هجده ساله بودم که مفهوم ناموس را بطور اتفاقی توی میدان ونک کشف کردم.مردم جمع شده بودند و نگاه می کردند.مرد تنومندی فریاد می زد و فحش می داد و زنی را که ناموسش بود روی زمین می کشید. روسری زن پس رفته بود و مرد انبوه موههای سیاه بلند زن را همچون کمندی دور مچ دست خود پیچیده بود تا فرار نکند و با نهایت قدرتش توی صورت زن می زد. زن زیبا بود ، خیلی زیاد زیبا بود ، با اینکه صورتش از ضرب کشیده های محکمی که مرد به آن می نواخت به رنگ خون در آمده بود م یک جور زیبایی وحشی و هوسناک در چهره اش برق می زد . مرد نعره می زد و رو به رهگذر ها فریاد می زد ناموسش را دیده که از ماشین غریبه ای پیاده شده است و مردم با همدردی سر تکان می دادند. زن گیج بود و چشمهایش از ترس و ناباوری به دور دست خیره مانده بود . من نایستادم. از آدمهایی که این جور موقع ها می ایستند تا شب برای زن و بچه شان چیزی تعریف کنند عقم می گیرد. من رد شدم اما پاههایم می لرزید وتا مدتها صدای سیلی هایی که بر صورت آن زن نواخته شد مثل کابوس مرا دنبال می کرد.
***
دومین باری که مفهوم ناموس را فهمیدم خودم آن زنی بودم که برای ناموس مردی به زمین افتاد. تازه جدا شده بودم و به خانه ی پدری ام پناه برده بودم . نه خیانتی در کار بود و نه هیچ. دختر خاله ام در بیمارستان بستری شده بود و کمی دیر تر از معمول به خانه بر می گشتم. دم در که ماشین را پارک کردم شوهر سابقم به سمت من آمد . انگار خیلی وقت بود که منتظر توی کوچه ایستاده بود دستهایش از عصبانیت می لرزید پرسید کجا بودی؟ احساس کردم که با خودش فکر کرده که پای مرد دیگری ( ناموس) در میان است. می توانستم توضیح بدم اما لزومی نداشت. او حتی دیگر شوهر من نبود. سوییچ را توی کیفم گذاشتم و تمام شهامتم را جمع کردم و برای اولین بار گفتم : راستش را بخوای دیگر به تو مربوط نیست! همسایه ها مهمانی شان تمام شده بود و دم در پر از آدم بود و من درست دم در خانه ی پدری ام بودم ، دلیلی نداشت بترسم. جمله ام تمام نشده بود که مچ دستم را گرفت و پیچاند و من روی زمین افتادم، دستبندم از دستم کنده شد و روی خاک و خل افتاد. انگار دیوانه شده باشد ، مرا روی زمین می کشید و به سمت ساختمان نیمه سازی که ته کوچه بود می برد.فریاد زدم و از مردم و از همسایه ها کمک می خواستم اما هیچ کس به روی خودش نیاورد. مرد مسنی هم قدم با ما تو کوچه قدم می زد ، التماس کنان کمک خواستم ولی مرد رویش را بر گرداند و به سرعت دور شد. آنها همسایه های ما بودند و آن منطقه یکی از بهترین منطقه های تهران بود. باورم نمی شد که هیچ کس به کمکم نخواهد آمد وتنها کسی که می تواند نجاتم دهد خودم هستم. نیرویم را جمع کردم و در یک فرصت مناسب با نهایت زورم توی بیضه هایش لگد زدم. از درد خم شد و دستم را رها کرد و من تا خانه دویدم.روپوشم پاره شده بود و پایم زخم شده بود همسایه ها دم در ایستاده بودند و مرا نگاه می کردند هیچ کس هیچ چیز نگفت.بعد ها فهمیدم که مردم در امور ناموسی دخالت نمی کنند. بعد ها فهمیدم که چقدر از این مردم متنفرم. بعد ها فهمیدم که وقتی هجده سالم بود نباید از کنار آن زن با بی تفاوتی عبور می کردم و از خودم هم متنفر شدم.
***
آخرین باری که معنی ناموس را فهمیدم پنجشنبه 13 آبان سال 89 بود.باز هم پای ناموس در میان بود ولی این بار زنی کتک نخورد، این بار جوانی بر روی آسفالت در برابر چشم همان مردم جان داد. همان مردمی که در مسایل ناموسی دخالت نمی کنند و ته دلشان این را جزو فضایل خود می دانند. همان مردمی که معنی ناموس را خیلی بهتر از من می دانند و می پذیرند که بخاطرش جانی فدا شود. همان مردمی که شب تخمه می شکنند و داستان را برای هم تعریف می کنند و می خندند. همان مردمی که من از آنها متنفرم.راستی من از کلمه ی ناموس هم متنفرم
diescolor گفت:
ننگ بر این فرهنگمون این همه فرهنگ فرهنگ میکنیم همینه ها دقیقا همینه هیچ چیز دیگه ای نیست . ما مردها هممون دیکتاتوریم ……..
خرزهره گفت:
این یک تاکتیک قدیمی است پسرم. کاری کن که طرف مقابل احساس گناه کنه . فکر میکنی در موقعیت قدرت زنها از مردها کمتر بی رحمند ؟
omid5 گفت:
خیلی برای شما متاسفم که با خواندن یک مقاله پر از غرض و کینه شخصی بشدت تحت تاثیر دیو نفرت و دیدگاههای بشدت افرط گرایانه نویسنده این مقاله قرار میگیرید و رای بر دیکتاتور بودن جنس مرد میدهید.
خواننده محترم انسانها متفاوت هستند بعضی به خوبی و بعضی به بدی در مقابل شرایط عکس العمل نشان میدهند هیچ انسانی از بدو تولد خوب و یا بد نیست.
Light گفت:
کجایی امید 666 ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
namoosparast گفت:
+
wakeupiran گفت:
هیچ کس بی ناموس تر از روحانیت نیست.
لطفا یادداشت «روحانیت، ربا و بانک مرکزی» من رو مطالعه کنید.
محمد گفت:
ای بیناموس!
دوست ِ ویولتا گفت:
سلام . ناموسی که در خیابان روی زمین کشیده شود ، یا کشته شود ناموس شخص نیست ..ناموس انسانی و انسانیت است که بدست به اصطلاح انسانی دیگر به زور سوء تفاهم یا به حکم پیشداوری و به لطف بی جای احساس وظیفه کنندگان روی زمین کشیده میشود …. و اگر تکرارش برای ما خدای ناکرده عادی شود… فردای نه چندان دور ، ما خودمان ، یا یکی از جگر گوشه هایمان روی زمین کشیده خواهیم شد و رهگذری خیلی خونسرد رد خواهد شد…. اما نه انسانیت نمرده است … انسانها زنده اند و پاس خواهند داشت نوع دوستی و دگردوستی را … و زجره دیگران زنجیری بر جانشان خواهد بود … اما شاخه گلی به رسم یادبود و به آئین مهرورزی به دستان زورگویی خواهند داد که در خلوت خویش از خدایش و ته مانده ی وجدانش شرمنده است ..و بوی مهربانی را از تنگنای تنهائی خواهد شنید باشد که وجدان نیمه بیدارش تا ابد بیدار شود… و شاد و مهربان باشد… و شاد باشیم و مهربان ….
———————————————————-دوست ویولتا
بهروز گفت:
جانا سخن از دل ما مي گويي
ناشناس اصلی گفت:
به نظر من، «ناموس» و حس حفاظت از اون، پسموندهء خوی حیوانی انسانیه – باز مونده ای ازهمون غریزه ای که توی primate های نر (و بعضی پستانداران دیگه) وجود داره و اونها رو بر می انگیزه که برای خودشون «حرمسرا» درست کنند و قلمروی خودشون و ماده های حریمشون رو با چنگ و دندون در برابر نرهای دیگه حفظ کنند. دلیل وجود چنین غریزه ای هم از دید بیولوژیکی بسیار ساده است: درطی فرایند انتخاب طبیعی و تکامل، ژنهایی حفظ می شند که به موجود توانایی تولید مثل بهتر و موثرتری بدند، و واضحه که ژنهایی که موجود نری رو به این سمت می برند که موجودات مادهء زیادی رو دور خودش جمع کنه، با اونها جفتگیری کنه، و مانع جفتگیری نرهای دیگه با اونها بشه شانس بیشتری برای بقا و گسترش پیدا می کنند، و حاصل میلیونها سال بازی تکامل، نرهاییه که غیرتی، ناموس پرست و «پدرسالار» هستند… سوالی که می مونه، اینه که آیا ما به عنوان انسان – اشرف مخلوقات – باید چشم بسته به دنبال اونچه غریزه در وجودمون گذاشته بریم یا عقل و انصافمون رو به کار بندازیم و درک کنیم که هر انسانی، صرف نظر از جنسیت و رابطه اش با ما، صاحب اختیار وجود خودشه و آزاده هر کاری دلش می خواد و برای خودش و زندگیش درست می دونه رو انجام بده و این موضوع هم فقط به خودش مربوطه، نه به پدر، برادر، همسایه، یا حتی شوهر/شریک جنسی…
خرزهره گفت:
شما فراموش نکن که در ادوار اولیه جوامع زن سالار و مادر سالار بودند. فکر نکن انتقال از زن سالاری به مرد سالاری توطئه مردانه بوده . زنها در مقام قدرت از مردها بی رحم تر هستند . این انتخاب نا خود آگاه انسان برای بقا بوده .
تيبا گفت:
خرزهره جان
حالا مگه كسي اينجا ازن سالاري صحبتي كرده؟ صحبت از مردميست كه به خشونت خو گرفته اند و يا بي تفاوت از كنارش ميگذرند يا با لذت به آن نگاه ميكنند…صحبت از مردميست كه بيمارند اما خودشان خبر ندارند!
خرزهره گفت:
این پاسخ به کامنت ناشناس اصلی بود. شما اول کامنت ایشون رو بخون مجید جان دلبندم
نسوان گفت:
خرزهره ی محترم
من خواندم و هنوز هم نمی فهمم ؟ هیچ کس اینجا صحبتی از مردسالاری یا زن سالاری نکرد. صحبت از انسان و حق او برای زیستن و زنده ماندن بود اگر بتواند مرزهای حیوانی اش را پشت سر بگذارد. ظاهرا شما تخصص خاصی دارید که همه چیز را با نگاه جنسیتی خودتان مردانه -زنانه کنید و در آخر هم نتیجه بگیرید که مردسالاری بهتر از زن سالاری است.
و لابد چون مرد هستید به خودتان اجازه می دهید وقتی مورد سوال قرار می گیرید طرف را مجید دلبندم خطاب کنید.چون همه ی حقیقت در وجود پر از تستسترون و غرورمند شما متبلور شده است و بقیه هیچی حالیشون نیست . اگر کسی هم بیشتر با شما دهن به دهن شود دستش را بپیچانید و کف زمین بکشید تا بفهمد که مرد سالاری جایگاه بالاتری دارد. البته شما این انتخاب را بصورت ناخوداگاه و برای بقا می کنید و مردم باید از شما تشکر کنند!
حاصل نگرش شما این منجلابی است که در آن دست و پا می زنیم دوست من. شما را حتی از مردم مذهبی بیشتر نمی فهمم. آنها لا اقل به خدای خود می نازند. شما به بیضه هایتان!
لولیتا
loverlooloo گفت:
خرزهره عزیز این موضوع اصلا به نظرم اهمیتی نداره ولی امکان داره منبع و سند این صحبتتون رو معرفی کنید
تا اونجا که من در متون تاریخی خوندم در گذشته حدود 3000 سال زنها بر حاکمیت جوامع را در دست داشتند البته هرگز حاکمیت مرکزی و قدرتمندی شکل نمیگرفت و بیشتر به صورت قبیله ای بود
در آن دوران خشونت و جمگ خیلی کمتر بود و در زمان حجوم قبیله های بیگانه در حد امکان به کو ه ها و جا های امنتر پناه میبردند و از جنگ پرهیز میشد
تنها وجه تمایز زنی که رییس قبیله ای بوو چوب دستس مخصوصی بود که در دست داشت به طوری که اگر آن چوب دستی را کنار میگذاشت و غریبه ای وارد میشد نمیتوانست تشخیص دهد رییس قبیله کیست ( منبع سرزمین جاوید ترجمه ذبیح الله منصوری جلد اول )
فاطمه گفت:
هيچ وقت به نوشته هاي ذبيح الله منصوري نگو منبع تاريخي. ايشان داستان پرداز و مترجم داستان هايي با زمينه تاريخي اند. در مورد دوران زن سالاري هم چنين اطلاعات دقيقي در دست نيست.
loverlooloo گفت:
دوست عزیز من متوجه هستم که ذبیح الله منصوری در ترجمه هاش امانت رو رعایت نمیکرده و با صلیقه خود بیشتر سعی داشته آثار جذابتری خلق کنه که این به نوعی قابل نکوهش هم هست
ولی همون طور که گفتم نویسنده های اصلی این کتاب ماریژان موله – هرتزفلد گیرشمن هستند که نقش بزرگی در کشف تاریخ ایران دارند و حفاری های زیادی در نقاط مختلف ایران داشته اند
البته من تاریخ دان نیستم ولی شاید هر کسی بتونه صحبت شما رو در مورد اینکه اطلاعات دقیقی در دست نیست تایید کنه چرا که اکثر موارد تاریخی مخصوصا هر چه به سالیان دورتری مربوط باشد با حدس و گمان است ولی فکر میکنم بشه تا حدودی به صحبتهای کسانی که زحمت زیادی برای کشف تاریخ ایران کشیده اند اعتماد کرد
آرمان گفت:
عزیزم برای بقا نبوده حرکت از مادرتباری -و نه زن سالاری- به مرد سالاری -و نه پدرتباری- ریشه ی اقتصادی داره نه زیستی.
loverlooloo گفت:
صحبت شما در مورد اصل انتخاب طبیعی قبول دارم
ولی آخه اون اصل نمیگه که یه موجود نر به یک ماده صدمه بزنه و اصلا ما در طبعیت و میان حیوانات هم شاهد اون نیستیم و معمولا نرها با هم میجنگند و هیچ نری به ماده خود صدمه نمیزنه ( البته منظور حیواناتی هستن که از نظر ساختار بدنشون به ما نزدیکترن )
به نظرم این گونه تعصب ؛ بیشتر ریشه در فرهنگ و مذهب داره
من در همین موارد چند وقت پیش مطلبی نوشتم که لینک میکنم اگه دوست داشتید بخونید
namoosparast گفت:
شما حسّ عشق را با حسّ حیوانی قلمرو طلبی حیوانات یکی میگیرید عزیز.
اگر عشق باشی و دیر بکنه عشقت هزار تا دلشوره میاد توی سرت. اونوقت فرض کن وقتی میپرسی که تا حالا کجا بودی برگرده اونطور جوابتو بده. چه حالی میشی!
به نظر من این خانم خودشو به روانشناس باید معرفی کنه. من خودم هم همین الان اینکارو میکنم ببینم من مشکل دارم یا این خانم که تمام وجودش از تنفر و حسّ پوچ استقلال طلبی فمینیستی پر شده!
ناشناس گفت:
در هیچ جای دنیا ، از شهروندان خواسته نمیشود که عمل قهرمانانه انجام دهند وبه خاطر ناموس یا هرچیز دیگری در حادثه دخالت مستقیم کنند . اما از شهروندان خواسته میشود که سریعا نیروهای امدادی را خبر کنند . در مورد این حادثه هم اگر کسی به نیروهای امدادی و پلیس خبر داده است پس وظیفه خود را به نحو صحیح انجام داده است .
توجه توجه توجه!!! گفت:
موافقم!!!!!
من به شرح وظایف و حیطه اختیارات بلیس آګاهی ندارم.
اما فکر می کنم اګر می تونستن با شلیک ګلوله به بای طرف زخمیش کنند مساله حل بود.
مردم هم طوری که من توی فیلم دیدم در حد خودشون سعی کردند، بیشتر از این نمی شد ازکسی انتظار داشت. شما یکی با چاقو وایسه بالا سرت و بګه می کشمت، بعید می دونم حتی برای نجات بچه ات هم جلو بری، چه برسه به غریبه ( من بچه ندارم).
توجه توجه توجه!!! گفت:
می ګم ګاز اشک آور، چه می دونم حتی با شیلنګ آب آتش نشانی هم می شد این ضارب را موقتا متوقف کرد. بلیس یعنی اصلا هیچ آزادی عمل یا چیزی در این حد نداره؟؟؟؟؟ یه فکری، چیزی، کاری؟؟؟
چرا هی می ګید ملت. بابا بلیس اشتباه و کوتاهی کرده!!!!!
مالیات می دین، خمس و زکات می دین، بول نفت و ګاز و آب و برق و … صادراتی دست دولت است که یک بلیس هم نداشته باشیم؟ اګه قرار بود من و شما بلیس باشیم که دیګه دولت نمی خواستیم. خودمون دور همی یه فکری واسه زندګیمون می کردیم.
سعید گفت:
یکی رو مشناختم که با نوشتن همچین مطلبی فمنیست شده بود! آخه انگار اگه زنی از بخشی از فرهنگ جامعش انتقاد کنه حتما به «مردها» توهین کرده و … . حالا دلیلش چیه انقدرا هم مهم نیست، همین قدر که حسگر «غیرت» مردانه ی مردی از مردهای ایران عزیز علایم توهین شدگی رو نشون داده کافیه، دلیل می خوای چیکار! 😀
تيبا گفت:
شايد اون مردم هم در موقعيت لوليتا بودند در اون روزي كه ديد مردي دست زني را ميكشد و اورا كتك ميزند……نميشه از مردمي كه در محيطي بيمار زندگي مي كنند انتظار عكس العمل متناسب و به جا داشت…
لیلیت گفت:
منهم یک بار چنین صحنهای دیدم، اتفاقا اونهم نزدیک ونک بود!!! (این ونک هم عجب جائی یه! محل حفظ نوامیس)
قلبم پاره شد.
از ماست که بر ماست! تا وقتی که زن به عنوان زن دیده میشه نه به عنوان انسان، این صحنهها هم وجود دارن…
گیلاس گفت:
عجب حالم بهم میخوره از این ملت ناموس پرست…
خرزهره گفت:
http://divanesara2.blogspot.com/2010/11/blog-post_05.html
لینک بالا رو از بالاترین کش رفتم. پیشنهاد میکنم قبل از این که بریینیید به فرهنگ خودتون بخونید
خرزهره گفت:
لینک بالا رو از بالاترین کش رفتم. پیشنهاد میکنم قبل از این که بریینیید به فرهنگ خودتون بخونید
http://divanesara2.blogspot.com/2010/11/blog-post_05.html
mostafa1991 گفت:
نه زن سالاری نه مرد سالاری……..فقط برابری
همه ما انسانیم زن با مرد نباید فری کنه برای ما تا وقتی که این خط کشی ها هست این اتفاق ها هم میوفته…از یک طرف مرد میره به دنبال زن دیگه از طرف دیه زن میاد مهریه سنگین میزاره و همینطور این کشمکش ادامه داره تا وقتی که بفهمیم همه ما نه زنیم نه مرد همه انسانیم انسان. . .
هرچند تو انسانیتمون هم تردید دارم!!
خرزهره گفت:
chera coment man darj nemishe
Ronin گفت:
یاد فیلم چهارشنبه سوری فرهادی افتادم…اونجا که فرج نژاد هدیه تهرانی رو واسه اینکه کنار خایبون وایساده و ماشینا براش بوق می زنن کتک می زنه…اما آخر فیلم معلوم می شه با پانته آ بهرام رو هم ریخته بوده
خرزهره گفت:
فعلا کسی که اینجا قمه کشی میکنه شما هستی لولیتا خانوم . ظاهرا بیضه های من زیاد هم در خشونت تآثیر گذار نیست
نسوان گفت:
در دست من قمه نیست. قلم است، آقای محترم.
زهره گفت:
جناب خرزهره خواهش میکنم مظلوم نمایی نفرمایید. بسیار مطلب به جا و تکان دهنده ای بود و دست گذاشت روی زخم های دیرینه خیلی از ما. آقایون به طور طبیعی از خانمها از نظر فیزیکی قوی ترند و بعضا از این نعمت خدا داد استفاده و بهتره بگم سوء استفاده میکنند. من یکبار با موهام روی زمین کشیده شدم، نه وسط میدون ونک .. توی خونه .. و بیشتر از درد وحشتناک و غیر قابل تحملی که داشت .. حقارت و ناتوانی که در اون لحظه حس میکردم یک چیزی رو درون من برای همیشه کشت. زخم و دردش همیشه با منه گرچه کسی ندید و وسط میدون ونک هم نبود و کاملا هم بیگناه بودم (گرچه هیچ گناهی چنین رفتار حیوانی رو توجیه نمیکنه).
به جای اینکه اینقدر عوامانه رفتار کنید و خون و تستوسترونتون با شنیدن کلمه مرد به جوش بیاد، بیایید یکبار واقعا مرد باشید، این درد دل ها رو بشنوید و سعی کنید درک کنید و دست زنها رو بگیرید و در مقابل اینهمه جهل و نادانی بایستید. این مطلب برای این نوشته نشده که اسم مردها رو بذاره توی لیست بدها، هدف این یادداشت فقط یک چیزه و اون اینکه اگر یک روز با چنین صحنه ای مواجه شدین بدونین اون زن چه حسی داره، جلوی اون عمل بایستید و در سکوت نظاره نکنید.
مرسی لولیتا جان
نازنین گفت:
متا سفانه زنها بدلیل استعمار طولاني و تاریخی اکنون در جامعه ایرانی مقصر اصلی وضعیت خود هستند.حقیقت بسیار تلخی است ولي باید آن را پذیرفت و علاج کرد.من بشخصه نمیدانم چرا
خود زنها نه تنها در صدد بهبود اوضاع خود نیستند بلکه به این وضعيت دامن میزنند.چطور از مردان توقع رفتار دیگری داریم؟منظورم اقلیت فهمیده و هشیاری از زنان نیستند که بدلیل همان اقلیت بودنشان صدایشان بجایی نمیرسد.
//// گفت:
بیضه هات ارزشی ازاول هم نداشته اند.ولي بوی گند و متعفن از عربده های تو خر زهره تا اینجا هم رسید
خرزهره گفت:
ببینیم لولیتا خانوم که از» مجید جان» گفتن من رگ گردنشون ور قلومبید در جواب شما چی میگن
Omid5 گفت:
شما همون فحش هاتو بده که خوب با لولیتا خانم به هم میخورید.
آرش کمانگیر گفت:
«ناموس «هم مثل مابقی هزاران هزار مفهوم انتزاعی و البته نسبی ساخته ذهن آدمیه که طراحی شده تا روی خیلی از چیزها سرپوش بذاره. هر وقت منافعمون ترجیح بده ناموس پرستیم و هر وقت نده بی ناموسیم. هر وقت خواستیم مهربونیم و هر وقت منافعمون ایجاب نکرد قاتلی بالفطره . می بینی؟ همشون ابزارند : دین، مذهب، اخلاق و انسانیت و ….و جالب اینجاست که هیچ کدومشون نتونستند مجابمون کنن که طی «انتخاب طبیعی» از بین نمیریم.
روزبه گفت:
ناموس را نمیفهمم….همیشه گفته ام دو کلمه را نمیفهمم :غیرت و بعد هم همین ناموس….با خودم میگم اگه روزی زن داشتم و دوستش هم داشتم و بعد به من خیانت کرد چه کسی را باید بکشم ؟ و چه کسی را باید ملامت کنم؟ فکر میکنم باید خودم را بکشم که چرا در این عشق خراب کرده ام و کجا را اشتباه رفته ام…..اما قبلش باید زنم را ملامت کنم که چرا خطاهایم را به من نگفت….البته اگر مفهوم کشتن برای چنین مسائلی به مثابه یک راه حل و یا حتی یک مخدر ابدی مطرح باشه…البته .ماجرای چند روز پیش تهران مستندی بود از راز بقای مردم ایران ….قصه ای پر از خیانت….زن اول به شوهرش خیانت میکند با بچه ای که از او دارد…مرد .بنگاه داری که واسط این خیانت است….مقتولی جوانی که به زعم بنگاه دار به او خیانت کرده و خواسته عشقش را قر بزند…..!!! فصل جفت گیری کدام حیوان پاییز است؟؟
آدمها معمولا در این فصل حسی غریبی دارند به زندگی و افسونش…..در آخر تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که کرامت از چشمهایمان رفته….زن را ماشین سکس میبینیم….از آن طرف زنها مرد را جسارتی میبینند برای تنوع طلبی هایشان….کرامت در نگاهمایمان نیست….نیست….نیست….چند شب پیش پخش مستقیم فوتبال اروپا بود…دوربین ناگهان زوم کرد بر روی چهره دختری…چه آرامشی داشت چشمهایش….چه صداقتی داشت صورتش….نمیبینیم این چهره ها را در ایران….به زیبایی های دنیا قسم نمیبینیم….حتی موقعی که جلوی آینه ایم…..فکر کنم که هر ایرانی پتانسیل این را داشت که چند روز پیش با چاقویی در دست به جای آن بنگاه دار فریاد بزند:
من غیرت دارم ….من غیرت دارم….!
نسوان گفت:
روزبه جان متن خوبی نوشتی. برای همین هم من به دو سوال تو جواب میدم. ناموس را که مفصل شرح دادم . حالا می رسیم به غیرت.
غیرت یک جور حس غریزی است تو همون مایه های ناموس که در خانمها به آن حسادت می گویند و بسیار هم ناپسند است ولی در آقایان اسمش می شود غیرت و مورد تقدیر قرار می گیرد!
محمدرضا گفت:
خداوند غیرت را برای زنها نپسندیده، احتمالا این حکمت گوهر بار رو تو نهج البلاغه دیدم.
روزبه گفت:
حماقت حماقت می آورد نسوان.جان…باور کن جوانهای زیادی وجود دارند که مثل من فکر میکنند اما فردا که ازدواج کردند محیط آن چنان تنگشان میگیرد که لاجرم میشوند همان تورک با غیرت(در فیلم این را میگویدها!)بعد قسمت خنده دار اینجاست که مادر خواهر ما مردها در حکم آن کاتالیزور عمل میکنند که منتهی میشود به همان غیرت مشمئز کننده!!! پولدار و فقیر و تحصیل کرده هم بر نمیدارد….در همه طیفی دیده ام…حقارتی است که دور باطلی را طی میکند….بعضی وقت ها به سازندگان فیلم قیصر و بازیگرانش میتازم….فکر کنم تاثیر چنین رجاله هایی کمتر نبود از آخوندهایی که تعفن 1400 ساله را بر ذهن ها فرو کردند….تصور کن در روزگار برگمان و آنتیونی این فیلم ها ارزش این مردمان میشود و آن بازیگران و کارگردان اش هنرمند نسلی….!!!!نسلی که مشتری شهر نو بود و بعد در روز انقلاب روسپی ها را سوزاندند….دیده ای که عکسش را؟ http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_218.htmlحال خودت بخوان قصه مفصل از این مجمل…..! غیرت را بخوان…ناموس را بخوان …بی فروغی نگاه ها را بخوان….چه بگویم دیگر که خودم هم جزئی از این روزگار سیاهم لابد؟ یک سوال هم داشتم….خودت و یا از دوستان دیگر کسی هست که این دوره مادرسالاری را برای ما هم توضیح دهد که در کی و کجا بوده است؟منظورم این است که در زمان فراعنه مصر و اینکاهای آمریکای جنوبی و بومی های آفریقایی چیزی آدم نمیشنود از این مادرسالاری.. یعنی این واقعه مال دوران بسیار بسیار دور است با ادله تاریخی یا این که فقط یک نظریه است؟
روزبه گفت:
لینک صحیح:
http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_218.html
روزبه گفت:
خاک بر سرم….وورد پرس چرا یک هوویی شکمش کار میکنه و کامنتها را بیرون میده؟؟
نسوان گفت:
منم روزبه جان! رفتم تو اسپم ها دیدم بیخود بیجهت کلی کامنت توش جمع شده از فحش بگیر تا بوس! لینک جناب خرزهره هم پیدا شد. اونجا بود. از این به بعدش دیگه اگر گیر کرد من معذورم . چون دارم میرم بیرون. یا حق
گیتی گفت:
روزبه جان
من سینی چای رو که توی دستت مونده بود گرفتم ، اما با دیدن عکس اون زن سوخته روی دست مردم، از دستم افتاد و همه اش شکست !
چه توحشی…چه توحشی…باورنکردنیه، اما باورش باید کرد….ایکاش کسانی که اعتقاد به قابله ی تاریخ بودن جناب ا.ن رو داشتند و پستی هم دربارش نوشتند این عکس رو می دیدند ! اعظم خانم صدای منو داری ؟
من اون فیلم کامران شیردل رو دیده ام، سه گانه ای که یکی از قسمت هاش عکس های کاوه گلستان بود از همین شهر نو، و صدای راوی روی صحنه…
تصور ذهنی من از اونجا بعد از دیدن فیلم کاملا بهم ریخت…انگار یکی با مشت کوبیده باشه توی صورتم…تا چند روز گیج بودم….
چیزی که در اون عکس ها دیدم غم بود و درد و نگاه های شیشه ای سرد و تنهایی و بی پناهی..جایی که انگار زمان ایستاده باشه…
و این عکسی که امروز دیدم و اون جسد سوخته روی دست موجوداتی وحشی…
راستش حس می کنم من اگر اونجا بودم ، یک مسلسل توی دستهام بود رو به این جمعیت تشنه به خون…احمقانه است می دونم…این حس هم به همون اندازه احمقانه و دردناک و آمیخته به خوی وحشی گیری است که در این عکس می بینی… آخه میدونی من هم از همین امت هستم ….از همین امت وحشی همیشه در صحنه !
نسوان گفت:
روزبه جان من اون موقع خیلی بچه بودم. منظورم زمان اینکاهاست. درست یادم نمیاد فکر کنم این رو باید از هما بپرسی..اون موقع تو اهرام ثلاثه برای خودش بر و بیایی داشت با این فراعنه کلی مراودات فرهنگی می کرد..
روزبه گفت:
یعنی زمان هما دخترها خواستگاری پسرها میرفتند؟ اگه این طور بوده به قول فرید سپهری در هفته نامه وزین شهر قشنگ خوب بوده آقا…….خوب….!
گیتی گفت:
لولیتا جان
درست می گی …اصلا میشه از روی اون عکس اصحاب اندرونی هم فهمید، یک نگاه به اون دماغش بکن ، خود ملکه کلئوپاتراست اصلا !
——
من یک مدتی اینجا آفتابی نمی شم با اجازتون !
هما جان، غلط کردم !
روزبه گفت:
نرین بابا….تازه چای آورده بودم!!!!!!!!!
روزبه گفت:
گیتی خانم نرو…….تازه چای آورده بودم!!
روزبه گفت:
برای بار سوم این کامنت را میگذارم….اگر سایتتان کامنتم را نخورد!!!! گیتی خانم بمون تازه میخوام برم چای بیارم خیر سرم….وای خاک به سرم!!!
روزبه گفت:
کامنتهایم داره خورده میشود ها….گفته باشم….! یارانه را محمود برداشت کامنتها را شما نسوان…..!گیتی جان شما هم نرو یک چای در خدمتت باشیم….از پشت صندلی که هما را دیدمم دماغش خیلی بزرگ نبود….ویولتا کمی اغراق کرده بود ….تازه الان عصر اتم و نوترون و جراحی دماغه!!!!بعد هم از قدیم گفتن درد به خروار بیاد و به ذره میره….ان شا الله و به حق هم این پنج تن محمود را هم اغفال میکنیم می یاریمش تو اتوبوس تا دیگه دماغ کسی تابلو نباشه…!!! خب ما هم ایضا دیگه آفتابی نباید بشیم …درسته ؟؟؟؟ اما سینی چای تو دستم مونده ها….!
هما گفت:
[@ روزبه خان
بهتونه اوهامه اگر زمان نوجوانی ما قرار بود ما بریم خواستگاری که خب انقدر میرفتیم تا یک بیل به کمر خورده ای رو بپسندیم
@گیتی
بعد کلاس وایسا دم در کارت دارم باید درمورد رافت باهات یک صحبتی بکنم بدفرم..(البته .بد نیست یادی هم بکنیم از چشم لوچ بعضی ها که با سرخاب سفیداب و سرمه غالبشون کردن به یکی کورتر از خودش .. یادت رفته چی صدات میکردیم؟ اسم من گیتی کوره بود؟ دهن منو وا نکن خواهررررررررر)
@ لولیتا
بنظر من ناموس بد نیست ،غیرت هم بد نیست .انچه بد است تعصب است و ناموس پرستی که ریشه در جهل انسان دارد ناموس و غیرت در زن هم هست (منظور حسادت نیست ) تو وقتی شوهر میکنی یا زن میگیری طبیعی است نسبت به داشتنش و کامل داشتنش احساسی داری این حس غریزی است مگر میشود حسی غریزی و ذاتی بد باشد؟
@لولیتا 2: این یک سوال است
اگر منظور تو از این نوشته در شرایطی که از دیدن ان صحنه ها ملتهب و احساسی هستیم بیان یک معضل است مطمن باش با همین سرعتی که ما تک تک احساساتی شدیم با همین سرعت هم فراموش میکنیم معضلی را که تو بیان کردی..چون طرح شده روی موج احساس بود نه فضایی ارام و عقلانی
بنظرت در این جو بیان این مسله و پیوند ان با ان صحنه های دردناک یکجور سوءبرداشت از احساسات نیست؟ کنار ان صحنه ها اگر از نافهمی پلیس و یا سخت دلی مردم میگفتی قابل قبول بود اما پیوند ان با ناموس و غیرت انهم در حالیکه اصل ماجرا مربوط به خیانت بود کمی برایم عجیب است
گفتم حتی اگر هدفت غوغا سالارانه نباشد و تنها میخواستی مشکلی را در این فضای هیجانی مطرح کنی باز نمیشود به درک ان مشکل در این فضا امید داشت عزیز
نسوان گفت:
هما جان من از زاویه ی دید خودم مسایل را نگاه می کنم. از زاویه ی پلیس یا قصور مردم خیلی های دیگه نوشتن. هر موضوعی از هزارتا زاویه میشه نگاه کرد اینم یکی اش. چه اشکالی دارد؟
هما گفت:
لولیتای عزیز اشکالی ندارد شما میتوانی به هرچیزی از هر زاویه ای که دوست داری نگاه کنی
صحبت من اینه اخه نسبت به قضیه میدان کاج شما از چه زاویه ای نگاه می کنی که خیانت یک زن رو و قتل و دعوای دو مردو به مسله ناموس ربط میدی؟ درسته ما در این زمینه از جهل ذاتی رنج میبریم ولی این قضیه دعوایی بر سر خیانت بوده نه ناموس عزیز
میگم قبول دارم ما در مسله تعصب مشکل داریم اما تعصب با غیرت و ناموس فرق داره تعصب از جهل ادمی سرچشمه میگیره اما ناموس و غیرت یک امر غریزی است و در همه کم یا زیاد موجود نازنین
اون چیزی که همسر شما رو وادار به اون رفتار در اون شرایط کرده بخاطر حفظ ناموس که نبوده؟ اونجا شما ناموسش نبودی که بخاد غیرت بخرج بده
این از تعصب بوده که ناشی از جهل فرده
مگه شما میتونی چه از مردش و چه از زنش غیرت رو بگیری؟ شاید الان با دیدن او فیلم و مقاله شما باهات موافقت کنه اونم تحت تاثیر جو موجود
اما در اصل مشکل این نیست شما که نمی تونی در ذات تغییری ایجاد کنی شما تنها قادری با روشنگری مردم رو نسبت به جهلشون اگاه کنی
آرش کمانگیر گفت:
این قضیه زن سالاری مثل اینکه نوی جزایر ملانزی یا پلی نزی ( ایراد از حافظه بنده است البته شاید هر دوتاش درست باشه ) هنوز هم وجود داره و در جریانه.
آرش کمانگیر گفت:
منظور مادر سالاری بود البته ! کندوی زنبور عسل که الهام بخش متفکران زیادی از جمله مترلینگ بوده هم یه جامعه مادر سالاره . ضمن اینکه الان مدتهاست که مرد سالاری و زن سالاری دیگه خودشون اصالت ندارن و زیر مجموعه ای از سازمان سالاری و دیوانسالاری شدند.
روزبه گفت:
ممنون
روزبه گفت:
ما همه مناسفیم از این بربریت….راست گفته است آن فردی که در زیر صفحه زمانه مینویسد:این مردم خودشان را آتش زدند ……..و البته نسل من را و نسلهایی که بعد از من خواهند آمد….دلم بارون میخواد ….بارون میخواد تا همه چیزو بشوره…شاید من هم به عنوان کثافت شسته شوم…شاید کثافت شده باشم و خودم خبر ندارم؟ ولی بارون لازمه….خیلی لازمه….من هیچ وقت با هیچ روسپی ای نبودم….اما خیلی وقتها خیلی از زنها را روسپی صفت دیده ام….متاسفم برای خودم….بس که جامعه مردهایمان این گونه برایمان زن را تعریف کرد….نگاه نسل من این گونه است….چشم هایمان تمیز نمیدهد دیگر هیچ چیز را….کوریم به بدیهی ترین واقعیات…..ولی اینها هم بهانه است….چشمهایم را از دست داده ام….این تقصیر خودم است…خود خودم….امیدوارم بتوانم به خودم کمک کنم….برای نسل من و نسلهای بعد از من آرزوهای خوب کنید….خیلی خوب…شده با همان نقطه ای که بهانه ای شد برای سلامتی یک بیمار….اگه قرار باشه تو زندگیم چیزی بخوام همینه…یه نگاه به کیفیت نور خورشید….حتی اگه تنها ایدئولوژی دنیا قدرت هورمونها باشه ……
گیتی گفت:
روزبه جان…
متاسف بودن کافی نیست، آرزو کردن کافی نیست، امیدوار بودن کافی نیست، دل چیزی را خواستن کافی نیست…از من بپرس که نابودی نسل های قبل و نسلهای بعد از خود رو دیدم، که آرزو کردم، که امیدواربودم،… که خودم و دلم را هم هیچوقت فرصت نکردم یک دل سیر نگاه کنم…هیچوقت !
چاره شاید در ابتدابرای گروهی تبدیل شدن به موش کوری باشد که تمام لایه های این خاک را بکاود و تونل بزند و راه باز کند و زیر و رو کند و شخم بزند….شاید آنوقت این خاک نفس بکشد… که شاید بعد از آن نگاه آدم هایی شبیه به تو به کیفیت نور خورشید آن را بارور کند….شاید !
Amin گفت:
Nesvan, nazareto ghabool nadaram. Migi gheirat dar zanha mishe hesadat. In kamelan ghalate. gheirat kheili chize mozakhraftari az hesadate. gheirat mige ke man sahebe zan hastam. Mard va zan har doshoon mitoonan hesadat konan (manzooram nesbat be ertebatate partnereshoone), vali faghat tooye keshvarhaye mardsalar va mazhab mehvar hast ke in masale ye gheirat vojood dare.
توجه توجه توجه!!! گفت:
ضرورتا تو جایی را در این عشق اشتباهی نرفته ای و به نظر من نه باید کسی را کشت و نه باید خودت را سرزنش کنی.
به نظر من آدمها زمانی که همدیګه رو انتخاب می کنند تشخیص دادند که مناسب هم هستند. در ګذر زمان هر آدمی تغییر می کنه. بعد از ګذشت 5 سال، ده سال … شاید اون دو تا آدمی که مناسب هم بودن، تغییراتی کردند که حالا این تناسب به هم خورده. تغییرات هماهنګ و همسو نبوده … از هم دور شدن. البته این خیلی جای بحث دارد ولی خب …
تنها سوال من در این موارد از همراهم ( همسر، دوست یا … ) این است که چرا وقتی که حس کرد توان ادامه راه را با من ندارد به من نګفت و با دروغ و بنهان کاری ادامه داد. من فکر می کنم اګر فقط دروغ نګوییم شاید بیش از 99 درصد مشکلات حل است. کاش که به هم دروغ نمی ګفتیم.
خرزهره گفت:
در بالاترین لینکی بود در همین مورد با نام سندروم جونوز. لینک رو فرستادم درج نشد. شیاد به خاطر این که با تحلیل علمی فرهنگی لولیتا جور نبود. به هر حال باد نبود قبل از ملامت کردن فرهنگ خودتون میخوندید
محمدرضا گفت:
میگم خرزهره بجای کامنت گذاشتن برای بقیه و تحلیل علمی (معنی علم رو هم فهمیدیم شما احتمالا تو زیر زمین تفننی اورانیو غنی نمی کنی) مساله بپر برو مواظب ناموست باش که کسی خفتش نکنه.
خرزهره گفت:
اگر این قضیه ناموس به شکل سنتی ان برای شما اعتبار نداره چرا از همین روش میخای برای تحقیر دیگران استفاده کنی. فکر نمیکنی این اداها برای تو یکی تنبون گشاده؟
نسوان گفت:
این روش اتهام زدن شما خیلی نا-مردانه است خر زهره ی عزیز!!
ما هیچ لینکی را به خاطر اینکه با نظرمان موافق یا مخالف است سانسور نکردیم به جان شما .اینجا هیچی نیست.لطف کن اگر میخوای یک بار دیگه بفرست
خرزهره گفت:
http://divanesara2.blogspot.com/2010/11/blog-post_05.html
گیتی گفت:
لولیتا ی عزیز…
جناب خرزهره ی عزیز، مدت هاست دارند یک فیلمی می سازن ، دنبال هم نقش قربانی دروغین می گردند هم زن آویزون تا اونجایی که من یادمه…ای کاش این نقش رو حذف می کردند، هم برای مرد هم برای زن !
الان هم به حتما به من می گن دقت کردی باز یک جایی فسفر مغز لازم نبود تو تونستی حرف بزنی ؟ !
– حافظه رو داری ؟ خودم هم متعجب شدم، هر ده سال یکبار اتفاق میفته !
Omid5 گفت:
این سایت در سانسور کردن سابقه دار هستند.
مجتبي گفت:
من هم ليست بلند بالايي دارم از واژگاني كه ازشان متنفرم و در راسشان هم همين واژه ناموس را نشاندهام. بقيهشان هم عبارتند از: غيرت، تعصب، سنت، عقيده، تقليد، جانفشاني، جهاد و …
رهگذر گفت:
به عنوان یه خواننده با پاراگرافهای ۱ و ۲ به شکلی عمیق دچار مشکلم.فکر میکنم تو درک ناموس از دید یه مرد شاید ،شاید اونطور که شایسته است حق مطلب ادا نشده.
اگر هم ۲ پاراگراف ابتدایی رو پیش زمینهای برای آماده کردن ذهن خواننده به جهت رسیدن به اصل مطلب بدونیم بازم فکر میکنم مشکلات شخصی با مشکلات جامعه در سطح کلان به یه شکلی متفاوت باشه.اما باور دارم که مجموعه یه مشکلات فردی و خصوصی به شکل کلی به وجود آورندهی واکنشهای اجتماعی هستند. و میشه واکنشهای اجتماع رودر مورد مسالهای به خصوص از منظر مجموعه یه واکنشها یه فردی آنالیز کرد.
نویسندهٔ محترم درد ما در ایران مشکل فرد گرایئ است که سالهاست بر شعور اجتمأی ما سایه انداخته. ضر بالمثلی هست میان عوام که میگه دیگی که واسه من نجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه.
زیاد دور نریم و این مسئلهرو در اطرافیانمون کنکاش کنیم، چند نفر پیدا میکنم که میگن به سید اولاد خدا به حرمتی شد؟
چند نفر میبینیم که میگن حرمت عاشورا لکه دار شد؟
چندتا مادر به بچههاشون میگن مادر یه اقت نری مرکز شهر نا امنیه میگیرنت بد بخت میشم؟
چنتا پدر از الان دارن هیّ بنزینو مایحتاج عمومی جمع میکنن که اگه یارانهها جمع شد تا یه چند وقتی از انبارشون استفاده کنن.گور پدر اونی که نداره الا بخوره چه برسه اون روزی که یارانه حذف بشه گور بابای همه، بچههای من سیر باشن من که باعثو بانی مشکلات مردم نیستم، مملکت قانون داره.
زمان جنگ که درست یا غلط بعضیها تو جنگ عذاب میکشیدن یه تعدادی فارق از غم با احتکار تبدیل به اوناسیسهای وطنی شدن همین قشر مرفه بی درد که اگه با ماشین آخرین مدلشون تو خیابون پریزادهای مثل شیوا نظر آهاری رو ببینن میگن عجب جندهای و اگه بهشون بگی این واسه خاطر حق ادا نشدهای چه مصیبتها که نکشیده میگن جوووون فداش شم یا خانومی که وقتی فرشتهای مثل نسرین ستوده واسه خاطره احقاق حقی با بچهای تو شکم بیدادگاه انقلاب خون جگر میخوره فقط و فقط به فکر آخرین فشنهای ایتالیاست.
ما ایهالناس هیچ وقت بیشتر از نوک دماغمونو ندیدیم، سالهاست که دور یه دایرهٔ باطل میچرخیم
آره دردم از یار است و دارمان نیز هم
اما شما لطف کن بنویس امشب آخر هفتست من باید برم نایت کلاب دنبال دلک
در ضمن اگه دوست داشتین و مایل بودین به جهت تلطیف اذهان خوانندگان بد نیست بحثیم در رابطه با مسائل مرد فلک زادهٔ ایرانی داشه باشیم صد البته در زمان مناسب
محمدرضا گفت:
?You put people in crazy situation they will do crazy things. So what
خرزهره گفت:
you PUT people! Oh my god, your english is amazing baby
توجه توجه توجه!!! گفت:
سید اولاد بیغمبر!!
خدا یه بچه بیشتر نداشت، اونم مسیح!
شنیدم سیدها هر ګناهی بکنند ده برابر مجازات می شن و هر ثوابی هم ده برابر باداش. بعد فکر کردم خب این نه امتیاز منفی است نه مثبت. هست؟ وقتی شما این منحنی را ده واحد به سمت بالا شیفت بدی، در روند کلی اتفاق خاصی نمی افته.
از اونطرف می ګم خب اګه مثلا مجازات یک ګناه یک واحدی ده برابر بشه، خب شما ده واحد مجازات داری. باداش یک کار5واحدی اګر ده برابر بشه، 50 واحد باداش داری. اختلاف قیمت می شه از قرار 40 واحد باداش. در حالت عادی ( واسه ما غیر سیدها ) می شه 1-5 واحد یا همون 4. یعنی در حالت مشابه یک فردعادی 4 تا باداش می ګیره و یک سید 40 تا. این جوری به نفعشونه!!
شبها بجای شمردن ګوسفند از این فکرا می کنم تا خوابم ببره……..
sin گفت:
با مجتبي موافقم.لغت افراط و تفريط رو هم به ليست شون اضافه مي كنم.و افراط گرايان و بنيادگرايان و …
اين نگاه «ناموس بيني » را از همان كوچكترين و ناپيداترين ابعادش در درون ما مردم چه زن چه مرد نمي پسندم.منظورم از ناموس بيني وجود داشتن مفهومي تحت عنوان ناموس است.به حيوانيت بيشتر شبيه است تا انسانيت. در ذهن من ريشه وجود چنين لغتي شايد به همان دوران سلطه اعراب پابرهنه مي رسد كه تملك كنيزانشان مهمترين دغدغه ذهن مملو از شهوت شان بود. بهر حال من تاريخ نمي دانم.شايد فرد دانايي ريشه صحيح ناموس را بداند و اينجا عنوان كند .
ایراندخت گفت:
لولیتای عزیزم، براساس آنچه که در اخبار آمده، این ماجرای دلخراش مربوط به پنج شنبه ششم آبان ماه بوده است.
نسوان گفت:
مرسی گلم. حتما تصحیح میشه دیروز لینک را خواندم و اینجوری گفته بود
پریزاد گفت:
میدونی ؟ من به انسانیت فکر می کنم …. متاسفم به خاطر مردم اون محله که نشستن و نگاه کردن و نچ نچ کردن و طرف هم ذره ذره مرد …. این مردم ، مردم سنگ اند … من به انسانیت فکر می کنم ….
رهگذر گفت:
از تمامی دوستان خواهش میکنم بحث به بیراهه نبرن.اینجا همه از یه درد مشترک مینالیم؟
نسوان عزیز هم اگه یکم خویشتن داری کنه در دادن جواب(ن مثل من که …)مسلماً کمک زیادی به انتقال درست مطلب میکنه ما اینجا با مشکل بزرگی به نام عدم درک صحیح مطلب مواجهیم.مینویسیم که بیان کنیم نه دعوا میخونیم که بفهمیم ن توهین
گروهبان گفت:
لولیتا اون زمانی که شهلا جاهد لاله سحر خیزان رو کشت هم انقد رگ های گردنتون زد بیرون؟!!
پریزاد گفت:
من فقط یه سوال دارم …. همه خانوما و آقایونی که اینجا جمع شدن و بعضی تقبیح می کنند صحنه های بالا رو و بعضی تشویق ، آیا از کتک خوردن یک انسان در ملاعام ناراحت نمیشن ؟ چند نفر میرن جلو تا کمک کنن ؟ مهم نیست طرف مرد هست یا زن …. اینجاست که فرانسه و سوئد و …. کشورهای کافر میان و از حقوق بشر و عدم رعایت این حقوق صحبت می کنند و از من و تو و ما دفاع می کنند و ما هنوزم اندر خم یک کوچه گیریم …. بذار بیاد هر بلایی که لایقش هستیم … بذار بیاد … این ملت هنوز کودکه
گیتی گفت:
پریزاد جان…من دوبار این صحنه رو دیدم و دخالت کردم …هر دو بار از طرف همان زن مجبور به عقب نشینی شدم !
یکبار در میدونی شلوغ و پررفت و آمد که مرد زن رو به زمین انداخته بود و میزد و چادر و همه ی وسایلش روی زمین پهن شده بود، یکبار در مترو که مرد با صدای بلند یکربع زن رو مورد شماتت و فحش قرارداده بود و تحقیر کثیفی که در ملاعام می کرد و از دیدن نگاه های مردم هم لذت می برد و داغ ترش هم می کرد…کم مونده بود همونجا بالا بیارم…
تاکتیک من با شناخت از فضا برای نجات زن ، اعتراض به شلوغ کردن فضای عمومی و مزاحمت برای مردم بود….در هر دوبار مرد به سمت من با تهدید نزدیک شد ، در هر دو بارمرد با صدای بلند به من گفت ناموس خودمه ، بتو چه کثافت و زنیکه ی فلان، تو که ول هستی …در هر دوبار مردها و زنهای دیگه به معرکه جدید هم با علاقه نگاه می کردند…
اما درنهایت که کار به زنگ زدن به 110 و یا خبر کردن پلیس مستقر در مترو افتاد… در مورد اول زن به التماس از من خواست که اینکار را نکنم واز روی زمین بلند شد و خاک چادرش رو تکاند و مردش را از مهلکه بیرون برد… در مورد دوم مرد سینه به سینه من ایستاد که من خودم جز همین نیروی انتظامی هستم و کارتش را به من نشان داد دو زن بدبختش دستش رو کشید و برد…..
آخر داستان رو ببین… چه اتفاقی قرار بود بیفته با این زورو بازی در این کثافت و لجنی که توش هستیم… واقعا چی ؟ احتمالا اون زن بعد ، دوتا کشیده ی دیگه هم اضافه بر برنامه ی روتین خورده، من هم متهم به دخالت در امور خانوادگی و خصوصی دیگرون می شدم اگر کار بیخ پیدا می کرد … بدبختی اینه…
نمی دونم…خشونت بهرحال در هر جامعه ای هست، ….اما این متهم بودن همه قبل از اثبات جرم که باعث میشه همه ابتدایی ترین وظیفه و حس انسانی خود رو فراموش کنند، این کثافت و نابلدی و سردرگمی پلیس ما، این بی اعتمادی مردم به خودشون و به پلیس، این رابطه ی بیمار و عجیب غریب مردم با مردم که در خیلی از موارد حتی از رنج هم خشنودند…. اینکه همه مدعی اجرای قانون هستند به شیوه ی خود…. اینکه همه ، همه چیز می دانند و در مواقع لزوم هیچ نمی دانند و هیچ راهکاری ندارند…
مدیریت بحران های اینچنینی به عهده شهروندان نیست، در توان آنها هم نیست…باید به مرجع مطلع ، آموزش دیده و آگاه رجوع کرد…که ما نداریم ! ..در چنین شرایطی باید خود مردم دست بکار شوند که متاسفانه سالهاست مفهوم انسانیت از دایره درک و شعور ما خارج است !
محمدرضا گفت:
+
صنم.ر. گفت:
+
توجه توجه توجه!!! گفت:
ببخشید که مشابه همین اتفاق در امریکا افتاده و اسم خاص این کار مردم هم از اون اتفاق ګرفته شده!! و البته می دونید که امریکا مدعی سردمداری حقوق بشر در جهان است.
عزیز من به مردم ربطی نداشته که ملت را مقصر می دانید. تو هم بودی امکان نداشت حتی به اندازه اون خانومی که توی فیلم داد می زنه، حداقل داد بزنی. اینقد نګین چرا مردم کاری نکردن. از خودت ببرس اګه من بودم چی کار می کردم؟
قضاوت سختیه. اما خب اون مردمی که اونجا بودن، نمونه ای از جامعه ای هستند که من و تو را شامل می شود. من نمی دونم اګه اونجا بودم چیکار می کردم. ولی شاید به بلیس بیشنهاد می دادم که کاری بکنه یا شاید به آتش نشانی خبر می دادم که بیاد کمک. اما بعید می دونم که خودم جلو می رفتم. از مردنش کمتر می ترسم. اما از اینکه می زد ناقصم می کرد و یه عمر می موندم سربار خانواده و مشکل ساز و دردساز برای اونها، در کشوری که بیمه و معلولیت و … هیچ معنایی نداره!!
از اینکه این وسط طرف خودش را می کشت و من به جرم قتل غیر عمد و یا معاونت و مشارکت و … هزار اصطلاح عجیب و غریب حقوقی می شدم مجرم و سالها زندان و بدبختی برای خودم و خانواده ام ……. به اینجاهاش فکر کردی؟؟؟ تو هم بودی کاری بیشتر از این نمی کردی که اون ملت کردند.
شاید فقط بحث اینکه چی بر سر این ملت اومده که تو خیابون آدم می کشن؟ این مرد چقدر در فشار است که به این جا رسیده؟ مجموعه فشارها شما را به جنون می رسونه. آدم با یک درد دیوونه نمی شه. چرا این فرد درست آموزش ندیده که در برخورد با مشکلش باید چیکار کنه؟ چرا وقتی به مشکل رسیده مشاوره نرفته؟ چرا به جای مراجعه به قانون خودش تصمیم به مجازات می ګیره؟ و چراهایی از این دست.
به این ملت بدبخت، خسته و ګشنه و درمونده ګیر ندید که چرا کمک نکردن. هر کی واسه خودش کلی دردسر داره.
توجه توجه توجه!!! گفت:
اینو یادم رفت بګم. در بهترین حالتش، شما به عنوان نزدیک ترین فرد به قاتل و مقتول در صحنه و دلایلی یا اتهاماتی مشابه، یک سالی از کار و زندګی می افتادی و از این دادګاه به اون دادسرا واسه اثبات اینکه بابا هیچکاره بودم. فقط خواستم کمک کنم!
azar گفت:
۱-دوستان عزیز اجازه بدین اول داستان مرد چاقو به دست را درست ببینیم تا بعد بشه در مورد مردمی که اونجا جامعه شده بودند اظهار نظر کرد.
واقعیت امر اینه که وقتی نیروی انتظامی در آن صحنه عمدا دخالت موثر نمیکنه معناش اینه که با دستوری که مسلما از مقامات بالاترش گرفته آعآا مدانه اجازه میدان به قاتل تا حکم ( به اصطلاح خدا) رو جلوی چشم مردم به نمایش در بیاره .حتا احتمال داره که قاتل از یه جایای حمایت ضمنی (از مقامات بالاتر) بهش اعلام شده باشه . حضور نیروی انتظامی و عدم کمک به فردی که در کاف خیابان در حال جان دادن بود مسئولیت مردم را در کمک به آن فرد مقتول بر میداره .منظورم اینه که وقتی نیروی انتظامی هیچ کاری نمیکنه مردم هم به پیروی از پلیس هیچ اقدامی انجام نمیدهند.نیروی انتظامی که برای چهار تار موی یک زن یا ۴ نفر که توی یه پارک مشغول صحبت کردنند از تمام توان قدرت و وسائل خودش استفاده میکنه و حتا اعمال خشونت جز ذاتی اون محسوب میشه سکوت میکنه ،چون خودش هم همدست اون جانیه.و خودش مروج چنین نگرش و فرهنگی هست.
۲- مطلب دوم کلمهٔ ناموس است.اصولاً کلمهٔ ناموس در جامعه مدرن معنا دار نیست.متاسفانه در جوامعی که عقاید مردمش به نوع ای با عقاید یک قبیلهٔ بدوی که متعلق به زمانهائی دور بوده پیوند زده شده چنین مفاهیمی میتونن معنا دار باشن .در جهان امروز هیچ زنی کالا یا مایملک مردی محسوب نمیشه.قوانینی که ریشه در برابری حقوق زن و مرد داشته باشه به راحتی میتونه از زنان حمایت کنه .زنان به طور کلی در این جوامع هیچ دفاع از مردان نمیخوان و اجازه نمیدن که تحت لوای ناموس اونارو رو بردهٔ خودشون بکنن و هر جنایاتی رو توجیه کنند .
۳- مطلب آخرم اینه که عزیز دلم ,ای نویسندهٔ نازنین این مطلب, من هم مثل تو از این مردم متنفرم اما نه از خودشون که از جهلشون .
به یزدان اگر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم
توجه توجه توجه!!! گفت:
زیادی به بلیس و دولت بدبینی!!
در ضمن به نظر من ناموس همه جای دنیا معنی داره. کم هستند ( اصلا هستند؟؟؟) افراد سالمی که شریک جنسیشون را با دیګری شریک بشوند!! کدوم برادر یا خواهری در دنیا هست که با افتخار از فاحشه بودن خواهر یا برادرش صحبت کنه؟؟
حالا اینجا اسمش یه چیزه، یه جای دیګه یه چیز دیګه. اما مفهومش در مجموع یکیه.
اما نحوه برخوردش با مساله و دفاع از ناموسش غلطه. خود مساله درسته.
البته همونقدر که زن ناموس مرد است، مرد هم می تونه ناموس زن باشه و …….
حمایت از زنان سرجای خودش، اما فکر نکنم قانونی برای حمایت از خیانت زن به شوهر وجود داشته باشه.
من شنیدم ( چون خودم به شوهرم خیانت نکردم، شوهرم هم خارجی غربی نیست ، یعنی اصلا شوهر ندارم ) در اون جوامع بیشرفته مورد نظر شما هم اګر خیانت زن به شوهر اثبات شود طلاق بدون دادن حق و حقوق کذایی ( تقسیم اموال و این حرفها ) صورت می ګیرد. در صورتی که در ایران حتی در صورت خیانت زن به شوهر، مهریه به اون تعلق می ګیره.
بهار گفت:
ناموس همون برده داری عرفی و حتی قانونی برای آقایونه. مثل غیرت که همون حسادت عرفی و قانونی برای اونهاست. این جور مواقع اوج نفرت رو تو وجودم حس میکنم.
Sam گفت:
تو سکانس اول همون بهتر که زود از صحنه دور شدی، یه الف بچه ۱۸ ساله را چه به مسائل ناموسی و خصوصی خانوادگی؟!!
تو سکانس دوم، من موندم طرف به چه حقی این کار را با تو کرد، تو که میگی همه چیز تموم شده بود، دیگه چه حقی برای این کار داشت ( هر چند که قبلش هم چنین حقی برای هیچ کس در جائی نوشته نشده)؟ ولی خوب زور دیگه. زور. ولی خدایش اگر بشه از لحظه اصابت ضربه mi gery شما به اونجای آقا فیلم گرفت، ای برات سوت و کاف (kaf) میزنیم و میخندیم، ای میخندیم، ای میخندیم.
ولی سکانس سوم دیگه مساله ناموسی -خانوادگی نیست، قتل است، جنایت است، آدم کشیست.
آرام گفت:
سکانس اول و دوم چی ش از جنایت کمتر است اونوقت؟!
Sam گفت:
Nothing
آرام گفت:
مرسی، جواب رضایت بخشی بود
نسوان گفت:
سام عزیز من همیشه میگم من از شوهرم هیچ وقت کتک نخوردم ولی ازش وقتی که شوهرم نبود خوردم که یک وقت عقده ای نشم. البته خداییش ضرر نکردم چون جفتک خوبی حواله اش کردم و اون بیشتر از من ضرر کرد.شاید باور نکنی اما این تنها خاطره ی واقعی ما با هم بود. تنها باری که هر دو مون احساس واقعی مون رو به هم نشون دادیم. برای همین یکی از زیبا ترین خاطرات زندگی مشترک من محسوب می شود
Sam گفت:
چشمم را گرد کردی لولیتا. گفتی چی؟ گفتی من از شوهر م کتک نخوردم؟ مگه یه وقتی قراره همچین اتفاقی بیفته که تو در موردش حرف میزنی. این حرف ارزش حتا یک لحظه احتمال دادن را هم نداره. کتک؟؟؟ دوستانه میگم، این احتمالات را از ذهنت کاملا بیرون کن. حتا تو جنگل هم همچین اتفاقی نمیفته. اینهای که میبینی تو جامعه الان ایران اتفاق میفته، case تو نیست.
اگر از اول جلو هر گونه سؤ استفاده حرفی یا جنسی و…..نأیستی، خیلی چیزها میتونه اتفاق بیفته. آدم هر از چندی یه چیزی تو روزنامه ها میخونه. مهم اینه که تو چه جوری از اول باهاش بسازی و واکنش نشون بدی. به نظر من تحقیر حرفی کم تر از کتک خوردن نیست. و اگر درست حرکت نکنی به کتک هم خواهد رسید.
توجه توجه توجه!!! گفت:
این دیګه مال زندګی مشترک نبود که.
مربوط به دوران غیرمشترک بود.
shahram گفت:
من فگر ميكنم اين داستاني كه در مورد خودت و شوهرت نوشتي بيشتر مصداق «انتقام» و «عقده گشایی» هست تا یک چیز نامو سی. به عبارت دیگر شوهر سابق چون دوست ندارد همسر سابق را در یک رابطه ببیند (چون حس حسادت و حقارت را در او بیدار میکند) خشونت به کار می برد. این چیزی است که در تمام دنیا اتفاق می افتد انچنان هم ربطی به زن سالاری یا مرد سالاری نداره و با ناموس و غیرت که بیشتر در مورد یه مرد شرقی اونهم وقتیکه حس تملک جنسی داره به کار میره فرق میکنه. در داستان تو به نظر نمیاد او این حس را داشته باشه چرا که تو دیگه زن اون نبودی.
آرزوهای مسخره گفت:
خیلی قشنگ بود، کاملا حس کردم تو اون محیط قرار گرفتم.
رهگذر گفت:
چار کس را داد مردی یک درم
آن یکی گفت این بانگوری دهم
آن یکی دیگر عرب بد گفت لا
من عنب خواهم نه انگور ای دغا
آن یکی ترکی بد و گفت این بنم
من نمیخواهم عنب خواهم ازم
آن یکی رومی بگفت این قیل را
ترک کن خواهیم استافیل را
در تنازع آن نفر جنگی شدند
که ز سر نامها غافل بدند
مشت بر هم میزدند از ابلهی
پر بدند از جهل و از دانش تهی
صاحب سری عزیزی صد زبان
گر بدی آنجا بدادی صلحشان
پس بگفتی او که من زین یک درم
آرزوی جملهتان را میدهم
چونک بسپارید دل را بی دغل
این درمتان میکند چندین عمل
یک درمتان میشود چار المراد
چار دشمن میشود یک ز اتحاد
گفت هر یکتان دهد جنگ و فراق
گفت من آرد شما را اتفاق
پس شما خاموش باشید انصتوا
تا زبانتان من شوم در گفت و گو
گر سخنتان مینماید یک نمط
در اثر مایهٔ نزاعست و سخط
گرمی عاریتی ندهد اثر
گرمی خاصیتی دارد هنر
سرکه را گر گرم کردی ز آتش آن
چون خوری سردی فزاید بی گمان
زانک آن گرمی او دهلیزیست
طبع اصلش سردیست و تیزیست
ور بود یخبسته دوشاب ای پسر
چون خوری گرمی فزاید در جگر
پس ریای شیخ به ز اخلاص ماست
کز بصیرت باشد آن وین از عماست
از حدیث شیخ جمعیت رسد
تفرقه آرد دم اهل جسد
چون سلیمان کز سوی حضرت بتاخت
کو زبان جمله مرغان را شناخت
در زمان عدلش آهو با پلنگ
انس بگرفت و برون آمد ز جنگ
شد کبوتر آمن از چنگال باز
گوسفند از گرگ ناورد احتراز
او میانجی شد میان دشمنان
اتحادی شد میان پرزنان
تو چو موری بهر دانه میدوی
هین سلیمان جو چه میباشی غوی
دانهجو را دانهاش دامی شود
و آن سلیمانجوی را هر دو بود
مرغ جانها را درین آخر زمان
نیستشان از همدگر یک دم امان
هم سلیمان هست اندر دور ما
کو دهد صلح و نماند جور ما
قول ان من امة را یاد گیر
تا به الا و خلا فیها نذیر
گفت خود خالی نبودست امتی
از خلیفهٔ حق و صاحبهمتی
مرغ جانها را چنان یکدل کند
کز صفاشان بی غش و بی غل کند
مشفقان گردند همچون والده
مسلمون را گفت نفس واحده
نفس واحد از رسول حق شدند
ور نه هر یک دشمن مطلق بدند
آرام گفت:
من واقعا موندم بعضی از این کلمات پر معنا از کجا وارد فرهنگ غنی ما شده که تو هیچ زبونی براش مترادفی وجود نداره! ترجمهٔ ناموس چی میشه مثلا!!
Omid5 گفت:
معادل ناموس در زبان انگلیسی میشود: Honor
البته این یک تعریف 100% دقیق نیست.
آرام گفت:
به نظرم honor را تا وقتی میشه «شرف» معنی کرد هیچ کس بهش نمیگه ناموس
آرام گفت:
ضمنا اونی که «شرف» داره با به قول شما «ناموس» ش چنین رفتاری نمیکنه
Omid5 گفت:
راستی این گفته از شماست؟
» تربیت غلط یعنی اینکه کسی دو تا فحش درست و حسابی یادت نداده باشد!
یعنی اینکه بدترین فحشی که بلد هستی “کثافت” باشد در حالیکه حقِ طرف حداقل یک “بی شرف ” آب دار است! »
آفرین ، آفرین
خوب خیلی پیشرفت کردی.
کلارک کنت گفت:
درکشور اسلامی!!! ما برای واژه ناموس فقط و فقط میتوان یک مترادف پیدا کرد: مایملک یا همان
Property
چرا که اکثر مردان این سرزمین زن ها را جزو مایملکشان می دانند همانند خانه هایشان، خودروهایشان و ….
Omid5 گفت:
آدم هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند؛ آدم هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند؛ آدم هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند…
خرزهرۀ عزیز این مطاب نوشته شده در اینجابوسیله خانم نویسنده آنقدر وقیح و یکجانبه نوشته شده که اصلا ارزش تف انداختن بهش را هم ندارد چه برسد به جواب دادن.
عزیز من بعضی از آدمها بجای اراله راه حل های عملی برای حل مشکلات یک جامعه ، مشکلات را تنها وسیله ای برای خالی کردن و ظهور عقده های درونی خود قرار میدهند.
متاسفانه این شخص نویسنده همانطور که من بارها و بارها در این مکان ذکر کردم هدفش فقط توهین به جامعه ایران است و همانطور که در سطر آخر نوشته ایشان میبیند به وضوع اعلام تنفر از یک جامعه را سر میدهد. هیچ انسان دانشمندی به این صورت با ناهنجاری های یک جامعه برخورد نمیکند و در عوض تحقیر یک جامعه در پی اراله راهکارهای عملی برای حل مشگلات بر می آید.
این شخص چشمانش را بر تمام خصوصیات مثبت و قابل تقدیر فرهنگ ایرانی بسته و سعی تنها به رخ کشیدن نقاط ضعف فرهنگ ایران زمین دارد. مسلما چنین دید کاملا یکطرفه و غرض ورز به هرگونه فرهنگ ملل مختلف بشدت موجب نتیجه گیری های افراطی و خلاف واقع میشود.
این هم باز مدرک دیگری باشد بر گفته های قبلی من که نویسندگان این وبلاک یکی دارای افسردگی مزمن حاد و دیگری دربند غول نفرت از جنس مرد و جامعه ایرانی هستند.
باشد که این نوشته هم درس آموزنده ای باشد برای کسانی که هنوز امید به برکتی از این امامزاده تحقیر و تنفر و نفرت دارند.
مریم ج گفت:
شما هم اگه زنت وسط خیابون کتکت زده بود و رو زمینت کشیده بود الان از ننه باباتم حالت به هم می خورد…تا وقتی امثال جناب عالی هستید که به جای فکر کردن فقط اخ و تف کردن بلدید هیچ راه کاری به جایی نمیرسه…
بعدشم درباره فرهنگ و هنر ایرانی اسلامی ، همون آقای رحیم مشایی و دوستان کالیفرنیا نشینشون صحبت میکنن بسه..ما فقط دلمون می خواد اینجا از معایبش بشنویم…مشکلیه ؟
مهدی گفت:
عزیز برادر سعی کن بجای توهین و تحقیر نوشته دیگری چیز با ارزشی ارائه دهی تا مطلبت مورد توجه قرار گیرد.. این ادبیات تف اندازی البته میراث و آموزش مسولین کشور است ولی اگر دقت کنی میبینی که حرف آنها هم به همین دلیل ادبیات تفی مورد انزجار اغلب مردم قرار گرفته…
Omid5 گفت:
آقا مهدی مثل اینکه خوب کا منتهای منو نخوندی.
عزیز من قدم اول برای حل هر مسلله ای کنار گذاشتن حس تنفر کینه در حل مسالل جامعه است و نباید براساس غرض ورزی و بخاطر یک سری ناهنجاری های خاص در یک جامعه همه فرهنگ جامعه را زیر سوال برد و داد زد که من از این مردم متنفرم.
غرض ورزی و کینه ( در مورد این خانم که به وضوح اعلام بر فمنیست بودن میکند) شما را راه به جایی نمیبرد.
این قدم اول را شما تایید کن که این طرز برخورد اشتباه است تا بعد دومی آن را هم بحث کنیم.
توهین به فرهنگ هر ملتی مستحق تف اندازی است و باید بشدت مطرود شود. خیلیها در این مورد قتل این جوان چند روز پیش در وب صحبت کردند و نظراتشان را مطرح کردند. این خانم تنها کسی است که فریاد میزند از مردم ایران متنفر است.
این خانم بارها و بارها مرتکب این عمل زشت شده .
در اکثر جوامع چه غربی و چه شرقی مسلله خشونت به همسر Domestic Violance وجود دارد و این مسلله بصورت علمی و قانونی با آن برخورد میشود ولی هیچ آدم عاقلی داد نمیزند که من از این و یا آن ملت متنفرم.
ناگهان بالتازار گفت:
اميد جان
از قديم گفتند كه آدم زنده وكيل وصي نميخواد !!!
مدتي است كه در سكوت مطالبت را ميخوانم و لازم دانستم كه به شما يادآوري كنم شما خواننده باانصافي نيستيد. قضاوت و برداشت شما از مطالب نوشته شده، نظر شخصي شماست و محترم. اما عزيز، به كجا چنين شتابان ؟!؟!؟
ادعاي شما مبني بر اعلام تنقر صاحبخانه از ملت ايران را تكذيب و يادآوري ميكنم كه ايشان با صرف وقت و انرژي بسيار، با استفاده از مفاهيم و مثالهاي مختلف سعي در نقد فرهنگ غلط جامعه داشته و داره و از سنتها و آداب غلط ملت ايران (و نه ملت ايران) به ستوه آمده كه البته نظر ايشان به نظر بنده نزديكتر است !!!!!!! 🙂
هنوز درست متوجه نشدم كه چرا شمشير از نيام بيرون كردي و به خونخواهي كدام قوم برخواستي
اما سخنم با شما:
اين شغل قضاوت را رها كن. هرچقدر بر ديگران سخت بگيريم، سخت تر قضاوت خواهيم شد.
اگر به دنبال پيدا كردن راه حل اجتماعي ميگردي، اشتباه آمدي
اگر به دنبال كسي براي پيله كردن و گير دادن ميگردي، شايد درست آمدي و شايد هم نه
اگر به دنبال هم صحبت ميگردي و راه و رسمش را هم بلدي، بيا كه بسيار هم خوش آمدي
«در اين مدت متوجه شدم كه شما كلمه مشكلات را به اشتباه «مشگلات» مينويسيد كه لازم دانستم يادآوري كنم.»
دوستانه گفتم. از دوست بشنوي بهتره تا يك غريبه بهت بگه !!!
مهدی گفت:
در یک قسمت مسئله آبمان در یک جوب نمیرود و آن اینکه به فرض توهین نویسنده، شما حق توهین متقابل پیدا نمیکنی! حق نقد داری ولی نمیتوان با توهین کسی را نقد کرد که چرا توهین میکنی! مسلما متوجه این پارادوکس هستی..
و اما در قسمت مردم ما! مردم به نظر من شبیه به دانش آموزان یک مدرسه هستند.. اگر معلم، ناظم و مدیر یک مدرسه همگی انسان های بی اخلاق، غیر منطقی، دروغگو، خائن، جاهل و ریاکاری باشند، ممکن است دانش آموزان چند صباحی اصالت خویش را حفظ کنند و با همه این موارد مقابله کنند، اما وقتی این زمان طولانی شد، کم کم مقاومت ها میشکند و دانش آموزان به روش و خوی مربیان خود عادت کرده و رفتارشان شبیه آنها میشود. نتیجه اینکه مردم ما در مدت این ۳۰ سال آموزش غلط دیده اند و با قوانین ضد بشری رشد کرده اند و آنها را قانون میدانند. نمیتوان به آنها خرده گرفت. معتقدم اگر قوانین و شرایط زندگی ما را برای مدت ۱ سال برای متمدن ترین مردم اروپا اجرا و الزام کنند رفتارهایی به مراتب سخیف تر و زشت تر از ما انجام خواهند داد.
بالا بردن آگاهی، شعور و فرهنگ مردم وظیفه حکومت هاست، ولی متاسفانه حکومت در کشور ما آگاهی را پایین نگه داشته و همواره تلاش کرده به فرهنگ و شخصیت انسانی مردم ضربه بزند. نتیجه این سیاست پرورش انسانهاییست با آگاهی های کم و فقر فرهنگ و شخصیت اجتماعی. اما نکات مثبتی هم در مورد مردم ما وجود دارد و آن هم استعداد یادگیری، میل به پیشرفت و قدرت همسان سازی بالاست. شخصا معتقدم اگر حکومتی مردم سالار و از میان نخبگان بر مردم حکومت کنند در مدت کوتاهی میتوانیم بر کمبودها، عقده ها و ضعف های موجود غلبه کنیم و جایگاهی در سطح پیشگامان فرهنگ دنیا داشته باشیم. دلیل این ادعا نیز جایگاه اجتماعی اکثر ایرانیان در کشورهای متمدن است که توانسته اند در بهترین موقعیت های اجتماعی قرار بگیرند..
فراری گفت:
اگه ارزش جواب دادن نداره ؛ ببخشید ها پس چرا جواب می دی؟
مجبورت کردن بخونی و حرص بخوری ؟
یا دچار خودآزاری و خود درگیری هستی؟
اینجا کسی به این سخنان آموزنده ی شما نیاز نداره , این خزعبلات رو یه عمره دارن زور می زنن به خوردمون بدن, حریفمون نشدن
تو هم به خودت زحمت نده؛
از این انگ زدن ها هم کسی نمی ترسه, تنفر و افسردگی و این قصه ها دیگه کهنه شده
اقلا یه خرده خلاقیت به خرج بده, یه چیز جدید بگو
صاحب اینجا کیه؟
بابا اینو بلاک کنین , هم به اون لطف کردین هم به ما!
ess گفت:
faghat dam az farhange 3000 sale mizanim,baezi az mardom vaghean bi farhangan va liaghate hamchon hokoomati ro daran.
ess گفت:
:baraye omid5
pishnahad mikonam age az matalebi ke too in weblog neveshte mishe khoshet nemiad ,khob naya inja, majboor ke nisti,harchi ina minevisan shoma zood mozeie manfi migiri va baghiaro vadar mikoni ke commenthaee dar javabe shoma bedan.
یار دبستانی نو گفت:
دوست عزیز :
با تمام گفته هایت موافقم ولی ما در حال گذار از این بحران ناموسی هستیم . شاید بهتر بود کمتر به ما مردان می تاختی هرچند که ما مردان در حق جنس زن کاری کرده ایم که بخشیدنی نیست ولی فقط میتوان امیدوار بود که این مذهب لعنتی که به ما می آموزد که زن جنس درجه دو است شرش از سر ما کم شود . این مذهب است که به ما می آموزد اگر خواهرت دیر به خانه آمد حتما خود را بر با د داده و لا غیر و این مذهب است که به ما می آموزد اگر ناموس دیگری تنها بیرون بود به او دست درازی کن و گر نه مرد نیستی . چون دیگر فرصتی این چنینی به دست نخواهی آورد پس خداوند شرش را از سرمان کم بفرماید . با همه اینها باز از جانب تمام همجنسانم از شما معذرت میخواهیم ولی بدانید و آگاه باشید که ما نیز مقصر نیستیم
ناشناس اصلی گفت:
من قصد طرفداری از مذهب ندارم، ولی نمی شه همه چیز رو گردن مذهب انداخت. به نقل از ویکی پیدیا:
It is important to note that the concept of «Namus» in respect to sexual integrity of family members is an ancient exclusively cultural concept which predates Islam, Judaism and Christianity. Support for it does not exist in any of the holy scriptures of these religions
http://en.wikipedia.org/wiki/Namus
البته ویکی پیدیا به عنوان یه مرجع معتبر آکادمیک کمی زیر سواله، ولی ممنون می شم دوستانی که با متون دینی آشنایی دارند بگن آیا در هیچ جا از کتب مقدس صحبتی از «ناموس» به اون معنی که در جوامع سنتی مثل ایران به کار می ره هست؟
1hes گفت:
به نظرم ماجرا پیچیده تر از دخالت یا عدم دخالت در یکسری مصائل باشه . یکبار تجربه ی مشابهی داشتم مردی زنش رو جلوی کلانتری می زد و می کشوند و دختر 6/7 ساله ای گریه کنان دنبالشون می کرد تمام مردم فقط نگاه می کردند حتی نگهبان دم در . من جلو رفتم و به مرد گفتم که کارش در مکان عمومی زشت و دور از ادب هست مرد از شوک حرکت من کمی ملایم شد و حتی دست از زدن برداشت ولی بعد چی شد من هرگز نفهمیدم. و احتمالا نخواهم فهمید چون من هیچ قدرت اجرایی و تضمینی ای نبودم مسئله این بود که نگهبان دم در کلانتری هنوز داشت ماجرا را نگاه می کرد و تا ابد هم شاید دخالت نکند چون قانون این اجازه رو به اون مرد می ده . من از مردم متنفر نیستم چون حکومت و قانون مشکل های عظیمی داره.
دنیا گفت:
مطلب جالبی بود و تاسف بار
روزبه گفت:
میدانم بی ربط است به موضوع اما حیفم آمد دوستان این آهنگ را دواونلود نکنند….کاری از آچیو (به تالفظ بریتیش!)
http://www.mediafire.com/?jejyggqztuy
دنیا گفت:
از هرچی نامرد مردنماست بدم می یاد، بیشرفا خودشون سر تا پا کثافتند، امیدوارم یه روزی همشون نابود بشند
parsi گفت:
moddatie be in fekr mikonam ke chera dar morede hadafmand kardane iarane ha chizi neminevisi… gharare shock e ejtemaie bozorgi be vojood biad !
مهدی گفت:
تعصب زاییده جهل، نادانی، بیفرهنگی و خشونت برخی انسانهاست. این مورد در خانومنها با عبارت حسادت مطرح میشود. مسلما عشق دلیل حسادت و یا غیرت نیست چون انسان اگر واقعا عاشق باشد به شادی و رضایت او در هر حالی تن میدهد حتی اگر این رضایت در کنار شخص دیگری برای او ایجاد میشود. کسی که واقعا عاشق باشد نمیتواند راضی شود که کوچکترین آسیبی به طرفش برسد. غیرت از خودخواهی ناشی میشود که با چاشنی پایین بودن سطح آگاهی، علم، فرهنگ و شخصیت اجتماعی فرد عجین شده است.
منظور از این توصیه توجیه رفتار غیر انسانی آن دسته از مردان و زنان غیرتمند! نیست و این ناهنجاری فرهنگی نیاز به درمان و برنامه ریزی دارد. اما توصیه من به دوستان مخصوصا به دختران که اغلب سوژه خشونت های ناشی از غیرت هستند این است در هنگامی که قصد آشنایی، دوستی و ازدواج با شخصی دارید محورانتخاب خود را بر موارد زیر قرار دهید:تحصیلات، وجهه اجتماعی خود شخص و خانواده اش، شغل خودش و خانواده اش، شخصیت اجتماعی و کلامی، احترام و ادب و شعور و فهم متقابل. به هر حال در هر کشور و جامعه ای افراد کم شعور و دارای سطح پایین فرهنگ وجود دارند که برای طرف خود در رابطه ایجاد مشکل میکنند، اما نکته مهم این است که اولا خانم های عزیز عجله نداشته باشند که هر چه سریعتر و به هر قیمتی یک رابطه شکل بدهند و فکر نکنند از قافله عقب افتاده اند و جلوی دوستانشان کم آورده اند، ثانیا زمانی که این تصمیم را گرفتند به خودشان زمان بدهند و آن فرد را در شرایط گوناگون بسنجند و از میزان شعور وفرهنگ طرف خود تا حد زیادی مطمئن شوند و ثالثا بجای محور قرار دادن زیبایی، پول، شهرت، ماشین و خانه و.. بهتر است شعور، اصالت خانوادگی، شخصیت و ادب انسان را معیار انتخاب قرار دهند.
آزادي به معني هوس و خيانت نيست گفت:
بعضي زن و مردها فاسد ميباشند و متاسفانه پارتنر و شريك خود را به مرز جنون ميرسانند. جنايت ميدان كاج به خاطر زني فاسد و هرزه بود .او با داشتن فرزند 13 ساله به همسر اولش خيانت ميكند و با مردي به نام يعقوب رابطه برقرار ميكند. يعقوب مردي عياش و هوس باز بوده است و ملك 220مليوني خود را به اسم اين زن ميكند آن زن فاسد بعد از مدتي با شخصي ديگر به نام يزدان طرح دوستي ميريزد و يعقوب را روانه زندان ميكند. يعقوب سرمايه مالي خود را از دست داده و از طرف زن به او خيانت شده. در شرايط جنون آميز تصميم به قتل محمد ميگيرد زيرا تمام سرمايه مادي و روحي او به تاراج رفته بود.
يك خيانت كار به خيانت كار خيانت كرده. خيانت در خيانت آميخته شده و نسوان در نوشته هاي خود هميشه به نام آزادي از خيانت بي مسئوليتي و شكستن حرمت و ارزش خانواده حمايت ميكنند.
اين چند زن كار خود را جسورانه و مبتكرانه مميدانند و آزادي را به عياشي لكاتگي و بي مسئوليتي خلاصه كرده اند
آزادي هرزگي و بي مسئوليتي نيست گفت:
بعضي زن و مردها فاسد ميباشند و متاسفانه پارتنر و شريك خود را به مرز جنون ميرسانند. جنايت ميدان كاج به خاطر زني فاسد و هرزه بود .او با داشتن فرزند 13 ساله به همسر اولش خيانت ميكند و با مردي به نام يعقوب رابطه برقرار ميكند. يعقوب مردي عياش و هوس باز بوده است و ملك 220مليوني خود را به اسم اين زن ميكند آن زن فاسد بعد از مدتي با شخصي ديگر به نام يزدان طرح دوستي ميريزد و يعقوب را روانه زندان ميكند. يعقوب سرمايه مالي خود را از دست داده و از طرف زن به او خيانت شده. در شرايط جنون آميز تصميم به قتل محمد ميگيرد زيرا تمام سرمايه مادي و روحي او به تاراج رفته بود.
يك خيانت كار به خيانت كار خيانت كرده. خيانت در خيانت آميخته شده و نسوان در نوشته هاي خود هميشه به نام آزادي از خيانت بي مسئوليتي و شكستن حرمت و ارزش خانواده حمايت ميكنند.
اين چند زن كار خود را جسورانه و مبتكرانه مميدانند و آزادي را به عياشي لكاتگي و بي مسئوليتي خلاصه كرده اند
Omid5 گفت:
یسیار خوب قضیه پشت پرده را روشن کردی.
بله آزادی به عنوان بی مسئولیتی و زیر پا گذاشتن حرمت خانواده نیست.
reza12 گفت:
damer garm
reza12 گفت:
damet garm
فراری گفت:
آقا یه زنی لکاته است, بی مسئولیته و همه ی اینهایی که تو می گی
مردی که به خاطر همچین زنی می زنه یکی رو می کشه تو بگو کیه؟
لارم نیست انیشتین باشی تا بفهمی بابا این به درد من نمی خوره, برم پی کارم
اون زن می تونه هرکار دلش خواست بکنه , تو رو که تو گور اون نمی ذارن داری خودت رو ….
اون مرد مسئول رفتار خودشه, حالا چون مرده و همجنس تو تقصیر مال زنه است
خیلی مرام دارین به خدا
حالا اکه یه مردی به زنش خیانت می کرد و یه زن دیگخ می گرفت یا صیغه می کرد یا هرچی اکه زنه می زد ناکارش می کرد می گفتی تقصیر مردیکه هرزه بوده یا اونوقت زنه حسود بوده و این حرفها….
خوبه خودتون آبروی خودتون رو می برین با این منطق آبکی
آزادي هرزگي و بي مسئوليتي نيست گفت:
دوست عزيز من در نوشته ام به اين مسئله اشاره كردم
يك خيانت كار به خيانت كار خيانت كرده. خيانت در خيانت آميخته شده
اول نوشته گفتم:
بعضي زن و مردها فاسد ميباشند.
يعقوب مردي عياش و هوس باز بوده است
در تمامي قسمت هاي نوشته ام به هر دو طرف درگيري انتقاد كردم
اگر به آن زن فاسد گفتم مرد قاتل را هوس باز و عياش معرفي كردم
در كدام قسمت از نوشته ام حق را به مردان فاحشه داده ام؟!
چرا به اين جمع بندي رسيده ايي كه از مرد دفاع كرده ام؟!
اگر دين نداريد حداقل آزاده باشيد
كمي انصاف
فراری گفت:
«جنايت ميدان كاج به خاطر زني فاسد و هرزه بود»
اینم انصاف!
این اول نوشته ی خودته. و نظرت رو واضح گفتی
مرد زیر حرفش نمی زنه که می زنه؟
اگه نه سبیلش رو باد می بره!
آزادي هـرزگي و بي مسئوليتي نيست گفت:
دوست عزيز من در نوشته ام به اين مسئله اشاره كردم
يك خيانت كار به خيانت كار خيانت كرده. خيانت در خيانت آميخته شده
اول نوشته گفتم:
بعضي زن و مردها فاسد ميباشند.
يعقوب مردي عياش و هوس باز بوده است
در تمامي قسمت هاي نوشته ام به هر دو طرف درگيري انتقاد كردم
اگر به آن زن فاسد گفتم مرد قاتل را هوس باز و عياش معرفي كردم
در كدام قسمت از نوشته ام حق را به مردان فاحشه داده ام؟!
چرا به اين جمع بندي رسيده ايي كه از مرد دفاع كرده ام؟!
اگر دين نداريد حداقل آزاده باشيد
كمي انصاف
آزادي هرزگي و بي مسئوليتي نيست گفت:
نام مقتول يزدان است
jeyson گفت:
زندگی رو درک نکردم …
ناشناس گفت:
to cheghadr bahal minevisi. fekr konam ziba ham hasti
Light گفت:
یک بار بالای میدون نوبنیاد همچین صحنه ای دیدم. زن که روی زمین کشیده میشد فریاد می زد به خدا ازم ساعت پرسید . من فقط بهش گفتم ساعت چنده! مرد هم با لهجه غلیظ ترکی فحشهای چاروادری میداد و می زد و زن بدبخت رو می کشید روی زمین. مردم هم طبق معمول در حال تماشای تیاتر!!! من از ماشین پیاده شدم عینهو فردین رفتم جلو با کیفم 4 ، 5 تایی همچین کوبیدم تو صورت مرده! جیگرم حال اومد! حالا دوستم اون وسط داره کشون کشون منو می بره منم جوگیر………. داد می زدم ولم کن بذار بکشمش این مرتیکه نامرد رو که دست رو زن بلند میکنه! خلاصه دوستم تا مدتها هر جا می رسید اینو تعریف می کرد و می گفت بترسید از این وحشی! مردک 2 متری هیکل با اون لهجه غلیظ ترکی اش، سوسک شده بود!!!!!!!!!!!!!!
Omid5 گفت:
حالا اینجا اگه آدم خالی ببنده که کسی متوجه نمی شه. آره ، آره ، جانم هی از خودت تعریف کن . اصلا اگه 10 تا مثل شما ما در ایران داشتیم که مملکت میشد گلستان.
روزبه گفت:
ما هرچی میکشیم از این فردین بازی ها میکشیم….قصد جسارت به شما را نداشتم
نازنین گفت:
در جواب آقای گروهبان باید بگویم قتل خانم سحرخیزان بدست خانم جاهد ناشی از گند و کثافت کاری مرد بيشرفی بنام ناصر محمد خانی بود که با بیشرمی و هرزگی خودش این دو زن را بجان هم انداخت.چه ربطي به نسوان دارد؟
Omid5 گفت:
این که شد رابطه گو درزی با شقایق (با عرض معذرت) بابا اون منظورش چیز دیگه ای بود .
خانم شما هم مثل اینکه خیلی حواست جای دیگه است.
khanoomi گفت:
بابا فردیییین، مدافع حقوق زن، ناموسسس، دست ما رو هم بگیر برادر
Light گفت:
ظاهرا در کامنت باید به جنسیت هم اشاره میکردم که دچار سوء تفاهم نشه!
khanoomi گفت:
برای light نوشته بودم
Omid5 گفت:
ها ها ها آره طرف خیلی احساس باد کردن گرفته اش. فردین ، فردین.
درست گفتی.
Light گفت:
اشتباه نشه ها……… من برادر نیستم. خواهر هستم. البته تا اونجایی که خودم اطلاع دارم.
سارا گفت:
واقعه ای که در میدان کاج رخ داد ودیدن ویدئوی اون هر کسی را متاثر میکنه وبا توجه به شرایط نابسامان فرهنگی ما و اتفاقات مشابه که هر کسی ازخاطرات قبلی اش یباد میاره انقدر تکان دهنده است که ادم را دچا ر وحشت و بحران هویتی میکنه که مادیگه چه قوم وقبیله ای هستیم. اما واقعیت اینه ه مشابه چنین اتفاقی در دهه ی90 در امریکا برای یک زن پیش میاد که ساعت ده شب جلوی در خونه اش بهش تجاوز میشه و بعد هم به شکل فجیعی به قتل میرسه ودر تمام مدت حادثه اون زن فریاد میزده و کمک میخواسته ودر تحقیقات تعدی معلوم میشه که تمام همسایه ها بیدار و پشت پنجره ها نظاره گر بودن بدون اینکه کسی حتی به خودش زحمت بده به پلیس زنگ بزنه.این اتفقاق اون زمان مردم امریکا و رسانه ها را به واکنش وا داشت و همه دچار همین وحشت و انزجاری شدند که ما بهش دچاریم اما از این جای داستان عملکرد اونها با ما تفاوت میکنه و همین تفاوت واکنشها ست که امریکا را تبدیل به استکبار جهانی کرده.دولت اونزمان تیمی از جامعه شناسان و روانشناسان را مامور میکنه که بررسی این موضوع بپردازندو انگشت اتهام را روی اون همسایه ها نشانه نمیگیره چون میون اونها ادمهای موجه بسیاری بودند اما چرا هیچ واکنش انسانی را از خودشون نشان ندادندجای سوال داشت. نتیجه ی این تحقیقات اونها رو و در نهایت علم را به کشف پدیده ی اجتماعی رسوند که از اون برای تبیین بسیاری ازپدیده های مشابه استفاده میکنند به نام «پخش مسئولیت» به این معنی که انسانها در موقعیتهای تهدید زا و با وجود برخی فاکتور های دیگه اقدام برای واکنش را به عهده ی دیگری فرض میکنند .احتمالا وجود دو مامور حاضر در صحنه و اینکه افراد حاضر احتمالا فکر نمیکردند که عدم مداخله ی به موقع اونها منجر به مرگ ان جوان بشه و ازوخامت حال مجروح بی اطلاع بودندو ترس از مورد حمله قرار گرفتن توسط مجرم باعث شد که ابن اتفاق تاثر انگیز رخ بده.اینها را گفتم تا یادمون باشه هر کدوم از ما میتونست یکی از افراد حاضر در صحنه باشه و به احتمال زیاد همون واکنشی را نشان بده که اون ادمها نشان دادن ونباید خیلی مطمئن باشید که ما خیلی متفاوتیم وراستش را بخواهید خوب بودن ما و انسانی عمل کردن ما بیشتر وقتها یک انتخاب نیست بلکه این شرایط برای ما فراهم میشه و الا نه فقط در این مورد بخصوص بلکه در مورد بسیاری از اتفافاقات خیلی بیشتر از انکه اخلاق ومذهب از ما انتظار دارند تحت تاثیر محیط و تجربیات گذشته و غرائز وشیمی بدنمون هستیم.
مبارز گفت:
لولیتای عزیز میدونم خیلی دلت پره بخدا قسم خیلی ازمامردها هم ازینگونه نامردیها دلمون بدرد میاد من ادمایی رو دیدم که زناشون رو شب ونصف شب ازخونه با کتک بیرون میکنند وجالب اینجاست که ادعای غیرت هم میکنند ویولتا جان من حدود 18ساله که ازدواج کردم اما هیچوقت نتونستم بخودم اجازه بدم که همسرم رو بزنم بخدا سوگند چندبار خانم من درحالت عصبانیت منوزده اما من هیچگاه دست روش بلند نکردم وبابت این مسئله به خودم میبالم …ویولتای عزیز ازنظرمن زن موجودی ظریف ودارای احساساتی لطیف است وبدرفتاری با زنان عین درنده وشی ست ویولتا جان ناموس را اشتباه ترجمه کرده ای ناموس به معنای شرف وحیثیت انسانیست ویک مرد ناموس پرست هیچگاه ناموسش را برزمین نمیکشد که این عین بی ناموسیست حتی اگرزنی به مردش خیانت کرد بیشترین تقصیر متوجه مرداست چرا که هیچ زنی با داشتن همسری باشرف تن به خیانت نخواهدداد ویولتای عزیز گناه چندنفر بی ناموس را به گردن جامعه نینداز درمورد بی تفاوتی مردم دربرابرچنین حرکاتی حق با شماست واین دردیست بزرگ برای جامعه ایرانی که نسبت به حق کشی سکوت پیشه میکند خودمن شخصا اگرشاهد چنین صحنه هایی باشم نمیتونم بی خیال ازکناران بگذرم ویولتای عزیز دلت رو از کینه ها ونفرت ها خالی کن چون اولین کسی را که میسوزاند خودتو هستی موفق باشید
مبارز گفت:
اه عذر میخوام اسم شمارو اشتباه خوندم لولیتای عزیزتوکامنتم شما رو ویولتا خطاب کردم شرمنده
کالیفرنیا گفت:
زندگی یک فرصت طلایی است و ببین ما ایرانی ها ازش چی می سازیم.حرامش می کنیم به بدترین وجه ممکن.
سعید گفت:
من کاری با نظرات دیگران ندارم . الان 3 روزه که از دیدن این کلیپ حالم گرفته است. دائم فکر می کنم که اگر من یا من و دوستانم اونجا بودیم چه کار می کردیم . ربطی به ناموس نداره . مردم ما ترسیده خودخواه شدند. حکومت اونا رو چاپلوس و ترسو و خودخواه بار آورده . فرهنگ و هویت ما از بین رفته . خیلی وقته که به ایرانی بودن خودم افتخار نمی کنم. اگر ایرانی غیرت داشت 28 مرداد مصدق تنها نمی ماند. ترکمنچای بسته نمی شد. میرحسین تنها نمی شد. ما فقط به گذشتمون افتخار می می کنیم به کورش داریوش و … گذشته مرد نژاد ما به تخم حروم زاده های عرب آغشته شده…. ایرانی اصیل وجود نداره …. ما بزدل شدیم ..خودخواه و دروغگو شدیم … خائن شدیم … همه به هم دروغ می گن و عین آب خوردن خیانت می کنن …نه به اسلام عمل می کنیم و نه به آئین ایرانیمون …. ما در برزخی بین تمام هنجار ها و ترس ها گرفتار شدیم ….
مانا گفت:
آقا سعید ایرانی غیرت داره ، ولی نمیدونه دقیقا باید کجا ازش استفاده کنه. ایرانی غیرت داره، ولی حوصله اینکه از فکرش استفاده کنه ، تا بتونه این غیرت رو منیج کنه رو نداره. ایرانی حال فکر کردن نداره …دهن بینه .عشقی تصمیم میگیره……و اینگونه هست که همیشه عقبه….ناتمومه.یه جائی از غیرت استفاده میکنه که نشونه حماقتش میشه نه باعث تکامل و پیشرفتش
توجه توجه توجه!!! گفت:
ببخشید من یه سوال هم داشتم.
وسط این فحشها حرف از ژاپن می زنه. قضیه این چیه؟
من اصولا لغت نامه فحشم خیلی خیلی کم برګه.
بارباپاپا گفت:
مردم این سرزمین از جمله من مثل کسانی هستیم که از کودکی در شیرمان مواد ریخته اند و معتادمان کرده اند بدون اینکه خود بخواهیم یا حتی بدانیم و ناموس یکی از این مواد است یکی دیگرش دین است آن یکی خرافات آن یکی وطن پرستی و همه شان هم از بچگی در ما دمیده شده،باید فهمید و ترک کرد اما همه نمیفهمند برای آگاهی نیاز به آموزش است آموزش در دست حکومت است و حکومت بقایش بر نادانی مردم است
اوضاع خیلی خراب تر از آن است که فکرش را بکنی.
😦
ابوالهول گفت:
مردهایی که به ناموس مشکوک هستن خودشان تمایل به همجنس بازی به عنوان مفعول دارند و د کودکی مفعول بوده اند .
Kiomars az Sued گفت:
Az pish keshidan in bahs az shoma sepasgozari mikonnam! Ma ehtiaj darim darin mowred bishtar sohbat konnim!
ناشناس گفت:
mamnoon az neveshteie ghashangetoon….dar ghesmat comment ha kheili adamaie marizi comment gozashtan va az jenaiat va adamkoshi hemaiat kardan…..baba kheili namoos parastin..vaghean moteasefam ke hanooz adamai ba in tarze fekr rooie koreie zamin daran zendegi mikonan.
گروهبان گفت:
خانم نازنین ربطش به نسوان اینه که چطور تو قتل لاله سحرخیزان به گفته شما گناه افتاد گردن هرزه گری و هوسبازی ناصر محمد خوانی ولی در این قتل اخیر مساله ناموس مطرح شد؟!! در حالیکه یزدان بدبخت این وسط هیچ کاره بوده و طعمه هوس بازی های یک خانم محترم و با شخصیت و فمنیست(!) شده؟!!چطوریه که مرغ همسایه غازه؟ در ضمن قبل از پیش داوری های احتمالی باید بگم که بنده عضو کمپین متهوعین واژه ناموس و غیرت هستم.
شهین گفت:
سلام به نظر من اکثر مردها نسبت به خانمهایشان ومادر وخواهراانشان تعصب بی جا دارندشاخ شونه کشیدن و ادعا درد مردهای ایرانیه بیا وببین تو کوچه و خیابون چطور قربون صدقه ی زنا میرند اگه یه زن باهاشون هم کلام بشه کف بالا می یارن خود به خود پاهاشون بازو گشاد میزارند این هم نمو نه بی نا مو سی
mosalman گفت:
marg bar zede velayate faghih
گروهبان گفت:
میگی ناموس بده میگم اگه بده خوب واسه زنام بده!میگی زن ها حسادت می کنن میگم فرقی نمی کنه جفتش دوتاست!میگی ناصر هوسبازی کرده میگم شهره مگه نمی دونسته ناصر زن داره چرا بی خیالش نشده؟چرا دلش برای اون زن بدبخت که تو سرما و گرما یار و یاور شوهرش بوده نسوخته؟اصلا چرا شما زن ها دلتون واسه همدیگه نمی سوزه ولی دوست دارین دل مردها براتون بسوزه؟!
خانم های حسود، آقایون خرغیرتی،ای ناموس پرست ها، ای بی ناموسا، ناموس بده والسلام.
Amin گفت:
Namoos be hesadat fargh mikone. Ham mard mitoone hesadat kone ham mard, vali moshkel ine ke marda hesadat nemikonan, gheirati mishan, choon fekr mikonan maleke zanan.
مهدی گفت:
امین جان حسادت به دلیل داشتن حس مالکیت ایجاد میشه.. تو ایران بهش میگن غیرت..
elham گفت:
dooste azizam,
che ziba zeshti haye zamane ro neveshte boodi.haghighatan commente dar khori peida nakardam ke bezaram.
payande bashi
elham az Swed
گروهبان گفت:
شهره=شهلا (lol)
احمد گفت:
ناموس پرستی از فرهنگ جاهلیت اعراب 1400 سال پیش به ما رسیده. توحشی که برای خیلی از ما احمق ها افتخاره
ارین گفت:
اوه !
ممنون !
یه هم عقیده داری اینجا !
چرا خیلی ها حاضر نیستن خیلی چیزا رو قبول کنن ؟
چرا میخوان به خودشون بقبولونن ما با فرهنگ ترین ملت دنیا ایم ؟
چرا اصلا باید به خودمون افتخار کنیم ؟
لعنت به این عربا که ما رو به این روز انداختن !
ارین گفت:
یه زمانی فک کنم اول دبیرستان بود یا همون موقع ها !
یه درسی بود به اسم فرهنگ برهنگی یا برهنگی فرهنگی اصلا یادم نیست مزخرفاتش چجوری بود
ولی این همون پارادکسه !
فرهنگ بی فرهنگیه این !
اصلا ناموس ینی چی ؟
ینی خواهر و مادر و زنت و فلان و فلان
خوب اگه اینا ناموسن ینی نباید بخوای کسی چپ نگاشون کنه حتی !
حالا ناموس شده برده !
اگه ناموسته چرا میزنیش ؟
چرا ابروشو میبری ؟
اصلا این مزخرفات چیه که این اجداد مفلوک ما پیچیدن تو هم تا رسوندنش به اینجا و دادنش دست ما ؟
ادم بعضی وقتا احساس حقارت میکنه وقتی این چیزا رو میبینه !
مطمئننا هممون این صحنه هارو دیدیم !
من که از مرد بودنم خجالت میکشم ( شایدم از انسان بودنم ! )
بقیرو نمیدونم !
و البته به قول یکی اون بالا بالاها ( همین جوری چشم افتاد )
اگه زن ها هم جامعه بهشون قدرت میداد خیلی بد تر از این رفتار میکردن !
Behzad Bee گفت:
HArfe hagh tozih nemikhad
Khod karde ra tadbir nist
[!]
شهلا گفت:
ناموس یک واژه بی ارزش است.
شرف مهم است که ملت ایران ندارد ، اگه داشت که الان اعراب روی شونه هاش ننشسته بودند.
اگه شرف داشت که این امروز جووناش و زن و مردش نبود. اگه شرف داشت که پلیس گردن کلفت احمقش یه زن رو به جرم بد حجابی تو خیابان کتک نمیزد(ارومیه همین هفته).
یکی از افراد هم اون بالا تر درست گفته، فقط مردا نیستند که بی شرف اند زنهای ایران هم به همین صورت بی ارزش و بی شرف شده اند.
با عرض پوزش از اون یک درصدی که هنوز با شرفند و انسان.!
علی- آزاد گفت:
درود
از طریق عزیزی که فیدخوانی کارکشته است یافتمتان.
بسیار نیکو و نغز می نویسید و شیرین.شیرین.جمیعن پایدار باشید و خوش.
sin گفت:
چنانچه با اطلاعات كمي كه از اصل ماجرا در دست است قضاوت كنيم اكثريت نادرستي ان خانم را تقبيح مي كنند.
اختلاف نظر برسر راه حل اين قضيه است.اين مسايل در هر كشور و در هر زماني رخ داده و مي دهد. درممالك ديگر هم ممكن بود ان اقا زن و مرد خيانتكار را بكشد ولي در فرهنگ ما اين راه حل با اسامي نظير غيرت وناموس تعبير متفاوتي مي گيرد.چنانچه قاتل در جايي عنوان مي كند -من تركم-غيرت دارم-
سوال اين جاست كه ايا اين كلمات مورد پسند جامعه فعلي هست؟ ايا قتل هاي ناموسي با ارفاق قانون گزارهمراه است؟
ايا مجازات خيانت به همسر چه زن و چه مرد كشتن و قتل است؟ در همين كشور خودمان خيلي از افراد در صورت وقوع خيانت فقط به جدايي فكر مي كنند.ولي در مورد افرادي كه با قتل و كشتن به حل مساله مي پردازند ايا اين راه حل در جامعه ما به عنوان بهترين راه حل و با افتخار ترين حركت قلمداد مي شود؟چرا در بعضي جوامع خيانت مرد به مراتب زننده تر و نابخشودني تر از خيانت زن محسوب مي شود؟چرا در جامعه ما خيانت مرد بي اهميت و شايع است ولي خيانت زن به عنوان مساله اي قبيح و نابخشودني مطرح مي شود؟ اگر همه به قبح خيانت زناشويي معترفيم چرا ميزان اين قبح بسته به جنسيت خائن متفاوت است؟
طرح اين سوالات حتي اگر به جوابي همه پسند نرسد باز اين فايده رادارد كه به ضعف ها و غير انساني بودن بعضي از زواياي فرهنگ رايج مان پي ببريم.
سروش گفت:
من هم از ناموس پرستي ملتم بيزارم.از خيلي خصايص ديگر اين ملت متنفرم. با اجازه مطلبتان را در صفحه ي فيس بوكم به اشتراك گذاشتم.
همدرد گفت:
این تنها خاطره ی واقعی ما با هم بود. تنها باری که هر دو مون احساس واقعی مون رو به هم نشون دادیم. برای همین یکی از زیبا ترین خاطرات زندگی مشترک من محسوب می شود…
عالی بود !!!
باهاش احساس همزاد پنداری کردم
ما هم هیچ وقت احساس واقعی مونو به هم نشون نمیدیم
همش فیلم بازی میکنیم
رهگذر گفت:
برای مبارز
دوست عزیز نوشتتو نه یکبار که بارها خوندم، و در آخر به احترمت از جا بلند شدم و کلاه از سرم برداشتم.
قصدم پاچه خاری نیست بلک عذر خواهی صمیمانه ایست از ته دل بابت توهین که چند وقت پیش بهت کردم، این چیزی یه که جامعه ما کم داره همدیگرو درک کنیم، بهم احترام بذاریم، حالا که اینجا جم شدیم سیب بخوریم اگه از بد حادثه سیب من کرمو از آب درامد با خشم نکوبمش صورت میزبان بلکه با شوخی و خنده بگم این میکروبای سبز تا سیب منم نفوذ کردن. و میتونم مطمئن باشم که میزبان سیب خودشو باهم نصف میکنه، دوست من من بعضی از قسمتی نوشتت موافق نیستم اما مهم نوع بیانته که حاکی از عشقت به محیط خانودته و چقدر خوب بود اگه این عشقو به خانواده بزرگتر یعنی همون جامعه هم تزریق میکردی.
تو سالای ۵۵، ۵۶ با داشتن مدرک لیسانس میشد معاونت اولی خدارو گرفت سعید دوست برادم این مدرکو داشت من بچه بودم اما یادم میاد که سعید رفته بود شده بود شاطر نونوا،داداشم که از سوزش رویش دوتا شاخ تو کلش در عذاب بود پرسید چرا؟ سعید جواب داد(روانش شاد) من اگه درد اون کارگر بدبختو که از صبح ساعت ۴ تا بعد از ظهر ساعت ۵ کار میکنه و جلو آتیش عرق میریزه رو با پوست و استوخونم حس نکنم نمیتونم اسم خودمو بذارم انسان اونم یه انسان انقلابی،آره داداش باید مردمو حس کرد.
دامت گرم نفست حق
بی خیال گفت:
یک پیشنهاد خوب به همه ی خانم ها و آقایان محترم
ازدواج نکنید تا دچار عارضه ی روان پریش ناموس پرستی هم نباشید
اصخری گفت:
لاکن اینها از برکات اسلام عزیز است…
بارمان گفت:
مطالب تون رو خوندم بسیار جالب بود
غیرت و ناموس را من رو هم درک نکردم, چه مردانه و چه زنانش , دوستانی که در مورد اتفاقات تاریخی نوشتن این را بدانند این صحبت ها مال تارخ هست و شاید عبرت گرفتن از آن شاید هم چند هزار سال پیش قبیله هایی زن سالار بودند , شاید در سال های دور در کشوری مثل انگلستان هم مرد سالاری بود , خوب از این مرد سالاری و زن سالاری چه عبرتی میتوان گرفت ؟؟
این را بدانید در مورد کشوری صحبت میکنیم که بیش از 50 درصد فارق تحصیلاتش زن هستند و زنان ما مثل حتی مادران خودمان هم نیستند , بیاید نگاه خصمانه خود را کمی انسانی کنیم !!! بیاید با هم با مهربانی و احترام برخود کنیم
اگر من به عنوان یک مرد آزاده با دختری دوست شدم ویا ازدواج کردم و ایشان به من به قول دوستان خیانت کرد ( یا رابطه جنسی داشت ) من فقط اجازه دارم تصمیم بگیرم که آیا میتوانم رابطه ام را ادامه بدهم یا نه و به نظر من این مرد و زن نیشناسد و برای هر دو یکی ست .
و دیگر ناموس و غیرت فقط کلمه ای خواهد شد برای فرهنگ لغت و شاید فرزندان ما یا فرزندان افرادی که مثل من فکر میکنند که تعدادشان هم کم نیست , اصلا معنی آن را نمیفهمند
reza12 گفت:
باز چرت و پرت این سایت رو گذاشتن تو بالاترین. این بارمان هم که خیلی جوگیر شده…
reza گفت:
باز چرت و پرت این سایت رو گذاشتن تو بالاترین.
علی گفت:
بهانه هایی برای خیانت و بی بندوباری بدون وجدان درد.
Amin گفت:
Har moghe miam inja delam migire
حامد گفت:
لبخند بزنید شما در مقابل دوربین مخفی هستید !
اگر من به جای شما دوستان عزیز بودم به این قضیه که صاحب این بلاگ مطرح کرد میخندیدم! چرا؟ خوب معلومه ، زنها از اینجا شروع میکنن که بعله! آزادی میخواهیم ، استقلال میخواهیم و ، و …. وقتی در این راه خودشونو با یک لندهور درگیر میبینن که داره رو زمین میکشدشون ، فریاد میزنن که بیاین کمک ! حتمن همسایه ها فکر میکنن اگر این خانوم خودش مسول خودشه من چرا الان باید برم پدر خودمو در بیارم ؟؟ این ایثار از کجا باید بیاد؟؟
بررسی فیلم دوربین مخفی: اشتباه گرفتن همسایه ها و شهروندان دیگر با پلیس .
لبخند شماره یک!
مردها زنها رو با پایینترین قسمتهای بدن خودشون یکی میدونن ، فرقی نمیکنه اگر حالا خیلی هم پایین نباشه!!! به هر حال آدم حساب نمیکنن . چه برسه به اینکه بخوان بهش وفادار باشن یا عشق که دیگه اصلان حرفشو نزن ! بعدش تو این زندگی سخت و احمقانه که برای خودشون درست میکنن احساس تنهائی میکنن ،میرن دنبال زنهای دیگه و بعد یهو میبینن با یک یا چند زن عجیب غریب حسابی قاطی شدن و دل میدن قلبه میگیرن! گاهی هم کار به تیغ و خون و بگیر و بببند میکشه که دیگه اوخ اوخ !
بررسی فیلم دوربین مخفی : اشتباه گرفتن فاحشه و معشوقه و همچنین اشتباه گرفتن عشق معصومانه فراموش شده همسر با ضعف.
لبخند شماره دو !
فکر نمیکنید این قضایا ربطی به ایرانی بودن یا نبودن نداره و ما آدما ،کلا هممون ،به نحوی، مایه خنده میتونیم باشیم ؟ وقتی خوب خندیدین ، با اعصاب راحت به این موضوع فکر کنید راه حل خیلی راحتی داره !!!!…. نداره؟ ،چرا داره ،باور کنید.
ali گفت:
ye mosht koskhol darin to sarkaleye ham mizanin harkesi did hamsaresh behesh khianat mikone(che zan che mard)tarafo talagh bede bi abroei mimanad baraye adame khianatkar .hamin
کيارش گفت:
اول: با خشونت در هر شکلش مخالفم. چه خشونت انسان عليه حيوان يا طبيعت باشه يا خشونت مرد به زن يا بر عکس.
دوم، به اندازه اي که با خشونت مخالفم با مظلوم نمايي الکي هم مخالفم. متاسفانه زنهاي امروز ايراني، موقع تقسيم حقوق اول صف مي ايستند و موقع انجام وظايف با توسل به ابزار مظلوم نمايي تشريف مي برن ته صف و اي بسا که اصلا از صف مي زنن بيرون. هميشه گفتم که زنها خيلي خوبه که تلاش مي کنن به حقوق انسانيشون برسن اما اين مهم پيشنيازش انسان شدنه! اول آدم بشين بعد بياين مطالبه حقوق آدم ها رو بکنيد من شخصا در همه تظاهراتتون ميام و کمک مي کنم. متاسفانه چون انسان بودن الزاماتي داره و بعضي از خانوما يه کمي سختشونه ميان و اينو دور مي زنن و به مظلوم نمايي متوسل مي شن و اينجوري داستاناي اپيزوديک و ملودرام مي نويسن و بعد از له کردن احساسات خواننده يه نتيجه ديگه مي گيرن.
اصل مساله اينه:
زن بودن در جهان سوم، هر جور که نگاه کنيم، امتيازات و نکات خوبي داره و هم وجوه بد و نا عادلانه. تمام زنهايي که مي خان مدرن بشن که حقشونه و بايد بشن و حقوق يک انسان کامل رو مي خان که باز اينم حقشونه، در اين مرحله گذار دلشون نمياد که اون امتيازات زن سنتي بودن رو از دست بدن. در .اقه هم خرو مي خان هم خرما. به اين معني که هم حقوق و آزادي ها زن مدرن رو مي خان و هم امتيازات زن سنتي بودن رو. چند تا مثال مي زنم، مثلا خانوم خانوما مياد ميتينگ مي زاره و وبلاگ مي زنه و داد و بيداد مي کنه که من هم انسانم و با مرد در تساوي هستم و حقوق يکسان مي خام. همين خانوم نامبرده در راه برگشت از ميتينگ حقوق برابر اگر بخاد بنزين بزنه از ماشين پياده نمي شه و آقاي پمپ بنزيني بايد براش بنزين بزنه. چرا؟ چون توي فرهنگ سنتي ما از خانوما يه همچين حمايتهايي مي شده.
مساله بعدي اينه که:
خشونت هميشه در شکل کتک کاري و مردي که زني رو زير مشت و لگدش گرفته تعريف مي شه. اما زنها زور کافي براي اين کارو ندارن! توجه کنيد و فراموش نکنيد که اگر تا حالا نديديد زني مردي رو وسط خيابان مثل سگ کتک بزنه، دليلش مرام و معرفت و لوطي گري و انسانيت زنها نيست بلکه علتش اينه که زن ها زورشون نمي رسه. به جاش دو تا ابزار دارن اوليش که همون مظلوم نمايي و اگران ديسمان کردن سکانس مرد خشن که وسط خيابون به دليل واهي زنشو کتک مي زنست و دومي کارهايي که من ازشون تعبير به جنايت نرم مي کنم و تاکتيک همه ي زنهاست. نکارنده سطور فوق مثالي زدن در پايان نوشتارشون که من هم در پايان نوشتارم همون رو مثال مي زنم و بحثم رو تموم مي کنم.
اين داستان قتل ناموسي ميدون کاج از اين قراره که يه مرد بدبختي، مياد و به زني علاقمند مي شه و براي اثبات علاقش يه دفتر معاملات ملکي به ارزش دويست و پنجاه ميليون تومان به نام زن رنج کشيده و بد بخت ايراني مي کنه! زنه که اصلا خشونت نداشته با بدست آوردن چک و سفته از اين آقا بي دليل شش ماه مردرو ميندازه زندان. مرده بعد شش ماه که درمياد مي بينه زکي! زنه يه فقره دوست پسر گرفته، گذاشته مدير دفتر معاملات ملکي مذکور و بناي ازدواج با همين شازده رو داره. پست فطرتي تا چه حد داره اين زنه؟ مظلوميت تا چه حد داره مرده؟ خوب! حالا از نظر نويسنده متن فوق آقاهه بايد يه دسته گل مي گرفت و مي رفت ميداد به زوج جوان و بنگاه دويست و پنجاه ميليوني رو هم کادوي عروسي مي داد. خوب چه مي کرد؟ شکايت؟ باهاشون حرف مي زد؟ خداييش شما بودين چه مي کردين؟ نکي خام کار اين آدم رو توجيه کنم اما دارم از زاويه اون مساله رو مي بينم. اصلا همه اينا رو بي خيال، ماجرا اينه که اين پسره که کشته شد رفت، اون مرده رو هم که امروز فردا اعدام مي کنن. کي مي مونه؟ زن رنج کشيده و بدبخت و مظلوم ايراني با يه بنگاه دويست و پنجاه ميليوني ناقابل. الهي بميرم براي زناي سرزمينم!
هما گفت:
جالب بود
نسوان گفت:
هاها نکته جالبی بود. خوب وقتی دیه ی زن و ارث زن نصف و از شوهرش فقط 1/8 از عرصه ان هم نه عیان ارث می برد چاره ای نداره جز اینکه دو تا احمق را به جان هم بندازه و بنگاه را بالا بکشه!این همه شعبون یک بار هم رمضون
( مزاح بود جدی نگیرید فقط خواستم ببینی این جور بحث کردن چقدر بی نتیجه و ازار دهنده است)
کيارش گفت:
لوليتا
افشین گفت:
salaam az inke intori minevisam ozr khahi mikonam , avalan az modatha pish yek doreye divane salari va bi rahm salari dar donya aghaz shode va adamhaye fahmide va fadakar tavassote admhaye nafahm va bi rahm morede azar va hatta ghatl o gharat gharar migirand , inha ne bedin marbute na be meliat ya ghomiat inha ya be estedadhaye jenetic marbut mishe va ya be tarbiathaye doreye koodaki va adathaye morabiaane tarbiati , pedar madar ya har kasi ke oon bache ro tarbiat mikone , ye chize dige ke vahshatnake ine ke ma in raftarharo faghat az mardha nemibinim , az zanha ham hatta badtar az oon sar mizane che dar Iran che kharej az Iran , hatta ghatl ya sam rikhtan too ghazaye shohar ya boridane ozve tanasolish dar khab , inha raftarhaye besyar ahmaghaneye adamhaye birahm , khod khah , va past fetrat , va primative ke makhsuse zan ya mard nist zanha ham hamoonghadr ya bishtar cheshme didane inke mardeshun be zane dige ee tavjjoh hatta bekine nadarand in raftar ha gharizi va gheyre eradi hastesh ke har che sathe farhang oaeentar mire in raftarha shadiditar va badtar mishe ta jaee ke age zani shoharesho be amd ba zane digei sharik beshe be nazare hameye oon zanhaye dige ya fasede ya kheyli ahmaghe va age mardi inkar ro anjam bede , ya be ghole shoma bi namuse ya marize ya kholase ye moshkele jeddi dare vali dar moghabele in khoshunathaye kheyli shadide divane var va jonun amiz , mikham begam shoma chera in khoshunat ro be mardha nesbat midin ? mage ta hala nadidin ke zanha vaghti asabani mishan che ghadr bad tar hastand ? che ghadr birahm mikshand ? aslan mege farghe ye mada ba baghie in nist ke barye farzandesh va khatahaye oon gozashte ziadi ghael mishe va oon ro dochare khashme ghalize khodesh nemikone ? chera ba digaran inghadr birahm mishe ke beyne do ta bache tabiiz ghael mishe ? oonham bache haye kocholoo ? inha gharize ast va ghalabe be inha ye ruhe kheyli bozorg va ye tarbiate kheyli kheyli ghavi agah va bozorg varane mikhad ke sohbate azash aasoone vali aya ma khodemun hazerim intor bashim ? faghat ye arze dige mikonam va saretoono bishtar dard nemiaram , esme namard salari ro ham lotfan mard salari nazarin …… bye .
خرمگش معرکه گفت:
همه سر کار رفتید اساسی ، خانم لولیتا اصلاً ازدواج نکرده اند که از دست اصغرشان کتک هم خورده باشند:)
Ye bichare گفت:
manam az in mardom motenaferam. Mardome fozul, suestefadechi va NADUN. Halam az hamashun be ham mikhore. Shayad vase hamine k alan kharej az iranam in kharejihaye haye sathinegarm ro be un mardom tarjih midam. Be zudiam ba bf ham be ham mizanam. Hamun bishouri k bad az khoda sal inja zendegi kardan, hauz buye un mardomo mide: Suestefadechie o faghat be fekre fun e khodeshe. Inke shab beshineo tokhme beshkane o ghor bezane. Azash motenaferam. az khodesh na amma az aghaydesh, az lebas pushidanesh, az tarze fekresh, az ghiafeye maskhareyi k bad az har harfe manteghie man bekhodesh migire o mige»…na….mmmm…nemidunam vala» va badesh koli mozakhraf pishe khodesh fekr mikone motenafream. Az un motenafream chon mano yasde un mardom mindaze. hala k khode bi liaghatesh dare madrake kuftisho migire, be man mige dars nakhun, in reshte be darde zana nemikhore…pesareye ashghale nafahme dogm. Az ruze aval bayad mifahmidam k man loghmeye dahane un nistam. Hichvaght nemibakhshamesh bekhatere hameye zahmatayi k man ba juno del vasash keshidamo hala mikhad mano vel kone. Hichvaght nemibakhshamesh bekhatere jehalatash. Hichvaght e hichvaght. Shabaye ziadio gerye kardam inja dar halie k tanha tu khune budamo nameye ravanpezeshk ru takhtam bud. Hamume khunam barhao barha shahede ye dokhtare zaje zan bude, faghate faghat bekhate un. Un ruhe zendegio dare tu man mikohse. Ruhe javunio. Man koli arezu dashtam vaghti ba un dust shodam. Koli arezuye manteghi va na serfan ehsasi. na faghat komaki be erzaye eshasate man nakard, balke hamishe bishtar unaro teshne kardo montazer negah dasht. Nemibakhshamesh, nemibakhshamesh. Alan k daram ina ro minevisam dar hale geryam. Khastamo. daram rajebe in mardom minevisam. In mardomi k mano az vatan kharej kardao alan rabetamo ba hamvatanam ghat kardan. Az hamashun mitarsam. Man ba kheilia mohabart kardam ba delo jun. Amma hichkodum in mohebato be man barnagardundano bejash koliam az man keshidan. hamashun ashghalan. A zhamashun badam miad. In dustaye sathinegare kharejimo tarjih midam be un pastfetrathaye fozul. Unayi k faghat mikhan bekeshano begiran. hala bf am. In dar halie k HICH HICH dokhtare digeyio be khubie man nemitune peyda kone. Man Cv e ghaniyi daram, che az nazare mali, che az nazare zaheri va cheaz nazare kari. Amma un tamae. Kheili tama. Khodkhahe. Faghat fekre khodesh. Hichvaght vaght nazasht k be man fekr kone. faghat be khodesh fekr mikard o hanuzam mikone. bichvaght be man pishnahad nada. Hata pishnahae ye boos, ye boose kuchulu. Hichi hichi. Nemibakhshamesh. Un buyi az ensanit naborde. Kheili delam azash pore. Az bekham benevisam bayad yeweblog bezanam….Be har hal az khoda mikham k inkaro vase man bekone o mano be arezum beresune. Inke arezum chie be khoda marbute, na be kase digeyi…Berma bekhabam….
kasra گفت:
خیلی وقته نمیخوام راجع به این چیزایی که گفتی فکر کنم منم یکی از همونایی شدم که بهشون ربطی نداره فقط راجع به نوع نوشته ات میگم
خیلی خوب مینویسی هم این خوب بود هم پست سینه ها
جفتشو دوست داشتم
آبنوس یکی از دوستام سبک تو مینویسه بخون احتمالا خوشت میاد تو لینکای وبلاگ من هست
لینکت میکنم تو وبلاگم
Tat گفت:
خوب یه زنی که سر و گوشش بجنبه باید چیکارش کرد؟ بايد تشویقش کرد؟ همه جای دنیا وقتي کسی زنش سر و گوشش بجونبه توسط مرد تنبیه میشه . فرقی نداره آمریکا باشه یا افریقا یا ایران.
نسوان گفت:
حق کاملا با شماست اعتراض ما هم همینه باید زنه رو هم می کشت. همه جای دنیا هم همین کار را می کنن .مشکل اینه که این آقا فقط رفت اون آقا رو کشت و این در هیچ جای دنیا پذیرفته شده نیست . در ضمن بهتر بود برای این کار از مسلسل یا خم پاره انداز استفاده می کرد چاقو چیه ؟ بعد هم به شیوه ی تنبیه افریقایی سر طرف را می برید می زد سر نیزه پوست کله اش را می کند
گیتی گفت:
آقا من با شیوه ی تنبیه آفریقایی موافقم….
بعد هم اون کله رو خشک می کرد می زد به دیوار خونه اش تا عبرت سایرین باشه….
زندانی های سیاسی و دگراندیشان رو هم همینکارو باهاشون می کنن، اونها هم چون در این نظام همه چیزدان، سر و گوششون می جنبه ، برای تنبیه اول پیچ های مغزشون رو باز می کنند، بعد مغز رو درسته میندازن توی آب جوش …
اصلا هم فرقی با جاهای دیگه نداره… همه جای دنیا همینه… ما هم که خوابیم !!
فراری گفت:
مرده ی این جوابم!
noushin گفت:
شاخ در آوردیم چه جالب است ما تا حالا خواب بودیم که نفهمیدیم همه جای دنیا مثل ایران است پس اینهمه فراری و پناهنده و مهاجر چرا همه جای دنیا را به ایران ترجیح دادند؟ تازه اکثرشان هم که شامل فرار مغزها و نخبه ها هستند.
سووال بعد هم این است که اگر مردی سر و گوشش بجنبد چه در این کشور شما که بهشت برین است او راهم باید تنبیه کرد یا نه؟
رهگذر گفت:
ببینید پایه و اساس برابری حقوق زانو مرد تو ایران حتا به شکل سنتیش هست. نگاه کنید به همون صف نون وایی یه مرد یه زن، دوتا صفم تشکیل شده که زنا میون مردا نباشند و احساس امنیت کنن پس پایش به شکل سنتی مثل طبابت سنتی هست فقط باید به روز بشه، مشکل از ضدّ فرهنگ قالب بر ایران در این ۳۰ سالست که مردمرو به وحشیگری، درنده خوئی،فراموش کردن اصول انسانی،و بربریت محض کشونده.
به خدا ایران اینطوری نبود، اینجوری شد و اگه منو شما به جای تجزیه و تحلیلهای آبدوغ خیاری جرات داشتیم و عمل میکردیم چه بسا وضعیت متفاوت تر از این که هست بود، اون وقتی که ون نفهمی نیروی انتظامی جوان مثل گل مردمو له میکرد ما بیرون واستاده بودیم داد میزدیم لنگشکن
.
این داستان منو یاد یکی از داستانهای مثنوی میندازه، خر برفتو، خر برفتو، خر برفت.
Sam گفت:
Homa
هما عزیز،
من یه چیزی را که اون بالا شما گفتی متوجه نشدم. آیا منظور شما این بود که چون اصل ماجرا خیانت بوده، پس جنایت اتفاق افتاده، قابل توجیح است؟ و یک سوال دیگه لطفا: آیا پلی که خیانت را به جنایت واصل میکنه اسمش ناموس داری نیست؟
هما گفت:
سام؟؟ تو قبلا فقط نوشتنت اشکال داشت حالا در خوندنم مشکل پیدا کردی؟
کی گفتم قابل توجیه است؟ اصلا نظر من نقد ماجرا نبود
حرف من با نویسنده این بود که ناموس ربطی به دعوای اونجا نداشته ..این بنظر تو یعنی دعوا جایز بوده؟
ناموس یک چیزه تعصب یک چیز دیگه بنظر من ناموس و غیرت اری تعصب و ناموس پرستی و افراطی گری و قتل و گیس و گیس کشی وسط خیابان و داخل بیابان …نه
الان مردم داغن هرچیزی میگن تو کسی رو میشناسی که نسبت به مردش..زنش … دخترش… و…. احساس مواظبت نگرانی حفظ از اغیار (این حفظ زندان و بگیرو ببند نیستا) و… نداشته باشه؟
این تو ذات زن و مرده
بنظر من بد هم نیست
اونکه بده تعصبه
درمورد اون پل و جنایت و زیر پل و روی پل و کنار پل هم اسمش تعصبه نازنین دکتر نه ناموس
Sam گفت:
خوشها به حال کسی که معنی این لغات سخت را میدونه و فرق شون را متوجه میشه.
گیتی گفت:
هما جان … من تا حدی متوجه میشم منظورت چیه…من هم گاهی مثل تو فکر می کنم…اما اشکال کجاست….
من فکر می کنم کاربرد واژه ها در هر فضا و جامعه ای، معنی اونها رو در اون جامعه مشخص می کنه… چقدر این دو واژه ناموس و غیرت به درد ما خورده…چقدر ؟
مثلا در مورد غیرت…اغلب همرا با واژه ی دیگری کاربرد داره «غیرت و مردانگی » چرا ؟
حالا معنی این واژه و ریشه اش رو ببین :
** غیرت . [ غ َ رَ ] (ع اِمص ) رشک . (فرهنگ اسدی ). حسد. رشک بردن ، با لفظ عربی استعمال میشود، و مردانه و سرشار از صفات آن است . (از آنندراج ). رجوع به غَیرَة و رشک شود : چون اسماعیل بیامد (متولد شد) و نور بیاورد، ساره غمناک گشت و بگریست از غیرت ، و گفت : یا ابراهیم چه بود که از همه ٔزنان من بی فرزند ماندم . (تاریخ سیستان ). هاجر حلقه ٔزرین بر گوش کرد زیباتر شد، ساره را غیرت زیادتر شد. (قصص الانبیاء چ سنگی 1320 ص 50). آن شب ابراهیم با هاجر نزدیکی نمود، غیرت عظیم بر ساره مستولی شد. (قصص الانبیاء ایضاً ص 50). فروغ خشم آتش غیرت در مغز وی [ دمنه ] بپراکند. (کلیله و دمنه ). از رشک او [ مرغزار ] رضوان انگشت غیرت گزیده بود. (کلیله و دمنه ).
ایا حسود تو از جاه تو به غیرت و رشک
ز رشک تو سرانگشت خود گزیده بگاز.
** یا در مورد ناموس…. اغلب همراه با واژه ی نام استفاده میشه ..» ناموس و نام »
و جالبه بدونی اولین معنی این واژه در لغت نامه » شریعت الهی » است….
— ناموس . (معرب ، اِ) ۞ احکام الهی . (برهان قاطع). شریعت . (اقرب الموارد) (المنجد). قانون و شریعت و احکام الهی . (ناظم الاطباء). هو الشرع الذی شرعه اﷲ. (تعریفات ) : یکی روز بود که عیسی تعلیم میداد معتزله نشسته بودند و او ناموس می آموزانید. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 50). یهودیان گفتند که ناموس داریم در ناموس ما مرگ بر وی واجب است که خود را فرزند خدا ساخت .
** شکسته شدن ناموس ؛ آشکار شدن راز. برملا شدن سر
** ناموس : ادعا. کبر. عجب . خودپسندی . نخوت . خودستائی :
اگر با نام و با ناموس باشی
نباشی مرد ره سالوس باشی .
** فقط یکی از معانی اون آبرو، عزت، نیکنامی ، قدر، سرفرازی است
بعد ناموس پرست که تو مذموم می دونی معنی اش اینه :
ناموس پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) غیور. که از عرض خویش دفاع کند
حالا معنی شرف رو ببین که من فکر می کنم منظور تو از مفهومی که بهش اشاره می کنی اینه :
شرف . [ ش َ رَ ] (ع مص ) بزرگ و بلندقدر شدن و عالی مرتبه گردیدن
——
حالا اصلا اینا رو ول کن، سوال اینجاست… تو فکر می کنی بار معنایی مثبتی که از این واژه ها در ذهن تو و شاید حتی من و خیلی از آدم هاست ریشه اش کجاست ؟
فکر می کنی در جوامع انسانی فعلی چقدر ما نیاز به غیرت و ناموس داریم به عنوان دو واژه با مفهوم مثبت و نیک…
بیشتر به اون واژه ها احتیج داریم یا این واژه ها : » قوانین انسانی » و » قانون مداری » و » ضمانت اجرایی قانون » و » مجریان قانون با شرف » و » ناظرین بر مجریان قانون «…
و بالاخره واژه دوست داشتنی » آزادی » در سایه ی قوانین انسانی ، که می تونه حد اون خیانت رو تعیین کنه و نگذاره منجر به جنایت بشه …که حدود انسان ها رو مشخص می کنه قبل از اینکه جان یک آدم روی آسفالت یک خیابون جلوی چشم عابرین گرفته بشه…
نسوان گفت:
خیلی به سهم خودم تشکر می کنم از این لغتنامه و معانی که گذاشتی. لازم بود ولی خودم سوادش رو نداشتم.مر سی
گیتی گفت:
نسوان عزیز…من هم به سهم خود از شما تشکر می کنم که فرصتی در اختیار من قرار دادید تا در تلویزیون ملی ، لغت نامه مرحوم دهخدا را به ایرانیان فارسی زبان معرفی کنم…
متاسفانه رجوع به منبع و ماخذ و کپی کردن آن در اینجا نشان دهنده سواد من نیست…ای کاش بود ! 🙂
نسوان گفت:
ظاهرا کلمه ی ناموس برای هما جور دیگری معنی می دهد و اینم به این بر می
گرده که این کلمه ها خیلی کلی هستن و اسم مفهوم همیشه همینجوری مبهم است.
Ali گفت:
I never figure women out
Loulita, if your husband did what he did, it was mostly your own fault for being so inconsiderate about men’s feeling and playing with it
You added fuel to the fire of your husband’s feeling of doubt and jealousy
women expect men to be loyal, honest and open minded and have been using the last word to ruin a natural feeling in men which is nothing but Dignity
I’m not trying to justify what those men did coz the reason is not clear to me and you shound’t judge either
Words are the power these days but let’s face it
«women in Iran are not loyal and lets think they are, but never understand this feeling in men»
like what you did to your husband
نسوان گفت:
First of all, he wasn’t my husband anymore,
secondly, why should I cover for a sick man suspicious feelings?
Finally, whatever the reason is no one has the right to attack another person!
فراری گفت:
you may be right, we might not be the just judges here, but every blind can see that killing someone is wrong for any reason
and also maturity means you have to be responsible for your own feelings, you should respect others, man or woman, your spouse
How can you say something like women are not loyal in Iran
this is complete prejudice , and not a reasonable or true statement
maybe you have had such an experience so what? all women are cheaters? this is shallow
as you say I got to understand this feeling in the man and act upon it
if my man respects me, I would
if he is sick and paranoid why should I care!?1
no matter what a person does , he or she deserves to be treated with dignity and respect
that’s all
ناصر گفت:
زنان خود مدافع اين نظام و فرهنگ هستند ديگر چرا معترض اند؟ نگاهي به زيارت گاه ها و اماکن مقدسه و نذر و نذورات براي صرفا عقايد خرافي بياندازيد تا بدانيد چه قشري و چه جنسي بيشترين سهم در عقب ماندگي و تثبيت فرهنگ منحط چند هزار ساله دارد. بيشمار زنان خود بسوي مردان متاهل ميروند بعد انگونه داد سخن ميدهند که انگاري اين مردان هستند که بجز قرباني کردن زنان انگاره اي در تفکر خود ندارند و زنان موجوداتي بلکل معصوم و منزه هستند..فکر ميکنيد احمدي نژاد مخش عيب برداشته بود که ميخواست سه تا وزير زن انتخاب کند. نخير جانان زنان بيشترين سهم را در انتخاب احمدي نژاد داشته اند. به اين چند نفر خانم که بيهوده دارند تناقضات دروني خود را به نحو مسخره اي ميپوشانند نگاه نکنيد. به بيش از 35 مليون نفر خانم ايراني نگاه کنيد که با هر نفسي که فرو ميرود ذکر خدا گويند و با هر دمي که باز مي اورد شکر خدا گويد. سخن اخر انکه در اين جامعه فلاکت زده که بدبختي از در و ديوارش ميبارد اينطور سخت گفتن خانم نويسنده جز عشوه اي زشت چيزي ديگر نيست.
نکته: ما با خدا مخالف نيستيم اما ان خدايي که زنان ايراني (که با مقاومت غير قابل تصور خود در برابر تغييرات مانع اصلي براي پيشرفت جامعه هستند) ميپرستند متفاوت بسياري دارد با خدايي که باعث پيشرفت و توسعه ميشود.
شلم شوربا گفت:
متنت اذيت ميكنه
namoosparast گفت:
++++
حامد گفت:
ناموس ميزان حساسيت مردم يك جامعه در برابرمسائلي از قبيل حريم خانواده، كشور،دارايي، مذهب و … است و در هر جامعه اي ناموس معني خاص خودش رو داره و بر خورد مردم هم با مسائل مرتبط با ناموس بستگي به انتظار و واكنش جامعه از بي ناموسي است. مثلا در كشورهاي غربي ناموس اصلي حفظ كشور در برابر هجوم خارجي است و عموم مردم حاضرند تا پاي جان در برابرمهاجم بايستند . در اين كشور ها چون احساس عمومي بر تسلط روي زن نيست بنابراين مسائل عسشقي وكلا مرتبط با زن واكنش پرخاش گرايانه وخشونت واري روي زن انجام نمي شود و ممكن است با فرد مهاجم به حريم خانواده برخورد شود.در كشورهاي مسلمان نشين به جز ايران،نقش مذهب فوق العاده با اهميت و هم رديف زن قرار مي گيرد و اگر مذهب در خطر قرار گيرد عموم مردم سر و دست مي شكنند مثل پاكستان كه يك كاريكاتوري توي دانمارك كشيده مي شود، هزار نفر توي پاكستان به خاطر تظاهرات مي ميرند.در ايران از نقش مسائلي مانند مذهب و اهميت مرزهاي كشور به مرور كاسته مي شود اما مسئله زن چون هنوز نگاه تملك روي زن وجود دارد هنوز حل نشده .البته درايران واكنش زنها در برابر بي ناموسي نيز جالب است. همان نگاه تملك گرايانه اي كه مردها روي زنها دارند ، زنها نيز به شكلي ديگر روي مردهايشان دارند.شما در ايران حتي در قشر مرفه و بالانشين جامعه نمي توانيد يك واكنش منطقي از يك زن داشته باشيد وقتي كه شوهرانشان با زن هاي ديگر معاشرت يا نشست و برخواست دارند حتي اگر مسئله خيانت در ميان نباشد.
برخوردهايي هم كه با زنها به بهانه مسائل ناموسي مي شود، فكر كنم تا حدودي خود زنها مقصرند.چون تا يك زن خودش اجازه برخورد خشونت گرا به مرد ندهد هيچ مردي جرئت برخورد فيزيكي با يك زن رو ندارد.به اين جمله خودت دقت كن «زن گیج بود و چشمهایش از ترس و ناباوری به دور دست خیره مانده بود»اين حركت يك جور تاييد خشونت شوهرش است. اونجايي كه شوهر سابق شما به شما حمله كرد و كشان كشان شما رو مي برد بهترين واكنش شما حمله به اون بود كه بايد زودتر انجام مي دادي يعني زماني كه اومد دستت رو پيچ بده.
از همه مردم هم نمي تواني انتظار داشته باشي كه در برابر مسائلي كه به اونها ربطي نداره دخالت كنند.در همه جاي دنيا همين جوره وظيفه مردم نيست كه با بي قانوني مبارزه كنند اين وظيفه پليسه كه متاسفانه در كشور ما پليس خودش عامل بي قانونيه
سیبیل بلا گفت:
لولیتا . تعجب نمی کنم اگه یک ماه دیگه فیلمی پخش بشه از مجروحی که کف زمین در حال جون کندنه و مامور پلیس میره بالای سرش و یک تیر تو جمجمه ش خالی می کنه . همونطور که اسب رو راحت می کنن . تو تعجب می کنی؟
نسوان گفت:
سیبیل جان من دیگه از هیچ چی تعجب نمی کنم. حتی اگه معلوم بشه تو سیبیل بلا نیستی و سیبیل طلا هستی!
Eric Calabros گفت:
تو یه خیابون نسبتاً پرر فت آمد و نزدیک خونه خودمون چند تا عوضی ریختند سرم و گوشی بی ارزشم رو دزدیدن…بی هیچ دلیلی کتک زدند و تهدید کردند. دریغ از کوچکترین واکنشی از جانب دیگران.
من یه پسرم… حالا باید از کی متنفر باشم؟
ر.م گفت:
خانم عزيز آخرين بند از نوشته شما ربط مستقيمي به ناموس و ناموس پرستي نداشت
بيشتر ميشه گفت موضوع و اختلاف مالي بوده تا اينكه ناموسي باشه.
اما با زيركي خاص اونو در كنار ناموس پرستي كور نوشتيد و در واقع سفسطه فرموديد!!!
هفته ي قبل نيز جنوب و غرب تهران را در «عبور از كنار حادثه» اشتباه نوشته و جا به جا كرده بوديد!
نسوان گفت:
بله بله شما درست می فرمایید . عمه ی من بود داشت داد می زد که من ناموس دارم و بخاطر یک زن اون چاقو رو زده بود؟
هواپیما هم توی خشتک عمه ی من رفت اون سال نه توی خونه های شهرکی تو ابتدای جاده ساوه در جنوب غرب تهران.
ببخشید من همه اش اشتباه می کنم خوبه که شما هستین اشتباههای منو بگیرین
ر.م گفت:
خانم عزيز و عصباني از دوستانتون يا همسايگان بنگاه بپرسيد ببينيد يعقوب كه بچه محلا بهش مهدي ميگفتن مغازه رو به اسم كي زده بود و بيشتر دريافتي هاي بنگاه به حساب كي ميرفته!!!
به هرحال من نظرمو گفتم شماهم نظرتونو گفتيد
والسلام
فراری گفت:
عزیزم شما با خونسردی نظرتونو می گین, کلی غلط دیکته ای نامربوط می گیرین
گرای غلط می دین, اونوقت انتظار دارین دسته گل بفرستن براتون
ببین عزیز من و نسوان و خیلی آدم های دیگه , تحملمون تموم شده,
یه عمر سر و کله زدن با کسانیکه فقط مرد زاده شدن و به خودشون اجازه ی هر گونه اظهار نظر و ارشاد و تصحیح می دن, حتی بی ربط
حتی به کسی که ربطی بهشون نداره
اینکه تو خیابون ارشادت کنن
یا با القاب زشت صدات کنن چون اوون جوریکه اونا می خوان نیستی
صبر هم اندازه داره نیست؟
خیلی هم با متانت کار آدم پیش نمی ره
armin گفت:
از ماست که بر ماست !
رضا گفت:
خسته شدم از چس ناله های زنا. دیگه حال آدم بهم می خوره. یارو رفته زن یکی دیگه رو بلند کرده، طرف باید لابد تشویقش هم می کرده که از دید شما «دموکرات» باشه!
اون حفش بود چاقو بخوره. زنه هم می بایست چاقو می خورد چون همه این ماجرا زیر سر اون بود. ولی شما فمینیست ها فقط بلدید مظلوم نمایی کنید. مردها رو دیو کنید و انتظار داشته باشید همه احساساتشون رو خفه کنند، شما هم هر هرزگی خواستید در بیارید. شورشو درآوردید
آزادي هوس و خيانت نيست گفت:
جالب اين است .سعيده يا همون كيميا بچه 13 ساله داشته اول به شوهر قبلي خيانت كرده با اين قاتل يعقوب روهم ريخته و يك مدت بعد دفعه دوم با يك نفر ديگر رو هم ريخته (مقتول)بر عليه همين قاتل
يزدان هوس باز به قتل رسيد//يعقوب خائن اعدام ميشود//سعيده ماند و ملك و بي اخلاقي و هوس.
نويسندگان نسوان زناني ميباشند كه براي Responsibility ارزش و اهميت نميدن. چيزي كه در ادبيات و گفتار باراك اوباما و آمريكا بارها تكرار شده است
افرادي مثل اين چند نفر گند ميزنند به حركت و جنبش دموكراسي و آزادي خواهي مردم ايران
براي بي بند باري بي اخلاقي و بي مسئوليتي صد نوع دليل مي آورند و گريبان خود را پاره ميكنند و نام آن را گذاشته اند برابري
ضربه افرادي مثل لوليتا و اسكارلت چيزي كمتر از «خرمقدس ها» نيست
بهار گفت:
هی سعی کردم جوابتونو ندم ولی نشد. جناب «آزادي هوس و خيانت نيست»، جناب «رضا» شما مگه قاضی هستید؟ مگه حقوقدان هستید؟ برای چی حکم صادر میکنید؟ حتی اگر به قول شما «حق» یک نفر بود که این وسط کشته بشه آیا نباید دادگاهی، قاضی ای، وکیل مدافعی میبود که راجع به این مساله تصمیم میگرفت؟
خواهش میکنم شما که responsible هستید چشمتون رو باز کنید. این نوشته راجع به این نیست که در دعوای ناموسی چه کسی مقصر است راجع به اینه که در چنین جایی هیچ کسی، تاکید میکنم هیچ کسی، حق قانون گزاری و بعد حکم دادن از روی این قانون من درآوردی و بعد هم اجرا کردن حکم به دست خودش رو نداره. هیچ کسی حق نداره با تمسک به اینکه فلانی «ناموس» یا همون مایملک من بوده خودش قانون نانوشته خودش رو به اجرا در بیاره.
شما، که خر مقدس نیستید، ببینید که اگر این بحث جنسیتی شده به خاطر فمینیست بودن نسوان نیست به این خاطر است که مساله ای به نام ناموس (که بحث اصلی این نوشته است) در جامعه ما مخصوص مردان است. بفهمید که مساله جنسیتی نیست انسانی است.
گیتی گفت:
جناب » آزادی هوس و خیانت نیست »
ضربه ی افرادی مثل شما ؛ که نه معنای آزادی رو می دونند، نه معنای قانون، نه معنای دموکراسی، نه معنای حركت و جنبش دموكراسي و آزادي خواهي مردم ايران رو از همه بیشتره !
چون با باورهای ذهنی و ساخته و پرداخته ذهن خودتون از مفاهیمی که سالهاست در جوامع دیگه معنای مشخصی داره و اجرا میشه، در جهت تثبیت باورهای شخصی خودتون سو استفاده می کنید… مثل یک ماسک خوش آب و رنگ روی چیزی که ماهیت و معنی مشخصی نداره و ناگهان رخ می نماید !
شما چیزی از » احترام و ارزش به وجود و ماهیت انسانی » شنیدید ؟ مفاهیمی مثل مسوولیت، درستکاری، نیک اندیشی، صداقت ،امانت داری و و و …همه وهمه زیر مجموعه احترام به وجود یک انسان به عنوان موجودی ذی شعوره …
البته فک کنم ها !!
با خوندن کامنت شما یاد خمینی کبیر افتادم راستش…
گیتی گفت:
چقدر منطقی ! این چاقو بخوره، اون چاقو بخوره..به به ..به به
زن یکی دیگه رو بلند کرده ؟ یعنی چی ؟ بلند کرده ؟ مگه گونی سیب زمینیه ؟
دموکرات از دید شما یعنی چی ؟
جالبه که این مدل احساسات مردانه که تظاهرات بیرونیش با خشونت تجلی پیدا می کنه که شما خیلی خودتون رو علاقمند بهش نشون میدید ،در جوامع دموکرات ، با یک تلفن به پلیس قابل کنترل خواهد بود…. بلایی به سرش میارن که دیگه خستگی یادش بره…
آن مرد هم از چند مایلی دیگه نمی تونه به اون زن نزدیک بشه…
نمی دونم آدم هایی شبیه به شما چرا دوست دارند این بحث رو زنانه و مردانه کنند…یعنی واقعا متوجه نشدید موضوع مطرح شده در این پست » نفی خشونت به هر دلیل و به هر شکلی» در جامعه ای است که افراد اون نام انسان بر روی خود گذاشتند ؟
شک دارم…پس دلیل این برخورد شما چی می تونه باشه ؟
نسوان گفت:
گیتی دهن به دهن نامحرم بزاری با چاقو شکمت رو سفره می کنم صد دفعه بهت نگفتم خودتو جمع کن درست بشین؟ حالا ببین خون منو جوش میارین یک کاری دست خودم و خودت و خودش میدم ها…دهه…لولیتا ذلیل بمیری با این پستت ضعیفه….. اینجا چه خبره؟ من ناموس دارم! اینها کی ان ریختن تو اندرونی ؟ من ناموس دارم بی ناموسااااااااااااااااا. من غیرت دارم….. نکنین این کار روووووووووو..
پففف…
.کف و خون
آ[ ووو بونننن بنکگگگ. ترق توروق ..شاتلاق
گیتی گفت:
🙂 غلط کردم… من دیگه لال ، ببین …لال ! چشم شما رو دور دیدم ، دیدم خلوته ، گفتم یک فوتی بکنم سر طاقچه گرد و خاک گرفته بود !
چاکرت هم هستم ….من رفتم تو اندرونی دیگه هم در نمیام….شما خودتو کنترل کن !!
فراری گفت:
نه جیگر برن بزنن همدیگه رو بکشن بعدشم برن حبس
خلایق هرچه لایق
نه عزیزم احساساتتو خفه نکن تو برو چاقو بزن
منم می رم عشق و حال,نرکار دلم خواست می کنم تو هم اسمش رو بذار هرزگی یا هر کوفتی که دلت خواست
دم پر من هم نیا که دیگه حالم از این ماچو بازی ها و تیزی نشون دادن ها به هم می خوره
از مردونگی و بلوغ فقط سبیلش رو دارین
واقعا که…….
سحر گفت:
برادر چقدر با اطمینان رای صادر میکنی نکنه از طرف خدا ماموریت هدایت بشریت رو داری؟؟؟؟!!!!!!!
سحر گفت:
البته کامنت من برای برادران رضا و آزادي هوس و خيانت نيست،بود.
نسوشا گفت:
با عرض معذرت،
من شاشیدم به تمام مظاهر فرهنگ اسلامی از جمله ناموس.
نسوان گفت:
راحت باشید دوست عزیز
یکی گفت:
کاری به درستا غلطی این نوشته ندارم
اما کلا لولیتا خانم حس پشت نوشته هات و پاسخی که به کامنتها می دی این حس در من تداعی می کنه که یک آدم تند خو و دیکتاتور هستی که حتی سر خودتم داد می زنیا نمی خوای بپذیری خودتم یکی از همونایی هستی که خیلی ازشون شاکی منتها از اون لحاظش
نسوان گفت:
دقیقا حق با شماست
ناگهان بالتازار گفت:
راستي صاحبخانه، يك چيزي به ذهنم رسيد:
كامنتهاي بالا رو كه ميخوندم ديدم كه جامعه چقدر مستعد پرورش قاضي و كف بين و فال گير شده.
تعجبي نداره كه امثال قاضي مرتضوي، حداد، سعيد امامي و … (خودت بهتر ميدوني چي ميخوام بگم)
خيلي ها اينجا از نوشتههاي شما انتقاد ميكنند، براي اينكه اولاً لال از دنيا نرفته باشند
دوم اينكه وانمود ميكنند كه نميتوانند در مقابل حرف نادرست (مخالف نظر خودشان) سكوت كنند
همين مردمند كه صحنه تصادف را تماشا ميكنند، از دعواهاي خياباني مانند تأتر استقبال ميكنند و قتل يك انسان را بديهي و موجه ميدانند.
یکی گفت:
اونوقت این کاری که الان شما کردین اسمشا چی می زارین جناب قاضی؟
جوات يساري گفت:
خوش به حال تو مثل بقيه كف بين قاضي و لال نيستي
بالتازار جان زخم شد كمتر بمال
فراری گفت:
یعنی عاشقتم نسوان!
ع-ب گفت:
مهدی قاتل حادثه هولناک میدان کاج تهران جزئیاتی از آن حادثه را تشریح کرده است.
روز پنح شنبه ششم آبان فاجعه دلخراشی در میدان کاج تهران رخ می دهد که در اثر آن مهدی با ضربات چاقو فردی به نام محمدرضا را به قتل می رساند. مهدی بعد از واردن کردن ضرباتی به محدرضا چاقو را روی سینه خود می گیرد و دیگران را تهدید می کند که اگر کسی به آنها نزدیک شود خودش را می کشد.
در این حادثه ، نه مردم به کمک مصدوم می آیند و نه پلیس کاری می کند تا آن که کار از کار می گذرد و مصدوم ، مقتول می شود!
متن مصاحبه روزنامه ملت ما با قاتل را در ادامه بخوانید:
وقتی به یک زن علاقهمند شدی تصور داشتی چه عاقبتی خواهی داشت؟
اصلاً، الان که در تنهایی فکر میکنم میبینم از همان ابتدا بازی خوردم.
مگر بچهیی که بازی خورده باشی؟
وقتی دل به کسی میبندی انگار بچه شدهای، این همه بلا آمد به سرم اما باز اصرار میکردم با کیمیا باشم.
نحوه آشناییات با کیمیا؟
کیمیا در حرفه مسکن بود. من نیز در خرید و فروش خانه، زمین و ملک فعالیت میکردم که با وی آشنا شدم.
از چند سال پیش؟
اون موقع 28 ساله بودم حدود 3 سال پیش بود که با کیمیا آشنا شدم و به هم ابراز علاقه کردیم.
تو ازدواج نکرده بودی؟
هنوز ازدواج نکردهام و مجرد هستم.
اما در محلهتان میگویند تو زن و بچه داری؟
شایعه است!
کیمیا که شوهر و بچه داشت، اینکه دروغ نیست؟
طوری رفتار کرده بود که من نمیدانستم. یکسال طول کشید تا فهمیدم کیمیا شوهر و بچه دارد. همین موجب شد با وجود علاقه زیادی به وی تصمیم به ترکش بگیرم، اما کیمیا گفت در حال طلاق هستند و واقعاً هم اینطوری بود و از شوهرش طلاق گرفت.
خانوادهات چه نظری در این باره داشتند؟
کاملاً مخالف بودند. آنها تا زمان حادثه هم اطلاع نداشتند کیمیا بچه هم دارد تنها میدانستند مطلقه است باز مخالفت میکردند و اگر میفهمیدند بچه دارد که دست از سرم برنمیداشتند الان نمیدانم در چه وضعی هستند.
میگویند تو بنگاه مسکن را 220 میلیون تومان خریدی و بعد کیمیا تو را به زندان انداخت؟
این هم دروغ است، در بازار مسکن فکر نمیکنم کسی این سرمایه را برای خرید بنگاه از بین ببرد، آنجا اجارهای بود.
6 ماه زندانی بودن کافی نبود کیمیا را فراموش کنی؟
اصلاً نتوانستم، مقصر خودم بودم هر وقت من و کیمیا با هم دعوا میکردیم با پای خودم نزد پلیس میرفتم، آخرین بار هم این کار را کردم و رفتم آب خنک خوردم.
بعد از زندان چه شد؟
کیمیا میگفت هنوز من را دوست دارد اما سرو کله محمدرضا پیدا شده بود و چنین اتفاقی افتاد.
کیمیا چه مزیتی داشت که حاضر شدی به خاطر او قاتل شوی؟
هیچ چیز، شاید خیلیها بگویند کیمیا ویژگیای ندارد اما دیدید که علاقه ربطی به شکل و شخصیت ندارد. شاید کسی دلباخته یک زن پیر و عیب و ایراددار شود من هم این شرایط را داشتم.
مطمن بودی که محمدرضا سر راه تو و کیمیا قرار داد؟
بله، خودش در تماس تلفنی به من گفت.
حقش مرگ بود؟
اصلاً قرار نبود کسی کشته شود. روز حادثه کیمیا زنگ زد و گفت که محمدرضا خواسته من جلوی بنگاه او را ببینم و با هم حرف بزنیم، وقتی به آنجا رفتم و محمدرضا قسم خورد با کیمیا قصد ازدواج دارد جنون آنی به من دست داد و این کار را کردم.
مطمئنی که کیمیا هم میخواست با او ازدواج کند؟
صددرصد! خود محمدرضا قسم خورد و گفت!
جنون آنی هم شده بهانه دیگه؟
باور کنید جنون بود.
کیمیا هم در قرارتان حاضر بود؟
نه، من و محمدرضا تنها بودیم که زد به سرم.
معلومه روزنامه زیاد میخوانی؟
بله، من علاقه زیادی به مطالب روزنامهها خصوصاً حوادث دارم.
فکر میکردی روزی خودت تیتر صفحه حوادث شوی؟
اصلاً، اتفاقاً به هم سلولیهایم میگفتم که چقدر راحت قاتل شدیم و فکرش را نیز نمیکردیم.
تلخ ترین حادثهای که در روزنامهها خواندی چه بود؟
الان حضور ذهن ندارم اما همه حادثهها که کسی در آن کشته میشد مرا ناراحت میکرد.
اما خودت به چنین جنایتی دست زدی.
گفتم که جنون آنی بود.
جنون، چقدر 45 دقیقه. اجازه ندادی محمدرضا که هنوز زنده بود را به بیمارستان ببرند؟
من کارهای نبودم، پلیس حاضر بود و خودشان محمدرضا را نبردند شاید زودتر میبردند زنده میماند!
تو چاقو را روی سینهات گذاشته و تهدید میکردی اگر کسی محمدرضا را به بیمارستان ببرد، خودت را خواهی کشت؟
من کاری با انتقال محمدرضا به بیمارستان نداشتم، پلیس آنجا بود و میتوانست وی را ببرد اما هیچ اقدامی نکرد. من دیوانه شده بودم و خودم را تهدید به خودزنی میکردم همین.
محمدرضا به تو التماس میکرد اجازه بدهی او را ببرند و تو با لگد به صورتش زدی؟
من یادم میآید با لگد به سرش زدم اما نشنیدم چه چیزی از من می خواست هیچ چیز نمیشنیدم.
در فیلمی که در اختیار ما است زنی فریاد میزد اجازه بدهی محمدرضا را به بیمارستان ببرند و تو این کار را نمیکنی؟
من نشنیدم آن زن چه میگوید تصورم این بود میپرسد چرا این کار را کردهام و من علتش را گفتم.
پس تو میگویی مخالف انتقال محمدرضا به بیمارستان نبودی؟
اصلاً این مورد به من ربطی نداشت حتی بازپرس شهریاری هم از عملکرد ماموران پلیس تعجب کرده بود.
چطور مگه؟
بازپرس با ناراحتی به مأموران گفت که چرا فقط تماشاچی بودند، چرا یک گلوله هوایی شلیک نکردهاند من بترسم و حرفهای دیگر که به من ربطی ندارند.
اصلاً گلولهای شلیک نشد؟
نه، منتظر بودند تا اینکه آمدند و محمدرضا را بردند.
خیلی طول کشید؟
نمیدانم چند دقیقه شد اما خودم هم تعجب کرده بودم چرا آن را نمیبردند. بپرسید اصلاً مخالفتی نکردم.
اما فیلم، سناریوی دیگری دارد.
نمیدانم، من در حال خودم نبودم اگر هم چیزی گفتم در همان حالت جنون بود.
اگر خودت این فیلم را ببینی چه تصوری از شخصیت خودت داری؟
بدون اینکه آن فیلم را ببینم، از خودم متنفر شدهام، از آن روز مرتب کابوس میبینم. کیمیا هر دوی ما را بازی داد.
پس چرا سعی نکردی فراموشش کنی؟
سعی کردم، حتی با دختری به نام «ندا» در کرج طرح دوستی ریختم اما نتوانستم کیمیا را فراموش کنم.
الان اگر اعدامت نکنند باز کیمیا را دوست داری؟
من در همان صحنه حادثه کیمیا را فراموش کردم. من باید اعدام شوم. مرگ را با آغوش باز میپذیرم. دروغ نمیگویم، تنها نگرانیام خانوادهام هستند که بارها به من تذکر داده بودند و گوش به حرفشان نداده بودم.
حرف آخر؟
پشیمانم. مثل همه قاتلهایی که بارها ماجرایشان را در روزنامهها خواندهام و همیشه میگفتم پشیمانی دیگر سودی ندارد!
مریم گفت:
ای بابا! چند روز نبودم ببین چه خبره اینجا!!!
کامنتدونی هم که ماشالله کما فی السابق مغز آدم سوت میکشه از خوندن این همه کامنتهای گل و بلبل!
من فقط یه نکته اضافه کنم به این بحثها اونم اینکه این خانوم همسر یعقوب نبوده، دوستش بوده و ماجرای به زندان افتادن یعقوب هم این بوده که یه بار یعقوب و دوست دخترش حرفشون میشه یعقوب دختره رو شدید کتک میزنه جوریکه دختره میره طول درمان میگیره و اونو میندازه زندان. بعد از اینکه از زندان میاد بیرون میبینه دختره با دوستش به اسم یزدان دوست شده، دختره هم به یعقوب میگه ازش متنفره و رابطش با یزدان به اون ربطی نداره. بعد از اینه که یعقوب به حساب یزدان میرسه…
این پرت و پلاها چیه که زنش بوده و بنگاه به اسمش زده و بعد هم ازش چک و سفته گرفته انداختتش زندان؟ چه چک و سفتهای؟! حالا اصلاً اینا به کنار، به فرض که همون فرضیهی خیانت و بنگاه به اسم زدن درست بوده، یعنی واقعاً یعقوب حق داشته مرتکب قتل بشه؟ خوب اگه اینطوره که همهی قاتلها واسه کارشون دلیل دارن! یکی به خاطر ناموس، یکی به خاطر اختلاف مالی…. و هر کی برای یه علتی قتل میکنه دیگه، پس با این حساب هیچ کدوم از قاتلها نباید مجازات بشن؟!!!! چون لابد عصبانی بودن و خون جلو چشمشونو گرفته بوده؟!!!!!!!!!! خدا بهت صبر بده لولیتا جان! نرود میخ آهنین در سنگ….
آزادي هرزگي و بي مسئوليتي نيست گفت:
هيچ چيز دليل درست بودن كار قاتل نيست.حادثه را يك بعدي نگاه نكنيد كار آن زن نيز اشتباه بوده هوس و هرزگي بوده دوست قاتل نبوده صيغه!بوده قبل از آن شوهر داشته در حالي كه شوهر داشته يك سال با يعقوب رابطه پنهاني برقرار كرده.به همسر و يعقوب خيانت كرده.جنايت كار اصلي همين دختره بوده.صحبت از اخلاق و تعهد است براي زن و مرد به يك اندازه
فراری گفت:
هرکسی آزادی رو یه چیز می دونه, و تعریفی براش داره
چیزی رو که من بهش می گم آزادی برای شما معنی بی اخلاقی می ده
به این راحتی نمی شه حکم داد اگه اصلا بشه حکمی داد که تقصیر کیه
من فقط می دونم خدا به آدمها آزادی داده و اونها رو اینجا قضاوت نمیکنه
ما آدمها هستیم که خواسته و دونسته های خودمونو درست می دونیم و به راحتی مارک می زنیم
اخلاق و تعهد و کلمات قلمبه سلمبه با یه کلیشه ی برای هر دو جنس , اونهم برای خالی نبودن چیزی نیست که ما لازم داریم
مسئله احترام انسانی و احترام به انتخاب دیگرانه
این انتخاب می تونه هرچی باشه
آزادی منو نه شما نه هیچکس دیگه حق نداره اسم روش بذاره
و اگه خواستم آزاد باشم بهم بگه هرزه یا بی مسولیت هرچی که دلش خواست
روزبه گفت:
آقا در آخر این که آدم باشیم….میدونم سخته….ولی آدم باشیم…..اگر آدم نیستیم یک حیوون خوب باشیم….نه این که جانوری باشیم وصله شده اززشت ترین صفات یک باغ وحش….یک روباه واقعی باشیم….یک خر واقعی باشیم….یک دلفین واقعی باشیم….ولی یک خر روباه دلفین آدم کثافت نباشیم…زنها و مردها و خودم ….با همه شماهایم!!!!!!!!!
نسوان گفت:
با منی ؟
روزبه گفت:
قصد جسارت به هیچ کس را نداشتم نسوان جان….منظورم اینه که واقعی باشیم….اگر صفت زشتی را هم داریم صفت زشت ریاکاری را به آن اضافه نکنیم….کی با شما بود نسوان عزیز؟
ahmad گفت:
وقتی این کلمه رو میشنوم میخوام بمیرم ولی توی این کشور نباشم.
وقتی به دوست دخترم میگم هر جور دوست داری لباس بپوش و انقدر شعور داره که بدونه کجا چی بپوشه ، یکی که میشنوه میگه وقتی رفت با یکی دیگه میفهمی که نباید بزاری آزاد باشه.
هنوز روزی که برادرم طلاق گرفت از زنش یادم نمیره که مامانم گفت باید بهش سخت میگرفتی ونمیزاشتی اینجوری لباس بپوشه.
ولی من یادمه شبایی که زن داداشم میومد خونمون و میگفت …. هنوز نیومده خونه -مامانم یادش رفت اون شبا رو اما من یادم بود و یادم میمونه اون شبا کجا بود.
دوست دختر مدیر عاملمون هنوز تو اتاق دارن با هم صحبت تجارت میکنن ولی امروز زودتر میره آخه دختر مدیر عامل کلاس داره و باید برسونش به کلاس.
از مردهای جنده بدم میاد چون پول هم نمیگیرن که یک شغل به حساب بیاد.
روزبه گفت:
راستی یک چیزی را دیروز خواستم بگم و یادم رفت….مسعود کیمیایی حرامزاده را فراموش نکنید…به او فحش میدهم چون لایقش است….بالاتر هم درباره شهر نو صحبت کردم ولی یادم رفت این را بگویم که یکی از مشتری های پروپا قرصش همین کمییایی کثافت بود….یادم رفت بگویم رجاله ای چون او مفهوم غیرت و ناموس را تا این حد در این جامعه گستراند….آخوندی بی عمامه ولی با گوزهای بزرگ….!!!به خدا هزارتا سید علی و خمینی به اندازه اینها به فرهنگ مردم ایران خیانت نکردند…فراموششان نکنیم!
بيدام گفت:
به نظر من در تحليل رويدادهاي اجتماعي صحبت كردن از جنسيت موجه نيست. نميدونم چرا پسرها و دخترهاي ما تا اين حد بي مبالات شدن كه فقط به چشم بازيچه يا وسيله اي براي كسب تجربه به هم نگاه ميكنن. اصلا بحث ناموس، غيرت يا از اين دست ياوه ها نيست. بحث اينه كه چرا با هم صادق نيستيم؟ چرا فكر ميكنيم دروغ گفتن (يا راست نگفتن) اجتناب ناپذيره؟ چرا بايد طوري زندگي كنيم كه نفعمون در ضرر ديگران باشه؟ عزيزان، توجيه نكنيد. كار اشتباه اشتباهه. فرق نميكنه يه زن انجامش بده يا يه مرد
فكر ميكنيد انساني كه تونسته طي مدت صد سال تحولي در زندگيش ايجاد كنه كه نسلهاي گذشته تصورش رو هم نميكردند نميتونه طوري زندگي كنه كه شايسته انسانيت باشه؟ فهميدن اينكه نفع اجتماعي بر نفع فردي تقدم داره تا اين حد مشكله؟! اينكه بفهميم هيچ وقت نبايد كاري رو با ديگران بكنيم كه نميخوايم ديگران در برابر ما اون كار رو انجام بدهند سخته؟ فكر ميكنيد غلبه بر حس تنوع طلبي غيرممكنه؟ پس فرق شمايي كه خودت رو ول كردي و به غرايضت سپردي با يه حيوون چيه؟
بسياري از ما انسانها خوب رو از بد تشخيص ميديم اما به خاطر منافع احمقانمون حقيقت رو ماست مالي ميكنيم. بهتره با خودمون صادق باشيم اينطوري شايد يه روز برسه كه بتونيم با ديگران هم روراست باشيم. تا زمانيكه اخلاقيات تو جامعه ما پشم هم حساب نميشه هر روز و هر ساعت بايد شاهد چنين حوادثي باشيم.
شهین گفت:
خطاب به رهگذر …با نوشته ات مرا شرمنده وشیفته خودکردی من واقعا از شما شرمنده شدم وبه احترام بزرگواری شما ازهمه عزیزانی که بی شرمانه بهشون توهین کردم عذرخواهی میکنم رهگذر عزیزاگریبنده خدایی مثل من اومدو بی ادبی کرد شما با همین نوع بزرگواریها میتوانید اورا شرمنده کنید چرا که ممکنه طرفتون خیلی متفاوت ترازاونی باشه که شما فکرمیکنید من دست شما را میبوسم وازبابت توجه شما به نوشته ام بی نهایت سپاس گذارم رهگذرجان وقتی این نوشته لولیتا را خوندم با تمام وجود احساسش رو درک کردم وکاملا بش حق میدم که نسبت به جماعت ایرانی بدبین ومتنفرباشه دوست بزرگوار گفته اید با بعضی ازحرفای من مخالفید کاش منتی بگذاری و منو نسبت به اشتباهاتم اگاه کنید موفق باشید
مبارز گفت:
باعرض معذرت خانم بنده بانام خودشون شهین کامنت گذاشته بودند که موجب بروزاین اشتباه شد نوشته فوق مربوط به خودمن است خطاب به دوست عزیزم رهگذر
مبارزخطاب به رهگذر گفت:
خطاب به رهگذر …با نوشته ات مرا شرمنده وشیفته خودکردی من واقعا از شما شرمنده شدم وبه احترام بزرگواری شما ازهمه عزیزانی که بی شرمانه بهشون توهین کردم عذرخواهی میکنم رهگذر عزیزاگریبنده خدایی مثل من اومدو بی ادبی کرد شما با همین نوع بزرگواریها میتوانید اورا شرمنده کنید چرا که ممکنه طرفتون خیلی متفاوت ترازاونی باشه که شما فکرمیکنید من دست شما را میبوسم وازبابت توجه شما به نوشته ام بی نهایت سپاس گذارم رهگذرجان وقتی این نوشته لولیتا را خوندم با تمام وجود احساسش رو درک کردم وکاملا بش حق میدم که نسبت به جماعت ایرانی بدبین ومتنفرباشه دوست بزرگوار گفته اید با بعضی ازحرفای من مخالفید کاش منتی بگذاری و منو نسبت به اشتباهاتم اگاه کنید موفق باشید
Trevor گفت:
باورم نمیشه که کسی کتک خوردن کسی رو ببینه، کمک خواستنشو ببینه و فقط نگاش کنه
شاید حتی نگاشم نکنه
من که گریم میگیره
نسوان گفت:
..مرسی تری عزیزم. این بار اگه بخوام کتک بخورم سعی می کنم نزدیک ترین نقطه به شما باشم
ابوالفضل گفت:
خواهش میکنم دقت کنید
این بحث دو بعد کاملا جدا از هم داره
و رفتار ما انسانها…تکرار میکنم:انسانها در قبال این دو بعد میتونه کاملا متفاوت باشه
بسته به نقش ما در زندگی دیدمون نسبت به ناموس متفاوته
اگر بخوایم از لحاظ دید انسانی نگاه کنیم کارهای دیگران به ما ارتباطی نداره و دیگه اصلا انتظاری از کسی نیست که بخوا د از یک سری هنجار خاص تبعیت کنه و طبیعتا ناراحتی های ناموسی هم پیش نمیاد…
اما از اونجایی که ما خواه ناخواه به اجتماع نیاز داریم و با اون مستقیما در ارتباطیم مجاب میشیم که انتظارات رو بر آورده کنیم
حالا این به فرهنگ برمیگرده که دید ما نسبت به روابط انسانی چجوریه…شخصی یا اجتماعی؟
به نظر من اجتماعی بودن خوبه اما هرگز نباید کسی رو مجاب به انجام کاری کرد که جامعه میخواد
انسان ذاتا آزاده
یک سری تغییراتی در فرهنگ رخ داده و یک واقعیاتی مثل سکس مشخص شدن که کتمان اونها از منطق به دوره…
تغییر نگرش مردم ما(دقت:تغییر,نه تخریب!) نسبت به مسأله ی ناموس لازمه اما زمان میبره
پرگویی من رو ببخشید
مرد ناموس پرست ایرانی گفت:
من فقط میخوام از جناب خر زهره و آقا رضا تشکر کنم. خر زهره جان، دمت گرم! رضا جون دوست داریم! هر کسی هم فرهنگ ما رو دوست نداره، مجبور نیست در ایران زندگی کنه. میتونه به هر بدبختی که شده خودشو برسونه به یونان و دهنشو بدوزه و خلاصه به هر فلاکتی که هست خودشو به آمریکا برسونه. ایران که کره شمالی نیست که آدم نتونه از کشور خارج بشه.
Ahmad گفت:
خاک عالم بر اون سر گوسفندت
زهره گفت:
حالا که اینقدر آسونه بی زحمت هر چه زودتر شر خودتونو کم کنید. ما توی مملکتمون به انسانهای متعفنی مثل شما نیاز نداریم.
پ.ن. کارت پستال از کره شمالی یادت نره
کامبیز گفت:
1- اینکه هر مردی را به خاطر اینکه تعصب روی ناموسش منجر به محدودیت یا فشار روی زن می شود، یا منجر صحنۀ میدان کاج شده، سرزنش کنیم منصفانه نیست. کم نیستند مردانی که در «دفاع از» ناموس خود چاقو خورده اند. حالا اگر جای این دو نفر عوض می شد قضاوت خانم ها بازهم همین بود؟ آیا دفاع از ناموس (به جای حمله برای ناموس) هم همینقدر واکنش تولید می کرد؟ به نظر شما این جملۀ تاریخی و کلیشه ای چه موقع از دهان زنها خارج می شود؟ » به تو هم میگن مرد؟»
2- حالا به هر دلیلی، شاید به هزاران دلیل، بین زن و مرد تفاوت هایی هست که یکی را در مقایسه با دیگری در برابر بعضی تهاجمات (از هر نوعی و از جانب هر کسی) آسیب پذیر تر می کند. بسیاری از مردها برای رسیدن به آن جامعۀ اتوپیای موهوم صبر ندارند که در آن بتوان همه چیز- همه چیز- همه چیز- را به ابتدا به شعور مردم واگذار کرد و سپس به دست قانون و کارمندان دفاع از حقوق شهروندی سپرد. از اینرو برای حفاظت از حقوق زنها در برابر تعرض، به خلق مفاهیمی همچون ناموس و غیرت پرداخته اند.
به اینکه داستان های این پست مصادیق دفاع از ناموس هستند یا نه کاری ندارم. کاری به سوء برداشت یا سوء استفاده از این واژه ها هم ندارم. ولی شک ندارم که اولین مخترعین این مفاهیم، قبل از هر چیز آن ها را برای د و منظور رواج داده اند:
– » محافظت» از زن ها در برابر تعرضی که از جانب خود آنها، به هر دلیلی، قابل دفاع نباشد،
– «هشدار» به مرد دیگر برای پیشگیری از تعرض های احتمالی
در هر دو حالت ، هدف حمله هر کسی می توانسته باشد جز خود آن زن.
پشت این واژه ، نوعی اصرار و علاقۀ مرد به تفهیم وفاداری و قبول مسولیت نهفته است.
منصف باشید.
فراری گفت:
ببین عزیزم اگه من به عنوان یه زن نخوام کسی ازم دفاع کنه باید کیو ببینم؟
می تونی از لغات قشنگ استفاده کنی, ولی وقتی مردی که باهاش راه می رم می خواد با کسی نگاهم کرده گل آویز بشه من نه تنها افتخار نمی کنم, هم خجالت می کشم و هم حس می کنم اون فکر می کنه من مثل ماشین اش جزو مایملگش هستم و باید ازم مراقبت کنه
من ماشین نیستم . من خودم می تونم از خودم نگه داری کنم
حداقلش اینه که من انتظار دارم صبر کنه ازش کمک بخوام
ریشه این رفتارها رو هم یه چند بار راز بقا نگاه کنی دستگیرت می شه
منظورم توهین نیست, این رفتار غریزی جنس نر در همه ی حیواناته, برای اینکه تولید مثل کنن و ژنشون رو منتقل کنن, با هر نر دیگه ای که خطری محسوب بشه درگیر می شن
و ما به عنوان انسان متمدن همه ی غرایزمون رو تربیت می کنیم
به این که می رسه , می شه نشانه ی وفا داری
جـوات يساري گفت:
اگه تو به عنوان یه زن نخواي کسی ازت دفاع کنه
با همچي مردي راه نرو ازدواج نكن اين كه عزا گرفتن نداره
چشمتو باز كن مثلا اگر يكي همچون آرش كه حرف هايش را تاييد ميكني و ميگويي دلم خنك شد اومد يه زر مفتي زد گول حرف قشنگشو نخور چونكه بعد از يه مدت ميبيني فقط ادعاي روشنفكري داشته و به قول خودم در اصل گوزو تشريف داشته
فراری گفت:
معلومه داش جوات
صد سال باهاش راه که نمی رم هیچی تابوتمم رو دوشش نمی ذارم
شما هم از گوزو بودن و زر مفت زدن خودتونه بقیه رو گوزو می بینن و صحبتهای بقیه رو زر مفت
حرف حسابی داری بزن مرد مومن ,چرا دری وری می گی
ببین برو چاله میدون دستمال یزدی تو تاب بده,
تسبیح بگردون تیزی بکش, متلک بگو
تو رو چه به وبلاگ خونی و کامنت و روشنفکری بازی
سبیلت فرار می کنه تو این جور جاها ,
برو داداش برو اینجا جای تو یکی نیست
جوات يـساري گفت:
اگه تو به عنوان یه زن نخواي کسی ازت دفاع کنه
با همچي مردي راه نرو ازدواج نكن اين كه عزا گرفتن نداره
چشمتو باز كن مثلا اگر يكي همچون آرش كه حرف هايش را تاييد ميكني و ميگويي دلم خنك شد اومد يه زر مفتي زد گول حرف قشنگشو نخور چونكه بعد از يه مدت ميبيني فقط ادعاي روشنفكري داشته و به قول خودم در اصل گوزو تشريف داشته
namoosparast گفت:
یک لحظه خودت را اگه میگذاشتی جای شوهرت و فرض میکردی که اگه بچه از مدرسه دیر میامد چه حالی میشدی و اولین سوالی که از بچه میپرسیدی همین «کجا بودی تاحالا؟» میبود، اینطوری رفتار بد از شوهرتان نمیدید و کارش به اینجا کشیده نمیشد. به نظرم جامعه ایران بیمار شده و به دلیل بی دانشی در روابط اجتماعی دچار افراطها و تفریطهایی میشود که در عمل به ضررهای جبران ناپذیر در اجتماع خواهد انجامید. دختران و پسران، و زنان و مردان فلسفهٔ تشکیل خانواده و دلیل حفظ آنرا از یاد برده اند و مردان بیشتر نمیدانند که این زن انسانی همانند خودشان است که وظایف متفاوتج ولی به هامن اندازه مهم در حد یک مرد را دارد!
در مقابل زنان هم با عصیانگری میخواهند به جایی برسند که زنان غربی سالهاست رسیده اند و صاحب شخصیت مستقل اجتماعی بشوند… ولی آیا واقعا زن و مرد جدا و مستقل از هم، و زندگی بدون عشق چه معنی دارند!
خانم محترم شما که ازدواج کردی اگر واقعا عاشق بودی به عشقت اینگونه نمیگفتی که دیگه به تو ربطی نداره و اینگونه به این راحتی زندگی مشترکتان را زیر پا نمیگذاشتید!!
توقع داشتید وقتی به کسی که زندگی مشترک با هم داشتید جواب دادی: «دیگه به تو مربوط نیست!» چه پاسخی بگیرید!؟
گروهبان گفت:
مرد ناموس پرست ایرانی
ک…ر تو فرهنگت!ما میمونیم و می…ینیم تو دهن تو و آغات!تکبیر.
namoosparast گفت:
شما منو با اون «مرد ناموس پرست ایرانی» اشتباه گرفتی گروهبان.
این یکی دیگست :دی
reza گفت:
az mast ke bar mast
pooya گفت:
neveshtat dar eyne zibayi khilii talkh bod
man ham ondamba in kalameh chi kar konam
Farshad گفت:
kheili mamnon az neveshtehat, man ham ba in moafegh hastam ke mardome bi farhangi hastim va kalameye namoos vase in bevojod omade ke zanaro bishtar tahte kontrol dashte bashan. vali masaleye bi farhangiye ma rabt dare be inke hamishe khode melamte maro ham ba esme eslam, nationalism va chizhaye dige aghab negah dashtan, maha ke inghadr az azadi va mobareze ba diktator sohbat mikonim hichkodomemon nafahmidim ke mafhome in harfa chiye ke ba zan intori raftar mikonim, ba mard ye tore dige (mikoshimes) va hata age to in keshvare bozorg ke in hame meliyataye mokhtalef hast, yekishon sohbat az azadi bekone axolamal neshon midim dar hali ke khodemon be hameye meliyata ehanat mikonim. be omide roozi ke mardome ma savade ejtemaishon bala bere va arzeshe ensaniyat va azadi ro befahman ve be hame ehteram bezaran
جوات يساري گفت:
خندم ميگيره از آقايون كس ليسی كه ميان كسشعرنوشته های تو رو تايد ميكنن
دوست دارم بعد از ازدواج يكي با زن خودشون برنامه بزاره ببينم بازم چس كلاس روشنفكری ميذارن
امیر گفت:
نسوان عزیز ممنون از مطلبت
من به عنوان 1 روان شناس همه دوستان را دعوت به مطالعه کتاب ب»بازیها» اثر جاودانه اریک برن نظریه پرداز تحلیل متقابل می کنم ایشون در فصل بازیهای ازدواج و بازیهای جنسی به خوبی به تحلیل اجتماعی روانشناختی این اسیب هیجانی پرداخته و به عقیده من بر خلاف تصور اکثر کامنت گذاران محترم این اسیب اجتماعی «فرهنگ و جنسیت نابسته» بوده و برای تحلیل عمیقتر باید متقابلا رفتار مرد و زن در این دو اپیزود شما به عنوان «قربانی مشترک»مورد بررسی قرار بگیره
جسارت منو ببخشید
ناشناس گفت:
اگه این واقعه توی ظفر اتفاق افتاده باشه و اگه حدود بیست سال قبل بوده باشه ، من هم شما رو به خاطر دارم و هم اون مردی رو که گیسوهای شما را چنگ کرده بود و بی پناهیتون رو روی زمین می کشید . نزدیک غروب . آفتاب داشت می رفت یا رفته بود . با تموم هفده سالگیم ، پای پنجره ، نگاه می کردم به شیون زنی که همیشه از پای همون پنجره منتظر بودم تا از ماشین پیاده بشه . تا من بوی عطرش رو توی خیالم بسازم . یه بار ، شیرین . یه بار، تلخ . اونجا شلوغ شده بود . پر از جنازه هائی که نفس می کشیدن . زانوهام می لرزیدن . دهنم تلخ شده بود . همه چیز رو یادم می یاد . روپوش سیاه . موهای طلائی ای که بند شده بودن به یه مچ کلفت مردونه . غیرتی که عربده می کشید . ظرافتی که روی آسفالت خیابون خط می افتاد تا به م حالی کنه که چشم فقط برای دیدنه . وای ….. بیست ساله که دارم می بینم . بیست سال . فقط بیست سال ………
آرش گفت:
داش جواد اگه نگاهت هم به زن و زندگی مثل نوشتن باشه .تکلیفت کاملا روشنه . من به جرات می تونم بگم تفاوت تو و امثال تو با حیوون فقط قدرت تکلم و نوشتنت هست .
اما اینکه من زن بگیرم فردا یکی به قول تو بیاد با زن من برنامه بذاره چند حالت داره :
1- یا زن من از اول اهل برنامه بوده و من خام بودم
2- زن من آدم شریفی بوده ، و کم توجهی من باعث شده که نیاز روحی و عاطقی خودش را از جای دیگه بخواد تامین کنه و بخاطر این نیازها بدنش را در اختیار کس جز من قرار بده .
اقای باغیرت که رگت همچین وقتهایی می زنه بیرون . زن یک موجود برای ارضا نیازهای سکسی من و شما نیست که بیاییم وسط خیابون داد بزنیم . ای دزد ناموس
خودش خواسته رفته با دیگری . من هم اگه ادم شریفی باشم اجازه نمی دهم اگر بی دلیل بوده رفتنش همچین آدمی مجددا شریک زندگی و مادر بچه هام باشه .
در حال امیدوارم نسل چاقو و تفنگ بدستهایی امثال تو از شر این مردم کم بشه .
ما جوجه روشنفکرها هم همینی که می گیم را تا آخر هستیم
تو اگه خیلی مردی کلاه خودتو بگیر باد نبره و چاقوت را هم از حالا تیز کن .
چون اگه یک آدم شریفی زنت بشود یا باشد با این هارت و پورتها زیر یک سقف باهات بنده نمی شه
فراری گفت:
آخی مرسی آرش جان
کاش همه اینجوری فکر کن
جـوات يساري گفت:
آقاي روشنفكر موقع حرف زدن از مسائل زن و مرد اگه ميخواي بفهمي حرفت درست هست يا نه جاي زن و مرد را در نوشته ات عوض كن. ببين چه جوري ميشه. به جاي زن مينويسم مرد بينيم چي ميشه
1- یا مرد من از اول اهل برنامه بوده و من خام بودم
2- مرد من آدم شریفی بوده ، و کم توجهی من باعث شده که نیاز روحی و عاطقی خودش را از جای دیگه بخواد تامین کنه و بخاطر این نیازها بدنش را در اختیار کس جز من قرار بده .
موقعي كه اين چندتا رواني و بيمار به مردها و شوهرانشان گير ميدن و هي اصغر اينجوري بود اصغر اونجوري بود ميگويند. اومدي همچين حرفي بزني كه خانم شايد شما به شوهرت نرسيدي و كم توجهي كردي يا خام بودي كه زن همچي مردي شدي؟!
شماها اون موقع ميگيويدد بله بله لوليتا جان حق با تواست مردهاي ايراني رگ گردنشان بي جهت متورم ميشود
تو جوجه روشنفكرم نيستي خيلي زور بزني جوجه فكلي هستي
فراری گفت:
بابا یکی بیاد اینو ببره طویله همایونی ببنده!
خیلی پرته این بابا!
جز شاش و گوز اینا هم حرف دیگه نداره بزنه!!
آرش جون تو به دل نگیر
پريسا گفت:
دروغ هم اگر بود، دروغ زيبائي بود.
خيلي چسبيد، ممنون.
جوات يسـاری گفت:
همينجوري كلاه سرتان ميرود خانم ها گل باقالي ها هركي دوتا حرف خوشگل زيرگوشتان بخواند((بلا نسبت خانم هاي عاقل و نجيب)) زانوهايتان شل ميشود و شلوارو تا زانو ميكشيد پايين بعد از يك مدت مثل لوليتا و اسكارلت از خواب خرگوشي بيدار ميشويد و ميبينيد طرف كه اولش حرفاي روشنفكري ميزد گوزي تشريف دارد مثل جوجه روشنفكرها و شوهر گوزو و شاشوي لوليتا
فراری گفت:
تویی که برای نشون دادن مردونگیت حالا که سبیلت رو باد برده باید شلوارت رو بکشی پایین تا باور کنن مردی
از کوزه همان برون تراود که در اوست
اگه بفهمی چی نوشتم البته
بابک گفت:
دوستان داستان شتر مرغ را در مورد کار کردن میدانید اگه بگن بار ببر مگه من مرغم و……. این خانمهای ایرانی نه مثل همجنسان خارجی خود هستند نه مثل زنهای سنتی خودمان پای خرجی و…. صد مسیله دیگر مرد نان اور و… می باشه پای ناموس همه روشن فکر می شوند هر کسی هم می تواند به نظر خودش اینجور داستانها بنویسه که مثلا زن من به من بد کرد یا بر عکس بیایید تفکرمان را درست کنیم انوقت هیچ کس حرات نمیکند به کسی دست دراز کنه
بهار گفت:
نخیر عزیز جان
شما که خانمهای ایرانی رو با خارجی مقایسه میکنید و شترمرغ میبینیدشون، بدونید که زنهای خارجی نیاز به درخواست خرجی ندارند چون همه چیز از اول درست بنا شده. به عنوان مثال در امریکا اگر یک رن و مرد متاهل بخوان خونه بخرن از اول باید نصفش به اسم یکی باشه نصفش به اسم یکی دیگه. حتی اگه خانمه کار نکنه و همه پول رو آقا در آورده باشه. تو ایران چند درصد آقایون ناموس پرست همچین کاری میکنن؟
پس بیخود فکر نکنین زنای خارجی خیلی متفاوتند. اونها حقوقشون سر جاشونه که نیازی نیست صداشون در بیاد.
behi گفت:
bahar khanom in nesf nesfo shoma az koja dar ovordin? har ki harchi mikhad mikhareh be esmeh khodesh hala che zan che mard, vali khob moghe jodaii ya tavafogh mikonan dar morede amval ya inkeh miran dadgah. ke hala bastegi be nazareh ghazi ya agha ageh hichiam bejoz hoghoghesh nadashteh basheh bayad ta 75% poolesho mahaneh(ageh bache dashteh bashan bara kahrjeh bache) bedeh ya ye meghdareh kami az servatesho
hamasham bastegi be nazareh dadgah dareh
zano mardam nadareh
hardoshonam az khoros khon ta nesfeh shab kar mikonan, hardoshonam ehtemalan to khoneh kar mikonan( ageh injri nabashe khob labod bayad kahr bashan ba ham bemonan)
kholaseh inkeh az aval o ina khabari nis
albateh shayad chizi ke be shoma goftan marboot be vaghti bodeh ke vaam gereftan ke chon har donafar pooleh vamo pas midan pas khonam be esmeh hardoe
نسوان گفت:
خیلی جالب بود .
مرسی که یکی معنی ناموس را فهمید .
namoosparast گفت:
داشتم از خودم میپرسیدم که چرا اینقدر عشق کمرنگ شده است که دو نفر که روزی همدیگر را دوست داشته اند، حالا عشقشان تبدیل به نفرت بشود؟! طوری که یکی به دیگری هر چند که جدا شده باشند به هر دلیلی بگوید «دیگه به تو ربطی نداره!» و دیگری هم بجای حرف زدن که لازمه ارتباط انسانهاست با مشت و لگد و زور به جان عشق بیافتد
از خودم میپرسم «مگر دو نفر که با هم ازدواج میکنند نباید عاشق باشند!؟ و معنی ازدواج و زناشویی چیست؟»
شانی گفت:
به مرد ناموس پرست
حتی از نوشتن این کلمه حالم بهم میخورد ولی از این مردک بیشتر.
تا در این جهان امثال این خیوانات به نام انسان زندگی میکنند ما باید مبارزه کنیم.
مردها همه همین طرز فکر را دارند.
حالم از جنس نر بهم میخورد
فراری گفت:
این داستان ها و بدتر از اینها در مملکت ما همیشه اتفاق می افتند , وقتی پدری در اهواز سر دختر هشت -نه سالشه اش را به اتهام واهی رابطه با دایی اش جلوی خواهر کوچکتر می برد تا عبرت او شود و آب از آب تکان نمی خورد یا هزار تا مثل این.
مسئله زن و مرد و خیانت و بی بندوباری و این حرفها نیست
مسئله توهین به شعور و شان انسانیه, مسئله اینه که خیلی از ما چه زن و چه مرد به قوانین نانوشته ای عمل می کنیم که به درستیش و اصلا به فلسفه ی وجودیش وقوف نداریم .
یا همینکه مرد هستیم یا زن, می شیم دشمن اونیکی و با هرچیزی که طرف مقابل بگه مخالفت می کنیم باز بدون اینکه فکر کنیم
پست ها رو بخونین می بینین, بخصوص آقایون, که با همون کلمات قلمبه سلمبه و نخ نما شده و مارک زدن و لیچار گویی جواب دادن.
تاره کسانی که تو اینترنت اظهار نظر می کنن که جزو تحصیل کرده ها هستن و سواد و دسترسی به اینترنت و کامپیوتر دارن , حالا حساب کنین مردم عامی چی فکر می کنن و چی می گفتن اگه نظرشون لحاظ می شد.
اتفاقات ناگواری مثل این می افته, کاش باعث بشه ما پیش داوری رو کنار بذاریم و یاد بگیریم به خودمون و دیگران احترام بذاریم.
یه زن از کسی خوشش می آد, از شوهرش جدا می شه, ولی از این آدم کتک می خوره, طرف به همین خاطر می ره زندان, تو این فاصله با یه نفر دیگه دوست می شه و می خواد باهاش ازدواح کنه
چی باعث می شه ما به عنوان یه انسان به خودمون اجازه بدیم بهش تهمت بزنیم یا هرچیز دیکه
اصلا یه نفر دلش می خواد خیانت کنه, مرد یا زن, به هر دلیل, اصلا نادرست, باید کشته بشه؟
اگه طرف من بهم خیانت کنه , من فقط ترکش می کنم, ارزش منو نداره, همین
بقیه اش به خودش مربوطه
و از
جوات يساري گفت:
از كجا معلوم كه اون ارزش تو رو نداره؟ شايد تو ارزش اونو نداري گوزو؟
گل باقالي شما اگر زن ميشتي اينگونه مزخرف نميگفتي.صحبت اينه كه به جاي طلاق گرفتن زن بياد سر سفره تو نون بخوره و صبح كه تو رفتي سركار كسش رو ببره بده يه نفر ديگه بخوره
آر يو آندرستندينگ؟!!!
سایش گفت:
خیلی باحال نقش احمقها را بازی میکنی جوات…ولی این بخش سرگرمی نیستها اخوی؟ اصلا شک دارم تو مرد باشی؟ فکر کنم از این دختر بسیجی ها باشی….ولی باحالی ….خیلی باحال….ادامه بده ….گوزو…حال کردم با این جمله ات……ادامه بده باحال…..هاها
گروهبان گفت:
ناموس پرست های تیر :
رضا،هما(که البته خودش ناموسه)،مرد ناموس پرست ایرانی،namoosparast،جواتت یساری،آزادي هرزگي و بي مسئوليتي نيست،امید 5،خر زهره و…
بی ناموس های تیر:
گیتی،ناگهان بالتازار،نسوان،آرش و…
لطفا در تکمیل این لیست همکاری بفرمائید.
جـوات يـسـاری گفت:
ديوث بودن را با روشنفكري اشتباه گرفته اند.ديوث برا گروه دوم بيشتر برازنده ميباشد
سايش فراري و آرش گوزو را به ليست ديوث ها اضافه كن
فراری گفت:
بابا ما همه ی اینی کی که تو می گی , تو اینجا چیکار می کنی؟
ما روشنفکریم
بر منکرش لعنت,
تو هم اسمش رو هرچی می خوای بذار
با ما هم نگرد , اخلاقت خراب می شه
برو همون چاله میدون دم توالت بشین, از شاش و گوز مردم که اینقدر بهش علاقه داری حظ ببر
ها ماشالله سبیل
برو عزیز
برو داداش
گیتی گفت:
جوات جان ،
ایشون ننوشتن گروه روشنفکر که، نوشتن » بی ناموس های تیر» ، شما حرف ایشون رو دوباره تکرار کردید ها در قاموس و فرهنگ زارت و پورت البته !!
وقتی خون جلوی چشم آدم رو بگیره اینجوری میشه، دقت آدم کم میشه !
رکسانا گفت:
باید بگم که عالی بود ، خیلی خیلی نوشته ی زیبا و پرمعنی ای بود…مرسی بی ناموس عزیز!
Darieh گفت:
من آخر نفهمیدم مردم (مردم چیست؟!! 70 میلیون نفر کپی پیست شده؟) ما فضول هستن یا بی تفاوت. درباره ی ایرادهای ملت قضاوت نمیکنم ولی انصافاً در این مورد آخری جماعت حاضر عاقلانه ترین کار ممکن رو کردند. همین قهرمان قصه ی ما اگر اونجا بود مثل بار اول دمش رو میزاشت روی کولش و فرار میکرد. راستش خودم هم فرار میکردم چون طاقت دیدن چنین صحنه هایی رو ندارم!
همینکه یک عده اونجا بودن و تلاش میکردن تا طرف رو منصرف کنن، بنظرم کارشون قابل تقدیره
Lucifer گفت:
چرا همیشه نظرات جالبترند.
از ناموسپرستی و بی ناموسی افراد به اندازه ای میتوان استفاده برد که فکرش را هم نمیکنید.
رضا گفت:
خانم گیتی، بهار و غیره…
این شعارهای مسخره رو بذارید کنار. اتقافا در جوامع دمکراتیک هم وقتی قتل برای این جور موارد صورت می گیره، جرم کمتری محسوب میشه و چه بسا تخفیف هم در مجازات قائل می شن. منظورم هم پاکستان و ایران و افغانستان نیست. در فرانسه و آمریکا و کانادا و سایر کشورهای غربی مقوله ای هست به اسم crime of passion که اتفاقا در خیلی از جوامع و حتی دادگاه ها نسبت به آن تسامح بیشتری اعمال میشه. در سیستم حقوقی «سیویل» به اون میگن circonstances atténuantes.
شما تازه رسیده ها، فکر می کنید چهارتا مقاله خوندید، می فهمید جامع آزاد و سیستم حقوقی مبتنی بر حقوق بشر یعنی چی.
طرف رفته با زن این بیچاره، این هم طبق طبیعت خودش واکنش نشون داده. حالا شماها بیاید اینجا هی تتوری جامع شناسی و جرم شناسی ببافید و پز روشنفکری بدید. قاطعا هیچ سر رشته ای هم از این رشته ها ندارید، فقط دوست دارید از دور شعار بدید.
شماها از مردها انتظار دارید تمام احساسات و طبیعت و غریزه ی خودشون رو تو فقس کنند، تا خانم راحت با سه نفر ارتباط برقرار کنه و سه نفر رو بدبخت هوس رانی و کثافتکاری خودش کنه.
فراری گفت:
حالا اینکه تو اروپا یا غرب یه قانونی هست یا نیست چه ربطی به کل مسئله داره؟
مکه مثلا اونجا اتوپیاست یا همه چی درسته؟
ببین به قول یونگ انسان به قیمت سرکوب غرایزش متمدن شد
ما یا باید یاد بگیریم غرایزمون رو نه سرکوب که مدیریت کنیم, یا برگردیم بریم تو جنگل مثل گوریل ها زندگی کنیم
مسئله اینه که تکلیفمون روشن بشه, آدمیم و متمدن یا گوریل؟
یه بام و دو هوا که نمی شه
حالا اگه من به عنوان یه زن از غرایزم پیروی کنم چی؟
شما از من انتظار نداری متمدن باشم و پایند به اصولی؟
ماامی گیم ما حیوون نیستیم بزنیم زقیب عشقیمون رو بکشیم , یا واستیم تماشا کنیم
هیچکس هم نمی گه خیانت خوبه ,
صورت مسئله چیز دیگه است
halookhan گفت:
شما انتظار داری رفتاری که بیش از چند هزار سال تو خون و گوشت مردای این مملکت تبدیل به یک فرهنگ شده به همین سادگی ریشه کن بشه؟
در ضمن درجواب بعضی ها که اسلام را بانی این مسئله میدادند باید بگم که طبق نوشته های تاریخی از قبل از اسلام و خیلی پیشتر هم ایرانی ها نسبت به همسرانشان بسیار بقولی غیرتی یا بقول هرودوت حسود بوده اند.
البته از نظر من هیچ خوب و بد مطلقی در جهان وجود نداره و این تصورات و تلقین های ماست که خوب و بد را در ذهنمان شکل میدهد. ولی مسلما همه عقیه منو ندارن
محسن گفت:
نميخوام ازتون دفاع كنم اماحق كاملاباشماست…
بیتا گفت:
ای کاش به جای غیرت و ناموس پرستی یک کم انسان بودن را بلد بودیم. اون وقت از کنار هیچ موجودی که به هر دلیلی داره درد می کشه به این راحتی نمیگذشتیم.
Kiarash گفت:
دوباره لوليتا پست تـخمي تخيلي نوشت كه نه ميشه ثابت كرد نه رد كرد
از مسائل اجتماعي سياسي سر در نمياري چرا اصرار داري از خودت تز در كني
يه چيزايي حاليت ميشه ها اما نصفه نيمه گرفتي
Sam گفت:
خدمت آقایون،
نسوان گوش ها شون را بگیرن لطفا، صحبت مردونس،
ما مردها چرا اینقدر زن ذلیل هستیم. زن ذلیل نه به معنای اینکه حرف ضعیفه ها را گوش میکنیم. اون را که از ترس جونمون انجام میدیم، زن ذلیل به این معنی که واقعا ذلیلش هستیم. بابا، طرف به ما خیانت میکنه، این یعنی چی؟ یعنی دوستم نداره. و دوست نداشتن یعنی آخر همه داستان. من چرا باید دوستش داشته باشم؟ من چرا باید با غیرت و ناموس پرستی و تعصب خودم را با طناب و حبس و قانون درگیر کنم. دوستم نداره که نداره، کلّ جهازش را بار یه خاور میکنم و میفرستم خونه باباش.
حالا یا از اول دوستم نداشته است، یا کلک باز بوده یا پای کس دیگری در کاره، و یا یه جای من از بالا تا پائین درست کار نکره. چه فرقی میکنه؟ وقتی دوستم نداره من چرا باید خودم را اذیت کنم. منم سعی میکنم دوستش ناداشته باشم و فراموشش کنم. چرا باید تنبیه بشه؟ مگه آدم میتونه نصف دیگه زندگیش را تنبیه کنه بدونه اینکه خودش تنبه نش ه؟ مگه میشه جلو سر و گوش جنبیدن کسی را که ذاتش این است را گرفت؟ بهترین کار این است که اگر بهت ثابت شود، طرف را با یک تیپای قانونی ولش کنی. ولی نه طناب، نه حبس،نه چاقو، نه کتک و نه حتا فریاد. ما را به خیر و طرف را به سلامت. سر زلف تو نباشد سر زلف دگری.
این منطقیترین روش است. نه ما صاحب کسی هستیم، و نه هیچ کسی در تمام عمرش همونی که هست میمونه. زندگی همیشه مثل یک بعضی شطرنج بوده. باید درست و منطقی حرکت کرد.
جوات يسـاری گفت:
دوست عزيزم Sam
بدون شك بهترين راه در حالت انتزاعي و تئوري نظر شما است. اما چه تعداد زن يا مرد در شرايط عملياتي بحران ميتوانند بر استرس و هيجانات خود غلبه كنند؟
در شرايطي كه يكي از طرفين به صورت مخفيانه قرار داد اجتماعي ازدواج را زير پا ميگذارد چه بايد كرد؟! شخصي كه به دروغ در كنار شما ميخوابد به دروغ به شما لبخند ميزند به دروغ دست شما را ميگيرد به دروغ وارد حريم خصوصي و عواطف شما ميشود
دروغ و مخفي كاري زوج مرد يا زن نميتواند مجوز باشد تا فرد مقابلمان را بكشيم يا حتي كتك بزنيم ولي در اين شرايط كه مرد يا زن با دروغ و پنهان كاري روبرو ميشود احتمال بروز ناهنجاري برخوردي افزايش ميابد.
بسياري از مواقع انزوا روان پريشي خود كشي ديگر كشي ضرب و جرح رفلكس و بازتابي براي دروغ و پنهان كاري جنسي است.
در نوشته هاي قبلي نسوان با محوريت خيانت مردان آيا اينگونه استنباط شد كه مرد دوستم نداره من چرا بايد خودم را اذيت كنم؟
ما صاحب كسي نيستيم changeو تغيير پذيرفته است، اما آيا اجازه داريم قرار داد اجتماعي را بدون اطلاع قبلي زيرپا بگيريم يا همانگونه كه شروع رابطه با اطلاع قبلي بوده پايان رابطه بايد با اطلاع قبلي باشد؟!
زني كه مدام پارتنر يا همسر خود را بدون اطلاع قبلي تغيير ميدهد و رضايت خود از ادامه رابطه را اعلام نميكند بايد جواب گوي اعمال خود باشد( در چهارچوب قوانين انساني)
حرف ما اينست تعدادي از خانوم ها بر اساس غلبه احساس و هيجان نظر ميدهند و هيچ نتيجه ايي به جز مشتي ناله و اشك تمساح به دست نمي آيد.
عِرض خود می برند و زحمت ما می دارند
اگر محتوا را خوب منتقل نكردم ببخشا زياد اهل نوشتن نيستم
Sam گفت:
جوات عزیز
من هم حرف تو را میزنم، فقط اصرار من بر این است که جلوی برخورد واکنشی را که میتونه یک عمر بد بختی برای یک یا چند نفر بیاره را گرفت. من به قانون و مذهب و عرف کاری ندارم. راه حل من ساده تر از این حرفا است. بهش بگیم خداحافظ. ببخش ش ( یا نه بخشش، خود دانی) ولی فراموش ش کن. نگو امکان نداره، چون اگر نتونیم این است که بی ناموسی است. نه کاری که اون با ما کرده است.
چند وقت پیش یکی از خانم های وب بلاگ دار اینجا گفت علت اینکه شما نمیتونی بت ت را بشکنی بخاطر، خوبی بت نیست، بخاطر این است که تو با این کار به باورهای درونی و قبلی که از این بت داشتی دهان کژی میکنی. و نمیدونی چقدر این حرف به نظر من واقعی و محسوس اومد.
فراری گفت:
این همون داش جوات خودمونه؟
پس چرا گلاب به روتون هیچ جای پستش نیست ؟
متحول شده پنداری؟!
جوات يـسـاري گفت:
از جوات به فراري
متحول نشده خوشگله
وقتي شعار ميديد وقتي شان انسانيت رو به خط كشي بين زن و مرد تحليل ميديد وقتي يك طرفه به قضاوت ميريد منطق آب دوغ خياري ارائه ميديد توقع جواب درست نداشته باشيد
تو شعار ميدي دختر به جواب هايي كه براي همه نوشتي نگاه كن عجول بودن عصبانيت و عصبيت جنسي در كلمات تو موج ميزنه
هما گفت:
ببخشید این مجال مردونه رو با حضور منحوس خود می الایم اما سخن شما مرا بر جوابی در محیط مردانه وادار کرد
عزیز بنظر شما ازدواج نکردی چون این قسم منطقی و عاقلانه حرف زدن مال زمانی نیست که وسط گود باشی و درگیر ماجرا
حرف شما درست و منطقی است اما از دیدانسانی که از بیرون تماشا چی است..وقتی زن یا مرد تمام سرمایه عاطفی و مادی خود را برای همسرش درطبق (تبق؟؟) اخلاص میگذارد و یک روز صبح یا عصر (حالا زمانش فرقی نمی کنه ) تمام سرمایه و امید خود را بربادرفته و ازدست رفته می بیند ایا می تواند منطقی عمل کند؟ اگر طرفت بیاد وه نمیخوام حرف شما درست است اما از اونجایی که ما هم خر رودوست داریم هم خرما رو و با دروغ و دروغگویی بسیارمانوسیم در اکثر موارد تا طرفمون نفهمه دم بر نمیاریم .
امیدوارم هیچ وقت دچار این مسایل نشی اما باور کن بسیار تحمل این وضع سخته و از ان سخت تر منطقی عمل کردن در ان شرایط
Sam گفت:
homa
آره سخت است ولی سختی یک کار دلیل بر عدم انجامش نیست. وقتی آینده کار بی منطق را ببینی، میبینی به مراتب سخت تر است. این حکم حادثه را داره. اتفاق افتاده. شدت استرس ش هم کمتر از از دست دادن یک عزیز یا زلزله یا عطسه سوزی نیست. حالا چون سخته من باید کار بی منطق بکنم. ضمنا هما خانوم:
بر کام خشک ما به حقارت نظر مکن
ما هم اسیر ساغر و پیمانه بود ایم
Sam گفت:
atash souzi
هما گفت:
ما گدایان خیل سلطانیم شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص مینگری ما در آثار صنع حیرانیم
هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم
سعدیا بی وجود صحبت یار همه عالم به هیچ نستانیم
ترک جان عزیز بتوان گفت ترک یار عزیز نتوانیم
هما گفت:
این بالایی جواب شعرت بود اما جواب حرفت
دکترکسی از شما نمیخواد کار بی منطقی بکنی اما شرایط تورو بی منطق میکنه من حرفاتو قبول دارم اما در زمان ارامش نه در حین درگیری اسلامم میگه در دوجا عقل قفل میکنه یکی زمان خشم و یکی در شهوت
اونجا تو بخاطر شرایط نمی تونی عاقلانه تصمیم بگیری این حرفا همه درسته اما خودت که درگیر بشی تبدیل میشی به همون انسان بی منطق
اگر انسانها میتونستن در اینجور شرایط عاقلانه رفتار کنن که نه جنایتی بود و نه جنگی
فراری گفت:
ببین هما جون
من یه زنم, ازدواج هم کردم
اینای هم که می گی برام اتفاق افتاده ولی می شه و باید درست دید, در عصبانیت تصمیم نگرفت
حتی حرف نزد
آره می شه عکس العمل نشون داد ولی نتیجه اش و دودش به جشم خودمون و عزیزانمون خواهد رفت
به قول سام, سخت هست ولی غیر ممکن نیست
همیشه آسونترین راه بهترین راه نیست
واسه اینه که عقل داریم که ازش استفاده کنیم
اگه همه اش غریزه بود که مشکلی نبود, تکلیف یه سره بود و روشن
جـوات يـسـاری گفت:
دمب خروستو باور كنم يا قسم حضرت عباس
ديدم چه جوري عصباني نميشي از اون بالا گوله كردي با همه دهن به دهن شدي جيغ جيغ راه انداختي حالم بهم ميخوره از آدماي پرمدعا و درغگو
هما گفت:
گیتی
اول از اینکه معنی لغت رو گذاشی ممنون ولی ربطش رو متوجه نشدم
اما اینکه میگی
*فکر می کنی در جوامع انسانی فعلی چقدر ما نیاز به غیرت و ناموس داریم به عنوان دو واژه با مفهوم مثبت و نیک…
بیشتر به اون واژه ها احتیج داریم یا این واژه ها : ” قوانین انسانی ” و ” قانون مداری ” و ” ضمانت اجرایی قانون ” و ” مجریان قانون با شرف ” و ” ناظرین بر مجریان قانون “…*
یعنی چی ؟اینا چه ربطی بهم دارن مگه میشه بخاطر اونا ازاینها صرف نظر کرد؟ در اونکه ما به قوانین انسانی و مجریان باشرف و … نیاز داریم شکی نیست اما مگر میشود برای برپایی و کسب اونها از مسایل ذاتی و فطری گذشت و اونها رو ندید گرفت؟ اینها دو چیز مختلفند که نمیشه بهم ربطشون داد.؟؟
گیتی گفت:
هما جون ، دیشب فک کنم من برات نوشتم اینجا…مثل اینکه نیومده….خوب دوباره می گم…
تعجب می کنم که به نظر تو ربط نداشته باشه، ریشه و خاستگاه واژه هایی که استفاده می کنیم برای بیان مفاهیم ، فکر می کنم مهم باشه… معنی لغوی آنها، استفاده ای که از آنها در متون مختلف شده…. استفاده ای که الان داره میشه…
اینجوری که تو می گی که هیچی به هیچی ربط نداره که… چون ذاتی است پس ربطی به قانون نداره، معنی لغت ربطی به استفاده اون نداره … نمیشه که خواهر من…
منظورت از ذاتی و فطری چیه ؟ غریزی ؟ غریزه ی حفظ قلمرو ؟ الان ؟ در هزاره ی سوم ؟
فکر نمی کنی اون واژه های که تو بیشتر در نظرته ، واژه ها و مفاهیمی مثل شجاعت ، شهامت، صداقت، مسوولیت پذیری ، حکایت واز این قبیل باشه و نه ناموس و غیرت ؟
ببین هما…یک طیف خاکستری وجود داره از سفید تا سیاه… یک نگاه به کامنت ها بنداز ، اکثر ما بنا به تجربیات خودمون متاسفانه واکنش نشون میدیم، موضوع رو شخصی می کنیم، محدودش می کنیم….در حالیکه دو قدم اونورتر رو هم باید دید… اون آقایی که داره از چاقو زدن زن خیانتکار میگه باید حواسش به این هم باشه که اگر در این مملکت زندگی می کنه ، فردا ممکنه دختر خودش گیر آدمی بیفته که با یک شک بی منطق، فقط شک و نه چیز دیگه و به پشتوانه همین غیرت و ناموس ، جوری بکوبه توی صورت اون زن که بیفته یک گوشه و خونریزی مغزی کنه و تمام …زندگی یک انسان فقط بخاطر یک شک تموم شه !
من حرفم اینه، اصلا این دو مفهوم این دو واژه خیلی هم خوب…نتایجش توی جامعه ما چی بوده ؟
وقتی من می گم قانون مداری، ضمانت اجرایی اون قانون، مجریان کارآزموده قانون …یعنی جلوگیری از سو استفاده از مفاهیمی که در هر لحظه مثل بارباپاپا عوض میشه، یعنی کنترل و آموزش آدم ها به قضاوت نکردن شخصی، مجری قانون نشدن ،یعنی حکم صادر نکردن و درجا اجرا نکردن اون…. یعنی عوض شدن فرهنگ حق با من است ولا غیر !
شما به اون زن و مرد بدبختی هم که توی یک دهکوره و بر و بیابون هست فکر می کنی؟ به اون زن شهری که هیچ پشت و پناهی نداره هم فکر می کنی ؟ می دونی چه جنایت هایی با همین واژگان زیبای ناموس و غیرت میشه… گستره ی این موضوع که فقط در دایره تنگ خیانت نیست …
نمی دونم چرا یاد اون ترانه گروه آبجیز افتادم…» مرد که گریه نمی کنه »
بهرحال حالا ما هر چی بگیم ، ملت می گن مظلوم نمایی….اصلا بابا جون زنده باد تستوسترون ! انسانیت رو بیخیال…
گیتی گفت:
http://www.4shared.com/audio/OVSCZAES/0_Abjeez_-_Geryeye_Mard.htm
کامی گفت:
از 1hes متشکرم. بنظرم بهترین راه حل را ارائه کرد یعنی تذکر دادن دوستانه.
«جلو رفتم و به مرد گفتم که کارش در مکان عمومی زشت و دور از ادب هست»
امید گفت:
inam ye jure az gushei az zendegie sagi ya ye rol ma tu in zendegiye sagi tu in jamee(nemidunam جامعه ro intor minevisan ya na),az sobh ke bidar misham ta shab vaghte khab ya hata yu un bidarie shabane bazam mozuate ziyadi vase asab khurdio halgiri peyda mishe,
رهگذر گفت:
سوپر وایزر سابق من از زنش به خاطر خیانت جدا شده بود، با کسی در این مورد حرف نمیزد، یه بار که به اتفاق رفته بودیم پاپ سر درد دلش باز شد، اعتراف کرد چقدر زنشو دوست داشته اما میفهمه که از عشقش سو استفاده شده من با کینه ازش پرسیدم نکشتیش؟جواب داد وظیفهٔ من کشتنش نبود اما طبیعت اونو کشت بدم کشت.
ایرانیرو میشناختم که اینجا زندگی میکرد وضعشم خوب بود، یه بار که سرزده رفت خونه دید خانمش با یه مرد فیلیپینی که شما جای مستراب تو دهانش نمیرینی هم بستر شده رفت خودشو کشت و در وصیّت نامهش نوشت خود کشی من بابت خیانت زنم نیست بابت اینه که با زنی زندگی کردم که منو با اون یارو تو یه ردیف قرار داده، از سرنوشت زنش چیزی نمیگم اما شما بدترین وضعیت ممکنو تصور کنید.
روزبه عزیز در مورد کیمیأی گفت خدا میدونه من چقدر از این حرامزاده بدم میاد(توجه کنید به لغت حرام زده)اما تو فیلم گوزنها یه تیکهٔ قشنگ هست از زبون قیصر به خان دائیی که میگه خان دائیی این نامرد که نامردی میاره.
وألا نامردی از یه کرهٔ دیگه نمیاد مبتکرش همون نامرده است،
دوستان بعضی چیزا هستن که فطری، طبیعیه با شیر مادر میاد با جون آدم میره، اینجور چیزا فاقد واژهی هست لغتی که ما واسش انتخاب میکنیم رسا نیست اما کاملتر از اونم پیدا نمیشه.مثل مریضی که میره دکتر میگه دلم درد میکنه ، دکتر ماهیت دردو میشناسه اما تو اون لحظه دردو حس نمیکنه، نمیتونه حس کنه چون بهش مبتلا نیست، کمک میکنه درد برطرف بشه اما در رابطه با زمانی که مریض در حال درد کشیدن هیچ کس هیچ کاری ازش بار نمیاد.
شکستن دل، خرد شدن غرور، از اون دست واژههاست ، ناموس و شرف اسم مریضی اما ماهیت درد چیز دیگست.
انسان موجودی از پوست و استخوان ۸۰ درصد احساس ۲۰ درصد منطق نمیشه برای احساس جریحه دار شده نسخه نوشت.
اگه بنا بود همه درست فکر کنن و درست عمل که دنیارو نمیگفتن دنیا میگفتن بهشت.ما حق قضاوت نداریم اما میتونیم نظر بدیم.
درد این نیست که یکی یکیرو کشته، درد این نیست که یکی به یکی خیانت کرده، درد این نیست که پلیس کاری نکرده، درد اینجاست فاجعه اینجاست که مای که اینجا جمع شدیم در موردی صحبت و بحث کنیم نهایتان میرسیم به این نقطه که بهم بگیم دیوس، جاکش، گمشو برو لبتو بدوز،از نذر من این درده.اونا که کشتنو کشته شدن دارن نتیجه یه عملشنو میبینن.
کرم درخت از خود درخته، جامعه ما درختیست که کرم پرور شده.منو شما هم باغبانهای با صلاحیتی نیستیم واسه درمانش اما میتونیم باغبانی با هم بگردیم و پیدا کنیم.
بیاید با حذف جنسیت و تعصبات جنسی از نفرت پراکنی خود داری کنیم.ریشه دردها مشترکه
من نمیدونم چرا همیشه باید به این لولیتا گیر بدم شاید از علاقهام به ایشونه و اینکه به کارش احترام میزارم.خانم عزیز از قلمی که بدست گرفتی برای بیان دردها، مشکلات و حتا بیان درد دلهات استفاده کن و بذار قلمت سپری باشه برای حفاظت از حقایق، انقدر حالت تهاجمی به خودت نگیر و از قلمت واسه خط انداختن رو سرو صورت حتا کجفهمها استفاده نکن
اسمشم بذار نصایح یه بیسواد:-)
هما گفت:
بطرز عجیبی اینبار باهات موافقم بد فرم
خیلی جالب بود
کامبیز گفت:
قیصر اسم بهروز وثوقی بود در فیلم قیصر. این دیالوگ مال همون فیلمه. تو فیلم گوزنها اسم بهروز وثوقی بود سیّد.
فراری گفت:
همینه که می گی
نه نمی شه قضاوت کرد
ولی می شه درباره اش حرف زد, تحلیلش کرد, به عمقش رفت
یونگ می گه هر انسان همه ی بالقوه ها رو تو خودش دتره, یعنی همه یه دروغگو, یه قاتل یه رجاله . و —- تو خودشون دارن
اگه اینو بدونیم می تونیم براش فکری کنیم
اینکه من توان آدم کشتن رو دارم, مصاحبه ی این یارو رو خوندین؟ غیر یه عده ی کم تقریبا همه ی قاتلها همین و می گن . هیچکس باور نمی کنه این دیو از درون اون اومده بیرون
خب
حالا ما هنوز دیومون خوابه
باید انکارش کنیم, مثل یه کور که چون ماشین ندیده می گه نیست , و بالاخره می ره زیر همون ماشین که انکارش کرده بوده؟
یا کالبد شکافیش کنیم, این رگ و ریشه ها رو تو وجود خودمون ببینیم و سعی کنیم زشتی هامون رو تغییر بدیم؟ روشهای بهتری , راههای بهتری به بچه هامون یاد بدیم؟ یا هرکی اومد حرف دلش رو بزنه بهش بگیم گوزو و مقاله اش بشه ….تخیلی؟
خوبه قبل از جواب دادن یه خرده فکر کنیم, همه اش یه خرده!
نسوان گفت:
رهگذر عزیز
چون بنده را مورد خطاب قرار دادید و به واسطه ارادت متقابل می شود روشن تر بفرمایید من با این قلم چه کنم؟ خوب من هم دارم بیان درد می کنم.این که یکی وسط خیابون بی دلیل کشته شده درد منه. این که عده ای از این کار حمایت می کنند درد منه!
اما نمی دونم منظورت از سپر در برابر حقیقت چیه؟ قلم من که سهله هیچ چیز در دنیا نمی تونه سپری در برابر حقیقت شود! حقیقت هست ، چه ما بخوایم چه نه.
درضمن من کجا و روی صورت کی خط انداختم؟ من اصلا ادم این کار نیستم. دارم مثل بچه ادم تو بلاگ خودمون خط خطی می کنم…
روزبه گفت:
رهگذر عزیز من شاید بد صحیت کردم و کلمه زشتی را نوشتم اما واقعا خودت نمی خوای قبول کنی که درخت فرهنگ یک قرن اخیر ایران اگر این قدر کرمو شد به خاطر افرادی چون کیمییایی بود؟ کیمیایی مشتری شهر نو بود و مشتری فردی چون سعید امامی….نظرش را در مورد هنر خوانده ای؟ حتما بخوان در همین ویکی پدیا هم موجود است….در ضمن من حرامزاده نیستم نه این که حرامزادگی را ضد ارزش بدانم اما در باره جماعتی چون کیمیایی ضد ارزش است…وقتی که غیرت و ناموس به زعم او مدی است که هیچ وقت کهنه نمیشود….! حداقل کیمیایی حرامزاده ای است که از پیوند نامشروع سینما و مدرنیته به سبک ایرانی به وجو.د آمد و خوی هم لی لی به لالایش گذاشتند!!….میتوانی این جمله آخرم را به حسابی توجیهی از فحشم بگذاری ولی منظور من از آن ناسزا همین بوده است.
روزبه گفت:
خوی=خوب!
مزخرف گفت:
متاسفم که هنوز نتونستیم مفهوم برابری و یکسانی رو تفکیک کنیم
متاسفم که ما ایرانیها خیلی دیرهمیشه خیلی دیر بیدار میشیم
خیلی متاسفم که یک مفهوم خود ساخته به مذهب نسبت داده شده رو به عنوان اصل تاریخی جنسیتی و یا یک اصل طبیعی بقای برتر میبینیم
متاسفم که ما ایرانیها همیشه ظلم پذیر بودیم و هستیم
از همه بیشتر از این متاسفم که واژه تهوع آور غیرت خیانت و ناموس بر دوش زنان ما حمل میشه که به واسطه تستسترون کمتر قربانی همین واژه ها هستند فقط یکبار نگاه کنید تا ببینید لقلقه این نوع حرفها برای کدوم جنس جذابتره خانمها اینجا که رسیدن واقع بینتر باشند لطفا.
تاسف زیاد هست ولی فقط یکی دیگه رو میگم و میرم سراغ نظر شخصی خودم آخرین تاسف اینکه ما هنوز نفهمیدیم که مفهوم آزادی برای همه است و نباید وقتی کسی نظرشو میده کوبیدش حتی اگه نظرش تهوع آور باشه.
راستش من یه مردم و از غیرت ناموس پاکدامنی و هر واژه از این دست بدم میاد نه به خاطر مرد یا زن بودم من فکر میکنم هر انسانی در هر لحظه ای که اراده کرد حق داره یه رابطه رو تموم کنه و یا یک رابطه دیگرو شروع کنه اینکه مرد یا زن روزی با کسی رابطه داشته به هیچ عنوان طرف مقابل رو مالک فرد نمی کنه حالا اگه خانوما می تونن این رو بپذیرن پس میشه همین انتظارو از جنس مذکر هم داشت من 18 سال نداشتم بلکه از همون اول که فهمیدم 2*2 میشه 4 از هر بحث جنسیتی بدم میومد و متنفر بودم . ولی اون چیزی که نمیفهمم اینه که این اتفاقات بعد از تصویب قانون منحوس مدنی ایران تو گوشه گوشه این مملکت اتفاق میفته. دیگه فاجعه بارترینش دایی بیخبر اهوازی بود که گلوی خواهر زاده خودشو و نامزدش رو که رسما عقد کرده بودن از سر جنبش غیرت و ناموس پرستی برید. چرا این اتفاق باید حتما تو میدون کاج وسط تهران اتفاق بیفته تا بیدار شیم برادرا خواهرا ظهر بخیر اگه می خواین بدونین چرا به اینجا رسیدیم بیاید تک تک به خودمون برگردیم و صادقانه اعتراف کنیم که ما ایرانیها هممون اسیر همون چیزیست که فروید گفته آخه ما تنها کشوری در تمام دنیا هستیم که هنوز برامون مهمه که مرد و زنمون قبل از ازدواج با کسی نبوده باشه و این رو قانون کردیم و براش آزمایشگاه هم داریم.
راستش باید گفت ما ایرانیا هممون مریضیم اسم مرضمونم عقده جنسیه که به واسطه عضلات مردای این سرزمین نسل اندر نسل تو مخ دخترامون و پسرامونو زنامون فرو برده شده و مردامونو استثنا کرده.
واسه همینم وقتی کسی جلوی چشمون قطعه قطعه میشه شاید تو درون خودمون عقده گشایی میکنیم نه سکوت که لذت از سر باز کردن پایه ای ترین نیاز عقده شده بشری.
رهگذر گفت:
مگه دفعههای پیش مخالف بودی؟اگه اینطوره چرا نگفتی تا ببینم مشکل از بیان من یا چیز دیگه چون با نوع منطقی که از تو میبینم اگر هم سو نباشیم فکر نمیکنم مخالف جهت هم هم در حرکت باشیم.
تازشم من بد فرم نیستم خیلیم خوش فرمم حداقل بینیم از تو خوش فرم تره.:-)
رهگذر گفت:
شرمنده کامبیز جان لوپای من این روزا زیاد سوتی میدن.آره با وفا
خرزهره گفت:
فکر کنم بعد از پستون های اسکارلت، ناموس لولیتا بیشترین کامنت رو گرفت. ببینیم باقی نسوان چی دارن رو کنن
shaam akhar گفت:
va hala jaleb injast ke niroye entezami e shoja e ma ke milon milon motarez o mokhale khodesh ro khas o khashak miname , az yek namoos paraste chagho bedast mitarse !!
Alir3z4 گفت:
پست آنچنان نبود ها..
من گفتم این چیه که موضوع ش داغه ها
نگو عکس روی هدر سکسیه!
ملت رو مال مال میکنن و نظر رو مثه چت روم میدن
حالا ناموس رو ولش …..
رهگذر گفت:
من منظورم سپری برای محافظت از حقیقت بود،دوباره انگار سوتی دادم، اجازه بده که وارد بحث با دلیل و یا بیدلیل بودن انگیزه نشیم چون دوباره آشوب میشه اما منظور از بیان مشکلات دقیقا همین کاری یه که داری انجام میدی. و خوب همه سپاسگذارند. در این هم که اینجا متعلق به شماست هیچ شکی نیست و اگر بفهمم که بودن یا کامنت گذاشتن من باعث ناراحتی یا تاخیر در اهدفتون میشه مسلماً مخل آسایش نخواهم شد.
اینکه میگم خطی به صورت شخصی انداختن منظور جوابهای تندی یه که باعث بروز سؤ تفاهمی نخواسته میشه که اصل مطلبو تحت الشأ قرار میده، البته اگه باعث رنجش شده هیچ آبائ از گفتن عذر میخوام ندارم.
موفق باشید
رهگذر گفت:
روزبه جان نوشتهٔ منو خوب نخوندی داداش منم عین تو از اون مردک زردک متنفرم، حالم ازش بهم میخوره، امثال اونا معنی واقعهای واسه رفیق دزدو شرک قافله اند
زمان انقلاب سفر سنگ یا گوزنها میسازه اسم قهرمانان کثافت نامهاشم سید میذاره، بعدش موج اصلاحطلبی پیش میاد سربازان جمعه میسازه به این میگن سوار موج شدن
آره رفیق منم مثل تو از اون بیهویت متنفرم
روزبه گفت:
خب این نشون میده من کلا دارم خنگ میشم و حرف مخاطبم را یه جوری دیگه میفهمم….!!! ولی از این که هم عقیده ایم خیلی خوشحالم…آقا بیا یه ماچث بکنم….!
شکلات تلخ (اون ) گفت:
واقعا !!!!
حسی جز نفرت در برابر این افراد مجاز نیست …
كلافه گفت:
عجب قلمي داري ميشه گفت تنها وبلاگي كه متنش رو كامل و با دقت ميخونم اينجاست.
yechizi گفت:
ببخشید کامنت بی ربط می زارم. آخه کامنت دونی اون بالایی رو بسته بودین و باید یه چیزی رو یادآوری میکردم. بازم ببخسید.
در مورد اصلی ترین مشکل ما یه موردی که یادتون رفته رو یادآوری میکنم.
احتیاج احتیاج احتیاج
اکثر مردم ایران در پایین ترین نقطه هرم نیازمندی های مازلو قرار دارند. این مردم به خاطر احتیاجشون می تونن خوشون رو احمق و بی فرهنگ هم نشون بدن. چاپلوسی کنن و دو رنگی.
این احتیاج و ترس از قدرت وزنه ی مهمیه تو رفتارهای مردم.
من هم یکی از همون افراد پایین هرم هستم. با هزار ترس از بیماری و بی کاری و آینده و …
برای همینه که تو اینجور کشورها هیج وقت نظام بیمه همگانی اجرا نمیشه. با اینکه کشور ثروتمندی هستیم و درآمد ناخالص ملی مون خیلی بالاست و بیمه همگانی اصلا هزینه ای حساب نمیشه برای دولت، ولی همیشه جلوی این طرح وای میستن. چه پیش از انقلاب چه پس از اون.
همین
گروهبان گفت:
من نمی فهمم این خانم هما میخواد با این حرفا به اون مردک قاتل حق بده ؟!! یا مثلا میخواد این وسط طبق معمول یک حرفی زده باشه ؟!!
از لا به لای کامنت های ایشون میشه فهمید که در کل همچین بگی نگی معتقدند که اگه این مردک آدم کشته حق داشته چون زنش بهش خیانت کرده!در واقع ایشون می فرمایند که اگر زن شمام به شما خیانت کرد شما بکشش!البته ایشون داره درست طبق موازین اسلام عزیزشون عمل می کنه و خوب بالطبع باید هم حرف خودشون رو ارجح بر حرف های ما بدونند پس به دوستان توصیه می کنم که زیاد با ایشون و افرادی نظیر ایشون(خرزهره-جوات یساری و سایر اسلامیون) دهن به دهن نذارن…روی صحبتم با sam و گیتی و سایر دوستان بی ناموسه!!!
جوات يســاری گفت:
بازم اينا شقايق را به گودرزي ربط دادند.مردك چه ربطي به اسلام داشت؟!
آقاي گروهبان گارسيا تو اگه بروي خانه ببينيد يكي افتاده رو زنت داره تلمبه ميزنه چه ميكني؟! ميري به يارو ميگي آقا خسته نباشيد خدا قوت؟!
بعدش رو به زنت ميكني و ميگي عسلم كارت كه تموم شد يه سر بيا بريم پارك صحبت كنيم و اگر صلاح دونستي فردا بريم محضر تا اگه صلاح دونستي جدا بشيم؟!
يا اينكه با زنت به تفاهم ميرسي يه روز با تو باشه و يه روز با اصغر؟!
اگه دوسال قبل به خاطر عشق و علاقه سه دنگ خانه را به اسم زنت زده باشي چي؟!
لابد سه دنگ بعدي را ميزني به اسم اصغر؟!
مرتيكه گاگول هيچكس نميگه آدم كشي خوبه چونكه اسلام بهمون ياد داده، حرف ما اينست كه در اين شرايط كنترل هيجانات كار ساده ايي نيست .
توام مثل همون گروهبان در پيتي ها هستي كه در صحنه جرم مثل مترسك بي مصرف ايستاده بودند و نميتوانستند تشخيص بدهند كه چه بايد كرد.
گروهبان گفت:
الحق که آیدی مناسب و هوشمندانه ای واسه خودت انتخاب کردی!
برادر، من اگه زنم بهم خیانت کنه اول رجوع می کنم به خودم ببینم چه گهی (بلا نسبت شما) خوردم که این اتفاق افتاده!! و چون میدونم که همه چیز نسبیه ،سبک سنگین می کنم ببینم کی بیشتر مقصره.اگه طرفم بیشتر مقصر باشه ازش جدا میشم!!!!!البته میدونم که الان از زور تعجب کف کردی ولی باور کن انقدا هم تعجب نداره برادر!آدمایی مثل تو که هیچ ارزشی برای خودشون و اعصابشون قائل نیستن و با کوچکترین مشکلی در زندگی عربدشون میره هوا معمولا در این موارد عجولانه ترین و خشن ترین تصمیم ممکن رو میگیرند.دقیقا مثل این مردیکه(مرتیکه غلطه جوات جان!) که بدترین و خشن ترین تصمیم ممکن رو گرفت و به همین دلیله که در مصاحبه ای که با روزنامه ملت انجام داده مثل سگ پشیمونه!!!برادر منم با تو موافقم که تحمل خیانت کسی که دوستش داری بسیار سخته و شاید غیر قابل قبول ولی اینکه ما جواب خیانت رو با قتل بدیم وحشتناکه!من شک ندارم که اگر این مردک چند ساعت به خودش فرصت میداد هیچ وقت این اتفاق روی نمیداد…
جوات يســاری گفت:
مرتيكه يعني همون موقع كه رسيدي بالا تخت خواب شروع ميكني به فكر كردن و تجزيه تحليل!
بله بله مشخصه از نوع كامنت هايي كه مينويسي معلومه چقدر رو اعصاب و فكرت تمركز و كنترل داري. اينجا وقتي يه نفر براتون دوخط مينويسه و چرند باشه ميبينم چه جوري مثل شيرپاستوريزه روي آتيش جوش ميارين اونوقت شماها دم از كنترل عصاب ميزنيد. عموجون مهم همون دو سه ساعت بحراني هست كه خيلي ها نميتونن خوب تصميم بگيرن چشم بسته غيب ميگيا
دوباره ميگيم فلاني گوزو از آب در اومد به چس همشون بر ميخوره
مبارزوارد میشود گفت:
با عرض معذرت میخواستم بگم اون کسایی که مشکلات فرهنگی خودشون رو به اسلام ربط میدن خیلی بی شعورن ومن واقعا ازین اسلام ستیزی بی جهت درین وبلاگ درعذابم بنظرم نمیشه با شماها مودبانه صحبت کرد خواهر توی گروهبان درپیتی اش ولاشم گاییدم منتظر حمله های بعدی باشید
ریچارد داوکینز گفت:
کس ننه اسلام و جاکشی مثل محمد بچه باز دیوس….برو کس کش مادر گاییده تا کیرمو تو دهن تو و امثال سگ مذهبی مثل تو نکردم……..مادر گاییده کونی عرب زاده زنازاده
مبارزبه ریچارد داوکینز گفت:
خارکسه اش ولاش چندبارجوابتو دادم اما هربار این نسوان بی معرفت کامنت منو حذف میکنه اما ادب حکم میکنه که نذارم دست خالی بری کیر تو کس خواهرومادرو خاله وعمه وزن دایی وزن برادرو زن عمو وخلاصه همه فک وفامیل اش ولاشت بچه کونی ابدوغ خیاری توازون کونده های بی معرفتی که وقتی کمرشونو فشارمیدن یکسطل ابمنی ازکونشون میزنه بیرون کیرهرچی اخونده تو وسط پستونای مادرت امیدوارم دلگیرنشده باشی …راستی کیرتوقبرپدرومادرت
مبارز به ریچاردداوکینزاش ولاش گفت:
خارکسه اش ولاش چندبارجوابتو دادم اما هربار این نسوان بی معرفت کامنت منو حذف میکنه اما ادب حکم میکنه که نذارم دست خالی بری کیر تو کس خواهرومادرو خاله وعمه وزن دایی وزن برادرو زن عمو وخلاصه همه فک وفامیل اش ولاشت بچه کونی ابدوغ خیاری توازون کونده های بی معرفتی که وقتی کمرشونو فشارمیدن یکسطل ابمنی ازکونشون میزنه بیرون کیرهرچی اخونده تو وسط پستونای مادرت امیدوارم دلگیرنشده باشی …راستی کیرتوقبرپدرومادرت
گروهبان گفت:
عجب حمله کوبنده ای پشم و پیلم ریخت…
گیتی گفت:
به به ، به به …مرحبا ..مرحبا… جنگ مغلوبه شد در آن وادی ، هر طرف رستمانه جنگانا
جناب گروهبان… چون روی سخن شما با من بود عرض می کنم ،
من نمی فهمم شما چه علاقه ای به دسته بندی و جبهه بندی و نام گذاری و این حرفها داری… از اینتلیجنت سرویسی جایی که نیستی خدای نکرده …ما همچین حواسمون پرت و پلا هم نیستا …گفته باشم !
اول که مردم رو تقسیم کردی به دو گروه باناموس و بی ناموس…خوب اون حالا هیچی…
اما چه علاقه ای به توصیه کردن دارید ، شما اگر حرفی با هما دارید خودتون صحبت کنید، اجازه بدبد من هم برای خودم تصمیم بگیرم…
من اگر می خواستم تایید حرف خودم رو بشنوم که میرفتم جلوی آینه با خودم حرف می زدم که برادر من..شما مثل اینکه مطلب رو متوجه نشدید…گفتگو جانم، گفتگو …گفتگو مثل دو انسان متمدن ، مدنیت، خروج از غار، انسان ناطق، ساخت چرخ …این حرف ها و صحبت هاا خلاصه ! 🙂
نکته ی دیگه اینکه من بی ناموس تیر هم که باشم، روی این خواهر هما بدجوری غیرت دارم، اتفاقا جز معدود آدم هایی است که صحبت با ایشون به نتیجه می رسه…نتیجه هم معنی اش این نیست که من حرفم رو به کرسی بشونم یا ایشون، نتیجه یعنی وقتی صحبتمون تموم میشه، یک قلیونی هم با هم می کشیم…یادت نره قرار نیست اینجا کسی عقیده و نظر کسی رو عوض کنه، قراره مثل دو تا آدم حرف بزنیم…همین… بدیهیات رو دارم باز قرقره می کنم انگاری…
حالا از همه ی اینها بگذریم…ایشون رفیق بنده است، حالا من ملحد بی دین بی ناموس، ایشون مسلمان و با ناموس…همین رو اگر می تونستیم بفهمیم ها خیلی خوب بود گروهبان جان…
آقای جوات یساری رو هم که راستش ، من یکی دوباراتفاقی گوش دادم، به گمانم که ادبیات ایشون نیاز به ترجمه داره، فکر نمی کنم با این ادبیات کسی متوجه منظور ایشون بشه !
گروهبان گفت:
ضمن پوزش توصیم رو پس می گیرم ،شما به گفتگوتون ادامه بدبد.
گیتی گفت:
🙂 الهی سرلشکری ات رو ببینم گروهبان جان….
شما هم حوصله و وقتش رو داشتی بعدها بشین یک چایی، قهوه ای ، قلیونی با هم بزنیم…
ضمنا در مورد مطلب این پست بقول رفیق بالتازار، من نظرم به نظر شما نزدیک تر است !
ناشناسی متحیر گفت:
ریشه تمام بد بختی انسانها در مذهب است می شود تمام مشکلات را حل کرد اگر مذهبی وجود نمی داشت افسوس و هزاران افسوس به حال بشری چون ما
شانی گفت:
بابا یکی جلوی این مبادذ دا بگیرد یهو یه بلا ملایی سر خودش نیاره.
البته برای اینکه بیشتر حال کنه باید بگم همه اون افاضات را حواله اسلام کنه تا همه جای خودش وخواهران و برادران مسلمونش آتیش بگیره.
ننگ و نفرین بر مذهب و خصوصا اسلام کثیف
شانی گفت:
منظورم مبارز بود. اشکال تایپی پیش اومد.
هما گفت:
گیتی جان
بنظر منظور ها قاطی پاطی شده من وقتی میگم مسله ناموس یا غیرت ذاتی است نه به اون معنا که باید جای قانون رو بگیره ….هرمرد و زنی غیرت داره نمیشه منکر اون شد نمیشه انکارش کرد نمیشه بقول لولیتا کوبیدش یا نابودش کرد یک حس مثل دوست داشتن تو می تونی واسه دوست داشتن بگی نباید باشه؟ این در ذات و فطرت همه هست چیز بدی هم نیست
اما اینم نیست که قرار باشه یک امر ذاتی جای قانون رو بگیره مثل اتفاق تهران …به بهانه ناموس نمیشه کسی رو کشت کشتن یا تنبیه کار قانونه اما چون یکی یکی رو از روی ناموس کشته نمیشه بگی پس ناموس بده و نباید باشه. اینا باهم فرق داره دو چیز جداست
اگر یکی بخاطر دوست داشتن زیاد روی کسی اسید ریخت باید بگیم دوست داشتن ممنوع؟یا باید از کسی که از دوست داشتن یا از مسله ناموس یا غیرت سوء استفاده کرده رو محکوم کنیم؟
من بالا بارها گفتم اونچه بده تعصبه ..ناموس ذاتی و خوبه…. اصلا بده ولی هست مگه میشه با چیزی که در همه کم یا زیاد هست مبارزه کرد؟ و نفی اش کرد؟ اونچه بده ناموس پرستی است که از جهل میاد این همون افراطی گری انسانی است که در هر چیز ذاتی میتونه اتفاق بیافته
اینکه میگم ربط نداره اینه….. قانون باید مرجع هر چیزی باشه نمیشه بخاطر مسایل ناموسی هر کس خودش قانون رو اجرا کنه.
این مثال هایی هم که زدی که زن بی پناه بخاطر غیرت ال شده یا بل …..بله شده و نباید بشه اما مگه میشه بخاطر اینکه کسی از روی نادانی خطایی انجام میده مسایل فطری رو بگیم اخه و بده؟
ازادی خوبه درسته؟ الان در همین وبلاگ چندتا خل وضع می بینی به بهانه ازادی و تاییدی نبودن پیام ها میان مزخرف میگن و ازادی بقیه رو محدود میکنن؟ ایا راه حل این وضع اینه که بگیم ازادی بده و ممنوع؟ ازادی خوبه غیرت خوبه ناموس خوبه دوست داشتن خوبه اما نمیشه به بهانه کسانی که از اینها سوء استفاده میکنند منکر اونها شد
میشه؟
علی گفت:
من یک مرد هستم و همین کافیست تا در دادگاه شما محکوم باشم ولی اینکه در چند روز اخیر میخوانم که چرا کسی در میدان کاج دخالت نکرد و چرا مردم کاری نکردند برایم جالب است حال من از شما می پرسم چرا مردم باید دخالت کنند؟؟ مگر من نوعی که آنجا ایستاده بودم (بطور مثال عرض میکنم) پلیس هستم که دخالت کنم ؟ مگر شغل من کلانتریست؟؟ چرا فکر میکنید دخالت در چنین موارد از وظایف مردم و بالطبع مردان ونشانه مردانگیست و عدمش نامردی؟ چرا؟ اگر یکی جلو رفته بود و چاقوئی نوش جان کرده بود و هزاران سئوال و جواب که چرا دخالت کردی و وظیفه تو نبود هر کی هر کی که نیست!! که شما را خوش آید خوب بود؟؟!! اینکار وظیفه پلیس هست که الحمدالله فقط اگر خدای ناکرده نخ موئی بیرون باشد هفتصد نفر پلیس سر میرسند ولی برای موارد اینچنینی خیر.
در ثانی اینکه چرا همسایگان شما در کمال خونسردی جلو کتک خوردن زنی را نگرفته اند جای تعجب است همچنین تعجبم از اینکه چرا دخالت نکردن آنها را با دخالت نکردن مردم در میدان کاج از یک جنس دانستید؟
در هر حال دل پری از مردان داشتن اشتباه است بسیاری از مردان حقوق زنان را به رسمیت نمی شناسند و تعدادی هم دوست دارند که به رسمیت بشناسند اگر زنان بخواهند و به حقوقشان آشنا باشند
این بحثهای فمنیستی بسیار دنباله دار است و در این مجال نمیگنجد ولی چون دیدم آتشان بدجوری تند است برایتان یادداشتی گذاشتم
موفق باشید
ایرانی اواره گفت:
اخه یكی بگه این همه كامنت برای چه و كه،انانكه این كارها را می كنند یقینا هرگز مطالعه
نمی كنند یا اشنایی با اینترنت ندارند،اگر هم امدیم و این كاره بودند اقا جان این خانه از پایه ویران است.تا زمانیكه این طرز فكرها مانند ژن از نسلی به نسل دیگر منتقل شود كاری نمی توان كرد.در قسمت دوم متن خانم نویسنده به این اشاره داشتند كه اگر می توانست به سالهای گذشته برگردد
بی تفاوت رد نمی شد.ولی مطمئنا اگر دخالت میكد خود او هم كتك می خورد وابدا نمی توانست تغییری در موقعیت ان زن مورد ظلم قرار گرفته بدهد.تا زمانیكه در خانوادهها از چنین طرز تفكراتی پشتیبانی شود متاسفانه كاری از دست هیچ كس ساخته نیست .
rahgozar گفت:
Salam, jalebe ke ma ham too hamin mamlekat zendegi kardim, hamchin chizayi nadidim, akhe dige khial pardazi ham hadi dare khanome nevisande, vala ta jayi ke ma didim hame jam mishand va say mikonand ke ghaele ro khatemeh bedand, man vaghean nemidoonam in hame khashmo nefrat too neveshteye shoma va amsale shoma az koja oomade, fekr mikonam kami ham dochare tavahom shodid
نسوان گفت:
شما هر فکری خواستید بکنید. هر دوی این اتفاقات عین واقعیت است.. نظر شما هم برای من محترم است ولی چیزی که به سرم آمده را بهخاطر حضرتعالی نمی تونم انکار کنم عفو بفرمایید
سارا گفت:
حقیقتا من توی این مطلب هیچ دیدگاه فمینیستی ندیدم.
چون کلا درباره بی انصافی وبی تفاوتی مردم گفته شده. ونصف این مردم زن هستند. متاسفانه بعضی افراد وقتی یه مطلب رو می خونن.ذره ای حاضرنیستند عینک بدبینی رو از چشماشون بردارن و فقط دنبال یه گوشه ای می گردن برای ایراد گرفتن. این خانم به اعتقاد من بیشتر از همسر سابقشون از اون همسایه های مثلا بالا شهری خودشون شاکی شدن.
تپل گفت:
البته در مورد ناموس حق با شماست، ولی من فیلم این صحنه رو که دیدم، به نظرم مردم زیاد هم تماشاچی نبودند. حداقل چند نفری قصد داشتند قاتل رو آروم کنند که بشه به مقتول کمک کرد. آیا مردم باید می ریختند با قاتل چاقو به دستی که از عصبانیت داره هوار می کشه درگیر می شدند؟ این کار آیا وظیفه ی مردم است یا پلیس؟ این که پلیس دیر رسید یا کوتاهی کرد، به نظر من نباید بهانه بشه که «مردم» رو از یک کنار از انسانیت خالی بدونیم.
آفتاب گفت:
فقط می تونم بگم متاسفم واسه مردایی که فک می کنن مردیشون به دری وری گفتن و اظهار قدرت به زن هاست…مردایی که خودشون هر غلطی بکنن کسی حق نداره بهشون بگه چرا …ولی اگه زنشون یا خواهرشون 5 دقیقه دیر برسه خونه، هر کاری می کنن که غیرتشون و ناموسشون رو که لکه دار شده حفظ کنن!!!
آقایی که با نام ناموس پرست کامنت گراشتی، همون قدر در بی شعوری تو شکی نیست که در گرم بودن آفتاب! چرا که فمینیسم برای تو پوچ و مشمذز کننده س، امایه موجود آزاد و رها رو. که به اندازه ی خودت حق زندگی و آزادی داره، ناموس خودت به حساب میاری و می پرستیش و در عجبم از این پرستش که حاضری حتا بکشیش اگه نا فرمانی کرد!
حالم به هم می خوره از هرچی مرده…نه ازدواج کردم و نه زیر بار سلطه ی پرو برادرم بودم، اونا روشن فکر ترین مردایی بودن که تو عمرم دیدم و هیچ وقت کاری به کارم نداشتن، اما من نه فاحشه شدم و نه بی ناموسی کردم…چون اصلن معنی ناموس رو درک نم یکنم! اما زخم خورده ی مردان سرزمینی هستم که همیشه زن براشون ناموس بوده و یه چیزی تو مایه های ملک و ماشین…که حق انخاب فقط تو رستوران شاید داشته باشن و اونم موقع سفارش غذا که بگن پیتزای مخلوط می خورن یا مخصوص!! و اون وقته که مردشون به خودش افتخار می کنه که به زنم حق انتخاب دادم!!!!!!
واقعن حالم به همی خوره از تو و این همه بی غیرتی در وجودت که فک می کنی می تونی برای زن های دیگه – انسان های دیگه- تصمیم بگیری و یکی هم که اعتراض م یکنه، متهم می شه به به هم زدن حال تو و پوچی و فمینیست بودن!!!
حس نارسیسیم وجودت حال منو به هم می زنه! همین که فکر کردی چون
«مرد» هستی باید بری حال این «ضعیفه» ای که این متن رو نوشته بگیری مثلن، نشون می ده که اندازه ی گوسفند هم نمی فهمی…
به قول شاهین نجفی عزیز:
آدما امروز از دو جنسن
یا نا مردن یا که زن…
مهدی گفت:
آفتاب عزیز، متاسفانه جامعه ما بیماره و این بیماری فقط شامل حال مردان نیست! زنان کشور ما هم مشکلات خاص خودشون رو دارن. اینکه شما پدر و برادرتون رو روشنفکرترین مردان ایران میدونین و بقیه رو متعصب، احمق و نادان نشانه عدم تعادل در نوع نگرش شماست. حدس من اینه که شما به همراه نویسنده مطلب و برخی نظردهندگان عزیز مثل فراری و گیتی، تجربه تلخی داشتین و این تجربه رو تعمیم میدین به همه مردها! چه مرد و چه زن اگر تجربه بدی داشتیم بهتره به مشاور رجوع کنیم تا ما رو دوباره به سطح تعادل برسونه.. همونقدر که نگرش جنسی وحس مالکیت به زن زشت و خارج از تعادله، مرد ستیزی و نگرش مطلقا سیاه به مردان هم زشت و نامتعادله! همونقدر که زن روشفنکر، وفادار، صاحب شخصیت و شعور وجود داره، مرد روشنفکر، وفادار و باشخصیت و درک بالا هم پیدا میشه.. مهم اینه که ما خودمون در چه سطحی هستیم و دنبال چه سطح آدمی میگردیم.. مهم اینه که چه چیزهایی ما رو جذب خودش میکنه..
یه واقعیت تلخ که به نظرم در همه جای دنیا هم وجود داره اینه که ما انسان ها برخلاف آنچه که ادعا میکنیم خیلی ظاهربین و سطحی تصمیم میگیریم. مثلا اگر شخصی با لباس فوق العاده شیکی وارد جلسه ای بشه ناخوداگاه آن شخص را فردی پولدار، موفق، با شخصیت و قابل احترام تصور میکنیم، در حالی که اگر همان شخص را با لباس کهنه ببینیم بر عکس این فکر میکنیم. یا اگر فرد زیبایی را ببینیم ناخودآگاه دوستش داریم و هرکاری از دستمان بر بیاید دریغ نمیکنیم در حالی که اگر با فرد زشتی برخورد کنیم سعی میکنیم راه فراری بیابیم! این مورد در ایجاد رابطه هم مهم است. متاسفانه فاکتورهایی مثل پول، موقعیت اجتماعی، زیبایی، خوش صحبتی و چرب زبانی برای ما انسان ها جذابند. ادب، شعور و شخصیت و میزان روشنفکری افراد در مقام های بعدی قرار میگیرند.. متاسفانه مردهای مودب، با شخصیت و با حیا برای اکثر دختران جهان جذاب نیستند و متاسفانه دختران بدون اندام و چهره زیبا و دلفریب برای اکثر مردان جذاب نیستند (منظورم حالت عمومیست نه استثناها) به همین دلیل است که مثلا نویسنده عزیز امروز اینچنین از انتخاب قبلی خود سخن میگوید و متاسفانه طرفشان چنین رفتاری با ایشان داشته است. شخصا مردهایی را میشناسم که سوژه خیانت شدند اما هیچ رفتار زشتی انجام ندادند و با وجودی که طرفشان هم از نظر مالی و هم احساسی از آنها سوء استفاده کرده بود فقط او را ترک کردند! این افراد وجود دارند ولی اینکه چرا همسر یا پارتنر ما اینگونه نیست دلیلش خود ما و انتخاب ماست. باید شجاع باشیم و مسئولیت انتخاب خود را بپذیریم..
ویولت گفت:
خیلی نوشته قشنگ و تاثیر گذاری بود.لپ مطلب ادا شده
بازتاب: ناموس چیست و انسانها چگونه تبدیل به بی ناموس می شوند یا وقتی هویج ها روشنگری می کنند « انجمن خیلی رسمی هویج های ایران
بازتاب: ناموس چیست و انسانها چگونه تبدیل به بی ناموس می شوند یا وقتی هویج ها روشنگری می کنند « انجمن خیلی رسمی هویج های ایران
مبارز به ریچاردداوکینزاش ولاش گفت:
خارکسه اش ولاش چندبارجوابتو دادم اما هربار این نسوان بی معرفت کامنت منو حذف میکنه اما ادب حکم میکنه که نذارم دست خالی بری کیر تو کس خواهرومادرو خاله وعمه وزن دایی وزن برادرو زن عمو وخلاصه همه فک وفامیل اش ولاشت بچه کونی ابدوغ خیاری توازون کونده های بی معرفتی که وقتی کمرشونو فشارمیدن یکسطل ابمنی ازکونشون میزنه بیرون کیرهرچی اخونده تو وسط پستونای مادرت امیدوارم دلگیرنشده باشی …راستی کیرتوقبرپدرومادرت
سپهر سبز گفت:
بچه ها در فیس بوک هم در مورد همین مطلب تقریبا 100 تا کامنت گذاشتند که آنها نیز جالب و خواندنی هستند
http://www.facebook.com/notes/sepehr-sabz/namws-chyst-w-chgwnh-tbdyl-bh-yk-by-namws-shdm/461247837158
پیمان گفت:
من هم پسری هستم که از ناموس و غیرت متفرم.
نوشتهی شما منو خیلی تکون داد هر چند که از این حرفها خیلی شنیدم. از زنهایی که به آنها تجاوز شد و مردان خانه به جای مهربانی یا هم دردی آنها را کشتند به خاطر اینکه ناموس خود را حفظ کنند.
من واقعا از این احساسات بدوی و وحشیانه که در مردها ظاهر میشه متنفرم و این نفرت رو هم به سختی میشه با کلمهها ابراز کرد. امیدوارم که هر چه زودتر ما از این احساسات خلاص بشیم.
؟ گفت:
زر مفت نزن زنیکه سلیطه فمنیست
فری گفت:
درود
خوش به حال شما که دست کم این امکان را داشتی تا از این خاک ناسپاس و از این مردم نادان به جایی پناه ببری.
کاش من هم می توانستم.
محیا گفت:
به نظر من چه اقایان بخوان چه نخوان خصوصیاتی دارند که شامل:حسادت -غرور -احساس مالکیت -برتری از زن و… تو وجودشون هست!!!زن تنها کاری که میتونه انجام بده دفاعه بعدشم زن باید قدرت داشته باشه!!
حسين گفت:
با سلام به نويسنده اين مطلب
من نه طرفدار عقيده شما هستم و نه مخالف .
فقط يه سوال از شما دارم
به نظر شما اگه همين ناموس و ناموس پرستي ( البته نه از نوع افراطي و تهوع آورش ) نبود چه اتفاقاتي ممكن بود رخ بده ؟؟؟
يعني به عنوان مثال اگه من از زن همسايمون خوشم ميومد خيلي راحت و بدون مخالفتي از طرف شوهرش ميتونستم باهاش ارتباط برقرار كنم و يا بالعكس …و همينطور بگيرو برو تا آخرش
به خصوص تو اين جامعه ما كه 85 درصد افراد از عقده هاي جنسي رنج ميبرن …
چه قدر خوبه كه همه چيز باشه اما به اندازه و سر جاش و البته منطقي و با عدالت چون از نظر حق و حقوق به نظر من بايد بين مرد و زن تساوي كامل وجود داشته باشه .
با آرزوي بهترينها براي شما …
abolfazlkashani گفت:
ناموس : من بهش اعتقاد دارم و با حسین موافقم این مطالبی که شما اینجا گذاشتی جنبه ی منفیشه نمیدونم دلیلت چی بوده ؟!!!
شما که این مطلب گذاشتی یا دختری یا پسری و خود شیرین .
این به من ثابت شده دختر جنبه ی آزادی بیش از حد یا خود مختاریرو نداره و بحث ناموس جلوی این مطلبو میگیره البته ناموس فقط این چیزایی نیست که تو گفتی خیلی چیزای دیگه هم شامل میشه پس ببین مشکل کجاست و ناموس و نکن یه بت و هی بهش ضربه بزن
یگ گفت:
منم همیشه از کلمه ناموس متنفر بودم و هستم! بهم بگن ناموس، هرچه قدرم از روی شوخی یا علاقه باشه ، از صد تا فحش رکیک بدتره! جون ناموس یعنی تو ضعیفه ای هستی که باید روت کنترل داشت و یکی باید دستتو همیشه بگیره و مراقبت باشه ! متعجبم که چرا خیلی از دختران و زنان تا مردشون بهشون میگه تو ناموس منی ، دلشون قیری ویری میره!!!!
shirinkarimi_22@yahoo.com گفت:
namos kalameye ghashanghiye ama age azash dorost estefade beshe
shirinkarimi_2@yahoo.com2 گفت:
hanoz to jameyeye ma ja nayoftade ke vaseye zan bayad ye arzeshe khas ghayel bod
ama man mokhale namos va namos parasti nistam
ابراهيم گفت:
سلام
يكبار ديدم مردي افتاده بجان دختر جواني خواستم دخالت كنم مردي گفت دخالت نكن اگر اتفاقي بيفتد ميتواند شكايت شما را بكند و بگويد مسئله ناموسي بود و ايشان غريبه !
چي شد نميدونم .فبلانا! اينطور نبود
شبح آینه پوش گفت:
با خط به خط نوشته هات همزادپنداری کردم. هیچ حب و بغضی هم توش نبود. ریشه ی اینجور رفتارها غیر از فرهنگمون برمیگرده به قوانین کشورمون. بدبختانه این سیستم خیلی جاهاش میلنگه از کدومش بگیم؟ کدومشو درست کنیم؟؟
کافر گفت:
حالم بهم میخوره از واژه مقدس و هرچیزی که عده احمق به هر چیزی تقدس میبخشن
payam گفت:
وای من چقدر قلمت را دوست دارم.
Raha گفت:
من با هیتلر موافقم البته از این نوعش » مردی که زنی رو تهدید کنه – زدن که – هیچ باید سوزونده بشه که این افکار از بین بره . چون این مرد ، حیوون هم نیست