امروز هشتم ماه مارچ روز جهانی زن است. صرف وجود چنین روزی خود گویای داستان است. وجود چنین روزی یعنی ما در جهانی مرد سالار زندگی می کنیم که در ان زن و مرد مساوی نیستند و در میان شان دیواری بلند است . ستبری این دیوار خیلی بیشتر از سایر دیوار های تبعیض اجتماعی ست. بد نیست بدانیم که زن ها در امریکا ۵۰ سال بعد از مرد ها حق رای گرفتند. این یعنی دیوار آپارتاید زود تر از دیوار تبعیض نژادی فرو ریخت.
در ایران هم اولین مدرسه دخترانه ۷۵ سال بعد از مدرسه پسرانه ساخته می شود . قوانین ضد زن اسلامی ، سنت های وحشیانه ی بدوی، نگاه مرد سالارانه دست به دست هم داده و زن ها را از بدیهی ترین حقوق شان محروم می کنند. ما در سرزمینی زندگی می کنیم که هنوز واژه فمینیست به معنی حقوق برابر برای زن و مرد به عنوان فحش به کار میرود. در سرزمینی که زن حق خروج از کشور بدون اجازه شوهرش را ندارد، در سرزمینی که زن حق طلاق ، حق حضانت طفل ندارد. نیمه ای است وا مانده، نیمه عقل، نیمه میراث می برد و نیمه دیه دارد و نیمه زنده است.
صحبت از درد های زن بودن، در این مجال اندک نمی گنجد. یادمان باشد که صحبت از مساله زنان ، یک صحبت زنانه نیست. مساله زنان، مساله همه ی انسان های حق طلب و آزاده و آگاهی ست که به زن ها به عنوان یک انسان برابر نگاه کرده و برای حقوق برابر انسان ها می جنگند. روز زن ، روزی برای تبریک گفتن نیست. روز تلخی ست که یاد آور اوج نا آگاهی و بربریت بشر است. روزی ست برای یاد آوری ظلمی که در حق نیمی از انسان ها تنها به دلیل جنسیت شان در طول تاریخ شده و می شود. روز زن ، روزی ست برای یاد آوری این حقیقت تلخ و درد ناک که ۳۶۴ روز دیگر سال متعلق به مرد ها ست . به امید روزی که دلیلی برای نامیدن روزی به نام روز زن در هیچ تقویمی نباشد. به امید روزی که انسان ها در کنار هم و با حقوق برابر زندگی کنند. تا آن روز دست همه ی مردان و زنان آزاده ایی را که در این مسیر همگام شدند میفشاریم.
مصطفا گفت:
به امید جهانی بدون هیچگونه تبعیض
s گفت:
++++
bahar گفت:
🙂 به امید روزی که دلیلی برای نامیده روزی به نام روز زن در هیچ تقویمی نباشد.
باز هم مرسی لولیتا. دیروز اما در مجلس ما بحث لایحه حمایت (!) از خانواده بود!
Sam گفت:
سالروز تولد، ولنتاین، کریسمس، عید نوروز، روز زن ایرانی، روز زن فرنگی، روز مادر، سالگرد آشنائی، سالگرد نامزدی، سالگرد ازدواج، سالگرد فارغ لتحصیلی، شب جمعه، شب شنبه، ….. اصلا کافی نیست. آقایون حواستون باشه هر روز، روز زن است.
کورش گفت:
تبریک به همه دوستان به خصوص بانوان گرامی
وبا یاد زنان مبارز و در بند میهن ، کوشندگان راه آزادی ورفع نابرابری انسانها .
mountainsummit گفت:
توجه داشته باشید که برابری حقوق به معنای همانندی آنها نیست (دکتر علی شریعتی)
نسوان گفت:
We know, the guys have something else down there in their pants.
mountainsummit گفت:
بله دقیقا به خال که نه به بیضه زدید. حفظ بیضه اسلام و مسلمین از اهم واجبات است (تکبیر مومنین)
mountainsummit گفت:
اگر بخوایم جمله بالا رو به صورت زنانه بنویسیم چی میشه گفت آخه؟؟ تو رو خدا فکرش رو بکن مثلا حفظ سینه اسلام از اهم واجبات است. یا نه حفظ رحم اسلام از اهم واجبات است؟ واسم سوال پیش اومد.
از همین جا به عدم شباهت پی میبریم.
الدنگ گفت:
جناب مونتن سامیت، شاید بجای «حفظ بیضه ی اسلام ازواجبات است»، بتوانیم بگوئیم «حفظ کُس اسلام ازواجبات است». آیا شما فکر نمیکنید همان مفهموم را میرساند؟
mountainsummit گفت:
من همین رو نوشتم که شما می فرمائید اما به بیان دیگه و منظورم اینه که دین اسلام مرد سالار هست و شاید بد نباشه که همین نسوان دست به کار بشن و قرائت زنانه از اسلام ارائه کنن (قبلا شیرین عبادی پیشنهاد داده) ( همین ویول و لولیتا استعداد زیادی دارن یه دوسال برن قم هم رودتر مدرکشون رو می گیرن هم استعدادشون هرز نمیره)
Parvaaz گفت:
آرش گفت:
این مردک اگر خودش عقل داشت که ذلیل و درمونده آواره این کشور و اون کشور نمیشد وضعیت ما هم امروز اینطوری نبود. از این گونه زرها زیاد زده.
آرش گفت:
ببین این آدم اینقدر ترسو بود که میترسه جواب سوال یارو رو بده. یا بگه آره یا بگه نه. شاه مملکت رو ببین تو رو خدا
نسوان گفت:
پرواز، این مصاحبه اشکال داره. زیر نویس با حرفی که می زنه نمی خونه. من سه بار نگاه کردم. در پاسخ به این که آیا برابر هستند گفت sure. و در جایی که توضیح میده بعدش یک تیکه هم اصلا سانسور شده.
من موافق شاه نیستم. اما اون کسی که این تیکه رو از تو گور در آورده و بریده و زیرنویس کرده هم بی غرض نبوده.
به هر حال زنها برابر با مردها هستند . حداقل در این وبلاگ من بعنوان شاه اینجوری اعلام می کنم!
آرش گفت:
نه اشتباه نکن ؛ چون تیکه تیکه است اینطوریه ؛ قبل از sure چیز دیگه ای میگه که بریده است و معلوم نیست چی میگه ؛ اما از جمله بندی ها و مخصوصا آخرش که میگه but on the average که قطع میشه ؛ فکر کنم زیر نویسش از روی نسخه کامل بوده ؛ من برداشتم اینه. جمله بندیها و نوع پاسخ به زیر نویس بیشتر شبیه است.
گردو گفت:
مرسی از مطلبی که برای روز زن گذاشتی.
اما چند نکته:
یکی اینکه زنها با مردها برابر نیستند بلکه از حقوق مساوی برخوردارند. نه که حتما بالاتر باشند یا پایین تر ولی واقعیت اینه که مردها و زنها فرقهای فاحشی دارند و به هیچ وجه نمیشه با هم برابر شمرد.
یکی دیگه اینکه اکثر روزهایی که به اسم گروههای مختلف اجتماعی تعریف شدن یاد آور تلخیها و ظلمهایی که در حق آنها روا شده هستند، ولی در عین حال مناسبت انتخاب اون روز خاص یک حرکت حقطلبانه از طرف گروه مربوطه در سالهای پیشین بوده و به همبن دلیل به آنها تبریک میگن.
بنا براین تبریک روز زن یعنی تبریک به زنان بخاطر شروع مبارزه برای گرفتن حق خودشون.
8 مارس، روز جهانی زن به همه و بخصوص به زنان کشورمان مبارک باد!
Parvaaz گفت:
شاه در پاسخ به سوال در مورد هوش زنان تأمل میکنه! درست میگی، فقط یک جمله غرض ورزانه در زیرنویس ترجمه شده که من متوجّه شده بودم. شاه در پاسخ میگه:» مورد به مورد فرق میکنه مطمئنا. شما همیشه استثنا دارید و زنان خارق العادهای هم هستند. اما به طور میانگین…» که اینجا یه تیکه دیگه پخش میشه که فرح نمیدونه در جواب باربرا ولترز چی بگه اصلا. خیلی ضایع است. شاه میگه من ترجیح میدم جواب ندم به سوال بعدی. فرح میگه چی بگم والله. بدبختی رو ببین تو رو خدا. شاه مملکت! ای داد.ای هوار. شاه میگه من اصلا نمیتونم جواب بدم و فرح با تمسخر میخنده.
مطمئنا شاه منظورش این بود که : » مورد به مورد فرق میکنه. اکثر زنها خنگ هستند اما استثنا هم وجود داره. شما زنهای خارقالعاده ای هم دارید، اما به طور میانگین…».
وگرنه استثنا نسبت به چی؟ نسبت به زنهای خیلی باهوش!!! اعتقاد نداشت که زنها عقل برابر با مردها دارند، کنج رینگ گیر افتاد بی چاره.
من به شخصه اون قدری که توی زندگیم از زنان دور و برم آموختم از مردان چیزی فرا نگرفتم. اون زنان هم نه مادر و نه خواهران من بودند. از دیگر زنان آموختم. هر زنی منو یک قدم به شناخت خودم نزدیک تر کرد و من دست همشون رو میبوسم. زنی میشناسم که از دید حقیر، عقلش میارزه به عقل تمام مردانی که تا به حال دیدم. نمیدونم، شاید هم من خیلی خنگم؟ البته همیشه استثنا هست!!!
شما اگر مرد نباشی، ملکهی این وبلاگ هستی.
فنی گفت:
این مردک عقل داشت ولی نه آنقدر که حریف «عقل» پدران و مادران ما بشود. وقتی می دید که عقل نسل قبل از ما متمایل به کسانی است که پوشیدن چکمه و پوتین را تبرج می داند، به این صرافت افتاد که شاید نسل قبل از ما خودش قبول دارد که صغیر و مهجور و دیوانه است و لذا اذعان می کند نیاز به ولایت و سرپرستی دارد. از اینرو با «اصراری» که از جانب عقلای مردم بر این نوع بدیع از خودآزاری می دید لزوم ماندن و ادامۀ حکومت را جایز نمی دانست. چرا ؟ چون می دید برای به سر عقل آوردن یک چنین ملت عاقلی که برای تبدیل شدن به امت، یک سینمایی را همراه با دهها زوج جوان از خودش به آتش می کشد، خوب خود او هم باید به خشونت متوسل شود و همینکار را بکند. لذا به عهدۀ خود ملت گذاشت. در واقع به عقل ملت بود که احترام گذاشت و می بینیم که کار درستی هم کرد.
خود کرده را تدبیر نیست.
آرش گفت:
نه برادر اشتباه شما همینجاست ؛ اون پفیوزی که به کمک آمریکا و انگلستان و با کودتای نظامی ؛ دولت ملی دکتر مصدق رو سرنگون کرد باعث شد که کار به اینجا ها برسه ؛ کم نبودند بزرگان این مملکت که توسط ساواک شکنجه شدند و توی زندانها بودند به خاطر عقیدشون ؛ تا جایی هم که فکر می کرد با کشتن میتونه بمونه کشت ؛ اونروزی هم که در رفت میدونست دیگه زورش نمیرسه. وقتی به یک ملت بگی در این مملکت فقط یک حزب هست و همه باید عضوش باشن ؛ هرکی هم نمی خواد بره ؛ همین آش میشه و همین کاسه.
خرزهره گفت:
روز زن یاداوری یه مردهاست که یادشون باشه اون ۳۶۴ روز دیگه هم روز زنهاست
نسوان گفت:
جدا متاسفم که حتی تصور این که همه ی روزها؛ روز همه ی ما فارق از جنسیت مان باشد این قدر برای شما سخت است.
خرزهره گفت:
با گسترش طاعونی به اسم فمینیسم تصورش سخت تر هم میشه
نسوان گفت:
حالا یه بار بیا و برای ما بگو چرا انقدر از فمینیسم بدت میاد.. از چی اش بدت میاد؟ اصلا فمینیسم رو چی می بینی؟ آخه حیف تو نیست؟ دکتر….
خرزهره گفت:
تعصب
ایدیولوژیک : کمونیسم
نژادی : نازیسم
جنسیتی : فمینیسم
ماژور گفت:
و همچنین
– علمی : سیانتیسم
ساحل غربی گفت:
حالا کی گفته تعصب چیز بدیه ؟ من نسبت به این واقعیت که دو دو تا چهارتاس تعصب دارم. نسبت به این واقعیت زن و با مرد برابره تعصب دارم. نسبت به اینکه در سیستم به ظاهر آزاد سرمایه داری انسان ها آزاد نیستند تعصب دارم. من کاملا آگاهانه نسبت به خیلی واقعیات تعصب دارم….
ساحل غربی گفت:
بعد نازه جناب خر زهره فمنیست هزار مدل داره… حداقل بگو از کدوم مدلش بدت میاد…
فرزاد گفت:
حالا کی گفته تعصب چیز بدیه ؟ من نسبت به این واقعیت که دو دو تا چهارتاس تعصب دارم. نسبت به این واقعیت زن و با مرد برابره تعصب دارم. نسبت به اینکه در سیستم به ظاهر آزاد سرمایه داری انسان ها آزاد نیستند تعصب دارم. من کاملا آگاهانه نسبت به خیلی واقعیات تعصب دارم….
(ضمنا : من همون ساحل غربیم نمی دونم چرا با اون اسم که اسم وبلاگمه کامنت می ذارم تایید نمی شه)
ماژور گفت:
فرزاد خان تعصب چیز بدی است. شما به دو به علاوه دو مساوی با چهار علم داری، از ایده برابری (حقوقی) زن و مرد دفاع می کنی و آگاهانه به نظام سرمایه داری نقد داری. این ها هیچ کدام تعصب نیست، تعصب را شما در قبال احساسی داری که حتی اگر اثبات کنند غیرمنطقی است نمی توانی بپذیری. مثل اعتقاد برادر تهمورث به «امام خامنه ای» و «نظام مقدس». اگر از شما بخواهیم ایده برابر حقوقی زن و مرد را توضیح بده یا آن را زیرسوال ببریم رگ گردنت بیرون نمی زند. فکر می کنی و توضیح می دهی. اما حالا به افسران جنگ نرم بگو به نظرم «امام خامنه ای» بیجا کرده اند که قبل از اعلام نتیجه قطعی انتخابات فرمان برخورد داده ، دقیقا واکنشی که در برادران متخصص در جنگ نرم می بینی تعصب به معنای واقعی کلمه است. تصور کن. انصاف بده چیز بدی است.
فرزاد گفت:
مازور
حرفت درسته ولی من منظورم تعصب در لفظ عامیانش بود. وقتی که به قول خودت واسه دفاع کردن از یه چیز رگ گردنت می زنه بیرون. وقتی یه واقعیت واست بی اندازه مهمه. حالا بگذریم.
اما بنابرین اگر منظور شما و خر زهره که میگید تعصب در جنسیت یعنی فمنیست (من حالا فقط درباره ی این موردش حرف می زنم) این مدل تعصبه که حرفتون خییییلی پرته. دلیل اینکه منم اشتباهی اون مدل رو برداشت کردم اینه که آره واقعا خیلی فمنیست ها یا کمنیست ها اون مدلشو دارن (که اون مدلش به نظر من چیز خیلی خوبیم هست) . اما تعصب به معنی نداشتن منطق واقعا بی ربطه. اتفاقا در حوزه ی مسایل جنسیتی فمنیست ها گاهی با منطق ترین گروه اند. (البته فمنیست انواعی هم داره خیلی چرت و پرته) در کل من اصلا این ادعاتون رو نمی فهمم از کجا آوردید.
Parvaaz گفت:
میدونی که فحشا و جندگی از دید فمینیستهایی اشکالی نداره. هر چند برخی فمینیستها مخالف کار جنسی زنان هستند، آما خیلیها زنان رو تشویق میکنند که از عقیده کار جنسی باقی زنان حمایت بشه.
سیامک گفت:
بحث ارتقای فرهنگ جنسی و کار کردن سکس ورکر ها بحثی گسترده و پیچیده است و از زاویه دفاع و یا حمله فمنیست ها نباید نگریسته شود.شما فرض را برا این می گذارید که اینکار ناپسند است و با آن می خواهید فمنیست ها را بکوبید!در صورتیکه خشت اول دیوار شما کج است! لطفا از اطلاق کلمات نا مناسبی مانند جنده و فاحشه خودداری کنیم. همین بس که مردم با فرهنگ ژاپن به آنها»زن های دلداری دهنده» می گویند!
فرزاد گفت:
بعد نازه جناب خر زهره فمنیست هزار مدل داره… حداقل بگو از کدوم مدلش بدت میاد…
آرش گفت:
من هم ابتدا روز زن رو به همتون تبریک میگم ؛ و امیدوارم به یومن این روز عزیز دکترها راهی رو برای جراحی مغز هم پیدا کنن و همونطور که پستون و لب و گونه شما را به صورت فِیک جراحی و آپگرید می نمایند مغز مبارک هم از این موهبت بی نصیب نماند و شما هم با ما برابر شوید (حتی به زور دوپینگ).
البته تقاضا بی تاثیر نیست ؛ چون خانمها عمدتا پستون رو برای عرضه مناسب تر از مغز می دونن فعلا تمرکز جراحان بر این اعضا هست ؛ انشاالله دست به دست هم بدید و تفاضا برای افزایش ظرفیت و کارایی مغز رو هم بالا ببرید بلکه راه چاره یی پیدا بشه. الهی آمین.
سمیرا گفت:
خدا نیاره روزی رو که ما بخواهیم مثل مردها فکر کنیم!!! مغز زنها از بسیاری جهات بهتر از مغز مردها کار می کنه و حتی تحقیقات علمی هم این رو ثابت کرده
نسوان گفت:
آرش راست میگی، من اگر پی اچ دی رو بگیرم باید بگم نصفش بخاطر همین بوده. یک آدمهایی با من تو دانشگاه همکاری کردند.. یک وقت های اضافی به من اختصاص داده شد، انقدر کمکم کردند.. همه اش هم بخاطر این بود که من لبخند خیلی قشنگی دارم و یک بلوز خیلی قشنگ که یک جاهای قشنگی رو نشون میده!
اگه وقت کنم براتون می نویسم که چجوری بد اخلاق ترین پیرمرد دانشگاه رو که مسول دستگاههای آنالیتیک دانشگاهه و حتی استادم ازش می ترسه، مرید خودم کردم. چجوری؟ با عرضه کردن پستون هام!
اما اینم بگم که این دلیل نمی شه که من مغزم از هیچ مردی بد تر کار کنه.. مشکل اینه که مردها به پستون بیشتر از هوش زن ها علاقه نشون میدن! در طول تاریخ هم این بوده. ایران هم اینجور بود… اینجا هم اینجوریه.. این اشکال زنها نیست… اشکال مغز مردهاست !
در مورد ای دیت هم من نمی دونم. میخوای یکی دیگه بساز. با اسم آرشی ! باور کن تنظیمات برای همه یکسانه. یک بار که بیای تو علی القاعده باید همیشه بتونی بیای تو.. مثل شب زفاف. حالا تو رو چرا راه نمیده من نمی دونم، به خدا!
راستی دختره خیلی موش موشک شده. ..
آرش گفت:
تازه دوستات هم آووکادو رو تایید کردند چون پستون رو خوش فرم میکنه ؛ وگرنه میگفتن نه آووکادو زیاد نخور، برو میگو بخور. آی دی آرشی هم دیگه خیلی اوا میشه ؛ حالا یکی دیگه به آدم بگه آرشی دیگه گفته ولی خودت به خودت بگی همچین یه جوریه ؛ آرشی…
نسوان گفت:
خوب بزار غضنفر… چطوره؟
آرش گفت:
غضنفر اسم دایی بابامه ؛ بابام بفهمه ناراحت میشه ؛ ترک هفت طبقه و نمونه بارز تمام جکهایی که برای ترکها می گن؛ هاهاها.
حالا یه کاریش می کنم ؛ تنکس.
سمیرا گفت:
سمیرا گفت:
لطفا لینک من رو ازاد کنید. اگر آقایان سواد دارند ببینند که مغزی که انقدر بهش افتخار می کنند در ارتباط بین نیم کره راست و چپ کمتر از زنان و تنها و فقط در مرکز مربوط به خشونت و سکس نسبت به زنان اولویت دارد تا بیخودی به خود این قدر افتخار نکنند.
آرش گفت:
@ ویولتا
آووکادو امروز رو که خوردی بشین یه 5 دقیقه پای این ورد پرس وقت بزار ؛ یه سر و کله ای بزن ببین چرا ما رو اینگونه نا جوانمردانه میفرسته اونجایی که عرب نی انداخت ؛ اعصاب آدم خورد میشه آخه.خیر از جوونیت ببینی به حق روز زن.
آقای روشنفکر گفت:
اینجوری خوبه فقط اندکی اسلاحات لازمه
آقای روشنفکر گفت:
اصلاحات
Lady Heisenberg گفت:
Reblogged this on هایزنبرگ بانو.
کاپیتان بابک گفت:
شاید مناسب نباشه در روز زن اینها را بگویم، ولی چون شما در چنین روزی و موقعیتی منفی می نویسی من هم چون از چیز دیگری دلخور هستم ( دلیل را باش!) نایس بودن را فعلا کنار می گذارم
در نگاه من زن و مرد بدون شک مساوی هستند، اصلا اینکه در اینمورد بحث کنیم، نشانی از عقب افتادگی است. ولی به این حرفها که اینجا نوشته اید، با پوزش، من می گویم چس ناله
یک زمانی در عهد دایناسور ها زنها در دنیا حکمران بودند. در ایران خودمان هم قبل از آمدن اسلام عزیز از این خبر ها بود. زن مقام بالایی داشت، خیلی هم خوب بود. هیچ اشکالی نداشت. از جنتی بپرسید، آنموقع ها ما اصلا غر نمی زدیم
بعد جوامع زن سالاری از بین رفتند و مردان رفته رفته زمام امور را به دست گرفتند. خوب، زنها اگر عرضۀ بیشتر داشتند، لابد چنین نمی شد. زنها در خیلی چیزها از مردها بهترند، ولی در بیشتر چیزها مردها توانا ترند. خوبست ما باید بیشتر از جنسیت مان، به انسان بودن بیاتدیشیم (آخوند ها لباس شخصی های باتوم بدست و و آدم خوار ها مستثنی هستند)
اینکه که شما بودن چنین روزی را تخطئه می کنی را می توانیم به همه چیز تعمیم بدهیم. روز مادر، روز کودک، روز حقوق بشر، روز استقلال آمریکا و قس علیهذا. همۀ اینها از یک نگاه، نشانۀ وحشی بودن مابشر هاست. چون اگر آدم بودیم، استاد سخن نمی گفت
بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش زیک گوهرند. واگر مردم درغم همسایه شان شریک بودند، نیازی نداشت بگوید:
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضو ها را نماند قرار
سعدی بزرگ به توضیح بدیهیات نمی پرداخت. به خیلی چیز ها می توانیم از زوایای مختلف بنگریم. ما تلاش می کنیم زنها را با مرد ها مساوی کنیم. بعد الله از آسمان کتاب میفرستد که این چنین نیست، مردها برتری دارند (سورۀ نسا ؟ لطفا یکنفر کمک کند. کجایی جواتی؟) یا امام خمینی می گوید اگر زنها حق رای داشته باشند، اسلام به خطر می افتد .
شما هم بوق عزایت را بزمین بگذار، دستت را بمن بده تا فکری بحال بشریت بکنیم
کاپیتان بابک گفت:
خوبست ما باید نداشته باشیم. اشتباه شد
نسوان گفت:
On your comment regarding men doing better than women,
it is simply because it is a man’s world!
watch This:
نسوان گفت:
ما یک بار نظرمان را در مورد زن و نقش اسلام عزیز نوشته ایم. اگر دوست دارید باز هم بخوانید کاپیتان عزیز
کاپیتان بابک گفت:
نخونده بودم. پست خوبی بود و جواب پرسش قرآن را هم گرفتم. مرسی
Azadeh گفت:
این یعنی دیوار آپارتاید زود تر از دیوار تبعیض نژادی فرو ریخت.
fekr konam manzooretoon in boode ke divaare apartide zoodtar az tabieze jensiati foroo rikht
پرتقال بنفش گفت:
روزت مبارک بانو
بازتاب: آرام آرام » Blog Archive » دربارهٔ نقاش!
maliheh گفت:
این احتمال هم هست که در مقاطعی از تاریخ تکامل بشر ، مرد ها مورد ظلم واقع شده باشند که البته چیزی از عمق بربریت بشر کم نمیکند .
. گفت:
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
baharan2012 گفت:
معلوم نیست این آقا آرش چشونه که اینطوری مینویسند؟ احتمال میدم اهل شوخی هستند و شخصا شما را میشناسند و باهاتون راحتند.ولی در هر شوخی حقیقتی پنهان است، پس ایشان سخن از دل خود میگویند.. نکتهای که درباره جراحی مغز نوشتند اصلا خنده دار نبود بخصوص برای ما خوانندهها که نمیشناسیمشون. آرش خان، بیشتر زنها جراحی را برای خودشون میکنند نه برای مردها. زنها دوست دارن به خودشان بپردازند و آرایش کنند. تجربه هم بهشون یاد داده که هر جا مورد ضعف (به دلایل مختلف) واقع میشند، از زیبأیشون استفاده کنند تا بتوانند پیش بروند. من خودم نه جراحی کردم و نه کسی را اغوا میکنم ولی میدانم که زنها از سکس و زیبائی به عنوان سلاح استفاده میکنند چون مردها ضعیف هستند. در ضمن چرا زنی بخواهد مغزش را جراحی کنند؟… که مثل مردها فکر کند؟ اینکه پس رفت محسوب میشود. ببینید مردها با دنیا چه کردهاند؟…جنگ و خرابی… تنها عیب بزرگ بیشتر زنها این است که هر وقت پسر زأدند، ناخواسته به جمعیت مرد سالارها افزودند.
ماژور گفت:
حرف شما درباره توجه زن ها به خودشان کاملا متین، اما فکر می کنید ما را چه شده؟ هر از چندگاهی که به تصاویر خانم های معاصر ایران نگاه می کنم – چه مذهبی و چه غیرمذهبی، چه در مراسم باشکوه 22 بهمن و عکس «امام خامنه ای» به دست و چه در خانه هنرمندان – اکثر چهره ها در حال دفورمه شدنند. به طوری که وقتی مثلا در بالاترین می بینم نوشته «استعداد جدید سینمای ایران» یا «تصاویر مهتاب فلانی، هنرپیشه زیبا رو» پیشاپیش انتظار برخورد با یک تصویر ترسناک را دارم. لب ها ورم دارند، گونه ها هر کدام راه خودشان را می روند، سینه ها بیشتر حکم پیشخوان بقالی را پیدا کرده اند والبته با احتساب میزان انحنای باسن ها از پشت که خود مقوله دیگری است به توازان می رسند. بعد یک حالت تصنعی به حرف زدن برخی از خانم های ایرانی حاکم شده، نمی دانم توجه کرده اید؟ اکثرا فارسی را طوری حرف می زنن که انگار زبان سوم یا چهارمشان است، با یک ته لهجه اروپایی – البته نه مدل شرق شناس ها و آنه ماری شیمل یا این گری گوری های امریکایی مثل لگنهاوزن که در قم شاگرد مصباح شده ها، بلکه مدل فتحعلی اویسی در سریال های دوزاری تلویزیون، جایی که نقش افسرانگلیسی را بازی می کرد و می خواست همه روشنفکران را بخرد. مثال بارزش همین خانم ساره ی بیات (اگر اشتباه نکنم) یعنی هنرپیشه فیلم «جدایی» هستند که بازی شان یکی از بهترین های سینمای ایران تا به حال بوده. برخلاف آن بازی روان وقتی مصاحبه می شوند، یک حالت تصنعی دارند و یک ته لهجه ای که انگار در ایران به دنیا نیامده اند. بحث شخص ایشان نیست. می خواستم مثال مشخص بزنم. فکر نمی کنید اسلام عزیز یا واکنش به آن در ایران منجر به یک زنانگی مصنوعی یا به قول نامجو «زنانگی های الکی» شده؟ چه در بعد ژل و ژلاتین و بزرگ کننده، چه در بعد لهجه و حالت چشم و ابرو موقع حرف زدن؟
والله زمانی که ما ایران را ترک کردیم دخترانمان اینطوری نبودند. خوشگل بودند و شیطان. اما با هم فرق داشتند. این ماجرا دارد کم کم تصور من یکی را از «زیبایی زنانه ایرانی» عوض می کند. دست خودم نیست.
ماژور گفت:
در ضمن فراموش کردم روز جهانی زن را به عنوان یک مردِ (آشکارا و بی عار) فمینیستِ ایرانی به شما بانوان تبریک بگویم. روزتان مبارک
سیامک گفت:
مرد اگر چه از نظر کمی بالاتر است ولی زن به میزان غیر قابل باوری از نظر کیفی بالاتر است و همانند موضوع درختان هنوز صدها سال زمان لازم دارد تا بشر (مردان) بفهمند که در معنوی یک زن تا چه پایه ایست!
سیامک گفت:
راسشو بخای هدف طبیعت زن است! یعنی مقصود عالی هستی و جهتی که حهان می رود بسوی زن است. زن لبه تیز تکامل جهان است.
ماژور گفت:
بامزه نوشتید. چنان می گویید «راستشو بخوای» که آدم انتظار دارد بعدش بخواند «منم فکر می کنم برای روز زن نباید تبریکات فرستاد» نه اینکه عصاره معرفت عرفانی را در یک جمله خلاصه کنید. حالا راستش را بگویید چطور متوجه مقصود عالی هستی و جهتی که جهان می رود شدید؟
سیامک گفت:
تمام این زیبایی های جهان که می بینی از دریای زیبایی به عالم کون و مکان ریخته است.مجرای اصلی این ریزش زیبایی به جهان, «زن»است! یک طرف ما, دریایی از زیبایی و کمال را داریم و یک طرف هم سیاهی پر ازکاستی.نیستی و کاستی چنگی بدل نمی زند! از آن طرف هم همیشه در دریا نمی توان بود!
پس هدف و مقصودزندگی کردن و بودن در فاصله بین دریا و کویربرهوت نیستی است.نیست بودن هنری نیست! پس باید بدنبال «هست» بگردیم! و زن مجرای ریزش زیبایی است و کسی است که می تواند ساحل دریا غرق آفرینش کند. پس لبه تیز تکامل است.واین همان مقصود عالی هستی است!ریزش بی چون و چرای زیبایی به جهان عدم!
ناگهان پرده برانداختهاي يعني چه
مست از خانه برون تاختهاي يعني چه
شاه خوباني و منظور گدايان شدهاي
قدر اين مرتبه نشناختهاي يعني چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقيب
اين چنين با همه در ساختهاي يعني چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادي
بازم از پاي در انداختهاي يعني چه
سخنت رمز دهان گفت و كمر سر ميان
وز ميان تيغ به ما آختهاي يعني چه
هركس از مهره مهر تو به نقشي مشغول
عاقبت با همه كج باختهاي يعني چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد يار
خانه از غير نپرداختهاي يعني چه
ماژور گفت:
چهارده پانزده ساله که بودم تحت تاثیر تفاسیری از مثنوی همه چیز را در قالب همین تمثیل دریا و عشق و آب بازی گل بازی حضرت حق می دیدم. جملات احساساتی و کلی که ضرری به کسی و چیزی نمی رسانند، به خودی خود بد نیستند. اما فکر می کنم بشر قرن هاست که به طور عمومی به پختگی رسیده و یاد گرفته حرف هایش را مزه مزه کند. ما هم کم کم باید بساط عرفانمان را جمع کنیم و جا را برای فکر انتقادی بازکنیم. وارد بحث با شما نمی شوم. فقط گذرا دو نکته:
اول. ولتر کتابی دارد به اسم «کاندید». کاندید شخصیت اصلی داستان که یاد گرفته این جهان بهترین جهان ممکن است – نظریه ای که در اصل پرداخته لایب نیتس فیلسوف و ریاضی دان آلمانی است – به جاهای مختلف سفر می کند و در یکی از همین سفرها شاهد زلزله معروف لیسبون است که در سال 1755 میلادی روی داد و اثر ماندگاری در ذهن اروپایی ها به جا گذاشت. کاندید بعد از این واقعه به نظریه لایب نیتس که برآمده از باور دینی مسیحی است شک می کند و می پرسد «اگر این جهان بهترین جهان ممکن است، پس وای به حال نمونه های بدتر آن». همصدا با کاندید می توان به عرفون بازهای ایرانی گفت اگر کمال و جبروت الهی همین است که ما مثلا در ایران تحت سیطره اسلام عزیز می بینیم، پس معلوم می شود در همان عالم غیب هم کمال و ممالی در کار نبوده و اینکه خدا بعد از محمد دیگر رسول نفرستاد یا دیگر سروصدای قضیه را در نمی آورد، مصداق آن مثل حکیمانه است که «سنگینی عروس از بی چادریشه». اروپایی ها از زلزله لیسبون درس بزرگی گرفتند.
دوم. دی ماه سال 1382 یک هفته بعد از زلزله بم به این شهر سفر کردم. وقتی جسد بچه های شش و هفت ساله را با دست از زیر خاک بیرون می کشی، وقتی مادر بیست و پنج ساله ای را می بینی که دو بچه را جلوی چشم از دست داده و خودش قطع نخاع شده وقتی پسربچه ای را می بینی که هفت عضو خانواده از دست داده، می فهمی که همان بهتر خدایی در آن پشت ها نباشد. که اگر باشد و این کمال سر ریز کردن به پایین از جهان باقی به دانی و فانی و این جلف بازی ها کار اوست، ایشان دانسته یا ندانسته در حال ارتکاب یک مضحکه و شوخی بی مزه است که برای او «پرده برانداختن» ولی برای بینندگان تونل وحشت است. شنیدید آن هایکو را که می گوید «بچه ها شوخی شوخی سنگ می زدند، قورباغه ها اما جدی جدی می مردند»؟. ما از زلزله بم هنوز درس نگرفتیم. امیدوارم برای درس گرفتن لازم نباشد یک زلزله دیگر ببینیم
سیامک گفت:
شما جهان را دست کم گرفته اید! جهان همانگونه که دارای سطح است دارای عمق نیز هست.از نظر فیزیکدانان حداقل یازده بعد دیگر متصور است.من از ریزش بی اختیار وجود صحبت کردم هرجا ریزش هست الزاما کاستی نیز وجود دارد. بنابراین زلزله بم حاصل نقصان ریزش عشق است نه کاستی کمال.این نقصان کاملا طبیعی است چون وقتی از دریا جدا شدید وارد دنیایی بینابین شده اید که مخلوطی از عشق و نیستی است پس زلزله بم هم جزوی از آن است.وجود میوه هایش را درهم می فروشد! ازاسلام سخن نمی گویم و بیان کننده دیدگاه های یوگا هستم. اینها خیالاتی برای پای منقل نیست! بلکه مفاهیمی است که ندانستن آنها می تواند عمری را تباه سازد و پس آن را.اکتفا کردن به ماده و هر چه که فقط چشم می تواند ببیند کاری بس ساده است و هر حیوانی این قابلیت را داراست.از دید یوگا جهان مانند گلی است که ابتدا غنچه است و بعد شکوفا می شود و بعد هم پژمرده و عاقبت هم خشک می شود و می میرد تا آنگاه که گلی دیگر در آید و دو باره روز از نو روزی از نو. حال شما از بدشانسی موقع پژمردن آن از راه رسیده اید!و مثال های فراوان می آورید که ببین اینجا چنین است و چنان و فلانی چنین گفته است و فلان!پس نه باغی در کار است و نه باغبان!و چون خدا بدهی اش را نمی پردازد پس وجود ندارد و فلان جایش فلان! عزیز ذات و زیبایی گل در همین چرخه طلوع و افول آن است. اگر گل می خواست دائمی باشد می شد گل مصنوعی و بی ارزش!که گل همین پنج و شش باشد.اصولا ما بدنبال ایده آل های خود در جهان سراپا نقص نباید باشیم چرا که خودش دارد داد می زند که من ناقصم!یک بهشت برین در روی زمین عملی نیست که خدا بخواهد بابت آن بما بدهکار باشد! چون آفرینش امری بی مقصود است. هدفی از خلقت نبوده بلکه مقصود آن تنها تخلیه بار سنگین وجود است.به عبارت ساده هنگامی که بمیری به دریای لایزال عشق می پیوندی و جود عزیزت مملو از شادی می شود و مجددا مست بیرون می تازی!
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟
حالا اینکه لوطی می شوی ودو باره پا به جهان خاک می گذاری دیگر مسئولش خودتی! جهان خاکی زلزله بم هم دارد!همانگونه که میلیونها خوشی دیگر هم دارد! شما در این جهان قدرت انتخاب داری.
متاع کفر و ایمان بی مشتری نیست
گروهی این و گروهی آن پسندند!
هر دوی انتخاب شما صحیح است ولی یکیش می تواند صحیح تر باشد! تصور نکن اگر راه عشق را رفتی چیزی را از دست می دهی بله خیلی از ظواهر را از دست می دهی ولی در عوض با دریا هستی!می توانی هم فقط به چشمانت اعتماد کنی و جامعه را معلم خود سازی که آن هم به نوبه خود درست است ولی مراقب باش که داری در کویر قدم می گذاری! کویر تشنگی دارد و گشنگی!می گویی نه از کسانی که پیش از تو همه هست و نیستشان را در کویر سرمایه گذاری کردند بپرس:آیا احساس رضایت می کنی؟چقدر فرق است بین میزان خوشبختی درونی سهراب سپهری و فرضا راکفلر؟! یک ذهن پر از اضطراب و بدخواهی و حرص و طمع کجا و ذهنی پر از عطر شکوفه یاس!
پادشاهی از جمع دراویش می گذشت و با نظر حقارت در آنان نگریست!درویشی گفت :
اگر به جیش از تو کمتریم به عیش از تو بیشتریم!
فیلم همشهری کین را دیده ای؟ یک آدمی است که به همه چیز از پول و ثروت و شهرت می رسد ولی موقع مرگش گوی بلورینی که یک گل در آن است از دستش می افتد! یعنی همش بر باد رفت. این یعنی تلاش بکن ولی خط قرمزت عشق باشد و اگر شکست خوردی فکر نکن بازنده بودی. خیر آن گوی بلورین از دستت نیافتاد!به اجتماع هم نباید نگاه کرد. آنها اگر احمق نبودند و خوشبخت بودند باید یک نمودی را نشان می دادند.دست کم جهان را دست کم نگیر!
ماژور گفت:
ممنون از توضیح شما. حرف شما درست است. بحث بحث انتخاب است. من جهان بی خدا، مادی و پر از لذایذ جسمی و انسانی را به بهترین جهان های توهمی ترجیح می دهم . ترجیح می دهم به جای اینکه موهایم را بلند کنم، توی جنگل زندگی کنم و هر ساله یکبار در آب کثیف گنگ وارد شوم، نهارم رو کنار رودخانه سن در پاریس در همراهی چند نفر انسان مادی گرای دیگر که مثلا اهل سینما هستند بخورم. عصرش به جای زمین زدن خودم در مقابل پروردگار بروم اپرا ببینم. شبش در حالی که شراب خوب واقعی – نه معرفت و خزعبلات هم دست آن – را می نوشم مثلا از سعدی شعر بخوانم و آن را کاملا زمینی بفهمم. اروپایی ها این را زودتر از ما فهمیدند. اگر غرب زدگی این باشد من کاملا غرب زده ام. این را هدایت به عنوان یک ایرانی مدت ها پیش در فرهنگ ما فهمید و درباره اش نوشت (داستان مردی که نفس را کشت).
از آن گذشته به تمام عرفون بازی ها هم مشکوکم. از زمان فلوطین فیلسوف-عارف اسکندرانی بگیر که ریاضت می کشیدو به عالم فیض الهی فکر می کرد ولی طبق روایت تاریخی هر روز از بانوان برهنه ماساژ می گرفت تا همین «عمو» و «دایی» ریش بلند های ایرانی خود ما که وقتی با خانم جوانی آشنا می شود از مقام احدیت و واحدیت یا کارما و نیروانا حرف می زنند ولی صمیمی تر که شدند، به قول ویولتا می خواهند «خیلی نزدیک» شوند. بازهم شخصا ترجیح می دهم مخاطب و اطرافیانم کسانی باشند که روشن حرف می زنند و اگر خواسته ای دارند آن را صریح می گویند. زرورق عرفون اصلا خطرناک است. بگذریم.
ماژور گفت:
در ضمن با اینکه برای شخص سهراب سپهری احترام قایلم – و البته نقاشی هایش را از شعرهایش بهتر می دانم – باید متاسفانه بگویم که سپهری اعتیاد سخت و در حد تزریق روزانه مواد مخدر داشت. این را دوستانش می دانستند و می دانند. من زندگی نامه راکفلر را نخوانده ام ولی اگر چیزی در مایه های بیل گیتس است مثلا، تصور می کنم گزینه انتخابی روشن است.
سیامک گفت:
گر می نخوری طعنه مزن مستان را!
این کار هایی که می خواهی بکنی ما همشو از حفظیم! شما یک کاباره در دمشق یا ترکیه و یا اسکندریه برو یک دیسکو هم در مثلا آمریکا برو ببین تفاوت از کجا تا به کجاست! این تفاوت فقط و فقط بخاطر روح شرقی ایجاد شده است. همان معنایی که خودت را از آن محروم می کنی! صد در صد مختاری ولی بر این تصور نباش که با دیدن چند آخوند و درویش شپشو دائره المعارف عرفانی ات کامل شده و قلم ابطال بر هر چه متافیزیک است بکشی! اقیانوسی می شوی با یک بند انگشت عمق! شما شاید در غرب نباشی و ندانی ولی اینجا خبری نیست! در سفری که به نپال داشتم پر بود از انبوه غربیانی که برای مدیتیشن به صومعه های بودایی در کوه های هیمالیا می رفتند! الان یکی از مشاغل پر درآمد در غرب کلاس های یوگاست ! تو تازه می خواهی به جایی که آنها ده ها سال پیش رسیدند برسی! (آخه اروپایی ها زودتر از ما به این نتیجه رسیدند!) می دانم مقصر نیستی آنقدر ضربه از این متافیزیسین ها خورده ای که حالا داری انتقام می گیری! می توانی سفر نامه هندم را در لینک زیر ببینی.
http://gozarazhend.blogspot.com/
سیامک گفت:
. یک زن بطور طبیعی درجات بالایی از عرفان را طی کرده است درجاتی که ما مردان سعی می کنیم با تلاش و کوشش بدان برسیم و زن آن را بطور طبیعی داراست. یک مستی خاص! یک محو ازلی! غرقه شیوا
mountainsummit گفت:
تعین سقف مهریه بر اساس حروف ابجد
کاری علمی برای جلوگیری از فروپاشی بنیان خانواده
سیامک گفت:
زن پادشاه جهان هستی است ولی به شرطی که در طریقت خود باشد. یعنی اینکه نباید بخواهد حقوق خود را به روشی مردانه بدست آورد.یعنی برای بدست آوردن حقوق زنانه خود تبدیل به مرد شود!او پادشاه دل هاست نباید تبدیل به یک آقا بالاسر! و یک دیکتاتور یا یک مبصر برای کلاس خانواده شود. در فیلم » خاطرات یک گیشا» مربی دختر می گوید: تو قدرت آن را داری تا یک امپراطور را بزانو درآوری! و در صحنه ای سمبلیک یک دوچرخه سوار که سمبل مردی است که در اجتماع در حال تلاش و حرکت است و هر لحظه می تواند تعادلش بر هم بخورد! , در حال عبور بود و با یک نگاه معنا دار گیشا! تعادل خود را از دست داد و نقش بر زمین شد! قدرت اصلی زن در عشق اوست!
جلوه ی حق است زن معشوق نیست
خالق است این گوییا مخلوق نیست
سیامک گفت:
طبق تحقیقی که کرده اند,کلمه زن از کلمه زندگی می آید و «مرد» از مرگ! یعنی زن نفس زندگی است و مرد سپر بلای او! مرد باید خشن و بیباک جسور و محکم باشد چون سپر باید اینگونه باشد! اگر به یک سلول نگاه کنید قسمت داخل آن نرم و قسمت غشای خارجی سخت و محکم است. می توان قسمت داخلی را زن و قسمت محافظ خارجی را مرد نامید! اگر جای این دو بخواهد عوض شود سلول خواهد مرد.
سیامک گفت:
دوستی می گفت اگر زن ها در طول عمر خود دو و یا سه بار می زایند ما مرد ها هر روز می زائیم! گرداندن و اداره خانواده و در آوردن نان آغشته به خون! کار چندان آسانی نیست. در عوض بنظر می رسد در خانه ماندن و مانند یک هنر مند خانه را اداره کردن دارای آرامش بسیار بیشتری بجای پای گذاشتن در اجتماع پر آشوب باشد.
سیامک گفت:
منشا اصلی قدرت مرد مسئولیت اوست. حتی از زمان غار نشینی این قدرت نمایی وجود داشته که لازمه تداوم حیات است. و بدون آن خانواده در جوامع سنتی از هم می پاشد . بدین لحاظ پذیرش قدرت مرد از سوی زنان قبل از آنکه یک تحکم و اجبار باشد حاصل تمایل درونی زنان برای کسب امنیت بوده است
الدنگ گفت:
سیامک، آیا شما ترجیح میدهید که همسرو یا پارتنرشما خارج از محیط خانه شاغل باشد ودر این دنیای وانفسا بدنبال کسب شغل وحرفه ای بگردد ودرفعالیت اقتصادی جامعه شرکت فعال داشته باشد ویا کدبانوی خانه دارباقی بماند وکسب درآمد ودست وپنجه نرم کردن با اجتماع پرآشوب را به عهده ی مرد واگذارد، مردی که بقول شما از دوران غار نشینی به قدرت نمائی که یکی ازمولفه ها ی لازم حیات است مشغول بوده است؟ واگر پاسخ شما اینستکه ترجیح میدهید همسرتان کدبانوی خانه باشد، و این ترجیح در باره نقش اقتصادی زنان را بطورعمومی میپذیریذ، در اینصورت آیا عدم استقلال اقتصادی زن را مغایر با یکی از اصول لازم برای دست یافتن زنان به آزادی ورهائی از قیودات ستمگرانه اجتماعی و سیاسی نمیدانید؟
سیامک گفت:
منظور این نبود که خانم ها کار نکنند.بلکه این بود که پذیرفتن مسئولیت های مرد مشکل است. اگر کسی می خواهد پا جای پای مردان بگذارد مختار است و کسی حق ندارد جلوی او را بگیرد ولی باید بداند که این کار آسانی نیست. زن هایی که طلاق گرفته اند و مجبور شده اند تا خود اقتصاد خود و احیانا خانواده خود را بگردانند بخوبی از میزان فشاری که به انها وارد می آید واقفند از طرف دیگر حتما نباید فکر کرد کسی که در خانه خانه داری می کند امل است و چیزی را باخته بر عکس او در بسیاری موارد برنده زندگی بوده است.حداقل آن این است که فرصتی داشته است تا به زن بودن خود برسد.باز از طرف دیگرنباید مطلق انگاری کرد زن در طول تاریخ چه آنزمان که به شکار می رفته و یا آنزمان که پا به پای او کشاورزی می کرده و یا دامپروری می کرده کار اقتصادی انجام می داده است پس نمی توان بطور مطلق گفت که زن نباید کار بکند.کار بکند ولی بصورت فرعی و بداند که هدف او در جای دیگری انتظار او را می کشد. برای اینکه دل شما هم این شب جمعه ایی شاد بشود!توصیه ام انجام کار نیمه وقت به خانم های امروزی است.
bahar گفت:
سیامک خان ادبیات شما من رو یاد یه نفر انداخت که چند وقت پیش ورد زبونش این بود که چرا زنها دوست دارن شبیه مردها باشن، حیف نیست؟ و از این حرفها.
دو تا نکته بگم و برم:
زن نمیخواد گل باشه، شبیه مرد باشه، هنرمند خانهدار، عارف بهذات، شاه جهان، مجرای ریزش زیبایی، هدف طبیعت، و چیزهایی از این دست باشه! نهخیر آقا! زن میخواد انسان باشه! فقط میخواد این برچسبها و برچسبهای دیگه رو ازش بردارن و به دید یک انسان، انسان کاملی که همه ابعادش رشد کردن، بهش نگاه بشه.
فرمودین «زن هایی که طلاق گرفته اند و مجبور شده اند تا خود اقتصاد خود و احیانا خانواده خود را بگردانند بخوبی از میزان فشاری که به انها وارد می آید واقفند». بله مسلما دو نفر که باهم اقتصاد خونه رو میچرخونن بهتر از یه نفر از پسش بر میآن. فشار اقتصادی کمترین فشاریه که به زنهای ما بعد از طلاق وارد میشه. انقدر از نظر اجتماعی، چه در محیط کار و چه بیرونش، فشار روحی دارن که فشار اقتصادی در مقابلش عددی نیست. درضمن، فکر میکنید چرا به زنان بیشتر از مردان فشار اقتصادی وارد میشه؟ به خاطر همین تبعیضی که وجود داره که باعث میشه جامعه ترجیح بده یک شغل رو به یک مرد بده تا به یک زن (با شرایط یکسان). یا اگه یک زن و یک مرد شغل یکسانی دارن، حقوق ماهیانه زن کمتر از مرد باشه. همون نگاه از بالایی که شما در مورد کار کردن به یک زن داری، که میگه «کار بکند ولی بصورت فرعی» باعث این فشار اقتصادیه. درضمن گرامر شما در این جمله منو یاد امام کاریزماتیک انقلاب انداخت!
ماژور گفت:
با شما موافقم. من که به همه جملات عرفونی مبهم و عبارت های احساساتی – حالا شاید نه از زبان مولوی، بلکه در جهان امروز- مشکوکم. مثل هربار که می شنوم «ملت قهرمان و همیشه در صحنه…» فوری منتظرم یک چیزی یک جایی به عبارت کوچه بازاری در پاچه ام برود.
سیامک گفت:
من اینجا زنانی را می بینم که به بهشت ایده آلی شما رسیده اند. آنها همه کاری می کنند از رانندگی تریلی تا عمله گی و جوشکاری و باغبونی ونجاری ….ولی وقتی با هاشون حرف می زنی اصلا احساس نمی کنی با یک زن داری صحبت می کنی. نگاه کردنشان خشن !حرف زدنشان خشن! فکر کردنشان خشن!راه رفتنشان خشن! اگر واقعا قرار است جایگاه تکاملی مرد و زن عوض شود بسیار خوب . ما مردان هم از خدا می خواهیم تا جای شما را بگیریم!بیل زدن مال شما مانیکور زدن هم مال ما! چه چیزی از این بهتر! بقول اصفهونیا اگه یه نفرو دیدی دولا شده تا خر بشه و تو سوارش نشدی, تو از اون خرتری! شما می خواهید مانیکور را با بیل عوض کنید. چه بهتر از این! گل نباش, مجرای ریزش زیبایی نباش,پادشاه نباش,اهل موسیقی و نقاشی و خانه داری و تعلیم و تربیت بچه ها نباش ولی اگر احساس می کنی با بیل دست گرفتن انسان می شوی, این بیل و این میدان!ورود شما را به جمع کارگران افغانی مقیم مرکز تبریک می گوییم!
روح اله موسوی الخمینی
نیمه ربیع الثانی سنه هزار و چهارصدو سی و سه!
سیامک گفت:
چیزی که یادم رفت بگویم و حتما باید بگویم نقش شیر زنان ایرانی در این وضعیت بد اقتصادی است. اکنون که بسیاری از مردان ایرانی مجبور به انجام 3 حتی چهار کار در روز هستند این شیر زن ایرانی است که به کمک او می شتابد و مرد را در چرخاندن این چرخ سنگین کمک می کند . روز زن حقیقتا بر این شیر زنان مبارک باد.لعنت بر ظالم!
سیامک گفت:
زن گلی از گل های بهشت است پس همیشه خوشبو باش و دلت را از نفرت خالی کن.یک مرد باید رفتاری همشان یک گل با تو داشته باشد
سیامک گفت:
متنی را که الهام سحابی در فاصله یکماهه بین مرگ خودش و بهنام گودرزی نوشته می گذارم خیلی عمیق و زیباست. یک روانشناس آن را مثل همیشه ناشی از افسردگی شدید ارزیابی کرده بود! ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند!
به رابعه
به نشاط
به ستاره به فاضل به علیرضا به مادر به پدر به…
به این یه ذره من ِ از بهنام مانده
به پنجشنبه هایمان…
پله ها … نت های ریزشان .پیش در آمد سمفونی آنان که نواخته میشوند تا مرگ.
دست تو. بر کمر سالن سی متری. که دور سر من می چرخاند ، وقتی حلقه دست ساز ت را به نشان دائمی یک درد در ترقوه ام می کنی. گردنی تا دیوارهایی افراشته. هرچه سردتر.گونه های من.در رد فراموشی….گرم تر
پای چپ را از توی آینه ها قد بکشان تا این کج هایی که راست نمیشوند از کمر.
پا ها را که بکوبیم پنجشنبه ها، بم ترمی شوند.
گوشهایم .گوشه هایم
پیش بینی محتضرانه های تو را نمیکرد. نهال، چه تکثیر بی رحمانه ای شد به دعوتی غریب الواقعه
اجرا های آخر.برای آن که زودتر.نابهنگام تر.ترک کرد…
تو را!
تو
آخر تر نمی شود.
پس…
پنجشنبه ست !
پنجشنبه ها را…
بیا بهنام
سیامک گفت:
مرد بودن «آش دهن سوزی نیست که زن بخواهد به راه او برود. زن خود پادشاه بی چون و چرای جهان هستی است چرا باید از مقام خود پایین بیاید و رفتار زمخت مرد را الگو قرار دهد؟مرد اسیر غرایز بیولوژیک خود است حال زن بیاید و خود را اسیر غرایز بیولوژیک مرد سازد! بقول شاعر
بیچاره ما که باشیم در آرزوی تو
بیچاره تر آنکه برد آرزوی ما!
سیامک گفت:
خبرت هست که بی روی تو ارامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
میل ان دانه ی خالم نظری بیش نبود
چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست
شب برانم که مگر روز نخواهد بودن
بامدادت چو نبینم طمع از شامم نیست
چشم از ان روز که بر کردم و رویت دیدم
به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست
نازنینا نکن ان جور که کافر نکند
ور جهودی بکند بهره ز اسلامم نیست
گو همه شهر به جنگم بدر ایند و خلاف
منکه در خلوت خاصم خبر از عامم نیست
بسراپای تو ایدوست که از دوستیت
خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست
دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
بدو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست
کاپیتان بابک گفت:
سیامک گرامی
حرفهای شما را هنوز نخوانده ام ولی شرط می بندم خوب نوشته ای.
فعلن فقط می خواستم بهت تبریک بگم برای رکورد شکستن: منهای بالایی ها، در همین قسمت 9 تا کامنت. دمت گرم. منش شما را از پیش دوست دارم
سرودۀ بالا مال کیه؟ شبیه شعر های سعدی است
سیامک گفت:
خبردار!
بالللللله قربان!! سیامک از جمعی گروهان نسوان! از مرحمت آن مقام عالی تشکر کرده و اظهار می دارد. شعر مذکور از دیوان سراسر جواهر سعدی است.از آن مقام عالی استدعا دارد تا از صف نوشته ها بازدید فرمایند.
پاینده ایران!
پیش فنگ!
نظر براست!
سیامک گفت:
با اسارت زن، هیچ کس بیشتر از خود مرد مجازات نمی شود!
سیامک گفت:
این صحنه زیبای دوچرخه سواررا در لینک زیر ببینید:
baharan2012 گفت:
آقای ماژور، شما کاملا درست میگوید. زیبائی زنهای ایرانی تصنعی شده. بعضی چهرهها تقریبا سورئلیست شدهاند. با لنز سبز، چشمهای سیاه شرقی شیشهای و کدر شده. خالکوبی، ابروها را بد اخم نشان میدهد. موهای ابریشم شبق وار، زرد و خسته به نظر میآیند.. بینیها دفرمه،…گاهی فکر میکنم این شاید تغیانیست بر علیه رژیم؟ وقتی فقط میتوانی صورتت را نشان بدهی، اجازه اظهار وجود و اظهار نظر نداری و برای ابراز اعتراض فقط این صورت را داری؟ چه میکنی؟ این خود تخریبی، اعتراضی است بر علیه دولتی که مرتب آنها را از «غرب گرایی» باز میدارد. شاید این خودتخریبی و اعتراض بطوره غریبی دلشان را خنک میکند….منظورتان را از لهجه نفمیدم…متوجهش نبودام…نمیدانم….
از آقای سیامک بواسطه گفتار دلنشینشان متشکرم….و همینطور از تمام دوستانی که این روز را تبریک گفتند.
Just a Guy گفت:
Just a note:
apartheid:
racial segregation; specifically : a former policy of segregation and political and economic discrimination against non-European groups in the Republic of
South Africa
منظورم اینه که آپارتاید و تبعیض نژادی تقریبا معنیشون یکیه.
بهتر که اون جمله را به این شکل اصلاح کرد:
این یعنی دیوار تبعیض نژادی زود تر از دیوار تبعیض جنسی فرو ریخت.
مریم گفت:
سیامک عزیز… حرفهات رو دوست داشتم.
بچه که بودم و نمی فهمیدم همیشه دلم میخواست پسر باشم، با پسرها میگشتم، دامن نمی پوشیدم، موهامو کوتاه دوست داشتم…
بزرگ تر که شدم، با تبعیض هایی که می دیدم در رفتار بین من و برادرم، باز آرزو میکردم ای کاش پسر بودم…
بعد از پیش دانشگاهی بود… کم کم متحول شدم؛ طغیان کردم… دوره ای با تیپ های مخالف عرف خانواده و جامعه، با رسیدن به تهران و هر کار که دلم بخواهد کردن… بعد که دانشگاه رفتم قبل از هر چیز عقده هایم را التیام دادم… این روزها دیگر چیزی نیست که در مرد من را اغوا کند… خیلی خالی می بینمشان، منی که مردها را خوووب شناختم… این انسانهای بدون پیچ و خم و بدون پیچیدگی! خیلی ساده می شود دیدشان…
چیزی نیست که بخواهم کشفش کنم، اما من، یک زن…
واقعا چه چیزیست که اغوایم کند که بخواهم تلاش کنم مانند آنها باشم؟!!
نسوان عزیز، روزتان مبارک. به هر حال وجود عید به معنی عزا بودن روزهای دیگر نیست. هر روز می تواند روز زن باشد و یک روز نمادین هم داشته باشد. مثل خیلی روزهای دیگر.
به زن بودنم افتخار میکنم.
با احترام
مریم
سیامک گفت:
بعنوان یک مرد از حرفهای تو خجالت کشیدم.معتقدم اگر نجاتی برای بشر متصور باشد این کار از طریق «زن» سهل الوصول تر است.زنان به حقیقت غایی جهان نزدیک ترند پس راه را بهتر» حس» می کنند. ولی اینکار نه بهای کوبیدن مرد باید انجام شود .فریب فمنیست های مرد ستیز را نخور.
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد!
مرد در حقیقت بخشی از زن است. همان غشای سخت و محافظ سلول که می تواند امنیت را برای زن فراهم کند.با قدرت عشق خودت می توانی جهانی را دگرگون کنی. قدر خودت را داشته باش و به توانایی های شگرفی که طبیعت بطور رایگان بتو داده است بپرداز آنها را مدام تقویت کن.در عرصه ای قدم بگذار که مرد از آن محروم است. شعر موسیقی عرفان نقاشی ..
ساحل غربی گفت:
نسوان می بینی ؟ فقط مرد ها نیستن که نمی تونن قبول کنن زن و مرد واقعا برابرند. ا… چه جالب … یه شباهت دیگه بین زن و مرد… جفتشون نمی تونن واقعیت رو قبول کنن…
مریم عزیز… مرد ها خوب دارند… بد دارند… زن ها خوب دارند… بد دارند… مرد ها پوچ دارند… آگاه و پیچیده دارند…. زن ها پوچ دارند …. آگاه و پیچیده دارند… نژاد «انسان» از نظر رفتاری و روحی «تنوع» داره …
فرزاد گفت:
نسوان می بینی ؟ فقط مرد ها نیستن که نمی تونن قبول کنن زن و مرد واقعا برابرند. ا… چه جالب … یه شباهت دیگه بین زن و مرد… جفتشون نمی تونن واقعیت رو قبول کنن…
مریم عزیز… مرد ها خوب دارند… بد دارند… زن ها خوب دارند… بد دارند… مرد ها پوچ دارند… آگاه و پیچیده دارند…. زن ها پوچ دارند …. آگاه و پیچیده دارند… نژاد «انسان» از نظر رفتاری و روحی «تنوع» داره …
الدنگ گفت:
لولیتا، شما در باره ی روز زن مینویسید:
«روز زن ، روزی برای تبریک گفتن نیست. روز تلخی ست که یاد آور اوج نا آگاهی و بربریت بشر است. روزی ست برای یاد آوری ظلمی که در حق نیمی از انسان ها تنها به دلیل جنسیت شان در طول تاریخ شده و می شود. روز زن ، روزی ست برای یاد آوری این حقیقت تلخ و درد ناک که ۳۶۴ روز دیگر سال متعلق به مرد ها ست . به امید روزی که دلیلی برای نامیدن روزی به نام روز زن در هیچ تقویمی نباشد.»
واکنش احساسی ی شما نسبت به موقیت اجتماعی وحقوقی زنان بطوراعم، وبویژه درایرانِ اسلام زده، که بدست جممعی مردان خرافی، جهل پرور، کوردل، زن ستیز، قصی القلب، جبار، خونریز، بی عاطفه، فاسد، دین فروش، واسیرِ انواع عقده های جنسی اداره میشود کاملاً قابل درک است. طبیعاً ازجامعه ای که بر اساس
ایده ئولوژی ومبانی عملی ی دینی بنا شده است که مبدع و متشرعین اش با راهزنی و قتل و غارت به گسترش آن مبادرت کردند وبا لشگرکشی وکشورگشائی به بسط و توسعه ی آن همت گماشتند وبی حرمتی به زنان وباورهای زن ستیزانه قرون واعصارماقبل اسلام را یکجا درکتاب آسمانی خود وبه نام خدا قلم زدند، نمیتوان انتظارداشت که چنین جامعه ای بر اساس اصول رحمت و مروت واحترام به حقوق و کرامت انسانی ی شهروندان عمل نماید. عملکرد بیش از سی سال جمهوری اسلامی بیانگراین واقعیت است.
لاکن چنین حسِ خشمی که بنوبه ی خود بجاست نباید نحوه ی نگرش ونوع قضاوت را تحت الشعاع قرار دهد و به تفسیرهای کش دار وعجیب وغریب نظیر آنچه دربالا نقل شد بیانجامد. اگر قرار باشد زاویه ی برخورد شما را الگوقرار داده وآنرا در مورد روزهای دیگری نظیر روز کودک ویا روز پدر بکاربریم، انگاه باید این دو روز را به اینگونه ویا چیزی شبیهِ به ان توصیف کنیم:
«روز کودک روزجشن گرفتن نیست. اینروز روز تلخی است که یادآوراوج ناآگاهی وبربریت بشراست. یادآوراین واقعیت غم انگیزاست که ما کودکانی را پرورش میدهیم که در اینده یا به خیل مردان ستم گرمیپیوندند ویا به صف میلیون زنانی ملحق میشوند که از رنج وتباهی ی جامعه ی مردسالار در رنج ومحنت بسر خواهند برد.» چه تصویردلپذیری ازآتیه ی بشری؟! ویادر مورد روز پدر میتوان اینگونه نوشت:
«روزپدر روز جشن کرفتن نیست. روز تلخی ست که یارآور اوج ناآگاهی و بربریت بشر است. یارآور این واقعیت غم انگیز است که مردانی که تا دیروز عاملین تحمیل انواع ظلم و ستم به نیمه ی موئث جامعه ی بشری بودند، اکنون در سلک پدربه پرورش نسل آیند ه ی مردان ظالم وزنان مظلوم و تحقیر شده ی آینده مشغول اند.»
چه تصویر دهشتناکی ازآیند ایکه در انتظارماست؟!
نه، چنین نیست نسوان عزیز. اتفاقاً بنظر بنده این روزها راباید بمثابهِ روزهای عید ی که جنبه ی جهانی پیدا کرده ورو به آینده دارند را جشن گرفت وتهنیت گفت. شکل گرفتن چنین روزهائی تنها در عصری از تاریخ بشرامکان پذیربود که انقلاب صنعتی، رشد علوم، جهش های خارق العاده ارتباطات، فن آوری های باورنکردنی در وسایط نقلیه، رشد آگاهی عمومی، آشنائی وآمیزش متقابل فرهنگ های ملل مختلف، جهان را به تدریجاً به دهکده ای کثیر المله تبدیل کرده وارزشها ی معنوی وحقوق و کرامت انسانی احاد این جامعه ی جهانی اعم اززن و مرد و کودک برسمیت شناخته شده واحرازآنها در دستور کار همه نیروهای سیاسی ومدنی و حقوقی پیشرو و مترقی قرار گرفته است.
روزجهانی زن نه تنها بمناسبت بزرگداشت مبارزات گذشته ی زنان است که علیرغم همه محدودیت ها وتضییقات سیاسی، حقوقی، اقتصادی و فرهنگی برای احقاق حقوق خود قد برافراشتند، بلکه با ابداع عید جدیدی در سطح جهانی پرچم این مبارزه را به احتزازدرآورده است تا یادآوراین واقعیت تلخ باشد که اکثریت زنان هنوزدرچنکال این محرومیت ها وتضییقات اسیراند ومبارزه برای از بین بردن این محرومیت ها کماکان باید در دستور کار روزمره ی همه کسانی قرارگیرد که درراه میارزه برای رهائی انسانها واعاده ی حیثیت وحقوق آنها مساعدت میورزند. پس اجازه بدهید تا این روز را به همه وبویزه به مبارزان راه آزادی ودموکراسی وبه نسوان مطلقه ی معلقه تهنیت بگویم. والسلام نامه تمام.
saeed34 گفت:
بازگویی یک مرد زن ذلیل.
از اولى كه انسان تمدن پيدا كرد به خيال خودش ، زن ها قلدر بودند من نمى دانم كه اين جماعت زن ذليل چرا خواب است ، آخر چرا اينقدر ذلت مى كشد ، زن ها تا خلع سلاح نشوند ،اين مظلوم نماهاى ناشايسته ، كار مردان سرانجام پيدا نمى كند. مجنون وفرهاد هم آمدند كه اين مظلوم نماهاى بى صلاحيت بى عقل را خلع سلاح كنند و نتوانستند، آنها قلدر بودند. در هر عصرى عاشقان بزرگ تاریخ خواستند اين مظلوم نما را از نالايق بگيرند و زنان در دست بگيرند موفق نشدند و اين مظلوم نما در دست نالايق ها و بى عقل ها و غير صالح ها بود. همه اين مشكلاتى كه شما ملاحظه مى كنيد جماعت مردان چه
می کشننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننند
ه گفت:
روز زن…
به آنانی که چهارچوب شکستند
به دخترانی که…. فرار کردند
به زنانی که … در خیابانند
.
.
به آنان که به سیاهی…نه گفتند
به نسرین ستوده….
به بهاره رهنما
و …
شاید تو نسوان … مبارک
آقای سیامک الهام سهابی نه …. نهال سهابی درضمن میشه بگی فرق بین کامنت گذاشتن و …کتاب نوشتن چیه؟
baharan2012 گفت:
گریه کنید مسلمونا…برای فرهادها و مجنونها…گریه کنید…ثواب است!! ؛)))
baharan2012 گفت:
آقای… الدنگ ( راستش روم نمیشه الدنگ خطابتون کنم).صفاتی را که در مورد مدیر مردان خرافی ایران بکار بردید، بسیار جالب بود.مدتها بود که این کلمات را نشنیده بودم…دلم کمی خنک شد. مرسی
حقیقتش، این صفحه کمک میکند آدم دلی از عزای زبان فارسی در بیاورد….
shahriar گفت:
امروز صبح، با دوستی سر موضوع روز جهانی زن صحبت کوتاهی داشتم. حرفش شباهت داشت به حرف شما ! این بود که روز زن هم مثل روز جهانی کارگر، روز پزشک، روز مهندس، روز پرستار و هزارتا روز دیگه، فقط یه نگاه شغلی از طرف مرد ها به زن هاست و تنزل دادن انسانیت آدمها به کالایی مصرفی! و اصلا با فلسفه ی وجودی این روز مخالف بود!
خوب، البته روزهای دیگه ای مثل روز جهانی آزادی بیان، روز جهانی منع شکنجه، روز جهانی آزادی مطبوعات و از همه مهمتر، روز جهانی حقوق بشر هم داریم! به نظرم، روز جهانی ِ زن هم از جنس ِ این روزهاست… این نامگذاری، شاید تلنگری به جامعه مردسالار امروز به حساب بیاد برای یادآوری چیزهایی که باید باشن ولی نیستن… برای اینکه این تلنگر محکمتر باشه، فکر کنم تبریکش هم لازمه!!
yek zane Irani گفت:
تمام تبعیض ها و نا ملایماتی که دیدم، یا از یک زن بود یا از مردی که در دامان یک زن اینگونه رشد کرده و بالیده بود. من گله ای از مردان سرزمینم ندارم. هر آنچه هست
فریادیست بر سر زنان سرزمینم: از ماست که بر ماست
خواهش یست از تو که در آینه بنگری،
لحظه یی فکر کنی ، چه تفکری از دامان تو رشد خواهد یافت؟
کاظمی گفت:
فکر میکنید زنها با همه این حقوقی که به دست آوردند الان خوشحالند؟
ساحل غربی گفت:
مگه مرد ها خوشحالن ؟ سوال اینه که کی بیشتر ناراحته ؟ (البته مرد ها هم باید به خاطر ستم به زن ها همونقدر ناراحت باشن اما نیستن دیگه)
کاظمی گفت:
منظور من مقایسه زنهای آلان با خانمهای قدیمی تر هست نه زنان با مردان!
ساحل غربی گفت:
خب من قبول دارم که شکل های ستم به زن تو تاریخ عوض شده… بنابرین طبیعتا زنی که در هلند توی ویترین قرار گرفته (واقعا توی ویترین طعنه نمی زنم) باید به اندازه ی زن روبنده پوش ۲۰۰ سال پیش ایران غمگین باشه… اما این میون الان زنانی هم هستن که خیلی آگاهترن و واسه آزادیشون می جنگن و اتفاقا من اعتقاد دارم کسی که واسه آگاهیش می جنگه خیلی خوشحال تر از کسی زندگی می کنه که تن به ستم می ده… قبول دارم که جاهایی از دنیا هستن که وضع زنان از ۲۰۰ سال پیش حتی بدتره اما خیلی جاها هم هستن که وضعشون خیلی بهتره … مبارزات فمنیست ها به نظر من کم نتیجه نبوده (با اینکه حالا خیلی راه دارن)
فرزاد گفت:
مگه مرد ها خوشحالن ؟ سوال اینه که کی بیشتر ناراحته ؟ (البته مرد ها هم باید به خاطر ستم به زن ها همونقدر ناراحت باشن اما نیستن دیگه)
(ضمنا من همون ساحل غربیم نسوان عزیز می شه این مشکل رو حل کنید… من نمی دونم چرا با اسم وبلاگم که کامنت می ذارم تایید نمی شه)
عباس میرزا گفت:
از اون موقعی این حقوق رو نداشتن «خوشحالترن» و این نکته مهمیه، آزادی به قول ایزا برلین دو تاست یکی آزادی مثبت و یکی منفی! وظیفه ما نیست که همه مردم دنیا رو خوشحال کنیم بلکه همین که حقوق اونا رو نقض نکنیم خودش کلیه. شما ممکنه توی یک ویلای زیبا هم توی یه کشور آزاد و غرق ثروت و میون دوستت هم غمگین باشی ولی این به کسی حق نمیده که پولتو بدزده و خودتو بندازه زندونو بگه مگه قبلا با اینهمه حقوقی که بدست آورده بودی خوشحال بودی؟؟؟
کاظمی گفت:
عباس میرزا و bahar
حرفی در این ندارم که الان خانمها امکان انتخابهای خیلی بهتری دارند و یا اینکه حالا اگه زنها از وضعیتشون راضی نیستند دیگران حق ندارند که حقوقشون رو نقض کنند. این بیشتر دغدغه ذهنی خودمه. احساس میکنم ماها افتادیم تو یه رقابت تموم نشدنی با مردها و هر روز داریم تو این رقابت خسته تر میشیم. نه اینکه توان رقابت با مردها رو نداریم. بلکه به این خاطر که به طور ظبیعی یه مسولیتهای دیگه ایی هم روی دوش ما گذاشته شده که حالا این دوی ماراتن هم بهش اضافه شده.
البته بیشتر هم بحثم مربوط به خانمهای متاهل هست و خصوصا اگه بچه داشته باشند. از یه طرف یه کار پر مسولیت بیرون و از یک طرف هم مادری کردن کار خیلی سختیه. نمیشه که فقط از بچه داشتن لذت برد. تربیتش نیاز به مطالعه داره نیاز به حوصله داره که بتونی باهاش سر و کله بزنی و خستگی کار بیرون توان برای آدم نمیزاره. هر چقدر هم پدر بچه توی این کار همراه باشه بازم نقش مادر یه چیز دیگه است. من یه چیزایی از حرفهای آقای سیامک رو قبول دارم. زن بخواهیم یا نخواهیم منشا زیبایی و لطا فت هست و به نظر من زندگی توی خونه از زن هست که جاری میشه. من خودم چه گذشته که مجرد بودم چه الان وفتی مادرم خونه نبودند همیشه یه جوری بود برام انگار هیچ کس نبود ولی این حالت رو در مورد پدرم نداشتم. متها مشکل اینه که کسی به خاطر این نقش زن براش جایگاه حقوقی قائل نمیشه و این باعث میشه که از نظر اقتصادی مجبوره وابسته به مرد باشه و وابستگی اقتصادی همان و در خیلی از موارد هزار و یه جور بدبختی هم همان. مردها با رفتارهاشون باعث شدند که زنها وارد این مسابقه بشند و نتیجه اش شده یه سری زن و مرد خسته. من اصلا موافق ایجاد محدودیت کردن برای خانمها نیستم هر کسی باید بتونه هر کاری که فکر میکنه درش توان و علاقه داره انجام بده. منتها فکر میکنم برای خانمها باید یه سری کارهای انعطاف پذیر تری رو تعریف کرد و در ضمن منکر نقشهای زنانه شون نشد. همین جا هم خیلی از خانمها به خاطر بچه هاشون مدتی از کار بیرون دست میکشند. حتی توی برنامه هایی که گاها از تلویزیون پخش میشه روی اون تاکید میشه.
bahar گفت:
بریم این حقوق رو پس بدیم الان؟! فکر میکنید اگه جنابعالی منع بودی از اینکه تحصیل کنی خیلی خوشحال میبودی؟
arman گفت:
فکر کنم تو پاراگراف اول » دیوار آپارتاید زود تر از دیوار تبعیض نژادی فرو ریخت » باید بشه » دیوار آپارتاید زود تر از دیوار تبعیض جنسیتی فرو ریخت »
shadi گفت:
A look at the same subject from another angle
جـوات یساری گفت:
پیشنهاد میکنم این شیش تا تصویر پانورامارو نگاه کنید،اگر آهسته درگ کنید به صورت اتوماتیک در فضای 360. میچرخه
http://www.airpano.ru/files/Angel/start_e.html
mountainsummit گفت:
ای جان
خوشبین گفت:
من معتقد نیستم که ترک خونه کردن و راهی بازار کار شدن روش خوبی برای احقاق حقوق از دست رفته زنان باشه اما مردها ثابت کردند که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند که برای زن در جایگاه مادر و همسر حقی قایل باشند و یا حتی احترامی در برخی موارد بخصوص در فرهنگ مرد سالار که یا باید مرد باشی یا برو کشکت رو بساب…در نتیجه زن ها هم حداقل با بیرون رفتن از حصار خونه یکسری فشارها رو معتدل تر میکنند و به نظرم از هیچ کاری نکردن بهتره…به هر حال زنان امروزی هم چاره رو در این دیدند…کاش روزی برسه که مردها بدونند که هر کسی رو بهر کاری ساختند اما احترام و حقوق بایدسرجای خودش باشه، البته زن ها هم مقصر هستند اما به نظرم قدرت جسمی مرد هم میتونه سازنده باشه هم عامل تهدید و ارعاب مرد حتی میتونه از آلت جنسی هم جهت تهدید و ارعاب استفاده کنه و در این موارد نمیشه گفت زن واقعا مقصر هست چون زن واقعا قدرت جسمی برابر مرد نداره…و از همینجا تبعیض ریشه دوونده در تمامی جوامع…
bahar گفت:
«من معتقد نیستم که ترک خونه کردن و راهی بازار کار شدن روش خوبی برای احقاق حقوق از دست رفته زنان باشه». این که چه راهی روش خوبی برای احقاق حقوق از دست رفته زنان هست از دید هرکسی متفاوته. مثلا من فکر میکنم استقلال مالی اولین شرط به دست آوردن استقلال تو زمینههای دیگه هست. اما مهم اینه که زنان برای انتخاب این راه دستشون باز باشه و شانسهایی که توی زندگی برای بهدست آوردن حقوق خودشون دارن با مردها برابر باشه.
ساحل غربی گفت:
ستم به زنان فقط مشکل زنان نیست… باریکلا….
دیروز یه خبر خوندم گفتم شاید ملت پایه باشن اینجا دربارش بحث کنن :
برای مهریه سقف مشخص شده : ۱۱۰ سکه . نظرتون چیه ؟
نظر خود من : تو اصلا بگو ۱ سکه. تو اصلا بگو یه ماچ. مهریه و نفقه یعنی فروختن زن یه عنوان بک کالای جنسی. یعنی برخورد با زن مثل کاندوم.
فرزاد گفت:
ستم به زنان فقط مشکل زنان نیست… باریکلا….
دیروز یه خبر خوندم گفتم شاید ملت پایه باشن اینجا دربارش بحث کنن :
برای مهریه سقف مشخص شده : ۱۱۰ سکه . نظرتون چیه ؟
نظر خود من : تو اصلا بگو ۱ سکه. تو اصلا بگو یه ماچ. مهریه و نفقه یعنی فروختن زن یه عنوان بک کالای جنسی. یعنی برخورد با زن مثل کاندوم..
mountainsummit گفت:
البته من در این مورد بالاتر کامنت گذاشتم و اینبار اینجا مفصل تر خواهم نبشت.
مهم اینه که فرهیختگان ومسئولان کشور ما نشستند دور هم حرف زدن، بحث کردن و در کمال منطق به این نتیجه رسیدن که برای تبین حقوق زن ومرد از حروف ابجد استفاده کنن. (110 مثلا میشه علی)
غربی ها قراره از این شیوه مدرن ما الگو برداری کنن. محمود یه چیزای میگفتی اما این و رو نکرده بودی بلا
فرزاد گفت:
ا… من فک می کردم ۱۱۰ ترجمه ی شومبول به زیان دودوییه…. راس میگی…
ساحل غربی گفت:
من قبلا کامنتام در جا پذیرفته می شد … چرا الان اینطوری شده ؟ هی باید منتظر بمونم… به خودا من بچه خوبیم.. به کسی هم که تاحالا توهین نکردم که…
ژیان گفت:
لولی ، اینکه بعضی رفتار های زن، اجباراً در واکنش به ضعف های مردونه باشه رو قبول ندارم. خیلی از این واکنش ها و رفتارها غریزی تر از اونی هستند که فقط کارکرد چاره ساز در اینجور موارد رو داشته باشن. گاهی در جایی که هیچ مردی حضور یا دخالتی نداره، همین غریزه ها در برابر یک زن دیگه که همجنس خودشون هست اسباب حسادت، دردسر و ناسازگاری میشند.
توی همین وبلاگ عدۀ زن های کامنت گذاری که خودشون با هم یا با هیئت مدیرۀ وبلاگ دچار مشکل شدند و قهر کردند از عدۀ مردهای قهری و اخراجی بیشتره.
البت، شاید (بازم میگم شاید) یه دلیلشم این باشه که زن ها به درد اثاث کشی نمی خورن.(خودش فهمید کیو میگم)
مریم گفت:
سلام دوباره، نمیدونم اینجا آخه رسم نیست کسی میاد تو سلام کنه! به هر حال من به رسم خودم سلام میکنم به همه. به نسوان و اینجا به لولیتای عزیز و سیامک و ساحل غربی و فرزاد عزیز.
اول یه سوال، چطور کامنتی که میخواین در ادامه ش حرف بزنین رو میتونین بیارین؟! مثه همون کاری که مثلا با کامنت من کردین و زیرش نقل قول زدین؟!
من بلد نیستم :»>
در جواب شما دوستای عزیزم باید توجهتون رو جلب کنم به پارتنر عزیزم! من با پارتنرم مشکلی ندارم، خیلی هم دوستش دارم و بهترین مردیه که تا به حال طرف مقابل من بوده. نمیگم ساده به معنی منفی، منظورم اینه که به عنوان یه زن که مکمل مرد بوده همیشه، خیلی راحت می فهممش، در حالی که گاهی حس میکنم مردها اینطور راحت نمی تونن درک کنن و بفهمن حس و نیات درونی من رو. اونقدر که من ( یه زن) اینگونه ست.
من نمیگم زن ها برترند، من میگم زن بودنم را بیشتر می پسندم. چیزی در این زن بودنم دیده ام، در مرد بودن مردها دیده ام، که واقعا چیزی نیست که اغوایم کند، مگر اینکه کوچکتر می بودم، بچه ای بودم، دبیرستانی بودم، یا حتی همین شش-هفت سال پیش… مگر آن زمان باشد که نمیدانستم چه هستم. همین باور پارتنرم بود که به من فهماند چه می توانم باشم، که به من ارزش داد. همیشه همینطور بوده، پست هر زنی مردی، و پشت هر مردی زنی که نباشد یک چیزی این وسط کم است!
در آن چند سطر کوتاهی که نوشتم گویا باعث سو تفاهم شدم. شاید لازم است به جای کامنت نوشتن به قول یکی از دوستان همینجا، کتاب بنویسم!!
اما نه، چه نیاز، نسوان خیلی بهتر حال و روز من را می گویند. چرا دوباره کاری؟! لذت می برم از بیان تجربیاتم از زبان توانای آنها.
خون آشام گفت:
برو بابا با اون پارتنر دوزاریت… تو تاحالا با خون اشام نبودی تا قدرت سنس و برتری و پیچیدگی رو درک کنی …حالا اسمتو گذاشتی فمینیست و از مردا بد میگی میخوام صد سال سیاه هم فمینیسم نباشه و عرفان و متافیزیک و گل و هسته نباشه تا مردها بشن پوسته…. میخوام وسط هسته کره زمین کارای بد کنم
فرزاد گفت:
مریم جان میگی سو تفاهم بوده… پس من دیگه حرفی ندارم …. اما جواب به سوالت : به هر کامنتی که می خوای پاسخ بدی همون بالای کامنت سمت چپ یک لینک هست نوشته پاسخ. اگه این لینکه نیست یعنی خودش در چند لول پاسخ قرار داره که باید به یکی از کامنت های بالاییش پاسخ بدی. پیداش می کنی مطمین باش… من با این سادگی مردانم هم پیداش کردم 😉
نسوان گفت:
سلام خانوم جون. ما اگه جواب سلام نمیدیم از بی ادبی نیست. از مشغولیت روزگاره. وگرنه سلام که سلامتی میاره.
خیلی هم خوش اومدین. از لطف شما هم ممنون.
باعث افتخاره که زبان زنان و مردان روزگار خود باشیم.
دنیای متفاوت گفت:
نمی تونستم باور کنم که تو کشور سوئیس هم که به عنوان یکی از کشورهای با استاندارد بالای زندگی دنیا به حساب میاد توی برخی از استان ها زنان تا سال 1970 حق رای نداشتن !!!
ممنونم به نکته ظریفی اشاره کرده بودی درباره تبریک گفتن
آرش گفت:
@ یک موضوع بی ربط
با توجه به نزدیک شدن عید و خرید ماهی قرمز و راه افتادن کمپین نخریدن ماهی و…. و با توجه به اینکه معمولا به این حرفها توجه نمیشه و ملت ماهی رو میخرن ؛ من به دلیل اینکه سالهای گذشته از مردن این ماهی ها ناراحت میشدم و وجدان درد میگرفتم رفتم دنبالش و بررسی کردم و روش نگهداری اینها رو پیدا کردم و نتایج خوبی هم گرفتم ؛ اگر دوست داشتید ماهیتون زیاد زنده بمونه میتونید از این روشها استفاده کنید:
1- در موقع خرید دقت کنید که ماهی یا ماهیها سالم باشند ؛ اگر یک ماهی مریض بین ماهیهاتون باشه ممکنه بقیه رو هم از بین ببره ؛ اولین روش تشخیص بیماری از ظاهر ماهیه ،دقت کنید که رنگ ماهی یکنواخت باشه و به قول معروف زدگی و خوردگی و یا زخم نداشته باشه همچنین نباید و ورم و برآمدگی و فرو رفتگی داشته باشه. ماهی باید قبراق و سر حال باشه ؛ ترجیحا از جایی بخرید که پمپ هوا تو آکواریوم یا تشتش باشه ؛ ماهی خیلی کوچیک هم نخرید.
2- اگر ماهی رو توی کیسه خریدید و میخواهید به تنگ منتقل کنید ابتدا کیسه رو با ماهی درون تنگ قرار بدید تا کم کم آب درون کیسه با آب تنگ هم دما بشه و سپس ماهی رو توی تنگ رها کنید ؛ دقت کنید که تغیرات ناگهانی دمای آب باعث سکته زدن ماهی میشه و همین سکته عامل مرگ خیلی از ماهیهاست .
3- تنگ با دهانه گشاد انتخاب کنید که تبادل هوا با سطح آب زیاد باشه.
4- دمای آب باید بین 10 تا 22 درجه باشه و خود آب هم خیلی مهمه ؛ هر وقت میخواهید آب رو عوض کنید به چند نکته دقت کنید ؛ اول اینکه آب لوله کشی داری مقداری کلر هست که برای ما مضر نیست اما برای ماهی بسیار مضره و در دراز مدت باعث مرگ ماهی میشه(7-10 روز) ، پس باید آب برای مدت 12 ساعت در یک ظرف ریخته بشه و بمونه تا کلرش خارج بشه و همچنین با محیط هم دما بشه (سکته یادتون نره) ؛ دوم اینکه هر وقت آب رو عوض میکنید باید 25% از آب قبلی در ظرف باقی بمونه ؛ به دلیل اینکه به مرور زمان درون آب میکروارگانیسمها و باکتریهای مفید برای زندگی ماهی شکل میگیره که اگر همه آب رو خالی کنید از بین میره و برای زندگی ماهی مناسب نخواهد بود.
هر وقت آب کدر شد و یا کثافتهای کف تنگ زیاد شد باید عوض بشه ؛ پس قانونی مثل یک روز در میون یا هفته ای دوبار نداریم ؛ مهم شفافیت آب و تمیزی اون هست.
5- تغذیه این ماهی ها مهمه ؛ ماهی های قرمز یا همون گلد فیش از دسته ماهیهای گیاه خوار هستن ، میتونید از اکواریوم فروشی ها غذای ماهیهای گیاه خوار رو تهیه کنید یا مستقیما بگید که برای ماهی قرمز میخواهید ؛ توصیه می کنم غذا رو از آکواریوم فروش ها بخرید و نه از فروشندگان ماهی قرمز در کنار خیابون. روزانه دو یا سه بار بهشون غذا بدید ؛ هر دفعه مقداری باید بدید که در مدت کمتر از 5 دقیقه بخورن. باید کم کم مقدارش دستتون بیاد ؛ غذای زیادی ندید چون می مونه توی تنگ، هم آب رو کثیف میکنه و هم فاسد میشه و باعث رشد ویروسها و باکتریهای مضر میشه.
6- دیگه چی بگم ….اوووم ؛ آها حجم آب مهمه توی یک تنگ متوسط نباید بیشتر از دوتا ماهی بندازید ؛ تا جایی که یادمه در هر 4 لیتر آب دو ماهی بیشتر نباید باشه ؛ برای مدت زیاد در معرض خورشید نباشند ؛هر چند روز یکبار بدن ماهی رو بررسی کنید ؛ لکه یا زخم روی پوست نشان بیماریست ؛ سریع ماهی رو از بقیه جدا کنید و اگر جونش براتون مهمه به آکواریوم فروش مراجعه کنید و نوع علامت رو بگید ؛ متانسب با اون بهتون دارو میده و میتونید بهبودش ببخشید. میتونید یک پمپ کوچیک و یا یک آکواریوم هم تهیه کنید.
حالا چیز دیگه هم یادم اومد میگم ؛ اینها اصول اولیه است که باید حتما رعایت بشه.
آها سعی کنید که ظرف نگهداریشون مکعب باشه ؛ نگهداری در ظرف کروی باعث میشه پس از مدتی ماهیها قدرت تشخیص بعد و جهت یابی رو از دست بدند و توانایی مغز پایین میاد و به طبع اون سیستم ایمنی بدن ماهی افت میکنه.
می بینید که همین موجودات کوچک و بی اهمیت خودشون یکدنیا هستند ؛ از اونجایی که این ماهیها زود میمیرن (معمولا) اگر بتونید زیاد نگهشون دارید ؛ حس خوبی پیدا می کنید و بهشون علاقه مند میشید .
ویول جان ؛ دیدیم برای این ماهیها ناراحتی گفتم کاری کنم ؛ منم دلم براشون میسوزه. راهش این نیست که نخریم ؛ راهش اینه که اگر خریدیم درست نگهداری کنیم.
hakhaamanesh گفت:
نسوان عزیز با درود و شادباش روز زن بر همگی زنان
ممکنه سوال من کمی احمقانه باشه ولی الان تقریبا تو موقعیت اصغر داستان شمام تو این پست در آغاز موفقیتهای شما
میخواستم بپرسم به نظرت اصغر میتونست کاری بکنه که این عاقبت برای دوتاتون رقم نخوره؟اگر آره به نظرت باید از چه راهی وارد میشد؟
ممنون
نيما حسندخت گفت:
روز زن روز مرد است