کریستینا: الو
کامبیز: سلام بر روی ماهت کریستینا جون . چطوری رفیق شفیق؟ چرا یادی از ما نمی کنی؟
کریستینا: ای پسره نمک نشناس، من که همه اش یاد تو هستم. تو یکهویی رفتی و گم شدی. چرا هیچ خبری ازت نیست؟ کجایی؟ در چه حالی؟ نکنه رفتی دپ زدی؟
کامبیز: نه بابا دپ چیه همشیره. خیلی هم خوبم. من که همیشه هستم. کافیه موم رو بسوزونی در آن حاضر می شم.
کریستینا: حالا خیلی خودتو لوس نکن بگو ببینم چی شده که کبکت خروس می خونه.
کامبیز: خبرای خوب. عاشق شدم. وقی که من عاشق می شم ….
کریستینا: جدی؟ از تو بعیده. تو دم به تله نمی دادی؟ حالا لیلی خانم کیه؟ کجاییه؟ نرفته باشی با این دخترای بی نمک آمریکایی که ازت نا امید می شم؟ چند سالشه؟
کامبیز:دختر نگو یک تیکه ماهه این لیلی من. نه بابا من و چه به نژاد اجنبی. لیلی خانم دانشجوهه. 8 سالم ازم کوچیکتره. نمی دونی چه تیکه ای تور کردم.
کریستینا: کارت درسته کامبیز جون. برو حالت رو ببر. یادت نره ما رو برای عروسی دعوت کنی.
——————————————————————————————————————————
کریستینا: الو
مریم: سلام کریستنا جون . چطوری خانمی کلی دلم برات تنگ شده
کریستینا:سلام عزیزم. منم کلی دلم برات تنگ شده. چرا کم پیدا شدی؟ هیچ خبری ازت نیست. کارها خوبه؟
مریم: کریستینا جون همه چیز خوبه ولی یک کم گیج و ویجم.
کریستینا: چی شده عزیزم؟
مریم : فکر کنم دارم عاشق می شم. ولی می دونم که نباید بشم. عقلم همش می گه خودتو نده دست این دل . بعدش هرت می شی ها.
کریستینا: چرا مریم جون. عاشقی مگه چشه؟ چرا اینقدر ترسو شدی؟
مریم : کریستینا جون عاشقی که خوبه . ولی خوب مشکل اینه که عاشق کی شده باشی
کریستینا: پسره کیه؟ مگه معتاده؟
مریم: نه بابا معتاد کدومه. پسره خوبیه. حسابی هم خوش تیپه. کلی هم ادعا می کنه عاشق منه.
کریستینا: بابا خفم کردی. این که همه چیزش خیلی خوبه. شاهزاده قصه هات اومده . دیگه غرغرت برای چیه؟
مریم : آخه 10 سال از من کوچیکتره. تازه داره درسش تموم می شه. آخه من چه ربطی به اون دارم. اون توی یک مرحله دیگه زندگیشه و من توی یک مرحله دیگه.
کریستینا: ام…… تازه فهمیدم چی می گی مریم جون. آره بهتره خیلی خودت رو ندی دست دلت. می دونی پسرهایی که عاشق دخترهای بزرگتر از خودشون می شن. دنبال مامان می گردند تا زن. بیا بشین این مقاله ها رو بخون … اگه با این پسره بری بعد از چند سال فیلش یاد هندوستان می کنه و ولت می کنه و می ره با یک دختره جوونتر. من که می گم دورش رو خط بکش . شاید اولش سخت باشه ولی در طولانی مدت برات بهتره
مریم: آخه من که الان کسی تو زندگیم نیست. بعدم همه این حرفها رو بهش زدم و اون همه اش داره بهم اطمینان می ده که اینطوری نیست
کریستینا: عزیزم حرف مفته. از من گفتن بودها
مریم: باشه کریستینا جون . آره می دونم چی می گی. فعلا خدافظ
——————————————————————————————————————————
کریستینا: الو
کریستنا: دختره خر. تو که اینهمه ادعای روشنفکری داری و به قول خودت اوپن مایندد (فکر باز) هستی و از اینطور حرفها، دیگه چرا؟ گویا عمه بلقیس تمام وجودته
کریستینا: چطور
کریستینا: چی چی رو چطور. وقتی کامبیز می ره با دختره 8 سال کوچیکتر، کارش درسته و آفرین . ولی اون پسر کوچیکتر از مریم حتما مشکل تربیتی و روحی روانی داره که عاشق دختر کوچیکتر از خودش نشده و باید ازش دوری کرد.
به قول شاعر تو و عمه بلقیس سرو ته یک کرباسید….
نسوان گفت:
نظرات غیر مرتبط با موضوع پست حذف خواهد شد.
مدیریت
چه فرقی داره گفت:
کاشکی مطالب غیر مرتبظ را فضای وبلاگ هم پست نمیشد.
آخه این چه مظلب در پیتی هست.
مشکلی با فلسفه این مطلب ندارم اما شخصیت پردازی نوشته زیر پنجم ابتدایی هست.
چی کار دارید میکنید شما با این بلاگ!!!!
بزمجه گفت:
وبلاگ خودشه، می خواد برینه بهش. به هیچ کس هم مربوط نیست. دوست نداری نگاه نکن.
Practical گفت:
استاد ببخشيد جسارت ميكنم بين صحبتتون ، آدم زنده وكيل وصي نميخواد
بزمجه گفت:
من روی سخنم با «چه فرقی داره بود». به قول خودت، آدم زنده وکیل وصی نمیخواد.
🙂
Practical گفت:
جناب بزمجه
آقا حرف حق جواب نداره درود بر شما
ولي انصافاً ما از اين وبلاگ با توجه به نوشته هاي ويولتا و لوليتا توقع نوشته هاي بهتري داريم.
كاراكتر اين خانم شبيه موجودات غير واقعيه كه دست ساخته ناشيانه ايي هست
به هر حال بنده ارادت دارم خدمتتون 🙂
bozmajje گفت:
یکی از اشکالات دنیای مجازی اینه که وقتی دو نفر با هم «صحبت» میکنن همدیگه رو نمی بینن. بخش عمده یی از درک ما از طرف مقابل برمیگرده (به طور ناخود آگاه) به حرکت و تغییر صورت طرف مقابل. وقتی طرف دیده نمیشه، حرف یا نوشته ها هم ممکنه بد جوری تعبیر بشن.
خلاصه اینهمه روده درازی کردم که بگم قصد اهانت یا تندگویی نبود. نه به شما و نه به «چه فرقی داره».
مخلص جات.
چه فرقی داره گفت:
خیلی ممنون از توضیحت بزمجه جان
فکر کردم وبلاگ من است.
اگه شما شایستت ابراز علاقه به ریدن بقیه هست. صاحب اختیاری.
اما تا وقتی این کامنتدونی صاحب داره نظر شما برای من ملاک نیست. مخاطب من هم شما نبودی.
پس شما به امورات خودت برس و صحبت از ظرافت های نگراش را بگذار کسانی بکنند که با ادب و ادبیات آشنایی دارند.
برخی نویسنده های بلاگ توانایی بالایی دارند و من امیدوارم آنها بتوانند خود را پیدا کنند.
ویدا گفت:
آخرش من نفهمیدم پسره ۱۰ سال از مریم بزرگتر بود یا کوچیکتر؟
-مریم : آخه 10 سال از من کوچیکتره.
-پسرهایی که عاشق دخترهای کوچیکتر از خودشون می شن. دنبال مامان می گردند.
-پسر کوچیکتر از مریم حتما مشکل تربیتی و روحی روانی داره که عاشق دختره کوچیکتر از خودش شده و باید ازش دوری کرد.
!!!!
khanoomi گفت:
:)) ++++
نيما گفت:
فكر كنم مطلبت احتياج به ويرايش داشته باشه
نسوان گفت:
ویدا و نیمای عزیز مرسی از تذکر به جای شما، اصلاح شد
این خواهر کریستینا از آنجا که تایپ ب هستند ماشالله وقتی مطلب می فرستند گاهی نصفه است و گاهی هم این ریختی جای بزرگ و کوچکش عوض می شود که در اینجا از ایشان استدعا می شود به هنگام نگارش متون کمی تایپ آ بشوند تا خدای ناکرده تو در و همسایه آبرومون نره .با تشکر لولیتا
ویدا گفت:
یکی دیگه اش هنوز مونده! جمله سوم!
البته ببخشید انقدر نق می زنم! !!
khanoomi گفت:
:)) ++++
جای دودول طلای اصلی خالی،بیاد اینجا یکم با هم بخندیم.
looolzzz
chicago گفت:
دل شير داريا 🙂
khanoomi گفت:
پارتیم کلفففففته
looooooooooooooooolzzzz
نسوان گفت:
کریس جان، من شخصا در این مورد عین عمه بلقیس فکر می کنم. مردی که از زن کوچک تر باشد توانایی جمع و جور کردن یک زن را از لحاظ عاطفی نخواهد داشت و این ارتباط در نهایت به سرانجام نخواهد رسید.
در یک رابطه انسانی درست دو طرف باید به سطح مساوی از شعور و بلوغ و پختگی رسیده باشند معمولا این با تجربه حاصل می شود. یک پسر 20 ساله خیلی بی تجربه تر از یک زن سی ساله است. ( در بیشتر موارد) و بعد از گذشت از دوران اولیه ارتباط باهاش خسته کننده و مزخرف می شود ، برای مرد هم همین طور. البته این حکم کلی هم مثل همه احکام کلی می تونه استثتا هم داشته باشه.
کالیفرنیا گفت:
لولیتا جان,
قربون شکلت. همه اینها را گفتی این را هم بگو که مرد پخته را از کجا و چطوری می شه پیدا کرد شاید گره از کار خیلی ها باز بشه.
نسوان گفت:
ای وای نگو خواهر، نگو که دلم خونه… ای امان ، امان ، امان…از کجا؟؟؟؟ از کجا…! مسیله این است.
marmarin گفت:
Akhe nake oon pesari ham ke az adam bozorgtare kheili balade az lahaze atefi ba adam chi kar kone???? be nazre man ke che bozorg che koochik hame ye pokhan
ویدا گفت:
خوب تحقیقات می گه وقتی زن تا ۵ سال کوچکتر تا ۳ سال بزرگتر باشه تفاهم و درک از همدیگه بهتر هستش!!
ولی به نظر من تا تجربه کافی نداشته باشی به هیچ عنوان نباید به ازدواج فکر کنی!!! یعنی چند بار باید عاشق شی شکست بخوری افراد و شخصیتهای مختلف رو بشناسی! بعد به ازدواج فکر کنی! و به همین دلیل من مریم رو از عاشق اون آقا شدن منع نمی کنم!!! اینم یه تجربه!! شاید به ازدواج ختم نشه ولی مریم این تجربه رو لازم داره!
به طور خلاصه اینطوری بگم!! مبنای تصمیم گیری برای اینکه دو نفر خوب با هم آشنا بشن یا نه! فکر می کنم نباید بر اساس این باشه که این رابطه به ازدواج ختم خواهد شد یا نه؟!
درنا گفت:
یعنی اگه زن ۲۰ ساله باشه و مرد ۳۰ ساله همین مشکل وجود نداره؟ یعنی زن ۲۰ ساله مشکلات مرد ۳۰ ساله رو میفهمه و میتونه از لحاظ عاطفی مرد رو «جمع و جور» کنه؟ یا مردها مشکلات عاطفی ندارن ولی زنها دارن؟ یا زنها زودتر میتونن مشکلات عاطفی رو جمع و جور کنن؟
شاید زمان عمه بلقیس دنیا یه طور دیگه بود، که مردها همه مثل جیمز باند بودن و هیچوقت مشکلی نداشتن، در ضمن کودن بودن و همیشه ۵ تا ۱۰ سال از زنها عقب افتاده تر بودن. ولی جالبه که این مردهای کودن بی نقص همیشه از زنها حقوق بیشتری میگیرن و همه دنیا رو میگردونن…
نسوان گفت:
درنا جان بحث اینه که زن احمق و دست پا چلفتی برای بسیاری از آقایون یک نعمت محسوب میشه. اما زنها معمولا اینجوری فکر نمی کنن و انتظارات دیگری هم از مرد توی رابطه دارند. نه؟
prince گفت:
+++
کالیفرنیا گفت:
لولیتا
حالا اگر مرد به زن خنگش راضی باشه والا حرفی نیست. اشکال این است که می گه تو هم که خنگ نیستی باید من را خدا ببینی والا کارت با کرام الکاتبین است. البته این فقط تجربه خارج از کشور است با مردهایی که یا در سنین پایین مهاجرت کردند یا سالهاست اینجا هستند. فکر می کنم علتش هم این است که اینها فقط تجربه زن لوس آنجلسی را دارند و زن خنگی که معمولا تازه وارد است و می تواند انتخاب خوبی برای ازدواج باشه. اگر غیر از این دو نوع باشی موجود فضایی هستی که برای اینها ناشناخته ای و نمی دانند باهات چکار کنند و همیشه بدترین واکنش ها را نشان می دهند.
من برای خودم یک قانون طلایی دارم : به من بگو پارتنر ات کیه تا من بگم تو کی هستی. این را گاهی فقط با عکس طرف می شه فهمید.
بی دست و پا گفت:
مطلب کاملا درست و علمي است . معمول اين است که پسرها چند سالي از دخترها بزرگتر باشند به خيلي از دلايل
1- جامعه سنتي از نظر فرهنگي با سن وسال روجين هميشه مشکل داشته است
2- از نظر جنسي زنان معمولا زودتر از مردها از کار افتاده مي شوند و خوب مسائل جنسي نيز مورد با اهميتي در زندگي زناشوئي است
3- مردهاي که با زنان بزرگتر از خود ازدواج مي کنند معمولا دنبال مامان مي گردند و به محض اينکه زن نقش مامان را بازي نکند و بخواهد به عنوان يک همسر با مرد خود زندگي کند مشکلات ناسازگاري شروع مي شود . و زن يا بايد طلاق بگيرد و يا تا اخر عمر با يک بچه که احتياج به پرستاري دارد زندگي کند و اين براي زن مشکل خواهد بود
4- بر خلاف نظر نويسنده اين مسئله يک تفکر قديمي نيست و کاملا علمي است که بهتر است مردان چند سال از زنان بزگتر باشند (حداقل 5سال )
5- به اميد روزي که زوجين ايراني نيز مانند دو تا دوست و همفکر در کنار هم زندگي کنند
کالیفرنیا گفت:
فکر کنم در مورد شماره 2 خطا رفتی. بسیاری از مردها در سنین 45-50 توانایی جنسی درست و حسابی ندارند حتی اگر تمایل جنسی شدید داشته باشند. در حالیکه زنان تا دم مرگ هیچ محدودیتی برای آن ندارند حتی اگر تمایل جنسی نداشته باشند. اینجا خدا به زنها بیشتر لطف کرده .
ویدا گفت:
در جواب بند دو: خوب در این صورت زنها باید بگن متوسط عمر زنها ۱۰ سال از مردها بیشتر هستش! پس زنها باید با کسی که چند سال از خودشون بزرگتر ازدواج کنن تا موقع پیری احتمال تنها موندنشون کمتر بشه!!!
khanoomi گفت:
با شماره سه شدیدا مخالفم.من خودم دوس پسر داشتم خیلی کوچکتر از خودم.از نظر عاطفی هم مشکلی نداشت.نمیتونی صد در صد بگی که طرف دنبال مامان میگرده.بعضی وقتا عشقه دیگه.میگن love is blind!
prince گفت:
یه مورد در امار دلالت بر چیزی نمیکنه.
ویدا گفت:
ولی صور( سور؟) عمومی رو با یک مثال نقض می شه شکست!
درنا گفت:
من هم با همه موارد مخالفم! و با نظر ویدا موافقم. من با دوست پسرم به این نتیجه رسیدیم که چون میانگین عمر زنها از مردها ۴ سال بیشتره اینکه من ازون ۴ سال بزرگترم عالیه!
و با نکته ۳ شدیدا مخالفم، کاملا از خودتون در آوردین. منهم میتونم یه چیزایی عجیبی از خودم در بیارم و به عنوان «دلیل» مطرح کنم ولی ربطی به واقعیت نداره. مگر اینکه تو جامعه مردها اینطور تربیت شده باشن که اگه معمولی باشن هیچوقت با زن بزرگتر رابطه نداشته باشن، ولی این از تربیت و از جامعه میاد و شما نمیتونین به عنوان اصل در نظر بگیرین.
با اصل ۴ هم به شدت مخالفم. اونقدر از مامان بابای مردم این حرف بی اساس رو شنیدم که حالم بهم میخوره. یه چیزی در حد «مردها اصولا به طور طبیعی و چشم و گوششون همیشه میجنبه» یا «زنها همیشه دنبال پول و … مردها هستن» یا «ازدواج وقتی موفقه که زن از مرد باهوشتر باشه» یا «خوشگلتر باشه» (این رویه بار تو رادیو ایرانی در مورد ازدواج موفق گفتن!! که زن باید کمی از مرد باهوشتر و خوش قیافه تر باشه!!!!)
شادی گفت:
درنا جان دوست پسر شما ایرانی نیست. اگر ایرانی بود بهت می گفتم چه اتفاقی می افتاد. چون عین این اتفاق برای خودم افتاد. دوست بچه سال من بعد از اینکه حسابی تجربه هایش را کامل کرد ( البته نوش جونش منم از سکس باهاش لذتم رو بردم) شروع کرد به جفتک انداختن و حرفهای بیخود گفتن که کاشکی تو 10 سال کوچیک تر بودی ، یا اینکه من حالا چجوری به مامانم بگم که تو از من بزرگ تری و یا وقتی جایی می خواست من رو نشون بده شهامت نداشت که بگه من کی هستم و همه ی اینها رو به بدترین شکل انجام داد وهزار تا حرف ازار دهنده دیگه که معلوم نیست چرا روز اول به ذهنش نرسیده بود.
البته اصلا مهم نیست! به یک ورم هم نیست. من توی زندگی ام راحت تر از عوض کردن جوراب دوست پسر عوض می کنم و این بار هم همین شد. فقط خواستم بگم همیشه داستان اینجوری نیست که شما می فرمایی
رها گفت:
من توی زندگی ام راحت تر از عوض کردن جوراب دوست پسر عوض می کنم
+++++++++
ارزش زندگي خيلي بيشتر از اونيه كه دلمونو به مردا خوش كنيم و منتظر تاييد اونا باشيم
ویدا گفت:
:)) دقیقا شادی جان! من هم یک دوست پسر ایرانی داشتم که یک سال از خودم کوچیکتر بود!! همین حرفها رومی زد!!
و کلا به این نتیجه رسیدم که با افکار مرد ایرانی نمی شه کنار اومد! ( چه بزرگتر چه کوچیکتر) فقط کلی وقت و انرژی سر حرفها و افکار چرت و پرت باید هدر بدم!
Amin 13 گفت:
بی دست و پای عزیز،
چند جا رو به خطا رفتی که دوستان اشاره کردند. مهمتر از همه به نظر من شمارهٔ ۴ بود که کاملا غلطه. من تمام جاهای که در این مورد خوندم، نتیجهٔ مطالعات شبیه اون چیزی بود که ویدا گفت. یعنی زنها بین ۵ سال کوچکتر تا ۳ سال بزرگتر از مردها باشند. یکی از دلیل مهمش هم اینه که اگه اختلاف سنی زیاد باشه (زیاد تر از ۵ سال)، فرهنگ جامعه عوض میشه (مثلا آخر دهه ۸۰ را مقایسه کن با دههٔ ۹۰ و غیره) و این دو نفر توی ۲ فرهنگ متفاوت رشد کردن. دلیل دیگشم میتون این باشه که اونا توی دو مرحلهٔ مختلف زندگیشون قرار دارن و چیزی میخوان که با هم دیگه متفاوته.
خرزهره گفت:
این که مردها میرن دنبال زن بزرگتر از خودشون دلیلش این نیست که دنبال مامان میگردند. دلیلش این است که طرف تو سکس راحت تر و آسون گیر تر است. من خودم این کار رو زیاد کردم به همین دلیل. این که زنها میرن دنبال مرد بزرگتر از خودشون این است که دنبال ATM ماشین میگردن. این رو از مشاهداتم میگم.
نسوان گفت:
. معلومه پسر 22 ساله نسبت به مرد 42 ساله از لحاظ جنسی توانایی خیلی بهتری برای سکس داره . اما میشه در حد توی بوی و این از نظر انسانی درست نیست. یعنی اسمش رابطه انسانی نیست..
محمدرضا گفت:
از قیاسش خنده آمد خلق را ……………….. کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
کار پاکان را قیاس از خود مگیر ……………….. گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
Alfa گفت:
???
ببعی گفت:
راستش نمی خوام حکم کلی بدم، چون همه جور آدم پیدا میشه
ولی من همسن و سال بودن رو ترجیح میدم
طرف مقابل، نه قراره مامانم باشه و نه بچم
khanoomi گفت:
there u go! I loved it 😉
فروغ گفت:
با لولیتا موافقم….
khanoomi گفت:
به نظر من همش شانسی یه.سنّ و سال هیچ ربطی به خوشبختی و بدبختی نداره.همه چی رو که نمیشه از دید سکس نگاه کرد که خوب. دو نفر وقتی همدیگه رو بفهمند، حالا بگو یکیشون ۹۰ ساله، یکیشون ۴۰ ساله. والا
Amin 13 گفت:
خانمی عزیز،
نظر کلی (و خیلی کلی) دادی که کار خیلی اشتباهی هست. مسلما این حرف درسته که همه چیز را نمیشه از دید سکس نگاه کرد. این هم درسته که اگه میگن اختلاف سنی کم یا زیاد باشه، لزوما معنیش خوشبختی نیست و برعکس اگه کسی انجامش نداد نتیجهاش لزوما بدبختی نیست. اما این معنیش این نیست که همه چیز شانسیه. شانس هم دخیل هست، به شرط اینکه آدمها همدیگه را درست نشناسند و ازدواج کنند. این توی جامه سنتی زیاد رخ میده. ولی من خودم قانونی دارم که با کسی که میخوام ازدواج کنم، باید باهاش یه چند سال زیر یه سقف زندگی کنم و بیبینیم که اصلا به دارد هم میخوریم یا نه. شناخت با دو سه جلسه خواستگاری و این حرفها به دست نمیاد. حتا اگه تنها راه هم همون چند جلسهٔ خواستگاری باشه و امکان شناخته بهتر وجود نداشته باشه، باز هم معنیش این نیست که همه چیز شانسیه.
khanoomi گفت:
حرف شما متین جیگر.اما خداییش همه چی رو باید از دید خیلی ساده نگاه کرد که بشه به نتیجه رسید. تفاهم خیلی چیز مهممیه.معنیشم خیلی پیچیدست.یعنی کلا کلمهٔ سنگینیه تفاهم.تفاهم که داشته باشی،دیگه فرقی نداره بیست ساله باشی یا هشتاد ساله.
Amin 13 گفت:
همیشه ساده سازی و به نتیجه رسیدن بهترین راه نیست. خیلی وقتا بهتره که ساده سازی نکنیم و بگیم که مساله انقدر پیچیدست که نمیشه به نتیجهٔ قاطع رسید و این به نتیجه نرسیدن خودش شاید بهترین نتیجه باشه. همین ساده سازیها هست که باعث به وجود آمدن stereotype میشه. مثلا چون دو نفر از فلان کشور چنین رفتاری میکنن، تعمیم میدیم و میگیم مردم اون کشور اینجورین، یا ترکا اونجورین، یا عربا اینجورین. این خیلی خیلی غلطه. در مورد مسئلهٔ پیچیدهای مثل رابطهٔ دو نفر، نظر کلی دادن باعث به خطا رفتن میشه. بهتر اینه که ساده سازی نکنیم، و مساله را به همون پیچیدگی که هست نگاه داریم. نمیشه در مورد آدما نظر کلی داد. نمیشه گفت مردا اینجورین زنا اونجوری. ولی میشه گفت خیلی از روابط اینجورین (نه همشون). در مورد سنّ هم، مسلما اختلاف سنّی زیاد باعث میشه که احتمال اینکه دو نفر نتونن رابطهٔ خوبی داشته باشن بیشتر بشه. همین و همین. نداشتن اختلاف سنی تضمین کنندهٔ یه رابطهٔ خوب نیست، و داشتن اختلاف سنی زیاد تضمین کنندهٔ شکست در رابطه نیست.
ویدا گفت:
+++
prince گفت:
++++++++++++++++++
prince گفت:
++++++++++
shirin گفت:
یه وقتایی ما از فرط روشنفکری از اون ور بوم میفتیم
بزرگتر بودن مرد توی یه رابطه ربطی به روشن و تاریک بودن فکر نداره یه مساله ی دیگه س اینم اونه که مرد باید بتونه از زن حمایت کنه و اصولاً این توی شرح وظایفش از همه پررنگ تره یه از لحاظ عاطفی چه مادی بعد پسری که 10 سال از آدم کوچکتره چه جوری می خواد یه زن که انقدرم از خودش بزرگتره رو درک کنه و نیازهاشو به موقع و به جا برآورده کنه
این مساله تو سنای پایین خیلی بیشتر خودشو نشون می ده
اما اگه دوست شما مثلاً 60 سالش بود و آقا 50 مساله انقدر بغرنج نمی شد چون اون آقا به حد کافی رشد کره بود ولی حالا…
بحث من اینا نبود کلاً
خواهش می کنم مسائل رو با هم قاطی نکنید همه چیز به روشنفکری ارتباط نداره
درنا گفت:
آخرین کامنت امروز!!! چرا میگین « مرد باید بتونه از زن حمایت کنه»؟
اگه فرض بر این باشه بقیه حرفهای شما درست. ولی به نظر من این فرض از اول غلطه. فقط در جامعه ای که زنها توانایی مستقل بودن رو ندارن به «حمایت مرد» احتیاج دارن. و متاسفانه در اجتماع ایران ممکنه اینطور باشه، و خیلی جوامع دیگه هم هنوز مقداری همینطوره، ولی زنها دارن بیشتر و بیشتر خودکفا میشن.
انکار نمیکنم که نزدیک بودن سن احتمال درک متقابل رو بیشتر میکنه ولی فقط احتمال رو بیشتر میکنه و استثنا همه جا هست. هر زوجی باید خودشون تصمیم بگیرن که در یه مقطع از زندگی هستن، نه اینکه سنشون رو تو فرمول بذارن ببینن جواب مثبت میاد یا منفی!
Amin 13 گفت:
کامنت مناسب و درستی بود درنای عزیز.
رها گفت:
با چندتا پسر از خودم كوچيكتر رابطه داشتم، يك يا دو سال فاصله مشكلي نيست، اما اونا كه خيلي از خودم كوچيكتر بودن به لحاظ روحي و خانوادگي بالانس نبودن . بيشتر عاطفي هستن و همونجور كه كريستيناجون گفت دنبال مامان يا يه گمشده و جبران كمبود زندگيشون هستن.
من نظرم اينه رابطه از هر نوع لانگ تايم خسته كننده هست و يه جور تكليف بي دليل
اينبار زنگ زدن بهشون بگو زندگي بدون ازدواج هم خيلي قشنگه
اگرم حاليشون نشد بگو اسمش روشه ميگن همسر
خوب يعني همه چيزتون بالانس باشه ديگه
اقتصاد فرهنگ خونواده ها قيافه اعتقادها فانتزي هاشون و همينجور سن و سال هرچي اون همسر و تعادل بيشتر باشه شراكت قشنگ تر ميشه
درنا گفت:
وقتی دوست پسرم رو برای اولین بار دیدم ۲۲ سالش بود و من ۲۶. البته همیشه دوست دخترهاش ازش بزرگتر بودن و مامانش هم از باباش بزرگتره. الان ۱ سال و خورده ایه که با همیم و عشق زندگی همیم و هم خونه ایم.
بنظرم مهمه که تو زندگی یه چیز رو بخواین و در یه مقطع باشین، ولی به سن ربطی نداره. به شخصیت و تجربیات زندگی ربط داره، و اینکه به هم بخورین یا نه. مثلا، من هنوز مدرسه هستم ولی اون تحصیلاتش رو تموم کرده و کار میکنه. مسلما اگه اون تازه میخواست بره دور اروپا بگرده و هر روز مست باشه با هم در یه مقطع نبودیم…
البته متاسفانه حرف مردم و جامعه هم تاثیر داره. من متوجه شدم که خودم بیشتر با این موضوع مشکل داشتم تا اون، چون من ایرانیم و اون فرانسوی، و تو جامعه ما خیلی اهمیت داره. من همش اولا فکر میکردم احتمالا براش سن من یه چیز منفیه، آخرش متوجه شدم براش هیچ اهمیتی نداره، بعنی اصلا تو ذهنش مطرح نیست.
یه بار یه پسره ایرانی-آمریکایی باهام کلی بحث کرد، در مورد اینکه چرا میخواد دوست دخترش ازش کوچیکتر باشه. میگفت چون میخواد ببرتش دنیا رو بهش نشون بده و در مورد «عقایدش» بهش بگه و … در واقع میخواست با کسی باشه که تجربه زیاد نداشته باشه و آقا بتونه احساس خوبی نسبت به خودش بکنه. این بنظرم اصل موضوعه، یعنی مردها خیلی وقتها برای اعتماد به نفس زن کوچیکتر میخوان. (وقتی من بهش گفتم عقاید سکسیتی داره خیلی عصبانی شد)
Amin 13 گفت:
ز این نظر به سنّ ربط داره که احتمال اینکه در یک مقطع زندگی باشید را بیشتر میکنه.
جامعه تا وقتی تاثیر داره که توی ایران زندگی میکنی، بعدش دیگه جامعه تاثیرش در حدی هست که خودت بهش اجازه بعدی (حتا تو ایران هم میتونی تاثیرشو کم کنی).
در ضمن درست میگی که بعضی مردها به این خاطر زن جوون تر میخوان که میخوان در مورد خودشون احساس بهتری داشته باشند. بعضی از زنها هم میخوان با مردی باشن که پول داشته باشه و به اصطلاح دنبال پول اون شخص هستند. ولی مشکل اینه که ازدواج و بودن با یک نفر اصلا بحثش این حماقتها نیست. بحثش اینه که با کسی باشی که از بودن در کنارش لذت ببری و عاشقش باشی. اگه عاشق کسی باشی، بهترین چیزها را براش میخوای و دوست داری رشد کنه. نه اینکه توی پستوی خونت نگاهش داری که نکنه یه وقت با عباس آقا حرف بزنه. و همون طور که گفتی، این دوستت بسیار سکیست بوده.
Amin 13 گفت:
I meant sexist!
Practical گفت:
شماها مگه نگفتيد زن با مرد برابره و نيازي به حمايت هاي مرد در جامعه سنتي نداره؟!
پس ديگه چه نيازيه مرد بزرگتر باشه تا از زن حمايت مادي يا معنوي داشته باشه؟!
مگه خداي نكرده زن محتاج پول و عاطفه مرد هست؟!
بالاخره ما بايد از خانوم حمايت مادي بكنيم يا نكنيم؟!
بالاخره چي؟! بايد مثله شتر بار بربرم براي خانوم يا اينكه مثله مرغ براي ايشون بپرم؟!
Practical گفت:
بربرم=ببرم
ویدا گفت:
نه عزیز!
منظورشون این بود وقتی زن بزرگتر از مرد ( ایرانی) باشه باید کار و زندگیش رو ول کنه و مرد رو حمایت کنه!!! یعنی مرد هنوز بلد نیست که خودش رو جمع و جور کنه ( البته برای مرد ایرانی فرقی نمی کنه چند سالش باشه به هر حال همیشه یکی باید باشه تا برنامه ریزیش کنه و وقتی همراهش بزرگتر از خودش باشه این توقعات بالا می ره)
Amin 13 گفت:
😦
ویدا گفت:
امین!
حالا شما چرا ناراحت شدی؟
Amin 13 گفت:
«البته برای مرد ایرانی فرقی نمی کنه چند سالش باشه به هر حال همیشه یکی باید باشه تا برنامه ریزیش کنه» 😦
Practical گفت:
يك نفرهم اون پايين ميگفت همه خانوم ها سر و ته يك كرباس هستند!!!
و شما هم ميگي همه مرداي ايراني؟
ويدا فكر نكنم نهايتا با 10 يا 20 مرد در ارتباط جدي بودي . و شايد يك يا دو نفر اونارو تونسته باشي درك كني و اونو به جامعه مرد ايراني تعميم دادي؟!
از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
قصد اهانت و جسارت ندارم عزيزم اما بايد بي پرده بهتون بگم زاويه نگاه شما خاله زنكي بود
ویدا گفت:
یه نفر هم اون پایین تر می گفت Practical و Chicago چه فرقی داره و یه نفر دیگه که اسمش فیلتره! همه یک نفر هستن!!!!
و در ضمن فکر کردی مگه من چی کاره بودم که تا حالا با ۱۰ یا ۲۰ تا مرد تو ارتباط جدی بوده باشم؟ نه وقتش رو داشتم نه سنش رو!!!
ولی فعالیت جانبی کنار شغلم فعالیت در موسسه خیریه کمک به زنها هستش ( البته نه تو ایران) و در حال حاضر تلاشم اینکه بتونم یک چنین موسسه ای رو تو ایران تاسیس کنم! در نتیجه اطلاعات کافی در مورد مشکلات زنان ایران دارم و از اونجا که اطلاعات در مورد مشکلات زنان این کشوری که توش زندگی می کنم هم دارم! می دونم که اختلاف مشکلات رو کاملا درک کنم!!
من نمی گم مردهای کشورهای دیگه فرشته هستند ولی نگاه تحقیر و ناتوان بودن به زن رو ندارن! برابر بودن زن و مرد با گوشت و خونشون آمیخته شده! ولی تو ایران راه درازی داریم تا به این طرز فکر برسیم!!!
مدونا گفت:
مشکل همه ما اینه که همه چیزو میخوایم در دراز مدت ببینیم. حساب و کتاب کنیم و دودوتا چهارتا. حتی در مورد عشق و عاشقی. من تمام عمرم به این حساب و کتابا گذشت و با همه مراقبتی که در انتخاب هام کردم به این نتیجه رسیدم که هیچ چیزی توی این دنیا قابل پیش بینی نیست. باید از لحظه لذت برد، از حال. حساب و کتاب هم که بخوای بکنی هیچی به اندازه این لحظه ای که توشی نقد و مطمئن نیست … به دوستتم بگو اگه دوست پسرشو دوست داره فکر هیچی رو نکنه و از این لحظاتی که در کنارش خوشه کمال استفاده رو ببره. کی میدونه ۵ سال دیگه اصلا زنده است یا نه؟
درنا گفت:
نمیدونین من چند بار این جملات رو شنیدم: ۲ سال از زندگیم تلف شد برای این رابطه و جوونیم هدر رفت و وقتم رو گذاشتم سر این و این ۵ سال زندگیم به باد فنا رفت و ….
بابا چند وقت با کسی بودی که دوستش داشتی، حالا ماجرا فرق کرده، برو یکی دیگه رو پیدا کن و هنوز از زندگیت لذت ببر. بهتر بود تنها میبودی؟؟ انگار آدم تاریخ مصرف داره که داره تلف میشه و هدر میره!
رها گفت:
I Agrees with Madonna And Dorna
++++
khanoomi گفت:
I agree
you agree
he/she/it AGREES
we agree
you agree
they agree
watch out for ur grammar .looolzz
رها گفت:
mer30از راهنمايي 😮 عزيزم
ببعی گفت:
++++++++++++++++
دودول طلای اصلی گفت:
🙂
khanoomi گفت:
dir oomadi. montazeret boodam.hahahaaaa :))))
دودول طلای اصلی گفت:
😉
chicago گفت:
طلا بچّه مردمو اغفال نكنيا
مدونا گفت:
چیکارشون داری بذار خوش باشن! منکه کلی میخندم از دست این دوتا! جناب فلان طلای اصلی منو یاد یه کاراکتری توی فیلم ادامز فمیلی میندازه: Cousin itt، اونی که از فرق سر تا نوک پاهاش مو بود و با یه اصوات خاصی فقط تایید یا تکذیب میکرد چیزی رو. بعدش مارگریت (در اینجا خانومی!) عاشقش شد و با هم ازدواج کردن!! ببخشید خانومی جون اگه از شوخی خوشت نمیاد ولی این عکس منو یاد تو و فلان طلای اصلی میندازه ;)))
http://www.empireonline.com/features/greatest-movie-wigs/11.asp
khanoomi گفت:
بچه مردم خودتی.الآنم سر کارم هستم.اوی منیجرم اومد.لوولززز
دودول طلا بپّا اغفال نکنندت بچه مردم.لولزز
دودول طلای اصلی گفت:
;))
بزمجه گفت:
لطفا قبل از هر گونه خندیدن و چشمک زدن به هم، چک کنین که سنّ شما به هم میاد یا نه. قوانین بازی رو هم که میدونین: دودول طلا میتونه همسن پدربزرگ خانومی باشه (اما نه بیشتر)، خانومی باید حد اقل ۱۰ سال جوونتر باشه. اینجوری مطمئنا زوج (مجازی) خوشبختی خواهید بود.
به پای هم پیر شین.
🙂
khanoomi گفت:
این jigar که حرف نمیزنه من ببینم چی و کیه؟اما لبخندا و چشمکاش خیلی به دلم میشینه.لولز
ویدا گفت:
خانومی همین که حرف نمی زنه خودش کلی خوب!
هم … هم طلاست هم اصلیه ! تازه حرفم نمی زنه! از این بهتر امکانش نیست :))
chicago گفت:
ويدا لپ مطلبو گفتيا
هم چيزه هم طلاست هم حرف نميزنه
هموني كه بهش ميگن شاهزاده سوار بر اسب
سواري ده و بي زبون جهت تو سري زدن و بهر كشي هاي مالي و جنسي و غيره و ذالك
جون به جونتون كنن بي سواد يا با سواد خارج رفته يا از ده بيرون نرفته كريستين يا اقدس نهايتا سر وته يه كرباسينا
طلاجون تو عرضه اغفال كردن نداري
به قول خانومي بپا اغفالت نكنن
مفتو مجاني سواري نديا 😆 🙂
chicago گفت:
بچه ها شوخي كردم ناراحت نشينا
😛
khanoomi گفت:
ba chize chize man chi kar darin.berin baba :)) shoma bebakhshid talaa jaaan jegaaarrrr
ویدا گفت:
نه نشد! من گفتم هم اصلیه!!! یعنی هم … بود هم طلا بود هم حرف نميزد ولی تقلبی بود مفتش گرون بود!
منظورم اینه که اگه صداقت نداشت! هیچکدومش ارزش نداشت!
و همچنین نگفتم که زنها باید ویژگیهاشون کمتر از اینها باشه!
بلکه معتقدم که خیلی از دخترهای ایرانی هستن که هم صادق هستن هم گذشت دارن هم درامد خوبی دارن و هم به مسایل جنسی علاقه مند هستن ولی متاسفانه شانس پیدا کردن یک همراه با این مشخصات براشون کم هستش! نمی دونم چرا مردا فکر می کنن! اگه صادق هستن پس دیگه زنشون نباید هیچ انتظار دیگه ای داشته باشه! یا اگه پولدار باشه کافی هستش! یا اگه اهل زندگی هستش و سر هیچ و پوچ ایراد نمی گیره یا به مسایل جنسی توجه می کنه برای راضی نگه داشتن زنشون کافی هستش؟ یعنی اگه یک صفت خوب داشته باشن زنشون باید بقیه رو گذشت کنه!
ویدا گفت:
خانومی چیزبدی نگفتیم که!!؟ کلی ازش تعریف کردیم!! 😉
chicago گفت:
اگه پول داشت به معني اين نيست كه صداقت نداشته باشه يا عكس قضيه
ويدا باريكلا با حرفت موافقما
ولي به خانومي بگو مراقب باشه
بچه خوبيه واسه همين ميگم مواظب باشه ها
كار ديگه به هر حال يه وقت زبونم لال ميبيني دودول طلاخان اژدهاي خفته از آب در اومد و …………:evil:……..و……و..
…….. 🙂
chicago گفت:
از همون اولم ميدونستم آباجي كارش درسته
اين كه الان دودوله اگه ستون تخت جمشيدم باشه ها به قول امام خميني مثله آمريكا هيچ غلطي نميتونه بكنه
ولي خانومي خيلي خانوميا به خدا راس ميگما 🙂
دودل جون شماهم خيلي آقا هستيا 🙂
ايشالا من نميرم ببينم حسابي بزررگ شدي لباس دومادي پوشيدي 😛
ویدا گفت:
خانمی! ایشالا بختت(!) بلند(!) 😉 🙂
رها گفت:
اوه ه …گاد 😯
چه صف شلوغي
بمونم نوبتم ميشه?
🙂 🙂 🙂 🙂
دودول طلای اصلی گفت:
🙂 😉 🙂 😉 🙂 🙂
Chicago گفت:
@دودول طلای اصلی
حسابي رفتي رو بورسا
دست مارو هم بگير صواب داره به خدا
جدي ميگما 🙂
khanoomi گفت:
چشمم روشن.چند تا چند تا؟اون موقع که هیچکی تحویلت نمیگرفت، کی اومد دستتو گرفت.دلگیر شدم ازت به مولا.ولی هنوز دارمت
:))
ویدا گفت:
رها جان ما تو صف نیستیم!! ما تو کار خیر هستیم!
و دیر اومدی! دادیمش به خانومی رفت! خلاصه شرمنده اینجا منتظر نباش!
Chicago گفت:
نه ديگه دير رسيدي رها جون
يه دونه بيشتر نبود اونم خانومي زرنگ بود رو هوا قاپيد
به خدا راست ميگما 🙂
Chicago گفت:
خانومي شيش دنگ حواست جمع باشه
رها جون با اون چشماي خوشگلش ميخواد طلاجونو برد بزنه
واي واي چه روزگار شده ها 🙂
رها گفت:
ببين با خنده مليحت چه كار كردي
ما الان اينجا كه هستيم يك عدد دودل طلا داريم 😳
همين براي هفت پشتمون كافيه 🙂
ببخشيد اومدم داخل صف، طمع فرزندان آدم و حوا تمومي نداره كه خواهر 😉 🙂
دودول طلای اصلی گفت:
😉 =))
درنا گفت:
ببخشید من انقدر کامنت دادم به این پست، خیلی بحث جالبیه برام 🙂 و الان کلی کار دارم و بهترین روش وقت تلف کردن وقتی خیلی کار داری کامنت دادنه!
khanoomi گفت:
آره،منم هفتهٔ پیش امتحانام بود.فاینالا .دو کلمه درس نخوندم.شبانه روز پای اینا بودم.
llolz
بهرام دیوار گفت:
سلام.
بسیار بلاگ جالبی داری.به خاطر طرز فکرت بهت تبریک می گم و امیدوارم تو زندگیت هم تونسته باشی اعمالش کنی.امیدوارم یه روزی این تفکر به تمام جامعه کشیده بشه.امثال کریستینا بسیار زیادن.من به شدت مواجه شدم باهاشون.اکثرا هم عینک می زنن و اسم کلی نویسنده و شاعر رو بلدن و کلی با روشن فکری هاشون بوق می زنن! خلاصه که من به شخصه بسیار از روشن فکرا می ترسم!!
بازم ممنون از نوشته های خوبت
Practical گفت:
روشنفكر?؟?؟?؟
كيريستينا روشنفكره?؟?؟?؟
فكر كنم كريستينا داخل آشپزخونه و موقع آشپزي مطلب مينويسه
نوشته هاش بدفرم بوي باقلي قاتق و كوكو سبزي ميده
فكر كرده هركي به «تيپ» بگه «تايپ» ;جاي فعل و فاعل رو موقع نوشتن عوض كنه و يه لينك فيزوركي به ويكي پديا بده خارجي و روشنفكر ميشه.
اين نوشتشم كه بيشتر شبيه فيلمفارسياي عهد تيركمون شاه قاجار بود
مملكته داريم؟?؟?؟
khanoomi گفت:
بابا بیخیال. THIS IS TOO MEAN. یه چند صباحی بصبر،اینم درست میشه.اگر چه نوشتههای بربچس یه چیز دیگست.اما خوب TAKE IT EASY.بوی باقالی
!!!
مدونا گفت:
من یه تصمیمی گرفتم که مطمئنم برای هیچ کس مهم نیست ولی در هر حال اعلام میکنم. بدون هیچگونه جبهه گیری، اصلا دوست ندارم روی پست هایی که کامنت تاییدی دارن کامنت بدم. کاملا هم مشکلات اداره این بلاگ رو با دل و جون درک میکنم. فکر میکنم کامنت های مشکل دارو میشه بعدا پاک کرد و اینهمه آدمو به خاطر (یک) نفر پشت در نذاشت – البته این نظر منه فقط-. تجربه آزادی در پست ویول یادم انداخت که قبلا چقدر اینجا کامنت گذاشتن مزه میداد. وقتی جواب یکی رو در جا میدی و اون هنوز آن لاینه گفتگو برقرار میشه، در غیر این صورت یه خرده بی مزه است که کامنت بدی. لطفا اول هر پست اعلام کنید که کامنتش تاییدیه یا نه؟ که اونایی که حوصله پشت در موندن ندارن چیزی ننویسن. الان روی این پست نوشته کامنتای نامربوط پاک میشه ولی این با تاییدی بودن فرق میکنه. در ضمن همین پست صبح کامنتاش تاییدی نبود. مرسی و ببخشید، اصلا نمیخوام ننربازی دربیارم ولی واقعا این سیستمو دوست ندارم، حق ندارم به شما بگم چکار کنید و چکار نکنید ولی این حقو به خودم میدم که اگه با یه سیستمی راحت نیستم در اون شرکت نکنم. میخونم همه کامنتا و مطالب خوبتونو ولی کامنت نمیدم. ماچ
مدونا گفت:
الان این کامنتی که دادم تاییدی نبود!!!! موضوع چیه آخه؟ ولی کامنت قبلیم هنوز چشم به راه بررسیه از یه ساعت پیش! خوب به ما هم بگین بدونیم جریان چیه؟
khanoomi گفت:
عزیزم نتو ورکت قاط زده از دست نسوان.هاها ها.دیگه تاییدی ماییدی نیست اینجا
ویدا گفت:
فکر کنم از ساعت ۱۲ شب تا ۸ صبح به وقت آمریکا کامنتها تاییدی می شه! بعدش دوباره باز می شه :))
Just kidding!
khanoomi گفت:
یعنی الان میخواستی بگی آمریکائی؟بابا آمریکایییی
LOOOOOOOOOOOLLZZZ
ویدا گفت:
نه می خواستم بگم هر دو تا ادمین وبلاگ تو آمریکا تشریف دارن!!!
مدونا گفت:
راست میگی نباید سکوت کرد در مقابل آدمی که مسئولیت تمام این مسائل با اونه. آدمی که تا فیلترو بر میدارن صد تا کامنت بی ربط میذاره در صورتیکه بلده درست هم صحبت کنه. آدمی که اینجا اینقدر بهش بها داده میشه که بیاد توی خونه مردم و همه اسباب و اثاثیه شونو بهم بریزه، چهار تا فحشم بده و هرچی دم دستش میرسه توی سر و کله هر کی که توی اون خونه است پرتاب کنه. اینقدر بیرحمه که روز تولد یه آدم هم از هتاکی و زخم زبون پرهیز نمیکنه. آدمی که هیچ ارزشی براش ارزش نیست، حرمت هیچی رو نگه نمیداره، به آدمایی که بهش محبت کردن فحاشی و هتاکی میکنه. خواستم سکوت کنم ولی دیدم راست میگی نباید سکوت کرد در مقابل چنین آدمایی.
chicago گفت:
من موافقما 😛
مدونا گفت:
با چی موافقی؟ با اینکه من دیگه کامنت ندم؟ :)) گفتم اگه تاییدی باشه کامنت نمیدم، قهر که نکردم! اینجا رو دوست دارم خیلی. هر وقت از همه جا میبرم میام اینجا و یه گپی میزنم و یه چایی با دوستام میخورم 🙂
شیکاگو جون، اتفاقا کامنتی که رفت برای تایید و هیچوقت تایید نشد در جواب تو بود اون بالا که نگران اغفال خانومی بودی! فکر کنم چون یه لینک داشت رفت توی اسپم. سعی میکنم یادم بیارم چی نوشتم و دوباره پست کنم. برو بخون بعدا اگه تایید شد 😉
chicago گفت:
نه
با اين موافقم اگه تاييدي بود كامنت نديم
نميخواستم بي احترامي بكنما 🙂
مدونا گفت:
عزیزم شما یه دور دیگه این چیزی که نوشتی رو بخون … اولا که اعتراف کردی که اینکاره و کاراکتر سازی. ولی واقعا دست مریزاد من فقط پراکتیکال و چه فرقی داره رو فهمیدم. اون یکی رو اصلا نمیشه تشخیص داد. دوما من یه سئوال دارم و ممنون میشم جواب بدی، چون امروز برای اولین بار یکی از کامنت های من اصلا پابلیش نشد و اینقدر احساس بدی بهم دست داد و بهم برخورد که فکر کردم دیگه وقتی تاییدی باشه کامنت نمیدم. تو چرا اینقدر اصرار داری علی رغم اینهمه مشکلاتت که میگی از اینهمه آی پی استفاده کنی و بیای اینجا؟ چی باعث میشه یه آدم کارو زندگیشو ول کنه و هدف زندگیش بشه موفقیت در کامنت گذاری برای نسوان؟ چرا اینقدر این قضیه برات مهمه؟
مدونا گفت:
اون یکی شیکاگوست 🙂
گیتی گفت:
من بگم ؟؟ ! چون خیلی » شیک » شده اینروزا !!
جناب چی چیز ، بابا باهوش ، بابا زبل… 🙂 ، هیشکی نمی تونه بگه چی به چی ، مگه نه ؟؟
گیتی گفت:
ای بابا ، مدونا زودتر گفت !!
می خوای با مدونا مسابقه بگذاریم بقیه اش رو هم بگیم ؟؟ !! بیخیال شو دیگه !!
مدونا گفت:
هه هه گیتی من زود تر گفتم! دفعه بعد زنگو زودتر فشار بده! این فعلا امتیازش مال من! گرچه جفتمون توی یه تیمیم و من و تو نداریم 😉 Give me five
گیتی گفت:
قبول نیست آبجی مدونا ! دیرکرد من بخاطر فیلتر شکنه …دهه ، خانم رو باش !!
تازه این طفلک توی همین تیمه ، فقط نمی دونم چرا هی دوست داره به دروازه خودی گل بزنه …. غضنفر رو بچسب !! 🙂
ياسر گفت:
من نميدونم ما انقلاب كرديم يا انقلاب مارو
بگو ما زندگي مي كنيم يا زندگي مارو
به هر هال دارن ما رو با يارانه ها هدف مند مي كنن
پس مواظب باشين جنس ايراني زود پاره ميشه
ندا گفت:
سالهاي ساله كه اين موضوع فكر منو مشغول خودش كرده. من هميشه به پسرايي علاقمند ميشدم كه بين يك تا پنج سال از خودم كوچكتر بودن. آخرش با كسي ازدواج كردم كه همسن خودمه. زندگي مون خوبه ولي نميدونم چرا همسرم به نظرم پيرمي ياد. همش سركلاسام و توي مهموني ها و توي خيابون و خلاصه همه جا حواسم به پسراي كوچيكتر از خودم ئه ودوس دارم باهاشون حرف بزنم و وقت بگذرونم و ايميل پروني كنم و كلا يه رابطه اي ايجا كنم. يا توي فيسبوك پسراي كوچيكتر از خودم رو اد ميكنم.
مقاومت در برابر اين حس برام سخته. تازه هرچي زمان ميگذره اين حس ام شديدتر هم ميشه
دارم كم كم نگران ميشم. مي ترسم كه آخرش هم ازدواجم رو خراب كنه و از هم بپاشونه.
نمي دونم اين كامنت تاييد ميشه يا به دليل ايجاد احساس منفي در بعضي ها حذف ميشه؟؟؟
ess گفت:
پست جالبی بود،فک کنم خانوما بیشتر دوست دارن با بزرگتر از خودشون باشن تا آقایون،من با هردوانه موافقم.
گیتی گفت:
شعور به سن ارتباطی نداره ، حتی گاهی فکر می کنم تجربه زندگی هم به سن ربطی نداره… بستگی داره به آدمش ، به مدل زندگیش …
حالا اگر دونفر شعور و تجربه ی زندگیشون هم سنگ باشه ، شاید شاید شاید بتونن با هم زندگی کنن…
اما خوب جنس تجربه های دو آدم از دو نسل می تونه متفاوت باشه …
بهرحال من فکر می کنم با توجه به موارد بالا همیشه بستگی به این داره که اون دو نفر به کدامین سو می نگرند به قول معروف…
گیتی گفت:
بله حاج آقا !! شما رو عرض کردم …. 🙂
تازه یک چیزهایی دیگه هم می خواستم بگم که قدرت خدا این قفل زبان نمی گذاره دیگه ، شانس شما !
حالا هی شما عکس های شش در چهار بگیر از زوایای مختلف ذهن خودت و بپاش توی آسمون اندرونی … ما هم که خنگ در حد چی ؟؟ همون !!
مبارز نیستی که بگویمت ، نا امیدی 5 نیستی که بخوانمت ، حنظله و عاشق این و آن نیستی که فریادت کنم….
همون غضنفری جان خودم !!
khanoomi گفت:
به تو نگفت که.مگه جوکشو نشنیدی؟یه روز یه تیم آرژانتین بوده با یه تیم خودی.بعد هی مربی تیم خودی داد میزده:مارادناا رو بگیرین.مارادونا رو بگیرین. بعد یه غضنفری بوده که دو دفعه به خودمون گول میزانه.یهو مربی داد میزانه:مارادونا رو ولل کنین.غضنفرو بچسبین. باحال بود نه؟ببین هیچ ربطی هم به تو نداشت غضنفر.
نازلی لی گفت:
من از همسرم دو سال بزرگتر هستم و به هیچ عنوان حاضر نیستم کسی این موضوع رو بفهمه. و هر کی بپرسه من میگم که همسرم از من دو سال بزرگتره. اصلا نمی تونم با این قضیه کنار بیام. وقتی خواهرم شناسنامه اش رو دید گفتم سنش تو شناسنامه اشتباهه. اصلن این موضوع برای همسرم اهمیتی نداره و اگر هم مشکلی باشه به خاطر سنمون نیست. می خوام اینو بگم که اگه خودتون می تونید با این قضیه کنار بیایید و تنها مشکلتون اینه من میتونم بگم که برای من مشکلی توی زندگیم ایجاد نگرده ولی جنبه اجتماعیش اذیت کننده بوده (شاید کاراکتر عمه بلقیسیم نتونسته بعد از سه سال با این موضوع کنار بیاد). اینم اضافه کنم که ما قبل ازدواج سه سال با هم دوست بودیم و خودمون خواستیم ازدواج کنیم و ما خارج از کشور زندگی میکنیم.پس به خیلی چیزا ارتباط داره و نمیشه یه قانون کلی برای همه نوشت.
khanoomi گفت:
?
... گفت:
….
arash گفت:
salam/khobid/man be sorat etefaghi be weblog shoma sar zadam /mamoeyeh por mohtavaee darid shayad ba bazi az mozoatesh movafegh nistam ama az in didgah roshanfekrane shoma besyar khosham omadeh baraye shoma arezoye tofigh daram /arash
jim گفت:
cool