One giant leap for mankind
در طول زندگی و در طول تاریخ آدمهای زیادی را دیده ایم و یا در مورد انها خوانده ایم که کارهای بزرگی انجام داده اند ؛ برخی روابط پیچیده ریاضی را کشف کردند ؛ برخی نادیده هایی مثل سیاهچاله ها را در پس روابط نجومی دیده اند ؛ برخی کارهای بزرگی در پزشکی انجام داده اند که تا زندگی جاریست به بشریت خدمت شده است ؛ عده ای هنر را پیشه کرده اند و روح انسانها را در وانفسای زندگی صیقل داده اند و… در این بین ادمهایی بودند که کارشان به خودی خود نه آنقدر بزرگ بوده و نه حتی صرفا کار شخص آنها بوده و در مواردی قسمت اصلی کار را دیگرانی انجام داده اند که ما هیچ وقت انها را نخواهیم شناخت ؛ اما هر بار که نام این افراد و کاری که کرده اند را به خاطر میاوریم حس غریبی به ما دست میدهد ؛ حس غرور به عنوان انسان که گویی خود ما ان کار را انجام داده ایم ؛ مانند زمانیکه یک قهرمان سنگین ترین وزنه تمام دوران را بروی سر بلند می کند و یا فردی برای اولین بار کاری سترگ را انجام میدهد.
نیل آرمسترانگ یکی از این نامهاست ؛ نامی که با فتح رویای دیرین انسان در قدم گذاشتن به تنها قمر واقعی زمین مترادف است ؛ کاری که آرمسترانگ انجام داد نه مانند کار هایزنبرگ منحصر به فرد بود و نه مانند برادران لومیر خلق پدیده ای جدید و هنری تاثیر گذار بود ؛ کاری بود که هر انسان دیگری شاید میتوانست انجام دهد اما قرعه به نام او افتاد. نیل آرمسترانگ اولین انسانی بود که زمین را از فضا تماشا کرد و اولین انسانی بود که قدم بر خاکی به غیر از خاک زمین گذاشت . او نماینده تمام مردمان کره زمین بود که پیام پیشرفت و دانش را از زمین به جایی دیگر برد ؛ او تبلور اشرفیت مخلوقات شد ؛ گویی تمامی دستاوردهای بشر در پرواز آپولو 11 جستجو میشد ؛ تمنای بی پایان بشر در جستجو و یافتن پا سخها ؛ راز بزرگ زندگی. و او بود که جرات آن را یافت تا جان خود را در کف دست گیرد و نماینده انسان شود در فضای نامتناهی و شاید او اولین کسی بود که با چشم خویش دید آسمان هفت طبقه ندارد.
سرانجام ماموریت آرمسترانگ در 25 اوت سال 2012 میلادی به پایان رسید ؛این خبر شاید در میان اخباری که این روزها میشونیم و دنبال میکنیم گم شده باشد؛ اما نام او تا ابد در اذهان باقی خواهد ماند.
· این نوشته در پی معرفی نیل آرمسترانگ نبود ؛ این نوشته برای من تنها ادای دینی بود به فردی که از کودکی تصاویر او را بر کره ما می نگریستیم و در رویای خود می پنداشتم که او چه انسان بزرگی است و خبر رفتنش باعث شد که به خاطر بیاورم که چقدر این روزها ؛ روزمرگیها مان ما را از یاد و راه انسانهای بزرگ دور کرده است و در آخر اینکه تلنگری باشد برای انها که هدف انسان از بودن را فراموش کرده اند.
رمدیوس خوشگله گفت:
viol kojast ? delam baraye neveshtehash tang shode va inke vaghti neminevise negaran misham
نسوان گفت:
هستم خوشگله، نگران نباش.
همین دور و برام، عنقریب بر می گردم
vahid گفت:
رمدیوس جان، من اوایل دلم برای نوشته های ویولی گلمون تنگ میشد ولی یه چند وقتیه دلم داره واسه صاحب این نوشته ها تنگ میشه….میگم خدا ،نکنه ویولی تنها باشه.. نکنه مریض باشه کسی نباشه واسش دارو بگیره..نکنه قرصاشو یادش بره..نکنه تب کنه ،اون وقت کی دستمال خیس میکنه میذاره رو پیشونیش…نکنه هوای چشماش بارونی باشه..نکنه درس خوندن زیاد فکرشو خسته کنه…نکنه …بعدش شروع میکنم براش آرزوهای خوب خوب کردن..خدا کنه مثل اینجا که اینهمه خاطر خواه داره(اندرونی)،اونجا هم پهلوش پره دوست باشه..خدا کنه همیشه رو لباش خنده باشه..خدا کنه تلفنش که زنگ میزنه فقط خبرای خوب بشنفه…واسه داییم اینا که چند وقت پیش اینجا پیشمون بود ،موقع رفتن یه عالمه سوغاتی خوب گرفتیم تا با خودش ببره اونور آب …باور میکنی حالم گرفته بود که آدرس ویولیو ندارم و گرنه از همه چیز برا ی او هم میگرفتم تو یه جعبه محکم براش با پست مخصوص میفرستادم….خلاصه خداکنه بدونه چقدر دوسش داریم..بدونه تنها نیست ،به هیچ وجه .و وبدونه چقدر آرزوهای خوب و ناز دوستاش براش دارن…همیشه تنش سالم و سلامت باشه…آمین.
عطسه گفت:
محبوب شدن خوبه مثل منفور شدن!
کیوان گفت:
به Vahid عزیز
تو چه خوبی، کاش دوست نزدیک من بشی! نوشتهات منو یاد ترانهٔ «ابی» انداخت:
کی اشکاتو پاک میکنه ….!
البته برای ابراز احساسات (مخصوصا به بنفشه) در اندرونی باید هزینه پرداخت ….
امیدوارم آمادگی داشته باشی …!
شهرزاد گفت:
تقدیم به همه عزیزان
شادی گفت:
بسیار زیبا بود …
آرمسترانگ یک نماینده بود،نماینده ی جاه طلبی ها، خواستن ها، جستجوگری ها بود…
کار او همانطور که گفتی ممکنه زیاد بزرگ نباشه اما افتخار آمیزه…
جالب بود…
parykateb گفت:
قابل تقدیره! دیدن دیگران! یآدآوریه بجایی بود
من گفت:
ميگن دروغ بوده، اين فيلمي هم كه ساختن براي اين كه بگن فريب و اين صحبتا بوده شديدا قانع كننده از كار در اومده
حالا ما ديگه مطمئن نيستيم.
ROX گفت:
25 آوریل کجا بوده؟ شما که اینهمه احساساتی شدی یه نگاه هم به تقویم بکن برادر! الآن ماه آگوست هست 🙂
Mael گفت:
AUGUST 25 not April
vasat piaz گفت:
مومو گفت:
پست خوبی بود گرچه جمله هدف انسان از بودن خیلی شعاری و مسخره به نظر میرسه
به ویول : زود برگرد خانم!! منتظریم 🙂
رمدیوس خوشگله گفت:
merci zud javab dadi Viol jan take care
touska گفت:
با تشکر از آقای آرش و نوشته ی خوبش
بانو ویولتا روز داروساز رو با تاخیر بهتون تبریک میگم
امیدوارم بزودی به ایران برگردین و به آرزوتون که خدمت به این مردمه برسین
پیروز باشید
خسته گفت:
هما این چی می گه؟
آدم ناراحت گفت:
:)) خدا بیامرزتش ولی … چی بگم والا !!
آدم ناراحت گفت:
البته این کشیشه مثل هرمبلغ مذهبی دیگه حال بهم زنه ولی با این وصف نمیشه دلایل علمی در رد قدم گذاشتن روی ماه رو هم نادیده گرفت.
چند روز پیش داشتم به این فکر میکردم که انسان و ذات واقعی آدمی چقدر میتونه پست و بیمقدار باشه ، حالا آرش اومده این پست رو گذاشته …
استغفرالله !!
هیچستانی گفت:
البته اولین انسانی که از فضا زمین رو تماشا کرد، یوری گاگارین فضانورد روس بود که به فضا رفت و با سفینه اش دور زمین چرخید و برگشت ! و این هم قابل ذکره که آرمسترانگ به همراه «باز آلدرین» اولین کسایی بودند که بر روی ماه قدم گذاشتند!
ولی در کل روحش شاد، یادش گرامی باد.
آرش گفت:
یوری گاگارین در فاصله متوسط 220 کیلومتری از زمین پرواز میکرد که در این فاصله حتی یکی از ایالتهای آمریکا رو هم نمیشه کامل دید ؛ ماه از زمین 380 هزار کیلومتر فاصله داره ، آرمسترانگ اولین کسی بود که کل زمین رو یکجا از فضا دید.
ليلا ميرباقري گفت:
سلام دوست عزيز
هميشه از مطالب قشنگ وزيبا ودلنشينتون لذت ميبرم موفق باشيد.
نميدونم اگه دعوت به خوانش داستانهام بكنم قبول ميكنيد يا نه؟
در هر صورت خواننده پراپاقرص شما هستم
آدم ناراحت گفت:
همچین مطمئن هم نباش که آرمسترانگ پاشو گذاشته باشه رو ماه
واقعاً شاید این بزرگترین دروغ تاریخ باشه ، کی میدونه !!
لی لی خنگه گفت:
منظورت اون شایعه ای هست که می گه در دوران جنگ سرد، آمریکا این فیلم پیاده روی روی ماه رو توی هالیوود درست کرد؟
ايران دخت گفت:
همین که بعد از اون فضانوردی اینقدر پیشرفت کرده نشون دهنده اینه که کسانی بودهاند که رسالتشان در کشف کهکشانها همچنانان ادامه دارد،
دیگر اینکه انسان بودن اینروزها بعضی جاها خیلی پرنگ و بعضی جاها کمیاب شده اگه شک داری یه سر برو سوریه.
میم گفت:
همه قرائن علمی نشون میده که این واقعه ظاهرا یک شوخی بوده در کشاکش جنگ سرد . فکرش رو بکنید اولین انسان یعنی گاگارین سال 61 میره به فضا بعد یهو بعد از 8 سال آرمسترانگ پا روی ماه میگذاره . اما بعد از گذشت 43 سال که تکنولوژی تصاعدی پیشرفت کرده ، هیچ کس نتونسته این کار رو تکرار کنه . به نظر شما عجیب نیست؟ آخرین پروژه ناسا فرستادن کنجکاوی به مریخ بوده که لحظه فرودش بسیار با سختی و دلهره همراه بوده تازه مریخ شرایطش خیلی شبیه زمینه . بعد حالا فکرش رو بکنید با تکنولوژی 43 سال پیش – نسبت رو از مقایسه اتومبیل تصورکنید – نه تنها آدم روی ماه پیاده شده بلکه دوباره سوار شده و برگشته زمین ! انگار اتوبوس بوده ! 🙂
شیما گفت:
شدیدا موافقم! کلک به بشریت! متعجم مردم چطور باور میکنند؟؟؟
میم گفت:
همه قرائن علمی نشون میده که این واقعه ظاهرا یک شوخی بوده در کشاکش جنگ سرد . فکرش رو بکنید اولین انسان یعنی گاگارین سال 61 میره به فضا بعد یهو بعد از 8 سال آرمسترانگ پا روی ماه میگذاره . اما بعد از گذشت 43 سال که تکنولوژی تصاعدی پیشرفت کرده ، هیچ کس نتونسته این کار رو تکرار کنه . به نظر شما عجیب نیست؟ آخرین پروژه ناسا فرستادن کنجکاوی به مریخ بوده که لحظه فرودش بسیار با سختی و دلهره همراه بوده تازه مریخ شرایطش خیلی شبیه زمینه . بعد حالا فکرش رو بکنید با تکنولوژی 43 سال پیش – نسبت رو از مقایسه اتومبیل تصورکنید – نه تنها آدم روی ماه پیاده شده بلکه دوباره سوار شده و برگشته زمین ! انگار اتوبوس بوده !
آرش گفت:
پس از اون انسان 5 بار به کره ماه رفته:
Apollo 11, 1969
Apollo 12, 1969
Apollo 14, 1971
Apollo 15, 1971
Apollo 16, 1972
Apollo 17, 1972
شیما گفت:
به کره ی ماه؟؟؟؟!!!!
شیما گفت:
خودشون هم همچین ادعایی ندارند! فقط ادعای یه بار رفتن رو دارند!
آرش گفت:
من دیدم اوضاع مناسبه ؛ یه چهار پنج تا آپولو دیگه بهش اضافه کردم و هوا کردم ؛ نمی دونستم نخبه هایی مثل شما هم اینجا رو میخونن.
این نوشته برای شما و برخی دیگه حداقل این خاصیت رو داره که متوجه شدی تا کنون 6 فضا پیما به ماه سفر کرده و 12 نفر روی اون قدم گذاشتن ؛ حالا شما که مطالعات حتی در حدی نیست که چنین چیزی رو بدونی ؛ چطور بخودت اجازه میدی که در مورد صحت و سقم این سفرها نظر بدی؛ خودش داستان جالبیست.
فراز گفت:
ای دستت درد نکنه آرش! دهن من سرویس شد اینقدر که جواب این جور آدمها رو دادم! باز خوبه گهگاه بعضی ها پیدا میشن یه حرف حسابی بزنن!
کیان گفت:
میدونی آرشجان هرکس از دید خودش دنیا رو میبینه. ما ایرانیا هم از اونجاییکه متخصص دروغ و لاف زدن هستیم همه رو هم به کیش خود میپنداریم. (خودروی ملی[خودروی فرانسوی/انگلیسی]، هواپیمای ساخت ایران[ساخت اوکراین]، موشک شهاب [کره شمالی] و …. ساخت داروی ایدز، … مدیریت جهانی و …)
هولوکاست هم که یک دروغ بزرگ بوده … فیلم و عکساشم دروغه …. ماشاله لیست ادامه داره …
ALI گفت:
+
شهرزاد گفت:
آقای آرش از تهران احساساتت اولا که قابل درک نیست، اینهمه ابراز احساسات و کلمات قلمبه سلمبه؛ مگه خدای نکرده طرف از اهالی ساوجبلاغ بوده یا جان کسی رو از مرگ نجات داده… خوبه میگی قرعه کشی بوده… اونهم از طرف دولتی که همون سالها هزاران هزار نقر رو تو یه چشم بهمزدن توی ژاپن تبدیل به بخار اتمی کرد و فرستاد فضا…
دوم هم اینکه دوست عزیز میدونم که شما هم از احتمال دروغ بودن این داستان اطلاع دارید، ولی اگر یه ذره بیشتر تحقیق کنید میفهمید که تعداد منابع علمی معتبر که این داستان رو ساخته هالیوود میدونن دستکم دویست برابر موافق خاش هستن… اینها از همون روز اول لاپوشانی کردن و خود آرمسترانگ تو هیچ مصاحبه ای شرکت نکرد و …اینقدر این داستان مسخره اس که حتی دیگه همین امروزه هم ارزش مطالعه و تحقیق دیگه نداره و کسی برای آرمسترانگ و و مرگش و اون داستانش اینجا توی غرب تره هم خورد نکرد… احساساتتون رو ببرین یه جای درست حسابی خرج کنین… حداقل فعلا!!!!! اونم توی تهرانی که روی خون و پول مردم احلاسهای میلیاردی گرفتن و شما احتمالا از شمال و نوشهر و چالوس برای این دروغهایی که هیچ ربطی به شما و ما نداره درافشانی میکنید
کیوان گفت:
حرف تمام دوستانی که صحت و واقعیت سفر به ماه رو زیر سئوال بردند، و تمام دلایلی که بخصوص در بالا «میم» عزیز به آن اشاره کرد؛ به نوعی منطقی و قابل باوراست. یا به قول «آدم ناراحت» عزیز نه قبول کنیم و نه رد: «کی میدونه؟»
اما یک چیز مهم این وسط نادیده گرفته شده. و آن نفرت مردم، خبرنگاران و دانشمندان آمریکا از دروغ است. و نیز وجود سیستم گردش اطلاعاتی که گرچه همیشه امکان فریب دادنش وجود داشته، اما هربار نهایتا دروغ را کشف و افشا کردهاست.
صحبت از مردمی است که تا کنون 2 رئیس جمهور را به خاطر دروغ پای میز محاکمه کشیده و یکی از آنها را استیضاح کردهاند. و خبرنگارانی که برای افشای دروغهایی کوچکتر، از تمام حیثیت شغلی و شخصی خویش مایه گذاشتهاند. در مورد مسائل سیاسی مثل جنگ ویتنام یا حمله به عراق، البته سیاستمداران و جنگ سالاران به مردم دروغ گفتند. ولی همه آشکار شد. ترور کندی هنوز در پردهای از ابهام است، اما در طول 50 سال گذشته محققین همه شواهد موجود و سناریوهای ممکن را بررسی و منتشر کردهاند.
نمیتوانم حتی لحظهای بپذیرم که مردم ، خبرنگاران و دانشمندان آمریکایی تا کنون موفق به کشف دروغ احتمالی (در مورد سفر به ماه) نشده باشند.
من به شخصه ترجیح میدهم در این مورد خاص زودباور و سادهلوح باشم. و باور میکنم آرمسترانگ اولین انسانی است که بر ماه قدم گذاشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راستی کسی داستان سفر آرمسترانگ در زمان کسوف اصفهان به ایران (زمان خاتمی) و پذیرایی خودجوشهای غیور وطنی با سنگ و شعار مرگ بر آمریکا را شنیده؟
آرزو گفت:
و به این گروه ها اضافه کنید کشورهای بلوک شرق مثل شوروی که در حال رقابت بودند با امریکا در این زمینه.
آرش گفت:
من دلایل دوستانی که از دروغ بودن سفر به ماه صحبت میکنند رو قبلا هم خوندم ؛ اول اینکه باید بگم ناسا پس از آپولو 11 ، 5 سفر دیگه به ماه انجام داده :
Apollo 11, 1969
Apollo 12, 1969
Apollo 14, 1971
Apollo 15, 1971
Apollo 16, 1972
Apollo 17, 1972
پس این تنها سفر نبوده بلکه اولینش بوده ؛ آخرین اونها هم آپولو 17 بوده و قراره یکبار دیگه در سال 2020 اوریون 15 به ماه سفر کنه.
در حالت کلی تر باید بگم ؛ سازمان فضایی ناسا یک نهاد کاملا علمی و تحقیقاتیست و انسانهایی که در اونجا هستند از بالاترین مدارج علمی در سراسر جهان گرد هم اومدند و مغز و روحشون فراتر از این بازیهای تبلیغاتی و کارهای هالیوودیست ؛ ضمن اینکه از یاد نبرید که فضای حاکم بر کشور ایالات متحده هم به شکلی نیست که بشه همچین دروغ و صحنه سازی رو برای اینهمه سال از مردم پنهون کرد.
من اعتقاد راسخ دارم که این عملیات انجام شده و دستاوردهای فضایی و علمی ناسا از گذشته تا به امروز همه شاهد و گواه این مدعا هستند.
آرش گفت:
این هم لیست کامل انسانهایی که به ماه سفر کرده اند:
Neil Armstrong – Apollo 11 – July, 1969
Edwin «Buzz» Aldrin – Apollo 11 – July, 1969
Charles «Pete» Conrad – Apollo 12 – November, 1969
Alan Bean – Apollo 12 – November, 1969
Alan Shepard – Apollo 14 – February, 1971
Edgar Mitchell – Apollo 14 – February, 1971
David Scott – Apollo 15 – July, 1971
James Irwin – Apollo 15 – July, 1971
John Young – Apollo 16 – April, 1972
Charles Duke – Apollo 16 – April, 1972
Eugene Cernan – Apollo 17 – December, 1972
Harrison Schmitt – Apollo 17 – December, 1972
در عملیتهای فوق افراد دیگری هم حضور داشتند که سفینه رو ترک نکردند به همین دلیل جزو این لیست نیستند.
آرش گفت:
اینهم تاریخچه کامل سفر به ماه و لیست افرادی که تا کنون به ماه رفتند:
en.wikipedia.org/wiki/List_of_Apollo_Astronauts
شاهین گفت:
در تایید حرفهای آرش عرض می کنم ، فرض را قرار بدهیم که نشست و برخاست آرمسترانگ و آلدوین
دروغی بیش نبوده و تنها هدفش اثبات برتری تکنولوژیک آمریکا بر شوروی بوده ، در این صورت اجرای
سفرهای متعدد بعدی کاملا غیر ضروری و غیر عقلانی می نمود.
گاهی تمایل ما به درهم شکستن نماد «آمریکا» بشکل توهم توطئه حتی در این محدوده هم کار خود را می کند. آنچه که پیداست سفرهای بین سیاره ای ، گذشته از مقاصد دولتها ، نشانی از تلاش بشر برای پایان دادن
به این سوال همیشگی ماست که «آیا در پهنه ی گیتی تنها هستیم ؟» .
فارغ از رنگ پرچم و ملیت ، عملیاتی اینچنینی ،افتخاری برای تمامی نوع بشر بوده و خواهد بود . کاش
ما هم بعنوان یک ایرانی میتوانستیم در این افتخار سهیم باشیم.
میم گفت:
میگن وقتی میخوید دروغ بگید اینقدر بزرگ باشه که جای شک نذاره ! به نظر شما اگر واقعا رفت و آمد به ماه در 40-50 سال اینقدر آسون بود که آمریکایی ها و -فقط آمریکاییها – تو 3 سال 6 دفعه رفتن و اومدن ، الان آمریکا ماه رو ضمیمه آمریکا نمیکرد که مال ماست ؟ یه پایگاهی ، ساختمونی ، ویلایی ، مک دونالدی چیزی روش نمیساخت ؟ 🙂 کافیه صحنه ذوق کردن دانشمندان ناسا رو بعد از فرود کنجکاوی نگاه کنید ! چون چندین بار شکست خورده بودن ، بعد به این فکر کنید که چرا چل ساله آدم نمیفرستند ماه ! جواب ساده است : چون نمی تونند!
کیان گفت:
تجزیه و تحلیل از این آبکیتر نمیشد 🙂
میم گفت:
خب یه جور دیگه نگاه کنیم که تا تحلیلمون آبکی تر بشه : از تسخیر فضا در 1957 ، 55 سال میگذره . آمریکا ظرف 12 سال آدم فرستاد به ماه ، تکنولوژی هم که کلی تصاعدی پیشرفت کرده ، فکر میکنید چرا ظرف 40 سال کسی رو نفرستادن مریخ ؟ مریخ اگر چه فاصله بیشتری داره با زمین ، ولی بسیار شرایط سطحی مناسب و مشابه زمین داره . اینا که آدم رو 40 سال پیش فرستادن به ماه ، تو این 40 سال یه کم بیشتر گاز میدادن میرفتن تا مریخم فتح بشه دیگه 🙂
میم گفت:
آرش جان ، این قضیه که روحشون فراتر از …. هست رو من نفهمیدم یعنی چی! بمب اتم ، سلاحهای میکروبی و چیزهایی از این قبیل رو همین دانشمندان با روح فراترشون ساختن ! تازه فضاپیماها نمونه تکامل یافته موشک انتقام آلمانهاست که برای کشتار مورد استفاده قرار گرفت اما نتونستن کاملش کنند .
در ضمن یادت باشه آمریکا تا همین 50-60 سال پیش تبعیض نژادی برش حکمفرما بوده ، تلویزیون تازه فراگیر شده بود ، کامپیوتری وجود نداشت ، شرایط جنگ سرد بود دوران مک کارتیسم هنوز اثراتش بود و خیلی چیزهای دیگه . فضای حاکم بر آمریکا الان شاید اینجوری باشه ولی 40 سال پیش از این خبرا نبوده . اصلا گردش اطلاعات به این شکل نبوده . عصر دیجیتال و اینترنت نبوده که ! همین دوربین عکاسی یه نمونه : تا 10-12 سال پیش آنالوگ بوده . طرف 36 تا عکس میگرفته باید فیلم عوض میکرده ، این یعنی محدودیت اطلاع رسانی ! الان یه عکاس خبری خدادادتا عکس میگره ، حتی 1 ثانیه رو هم از دست نمیده .
عطسه گفت:
مطمئن باش خیلی چیزها دخیل هست که کمتر دانشمندایی مثل مودیبو دیارا که ربات عکاس و کاوشگر ماه رو در سال 97 فرستاد ، به سیاست روی بیارن و امروز بشن نخست وزیر کشوری مثل مالی.
هیچوقت سیاستمداران رو همردیف دانشمندان نکن هر چند از افرادی مثل دیارا بشنویم که همیشه کارش سیاست بوده و سیاست یعنی حل مشکل شهر و کشور نه متمایل شدن به چپ و راست و…
اما قدرت و جنگ و نزاع همیشه بین زیادیخواهان و مذهبیون و یا نژادپرستان و نگرشهای امپریالیسمی حاصل از این بوده. یه نگاهی به زندگی دانشمندها بکن تا بفهمی که علم و دانش رو چه کسایی کشف و تزریق کردنند و کیا سو استفاده کردن. ناسا هم نمیتونه به مسائل بی ارزشی مثل قدرت و نمایش و … فکر کنه و اگر اینطور بشه موفق نیست مطمئن باش اینطور که میگن دنیا همش در دستهای یهودی ها سیاستمداران و ثروتمندان نیست … پشت صحنه بعضی از انسانها به زمانی فکر میکنن که نفس کشیدن روی کره زمین ممکن نیست و کار خودشون رو میکنن .
وقتی از چندین کیلومتر دورتر زمین رو دیدن دعواهای کوچیک براشون خیلی خنده داره.
میم گفت:
طرف صحبت شما من بودم ؟
عطسه گفت:
نه بابا
میم گفت:
گفتم ربطی به حرفهای من نداشت ، نگو جای کامنت اشتباهی شده بود !
آرش گفت:
میم عزیز ؛
مواردی که بیان میکنی پاسخهای خیلی ساده ای داره که فقط نیاز به مطالعه و پیگیری و البته تخصص داره ؛ ضمن اینکه شما به راحتی راجع به چیزهایی حرف میزنی که ابعاد و ملزوماتش رو درک نکردی.
مثلا شما میگی کامپیوتر نبود؛ در حالیکه کامپیوتر بود ؛ و در همین آپولو یازده در زمان فرود به ماه بنا به دلایلی آرمسترانگ کامپیوتر رو از مدار خارج کرده و خودش کنترل فضا پیما رو در دست گرفته ؛ شما انچنان از زمان 40 پیش صحبت میکنی که گویی داری از 1000 سال پیش صحبت میکنی.خیلی از تکنولوژیهایی که امروز در اختیار بشره چیز جدیدی نیست بلکه فقط نوع تکمیل شده همون تکنیکهایست که در دهه های 60-80 میلادی بوجود اومده ؛ شما برو موشک ساترن 5 که فضاپیمای آپولو رو حمل میکرده ببین ؛ بزرگترین موشکیست که تا به حال ساخته شده ؛ برو اسمش رو سرچ کن(saturn 5)؛ عکس این موشک رو ببین ؛ سال 1967 ساخته شده ؛ حیرت میکنی از اینکه در اون زمان همچین چیزی ساخته شده. اینطوری نیست که سال 1969 بشر خیلی عقب بوده.این ذهنیت رو اول باید کنار بزاری تا بتونی راحت تر فکر کنی.
در مورد دلایل عدم سفرهای مکرر به ماه ؛ باید بگم در ابتدا تصور میشد که میشه به سرعت سفر به ماه رو گسترش داد و حتی ایده تاسیس ایستگاه فضایی هم مطرح بود ؛ اما بعد از چند بار آمد و شد و مطالعه نتایج سفر و بررسی هزینه ها با توجه به تکنولوژیهای اون زمان ؛ به قدری انجام این کار هزینه بر بود که در قبال نتایج این سفرها توجیه اقتصادی وجود نداشت و نهایتا دولت آمریکا تن به تامین چنین هزینه هایی نداد ؛ چرا که تصور بر این بود که به جای تمرکز بر ماه میشه این بودجه در جاهای دیگه مثل تلسکوپهای فضایی ؛ ماهواره ها ؛ رباتها و جاهای دیگه صرف کرد به نحوی که گستره دانش بشر در حیطه هوا و فضا عمق بیشتری بگیره ؛ اما امروزه با پیشرفتهایی که حاصل شده سفر به ماه از گذشته کم هزینه تره ؛ و دوباره زمزه های قبلی شدت گرفته ؛ در نظر داشته باش که ایستگاه فضایی بین المللی تنها 300 کیلومتر با زمین فاصله داره ؛ و ساخت اون با مشارکت چندین کشور 10 سال طول کشیده و هزینه ای بالغ بر 150 میلیارد دلار رو روی دست سازنده ها گذاشته ؛ حالا فرض کن ایجاد همچین مرکزی در فاصله 1000 برابر دورتر چقدر زمان و هزینه نیاز داره و اصولا چه توجیهی داره ؛ این با سفر به ماه و توقف 3 ساعته و برگشت قابل مقایسه نیست.
در خصوص «کنجکاوی» فراموش نکن داری از ارسال یک صفینه و ربات به جایی صحبت میکنی که در نزدیکترین حالت با زمین 57 میلیون کیلومتر فاصله داره ؛ فقط برقراری ارتباط مخابراتی در چنین فاصله ای یک شاهکاره چه برسه به کنترل و ارسال فرامین.
هر پدیده ای باید در ظرف خودش و با تمام ابعاد بررسی بشه ؛ اینکه بگیم چرا پس تو ماه خونه نساختن یا اینکه چرا حالا که به ماه رفتن برای فرود تو مریخ هورا کشیدن ؛ نگاه سطحی و غیر علمی به قضیه است.
در هر صورت ممنون از توجه شما.
میم گفت:
من هم متقابلا تشکرمیکنم . اما لطفا فیلم Dark Mission رو نگاه کنید . خیلی خوب توضیح داده و کاملا علمی نگاه کرده به مسایل . به هر حال به نظر من تکتولوژی الان اصلا قابل مقایسه با 40 سال پیش نیست . فرقش مثل تفاوت کومودور 20 سال پیش هست با آی پد.
میدونید که شوروی در فضانوردی در همه زمینه ها از امریکا جلوتر بوده و رکورد زده . اگر این قضیه واقعی بود ، روسها هم تکرارش میکردند تا کم نیارن .
آرش گفت:
میدونم تکنولوژی قابل مقایسه نیست ؛ من تخصصم کنترل و کمی هم مخابراته ؛ میدونستی که با کامپیوتری که در آپولو 11 بوده میشه یک کارخانه اتومبیل سازی بزرگ رو مجهز به سیستم کنترل رباتیک کرد یا یک نیروگاه رو کنترل کرد؟ و میدونستی که قدرت پردازش آیفون 4 ؛ 400 برابر بیشتر از کامپیوتری است که در آپولو بوده ؟ منظور اینکه تکنولوژیهای مختلف در محلها و مکانهای مختلف کاربردهای متفاوتی دارند. هنوز تکنولوژیهای زیادی از دهه 60 هست که داره استفاده میشه و کاملا هم کارایی داره.
نسوان گفت:
هم خبری ، هم نظری ، هم قمران را قمری
هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری.
…….
بلی بلی. برادر آرش، به احتمال قریب به یقین ما به ماه رفته ایم.
……
امشب شب مهتابه ، حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه طبیبم رو می خوام
….
تصور می کنم یک صفحه هم اونجا گذاشته باشیم که با یک ازمایش ساده با
پرتاب لیزر بتوان وجودش را ثابت کرد. اما خوب من که فیزیکدان نیستم.
…..
ماه غلام رخ زیبای توست. سرو کمر بسته ی بالای توست، ای عزیززززم.
….
سر جمع اما لذت وافری می برم از این که هر کس هر چیزی می نویسد اینجا به چالش کشیده می شود. چنین است رسم این وبلاگ!
……….
بگذار در پناه شب از ماه بار بردارم.آره و اینا
عطسه گفت:
سگی زدی یا ابسولوت؟ وقتی مامانم ایناش میکنی اینجا !
آرش گفت:
چالش بد نیست ؛ البته من این چالش رو پیش بینی میکردم؛ چون این بحث یک بحث قدیمی است.
من هم اینجا به چالش عادت دارم.
اما در هر صورت ممنون که فرصت رو برام فراهم کردید.
میم گفت:
خانم ویولتا
به نظز من هر کس هر جا چیز به درد خوری بنویسه به چالش کشیده میشه . به به و چه چه که مال نوشته های به اصطلاح من » قربون صدقه » است . مطلب علمی تخصصی هم که فراتر از چارچوب این وبلاگه . در واقع همه نوشته ها ربطی به ادب و سیاست و هنرو جامعه داره . تو مور این چنینی هم به اندازه تک تک آدما حرف و حدیث هست .
میم گفت:
دیدن این فیلم رو که مبنای علمی داره به همه دوستان توصیه میکنم . توضیحات اینقدر واضح هست که با سواد فیزیک و ریاضی در حد دبیرستان هم قابل فهمه .
عطسه گفت:
چرا مطلب علمی تخصصی باید فراتر از چارچوب وبلاگ باشه مگه همتون جامعه شناس و روانشناس و سکسولوژیست و مورخ نبودید تا دیروز؟ چطور مگه علوم دیگه کجا رفتن؟ به مهندسا ویزای دانشجویی نمیدن ؟
کیان گفت:
خیلی جالبه بحث یک آدم بدون اطلاع با دلایل قرمه سبزی با یک آدم مطلع با دلایل منطقی …
آره منم موافقم اون آمریکایی گور به گور شده چون از حسودی داشته چشمش در میومده رفته به هالیوود پول داده بعدشم آرمسترانگ رو بردن تو صحرای نوادا ازش فیلم گرفتن زنده پخش کردن برای مردم تو دنیا !!! کلا هم شوروی همیشه از آمریکا خوشگلتر بوده هیچوقتم دروغ نگفت واسه همینم زیرآبش رو زدن. 🙂 🙂
mountainsummit گفت:
نحوه دیالوگی که با هم داریم چالش ایجاد میکنه. بعضی پاسخ ها با لحن خوبی نیست و طرف مقابل رو به واکنش وامیداره.
نکته عکس این موضوع پاسخ های هست که در جهت تخریب طرف مقابل نیست و صرفا به موضوع می پردازه.
قدیسه گفت:
مطلب خوندنی بود… خصوصا برای منی که اطلاعات دقیقی نداشتم… برای منی که آرزوی کودکیم بطرز جدی فضانورد شدن بود!!!! و کتابهاب تخیلی اسیموف عین واقعیت!!!…
اعمال سلیقه نویسنده رو در انتخاب درک میکنم… اما در فهرست اولویت بندی موضوعاتی که دربابشون میشه حرف زد… انتظار موضوعات چالش انگیزناک تری رو از نویسنده با توجه به سبقه نوشتاریش دارم… بدین امید صبوری می کنم تا بعدتر که باز هم از ایشون اینجا بخونم…
آرش گفت:
من نویسنده نیستم ؛ این هم همینطوری چون متناسب با روز مرگ این آدم بود نوشتم.در هر صورت ممنون.
avisa گفت:
البته من با ميم موافقم رفتن انسان بر كره ماه تنها يك خبر رسانه اي بود در جنگ سرد بين روسيه و امريكا و مقاله اي هم در اين مورد نوشته شد كه اصلا چنين چيزي اتفاق نيفتاده و اون عكس رو در صحرا گرفتن از قرائنش هم نوع سايه انسان و چند نشانه ديگه موجود در عكس بود
من هم دلم براي نوشته هاي خانم ويولتا تنگ شده از ايشون خواهش ميكنم پست بعدي رو بنويسن
سپاس
گردو گفت:
مرسی آرش
منتظرش بودم و از نظر من تو بهترین آدمی بودی که در اینمورد بنویسی.
ولی این بحث که این اتفاق دروغ بوده جدا خنده داره.
کیوان عزیز شما چرا با این برخوردت به این دورغ بیشتر میدون میدی. کجای این استدلال ها منطقیه.
اولا در آنزمان دو قدرت بزرگ جهانی سر اینموضوع با هم رقابت داشته اند و همه چزئیات حرکت همدیگه رو میپائیدند. بنا براین بزرگترین آبروریزی برای آمریکا میبوده اگر این دروغ افشا میشده.
دوم مگر دست آوردهای بعدی وجود نداشته و همین الان مریخنورد روی کره مریخ نیست و خبر مخابره نمیکنه. اگر اون دروغ بوده پس اینها از کجا پیدا شده. اینها که یکدفعه نمیتونه از زمین بیاد بیرون. هر چیزی یک گذشته ای داره.
کیوان گفت:
گردو جان، من فکر میکردم با این نوشته اعتقاد راسخ خود به حقیقت داشتن این سفر را ابراز کردهام!
اما دلایل مخالفین به نظر من از نظر شکلی منطقی است! دقت بفرمایید «شکلی» نه «ماهوی»!
حقیقتش داشتم دورخیز میکردم متن مفصلی راجع به دلایل وجود توهم «توطئه جهانی سرمایهداری» و «نقش دستهای کثیف امپریالیسم در همه چیز» در سطح روشنفکران تمام دنیا بنویسم، که هم به این پست مربوط میشد و هم گریزی به صحرای کربلای بحث پست پیش تو و شاهین میزد. منتها بحث شیرین مادیات و چرک کف دست پیش آمد ناچار شدم بروم!
گردو گفت:
کیوانجان
چوب مظلومیتو میخوری برادر
ما هم نگاه میکنیم ببینیم دیوار کی کوتاهتره
ala گفت:
آرش عزیز متشکر از صحبتهای شما…دو نکته رو من اضافه میکنم. حدودِ ۳۰۰۰۰۰نفر یأ شاید هم بیشتر در این پرجکت مشارکت کردند که اگر این داستان دروغ میبود نمیشد تمام اونها رو کنترل کرد که واقعیت رو افشا نکنند. دومین نکته این هست که من به ندرت دیدم که دانشمندها یأ مهندسین این قضیه رو رعد کنند…بیشتر افرادی که این واقع رو زیر سوال میبرند ژورنالیستها هستند که از قدرت مهندسی چندان اطلاعاتی ندارند.
saeed گفت:
میهمان این هفته ادای دین میکند
کاپیتان بابک گفت:
++
گردو گفت:
شاهین جان
من هم موافقم که اینجا نمیشه به این بحث ادامه داد.
ولی اینهم درست نیست که مشت آخرو بزنی و بعد اعلام آتشبس کنی.
در مورد بحثمون اما نکته ای که شما بهش توجه نمیکنی بهم پیوستگی همه اجزاء یک ملت و تاثیر متقابل آنها بر یکدیگر هست و فقط اونو در یک جمله ستمگر و ستم پذیر خلاصه میکنی.
من داستان این آقای تقی شهرام رو خوندم و خیلی متاسف شدم. میدونم که از این موارد هم بسیار بوده.
خوشبختانه از کسانی که در زمان قبل از انقلاب در محیطهای دانشگاهی و روشنفکری و زندان بوده اند دور و برم کم نیستند.
آنها همگی متفق القول هستند که همین آقای تقی شهرام و دارو دسته اش با کودتا در سازمان مجاهدین خلق که اونموقع پیوند نزدیک با آیت اله طالقانی داشته و ترور اعضایی که با خط سیاسی آنها مخالف بوده اند چه ضربه ای به اتحاد بین نیرو های چپ و مذهبی زدند که هم در دانشگاهها و هم در زندانها تاثیر مخربی داشته و زمینه را برای کشتار های بعدی آماده کردند. مثلا میشه تصور کرد که اگر این اتفاق نمیافتاد بعدها امثال مسعود رجوی در این سازمان قدرت نمیگرفتند و چنین بلایی سر مملکت نمیاوردند. همینطور افراطیون راست در بین مذهبیها میداندار نمیشدند و جلو کشتارهایی که بعدها تحت تاثیر همین افراطی گری انجام شد گرفته میشد.
دونکته در اینجا هست. یکی اینکه بفرض که این آقایون فرصت پیدا میکردند و بجای آخوند ها قدرت میگرفتند. آیا رفتار دیگه ای غیر از آنکه جمهوری اسلامی (1) با مخالفان خود کرد میداشتند؟ من یکبار دیگه همینجا نظرمو گفتم که مسلما خیلی بدتر میبودند. وقتی کسی با همگروههای خود که همگی با نظام قبلی مبارزه میکرده اند چنان کرده، وای به حال مخالفان سیاسی بعد از داشتن قدرت.
دوم اینکه این بیان کننده همون بهم پیوستگی هست که بهش اشاره کردم که باعث میشه در یک مقطع خاص از تاریخ همه اجزاء یک ملت کم و بیش خصوصیات شبیه هم از خود بروز دهند.
پ ن:
1 – جمهوری اسلامی از نظر من بخصوص در اوایل چه از نظر اعتقادی و چه عملکرد یکپارچه نبوده و هنوز هم نیست. روسنفکرهای ما در خارج هر چی هم که زور بزنند مردم ما نمیپذیرند که امثال موسوی و خاتمی با عسکر اولادی و مصباح یزدی یک جور فکر میکرده اند. در دوره هایی که انتخابات شکل آزاد تری داشته، اعضای جزب موتلفه مثل عسکر اولادی بارها در انتخابات کاندید شده اند ولی نتوانسته اند رای مردمو بدست بیاورند. در زمان اصلاحات و سال 88 هم رای بالای 20 میلیون مردم به این افراد به همین معنیست که قدرت تشخیص مردم از روشنفکرها خیلی بیشتره.
شاهین گفت:
گردو جان
من هرگز در پی زدن مشت نبودم عزیز من ،هدفم هم به کرسی نشوندن حرفم نیست . میگم خیلی حرفها هست که کمتر شنیده شده و یا از فیلترهای مغرض گذشته و ما خوانده ایم . بهتر هست که بریم و رفرنسهای اصلی رو گیر بیاریم و خودمون اونها رو مطالعه کنیم و چشم و گوشمون به تک گویی افراد معدودی نباشه. در همونجا هم گفتم نوع دیگری تحلیل و نظرات هم بوده ، روی شخص هم زوم نکرده بودم ،اما چون بخشی از پیش بینیهای اون نیروها در دفتر های زندان تقی شهرام اومده بود (7 دفتر)، رفرنس اونو معرفی کردم .در مورد شهرام و اون قضایا هم حرف و حدیث زیاد هست.
خیلی رفرنس هست از دو طرف قضایا ، فضای موجود در سازمانهای چریکی ، چه چریک شهری و چه طرفداران محاصره ی شهرها از طریق روستاها (اولی نوع مبارزه ای شبیه به توپامارو ها و دومی شکل جنگ میلیشیایی نظیر تیتو و مائو) چون مدتها پیش مورد توجهم بود به اونها رجوع کردم اگر خواستی
برایت میفرستم،اما فعلا بگذار به این بحث خاتمه بدیم ،مخصوصا که صحبت نیل آرمسترانگ در بینه. بعد
در یک زمان مناسبتر میشینیم و بیشتر با نظرات هم آشنا میشیم.
بازهم ممنون که نظرات خودت رو با من درمیون گذاشتی و حداقل بنده رو زیر علمی نبردی که لابد با توجه
به اسم شهرام ، این بار میبایست پیکاری معرفی می شدم :))
گردو گفت:
شاهین جان
معلوم میشه من لحن خیلی بدی تو حرف زدن دارم.
وگرنه اون تیکه اولش شوخی بود.
در ضمن از نظر من هیچکس متهم نیست. همه محکوم به نقشهایی که ایفا میکنند هستند. حتی علی خامنه ای و محمد رضاشاه.
منظورم تقدیر نیست. بلکه این نقش رو جامعه بهشون میده. بضاعت جامعه که ازش صحبت میکنم از همینجا میاد.
تقی شهرام هم یکی از همین قربانیهاست.
لی لی خنگه گفت:
نیل آرمسترانگ اولین انسانی که قدم روی کره ماه گذاشت، درگذشت در حالیکه جنتی اولین انسانی که قدم روی کره زمین گذاشت همچنان زنده است.
لک لک گفت:
++++
کاکتوس گفت:
@کیوان و آرش
ببینید الان شاید فضای آمریکا و وجود اینهمه ابزار اطلاع رسانی باعث بشه نتوان دروغ به این بزرگی گفت (هر چند با وجود در دست داشتن رسانه ها توسط سرمایه دارها محال نیست) ولی نمیتوان آن دوران 1969 و فضای جنگ سرد را با الان مقایسه کرد. بعضی از دلایل مخالفان قضیه منطقیه.مثلا فضای سایه روشنی که در عکس ها هست و این فقط در شرایط وجود مولکول های هوا و بازتاب نور توسط آنها رخ میده و در ماه که جو وجود نداره امکان وقوع نداره. در هر صورت نمیشه راحت در مورد مساله قضاوت کرد.
vasat piaz گفت:
این چه استدلالی گردو جان، خوب این یکی هم دروغ بزرگتریه، یه مقاله هم در موردش هست
مدارکش هم موجوده که تو بالیوود نبش بمبیی جنب تاج محل ساخته شده
یادت نیست مگه اسکار ۱۹۶۹ رو آرمسترانگ به عنوان بهترین هنر پیشه به اتفاق رفقا و ناسا به عنوان تهیه کننده سال گرفتند، بردند و خوردند، یادت نیست؟
عطسه گفت:
انسان در زمینه های مختلف موفق بوده و پیشرفت کرده اما وقتی خون همدیگه رو ریختن من موفقیتی نمیبینم چرا باید در این راه قدم بردارم؟
در پست فبل اتفاقا وقتی داشتم چای مینوشیدم و میخندیدم بهتون به آرمسترانگ فکر میکردم و از طرفی اینکه چقدر ما باید بعضی از شکستهای به قدمت تاریخ رو تکرار و تکرار کنیم و نوک بینیمون رو ببینیم. حتی مطلبی نوشتم اما چون فکر میکردم هر جایی مناسب هر حرفی نیست وقابلیت هضمش رو نداره و انگ بی اصالتی و بنجل و وطن فروشی غیره و غیره رو میزنید پاکش کردم .
باید بگم بهت که به هیچ عنوان نمیتونی و در بضاعتت نیست که در مورد انسانیت و پیشرفت انسانها حتی «حرف» بزنی و نظر بدی . سراسر تناقضه اما به هر حال برای هر پله یک حالت گذر وجود داره از جمله گذر از بربریت.
درسته که هنوز هیچ مکتبی نتونست جنگ رو به طور کامل برداره اما وقتی که هنوز توانایی فکر کردن به این رو ندارن و به استخوان و چماق و اسلحه روی میارن نمیتونن از پیشرفت حرف بزنن .
این هم قبای گشاد دیگه ای هست که به تن کردید
بزرگترین دروغ جنگ دوم جهانی این بود که باعث پیشرفت علوم شد. اصولا انسانهایی که پیشرفت کردن و باعث پیشرفت کردن دیگران شدن به قول خودت دارای روح و مغزی فراتر از این مرزهای پست انسانی بودند
پ.ن: میخواستم بگم اگه جنگ شد حتما عکسهای در لباس نظامیتون در حال دفاع از میهن رو برامون بفرستید! هه هه
والسلام
یاس گفت:
با هزار میلگرد و سیمان زلزله های روح را مهار میکنند.اینان با جنبش مخالفند لیک تو به پرواز می اندیشی!عبور اسپرم عشق از کاندوم سانسور،خیال بیماردامادی بودکه عروسش آزادی را درثبت یک نام در صفحه ی آخر شناسنامه میجست!
لی لی خنگه گفت:
آرش
25 اپریل یا 25 آگست؟ فکر کنم باید تاریخ رو تصحیح کنی.
آرش گفت:
درست گفتی؛ من بعد از ارسال فهمیدم که ایراد داره و درخواست تصحیح کردم؛ ولی خب دست ما از دنیا کوتاه است. به هر حال درستش کردند.
shirin گفت:
ey baba….chera dge khodetoon neminevisid…hamash shode mehmane in hafte mehmane un hafte
زن ناشزه گفت:
ایشان نماینده تمام مردمان کره ی زمین نبود بلکه آن قضیه شد نماد قدرتی در میانه ی جنگ سرد و آرزوی همه ی آدم ها هم نبود… مثلا در ایران ده پانزده سالی بود که ما رویای آمریکایی را در قامت کودتایی دیده بودیم که به سرنگونی یکی از معدود حاکمیت های ملی در تاریخ معاصرمان منتهی شد. چند سال بعد به ماه رویای آزادی را می دیدیم در چهره ی استبداد!
نمی خواهم احساس دوست داشتنی ات را به حال کودکی خراب کنم. من هم به خیال آسمان بودم در سال های کوچکی. پیش از آن که درک کنم هستی آلوده ی زمین را.
ولی این جا کم نبود که می خواهیم آسمان را به کثافت بکشیم؟
کاپیتان بابک گفت:
مرسی که نوشتی آرش جان.گزینۀ شایسته ای بود
binam گفت:
in doostani ke migan, az nazare elmi sabet shode ke hichkas narafte be mah che reference i daran? adviser e man too projeye Curiosity jozve mission e. man ba ishoon raftam Kennedy Space Center, ba 2 ta astronauts sohbat kardam, khodam nemooneye khak ke az mah ba Apollo 11 bargashte didam. dalile inke dige kasi be mah naraft ine ke azmayesha neshoon dad, jense khake mah va zamin yekie, be estelah hardo yek kore boodan ke million ha sale pish az ham joda shodan. darnatije dalili vojood nadare ke inhame hazine beshe ke dobare adam bere be mah, darhalike kolli soale mohem darbareye Mars, ya Europa, ke mahe Jupiter e, javab dade nashode hanooz. ma alan midoonim ke tarkibate mah chie, sharayete abo havayish chie, inke hayat roosh vojood nadare, va koli etelaat e dige. inke roo Mars ham adam narafte, ine ke ferestadane rover ham riskesh kamtare ham arzoontare. lotfan darbareye chizayi ke HICH etelaei nadarin, haminjoori nazar nadin, faghat chon shenidin va fek mikonin intori bahoosh tar jelve mikonin ke begin hamechi doorooghe. mamnoomn
هما گفت:
++++
البته همونطور که مستحضرید جناب ارمسترانگ از برادران مومن و مکتبی در دیار کفر بودند و نور ایمان از وجنات شون مشعشع بوده و هست و الان هم که ریق رحمت را سرکشیدند مسلم در جوار حورالعین مشغول ادای فرایض مستحبه می باشند
این کفاری هم که این سفر معنوی را دروغ و کذب می پندارند بی شک از اعوان شیطان و جز ستون پنجم دشمن علی الخصوص امریکای جهانخوار می باشند و گرنه میدانند که مومن هیچگاه دروغ نمی گوید و وقتی میگوید رفتم ماه یعنی رفته …حتما رفته
حالا این مشرکین سایه را علم کفر کرده اند که در ماه سایه کجا بود و…الخ
خب ایشان نمی دانند که نور ایمانی که از وجنات مومن میدرخشد خب حالا سایه هم ایجاد بکند …عجیب است ؟ انها نمیدانند ایمان چه ها که نمی کند
یا کفار گیر داده اند که چرا بیرق کفر امریکا در ماه تکان میخورد و مگر انجا باد هست و….. الخ
چرا باد نباشد برادر من ؟ مگر باد فقط در اینجاست
باد همه جا هست ؟ خود کفار هم باد دارند …اصلا اگر باد نداشتند که اینقدر به این برادر ارمسترانگ تهمت نمی بستند
بهرسو
شهادت جانسوز برادر ارمسترانگ را به اقا و اون یکی اقا و خانم کناری شون تسلیت عرض کرده و برای ایشان علو درجات از درگاه باری تعالی خواستاریم
روابط عمومی بسیج اداره کل ناسا
قرارگاه جعفر طیار
نسوان گفت:
بوووس !
کاپیتان بابک گفت:
🙂 نمیگم بوس که بی ناموسی نباشه
هما گفت:
کاپیتان اصل به نیته …دل تو صاف کن
در ورژن 2012رساله نوشته ماچ دیگه جز بی ناموسی حساب نمیشه البته بشرطی که بین لب و لپ به اندازه ی یک لحاف فاصله باشه و مرد اجنبی روی ماه زن عفیفه رو نبینه
که دیدن زن مومنه مسلما جزء بی ناموسی است و خطر مرگ بهمراه داره و سرب داغ به ماتحت ادم میریزن اون دنیا
کاپیتان بابک گفت:
نگو خواهر نگو، رعب ورم داشت
هنوز به اون سرب نرسیده، من در رفته بودم ولی
اون ورژن 2012 رو قربون دستت سر فرصت ایمیلش کن، که ما تو مسائل شرعی به روز باشیم
چیزای خوبی باید توش گیر بیاد. اونوقت اون دقیقا چه مدل ماچی است که بین لپ و لب یه لحاف فاصله باشه؟
کیوان گفت:
هما جان خدایی نمکی
اما صرفا جهت شفاف سازی بعضی تهمتهای بیهوده:
به عکس بزرگ پرچم آمریکا در کره ماه (که به نظر میآید در باد تکان میخورد) خوب دقت کنید، بالایش میلهای دارد که آنرا نگه داشتهاست.
اینهم آدرس عکس: http://
wscdn.bbc.co.uk/worldservice/assets/images/2012/08/25/120825215350_005.jpg
آرش گفت:
در سال 2008 آژانس فضایی ژاپن در پروژه سلن ؛ با قرار دادن تلسکوپ در مدار ماه موفق به تصویر برداری دقیق از سطح ماه شد ؛ در این تصاویر با کیفیت ؛ محل فرود چند تا از فضاپیماهای آپولو در سطح ماه دیده میشه :
http://www.universetoday.com/15579/japanese-selene-kaguya-lunar-mission-spots-apollo-15-landing-site-images/
http://en.wikipedia.org/wiki/Third-party_evidence_for_Apollo_Moon_landings#Photographs
اهمیت این مدارک در اینه که کشوری بجز آمریکا و سازمانی بجز ناسا اون رو تهیه کرده. البته در سالهای 2010 و 2011 ه تصاویری از ماه تهیه شد که بقایای سفر به ماه در اونها دیده میشد و میشه ادعا کرد که مجموع این منابع به تمام شایعات گذشته پایان داده و امروز در محافل علمی در خصوص 6 سفر انسان به ماه تردیدی وجود نداره.
آرش گفت:
البته در این تصاویر صرفا محل فرود دیده نمیشه ؛ بلکه تصاویر گرفته شده در مقایسه با تصاویری که قبلا توسط فضانوردان از سطح ماه گرفته شده دارای تفاوت چندانی نیستند و همگی موید تصویر برداری از سطح کره ماه در اون زمان هستند.
آرش گفت:
ببخشید که هی توضیح میدم؛ فکر میکنم برای تنویر افکار عمومی لازمه ؛
در لینک دوم هم یک تصویر ماورا بنفش از زمین وجود داره که قبلا توسط انسان از سطح کره ماه گرفته شده ؛ بعده ها تصاویر گرفته شده توسط تلسکوپهای فضایی صحت محل ستاره ها در برابر نور ماورا بنفش با دقت زیادی مورد تایید قرار گرفته ؛ لطفا به اون توجه کنید.
هما گفت:
یک موضوع بی ربط خیلی خیلی خیلی خیلی مهم
ای مردم
نامردها جیگر رو سانسور کردن
به این خبر بی بی سی توجه کنید :
*’شخصیت عروسکی جیگر ممنوع التصویر شد›
«جیگر» یکی از شخصیت های عروسکی که در مجموعه جدید کلاه قرمزی در نوروز ۹۱ از تلویزیون پخش شد، ممنوع التصویر شد.به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی، روابط عمومی شبکه دو اعلام کرده است که مدیران نظارتی تلویزیون این کاراکتر را به دلیل «بدآموزی های رفتاری» از جمع شخصیت های مجموعه کلاه قرمزی کنار گذاشته اند.
جیگر، نام الاغ عروسکی بود که در آخرین مجموعه کلاه قرمزی به عروسک های این مجموعه اضافه شد و در مدت کوتاهی به یکی از شخصیت های محبوب تلویزیونی تبدیل شد. در قسمت های جدید مجموعه کلاه قرمزی که اخیرا از تلویزیون پخش شد، از این شخصیت عروسکی خبری نبود.همچنین در بازپخش این مجموعه از شبکه های جام جم و نمایش، جیگر سانسور شده بود. ****
یعنی من نمی دونم شما سن تون میرسه که جیگر رو نگاه کنید یا نه؟ اما من که کودک درونم همچنان عاشق کارتون و برنامه ی کودک مانده دارم گوله گوله اشک میریزم از فراق جیگر
اخه نامردها جیگر به شما چکار داشت که ممنوع التصویرش کردید ؟ جیگر یک جیگر واقعی بود که فقط گاهی عرو عوری میکرد …همین
اخه مگه میشه الاغ رو سانسور کرد ؟ اصن مگه میشه عروسک رو ممنوع تصویر کرد ؟
شما از چی میترسید ؟ از یک خر ؟
واقعا ادم می مونه چه فحشی بده که خواهرو مادر اینا همچین غلیظ با هم پیوند بخورن
پی نوشت
کسانییکه با جیگر اشنایی ندارند برای اینکه عمق فاجعه رو درک کنند می توانند از طریق یوتیوب با فضایل اخلاقی این موجود نازنین اشنا بشن
عطسه گفت:
آخرش نفهمیدم این شخصیتهای عروسکی جدید چیش مردم رو میخندونه کلاه قرمزی برای ما همون اقای راننده یالا بذار تو دنده باقی میمونه تا ابد. توی دو روز اول نمایش فیلمش رکورد فروش رو زد!
لی لی خنگه گفت:
عطسه
اینکه تو نمی فهمی اصلا باعث تعجب نیست. البته خودتو ناراحت نکن چون کاری هم در این مورد از دستت بر نمیاد.
عطسه گفت:
لی لی تو رو خدا شمارتو بده میخوام بیام پیشت منو درمان کن! اینجور که تو حرف میزنی یه روانشناسی چیزی هستی خیلی باحاله نظراتت من عاشق این هستم که بهم توجه کنی .
د.ف گفت:
با اطمینان و بدون هیچ سند و مدرک علمی زیرواقعیتی مثل سفر آدم به ماه که این همه مستند شده زدن واقعا جسارت می خواد. وقتی هم که آرش این همه دلایل دقیق می آره همه سوت می زنن و به روی خودشون نمی آرن. من فقط خواستم بگم که اصلا این طور نبوده که تو غرب خبر مردن آرمسترانگ مهم نبوده. همه ی شبکه های خبری تجاری و دولتی دنیا این خبر را پوشش دادن و کلی مردم و گوینده ها از خاطرات آن روزی که آپولو رو ماه فرود آمد گفتن. خانواده ی آرمسترانگ هم گفتند امشب وقتی به ماه نگاه می کنید یادش کنید. به نظر من که درست آرمسترانگ شانس آورده و موقع مناسب جای مناسب بوده اما آدم بزرگی بوده که به قول شاملو وطیفه ی انسان بودن خودش را خوب به جا آورده.
bahar گفت:
http://www.urbandictionary.com/define.php?term=lance%20armstrong&defid=1477920
کاپیتان بابک گفت:
یه موضوع بی ربط تر از موضوع بانو هما
در پست قبلی گردوی گرد و با مزه، گفتگویی را با من آغاز کرد. 2 تا جملۀ اساسی به من گفت که مخم سوت کشید. از ایشان خواهش کردم گفتۀ خودشو روشن کنه و نکرد که نکرد و آخر سر بمن گفت تو روحت لطیف تر از اونه که بحث سیاسی بکنی و…. نمی دونم چرا نکته را نمی گیری
من از دوستان گرامی مسلمان و کافر، زن و مرد، پیر و جوان ( اسم نمی برم که ریا نبشه!) صمیمانه و دوستانه خواهش می کنم سه 4 تا کامنت رد و بدل شده بین این کمترین و گردو را بخونن واگر فهمیدن ایشون چی میگن، منو روشن کنن. راستش بد جوری رفته روی اعصابم. کم مونده از خودم نا امید بشم 🙂
دو تا جملۀ گهر بار و مبهم ایشان اینا بود
1- من دعا میکنم خدا اونروزی رو که تو منتظرش هستی هیچوقت نرسونه برادر.
2-اون چیزی که شما ازش متنفری یعنی بیش از نصف مردم ایران.
—————————————
با خوندن اون کامنت ها، اگه کسی منظور گردو را از این دو جمله می فهمه، اگه کلمۀ رمزی، کدی چیزی توش هست که من نمی فهمم و بمن بگه، بی نهایت ممنون میشم. لطفا از سفسصه و مغلطه و کنایه بپرهیزید، فقط بدنبال حقیقت هستم نه رو کم کنی و نه مره پروندن
—————————————
در ضمن من اینجا رسما اعلام می کنم که دانش سیاسی و اجتماعی من در بارۀ میهنم بسیار محدوده و در خودم هیچوقت این توانایی رو نمی بینم که بحث سیاسی با کسی راه بندازم. همیشه در حال یادگیری هستم
پیشاپیش از توجه شما سپاسگزارم
عطسه گفت:
میخواست بگه نباید به فکر کشتن دیگران باشیم بلکه به فکر راه حل باشیم و اون آرزویی که دارید این سران رو وسط میدون به رگبار ببندید خداکنه اتفاق نیافته اینجاش رو من موافقم
ببین پوست گردو دست رو سیاه میکنه مغزش هم یکی در میون پوسیدست اینجوریاست یکی درمیون توش خرابه برا همین همشو نباید زحمت بکشی الکی بشکونی حتی اگه خودش بهت تعارف کنه ! فعلا این رو داشته باش نوش جان کن تا بهت بگم کدوماش بیمغزه کدوماش توپره دیگه راحت تر ازین میشه گفت؟
گردو گفت:
چرا کافه رو بهم میریزی کاپیتان.
چرا ازخودم نمیپرسی.
اصلا بیا دعوامونو ببریم دیوان لاهه. خوبه.
روحت لطیفه یعنی فحش خورت ملس نیست.
فحش سیاسی البته با فحش چاله میدونی فرق داره. به آدمهای معمولی بگی دو جور ممکنه عکس العمل نشون بدند. بعضی هیچ جوابی نمیدند. بعضیها هم عکس العمل خیلی تندی نشون میدن.
میگن یک دانشجو داشت با یک جاهل ( بمفهوم مرسوم نه نادان) بحث سیاسی میکرد. گفت ببین داداش مثلا بابای من که گاراج داره و چند تا کامیون داره میشه بورژوا، ولی شما که راننده کامیون خودت هستی میشی خورده بورژوا.
آقا چشمت روز بد نبینه. کف گرگی بود که آمد پای چش آقای دانشجو؛ آخه بی مرام از کی بابای تو که نمیتونه تایلیور دستش بگیره شده بور- ژوا اونوخت ما شدیم خورده- بورژوا.
کاپیتان بابک گفت:
گردو جان
می دونستم که شما بمناسبت گردو بودن، با مزه ا ی، حالا می بینم نمک خالی هم هستی، البته نه به نمکینی بانو هما
دیگه اینکه من به شما پیشنهاد می کنم بیای آمریکا (یا بری اروپا ) سناتوری، رئیس جمهوری چیزی بشی. یعنی خدائیش تو پیچوندن و طفره رفتن و طلبکار شدن رو دست نداری داداشم
عشقه دیگه! گفتم صاحاب کافه اینجا نیس یه حالی بکنیم. نفس کِش بطلبیم!
چرا از خودت نمی پرسم؟!! مگه تو پست قبلی 3 بار نپرسیدم؟ خوب جواب ندادی دیگه. چرا سیاه بازی در میاری؟ خوبه که به هر سه تا کامنتم پاسخ نوشتی! حالا میگی چرا از خودم نمی پرسی. ماشالا هزار ماشالا
برای اینکه روت باز بشه و بتونی با من یا شوخی کنی یا فحش سیاسی بدی، یه داستانم من برات بگم
البته با پوزش و اینکه (چی میگن؟) در مثل مناقشه نیست
میگن یکی را با چکش داشتن چوب به ماتحتش فرو می کردن، بعد دو روز سرشو بلند کرد و پرسید: صدای تق و توق چیه میاد؟
من تو پست قبلی هم، بعبارتی به شما گفتم ترجیح میدم فحش (سیاسی یا هر چی) بدی ولی رک و پوست کنده منظورتو از دو تا جمله ت روشن کنی. شما به این در و اون در زدی، آخر سر گفتم سام علیک و بدرود
جمله ها را هم اونقدر تکرار کردم که حال خودم داره بهم می خوره. تو پست قبلی دقیقا نوشتم و اینجا مختصرا اشاره کردم
حالا اگه می خوای به من آموزش سیاسی بدی،(بشرطی که با توضیح آن 2 جملۀ کذایی شروع بشه) بدون کنایه اینو میگم، به پیر به پیغمبر، به جون ریشت من آماده ام. روشنم کن. باور کنم دلخور نمیشم. تازه دلخور هم بشم، آسمون که به زمین نمیاد. اقلا متوجه میشم (میشیم) که من چرا بشدت در اشتباه هستم و شما چرا بشدت واقعیت را می دونی و لمس می کنی. به قول خودت «چیز یاد می گیریم.»
و هر چی هم بگی مطمئن بدون دوستی و سلام علیک و همه چیزمون سر جاشه
این گوی و این میدان
کاپیتان بابک گفت:
برای اینکه کار شما رو آسونتر بکنم که بر نگردی پست قبلی، از اونجا کپی و اینجا پیست می کنم
ببین من چه بچۀ سر براه و سالمی هستم. حتی حاضر نیستم دوستم زحمت دو تا کلیک را بکشه
—————————-
گردو: من دعا میکنم خدا اونروزی رو که تو منتظرش هستی هیچوقت نرسونه برادر.
1- آن روزی که من منتظرش هستم و شما دعا می کنی هیچوقت نرسه دقیقا کدام و چه جور روزی است؟ (لطفا حاشیه نروید و به اصل مطلب بپردازید)
گردو: اون چیزی که شما ازش متنفری یعنی بیش از نصف مردم ایران.
2- مقصود شما از «اون چیزی» چیه که بنظر شما یعنی بیش از نصف مردم ایران؟
يلداسبزپوش گفت:
كاپيتان نمى دونم كُدهارو درست كشف كردم يا نه! ولى ميگم!
١- مقصود از » اون روز» يه انقلاب مزخرف و خونين ديگه اس كه دويست سال ديگه هم به عقبگرد ما كمك كنه!
٢- » اون چيزى كه ازش متنفرى» همون قشر ملنگى هستن كه بعضياشون به احمدى نژاد راى دادن كه يكيش بابابزرگ خدابيامرز من بود كه مى گفت صد تومن به حقوق بازنشستگيش اضافه كردن و يكيش دائى عجيب الخلقه شوهرم بود كه براى خلاصى از دست جووناى ويدئو كلوپ سركوچه به عنوان اغتشاش گر جنبش سبز معرفيشون كرد! يكيش خواهرشوهر گرامى كه وقتى زنگ زد به جاى احوال پرسى از سروصورت زخمى اينجانب ، سرزنش مى كرد چرا اتوبوس بيت المال من!! رو آتيش مى زنين!يكى ديگه دخترخاله شيك وقرتى كه مى گفت چون دخترهاى طرفدار موسوى شيك و قرتى هستن به احمدى نژاد راى دادم! يكى آقاى مهندس زنباز با كت وشلوار ماسيمو دوتى كه چنان تفسيرهاى نابى از فساد اخلاقى غرب منحط و جهان شمولى دكترين جمهورى اسلامى برات ارائه ميده كه چهارشاخ ميمونى! چندتاشون هم كسانى هستند كه معتقدن فلان عضو فاميل تو ترور خواهرزاده موسوى دست داشته ولى هر سال تو مراسم مولودى خونه اش شركت مى كنن!!
نه عزيز من نه اينجا خبرى هست و نه اونجا!!
پ. ن. تمام مثال هايى كه زدم يكصدم از واقعيت هاى محضِ اطرافم بود! 😦
کاپیتان بابک گفت:
یه دنیا از شما ممنونم یللدای گرامی
5 تا 10 درصد روشن شد. حتما شما زبون گردو رو بهتر از من (که 1971 از ایران خارج شدم) متوجه میشین. الان سرم خیلی شلوغه، امیدوارم فرصتی باشه برگردم و 1- یه توضیه کوچولو در بارۀ انقلاب بدم
و 2- مسئله اینجاست که من هیچوقت نگفته ام که از اون «قشر ملنگ» متنفرم. راستشو بخواین من 33 سال پیش نفرت رو نمی شناختم، با روحم بیگانه بود. جمهوری اسلامی اونو تو درون من کاشت
عطسه گفت:
اقا زبون مارو هم نفهمیده بودی ؟ منم همینارو گفته بود ! راستی ما بهتر حرف میزنیم یا آمریکاییها؟؟!
عطسه گفت:
من گفتم همینارو …میگه قبول نیست یه چیز دیگه گفته. حالا گردو هم داره لاس میزنه ! و یا شاید همون پلنهای آ و ب که کاپیتان گفت درست باشه خدا میدونه . میگم بابا میگه همه مثل همیم حالا یکی عمامه داره البته زیاد این حرف درست نیست همه مثل هم نیستیم این افراد از روی ناآگاهی طرفدار هستند و میشن نصف مردم. دومین ایراد گردو به روحیه و تنفر کاپیتان بابک بود که حاضره همه رو قتل عام کنه و گردوی گرد و خوشمزه از این ناراحته واقعا! حق داره یعنی چی عملیات انتحاری و کشتار و چوب فرو کردن تو کون خامنه ای و بشار اسد و قذافی؟؟! خدا کنه اون روز نیاد ! چون هر حکومت و سیستمی که بعدش بیاد ما بازهم ضد اجتماعی و یا روانی باقی میمونیم!
يلداسبزپوش گفت:
خب عطسه جان منم گفتم كه! يه انقلاب مزخرف و خونين ديگه نمى خوايم، تو مزخرف و خونين بودنش شك نكن، چون الان مردم نسبت به ٣٥ سال پيش بى عاطفه ترن!
کاپیتان بابک گفت:
برو بابا تو هم گیر دادی حرف گردو رو می زنی. من کی کجا گفتم قتل عام؟ چرا الکی جار می زنین، حرف تو دهن مردم میذارین؟
با کشتن که چیزی حل نمیشه! آخوندو باید برد وسط کویر بیل بزنه مادر … مفت خورو. خودش می افته می میره، یه چیزی هم گیر کرکس ها میاد. حیف چوب نیست که که تو کون خامنه ای فرو کنن؟ اون دیوثو باید روزی 3 دفعه بیارن تو تیوی از دزدی ها و دروغ ها و خیانت هاش برای مردم بگه. کشتنش حیفه
هما گفت:
یک موضوع بی ربط و بی ناموسی …..
زنان توگو برای اصلاحات سیاسی اعتصاب جنسی میکنند
از زنان توگویی خواسته شده که از امروز دوشنبه ۲۷ اوت به نشان اعتراض و برای اینکه تمایل خود را به اصلاحات نشان بدهند به مدت یک هفته اعتصاب جنسی کنند.
گروه ائتلاف مخالفان «بیایید توگو را نجات بدهیم» این فراخوان را منتشر کرده است.
این گروه اپوزیسیون از هشت گروه اجتماعی مدنی و هفت گروه مخالف دولت و احزاب و جنبش ها تشکیل شده است.ایزابل آمگانوی، رییس گروه مخالفان گفت: «سکس می تواند یک سلاح جنگی برای دست یابی به تغییرات سیاسی باشد.»این گروه ائتلافی از رئیس جمهور توگو که خانواده اش دهه های متوالی است که قدرت را در این کشور در اختیار دارند، می خواهد که از قدرت کناره گیری کند.
خانم آمگانوی، رهبر شاخه زنان این گروه ائتلافی به بی بی سی گفت «ما راههای زیادی برای مجبور کردن مردان برای اینکه بفهمند خانم ها در توگو چه می خواهند داریم.» وی گفت که او تحت تاثیر یک اعتصاب مشابه برای دستیابی به صلح در سال ۲۰۰۳ در لیبریا، این حرکت را ساماندهی کرده است.خانم آمگانوی گفت اگر مردان فریادهای ما را نشنوند، یک حرکت اعتراضی دیگر راه می اندازیم که از اعتصاب جنسی قدرتمندتر باشد.
در سپتامبر ۲۰۰۶ نیز زنان جوان در یکی از خشن ترین شهرهای کلمبیا مردان خود را تهدید کردند که تا اسلحه را زمین نگذارند با آنها همآغوشی نخواهند کرد. در شهر پريرا دهها زن جوان با حمايت شهردار محل، به جنبشی پيوستند که «اعتصاب زانوهای بسته» نام گرفت.
——-
واقعا بی ناموسی و ناشزه گری و بی دینی در دنیا موج میزند
خب یکی نیست به این زنان ابله توگویی که اصلا معلوم نیست کشورشون در کجای این دنیا هست یا نیست بگه خب با این کار که زن ناشزه میشه و زن ناشزه هم بنا به قانون فقه مصوب سال ماموت هجری مهریه تعلق نمیگیره و مهریه هم که نباشه یعنی در اصل مهر شوهر نیست و زن مطلقه هم که کانهو هلو باعث بی ناموسی و فجایع بیشمار در دنیا میشه
عجب بی ایمونایی در دنیا پیدا میشه …..
اگه اینا ایمون و شعور داشتن بجای اعتصاب زانوی بسته و این جفتک پرانی ها مثل هر زن مومنه عفیفه ای اعتصاب** زانو و دست و لنگ و پاچه واغوش و ممه و لمه و لوزالمعده باز*** میکردند که مردان اسلام کانهو گولوله به اغوش زنان پناه برده و به تولید یک دوجین اذان گوی بلبله گوش روبیارند و با این کار به خود کفایی و خود کف ارای برسند
هیهات که کار دنیا به دست ما نیست
حیف
Oh! My God گفت:
واقعأ كه! موندم به نظر كوبنده شما فكر كنم يا به تاكتيكِ پارتيزانى اونها!!!
خرزهره گفت:
پست خوبی بود ولی کمی دردناک بود از این جهت که ژولین آسانژ قرینه نامتجانس آرمسترانگ است.
عطسه گفت:
تو رو خدا ببینید چی گفت این!
Oh! My God گفت:
مِستر آرش،
اگر در نظر بگيريم كه اندرونيان محترم در اين بلاگ، نماينده كوچكى از جامعه امروزمان باشند! اونجاست كه وجود احمدينژادها مايه افتخار ميشود!
جائيكه با افتخار عكس رهبرِ عظيم و الشأنشان را در ماه رؤيت نموده و بعد تر چشم بانتظار نوع كوكاكولايش بباشند!
بيمورد نباشد كه بهمين سادگى در اينجا نيز خبر داده و فتوا صادر نموده و بالكُل مرقومه آنجانب را بزير سؤال بَرند!!!
عجبا!!!
اندرونيانِ محترم، مسألتون!
ممكنست بفرماييد، اعلام بفرماييد؛ چند دانشكنده هوا- فضا در اقصى نقاط اين گيتى وجود داشته و دارد كه بطور روزمره، با داشتن دانشمندان- محققان و …، به بررسى امور فضايي پرداخته يا ميپردازند و همسو با شما به هاليوودى بودن اين داستان صحه مينهند؟!!
من كه بالشخصه از شما نا اميد شدم، از ديگران خبرى ندارم!
كوتاه فكرى و كوتاه بينى تا كجا؟!!!
يعنى ميفرمائيد كه اينهمه دانشمند از اروپا، ژاپن، چين، روسيه… دارند سماق ميك ميزنند و اونوقت شما با ديدن چند تا كليپ به كُنه مطلب پى برده و «آرش» گمراه را به نور و راستى هَدايت مينمايد؟!!!
عجب جوكى هستيد شما ها!!!!
به قول كلينتون كه گفت به يكى مثل شما ها:
How dare you are?!! n
عطسه گفت:
اگه گوگل فارسی رو بزنی همه لینکها نوشته بزرگترین دروغ قرن! مثل قارچ شایعات تو صفحات فارسی رشد میکنه کافیه فقط زبان سرچ رو عوض کنی اگه میخوای اطلاعات بدست بیاری
اون n چیه دیگه
میم گفت:
یه لینک گذاشتم ، فیلمی هست تماما انگلیسی ! یک کلمه فارسی هم توش نیست به خدا ، نزدیک سه ساعت فیلمه ، بیشترشون هم آمریکایی و بریتیش و چشم آبی !
Oh! My God گفت:
ميمِ گرامى!
ممكنه لينكى رو به نمايش بگذارى كه محققى، دانشمندى، … يه چيزى، يه كسى از يه دانشگاهى، دانشكده اى، … جايى كه سرش به تنش بيارزه تائيدش كرده باشه و مطالعات مستند براش آورده باشه؟!!
بابا اصلأ بگذريم! همون كه شما ميگيد!
بايستى از الان قبول كنيم كه اين «كنجكاو» تو مريخ هم يه اسباب بازى تو شهرك سينمايى كه براى سرگرمى امثال من و شما به رقص درش اوردن!
دست مريزاد
عطسه گفت:
الان یادم اومد تو رو که مثل لی لی خودت رو به خریت زده بود ی بگو پس! برای اینکه بازهم از نفهمی یا خریت درت بیارم باید بگم که من هم نظرم اینه که پروژه اپولو 11 حقیقت داشت!
میم گفت:
خدای من عزیز
من یک نکته ای به شما میگم . شما در همه منابع جستجو کنید ، در ماه jتقریبا اتمسفری وجود نداره ، یعنی جو دور ماه بسیار رقیق هست . فیلم فرود به ماه رو ملاحظه کنید وقتی که پرچم آمریکا به اهتزاز در میاد باد اون رو تکون میده و صاف نگه میداره . عامل باد جابجایی هواست . این فقط یک نکته علمی که شما اگر ضدش رو برای من گفتی من قبول میکنم .
در ضمن میشه خواهش کنم شما یک مرجعی غیر ناسا عنوان کنید که به جزییات این سفر رویای پرداخته باشه؟ میشه یک مصاحبه علمی از آقای آرمسترانگ بلافاصله بعد از سفرشون برای من معرفی کنید ؟
ala گفت:
Shadows on the Moon are complicated because there are several light sources: the Sun, the Earth, and the Moon itself, as well as the astronauts and the Lunar Module.[9] Light from these sources is scattered by lunar dust in many different directions, including into shadows. Additionally, the Moon’s surface is not flat and shadows falling into craters and hills appear longer, shorter and distorted from the simple expectations of the hoax believers. More significantly, perspective effects come into play, particularly on rough or angled ground.[10] This leads to non-parallel shadows even on objects which are extremely close to each other, and can be observed easily on Earth wherever fences or trees are found. And finally, the camera in use was fitted with a wide angle lens, which naturally resulted in subtle versions of «fish eye» distortion.[11]
آرش گفت:
ميم, بادي در كار نبوده فقط پرچم حالت چروك داشته.
در بالا چند تا مطلب لينك كردم كه مراجعي بجز ناسا تاييد كردن اين سفر رو.
در خصوص جزييات هم خب وقتي سفر رو ناسا انجام داده جزيياتش رو هم خودش داره نه كس ديگه.
عطسه گفت:
اصلا همون فیلم بود که بعد از شایعات سروصدا کرد و گرنه من کی گفتم این نظریه فارسی زبانهاست؟؟ میانگین هوش کامنتگذاران بسیار پایین تر اون چیزیه که فکر میکردم! البته با شما نبودم !
میم گفت:
البته یک نکته ای هم هست ، این بار با من هم بودی فرقی نمیکرد ! چه اهمیتی داره نظرآدمی مثل شما که ادب و کمالات از وجودش تراوش میکنه ؟!
ala گفت:
شاید یکی از مهمترین و در عین حال سادهترین اشکالات گرفته شده به مأموریتهای آپولو مربوط میشود به پرچمی از کشور آمریکا که توسط فضانوردان بر سطح ماه برافراشته شده است. پرسیده میشود که چگونه امکان دارد در سطح ماه که فاقد اتمسفر و در نتیجه وزش باد است، پرچم نصب شده به اهتزار درآید.
خوب پاسخ خیلی ساده است. این سفر همانطور که قبلاً گفتیم بیش از اینکه یک طرح علمی باشد، یک نمایش اقتدار بزرگ بوده است. پس اصلاً دور از انتظار نیست که کارگردانان این سفر تاریخی برای هر ثانیه این سفر فکر کرده باشند مخصوصاً آن قسمتی که قرار است نماد ملت آمریکا به دنیا نشان دهد که این دانش و فناوری آمریکایی بوده که چنین کار سترگی را به سرانجام رسانده است. از این رو در قسمت افقی بالای پارچه پرچم٬ تکه میله منعطفی کار گذاشته شده بود که در اثر تکان دادن تا مدتها میلرزید و همچنین میتوانستند با دست حالت باد در پرچم ایجاد نمایند تا در عکسها زیباتر دیده شود.
یک تصویر برتر از دوصد گفتار
بیشترین تمرکز طرفداران تئوری توطئه روی تصاویر مأموریتهای آپولو بوده است. آنها بسیار امیدوار بودند که با بررسی دقیق این تصاویر و فیلمها بتوانند گافهای غافلگیرکنندهای از صحنهسازان سفر به ماه بگیرند. نتیجه بسیار فراتر از انتظار آنها بود. دهها تصویر پیدا شد که در آنها موضوعاتی همچون سایههای همگرا که نشان میدهد منابع نور متعددی برای روشن کردن صحنه نمایشنامه آپولو به کار برده شده بود و یا دیده شدن فضانوردان و تجهیزاتی که در سایه قرار دارند در حالی که ماه فاقد اتمسفر بوده و نور مانند زمین توسط مولکولهای هوا پخش نمیشود، معلوم نبودن هیچ ستارهای در آسمان، حذف یا تغییر شکل علامتهای + در متن تصاویر، وجود حرف انگلیسی C بر برخی سنگها و بسیاری دلایل دیگر که مدعیان توطئه آپولو را متقاعد میکند آنها توسط کاخ سفید فریب داده شدهاند.
اما تقریبا همه این دلایل پاسخهای قانعکنندهای دریافت کردند. مثلا معلوم شد که در اسکن برخی تصاویر در سال 2001 یک موی مژه باعث مارک خوردن سنگها و یا سطح ماه با حرف انگلیسی C شده است. سایههای همگرا نیز به دلیل پانوراما بودن تصاویر برداشته شده در سطح ماه و تقسیم کردن آنها به تصاویر کوچک در روی زمین رخ داده است. دیده شدن فضانوردان و تجهیزات در بخش سایه نیز میتواند به دلیل بازتاب نور خورشید از سطح ماه باشد. یادمان نرود که در یک شب مهتابی میتوان بدون هیچ چراغی در بیابان طی طریق کرد. دیده نشدن ستارگان در آسمان نیز به دلیل روشنایی بسیار زیاد سطح ماه و کنتراست فوق العاده آسمان سیاه در مقابل سطح روشن ماه است. این اتفاق در شب و در جاییکهآلودگی نوری زیاد باشد به راحتی قابل مشاهده است
تا کنون دلایل مطرح شده برای اثبات آنچه که فریب سفر به ماه نامیده میشود چندان به مذاق دانشمندان، کارشناسان و مهندسان فضایی خوش نیامده است و آنها معتقدند که دلایل ارائه شده ناکافی و یا مردود هستند و از پشتوانه علمی خوبی برخوردار نیستند. اما با همه این سر و صداها آیا باز میتوان با اطمینان از انجام مأموریتهای آپولو دفاع کرد. این کاری است که حالا دیگر باید با سند و مدرک انجام گیرد. مشکلی که گریبان ناسا را نیز گرفته است.
Oh! My God گفت:
@ عطسه
ملتفط نشدم!
زبان سرچ رو به فارسى عوض كنم كه شايعات و دروغ بزرگ قرن رو بهتر متوجه بشم؟!!! يا به زبانى غير از فارسى تبديل كنم تا به واقعيت بيشترى دسترسى پيدا كنم؟!!!
دوم اينكه،
جنابِ «عطسهِ» بيخاصيت، لطفآ كمتر مزه پراكنى بفرماييد!
دلقك مابى شما، مشمئز كننده ميباشد!
I’ll ignore you here-in after! Don’t struggle anymore! Shush! n
عطسه گفت:
معمولا جوابهای برگشت رو ایگنور میکنم اما اتفاقا اینبار به شعورت توهین نکردم بلکه خودت عجولانه فهم نداشتت رو جار زدی بخاطر همین باید بهت چیزی بگم
باید بگم که قرار نیست کسی خودش رو وارد بازی من کنه پس کمتر زر بزن باشه تا بعد اگر مایل بودم در مورد نظرهات حرف بزنم عجله نکن فعلا هه هه .. اما یه بار دیگه بخون بالا چی نوشتم مخاطبم «تو» یِ نفهم نبود
google گفت:
قطعه سنگی از کره ماه که از طرف ریچارد نیکسون، رئیس جمهور پیشین امریکا به رضا پهلوی هدیه داده شده ، در مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران نگهداری می شود .
==========
اين سنگه رو ببرين آزمايشگاه ببينيد راسته يا دروغ ؟
اين همه كامنتو خوندم دهنم سرويس شد .
کاپیتان بابک گفت:
🙂
vasat piaz گفت:
عطسه جان، ۴۰۰.۰۰۰ نفر تو کار رفت و برگشت آپولو ۱۱ ظرف ۸ سال مشغول و شریک کار بودن
vasat piaz گفت:
عصرایران ؛ جعفر محمدی – اجلاس عدم تعهد ، هر چند امروز به دلیل میزبانی کشورمان ، برای ایرانی ها اهمیت دارد اما پیش از این نیز ، یک بار در کانون توجه مردم ایران قرار گرفته بود ، زمانی که قرار بود بغداد میزبان سران عدم تعهد باشد ، آن هم در بحبوحه جنگ ایران و عراق!
برای حکومت صدام حسین که در سوم خرداد 1361 ، خرمشهر را از دست داده و ضربه ای حیثیتی در جنگ و جهان خورده بود ، بسیار مهم بود که با میزبانی بزرگ ترین نهاد بین المللی بعد از سازمان ملل ، به ترمیم وجهه خود بپردازد.
از این رو ، بغداد خود را مهیای برگزاری اجلاس می کرد و این در حالی بود که ایران ، می کوشید با تبلیغ ناامن بودن پایتخت عراق به دلیل وضعیت جنگی ، مقامات کشورها را از سفر به عراق بازدارد و اجلاس بغداد را منتفی کند.
با این حال ، ماشین تبلیغاتی و سیاسی صدام که از پشتوانه قدرت های بزرگ هم برخوردار بود ، گوی سبقت را ربود و قرار شد اجلاس در بغداد تشکیل شود. عراقی ها ، ادعا می کردند که بغداد به حدی امن است که حتی یک پرنده هم بدون اجازه آنها نمی تواند در آسمانش پرواز کند. آنها حتی از مسوولان کشورهای عدم تعهد خواستند تا کارشناسان امنیتی خود را به بغداد بفرستند و از نزدیک شاهد امنیت مثال زدنی آن باشند!
زمان اجلاس نزدیک می شد و تلاش های ایران ثمر بخش نبود. همه در تهران به دنبال راهی برای ضربه زدن به دشمن بودند ؛ تا این که پیشنهادی محرمانه از وزارت خارجه به ریاست جمهوری رسید و خیلی زود مقدمات اجرایی کردنش در دستور کار مقامات عالی نظام قرار گرفت.
در نامه با تأکید بر اهمیت اجلاس ، تلاش های عراق در این باره و تصریح به این که اهمیت این موضوع از «خرمشهر» کمتر نیست ، آمده بود: «سرنوشت محل برگزاری کنفرانس را یک حرکت نظامی می تواند روشن کند.»
این سند اخیرا در کتاب «ایران و جنبش عدم تعهد به روایت اسناد، از باندونگ تا تهران» توسط انتشارات ریاست جمهوری (نشر جمهور ایران) منتشر شده است.
به زودی طرح حمله آماده شد: بمباران بغداد.
این در حالی بود که بغداد در حصاری از موشک های ضدهوایی قرار داشت و ارتش صدام ، حق داشت به امنیت پایتخت ببالد. اما 6 خلبان ، ریسک سیاسی ترین حمله هوایی تاریخ کشورشان را پذیرفتند، بدین ترتیب سه هواپیمای اف – 4 به پرواز درآمدند ، دو هواپیما از مرز گذشتند و به سمت بغداد رفتند و سومی بر فراز مرز ماند تا در صورت نیاز به کمک اقدام کند. بدین ترتیب در روز سی ام تیر 1361 ناگهان غرش هواپیماهای ایرانی در آسمان بغداد ، چشم ها را متوجه آسمان کرد.
هواپیمای ایرانی بمباران را آغاز کردند و از جمله پالایشگاه الدوره را هدف قرار دادند ؛ همزمان ، هزاران گلوله ضدهوایی و ده ها موشک به سمت هواپیمای آنها شلیک شد و یکی از این موشک ها ، به دم هواپیمای عباس دوران و منصور کاظمیان اصابت کرد.
دوران از کاظمیان خواست که با چتر نجات بیرون بپرد و با فشردن دکمه خروج اضطراری کابین کمک خلبان ، او را با چتر نجات ، از هواپیما بیرون انداخت. دوران بعد از آن که خیالش از بابت همرزمش راحت شد ، هواپیمای نیمه سوخته اش را که نه بمبی داشت و نه موشکی ، به سمت هتل قرق شده ای که قرار بود میزبان اجلاس عدم تعهد باشد هدایت کرد و لحظاتی بعد ، آنچه بر جای ماند ، هتل ویران اجلاس بغداد بود و هواپیمایی تکه تکه و البته پیکر سوخته شده عباس دوران.
خبر این حمله هوایی و انهدام هتلی که قرار بود محل اقامت سران باشد ، به سرعت در جهان پیچید و نتیجه هم کاملاً مشخص بود: میزبانی از عراق پس گرفته شد ؛ حیثیت سیاسی حکومت بغداد نیز بمباران شده بود!
***
بیست سال بعد ، در تابستان گرم 1381 ، از شهید عباس دوران ، تکه ای از استخوان سوخته پایش به وطن بازگشت و در شهر شیراز ، به خاک سپرده شد.
هما گفت:
+++++
مرسی اتفاقا دیشب داشتم به همین فکر میکردم که چرا هیچ سایتی از اون خاطره که مصادف همین روزها بود چیزی نمیگه
کاپیتان بابک گفت:
مو بر تنم سیخ شد. درود به شرفش. یادش گرامی باد
عطسه گفت:
یعنی چی یکی عملیات انتحاری کرده روحش شاد؟ غلط اضافی کرده بود نکرده بود؟ هواپیما رو زد به هتل همشون به هلاکت رسیدن. واقعا مو به تنت سیخ شد؟؟ عجیبه واقعا که ..
من جولیاتا هستم گفت:
آرش ممنون از نوشته هات چون به اطلاعات نداشته فضایی من اضافه کرد. من از دانش فضایی سررشته ای ندارم ولی این مطلب و نظرات خوانندگان از بعد جامعه شناسی برای من یادگیری هایی به شرح زیر داشت:
1. قدردانی و بزرگذاشت آدم های بزرگ یک فضیلت و ارزش است که این روزا کمیابِ و وقتی هم یکی مثل آرش این اقدام را می کنه بلافاصله مورد هجمه عده ای قرار می گیره. این گروه ها از هر کس بنویسی یه اگه و اما می یارن. گمانم با قدرشناسی و تجلیل مشکل دارند.
2. افرادی که مخالفت کردند. از آنجاییکه استدلال قوی نداشتند به هر توجیهی دست می زدند مثلا اینکه در امریکا تا چند سال پیش تبعیض نژادی بوده چه ربطی به موفقیت های علمی یک کشور داره مشخص نبود؟!
3. یک بار مطلب بسیار جالبی توسط یکی از افراد اندورنی در این وبلاگ در رابطه با بررسی صحت و اعتبار مطالب نوشته شده بود. کسانی که مخالفت می کنند و لینک هایی هم معرفی می کنند باید به این توجه کنند که اعتبار این نوشته ها و فیلم ها چقدر است؟ صرفا چون فارسی نیست و انگلیسی است یعنی اینکه معتبرِ؟؟!!
4. بیماری بدبینی در بین جامعه ایرانی توسعه یافته است. شاید از بس به ما دروغ گفتند، تولیدات روسیه را بعنوان دست آوردهای یک شبه ملی معرفی کردند ما دچار این توهم شدیم که همه دنیا دروغ می گویند آنهم در مورد یک چنین واقعه علمی جهانی
5. متاسفانه این گروه از افراد (منتقد بدون آگاهی) هم در حین یک مباحثه زودتر از بقیه از کوره در می رند و ادب و اخلاق را زیر پا می گذارند.
در اخر مجموعه ای با نام داستان از گروه همشهری به سردبیری خانم نفیسه مرشد زاده ماهیانه در ایران چاپ می شود که بسیارخواندنی و جذاب است. شامل داستان های کوتاه در بخش های مختلف است. اخیرا یک بخشی با عنوان قصه های خیابانی اضافه کرده که در حقیقت گفته هایی هستند که منشا تولید آنها معلوم نیست ولی همینطوری در جامعه می چرخند بدون مشخص بودن منبع و اعتبارشان ولی آنقد رتکرار می شوند که کم کم باور عمومی می شود مثل اینکه خوردن عسل و خربزه با هم آدم را می کشه. این موارد در همه حوزه ها هستند. توصیه می کنم که اگر دسترسی داشتید خوندن این مجموعه را ازدست ندهید.
میم گفت:
جولیاتا عزیز
من در جواب آرش که گفته بود » فضای حاکم بر کشور ایالات متحده هم به شکلی نیست که بشه همچین دروغ و صحنه سازی رو برای اینهمه سال از مردم پنهون کرد.» درباره نژادپرستی حرف زدم تا دلیلی بیارم که فضای حاکم بر امریکای الان با 40-50 سال پیش قابل مقایسه نیست .
Azadeh گفت:
ajaab ashe shole ghalamkariee shodee injaa… man ke dg bahash hal nemikonam… yadee home facebookam mioftaam.man ghablan serfan be ye dalil inja miomadam ke dg alan oon dalilo motasefanee nemibinnam 😦
عطسه گفت:
خانم میم ، بی انصافی نکن فرقه بین گستاخی – و بی ادبی و بی کمالاتی .این آقا فکر کرد همه مثل خودش دلقک هستن و برای خندوندن دیگران مینویسن و جواب توهینش رو گرفت.اگه دقت کنی میبینی ابتدا این افراد شروع میکنن به توهین کردن اما چرا شما تهمت زدی بهم؟ من حقایق رو از نظر خودم میگم مثلا میگم میانگین ایکیو در اینجا انقدره کجاش بی ادبیه؟ یا اینکه دوست ندارم کسی در مورد نظرات من و یا خود من زیر پستهام چیزی بنویسه و نظر بده مخصوصا اگه تحمل شنیدن جواب رو نداره . لطفا ذهنیت سازی منفی نکنید . عجیبه واقعا! با چه زبونی باید گفت ؟
میم گفت:
خانم یا آقای عطسه
من تهمت زدم؟ من تا حالا چند تا کامنت از شما خووندم که درش الفاظ بی ادبی هست ، مدارکش همین جا موجوده الان ! بگم ؟ بگم؟ 🙂 در ضمن تعریف ادب نسبی نیست که مثلا چون یکی فحش داد ما هم بدیم .
ابن جور چیزها ربطی به هوش نداره . اطلاعات عمومی هست . شما یک سری اخبار رو باور میکنی من یه سری دیگه رو ، مساله ریاضی و فیزیک کوانتوم حل نکردیم که به هوش ربطی داشته باشه . پس اینکه هوش من بالا یا پایین باشه به قول این فلاسفه به انتفاء موضوع سالبه است . ما هم والا ادعایی نکردیم که باهوشیم لینک دادیم برید نگاه کنید که فعلا یکی باید بیاد از تو اسپم درش بیاره. البته ظاهرا گفتید با من نبودید من صرفا جهت تنویر افکار عمومی گفتم 🙂
لی لی خنگه گفت:
میم
عطسه یا سایکوپاته و یا دچارanti social personality disorder که البته از نظر بالینی شباهتهای زیادی دارند. فقط چون به بیماریش insight نداره درمانش خیلی سخته.
Oh! My God گفت:
Well said, accurate diagnose!!! Well done! n
عطسه گفت:
ها ها …. خیلی باحال بود دمت گرم! ولی بعضیها بعضی از حرفها رو جدی میگیرن درست نیست اینطوری حرف بزنی من قبلا یه چیزی گفتم بهت چرا ناراحت شدی لی لی ؟
راستی به نظرت اون n خدای من نشونه چیه؟ نشونه نفهمی نیست ؟ آخه من چی بگم بهت اوه مای گاد نفهم من که میدونم از چی داری میسوزی ! ها ها ها اگه ازین به بعد نفهم صدات کنم ناراحت میشی؟
saeed گفت:
اب دماغ
زکام
عطسه
کمی ادب
مثل یه آدامس جویده شده چسبیده اینجا
کاپیتان بابک گفت:
چون یه بار برای سئوال منو از گردو جواب نوشتی (که البته جواب من نبود) ، منم سئوال شما رو از لی لی جواب میدم. این به اون در
اون n رو برای این گذاشته که ! نره به طرف چپ جمله بچسبه بغل Well
قارپوز گفت:
دختر جان . طوری حرف بزن منم بفهمم چی میگی حالا اونایی که اون بالا گفتی چی بود ؟ لی لی خنگه این عطسه دوست صمیمی و با وفای توست که حالا در نقش جدیدش قلم فرسایی میکند زیاد سربه سرش نذار آمش جاواد خودمونه .یادت نمیاد ؟
sadaf گفت:
آرش چند سال از تهران؟:-)
به نظرم این خیلی حرف درستی هست که دیگه در دنیای علم و تکنولوژی کنونی ما بعید هست که غلغله داشت باشیم و دلیل عمدش هم اینه که علوم خیلی پیچیده شدهاند و دانشمندان زیادی تقریبا دسترسی یکسان به این علوم و تکنولوژیهای مربوطه دارند. میشه گفت امکان مونوپولی (در مقیاس فردی) در علم کنونی وجود نداره که خیلی خوبه. اونهایی هم که معروف میشن، قدرت نمایشگری خوبی دارند مثل استیو جابز.
یه نکتهٔ دیگه اینکه من اصلا این حسو ندارم که وقتی دانشمندان کشورهای دیگه یک کشف علمی میکنند احساس غرور کنم، چون خودم توش هیچ نقشی نداشتم حتا به صورت کاملا غیر مستقیم!
sadaf گفت:
ساله=سال
sadaf گفت:
غلغله=غول !!!
شاهین گفت:
((نامربوط))
شکرخوری های جدید پیرامون تجزیه ایران
***PRESS RELEASE*** Rep. Rohrabacher Urges Secretary Clinton to Back Freedom From Iran for Azeris
Related Documents
Letter to Sec Clinton 7-26-12
Washington, Jul 26 – Today, Rep. Dana Rohrabacher (R-CA) sent a letter to Secretary of State, Hillary Clinton urging the United States to back freedom for Azeris from Iran. Rohrabacher’s letter was prompted by recent news stories concerning a budding military cooperation between Israel and the Azerbaijan Republic.
“It would be wise for the United States to encourage such cooperation, as the aggressive dictatorship in Tehran is our enemy as well as theirs,” writes Rohrabacher. “The people of Azerbaijan are geographically divided and many are calling for the reunification of their homeland after nearly two centuries of foreign rule.”
Almost twice as many Azeri live in Iran as in the Azerbaijan Republic. Their homeland was divided by Russia and Persia in 1828, without their consent. “The Azerbaijan Republic won its independence in 1991 when the Soviet Union collapsed,” continues the letter. “Now it is time for the Azeris in Iran to win their freedom too.”
“Aiding the legitimate aspirations of the Azeri people for independence is a worthy cause in and of itself,” says Rohrabacher. “Yet, it also poses a greater danger to the Iranian tyrants than the threat of bombing its underground nuclear research bunkers.”
نامه فوق متضمن خوابهای جدیدی است که حضرات واشنگتنی برای ما دیده اند. از قدیم گفته اند شیر که
پیر میشه ،موش از کونش بلغور میدزده.گویا وزارت امور خارجه امریکا رسید چنین نامه ای را تایید کرده اما اعلام کرده حفظ یکپارچگی ایران برای آنها اهمیت دارد. آقایون ما هم که فعلا در تهران مشغول پذیرایی
هستند.
کاپیتان بابک گفت:
مرسی شاهین گرامی.
خزعبلات این سناتور دیوث را جسته گریخته شنیده بودم. به صفحۀ (توئیترش ؟) هم نگاهی انداخته بودم
موش از کونمون بلغور می چینه، دقیقا
اینم از ده پنجاهی ها (فیسبوک)
—————————-
تشکر از مسئولین که باعث شدن با یه سری از کشورهای غیرمتعهد و بی مسئولیت آشنا بشیم:
-توگو (فحش نیست و با توگی انگلیسی اشتباه نشه)
-ترینیداد و توباگو (اینم فحش نیست)
-زامبیا (ماشین نیست)
-گابون (با گاگول اشتباه گرفته نشود)
-اریتره
-موریس
-لسوتو (ماشین نیست)
-گینه بیسائو (با گینه باسائو اشتباه نشود)
-فیجی (این با دوربین فوجی فرق میکنه)
-نامیبیا
-باربادوس (ربطی به فیلم باراباس نداره)
-بنین (با نگاه کن چه فرقی داره؟)
-دومینیکن (متشکل از دوتا «مینیکن»)
-بوتسوانا (به معنی «به حضرت عباس» نیست)
-کیپورد (منظور کیبورد کامپیوتر نیست. شوخی هم نمیکنم)
-بوتان (ربطی به گاز نداره)
-تیمور (با لنگ اشتباه گرفته نشه)
-سنت وینسنت و گرادیَن (نام نوعی ویسکی)
-گرانادا (ربطی به گرانیگای فیزیک ندارد)
-تانزانیا (خیلی پیشرفته و مهم )
-پابوا (احتمالا بعد از ورود احمدی نژاد به یابو تغییر اسم خواهد داد)
-بلیز (ربطی به بلیزر ندارد)
-مالاوی
-وانوآتو (این با «ننتو» فرق میکنه)
-باهاماس 😐
-بروندی ( با برون روی تفاوت داره)
-کنگو (اینم فحش نیست)
-چاد 😐
-سیشل (از هموطنان آذربایجانی برای این تشابه نزدیک با سیکتیر پوزش میخواهم)
————————————————————————
به خاطر تامین امنیت سران این کشورها باید روزی از ۳۶ تا ایست بازرسی رد بشیم.
خیلی دوست دارم بدونم مثلا رئیس جمهور «بلیز» رو کی میخواهد ترور کنه!? یا مثلا رئیس جمهوری بوتسوانا بدزده؟
🙂
بابک ایران بان
لی لی خنگه گفت:
کاپیتان
میدونی کاشف بیشتر این کشورهای یه متر د ر دو متر کی بوده؟
دکتر ولایتی درزمان وزارت ننگینش در امور خارجه! بهر حال چون متخصص کودکان بود علاقه زیادی به ریزه میزه داشت اعم از کشور و کودک.
البته در ترورهای برون مرزی به سایز های لارج تا دو ایکس لارج علاقه پیدا کرد.
کاپیتان بابک گفت:
مر سی و
مرتیکۀ حروم زاذۀ تروریست کثافت
touska گفت:
کاپیتان و لی لی
+++++
کجا گفت:
این اراجیف چیه به عنوان نوشته مهمان انتخاب میکنید ؟ یا یه کم سلیقه به خرج بدید یا خودتون بنویسید ! (واه واه چه طلبکار!)
ساحل غربی گفت:
واقعا به جان خودم کاری به نوشته ی آرش ندارم کسی منظور بدی برداشت نکنه ولی دلم واسه این وبلاگ داره تنگ می شه …
ویولتا، سامانتا و لولیتا چرا نمی نویسید؟ 😦
بالاخره هرچی باشه این وبلاگ وبلاگ شماست…
عطسه گفت:
اب دماغ
زکام
عطسه
کمی ادب
مثل یه آدامس جویده شده چسبیده اینجا
قارپوز گفت:
ساحل جون تازه با نوشته های بانوان هما ، عطسه و … داریم حال میکنیم ولمون کن تورو خدا بذار چند صباحی نفس بکشیم البته بانو هما رو جدی گفتم
مریم گفت:
این بد نیس که از نوشته های بقیه استفاده بشه ….. اما این وبلاگ داره هویت قبلی اش تغییر میکنه و به نوشته های دیگران تبدیل میشه !!!
touska گفت:
در راستای اجلاس نم (چه اسم بامسمایی)
ای بچه های پاپتی دور شین و کور شین همتون زنده به گور شین همتون
تو شهر مون مهمونیه مهمونی مون اعیونیه دنبک و تنبور می زنن طبلک و شیپور میزنن
نیفته چشام بهتون نشنوه گوشام صداتون
ای بچه های پاپتی دور شین و کور شین همتون زنده به گور شین همتون
تاوقتی جشن قیصره دس به سپیدی نزنین دس به سیاهی نزنین
مهمون داره بدش میاد لرزه به گنبدش میاد ای بچه های ناز نازی
نیاد صدای حرفتون صدای حرف تلختون نگین که قحط گندمه گشنگی مال مردمه
نگین که مرگ فراوونه زندگی اینجا ارزونه آسه بیاین آسه برین تا دیو شاختون نزنه
لقد به طاقتون نزنه تو شهر کلاغ فراونه تو هر سوارخی پنهونه اگه کلاغابدونن
دیو و خبردار میکنن دیوه می آدسراغتون زهر میریزه تو آش تون
سیاوش کسرایی
عطسه گفت:
دوستان و میکروبهای قلقلک و دلقک چرا ساکت شدید حوسلمون سر رفت
من زود بیمار میشم آخه حساسیتم بالاست برای همین گفتم این سکوت چقدر خوبه برای خودتون و نغابی که به صورت زدین بهتره بوی طعفنتون به مشام کسی نخواهد رسید . پس از اینجا به همه میکروبهای بیماری زا پیشنهاد میشه در برابر کامنتهای من زیپ دهان کسیقشون رو ببندن و باعث ترویج بیماری به افرادهای حساس و فاغد سییستم ایمنی مناسبی مثل من نشن و خودشون و سادگی و حقارتشون رو بیش از این به معرض نمایش نزارن .هه هه
اما برای بیشتر روشن شدن دوستان دیگر کامنت گذار باید بگم اصلا دوست ندارم دفاع کنم از خودم و در مورد حواشی و موضوعاتی که مربوط به تاپیک نیست حرف بزنم اما پست بودن تا کجا؟. همه افرادی که در این پستهای اخیر این وبلاگ به من حمله کردن همشون مخالف نظرهای من هستند و از یه چیزی رنج میبرن میدونید چیه؟ چرا با منطق صخبت نمیکنن و همون موقع جواب نوشته هام رو نمیدن و بیماری رو با خودشون حمل میکنن ؟
خودتون قضاوت کنید واقعا دروغ و ریا و توهین به شخصیت دیگران (نه فقط من)رو به حد اکثر خودش رسوندین شرم و حیا داشته باشید من هر چیزی که باشم وجدانم رو نمیفروشم سعی میکنم منصفانه قضاوت کنم اما این افراد منتظر نقطه ضعفی هستند از طرف من برای ناراحت کردنم در حالی که نمیدونن قدرت و توانایی و پتانسیل ناراحت کردن من رو ندارن.خوشبختانه خوب فریب میخورن کافیه بگم خوشم نمیاد کسی در موردم حرف بزنه ….سکوت کنید اگه نشد خفه شوید و خفه خون بگیرید و کمتر توهین کنید اگر جایی حرفی رو به اشتباه زدم همونجا بگید این خصیصه های پست انسانی و خباثتتون رو نمایش ندید
خیلی از مسائل هست که بعدا براتون باز میکنم فعلا یه بار دیگه باهم به حقارتشون میخندیم اگر لازم بود میکروبها رو با عطسه دور میکنیم ها ها.ولی میترسم لال شن دلقکها!
Oh! My God گفت:
لى لى، نسوان!
لطفآ اين بيمار سايكوپات رو بگيريد-بِبَريدش نزد يه روانپزشك. وضعش خيلى خرابه، بخدا!
اون از به همه پريدنش و هذيان گويش، اين هم از اغلاط نوشتاريش!
از دست رفت، جوان ناكام!!!
همانا كه عمر ‹عطسه› كسرى از ثانيه باشد!!!
بقول استادِ خَفيفه سُراى:
اى عطسه، اى زكام، اى آب بينى…
عطسه گفت:
اوه مای گاد «بقول استادِ خَفيفه سُراى:
اى عطسه، اى زكام، اى آب بينى…»
گاهی وقتا از سادگی شما عذاب وجدان میگیرم …
سعی میکنم دیگه جواب توهینها رو با این اسم ندم.پس شات آب !
MATRIX گفت:
گمانم
نامه برقی درش تخته اس
فراز گفت:
عطسه گفت:
کاپیتان بابک، از شجاهت و جسارتت خوشم اومد که همچین چوابی زیر کامنتم گذاشتی اما تو هم بهتره سکوت کنی من سوال از کسی نمیپرسم تمام جوابها رو میدونم یا خودم میرم دنبالش. اهل دلسوزی و احترام متقابل و معامله و جوک گفتن نیستم من اهل انصاف و عدالت وبه بازی گرفتن انسانهای پست و دانش و تفکر و آزادی هستم پس بهتره تا زمان بعدی که همتون رو دوباره به حرف وردم و چهره بعضیهای دیگه رو بیشتر نشون دادم سکوت کنید تا بتونیم در مورد تاپیکها حرف بزنیم .
آرمسترانگ روحت شاد!
Oh! My God گفت:
آقاى سعيد يه كم كمتر حرف بزن، سكوت كن ببينيم چى ميخواد بگه!!!
همگى سكوت لطفآ،
خوب حالا بگو، بگو!
چى؟
چى چى؟!! روحش شاد! آرمسترانگ!!!
کاپیتان بابک گفت:
میخوام بازم شجاهت بخرج بدم
من هم جواب الکی به کسی نمیدم، مخصوصا به کسی که «تمام جوابها رو میدونه»
پس فعلا اینو داشته باش برای بار آخر و آویزۀ گوشت کن :
ینی تو کس خل به معنای واقعی کلمه هستی بخدا. خوشم میاد. این کلمات قصار که اینجا ردیف می کنی واسه خنده و اینا خوبه. حیفه تو رو از دست بدیم. جدی میگما
عطسه گفت:
اون بالا دیدم بعضیها پروژه آپولو 11 رو خیلی راحت با تحلیلهایی مانند » چرا سفر به مریخ طول کشید اگه توانایی سفر وجود داشت» و چرا بعد از چند سفر دیگه نرفتن به ماه و… ، زیر سوال بردند
اولا باید بگم که شما تنها ایرادی که میتونید بگیرید تا کمی شایعات منطقی تر بنظر بیاد اینه که در مورد اون تصاویر و اون فیلم و مطالب به ظاهر علمی بحث کنید و به این راجتی نمیتونید در موردش با این چرا ها حرف بزنید
دوم اینکه سفر انسان به ماه و مریخ هزینه های بالاتری داره نسبت به فرستادن کاوشگر . اطلاعات لازم بعد از سفرهای ماه بدست اومده و کاوشگر به مریخ و ماه هم فرستاده شده و اطلاعات لازم رو کاوشگر بدست میاره . اصولا برای هر پروژه ای دلایل لازم برای سفر باید به اندازه لازم برسه تا روش زمان و انرژی صرف بشه هر چه که انسان به جلو میره سوالهاش بیشتر و بیشتر میشه . بعضی از این سوالا با مشاهدات و آزمایشات دیگه ای بدست میاد
کاوشگری که به ماه رفت اون نشونه های سفر اول رو ضبط کرده و این شایعاتی که با تحلیلهای غیر منطقی بوجود اومد خیلی وقته که در نطفه خفه شده.
انور گفت:
فقط بخاطر یاد آوری !!
نخستین انسانی که زمین را از فضا دید یوری الکسویویچ گاگارین بود که در 12 آوریل سال 1961 توسط فضاپیمای واستوک 1 به فضا رفت ، شاید هم او اولین انسانی بود که فهمید آسمان طبقه ندارد !!!
پس از وی درسال 1963 خانم والنتینیا ترشکوا نخستین زنی بود که به فضا پرواز کرد پس به این حساب نیل آرمسترانگ نه تنها اولین بلکه چندمین نفر بود که زمین را از فضا دید اما پاگذاشتن او به مهتاب واقعا تاریخ ساز شد که هیچگاه فراموش بشریت نمیشود !
ALI گفت:
saeed
نوشته هات (در حقیقت کلماتت) ظاهرا هرکدام کد یه چیزی هستن.
دوستشان دارم هرچند اغلب آنها رو نمی گیرم ( نمی فهمم)
vasat piaz گفت:
کاپیتان بابک گفت:
beautiful!! آدم کیف می کنه بخدا. پدر سوخته ها مثل اینکه خط کش گذاشتن جلوی قدم هاشون
تف به گور پدر و مادر هر چی آخونده که کشور ما رو به گه کشیدن.
تف به عمامه و حجاب (اجباری)
عطسه حالا بیا یه چیزی بگو!
زن ناشزه گفت:
ویولتا بنویس لطفا
دلم تنگته
این جا هم که شده بیرونی. اندرونی کجا بود. اصلا من مرتجعم. زن ها به اندرونی برگردید!
🙂
جانان گفت:
نامربوط_ نیل آرمسترانگ هنگامی که در کره ماه پیاده شد مشاهده کرد کره ماه مانند نخود در میان خود شیار دارد از خودش پرسید این شیار چیست ؟ ناگهان عکسی با عمامه سیاه و ریش سفید به صدا در آمد که این همان شق القمر است ! پیامبر اسلام ۱۴۰۰ سال پیش با انگشت خود اینجا را دو نیم کرده و هنوز اثر آن باقیست!
آرمسترانگ : تو که هستی ؟
عکس خمینی : من عکس روح الله خمینی هستم، خودم فعلا از ایران به نجف تبعید شده ام ! بیا با هم دوست شویم !
آرمسترانگ : ما چه وجه مشترکی داریم که با هم دوست شویم ؟
خمینی : هر دو فارسی درست بلد نیستیم و هر دو به ایران هیچ احساسی نداریم و در ضمن ایرانی ها این روز ها به فرهنگشان زیاد می نازند و برای ما اسلامیون و شما چشم آبی ها زیاد شاخ شونه می کشند.
آرمسترانگ : چه کاری از دست ما ساخته است ؟
خمینی: هنگامی که خواستم دست بکار شوم آن هالوی خوش شانس جیمی را به ریاست جمهوری انتخاب کنید و به او بگوید ۱/۵ میلیون دلار به من پول بدهد و ارتش ایران را از کار بیاندازد و لیست کسانی را که باید اعدام شوند تهیه کند و به من بدهد
آرمسترانگ: دربرابر تو برای ما چه خواهی کرد ؟
خمینی : بازارنفت را بشما بر میگردانم، اوپک را بهم میزنم ، اقتصاد ایران را نابود می کنم، جنگ راه می اندازم تا هر چه سلاح کهنه در انبار دارید به فروش رسد ، جوانان ایرانی که سرشان به تنشان می ارزد را در جبهه به کشتن می دهم و بقیه را نیز حلق آویز می کنم یا از مملکت فراری می دهم! بهانه به دستتان می دهم تا دوباره خلیج فارس را اشغال نظامی کنید. کشورهای عربی را می ترسانم تا از شما سلاح بخرند و تنور دعوای فلسطین و اسراییل را دوباره گرم می کنم
آرمسترانگ: قبول ! کسی که بتواند همه این کارها را انجام دهد امام است
ساحل غربی گفت:
خیلی عذر خواهی می کنم ما یه نفر رو داریم که خودش خونه نداره مجبوریم اینجا صداش کنیم :
کیواااااااااااااااااااااان. کجایی آقا دلمون تنگ شده واسه شما … چرا خبری نیست از شما؟
باز هم عذر خواهی می کنم. مخلصیم
کاپیتان بابک گفت:
با درود های فراوان به بالا و پائین ( ساحل و بانو هما)
فکر می کنم کیوان گرامی هم بعد از نوشتن پست قبلی و شونصد تا جواب به دوست و دشمن، خستهس مثل ویولتارفته کمی استراحت کنه. پیش منم نیومده
بیا با همدیگه داد بزنیم شاید صدامونو بشنفه
عطسه گفت:
کیوان با آرش قهره عمرا اگه اینجا بیاد نظر بده !
در ضمن این همه به من صفتهای مختلف نسبت دادید .به قول ابوطاهر حرمی من این همه نیستم!
کیوان گفت:
ساحل غربی عزیز
عجیبه ها؟ توی وبلاگ خودت کامنت من رو نمیخونی اینجا اسمم رو فریاد میزنی؟ من هرروز چند تا وبلاگ رو چک میکنم دومی یا سومیش ساحل غربیه.
کاپیتان بابک عزیز
خیلی مخلصیم! آقا برات چند تا مقاله فرستادم رسید؟
عطسه …
ای دل تو در این واقعه دمسازی کن ــــــــــ وی جان به موافقت سراندازی کن
ای صبر تو پای غم نداری بگریز ــــــــــ ای عطسه* تو کودکی برو بازی کن.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* در نسخه اصلی: عقل
ساحل غربی گفت:
ای وای …. ندیده بودم … آبروم رفت … همونجا پس جواب می دم … الان نسوان میاد دعوام می کنه ….
بابک گفت:
بلی بلی. میگم ویولتا نیست، مثه اون حرف بزنیم جاش خالی نباشه
آدم ناراحت گفت:
@کیوان
خدا بگم چیکارت نکنه ، یه جورایی داره بهت حسودیم میشه ، خوبه آدم هم ادیب باشه هم طناز
هما گفت:
خدمت نسوان معزز
البته بر همگان واضح و مبرهن است که ادمیزاده به تجدید قوا و استراحت نیاز مبرم دارد و اصولا بر همین اصل است که در خانه ی تک تک ابنا ادم البشر محلی برای استراحت ساخته اند و نام مستراح (محل استراحت) را بر ان نهاده اند
و واویلا به خانه ای که محل استراحت نداشته باشد که ادم در چنین خانه ای یا از خستگی میمیرد یا از شاش بند شدن
فلذا با این مقدمه معلوم شد که ما با استراحت شما هیچ کینه و دشمنی نداریم
اما
از قدیم برای ادم هایی که زیاد اهل استراحت بودند و زیادی در مستراح رحل اقامت می افکندند حرف های ناجوری در می اوردند و ایشان را به منقل و دود نسبت میدادند ما خودمان هم یک عمویی داشتیم که وقتی میرفتیم خانه شان مدام در حال استراحت بودند و ما در عالم بچگی نمی دانستیم چرا ایشان مقیم دایم حریم امن حرم اند و تازه گاه گاهی که مستراح شان از حضور انس خالی میشد و ما خود را به ان میرساندیم در انجا یک بو هایی می امد که ما خوش خوشانمان میشد و تا سه روز تن خود را می خاراندیم
الغرض
خب خواهر من حالا خوب است برای شما هم حرف در اورند ؟ خب بس است خواهر من ….اخر چقدر استراحت ؟ چقدر بی قیدی ؟ درست است مستراح برای تن ادمی لازم است اما ادم که 40 روز در مستراح چله نمی نشیند ؟ چله نشینی البته خوب است اما نه اینقده
خلاصه
تقاضای عاجل داریم از باغ به گلشن امده و ان مقام شریف را رها کرده و به اندرونی باز گردید و بجان همین سام خودمان همین فردا میدهیم عمله بنا کنار حیاط اندرونی یک محل استراحت برای شما بسازند که اگر دل هوس خانه ی یار کرد دیگر لازم نباشد 40 روز در اندرونی را سه قفله نمایید
بااحترام
ستاد مبارزه با موادمخدر و مستراح
رونوشت:
خواهر لولیتا که یکسالی است در حال استراحت اند
خواهر سامانتا که اصلا از دست رفت و معتاد شد و …..دیگر تمام
استاد خواهر ویولتا که….. مردک شعور ندارد که خب ادم غیر درس خواندن هم زندگی دارد و اصلا مردک مگه دم دست من نیفتی چارچشم
عطسه گفت:
سعی خودت رو کردی طنز بنویسی آفرین !همین که سعی کردی خوبه !
گردو گفت:
هما خانم
چند نکته:
اول اینکه میونی که بیلی گیت یک جایزه 100 میلیون دلاری به اختراع توالت جدید اخنصاص داده.
دوم؛ میونستی کاخ ورسای تا اواخر قرن 19 اصلا توالت نداشه. و اینکه شهرت وکیفیت عطر فرانسوی به همین دلیل هست.
و اما در مورد تقاضای نوشتن از دوستان نسوان که خیلی ها مطرح میکنند من فکر میکنم باید توجه کرد که نوشتن مثل خط تولید نیست که از یکطرف مواد اولیه بدی و از طرف دیگه کالا تحویل بگیری. معمولا نویسنده ها اگر خبرنگار نباشند یک سری حرفها برای گفتن دارند که نتیجه زندگی و آموزشهای شخصی خودشون هست و بعد از یک مدتی ته میکشه.
بنا براین اگر خیلی مشتاق هستیم باید دندون رو جیگر بگذاریم تا ذخائر جدید از دانسته ها کشف و یا ایجاد بشه.
خم رنگرزی نیست جانم! یک کم طاقت داشته باش!
هما گفت:
برادر گردو
پیرو فرمایشات شما در باب خاندان سلطنتی فرانسه عرض شود که توالت تنها مشکل ایشان نبود بلکه این قوم با حمام هم مشکل اساسی داشتند و مثلادر تاریخ هست که قبل از اینکه پادشاه نزول اجلال فرمایند بوی گند ایشان که از سالها (بله سالها) حمام نرفتن بوده قبل از ایشان میرسیده
البته نظر این حقیر اینست که همین الان هم در قرن بیست و یک با توجه به کون ناشوری و عدم طهارت کفارپس از استفاده از مستراح اگر اینها صبح به صبح حمام تشریف نبرند واقعا از بوی گندشان مفری نیست .
کلا قوم عجیب هستند اینها
نسوان گفت:
هما، هما…
از چی بگیم خواهر؟ برگردیم چی بگیم؟
از جنبش سبزی که دیگه اسمش هم کسی را به فکر نمی برد؟
از سرزمینی که بر باد می رود؟
از قهرمانانی که از یاد می روند؟
از مهاجرانی که یک مشت ترسوی فراری می شوند؟
از تنهایی های زنانه ای که فاحشه لقب می گیرند؟
چی بنویسیم هما؟
همه چی تموم شده.
سامانتا بچه ی دومش را تاتی تاتی می برد. من هم ازش بی خبر از توام
لولیتا از ایران نا امید شده ، عاشق مردی است که حتی نمی تواند کلمه ی ایران را بگوید.
من پایان نامه می نویسم . هنوز می نویسم.
نوشتن نعمت و نفرین زندگی من است.
می نویسم .
به زبانی که زبان من نیست. چیزی را می نویسم که ازش زیاد نمی دونم. اما لا اقل برای نوشتنش فحش نمی خورم. تهدید نمیشم.
هما…
به کاپیتان بابک و سام و بقیه بگو.
اینجادیگه هیچ کس نیست که حتی یک سر به این اندرونی بزند.
و من کمرم زیر این بار خمید.
منی که بی مسولیت ترین آدمها لقب گرفته بودم.
به گردو بگو
من هنوزهستم.
حرف هم برای گفتن دارم
اما خسته ام.
انقدر خسته که هر قدربیشتر خستگی در می کنم ؛ خسته تر میشم.
هما؛ توکه از اول با ما بودی..
من به اندازه ی یک تاریخ خسته ام.
کاش می شد دیگه اسم من رو صدا نکنید
تا من هم ویولتا رو فراموش کنم
وابراهیم وار تیغ را روی گردنش بکشم.
و.
گردو گفت:
خوب بگو چی صدات کنیم.
البته در مورد ویول کمی دست نگهدار.
خداوند منان بزودی گوسپندانی خواهد فرستاد. وشما یکی از پروارترین آنها را برخواهید گزید و قربانی خواهید کرد.
لطفا عجله نکیند.
اما در مورد دیگر دوستان، یعنی انقدر نسبت به جایی که مدتها براش زحمت کشیده اند احساس ندارند که یک خداحافظی باهاش کرده باشند؟ یا فکر میکنند خدا خودش بزرگه؟
کیوان گفت:
انگار این تقدیر سیزیف گونه ماست: دور بستهای از دورنمای امیدهای پر شور به شورهزار یأسهای بی انتها. یأسهایی آنچنان تهی که راه را برایِ دلبستن به فریبِ دوبارهٔ سراب میگشایند.
ممکن است آنها که از بغض معاویه حب علی به دل دارند، فراموش کردهباشند. اما روحیه همه فهمیدههای جامعه در سال 55 چیزی شبیه به همین بود. درست است که با تجارب امروزمان شاید بسیاری از توقعات آنروزها عجیب به نظر بیاید. من هم قصدم به هیچ عنوان مقایسه نیست. اما دست کم انسداد فضای سیاسی و فرهنگی در واپسین سالهای حکومت شاه بیاندازه با حال و هوای امروز شباهت دارد. و البته امروز هزار و یک بلای دیگر هم بر آن افزوده شده.
عطسه گفت:
باز هم عازم سفرید؟؟ اگر هم تکرار بشید ، دعا میکنیم !
ايران دخت گفت:
ویول
انرژی منفی میدی،بغض میترکونی.
چای هاتو نصف میخوری ولی باز میری یه چای دیگه میریزی،
آخر هیچی رو نمیدونی ولی بازم دوست داری تو باد فریاد بکشی،
وسط مهمونی دلت میخواد همه سکوت کنند انگار همه رو میخونی،
دلت از همه پره ولی نمیدونی کیو نشونه بری،
همه رو دوست داری ولی باز هم تنهائی،
همه رو ناهمرنگ میبینی ولی با همه همرنگی…………..
وای چی به بهش میگن..اپیدمی هم که شده……افسردگی،خمودگی،سردرگمی،بیحالی…….شاید ما پیر شدیم خسته شدیم،مرگ فکری گرفتیم..
ولی بعضی از اجزا فکر و تجربه ما میتون کورسویی باشه برای نسلی که قراره این چرخ رو زیر و رو کنه پس بنویس حتا کوتاه.
بنویس خواهرم،عزیزم،خسته، دلشکسته،
بنواز درنی لبکه خسته ات.
Oh! My God گفت:
اى جواد، اى گلاب!
تو كجايى كه ببينى!
….
نسوان هم از دست رفت!
تو به آرزوت رسيدى!
….
بالاخره فهميدى كه كى كيه؟ يا كى با كيه؟!
و شايد بُت رو شكستى و ثابت كردى:
نسوان همه مَردند و مَردان همه يك تَن!؟!
عطسه گفت:
همیشه قبل از اینکه چیزی بنویسی اول کمی فکر کن بعد زبان به هرز بده !
لی لی خنگه گفت:
+++
بابک گفت:
😦
استراحت کن ویولتای عزیز. شما خسته ای
همه مون خسته ایم؟
از همین نوشته های بروبچ اگه وقت داری استفاده کن، بذار اینجا درش باز بمونه
از لولیتا هم خواهش می کنم اگه می خواد دست بشوره، اقلا بیاد یه خداحافظی بکنه
شما باز هم می نویسی ویولتا….
من منتظرت می مونم حتی اگه 2 سال طول بکشه
آرش گفت:
به خاطر همین مرامته که خرابت شدم دیگه مرد.
tttma گفت:
هفت طبقه آسمون که از اینجا تا کره ماه نیست!
عطسه گفت:
یعنی ویولتا و لولیتا و بریجیتا و … همشون یکی بودن ما نمیدونستیم؟
همه با هم امتحان دارن؟؟!
Sam گفت:
@ هما،
راستش همای عزیز، مرخصی رفتن اینها برای من بد هم نشد. بد جوری معتاد شده بودم. حتما باید روزی دو بار به اینجا سر میزدم. به خاطر عکس بی ناموسی سر در اینجا هم که نمیشه این صفحه را همه جا باز کرد. باید میرفتم یه گوشه خلوتی تو زیر زمینی، گوشه خرابه ی، زیر پلی، پست سطل اشغال بزرگی چمباتمه میزدم و اسباب بازیم را از جببم در میاوردم و روش خم میشودم تا کسی بی ناموسی سردر را نبینه تا میتونستم اینجا را بخونم.
واسه همین رفتم دکتر، و قضیه را براش تعریف کردم. دکتره گفت عزیزم، تو نه نسوانی، نه مطلّقه، نه معلقه، نه شناور، نه غوطه ور، نه مغروق. تو رو سننه که میری اونجا را بخونی. سرم را انداخته بودم پائین و دستام را به هم میمالیدم که گفت، من گیتی را درمان کردم، تو هم خوب میشی. نگران نباش. امروز که ویزیت کرد خیلی راضی بود.گفت تشنجات ات کم شده. همین جوری پیش بری و اونها هم پیدا شون نشه تا دوباره از راه به درت کنند، تا دو سه روز دیگه دست و پات را از تخت باز میکنم. توکل به خدا.
بابک گفت:
🙂 خوبه، پس جای امیدواری هست!
هما گفت:
سام عزیز
می بینم چن وقتیه پیدات نیست و میخواستم برات اگهی گمشده بزنم ….پس نگو بستنت به تخت
از من بتو نصیحت که عزیز من اعتیاد همچین چیز بدی هم نیست .درسته ادم و از کارو زندگی میندازه اما وقتی زندگی های ما فقط شبیه زندگی شده پس جای نگرانی و خسران ازدست رفتن چیزی هم نیست .
بعدش هم چرا به تخت ؟ علم پیشرفت کرده برادر من و روش های متمدنانه تری از تخت و طناف اختراع شده کما اینکه در خبرها بود کمپ های ترک اعتیادی هست که معتادین مفلوک را شلاق میزنند و در اتاق محبوس می کنند و سگ را ازاد میگذارند که اگر کسی خواست فرار کند راهی جز بسوی عقبی نداشته باشد ….اما مسلم راه های کم خطرتری هم هست
هرچند میدانم و میدانی که تا لپ یار و لب خواهش هست نه تو ترک کردنی هستی و نه بنفشه جون دست از سرت برمیداره
پس خودت رو ازار نده برادر که این دنیا با همین خورده اعتیادهایش بسی خوش تر و قابل تحمل تر است
قارپوز گفت:
ای همای نازنین . ای فندلی قیز . از وقتیکه نسوان به استراحت رفته اند نطق تو باز شده و ما یکی از ناشناخته های این اندرونی رو کشف کردیم تو چی بودی ما نمیدانستیم تو چه گوهری بودی که در زیر لاطائلات نسوان مدفون شده بودی آری استراحت این عجوزه های بی دین هیچ توفیری نداشته باشه این حسن را داشت که تو رو به امت اندرونی شناسوند ای شفتالو ، ای البالو و ای هلو تودر غیاب این کفاردست ما رو بگیرو به ساحل خوشبختی ( البته با ساحل غربی اشتباه نشود ) رهنمونمان ساز . ای پیامبر از جنس نسوان . راستی هما چرا خداوند 124000 تا پیامبر فرستاده هیچ کدامشان زن نبوده اند ؟
پارانوید گفت:
بسّه دیگه نسوان..بابا تو خماری ام..برگردین دیگه..
عباس میرزا گفت:
thanks to Arash for this text and his brillant patience to answer to the skeptics
پریسا گفت:
بسّه دیگه نسوان..بابا تو خماری ام..برگردین دیگه..
ravanpezeshk گفت:
+
saeed گفت:
بانوی مهتابی
همه چیز از یک چمدان شروع شد
بانو می گفت دارم حرف می شم
با چمدانی بزرگ
و حال
بانو در چمدان دارد می رود
و مدام می گوید دارم تاریخ می شوم
باید نفرین شوم
تا نعمت باشم
فرشاد گفت:
چجوری میشه واسه اینجا مطلب فرستاد؟ با چه ایمیلی؟
vasat piaz گفت:
دست پخت همکار جدیدم
یک dj ایرانی
vasat piaz گفت:
هما گفت:
برای ویولتای نازنین
http://www.wikiseda.ir/track.php?id=920
هما گفت:
یکی به من بگه این یعنی چی و چرا اخه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
‹در صورت حمله آمریکا به سوریه، ایران وارد عمل میشود
محمدعلی آسودی، معاون فرهنگی و تبلیغات سپاه پاسداران، گفته است: «در صورتی كه آمريكا به سوريه حمله کند، ايران به همراه متحدان سوريه وارد عمل میشود.» او حمله احتمالی از سوی آمریکا را «حماقت» خوانده و پیشبینی کرده که «این امر شکستی مفتضحانه را رقم خواهد زد»
هما گفت:
روز ۳۱ آگوست روز جهانی وبلاگ هاست.
روز جهانی وبلاگ بر همه وبلاگ نویسان درسراسر جهان مبارک باد.
sokootkist گفت:
نياز به نظرات شما…نياز به خوانده و ديده شدن شايد!
ببخشيد اينقدر خارج از موضوع!
sokootkist.wordpress.com
بابک گفت:
یک دانشمند فضایی هم اینجا پیدا شد، همین نزدیکی ها
در مورد طبقات هفتگانۀ اسمون با ایشان تماس حاصل فرمائید
لی لی خنگه گفت:
@ نسوان
شما امتیاز وبلاگ رو به هما واگذار کنید بنظر می رسه به تنهایی از عهده اداره این مکان مقدس بر میاد اگر هم به نیروی کمکی نیاز داشته باشه قطعا کیوان کوتاهی نخواهد کرد.
البته با زدن patent به اسم هما خودتون رو سنگین گرفتین چون در واقع تا حالاشم دست تنها اینجا و چرخونده! چه زن با جربزه ای آدم کیف می کنه.