امروز هشتم ماه مارچ روز جهانی زن است. صرف وجود چنین روزی خود گویای داستان است. وجود چنین روزی یعنی ما در جهانی مرد سالار زندگی می کنیم که در ان زن و مرد  مساوی نیستند و در میان شان دیواری بلند است . ستبری این دیوار خیلی بیشتر از سایر دیوار های تبعیض اجتماعی ست. بد نیست بدانیم که زن ها در امریکا ۵۰ سال بعد از مرد ها حق رای گرفتند. این یعنی دیوار آپارتاید زود تر از دیوار تبعیض نژادی فرو ریخت.

در ایران هم اولین مدرسه دخترانه ۷۵ سال بعد از مدرسه پسرانه ساخته می شود . قوانین ضد زن اسلامی ، سنت های وحشیانه ی بدوی، نگاه مرد سالارانه دست به دست هم داده و زن ها را از بدیهی ترین حقوق شان محروم می کنند. ما در سرزمینی زندگی می کنیم که هنوز واژه فمینیست به معنی حقوق برابر برای زن و مرد به عنوان فحش به کار میرود. در سرزمینی که زن حق خروج از کشور بدون اجازه شوهرش را ندارد، در سرزمینی که زن حق طلاق ، حق حضانت طفل ندارد. نیمه ای است وا مانده، نیمه عقل، نیمه میراث می برد و نیمه دیه دارد و نیمه زنده است.

 صحبت از درد های زن بودن، در این مجال اندک نمی گنجد. یادمان باشد که صحبت از مساله زنان ، یک صحبت زنانه نیست. مساله زنان، مساله همه ی انسان های حق طلب و آزاده و آگاهی ست که  به زن ها به عنوان یک انسان برابر نگاه کرده و برای حقوق برابر انسان ها می جنگند. روز زن ، روزی برای تبریک گفتن نیست. روز تلخی ست که یاد آور اوج نا آگاهی و بربریت بشر است. روزی ست برای یاد آوری ظلمی که در حق نیمی از انسان ها تنها به دلیل جنسیت شان در طول تاریخ شده و می شود. روز زن ، روزی ست برای یاد آوری این   حقیقت تلخ و درد ناک که ۳۶۴ روز دیگر سال متعلق به مرد ها ست .  به امید روزی که دلیلی برای نامیدن روزی به نام روز زن در هیچ تقویمی نباشد. به امید روزی که انسان ها در کنار هم و با حقوق برابر زندگی کنند. تا آن روز دست همه ی مردان و زنان آزاده ایی را که در این مسیر همگام  شدند میفشاریم.