با کاغذ نی بلندی درست کرد و داد دستم . نمی دونستم باید چطوری بگیرمش انگار یک چیز اضافی بود و سعی داشت از دستم فرار کنه .اونم بی توجه به ناشی گری های من زر ورقی اورد و پودری سفید رنگ رو از بسته کوچک پلاستیکی ، روی اون ریخت . فندک زد و اول خودش رو ساخت ..این خود رو ساختن هم از اون اصطلاح هایی است که همیشه بکار میبرد و من نمی فهمیدم یعنی چی ….یعنی واقعا خودسازی بود ؟ داشتم با همه حواس نگاش میکردم که یاد بگیرم . نی رو لای دندونت میذاشتی و وقتی با فندک زیر زر ورق رو گرم میکرد باید بخار پودر سفید رو می کشیدی ، پودری که گرما ،اونو تبدیل به مایع کرده بود و روی زر ورق سر میخورد .
نمی تونم بگم چه حسی داشتم ، دفعه اولم بود و دروغ گفتم اگه بگم حس بدی بود . یک سبکی به تمام معنا ، انگار یکی کلیدی رو بزنه و تورو از هرچی رنج و فکر و حسرته خالی کنه و بجاش بهت سبکی ببخشه . اونم وقتی اینقدر درد و رنج داری که دیگه از اشک هم کاری بر نمیاد . و من در یک ان از هرچه بود سبک شدم . سیگاری روشن کرد و گذاشت گوشه لبم و خداحافظی کرد و رفت …. رفت و منو به ارامشی ابدی رسوند
اما این ارامش دو یا سه روز بعد تمام شد . بهش زنگ زدم که اومد . این دفعه هم همان قصه تکرار شد فقط با این فرق کوچک که سیگار را که گوشه لبم گذاشت ، دستی به موهایم کشید و رفت . از این کار اضافه اش چندشم شد اما اینقدر سراسر ارامش و بی حسی بودم که تا بخواهم اعتراضی کنم او رفته بود . از دفعه بعد قرار شد جنس را دم در تحویل دهد و پولش را بگیرد و برود ، حالا خودم می توانستم با کمی ریخت و ریز و سوزاندن ، کار خودسازی را پیش ببرم .
از این داستان یکی ، دوماهی گذشت که یکبار که امده بود جنس را تحویل بدهد پیشنهاد یک خودسازی سنگین را داد ، تزریق ، انهم منی که از سوزن مثل سگ میترسیدم. اما وسوسه خودسازی این حرفها حالیش نبود . سرنگ که در رگم خالی شد دیگر هیچ چیز نفهمیدم . فقط حس میکردم دستی دارد ارام نوازشم میکند . و من که لبریز از شهوت این نوازش خودم را بدست هایش سپردم .
و این اخرین خودسسازی من بود . این تصمیم را در صبحی گرفتم که تمام اتاق پرشده بود از لباس های پاره ام و تمام بدنم را کثافتش پرکرده بود.
***
امروز از پس سالها من به این فکر می کنم که ما مردم را کدام مخدر این چنین کرخت کرده است . حس می کنیم در ارامشی ابدی بسر میبریم اما باور کنید همین الان لباس های دریده شده شرف و ابرویمان بر سر هر کوی اویزان است . نمی دانم چرا کور شده ایم و کثافتی را که تا زیر بینی مان و همه وجودمان را فرگرفته را نمی بینیم . باور کنید دیر نیست که این نشء گی را رعد بمب و موشک چنان پاره کند که دیگر نه از تاک نشانی ماند و نه از تاک نشان ….
تن ما لمس شده و پرده ی ابرویمان سالهاست که دردیده شده و ما هنوز هم به ابروی نداشته مان قسم میخوریم و فکر می کنیم از همه عالم باهوش تر و با حیا تریم . این کرختی را اگر ما ،خود ،از تن خود بیرون نکنیم ، دشمنانی هستند که کرختی و جان و جهان ما را یک شبه از تن ما بیرون کنند . و در انروز اگر ما ،در کنار هفت هزارسالگان نباشیم ،باید در ویرانه های سرزمینی زندگی کنیم که می توانستیم با کمی از خودگذشتگی نجاتش دهیم ….و من باور دارم که ان روز اصلا دور نیست
آدم ناراحت گفت:
بیشتر از انتظار زیبا بود ،طعم گس و تلخ واقعیت میداد.
بهنام رها گفت:
شنيدي ميگن «انگار خاك مرده پاشيدن» الان اينجوريه
شادی گفت:
فکر کنم شانس اورودی.
Ali گفت:
مطلب جالبی بود و سراسر واقعیت.
در این رابطه تو رو دعوت می کنم به خوندن کتاب «چرا عقب ماندیم نوشته ی علی محمد ایزدی»
و یه چیز دیگه …
در رابطه با این جمله …» در انروز اگر ما ،در کنار هفت هزارسالگان نباشیم ،باید در ویرانه های سرزمینی زندگی کنیم که می توانستیم با کمی از خودگذشتگی نجاتش دهیم ….و من باور دارم که ان روز اصلا دور نیست» خیلی ناراحت نباش چون در اون روز تودر یک سرزمین دور لیوان آبجو بدست (با شراب) توی یه کافه نشستی و واسه بقایای این مردم که در ویرانه زنده موندن داری دلسوزی می کنی. و صبح روز بعدش هم….زندگی معمولی روزمره
گلرخ گفت:
شرف،آبرو،بکارت….
به نظرم ربط دادن این کلمات شرف و آبرو به قضیه بکارت کار درستی نیست.حتی اگه مفهوم کنایی و استعاری داشته باشه.چون به هر حال تو ذهن خواننده همون کلیشه های جنسیتی رو تثبیت میکنه.
Syntax Error گفت:
تو فک کن ویرانه است…..تو یک نفری….!
PRINCE گفت:
نه خیر! با من میشه دوتا!
KIAN گفت:
manam 3 ta
Jamshid گفت:
با منم می شه ۴ تا…
یلدا گفت:
تلخ وواقعی و البته شرم آور برای ایرانی
مرسی
mountainsummit گفت:
نوشته ضعیفی بود
مقدمه اصلا ربطی به موخره نداشت. شاید بشه گفت نوشته هول هولکی هست و کلی گویی.
این که شرافت مون بر باد رفته توضیح نمی ده که منظور چی هست ؟ در مورد فقر داره صحبت میشه یا عدالت اجتماعی؟ در مورد جنگ هست ؟ چون موضوع درست تعریف نمیشه خوب راه حل هم گم هست. آیا باید انقلاب کرد ؟ آیا باید برگشت و فداکاری کرد؟ آیا باید مثل اوناییکه عملیات استشهادی میکنن با دشمنی که قصد تچاوز داره بجنگیم ؟
به هر حال وقتی کلی گویی هست ابهام هم زیاده
ونداد گفت:
اگه قرار بود با خوندن چند تا راه حل توو یک وبلاگ قرنها عقب افتادگی فرهنگی جبران شه خیلی خوب بود دوست من……
آیا باید انقلاب کرد ؟ آیا باید برگشت و فداکاری کرد؟ آیا باید مثل اوناییکه عملیات استشهادی میکنن با دشمنی که قصد تچاوز داره بجنگیم ؟
نه دوست عزیز…..هیچکدام……باید اول درست فکر کردن یاد گرفت و بعد فکر کرد….
تا کی محتاجید به اینکه یک نفر جای شما فکر کنه و به شما راه حل نشون بده؟
این نوشته حتی اگه کلی و مبهم باشه تلنگری هست برای فکر کردن به وضعیت نابسامان کنونی ایران….ایرانی که این روزا متعلق به آقا امام زمان هست!!!نه متعلق به من و شما!!!
KIAN گفت:
hey eirad migiran
ina ke eirad giran hichi nistam ye gosalean
نانا گفت:
خب دقيقا» منظور نويسنده اين موضوعه كه كسي حتي به دنبال راه حل نيست ، به خاطر كرختي و بي تفاوتي مواد مخدر(استعاره) هر كدوم از اين راه حلهايي كه شما اشاره كرديد رو كسي دنبال نمي كنه ، فعلا شما بيابيد كه چطور ميشه مردم ايران را از خواب بيدار كرد بعد دنبال راه حل باشيد. مردمي كه دقيقا» همان طور كه برجيتا اشاره كرد در رخوت و سستي گير كرده اند. هر وقت بيدار شدند به دنبال راه حل هاي پيشنهادي شما مي گرديم.
mountainsummit گفت:
آخه اصلا مشکل هم معلوم نیست
KIAN گفت:
hanoz moshkelo nafahmidi
moshkel kire mane vakosaye sargardan
PRINCE گفت:
+++++++…
کما بیش بدین مرثیه ها نیز خو گرفته ایم…
مرثیه خوب هست چرا که برای درمان درد اول باید متوجه ان شد.
گو اینکه مرثیه سرایی هم میتواند عاملی از جهت تخلیه هر چند موقتی ما هم عمل کند.
مرثیه می سرایم پس کاری میکنم…کاری هر چند کوچک و رقت انگیز لکن باز میتونه قدم اولی برای اصلاح باشه.از فردا درست میشوم، از همین شنیه ادم میشوم، از روز تولد امسالم، شروعی دیگر را اغاز میکنم…
و من درین رویا ها غرق و خمارم…
راست گفتی!غرق روزمرگی شده ایم،
به تحقیر و شکست عادت کرده ایم،
چو گویی حال رویایی است که در هر حال، اینهم بگذرد…
امید و خیالبافی بدون تلاش…
سرنوشت محتوم ماست.
آه ه ه ه ه ه …
ALI گفت:
+
–
بهرام چوبین گفت:
با سلامی خاصه خدمت نسوان محجوب و پرده نشین اندرونی خصوصا تاج السلطنه که گویا از اندرونی به دیار فرنگ ، جهت تفرج ، هجرت نموده .
مطلبی برایتان میگذارم که اگر مقبول طبع لطیف نسوان معزز و مکرم اندرونی قرار گرفت ، اجازت آنرا دارند که با دخل و تصرف در این مکان بعنوان آشغال ریخته شود .
قربان خاک پای اقدس الملوک
بنده کمترین (( ایکارووس ))
کلماتی مثل – خاله زنک ، خاله زنکی و کلماتی از این دست که خطاب خاصش به زن بودن است ، زائیده فرهنگی است که زن را کالایی میداند خاص اندرونی . این کلمات ، زمانی بکار میروند که مردی بخواهد گفته ها ، کردار و رفتار مردی دیگر را بشدت تحقیر کرده و به او توهین کند .
متاسفانه این کلمات امروزه در زبان گفتاری برخی از زنان تحصیل کرده ، که ادعای مبارزه در راه احقاق حقوق از دست رفته خود را دارند ، برای توهین به مردان و حتی زنانی که به نوعی نظری متفاوت را دارند ، فراوان بکار برده میشود . ( تف سر بالا )
نکته همین جاست ، تا زمانی که زنان ما خود را باور نداشته باشند و نپذیرنند که :
رفتار و گفتار نامعقول و دور از فکر ( که نام رفتار یا گفتار خاله زنکی را بخود گرفته است ) ، تنها خاص زنان نیست ( که شاید رفتار و کرداربیشتر مردان از سر بی فکری و غیر منطقی است ) ، دم زدن از هر نوع تساوی از سوی آنان ، کاری عبث و بیهوده است .
بکار بردن این نوع کلمات از سوی زنان بیانگر اینست که خود زن ، مردان را از گفتار و رفتار نامعقول و غیر منطقی مبرا کرده و این نوع رفتارها را تنها خاص زنان میداند .
ناگفته پیداست که ابداع کلمه بی ربط و طنز گونه عمو مردکی نه تنها معقول و مشکل گشا نیست که تائید مکرر رفتار خاله زنکی خانومها است .
شیما گفت:
+++++++
به اینها اضافه کن فحشهای خواهر مادر و صفتهایی که با استفاده از اسم اندامهای زنانه درست میشه تا مثلا اوج زشتی و بدی چیزی یه کسی رو نشون بده، که به قول شما به وفور توسط خود زنها هم استفاده میشه حتی زنان مثلا روشنفکر و پر مدعا!
به نظرم این مصداق واضح خشونت کلامی هست، که میخواد ارزش زن رو تا حد یک فحش پایین بیاره و زن رو خرد کنه.
بی مقدار گفت:
همین چهار اصطلاح رو از زبان فارسی بگیریم دیگه چی میمونه .برعکس نهند نام زگی کافور ؟ اینم که توهینه ؟ اصلن لال بشیم خوبه؟ دست ازین مسخره بازی نجات زنان بردارید اونم با این کارها .به جاش توسر دخترت نزن به خواهر مادر عمه خاله وکلن خانمها احترام بزار کافیه .جامعه درست میشه .منظورم شماتنها نیست همه مون زن و مرد واقعن به هم احترام بذاریم.همین ببخشئد.
نسوان گفت:
++
KIAN گفت:
+++++++++++++++++++++++++++++
ماژور گفت:
من هم با بهرام چوبین موافقم، اگرچه شخصا اهل خط کش گذاشتن و مو از ماست کشیدن نیستم. زبان ابزار کاملا قدرتمندی است. می تواند خیلی از تصورات را دگرگون کند یا از نو شکل دهد. جامعه ای که هنوز واژه هایی با بارهایی سنگین و مردسالاری مثل شرف و ناموس و غیرت دارد، بعید نیست که به ازای آنها ضعیفه و دختر آفتاب ندیده و لچک به سرهم داشته باشد. من هم معتقدم نمی توان به تبعیض جنسیتی در یک جامعه نقد جدی داشت ولی از همان زبان قدیمی استفاده کرد. جواب دوست ما بی مقدار این است که اگر امثال این چهار اصطلاح تکرار نشوند هیچ اتفاق مهیبی برای زبان فارسی نمی افتد، مگر عدم استفاده از کاکاه سیاه و عرب سوسمار و خارجی کون نشور چه ضرری به ما نسل جوان زده که از به کار نبردن خاله زنک و ضعیفه بترسیم؟
گلرخ گفت:
فکر کنم یکی از اون مصادیق احترام گذاشتن به خانمها که خودت توصیه اش کردی اینه که با کلماتی مثل «خاله زنک» تحقیرشون نکنید.
نسوان گفت:
من واقعا این حرف شما رو درک نمی کنم. یک سری کلمات وجود دارد در هر زبانی. مثلا در انگلیسی هم کلمه ی مادر قحبه یک فحش معمول محسوب می شود. شما نمی تونید به کسی بگید پدر قحبه. چون بطور کلی این در طول تاریخ متداول تر بوده که زنها برای پول تن به خودفروشی بدن. حالا به نظر شما این چه بدی داره؟ یعنی اگر مااین کلمه ها رو حذف کنیم و بجای خاله زنک بگیم عمو زنک مشکل حل میشه؟ فکر نمی کنید مشکل از یک جای خیلی اساسی تری آب می خورد؟
ماژور گفت:
چرا سفسطه می کنید؟ اشاره ام البته به پاسخی است که در پایین داده اید. مسئله یک واژه و دو واژه نیست. مسئله طرزفکری است که این واژه ها نشانگر آن هستند و برآن دلالت می کنند. وقتی نویسنده این پست تعابیری مثل شرف آویزان شده سرکوچه و با حیایی و بی حیایی را به کار می برد، به راحتی مجال این را می دهد که رفتار هرکدام از شما نسوان چه در این نوشته چه در واقعیت، زمانی که با کسی خوابیده اید یا بار رفته اید، با همین تعابیر بی شرفی و بی حیایی توصیف شود. حرف من این است، مایی که با این طرز تفکر مخالفیم، مایی که خوابیدن یک آدم با آدم دیگر را چیزی مربوط به خود آن ادم می دانیم و کاری با بی حیایی و با حیایی آن نداریم، باید در به کاربردن واژه ها دقت کنیم. ترکیب عمو مردک یا هر چرند دیگری به حد کافی خنک و بی نمک هست که مراد کامنت گذاران دیگر هم نبوده باشد. فکر می کنم این را خودتان تشخیص می دهید. بحث اتفاقا درباره بخشی زیرین و عمیق از روح و روان ماست که همچنان با مقوله های کدگذاری شده پوسیده رفتار دیگران را ادراک می کند.
سالها پیش در اوج بگیربگیر گشت های ارشاد در یک مهمانی شاهد اظهار نظر بانویی میانسال بودم که در حالیکه لباسی کاملا باز پوشیده بود و گیلاسی مشروب در دست داشت وقتی چشمش به صحنه دستگیری ها در تلویزیون افتاد گفت :» من موافق این کارم. بعضی از زن ها دیگه شورشو درآوردن. آخه این چه ریختیه باهاش اومدی بیرون. ببین چه مانتوی تنگ چسبانی پوشیده. اینا حیا و شرم حالیشون نیست».
شخصا میان دو جامعه ای که در یکی واژه ای مثل حیا وجود دارد و چنین اظهار لحیه هایی می شود و در دیگری هرکس سرش به کارخودش گرم است ولی در عوض واژه های حیا و شرف و تعصب بخش مهمی از ادبیاتش نیست، دومی را انتخاب می کنم.
زبان هم می تواند خانه قدرت باشد و هم خانه اعتراض.
گلرخ گفت:
حرف من بسیار واضحه.من نگفتم به جای واژه های احمقانه و زن ستیزی مثل خاله زنک بیایم معادل مردانه اش رو بسازیم و ما هم مردها رو تحقیر کنیم.حرف من اینه که زبان دریچه تفکره.خودش مولود یه چیزایی هست و در عین حال مولد یه چیزای دیگه.مساله ای هست به اسم «بازتولید فرهنگ».وقتی پسر بچه ده ساله بارها و بارها از زبان مردها و حتی زنهای دور و برش کلمه «خاله زنک» رو میشنوه و به مرور میبینه که هرگز همچین کلمه ای در مورد مردها وجود نداره،این قضیه تو ذهنش تثبیت میشه که اساسا این زنها هستن که احمق،مبتذل و کودن هستن؛همین رو در مورد کلماتی مثل مادر جنده،خواهر جنده، زن قحبه و … هم میتونید ببینید.این که زنهای زیادی جندگی کنن نه چیز عجیبیه و نه حتی چیز بدی.اون چیزی که بده بار معنایی منفی،تحقیر و خشونت جنسی هست که تو این فحش ها هست.بارها با راننده های تاکسی سر کرایه دعوام شده و هر بار جنده و مادرجنده و خواهر جنده خطاب شدم ولی هیچ وقت داداش کون ده خطاب نشدم(بگذریم از اینکه خود کون ده و کونی هم اتفاقا از مصادیق بارز مردسالاری هستن).اصلا شاید اون راننده تاکسی راست گفته باشه و من جنده باشم یا مادرم جنده باشه.حرف سر اینه که این حرف چه ربطی به دعوای ما داره؟اون راننده میتونست به من بگه احمق،کودن و بیشعور؛ولی ترجیح داد به من بگه جنده چون از منظر فرهنگ مردسالارانه ای که اون و همه ما توش بزرگ شدیم جندگی کار قبیحیه و زن جنده نماد پست ترین و کثافت ترین آدمهاست.بنابراین فحش خوبیه و به هر کی بگی مادرجنده تا فیها خالدونش میسوزه خصوصا که مرد باشه.بر خلاف اون چیزی که شما فکر میکنید این فحش ها صرفا بازتاب یک واقعیت جاری در جامعه نیست.وگرنه ما بیشتر از زن جنده، زن و مرد احمق داریم ولی در اکثر موارد تو دعواها اون فحش هایی که نثار زنها میشه فحش های جنسیتیه و نه کلماتی مثل احمق و بیشعور.واقعیت اینه که این فحش ها برای تحقیر زنهای خونواده ساخته شده و در موارد مشابه نه معادل داره و نه حتی کاربرد آنچنانی.فقط کافیه از خودتون سوال کنید چرا وقتی دو تا مرد دست به یقه میشن به همدیگه میگن زن قحبه ولی اگه دو تا زن با هم دعواشون بشه خیلی محتمل نیست که به هم بگن «شوهر هرزه»! شما اشاره کردید که فاحشگی زن متداول بوده برای همین فحش جنده رو داریم؛حالا من از شما میپرسم مگه هرزگی مرد تو طول تاریخ غیر متداول بوده که ما زنها به منظور تحقیر فحش شوهر هرزه رو به هم نمیدیم؟به نظرتون این اتفاقیه؟ یا اصلا به هر دلیلی که بوده الان هم باید باشه؟پرسیدید این چه بدی داره.بدیش اینه که فرهنگ مردسالارانه بازتولید میشه.شما نمیتونید نقش زبان رو تو نحوه تفکر انکار کنید.وقتی بارها و بارها میشنوید که یک عرب رو کون نشور خطاب میکنن باور میکنید که عربها کون نشور هستن و به خودتون اجازه میدید که شما هم به نوبه خودتون به موقعش اونها رو تحقیر کنید.وقتی بارها کلمه ترک خر رو از زبان مردم میشنوید ناخودآگاه باور میکنید که ترک ها خر هستن.(شما عقلت میکشه که همچین چیزی نیست ولی اون بچه پنج شش ساله هم که این کلمه رو میشنوه عقلش میکشه؟).حالا خودتون قضاوت کنید همین تحقیر قومی داره چه بر سر ایران میاره.اون قسمتی هم که به غرب اشاره کردید و گفتید که اونجا هم این کلمات متداوله خوب مگه در غرب تمام مظاهر مردسالاری از بین رفته؟درسته که وضعشون با ما قابل مقایسه نیست ولی اونجا هم تبعیض به طور کامل از بین نرفته.
این هم که مشکل از جای اساسی تری آب میخوره شکی درش نیست.مشکل اساسی اینه: مردسالاری.که البته برای تثبیتش ابزارهای مختلفی داره.از دولت و رسانه بگیر تا همین زبان.ما چرا باید به نوبه خودمون چشمامون رو ببندیم و بگیم ایشالا گربه است؟
گلرخ گفت:
پاسخ خطاب به نسوان بود
نسوان گفت:
گل رخ جان، من در کلیت با حرف شما مشکلی ندارم. سوال اینجاست که ایا کمی یک طرفه ماجرا را نمی بینی؟
به ازا همه ی این فحش ها ما فحش های مردانه ای هم داریم نظیر تخم جن، تخم سگ، بی پدر، پدر سگ، پدر نا مرد.
از اساس البته این دسته فحش ها ناموسی هستند و مسلما بار بیشتر معانی ناموسی متوجه زن هاست.
اما توی همه ی زبان ها وقتی کار به فحش ناموسی می رسه همینه.این دلیل نمیشه که حقوق زنها به اندازه ی ایران پایمال بشه. اینها متاسفانه در جامعه ی بیمار ما تایید کننده ی هم هستند.
گفتار بد، پندار بد و کردار بد!
گلرخ گفت:
خوب موضوع همینه که اساسا چرا باید کار به فحش ناموسی برسه؟(اصلا ناموس چیه؟!!)غیر از اینه که تو فحش دادنمون هم دست به انتخاب میزنیم و انگشت میذاریم رو اون چیزی که طرف روش حساسیت داره؟
حالا موضوع ریشه ای اینه که حساسیته نباید باشه.اوکی.ولی زمان میبره.حالا چون زمان میبره ما نمیتونیم درباره این فحش ها سکوت کنیم یا بدتر از اون خود ما هم تو این سیکل معیوب وارد بشیم.یادمون نره که وقتی مردی به مردی میگه زن قحبه،بیشتر از این که این فحش مرد رو تحقیر کنه زن بیچاره اون مرد رو تحقیر میکنه.مگه تو غرب مردم در برابر کلمه کاکا سیاه بی تفاوت موندن که ما در مقابل این فحش ها بی تفاوت بمونیم؟
در مورد این که گفتید ما برای فحش های جنسیتی زنانه معادل مردانه داریم با شما موافق نیستم.مثلا پدرسگ به هیچ عنوان بار جنسیتی نداره.فحش هست و پدر طرف رو تحقیر میکنه ولی تو بطنش اشاره ای به طور مستقیم یا غیر مستقیم به اعضای جنسی مرد نداره.و مهمتر از اون به وسیله این فحش برای حوزه خصوصی پدر طرف و اخلاق جنسی که این مرد باید داشته باشه تصمیم گرفته نمیشه.وقتی به عنوان فحش به زنی میگیم جنده در واقع داریم مانیفست جنسیمون رو خطاب به همه زنهای اون جامعه صادر میکنیم: حق نداری خارج از چارچوبی که من میگم با کسی بخوابی وگرنه جنده ای و جندگی گناه بزرگیه؛اونقدر که اگه تو سر کرایه با من دعوات شد من بهت میگم جنده تا کاملا ترور شخصیتی بشی.به اضافه این که در برابر همین کلمه پدرسگ کلمه مادرسگ رو هم داریم.که البته حتی اگه منظورمون از پدرسگ این باشه که مادرت با سگ خوابیده و پدرت سگه که خوب باز هم این فحش برمیگرده به مادره که با سگ خوابیده! همینطور فحش بی پدر که برخلاف اون چیزی که شما فکر میکنید اتفاقا توهین به مادر طرفه.بی پدر یعنی مادرت فاحشه است و معلوم نیست با کی خوابیده که در موردش قبلا صحبت کردیم.به اضافه این که باید دید نگاه غالب چیه.ما کلی فحش جنسیتی داریم که توش به اعضا جنسی زن اشاره داره و به این طریق به جنسیتش توهین میشه مثل کس خل ولی من شخصا هر چی گشتم جز تک و توک کلماتی پیدا نکردم که همین داستان رو درباره مردان تکرار کرده باشه(الان فقط کلمه کیری یادم میاد).واقعیت اینه که حجم این دو تا به هیچ وجه با هم یکی نیست که مسلما نمیتونیم بگیم اتفاقیه و باید بگردیم دنبال ریشه اش.ولی این رو انکار نمیکنم که تک و توک کلمات اینطوری رو در مورد مردها هم داریم.این قضیه حتی نمونه های قدیمی هم داره.مثلا تصور کن تو فرهنگ به شدت مردسالار و پسر دوست ایرانی یه همچین جمله ای درمیاد: آدم صد تا دختر کور و کچل داشته باشه یه پسر نداشته باشه! به هر حال هیچ چیز مطلق نیست.و این رو هم بگم که من تا حالا غرب رو تجربه نکردم و نمیتونم دقیقا بگم اونجا اوضاع از چه قراره ولی از روی نشانه ها یه حدس هایی میشه زد.اینکه یه انگلیسی مادرفاکر رو به عنوان فحش استفاده میکنه یعنی اونجا هم طرف باید از فاحشه بودن مادرش خجالت بکشه و این یعنی مردسالاری هنوز هست.ولی مسلما برخوردی که طرف میکنه با برخورد یه مرد ایرانی خیلی فرق میکنه.من شنیدم در این جور مواقع طرف صرفا بیلاخی به فحش دهنده حواله میده و تمام.نه خونی میریزه نه کسی به تقاص اون خون بالای دار میره و این یعنی فاصله اونها با برابری کمتر از دره عمیق ماست.
Jamshid گفت:
بسیار بسیار لایک به این کامنت نسوان… منم راسش یه زمانی تمام سعیمو می کردم فحش هایی که رگه ی ضد زن داره ندم… (هنوزم البته بعضیهاشو واقعا نمی تونم بگم) … اما یه موقعی به خودم گفتم که چی ؟ خب این کار هیچ تاثیری نداره… حالا اگه حداقل یهو هیچکس نمی گفت خوب بود… اما نگفتن من فقط صرفا باعث می شد باقی ملت از من دوری کنن… پیش خودشون احتمالا می گفتن بابا این مچه مثبته کیه دیگه… خوب حقم داشتن نمی شد که واسه همه توضیح بدی همه چی رو که….
Jamshid گفت:
البته من خطاب به کامنت اول نسوان نوشتم … :؟ این همه کامنت از کجا اومد یهو…. :دی
گلرخ گفت:
آقای جمشید من شخصا اسم وضعیت شما رو میذارم سرخوردگی.خوب متاسفانه صبر و پیگیری و امید آدمها به تغییر با هم متفاوته.این که هیچکس شما رو درک نمیکنه و با شما همراهی نمیکنه دلیل بر غلط بودن تصمیم شما یا حتی توجیهی برای ادامه ندادنش نیست.کار فرهنگی زمان بره و احتیاج به آدمهای قوی و استوار قدم داره.تو هر کار خلاف عرف و هنجارشکنانه ای همیشه یه عده پیشرو هستن که در برابر فشارهای هنجاری و توبیخ های ریز و درشت باز دست از کاری که دارن میکنن نمیکشن.مطمئنا هیچ چیز تو این دنیا بی تاثیر نیست.فقط برای جا افتادن و تغییر نیاز به زمان هست.به قول معروف هر آنچه سخت است و استوار یک روز دود میشه و به هوا میره.مطمئنا ده سال بعد کسانی از همون جمع اطرافیان شما هستن که دیدشون نسبت به مسائل زنان عوض میشه.نمیخوام قضاوتی در مورد شما بکنم ولی به نظر میاد شما آدم این کار نبودید.و نکته مهمتر این که انسانیت حکم میکنه اگه کاری غلط و غیر انسانیه انجامش ندید.چه دیگران با شما همکاری کنن و چه نکنن.چه کارتون موثر باشه و چه نباشه.چه طردتون کنن و چه نکنن.مثلا اگه همه اطرافیان شما دزدی میکردن و شما نمیکردید،بعد از یه مدت به خاطر پذیرفته نشدن تو جمعشون و همه گیر نشدن موضعتون پا رو شرافتتون میذاشتید و از شریف موندنتون اظهار پشیمونی میکردید؟
جمشید گفت:
گلرخ عزیز،
به من گفتی سرخورده. به من گفتی تو آدم این کار نیستی. گفتی نمی خوام قضاوتی بکنم ولی در جمله ی بعدش کردی. اشکال نداره. تو یه دختری و انقدر تو این جامعه بهت ستم می شه که حق زود از کوره در رفتن رو داشته باشی. و اتفاقا من این خشمت رو تحسین می کنم.
اما ازت خواهش می کنم کامنت من رو وقتی آرومتر شدی دقیق بخون. دلیل اصلی ای که من اینکار رو ادامه ندادم پذیرش توی جمع نبود. (حالا که داری قضاوت می کنی پس خوبه بودنی من همین الانش هم به خاطر سیگار کشیدنم آدم کاملا ترد شده از جمعیم) دلیل اصلیش بی فایدگی این کاره. من متاسفانه آمار دقیق نتونستم پیدا کنم اما سهم زنان در تولید ناخالص ملی ما مطمینم از ۱۰ درصد بیشتر نیست. سهم مالکیت زنان در کشور ما حتم دارم یه یک درصد کل هم نمی رسه. گلرخ عزیز، اینی که تو داری ازش صحبت می کنی اگر هم کار فرهنگی اصلا حسابش کنیم کاریه که سودش یکه ضرر و دردسرش ۱۰. شما اگه با دوستات حتی به خاطر چهارتا کسشر و کسخل گفتن بتونی رابطه ی بهتری بگیری و بعد بتونی توجیهشون کنی که خواهرشون حق داره دوست پسر داشته باشه خیلی مفیدتری (البته صد البته به اندیشه و نظر من)
شاد و پیروز باشی
jack morrison گفت:
کدوم افیون را الان داریم مصرف میکنیم؟از کی؟پس چرا همش اور دوزیم؟
PRINCE گفت:
«وزير ارشاد: رمز پيروزی فرهادی صدور مجوز از سوی وزارت ارشاد بود»
گُه خوردی مرتیکه ک**کش!
رمز پیروزی اصغر اقا، صرف عنایات و توجهات معنوی مقام معظم رهبری، امام خامنه ای بود.
تو این وسط چیکاره ای ، مرتیکه عمله!
نسوان گفت:
شازده نگو ک.. کش. توهین به جماعت نسوان می شود . یکی گفت خاله زنک اون بالا دعوا شد. تو هم به جاش بگو شومبول کش. .
این مدل جدید احترام به حقوق زنهاست.
منم تازه فهمیدم
KIAN گفت:
salam bar khanomhaye famile vazire ershad
injori begu
na inke masalan zane vaziro kardam esrshad
ina aslan moshkeli nadare
bekhoda
پرتقال بنفش گفت:
گند خورده ، رفته! چیو بجنبونیم؟
کون گشادمون رو یا پرچم های افتخار ایران زمین رو؟
بی خیال بابا
تا اخرین قطره خونتون تلاش کنید از ایران در بیاین.
KIAN گفت:
dorod bar nasvan aziz
man be shedat movafeghe neveshtehaye shomaha hastam
maryam گفت:
این پست تلخ بود. تلخ. تلخ. تلخ. مثل زهرمار. شایدم بدتر. تو اینباکس ای میلم خوندم و چونه ام لرزید از ناراحتی. حالا که اومدم کامنتا رو می خونم موضوع اصلی یادم رفته؛ خنده ام گرفته اساسی…
ما عجب مردم عجیبی هستیم. همیشه همینطوره. اصل رو رها می کنیم و به فرع می پردازیم. ما ملت عجیبی هستیم…
KIAN گفت:
این یک واقعیت است که هر روز دارن به مردان و زنان ایران توسط حکام تجاوز می شه
کسی که خیالش راحت هست که کسی که تو زندون بهش تجاوز میشه از فامیل او نیست ولی به خدا مادر و ناموس همه رو کردن کسی مه بیخیالی همین مادرت تو زندون کردن شاید فیزیکی نباشه اما روحن هست چه بسا روحی بدتر از فیزکی هست
amir گفت:
چه استعاره زیبایی به کار بستی پس از اولین بار مصرف …..
تجربه مشابهی داشتم سالها پیش
مرسی زیبا بود …. از پس غبار خاطراتی دور طعم تلخی در دهانمان حس شد ….
گلرخ گفت:
نمیدونم چرا کامنتم ثبت نشد.اینجا دوباره میذارم اگه شدنی بود و خواستی منتقلش کن همونجایی که باید باشه:
خوب موضوع همینه که اساسا چرا باید کار به فحش ناموسی برسه؟(اصلا ناموس چیه؟!!)غیر از اینه که تو فحش دادنمون هم دست به انتخاب میزنیم و انگشت میذاریم رو اون چیزی که طرف روش حساسیت داره؟
حالا موضوع ریشه ای اینه که حساسیته نباید باشه.اوکی.ولی زمان میبره.حالا چون زمان میبره ما نمیتونیم درباره این فحش ها سکوت کنیم یا بدتر از اون خود ما هم تو این سیکل معیوب وارد بشیم.یادمون نره که وقتی مردی به مردی میگه زن قحبه،بیشتر از این که این فحش مرد رو تحقیر کنه زن بیچاره اون مرد رو تحقیر میکنه.مگه تو غرب مردم در برابر کلمه کاکا سیاه بی تفاوت موندن که ما در مقابل این فحش ها بی تفاوت بمونیم؟
در مورد این که گفتید ما برای فحش های جنسیتی زنانه معادل مردانه داریم با شما موافق نیستم.مثلا پدرسگ به هیچ عنوان بار جنسیتی نداره.فحش هست و پدر طرف رو تحقیر میکنه ولی تو بطنش اشاره ای به طور مستقیم یا غیر مستقیم به اعضای جنسی مرد نداره.و مهمتر از اون به وسیله این فحش برای حوزه خصوصی پدر طرف و اخلاق جنسی که این مرد باید داشته باشه تصمیم گرفته نمیشه.وقتی به عنوان فحش به زنی میگیم جنده در واقع داریم مانیفست جنسیمون رو خطاب به همه زنهای اون جامعه صادر میکنیم: حق نداری خارج از چارچوبی که من میگم با کسی بخوابی وگرنه جنده ای و جندگی گناه بزرگیه؛اونقدر که اگه تو سر کرایه با من دعوات شد من بهت میگم جنده تا کاملا ترور شخصیتی بشی.به اضافه این که در برابر همین کلمه پدرسگ کلمه مادرسگ رو هم داریم.که البته حتی اگه منظورمون از پدرسگ این باشه که مادرت با سگ خوابیده و پدرت سگه که خوب باز هم این فحش برمیگرده به مادره که با سگ خوابیده! همینطور فحش بی پدر که برخلاف اون چیزی که شما فکر میکنید اتفاقا توهین به مادر طرفه.بی پدر یعنی مادرت فاحشه است و معلوم نیست با کی خوابیده که در موردش قبلا صحبت کردیم.به اضافه این که باید دید نگاه غالب چیه.ما کلی فحش جنسیتی داریم که توش به اعضا جنسی زن اشاره داره و به این طریق به جنسیتش توهین میشه مثل کس خل ولی من شخصا هر چی گشتم جز تک و توک کلماتی پیدا نکردم که همین داستان رو درباره مردان تکرار کرده باشه(الان فقط کلمه کیری یادم میاد).واقعیت اینه که حجم این دو تا به هیچ وجه با هم یکی نیست که مسلما نمیتونیم بگیم اتفاقیه و باید بگردیم دنبال ریشه اش.ولی این رو انکار نمیکنم که تک و توک کلمات اینطوری رو در مورد مردها هم داریم.این قضیه حتی نمونه های قدیمی هم داره.مثلا تصور کن تو فرهنگ به شدت مردسالار و پسر دوست ایرانی یه همچین جمله ای درمیاد: آدم صد تا دختر کور و کچل داشته باشه یه پسر نداشته باشه! به هر حال هیچ چیز مطلق نیست.و این رو هم بگم که من تا حالا غرب رو تجربه نکردم و نمیتونم دقیقا بگم اونجا اوضاع از چه قراره ولی از روی نشانه ها یه حدس هایی میشه زد.اینکه یه انگلیسی مادرفاکر رو به عنوان فحش استفاده میکنه یعنی اونجا هم طرف باید از فاحشه بودن مادرش خجالت بکشه و این یعنی مردسالاری هنوز هست.ولی مسلما برخوردی که طرف میکنه با برخورد یه مرد ایرانی خیلی فرق میکنه.من شنیدم در این جور مواقع طرف صرفا بیلاخی به فحش دهنده حواله میده و تمام.نه خونی میریزه نه کسی به تقاص اون خون بالای دار میره و این یعنی فاصله اونها با برابری کمتر از دره عمیق ماست.
kobjoon گفت:
گلرخ جان من با نظر شما کاملا موافقم و از اینکه اکثر فحشهای ايرانی رو همون ستونها و پايه های مردسالاری ساخته شدن هم … واِنکه میشه تغيير از فرد و گروههای کوچيک شروع کرد . راستی در مورد ک* خل بايد بگم اين فحش اصلا بار جنسی نداره ..
این کلمه فحش نیست اصلا و قسمت اولش هیچ ربطی به خانم ها نداره …
زمان قدیم وقتی می خواستن یه خبری رو توی شهر اعلام کنن با یه طبل هایی به اسم کوس مردم رو دور خودشون جمع می کردن و خبر رو می دادن بعد همیشه یه احمق هایی هم بودن که از نظر عقلی مشکل داشتن و الکی می اومدن و این طبل هارو می زدن و مردم رو به اشتباه می انداختن و مردم هم اهمیت نمی دادن و می گفتن بی خیال کوس خله اس …
از اون روز دیگه جا می اوفته هر احمقی که می بینیم می گیم این کس خله
به هر صورت استدلالت رو کاملا صحیح میدونم ..
milad گفت:
شما چقدر مینالید.یکم حرفای مثبت بزنین
Jamshid گفت:
این حرفای مثبت خوبه؟ : مردم روستای گاودانه که به خاطر بی توجهی دولت بسیاریشون انگشتاشون رو از دست دادن با انگشتان باقیماندشون به خوبی و خوشی تا ابد زندگی می کنن. … این یکی چطوره : دیروز وقتی همخونم گفت ارزش پول شما چقدره و من بهش گفتم حدود ۱ هزار دویستم پول شما کلی خندید و روحیش شاد شد… این چی ؟: دختر ۸ ساله ای که خونوادش از فقر شوهرش می دن می تونه از ۸ سالگی سکس داشته باشه و کلی عشق و حال کنه… یا مثلا این : هر زندانی سیاسی ای رو که می فرستن زندان تو زندان میره پیش کلی آدمای خوش فکر و تحصیلکرده و روشنفکر و کلی از همنشینی با اونا لذت می بره… این چی : زنی که از شوهرش کتک می خوره بدنش حسابی در برابر درد و سختی مقاوم می شه.. اصلا می گن درد و رنج آدما رو میسازه… یه خبر خوب بزرگ : مردم این مملکت سالهاست خیلی خوب دارن ساخته می شن…
فک کنم اندازه ۶ ماه آیندت حرفای مثبت زدم واست…
نسوان گفت:
:))
milad گفت:
همچین میگید انگار وضع کشورای همسایه خیلی بهتره؟ تو پاکستان وعراق روزانه چندین نفر با بمبگذاری وعملیات انتحاری میمیرن.همین چندروزه تو افغانستان واسه سوزوندن یه کتاب بالای صدنفر جونشونو از دست دادن.اونا براساس قوانین سنتیشون دختراشونو از ده دوازده سالگی شوهر میدن یا به عبارتی میفروشن! درامد اصلیشونم از راه تریاکه!تو عربستان بالاترین اعدامو داره اونم به شیوه سربریدن! روزانه چند هزار کودک تو کشورای محروم از گرسنگی می میرن!بخوایم از این چیزا بگیم قد یه رمان میشه….بازم به نسبت کشورای که با اسلام اداره میشن ایران خیلی جای خوبیه ..به قول صادق هدایت ناله نفرین کار خاله باجی ننه مردست عمو قلی تو چیکار کردی؟؟؟
جمشید گفت:
من واقعا نمی دونم به این کامنت چی جواب بدم. یادمه سوم ابتدایی که بودم هروقت نمره ریاضیم خوب می شد (ریاضیم خوب بود) به مامانم می گفتم مامان علی (بچه زرنگ کلاسمون) ۱۹.۵ شده من ۲۰. هروقت املام بد می شد (املام هنوزم افتضاحه) به مامانم می گفتم مامان محمد (بچه تخس تنبل کلاسمون) ۱۴ شده من ۱۵. میلاد جان توی برنامت لطفا قرار بده که ایران رو با هلند بلژیک انگلستان سوید اتریش دانمارک آلمان فرانسه یا حتی آمریکا مقایسه کنی . فقط حواست باشه با ژاپن مقایسه نکنی خیلی خیلی اذیتت می کنه….
پ.ن. توی همین کشور ها هم خیلی حقوق زنان نقض می شه اما دارم مقایسه ای عرض می کنم.
گلرخ گفت:
الان اومدم این یکی کامنتت رو خوندم.میخواستم بخندم ولی دردم گرفت رفیق…
ماژور گفت:
من هم حاضرم اگر جواب جمشید راضیتان نکرده فهرست حرفهای مثبت را ادامه دهم.
milad گفت:
روی سنگ قبری نوشته بود می خواستم دنیا را تغییر دهم اما نتوانسم خواستم کشورم را تغییر دهم اما نتوانستم خواستم شهرم را تغییر دهم اما نتواستم خواستم محله ام را تغییر دهم اما نتوانستم خواستم خوانواده ام را تغییر دهم اما نتوانستم
حالا که به سوی مرگ میروم به این نتیجه رسیده ام که اگر خودم راتغییر داده بودم میتوانستم دنیا را آنگونه که خود میخواستم تغییر دهم
بهروز گفت:
مرگ در هر حالتی تلخ است،
اما من
دوستتر دارم که چون از ره درآید مرگ،
در شبی آرام، چون شمعی شوم خاموش . . .
لیک مرگِ دیگری هم هست،
دردناک، اما شگرف و سرکش و مغرور،
مرگِ مَردان، مرگ در میدان.
با تپیدنهای طبل و شیونِ شیپور،
با صفیر تیر و برق تشنۀ شمشیر،
غرقه در خون، پیکری افتاده در زیر سُم اسبان.
وه، چه شیرین است
رنج بردن،
پا فشردن،
در ره یک آرزو، مردانه مُردن!
وندر امید بزرگِ خویش،
با سرودِ زندگی بر لب
جان سپردن
آه، اگر باید
زندگانی را بهخونِ خویش رنگِ آرزو بخشید،
و بهخونِ خویش، نقش صورتِ دلخواه زد بر پردۀ امید،
من بهجان و دل پذیرا میشوم این مرگِ خونین را.
تهران، دی 1331
هوشنگ ابتهاج (هـ . الف. سایه)
از مجموعه «شبگیر»
نقاش دیوونه گفت:
مشکل اینه که مردم فکر میکنن جنگ همیشه چیز بدیه! نه اصلاً. توی جنگ جهانی ژاپن نابود شد. ولی بعد از 70 سال ژاپن کجاس؟ ژآپن بدون جنگ و از بین رفتن امپراطوریش که مخالفا رو زنده زنده خاک میکردن هیچوقت به اینجا نمیرسید.جنگ اروپا رو نابود کرد اما آخرش باعث اتحاد و رابطه بیشتر کشورهای اروپا شد و رشد سریعشون مدیون این اتحاده.
بیاید به مملکت خودمون نگاه کنیم. کشور ما از لحاظ تکنولوژی صنعتی ده ها سال از کشور های دیگه عقبه کشور ما کشوریه که بیش از 90 درصد درامدش از صادرات مواد خام تامین میشه این یعنی عقب افتادگی صنعتی، کشور ما به غیر از چین و روسیه که فقط میخوان ایران رو بچاپن رابطه اقتصادی درست و درمونی با هیچ کس نداره.توی این سی سال این کشور به اندازه صد سال خراب شد. کشور ما با منابع طبیعی و این همه سرمایه میتونست از همه کشورهای اروپایی پیشرفته تر بشه اما مملکت بین آقایون و اقا زاده هاشون تقسیم شده.تا 10 سال دیگه هیچ چیزی از این کشور نمیمونه ، هیچ چیز!
اگر این مملکت یه بار خراب شه میتونیم دوباره بسازیمش.
میگید جنگ بده؟ آیا وضعیت الان افغانستان بدتر از زمان طالبانه؟ افغانستان ثبات پول ملیش از ایران بیشتره! آیا وضعیت الان عراق بدتر از زمان صدامه؟ شما کجای کارین؟
من همیشه میگم جنگ مثل فرمت کردن کامپیوتره. اگر فرمتش کنی ویروس ها رو ازکامپیوترت پاک میکنه اما ممکنه اطلاعات مفیدت رو هم از دست بدی. اما وقتی بیشتر کامپیوترت رو ویروس گرفته و دیگه کم کم چیزی از اطلاعات مفید نمونده همون بهتر که فرمتش کنی و از اول همه چیز رو بسازی!
یه بار دیگه بهه مثال هایی که زدم فکر کنید. آیا جنگ همیشه چیز بدی بوده؟
جمشید گفت:
اگه موقع فرمت کردن کامپیوتر تمام خونوادتو از دست بدی هم این حرفو می زنی ؟ اگه زنده بمونی ولی خونه زندگیت ویران بشه هم این حرف رو می زنی ؟ … یه مدتی بود داشتم فکر می کردم آخه مگه کسی هم هست با جنگ موافق باشه…
اولا که اصلا دلیل پیشرفت اروپا (و هیچجای دیگه دنیا) جنگ نیست… «جنگ فریاد زایمان یه نظم نو بود که داشت اروپا رو فرا می گرفت.» تاریخ مردمی جهان- کریس هارمن . جنگ معلوله نه علت. (بعد ضمنا اصلا جنگ های اروپا از پایه با جنگ ژاپن فرق دارن)
دوما اصلا می خوام هیچوقت مردم آینده ی ایران تو رفاه زندگی نکنن اگه قراره الان میلیون ها نفر کشته بشن….
amir گفت:
حالا برو درس بخون. آخرش یه مواد فروش حالشو می بره