کشاله ی رونم رو هل داد طرف دیوار  و  اخم کرد و گفت شل کن.. شل کن…بعد انگشتش رو فرو کرد تو. پرسید چند ماهته؟ نالیدم : سه… گفت : تو با این آرک پوبیس هیچ وقت نمی تونی زایمان کنی، دکتر بهت نگفته؟ گفتم نه.. گفت  وحشتتاک تنگه !باید سزارین بشی. این لگن خاصره خیلی تنگه.. خیلی تنگ.

البته  دو ماه بعد بچه ام مرد،  در نتیجه من هیچ وقت درست حسابی  زایمان نکردم، داستان پنج سال پیش بود، توی  ایران.

انگشتش را فرو می کند، می گوید، لت ایت گو.. پلیز، لت ایت آل گو. ایزی… ایزی…!به زبون خودمون یعنی ، ولش کن، بزار بره تو . ولش می کنم. اون یاور رو فرو می کنه و تا ته رحم رو نگاه می کنه.. میگه خیلی همه چیز نرمال و خوب به نظر میاد،میشینه پشت میز و میگه : میدونی، تو قوی ترین عضلات واژینال  که تا حالا دیدم رو داری..یک کم زیادی سفته! سعی کن باهاشون تمرین کنی. زیر دوش، یک انگشتت رو بکن توی واژنت، بعد دو تا، بعد سه تا…

در حالیکه حتی از تصورش هم حالم بد شده میگم:  دکتر، من  نمی تونم.. من نمی تونم هیچی رو راه بدم توش.. به جز … کسی که دوستش دارم. حتی  هیچ وقت تامپون  استفاده نکردم. کج و راست میشه و  میگه باید بهش فکر کنی؛ از نظر ذهنی آماده بشی.. ما زنها اینجوریم، به هر حال سعی کن بیشتر ریلکس باشی  و از سکس لذت ببری .حتی آدرس یک مشاور رو میده. میگیرم و از مطب میام بیرون.

***

آرک پوبیس من تنگه. لازم نیست که دکتر باشی تا این رو بفهمی.  من اصلا کون و کپل  پهن و درست وحسابی ای ندارم.  بعد از مرگم، اگه باستان شناسان بخواهند  از روی اسکلتم شناسایی کنند ، بی شک فکر می کنند من  یک مرد خیلی مودب با یک کون خیلی کوچک بودم. من اون لگن پهن و دوستانه و مادرانه ی زنانه را ندارم؛ من یک ارک پوبیس تنگ دارم  با یک سری عضلات قوی . در واقع اگر عضلات بازوی من نصف عضلات واژنم نیرومند بود، من می تونستم خیلی اساسی  توی چونه مردم بزنم  جوری که صدای سگ بدهند. از بخت بد، آدم با عضلات واژنش نمی تواند توی صورت کسی بزند. کلا واژن یک جور عضوی است که باید دوستانه و نرم و گرم و خیس باشد.  واژن کوفتی من، اما هیچ اینجوری نیست.  هیچ موجود غریبه ای را نمی خواهد.هر قدر سعی می کنم حالیش کنم که عمر کوتاه است ، که لذت ببره و بزاره هر الاغی که رد شد بیاد توش. اما اصلا حرف من را نمی فهمد. بد قلق و سلطه جو و وحشی است. انتظار دارد من بگردم و اون مردی که اون میخواهد را پیدا کنم و تا آخر عمر کنارش بمانم.  هر چقدر سعی می کنم حالیش کنم که بابا، این مردی که تو میخوای رو من نمی تونم پیدا کنم؛ به خرجش نمی رود. اذیتم می کند.. بین من و واژنم شکاف عمیقی وجود دارد.. اذیتم می کند.

این پست هیچ دلیلی نداشت. هیچی… همین جوری نوشته شد. دوست داشتم در موردش  بنویسم.. می خواستم بدونید که من هم می تونم «کس» بگم. این کس؛ صد البته به ضم کاف است.