سال شصت یک یا دو بود . جنگ بود و پدر هم رفته بود تا دینش را به سرزمینش ادا کند ، مردمان ان روزگار با امروز فرق زیادی داشتند . هنوز خیلی چیزها معنی خودش را داشت و مثل امروز نبود که همه با همه چیز مخالف باشند . البته انزمان من این چیزها را نمی فهمیدم و تنها جای خالی قصه های شبانه پدر بود که بمن میگفت جنگ جدایی میاورد . بمباران شهرها که شروع شد خانواده خاله از غرب کشور فرار کردند و به تهران امدند .خاله می گفت کسی در شهر نمانده و مردم زندگی خود را میگذاشتند و جان خود را درمی بردند . اما امدن انها برای من شیرین بود چون یکدفعه دوروبر من را دخترخاله ها و پسرخاله ها گرفتند . یک ماهی که از امدن انها گذشت یکروز گرم مرداد یک ماشین لندکروز جلوی خانه ایستاد و پدر را با عصایی در دست جلوی خانه پیاده کرد و رفت . پدر زخمی شده بود . اما انگار بمن دنیا را داده بودند… .پدر بازگشته بود
نمی دانم ان زمان بودید و اگر بودید یادتان هست که میهمان حبیب خدا بود و میهمانی رفتن زیاد ؟ شاید تنها سرگرمی ان روزگارهمین بود، که ، نه تلوزیون درستی وجود داشت و نه چیز دیگری که مردم خودرا با ان سرگرم کنند . البته زندگی ها هم ساده تر بود .خیلی ساده تر .یکروز ظهر بعد از اینکه همه نهار خوردیم و هرکس گوشه ای پیدا کرد تا برود و چرتی بزند، رفتم اشپزخانه که اب بخورم که دیدم مادرم گوشه اشپزخانه دارد نان و ماست میخورد ، خنده ام گرفت و گفتم : وا ؟ مامان مگه الان نهار نخوردی ؟ و او هم لبخندی زد و مرا از سرخود باز کرد .
یک هفته ای طول کشید تا بلاخره فهمیدم خانه نشین بودن پدر و وجود ان همه میهمان که جایی جز خانه ی مانداشتند، مادرم را واداشته که ظهرها سرسفره ، به بهانه ای دیرتر بیاید و زودتر برود و…….
و فهمیدن این نکته درداورترین خاطره کودکی ام را رقم زد .. با ان ذهن کوچک فکر میکردم گدا و بدبخت شده ایم و وقتی با هق هق انچه فهمیده بودم را به مادر گفتم اول ارامم کرد و بعد دیدم اشکی از گوشه چشمش فرو ریخت . این اولین باری بود که اشک مادرم را میدیدم . خودم را جمع کردم و گفتم منم میخوام کمک کنم . احساس میکردم بزرگ شده ام ، دیگر بازی با بچه ها برایم مسخره بود .از فردای انروز من مسول این شدم که در صف بایستم . انزمان همه چیز صفی بود . ازگوشت یخزده کیلویی 75تومان تا مرغ و بنزین و نفت و کپسول گاز و نان و….همه چیز .و بودن دو نفر در صف یعنی گرفتن دوبرابر همه چیز . و چقدر خوشحال بودم که می توانم کمکی باشم در ان روزهای سرد و خاکستری . یادمه یکروز در صف مرغ فروشگاه سپه زنی مرا به بهانه کوچک بودن از صف بیرون کرد .مادر هم نبود از خجالت امدم کناری و شروع کردم به گریه کردن اما یکدفعه یادم امد من بزرگ شده ام و گریه کار بچه هاست .رفتم و یک پلیس رو از سرچهارراه کشان کشان اوردم که زن را دستگیر کند هیچوقت یادم نمیرود قیافه ان زنک را ، هم خنده اش گرفته بود و هم خجالت زده بود و این شد که نه تنها جایم را پس گرفتم که همه کلی بهم افرین گفتند و……
دوم
صادق هدایت میگوید :تاریخ تکرار میشود چون بیشرفی و پدرسوختگی های بشر تکرا میشود . این روزها با دیدن اخبارحس ترس تمام وجودم را فرامیگیرد و تمام خاطرات تلخ بچگی برایم زنده میشود . انروزها نیازی به برگزاری سمینار* اقتصاد مقاومتی *و در بوق و کرنا کردنش نبود ،همه مردم حس میکردند به سرزمینشان تجاوز شده و همه سعی میکردند تا با گوشت و پوست از داشته هایشان دفاع کنند اما امروز، دیگر از این خبرها نیست . امروز ما دیگر چنین حسی را نداریم و میدانیم دنیا در برابر زیاده خواهی های دولت ما ایستاده . نمیدانم چرا اما انگار همه ی ما را خواب برده است . صدای پای جنگ و گرسنگی و قحطی بوضوح شنیده میشود . یادمان باشد در جنگ پیش رو دنیا تا مرز ویرانی کشورما پیش خواهد رفت ، اگر غرب تا دیروز در تحریم ها حواسش به رفاه مردم بود امروز حتی اجازه فروش نفت در برابر غذا را نمیدهد و شاید میخواهد با چنین تحریم هایی بما بفهماند دارد بجای ما جلوی دولت زیاده خواه می ایستد و میخواهد بما بفهماند هیچ گربه ای در راه رضای خدا موش نمیگیرد و تاوان انرا تک تک مردم این سرزمین پرداخت خواهند کرد . وقتی کمبود یک قلم مرغ چنین مردم را به هول و هراس می اندازد اصلا عجیب نیست در ماه های پیش رو کمبود نیاز های اولیه غذایی مملکت را تا مرز فروپاشی پیش ببرد.
راستش من نمیدانم چه باید کرد اما امیدوارم هرکدام از ما باور کنیم جنگ جز نابودی و مرگ و یاس چیزی بهمراه ندارد . اگر دیروز جنگ تمام بچگی های ما را گرفت و باعث جدایی های بسیار شد ، دلیلی نیست که ازموده را دوباره و بسیار سخت تر بیازماییم .
مومو گفت:
نه جوونای الان جوونای دهه شصتن، نه سیاستمدارامون
اون موقع اگه کسی مثل خمینی بود که چپ و راست و بالا و پایین حالا با کمی اغراق حرفشو گوش بدن، الان هیشکی نیست. اونی هم که هست دور و بریاش بهش گوش نمیدن، چه برسه به ما!
در صورت جنگ خدا به داد ما و این مردم بیچاره برسه…
مهشید گفت:
نهاده (غذای) مرغ کم شده بود انقدر سر و صدا به راه انداخت .یه چیز کوچیک که اصلا کسی فکرشو نمیکرده انقدر تاثیر گذار باشه مملکتو ریخت به هم .
حالا مونده تا ببینیم دیگه چه چیزای کوچیکی قراره شور و شوقی دوباره به زندگیامون ببخشه!
سارا گفت:
آخه چه زیاده خواهی؟؟؟ دنیا در برابر زیاده خواهیه ما ایستاده چیه؟؟؟ اینا فقط نفت ما رو مفت مفت میخوان! واسه همینم از طبیعی ترین خقوقمون دارن محروممون میکنن !
آدم ناراحت گفت:
انرژی هستهای … بخواب بابا خسته ای
لی لی خنگه گفت:
سارا
شعارهای دولت فخیمه رو اینجا تحویل نده. دولتی که به مردم خودش رحم نمی کنه برای مردم دنیا چه خری رو به طویله خواهد بست؟
آدم ناراحت
+++
خرزهره گفت:
حرف شما در کلیت صحیح است ولی این موضوع منحصرا مربوط به زمان حاضر یا مملکت ما نمیشه و کار سیاستمدارها هم مدیریت همین روابط و اوضاع است. وقتی کشوری به دنبال سلاح هسته ای است نباید رییس جمهورش یه دهن گشاد باشه که بگه اسراییل رو باید محو کرد. این اشتباه آقا بود که تصمیم گرفت پروژه هسته ای رو با پروژه احمدی هم زمان پیش ببره در حالی که باید کسی رو مثل خاتمی می اورد که دنیا رو یه مدت سر کار بگذاره
يلداسبزپوش گفت:
@خرزهره
يعنى اگه هزارتا مثبت بهت بدم بازم كمه!
Ashkan گفت:
خانوم شما واقعا نمیبینی کشور ما با جدی ترین تهدید در کل تاریخش مواجه شده؟حالا باز میایید چرندیاتی که سی و چهار ساله میزنید رو تکرار میکنید؟ من موندم دنیا چرا به المان غربی و ژاپن و کره جنوبی اجازه داد که پیشرفت کنند و روی پای خودشون بایستند یا اکنون به ترکیه مدد میرساند که قد راست کند اما به ما نمیدهد.میدانی چرا؟ برای اینکه سیاستمداران ما یک مشت گاون که نمیدونن چطوری باید برای احقاق حقوق ملی مبارزه کنند(حتی زنده یاد مصدق هم در مورد پاره ای مسائل مربوط به منافع ملی دچار خطا شد و به تذکرات زنده یاد خلیل ملکی گوش فرا نداد و موجب یک سری اشتباهات برگشت ناپذیر شد).هیچ ایرانی بدش نمیاد که کشورش پیشرفت کنه و به حقش برسه.هیچ ایرانی بدش نمیاد با استفاده از انرژی هسته ای کشورش بتونه خیلی بهتر مسائل مربوط به علوم و فناوری و تامین انرژی رو رفع و رجوع کنه ولی وقتی به این شکل غیر دیپلماتیک و سرخربرانه میخواهند به بمب اتمی تنها برای قدرت و منافع خودشان دست پیدا کنند،حتی اگر ما قرار باشد مدتی از خواستهای به حقمان هم عقب نشینی کنیم(حال بماند که این اخوندها هیچ وقت با حق و حق پیشگی میانه ای نداشتند و بحث فقط خورجین خودشان است و بس)،به حکم عقلانیت و سیاست ورزی باید این کار را بکنیم تا با گامهای سنجیده تر و استوارتر در اینده برای حقمان مبارزه کنیم.
Ashkan گفت:
خانوم سارا واقعا نمیبینی کشور ما با جدی ترین تهدید در کل تاریخش مواجه شده؟حالا باز میایید چرندیاتی که سی و چهار ساله میزنید رو تکرار میکنید؟ من موندم دنیا چرا به المان غربی و ژاپن و کره جنوبی اجازه داد که پیشرفت کنند و روی پای خودشون بایستند یا اکنون به ترکیه مدد میرساند که قد راست کند اما به ما نمیدهد.میدانی چرا؟ برای اینکه سیاستمداران ما یک مشت گاون که نمیدونن چطوری باید برای احقاق حقوق ملی مبارزه کنند(حتی زنده یاد مصدق هم در مورد پاره ای مسائل مربوط به منافع ملی دچار خطا شد و به تذکرات زنده یاد خلیل ملکی گوش فرا نداد و موجب یک سری اشتباهات برگشت ناپذیر شد).هیچ ایرانی بدش نمیاد که کشورش پیشرفت کنه و به حقش برسه.هیچ ایرانی بدش نمیاد با استفاده از انرژی هسته ای کشورش بتونه خیلی بهتر مسائل مربوط به علوم و فناوری و تامین انرژی رو رفع و رجوع کنه ولی وقتی به این شکل غیر دیپلماتیک و سرخربرانه میخواهند به بمب اتمی تنها برای قدرت و منافع خودشان دست پیدا کنند،حتی اگر ما قرار باشد مدتی از خواستهای به حقمان هم عقب نشینی کنیم(حال بماند که این اخوندها هیچ وقت با حق و حق پیشگی میانه ای نداشتند و بحث فقط خورجین خودشان است و بس)،به حکم عقلانیت و سیاست ورزی باید این کار را بکنیم تا با گامهای سنجیده تر و استوارتر در اینده برای حقمان مبارزه کنیم.
mahdei گفت:
زیبایی متن یک طرف زیبایی بحث دوستان یک طرف ممنون
آنیما گفت:
انرژی اتمی حق طبیعی ما نیست. ما نه دقت نه عرضه گرداندن یک خط تولید پژو که ماشین بی نقص از توش در بیاد رو نداریم. انوقت می خوایم بریم یک نیروگاه اتمی خطر ناک درست کنیم که دو درصد بیشتر انرژی بده به ما.
خانم سارا، بعد از اتفاق سونامی در ژاپن مردم آلمان اونقدر به دولت شون فشار آوردن تا دولت بخشی از نیروگاه های اتمی رو از دور خارج کرد و مهلت خواست تا آخرین ها رو هم به زودی از دور خارج کنه. چرا؟ چون خطرناکه. چون آلمانی ها نشستن گفتن آقا، از ژاپنی ها خبره تر در فیزیک اتمی نیست. بعد این بلا سرشون اومد. پس این سیستم اصلاً سیستم خطرناکیه.
حالا ما ها دنبال همچین چیز خطرناکی هستیم(اگر واقعاً دنبال بمب نباشیم) اون هم به چه قیمتی؟ به قیمت تحریم و تحقیر و اقتصاد از کار افتاده و بچه های گشنه.
خانم سارا حق طبیعی ما انرژی اتمی نیست، حق ما مرغ ارزون و نان ارزون و تغذیه سالمه.
به انفجار های اتمی فکر کن. به زلزله فکر کن که به وفور در کشور ما هست و ما نمی تونیم حتی خونه هامونو مقاوم کنیم در برابرش. حالا فکر کن مثل ژاپن ، تو ایران زلزله بیاد و یه نیروگاه اتمی منفجر بشه. به نشت اتمی فکر کن. به چند نسل بچه های ناقص فکر کن. به زخم ها و مریضی ها فکر کن. به جانبازهای شیمیای رنج کشیده در راه وطن فکر کن که فراموش شده کنار بیمارستان ها می میرند. به این فکر کن که اگر انفجار اتمی و نشت اتمی در کشور زلزله خیز ما رخ بده کی به زندگی های بر باد رفته رسیدگی می کنه. آیا ما ظرفیت تبعاتش رو داریم؟
ما صاحبان این انرژی نیستیم. ما هیچ حقی نداریم. اما بچه ها حق سلامتی و زندگی سالم دارند. و ما باید از حق خودمون و بچه هامون دفاع کنیم.
touska گفت:
+++
سبو گفت:
+++
aali gofti!
meykade66 گفت:
آبجب الانمدارن مفت مفت می برن . نه فقط نفت همه چیزمون رو از جوونای نابغمون تا زمینای کشاورزی و منابع درجه یکمون رو
Ashkan گفت:
پست خیلی جالبی بود،متاسفانه کاملا حق با شماست.ایران تا به حال هیچ وقت به این حد از فلاکت و دریوزگی نرسیده بود.دقیقا شده اوضاعمان مثل دوران سلطنت ننگین قاجار.ان روزها هم مردم ککشانم نگزید که قلدرها کشور ما را تکه پاره کردند،هیچ کس هم قصد جنگ و شاخ به شاخ شدن برای دفاع از تمامیت ارزی کشورش و حفاظت از هموطنان و خاکش رو نداشت.اما امروز دیگر بحث صرفا بر سر جدا شدن یک ناحیه از خطه کل نیست،بلکه بحث سرنوشت همه ما مردم هست.حتی ان کسی که از ایران و ایرانی متنفر است و خود را یک ملت میداند که میخواهد از ایران جدا شود باید بفهمد که اگر جنگی صورت بگیرد همه ما بازنده خواهیم بود.دیگر هیچ امیدی به اینده نخواهد بود.دنیا هم با تجربه ای که از زیاده خواهی های بی سیاست شاه و بعد شاخ و شونه کشی های اخوندها داشته،دیگر اجازه کمر راستن کردن به ما ملت را نمیدهد مبادا که دوباره سایه زیاده خواهی های به حق یا ناحق ما بر منافع انها بیفتد.
در حال حاضر من فکر میکنم ما در یک بازی دو سر باخت قرار داریم،امید و امیدبازی هرچند ممکن است دلگرم کننده باشد اما همه میدانیم که امید به تنهایی صد نار سه شاهی هم ارزش ندارد بلکه اکنون این تنها عمل و حضور در میدان برای مبارزه با دشمن اشغال گر کشورمان است که میتواند ما را از سالها و شاید دهه ها ویرانی کشورمان و تیره روزی مردممان که جنگ به بار خواهد اورد جلوگیری کند.اما کو غیرت و کو مرد و زن میدان…؟!
کیوان گفت:
من کلا پرپر زدم برای تمام کامنتهات اشکان جان! (2×11)+12 (به تعداد خطوط کامنت هات) بهت + میدم برادر.
اعم از تکراری و تازه. همه رو یه بار درسته بی نفس بلعیدم. یه بار دیگه هم آروم خوندمشون ومزمزه کردم. ترا به خدا بیشتر بنویس.
مخصوصا از اینکه نقد مصدق را هم به جا نوشتی و نترسیدی «مصدقیها» ناراحت شوند.
امثال خلیل ملکی (که قبل از حتی مائو و تیتو و خیلی اسامی دهان پر کن دیگر متوجه شد چپ بینالملل در حقیقت فقط به دنبال تامین منافع روسیه است و از حزب توده برید) را کاش بیشتر داشتیم. آدمی که هم ایدئولوگ بود هم سیاستمدار. هم به موقع متوجه خیانت حزب توده شد و با انشعاب به همراه عدهای از بهترین اعضا کمر حزب را شکست. (حتی اگر هم نشکسته باشد چنان بلایی بر سر آن آورد که بعضی از دوستان در سال 72 هنوز علت شکست حزب توده را انشعابیون میدانستند) از آن طرف به جبهه ملی پیوست و حتی از مظفر بقایی هم بازی نخورد و تا به آخر همراه مصدق بود. حتی وقتی مصدق توصیههایش را نپذیرفت به او گفت ما با شما حتی به جهنم هم خواهیم آمد. پس از کودتا هم بارها به زندان افتاد. ولی هرگز قهر نکرد و هر وقت از زندان بیرون آمد دوباره فعالیت را شروع کرد.یک دموکرات تمام وقت که با حفظ اصولش همواره حاضر به کار سیاسی و ائتلاف با گروههای دیگر بود. تا اینکه شاه جر زد و خواست بازی را یک نفره پیش ببرد. متاسفانه اجل به ملکی مهلت نداد و در اواخر دهه 40 فوت کرد.
اینهم که از کره و ژاپن و ترکیه نوشتی مرا ذوق زده کرد. چطور است که فقط ما اگر با آمریکا بخواهیم وارد تعامل شویم پدر مان در میآید؟ این حرف مرا یاد حرف زنهایی میاندازد که بند تنبانشان شل است و بعد میگویند این اکبر قطاب را دیدی بیشرف چه هیز نیگا میکرد؟ ازون بیشرف هاست! بعد به اولین دستی که اکبر آقا بر سرشان بکشد مثل مرغ کرچ میخوابند.
من وقتی که کل کل اردوغان با نتانیاهو را در اجلاس داوس چند سال پیش دیدم از شوق و حسادت بغض کردم. از یک طرف پیمان امنیتی با اسرائیل دارند از طرف دیگر جلوی دوربین های تلویزیونی و عوام کشورهای عرب ژست اسرائیل ستیزی میگیرند. و اجازه میدهند که NGO هاشان با کشتی برای غزه کمک بفرستند. تمام بازارهای کشورهای آسیای میانه و قفقاز را که بی تعرف ارث ما ایرانیها بود بدلیل بیشعوری و گوسالگیدست ترکهای زرنگ افتاد (که نوش جانشان باد). و برای هر آشغالی که در این 34 سال از غرب وارد کردیم به امارات دلالی دادیم. تا حالا برایمان کلاس بگذارند.
همین شاه بیعرضه خودمان اعتبار و ارزشی را که نزد انورسادات تا پایان عمر داشت مدیون استقلال عملش در زمان جنگ شش روزه و کمک هایی بود که علیرغم روابطش با اسرائیل، به مصر کرد. تا انورسادات بتواند با دست پر بر سر مذاکرات صلح بنشیند. که نزدیک بود موفق هم بشود. اما هر چه بود اسرائیل را قانع کرد که به بهای به رسمیت شناخته شدن، سینا را تخلیه کند.
آخ اشکان جان چه بگویم؟
Ashkan گفت:
کیوان جان اول سپاس بابت لطفت
این طنز تلخ تاریخه که ما همه چیز داریم و هیچ چیز نداریم.ملکی ها را که مشق شبشان خردورزی و میهن پرستی و منطق است را صرفا به خاطر بیان حق و حقیقت و خدمت و صداقت بی شائبه محکوم به سازش با طاقوت و خیانت به خلق زحمت کش و نوکری امپریالیسم میکنیم اما میرویم و خمینی بچه باز و اعوان و انصار بی شرافت ضدبشرش را که از سر و رویشان مظاهر ضدوطن و انسانیت میبارد را خدای معابد پوشالی مان میکنیم و انگاه ادعای خاک پای ملت بودن را هم میکنیم و بادی به غبغب می اندازیم و اینده شیرین پنهان در پستو را که از زور بی عرضگی و پستی ما ملت جان بیرون امدن ندارد را روی سرمان حلوا حلوا میکنیم!
ما بزرگترین رودست خوردگان تاریخیم که احتمالا ملت به ساده لوحی ما پیدا نخواهد شد.من در عجبم چطور ما ملتی که صد و اندی سال پیش از همسایگانمان با انقلاب مشروطه هم سخن از ازادی گفتیم و هم سخن از عدالت و قانون،اکنون بیشتر از همه کشورهای همسایه کلاهمان پس معرکه است انچنان که حتی از ترس خوابوندن ماشین جرات روشن کردن ضبط رو هم نداریم و زنانمان برای یک قلم ارایش جزئی،از ترس یک مشت ادم عقده ای باید با لرز و دلهره تو خیابون راه برن.همه اینها به کنار ما نخستین ملتی هستیم که دو هزار و پانصد سال پیش از حقوق بشر سخن گفتیم و به اندازه دو هزار و پانصد قرن حقوق انسانی مان زیر پا گذاشته شده.
ما ملت جوکی هستیم،در حالیکه خطر جنگ بیخ گوشمونه نگران اینیم که کرایه خونه سال بعد بالا میره یا نه!
گردو گفت:
اشکان گرامی
البته نکته قابل بحث تو حرفهات زیاده.
ولی میخوام فقط اینو بگم که ما چوب سرپیچی از حکم تاریخ و میخوریم. که بخاطر غرور ملی هیچوقت گردن به استعمار خم نکردیم و خواستیم که خودکفا باشیم، و در این دنیا کیست که بدون شاگردی استاد شود.
در حالی که ما اسیر تاریخ دوهزارو پانصد سال پیش خودمون بودیم دیگر کشورهایی که گفتی با کمترین مقاومتی پذیرای استعمار شدند. در عوض این فرصت را بدست آوردند که از آنها بیاموزند و ما این فرصت تاریخی را از دست دادیم.
گردو گفت:
من موندم چرا کامنت من بدون لینک رفته تو نوبت بررسی.
اشکان گرامی
البته نکته قابل بحث تو حرفهات زیاده.
ولی میخوام فقط اینو بگم که ما چوب سرپیچی از حکم تاریخ و میخوریم. که بخاطر غرور ملی هیچوقت گردن به استعمار خم نکردیم و خواستیم که خودکفا باشیم، و در این دنیا کیست که بدون شاگردی استاد شود.
در حالی که ما اسیر تاریخ دوهزارو پانصد سال پیش خودمون بودیم دیگر کشورهایی که گفتی با کمترین مقاومتی پذیرای استعمار شدند. در عوض این فرصت را بدست آوردند که از آنها بیاموزند و ما این فرصت تاریخی را از دست دادیم.
يلداسبزپوش گفت:
@گردوى عزيز
راستش اين غرور ملى تازگى ها خيلى روى اعصاب من هم راه ميره! شبيه بى سوادهايى شديم كه حاضر نيستن براى بزرگ شدن و آموختن و دريافت كردن ، زير بار هيچ كرنشى بِرَن!
گردو گفت:
یلدا جان سبزپوش
درسته. بد بختی اینه که آدم نمیدون کجاش بگذاره.
بهش افتخار کنه یا ازش بناله
Ali گفت:
من کمربندهایم از چندوقت پیش سفت بسته ام.
شاید ظالمانه باشد ولی فکر می کنم اگر جنگ بشود و قحطی و بدبختی به دنبالش بیاید. خیلی چیزهای دیگر هم متعاقب آن خواهد آمد منجمله اعتراضات عمومی، شورش نان و امثال آن
هنوز هیچی نشده سر مرغ صدای مردم نیشابور بلند شد.
نمیشود امیداوار بود که این بدبختی که ازش میترسیم بهانه و شروعی برای کله شدن این رژیم باشد.
آنی گفت:
یادمه توی صف شیر بودم و زنهای گنده گنده من رو کنار میزدن و هل میدادن و جلو میرفتن … توی مغازه جایی برای نفس کشیدن نبود… هرچه زور زدم زورم نرسید…. فقط تونستم خودم رو از مغازه بکشم بیرون و روی یه گاری دستی بیفتم و بیهوش بشم…. نفهمیدم چند دقیقه گذشت… از خونه فرستاده بودن دنبالم و پیدام کردن…
همه ی اون وحشیگریهاشون رو میفهمیدم ولی اینکه یکی نیومد ببینه این بچه چرا غش کرده خیلی برام زور داشت!
يلداسبزپوش گفت:
@آنى
😦
مهشید گفت:
خیر آقا این قبیله دیگر مجنون نیست .سی و چند سال است به واسطه جنون قبلیش دارد جواب پس میدهد.دیگراز کارهای جنون آمیز خسته شده . خسته
Ela گفت:
بزرگ شده ی درد ! زاده ی حماسه و جنون ! ایران من ! شعر نگو بابا . کی رو داری خر می کنی آخه؟ ا
این قبیله ی مجنون حماسی خیلی وقته دارن تو سری می خورن و حتا انقدر شرف ندارن که تو صف تو سری واینستن.
آدم ناراحت گفت:
»
اگر روزگاري هم، همه دنيا عليه ما شوريدند، همه اين «قبيله مجنون» با «تفنگ پدري» به نبرد برخواهند خاست »
قربونت شماره این ساقی تو به مام بده ، معلومه که جنسش توپ بوده !
رايا گفت:
الان كجاي اين نوشته گفته كه غرب به فكر ملت ماست؟ مطمئن باش خواننده هاي اين وبلاگ كسايي نيستن كه بتوني با اين حرفا خرشون كني ما خودمون ميدونيم كه غرب فقط به فكره منافع خودشه و فرياد ما از دولتيه كه به فكر منافع ملت خودش نيست و مطمئن باش اگه خداي نكرده جنگ بشه كسي حاضر نيست جونشو مفت بده براي اينا!
Ashkan گفت:
عزیزم ((یک نفر)) چرا شر و ور میگی؟هویت ملی ما ایرانیان محدود و منحصر به زندگی مان در این خاک نمیشه،یک ایرانی چه در کشورش باشد چه در امریکا باز هم حق اظهار نظر و همدردی با هموطنانش و دلنگرانی از بابت سرنوشت میهنش را دارد.
نسوان حتی اگه مریخ هم باشند از شما خواب ماندگان از مرحله پرت بهتر میدانند در این مملکت چه میگذرد،شماها را سالهاست که خواب برده وگرنه قبل از اینکه چیزی بگید یک مقدار فکر میکردید.سخن باطل و مضحکی است که ما به جبهه برویم و از حکومت اخوندی دفاع کنیم تا فردا پس فردا باز هم همین برنامه امروز را برای ما پیاده کنند.اگر قرار باشد در جبهه ای برای خاکمان بجنگیم در جبهه های داخلی و بر ضد این اشغال گران اهریمن صفت ملا و ملاباز خواهد بود،جز ان راهی در واقعیت ندارد،خیالت تخت…!
Reza 3 گفت:
+++++++++++…∞+
کاپیتان بابک گفت:
رضا 3 جان
این علامت بی نهایت رو چه جوری زدی؟
Reza 3 گفت:
من از MS WORD استفاده کردم ولی میشه گوگل کرد و کپی paste
goldeneverstand گفت:
«اگر غرب تا دیروز در تحریم ها حواسش به رفاه مردم بود امروز حتی اجازه فروش نفت در برابر غذا را نمیدهد و شاید میخواهد با چنین تحریم هایی بما بفهماند دارد بجای ما جلوی دولت زیاده خواه می ایستد»
این جمله ات من را برافروخت که بیایم و کامنت بگذارم و بگویم خودت را به آن راه نزن بریجتای عزیز. غرب در کدام لحظه و در کدام قانونی حواسش به رفاه مردم بوده است؟ این حرف ها از کجا در آمده؟ کجا غرب دلش برای مردم یک کشور دیگر سوخته است؟ غرب تمام تلاشش را می کند که ما را یک ملت احمق نشان دهد. رادیو و تلویزیون که داری در همان بلاد غرب. گوش بده. اگر یکبار یک خبر خوب شنیدی بگو من خودم بهت مژدگانی می دهم.
غرب کجا حواسش به رفاه مردم بوده است؟ اگر بوده است چرا الان در مورد سوریه کاری نمی کند؟ قطعنامه تصویب می کنند و به آن همه خون و جنازه می خندند. در مورد سوریه چه می گویی؟ در سوریه که خود مردم به پا خواستند (براساس متن تو که اعتراض می کنی مردم ما چرا به پانمی خیزند). پس حس بشردوستی و حس حقوق بشری غرب در مورد این همه کشته در سوریه کجا رفته؟ پس چرا غرب در مقابل «دولت زیاده خواه» سوریه نمی ایستد؟
بریجتای عزیزم. در دور دست ایستاده ای و متن های قشنگ می نویسی و به مردم می گویی بجنگند و بمیرند بدون اینکه مویی از سر خودت جدا شود. تو واقعا از مردم انتظار داری چه کنند؟ اگر راه را می دانستی چرا در ایران نماندی که راه را نشان دهی و عملا وارد گود شوی؟ اگر می خواستی بجنگی و بمیری و واقعا اعتراض کنی باید می ماندی در ایران. از دور بر طبل «به پا خواستن» نکوب. این کار را نکن. نکن. نکن. نکن.
عطسه گفت:
کجا گفته بجنگید؟
شما بیمارانی هستید که باید به زور بهتون آمپول زد!
کاپیتان بابک گفت:
فعلا این یدونه – منفی خدمت شما باشه، تا اگه وقت داشتم و یادم موند بیام برات بگم چرا اشتباه می کنی.
بریجیتا شاید تو ایران باشه، و اگر نه، چه فرقی می کنه؟ شما از کجا میدونی اون کجاس؟
آدم قحط گیر آوردی به یه نفر که داره از درد فریاد می زنه، میپری؟
بریجیتا کی گفت مردم بجنگند؟ تازه اگر هم بگه، کجاش بده؟
شما دوست داری مردم تا چند دهۀ دیگه خفت و خواری و توسری از آخوند را تحمل کنن که خالۀ شما و مامان من اوف نشن؟ بگو که من بهشون سفارش کنم 50 سال دیگه نشسته بمیرند
هما گفت:
دوست عزیز
اتفاقا در مورد سوریه تاکنون دوبار در شورای امنیت تصویب شده استفاده از نیروی خارجی اما هربار روسیه و چین وتو کردند و باعث شدند بشار اسد با خیال راحت دست به کشتار بزنه
من در نوشته بریجیتا جایی ندیدم که از جنگ کردن مردم حرف بزنه اون از ترس تکرار جنگ حرف زده
اما یک سوال
چرا هرکی حرفی میزنه شما اول بجای توجه به حرف او ..قضاوتش می کنید که کجاست ؟ چه کاره است و……؟ یعنی اگه کسی خارج باشه نباید درمورد وطنش نگرانی داشته باشه ؟ چون نیست باید خفه شه تا هربلایی میخوان سر وطنش بیارن ؟
چرا این قدر قضاوت می کنید افراد رو ؟ بخدا درست نیست
يلداسبزپوش گفت:
گلدن جان مگه روسيه ميذاره پايگاه به اون مهمى از دستش دربياد؟ به شدت داره با تمهيدات غرب مقابله مى كنه، شما هم به راديو و تلويزيون دسترسى دارى پس اين اخبار رو هم دنبال كن عزيز!
goldeneverstand گفت:
یادم رفت بگویم متن قشنگی بود به جز همان دو پاراگراف آخرش.
عطسه گفت:
چرا خودتون رو به نفهمی میزنید بی غیرتا….نا مردها چه غلطی کردید وقتی به مردمتون تجاوز شد بی شرفها اگر مرد نیستید و شرف ندارید انصاف رو رعایت کنید برید سرتون رو بذارید توی همون برف و کون به هوا چشمهاتون رو ببنید نیا اینجا نظر نده نامرد نامرد نامرد…
کیوان گفت:
یک نفر؟!
تو حتی در پسله دنیای مجازی نیز فقط «یک نفر»ی؟!
امثال تو در جهان واقعی، اگر کسی (در همان سالها) می گفت ادامه جنگ (اقلا پس از فتح فاو) عقلانی نیست را به داغ و درفش حواله میدادند. و تو اکنون از بردن عباراتی چون : « مردم ما، با درد «بزرگ» شدهاند، و زاده «حماسه» و جنون» هستند و … » آنقدر شرم داری که حتی یک نام هم نیستی؟ یک شناسه هم نتوانی بود؟ فقط «یک نفر»ی؟
قبیله مجنون آنقدر جنون را گرامی داشت که قبیلگیاش را از خاطر برد. آنقدر بال فرشتگان را به زمین ناسوتیمان کشاندیم که در گل نشستند. تفنگ پدری را پاسداری از زیر ِگل باغچه جست و پدر را به جایی تبعید کرد که خاک تشنهاش ِگل نمیشد.
غیرتی که سالروز شروع جنگ (یعنی حمله به خاک میهن) را مقدس میداند و هر ساله جشن میگیرد و پایان آنرا با مسکن جام زهر تحمل میکند، عین بیناموسی است.
اگر فکر کردهای ما میگوییم آمریکا و انگلیس دایهٔ ملتند، هنوز خود را به آن خواب غفلتی زدهای که شاید صدای تکه تکه شدن این خاک یتیم هم بیدارت نکند.
آمریکا و انگلیس حلیم خود را میخورند و آش دیگران را هم میزنند. اما کسی که با جهالت خود رفاقت بهم زده دشمن میخواهد چه کند؟
به قول معجزه هزاره سومتان آن ممه را لولو برد. اگر غیرتی هم در زیر خاکستر این خاک سوخته ماندهباشد خود را فرش قرمز زیر نعلین خونالودتان نخواهد کرد.
زمانی ادب و حیا ویژگی این قوم و این زبان (اینک گروگان) بود. حیا کن و دیگر به این زبان طرههات نباف که من هم ادب را همچنان عنان شوریدگیام کنم.
آرش گفت:
آقا / خانم «یک نفر» مجنون!
من از همون آدمایی هستم که هشت سال جنگ تحمیلی آخونده ها علیه مردم و کشورم رو با تمام وجود لمس کردم. هم توی خط هم پشت جبهه و با خلوص نیت جنگیدم. ولی دیگه حاضر نیستم به خاطر حکومت کردن مشتی ابله و نادان و شارلاتان دزد و دروغگو و در راس اونها ( مقام عظمی نخوت و جهالت و حسادت و وقاحت و کینه توزی) خودمو به خطر بندازم که نه حتی در معرض خطر قرار بگیرم. جنگ آتی ارزونی و مبارک ابلهان و مزدوران مجنونی چون تو و آخوندهای اهریمن .
عطسه گفت:
نکنه انرژی هسته ای مرهمی است برای » درد» ایرانت؟ اینه خبر و دردی که به واسطه در ایران بودنت در سینه داری؟
شماها جرات نداشتید حتا لوله تفنگتون رو به سمت متجاوزان نشونه بگیرید برو از غیرت حرف نزن که پیش از اینها رگش رو زدید همون موقعی که چشمها رو بستید و در خیالها ترانه ها و داستانهای زیبا میگفتید حالا تاوانش رو پس بدید.
برید برای یه مشت دروغگوی جانی و دزد بجنگید «وطن» واژه غریبیه..
مرد مرده گفت:
وحشت این جنگ با ان یکی قابل قیاس نیست. نفرتی که انباشته شده است همه چیز را در خود خواهد سوزاند.انگار این دیالوگ ارباب حلقه ها در حال عینی شدن است: «هیچ چیز نمیتواند جلوی این نفرت افسار گسیخته را بگیرد».
سعید گفت:
«امروز ما دیگر چنین حسی را نداریم و میدانیم دنیا در برابر زیاده خواهی های دولت ما ایستاده … اگر غرب تا دیروز در تحریم ها حواسش به رفاه مردم بود امروز حتی اجازه فروش نفت در برابر غذا را نمیدهد و شاید میخواهد با چنین تحریم هایی بما بفهماند دارد بجای ما جلوی دولت زیاده خواه می ایستد و میخواهد بما بفهماند هیچ گربه ای در راه رضای خدا موش نمیگیرد و تاوان انرا تک تک مردم این سرزمین پرداخت خواهند کرد…»
فکر میکنم امروز دیگر همه می دانند که غرب (یا شرق) برایش زیاده خواهی و کم خواهی دولت یا حتی ملت ما مهم نیست. تک تک مردم هم از گرسنگی تلف شوند ککشان نمیگزد. گمان نمی کنم حتی اگر میرحسین موسوی هم رئیس جمهور دموکرات ترین حکومت تاریخ ایران شود باز رویکرد غرب به ایران در اصول تفاوت جدی بکند. به تصور من حقوق بشر، آزادی، دموکراسی و … مفاهیمی هستند بازیچه ی دست ابرقدرت ها تا در قرن 21 ام بتوانند استعمارشان را پیاده کنند.
حال، ما ناگزیر از انتخاب. از یک طرف حکومت ایران در تاریک ترین نقطه ی انسانیت و همه چیز ایستاده، نمونه ی عملی ظلم و همه ی پلیدی هاییست که یک دولت می تواند داشته باشد. از طرف دیگر عده ای گرگ که چنگال تیز کرده اند برای دریدن این آب و خاک، طوری که دیگر نتواند قد علم کند روی پای خود! کدام سو باید رفت که نفی یکی به منزله ی تأیید دیگری قلمداد نشود؟ دوران سختی است برای ما ایرانیان.
امّا اطمینان دارم از اینکه از ترس گرگ به چنگال شغال نباید رفت.
کیوان گفت:
سعید جان
چرا دو قطبی میبینیم جهان را؟ چرا یا این یا آن؟ چرا یا گرگ یا شغال؟ و لابد هر که بین این دو، راهی نشان داد یا مخبط است یا خائن؟
قدیسه گفت:
کیوان عزیز… بعد و قطب سوم و چاره این راه بی راهه رو شما معرفی بفرمایید… ضمنا ادبیات دو قطبی دیدن نه خواسته ما که دیکته دنیایی است که از جرج پسر در ینگه دنیا تا همین سیاسیون بیخ گوشمان فریاد یا با ما یا برعلیه ما درش سردادند…
شاید تنها راه حرکت به سمت تغییری خودخواسته و تجربه بهاری این بار از جنس ایرانی است… اما زمستونی که گذشت چنان سرمایی به ریشه هامون انداخته که توان حرکت و تغییر رو ازمون گرفته…
. گفت:
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
يلداسبزپوش گفت:
كيوان جان به ميانه روها فريبا هم مى گن !! 😉
قدیسه گفت:
سعید @
++++++++
parykateb گفت:
خوب بود! لایک برای رفیق کیوان
Taboo گفت:
همه حرفهاي شما درست، ميدونيم كه جنگ همه چيز رو نابود مي كنه و همين يكذره رفاه نداشته رو هم از ما ميگيره، بقيه كشورها هم اصلا و اصلا براي ما مردم نيست كه ميخوان جنگ راه بندازن ولي من پيشنهاد يا نظر شما رو نفهميدم،همونطوري كه خودتان گفتيد مردم از دلخوشيشون پشت دولت رو خالي نكردند بلكه ازش دلخورن كه بجاي اينكه هواشونو داشته باشه تا فرصت گير مياره بيشتر بهشون فشار مياره حالا شما انتظار داريد مردم از دولت بقول شما زياده خواه چطوري حمايت كنن؟ شما هم مثل إمامان جمعه مي گيد مردم غر هم نزنند؟ بقول مامان ها كارد بخوره به اين شكممون؟ يا چرا مردم تو حرفهاي روزانه نميگن دست حكومت درد نكنه كه براي حفظ منافع يه عده و پر كردن جيبشهأشون و بخاطر يه موضوعي كه نه به داره و نه به بار باعث شده كشور با همه دنيا دربيافته و زندگي روزمره رو هم كوفت مردم مي كنه؟ اوني كه بايد جلوي جنگ رو بگيره مردم نيستند كه با خواستن اونها جنگ نمي شه، كساي ديگه بايد جلوشو بگيرن كه فعلا منافعشون تو صلح نيست . در ضمن هنوز كسي حمله نكرده كه معلوم بشه مردم چقدر حمايت مي كنن از كشور
قدیسه گفت:
با کلهم اونچه نوشتید دردمندانه موافقم… جز اونجا که بقول «گلد» زمانی هرچند دور، تحریم ها رو با درنظر گرفتن شرایط رفاهی مردم دیدید که به گمونم نه در گذشته و نه حال و نه در خصوص ما و نه در خصوص هیچ کشور دیگه ای، آنچه البته بهش توجه نشده وضعیت مردم بوده و همه چیز خلاصه شده در رذیلت های سیاست مدارانه است… و این مردمند که باید هزینه های ماجراجویی های سیاسی قدرت مداران داخلی و خارجی رو بپردازن…
در خصوص جنگ و شیرزنان و شیرمردانی که جنگیدند… همواره به سر ما منت دارند که مظهر شرف و مردونگین، با هر تز فکری و فلسفه ای که بودن رو به نبودن مقدم دونستن… اما بگمونم اگه امروز تهدیدی صورت بگیره، مثل جنگ 8 ساله، اونچه که مهمه وطن، خاک و تمامیت این سرزمینه… که برای حفظ هروجبش خونها ریخته شده و سرها بردار شده… حکومت ها میان و میرن و قدرت هیچ وقت بر محور عده ای خاص چرخ نمیزنه، اما این ایرانه که همیشه ایران باقی میمونه…
با این نگاه… سری به غیرت خودمون نسبت به سرزمینمون بزنیم هم بد نیست… من یکی ایران هزارپاره، مستعمره و آلت دست رو نمی خوام…
عطسه گفت:
مگه الان آلت دست عده ای نشده که اسمشون رو شماها گذاشتید هموطن و ایرانی؟ چرا شماهایی که از «وطن» حرف میزنید الان اومدید جلو و میخواید نجات بدید میهن رو ؟ پیش از این کجا بودید ؟
قدیسه گفت:
شماها رو که فرمودی دقیقا نمیشناسم چه کسانی هستن… اما من قدیسه یادم نمیاد جایی از شرایط «حال» دفاع کرده باشم که حالی برامون نگذاشتن لاکردارها… تنها میدونم ننگ «حال» با تغییر بازیگردان بازی بدی که داریم میخوریم پاک نمیشه عطسه عزیز… و باور دارم هیچ چیز، دقیقا هیچ چیز، حتی همین «حال» خرابی که داریم، نفرت انگیزتر و ویرانگرتر از استعماری نیست که مولود جنگ و هرنوع مداخله خارجیه … و اما درباب جنگی که میگی، سال 68، کودک شش ساله ای بودم که کاری ازم ساخته نبود… الان در تابستان 91 هم یک تنه کاری ازم ساخته نیست… اما اگه دست به دست هم بدیم و تحملمون رو از هم بالا ببریم، شاید خیلی کارا از دستمون ساخته باشه… و واقعا بدونیم چند صد تنه میهن رو نجات بدیم…
Ela گفت:
مشتاق گفت:
اصولا نظر نمینویسم و علاقه ای هم به کنترل رفتار دیگران ندارم، تا حالا هم کسی با نصیحت متحول نشده که من خودمو خسته کنم… اما حالا که دیدم چند نفر به «یک نفر» پریدند، حالا که دیدم به وطن دوستی میگن شر و ور، به دفاع از شرافت و خاک میگن دفاع از حکومت آخوندی تصمیم گرفتم روزه سکوت بشکنم…
اگر اکنون دنیا نیشتر رگ ما شده، بخاطر این بود که ما نخواستیم به منفعت خود بیندیشیم، ما نظر به مصلحت داشتیم و به مفاهیم بلند انسانیت دل بسته بودیم. آری اکنون بر کسی پوشیده نیست آنان دایه ما نیستند، اما ما را هم سر رفاقت با آنان نیست، رفاقت کنیم تا سالارتر شوند و بهای قلندریشان را اقلیتی بپردازند که دادخواهی شعارشان است… اکنون چه کسی فریادرس جنگ زدگان کشته داده افغانستان است، عراقیانی که ناموسشان را دریده دیدند، چه چیز میتواند مرهم باشد، که غمخوار محاصره شوندگان غزه خواهد بود… روشن است در این راه هزینه ها هم باید داد… فریاد ما فریاد ظلم ستیزی است و اگر چشم به منفعت داشتیم عزیزانمان را از سر راه نیاورده بودیم که تک تک شان را در مسلخ وقایع انقلاب و جنگ 8 ساله پرپر کنیم. اشتباهی که این روزها نیز بسیار رایج است، منحرف جلوه دادن این خط فکری به کمک اشتباهات استرتژیک سیستم حکومتی از جمله رسانه های حکومتی است. خیر ما سنگ حکومت را به سینه نمیزنیم تا سه هزار میلیارد تومان ها رکورد اختلاسهای تاریخ را بشکنند، ریش ها ضامن بقای افراد در دستگاهها باشند، گشت ارشادها مردم را دیندارتر کنند و… ما پایبند این حکومتیم، چون این حکومت با همه اشتباهاتش از معدود حکومتهای تاریخ است که بر مبنای تفکر الهی-انسانی شکل گرفته و خاستگاه او پیاده کردن ارزشهای انسانی است…
و همیشه به یاد داشته باشیم این اشخاصند که باید با حق سنجیده شوند، حق را نمی توان از عملکرد اشخاص بدست آورد.
آدم ناراحت گفت:
@ مشتاق
منظور از مصلحت و مفاهیم بلند انسانی چیست ؟ به کدامیک رسیدیم ؟ به کدامشان حتی نزدیک شدیم ؟ غیر از اینکه شرف و مصلحت و منفعت و منزلت یک ملت را در برابر دستیابی به بمب اتم به قمار گذاشتیم و چوب حراج زدیم به سرمایههای مادی و معنوی سرزمینمان ؟
درست است ، ما با غرب و شرق رفاقت نکردیم ولی مطمئنأ به دلیل اینکه به مصلحت نیندیشیدیم !
حال بهای این رفاقت نکردن و دشمنی برای مردم سرزمینت چه بود ؟
غرب و شرق را تضعيف کردیم ؟ آنان چقدر ضرر کردند و ما تا کجا سوختیم ؟
از صرف هزینه صحبت کردی ، برای کدام هدف باید هزینه بدهیم ؟ از جان و مال و ناموس ملت مایه بگذاریم ؟ از شکم کودک یتیم یا از سفره شیرزنی که تنفروشی را بر شرف فروشی ترجیح میدهد ؟
برای رسیدن به چه ؟ به کجا ؟
این تفکر الهی-انسانی که حکومت بر پایه آن شکل گرفته چه چیز میتواند باشد ؟
آیا هنوز هم وجود دارد ؟ اصلا از ابتدا وجود داشته ؟
مصداق این تفکر الهی-انسانی در طول این ۳۴ سال وياازهمان ابتداچه بوده است ؟
مشتاق
یا شدیداً در خواب غفلت و سفاهت به سر میبری یا شرفت را فروخته ی ، که دراينصورت امیدوارم این دُر گرانبها را به بهای اندکی معاوضه نکرده باشی.
بارون گفت:
چون این حکومت با همه اشتباهاتش از معدود حکومتهای تاریخ است که بر مبنای تفکر الهی-انسانی شکل گرفته و خاستگاه او پیاده کردن ارزشهای انسانی است…
معنای این حرفت معلوم نیست مشتاق. «با همه اشتباهاتش» که از این دست اشتباهات رواج نفرت از دین (که باید برای تو خیلی مهم باشد) و قتل بیگناهان فراوان و بچه های گرسنه و … است واقعا منظور تو از شکل گرفتن برمبنای تفکر الهی و خاستگاه انسانی چیست؟ من اصلا دیندار نیستم اما واکنش امثال تو را در دفاع از حکومتی که هر روز بیشتر ریشه اصولتان را می زند نمی فهمم. باید چکار می کرد که به خاستگاه الهی و انسانی اش شک کنی؟ اگر هر جریان کثیفی با ادعای برقراری حکومت انسانی و الهی روی کار بیاید و به هر مسیری برود باز از نظر تو بر حق است؟ اگر دشمنان کسی از نظرت بد باشند حتما خودش خوب است؟ من از بودن ملت ایران در این گردنه تاریخی که اسلام دارد این قدر بد امتحان پس می دهد خوشحالم. من بی دینم اما با دیندار منطقی خیلی راحت ترم تا با ملحد متعصب. حالا لطفا تو به سوالات من جواب بده و منطقی باش. این حکومت چرا برایت ارزش دفاع کردن دارد؟
کیوان گفت:
جناب مشتاق؟
«… ما پایبند این حکومتیم، چون این حکومت با همه اشتباهاتش از معدود حکومتهای تاریخ است که بر مبنای تفکر الهی-انسانی شکل گرفته و خاستگاه او پیاده کردن ارزشهای انسانی است…» ؟؟؟
«به دفاع از شرافت و خاک میگن دفاع از حکومت آخوندی»؟؟
مشتاق جان یه کم واضح تر بنویس.
مثلا کردهای عراقی به نظر شما باید اسلحه برمیداشتند و برای حفظ وطن در کنار صدام با آمریکا میجنگیدند؟ که بعد از جنگ بجای حلبچه، سلیمانیه رو شیمیایی میکرد؟
یا مردم مزار شریف باید اسلحه را به سمت ناتو میگرفتند که از وطن طالبانزده دفاع کنند؟ ممکن است شما توضیح دهید آیا نیروهای موسوم به ائتلاف شمال به رهبری احمد شاه مسعود(که البته زودتر به دست طالبان ترور شده بود)، که به کمک ناتو وارد کابل شدند باید در کدام دسته طبقه بندی شوند؟ وطن پرست یا خائن؟
و واقعا اولین جملهای که از شما نقل کردم را جدی نوشتهاید؟ قبلا زیاد پیش آمده در همین وبلاگ کسی حرفی را به طنز زده و به اشتباه به او خرده گرفتهایم.
اگر جنگ هشت ساله یکسره از وطن پرستی بود، چرا سربازان وظیفه و ارتشی ها که بعضی شان از مجموع ماههای بسیاری یغماگران امتیازات، بیشتر در جنگ، جانبازی و ادای خدمت کردند بهرهای از مزایای وطن پرستی نبردند؟
چرا جوانی که به حکم وظیفه سربازی 24 ماه در گروه شناسایی جانش را به دست گرفته بود و شیمیایی شد، حتی رزمنده محسوب نشد و آنکه شش ماهی را در آشپزخانه و نوحه خوانی گذراند بخاطرش به دانشگاه رفت؟
«فریاد ما فریاد ظلم ستیزی است و اگر چشم به منفعت داشتیم عزیزانمان را از سر راه نیاورده بودیم که تک تک شان را در مسلخ وقایع انقلاب و جنگ 8 ساله پرپر کنیم» ؟؟؟
واقعا شما – نمیگویم کتابها منتشره در خارج را که به دید شما همه انگلیس پرورده و سیا فرموده و موساد نوشتهاند، نه – آیا همین خاطرات و منابع تاریخیِ از ممیزی گذشته را هم نمیخوانید؟ خاطرات رفسنجانی، خلخالی، ناطق نوری؟ و آیا اینها را خواندهاید و باز فکر میکنید جنگ ما «نبرد همه حق با همه باطل بود»؟
ظلم ستیزی؟؟؟ همان موقع به محض اینکه شوروی کمترین کمکی به ما کرد نامش در اخبار افغانستان به «اشغالگران» تقلیل و تطهیر شد؟ حال که قبل از آن «رژیم اشغالگر شوروی» خوانده میشد؟
اگر ظلم ستیزیم چرا «کوزوو» را یکسره فراموش کردیم؟
اگر به دنبال انسانیتیم مگر چچن ها و اویغورها جانورند؟ حالا مسلمانیشان بماند.
آیا ایدئولوژی فرانکشتینی شریعتی برساختهٔ مجاهد پرداختهای را که پس از انقلاب به ما حقنه کردند (و بعد سازندگان و پردازندگان آن را از دم تیغ گذراندند) ظلم ستیزی و دفاع از ارزشهای انسانی بود؟ این مخلوط در هم جوش شیعه با استالینیسم را چه جوری به حق تعبیر میکنید؟ و کجایش به وطن و وطن پرستی میچسبد؟ مگر نه «وطن پرستی» مصداق شرک است؟
کاش باز هم سکوت خود را نشکسته بودی که روزم را تلخ کردی. باور اینکه که تو هنوز مخلصانه «انقلاب اسلامی» را پاسداری از ارزشها میدانی (که ظاهرا همین طور هم میاندیشی) برایم تلخ تر است تا مزدوری بیاید پی کسب روزی.
گویند که «امید*» و چه نومید و ندانند من مرثیه گوی وطن مردهٔ خویشم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«امید» در این بیت، تخلص شاعرِ آن «م. امید» یا همان «مهدی اخوان ثالث» است
آدم ناراحت گفت:
کیوان عزیزم
نبینم عصبانیتت رو . بیخیال بابا.
لی لی برام سیگار اوریجینال از فرنگ آورده ، یه نخ آتیش کنم دود کنیم یا میذاری بعدِ افطار ؟!
راستی این جوات خیلی مشکوک میزنه
جدیداً از سر سیری کامنت میذاره جونور !
عطسه گفت:
بابا بذار چاشنی خشونت رو اضافه کنه در کامنتهاش خیلی باحالتره دمت گرم کیوان !
عطسه گفت:
فقط یه جورایی بعضی وقتا کج میزنه لامصب ! صاف صاف نیست !ها ها
کیوان گفت:
آدم جان!
حال میکنم که از لهجهام فهمیدی سیگاریام! اونهم قهار! دمت گرم یه کم سر حال اومدم! نه بابا افطار کدومه؟ سیگار که دیگه خونه خالی نمیخواد! اونم تو اندرونی!
راستی من دنبال جوات میگردم همه جا هم براش پیغام گذاشتم ولی پیداش نیست.
لی لی خنگه گفت:
آدم ناراحت
اون سایز سیگار بود یا لباس؟؟؟ حداقل تو که می خواستی خالی ببندی می گفتی برام از چک آبجو آورده.
bahar گفت:
خودت و همه میدونیم که همون «مبنای تفکر الهی-انسانی» باعث «سه هزار میلیارد تومان ها رکورد اختلاس» و «گشت ارشاد» و … هست. برو برادر من سفسطه نکن سر ما رو گول نمال.
«خاستگاه او پیاده کردن ارزشهای انسانی است»؟ برای همین «گشت ارشاد» راه میندازه. مگه «ارزشهای انسانی» از دید این « تفکر الهی-انسانی» چیزی به جز فضولی تو کار مردم (امر به معروف و نهی از منکر) و حجاب اجباریه؟
بله کسی دایه کسی نیست، اما دلیل نداره برای فرار از این دایه-نما خدمت نامادری بدجنس رو هم بکنیم. اگه قراره کسی دم از غیرت بزنه و به خاطر «وطن» بره تو جبهه کشته بشه و حکومت ظلم رو تمدید کنه، بهجاش بهتره بره با همین حکومت مبارزه کنه و وطن رو از چنگال این ظالمهای درونی در بیاره که بعدش دنیا هم به خاطر گوزگوزهای هستهای اینها فکر دایه شدن به سرش نزنه. جناب وطنپرست، دقت کن که کار از جای دیگه میلنگه.
لی لی خنگه گفت:
Bahar
یه ماچ میدی؟
کلی با پاراگراف اولت حال کردم.
++++++++++++++++++
bahar گفت:
ghorbunet :*
Ashkan گفت:
مشتاق جان یعنی نادان و نفهم تر از شما خودتی
من اگر قرار باشد خونم ریخته بشه انرا با افتخار تقدیم به جنبش راه ازادی میهن برای رهایی از لوس وجود اخوندها خواهم کرد،اما اگر جنگی صورت بگیرد،مطمئن باش تنها ان کسانی که کله شان باد دارد خواهند رفت و کشته خواهند شد و خونشان هم هیچ ثمری نخواهد داشت.دفاعی که شما ازش صحبت میکنید یعنی دفاع از تداوم حکومت اخوندی و مضرات بی انتهایش نه دفاع از مام میهن.در طول تاریخ نیز سابقه نداشته کشوری که یک حکومت جلاد و قاصب بر ان حکمرانی کرده در مقابل تهاجم خارجی به دفاع برخیزد به این دلیل خیلی واضح که امید در ان جامعه اعتبار خود را از دست داده و زمانی که امید نباشد انگیزه ای نیز برای دفاع نخواهد بود.
بنازم به این حکومتی که بر مبنای تفکر الهی-انسانی است که در زندانهای عدل علی اش به مرد و زن و پیر و جوان تجاوز میکنند،بنازم به این نظام الهی که اختلاس سه هزار میلاردی تنها نمونه کوچک و روشده اش است،بنازم به این حکومت انسانی-الهی که ملت ایران را سی و چهار سال کوباند و سرکوبش کرد و سه سال پیش اب پاکی را اشکارا رو دست همه ریخت که آقا جان اگه خلاف نظر ما پلک بزنید کارتان با کهریزک و سعید مرتضوی است،بنازم به این حکومت عدل الهی که به آمال چنگیزخان بزرگشان جامه امل پوشاند.
یعنی واقعا ننگ بر شما که اندکی شرم و شرافت در وجودتان نیست
Ela گفت:
مشتاق
وقتی آقایون جلوی دوربین ها و توی خبرها میگن «ما «شما نباید باور کنی و خودت و حکومت رو ما بدونی .هموطن ساده دل من!چون وقتی تو مرغ و پیاز و روغن و برنج رو با قیمت 3-4 برابر می خری کمرت زیر این بار خم میشه و صدات در نمیاد برای اینکه به «منفعت » خودت نظر نداری و به «مفاهیم بلند انسانی» دلبستی ، آقایون مجلسی و دولتی دارن شام بوقلمون و بره و آهو می لمبونن و به ریش آرمانهای والای شما می خندن؟
واقعا درک این موضوع برای شما خیلی سخته؟
فقط یه ساده لوح می تونه با دیدن این همه خیانت به مملکتش و ریدن به انحاء مختلف به جای جای خاکش بشینه و بگه «ما پایبند این حکومتیم چون این حکومت با همه اشتباهاتش از معدود حکومتهای تاریخ است که بر مبنای تفکر الهی-انسانی شکل گرفته و خاستگاه او پیاده کردن ارزشهای انسانی است…»
«این حکومت بر مینای تفکر ؟ الهی؟ انسانی؟ شکل گرفته » 3 تا دروغ شاخدار گفتی تو یه جمله !!!
shahnam گفت:
بابا اگر ما بمب اتم نخوایم باید کی رو ببینیم
مملکت رو هوا است فقط با زور سرنیزه ملت یا بیخبر یا عده معدودی احمق و دیگری نون به نرخ روز خور و طمع کار رو نشوند
عاقبت این مملکت میشه تیکه پاره شدنش و جنگ داخلی رو به زودی زود میبینیم
نسل ایرانی فنا شده است چون 33 سال پیش خودمون خواستیم حالا دنیا بهش سرعت میده
همه مون میریم به جهنم اگر شک داری برو تو ایینه به خودت نگاه کن ببین تو عمرت چقدر ادم بودی چقدر زیر اب همه از تو خانواده بگیر تا توی جامعه رو زدی تا بتونی بشینی پشت این ماسماسک نظر منو بخونی
تو دروغ گویی تو با پستی مدارج علمی ات رو بالا بردی و حالا فکر میکنی خیلی حالیته .ترسو ها مردگان متحرکند.مثل ایرانی های امروز که مرده اند ولی هنوز باو رنکرده اند تا زمانی که خارجی به درک واصلش کنه..!
پدر بزرگ گفت:
نسوان عزیز خوشحالم از اینکه نوشته هات اینقدر زیبا وبحث برانگیزه خواستم نظری بدم که دیدم کیوان کار را تموم کرد .بودن کیوان و خیلی های روشنفکر دیگر در اینجا باعث خوشحالیه اما کامنت گذاشتن یکی دونفر که پستشون را (یقه بگیری حجاب وعفاف میدون ولی عصر) را ترک کردن واینجا امدن هیجان انگیزه. البته فکر کنم تا حدی راه گشا خواهد بود.
. گفت:
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
آرش گفت:
اول ؛
زیاده خواهی ؟ اینکه کشور ما در راه بدست اوردن بمب هسته ای قدم برداره ؛ نه تنها زیاده خواهی نیست که حق مسلم کشوری است که در محاصره قدرتهای هسته ایست ؛ همین که ما برای مذاکره در مورد مسائل هسته ای با 5 کشور صاحب بمب هسته ای دور یک میز مینشینیم به خودی خود حاکی از بی درایتی مدیران کشوراست.
دوم؛
وضعیت کنونی ما ناشی از سو مدیریت در 10 سال کذشته در مساله هسته ای است ؛ بطوریکه امروز در نقطه ای هستیم که کوتاه امدن یا ادامه دادن راه به یک اندازه احمقانه و به ضرر کشور است ؛ ادامه دادن راه کشور رو به لبه پرتگاهی میرسونه که خیلی ازش دور نیستیم و کوتاه اومدن هم نه تنها موجب دست درازی بیشتر زیاده خواهان میشه که هیچ امتیاز ویژه ای رو بدست نمیاوریم؛ شاید تنها اجازه بدهند که نفتمون رو بفروشیم! در حالیکه چند سال پیش میشد با مذاکره و نرمش نه تنها امتیاز گرفت بلکه دیگران رو در پروژه های هسته ای شریک کرد ؛ و همزمان به سمتی حرکت کرد که با امکان ساخت بمب هسته ای تنها چند ماه فاصله داشته باشیم ؛ و این البته نمیشد مگر با دوری از توهم و شعار و عربده کشی که متاسفانه با بی درایتی به وقوع نپیوست.
سوم؛
جنگ مدتی است که شروع شده ؛ جنگی که رییس بانک مرکزی از اون با عنوان شعب ابیطالب یاد میکنه و نماینده ولی فقیه اون رو مانند جنگ صفه میبینه ؛ این جنگ اما خاکریز نداره ؛ جنگ دوران مدرن است ؛ جنگی است که با برهم زدن توازن تجاری یک کشور و قطع سیستم مالی اون از سیستم مالی دنیا که حالا جهانی سازی هم شده و در اون سازمانی مانند سوئیفت به راحتی تمامی قوانین بین المللی رو زیر پا میذاره نیازی به توپ و تانک نداره ؛ جنگی است که با بر هم زدن سیستمهای صنعتی و انفورماتیک قسمتی از اقتصاد داخلی رو فلج میکنه و با تهدید و ارعاب و تطمیع کشورهای دیگه رو وادار به عدم همکاری با یک کشور میکنه، جنگ امروز رو نمیشه با دیروز مقایسه کرد؛ دیگه آژیر خطر به صدا در نمیاد ؛ بلکه سایتهای اینترنتی و شبکه های ماهواری وابسته به مهاجمین هستند که هر روز برای شما زنگ خطر رو به صدا در میارن و به شما خبر میدهند که دارید اسیب میبینید ؛ جنگ امروز شما رو مجروح نمیکنه ؛ روانی میکنه ؛ روی اعصابتون راه میره ؛ کاری میکنه که از خود بیخود بشید ؛ که به همه چیزو همه کس شک کنید که تشخیص دوست و دشمن براتون مشکل بشه و خودی و غیر خودی رو با هم قاطی کنید ؛ از قدیم گقتن خونه خالی موش رو دیوونه میکنه.
پی نوشت :
این کامنت خطاب به ساحل و شاهین و کیوان و رهگذر و هما و سام و خیلی های دیگر نوشته نشده است ؛ لذا از ایشان خواهشمند است در مقام پاسخگویی و اظهار نظر بر نیایند و این رسم را در مورد تمامی کامنتهای من به جای اورند ؛ از درک و فهم شما کمال امتنان را دارم.
آرش گفت:
ویولتا؛
ما اینجا تعلیق نداریم ؛ استراحت داریم ؛ خستگی در کردن داریم ؛ حوصله سر رفتن داریم ؛ هواخوری داریم ؛ اما تعلیق نداریم ؛ تعلیق کلا خط قرمز ماست ؛ میشه راجع به مبادله حرف زد ؛ یا همکاری ولی تعلیق نداریم و تا اخر هم پاش ایستادیم ؛ از شعارهای اصولیمون عقب ننداز مارو ؛ این نوشته رو عوض کن ؛ و صد البته همراه با یک لطفا.
قدیسه گفت:
آرش @
+++++++
قدیسه گفت:
sorry! این مثبت ها مال نگاشته آرش در خصوص متن بود و نه اونچه خطاب به نسوان و نامربوط به من بود…
عطسه گفت:
نفتمون وطنمون انرژی هسته ایمون بمب هسته ایمون و حق مسلممون و کشور مون و …
چی میگی تو ؟ما مالک هیچکدوم از اینها نیستیم مملکت ما دست بی خردان و دزدان قرون وسطایی افتاده تو این وسط چه کاره ای؟
یا شما خواب هستید یا خودتون رو زدید به خواب. بیا مرد باش لا اقل مثل اون رفیق در بالاتر بگو که دنبال حکومت الهی انسانی هستی و این حرفهای صد من یه غاز و این دوراهی دروغینی که ترسیم کردی همش کشکه.
قدیسه گفت:
آرش
++++++++++++
ahkeintor گفت:
روزی که درید پدرت را کشور همسایه …. !
یادمه کامبیز حسینی تو پارازیت رو به دوربین هشدار میداد که «وای به روزی که مردم پول غذا واسه بچه هاشون رو نداشته باشن» ! یه چیزی تو همین مایه ها بود ! تقریبا 1 سالی از اون حرف میگذره ! همه چیز طبق برنامه پیشرفته ! همه چیز گرون تر شده ! و همه مردم روز به روز بیشتر داره بهشون فشار میاد ! ولی هنوز هیچکسی هیچی نگفته ! من میگم اگه موسوی اینا واستون اینقدر ارزش داشت حالا آزادی بچه های خودتون و گرسنه خوابیدنشون واستون ارزش نداره که دست رو دست گذاشتید و ….. !
سال ها بعد وبلاگ ها از جنگ 2014 ایران یاد میکنن !
محمد گفت:
فقط وقتی این چیزا رو میخونم به این نتیجه میرسم چقد جمهوری اسلامی بیکارتون گذاشته که میاید اینجا خزعبلات میگیدو میشنوید. همه تون هم که ماشالا یکی یه پا دیکتاتورین. بی خیال بابا. انقدا هم سخت نیس بیخیال بودن. ماشالا شما همتون میاید اینجا داستانای سکسی این دوستان سکس نویس روبخونین. دیگه بحث سیاسیتون به چیه؟ مرد باشید وقتی کسی از موقعیتش سواستفاده کرد جلوش وایسین تا نه که بعدا دیر که شد بفهمین چه رو دستی خوردین. همتون وایسین جلوش بش بگین به تو چه این چیزا؟ تو داستان سکسیتو بنویس نه بیشتر. برش گردونین تو خط خودش. ما که 4 ساله دهنمون گچی شد بسکه با اینو اون بحث سیاسی عقیدتی کردیم. با خود آقا هم بحث کردیم. به هیچ نتیجه ای نرسیدیم. حداقل «لطفا اینجا رو به لجن نکشید». البته اینو هم باید به نویسنده ها گفت هم به خواننده ها.
کیوان گفت:
محمد
یه زحمت بکش تعداد پستهای سیاسی – اجتماعی این وبلاگ رو نسبت به پست های اروتیک (به قول خودت سکسی) مقایسه کن. اگه بیشتر بود خودت دیگه به این «لجن زار» نیا. این رو من هم از طرف خوانندهها بهت میگم هم از طرف نویسندهها.
خواستم پیرو فرمایشات خودت در خصوص مردی و نامردی عمل کنم:
«مرد باشید وقتی کسی از موقعیتش سواستفاده کرد جلوش وایسین تا نه که بعدا دیر که شد بفهمین چه رو دستی خوردین»
عطسه گفت:
من خودم پستهای به قول تو اروتیک رو خوندم من خودم اگه خواستی داستانهای اروتیکم رو برات مینویسم تا حالت جا بیاد بفهمی اروتیک به چی میگن……..تو باید منتقد سینمای هالیوود میشدی حون من یه وبلاگ بزن
کیوان گفت:
عطسه
چون کاری را شروع کردهام و مدتی نیستم عجالتا یک پاسخ به تو بدهم تا بعد:
هر چه قدر هم که فهمیده و نفهمیده کامنت های مرا بر عکس معنی کنی، ارزش این را نداری که برایت وقت بگذارم.
عطسه گفت:
این شد دوتا . مشت برگشت رو میخورم و رد میشم ازش کیوان جان دوتا تو دوتا جوات ببینیم بعدی کیه
لی لی خنگه گفت:
محمد
وقتی داستان سکسی می خونیم بیشتر با پیامبر و وامامان احساس نزدیکی می کنیم! حالا تو هم بگو «یا کمر بنی هاشم»
من جولیاتا هستم گفت:
مشتاق
چون این حکومت با همه اشتباهاتش از معدود حکومتهای تاریخ است که بر مبنای تفکر الهی-انسانی شکل گرفته و خاستگاه او پیاده کردن ارزشهای انسانی است…
مشتاقم بدونم، اصلا می دونی تفکر ، انسانی، ارزش یعنی چی؟؟؟؟
نمی خواد خیلی خودت و خسته کنی، فقط کافیه لغتنامه دهخدا، معین، عمید را باز کنی و معنی لغوی این کلمات و بخونی ، خودت می فهمی چقدر پرتی.
گردو گفت:
اتفاقا دانشمند اسرائیلی هم همین سوال و از مردم اسرائیل پرسیده
داوید گروسمن: نسلهای آینده میپرسند چرا جلوی حمله به ایران را نگرفتید.
داوید گروسمن یکی از مشهورترین نویسندگان کشور اسرائیل در مقالهای کم سابقه در روزنامه هاآرتص از همه مردم اسرائیل، از سران سیاسی و فرماندهان نظامی گرفته تا نویسندگان و روشنفکران و آحاد دیگر جامعه، خواسته است که در برابر احتمال ماجراجویی نظامی اسرائیلی در برابر ایران سکوت نکنند.
لینک خبر:
http www radiofarda.com/content/f8-david-grossman-against-war-on-iran/24666194 html
لی لی خنگه گفت:
گردو
مرسی از لینک!
من یه موقعی مشتری پرو پا قرص روزنامه چپ گرای هاآرتص بودم، ولی مدتی بود نخونده بودمش.
گردو گفت:
قابلی نداشت لی لی جتن
سفر خوش گذست.
یک رهگذر گفت:
یک نفر
بطور خلاصه می گویم : خود حرام زادت ، جد و آبادت ، عقاید پوسیده و گندیدت ، ساعتی 7000 تومان لشگری سایبری، رهبرت و دینت همگی لطفا بروید به جهنم و خفه بشید
احمق ما هر جای دنیا که باشیم حتما یک پدر مادر پیر داریم که هنوز تو اون خراب شده اسیر هستن و اصلا هم دلشون نمی خواهد برن جایی دیگه تا تو غربت بمیرن شما که این قدر علاقه مند به فلسطین وسوریه هستید برید اونجا و مردم بیچاره ایران را آزاد بگذارید اونا هم مسلمون تر از مردم ایران هستند هم به شما شپشو ها برای عملیات انتحاری نیاز دارند
برید به جهنم
گردو گفت:
داستان چیه؟ چرا این کامنت من میره تونوبت بررسی؟
اشکان گرامی!
من اینو اون بالا برات نوشتم ولی رفت برای وارسی.
اشکان گرامی
البته نکته قابل بحث تو حرفهات زیاده.
ولی میخوام فقط اینو بگم که ما چوب سرپیچی از حکم تاریخ و میخوریم. که بخاطر غرور ملی هیچوقت گردن به استعمار خم نکردیم و خواستیم که خودکفا باشیم، و در این دنیا کیست که بدون شاگردی استاد شود.
در حالی که ما اسیر تاریخ دوهزارو پانصد سال پیش خودمون بودیم دیگر کشورهایی که گفتی با کمترین مقاومتی پذیرای استعمار شدند. در عوض این فرصت را بدست آوردند که از آنها بیاموزند و ما این فرصت تاریخی را از دست دادیم و پاندول تاریخ شدیم.
پدر بزرگ گفت:
محمد جان برادر شما هم که مثل نابرادران عمامه به سر همه چیز را ازسوراخ توی دیوارگرفته تا لوگوی روی مجله وصدای تیک تیک کفش خانومهاو…………………..سکسی میبینی اینجا چکار میکنی لجنی میشی ها.
يلداسبزپوش گفت:
@ پدربزرگ
🙂
محمد گفت:
این داستان انرژی هسته ای هم طنز تراژیک دوره ماست یه عده که تعدادشونم کم نیست اونو گره زدن به هویت و افتخار ایرانی و از این جور مزخرفات که سببش خودبزرگبینی ما ایرانیهاست و دارن آب به اسیاب حکومتی میریزن که نهایت آمالش رسیدن به یه پاکستان یا کره شمالیه
عزیز جون گفت:
یک نفر، اون »یک نفر» رو صدا کنه بی زحمت .
هم وطن عزیز . به نظر من تا وقتی غریب نشی دقیقا نمیفهمی وطن یعنی چی . یکم بگرد و پرونده های شهدای جنگ رو نگاه کن، چند نفرشون تو بحبوحه ی جنگ که همه دنبال یک راه فرار از ایران بودند ، برگشتند و جنگیدند. تو فکر میکنی، همه ی اونها که الان خارج از ایران هستند ، فقط به خاطر خوشی و بار و سکس و زندگی فلان اومدند؟ فکر میکنی این نسوان الان زندگیش گل و بلبله و از شرایط ایرانش خیلی بهتره؟ فکر میکنی به نظر ایرانی های خارج از ایران همه ی کارهای غربی ها درسته و فقط از روی انسان دوستیه ؟ میدونی که بنیاد کودک که از مطمئن ترین بنیاد های خیریه هست توسط کیا پایه گذاری شده؟ میدونی دکتر حسابی خارج از ایران بود و برگشت که کاری برای کشورش بکنه؟ میدونی مصدق کجا درس خوند ؟ میدونی چمران کجا درس خوند ؟ میدونی دکتر ثبوتی که تحصیلات تکمیلی زنجان رو راه انداخت قبلش کجا بود؟ میدونی الان کجاست؟ میدونی که آدم ها ی زیادی میان خارج از ایران که تنها دیدشون باز تر بشه و بیشتر یاد بگیرند که فردا که برگشتند ایران به درد مملکت بخورند. مگر نه اگر یکم بیخیال وجدان بشی هیچ جا مثل ایران یک تحصیل کرده نمیتونه پول دربیاره . دوست عزیز ۷-۸ تفاوت ساعت آدم را نسبت به وطنش حساس تر نکند، بی رگ نیز نخواهد کرد. اینقدر راحت آدم ها رو به خودی و ناخودی تقسیم نکنیم. نگذاریم که بیشتر از این بین مردممان جدایی بیافته .
کاپیتان بابک گفت:
گل گفتی عزیز جون
mountainsummit گفت:
«عدل خدا رو آنجا دیدم که ملتی که به دنبال مفت خوری بود به گوه خوری افتاد»
به يزدان اگر ما خرد داشتيم …کجا اين سر انجام بد داشتيم ؟
من هم مثل همه نگرانه وضع خودم خانوادم و کشورم هستم.
اما چه کسی مقصر است ؟
غیر از مردم انگشت به سمت کسی نمی توان نشانه رفت. ما با ترس ما با غرور بی جا، ما با نادانی ما با زیاده خواهی و مفت خوری بازی روزگار رو باختیم
احمدی نژاد خمینی رفسنجانی خاتمی شاه خامنه ای همه و همه ناشی از صفات رذیلانه ما ایرانی ها هستن
خوندم در اینترنت که: «عدل خدا رو آنجا دیدم که ملتی که به دنبال مفت خوری بود به گوه خوری افتاد» درست هم همین است دنبال احمدی دویدن سر به سودای پول نفت بر بالین نهادن چیزی جز ویرانی نداشت
یک رهگذر گفت:
بازهم عالی بود !!
احمقی نژاد در دور اول واقعا با رای مردم انتخاب شد!
مردم خود بزرگ بین و کارشناس در همه ی امور !
mountainsummit گفت:
ادامه
ملتی که توهم نابود کردن ابرقدرت ها رو داره به گا خواهد رفت
پارانوید گفت:
بابا صدای کی دربیاد..ملّت یا شکمشون سیره یا انقد خالیه که جرأت و حتی نایی ندارن که صداشون دربیاد..صدایی درنمیاد..هیچی نمی شه..هیچی..
لی لی خنگه گفت:
یک نفر
غربی ها با تحریم هایی که رو زندگی مردم تاثیر می ذاره میخوان خود مردم رو به حرکت در بیارن. چون فکر نکنم مردم ایران خواستار دخالت مستقیم غرب در ایجاد تغییرات داخل کشور باشن.
ولی این ملت اگه دلار بشه 6000 تومن و گوشت و مرغ هم 5 برابر قیمت فعلی بشه ظاهرا» تکون نمی خورن.
يلداسبزپوش گفت:
@لى لى
فكر نمى كنم مردم حتى با گرونى حركتى از خودشون نشون بدن! كل انرژى حاصل از خشمشون رو تو صف هاى جوراجور تخليه خواهند كرد، تشكيل دادن صف هم كه براى دولت كارى نداره! فردا پس فردا واسه سوزن ته گرد هم صف درست مى كنن! يعنى واقعا نمى تونستن اون مرغ هاى وارداتى رو با يه سيستم آبرومندانه ترى به دست مردم برسونن؟!!
کیوان گفت:
جالب است!
حکایت غریبی است این «آرش» که خود را مرید پدر خواندهها، شجاع، عملگرا و مغرور توصیف میکند و بعد از سویی برای توهین به من پشت «وسط پیاز» پنهان میشود. حتی نه مستقیما زیر کامنت توهین کننده. بلکه یک روز بعد و زیر کامنتی که فاصله مناسبی با توهینش داشته باشد (انتهای پست پیش). و در پستی که دیگر کهنه شده. بعد هم برای آنکه نکند من جوابی بدهم نامم را بین 5 تا اسم دیگر که مدتهاست کامنت نمینویسند میگذارد و میگوید، شما به من پاسخ ندهید. حیف شد من پیمانکاران را همیشه شجاع تصور میکردم.
کسی که علنا معیار دوست یابی خود را «آیین نامه تعیین صلاحیت پیمانکاران مصوب معاونت برنامه ریزی و راهبردی …» معرفی میکند، خوش وبشی در فضای مجازی را به تملق گفتن شاهان تشبیه میکند. انگار از این خوش و بش ها غیر از انتقال حس مثبت کسی نصیبی میبرد.
آرش! اگر نمیدانی بدان که تملق نه به دلیل بیان خوبیهای کسی مذموم است، بلکه به دلیل امید انتفاع است که ناپسندش میشمارند. و دوست یابی از روی «آیین نامه تعیین صلاحیت ..» است که عین تملق و به قول تو سگ شدن برای ارباب قدرت و ثروت است. ارزش گذاری روی مردم از روی حشمت و جاه و ثروتشان است که سگ صفتی مینامند.
یادم نمیآید در این وبلاگ شخصی به من توهین کرده باشد و بگوید «چَک نقد میخواهی یا نسیه» و من باز مجیزش را گفته باشم.
یادم نمیآید از نویسندگان این وبلاگ اشتباهی دیده باشم و متذکر نشده باشم.
یادم نمیآید در طول عمرم با کسی برای نفع مادی طرح دوستی ریخته باشم.
یادم نمیآید (به مصداق شعار پدر خوانده) جلوی خانواده از کار صحبت کرده باشم.
یادم نمیآید (با آنکه توسط هم ایشان به بزدلی متهم شدهام – چون توهین به کسی نمیکنم) برای زدن کسی پشت شخص دیگری پنهان شده باشم.
رهگذر به من توهین نکرد ولی چون به پرواز و آرش و لیلی توهین کرد، من آنرا توهین به خود انگاشتم و حتی در وبلاگ کاپیتان – چون حاضر نشد راجع به آنروز پاسخگو باشد – از صحبت با او اجتناب کردم. چون ادبی کهنه و به زعم «آرش» بزدلانه و متملقانه به من حکم میکرد کسی که در جمع زشت سخن گفته حرمت همه را شکسته است (با اینکه نظراتش به من نزدیک بود). ولی آرش با همه دلاوری و تملق نگفتن(!) هیچ بروی مبارک خود نیاورد که هدف نصف آن توهین ها بوده و دوباره رهگذر را – انگار نه انگار- دوستانه خطاب کرد که البته رهگذر هم پاسخی نداد، چون قبلا حرفهایش را به زبانی دیگر زده بود.
متاسفانه همکاریم و من میدانم یک پیمانکار برای گرفتن حق خود از میان انبوه گرگهایی که میخواهند حق کارگران و زن و بچهاش را از چنگش بیرون آورند، باید پررو باشد. ولی متاسفانه بسیاری از همکاران از جمیع صفات لازمه یک پیمانکار (مدیریت، شجاعت، جرات ریسک داشتن، دانش فنی، مدیریت مالی و ..) تنها و تنها به وقاحت بسنده کردهاند. و آرش بد جوری مرا نومید کرد.
ای کاش همان دفعه روی کاپیتان بابک عزیز را زمین میانداختم و پاسخ لاطائلاتت را داده بودم، که فکر نمیکردی اجازه هر ژاگ خایی و هرزه درایی را به تو میدهم. اما حیف که من اگر مردانگی یا بزرگواری ببینم سر فرو میآورم و دستور کاپیتان بابک را اگر دوباره حکم کند که خاموش بمانم «متملقانه» بر دیده منت میگذارم. این هم آخرین حرفهای من که اگر برعکس حرفهای دیگرم زیاد سنگین نباشد و توان و سواد درکشان را داشته باشی، شاید بدردت بخورد (راستی کاپیتان بابک که پیمانکار نیست نکند به امید دعوتنامهای، با او دوستی میکنی، نا قلا؟):
آرش! پیمانکاری یک حرفه است، بدون حرفهات هم محتاج شخصیتی.
آرش! شجاع باش و حرفت را رودر رو بزن. اگر میترسی که شخص جوابِ تندی به تو بدهد پیهاش را به تنت بمال، و در پسله غرغر نکن. اگر بعضی مرد نماها هم اینکارها را بکنند برازنده تو که مرید «دون ویتو» هستی، نیست. مخصوصا اینکه بخواهی پشت کوچکتر از خود پنهان شوی. ترس در دنیای مجازی واقعی است، ولی تملق یک ID برای یک ID دیگر معنی ندارد.
آرش! اگر کسی به تو توهین کرد، جوابش را در حد خودت بده. تو نه باید در جواب اوباش اوباشی کنی، نه اینکه خودت را به آن راه بزنی. چون ممکن است مردم فکر کنند ترسیدهای.
بعد هم خیلی زشت و بچهگانه است که پشت ID های دیگر خودت را مخفی کنی.
حالا درک میکنم که رهگذر رفت نه چون یارای ماندن و پاسخ دادن نداشت، چون ارزش وقتش بیش از همکلامی با کسانی بود که الگو و اسوهای بهتر از «دون ویتو کورلئونه» در زندگی نشناختهاند. و همان فیلم را هم با دقت ندیدهاند.
از تقارن تعلیق نسوان با دلقک بازیهای «پیمانکار- پدر خوانده» شجاعمان نهایت استفاده را برده و به مطالعات خود ادامه میدهم. و صد البته تملق گفتن خصوصی به دوستان مجازی. چه آنان که حرفهای مرا میفهمند نیاز به این نوشتهها ندارند وآنها که نمیفهمند تا ابد نخواهند فهمید. من به مانند نسوان برای دیگران احساس رسالت نمیکنم. و همین احساس مسئولیت ایشان است که مرا به تملق گفتن (به زعم آرش) وا میدارد. خوشبختانه در همین مدت کوتاه آنقدر دوستان مجازی خوب پیدا کردهام که به طور خصوصی «تملقشان» را بگویم.
احترام این وبلاگ و نویسندگان شریفش مرا از واکاوی سایر مسائل باز می دارد ولی وجود افرادی همچون همکار عزیز «دون آرش کورلئونه» باعث میشود احساس کنم «من نیم در خور این مهمانی» و لقمه کندن از باقیمانده صبر و تحمل نویسندگان و بعضی خوانندگان فرهیخته این وبلاگ تو «پیمانکار – پدر خواندهٔ» شجاع را ارزانی.
باشد تا احساس فتح در این جهان مجازی، کمی «دون آرش» را ارضا نماید. چون ظاهرا که در پیمانکاری دنبال رتبه 3 و 4 میگردد.
لی لی خنگه گفت:
کیوان
این آرش میگه تو جبهه و جنگ بوده و سنش با اون آرش پیمانکار جور در نمیاد! یک کمیID ها تکراری شده یا شاید آرش چند شخصیتیه.
آرش گفت:
@ لي لي
يكيش منم.
كيوان
برو يك نگاه كن ببين براي دفاع از خودت چندتا موضوع بيربط و چندتا آدم بيربط رو كشيدي وسط.
اگر شعور داشتي ميفهميدي جاي اين بحث همونجا بود نه اينجا.
پسر خوب فكر كنم حداقل 10 سال از من بزرگتري چرا مثل بچه ها دست و پا ميزني؟
تو ظاهرا خيلي توهم برت داشته.اين وبلاگ به امثال من و تو نيازي نداره كه براي بودن يا نبودنت ياركشي ميكني.
فقط در پاره اي از مواقع نوشته هات من رو ياد شعراي درباري ميندازه.نه كم نه بيش.فكر كردي پيچوندن دوتا كلمه ساده لتي چندين كلمه قلمبه سلمبه خيلي به نوشته ات بار ميده.من ولي اينطوري فكر نميكنم.
هموطن گرامي,ياد بگير بازي اشكنك داره.اگر تحمل نداري گنده تر از دهنت حرف نزن.اول حرف رو سبك سنگين كن بعد بده بيرون.
در ضمن اينجا معلق نخواهد شد.فردا ميبيني.
عطسه گفت:
با اینکه از دیدگاههای هردوتون بدم میاد در واقع از سه چهارم کامنت نویسهای اینجا خوشم نمیاد اما باید عرض کنم که اون مورد کاملا غیر طبیعیه تمام این صحبتها غیر طبیعیه . همین رو میتونم بگم جون اصلن تملقی در کار نبوده فقط اینجا کامپلکس از جانب وسط پیاز است و بس و آرشی که خودش رو اونطور معرفی کرده نمیتونه همچین حرفی به تو بزنه و لزومی نداره اصلن به شخصیت کیوان حمله کنه…
بریزید بیرون بریزید بیرون……
میم گفت:
آقای کیوان
با احترام ، حقیقتش نوشته های شمابرای من اینقدر طولانی و خسته کننده است که جز در موارد اندکی ، دقیق نخووندمشون و گاهی یه نگاه سر سری میندازم . اما یادم میاد یه بار که دعوا شده شده بود شما در یک کامنت طولانی به تحلیل شخصیت آرش پرداخته بودید که درست یا غلط ، کار اشتباه و نادری بوده . من هم نوشته های شما رو نمی پسندم ، چون من رو یاد یک آدم هفتاد -هشتاد ساله میندازه که میخواد نوه هاشو نصیحت کنه . خیلی اوقات هم حاوی تعریف و تمجید مبالغه آمیز هست با کلمات و نگارش عهد قاجار! که جاش توی این وبلاگ نیست .شما شاید خیلی آدم خوب و با سواد و فرهیخته ی باشید ، ولی تو رو خدا بی خیال از اینکه در یک فضای مجازی که آدمها معلوم نیست چی ان و کی ان هی بگید بقیه چطورن و شما چه جوری هستید و ….. فکر کنم فضای این وبلاگ هم به گونه ای نیست که نیازی به دل و قلوه گرفتن مدام و هر روزه داشته باشه . یا اینکه هی مدام بخوایم آدمها رو دسته بندی کنیم و لیست خوب و بد بنویسیم. چون هیچ کدام ما در این قد و قواره نیستیم . اگر هم در پی تبادل افکار هستید ، با مختصر و مفید نوشتن بیشتر به هدفتون میرسید.
کیوان گفت:
آقا یا خانم میم
از انتقادات محترمانه و غیر مغرضانهتان ممنونم. شاید اختلاف عقیده داشته باشیم. ولی به آنها فکر میکنم. بارها اعتقاد من به اینکه کامل نیستم، و احتیاط در بیان آنها، حمل بر خاکساری و ترس و صفات مذموم دیگر شده. حال میبینم که خود محوری و مبصر بودن هم به آن افزوده شده که علیالظاهر با آنها تنافر دارد. ما هیچگاه مالک تصویر خود در ذهن دیگران نیستیم. و همیشه دانستن تصور دیگران از خود، ما را به تعجب وامیدارد.
تفاوت سلیقه ما در نگارش هم از تفاوت نوع مطالعات من، که به نسبت سنم قدیمی است، سرچشمه میگیرد. تابستانهای بلند و طولانی کودکی مرا – به جای مسافرت یا کلاسهای جفت و طاق و استخر – یا فوتبال در کوچه پر میکرد یا غرق شدن در کتابخانهٔ پدری، با کتابهایی یکسره قدمایی. و این ایرادیست که متواتر بر من گرفتهاند. بر خلاف تصور غالب، این انشای طبیعی من است، جز نوشتههای برای مزاح (مثل متن خطاب به اژدها). صد البته این توضیح رافع انتقاد شما نیست.
از هما و گردوی عزیز و ابراز مراحم همیشگیشان تشکر میکنم.
تعلیق یکی از کارهایم به پایان رسیده، از طرفی برنامه کوچکی دارم که ناگزیرم برایش وقت بگذارم. زیر سایه دوستان خواهم بود ولی بسیار محدودتر.
لی لی خنگه گفت:
میم
++++
گردو گفت:
کیوان گوگوری مگوری!
آقا مگه شهر هرته. آمدی دلها و قلوه هارو جمع کردی میخوای با خودت کجاببری.
ازت توقع نداشتم انقدر اهل افراط و تفریط باشی.
با اینحال اگه میخوای بهانه بگیری بری به کتاب خوندنهات برسی حرفی نیست، ولی این چند تا آموزه رو از اینجا با خودت یادگاری ببر جای دیگه ممکنه بدردت بخوره.:
1 – هرجا میری از اول انقدر دلبری نکن. چون بالاخره یک آدم بدبخت فلکزده مثل من که نسوان جای بچه هوو بهش نگاه میکنه و هما هیچوقت جواب کامنتهاشو نمیده پیدا میشه که بهت حسودی کنه و پاپیچت بشه و بالاخره هم از میدون بیرونت کنه.
2 – بیگدار به آب نزن و با هر کس و ناکسی دهن به دهن نشو
3 – انقدر در مورد محیط احساس مسئولیت نکن و با تذکرات و توضیحات اخلاقی آدمهای بد اخلاقو با خودت بد نکن.
4 – خلاصه اینکه نقش مبصر کلاس و بازی نکن.
حالا تا یادم نرفته دلهایی روکه بردی پس بده بعد دیگه مرخصی.
مواظب خودت باش.
آرش!
حرفهای منو بخودت نگیر. من اگه با تو حرفی داشته باشم رک بهت میگم.
عطسه گفت:
من از یه چیزی اینجا خیلی بدم اومد اونم دسته بندی و فریب دهی و بازی با احساسات و یار گیریه هر دو گروه به یک اندازه دستشون در این بازی کثیف آلودست و اگه ببینن طرف یاغی تر از اینهاست به شخصیتش هجوم میارن این بازی ای نیست که فقط آرش اجرا کرده باشه
vasat piaz گفت:
بچه هوو رو خوب اومدی
هما هم نظر به اهمیتش نزد شما منبعد جواب کامنت ها تو میده
s گفت:
این پاراگراف که فرموده اید دنیا در برابر زیاده خواهییهای دولت ما ایستاده ، به بنده هم گران تمام شد . کدام دنیا؟ کدام دولت ما؟ قدیمیها راست گفته اند که سیاست پدر و مادر ندارد . متاسفانه خیلیها فکر می کنند فقط صداو سیمای جمهوری اسلامی مزخرف می گوید و بی بی سی فارسی و وی او ای عین حق اند . در رابطه با جاکشی و منفعت پرستی غربی ها لطفا بروید کتابهای بزرگان و تینک تانک های خودشان را بخوانید. کتاب » 1999 پیروزی بدون جنگ » ریچارد نیکسون ، و یا » دوران رشد صفر – عصر فرا صنعتی » برژینسکی رابخوانید تا متوجه شوید علت اصلی رویکرد مخالفت سفت و سخت غرب با مقوله توسعه انرژی هسته ای چیست . سیاستهای کلان دولتهای بزرگ دنیا را لابلای جملات این کتابهای قدیمی می توان پیدا کرد
anima گفت:
can you give us some more up-to-dated references? The world has changed. There is no two-polar system anymore. There is no cold war, no Soviet regime, there are people, parties even in US. There are also Conspiracy theorists who want to tell us that there are unique powers behind every thing and we are all poppets. Those who cannot believe that people are actually power, that there are good wills in the world, that things are not just good and bad, that in the new world people can influence things, can understand. I guess we iranian have the most amount of conspiracy Theorists among us.
سرباز سلحشور جنبش 3بز گفت:
سلام جناب میر حسین…عیدتون مبارک…!
آقای میر حسین من برای آزادی شما خیلی زحمت کشیدم و مایه گذاشتم…! یه بار رفتم تظاهرات سکوت و توی پیاده رو راه رفتم…! نمیدونین چه ضربه مهلکی زدیم به نیروهای گاردی…! من حتی توی چشم یکیشون نگاهی کردم که اگه به سنگ همچین نگاهی میکردم آب میشد…! بعد از این راهپیمایی تا سه روز تب کردم بس که فشارم افتاده بود …! مامی گفت عزیزم اینقدر مبارزه نکن…لاغر میشی مادر…! منم با خشم فریاد کشیدم گفتم من تا آخرین قطره خونم مبارزه میکنم مامی…! و از لرزشی که از سر خشم درصدام بود ذوق کردم…!
شب چارشنبه سوری جاتون خالی بود ببینین چطوری جونمون رو گذاشتیم کف دستمون از روی آتش پریدیم…! آقای میرحسین اینا یه فیلمی درست کردن به نام قلاده های طلا که جنبش سبز رو انگلیسی معرفی کردن …! چند تا از بازیگرها هم بازی کردن توی این فیلم…! من اینقدر حرصم گرفته بود که توی بالاترین به چند تاشون فحش ناموسی دادم…باورتون میشه…؟ من به شریفی نیا گفتم بی شرف …! تازه رفتم سینما آفریقا به هوای دیدن فیلم اما در حقیقت داشتم مبارزه میکردم…! نمیدونین چه هیجانی داشت تو تاریکی صندلی سینما رو پاره کردن و آب دهان انداختن…!( ببخشید بی ادبی هم میشه اما من باید تمام مبارزاتم رو بگم…! راستش من توی سینما چند تا گوز هم دادم…!! ( البته جسارتا ترسیدم گوز بدم صداش رو مامورا بشنون بگیرنم برای همین هم چند تا چُس دادم …! اما همه جا گفتم گوزیدم شما هم بگید گوزیده لطفا…!! )
آقای میرحسین ما داریم توی بالاترین و چند جای دیگه شدیدا مبارزه میکنیم و حتی خود من یه بار شهامت به خرج دادم یه موضوع داغ زدم راجع به شما…! به خودم افتخار میکنم برای این همه شهامت قابل تحسینم آقای میرحسین…!من از نسل ستارخان و باقرخانم…! میدونم که اگه شما من رو میدیدین اشک شوق توی چشاتون جمع میشد و به من بخاطر تمام مبارزاتم تبریک میگفتید…! من میخوام موهام رو بذارم بلند بشه عین چگوارا یه عینک هم بزنم با نوار سبزی دور موهام عکس بندازم برای آیندگان…!که بدونن ایران هم چگوارا داشته…!
خسته ام آقای میر حسین…خسته ام…!اما ناامید نیستم…! من بازم میرم راهپیمایی سکوت…! بازم تو بالاترین سرسختانه فعالیت میکنم و بازم در سالن سینما میگوزم…! به گوزوهایی عین ما افتخار کنین آقای میرحسین….!! همین دیگه…!!
(مبارز نستوه)
م.م ملقب به چه
هما گفت:
شعور چیز خوبی است ….
شعوریعنی اینکه وقتی مطلبی را از جایی باز پخش یا نقل می کنیم اسم نویسنده ی مطلب را بیاوریم و انرا جز افاضات و فضایل نداشته خود جا نزنیم
سرباز عزیز مطالب دیگران که بیت المال نیست که سرگذاشتین توش و بخور بخور می کنید
پی نوشت : جهت تنویر اذهان عمومی : این مطلب از نوشته های مسعود مشهدی است (وبلاگ شاتوت )
ALI گفت:
هما
+
+
s گفت:
آرش عزیز ،
اول و سوم ات را تا حد زیادی قبول دارم ولی دوم ات را نه .
فراموش نکن این بی ناموسها (غربی ها را می گویم ) را با این ترفندهایی که گفتی نمی توان گول زد. اینها گرگهایی هستند که خودشان هدیگر را در دو جنگ جهانی پاره کرده اند و حالا ما بیایم ادعا کنیم که می توانیم بهشان پولیتیک بزنیم کمی ساده اندیشی است . اگر عیسی مسیح رهبر و پاپ هم رییس جمهور ایران بود اینها غنی سازی را تحمل نمی کردند چه برسد به خاتمی . یادتان که هست در دوران خاتمی بود که گیر داده بودند شما سانتریفیوژ پی 2 را می خواهید چه کنید و …
این راهی است که به هر روشی طی شود تهش برخورد و دعوا خواهد داشت. دیر یا زود .
آرش گفت:
ولی دور و برت رو که نگاه کنی میبینی همینطوری دور زدند ؛ هند و پاکستان نمونه اش.
اصولا من فکر میکنم ما باید نرم نرمک به سمتی میرفتیم که توانایی ساخت بمب رو پیدا کنیم نه اینکه بسازیم.
البته مشکل اساسی اینجاست که حکومت باید در ابتدا پیوند خودش با مردم رو در داخل مستحکم کنه بعد به فکر افزایش قدرت نظامی دفاعی و سپس قدرت نظامی تهاجمی پیشگیرانه باشه.تا زمانیکه مردم پشت حکومت نباشند نمیشه با این اهداف رسید حتی اگر اون کشور اتحاد شوروی باشه.
یاس گفت:
البته مشکل اساسی اینجاست که حکومت باید در ابتدا پیوند خودش با مردم رو در داخل مستحکم کنه @آرش کجای کاری؟حکومت خیلی وقته پیوند خودش رو مستحکم داخل مردم کرده!
هما گفت:
+++
بنظر من غرب و همه دنیا بسیج شدند که نگدارند ما به انرژی هسته ای دست پیدا کنیم . دولت مردان ما هم در این ده سال مذاکره با دنیا از هیچ خرابکاری و بی لیاقتی مضایقه نکردند . در طول این مدت ما می توانستیم با اعتماد سازی هم به خواسته خود برسیم (انرژی صلح امیز) هم دنیا امروز علیه بیچاره کردن ما بسیج نمیشد . بطوریکه الان همین کشورهای کوچولوی خلیج فارس هم برای ما شاخ شدند و مثلا در یک نمونه هرکاری کردند که نگدارند قیمت نفت با تحریم نفت ایران بالا رود و اخرین تیر ما هم بسنگ بخورد . من نمیدانم اخر این دعوا چه خواهد شد اما انچه مسلم است روز به روز ما داریم در یک سراشیبی منتهی به سقوط کامل پیش میرویم .
البته از ته دل ارزو می کنم دنیا بتواند جلوی جنگ طلبی اسراییل را بگیرد چون همین تحریم ها برای بدبخت کردن ما کافی است و فقط جنگ یکسویه اسراییل است که برای مردم اوج بدبختی خواهد بود . چون هم باعث ویرانی کشور میشود و هم باعث محق جلوه دادن دولت مردان کنونی و انوقت تا صد سال دیگر هم اقایان از جایشان تکان نخواهند خورد و به بهانه جنگ و صیهونیسم صدای هرکسی را با شدت تمام خفه خواهند کرد . و اصلا شاید اقایان هم بدشان نیاید در این وانفسا و گرفتاری ها اسراییل دوتا موشک هم بما بزند که بودنشان را برای یک قرن تضمین نماید
مجید گفت:
حس بدی به متن داشتم واقعا نمیدونم این پست حاصل تفکرات و بررسی های نویسنده است،یا حاصل تاثیر تماشای بیش از حد شبکه های خبری
انرژی صلح آمیز هسته ای که خوبه،بم اتم هم حق مسلم ماست وقتی که کشور های عضو 5+1 کلاهک های هسته ای شون تعدادشون سر به فلک میکشه
البته تمام سعادت یا بدبختی مردم ایران بر اساس داشتن یا نداشتن انرژی صلح آمیز هسته ای نیست
همونطور که آلمان به این نتیجه رسید که توی انرژی هسته ای زیاد بازده نداره و الان رتبه یک تولید برق با استفاده از توربین بادی و سلول خورشیدی رو داره
اما این ما هستیم که واسه خودمون تصمیم میگیریم از چه روشی انرژی به دست بیاریم،نه اینکه غرب تصمیم بگیریم
اصلا علاقه ای به احمدی نژاد ندارم به هیج عنوان،اما باید انصاف داشت و یادمون باشه انرژی هسته ای در زمان کدام ریاست جمهوری برنامه هاش به کلی لو رفت و استارت این دردسر های فعلی زده شده
در آخر هم مشکلات تحریم ها به کنار،این خود ما هستیم که همیشه عادت داشتیم از آب گل آلود کوسه بگیریم
و داریم هرچه سریع تر مملکتمون رو فلج میکنیم
لی لی خنگه گفت:
مجید دلبندم
هروقت همه حقوق مسلم و اولیه و اساسی ات رو از دولت گرفتی، برو در مورد این جقت ادعا کن. همین روزاست که باید مثل کره شمالی برای یه لقمه غذا از سازمان ملل گدایی کنیم.
هما گفت:
+++ 😦
هما گفت:
برادر کیوان عزیز
سالها پیش یک گروهی بودیم همه دوست یا همکلاسی و هراز چندگاهی کوه میرفتیم یا مثلا در رستورانی دور هم جمع میشدیم . کم کم هرکسی دوستی را به جمع اورد و از قضای روزگار هرکسی هم که مثلا یکبار با ما کوه یا توری یکروزه یا…. می امد پای همیشگی میشد ومیشد عضو ثابت دوره ها…کم کم یک گروه کوچک چنان بزرگ شد که دیگر مثلا برای بیرون شهر رفتن باید اتوبوس کرایه میکردیم و مثلا کل یک رستوران را رزرو میکردیم
وقتی یکی دوبار مشکل یا بحثی بین یکی دو نفر رخ داد و باعث ناراحتی جمعی شد تصمیم گرفتیم بجای منحل کردن گروه و دوره که اغلب در موارد مشابه اتفاق می افتد یک قانونی وضع کنیم و ان اینکه هرکسی می تواند در دوره باشد فقط باید احترام را درک کند و بفهمد و وقتی کسی از این قانون تخطی میکرد خیلی صریح می فهمید که دیگر جای او انجا نیست .
همین یک قانون ساده باعث شد ان دوستی و دوره هنوز برقرار باشد .خیلی ها البته به هردلیلی رفته اند اما ان تشکل هنوز با همان یک قانون وجود دارد و برپاست
حالا چرا اینا رو گفتم ؟
چون احساس می کنم به یکسری افراد و واکنش ها حساس شدی و جواب میدهی و سعی داری مثلا با توضیح دادن بقیه را از اشتباه دراوری و….
یک سفارش از من داشته باش
ول کن
کسی که درشت میگوید حماقت خود را فریاد میزند و کسی که چنین بر اقرار حماقت خودش مصر است را چه نیاز به جواب ؟
ما اینجا تقریبا هم را میشناسیم و میدانیم هرکس حدودا چطور ادمی است مثلا الان کسی به کاپیتان بگوید دزد من و تو یا کسی که شعور دارد باور می کند بابک دزد است ؟ و بنظرت مسخره نیست کاپیتان بیاید و شونصد خط بنویسد بخدا من دزد نیستم ؟
یکروز بمن میگویند فاحشه یکروز بتو میگویند فلان و یکروز به ویول و لولیتا وبریجیتا
…بهترین پاسخ برای این چنین جاهلانی بی توجهی است
وقتی کسی از تعریف تو نسبت به نویسنده وبلاگ انهم در یک محیط مجازی حسادت می کند و بتو بی ربط میگوید در اصل جهل خود را عیان کرده ؟ یا مثلا امروز که اندرونی پر شده از مزدوران ساعتی 7 تومن که دارند خود را جر میدهند که بگویند کون میدهیم تا بمب اتم داشته باشیم و بر این حماقت پافشاری هم میکنند واقعا لایق پاسخند ؟ انها دارند برای مزدوری شان پول درمی اورند و اصلا نمیدانند انرزی هسته ای خوردنی است یا پوشیدنی پس ما چرا وقت خود را تلف به پاسخ دادن ایشان کنیم ؟
بقول خودمون ول کن برادر
انکس که نداند و نداند………
یاس گفت:
هما@ +++ کیوان@ ازکلمات ادبی چندصدسال پیش کمتر استفاده کن تا همه ازنوشته هات لذت ببریم.ممنون میشم.
عطسه گفت:
من میگم با داد و بیداد نمیتونید حرفتون رو بزنید با منطق بیا ید جلو با من صحبت کنید اگر فحش هم میدید یه چیز منطقی تهش باشه تا حرفتون خریدار داشته باشه.
اگه من حرفهای کس دیگه رو تفسیر کردم و یا اینکه بسیار مغرور بودم و در پستی به فرد نامربوط دیگری توضیحی دادم و یا حتا طعنه زدم دلیل نمیشه به شخصیتم توهین بشه همونطور که گفتگوی دوستانه ربطی به تملق نداره .
اگر قراره فحش بدید همونجا بدید و کینه و نفرت و عقده هاتون رو همونجا خالی کنید و با خودتون نکشید
من اگه بخوام کسی رو له کنم چنان این کار رو انجام میدم که نتونه پاشه پس اونایی که کینه دارن و زبونشون قاصره اول یه لیوان آب سرد میل کنن بعد بیان بامن حرف بزنن چون من با خونسردی کامل مینویسم اگر قرار باشه به کسی حرفی هم بزنم با خونسردیه و کمی چاشنی صداقت غرور و بی پروایی متاسفانه درش دخیله جناب کیوان! اما کینه و نفرت که چشمها رو کور میکنه نیست.
امیدوارم این مسئله همینجا تموم بشه و بی جهت وقتمون رو روی این مسائل حاشیه ای تلف نکنیم.
____________________________________
برای ادامه هم حالا که ویولتا در خونه رو قفل کرده و ما رو حبس کرده بهتره که ارامش رو حفظ کنیم و اگه قراره شلوغ کنید بهتره یه پست همین زیر خودتون هوا کنید بترکونیمش ها ها
Reza 3 گفت:
++ مرسی هما خانوم من هم باهات موافقم
ولی تنها آرزوم اینه که یه روزی بتونم تولد آرش و همه دوستان حامی بمب اتمی (اون هم تو دست جمهوری اسلامی !!! – خریت نه تنها علف خوردن است – ) رو با یه کیک زرد بزرگ براشون جشن بگیرم شاید این نیازبه انرژی هسته ایشون کمی حل شه 🙂
آرش گفت:
آقا شما بیا با استدلال ثابت کنه که دولت آمریکا استحقاق و لیاقت بمب اتمی رو داره.
یادت باشه ؛ همه آدمها به مقدار مساوی حق دارن برای حفظ امنیت خودشون دست به تجهیز ارتششون بزنن. اگر ایران تنها کشوری بود که دنبال بمب بود حرف شما درست ؛ اما در این دنیایی که مثل بشکه باروت میمونه ؛ اونی بازنده است که نداشته باشه.
عطسه گفت:
الان این استدلال روشنبینانت بود؟ که حرف مردم در کوچه بازار رو برامون تکرار کنی؟
قدیسه گفت:
نمونه لیاقت آمریکا در داشتنش همون حادثه ناکازاکی و هیروشیما و این سبقه عمیق از استعماره ادامه داره… اما ظاهرا این مسئله برای کشوری که سابقه تجاوز به هیچ کشوری رو نداشته ناگهان مبادا و خطرناک میشه!!… دنیای واروونه ایه…
قبلا هم برای نوشته شما Like , + گذاشتم… این بار هم تکرار میکنم که موافق نظرت هستم…
یک چیز رو میخوام اضافه کنم…
سوی مثبت ماجرا…
نمیدونم دوستان چرا منافع ملی رو با منافع دولتی یکی درنظر میگیرن… یا اونجا که حرف از حراست تمامیت ارضی ایران میشه، فریاد براعت از ج.ا سر میدن…
که اگه جای حضرات، شخص اوباما اینجا پرزیدنت بودن و به جای ج.ا حکومتی سکولار بر مسند قدرت بود، بگمونم باز هم نیازمند سلاح روز بودیم در مقابل اسرائیلی که نقشه سرزمین بزرگ رو داره، عربهایی که هرروز مدعی گوشه ای از خاک ما هستند… باید عوامل بازدارنده ای هم باشه…
سوی منفی داستان…
ساخت نیروگاه و بهره گیری از این انرژی برای کشوری که به لحاظ نفت و خصوصا گاز وضعیت مطلوبی داره، توجیه اقتصادی نداره… دنیا به سمت تعطیلی نیروگاهها پیش میره…
از سمت دیگه شکست مذاکرات و تحریم و همزمانی اون با آزاد سازی قیمتی و هدفمندی و باز هم اصرار ما، بگمونم هیچ منطقی نداره و عملا فشار بدی رو تحمیل جامعه میکنه…
Reza 3 گفت:
آرش جان
من مطمئن نیستم آمریکا استحقاق و لیاقت بمب اتمی رو داره ولی کاملا مطمئن ام جمهوری اسلامی نه استحقاق ونه لیاقت بمب اتمی رو داره !
mountainsummit گفت:
با نسوان موافقم که فرمودند
کامنت دونی همون جو ایران داره
آخه برادر من چرا انقدر با هم می جنگید.
این آمریکا احمق اگه بخواد به ما حمله کنه ما رو ول کونن زیرپیراهن همدیگه رو برفراز CN تاور تورنتو نصب میکنیم
کاپیتان بابک گفت:
دلنشین ، صمیمی، گرم و پر احساس نوشتی بانو
وسطهایش بعد از نان و ماست خوردن مادر، دلم داشت می لرزید. من زمان جنگ 8 سالۀ خمینی دجال، ایران نبودم، ولی می فهمم شمارو خواهرم و بچه هایش زیر موشک و بمب بودند.. درست میگی شما، اگر دوباره جنگی سر بگیره، یا مردم سر همدیگه را می خورن و یا متوجه میشن که : 33 سال پیش » به سرزمینشان تجاوز شده » و حق این خوک های دزد را کف دستشون میذارن. شاید خلاف حرف انگلیسی ها رو ثابت کنن که ایرانی گرسنه هم ممکنه شورش براه بیاندازه
اصلا معلوم نیست چی میشه، ولی مسلما مثل جنگ قبلی نخواهد بود که همه پشت این رژیم بایستن
آرزوی من اینه که مردم تکون بخورن و نگذارن جنگی پیش بیاد، و حس می کنم این یه آرزوی محاله چون خوک ها مردم را توی صف مرغ و بنزین و یارانه و….. اخته کرده اند. از جنگ می ترسم. جنگ فقط خفت و خرابی و ننگ و زیان برای مردم در بر خواهد داشت
مرسی که این را نوشتی بریجیتای گرامی it hit the spot
آب هندونه گفت:
من مطمئنم که جنگ نمیشه چرا؟
چون حفظ نظام از اوجب واجبات است و به همین دلیل:
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
touska گفت:
– روز یا شب؟
– نه ای دوست، غروبی ابدیست…
touska گفت:
– روز یا شب؟
– نه، ای دوست، غروبی ابدیست…
s گفت:
برای آرش ،
آرش جان فکر کنم منظورم را بد رساندم ، من هم معتقدم ایران چه بخواهد و چه نخواهد ، چه آخوندها حاکم باشند چه نباشند بخاطر منابع عظیم نفت و گاز و خاک و آب ، شاید در آینده از اینها مهمتر؛بخاطر عرصه فراوانی که برای بهره مندی از انرژی خورشیدی دارد ، باید و حتما باید به برتری هسته ای نسبت به همسایگانش دست یابد . جمهوری اسلامی هر بدی که داشته باشد در این مساله ی استراتژیک روی ریل صحیح است . منتها من می گویم آنطور که شما می فرمایید نمی شد بدون بر انگیختن حساسیت غرب توانایی ساخت سلاح را کسب کرد. اصولا الان هم مساله همین است ، چون غنی سازی به ایران توانایی ساخت سلاح را می دهد اینقدر روی آن حساسیت دارند . وقتی به اندازه کافی اورانیوم غنی شده داشته باشیم ، برای ساخت سلاح فقط یک تصمیم سیاسی کافی خواهد بود . از اینها گذشته زمان رفسنجانی هم که مساله هسته ای به ااین شدت مطرح نبود هر روز با یک بهانه ما را تهدید به جنگ می کردند . قضایای انفجار ظهران عربستان و آمیای آرژانتین واقعا داشت به برخورد نظامی امریکا منجر می شد. بخاطر همینها من عقیده دارم نهایتا برخورد با غرب اجتناب ناپذیر خواهد بود و مذاکرات و اینها هم همه سیاسیون دنیا می دانند که خیلی موثر نیست . پای منافع حیاتی در میان است و انسانها از دوران ماقبل تاریخ وقتی پای منافع حیاتی شان در میان بوده مذاکره نمی کرده اند ، می جنگیدند . با آرزوی بهروزی برای شما و در پایان باید بگویم از اینکه در این مملکت هنوزروشن بینانی مثل شما هستند خوشحالم
آرش گفت:
S عزیز
به دلیل همین صحبتی که شما میکنید من عرض کردم که باید پیوند حکومت با مردم قوی باشه ؛ من هم معتقدم در صورتیکه ایران تمام تاسیات هسته ای رو تعطیل کنه باز هم مساله حل نخواهد شد ؛ نوبت به تجهیزات موشکی میرسه و…. تنها حکومتهایی میتونن در مقابل این فشارها دوام بیارن و این دوران رو پشت سر بگذارن که مردم در پشت صحنه از حکومت پشتیبانی کنند ؛ مثلا کشور هند هنوز هم تحریمه ولی هیچوقت تحریمها به اون شکل نتونست بهش اسیب برسونه و به خاطر وجه بین المللیش هیچ وقت هم به شدت ایران نشد.
به نظر من حکومت ایران اگر میخواد به سلامت از این تنگه عبور کنه راهی نداره جز باز کردن فضای سیاسی و دخیل کردین برخی از چهره های مردم پسند در ساختار سیاسی ؛ اما متاسفانه عمده حکومتها در این موارد یک تصمیم اشتباه میگیرن و اون یعنی اینکه در مقابل خارجی کوتاه میان و در داخل سیاست سرکوب رو اتخاذ میکنن در حالیکه باید داخل رو متحد کنن و به خارج فشار بیارن.
به هر حال امیدوارم سایه ترس و وحشت و نگرانی و همچنین رخوت و سستی و نا امیدی هر چه زود تر از این کشور بره و همچنین بسیار بسیار مشتاقم که اندک مردان عاقل این قوم که در چرخه سیاسی باقی موندند توان و فرصت تحمیل راه درست رو به بقیه داشته باشن تا به مملکت اسیب نرسه.
عطسه گفت:
این حرفهای قشنگی که شماها میزنید رو همه بلد هستند هیچ کس دوست نداره مردم و کشورش عقب مونده باشن . کسی که سیاست و اقتصاد و روابط بین الملل میدونه روشن بین نیست. روشن بین به کسی میگن که به چیزی فراتر از انرژی هسته ای بیاندیشه .از این روشن بین ها زیادن همشون هم طبل پیشرفت ایران و مردم رو میزن.
شما رو نمیدونم اما ابن افراد که نگران ترس و سستی مردم هستن بعید میدونم که روشنبینیشون به جایی برسه که این حکومت سی و چهار ساله رو از ابتدای شکل گیریش سدی برای پیشرفت واقعی ایران دونسته باشن .
عده ای دیگه از روشنبینان مانند قدیسه هم به جهت تفکرات مذهبیشون به گمانم اساس این نظام حکومتی رو برای پیشرفت مردم جایز میدونن و اگر انتقادی بکنن تنها در شکل و نوع حکومته و خواستار اصلاح اون هستند و بهش امید دارن . نکته ای که ظاهرن خیلی سعی میشه تحمیل بشه.
این دوستان معلومه که همون مقدار تحلیلهای روشنبینانه ای که انجام میدن رو مانند داد و ستدهای قلدرانه در بازار ایران و بیزینس خیابونی میبینن که مانند عوام در صف نانوایی و تاکسی از پر رو شدن غرب و فشار بیشترشون در صورت کوتاه اومدن حرف میزنن
این از روشنبینی عزیزان کامنت نویس در وبلاگ نسوان معلقه
قدیسه گفت:
عطسه عزیز… تفکرت مذهبی یا لائیک من رو از کدوم گفته من کشف و شهود کردی؟ که بر مبنای اون نتیجه گیری هم کردی!!!!! هراونچه گفتی رو نه تکذیب میکنم و نه تایید، چون دخلی به اونچه گفتم و ایضا شما نداره دوست من… عین همین جمله بندی که عرض کردم خدمتتون در باب روشنفکری و کله منور بودن اینجانب نیز صادقه…
تنها یک نکته رو خوب اومدی و دستت درست و اون هم امید من به اصلاح هرچیزه و نه از بیخ دور انداختنش… و این باور خردمندانه جامعه شناسی و حتی اقتصاده (رشته ای که تخصص منه)… هرچند من هم مثل تو باور دارم وضعیت موجود به قدری وخیمه که امیدی به اصلاحش نمونده و نگذاشتن که بمونه… اما ما یک بار بختمونو در این شهر انقلاب آزمودیم، و دیدیم به کدوم ناکجاآبادی پرتاب شدیم… درحالی که چه بسا اصلاحات نظام قبلی ما رو به نقطه ای به سامان تر از امروز میرسوند…
حال اگه تنها به قدر لحظه ای و ثانیه ای تونستی آلرژی خودت رو به ج.ا کنار بگذاری و به ایران به عنوان وطن و خاکت نگاه کنی، عین همه کامنتها رو بخون… و درک کن که علاقه به سرزمین ربطی به حاکمان اون نداره… این کشور باید سرپا بمونه… و ما بلدیم خودمون مشکلاتمون رو حل کنیم…
عطسه گفت:
شما بلدی مشکلاتت رو حل کنی یعنی چی؟ آخرش سوتی دادی عزیزم.. من همه چیزو خوب میخونم و منظور همه رو خیلی خوب در پستهای متفاوتشون درک میکنم شما ها هستید که باید صحبتهای من در اینجا و نخهایی که بهتون میدم رو بقاپید.
شما اون کتاب اقتصادت رو ببند میبینی که این نظام حاکم در ایران الان چقدر خطرناکه کاری به یهودی ها ندارم.ما دوران بحران رو بدون صلاح هسته ای گذرونده بودیم و حالا دوستان روشنفکر ما که دیگر منافع ملی رو نمیدیدن و یا زیر سایه آخوندها نمیخواستن که ببینن امروز آینده کشور و پیشرفت ایران و منافعش رو در انرژی و بمب هسته ای جستجو میکنن واقعا خنده داری ….. به کی بگی کجای دنیا این حرفها رو بزنی بهت نخندن؟
اگر جایی شنیدی که سلاح و انرژی هسته ای حق مسلم ماست و از واجبات و منافع هست و وای چقدر ما وطن پرست هستیم برای ملت و مردم و اینده این سرزمین نبوده برو ببین در ایران نزاع بر سر چه چیزیه و چرا افراطیون امروز روی کار اومدن و همه رو دارن با خودشون به منجلاب تفکرات خرافیشون سوق میدن.
من صد تا برات از این موارد میارم و رو هوا نتیجه گیری میکنم که باید در همه این زمینه ها خود کفا بشیم ….
چشمها تون رو باز کنید انرژی هسته ای که داریم براش سر ملت رو میزنیم و مردم و آینده و ایران رو به خاک و خون میکشیم چه جایگاهی در بین دیگر منافع داره.
میگم از بحث با هیچکدومتون لذت نمیبرم و تا حالا جز اینفو و کدها ی درون کتابها و لغات به یاد رفته فارسی چیز زیادی کسب نکردم در حالی که سادگی و همین احساساتی که منجر به این نوع وطن پرستی ها ی کور کورانه شده از بعضی از کامنترها در اینجا بت ساخته .سعی میکنم در اینچا حداقل جواب صحبتهایی که تا فیها خالدونم رو میسوزونه به طرق متفاوت بدم.
قدیسه گفت:
میدونی عطسه عزیز… من نمیشناسمت…. علاقه ای هم به شناختت ندارم… اساسا لزومی به این کار نمی بینم… و بدون فرصتی هم برای قاپیدن!!!! به اصطلاح نخ هایی که میدی…
تنها یک مسئله رو به جد مطمئنم… و اونم اینه که خیلی شبیه و قرین با ج.ا هستی و کاملا به این حکومت میای… نه به جهت تفکرات وارونه ای که در قیاس با حکومت داری… که به جهت عقیم بودنت از توانایی درک دیگران… الهامات غیبی در مورد شخصیت افراد و قضاوت های عجولانه و الابختکی… و مهمتر تعصب فکری و بی منطقی… و البته ادبیات مشابهی که نسبت به پرزیدنت محبوب ا.ن داری…
تنها چیزی که در اینجا به فنا رفته میبینم… از قضا همین تفکرات میهن پرستانه و نگاه فارغ شده از دولت و مذهب به کشوره… عادت کردیم به استنشاق تنبلی و بی خیالی… و انداختن همه چیز بر گردن کلفت صاحبان قدرت… فریاد زدن رو هر موجود دارای حنجره ای بلده، اما عملکرد بخردانه است که مهمه…
همین…
عطسه گفت:
آهان …
بگذار برایت بگویم….از چه بگویم؟
من به شخصیت هیچ احدی حمله نکردم اگر قضاوت کنم بر اساس اون چیزی که نوشته قضاوت میکنم و نه چیز دیگه .حد اقل سعی میکنم که اینطور باشم
نمیخوام چیزی بنویسم که فکر کنید جبهه گرفتم اما.. نگاه ظاهر بین …
این ذهن شماست که من رو قضاوت میکنه . من حتما چیزی از تو میدونم که میگم نگاه مذهبی داری . اگر نداری و یا حد اقل اون نمایش اسلامی ای که سعی کردی در اینجا اجرا کنی اشتباه بوده بیا و بگو که عطسه اشتباه میکنه و قدیسه به دین مبین اسلام اعتقادی نداره.
گفتم من نوشته ها رو میخونم و شاید بیش از اندازه منظور انحرافی و شاید هم اصلی نویسنده برای من بولد میشه. اگر هم به کسی بگم خیلی بی منطق هستی براش دلیل میارم. اگر فکر میکنی که مخالفت من با ج ا و انرژی و بمب هسته ای و اسلام و شیعه و به فنا رفتن خیلی چیزهای دیگه ، نه صحبتهای حاشیه
( آقا بگم ؟ بگم؟ !مثلا بگم قدیسه برو با ایدی خودت بیا- قدیسه چرا داری سعی میکنی خواننده پیدا کنی اینجا- چرا حرفهای تکراری میزنی و من رو با ا ن و ج ا میچسبونی و فرا فکنی میکنی- چرا میخواین سعی کنید بگید ما عمل نمیکنیم و خودتون با عمل! مملکت رو میسازید پس برو تو همون ارتش سایبریت – قدیسه من رو بایکی دیگه اشتباه گرفتی- فدیسه چرا به دروغ سعی داری بگی ما وطن رو دوست نداریم و چرا قبلا وبلاگ نزده بودی و بعد از پستت در اینجا اومدی و وبلاگ راه انداختی و در اندرونی فعالیت میکنی و و معرفی مشکوکت توسط …. وو خیلی چیزای مزخرف دیگه که زیاد مهم نیست… حواست باشه هنوز قضاوت نکردما ..ها ها )
ای من ! بدون منطقه زیاد از شما انتظاری ندارم ……..بهتره ما حرفهای بی منطق خودمون رو بزنیم و حرفهای سرشار از منطق شما رو نقد کنیم……
من اگه بخوام با اطمینان و صد در صد حرفی بزنم میگم دنیای مجازی خیلی ظالمه و قوانینش فرق داره و خیلی از شماها به اندازه من توش زندگی نکردید و اگر ما در جایی حضور داشته باشیم به هیچ وجه نه این صحبتها صورت میگیره و نه این دعواها. به شخصه تحمل بعضی از نوشته های برخاسته از عمق ذهن و افکار بهترین دوستان واقعیم رو هم ندارم .
قدیسه گفت:
من فراتر از تصورت صبور و حتی قادر به درک آشفتگی های بی نظمی از جنس خودتم… تو نمونه کاملی از کالای بنجلی هستی که ج.ا از هموطنای من ساخته… عصبی، خود درگیر و دیگر گیر!!! به شاهدی از غیب هم نیازی نیست… همین کامنت هایی که در جواب دوستان میگذاری افاقه میکنه…
قدیم تر مینوشتم، محض اطلاعت چند جایزه کوچولو هم گرفتم… اما با شرکتم در فضای نقد واقعی بیمار، از نوشتن دلزده شدم… فرصتی که بانوان محترم اینجا به من دادن، دوباره مشتاقم کرد به نوشتن…
عزیزکم! من خودم رو نه اینجا تبلیغ کردم و نه هیچ جای دیگه ای؟!! فقط مثل تو حق دارم در مورد نوشته های اینجا و سایر دوستان نظرم رو بنویسم یا شایدم به گمان تو اجازه ندارم؟ نمایش اسلامی چیه؟ ارتش سایبری کدومه!!! وقتی میگم قضاوت هوایی می کنی! بگو بله! چون یک کامنت قابل استناد برای این لاطاعلاتی که می بافی نمیبینی! تخیلات بیش فعال و توهمات فراگیری داری…
یکبار دیگه و البته برای بار آخرمیگم که باور من ربطی به تو نداره دوست عزیز… «قدیسه» هم برگرفته از همون نوجوانیه که زندگی قدیسان مسیحی رو مطالعه می کردم و اساسا بی ربط به اسلام و دیدگاه فعلیمه…
بیا قبول کنیم در مورد این مسئله خاص اتفاق نظر نداریم… ای بسا داستانای دیگه ای که در بابش یکی نگاه کنیم…
بنابراین مسئله دیگه نیازی به ادامه دادن این بحث بیهوده نمی بینم و تو رو به هرچیزی که اعتقاد داری میسپرم…
touska گفت:
در دوران جنگ به دنیا آمدم
در دوران جنگ هم می میرم
سهم ما هم این بود
اون روزها بچه بودم دردی نداشتم
این روزها……
نه توانش رو ندارم
احساس ضعیف بودن میکنم
ضعف، ترس
ترس
خرزهره گفت:
۱- نه تنها انرژی هسته ای بلکه سلاح هسته ای حق مسلم ماست .
۲- جمهوری اسلامی ظرفیت و توانایی لازم برای به سرانجام رساندن چنین پروژه ای را ندارد.
۳- چنین پروژه ای رو یک نظام مشروع می تونه مدیریت کنه. صنعت نفت هم در زمان هیچ دیکتاتوری ملی نشد بلکه در زمان یک حکومت دموکراتیک ملی؛ یعنی مشروعیت بین المللی و داخلی ؛ بود که ملی شد.
آرش گفت:
من هم با تو موافقم و اتفاقا همین بالا این رو نوشتم. تنها راه عبور ج.ا از این گردنه باز کردن فضای سیاسی در داخل کشور و بازی دادن همه مهره هاست.
اما من فقط نسبت به جمله آخر یک نظر جانبی دارم ؛ من فکر میکنم اگر صنعت نفت ملی نمیشد ؛ ما امروز به جای یک اقتصاد دولتی و نفتی ؛ یک اقتصاد لیبرال و سالم داشتیم. البته اینها هیچیک از ارزش کار دکتر مصدق در اون دوره چیزی کم نمیکنه.اما میشد در اوایل دهه 50 برای صنعت نفت کشور تصمیم دیگری گرفت که داستان مفصلی داره…
کاپیتان بابک گفت:
آرش گرامی. پست قبلی چند خطی برای شما پاسخ نوشتم
s گفت:
آرش و خرزهره عزیز ،
باز کردن فضای سیاسی و بازی دادن همه مهره ها ایده جالبی است ولی آسیبهای خودش را هم دارد که به نظر من آقای خامنه ای با محاسبه هزینه – فایده این کار ، در میانه دوران اصلاحات از آن منصرف شد. متاسفانه طرف مقابل ( غربی ها ) با توجه به اینکه در زمینه رسانه و جنگ روانی دست بالاتر را دارند می توانند به سادگی صحنه را مطابق میل خودشان مدیریت کنند و به طبقه متوسط ما بقبولانند که اصولا باید منابعمان را دو دستی تقدیم غرب کنیم و برای خودمان هم خوب است این کار را بکنیم و دفاع از حقوقمان به دردسرش نمی ارزد!! مع الاسف ، اصلاح طلبان و سایر نیروهای خارج از حاکمیت هم تا اینجای کار نشان داده اند که در مقابل خارجیها یا مجذوبند و یا مرعوب . انتقاد کمال خرازی از مجلس ششم را که یادتان هست ؟ طرف می گفت ما داریم با تروئیکای اتحادیه اروپا سر حقوق هسته ای مان چانه می زنیم آنوقت نمایندگان مجلس ششم طرح دوفوریتی می آورند که سریعا باید در مقابل غرب زانو بزنیم و پروتکل الحاقی را اجرایی کنیم و چه و چه … بعدتر در زمان احمدی نژاد آقای موسویان که خودش زمانی مذاکره کننده بوده ، به طرفهای غربی سرخط می دهد که از کجا به سیستم ما فشار وارد کنید که کشور تسلیم شما شود. کامنتهای همین پست را ببینید . متاسفانه در بین طبقه متوسط شهر نشین خیلی ها خوشبینانه فکر می کنند که حتی حمله نظامی امریکا برای ما آزادی و رفاه به ارمغان خواهد آورد یعنی حتی حاضر نیستند ذره ای در حسن نیت امریکاییها شک کنند. واقعیتش هم همین است که ما طبقه متوسط شهرنشین چون محاسبه گر تر هستیم ، ترسو تر و محافظه کار تر هم هستیم و در شرایط اضطراری فرار را به قرار ترجیح می دهیم . به همین خاطر هم هست که نظام و مشخصا آقای خامنه ای ترجیح می دهد از بین ما یارگیری نکند و بیشتر بر روی جوانان سرخورده حاشیه شهر ها و روستاها سرمایه گذاری کند . چون هم سرمایه گذاری کمتری نیاز است ( مثلا اردوی زیارتی رایگان به قم) و هم بازده بیشتری دارد ( خیل جوانهایی که در جبهه ها روی مین رفتند) . متاسفانه یا خوشبختانه اگر ما طبقه متوسط شهرنشین ، خودمان را از جمعیت هفتاد و پنج میلیونی ایران حذف کنیم ، حتی حذف هم نکنیم ، جمهوری اسلامی پایگاه مردمی مستحکمی دارد. چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید …
خرزهره گفت:
من فکر نکنم این دفعه اگر جنگی بشه کسی حاضر بشه روی مین بره. به نظرم حتی در جنگ قبلی هم چنین کارهایی بیشتر در اثر جو جهانی نبود نه اعتقاد مذهبی. همین حالت در سایر مناطق دنیا هم بود مثل افریقا یا امریکای لاتین. امروز دیکه از اون جوانان آرمانی دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی که حاضر بودند به خاطر اعتقادشون مبارزه کنند و کشته بشند خبری نیست. امروز نه دیگه چه گوارا و چمران خریدار داره نه روشنفکرانی در قواره سارتر پیدا میشه که با یه مقاله می تونست هزاران جوان رو بکشه به خیابون.
50ساله گفت:
s عزیز که امیدوارم جوات نباشی . من تصمیم گرفته بودم تا مدتی در اینجا کامنت نذارم ولی شما منو مجبور کردی که چند لحظه ای تصمیم را عوض کنم .بنظرم یا دیدگاه شما نسبت به غرب خیلی خصمانه است و یا من خیلی خوشبین هستم . من یه سوال دارم شما فکر میکنید کشورهای مانند ژاپن یا کره جنوبی و…که با امریکا و غرب رابطه خوبی دارند منابع و منافع شان را دو دستی تقدیم غرب کرده اند ؟ چرا ما نتونیم مثل اونا با غرب رابطه داشته باشیم ؟ بنظرم در اینمورد غلو میکنید.
کاپیتان بابک گفت:
🙂 welcome back
میم گفت:
ایکه بقیه سلاح اتمی دارند پس ما هم باید داشته باشیم ، منطقی نیست . آیا ما بقیه مشکلات مملکتمون حل شده ، فقط مونده غنی سازی اتمی؟ می دونید چه فاجعه زیست محیطی برامون به ارمغان میاره ؟ جای اینکه بگیم ،آمریکا و روسیه و هند و پاکستان سلاح اتمی دارند ، بهتر نیست فکر کنیم چرا سوییس و کانادا و استرالیا و کشورهای اسکاندیناوی دنبال این چیزا نیستند . همه این کشورها هم در بالاترین نقطه رفاه و صلح در دنیا ایستادن !
از نظر من جمهوری اسلامی فقط دنبال بمب اتم هست برای تثبیت قدرتش ، همین ، دلش هم برای مردم خودش نسوخته ! والا یه کم با دنیا تعامل میکرد تا مردمش محترم و راحت زندگی کنند.
touska گفت:
+++++
vasat piaz گفت:
تملق، چاپلوسی و پاچهخواری بد است، مشمئز کننده و اهانت است به خود پاچه دار و الباقی، من خواننده از خواندنش حالم بد میشه
چاپلوسی روی دیگر دیکتاتوریست،چاپلوسی همان دیکتاتوریست، روشیست برای تسلط بر دیگران، اولین کوششهاست در این راه
محمد رضا پهلوی رو بادمجان دور قاپ چینها به روز سیاه نشوندن
خمینی رو اینها سیه رو کردن
خامنهای روشنفکر تار نواز رو هم همینها به خاک انداختن
کیوان عزیز من از کسی اسم نبردم، شما احتیاج به این کار نداری، احاطه تو به اهم علوم از سیاست و تاریخ گرفته تا جغرافیا، ستاره شناسی انسان و جامعه ، اقتصاد و علم کلام و نوشتار مثال زدنیست
منهم به قدر بضاعت سعی در آموختن دارم
احتیاج به این کار نداری ولی چرا میکنی
تعریف و تمجید از یک نوشت یا کامنت وقتی اقرار آمیز است اگر تملق نیست پس چیست یک نمونه:
من از شنیدنش خوشحال نمیشوم، چون دور از واقعیت آست، صادقانه نیست، دروغ است و اهانت آمیز، سر کاریست
برتری جویست، همان که، به برداشت من باعث رنجش آرش شد در چند پست پیشین
و فکر نمیکنم آرش نیازی به مخفی شدن پشت کسی داشته باشه، این رو به تجربه میشه دید
vasat piaz گفت:
ببخشید، قبلی چرک نویس بود، اینجا اصلاح شده
تملق، چاپلوسی و پاچهخواری بد است، مشمئز کننده و اهانت است به خود پاچه دار و الباقی، من خواننده از خواندنش حالم بد میشه
چاپلوسی روی دیگر دیکتاتوریست،چاپلوسی همان دیکتاتوریست، روشیست برای تسلط بر دیگران، اولین کوششهاست در این راه
محمد رضا پهلوی رو بادمجان دور قاپ چینها به روز سیاه نشوندن
خمینی رو اینها سیه روی کردن
خامنهای روشنفکر تار نواز رو هم همینها به خاک انداختن
کیوان عزیز من از کسی اسم نبردم، شما احتیاج به این کار نداری، احاطه تو به اهم علوم از سیاست و تاریخ گرفته تا جغرافیا، ستاره شناسی انسان و جامعه ، اقتصاد و علم کلام و نوشتار مثال زدنیست
منهم به قدر بضاعت سعی در آموختن دارم
احتیاج به این کار نداری ولی میکنی، البته نه به آن شوری که در بالا وصفش رفت ولی میکنی، میری تو اعصاب
تعریف و تمجید از یک نوشت یا کامنت وقتی اقرار آمیز است همان قدر لوس است و بی مزه
من از شنیدنش خوشحال نمیشوم، چون دور از واقعیت آست، صادقانه نیست، دروغ است و اهانت آمیز، سر کاریست
برتری جویست، همان که، به برداشت من باعث رنجش آرش شد در چند پست پیشین
و فکر نمیکنم آرش نیازی به مخفی شدن پشت کسی داشته باشه، این رو به تجربه میشه دید
تا اینجا….
vasat piaz گفت:
البته اغراق صحیح است
عطسه گفت:
چی داری میگه وسط پیاز؟ چه تملقی اقا جان چرا بازی درمیارید چرا به شخصیت طرف مقابل حمله میکنید چرا وقتی توان شنیدن نظر مخالف رو ندارید حرفهای دوستانه رو تملق تفسیر میکنید؟ کسی که با خشونت و جنگ و بمب هسته ای و شیمیایی و سیاستهای تمامی خواهانه روی خوش نشون میده بیش از این ازش انتظار نمیره .تو چرا ؟ چند روز پیش خود جناب آرش از انسانیت و زندگی انسانی و عمل کردن حرف میزد امروز اما با نامردی قصد دارن مخالفانشون رو حذف کنن ها ها
زندگی گفت:
عالی
+++++
لوسیفر1 گفت:
@ آرش و کیوان
به عنوان یکی از خواننده های وبلاگ نسوان از هر دوی شما عزیزان مطالب و تحلیلهای زیادی خوندم و باید بگم که از هر دوتون مطالب زیادی یاد گرفتم. کیوان عزیز که میدونی چقدر برات احترام قائلم ! آرش یکی از قدیمیهای اینجاست و میشه گفت تا به حال در موضوعات مختلف زوایای تاریک زیادی رو که شاید تک تک ماها قادر به درک اون نبودیم برامون روشن کرده و شاید بشه گفت از جمله کسانیه که واقعا تاثیرگذار و قابل فکر بوده البته این به معنای پذیرفتن همه عقاید اون نیست ولی خودم به شخصه به اون به دید شخصی نگاه میکنم که میتونه و قادره بهم کمک کنه. تو هم که دیگه گفتن نداری. به شخصه مشتاقم روزی و جایی با هم بشینیم و سوار کشتی روحت بین سواحل عقلانیت و احساس نوسان کنم .
به عنوان یک خواننده بین شما دو تا انتخابی انجام نمیدم. من جفتتونو با همدیگه دوست دارم و میخوام. در واقع ترکیب نظرات شما و بسیاری دیگه از کامنترهای قهار این وبلاگه میتونه راهگشای کوران عصا به دستی همچون من باشه. ترکیب تفکر ابتکاری آرش و تفکر نظام مند کیوان معجون نیرو بخشی برای ماهاست. من مطمئنم بخش زیادی از این کدورت پیش اومده ناشی از سو تفاهمات و سو برداشتها از کلمات سرد و بیروح مجازیه که هیچ احساسی همراهش منتقل نمیشه.
شاید ویولتا از من و خیلیها انتظار نداشته باشه که در غیابش اینجا رو اداره کنیم ولی قطعا شما دو نفر از گزینه های شماره یک اون هستین. به امید روزی که رقابت ها نابود کننده رفاقت ها نشه.
کاپیتان بابک گفت:
+++++
خیلی خوب می بینی و می نویسی
قدیسه گفت:
++++++
لوسیفر@
جانا سخن از زبان ما میگویی (یا چیزی در همین مضمون)
آرش گفت:
لوسيفر شما لطف داري.اما در مورد ويولتا فكر كنم اينشكلي نباشه چون اون معتقده كه من باعث شدم خيليها اينجا رو ترك كنن و اين وبلاگ به قهقرا بره.
اما در. حالت كلي نميذاريم تعليق طولاني بشه گوششو ميكشم ميارمش تعليق و تعليق كنه.
عطسه گفت:
آقا جان چه رفاقتی من که هیچوت رفیق اینترنتی رو درک نمیکردم .
برم بخوابم بابا از سحری تا الان بیدارم… فردا کار دارم پس فردا باید برم دبی مصاحبه سفارت دارم برای استرالیا یه ده روزی نیستم حواستون باشه …
گردو گفت:
سلام به لوسیفر عزیز
خوشحالم که سلامت میبینمت.
امیدوارم عمل جراحی با موفقیت بوده و دوران نقاهت رو بخوبی پشت سر گذاشته باشی.
داوری خیلی منصفانه ای کردی. امیدوارم برای طرفین این حکمیت حرف آخر باشه
ارادت.
Sami گفت:
@ 1 نفر
تو شهر شایعه تکخوری پیچیده بود
عمام تنها تنها داشت گه زیادی میخورد .
Sami گفت:
میگن تو سربازی که تموم میشه پایان دوره آموزشی سربازها یه سوگند سربازی میخورن که خلاصه جنگ شد نزارن مام وطن رو حامله کنن و کونش بذارن . میخواستم بدونم اون سوگند برای دوره سربازیه دیگه ؟ الان که دیگه کارت پایان خدمت دادن به شون سوگنده پشمه یا نیست ؟ یا چی ؟
vasat piaz گفت:
کیوان
من کلا پرپر زدم برای تمام کامنتهات … (2×11)+12 (به تعداد خطوط کامنت هات) بهت + میدم برادر.
اعم از تکراری و تازه. همه رو یه بار درسته بی نفس بلعیدم. یه بار دیگه هم آروم خوندمشون ومزمزه کردم. ترا به خدا بیشتر بنویس
ravanpezeshk گفت:
+
يه نفر ديگه گفت:
آدم ياد اخبار بيست و سي ميوفته كامنت ايشون رو ميخونه
عزيزم شما كه اينهمه مجنوني چرا از تحريمها ناراحتي؟ مگه آقا نگفت تحريم هيچ اثري نداره ؟
شما كه به جاي بي بي سي فقط رسانه ملي رو ميبيني چرا؟ چرا هنوز بعد از ماهها تاكيد نفهميدي كه تحريمها بي اثره ؟ !
راستي خوبه بدونيم غرب براي دفاع از مردم خودش (در برابر بمب هسته اي) داره مردم (و دولت) مارو تنبيه ميكنه.
ولي خدا رو چه ديدي شايد چند وقت ديگه هم يكي جام زهر رو دوباره تو اين مملكت سر كشيد دوباره اوضاع روبراه شد
ساحل غربی گفت:
این قبیله مجنون نیست. اما این قبیله هیچ گاه هم مجنون نبوده. قضیه سر جنون نیست. قضیه سر حرکت جمعی مردمه. وضعیت و پیشینه ی تاریخ ۱۰ ساله ی اقتصادی ایران زمان انقلاب تا اوایل جنگ کاملا متفاوت بوده از وضعیت الان. حالا به وضعیت اقتصادی فاکتورهایی مثل تاثیر روانی مذهب رو هم اضافه کنید. مردم همه ی کشور های دنیا توی تاریخ بارها و بارها در مقابل ظلم ستم بیحس و ساکت شدن اما دوباره روزی جنگیدن.
اما جنگ … توی تاریخ مردم معمولا مخالف جنگ بودن. حتی ابتدای جنگ جهانی اول هم که بسیاری از تاریخ شناس ها میگن مردم فرانسه و اتریش هانگری و آلمان و انگلیس به پیشواز جنگ رفتن خیلی شواهد تاریخی هست که جنگ در میان مردم مخالفان زیادی هم داشته. اما جنگ محتملی که پیش روی ایرانه مسالش سر مخالفت یا موافقت مردم نیست. چنین جنگی که بعضی فکر می کنن توسط غرب به رژیم تحمیل خواهد شد در واقع توسط رژیم و غرب با همدستی همدیگه به مردم تحمیل خواهد شد. جنگی که ازش حرف می زنیم (و البته معمولا همه ی جنگ ها) یک بازنده ی از پیش تعیین شده داره: مردم.
جنگ ها هم مثل انقلاب ها حاصل تحولات خیلی عمیق اقتصادی هستند که سال ها و سال ها طول می کشن .اما دوباره مثل انقلاب ها جرقه ی شروعشون از یک اتفاق کوچیک یا حتی مسخره هست. الان به نظر من خطرناک ترین موجودات واسه مردم ایران گروه های خیلی رادیکال موجود هستن که به نحوی با ایران ارتباط دارن. از بسیجی های تند و تیز داخل گرفته تا مجاهد های اشرف. هر اشتباه کوچیک یا هر کار حساب نشده ای که دز رادیکالیزه اش بالا باشه میتونه منجر به یک جنگ بشه (البته الان نه، با فرض اینکه شرایط همینطوری جلو بره یک سال دیگه).
اما مهمترین چیز در وضعیت حاضر اینه که ما موضع گیری خودمون رو نسبت به جنگ خیلی شفاف و روشن مشخص کنیم. دقت کنید که جنگ با احتمالی خیلی بیشتر از ۵۰ درصد به از بین رفتن قدرت آخوند ها منجر میشه (که چیز خوبیه) اما بعد از جنگ چه اتفاقی میافته؟ آیا آمریکا و اسراییل به این راحتیا کشور رو دو دستی تقدیم نیروهای وطنی می کنن و می رن؟ (خیر). آیا نفت که سالهاست ملی شده ملی می مونه (خیر نمونش رو تو عراق دیدیم). آیا بعدش بیزنس های کوچیکی که با کمپانی های بزرگ غربی بخوان رقابت کنن می تونن توی کشور شکل بگیرن؟ (نمی دونم. اما بعید می دونم.) آیا وضعیت بهتر از سال ۶۸ میشه؟ (بهتر که نمی شه بدتر هم میشه.)
قضیه اینه که جنگ تنها و تنها بازنده ای که داره مردم طبقات متوسط و فقیر ایرانه. این مردم از ذره ذره داراییشون تا جونشون و عزیزاشون رو توی چنین جنگی از دست می دن.
من اکیدا با جنگ مخالفم!
هما گفت:
+++++
عطسه گفت:
متاسفانه خیلی ها موافق جنگ هستن ! مرد در توهمات واقعی انسانی میگن دست نگه دار دنیا را از تنگ نظری شرارت دیدن و …
هما گفت:
@جناب گردو
برادر چرا تشویش اذهان عمومی می کنی ؟ من کی جواب شما رو ندادم ؟
یادمه یکبار این اتفاق افتاد و شما هم گله کردید و من عذر خواستم و تمام شد
اگر هم بعد ان اتفاق موردی بوده من بجان تنبان اسب رستم اصلا متوجه نشدم و ندیدم
چون مثلا من کامنت های مطالب قبلی را چک نمی کنم که ببینم کسی چیزی پرسیده یا نه ؟
البته سواد ما در حد ابپاش گلابپاش بیشتر نیست اما پسرم اگه سوالی داری بپرسم مگه من بدم میاد ادای ادمای باسواط رو در بیارم
کینه ای نباش برادر من
🙂
گردو گفت:
خواهر هما
داغ دلمو تازه نکن دیگه(در حال حق حق کردن و اشک ریختن)
بخدا تو خیلی بی انصاف بودی.
چرا بهم میگی کینه ای. من فقط عقده ای هستم.
اونم بخاطر اینکه همش مثل جوجه اردک زشت با من رفتار کردی. همش بین من با بقیه تفاوت گذاشتی.
من چکار کنم اگه زشتم. خوب مامانم همینجوری منو زاییده.
(همراه با ارررر… ار و مالاندن چشمهای گریان) قول بده، قول بده….که دیگه……
(حق حق گریه دیگه امان نمیده)
silver price گفت:
یا اینکه تصور می کنم در این روزگار قحطی آدم های واقعی و درست و درمون با یک آدم واقعی مواجه می شم !
هما گفت:
یک موضوع بی ربط ( جهت درک تفکر؟؟؟ وشعور؟؟کسانیکه ساعتی 7 تومن مزد میگیرند )
از وبلاگ تفکر با چاشنی خنده :
اسکار نه، بوسیدن یک فاحشه مبارکت آقای فرهادی
ورودیه ای بر گرویدن فرهادی به دین لاس وگاس
لطفا این مطلب رو کسانی بخونند که براشون دین و شریعت و خدا و حیا و غیرت مفهومی داره، کسانی که اگر کسی چپ به ناموسشون نگاه کنه خونشون به جوش میاد و خودشون هم چپ به ناموس کسی نگاه نمیکنند. بقیه نه خودشون رو اذیت کنند نه ما رو چون در اینجا خبری از نقد هنری و تکنیکی جدایی… نیست. در اینجا درباره مسخ یک آدم حرف زده ایم. همین.
تمدن غرب یک دین است و به نظر حقیر مراسماتی مثل اسکار چیزی است شبیه غسل تعمید مسیحیان یا شاید چیزی تو مایه های شهادتین گفتن مسلمانان. مراسم اهدای جایزه اسکار جوری طراحی شده است که شرکت کنندگان در آن سالی یکبار باید شهادت بدهند به خدایی غرب، به رب بودن فاحشه ها، به اینکه ملکوت عالم جایی است در هالیوود که می توانی به راحتی همه پرده های حیا را کنار بزنی و در کمال بی غیرتی زن بیگانه ای را ببوسی، زنی که پیش از تو نیز توانسته وسیله ای باشد برای غرب پرست کردن کلی مرد دیگر و با لبهایش(!) شهادت داده است به ایمان آوردن آنها به تمدن غرب:
چند وقت بود می خواستم مطلبی بنویسم درباره اینکه چرا از اسکار گرفتن فرهادی خوشحال نیستیم. بگویم اسکار گرفتن «جدایی…» مثل این است که کسی به ناموس آدم فحش دهد و آنوقت ما برای رعایت صنایع ادبی در فحشش و هماهنگی وزن و قافیه در آن سوت و کف بزنیم! کدام آدم از هتک حرمت مادرش خوشحال می شود؟ گیرم این جسارت در نهایت تمیزکاری و بار عایت تمام قواعد صورت گرفته باشد؛ آیا جای خوشحالی دارد؟ و حالا این آدم گند کشیده است به کشور خود؛ آنهم جلوی چشم بیگانه. ای کاش این آقایان روشنفکر و جماعت هوادارشان حداقل به تصنیفهایی که برای «مام وطن» می خواندند احترام قائل بودند، به شعارهایی که برای خاک وطن سر میدادند پایبند بودند…
اینها را می خواستم بگویم اما حالا دیگر کار از این حرفها گذشته است. کسی که حاضراست برای اسکار شرفش را زیر پا بگذارد، کسی که حاضر است با تن فاحشه ای که خدا می داند تا حالا با تن چند مرد تماس پیدا کرده، همسایه شود، کسی که جاضر است جلوی چشم دخترش و حتما همسرش و حتی ملتش…
بگذارید بیش از این هم نزنم این گنداب متعفن را. من دیگر هر وقت اسم فرهادی را بشنوم، هر وقت نام «جدایی…» به گوشم بخورد وهر وقت تصویر فرهادی را ببینم یک عق میزنم به افتخار همه بی غیرتهای عالم؛ به سلامتی سرهرچه خوک است که لااقل بیچاره ها مجبورند به خوک بودن؛ و دورد میفرستم به همه فاحشه هایی که لااقل از زور گرسنگی تن فروشی میکنند، که لااقل در پستوی خانه ها و دور از چشم هم محله ای های خود…
پی نوشت:
1.چه فرقی میکند فرهادی درباره جنبش سبز چه چیزهایی گفته باشد؟ آدم اگر عقل ندارد، منطق ندارد، نمی تواند به قواعد مردم سالاری تن دهد و حتی اگر دین و مسلمانی ندارد، خوب است شرف و حیا داشته باشد چون این آخرب را لااقل کلاغ ها هم دارند!
2.این را نتوانستم نگویم: خاک بر سر بی غیرتت علی مصفا!
3.راستی حتما فرهادی راضی است که همسرش نیز اینچنین در آغوش مرد بیگانه ای قرار بگیرد و لبهای او را ببوسد دیگر!
4.نوشته ای که این چنین از تعفن و نجاست گفته است را چطور تمام کنم که لااقل دلم نپکد؟ این راه به نظرم رسید:
«ای شهید، ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی عالم وجود بر نشسته ای، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش»
دلم برای شهید آوینی تنگ شده است.
عطسه گفت:
یه نفهمی یه حرفی زد ارزش داره کپی کنی؟ حیف بیت و بایت!چرا انقدر ساده اید شما ؟من خودم یه زمانی تو سایبری بودم اینجوری شر و ور نمیگفتیم این که باید بهش ترحم کنی .به ما میگفتن برید اول خودتون رو روشنفکر جا بزنید بعد با سواد و بعدش هدف از حملات سایبری نه حفظ اسلامه و نه حفظ اخلاق اسلامی هدفش ج ا است ما هم نه روشنفکری بلد بودیم و نه سوادش رو داشتیم آره خواهر جون الان موبایل دسمته تو مترو خوابم برده بود خواب در چشم ترم میشکند..
عطسه گفت:
یه خواب بد دیدم و حرفهای قدیسه رو خوندم گفتم سو تفاهم نشه و اشتباه نشید و جسارت نشه به روشنفکران این وبلاگ با ایشان نبودم!
جوات یساری گفت:
اَ…اَّ …ه 😡
.
.
.
چرا اینقدر چَرتوپَرت میگی بچّه 😡 !
ذوق زده ایی میخوای بری خارج یا سرت خورده به جایی ؟!شایدم پول توجیبیت قطع شده؟!
.
.
بری کِ اینشالاآه خبر مرگت بیآد ، خوراک کوسه ی دریا بشی . . .
اِ … اِ . . .صبح تا شب یا «منم» ،»منم» میزنه یا مثه «عَبدالکُسقَرنِین» دَری وَری تلاوت میکنه 👿
کاپیتان بابک گفت:
🙂 🙂
خراباتی گفت:
@ عطسه
متاسفم اما من هم با جواتی یساری موافقم
شما یکم رو خودت کار کنی خوب میشی ایشالااااااا ؟؟؟؟!!!!!!
در ضمن محیط اینجا هم که ماشالا افتضاح شده , من نمیدونم ما ایرانی ها چرا عادت داریم همه جا رو به لجن بکشیم و بعد توش دست و پا بزنیم
بنظر من نسوان واقعا یه مدتی باید که معلق بشه !!!!!!!!!!!
عطسه گفت:
تو خیلی سعی میکنی به دیگران نشون بدی که با آیدی های مختلف میای من میدونم که تو همین یه آیدی جوات یساری رو داری
آرش گفت:
یه فیلم ساخته شده به نام لولیتا ؛ اینجا در بارش نوشته:
http://radiozamaneh.com/culture/silver-screen/2012/08/06/17862
عطسه گفت:
این وایمکس هم بازی درمیاره شارژ موبایلمم تموم شده لطفا نیاید یه چیزی بگید چون اگه بگید من دیگه نهایتش تا چند ساعت دیگه در نت باشم خونه رو به شما میسپرم سعی میکنم سفرناممو براتون بنویسم اینجا بدم ویولتا پستش کنه دلم براتون تنگ میشه بوس بوس ! هاه اها !
این شعر بی ربط به همه چیز اما زیبا از مول انا ….
خواجه مگو که من منم من نه منم نه من منم
گر تو تویی و من منم من نه منم نه من منم
عا شق زار او منم بی دل و یا ر او منم
با غ و بها ر او منم من نه منم نه من منم
یار و نگار او منم غنچه و خار او منم
بر سر دار او منم من نه منم نه من منم
لاله عذار او منم چاره ی کار او منم
حسن وجوار او منم من نه منم نه من منم
باغ شدم زورد او داغ شدم زگرد او
زاغ شدم ز درد او من نه منم نه من منم
آب گذشت از سرم بخت برفت از برم
ماه بریخت اخترم من نه منم نه من منم
لاف زدم ز جام او گام شدم ز گام او
عشق چه گفت نام او من نه منم نه من منم
روح مرا حیات ازو ذات مرا صفات ازو
فقر مرا ذکات از او من نه منم نه من منم
جان مرا جمالازو نفس مرا جلال ازو
عشق مرا کمال ازومن نه منم نه من منم
قرق شدم ز روح او بحر شدم ز نوح او
تا برسد فتوح او من نه منم نه من منم
دولت شید او منم باز سپید او منم
راه امید او منم من نه منم نه من منم
گفت برو تو شمس دین هیچ مگو از ان واین
تا شودت گمان یقین من نه منم نه من منم
محمد گفت:
البته از کسی که دارد از آب و نان فرنگستان نوش جان می کند بیش از این توقع نمی رود. انصاف نیست نمک بخوری و نمکدان بشکنی!! مخاطبم نویسنده ی این مطلب است که جاهلانه امریکا و اروپا را نگران مردمان ایران میداند. احساس خطر می کند چرا که مثل خیلی های دیگر خبرها را می خواند و از قبل تحلیل های آبکی را در ذهن آماده کرده. شماها تا کی می خواهید بزرگ بشوید و عقلتان را به کار بیندازید و ببینید که در دنیای امروز منافع سیاسی حرف اول و آخر را می زند.عجالتا اخبار بزرگترین بانک بریتانیای کبیر را پیگیری کنید تا ملتفت شوید تا این بانک پولهای ایران را دولا سه لا بالا نکشد و جبران بحران های مالی خود را نکند هیچ جنگی رخ نمی دهد….
فقط قبل از اینکه رگ گردنتان باد کند و به مشغولیت همیشگی تان که فحش دادن است مشغول شوید لختی فکر کنید….
اما چرا کامنتم را اینجا نوشتم. تنها کامنتی بود که معقولانه بود…
یادگار گفت:
کودتا
این ارتشی ها و سپاهی های مفت خور کجا هستند جلوی حاکمان بی عرضه رو بگیرن! مردم که حال انقلاب و قیام رو ندارن تازه اگر هم داشته باشن به جائی نمیرسه. اما این برادران نظامی باید بدونن که با یک کودتای خیلی محدود میشه خامنه ای رو محو کرد و یک مسیر کوتاه برای دور کردن خطر جنگ از کشور ایجاد کرد. حداکثرتللفاتش هم شاید به 500 نفر هم نرسه که در مقابل انقلاب و جنگ اصلا رقمی نیست. تصورش رو بکننین که صبح از خواب بلند شیم ببینیم تصویر خامنه ای رو با زیرشلوار پخش میکنن که شبش کودتاچی ها تو خونش گرفتنش. بعد هم ارتش یک بیانه گه خوردیم صادر میکنه و از اربابان دنیا یعنی امریکا و اسرائیل به خاطر 30 سال دشمنی احمقانه عذرخواهی میکنه. بعدش ما می مونیم و مشکلات خودمون که باید از سر و کله هم بزنیم تا از دست کودتاچیان راحت بشیم. حداقل اینطوری مجبور نیستیم هزینه دشمنی با دنیا رو به هزینه های داخلی خودمون اضافه کنیم.
500 تا نظامی فقط 500 تا کافی که کل سران حکومت رو سربه نیست کنه؟ راستی تو این کشور 500 نفر نظامی باغیرت پیدا نمیشه؟
ننه قدقد گفت:
دوستم گاهی ممکنه به این سادگی ها نباشه. یک دولت ابله باشه که به راحتی در دام دشمنان می افته. یادت باشه ما نفت داریم و تا نفت داریم آرامش نداریم. انرژی هسته ای بهانه است. یک بهانه مثل دیگر بهانه ها که یک روز به عراق گرفتند و یک روز به افغانستان. این ظاهر ماجراست. فکر نکن من طرفدار احمدی نژادم! اما فکر می کنم کسانی هم که انقلاب می کردند قشر روشنفکر جامعه ایران بودند که فکر می کردند دارند کار درستی انجام می دادند و با رونمایی اسناد تاریخی بسیاری امروز ثابت شده که انقلاب ایران به خاطر شوک نفتی دهه پنجاه اتفاق افتاد و نسل روشنفکر قبل به سادگی و با نادانی بازی رو به همبازی هاش باخت و یک دولت تروریست مرتجع دیکتاتور (تعریفی که هرچی فکر می کنم برای هیچ کدوم از حکومت ها نمی تونم ببینم و اینا هرچه خوبان همه دارند رو یکجا دارند!) جایگزین دولت دیکتاتورش شد و اقتصاد برنده اش رو که داشت به یکی از پنج کشور اول دنیا تبدیلش می کرد از دست داد. امروز تحصیل کرده هاش باید منت دشمنش رو که همون امریکاست بکشن که راهشون بده که برن کشور دشمن رو بسازن و چرخ اقتصادشو بچرخونن. درسته دشمن گفتن همون بنده خدا تبدیل به یک جوک شده اما متاسفانه این جوک حقیقت داره! پس موضوع اونی که به نظر میاد نیست. نکته ای که اینجا من دارم در کتاب درسی های آمریکا می بینم اینه که هیچ اسمی از ایران نمی برند. مثلاً جاده ابریشم داره تدریس می شه و اینکه بخش زیادی از این جاده از ایران می گذشته اما اسمی از ایران نیست و یک حسی میگه که برنامه اینه که ایران نباشه. فشارها برای این هست. برای جداکردن بخش دیگه ای از این خاکو این کارو کشوری داره انجام می ده که خودش اسمش ایالات متحده هست و قدرش به واسطه همون اتحاد هست و مادام زمین می خره و به کشورش اضافه می کنه. بیایید ساده نباشیم و این بار دست کم بدونیم ماجرا چیه و اجازه ندیم یک آدم هایی اون بالا بنشینند و به سادگیمون بخندند و ما به آسونی اون طور که اونها پیش بینی می کنند و می خوان براشون بازی می کنیم و جریان رو جلو می بریم. بیایید همون تاریخ تکرار شونده رو بهتر مرور کنیم و عمیق تر بخونیمش.