتان باد ” آخر نوشته ی لولیتا فکرمی کنی خطاب به چه کسانی است …»
بله.متوجه شدم و بنظرم تند نوشته بود…
جـوات یساری گفت:
به قول بچه قرتی هآ . . . وَئآو و
… یعنی الان گلی مظلومه سلحشور ظالم و بنده هم سه پایه بلقیس
چقدرم مظلوم واقع شد ماشالا هزارماشالا …. با لخت شدن فعلا که راه چندین ساله رو رفت بالا
راستی من دیدم خیلی پیگیر مسائل سینما و خانه ی سینما و اینجور چیزا هستی؟
یه سوال و جواب بفرمائید ببینید بچه های سینما فی الباب «مظلومه بنت الفرهاد فراهانی» چه نظری دارن !
به این بچه سوسل هم بگید :
“…ون” ننگتان باد ” آخر نوشته ی لولیتا بخوره بر فرق سر اونایی که بیرون از گود کُری میخونن
گیتی گفت:
🙂 🙂 🙂 🙂 :)… شما کجا و سه پایه بلقیس کجا…حرفها میزنی ها !!!
آقا جان ، مظلومیت یعنی چی ؟؟
یعنی حق و حقوق حقه ی تو رو ازت بگیرند و تازه مدعی هم باشند و توی سرت هم بزنند… کی گفته این طفلک باید جواب هزار و اندی مسلک و عقیده ی مردم این مملکت با هزار و یک جور گره و عقده های خفته و فروخفته رو بده…
حق بر بدن خویش جز حقوق ابتدایی یک آدمه..نیست ؟؟
حالا راه چندین ساله رفت یا با مخ خورد زمین…ربطش به موضوع چیه….
در مورد سینما و باب حاج بهزاد و نه فرهاد ، باید بگم نظر کدوم طیف رو میگی ؟؟ ماشالله از ششلول بند و چفیه بند مدعی داریم تا آوازه خوان در باران و ویولن زن روی بام…بستگی داره شما دوست داشته باشی چی رو بشنوی و از چه کسی….
در مورد خط آخرت و پیغام پسغام هم ، میشه بپرسم شماها چرا با هم انقده دعوا می کنید ؟؟ موضوع چیه دقیقا ؟؟ الان جبهه کدوم وریه من که سر در نمی یارم چتونه …..
Baltazar گفت:
گم شدم در خود نمیدانم کجا پیدا شدم شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم
سایهای بودم از اول بر زمین افتاده خوار راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم
زآمدن بس بی نشانم وز شدن بس بی خبر گوئیا یکدم برآمد کامدم من یا شدم
میمپرس از من سخن زیرا که چون پروانهای در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم
در ره عشقش چو دانش باید و بی دانشی لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم
چون همه تن دیده میبایست بود و کور گشت این عجایب بین که چون بینا و نابینا شدم
خاک بر فرقم اگر یک ذره دارم آگهی تا کجاست آنجا که من سرگشتهدل آنجا شدم
چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان من ز تاثیر دل او بی دل و شیدا شدم
PRINCE گفت:
تو یکی دیگه چه بلایی سرت امده؟!
شایدم چه بلایی سر من اومده؟
جـوات یساری گفت:
هرچند مخاطب من نبودم ،اما به سبک و سیاق مالوف جنابتان که مطالب را توشیح ،زیرنویسی و پاراف میفرمائید . خدمتتان عرض کنم
میان عاشق و معشوق رمزیست
چـه داند آنـکه اُشــــتر میچرانــــد
PRINCE گفت:
یه چند نوبت، ادمت فرض کردم، باز که دوباره همان جفتکهای قدیم رو می اندازی؟
میخوای بگم لولیتا اون قلاده رو دوباره بهت ببنده؟
PRINCE گفت:
@گیتی-هما-ارش-ج***-رهگذر-محمد رضا-شومبول-مرحوم مدونا-شین-شیما-لی لی-کاپیتان و/
TO WHOME IT MIGHT BE CONCERNED or…
یک چند تا از لینکهای وبلاگهای این کنار رو رفتم.
دیدم جل الخالق! دنیا چقدر گنده تر شده.نترکه والا!
عزیزان، دوستان،ملوسان، یاران، بی وفایان!
لطف کنند یه چند تا وبلاگ خوب-ترجیحا با یک توضیح مختصر از مزیتشان- معرفی کنند؛
(ازانجا که نفس کش و فحش خور دیگری درین وبلاگ نمانده و سنبه ما هم به درازای عمق بحث سایر دوستان نیست، بناچار باید قلمرو گردش خود را گسترش دهیم).
هما گفت:
شازده جان
كلا بيرون رفتن از اندروني رابطه مستقيمي داره با بي ناموسي
پس مجدا از شما كه شازده هم هستي و در مظان بي ناموسي بي ناموسان… خواهشمنديم نسبت به بسط قلمرو پادشاهي تان تجديد نظر بفزماييد كه بيم ان ميرود با دور شدن شما از اينجا… روزگار غريب كش مارا وادارد كه در فراق يار نوحه ها سردهيم كه
اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي
دل بي تو بجان امد وقت است سرخر كج، و به منزل مراجعت فرمايي
فلذا مصداق حديث نبوي كه رطب خورده كي منع رطب كند يا حديث مشابه كه سوات من بهش قد نميده باور بفرماييد در اين مقوله خواهش شما… ما هيچ نميدانيم كه تصديق ميفرماييد از هبوط از بهشت جلي به خاك مصفي ما در همين اندروني مقيم بوديم ولا غير
باقي بقايت جانم فدايت
شومبول گفت:
آبجی ایشکال نداره
من خودم دستشو می گیرم با هم می ریم
یه وقت بی ناموسی نکنه
اگرم زبون علی گالیله لال یه وقتی چیزی دید یا شنفت
شومبول اونجا هست…
ALI گفت:
moghayese konid neveshte Lulita ro ba Abbas Marufi
لی لی خنگه گفت:
راستی اگه یه روز بگن فلان هنرپیشه مرد ایران با یکی از محارمش سکس داشته به اینم میشه گفت تابو شکنی؟؟؟ سوالم از اساس نامربوطه؟ البته اینجا به گلشیفته ظلم نشده که بخواهیم ازش دفاع کنیم! یه کار غیرمتعارف انجام داده حالا باید نظرات رو بشنوه! قطعا» نظرات دیگران براش بی اهمیته پرچه مورد توجه قرار گرفتن که لازمه کارشه براش مهمه!
آرش گفت:
از بس این تابو شکنی رو مطرح کردید و به هر کار خلاف عرفی میگید تابو شکنی دیگه برام مسجل شده که عمده شما مفهوم تابو شکنی رو اشتباه درک کردید ؛ به همین دلیل لازمه توضیح بدم که تابو شکنی یعنی انجام دادن کاری که افراد زیادی در اجتماع دوست دارن انجام بدن اما به دلیل ترس یا هیمنه یا هر مانع دیگری جرات اون کار رو ندارن ؛ یک نفر یا یک گروه پیدا میشن و اون کار رو میکن و بعد از اونها بقیه مردم هم اون راه رو ادامه میدن ؛ مثلا زنهای زیادی در ایران بودن که دوست داشتن خواننده حرفه ای باشن و مثل خواننده های غربی بیحجاب در حضور مردان بخونن ؛ اما به دلایل اجتماعی نمی تونستند ؛ تا زمانیکه قمر الملوک وزیری تابو شکنی کرد و راهی رو باز کرد که دیگران هم به اون پیوستن و تابوی زن خواننده در ایران شکست.
اما سکس با محارم کاری نسیت که عده زیادی دوست داشته باشن انجام بدن ؛ اگر هم کسی اینکار رو بکنه تابو شکنی نکرده ؛ هنجار شکنی کرده.
لی لی خنگه گفت:
اصولا» یکی از بزرگترین تابوها سکس به محارم است، و ضمنا» هر عملی که قبحش از بین بره دیگه هنجار و ناهنجار در موردش صدق نمی کنه! زمان خانم قمرالملوک تابو اواز خوندن بود ویا بدون حجاب در محافل ظاهر شدن الان چیزهای دیگه!
البته در مورد گل شیفته من هرگز فکر نکردم تابوشکنی کرده فقط برهنه شده و قرارداد کار بسته و یا پول گرفته و رفته دنبال زندگیش ویا شاید هم خواسته یه موجی ایحاد کنه و مدتی نقل مجالس بشه که خوب شد! ولی چون دوستان خیلی به واژه تابو ارادت نشون دادن و من خواستم ببینم چرا من نکته رو نمی گیرم! البته تقصیر خنگه!!! است.
خرزهره گفت:
بدون این که قصد دفاع یا تخطیه موضوعی داشته باشم فقط از جهت اطلاع:
۱- در هلند ازدواج خواهر و برادر مجاز است
۲- در سويد ازدواج خواهر و برادر ناتنی مجاز است و بین خواهر و برادر تنی مشروط به شرکت در جلسات مشاوره است.
لی لی خنگه گفت:
خرزهره
سالها تو ایران مردان یهودی با خواهرزاده هاشون ازدواج می کردند من تصور می کردم ای کار تو ائین یهودیت مجازه، یه بار در این مورد از یه یهودی ارتدکس سوال کردم و بلافاصله متهم شدم به نشر پروپاگاند و دروغگویی، وقتی براش توضیح دادم که قطعا» این امر به دلیل اقلیت بودن این قوم و کم بودن گزینه برای ازدواج هست، گفت تو دین ما این کار حرومه و یک تابوست غیر قابل بخششه و تاکید کرد یه یهودی حتی با کازینش هم ازدواج نمی کنه! این کار تو ایران هم قانونی نبوده ولی گاهی قانون کوتاه میاد، البته به دلیل این ازدواج های تو در تو یک سری بیماریها و سندرم هایی بین یهودیان بشدت شایعه تا جایی که می شه گفت ویژه اونهاست! بهر حال بعضی از آزادی هاtoo much هستند! و تبعات اسف باری دارند
EhSAN گفت:
لی لی خنگه
فقط یه ذهن فسیل شده میتونه بگه آزادی Too much میشه
اونی که شما میگید آزادی نیست…. اون تابو انسانی نیست … مثل کشتار..خوردن گوشت انسان…در اینده ایشالا جنگ… و شاید در آینده جیزهای دیگه ای که الان آزاده… که انسان یک عمل غیر انسانی رو تشخیص داده و تبعاتی که شما میگید رو «درک » کرده.
اگه درک نشه میشه تابویی که باید شکسته بشه…
EhSAN گفت:
البته این رو هم بگم جهت یاد آوری..!! مثلا فکر نکن یه وقت این حرکت یعنی آزادی برهنگی و لخت شدن جلو همه! این تابو شکنی ای که میگید Too much هست نمادی از آزادی فردی و ذهنی در چارچوب انسانیت هست که بعضی ها متاسفانه انقدر حصار ذهنشون محکم هست که ظاهر قضیه براشون بسیار شک آور است .
آشنای قدیم گفت:
انقدر این نسوان تو این چند روزه از این عمـۀ بل قیضش بد گفت که ما به خورشت آلو قیصی هم نمی تونیم لب بزنیم . آخه آدم دردش رو به کی بگه …
مریم گفت:
سلام. به روزم. با مطلبی در مورد «یک زن» خودم، گلشیفته.
ممنون میشم بیاین و نظرتون رو بگین. البته خواهش میکنم عمومی بگین تا اگر لازم بود من هم بتونم نظری بدمو دوستان هم بتونن استفاده کنن.
با احترام.
مریم
صدف گفت:
فعلا همه شدن عمه بلقیس بعضیا هم شدن پسرش و گل شیفته هم نقش اون دختر معصوم رو داره
mountainsummit گفت:
اینقدر قیمت دلار رفته بالا که اصلا صحبت کردن در باره گلشیفته و کارش برای خنده دار شده
mountainsummit گفت:
چرا باید در مورد سینه گلشیفته بنویسیم ؟؟؟؟
وقتی ما این همه درد داریم واسه گفتن
B Pioneer گفت:
تقدیم به کاپیتان و دیگر دوستان گرامی! ( و در جواب بعضی دوستان که میگفتند : ّکدام یکی از هنرپیشه های هالیوودی این کار رو میکنند که گلشیفته کرده…)
http://video.google.com/videoplay?docid=-1532693624517452720
البته من بیشتر از شعرش و بامزگی خوانندش خوشم میاد تا تصاویر…!
پ ن: مدتی هست که غایب هستم٬ ولی دورادور حواسم به تمامی تحرکات انجام شده میباشد! خوش باشید…
کاپیتان بابک گفت:
پایونیر جان
عجب مسرت بخشه این اجناس نسوان 🙂 آهنگو شنیده بودم، با نمکه
خب حالا بیشتر بیا، چرا غایب میشی؟
هما گفت:
با نوشته ات موافقم اما عمه بلقيس رو مسول نمي دونم …عمه بلقيس محصول سنت هايي است كه مرد رو نان اور خانه ميدونه و حاكم جان و مال زن و زن رو هميشه چشم دار دست شوهر
شوهري كه اگه چايي شو سروقت نذاري جلوش يا لي لي به لالاش نذاري ميره و تورو سر سياه زمستون به امان خدا ول مي كنه
ميدونم الان قرن 21 شده و اوضاع فرق كرده اما وقتي سنت هايي هزاران سال جاري در زندگي ها باشند ميشن جز ژن هاي ما در گوشت و پوست ما نفوذ مي كنند كه كردند
اون عمه بلقيس دخترش رو *مال* مردم ميدونه پس طبيعيه براي مال ديگران هيچ وقت اقدامي نمي كنه از طرفي مگه عمه بلقيس چه اهرمي براي فشار و دفاع از مظلوم داره؟ اونم وقتي جايگاه خودش به اني از بين رفتني است و به خلق خوش اقاشون ربط داره
بايد باانصاف تر به عمه بلقيس ها نگاه كرد چرا كه من بشدت عقيده دارم زندگي در اون پروسه و تحت چنان شرايطي از ما هم عمه بلقيس مي ساخت
هما گفت:
اسپم شديم رفت
هما گفت:
..با نوشته ات موافقم اما عمه بلقيس رو مسول نمي دونم …عمه بلقيس محصول سنت هايي است كه مرد رو نان اور خانه ميدونه و حاكم جان و مال زن و زن رو هميشه چشم دار دست شوهر
شوهري كه اگه چايي شو سروقت نذاري جلوش يا لي لي به لالاش نذاري ميره و تورو سر سياه زمستون به امان خدا ول مي كنه
ميدونم الان قرن 21 شده و اوضاع فرق كرده اما وقتي سنت هايي هزاران سال جاري در زندگي ها باشند ميشن جز ژن هاي ما در گوشت و پوست ما نفوذ مي كنند كه كردند
اون عمه بلقيس دخترش رو *مال* مردم ميدونه پس طبيعيه براي مال ديگران هيچ وقت اقدامي نمي كنه از طرفي مگه عمه بلقيس چه اهرمي براي فشار و دفاع از مظلوم داره؟ اونم وقتي جايگاه خودش به اني از بين رفتني است و به خلق خوش اقاشون ربط داره
بايد باانصاف تر به عمه بلقيس ها نگاه كرد چرا كه من بشدت عقيده دارم زندگي در اون پروسه و تحت چنان شرايطي از ما هم عمه بلقيس مي ساخت
Parvaaz گفت:
مشکل این جا نیست که عمه بلقیس چه اهرمی برای فشار داره، که دهها اهرم داره، مشکل اینجاست که عمه بلقیسها هیچ وقت از اهرمهای فشار استفاده نکردند. درد اینجاست. عمه بلقیس مادر اون پسر هست یا نیست؟ آیا مادر توی تربیت فرزندش نقشی نداره. پسر از روز اول اونجوری به دنیا اومده؟
نگاه شما به عمه بلقیس انصاف گرایانه نیست. نگاهی توجیه گرایانه و از سر استیصال هست. نگاهی نامیدانه است. طرز تفکری هست که ما رو به اینجا رسونده. عمه بلقیسها نمرده اند. اونا هنوز زنده هستند. نگاه کن. توی قسمت خواهران اتوبوس، توی حراست، وسط مجالس زینبیه و فاطمیه،……. اما من به شدت باور دارم و دیدم که زندگی در اون شرایط از خیلی از دوستانم عمه بلقیس نساخت. تکرار عمه بلقیسها حاصل تفکّر توجیهگر و بزدلانه هست نه ژنی که در طی هزاران سال جهشی نیافته است.
Sam گفت:
@هما، اون موقع ها انضباط را نمیشد تک ماده کرد، حالا را نمیدونم.
@ پرنس، مرسی از احوالپرسی ها. خدمت میرسیم. ما نمک پرورده اینجائیم.
هما گفت:
چرا دکتر؟ چه بی انضباطی کردم؟
کم پیدایی دکتر
goldeneverstand گفت:
این داستان ها دیگر خیلی خیلی خیلی قدیمی شده است. رسیده ای به تکرار در این وبلاگ. باور کن.
نازی گفت:
درد اینجاست که عمه بلقیس ها بازم عمه بلقیس پس می ندازن. آنها هم ظالم پرورن هم مظلوم پرور. کاش می شد مقطوع النسلشون کرد.
مریم گفت:
نوشته ام بی ربطه اما …
یکبار اینجا با آقای “آرش” بحث شد در مورد رشوه دادن و فساد مالی … ایشون خیلی مصر بودند که همه جای دنیا همینطوره….و چون دارن برای کانادا اپلای میکنند کلی ماجرا در این مورد تعریف کردند. من بهشون گفتم منتظر روزی باشن که ضد این بهشون ثابت بشه… امیدوارم این نوشته رو بخونن :
کانادا مهاجران ایرانی سرمایه گذار را تحریم کرد
http://www.iranianuk.com/page.php5?id=20120120235740035
آرش گفت:
خانم عزیز
مشکل تحریمه ؛ یعنی وقتی ارتباط بانکی بین ایران و کانادا وجود نداره چطور طرف مبلغ مورد نظر برای سرمایه گذاری رو انتقال بده ، همونجا رو بخون ؛ خودش راه حل داده ؛ نوشته اگر پول رو بفرستین جای دیگه بعدش بفرستید کانادا مشکلی نداره.
کل مطلب اینه وقتی کانادا قانون تحریم ایران رو تصویب کرده ؛ در پرونده های مهاجرت هم نباید این قانون زیر پا گذاشته بشه.
در ضمن من نگفتم فساد مالی و رشوه در کانادا در سطح ایرانه ؛ فقط گفتم همه جا هست.
goldeneverstand گفت:
این نوشته ها این موضوعات تکراری است و بسیار قدیمی. باور کن که به تکرار رسیده ای. چیز جدیدی بنویس.. از بکارت نوشتن و عمه بلقیس نوشتن را همه بلد هستند. این ها موضوعاتی هستند که دیگر همه از حفظند. عقل همه هم آنقدر می رسد که برای خودشان تصمیم بگیرند که چه درست است و چه غلط…
milad گفت:
بی خیال این بحث ها شید.حیف از عمرمون که صرف چه موضوعاتی میشه…
Parvaaz گفت:
بسم ربّ وبلاگ.
یه مدتی که اوضاع من خنده دار شده. هر چی که میخوام بگم قبلان یکی دیگه گفته، کفرم دیگه داره در میاد. روز اولی که وبلاگ نسوان رو خوندم یاد وبلاگ «متولد ۵۷» افتادم. خیلی نوشته هاش جالب بود و فکر کنم جزو نخستین زنان ایرانی بود که بی پروا مینوشت از سال ۱۳۸۴. امشب خواستم یه چیزی راجع به ویولتا بگم و «وبلاگ متولد ۵۷» رو ذکر کنم، با خودم گفتم بذار برم یه سری بزنم بهش شاید آاپ کرده باشه که دیدم حرف دل من رو دو ماه قبل زده.
» چیست در کوشش بیحاصل موج Wednesday, October 26, 2011
خوب امروز بعد از مدتهای مدید اومدم داخل بلاگر، کلی تغییر کرده و من نمیدونستم کجا رو باید کلیک کنم، اوایل وبلاگ نویسی در بلاگفا روزی دو بر آپ میکردم الان سالی دو بار، جالبه که بعضی چیزا چطور اهمیتشون رو از دست میدن و جاشونو به چیزای دیگه میدن، البته هنوز وبلاگ خونی رو دوست دارم
وبلاگها البته یکی پس از دیگری تکراری میشن و تعداد وبلاگهای که آدم دوست داره بخونه کم و کمتر میشه، یکی از وبلاگهای که چند ماهی باهاش آشنا شدم وبلاگ «نسوان مطلقه معلقه» هست، گاهی که میخونم یاد دوران وبلاگ نویسی خودم میفتم که با چه شور و شوقی مینوشتم و چقدر این وبلاگ هام خواننده داشتن
آدم کیف میکرد از اینکه یک عده نوشته هاشو دنبال میکنن و دوست دارن، وقتی وبلاگهایی مثل «زیتون» یا «خورشید خانوم» به مطلب آدم لینک میدادن کلی ذوق میکردم، این وبلاگ نویسی هم برای خودش عالمی داره که باید توش بوده باشی تا بفهمی، یه جور بازیه یه جور تفریح و بدتر از همه یه جور فرار از تنهائی
خیلی از کسایی که مرتب مینویسن وبلاگ براشون شده جایی برای فرار از تنهائی، گاهی خودشون خبر ندران حتی، منم اینو شاید اون موقعها نمیدونستم ولی بعد فهمیدم، البته اشکالی هم نداشت خیلی خوب بود آدم مینوشت و با خوانندهها کل کل میکرد، خوانندهها هم همه جور بودن از تحصیل کرده تا علاف !
وبلاگ برای من پناه گاه امنی بود که توش راحت حرفامو زدم و خودمو خالی میکردم و چون خیلی آزاد و راحت مینوشتم خیلیا دوست داشتن، خودم که کیف میکردم آخه کجا یک زن ایرانی تونسته اینجوری راحت حرف بزنه بدون ترس و وحشت، هیچ جا والا، خدا پدر مخترع وبلاگ رو بیامرزه و به خودش عمر نوح بده
به هر حل وبلاگ نوشتن رو برای هر زنی که حرفی داره یا تنهاست خیلی خوب میدونم و فکر میکنم ایده جالبی باشه که چند تا خانوم توی یک وبلاگ با هم بنویسن از حرف دلشون و تنهائی شون، بتونن با هم کنار بیان و ادامه بدن تا جایی که کم کم چیزای پر رنگتر و مهمتری توی زندگیشون پیدا بشه
فکرشو بکن چقدر زیادن زنهائی که یه دنیا حرف نگفته دارن، یه دنیا احساس آرزو دلتنگی تنهائی و شایدم فانتزی، کسی چه میدونه شاید اون زن روستایی که هنوز لباساشو لب جوب میشوره میتونست وبلاگ نویس موفقی بشه، اونم شاید حسرت هم آغوشی با کسی رو داره که بهش به شکل یه انسان نگاه کنه
و اما از حال من اگه خواسته باشید که نمیخواهید خوبم و سرسخت درگیر زندگی و خوشحال از اینکه کسی رو دارم که دوستش دارم و دوستم داره، از اینکه دیگه تنها نیستم و مجبور نیستم از این شاخه به اون شاخه بپرم، حال و روز کسایی رو هم که از این شاخه به اون شاخه میپرن رو میفهم اصلا احساس قشنگی نیست آدم بعد اینو میفهمه، وقتی به آرامش میرسی تازه میفهمی چه خوبه و نداشتنش چه زجر آور…»
EhSAN گفت:
حالا تو چرا میخواستی اینا رو بگی ؟درگیر مسائل پررنگ تر
زندگی شدی ؟ غرق شدن در جزئیات زندگی و فکر نکردن
و ننوشتن که دیگه افتخار نیست. خیلی ها همه چیز دارن اما مینویسن
و فکر میکنن و میخونن فیلم میبینن و نقاشی میکشن و…
کسی که یاوه میگه در وبلاگش در آینده به این روز میافته
mahdis گفت:
سلام
کاری به کل مطلبتون ندارم چون با تمامش موافق نیستم اما داستان ابتدای پستتون منو یاد یه خاطره از کودکیم انداخت که حس کردم دوست دارم اینجا بیانش کنم
وقتی شش سالم بود یه شب که بابام خونه نبود و فقط من بودم و مادرم و برادر بزرگم که اون زمان حدود بیست سالش بود من داشتم بازی می کردم که برادرم مثل همیشه از سر حسادت شروع کرد بی دلیل به من فحش دادن و من رو مورد تمسخر قرار دادن از اونجایی که بچه بودم و حساس منم شروع به گریه و پرخاش کردم فکر می کنید در این موقعیت برخورد مادرم چی بود؟!
اون بجای این که پسر بالغش رو مورد انتقاد قرار بده منو برد تو اتاق و در حالی که آروم اشک می ریخت و لب می گزید از من خواهش می کرد که گریه نکنم و در مقابل رفتار برادرم صبوری نشون بدم که عصبانی تر نشه! هیچ وقت این ماجرا رو از یاد نمی برم! برام کینه شده…!
کیوان گفت:
نوشته خفنی بود. یک دفعه چشمانم به تحقیر عجیب بسیاری از دختران این سرزمین باز شد. ابلهی که به خواهرش زور می گوید و مادر ابلهتری که نمک به زخم دخترش می پاشد. بله، داستان این نوشتار می تواند کاملا حقیقت داشته باشد و بسیار هم فراگیر باشد.
يلداسبزپوش گفت:
اسكارلت عزيزم چرا بيشتر مواقع نمى تونم زير پست هاى تو كامنت بنويسم؟ انگار مسدود ميشه!١
کامیکازه گفت:
بوی گندیدگی ذهن عمه بلقیس ها همه کشور را برداشته . اون سرورانی که میگن این احمدی رای نیاورد باید بدونن که اکثریت ملت ایران چه ما به مذاقمون خوش بیاد با نیاد به ادعاهای عوام فریبی چراغ سبز نشون میدن نتیجه این که از این حکومت راضی ان حالابر ماست که بچسبیم فاچ زین رو.
بیشتر ماها در حلقه آدمهایی با افکار مشابه زندگی میکنیم و طبیعیه که فکر کنیم همه مثل ما فکر مبکنن . البته برای خود من هم قبولش سخت بود اما به عینه صابون افکار پوسیده زیاد به لباس من خورده !!!
کاپیتان بابک thumbs up
نسوان جان
ضمنااستیک مدیوم ر با استیک مدیوم ر با آبجو VALE ALE DRY نوش جان