پست قبلی من در مورد دکتر خزعلی خیلی جنجال آفرین شد، یک عذرخواهی به همه ی شما بدهکارم :در نوشتن نام دکتر اشتباها «ز» را «ر» تایپ کردم. خسته بودم و متن را دوباره چک نکردم. واقعا قصدم توهین نبوده و اشتباه کاملا غیر عمد بوده که بدینوسیله تصحیح می شود. به جز این مورد باقی متن از نظر من اشکالی ندارد. شخص دکتر خزعلی اصلا برای من اهمیتی ندارد. ایشان نماد یک نوع طرز تفکر است که آن را خطرناک می دانم. طرز تفکری که با اصل ولایت فقیه و جمهوری اسلامی مشکلی ندارد و اگر امروز صدایش در آمده نه برای پایمال شدن حق مردم که برای به مخاطره افتادن حق خودش است و دعوایش بر سر لحاف ملاست . از آن خطرناک تر مردمی هستند که بدون آگاهی از پیشینه ی آدمها از آنها قهرمان می سازند ، به آسانی فریب می خورند و هر کس که علم مخالفت بر دارد محبوب قلوب شان می شود. این مردم همان هایی هستند که دنبال خمینی راه افتادند و اورا پیشوای مبارزات حق طلبی خودشان کردند در حالیکه نظرات افراطی امام بر ضد آزادی و حق رای زنان و ولایت فقیه قبلا در کتاب ایشان منتشر شده بود.برای مردم همین قدر که خمینی با شاه مخالف بود و شاه بد بود کافی بود که خمینی خوب باشد. این منطق کودکانه همواره باعث شده که عده ای مزدور با بازی با افکار عمومی جریانات آزادیخواهانه ی این سرزمین را به نفع خودشان مصادره کنند. بعید نمی بینم اگر پس فردا احمدی نژاد هم ناگهان برای آنکه به ظاهر در برابر بیت رهبری ایستاده یک شبه قهرمان ملی شود.من می ترسم از مردمی که حافظه تاریخی ندارند .
یک توضیح: فکر نمی کنم نیازی به توضیح باشد..من آدم دین داری نیستم. مشکل من با دین آمیخته با سیاست نیست. مشکل من اصولا با دین است.من از اسلام ناب محمدی تا ولایت فقیه به یک اندازه متنفرم. این نفرت به حدی است که هر چیزی که نزدیک به اسلام باشد را توهین به بشریت و تفکر می دانم. از نظر من ریش مسلمانها کثیف است ، چادر مشکی بوی گند تحجر می دهد ، حجاب توهین به شخصیت زن و مرد و پایین آوردن آنها در حد حیوان است،حج و زیارت و امام زاده ها خرافه محض است، قران یکی از چرند ترین کتابهای دنیاست . در یک کلام من هیچ احترامی برای چنین نگرش واپس گرای توهین آمیزی قایل نیستم. مسلمانان حق دارند از من بترسند ؛ من خودم مطمئن نیستم اگر روزی قدرت به دستم بیفتد همه ی آنها را به رگبار نبندم.بارها و بارها از ما سوال شده که «پس شما با آنها چه فرقی دارید»؟ اگر شما هم روزی قدرت دستتان بیافتد که همان کار ها را می کنید» بگذارید در یک کلام بگویم : هیچ، ما با آنها فرقی نداریم.!
همان طور که آقای خامنه ای و مهندس موسوی و رضا پهلوی با هم فرقی ندارند. هیچ نجات دهنده ی معصومی در کار نیست!همه انسانیم و اگر قدرت داشته باشیم در کشتن مخالفانمان کوتاهی نخواهیم کرد. شک نکنید !انسان موجود مفلوکی است و قدرت مطلق فساد و تباهی می آورد. اصلا از درک همین نکته است که گفتمان دموکراسی شکل می گیرد و جوامع لیبرال دموکرات بوجود می آیند. انتخابات آزاد می شود تا توزیع قدرت میسر شود، نهادهای مردمی و احزاب به وجود می آیند و اپوزیسیون معنی پیدا می کند، قوه ی قضاییه ی قدرتمند و مستقل شکل می گیرد، مطبوعات و رسانه های آزاد بوجود می ایند تا بازتاب دهنده ی کجی ها و کاستی های حکومت باشند و نظام در برابر عملکرد خود پاسخگو شود. آن روز دیگر هیچ فرد- گروه یا دسته ای آن قدر قدرت نخواهد داشت که هر کس که جور دیگری فکر می کرد را حذف کند. چون قانونی وجود دارد که از حقوق دگراندیشان دفاع کند . دادگاه مستقلی هست که حکم دهد. روزنامه نگار آزادی هست که گزارش کند. در واقع «سیستمی» مستقر می شود *که دموکراسی و مهم ترین اصل اش «ازادی بیان « را تضمین کند. آن روز اگر من با تو مخالف هم باشم حاضرم جانم را بدهم تا تو بتوانی آزادانه سخن ات را بگویی.
*ولتر
bahar گفت:
آخر پاراگراف آخرت رو خیلی دوست داشتم لولیتا. فقط اولش با آخرش نمیخوند. اولش میگی «در کشتن مخالفانمان کوتاهی نخواهیم کرد» بعدش میگی اگر سیستم خوب باشه «حاضرم جانم را بدهم تا تو بتوانی آزادانه سخن ات را بگویی». خب این سیستم انتخابات آزاد، نهادهای مردمی و احزاب، قوه ی قضاییه ی قدرتمند و مستقل، مطبوعات و رسانه های آزاد تا وقتی مخالفها رو بکشیم، چه اینوری چه اونوری به وجود نمیآد. اول باید آزادی بیان باشه، تا همه بتونن مطالباتشون رو بیان کنن، بعد سیستم خودبهخود پیشرفت میکنه.
نسوان گفت:
ما در کشتن مخالف کوتاهی نخواهیم کرد، تا وقتی که از قدرت انحصاری برخوردار باشیم. سخن این است که هیچ فرد یا گروهی مشروعیت برخورداری از این حق نا متنهی را ندارد. حالا با هر اسمی که بیاید. اگر سیستم دموکراتیک وجود نداشته باشد آن فرد دیر یا زود تبدیل به یک خون آشام خواهد شد. نگاهی بکن به تاریخ… به همین قذافی.. ببین که روز اول با چه شعارهایی آمد.. یا همین سید علی…
مشکل ما با فرد نیست. نداشتن پایه های اصلی دموکراسی است.دقیقا، اول باید آزادی بیان باشه. ما هم داریم همین را تمرین می کنیم.
ahmadzahediاحمد گفت:
بوی فاشیزیم میآید
نه فقط از نثر بیمنطق و عصبی تو
تو هم مقصر نیستی
بوی فاشیزم از همه جای جهان میآید
چهارفصل گفت:
همیشه بوی فاشیزم از همه جای جهان می آمده است…تاریخ با ما شروع نشده دوست عزیز
این پست عالی بود
ahmadzahedi گفت:
تاریخ با شما آغاز نشده، اما با این طرز تفکر حتماً با شما پایان خواهد یافت
امین گفت:
ارزش بحث کردن ندارن همچین آدمایی
ولشون کن
ZonkedThug گفت:
بعد از نزدیک 1.5 سال که این بلاگ رو دنبال میکنم، فکر کنم این بهترین پستتون بود.ممنونم.
سیامک گفت:
این شد یه چیزی! ما به شما افتخار می کنیم ولو عقاید شما را قابل نقد بدانیم
باش گفت:
فکر می کردم تو بین نسوان آدم معقولی هستی که فارغ از عقده ها سعی داری تحلیلی بنویسی. ولی خوب ظرفیت آدم ها محدوده و تو هم به آخر ظرفیتت رسیدی.
من سبزم. طرفدار گفتمان دموکراسی هستم. ایده آلترین نظام رو برای حکومت کشورم سکولار می دونم که بسط دهنده ارزش های لیبرال از جمله آزادی بیان باشه، در عین حا خط قرمزهاش، منافع ملی باشه.
ولی در کنار همه اینها من «مسلمان» هستم. هر چند از اسلام سیاسی می ترسم، و نمی خوام ترویج پیدا کنه که فجایعی مثل جمهوری اسلامی رخ بده. حجاب اجباری رو خیانت می دونم، احکامی که به اسلام با ساده ترین اصول انسانی هماهنگ نیست رو اجرا نمی کنم. معتقدم چیزی که به عنوان مکتب اسلامی ازش یاد میشه، تنها برداشت ما از اسلامه. هیچ چیزی هم به عنوان اسلام ناب وجود نداره و اون برداشتی رو دنبال می کنم که اخلاق گرا باشه.
اینها همه رو گفتم که بهت بگم که در نهایت من از تفکر فلسفی-عرفانی اسلام خوشم میاد! از اینکه سرم رو فقط جلوی چیزی خم کنم که ارزشش رو داشته- هر چند یک موجود موهوم و خیالی باشه!. از اینکه به زندگیم معنا بدم.
امیدوارم وقتی با من و امثال منی بوی «گند» ندیم. امیدوارم فکر نکنی، ریش پرفسوری من کثیفه. امیدوارم این ایده رو بذاری کنار که من اگر نماز می خونم، ضد بشریت هستم.
هر چند زندگی هممون امیخته با عقده هاست، امیدوارم روزی عقده ها تو دل همه کمرنگ بشه.
نسوان گفت:
اگر تو هم برای نماز خوندنت به دار آویخته می شدی آن وقت شاید از این عقده سر در می آوردی.تا همین الان هم من در پیشگاه اسلام عرفانی شما برای نوشتن این سطور مستحق مرگ می شوم و نه شما. به هر حال دنیا پر است از آدم عقده ای. دور را دست عقده ای ها نباید داد. سخن من این است.
PRINCE گفت:
لولیتا! بجای متاثر شدن از انها که دشمن ات میشمارند، لحظه ای درنگ کن و تماشا کن ان افق همیشه پایدار زندگی رو.با همه مکر و بلاهتش، زیبایی و زشتی اش.
گفتی و درست گفتی که ایشان بذر نفرت را کاشتند، اما تو دیگر لطفی -حداقل به خودت- کن و این بذر رو برداشت نکن.
لولیتا هنوز هم به قاعده ایشان در گیر بازی هستی، درین بازی برنده ای نیست، تنها برنده خود این بازی شاید، خشم و نفرت باشد.
لولیتا سام قشنگ گفت، زندگیت را بکن. برای ان سالهای که ادای زنده بودن را دراوردی.
برای و بنام ایشان که تو پا بر شانه ایشان به ساحل عافیت رسیدی،
بنام انانکه درین دو سال و درین23 سال و دران 32 سال سوختند، پدرت،مادرت، تا حداقل تو بتوانی مثل انسان زندگی کنی.
لولیتا، ابن خزعلی با ان سابقه و این رفتار، در نهایت خواهیم دید انتخابش را و رفتارش را.
من به جد معتقدم که به همان دلیل که دیگر دادن فرصت به خیلیلها نیاز نیست، فرصت دادن به خیلیها هم لازم است و البته که همیشه:
hope for the best,plan for the worst.
کاظمی گفت:
جالبه! منی که یک مسلمان هستم و با وجود اینکه خارج از ایران زندگی میکنم حجاب دارم و همسرم هم اتفاقا ریش داره و موقعی که تو ایران بودم هم چادر میپوشیدم و هر روز هم سعی میکنم حتما قرآن بخونم و حج رفتن و زیارت رو هم خیلی دوست دارم و کلا همه چیزهایی که از نظر شمای فرنگ رفته تحصیلکرده مدرن لخت طرفدار دموکراسی …., بوی گند میده رو دارم هچوقت تا حالا فکر نکرده بودم که میتونم و یا اصلا میخوام که امثال شما رو به رگبار ببندم.
rahgozar گفت:
خانوم کاظمی، شما تا به حال به فکر تیر باران دگر اندیشان فکر نکرده آید چون تا به حال در مقام آن قرار نگرفته آید، به سراغ یکی از آنانی که رساله توضیح المسألش را برای رفع سؤالات مذهبیتان میروید و بپرسید طبق قوانین سنت و مذهب جرم کسی که از اسلام خارج شده چیست؟
یا خودتان را در مقام قضائی قرار دهید که در دعوی بین یک مسلمان و غیر مسلمان قرار گرفته،
در همان قرآنی که هر روز تلاوت میکنید آیهای هست به این مضمون که»اشدائ عالی الکفار رحمأ بینهم» با کافران(دگر اندیشان) سخت باشید و در بین خودتام مهربان، شماای که در حال حاضر با رعایت اصول خودتان در خارج از ایران زندگی میکنید و این کافران زمی امکان زیستن با رعایت اوصولتان را به شما داده اند آیا حاضرید به اصول آنان و نوع زندگیشان چناچه به محدوده قوانین دینی شما عزیمت کردند احترام بگذارید.
محمد هنگامی که جان مسلمان در مکه به خطر افتاد به گروهی از آنان به ریاست جعفر طیار دستور مهاجرت به کشور حبشه که با قوانین عیسوی اداره میشد را داد، و گروه مهاجران در آن کشور طبق روایات خود مسلمانان به آسایش زندگی کردند، اما همین پیامبر معصوم هنگامی که به قدرت رسید شرط اقامت کافران زمی که عبارت بودند از نصرانیان و یهودیان را پرداخت جزیه دانست و تماس با آنان را مستوجب غسل.
خانوم محترم یا شما با مبانی دینتان آشنا نیستید یا دینتان را تفسیر به رای کرده آید!!!!!!!!!
نیچه میفرماید یکی از بزرگترین مصیبتهای بشری این است که اخلاقیات توسط دین دزدیده شده، طبق این گفته انسانهای ساده دل و خوشدل ناچارأ برای رعایت اصول اخلاقی به دین روی میاورند من الجمله خود شما، که مشکلتان با نسوان و دیدگاهشاین رعایت اخلاقیات و تعریفی مشخص از آن است، و گر نه در مذهبی که قائل به پیروی از آن هستید به صراحت نوع برخورد با غیر مسلمان ذکر شده.
از آنجا که نیمیخواهم احساسات مذهبیتان جریه دار شود وارد مقوله تحلیل مذهب نمیشوم اما دعوتتان میکنم به اندیشه پیرامون مذهب که بانی دینتان گفته» و من یعمل مثقال ذرتا خیرا یره، و من یعمل مثقال ذرتا شرا یره» و به تفاوتهای اساسی که هنگام خواندن آیات قرآن بین سورههای مکی و مدنی وجود دارد ما شما خواسته یا نه خواسته متوجه آنان نمیشوید
کاظمی گفت:
اتفاقا این شما هستید که تنها یک تفسیری که از این دین وجود داره و اون هم تازه با کلی پس و پیش گرفتید دستتون و همه رو دارید با همون قضاوت میکنید. من دینی رو میشناسم که به خاطر خلخالی از پای زن یهودی کشیده شد میگه مسلمانی ازاین غم بمیرد براو عیبی نیست. «آن خلخال بخشی از مال یک انسان بود نه جان و آبرو و ناموس او؛ از آن یک زن بود نه مرد؛ از آن یک غیر مسلمان بود نه مسلمان.»
rahgozar گفت:
لطف کنید و مستنداتتون رو نسبت به این گفته بیان کنید، خواهشأ از بیان روایاتی که به گفته فلان کسک بوده استناد نکنید که در دورانی که با وجود اینترنت، جراید، رسانههای عمومی دیگر باز هم نسبت به صحت و سقم چیزی در ۳۰ سال پیش اتفاق افتاد یا رخ داد شبهات فراوان و تفاسیر بسیار موجود است، از من نخواهید گفته فلان مفتی یا عالم را بپذیرم.
اما من میتوانم موارد بسیاری را از دین اسلام چه آنانی که به صراحت بیان شده چه آنانی که به تفسیر مفسران امور قضائی اسلام رسیده را به کرار برایتان بیان کنم.من بسیار شنیده و دیدهام که روایتی که مربوط به کسی دیگر بوده را به امامان شیعه یا به اصطلاح بزرگان دین نسبت داده اند مثل روایت سنگ زدن به تن فروشی از جانب مردم که علی ابن آبی طالب جلویشان را میگیرد سنگی بر میدارد و میگوید هر کس گناهی نکرده این سنگ را از من بگیرد و به سمت او بزند اما از دیگر سوی شاهد صراحت بیان مجازات سنگسار هستم و میدانم که آن روایت متعلق به عسی مسیح بوده که توسط راهزنان ادبی اسلام دزدیده شده یا ساخته شده
کاظمی گفت:
با این حساب پس شما تاریخ رو باید کلا بگذارید کنار. این مطلبی که من نوشتم در خطبه 27 نهج البلاغه هست.
روایات جعلی رو هم من منکرش نیستم. و در این مورد خاصی که شما مثال زدید هم در عین اینکه ممکنه حرف شما درست باشه ولی این امکان هم هست که این اتفاق در زمان حضرت علی (ع) هم اتفاق افتاده باشه.
من ادعا نمیکنم که همه چیز رو در مورد اسلام میدونم. یا اینکه هیچ سوالی در مورد مسائل مختلف اون ندارم. اتفاقا خیلی خوشحال میشم منابعی که ازش صحبت میکنید رو بگید به من کمک میکنه که بیشتر مسائل رو بشناسم. دنبال حقیقت گشتن این نیست که آدم همه چیز رو از اون جنبه ایی که دوست داره دنبال کنه. برای اینکه آدم بتونه نسبت به یه موضوعی دید درستی پیدا کنه تا جایی که میتونه باید اون رو از دیدگاههای مختلف دنبال کنه وبررسی کنه.
ولی حرف من این نیست. من مخالف این دیدگاهیم که همه رو با یه چوب میزنه و بعد هم ادعای روشنفکری داره. مشکل من با این تفکریه که خودش هم اذعان داره اگه قدرت داشته باشه بدتر از اینی که الان هست میکنه و بعد خودش رو مصلح میدونه!
سامان جعفری گفت:
خانم کاظمی، شما که نهج البلاغه مطالعه می فرمائید، تا حالا خطبه 80 رو دیدید؟ البته در بعضی نهج البلاغه ها در خطبه 81 آمده است اما در بیشترشان همان خطبه 80 است.
لطفا آن را بخوانید و برداشتتان را اگر دوست داشتید به ما هم بگوئید.
برای کسانی که به نهج البلاغه دسترسی ندارند، آن را در اینجا می آورم. اگر دوست داشتید بگوئید تا تفسیر هم کنم!! در تمام متن خطبه هر چی علامت تعجب می بینید از من است!
و بدان که زنان ازنظرعقل، ایمان و حض(=بهره) دنیوی ناقص هستند!! و دلیل نقصان عقلشان، اینکه شهادت دو تن از آنان ( در دادگاه) برابر با شهادت یک مرد است!! و دلیل نقصان ایمانشان اینکه در ایام حیض نمی توانند نماز بخوانند!! و دلیل نقصان بهره شان از دنیا اینکه خداوند ارث آنان را نصف مرد قرار داده است!!
خسته نباشی حضرت علی ابن ابی طالب، ای مولی الموحدین، ای شیرخدا….
نسوان گفت:
سامان جان چرا تفسیر به رای می کنی؟ منظور مولای متقیان که این نبود. منظور آن حضرت اون بود. کما این که در عمل هم داریم می بینیم که در جوامع اسلامی زنان از حقوق کاملا مساوی با مردها برخوردارند. اینها رو هم که می بینی برای این بوده که به زنها خیلی احترام گذاشته میشه . اره برادر دینی من ، تفسیر به رای نکن… حالا درسته تازه اومدی و لی مونده تا ببینی کجا اومدی.. حالا حالا ها مونده…
rahgozar گفت:
» به سراغ یکی از آنانی که رساله توضیح المسألش را برای رفع سؤالات مذهبیتان بکار میبرید بروید و بپرسید طبق قوانین سنت و مذهب جرم کسی که از اسلام خارج شده چیست؟»
I
خدا لعنتت کنه بهنویس:)
کاپیتان بابک گفت:
اگه از windows استفاده می کنی ( XP یا جدید تر ) میتونی فارسی را در قسمت languages کنترل پنل اضافه کنی. بعد کیبوردت میشه فارسی یا انگلیسی، هر کدوم انتخاب کنی
اگه windows استفاده می کنی، ایمیل بزن به babaktx@hotmail.com که دقیق تر برات توضیح بدم
بعد از اینستال کردن فارسی، الفبای فارسی را یا میتونی تایپ کنی و با چسب روی کیبردت بذاری، یا از ebay یا amazon با 4-3 دلار بخری
کاپیتان بابک گفت:
دیدگاه ما آنقدر چشم به راه بررسی ماند و لولیتا به دادمان نرسید که جور دیگه مینویسیم. باشد که رهگذر از بهنویس رهایی یابد
اگه از windows استفاده می کنی ( XP یا جدید تر ) میتونی فارسی -پرشین- راا در قسمت languages کنترل پنل اضافه کنی. بعد کیبوردت میشه فارسی یا انگلیسی، هر کدوم که بخوای
اگه windows استفاده می کنی، ایمیل بزن به babaktx (AT) hotmail(DOT)com که دقیق تر برات توضیح بدم
بعد از اینستال کردن فارسی، الفبای فارسی را یا میتونی تایپ کنی و با چسب روی کیبردت بذاری، یا از ebay یا amazon با 4-3 دلار تر و تمیزشوبخری
rahgozar گفت:
کاپیتان همه این کارهارو کردم ، اما مشکل اینجاست که من اصلا بلد نیستم با کیبورد فارسی کار کنم، چون از روزی که با کامپیوتر کار کردم همش با کیبورد استاندارد انگلیسی بوده، حالا اگه فارسیش کنم اصلا نمیتونم حروف رو پیدا کنم، منم که یه آدم کم حوصله از حوصلهام خارجِ
اما انگار باید این کار رو بکنم، مطمئنم کمکم میکنه تا کامنت گذاشتن رو ترک کنم و بیخیال کامنت گذاشتن بشم، تا یار چه خواهد و مرادش به که باشد، ببینیم چی میشه، به هر حال ممنون بابت توضیحات
کاپیتان بابک گفت:
منم همین طور. وقتی wwII اومدم آمریکا پی سی در نیومده بود 🙂
خب اگه الفبای فارسی را بچسبونی روی کیبورد، چشت بعد از مدتی عادت می کنه دو بعدی ببینه دادا
شوماخر گفت:
خانم کاظمی، کدوم تفسیر؟ کدوم خلخال؟ راستی شما در مورد جموری اصلامی چه نظری داری؟ شوعرت کارمند سفارت نیس؟ حقوق بگیر نیستی؟ نظرت راجب به سنگ سار چیه؟ راجب به همجنس بازا چی؟ راستی با گشت ارشاد هم موافقی؟ مگه نه کلک؟ آخه این دخترها بدجوری دل حاج آقاتون با ریش تمیزش رو می برن.. شما همکه ماشالله مثل بشکه زیر چادر.. خوب مادر می گفتی.. اسلام اره خیلی خوبه.. تو هم حتما قران بیشتر بخون.. راستی میای اینجا چی کار؟ پول بهت میدن؟
کاظمی گفت:
جناب شوماخر بگو هر چی دلت میخواد بگو. دفعه اولت هم که نیست. اگه مشکل امثال تو با فحش دادن به یکی که اصلا نمیشناسیدش و پرت و پلا سر هم کردن حل میشه، من مشکلی ندارم که مزخرفاتتون رو بشنوم.
شوماخر گفت:
خانم کاظمی دیگه نشد دیگه.. ما جوون و جاهل. شما فاطمه زهرا الگوی اخلاقت. من یک سوال ساده پرسیدم: نظر شما نسبت به جموری اصلامی چیه؟
خوبه؟ بده؟ متوسطه؟ خلخالی؟ خالخالیه…
کاظمی گفت:
من نه موافق جمهوری اسلامیم. نه کارمند سفارتم نه شوهرم کارمند سفارت بوده نه بابام سفارتی بوده. نه حقوق بگیرم. نه پول میگیرم بیام اینجا نه با گشت ارشاد موافقم و…. سوال دیگه ایی هم هست؟؟؟؟
شوماخر گفت:
نه خانم کاظمی دیگه سوالی نبود. خوب ببخشید ،زودتر می گفتی..خواهر مسلمان. راستی در مورد خلخال این آقاهه اومده اسمش وحید بود گفت این روایت حرف و حدیث داره شما بخون نظر بده بخدا من وحید نیستما.
محمدرضا گفت:
کاظمی جان، دموکراسی این چیزی که امثال لولیتا دنبالش هستند نیست. شما خودت فرنگ تشریف داری و با روح تساهل و تسامحی که در یک لیبرال دموکراسی واقعی نهادینه شدی آشنایی داری، لزومی به تکرار مکررات نمی بینم.
این تفکر فاشیستی همون تفکری است که قرار شعبون بی مخ ها و الله کرم ها و سعید امامی های رژیم آینده را آموزش و سشتشوی مغزی بده. همون آدم ها مه تو گزینش ادارات، این بار مردم را به جرم ریش و حجاب و تسبیح و زیارت امام رضا ستاره دار و از تحصیل و اشتغال محروم کنند. همون قداره کش ها که نیمه مست به زنهای چادری فحش بدهند و به مردهای ریشو لگد بزنند.
این همه از نتایج سحر است باش که صبح دولتت بدمد
... گفت:
برو بابا مزدور… کدوم تفکر فاشیستی از نهاد و حزب و مطبوعات آزاد دم می زند؟ شما یک سری حقوق بگیر هستید. همون زیر داد زدی درود بر جمهوری اسلامی معلوم شد چی کاره ای
محمدرضا گفت:
ای وای دیدی که لو رفتم و همه فهمیدند که من مزدور نظام هستم. حالا چه کار کنم.
دوست عزیز گرگ های زیادی در پوستین گوسفند رفته اند و بعد که فرصت بدست آمده دمار از روزگار گله در آورده اند
خمینی هم در پاریس می گفت در نظام اسلامی مطبوعات و مردم آزاد هستند، احزاب آزاد هستند و … متاسفانه هیچ کس نرفت تحریر الوسیله را بخواند که دقیقا متوجه بشود که آزادی در چهارچوب اسلام یعنی چه. و شد آنچه نباید می شد.
از شازده رضا و مجاهدین و کروبی تا خزعلی و لولیتا همه دم از آزادی می زنند، من فقط یک توصیه دارم: آرا و اکار و سبقه فکری و عملکرد تک تک این گروه ها بررسی شود تا سیه روی شود آنکه در او غش باشد.
خانمی که ادبیاتش در پراکندن نفرت به سخنوری های مجاهدین پهلو می زند و رسما در حال بازنویسی مانفیست فاشیسم در آثارش است چه قرابتی با لیبرال دموکراسی دارد؟ بله به یک معنا در یوتوپیای لولیتایی هم فکرها و هم مسلکان آزادی نزدیک به مطلق خواهند داشت ولی شما از روی همین نوشته ها حدیث مفصل بخوان ار احوال دگرآندیشان در آن یوتوپیای کذایی.
گردو گفت:
خواستم این خبر و با عنوان «بی ربط» کپی کنم اینجا ولی دیدم اتفاقا اینجا جای مناسبی براش هست.
مورد توجه دوستان هواخواه انقلاب از نوع لیبی درایران:
«دیدبان حقوق بشر از شورای ملی انتقالی لیبی خواسته تا نیروهای مسلح آنها «دستگیریهای خودسرانه» را متوقف کنند و زندانیان را «آزار» ندهند.
این نهاد حقوق بشری گفته که از بیست بازداشتگاه شورای ملی انتقالی دیدن کرده و در شش تای آنها سو رفتار با بازداشتیها جریان داشته است.
دیدبان حقوق بشر از جمله این سورفتارها «کتک زدن بازداشتیها و شکنجه آنها با شک الکتریکی» را گزارش کرده است.
در این میان وضع کسانی که متهم به تجاوز و کشتار هستند بدتر است. برای اینکه بازجوها آنها را «برای اقرار گرفتن کتک میزنند.
دیدبان حقوق بشر از شورای ملی انتقالی خواسته تا پیش از هر چیز یک سیستم قضایی مناسب برای دستگاه خود درست کند تا کار رسیدگی به جرایم از مسیر قانونی انجام شود.»بی بی سی فارسی
احتمالا دوستان امیدوار نیستند که بعد از سرو سامان گرفتن دولت جدید این مشکل بر طرف بشه، چون تو افقانستان بعد از 10 سال هنوز نمیتونن مسئولیت زندانها رو به پلیس افغان بدن چون زندانی ها رو شکنجه میکنه.
پ.ن: تفسیر من از این خبر در تایید گفته های محمدرضا هست. بعدا بیشتر توضیح میدم
کاظمی گفت:
آقای محمدرضا: با پاراگراف دومتون موافقم. در مورد دموکراسی غرب هم البته خیلی جنبه های مثبت داره و قابل تحسینه. ولی توی همین سیستمه که همه مسلمونها رو یه مشت تروریست افراطی معرفی میکنه و از اون طرف دست تو دست اسرائیل میذاره تا مردم بدبخت فلسطین رو قلع و قمع کنه. همین موجودات دموکرات بودند که به صدام سلاح شیمیایی میدادند تا بریزه سر زنو بچه بی دفاع حلبچه. توی همین سیستمه که یه زن محجبه توی دادگاه با چاقو کشته میشه. و…
محمدرضا گفت:
کاظمی جان من هیچ آلترناتیوی برای لیبرل دموکراسی نمی شناسم.
این موارد از نقض حقوق شهروندی که شما می فرمایید, در لیبرال دموکراسی استثنا است در صورتی که چنین برخوردی رویه و قاعده حکومت های غیر دموکراتیک هستند. هیچ نظامی ایده آل نیست، هر وقت ما از صفر به ۶۰ −۷۰ یک لیبرال دموکراسی رسیدیم منطقا می شود درباره بهبود و ارتقا این نوع سیستم صحبت کرد.
کاظمی گفت:
من نمیدونم حالت بهتر چی میتونه باشه. ولی به نظرم این اتفاقاتی که توی غرب میافته استثنا های کوچکی نیستند که بشه همین طور از کنارشون رد شد. به نظر من هنر غربیا اینه که بلدند هر چیزی رو توی یه لفافه قشنگ خورد ملت بدند. من البته آمار ندارم ولی اینطور که از اخبار میفهمم جنایتهایی که تو دنیا توی همین 10-20 ساله توسط کشورهای غربی شده خیلی بیشتر از سایر حکومتهاست.
rahgozar گفت:
۱۴۰۰ سال پیش پیمبر نا امید از معجزه الهی از ترس جان راه یثرب در پیش گرفت، خداوند در راه با معجزهی شرمنداش کرد و از دست قریش جان به در برد به یثربی رسید که اهالی آن تا آن زمان یا یهودی بودند یا مردومانی بدوی و بت پرست به هر دلیل که ما نمیدانیم و با تشویق سایر اهل کتاب قبایل بدوی عرب ساکن در آن منطقه به او ایمان آورده به بزرگیش گماشتند، حضرتش پا گرفت، ریشه دواند وقتی به اندازه کافی جان دار شد به بهانه واهی قبایل یهود را قلع و قمع کرد، زمینهایشان را تصاحب کرد و در میان مسلمانان قسمت و آوارهشان کرد. زنهاشان را به کنیزی و مردانشان را به غلامی گرفت، آن مکان از خیلی پیشترها محل سکونت یهودیان بود، مالشان بود، خاکشان بود اما پیامبر شما همه را ستاند و اوارشان کرد، با افتخار در کتابش از آن یاد کرد، علی در قلعه را با یک دست کند و خونها ریخت
۱۴۰۰ سال گذشت، بعد از جنگ جهانی اول عثمانی پاره پاره شد، انگلستان قیمومیت مناطقی از محل اسکان اعراب را عهده دار شد، یهودیان آن سرزمین را زمین مقدس میدانستند آمدند با پولشان زمینهأی را در آنجا خریدند، حمله نکردند بلکه خریدند، اعراب زن باره با پولش در کابارههای بیروت خوش گذراندند وقتی پولشان ته کشید صدای وا مصیبتشان بلند شد، سازمان ملل آن منطقه را به دوقسمت تقسیم کرد اعراب زیاده خواه قبول نکردند ، ۲۳ کشور عربی در تهاجمی با حمایت بلوک شرق به اسرائیل حمله کردند، مفتضحانه شکست خوردند که اگر پیروز میشدند تمام یهودیان را از دم تیغ میگذراندند، اما نشدند و وقتی شکست خوردند عاجزانه در خواست صلح کردند اما اینبار یهودیان اشتباه تاریخی را نکردند و تمام آن سرزمین را صاحب شدند، پیامبر شما با زور گرفت، یهودیان با پول، درد شما چیست!!!!!!!!!
شیخ عجل سعدی شیرازی میگوید حکیمی از گذری میگذشت، صدایی بس جانکاه شنید که قرآن تلاوت میکرد، پرسید این کیست که قران میخواند، جوابش دادند فلانی است، فرمود به پیشش بشتابید و از تلاوت قرآن بر حذرش دارید که میبرد ابروی قرآن را
خانوم محترم با این دفاع ناشیانه تتمه حرمت اسلام را میبرین، نکنید و اینکار را به اهلش بسپارید که در محدوده معلوماتتان نیست.
پ.ن این نوشته در تائید جنایاتی که در هنگام جنگ میافتاد نیست، بر همه واضح است که بعضا اسرائیل جنایاتی غیر قابل دفاع از خود نشان دادهِ جای دفاع نمیگذرد.
کاظمی گفت:
جناب rahgozar
اول اینکه اولین کامنتی که من اینجا گذاشتم اصلا بحث دفاع از اسلام نبود.بحث رگبار بستن بود!!! شما کشیدیدش به اسلام و…
دوم اینکه بنده هیچ ادعای معلومات ندارم. فقط سعی میکنم با خودم روراست باشم همین. چیزی رو هم که میدونم و فکر میکنم مینویسم بد نیست نقد میشه.
سوم اینکه الان برای این صحبتهایی که فرمودید منابعتون رو هم بگید خیلی خوبه.
و نکته آخر هم اینکه من نمیدونم چرا امثال شما به اسلام که میرسید مو رو از ماست میکشید ولی توی موارد دیگه به همون سطح بسنده میکنید.
rahgozar گفت:
خانوم کاظمی خدا میداند قصدم رنجاندن شما نیست، باور کنید نیست، اما از اینکه میبینم اینقدر ساده تحلیل میکنید تعجب میکنم باور بفرمایید منابع خبری دیگری هم به غیر از فارس نیوز و شیعه نیوز وجود دارد بعضی وقتها بد نیست که به تحلیلهای آنان هم گوش کنید، اگر دنبال منابع هستید شاید من یک یا دو منبع را در حد بضاعت خودم به شما معرفی کنم اما این شما و این گوگل معروف، کافی است که موردی را که میخواهید از آن کسب اطلاع کنید را به قسمت جستجوی آن وارد کرده تا تمام منابع ثبت شده را بیابید، بخوانید و با منطق بدون پیش ذهنیت و تعصب قضاوت کنید، اما اینکه چرا وقتی به اسلام میرسیم موشکافانه بر خورد میکنیم، چون این مذهب ادعای بس گزاف کرده که آخرین دین است و جامعترین پس ناگزیرم از به چالنج کشیدن آن
موفق باشید
کاظمی گفت:
اتفاقا من هم وقتی میبینم شما و دوستانتان که در به چالش کشیدن اسلام ید طولایی دارید چقدر با اتفاقاتی که به وضوح دور وبرتان می افتد ساده انگارانه برخورد میکنید تعجب میکنم. حقوق بشر و دموکراسی هم تو این دنیا کم ادعا ندارند! وقتی میبینم به راحتی پیش داوری میکنید بیشتر تعجب میکنم. من مشکلی با مطالعه بدون ذهنیت ندارم. الان هم همین کار رو میکنم.
هما گفت:
خیلی زیبا بود و رشک برانگیز
اون قسمت هم که عقیده شخصی تو و نظریاتت در مورد دین و مذهب ..خب عقیده توست و محترم که می دانی من باهاش مخالفم که این هم محترمه و من فقط می تونم دعا کنم در حکومت بعدی قدرت در دست تو نباشه که
بر سر ایمان خویش می لرزم
که دل به دست کمان ابرویی کافر کیش
اما یک نکته
برای تغییر یک حکومت مثل حکومت فعلی ایران که با تمام قوا و ابزار از موجودیتش دفاع می کنه و از هیچ کاری و هیچ ظلمی برای این حفظ این موجودیت ابا نداره … این سیستمی که من و شما ارزو داریم پیاده بشه در بدو دوران گذار امکان پیاده شدن نداره …. اشخاصی مثل موسوی و…. اخرین کسانی بودند که میشد امید داشت این دوره ی تغییر به ارامی و بی خشونت طی بشه که میسر نشد ….مردم ما هم با توجه به تاریخ مون و فرهنگی که داریم همیشه پیرو و دنباله رو شخص بودند یعنی کسی که جلو بیفته و مردم دنبالش برن فلذا
ما نیازمند کسی هستیم که در بدو ماجرا لیدر حرکتی بسوی ازادی باشه که در نهایت منجر به سیستمی که تو نام بردی بشه .. و میدانی با توجه به شرایط موجود ، مردم خیلی راحت تر مثلا دنبال رو موسوی یا کروبی یا امثالهم میشن تا مثلا رضا پهلوی ویا یک ادم ناشناخته ….بنابراین اینکه ما هرکسی را که مخالفه این حکومته بخاطر اینکه یک زمانی با این حکومت بوده بکوبیم در اصل داریم به حفظ موجودیت حکومت فعلی کمک می کنیم و این مسله خیلی مهمی است که باید بهش توجه کرد
پی نوشت ..البته یک راه هم که متکی به شخص نباشه هست اتفاقی که در عراق افتاد ..حمله یک کشور خارجی و برقراری نظم و بستری برای انتخابات ازاد و سیستم جدید
اما این فکر چقدر عملی و مقبول و اصلا پذیرفتنی باشه بحثی است جدا
نسوان گفت:
در تایید حرفت بگم که هیچ کدوم از جوامع مدنی با انقلاب بوجود نیامده. حتی خود انقلاب فرانسه را وقتی نگاه می کنی تبدیل شد به گیوتین بازاری که دونه دونه فرزندانش را بلعید. در واقع بعد از انقلاب همیشه رادیکال ها شروع به حذف هم می کنند..کم کم از بطن این خونابه حرکت اصلاحات شروع می شود. مثل چیزی که در ایران آغاز شد. اگر این حرکت»اصلاحی» موفق شود یک سیستم دموکراتیک شکل خواهد گرفت . و اگر نه که کل نظام سرنگون خواهد شد. ( حالا یا با انقلاب یا با جنگ ویا… شکاف در بدنه ی قدرت و یا فساد …)
به هر حال منم باهات موافقم که ما اون پیچ رو رد کردیم.به نظر من اصلاحات توی ایران دیگر یک مفهوم تمام شده است و چقدر حیف..
در مورد رهبری هم من فکر می کنم اگر قرار باشد حرکتی صورت بگیرد در قالب نه یک فرد که یک گروه باید باشد ، گروهی که اثتلافی از اپوزیسیون باشد و عده ی زیاد تری را زیر یک پرچم گرد بیاورد .
تو لحظه ای فکر کن اصلا می توانی رضا پهلوی و کروبی و موسوی و مثلا عمه بلقیس رو کنار هم مجسم کنی؟ چرا نمی تونی؟ برای اینکه رهبران ما خودشان التزامی به آزادی ندارند. توی شبکه ی سلطنت طلب طرف گلویش را برای آزادی جر می دهد بعد که یک مخالف زنگ می زند بهش فحش خوار مادر می دهد و گوشی را می گذارد! آدمی مثل من که نه به مذهب اعتقاد دارد و نه به ولایت فقیه ولی ایران را دوست دارد کجا در طول تاریخ نماینده داشته؟ ما که تا حرف زدیم سرمان را بریدند که کافریم. ما هم مردم آن سرزمینیم و باور کن آن قدر ها هم کم نیستیم. چرا از این همه مخالف تا حال هیچ دو تایی دست هم را نگرفتند؟ ( باز دم موسوی و کروبی از این جهت گرم) به هر حال وقتی سیستم از ابتدا شکل بگیرد شده در قالب یک هسته ابتدایی و شفافیت داشته باشد و همزمان مردم هم به آن درجه از آگاهی رسیده باشند پیروزی نزدیک است.
همین جا را نگاه کن، یک سیستم ایجاد شد .قرار شد گفتگو کنیم و باب نظرات را نبندیم و سخن مخالف را حذف نکنیم. پس من نوعی اینجا مداوم نقد می شوم. مجبور به عذر خواهی می شوم.وقتی پرخاش می کنم مورد بازخواست قرار می گیرم. در واقع به ناچار تعدیل می شوم. اگر جلوی نقد ها را بگیرم از طرف دوستانم نقد خواهم شد و آنها را از دست خواهم داد. پس دیگر نمی توانم هر غلطی خواستم بکنم.نه برای این که من آدم خوبی هستم برای اینکه سیستم به من اجازه نمی دهد. یا باید پیه نقد شدن را به تنم بمالم یا باید در ش را ببندم که در آن صورت هم حذف خواهم شد.
الان میرم بخوابم. اما فردا جواب خواهم داد.
هما گفت:
لولیتا جان
پیش نویس ….تازه میخوای بری بخوابی بعد بیای جواب بدی؟ …قربونت برم دیگه چیو میخوای جواب بدی ؟ 🙂 دعوا که نیست میگی واستا الان کار دارم فردا میام میزنمت ؟ ….
اما ببین عزیز بهرحال همانطور که در این سی ساله دیدیم اتحاد بین اپوزسیون اونم از جناح های مختلف امکان نداره چون اینقدر منیت و خود درست بینی در هرکدام هست که نمی توانند باهم کار کنند پس لاجرم من حدس میزنم اگر راه حل مسالمت امیزی برای دوره انتقال وجود داشته باشه فقط حول عالی جنابان موسوی و کربوبی میگرده ..چون کسی دیگری که حداقل بتونه بیست ملیون ادم جمع کنه رو بنده نه دیدم و نه شنیدم …. و این یعنی چه دوست داشته باشیم و چه نه ما برای جلوگیری از خشونت و حفظ یکپارچگی کشور به اونها نیاز داریم ولو در کوتاه مدت
ساقی ب گفت:
نسوان جان
انقلاب آمریکا در نیمه دوم قرن هجده، نمونه بارز دموکراسی و آزادی بوده و در تقابل با انقلاب فرانسه . در حال حاضر هم امریکا به انقلابش وفادار مونده و بیان و انتشار هر عقیده ای برای تمام شهروندان کاملا آزاده !
آرش گفت:
داستان انقلاب آمریکا فرق می کرد؛ آمریکاییها برای استقلال انقلاب کردن و در مقابل انگلستان ؛ حتی تاریخ دقیقی برای انقلاب آمریکا و پیروزی اون وجود نداره و نظرات مختلفه.جنگ بین آمریکایی و آمریکایی نبود ؛ جنگ بین آمریکایی و انگلیسی بود.
ساقی ب گفت:
– آرش
دیگه اینکه فرق میکنه یا نه رو ظاهرا بدون مشورت با شما تصمیم گرفتن که همه جا بهش بگن انقلاب آمریکا !!که یکی از دستاوردهاش جدایی برخی ایالات از انگلیس بوده .دقت بفرمایید من نوشتم نیمه دوم قرن هجده و تاریخ دقیق نگفتم هر چند که بیشتر به انقلاب 1789 معروفه . در ضمن انقلاب هم تعریف خاص خودش رو داره .
آرش گفت:
به این دلیل گذاشتن 1789 که سالیست که جرج واشنگتن در اون رئیس جمهور شد.اما اون سال همچنان بسیاری از ایالات در اختیار انگلستان باقی مونده بود ؛ خیلی ها صد سال بعد به ایالات متحده پیوستن.
انقلاب آمریکا پروسه ای بسیار طولانی بود و نه یک جرقه لحظه ای.
ساقی ب گفت:
ببین من این داستان رو می دونم ، جنگهای داخلی آمریکا رو هم بلدم ، اگر هم یادم رفت رفرنس دارم که برم دوباره بخونم یادم بیاد .اما این داستانها ربطی به حرف من نداره . حالا اگر میخوای درباره چیزهای دیگه که بی ربطه بحث کنی ، قضیه فرق میکنه چون حوصله ندارم کلا .
محمدرضا گفت:
حضرت نسوان! فقط کمونیست ها و حجتی ها به سرنوشت محتوم تاریخی توده ها اعتقاد دارند. ما کجایمان به فرانسه شبیه است که گذر از سنت به مدرنیته و یا حرکت به سمت دموکرسی مان شبیه پاریسی ها باشد؟!
تنها ایالات متحده نیست که تاسیس جمهوری در آن با نوع فرانسوی اش متفاوت است. توی انگلستان هم اوضاع این طور نبوده. و اساسا مشروطه سلطنتی باقی ماند و لیبرال دموکراسی هم در آنجا نهادینه شد. استرالیا و کانادا و نیوزلند هم اساسا هنوز به طور قانونی مستعمره و مایملک علیا حضرت ملکه انگلستان هستند، کسی در ماهیت دموکراتیک آنها شک دارد؟
ختم کلام این که با خط کش تحولات منتهی به انقلاب فرانسه نمی شود تحولات امروز جامعه ایران را متر کرد. (اون همه انقلاب و گیوتین بازی مگر به دیکتاتوری ناپلئون ختم نشد؟ این چه غلط متداولی است که به جان ملت افتاده که هر وقت هوس کربلا به سرش میزند آدرس انقلاب فرانسه را می دهد؟! )
کاپیتان بابک گفت:
بزن قدش لولیتا 🙂
بیخود نیست به شما ارادت داریم. من مطمئنم اگه در موضع قدرت باشی ( که هیچوقت نخواهی بود ) مسلمونا رو به رگبار نمی بندی. اینو اینجا برای dramatization و جلب توجه به ( و تاکید روی) قسمت آخر نوشته ت میگی. اصولا آدم های بی دین و خدانشناس، از بی آزارترین موجودات هستن. خودم خنده م می گیره، من دو سه هفته س مورچه هایی را که توی آشپزخونه م رژه میرن، با نوک انگشتم می گیرم، میبرم تو حیاط ولشون می کنم (که برگردن تو خونه!؟) جلوی پسرم را که کرمهای باغچه را می کشت، گرفتم. پشتم قُرصه. به همه (با شوخی) میگم، اگه خدا و آخرتی باشه، اون باید از من بترسه که خشتکشو جر ندم. من که آزارم به یه مورچه نرسیده و دروغ نمیگم، از چی بترسم. ولی او (ایشان) خیلی چیزا رو باید توضیح بده
گفتن اینکه اسلام توهین به بشریت، و قرآن کتابی جعلی مملو از تراوشات یک مغز مریض، تشنۀ خون و شهوت پرست است، حتی در دنیای مجازی، شهامت میخواد. خوبی اش اینجاست که از آیه های خود قرآن برای اثبات این ادعا میشه استفاده کرد. خوشحالم که برای اولین بار، مواضعتو رک و روشن بیان کردی. حالا شدیم 6-5 نفر و کمتر احساس تنهایی می کنم 🙂
غایت آرزوی من روزی است که مردم ایران قرآن فارسی را آیه به آیه بخونن، واسلام را از خانه و مملکتشون بیرون کنن. آنروز آزاد خواهیم شد. میدونم اون روز را نخواهم دید، ولی آرزو بر نوجوانان عیب نیست
مرسی که «ر» را «ز» کردی
XY گفت:
عزیزم شما یک کتاب صد برگی با بی اعتقادی بنویس که مردم بیشتر از کتاب حافظ و سعدی و مولوی و خیام و عطار و … چندتا بشمرم بخوننش. من موندم چطور به یک بچه بخوام اخلاقیات رو یاد بدم بگم آره بابجون یک ملکولی بود اتفاقی در خارج از زمین اتفاقی دی ان ای شد بعد این همینطوری شد تک سلولی و …. حالا تو دزدی نکن خوب شورت دختر همسایه رو بزور نکش پایین. نه بابا زمان محمد کسی با لپتاپ کار نمی کرد همه وحشی بودن اومد گفت آقا از فردا خوردن و مشروب و عشق و حال با زن برای یکماه تعطیل بعد روزی سه بار مخصوصا سحر صورتتونو میشورید بغل خانم رو رها می کنید میاید با من دولا راست میشید (همینا کافی بود سر طرف رو بزارن رو سینش با این اوصاف که تا قرن 13 میانگین عمر انسان در اروپا 36 سال بوده پس طرف می گفته محمد دیوانس) حالا شما یاد بچت در سال 2012 بده تو سن 18 سالگی روزی دوبار دندوناشو مسواک بزنه. من ملاکم دفاع از محمد و عیسی و کسی نیست مشکل من اینه که شما دارید با عقل 40 سالتون مثل آخوندای بیشرف به عقاید نوجوانها حمله میبرید و این کثافتی 10 برابر شدیدتره چون رنج این دوره رو دیدهاید و قربانی تجاوزات فکری این دوره شده اید ولی مجددا دارید به یکس دیگه تجاوز میکنید آنهم به دلیل عقده و فردا من ببینم دختر 10 ساله داره تو فاحشهخونههای تهران آینده تن فروشی میکنه اونموقع است که میگم همین آخوندا ملت را بهتر.
زمانی به آزادی میرسید که همه یاد بگیرید آزادی دیگری را محترم بشمارید هرچند احمقانه باشد و بقولی خون شستن را خون شستن محال است. به آبجی نسوان گل هم بگم که شازده پهلوی و عمه بلقیس بدتر از ترکیه کنار هم نخواهند نشست تو خود شکفته دار که نمیتوانی!
شوماخر گفت:
ایکسی جان ور زیاد می زنی.
س. م . رها گفت:
اقای ایکس ایگرگ
اگر هم اکنون دیده بگشایید آن دختر ده ساله را در همان ام القرای اسلام ناب تان خواهید یافت و هزاران دختر شانزده و هجده ساله را که از روی فقر در کشورهای حاشیه خلیج به تن فروشی شیخ های عرب در آمدند.نه برای خواندن وبلاگ! برای تامین نان. مرد مومن. نیک بنگرید افکار ما نیست که آنها را به انحطاط کشاند که سرزمینی که تو ساختی با اسلام بیهوده ای که مردمان را فقیر و ترسو و زبون بار اورد .
کاپیتان بابک گفت:
ایکس ایگرگ. اصلا معلومه شما چی میگی؟
((مثل آخوندای بیشرف به عقاید نوجوانها حمله میبرید و این کثافتی 10 برابر شدیدتره)) !!!
شما نمی خواد به بچه ت دی ان اِ و ملکول یاد بدی. بگو یه چیز نامرئی اون بالا نشسته، خاک رو ورداشت و فوت کرد توش و یه آدم در اومد. بعد دندۀ اون مرد را کند و زن را ساخت. بعد زد در کونشون از بهشت بیرونشون کرد، چون اونجوری بودن که خودش می خواست. بچه فیس بوکی امروز بهت می می خنده.
من به جوونا که این دوره زمون خیلی تیز تر و تند تر از «مغز 40 سالۀ» من می فهمند، میگم دنبال خَِرد باشید. خرد و وجدان خودتونوراهنما و الگوی زندگیتان بکنید. به پسرم هم قرآن، هم انجیل داده ام و التماس کرده ام بخواند. چه کنم که شکسپیر و ریچارد داکینگ و استفن ها کینگ را بیشتر دوست دارد بخواند. و یکبار، فقط یکبار گفت از اینکه من مسیحی یا مسلمان نبودم و انسانیت را به او آموختم، خوشحال است، احساس افتخار میکند.
تجاوز؟ کدام تجاوز حاجی؟ کسی بیشتر از دین باوران مسیحی و مسلمان به مال و جان و ناموس بشریت تجاوز کرده است؟ شورت کسی تو عربستان ماند که محمد پائین نکشید؟ کسی که سوار یک دختر بچۀ 9-8 ساله شد، یهودی و مسیحی را از دم تیغ گذراند و زنهایشان را…. را معلم اخلاق کنم؟ مگه مخم عیب کرده؟
بشریت امروز با پیشرفت علم و تکنولژی، برای انسان بون به لاطائلات دین نیازی نداره، عزیز برادر. بچه های کودکستان تمام آموزش های اخلاقی دین را نخوانده، پشت سر گذاشته اند. شما هم یه تکونی به خودت بده
شوماخر گفت:
آقا جان خیلی بیش تر از 5- 6 تاییم. بیخودی وسط دعوا نرخ تعیین نکن.. ما بی شماریم!
کاپیتان بابک گفت:
🙂
هما گفت:
جناب کاپیتان
جسارتا ضمن کار انسانی و خداپسندانه شما در راستای دفاع و حفظ مورچگان عزیز خدمت ان وجود نازنین عارضم که انشااله این مورچه هایی که از اشپزخانه به حیاط می برید …با توجه به اینکه شما کاپیتانی و در کشتی هستید ..منظور از حیاط که دریا نیست ؟ یعنی ان بندگان خدا را که در دریا ازاد نمی کنی زبانم لال ؟
البته من باب ریا خدمت تون عرض کنم این بنده حقیر مسلمان هم همین کار را در راستای حفظ میراث معنوی مورچگان انجام می دهد و امیدوار است خداوند منان در روز جزا یک کشتی قلمان بابت این کار خداپسندانه بما عنایت فرمایند انشااله
ومن اله توفیق
کاپیتان بابک گفت:
🙂
نه خب معلومه تو آب دریا ول نمی کنم. که پیامبرم فرمود: میازار موری که دانه کش است
همه ش که تو دریا بمونم آب میرم تموم میشم. ماهی دو هفته در خانه تشریف داریم، دو هفته شناوریم
از طرف تمام مورچه های دنیا از شما سپاسگذارم بانوی فرهیخته. قول میدم وقتی با خدا دست به گریبان بشم، یکی از مواد صلح با ایشان را روی این شرط بگذارم که یک کشتی که سهله، یک ناوگان غلمان ( نه قلمان) از جنس جورج کلونی و برد پیت یا آلن دلون به انتخاب خودتان، به شما ارزانی دارد
محمدرضا گفت:
بحث مذهبی نمی خواهم بکنم کاپیتان، ولی این که می فرمایید انسانهای بدون خدا از بی آزارترین انسانها هستند من را یاد ایت الله عظمی استالین و مفتی اعظم مائو انداخت. هر دو از انسانهای با خدا، مومن و نماز شب خوان بودند. نور به قبرشون ببارد به همین وقت عزیز.
کاپیتان بابک گفت:
مغلطه نکن . اولا من نگفتم همۀ بی خدایان. همین دور و بر خودتان اگر کافر خدانشناسی را پیدا کنید، خواهید دید من چی میگم. با اینکه فکر می کنم می دانید
ثانیاً، باشه!! چون شما گفتید، استالین و مائو هم یه نوع آیت الله ، مومن و نماز شب خوان بودند. چقدر این آیت الله ها ناز و دوست داشتنی هستن، نه؟
محمدرضا گفت:
» اصولا آدم های بی دین و خدانشناس، از بی آزارترین موجودات هستن.»
مفهوم این جمله دقیقا چیه کاپیتان؟
هیچ مغلطه ای بزرگتر از کلی گویی و سیاه و سفید دیدن نیست.
bahar گفت:
دوستان! دعوا نکنید! تحقیقات انجامشده نشون میده که اخلاقیات بیدینها خیلی هم باعث درک بهتری از دنیا میشه. این لینک رو قبلا گذاشته بودم دوباره میذارم:
http://www.spiegel.de/international/spiegel/0,1518,777281,00.html
نسوان گفت:
چه لینک خوبی بود بهار جان.کاشکی یکی همت می کرد ترجمه اش می کرد می گذاشتیم اینجا… من نمی دونستم که افراد غیر مذهبی بعد از پیروان اسلام و مسیحیت سومین گروه پرجمعیت هستند و تعداد خدا نا باوران یک میلیارد نفر است و روز به روز هم زیاد تر می شود.آفرین!
bahar گفت:
منو از چشم به راهی بررسی دیدگاه در بیارید لطفا 🙂
محمدرضا گفت:
ای کاش موضوع به همین سادگی بود. اخلاق که مثل میز و کمد ماهیت بالذات ندارد. هر جهان بینی در نهایت به یک سلسله اصول اخلاقی منتهی می شود. فی المثل ملای شیعه میگه اسلام سراسر اخلاقی است، بعد که ازش می خواهی که اخلاق را تعریف کن میگه اخلاق یعنی عمل به واجبات و ترک محرمات. یهودیت و مسیحیت هم در نهایت به چنین الگویی (اخلاق تابع و نتیجه دین است) منجر می شود. از دین که خارج می شوی فلاسفه از ارسطو افلاطون تا نیچه هر کدام یک تعریف مجزا از اخلاق ارایه می دهند.
اونوقت یک نابغه یک مدل اخلاق متمایل به یکی از مکاتب لیبرال− سکولار را در بست قبول کرده کل ملت را باهاش سنجیده گفته افراد لیبرال−سکولار با اخلاق ترند! خوب خواجه حافظ هم میفهمد که این مطالعه به درد عمه محقق می خورد. به نظر شما اگر این مطالعه را یه بابایی مثل جوادی آملی انجام می داد نتیجه چه میشد؟ یک خاخام یهودی انجام می داد چه؟ یک کمونیست−مائویسم و …. چه؟
کاپیتان بابک گفت:
ای بابا. چرا نمیذاری به کار و زندگیم برسم. من که نمی تونم از اول همه چی رو واسۀ شما بشکافم. زمان میبره. اگر من سی سال به پندار شما دسترسی داشتم ( حدس می زنم سی و چند ساله باشید ) الان خود شما با من همزبان بودی. گذشته از جبر جغرافیایی (دریک کشور و خانوادۀ مسلمان یا مسیحی بدنیا آمدن) که به ضرر ما تمام شده، بحث دینی، آنهم روی اینترنت، اگر احمقانه نباشه، بیفایده س
ولی محض گل روی شما یه مثال میزنم که براتون روشن تربشه. اگر صد تا ایرانی حاجی را یک طرف و صدتا ایرانی بی دین را طرف دیگر بگذارید، درصد آدم های درستکار تو دستۀ بی دینها بیشتر خواهد بود.
ببین، من یک خدانشناس هستم و این راهِ مخالفِ اکثریت را با خرد گرایی، در جستجوی حقیقت و برای آرامش وجدانم انتخاب کرده ام ونه اینکه با شمای دیندار مخالفت بورزم و عصبانی تان کنم
مسلم است که فکر میکنم راه من، حرف من درسته. خوشبختانه توی انجیل و قرآن که 3.5 میلیارد آدمیزاد فکر میکنن از خدای آسمان بما رسیده، آنقدر مزخرف و باطل هست که این تصمیم گیری مرا و گفتگو با کسی که شک دارد را آسانتر کند. ایمانِ کور این زشتی ها را نمی بیند یا زیر سبیلی رد میکند. من چنین مانعی جلویم نیست. چشم و دلم را باز کرده ام. از طرف دیگر،پیشرفت روز بروز علم و اعمال پرچمداران دین هم که فقط رسوایی و شرم ببار آورده بمن کمک میکند که بفهمم بهشت و جهنم دروغ آخوند هاست که……
شما دینداران چیزی برای گفتن ندارید. قاشق به ته دیگتان خورده است. این پرسش برای من پیش می آید که چرا من کافر را به چلنج می کشید؟ اگر مطمئن هستید که به بهشت خواهید رفت، بگذارید من و لولیتا حرفمان را بزنیم. اگر شک دارید، بفرمائید تو. در مکتب ما دینداری شما بخشودنی است
محمدرضا گفت:
من خداپرستم اما احساس تعلق به هیچ دین و مذهبی ندارم و اساسا اعتقاد دارم محدود شدن در چنین غالبهای ذهنی بسته ای توهین به کرامت آدمی است. نظرم در مورد ادیان ابراهیمی از این هم تندتر است و اساسا فرم کنونی آنها را فاشیستی، غیر اخلاقی، به شدت دنیایی و ریاکارانه و مضر به حال جوامع بشری می دانم. اما سعی کردم دو نکته را جزو اصول اخلاقی خودم قرار بدهم، اول اینکه به پیروان هیچ دین و عقیده ای (به جز قشر رهبر و لیدر دینی که صاحب و دنباله رو قدرت و ثروت شده اند) توهین نکنم و دوم این که همیشه قضاوت منصفانه و متعادل داشته باشم و صفر و یکی فکر نکنم.
مثلا در مورد حاجی بازاری من همیشه با خودم میگم این اگر به اون خدا و پیامبری که یک مقدار محدودش کرده و مانع خیلی کارهاش شده اعتقاد نداشت ببین چه بلایی سر ملت می آورد. انهایی که اعتقاد داشتن یا نداشتنش به خدا/ دین/ امام/ بهش/ جهنم/پل صراط رفتارشان را متعادل تر می کند کم نیستند، نقش مذهب را این طور هم میشه دید و صد البته میشه گفت همین اعتقادات باعث چه جنایاتی شده است.
متاسفانه سیم پیچی ۸۰−۹۰% ادمهایی طوری است که حتما باید به یک چیزی اعتقاد داشته باشند تا بتوانند زندگی کنند. دم و دست ترین گزینه معمولا مذهب است و متاسفانه جنس بنجلی که مسجد/کلیسا/بتخانه محل عرضه می کند. بدبختی اینجاست که اگر همین جنس بنجل عرضه نشود، آلترناتیوهای بهتر در دسترس نیست و نایاب است. یکی دین اش میشه ضد مذهب بودن، یکی محیط زیست، یکی ملیت و قومیت، یکی تاریخ و تمدن یک سری خودشون ایدئولوژی سازی می کنند مثل کمونیست ها و …
XY گفت:
یکی داشت یکجا میشاشید گفتن چکار داری میکنی گفت یک احمقی اینجا ریده دارم پاکش میکنم حالا حکایت تو خانم جان. موندم تو مدل بچه فقیر ایرانیشم چاقو باید بکشه دیگه شما که فرنگ رفته و گرسنگی نکشیدشین (ترا بخدا نوار من بابام کارمند بود نزار گرسنگی نمیدونی چیه گرسنه میشی تو خیابون شلوارتو برای لذت یکی دیگه میکشی پایین اینو بهش میگن گرسنگی). خلاصه اگر هم چیزی تو این دنیا نباشه که ازش متنفر شد باید به کله کچل بدبخت فرهاد متنفر بشی (نگو کلش مو داشت).بالاخره باید متنفر زاییده شد زندگی کرد و مرد تا تنفر هست زندگی باید کرد. تو از ریش بدت بیاد یا نیاد نه دین رو میشه حذف کرد نه حافظ و مولوی رو میشه گفت عقلش کمتر از تو امثال منه. بشاش حالشو ببر فقط بزار یک داستان باحال برات بگم. دونفر سر یک تاپاله داشتن اظهار نظر میفرمودند یکی گفت دارین بحث چی می کنین اون دوتا گفتن داریم بحث میکنیم این مال زنه یا ماله مرده. طرف گفت که من به سه دلیل اثبات میکنم مال مرده اونها گفتن بفرما اون گفت که اول فاصله برخورد شاش بیشتر از محل مدفوعه دوم اینکه حجم مدفوع خیلی بالاست سوم اینکه خودم نیمساعت پیش اینجا ریدم. حالا حکایت شماست اینها یکجور ریدن شما هم بفرما منتها جای خالی نداریم رو همین کارتو بفرما. بدبخت ملت راست می گن جمهوری اسلامی دشمن مدل خودش تولید میکنه.
رهگذر گفت:
چقدر آدم یاد ادبیات حسین شریعتمداری می افته !!
فامیل هستین ؟؟
rahgozar گفت:
in balaaei man nistam
رهگذر گفت:
منم این بالای که میگه من نیستم، نیستم !
rahgozar گفت:
🙂
رهگذر جان پس لطف کن به خاطر این که اسلام به خطر نیفته و و حفظ جان خودت(بعضیها اینجا منتظران که مچ منو بگیرن) به فارسی اسم کاربریتو بنویس منم با الفابت انگلیسی مینویسم
دمت گرم
بابک پایونیر گفت:
Xy::: >>. خیلی با حال بود. وقط یه توصیه…:.. بزار مردم حالشون رو بکنن و بگذرند… تو هم به ریدن مردم گیر گنده نده…. :
nana گفت:
جدای از سیاست و حکومت، دلیل اینکه مردان جامعه ایران هم اینقدر تندرو و ظالمانه با زنان رفتار میکنند هم ناشی از همین قدرت مطلقی است که قانون و عرف به آنها داده. اگر جامعهای داشتیم که در آن زنان حق طلاق بدون دردسر دادگاه و ممانعت قانونی و عرفی و تحقیرهای آینده داشتند مردان کمتر به خودشان اجازه چنین رفتارهای سلطه گرانه افراطی میدادند.
پزشک رهگذر گفت:
چیزی فراتر از % 100 با هر دوتا نوشتت موافقم !!
امثال خزعلی ها (نمی توانم دکتر خطابش کنم ) هر موقع اعتراف کردن که این به اصطلاح دکتری و اون به اصطلاح تخصص چشم پزشکی را با چند تا رانت و «پایمال کردن حق چند نفر بدست آوردن» ! !
و خودشون مدرک دکتراشون و پول هاوقدرت هایی را که از طریق اون بدست آوردن را باطل کردن !!
و تکلیف خودشون با یکسری احکام دوست داشتنی اسلام مثل تکفیر ، حجاب اجباری، جهاد(قتل در راه خدا) ، نهی از منکر و امر به معروف حتی با استفاده از زور (فضولی بی پایان در کار دیگران)، امام زمان !:) ،ازدواج با دختر 6 ساله (پدوفیلیا پیغمبر عزیز شون ) ، ولایت وقیح ! و هزار تا حکم مخل زندگی بشر اعلام کردن بعد اصلا ارزش فکر کردن دارن !
وگرنه هیچ فرقی» واقعی » بین این آقا و کردان( از نو ع دکترش!) ، رحیم پور ازغندی و حسن عباسی (با زم از نو ع دکترش!) ، الله کرم و خامنه ای وجود نداره !! و همه شون مجبور به اجرای احکام اسلام وکسب منافع شخصی حتی بادزدی (دزدی مدرک دکتر) ،با قتل ( قتل و اسیب رساندن به بیمارت وقتی صلاحیت پزشک شدن را نداری (مثل رانندگی آدم نابینا با گواهینامه تقلبی که منجر به تصادف وکشتن یک نفر بشه ) و دروغ (خود را آزادی خواه نشون دادن در حالی که به دینی معتقدی که خون همه مخالفاش را مباح کرده) هستن .
لولیتا این آدم واقعا ارزش دو تا پست را نداره ! به مسائل دیگه برس !
هما گفت:
یک توصیه و خواهش
خدمت کلیه سروران مومن و کافر زندیق عارضم ..
اینجانب با ذهن بیمار و تنی علیل فکر نمی کنم بانو لولیتا (جهیم اله تعالی علیها ) اصلا و ابدا خواسته باشند بحثی* مذهبی* و حق علیه باطل را در این نوشته باز بفرمایند که سروران گرامی با فحش از هم پذیرایی کنند
اتفاقا اصل صحبت همین است که مومنین و کفار خدانشناس هرکدام در اینده بتوانند در یک کشور زندگی کرده و حرف خودشان را بزنند و کسی بواسطه عقیده نه بتواند بکشد و نه کشته شود
فلذا جسارتا از تمامی حضار خواهشمندم اینکه در 1400 سال پیش کی چکار کرده و چه کاره بوده را به یوم الحشر واگذارند و پیرو همین مطلب سخن بفرمایند .چون تجربه نشان داده که بحث های عقیدتی در اینجا و هر فضای مجازی دیگر از انجا که امکان استفاده از مشت و لقد و شمشیر و تانک و بازوکا نیست ..نهایتا به فحش و احوال پرسی از ابواب جمعی طرفین منجر خواهد شد
پیشاپیش از صبر و تحمل تمامی حضار تشکر کرده و امیدوارم در روز جزا با سرب داغ خدمت حلق کلیه ملحدین و زنادقه برسم انشااله
با تشکر ..هما
شوماخر گفت:
موافقم
محمدرضا گفت:
واقعا فکر می کنی تفکر پر از تنفری که امثال لولیتا انرا نمایندگی می کنند به زندگی مسالمت آمیز همه آرا و عقاید اعتقاد دارند؟ واقعا چنین طرز تفکری اصولا قادر به تحمل عقیده ای غیر از مرام و مسلک خودش را دارد. این تنفر و بی حرمتی به دموکراسی و لیبرالیسم ختم می شود؟!
بابا جان لولیتا ها دیگر با چه زبانی بگویند که رسما فاشیسم ضد مذهب هستند و روز عیدشان روزی است که از هر تیر برق یک مرد ریش دار و یک زن محجبه آویزان شده باشد. بر و بچ فعلا تو مرحله بلغور کردن افکار نیچه و تئوریزه کردن خشونت عریان هستند، حالا هی امثال من و شما بگوییم که انشا الله که گربه باشد.
---- گفت:
شما منتظری بگی درود بر جمهوری اسلامی. از اول هم معلوم بود دنبال چی هستی.من نمیگم بسیجی یا ارتش سایبری. چون از منش و گفتارت معلوم است.برادر محمد رضا، امثال لولیتایی وجود ندارد. لولیتا کجا حتی به قدرت نزدیک می شود؟ او دارد راه را نشان می دهد و از گفتگویی دم می زند که در آن هیچ کس دیگری را به دار نکشد. شما از کدام دار می گویی؟ همین قدر که شما این قدر آزادانه اینجا حرف می زنی نشانه این است که از دار خبری نیست. بیخود خودت را ضایع نکن
PRINCE گفت:
اوهوووووووو!
اینقدر ازون دبه روی کولت، نفت بدین اتیش نریز. ریشت میسوزه ها!
از ما گفتن بود.
محمدرضا گفت:
امام راحل هم می خواست بره قم به درس و بحث و امور طلبه ها برسد. قرار نبود آخوند ها وزیر و وکیل و رییس جمهور بشوند. قضاوت راجب به این که طرز فکر لولیتایی به قدرت نزدیک می شود یا نه را به آینده واگذار می کنم.
دوست عزیز من دارم میگم اگر اپوزیسیون این است پس درود به جمهوری اسلامی. عجب گرفتاری شدیم ها! این معنی اش این است که من عضو ارتش سایبری رژیم هستم؟!
کاپیتان بابک گفت:
با صلح طلبی شما موافقم، قبلا هم بهتان عرض کردم
بعد از تصحیح تیتر پست قبلی، بخش قابل توجه نوشته، از اسلام و عواقب و جوانب آن حرف میزنه. چون این تاپیک ها اینروزها بیشتر مورد تمرکز و حساسیت قرار گرفتن، حضار محترم، من جمله حقیر سراپا تقصیر هم به این موضوعات پرداختیم. بحث خوبه بشرطی که ( فقط به شرطی که) به فحش و توهین و تعرض شخصی منجر نشه.
از طرف دیگه، تجربه نشون داده که چون بعضی ها ظرفیت و/ یا آگاهی ندارن، آنچنان می شود که می فرمائید. مثلا یک نفر میاد، نه میذاره، نه ورمیداره وبدون هیچ دلیل و شاهدی میگه من به عقاید نوجوانها حمله و تجاوز می کنم. پس چه باید کرد؟
بنظر من خوبه مردم حرفاشونو بزنن. در بارۀ هر چی( مربوط) هست. هیچ آدابی و آئینی مجوی / هر چه میخواهد دل تنگت بگوی
اگه کسی هم خواست فحش بده، یا فقط به من بده، یا ایگنورش کنیم، یا…….هر چی.
یکی بیاد این لپتاپو از دست من بگیره. خفه شدم از بس حرف زدم
وحید گفت:
دکتر خزعل زیاد جالب نیست..به نسبت مصونیت پدری من شهامتی درش نمیبینم…ودر موردخلخال از پای زن یهود اینه که یه خطبه س در نکوهش اصحاب بدلیل روگردان از جهاد..گوینده به حالت تحریک کننده میگوید مردم پشت مرا خالی کردید دشمن امد نماینده من را کشت و زنی در پناه اسلام خلخال از پایش کشیدند.والی اخر…این نبوده که یک اتفاق تک یعنی همان کشیدن خلخال بیفتد وگوینده در عدالت چنین بگوید..متن خطبه گلایه از مردم ست که گوینده را یاری نکردند و نه درباره عدالت وحق.
شوماخر گفت:
مرحبا… برو اینو به این خانم کاظمی اینا بگو ……………به من چرا داری می گی؟
کاپیتان بابک گفت:
ایشون و امثالهم به گوششون نمیره. از قرآن و اسلام فقط جاهای خوب وکارهای خوبشونو را دوست دارن مثال بزنن. مثل نخوردن مال یتیم یا خلخال و اینجور چیزا. من هم تو انحیل و قرآن فقط دنبال سوراخ می گردم. این به اون در. مثلا فکر نمی کنن الله چرا دریک کتاب آسمانی که باید رهنمود بشریت باشه، در باره رفاه آلت پیغمبر اسلام آیه می فرسته ( که تو میتونی زن پسر خوانده ات را -که گلوت پیشش گیر کرده- بگیری. نوش جونت). یعنی همۀ معضلات دنیا حل شده بود و فقط شومبول ممد آقا باقی مونده بود؟
محمدرضا گفت:
بالشخصه دیکتاتوری مذهبی را به این نوع فاشیسم التقاتی و متعفن و پر از نخوت و تنفر ترجیح می دهم. اگر مخالفان نظام این گونه فکر می کنند پس من با صدای بلند فریاد می زنم: زنده باد جمهوری اسلامی و زنده باد ولایت مطلقه قفیه.
---- گفت:
بگو برادر ارزشی. بگو خودت را راحت کن!
PRINCE گفت:
!!!
پس چه شد ان تفکر محافظه کارانه عملگرایانه هزینه-فایده محور و تعادل گرا ؟
محمدرضا گفت:
پرینس جان دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ
من آخوند−شاه−پدر ملت را به فاشیسم ضد مذهب ترجیح می دهم.
اتفاقا این دو پست شاهد مدعای من است بر ارجحیت اصلاح تدریجی بر فوران خشم انقلابی. انقلابی که به دیکتاتوری فکلی −چیزی نظیر همسایه های شمالی و به طور خاص آذربایجان− منجر شد چه سودی دارد؟!
شما اگر در طالع این تحولات لیبرال دموکراسی می بینی لطفا روش رمل اسطرلاب انداختن ات را به من هم یاد بده.
کاپیتان بابک گفت:
اوه اوه اوه. هم جمهوری اسلامی هم ولایت م ط ل ق ه فقیه. یک آخوند ذوزاری بی سوادِ دزدِ جنایتگر شالگردن فلسطینیِ وطن فروش برای 75 میلیون ایرانی تصمیم می گیرد.و یک جوان مسلمان ایرانی برایش شعار زنده باد میدهد. عجب منجلاب هولناکی. از این پائین تر میشد برویم؟
ایمان بیاورید به آغاز فصل سرد
محمدرضا گفت:
کاپیتان جان خدمتت عرض کنم که متاسفانه بله! در سقوط و انحطاط هیچ محدودیتی وجود ندارد.
پدران ما در سال ۵۷ همین اشتباه را مرتکب شدند و قاطعانه گفتند از این شاه بزدل و خائن و فاسد و نوکر آمریکا که دیگر بد تر وجود ندارد. واقعا بد تر وجود نداشت؟
کاپیتان بابک گفت:
خب حرف حق، حقه. اینو راست میگی. میشه مجاهدین بیان ایران یا ولیعهد مجتبی به تخت سلطنت اسلام بشینه. ولی امیدوارم قبل از اینکه -یا اگر- پائین تر بریم، بترکیم (منفجر بشیم)
حالا بیا یه گیر دیگه بده 🙂
آدم ناراحت گفت:
نوشتهأی از سر خشم همیشه منو به وجد میاره،این متن منو یاد متن اندر ستایش ریدن تو وبلاگ ازمسیس انداخت.
واقعا نمیدونم یه زمانی خودم به قدرت برسم چیکار میکنم.اگه بگم میکشم یا نمیکشم در هر دو صورت دروغ گفتم.
eh گفت:
man k bavar kardam:deraz gush:
rasti man raftam un matne ro k neveshte budi «doctor khazali kheli khazi b ali» ro dobare negah kardam
didam neveshte budi khaz ama man ta hala fek mikardam gofti kheili khari:D
rasti ye kam kamtar mast konin ta yadetun bashe k akhare neveshte ha esme nevisande ro ham biarid harchand hameye in matna ro yeki minevise ama khob doot daram bedunam alan masalan ba kodum yeki az shakhsiate penhan darunit roo b roo hastim!
rahgozar گفت:
این روزها مصادف است با زاد روز احمد کسروی، بزرگ مردی که از اسفل السافلینگی طلبگی به اعلا علیینی نویسندگی و روشنگری رسید، به تمام دوستانی که خواهان درک واقعیاتی از شیعه یا مذهب اسلام و پیشینه تاریخی برهههای از ایران هستند خواندن کتابهای این راستین مرد خفاش ستیز که به دست خفاشی خون ریز کشته شد را توصیه میکنم.
وبلاگketabfarsi.org مرجع نسبتا کاملی از کتاب خونه مجازی است که کتابهای این بزرگ مرد نیز در آن موجود میباشد
کاپیتان بابک گفت:
واقعا بزرگ مرد و چه فاجعۀ شرم آور تاریخی که قاتلش مجازات نشد. از ترس اینکه آخوند عصبانی بشه و اسلام به خطر بیفته، به صفات سابقِ شاه که عرض کردیم، پفیوز را اضافه کنید
زیر گفتگوی شما و سامان در پست قبلی یکی دو خط نوشتم، یه نیگا بنداز
rahgozar گفت:
کاپیتان کامنتهاتو خوندم، و به ذهنیاتت نسبت به انقلاب سال ۵۷ اشنا هستم، یک اختلاف اساسی داریم، شما معتقدی که انقلاب از اساس Set up بود، من معتقدم که نه انقلاب ثمره پروسهای بود که از تقریباً صد سال پیش آغاز شده بود اما در آخرین مرحله انقلابیونSet up شدند،
بحث در این مورد بسیار مفصل است اجاز بده در زمانش دیالوگ خواهیم داشت اما عالی الحساب میگم چیزی شبیه به همان دلیل که باعث شد متفقین در شهریور ۱۳۲۰ به ایران حمله کنند بود و به همان دلیل اجازه پا گرفتن دیکتاتوری مذهبی صادر شد
محمدرضا گفت:
نکته شرم آور در مورد ماجرای کسروی این است بعد از ترور آن بزرگمرد، محمدرضای احمق برای این که مثلا نشان بده پادشاه اسلام پناه و شیعه خالص و دستبوس آخوند هاست دستور داد که کسروی را بعد از مرگ محاکمه کنند و در نهایت به جرم توهین به رییس مذهب شیعه −امام صادق− اون را محکوم می کنند.
الدنگ گفت:
بنظربنده مهمترین محک دموکراسی در جامعه ی آینده ایران درست دراین موضوع خلاصه میشود که هیچ فردی بمناسبت ابرازعقیده، بویژه عقایدی که ضد دین ومذهب است ودرانکارخدا واصول دین اسلام ومبانیِ تشیع نوشته ویا گفته میشود، نه تنها روانه مسلخ نشود وبه عنوان زندقه مهدورالدم اعلام نگردد ومورد تحقیر وتوهین وشکنجه قرار نگیرد ومستوجب داغ ودرفش واعدام نشود، بلکه حقِ چنین فردی برای ابراز چنین نظریاتی طبق نص صریح قانون تامین شده باشد. علاوه برآن وشاید مهمتراینکه هیچ کس، بدون درنظرگرفتنِ اینکه در چه مقام ویا مرتبه ویا موقعیت اجتماعی ویا دولتی ویا مذهبی قرارگرفته است، نتواند مانع ومخلِ ابراز چنین عقایدی بشود ودر صورت تخلف مورد پیگرد قانونی قرار بگیرد. آیا آقای مهدی خزعلی با چنین جامعه ای وبا چنین قوانینی موافق است؟ بنظراینجانب پاسخ ایشان به این موضوع باید محک سنجش باشد. ایا رهبران جنبش سبزبا چنین قوانینی سرمصالحه دارند؟ آیا این آقایان جرات میکنند که فتوای خمینی مبنی برقتل سلمان رشدی را بعنوان اقدامی جنایت کارانه آنهم بعد ازگذشت این همه سال محکوم کنند؟ والسلام نامه تمام.
محمدرضا گفت:
من با این تفکرت خیلی حال می کنم الدنگ! منتهی این داستان یک شق دیگر هم دارد. قسمت دوم این است که همون قانون اساسی حق اکثریت مسلمان را برای اجرای اداب و رسوم مذهبی (منظورم احکام اسلامی نیست، اداب و رسومی که ناقض حریم خصوصی بقیه شهروندها نشود) و داشتن امنیت روانی به رسمیت بشناسد. فی المثل چون قانون اساسی آزادی بیان را تضمین می کند، من نوعی چون از عزاداری محرم خوشم نمی آید حق ندارم ظهر عاشورا تو هر ده تا شبکه تلوزیون ملی سخنرانی مشیری در مورد حسن و حسین را پخش کنم. اون مداح و دار دسته اش هم حق ندارند مزاحم آسایش مردم بشوند، بایست برن تو حسینیه هر قدر خواستند عزا داری کنند.
مشکل این است که خیلی از این دوستان اون شق دوم را قبول ندارند. یک جورایی دارن میگن ما بر حقیم چون که به حقایقی پی بردیم و بقیه جاهل و گمراه هستند. بعد یک شهوت و امر به معروف و نهی از منکر تو وجود ایرانی ها شعله ور است که همش می خواهند بقیه را ادب کنند. من می ترسم این جماعت دست یافته به حقیقت یکهو هوس کنه بقیه ملت را به راه راست هدایت بکند! این بساط وعظ و منبر و گشت ارشاد را دیدی، خیلی ها آرزو دارند این دو دستگاه باشد ولی در جهت اهداف متعالی و مقس خودشان.
گردو گفت:
++++++++++++++++++++++++++
ممد رضا چرا از رو دست من تقلب میکنی آخه؟! به کی برم بگم؟
Baltazar گفت:
دو کلمه هم از مادر عروس گوش کنید :
بنظر من برای بررسی میزان آزادی در یک جامعه باید به سراغ اقلیت رفت، نه اکثریت
همه دیکتاتورها با نمایش دادن حمایت گسترده مردمی سعی میکنند اینطور نشان دهند که از حمایت عمومی برخوردارند و لذا حق دارند تا عقاید خود را بر دیگران دیکته کنند
در یک جامعه آزاد، نه تنها چنین نیست، بلکه بخش عمده قانون صرف دفاع از حقوق اقلیت میشود.
کرامت هر انسان جدا از گرایشهای سیاسی و مذهبی و … مورد احترام و حفاظت قانون است.
حرف لولیتا کاملاً درسته
من هم فکر میکنم در یک جامعه آزاد (با همه شرایطی که لولتا گفت) نه تنها کسی به رگبار بسته نمیشود، بلکه هیچ گروهی به قدرت مطلق دست نمی یابد که دیگران را تهدید به ظلم و زور کند که اگر چنین نباشد، هر یک از ما برای حذف دیگری درنگ نخواهیم کرد.
پس بر میگردم به شاه بیت لولیتا که گفت:
««« در واقع “سیستمی” مستقر می شود *که دموکراسی و مهم ترین اصل اش “ازادی بیان “ را تضمین کند. آن روز اگر من با تو مخالف هم باشم حاضرم جانم را بدهم تا تو بتوانی آزادانه سخن ات را بگویی. »»»
خودتان قضاوت کنید که کدام بهتر است :
قدرت مطلقه سران مذهبی و قومی که در طول تاریخ به نام خدا و دین از هیچ جنایتی فروگذار نبودند. حقوق انسانها را براساس عقایدشان تعیین میکنند
یا حاکمانی که براساس قواعد مشخص بازی را ادامه میدهند و خود را به رعایت حقوق انسانی متعهد میدانند !!!
لا قید بی دین گفت:
خودمونیم چقدر بیکار هست که این سایت رو هر روز چک می کنه من تا الان فکر می کردم خیلی خرم هر اخر هفته یک عده سایت رو چک می کنم بابا یکی نیست بگه یکی یه حرفی زد کون دینا که پاره نشده که نظرشو گفته شما دوست نداری به خودت مربوطه چرا داغ می کنید همه ای ملت جوگیر
یک سرباز ایرانی در ارتش اجنبی
آرش گفت:
بهتره وقتی میخواهیم در مورد کسی نظر بدیم در ظرف زمانی و مکانی خودش نظر بدیم.
دوستان نظراتی رو راجع به رضا شاه دادند که با عینکیست که امروز بر چشم دارند ؛ خدماتی که رضا شاه به ایران کرد به قدری بزرگه و تاثیر گذار که من نقش رضا شاه رو در ایران مانند اینشتین در فیزیک می دونم؛ اما دوستان عزیز با بی انصافی آنچنان انتقاداتی انجام می دند که هیچ محلی از اعراب نداره.
زمانی که رضاخان در سوم اسفند 1299 تهران رو فتح کرد و زمانیکه در شهریور 1320 ایران رو به متفقین تحویل داد دو کشور کاملا متفاوت میبینیم. اولی ویرانه ایست بی قانون و بشدت عقب مانده ؛ اما ایران دوم کشوری با تمامی الزامات و چهارچوبهای یک کشورمدرن و قرن بیستمی ….اگر رضا خان نبود ، امروز ما کاملا متفاوت بود.
خرزهره گفت:
و از همه مهمتر به دست ما شناسنامه داد و این کار رو در دو وجهش انجام داد
کاپیتان بابک گفت:
آرش جان دمت گرم. well said یک حقیقت گو اضافه شد . ولی….
کسی اینجا از رضا شاه حرف نزد دادا. 🙂 فکر می کنم بحث رضاشاه تو پست قبلی بود. فقط خواستم کسانی که احیانا کامنتای پست قبل را نخوندن، بدونن
40تیکه گفت:
موافقم تا ته ته تهش یا به قول مرد جماعت تا دسته! قدرت دستت افتاد منو خبر کن چون منم پایه ام واسه کشتن این مسلمین جهان (خودم مث تو بی عرضه ام در زمینه آدم کشی ولی یکی دوتا از همین مزدورا رو اجیر میکنیم کلن ملت رو فله ای به ..ای بنفش بدن.)
رامين گفت:
هر چقدر تو از دين بدت ميآيد در عوض من از تو خوشم ميياد.اين داد و قالهايت هم من را ياد داستاني انداخت !
يه خوشگلي توي قزوين رفت حموم . از ترس اينکه به گردهاش نخوابند و ترتيبش را ندهند شروع کرد به گنده گوزي کردن. که سر فلان چهارراه فلان شخص را زدم و سر فلان خيابان فلان گردن کلفت را کشتم.
بعضي از جوانهاي داخل حمام به غيرت آمدند و گفتند: کدام چهاراه ؟ کدام گردن کلفت ؟
پيرمرد دلاک حمام که داشت جوان خوشگل را کيسه ميکشيد دستي به سر و روي مشتري خود کشيد و با لبخند گفت: چه کارش داريد ببم جان ! اين پسر من را کشته است. دل صاحب مردهي من را زده است !
اين ديگر خيلي نامردي است .
اصلا دموکراسي و ليبراليسم و انصاف را در ژورناليسم وب رعايت نکرده .
اگر اين برادران بوگندوي ريشو با يک خط صيغهي عربي به ماتحتش گذاشته بودند اين همه نفرت جايي داشت. ولي شرت تورياش را براي احليل هاي کلفت نژاد انگلاساکسون پايين کشيده و همهجور سرويسهاي آنال سکس تقديم ساکنان فرنگ کرده و حالا فريادهايش را براي اينوري ها آورده .
علي الحساب تا به قدرت برسي و دينداران را به رگبار ببندي وقتي يکي از اين گندهبگهاي پشمالو روت ميخوابند چند تا تف در ماتحت بندازند که خشک خشک کردن مضرات زيادي دارد از جمله همين افاضاتي که در مورد مذهب دادهايد از تآثيرات تاخودآگاه همانهاست.
یک دور از وطن گفت:
یک روز یک پلیسی داشت دنبال یک دزد می دوید بعد از یکی دو کیلومتر هر دوتا شون خسته شده بودن دزد ه به پلیس میگه تو خودت خسته نکن به من نمی رسی !
پلیس می پرسه چرا؟؟
دزد میگه تو برای دولت میدوی ولی من برای جون خودم !
حالا هم بفم ما برای آزادی خودمون می نویسم ولی تو برای چک پول تقلبی !!
رامین خان پشمالو روزی را می بینم که دیگه خبری چک پول های تقلبی حکومت اسلامی خبری نیست ! وشما سربازان گمنام سایبری ! باید کون بدین تا شب گرسنه نمونید ولی چون کون گشاد بار اومدین کسی حتی کونتون هم نمیگذاره برو ساک زدن یاد بگیر شاید به کارت بیاد!!
رامين گفت:
اتفاقا من هم براي دل خودم نوشتم.
وقتي دهنت را باز کردي و هر گهي خواستي خوردي نبايد انتظار داشته باشي که با احترام جواب بگيري.
فاحشهاي که با رذالت و دريدگي به ميليونها مسلمان ناسزا ميگويد خيلي بيشتر اي اينها بايد درشت بشنود.
احمق
من هيچ وابستگي به حکومت ندارم .
مطمئن باش اونهايي هم که حقوق بگير نظام ايران هستند آنقدر مشغوليت دارند که فرصت نداشته باشند تا به گهخوريها و عقدهگشاييهاي چهارتا فاحشه وبلاگ نويس جواب بگويند. آخه تو چي فکر ميکني ! سگ به مغز خرت ريده !!
یک دور از وطن گفت:
عزیز دل خودت به کوچه علی چپ نزن گم میشی ! !
چه مشغولیتی بالاتر از جنگ نرم سایبری !!
ای گروهبان جنگ نرم !
خُسن آقا گفت:
ماشاالله ماشاالله شما مسلمونا که خیلی با حال هستید هر غلطی دلتون خواست به سر هر کس خواستید میآورید و هیچ کس هم نمی تواند مدعی شما شود ولی همین که گفتند بالای چشم شما ابروست آنهوقت یک مرتبه می ترکید! مخ شما اصلا باور بفرمایید نیاز به آب بندی دارد یا بهتر است بگویم نیاز به تعمیر اساسی دارد
Saman گفت:
BOEING 787! baghish ham misporam be Capitan Babak!
Capitan lotfan beres bedad in Ramin! 😀
کاپیتان بابک گفت:
جا یی که استاد حُسن آقا و دور از وطن توپو شوت زدن، من عمراً جرات نمی کنم. همون 787 خوبه
یک دور از وطن گفت:
بچه ها اینقدراین رامین را اذیت نکنید بچه حرف گوش کنیه !!
خبر دادن از ستاد جنگ نرم سایبری یک ماه مرخصی گرفته بره ساک زدن سخت تمرین کنه!
ظاهرا متنبه شده 🙂
سامان جعفری گفت:
@ یک دور از وطن
هاهاها……
خیلی باحال بود…..توی این دو روز اخیر خیلی پست وکامنت از این وبلاگ خوندم اما هیچکدام به باحالی این کامنت « یک دور از وطن نبود»…کولاک بودی کولاک!!!!!
من جای این رامین باشم، دیگه اینورا پیدام نمیشه!!!
یک دور از وطن گفت:
چاکر آقا سامان هم هستیم !
خُسن آقا گفت:
یادت نره یک مسواک بزن ها! بعد از این همه که که خوردن حتما نیاز داری به مسواک
javad گفت:
به نظر من نبايد دربارهي كسي به خاطر گذشته قضاوت كرد چون همه ما در گذشته اشتباه كرديم…
بوف گفت:
دوست من، توصیه های این جغد پیر را جدی بگیر. تند می روی عزیز. خیلی تند می روی و تند روی یا بنیادگرایی گره ای از کار فروبسته ی ما باز نخواهد کرد. توصیه می کنم بده بستان های اپوزیسیون در سال های 76 و 77 شمسی، پس از روی کار آمدن خاتمی را بخوانی و در آخر به تصمیم اکثریت اپوزیسیون و دلیل آن تصمیم در حمایت از اصلاحات توجه کنی. ما همگی سرشار از کمپلکس هایی هستیم که دلمان می خواهد روی سر یکی خرابش کنیم. خودمان و خشم فروخورده و تنفر سرکوب شده و … را تخلیه کنیم. اما بهتر است با یاری از روانشناسی مدرن، فریادهایمان را در حوله بکشیم و تخلیه مان را بر کیسه بکس و بالش و آدمک های لاستیکی مخصوص این کار انجام دهیم تا بر سر موجودات جاندار. دیدگااه شما حتی در اوج دموکراسی و حتی در جوامع امروزین اروپایی و غربی یک دیدگاه خطرناک برای جامعه بشری محسوب می شود.
پ. ن. خواندن دکتر ژیواگو هم شاید برایت خوب باشد.
ناشناس گفت:
Adolf Hitler
خُسن آقا گفت:
ترکومن! خوب حالا دیگه عذرخواهی واسه چی چی بود! مگه نمیگی دعواش سر لحاف ملاست خوب دیگه چنین آدمی مگه بهش بگن خر چی میشه!؟ خر که صد شرف داره برادر من که! بیچاره خر اگر برای انسان بار نبرده بود انسان به اینجا نرسیده بود که این مردک برای بشریت چی برده، یا بهتر بگم چی آورده!؟
نکنه از این می ترسی که تعداد خواننده های وبلاگت کم بشن!؟
آخه اگر بخواهی برای دل خواننده هات بنویسی که می شی یک چیزی شبیه به ملابنویس عوامفریب که!
نادر گفت:
آفرین بر رامین جان که چه خوب جواب این نسوان خرکس را داده است!
رامين گفت:
ديگران چند بار درخواست کرده بودند که بحثها بصورت
علمي و نقد منصفانه باشد.
ولي اشتباه از طرف ما بود که فکر ميکرديم اينجا ميشود
حرف حساب زد و شنيد. نميدانستيم جندهخانه است از نوع
وبلاگياش. استفراغ عقدههاي فروخوردهي روحهاي لجن
گرفته يک عده فاحشه .
اين بود که صداي من هم به ناسزا بلند شد.
وگرنه دشنام دادن لذّتي ندارد و خودم خيلي اذيت شدم.
ولي بيحيايي هم حدي دارد.
آدم ناراحت گفت:
رامین جان ، برام جالبه که خودت رو از جمهوری اسلامی جدا میدونی و با مسلمانان هم پیاله !
بدبخت جمهوری اسلامی آخوندی که ۱۰۰ مرتبه از اسلام واقعی بهتره ، پس اسلام رو خوب نمیشناسی و خودت هم از اون چند میلیون مسلمونی هستی که فقط تخمشون توسط یه مسلمون بسته شده
کاپیتان بابک گفت:
+++
آقایان و بانوان مسلمان ادعا می کنن اسلام را بهتر از امام خمینی می شناسن. خمینی می گفت این آقایون که میگن خون نریزین، اسلام را نمی شناسن. گفت: بریزید این خونهارا. نطق آن انگل عقده ای حقه باز هنوز هست وصدای منحوسش که قلب ایرانی را می خراشد. اسلام یعنی قرآن و قرآن می گوید بکشید، به یغما ببرید و باز بکشید. تجاوز کنید و باز بکشید
این انکار تاریخ، تلقین به خود که آن یعنی این، و قلب واقعیت در یک مغز سالم که تحلیل و تفسیر می کند ( مثلا محمد رضا ) برای من شگفت انگیز است. آنجاست که به نیروی سحرآمیز خرافات ایمان می آورم و دلم سخت می گیرد چون ایران و محمد رضاها و کاظمی هایش را دوست دارم
سامان جعفری گفت:
لولیتا جان،
نکات مهمی در این پست وجود دارد. البته به نظر من کار خوبی نیست میخوای این مسلمونای مامانی رو بکشی!!
اما آن چیزی که برام مهم بود این بود که تو نیز مانند من و بسیاری دیگر به این نکته اشاره کرده بودی که پاسخ مسئله ایران، در میرحسین و خاتمی و… ویا هر کسی که از درون این نظام بوده والان جدا مانده نیست و صد البته که اپوزیسیون های پراکنده ای چون سلطنت طلبان یا چریکها یا … نیز مشکلات خودشان را دارند. نمی خواهم حرفی بزنم که دعوا راه بیفتد و موافق و مخالف بازهم به هم بپرند، اما فقط اینرا بگویم که از نظر وزن سیاسی به ویژه در بعد بین المللی آن، اپوزیسیونی وجود دارد که امکان براندازی این حکومت را دارست. البته اینکه عملی است یا خیر؟ بنده بی تقصیرم!
آن چیزی که برای من در این پستت مهم بود، همین نگاه مشترکی است که به مسئله مخالفان نظام داریم.
البته درمورد موضوعی که الان در این کامنتها داغ شده و موافق و مخالف نظریه ات درباره مسلمانان و رفتار با آنان، دهها حرف با ادبی و بی ادبی میزنند، علاقه ای به ورود ندارم. اما فقط میدانم که همه عقاید را باید پذیرفت. یعنی بدانیم که هر عقیده ای ولو احمقانه، ممکن است دارای پیروانی باشد. همین!
یک رهگذر گفت:
در مورد حرف کاظمی و یک اقای دیگه بنام محمد رضا و نوشته لولیتا
ببینید هیچی چیزی کامل نیست .دموکراسی غربی خوب هست برای مردم بومی خودشان. و البته بقیه خارجی ها. مثلا کاظمی میگه که اینها سلاح شیمیایی فروختند به صدام یا فلسطینی ها را لت و پار کردند. اگر از نظر یک خارجی به این مسئله نگاه کنیم این کار اینها ضد انسانی هست ولی از نظر یک انسان بومی کشور غربی نگاه کنیم خیلی هم خوب هست. اینها دارند سیاست را اجرا میکنند و به دنبال منافع ملی خودشان هستند. در واقع ما باید بگیم خاک بر سر کشورهای خاورمیانه که خر میشوند و میگزارند کشورهای دیگه توی سیاستشان دخالت کنند . پس کاظمی عزیز شما اگر از کار غربی ها راضی نیستی بهتره برگردی کشور خودت. البته من از کارشان دفاع نمیکنم ولی فکر کنم این خیلی بی شرمی هست که هم در خانه دزد زندگی کنی هم از کارهاش بنالی.امیدوارم منظورم رو فهمیده باشی …..در مورد نوشته لولیتا به نظر من خوب نیست که مسلمانان را با توهین به رگبار ببندی .من میدانم مسلمان ها این کارها را بر ضد غیر مسلمان ها انجام میدهند ولی خوب اگر تو هم همین کاری که اینها میکنند رو انجام بدی فرق شما چیه ؟ غیر از اینه که جفتتان از یک کرباس هستید ولی مثلا تو قرمز هستی و اونها زرد ؟؟؟؟ ولی درکل دموکراسی غربی شرف دارد به بقیه حکومت ها. خوب من که اینجا ناشناس هستم بزار دروغ نگم . من تا زمانی که توی ایران بودم کارگر عمله افغانی بودم ولی وقتی امدم غرب و اقامت گرفتم تونستم پیشرفت کنم و در دانشگاه درس بخانم. حالا ببینید منی که تازه هم زبان شما و تازه توی ایران بزرگ شده بودم تمام تلاشم هم کردم که درس بخوانم ولی اخر به جرم افغانی بودن انداختنم از دبیرستان بیرون .حالا شدم یکی از دانشجوهای این مملکت سراسر کفر. اگر ایران بودم داشتم اجر مینداختم بالا. خلاصه بگزریم …در کل دین باعث بوجود امدن تنفر و جنگ بین مردم میشه و چیزی جالبی نیست مخصوصا برای ادم های کم سواد یا بیسواد ..
گیتی گفت:
پیام و حرف این پست خیلی واضح و روشن بود…. و درست بود به نظرم…
من نمی فهمم چرا بعضی از دوستان سعی دارند بگن خیلی توانایی جالبی دارند که یک حرف خیلی ساده و مشخص و درست و تجربه ی بارها تکرار شده ی بشر رو می خونند و می فهمند ….اما اصرار دارند خودشون رو بزنند به کوچه علی چپ و ما هم همینکار رو بکنیم و بعد همه با هم دور هم یاالله یالله رقص و شادی !!! 🙂
یعنی نمی فهمم به نظرتون شدنیه که جلوی چشم آدمهای دیگه یک متن مشخص با معانی مشخص رو دچار اعوجاج کنیم و بگیم دیدی ؟؟ دیدی چی گفت ؟؟ وای خاک عالم من به عنوان مسلمان که در قلب کفار زندگی می کنم هیچ وقت فکر نکردم این زنادیق ( که دست بر قضا من دارم در محدوده ی اونها زندگی می کنم !!! ) رو به رگبار ببندم و اما دیدین لولیتای طرفدار دموکراسی چی گفت ؟؟
بعله یک بخش حرفم مخاطبش خانم کاظمی می تونه باشه….
سرکار خانم محترم کاظمی… و دوستان محترم دیگه…
با اینکه این متن خیلی روشن بود، و عذرخواهی می کنم که سعی دارم حلاجی اش بکنم چون توهین به شعور مخاطب محسوب میشه که خودم هم از همون مخاطبین هستم…اما ظاهرا چاره نیست ، وظیفه ی شهروندی حکم می کنه !! به همون قبله !! 🙂
عرض کنم که داستان اینه که این بشر دو پا با هر مرام و مسلکی، بعد از اینهمه سال و قدمت حضورش در این کره ی خاکی آبی ، با اینهمه فیلسوف و اندیشمند و با اینهمه تلاش برای نشستن روی گرده ی غرایزش و کنترل اونها از طریق خرد انسانی…. با همه ی اینها تشنه ی قدرت است !!
در جوامع نسبتا متمدن امروزی بعد از تجارب فراوان رسیدند به سیستمی که بطور کلی و بدون در نظر گرفتن جزئیات جوامع دموکرات خونده میشه …البته بی عیب نیست ..اما زندگی رو راحت کرده… خوب ؟؟!!!
حالا این نوشته ی لولیتا در ستایش اون و تلاش برای بوجود آوردنش بود تا دواره برنگردیم به دوران نئاندرتال ها !!
چگونه ؟؟ انتخابات آزاد -نهادهای مردمی و احزاب – مطبوعات و رسانه ی آزاد- قوه ی قضاییه مستقل و قدرتمند…. با اجازه من مجلس ملی رو هم اضافه کنم ( سلام بالتی !! ) ….
این چه ربطی داره به مسلمانی شما آخه ؟؟
خود پیغمبر اسلام رو بنگرید، تا زمانیکه در مکه تشریف داشتند سوره های مکی همه عشق و محبت و برادری بوده ، اما تا جای پاشون در مدینه محکم شد ، آیات مدنی شگفتی آفرید….تا رفع فتنه بکشید و بکشیدو بکشید.. شروع شده…
یا خمینی ، یا اخوان المسلمین ( یه احتمال زیاد و در آینده ) ، یا هر گروه و هر آدم و هر حزبی…
پس باید ابزارهای کنترلی و نظارتی ایجاد بشه که قدرت در یک نقطه متمرکز نشه و گندش درنیاد … تا جلوی دیکتاتوری گرفته بشه…. بعله …بعله !!
به همین سادگی !!!
اگر لولیتا این شجاعت رو داره که بگه ، بعله قدرت انحصاری عاملی است که اگر من نوعی و شمای نوعی بهش برسیم می تونیم استفاده ی شخصی ازش بکنیم در جهت خواسته های گروه و دسته و حزب خودمون و نباید این اتفاق بیفته با روش های متمدنانه ای که بشر با تجربه ی زندگی بهش رسیده،…. دلیل بر این نیست که لولیتا توانایی به رگبار بستن رو داره و خانم کاظمی نداره..
خانم کاظمی هم داره ، من هم دارم ، هما هم داره…. مگر اینکه مدعی باشیم ماها ابرانسان هستیم و نیکی مطلق !! که خوب نیستیم دیگه دروغ چرا !!
خانم کاظمی الان متن از اعوجاج دراومد ؟؟ شفاف سازی شد ؟؟ کف کردیم که !!! 🙂
——————————————
لولیتا….پاراگراف آخر این پست خیلی خوب بود به نظرم و قلمت مثل همیشه تاثیرگذار…
محمدرضا گفت:
گیتی! جان من این تن بمیرد، تو در زمینه خبرنگاری یا علوم ارتباطات یا مثلا مطالعات رسانه ها تحصیلت آکادمیک نداری؟
گیتی گفت:
محمدرضا جان….
دارم فکر می کنم منظورت از این سوال چی می تونه باشه ؟؟؟ …نه واقعا !! این تن بمیره ، بچه هام رو دونه دونه جلوت کفن کنم….منظورت چی بود ؟؟ 🙂 🙂 🙂
محمدرضا گفت:
هیچی! به این سوی چراغ اگر منظوری داشته باشم آباجی 😉
فقط دیدم خیلی حرفه ای با مسایل برخورد می کنی، دقیقا مثل یک خبرنگار حرفه ای به مطلب جهت میدی، خبر را تو غالبی که می خواهی بهش فرم میدی، اونجاش را که لازم می دانی بولد می کنی و راجبش توضیح می دهی بخشهایی که در راستای هدفت نبوده ایگنور می کنی، یک وقت هایی که اوضاع به وقف مراد نیست یا سعی می کنی جریان را به موضوع دلخواه تغییر بدهی یا اگر نشد میری تو فاز ابوعطا خواندن …
حواسم هست چه کار می کنی و البته کارت را ظریف و ماهرانه انجام میدی. دست مریزاد داره.
گیتی گفت:
ای ناقلا…یعنی می خوای بگی من خیلی قالتاقم دیگه نه ؟؟ 🙂
البته کمابیش درست حدس زدی ، شاید ناخودآگاه اینکار رو می کنم ، خودآگاه نیست به همون قبله… یعنی لزوما سعی نمی کنم اینجا بخصوص با تکنیک خاصی جهت گیری یا جهت دهی خاصی بکنم…
کل حرف و درد من اینه که خودمون رو از قیود آزاد کنیم…قیود دست و پا گیر و بی فایده… به همون سوی چراغ که گفتی قسم ولاغیر!!
خبرنگار نیستم ، نه، …اما یکجورایی به رسانه و ارتباط ربط دارم یا ربط داده شدم قدرت خدا!!…خیلی نامحسوس و قابل چشم پوشی !!
محمدرضا گفت:
اونوقت وقتی علما میگن اساسا کل روزنامه ها و انترنت و رادیو و تلوزیون کانه خر دجال میمونه و باید نابود بشه و بجاش سالی ۳۶۵ روز روضه و منبر و عزاداری برپا بشه یک عده آدم کوته بین ایراد بنی اسراعیلی می گیرند که نه از این آلات قبیحه میشه در گسترش اسلام و مسلمین استفاده کرد. تمام دین و ایمان مردم به باد رفت. همین اساعه این اقراریه را به دفاتر همه علمای اسلام از زگبار تا هندوکش ارسال می کنم تا تکلیف یکسره بشه.
گیتی گفت:
از زنگبار تا هندوکش ؟؟!!! 🙂
په نه په ، فک کردی چی محمدرضا جان ؟؟ دانستن حق مردم است !!
خودم هم به دنبال علم و دانستن و ندانستن وگیج و ویج زدن و کلا اقلام موجود هر چی که باشه … هویجوری
دوان دوان و به فرم هروله تا خود زنگبار یا شاخ افریقا و کنگو و اینا میرم….
مگر اینکه آیات عظام مورد اشاره شما یک منبر اختصاصی فول اتومات توی یکی از مساجد معروفشون در پاریس بهم پیشنهاد بدن با جیره و مواجب مکفی تا به تکالیف دنیوی ام بپردازم تا زمان ورود به بهشت و شیرجه در استخر شیر و عسل !!
درغیراینصورت مجبورم به دانستن حق مردم است بپردازم و هی هر روز وسط اندرونی چهارزانو بشینم زمین پوکر بزنم !!…گفته باشم !! والله !!
سامان جعفری گفت:
گیتی جون دوست داریم ……گیتی جون دوست داریم…..( لطفا با لحن طرفدارای فوتبال تو استادیوم آزادی خوانده شود) همراه با دست 5 تایی….( استادیوم روها میدونن دست 5 تایی چیه)…..!!!!!
گیتی گفت:
آقای سامان جعفری ، نماینده ی دبیران نمونه ی فیزیک دالقوز آباد سفلی و حومه !!
احتراما و با تشکر از ابراز احساسات استادیومی شما !!…آقا اینجا یک محیط فرهنگی است ، اینکارا چیه ؟؟؟!!!، البته ورزش هم فرهنگ ساز است ولی به شرطها …
هر گونه کف ، سوت ،چشمک ، قر کمر، دست زدن های شیش و هشتی ( پنج تایی نمی دونم چیه ) و بخصوص شعارهای استادیومی ممنوع و متخلفین ممهور به مهر باطل شد می شوند !!
هر زمان تونستید ممنوعیت ورود نسوان ایرانی به همون استادیوم مستادیوم رو لغو کنید اونوقت اینجا کف و سوت استادیومی خرج کنید…دروغ میگم بگو دروغ میگی….
سامان جعفری گفت:
واما دست پنج تایی…..
خدمت شما عزیز دل، گیتی خانم معظم!! ( با معظم له اشتباه نشود!) عارضم که در استادیوم ها به طور کلی دو نوع دست زدن آهنگین وجود داره. دست 5 تایی و دست 8 تایی…. دست پنج تایی ( یا به زبان جاهلها 5 دست) اینه که طوری با دستات تشویق می کنی که بین هر دو نوبت، کف دستت 5 بار به هم بخوره…اینجوری: دق…دق…دق ددق دق….
گرفتی؟ ….. حالا 8 تایی چیه؟ اونم همینه اما دستات باید 8 بار به هم بخوره و آهنگی که از صدای دست مثلا40هزار تماشاچی درمیاد، خیلی جذابه…چون جذابه ما هم برای تو که جذابی، اینو تجویز می کنیم!!
گرفتی آبجی؟؟؟
راستی دالقوزآباد کجاست؟؟؟ قدیما دارقوزآباد رفته بودم اما این یکی رو نمی شناسم……فدای هرچی آدم بامرامه!
گیتی گفت:
گرفتم !! گرفتم !!
حالا به کی پاس بدم …غضنفر رفته ایستاده جلوی دروازه ی خودی !!
عرضم به حضور منورتون که دالقوزآباد همون دارقوزآباد است که دراثر کثرت استفاده قلب به میم یا قلب به لام شده است !! شما چرا با درزمان تصدی مقام پرفیض و برکت آموزگاری در این دیار با خانم قرآن ها یا همان مربیان محترم پرورش روح وشوت کردن روان نوباوگان ، به اندازه ی کافی گفتمان نداشته اید که این تحولات برای شما بطور کامل توضیح داده شود…
ببین بعد از اینهمه سال خدمت صادقانه در جبهه ی حق علیه باطل ، هنوز توجیه نیستید ها اخوی !!
در مورد اون دق دق و دددق و درق و دوقی که راه انداختید اگر اجازه بدید یک تحقیق میدانی بکنم، بعد نظرم رو کتبا ارسال می کنم… دست و پنجولتون هم درد نکنه …
کاظمی گفت:
والله اینایی رو که گفتید رو که من همون اولم که متن رو خوندم فهمیده بودم راضی به کف کردن شما نبودم. بحث بنده هم این بود که نمیشود با اینهمه نفرت به ان هدفهای یک از یک زیباتر رسید. شما صد جور دموکراسی و انتخاب آزاد و کوفت و زهرمار هم که راه بیندازید اگر نتوانید در درونتان این نفرت بی دلیل را مهار کنید نیش خودتان را خواهید زد. این بار از طریق دموکراسی! از طریق اکثریتی که به راحتی احمق میشوند. اتفاقا مثالهایی هم که بعدا زدم هم همین منظور رو داشت.
گیتی گفت:
من هم نخواستم شما رو راضی کنم ، خواستم روشتنتون کنم !! از این به بعد هم هر موقع لازم باشه اینکار رو می کنم خانم محترم…
کوفت و زهرمار شما ربطی به دموکراسی نداره..دموکراسی و ازادی بیان مفهوم مشخص و روشنی داره….
به نظرم میاد اون نفرتی که ازش یاد می کنه به وضوح در کلام شما وجود داره نه در حرفی که من زدم….
اگر نمی تونید پاسخ بدید لزومی نداره حتما یک چیزهایی بلور کنید محض خالی نبودن عریضه…
راستی ، از این به بعد حواستون جمع باشه اصولا من اینگونه ادبیات رو برنمی تابم… روشنه ؟؟ اگه خواستی من رو مخاطب قرار بدید بدونید چی دارید میگی !!! ها ماشاالله !
کاظمی گفت:
حالا چرا اینقدر عصبانی؟؟؟؟ یکی بیاد کامنت من را بخواند و جواب شما را هم بخواند فکر میکند یک چیزهایی این وسط حذف شده است که شما چنین برآشفتید!! شما هر جور دوست دارید بنده را روشن بفرمایید اتفاق خاصی نمیافتد.
پاسخ من هم به افاضات شما کاملا واضح بود اگر شما متوجه نشدید مشکل من نیست.
وآخر هم اینکه منظور من از «نفرت»مشخصا مطالبی بود که در پارگراف دوم متن سرکار لولیتا نوشته شده بود نه صحبتهای شما. من نهایتا یک عبارت «کوفت و زهرمار» را بکار بردم. واقعا نمیدانستم این عبارت که تازه در مورد شما هم نبوده، میتواند اینهمه عصبانیت ایجاد کند ولی بوگندو و کثیف خطاب کردن یک میلیارد مسلمان و از جمله من و متحجر و خرافه پرست خواندن آنها و از همه مهمتر انها را مستحق رگبار بستن دانستن خیلی مطلب گوگولی و مامانی است!!!!!
ولی جدا این یکی را روشن کنید که از اون چند تا چمله من شما دقیقا کدام قسمت از ادبیاتش را برنمیتابید!!!!
گیتی گفت:
باشه روشن می کنم خانم محترم کاظمی…
این قسمت ها را برنمی تابم !!
1- تظاهر به نفهمیدن
2- تحریف مفهوم نوشته حالا چه من چه لولیتا چه دیگری ، صرفا در جهت اهداف خودتون که همون » دشمن » نشون دادن هر کسی است که نظری غیر از شما داره ، تقریبا همون کاری که رهبر فرزانه انجام میده…
3- نادان و نفهم فرض کردن دیگران
4- بزرگنمایی بیمورد…
5- توهین به رای و نظر دیگری..
و …و….و….و….
و…. مهمتر از همه ی اینها نوع ادبیات شما که کاملا تهاجمی است با استفاده از یکسری واژه های خاص مثل کوفت و زهرمار و احمق و …سعی دارید فضا رو بی جهت و کاملا بی دلیل تخاصمی کنید…
بعله خانم کاظمی ، برای من که میشینم یک طومار می نویسم به زبان ها و روشهای مختلف که نوع و شیوه ی گفتگو رو تغییر بدم از اونچه که همیشه بوده، آدم ها یی شبیه شما من رو عصبانی می کنند..
گرچه معمولا از ابزارهای کنترلی استفاده می کنم اما دیشب خسته تر از اون بودم که بخوام تحمل کنم…
شما بهتره این نکته ی مهم رو فراموش نکنید که اینجا تصمیمات بزرگ جهانی گرفته نمیشه ، اگر هم گرفته بشه ضمانت اجرایی نداره…..مهمترین دستاورد اینجا تحمل دیدگاه مخالف، شنیدن حرفهاش حالا هر دیدگاهی که باشه ، تمرین آزادی بیان و تمرین گفتگوست…این نگاه من به اینجاست و البته در مورد شخص خود من لذت بردن هم امری بسیار مهم است…خوب ؟؟
در چنین فضایی اینکه یهو یک نفر بعد از یک طومار توضیح بنده بیاد پس سر دموکراسی بی دلیل کوفت و زهرمار ردیف کنه و بعد دوباره مخالف نگاه خودش رو جانی و قاتل و احمق خطاب کنه …برای من تحملش بعد یک روز کاری سخت مثل اجبار به قورت دادن گنه گنه است !!
خانم محترم کاظمی، متاسفانه شما به دلیل تعصب زیادی که دارید نسبت به خودتون البته نه اعتقاداتتون حتی… اصلا گوش نمی دید و نمی خونید …شما نه به حرف لولیتا گوش دادید نه حرف من رو….باز حرف خودتون رو زدید..دارم فکر می کنم راستش آیا توانایی حلاجی و تحلیل موضوع رو ندارید یا منظور خاص دیگری دارید…
دوباره تکرار می کنم… امتحان می کنیم…یک…دو….سه ؟؟
خانم کاظمی….
لولیتا داره میگه من به این دلیل و اون دلیل ممکنه از آخوند کینه به دل گرفته باشم خوب ؟؟ داره میگه اون آخوند یا اون بسیجی یا اون سلطنت طلب یا او لادین یا اون دیندار یا اون درویش یا اون مسیحی یا اون پاسدار یا اون مادر داغدیده فرزند از دست داده یا …یا …یا…
همه ی اینها » انسان » هستند….خوب ؟؟
انسان می تونه دیگری رو به رگبار ببنده …چرا ؟؟ چون » قدرت » مطلق و بدون ابزارهای نظارتی خاصیتش این است…پیغمبر و امام و رئیس جمهور و عباس آقا و خانم کاظمی و لولیتا و گیتی هم …چی ؟؟ نمیشناسه…
همه ی ما ممکنه در اون موقعیت از قدرت خودمون صرفا برای اهداف و دیدگاههای خودمون استفاده یا بعبارتی سواستفاده کنیم و دیگران رو از دم تیغ بگذرونیم… خوب ؟؟؟
خوب….حالا دموکراسی سیستمی است که البته عیوبی داره اما تا حدی بشر رو با تمام اون غرایز خاص ویژه ی این گونه ی موجودات زنده ی روی کره ی خاک راضی نگه داره و زندگی رو قابل تحمل…
خوب ؟؟ گرفتید چی شد خانم کاظمی …
حالا شما نفرت و کوفت و زهرمار از کجا آوردید ؟؟
شما که باید این مسائل رو بهتر درک کنید که …با توجه به اینکه در بلاد کفر دارید با حجاب و شوهرتون هم با ریش کار و زندگی می کنید…
تلویزیون هاشون رو دیدید ؟؟ روزنامه هاشون رو می خونید ؟؟ انتقاد هاشون به مسیح و رئوسای جمهور و نمایندگان و پاپ و فلان کشیش یا فلان آتئیست …می بینید ؟؟ ..می خونید ؟؟ یا کلا دوست دارید چشمهاتون رو ببندید و دیگران رو به صرف ابراز عقیده و شجاعت در بیان نظرشون احمق خطاب کنید و با کوفت و زهرمار، زهر کلامی تزریق کنید به فضا…
خلاصه اینجوری کاظمی جان… ما که روز اول مدرسه رفتنمون نیست که اینجوری حرف رو می پیچونی که آبجی.. تازه اونموقع هم کسی نمی تونست اینکار رو بکنه !! به همون قبله !!
ویدا گفت:
گیتی جان…
ببخشید … من وقت نکردم اون بحثی که نمی دونم تو کدوم پست بود رو پاسخ بدم… خوندمش ولی هر وقت خواستم پاسخ بنویسم وقت نشد!!! 😦
کلا منظورم به اجبار کردن انسانها نبود… فقط اینکه گاهی اوقات از زاویه دیگه ای باید نگاه کرد…. 🙂
کاظمی گفت:
خانم گیتی شما چرا اینجوری میکنی؟ من کی این کارهایی که شما میگید رو کردم!!! درضمن اینایی که شما نوشتید اسمش ادبیات نیست. اینا اسمش رفتاره فکر میکنم.
1- تظاهر به نفهمیدن: من راستش معمولا فرصت نمیکنم برم همه کامنتها رو بخونم ولی کامنتهای این پست رو رفتم همه شون رو خوندم گفتم شاید خب من اشتباه کردم. دیدم یک جمع کثیری از کامنت گذاران هم نسبت به مطلبی که مجددا عرض میکنم در پاراگراف دوم گفته شده عکس العمل نشان دادند. همین دوست شفیق شما جناب محمدرضا (هرچند با من موافق نیستند) ولی کلی کامنت در این رابطه گذاشتند. حتی گفتند ترجیح میدهند بگویند درود بر جمهوری اسلامی تا با اینگونه مخالفت همراهی کنند. حال چرا هر چه فریاد دارید بر سر من میکشید!!!
2- … در جهت اهداف خودتون که همون ” دشمن ” نشون دادن هر کسی است که نظری غیر از شما داره …: من قبلا هم گفتم هدفم از اینجا اومدن آشنا شدن با افکاریه که مثل من فکر نمیکنند و احیانا بیان کردن یه ظرز تفکر دیگری که میتونه در زمینه هایی که اینجا مطرح میشه وجود داشته باشه. من کی هر کس رو دشمن نشون دادم. خب وقتی هی مسئله ای مطرح میشه همه باید بگیم به به!!! یا اینکه نه همه میتونند نظرشون رو بگند. همه میتونند هر فحش و ناسزایی رو بگند ولی من چون میگم که مسلمانم و به یه چیزهایی پایبندم اگه حرفی زدم دارم بقیه رو دشمن نشون میدم؟ فکر نمیکنید یه کم دچار توهم شدید!!!!
3-نادان و نفهم فرض کردن دیگران: شما یعنی انقدر به همه چیز اشراف دارید که از فرضیات بنده هم باخبرید؟ توضیحات بند 1و2 رو هم اضافه کنید به ادامه توضیحات در این مورد
4- بزرگنمایی بیمورد: توضیحات بند 1و2
5- توهین به رای و نظر دیگری: عجب بابا! دیوار کوتاه تر از من پیدا نکردید؟ من به کی توهین کردم. شما احتمالا ناسزاهایی که در کامنتهای این وبلاگ به یکدیگر حواله داده میشود را نخوانده اید؟؟ بنده فقط یه جسارتی به دموکراسی و انتخاب آزاد کردم که به همراه آنها از عبارت » کوفت و زهرمار» استفاده کردم!!! واقعا خنده دار است. یعنی کلا اینها را میشود به عنوان جک سال منتشر کرد ملت مفرح شوند. تازه جمله قبلش هم نوشته بودم «این اهداف زیبا» و حتی در پاسخ به جناب محمد رضا گفتم ام که به نظرم دموکراسی غرب خیلی جنبه های مثبت داره و قابل تحسینه. یعنی من مشکلی با دموکراسی و بقیه این مقولات ندارم. حرفم چیز دیگری است. اگر با این چند تا کلمه میشه اینقدر عصبانی شد چرا به من حق نمیدهید که در مقابل این جملات «این نفرت به حدی است که هر چیزی که نزدیک به اسلام باشد را توهین به بشریت و تفکر می دانم. از نظر من ریش مسلمانها کثیف است ، چادر مشکی بوی گند تحجر می دهد ، حجاب توهین به شخصیت زن و مرد و پایین آوردن آنها در حد حیوان است،حج و زیارت و امام زاده ها خرافه محض است، قران یکی از چرند ترین کتابهای دنیاست » عکس العمل نشان دهم. نوشته این پست 3 تا پارگراف داشت. یکیش هم این بود. چرا شما سعی دارید وانمود کنید که ازهیچ نفرتی در اینجا صحبت نشده است؟؟؟
درمورد کلمه «احمق» هم من کسی رو احمق خطاب نکردم. توی صحبتهای قبلیم یه کم منظورم از این احمق رو توضیح دادم. حالا بیشتر توضیح میدم شاید متوجه منظورم بشید. منظور من از احمق شدن اکثریت اتفاقیه که توی کشورهای غربی میافته. سلاح شیمیایی ساخته میشه و فروخته میشه به صدام, میریزه سر یه مشت زن و بچه بدبخت کشور خودش. هیچ صدای تاثیر گذاری از این اکثریت بلند نمیشه!!!. ارتش آمریکا و دوستان از ینگه دنیا بلند میشند میاند تو عراق تو افغانستان هزار جنایت میکنند (تازه خودشون هم قبلا امثال صدام رو پر و بال دادند) هیچ اتفاقی نمیافته. من اسم این رو میگذارم حماقت اکثریت. «جانی» و «قاتل» را هم نمیدانم از کجایتان در آوردید؟؟؟ من که چنین خطابی به کسی نکردم.
توضیحات مجدد شما را هم خواندم. من مشکلی با این بخش قضیه ندارم و مجددا مینویسم که با دموکراسی نمیشود نفرت آدمها را مهار کرد. تخم نفرت را که پراکندی نمیتوانی تبعاتش را جمع کنی.همین کلی نگریها و کلی گوییها بود که نتیجه اش حملاتی شد که به برخی از مسلمانان در کشورهای غربی شد.
گیتی گفت:
خانم کاظمی دانا آگاه مسوول و همه چی تموم !! 🙂
میشه بگین رفتار یعنی چی در یک کامنت دونی که تنها ابزار شما استفاده از واژه و کلام است ؟؟؟ اینها اسمش رفتار است ؟؟ 🙂 خوب من اسمش رو می گذارم ادبیات گفتاری رفتاری سایبری ماورایی بنیان کن !! بگذریم !!
آبجی همین خط اول شما رو که راجع به ادبیات خوندم انرژیم رفت، فهمیدم چه کار سترگی باید باشه ادامه اش !!، راستش الان هم وقت ندارم بخونم و بنویسم…اگه بخونم نوشته ی شما رو حتما باید پاسختون رو پست کنم که نمیشه… شب می خونم ببینم چه نوشته اید…خوب ؟؟
عذرخواهی می کنم و فعلا !!
گیتی گفت:
@ ویدا
ویدا جان ، به همون قبله اصلا یادم نیست کدوم رو میگی…
اما ممنون که پی گیری کردی و برات مهمه …الان مغزم کار نمی کنه، بعدا کدی که دادی پی گیری می کنم ببینم منظورت کدوم صحبتمون بوده…. مرسی آبجی..
کاظمی گفت:
باور بفرمایید به بنده هیچ یک از وصله هایی که شما فرمودید نمیچسبد. من سعی میکنم که آگاه بشوم و اشکالاتم را بطرف کنم همین!
در مورد ادبیات و رفتار هم اصلا حق با شما. به اندازه کافی مطلب برای بحث کردن هست.
گیتی گفت:
نه دیگه نشد آبجی کاظمی جون…. مگه جایی سولاخ شده که ما بخوایم وصله بندازیم… اصولا اینکاره نبوده باشیم خواهر من !! 🙂
وقتی شروع می کنی تموم شدنش با خداست …نه با یک کلوم حرف که چه چیزهایی برای بحث وجود دارد یا ندارد و غیره و ذلک…کلی میگم چون امیدی ندارم راستش !!
عرض کنم خدمت خانم کاظمی ….
نوشتن ، وبلاگ نوشتن ، نوشتن در وبلاگی پرطرفدار و پر مخاطب تفاوت های دارد با خورشت آلو و برگه ی هلو که ظاهرا مورد علاقه ی شماست….
موضوعاتی که در مورد دموکراسی مطرح کردید و اون اکثریت احمق از دید شما… به نظرم شبیه به کاری است که حکومت اسلامی در رسانه های تحت اشغالش انجام میده ، اصلا شبیه که چه عرض کنم ، خودشه !!
نمی دونم چی بهتون بگم..به نظرتون خیلی بد هستند نه ؟؟ به عنوان مثال وقتی افراطیون مسلمون عرب می زنند دو قوهاشون رو با اونهمه آدم نابود می کنند ، بعد سلمون های ساکن بلاد کفر زمینی در یک وجبی اونجا می خرند و شروع به ساختن مسجد و بارگاه و اینا می کنند….اممممم..بعدش اون کفار نامرد چون جگرشون خونه هی میگن نگذارین اینجا ساخته بشه حداقل برین کوچه پشتی….
اونقدر بی قانون و اکثریت نامردی هستند که رای میدن خیر…. ما نمی تونیم اینکار رو بکنیم ، این جماعت مسلمون حق دارند توی زمین خودشون مسجد بسازند ، به من و شما و غضنفر هم ربط نداره…..
یا توی فرانسه ، خانم های مسلمون میرن توی گونی ، جوری که معلوم نیست چند تا کمربند انفجاری اون تو بستن…بعد این اکثریت طرفدار دموکراسی از خدا بی خبر احمق ، کار و زندگیشون رو ول می کنند تا قانونی و با دلیل و مدرک ثابت کنند اینکار از نظر امنیت اجتماعی نه به صلاح کفار است نه به صلاح مسلمون جماعت….
از این داستان ها زیاده…ای وای از این طرفداران دموکراسی و رای اکثریت احمق …مگه نه ؟؟ انگار برای همین چیزا شما هم رفتی اونور آب ساکن شدی ….خیلی بد می گذره به آدم….مثل جوامع قانون مدار اسلامی نیست که با یک حکم و یک فتوا زن طرف بهش حرام بشه …هویجوری بی دلیل و روی باد معده !!
در مورد موضوع عراق و افغانستان و احتمالا لیبی که شما خیلی مورد علاقه تون هست ، رجوعتون میدم به ملاعمرها و سپاه قدس و بقیه ی اخوان و اخوین …
اصولا سیاست جهانی و افراط گرایان از هر قماشی ربطی به دموکراسی ندارند….
همونطور که نفرت زیر پوستی که ظاهرا در خیلی ها هست بدلیل خفقان مدام و مداومی ه وجود داشته و داره…حالا شکا می خواین بگین شما پاک و مبری و مطهر هستید و لولیتا نیست…من میگم اختیار داری آبجی…یکسر رو جلوی آینه ببین چی می بینی…. لولیتا هم چی ؟؟ همین رو گفت .. گفت ابزار کنترل این نفرت ناخواسته هم عدم تمرکز قدرت است …و هومن حرفهایی که صدبار تکرار کردم و باز شما ساز خودت رو می زنی….
فرق وبلاگ نویسی و طرز پخت خورش آلو هم یک چیزی توی همین مایه هاست…..
اینکه یک متن مقدمه داره ، بسط موضوع داره ، موخره و نتیجه گیری داره….. مثال می زنی ، بعضی نکات رو بزرگنمایی می کنی تا تاثیرش یا تاثیر کذاریش رو بهتر نشون بدی…بعد از حواشی می گی ، بعد نتایج رو بررسی می کنی و و و و ….
اینجوری میشه که مثلا لولیتا میاد از خودش مایه می گذاره و میگه من هم ممکنه بخاطر نفرتی که پیدا کردم به قدرت برسم به رگبار ببندم….نمیاد بگه خانم کاظمی ….
لولیتا یک پزشک است که احتمالا جون خیلی ها رو نجات داده ، و احتمال اینکه دستش به اسلحه بره خیلی کمتر از اونی است که امثال خانم کاظمی ختی فکرش رو هم بکنند …اونهایی که منتظر مچ گیری و توی بوق و کرنا کردن هیچ هستند برای رسیدن به پوچ مورد نظر خودشون….
شمایی که میگین حتی فکرش رو هم نمی کنید کفار رو به رگبار ببندید از اون روی سکه ی وجودتون بی خبرید…لولیتا باخبره…..
شاید فرق پختن خورشت آلوی خانم کاظمی و وبلاگ نویسی لولیتا هم همین باشه….
خورش آلو یک طرز پخت داره با مواد اولیه ی مشخص و رضایت همسر محترم !!!!
اما وبلاگ نویسی و آگاهی بخشی هزار و یک چم و خم داره و شاید کلی مطالعه و دانستن و دانستن پشت سرش !!
بعله….خداوند همه را به راه راست هدایت کناد !!
حوصله ام سر رفت !!
کاظمی گفت:
خب لااقل در یک مورد به توافق رسیدیم که من هم حوصله ام سر رفت.
یکبار دیگه مرور میکنیم:
در مورد غرب:
غرب خیلی چیزهای خوبی داره من هم از اینکه اینجا زندگی میکنم از یک سری جهات خیلی راحت تر از ایرانم قبلا هم گفتم. به قول خودتان … خوب ؟؟
ولی اشکالاتی هم داره دلیل نداره ما اگه میخواییم تو یه زمینه کاری رو که غربیا انجام داده اند را انجام بدیم دقیقا همون کاری که اونا کردن رو بکنیم. بنده از تجربیات خودم خدمتتان میگم: چند روز پیش داشتم از باشگاه میآدم یک خانمی که همونجا داشت ورزش میکرد تقریبا هم زمان با من آمد بیرون. چند پله از من عقب تر بود. خودش رو به من رسوند و سلام کرد. من همین جور متعجب بودم که با من چکار داره. چون دیده بود من حجاب دارم فکر کرده بودم عربم. گفت «که من معلمم 3 سال دبی بودم خیلی اونجا رو دوست داشتم وقتی برگشتم استرالیا دلم میخواست برگردم همونجا. من از این همه بی بند و باری آشکار توی استرالیا خوشم نمیاد» بعد هم بنده گفتم که عرب نیستم و ایرانیم و … از این نمونه ها هم زیاد دارم. بحث من اصلا بی بند وباری هست نیست بده خوبه نیست اینجا. می خوام بگم بابا خب اینا هم یه ایرادهایی تو کار خودشون میبینند . حالا اگه من یه جا تو این وبلاگ بگم این بی قیدی عریانی که اینجا هست بده. خدا وکیلی همه تون نمیایید بنده رو مزین به الطاف همیشگی کنید؟؟؟؟؟؟؟؟ این مثالهایی که شما زدی هم خب خیلی قابل توجه, خیلی خوب؛ خب اون حرفهایی هم که من زدم در مورد دموکراسی هم دروغ که نیست… هست خب. چرا باید منکرشون شد؟؟؟؟ در ضمن من یادم نمیاد هیچ جا تو این وبلاگ ازحکومت اسلامی به این شکل و اصلا از دین سیاسی دفاع کرده باشم که شما هی میگید فلان چیز توی کشورهای اسلامی اینجوریه اونجوریه. خب به من چه؟؟؟؟؟؟
و اما بجث شیرین نفرت. …من سعی میکنم در این مورد یک متن مناسب آماده کنم بذارم. فقط دوباره عرض میکنم که من تنها نبودم که نسبت به این مسئله اعتراض کردم. خیلی از کامنتها در این مورد بود. پس یه کم شک کنید جتی اگه واقعا سرکار لولیتا خودشان هم اینهمه نفرت نداشته باشند یا اصلا نتوانند مورچه ای را هم حتی آزار بدهند نوشته شون این برداشت رو به همراه ندارد.
در مورد خورشت آلو هم بر همه واضح و مبرهن است که با وبلاگ نویسی فرق دارد. مشکل اینجاست که ما فکر میکنیم اگه وبلاگ نویس شدی اگه تحصیلکرده شدی اگه دکتر مهندس شدی دیگه نباید خورشت آلو بپزی. ولی من وقتی یه غذایی درست میکنم که همه اونایی که دوستشون دارم خوششون میاد و دور همی میخوریم خیلی بهم خوش میگذره. باور کنید من یک دوست ازی دارم از همین مو بورهای چشم رنگی اغلب اوقاتی که به خانه ما می آید شرینی خانگی درست میکنه می آره. اشکالی داره؟؟؟؟؟ در ضمن چه اشکال داره من یه کاری رو بکنم که رضایت همسرم توش باشه. مگه من از اون همین انتظار رو ندارم؟؟؟ یا اینکه اون باید همیشه به فکر راحتی من باشه ولی من بی تفاوت!!!!
نسوان گفت:
Dear Mr./Mrs kazemi…
I would be honoured to appoint you as the Best and the sweetest lady of this blog if you promise to shave your beard !
گیتی گفت:
کاظمی جون…
طبق ذهنیات خودت می بری و می دوزی…. نمی خونی…باور کن نمی خونی طرف مقابلت چی می نویسه…
حرف آخر…
آزادی بیان یعنی هر کسی حرفش رو به زبانی که می خواد بزنه ….
حدود اون توهین شخصی و ورود به حریم شخصی است ، چه جوری ؟؟… اینجوری که یعنی مثلا من بیام بگم چارقد خانم کاظمی حتما باید بنفش خال خال پشمی باشه …خوب ؟؟
اما اگه بیام بگم حالم از چارقد به هم می خوره و شیش هزارتا کاریکاتور بکشم و جوک دربارش درست کنم شما نمی تونی اعتراض کنی، چون ربطی به شما نداره ، موضوع مورداعتراض چارقد است و فقط به چارقد مربوطه ، شما هم می تونی در همون فضا یک مثنوی راجع به عشق به چارقد بنویسید…امیدوارم فرق این دوتا رو متوجه باشید….
در مورد نظر اون خانم استرالیایی در مورد بی بند و باری به قول شما بی قیدی عریانی….خانم محترم تن و بدن هر کسی مال خودشه ، اختیارش رو داره … حدودش هم در همون جوامع معلومه ، شما نمی تونی با بیکینی بری سرکار … اما در مواقع دیگه تا حدی که میشه و ممکنه آزادی های فردی رعایت میشه…
در مورد نفرت …خیلی گفتم نمی دونم چرا شما نکته رو نمی گیرید…بیخیال اصلا….
در مورد خورشت آلو….
خانم عزیز…هر کسی برای ابراز محبت به کسی که دوست داره ( پدر ، مادر ، همسر، خواهر ، برادر ، دوست ، همکار ، پارتنر ) ابزارها و شیوه ی بیان خاص خودش رو داره…این فضا کاملا شخصی و خصوصی است…..یکی آلو می پزه ، یکی میره روی میز عربی می رقصه ؛ یکی با سر انگشتهاش نوازش می کنه ، یکی تا آخر عمر باسن طرف رو می شوره ( شاید چون خود اون آدم نمی تونه اینکار رو بکنه )….
اما اینا هیچکدوم افتخار نیست، مربوط به فضای خصوصی اسست….در حیطه ی عمومی شما فقط زن نیستید ، شما انسانی هستید که مثلا جنسیتتون مونث است با تمام خصوصیات این جنس…. پس با خدماتی که به مرد زندگیتون میدید شناخته نمیشین….با خدماتی که به عنوان عضوی از این جامعه به دیگر انسان ها میدید به عنوان یک انسان معنی دارید و معنی می دهید….
باقی بقایتان !!!
کاظمی گفت:
@ نسوان
شما به جای این همه لطف فعلا برو دلیل جور کن وگرنه مجبوری بی شرف بودن را به جان بخری.
گیتی گفت:
درسته…سکوت سرشار از ناگفته هاست اونقدر با نام شاملو و یاد اون عجین است که من همیشه اشتباه می کنم….
این شعر رو من چند بار در نوجوانی با صدای خودش شنیدم و حفظ شدم…
و همیشه وقتی می بینم یا می شنوم اول توی ذهنم شاملو یادآور میشه…بهرحال بابت اشتباه عذر می خوام اما همچنان توصیه می کنم اشعارش رو بخونید چون ظاهرا ایشون رو هم نمی شناسید و با سرچ الانتون بهش رسیدید !!!
کاظمی گفت:
@ گیتی خانم
در مورد اون خانم استرالیایی که کلا منظور من رو نگرفتید. باور کنید شما هم نوشته من را نمیخوانید. من حتی برای اینکه این جوابی که شما الان دادید را ندید نوشتم که «بحث من اصلا بی بند وباری هست! نیست! بده! خوبه! نیست اینجا». دیگه دوباره نمینویسم منظورم چی بود. خواستید کامنت قبلی رو بخونید.
در مورد خورشت آلو هم خب من هم همین رو میگم که شما میگید.سرکار ویولتا تو اون پست ازش صحبت کرده بودند, شما هم تو کامنتتون بهش اشاره کرده بودید، بنده هم نظرم را نوشتم.
و نکته آخر هم اینکه » من از هر چی فمنیسته حالم به هم میخوره. همه اینا یه مشت فاحشه عقده ایی هستند که تلافی شکستهایی که تو زندگیشون خوردند را دارند در میارند. یه مشت آدم بدبختی که چون نتونستند زندگی مشترک موفقی داشته باشند حالا اومدند شدند مدافع حقوق زنان و هر شب با یکی خوابیدن و هر روز پی یه هرزه تر از خودشون راه افتادن رو به اسم آزادی میدند به خورد مردم» نظزتون چیه؟
گیتی گفت:
@ کاظمی جان
در مورد ادامه ی اون موضوعات که مطرح کردید …. عمر ما ظاهرا قد نمیده به سرعت پردازش ذهن شما….ایشاالله زندگی بعدی و با ژن های قویتر و بهتر !!! والله !!
اما در مورد نکته ی آخر که استرس و فشارتون رو روش گذاشتید نظرم اینه که :
جناب کاظمی….. توصیه ی اکید می کنم بهتون که حتما مطالعه کنید ، مطالعه کنید ، هر چی دم دستتون میرسه مطالعه کنید هر چه بیشتر بهتر، در وضعیت خطرناکی به سر می برید…باگ عظیمی در دانسته های شما مشاهده میشه ( از دید من البته !!)…. بخصوص در مورد معنی و مفهوم فمینیسم ، تاریخچه اش و هوادارانش و…….
ضمن اینکه توجه داشته باشید زندگی مشترک موفق اوج آمال و آرزوی هر زنی نیست ، شاید اوج و نهایت آرزوی شما لبخند رضایت همسرتون بعد از یک سکس جانانه و خوردن خورشت آلوی جاافتاده باشه….
اما بعضی از زنان شاید اهداف دیگه ای رو در زندگیشون دنبال می کنند که با طرز نگرش و دید شما نسبت به دنیا و مافیها متفاوت باشه…
پس بهتره سر هرکسی به کار خودش باشه ….شما هم بیشتر مطالعه کن فرزندم….این توصیه و پیشنهاد من دوستانه و با قید حتما و ارجنت بود !!!
خوش بگذره !! 🙂
————————-
نسوان گفت:
خانم کاظمی یک زن مومن با چادر و فرزندان است. زنی متنفر از فمینیسم که 24 ساعت شبانه روزش را دارد در یک وبلاگ فمینستی می گذراند! زنی که می داند جهاد زن در رسیدگی به شوهر است، اما به جای رسیدگی به شوهر شب، روز، نیمه شب مشغول رسیدگی به ماست. پس این خانم کی برای همسرش خورشت آلو می پزد؟ کی بچه ها را تر و خشک می کند؟ کی آن چادر عفاف را در تشت می شورد که خدا نکرده بوگند نگیرد؟پس ایشان کی ریش هایش را بند می اندازد که از ریش شوهرش بلند تر نشود ؟ خانم کاظمی را مجسم کنید که کودکان مومنش را که تا 4 سالگی شیر می دهد به زیر پستان گرفته و تند تند برای شما ، بلی شما گیتی عزیز دارد کامنت می گذارد. خانم کاظمی را مجسم کنید که با یک دست کی برد و با دست دیگر ملاقه دارد دیگ را هم می زند که خورشش ته نگیرد. آیا شما راضی هستید به این کار؟چی از جان این زن می خواهید؟ چرا چشم ندارید ببینید زنی خوش بخت و آرام در کنار خانواده اش باشد؟ من می ترسم که با این همه وقتی که خانم کاظمی در این وبلاگ می گذارد همسر ایشان از این زن ناشزه روی گردان شود و با ترکه او را بزند. ( سوره ی نسا آیه ی سی و فلان). شما راضی هستید؟ حالا انقدر پا پی ایشان شوید که اصلا سه طلاقه اش کند. این بنده ی خدا هم که حقی ندارد..کجا برود؟ آن وقت می شود مثل ما! مطبقه.. مطلقه …وای وای … هرزه… ویل للمصلین….میاید التماس که با اسم مستعار «کاظمیوتا» توی این وبلاگ بنویسد.. نکنید این کارها را…
کاظمی گفت:
@ گیتی
بازم که نگرفتی پروفسور!!! چیزی که توی پاراگراف آخر پست قبلی نوشتم نظر من نیست. همونقدر که این جور حرف زدن بی منطق و احمقانه است، کلی گویی در مورد مسلمونها هم هست.
@ نسوان
باختن که دیگه اینقدر ضجه مویه نداره.
گیتی گفت:
@ نسوان عزیزم…
منو که می شناسی تا اونجایی میرم که چهچهه بلبلان رو نشسته بر شاخه سار سیبیل مشاهده کنم…ظاهرا کم کم داره میزنه بیرون !!! ای خدا ا ا ا ا ا… 🙂
@ کاظمی جون ….
ببین باز نگرفتی چی شد، یک پیشنهاد دیگه دارم ، سیستم رو یک ریست کن یا نه اصلا کل هارد و سی پی یو و سخت افزار نرم افزار رو آپگرید کن آبجی !!! ، شاید التیامی یا بهبودی حاصل بشه….
ببین حرفی که شما زدی در مورد نسوان اینجا ، ورود به حریم شخصی بود …یعنی چی ، یعنی همون چارقد خانم کاظمی یا شورت مامان دوز اقای کاظمی …خوب ؟؟ تا اینجا اوکی آبجی ؟؟
اگه شما در مورد فمینیسم انتقاد می کردی یا فلان فمینیست با دلایل مشخص و نشانگان این مکتب فکری رو در مورد اون آدم یا یا اون حرکت نقد می کردی حتی با همین زبان خاص خودتون…موردی نداشت .. ازاد بودی در بیان خودت…
اما وقتی وارد زندگی خصوصی مردم میشی در وبلاگ شخصی اونها و بعد نوع زندگی شخصی اونها رو مورد نقد قرار میدی و وصلش می کنی به مفاهیم آزادی و در واقع از این طریق می خوای آزادی بیان رو نفی کنی و حتی شاید شعور انسانی رو…. خوب این درست نیست…
برای همین به شما گفتم مطالعه کنید… دوست نداری هم نکن عزیزم ، زور که نیست ، تا سایه ی آقای کاظمی بالای سرته غم مخور !!!!
در مورد این مفتخر کردن من به تیتر پرفسور هم نکته ای به نظرم اومد…این تکیه کلام رو آدم های خاصی همیشه بکار می برند…بیشتر هم وقتی یکدفعه کل هارد و سی پی یو شون درجا می سوزه و بوش بلند میشه….
خیلی ناراحت شدم، خیلی…دلم نمی خواست اینجوری بشه ….امیدوارم بتونید این ضایعه رو جبران کنید….
و من الله التوفیق !!
کاظمی گفت:
گیتی مطمئنی این جوابایی که برای من میذاری مربوط به کامنتهای یکی دیگه نیستند؟؟؟؟!!!!!! من حتما میرم مطالعه میکنم شما هم یه کم روخونی تمرین کن خوبه برات.
تو اون چند جمله ایی که من در مورد فمینیسم نوشتم اصلا اسم نسوان رو آوردم؟؟؟؟؟؟ جل الخالق!!!! چیزی که من نوشتم دقیقا به سیاق همون مطلبی بود که در مورد اسلام و مسلمین بود.
مگه من تا حالا گفتم اگه یکی بیاد با «دلایل مشخص یک حرکت رو نقد کنه» بده؟؟؟؟؟؟؟ من هم میگم ریش ملت حریم خصوصیشونه، چادرشون هم همینطور نباید بهش توهین کرد. یا نه! حریم بعضیها فقط خصوصیه؟؟؟
گیتی گفت:
🙂 🙂 🙂
الهی بگردم…نه عزیزم اسم نسوان نیاوردی…شما حتما منظورت کل فمینیست های عالم بود مگه نه ؟؟ آخه جناب کاظمی محترم مگه همه ی فمینیست های عالم مطلقه هستند ؟؟ یا زندگی مشترک ندارند ؟؟ اصلا شما می دونی فمینیسم چیه و فمینیست کیه ؟؟
چرا بس نمی کنی این هوار هوار کردن رو در عین ندانستن…خوب نیست عزیز من…
ببین… ریش ملت حریم خصوصی نیست ، من می تونم به هر مدل ریشی آویزان بشم و هرمطلبی می خوام درموردش بنویسم و هر چی می خوام بگم…
اما ریش خاص فردی به نام اقای کاظمی فقط مربوط به خودش و ایل و تبارش است…
حالا ……
اگه با اون ریش بخواد بیاد وسط جامعه و از طریق اون ریش بشه نماینده ی مجلس و از طریق اون ریش بورس تحصیلی بگیره و با خرج این مردم بره فرنگ ، یا از طریق اون ریش به آب و نون و عالاف عولوف برسه ، اونوقت اون ریش دیگه حریم شخصی نیست ، نماد یک مشت دزد مال مردم خور و سواستفاده چی میشه که من نه تنها نقدش می کنه بلکه هرچی دلم بخواد هم می تونم بهش بگم…خوب ؟؟
این رو در فرمول حجاب خانم کاظمی و مسلمانی و غیره و ذلک هم لحاظ کن…
مسلمانی و مسیحیت و یهودیت و لادینی و هر نوع عقیده ای تا زمانیکه توی پستوی خونه تون و بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران باشه به کسی مربط نیست ، اما هر وقت از سر گلدسته ها صداش تا شونصد خونه اونورتر رفت …به من و دیگری مربوطه … من می تونم بگم شما هم می تونی بگی….
یک کمی تمرکز و دقت می خواد….شما اگه یک کم تلاش کنی و سعی کنی فحوای کلام من رو می گیری…
بجای اینکه هی جواب منو تند تند بدید، یک کم در موردش فکر کن…
آزادی بیان ، حفظ اون، یکی از راههای نجات از قرارگرفتن در تنگنای تمرکز قدرت است…
شما بالا بری پایین بیای در دنیای امروز به صرف اینکه شمای نوعی یک سری عقیده داری که برای خودت مقدسه و غیرقابل نفوذ نمی تونی دیگرون رو محدود کنی و ساکت….
ضمن اینکه بهتره بجای اینکه انقده نسبت به مسلمانی خودت حساسیت به خرج بدی و نگران باشی ، کمی به اون آدم هایی فکر کنی که بخاطر خروج از این دین پر محبت مرتد شناخته میشن و خونشون مباح… خجالت هم خوب چیزیه والله !!
شما که انقدر آتیشتون تنده ، شده تا حالا در پی حل این موضوع قرون وسطایی کاری بکنی ؟؟ همین تازگیا شنیدم یک جوون رو می خوان به همین دلیل اعدام کنند…
یا نه رفتی در بلاد کفر نشستی ، فقط غصه ات توهین به جهان اسلام و ام القری دوست داشتنی ات است….
گذشت آنزمانی که آنسان گذشت…
شما به نام کاظمی ، مسلمان…غیرقابل نقد هستید تا زمانیکه شناخته نشده اید و یک شهروند عادی ، وقتی بشی کاظمی مسلمان مثلا نماینده ی مجلس ، نه تنها مسلمانی شما بلکه نوع پوششتون نوع حرف زدنتون نوع ارتباطات جنسی و غیرجنسی شما قابل نقد و پی گیری است….
ببین کاظمی جون ، یک نگاه به همون ارتباطات محیط کفار که داری توش زندگی می کنی بندازی حله ها…..معادله ی چند مجهولی نیست … کمی به خودت فرصت بده برای حلاجی و فکر کردن !!!!!
انقدر روی اعصاب من لی لی نکن…یک سر به خورشت آلو بزنه ته نگیره !!
هر وقت حرف منطقی ، انسانی ، خارج از تعصب داشتی …اونوقت حرف می زنیم….
مطالعه هم یادتون نره ، بخصوص در مورد فمینیسم و جنبش برابری خواهی…
کاظمی گفت:
بابا عجب اشرافی شما به کل عالم داری! یعنی شما بیشتر از من منظورم رو میدونی؟؟؟؟
گیتی جان اونایی که من نوشتم گفتم که بی منطق بودند. «مگه همه ی فمینیست های عالم مطلقه هستند ؟؟ یا زندگی مشترک ندارند ؟؟» خب معلومه که اینجوری نیست. ولی «مگه همه ریشهای مسلمونها کثیفه؟ مگه همه چادرهای مسلمونها بوی گند میدهند؟؟» اینا به نظر من به یه اندازه بی منطق هستند.
شما میتونی در مورد اینکه یه عده ای هستند از ریش و حجاب و نماز و … سوء استفاده میکنند هر چی دلت خواست بنویسی ولی مگه هم همسلمونها از دینشون سوء استفاده میکنند؟ اصلا مگه همه مسلمونایی که ریش دارند و حجاب دارند ایرانیند؟ چطوره که وقتی بحث حجاب میشه هر کی حق داره لباسش رو خودش انتخاب کنه ولی یه مسلمون اگه چادر رو انتخاب کرد بوی گند میده؟؟؟؟ شما بیا اینجا بنویس فلان خانم چادری با این سند با این مدرک فلان کار غلط رو کرد. بعد هم هر چی فحش خواستی بهش بده من اگه چیزی گفتم. ولی همه رو با یه چوب زدن!!!!!!!! یعنی مغلطه میکنی در حد تیم ملی!!!!!
«مسلمانی و مسیحیت و یهودیت و لادینی و هر نوع عقیده ای تا زمانیکه توی پستوی خونه تون و بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران باشه به کسی مربط نیست ، اما هر وقت از سر گلدسته ها صداش تا شونصد خونه اونورتر رفت …به من و دیگری مربوطه … من می تونم بگم شما هم می تونی بگی…» خب پس چیه اینقدر شلوغش میکنی؟ لادینی شما ها هم داره همه رو کر میکنه من هم دارم راجع بهش حرف میزنم. اشکالش چیه؟؟؟
«آزادی بیان ، حفظ اون، یکی از راههای نجات از قرارگرفتن در تنگنای تمرکز قدرت است…
شما بالا بری پایین بیای در دنیای امروز به صرف اینکه شمای نوعی یک سری عقیده داری که برای خودت مقدسه و غیرقابل نفوذ نمی تونی دیگرون رو محدود کنی و ساکت….» …جنابعالی هم نمیتونی من رو ساکت کنی که از چیزی که فکر میکنم توهین به من و یه تعداد زیادی آدم دیگه است انتقاد نکنم.
«ضمن اینکه بهتره بجای اینکه انقده نسبت به مسلمانی خودت حساسیت به خرج بدی و نگران باشی ، کمی به اون آدم هایی فکر کنی که …. توهین به جهان اسلام و ام القری دوست داشتنی ات است….» بنده به همون اندازه که اینجا بحث میکنم جاهای دیگه هم که فکر میکنم تندروی اون طرفه میکنند حرف میزنم. من قرار نیست مشکلات جهان اسلام رو حل کنم. الان مثلا خود شما چه کاری کردید؟؟؟؟؟؟
«شما به نام کاظمی ، مسلمان…غیرقابل نقد هستید تا زمانیکه شناخته نشده اید و یک شهروند عادی ، وقتی بشی کاظمی مسلمان مثلا نماینده ی مجلس ، نه تنها مسلمانی شما بلکه نوع پوششتون نوع حرف زدنتون نوع ارتباطات جنسی و غیرجنسی شما قابل نقد و پی گیری است….» باز هم تکرار میکنم شاید متوجه بشید. شما بگو خاک بر سر این فلانی مسلمان رئیس بانکی که اینهمه پول از این مملکت اختلاس کرده، کثافت ریشو! یا هر ناسزایی که بلدی. من اگه کلامی حرف زدم. ولی همه رو با هم یک کیسه کردن هر چه شما ورجه وورجه کنی تو کت بنده نمیرود.
یه مثال میزنم شاید روشن بشی. من اگه برم تو این سایتهای افراطی طرفدار حکومت. ببینم یکی این چیزایی که من در مورد فمنیستها نوشتم رو نوشته. باهاش همین بحثی که اینجا کردم رو میکنم. حله؟؟؟؟؟؟؟؟ البته اونجا کامنتهای آدم رو پاک میکنند شاید بحث به این درازا نکشه ولی قطعا بحث را شروع خواهم کرد. ولی شما چند بار تا حالا رفتی از یک نسبت ناروایی که به مسلمونها زده میشه انتقاد کنی؟
گیتی گفت:
ورجه وورجه ؟؟؟ آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه …
ای مظهر مسلمانی !! ای هبل ، ای لات ، ای بت دانایی و آگاهی … کاظمی …کاظمی !! 🙂
جون من شما می خوای بدونی جریان چیه ؟؟ یا نه نمی خوای بدونی !!!! مارو مچل کردی !!
مسلمانی و هر نوع عقیده ؛ چادر در هر شکل و اندازه ای ، ریش… ریش…دلی ریش ریش یا محسنات ریش و پیش پیش…. قابل نقد به هر زبان و هر شکلی است ..کمدی ، تراژیک ، ملودرام ، علمی تخیلی، هجو ، جهد !! و غیره و ذلک…
اما وقتی اسم بانواقا کاظمی سرش اومد ، حریم شخصی… و غیرقابل ورود !!
دیگه توضیح نمی دم…ظاهرا نرود میخ آهنین در سنگ !!
کاظمی گفت:
مسلمانی و هر نوع عقیده رو میشه نقد کرد ولی نمیشه بهش توهین کرد. این جریان توهین متقابل، چیزی جز دشمنی بیشتر و کینه و افراطی گری به ارمغان نمیآورد.
کامنتهای من هست نوشته های شما هم هست. هر کی خواست میخونه و قضاوت میکنه که چی درسته چی غلطه.
«برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم «
گیتی گفت:
من برای قضاوت دیگرون اینجا نیستم خانم محترم….
اگر شما طبق معمول خیلی از کسانیکه در منطق گفتگو دچار مشکل هستند ، قضد مظلوم نمایی دارید متاسفم که بگم برای من کوچکترین اهمیتی نداره….
با مظلوم نمایی حقانیتی ثابت نمیشه ، نهایتا اشک پامنبری هاتون درمیاد !!
اگر شوخی رو چاشنی گفتگوم با شما کردم دلیلش خسته کنده بودن این گفتگو بود و راهی برای من برای ادامه اش و در واقع به نوعی احترام به شما…..
دلیل حضور من اینجا چیزی است که بخاطرش وقت و انرژی می گذارم….
فکر نمی کنم بتونم با شما بحث اسلام و دین رو باز بکنم، چون در همین مفهوم آزادی بیان به این سادگی لنگ می زنیم !!….
این موضوع توهین به مقدسات دیگران رو ما خیلی وقت پیش در این وبلاگ حل کردیم و شاید پست ها و کامنت ها و ساعتها وقت صرف شد تا به یک نتیجه ی منطقی برسیم….
اگر خیلی علاقمندید به آرشیو رجوع کنید…. آدم هایی داناتر آگاه تر خیلی حرف زدند اینجا….
در مورد مسلمانیتون و پیام صلحی که مخابره می کنید هم فکر می کنم اول یک فکری به حال دستور و نص صریح قران بکنید که می فرماید : » و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه «…
راستش این بخش از این آیه رو من همیشه اینجور مواقع یادآوری می کنم چون به نظرم مثل نگین انگشتری گرانقیمت بر بلندای توهمات ما می درخشد !!
شعری هم که نوشتید بدون نام شاعر ، از شاعر موردعلاقه ی من شاملوی بزرگ است که وقعی برای مقسدسات توهم آلود و سکوت در برابر بانیان آن قائل نبود…. محض اطلاع البته !!
همان شاملویی که می گوید….
» اعراب فریبم دادند….
برج موریانه را به دستان پرپینه ی خویش بر ایشان در گشودم…
مرا و همه گان را بر نطع سیاه نشاندند و گردن زدند….
نماز گزاردم و قتل عام شدم ….که رافضی ام دانستند…
نماز گزاردم و قتل عام شدم ….که قرمطی ام دانستند….
آنگاه قرار نهادند که ما و برادران مان یگدیگر را بکشیم….
و این….. کوتاه ترین طریق وصول به بهشت بود….»
ادامه ی این شعر رو خودتون جستجو کنید…بعله جناب کاظمی ، » نه ! جخ امروز از مادر نزاده ام !! »
شاید تفاوت من و شما هم در همین باشه….کی میدونه !!
کاظمی گفت:
من دو تا توصیه بهتون میکنم.
یکی اینکه به جای اینکه با توهمات و تصورات خودتون راجع به فرضیات دیگران، منظورشون، قصدشون قضاوت کنید و بعد حرف بزنید خصوصا در یک جایی مثل این وبلاگ که فقط نوشته وجود داره و لحن و حالت نویسنده موقعی که کامنت میگذاره را نمیشه به خوبی تسخیص داد، فقط همونی رو که میخونید جواب بدید. نه اینکه تخیلاتتون رو به کار ببندید و نتیجه گیری که میخواهید بکنید. من هیچ قصد مظلوم نمایی ندارم و نداشته ام. نیازی بهش ندارم.
دوم هم اینکه هر وقت حرف میزنید یه لحظه فکر کنید شاید این چیزی که دارم میگم اشکال داشته باشه، شاید یه جایی دارم خطا میکنم. اینقدر دید صفر و صد نداشته باشید. یه کم خاکستری بودن بد نیست.
من اعتراضی به شوخیهای شما نکردم. مگه اینکه شما باز با قوه تخیلیتون یه چیزایی رو ساخته باشید.
فرصت کنم حتما بحثهایی که میگید راجع به توهین به مقدسات بوده رو هم میخونم.
شعر هم آنقدر به نظرم معروف بود که دیگه من اسم شاعر رو ننوشتم. معذرت میخوام. میتونید ساعتها بنویسید که این مسلمونها کارشون شده دزدی ادبی!!!! من البته همه نوشته های شاملو رو نخوندم ولی تا جایی که خوندم ندیدم با وجود همه نقدهایی که به اسلام دارد توهینی به همه مسلمونها کرده باشه.
درضمن توهین به خوانندگان رو هم به لیست بقیه توهینهاتون اضافه کنید که میگید » نهایتا اشک پامنبری هاتون درمیاد !!» که حالا اگر کسی با من همراهی کرد انگ پامنبری بهش بخوره.
در مورد بحث اسلام و دین هم به شهادت دوستان، بنده اطلاعاتم کم هست. خصوصا در مورد این موضوعی که مطرح کردید. هروقت فکر کردم میتونم راجع بهش بحث کنم بهتون خبر میدم. البته میدونم که شما این رو نمیتونید درک کنید که همه مسلمونها قصد جان همه دگراندیشان رو ندارند. ولی من مجددا اولین کامنتم رو که باعث اینهمه بحث شد را یادآوری میکنم.
گیتی گفت:
این اولین کاممنت شماست خطاب به من :
» والله اینایی رو که گفتید رو که من همون اولم که متن رو خوندم فهمیده بودم راضی به کف کردن شما نبودم. بحث بنده هم این بود که نمیشود با اینهمه نفرت به ان هدفهای یک از یک زیباتر رسید. شما (( صد جور دموکراسی و انتخاب آزاد و کوفت و زهرمار )) هم که راه بیندازید اگر نتوانید در درونتان این (( نفرت بی دلیل )) را مهار کنید(( نیش خودتان را خواهید زد )). این بار از طریق دموکراسی! از طریق (( اکثریتی که به راحتی احمق میشوند)) . اتفاقا مثالهایی هم که بعدا زدم هم همین منظور رو داشت. »
—————-
توجهتون میدم به بخشهایی که با اجازه برای بررسی مجدد داخل پرانتز گذاشتم » صد جور موکراسی و انتخاب ازاد و کوفت و زهرمار — نفرت بی دلیل—- نیش خودتان را خواهید زد —- اکثریتی که به راحتی احمق می شوند…..
جناب کاظمی شما که داعییه بلند کردن پرچم مبارزه با توهین و حمایت از مسلمانانی که مورد توهین قرار می گیرند رو دارید ظاهرا نه از مظاهر توهین اطلاعی دارید و نه از اسلام و مسلمانی…. و نه ظاهرا
عجیب نیست که شما از دینی دفاع می کنید که به ادعای خودتون اطلاعی ازش ندارید ؟؟ یعنی می خواید بگید همونقدر می دونید که مادر مادربزرگ من می دونست ؟؟
محض اطلاع شما من هم مثل خیلی از ایرونی های دیگه مسلمان زاده شدم و دست بر قضا شیعه…. اما بعد راجع به این دین جستجو کردم….
چگونه شما هی میگین مسلمانی مسلمانی ، بعد نمی دونید در کتاب آسمانی این دین چه نوشته ؟؟ از تاریخ اسلام و از دم تیغ گذراندن دگراندیشان اطلاع ندارید ؟؟ اطلاع ندارید که کتاب و سنت پیامبر الگوی رفتاری اکثریت معتقدین به این دین در دنیای امروز است….
وااسفا…. واقعا چرا وقت خودتون و من رو گرفتید ؟؟؟ که چی بشه ؟؟ که آخر بفرمایید هر وقت فکر کردید می تونید راجع بهش بحث کنید به من اطلاع می دید…
یعنی شما از اون چیزی که دو روزه دارید ازش دفاع می کنید اطلاع جامعی ندارید ؟؟ یا اینهم جز تخیلات من به حساب میاد ؟؟؟
پیشنهاد می کنم در مورد شاملوی عزیز هم قبل از اینکه با حدس و گمان حرف بزنید حداقل دفتر شعر ایشون رو کامل مطالعه کنید….
یادتون نره جناب کاظمی ، داعیه صلح و دوستی و آی محبت آی مهر…وقتی از واقعیات جامعه ی امروز و دیروز بی اطلاعید و راهکاری جز شعار ندارید..به هیچ دردی نخواهد خورد…. با وای خدا مرگم به من توهین شد در این روزگار مجبور به سکوت همیشگی خواهید شد متاسفانه ، دیر یا زود….چون رشد اندیشه برای اینگونه مسائل صب نخواهد کرد و راه خودش رو میره !!
کاظمی گفت:
راستی اون شعری که من نوشتم رو فکر کنم یه جا دیدم که شعر مارگوت بیگل هست و ترجمه شاملو!
گیتی گفت:
یکبار نوشتم اشتباهی پرید بالا….
که :
درسته…سکوت سرشار از ناگفته هاست اونقدر با نام شاملو و یاد اون عجین است که من همیشه اشتباه می کنم….
این شعر رو من چند بار در نوجوانی با صدای خودش شنیدم و حفظ شدم…
و همیشه وقتی می بینم یا می شنوم اول توی ذهنم شاملو یادآور میشه…بهرحال بابت اشتباه عذر می خوام اما همچنان توصیه می کنم اشعارش رو بخونید چون ظاهرا ایشون رو هم نمی شناسید و با سرچ الانتون بهش رسیدید !!!
کاظمی گفت:
منظور من از اولین کامنت، اولین کامنتی که در جواب شما گذاشتم نبود. اولین کامنتی بود که در این پست گذاشتم.
در مورد اولین کامنت در جواب شما، یه توضیحاتی قبلا دادم. چون شما به یکی دو تا قسمت تازه اشاره کردید عرض میکنم خدمتتون که» نفرت بی دلیل» توهینه؟؟؟؟؟؟ اولا که این توهین نیست. در ثانی شما اینهمه کامنت گذاشتید یه جاش گفتید از مسلمونها نفرت ندارید، اگه واقعا این عبارت من در موردتون صدق نمی کرد؟؟؟؟؟
من کامنتم را به این شکل اصلاح میکنم و بابت کلماتی که شما را آزرد هرچند اصلا شما مخاطبشون نبودید!!! عذر میخوام. «شما ((، من ، حسن آقا، فخری خانم، همسایه بغلی ، …)) صد جور دموکراسی و انتخاب آزاد و ((هر چیز دیگری )) هم که راه بیندازیم اگر نتوانیم در درونمان این (( نفرت بی دلیل )) را مهار کنیم(( نیش خودمان را خواهیم زد )). این بار از طریق دموکراسی! از طریق (( اکثریتی که به راحتی به حماقت دیگران تن میدهند)) .
این منظور من از اون کامنت بود ولی یه سوال دارم. لطفا حتما این را پاسخ دهید. آیا من در نسخه اول این کامنت، به حریم خصوصی کسی توهین کردم؟؟؟؟؟؟ ….آیا به شخص خاصی ناسزا گفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ «دموکراسی و آزادی بیان و اکثریت» (که البته قبلا توضیح دادم که من چی داشتم میگفتم. نمیدونم چرا نمیگیرد؟؟؟) فرد خاصی هستند؟ اگر هم کسی نسبت به این کامنت من اعتراض داشته باشه شما نیستید با این درکی که از آزادی بیان ارئه میدید. کسی میتونه به این کامنت اعتراض کنه که معتقد به مجاز بودن توهین به عقاید دیگران نباشد.
در مورد اطلاعات من از دین. بنده برای چندمین بار میگویم که من هم یک سوالاتی در مورد بعضی مسائلی که در این دین وجود دارد دارم. یه اطلاعاتی هم در حد خودم دارم. منتها من جوابی فعلا برای اون آیه ایی که شما نوشته بودید و یا یکسری شبهات دیگه ایی که در این زمینه مطرح میشه ندارم. این به معنی این نیست که من تمام اعتقاداتم به این دین را از روی ناآگاهی پذیرفته ام. در ضمن یه موقع هست آدم یه اعتقادی داره و با سند و مدرک و استدلال میتونه ازش دفاع کنه (بنده فعلا در مورد مقولاتی که شما مطرح کردید و بعضی دیگر از مطالب این توان را ندارم) یه موقع هست نمیتونه از یک چیزی دفاع مستدل کنه ولی در درونش نسبت بهش اطمینان داره. این اسمش همیشه ناآگاهی نیست. آگاهی همیشه از طریق کتاب خوندن به دست نمیاد. بنده قسمتهایی از اسلام را دوست دارم بهش معتقدم و بعضا توان استدلال براشون دارم ولی مسائلی هم هست (از جمله همینی که شما گفتید) برای من هم جای سواله. شما کل قضیه رو نفی میکنید، بنده اون خوبیهایی که به نظرم وجود داره رو نگه میدارم در مورد بقیه هم در حد توانم جستجو میکنم. همونکاری که درمورد غرب و خواص و مضراتش سعی میکنم بکنم.
دوست داشتید برید همه کامنتهای من تو این پست رو بخونید ببینید من جایی از اسلام دفاع کردم!!!! تمام حرف من در مورد توهین به یک گروه بود. بنابراین اینکه من از توهین به مسلمونها انتقاد کردم ربطی به اینکه من میدونم اسلام چیه یا نه نداره.
از اینکه وقت گذاشتید ممنونم ولی شما خودتون خواستید که وقت بگذارید. من جایی شما را وادار به این کار کردم؟ …. تازه وقتتان تلف نشد. در آینده که در ایران پر از دموکراسی و آزادی بیان بخواهید زندگی کنید مکررا این بحثها را خواهید داشت. به راحتی میتوانید اینها را پرینت بگیرید بدهید دست مردم.
«با وای خدا مرگم به من توهین شد در این روزگار مجبور به سکوت همیشگی خواهید شد» اتفاقا این تفکر امثال شماست که با ارائه این درک از آزادی (آنهم در مورد جامعه ایی مثل ایران) مجبور به سکوت خواهد شد و دیگران را مجبور به زندگی در یک حامعه پرتنش خواهد کرد. افراطی گری شما رفتارهای افراطی دیگران را به دنبال خواهد داشت.
maziar گفت:
نسوان خانم…يه چيزي مابين اين دعواهاي سياسي براي من مبهمه…همه كه قدرت طلبند…شما و نظام جمهوري اسلامي كه مخالفانتان را مي كشيد اگر قدرت دستتان باشد….بعد مي گوييد از دل اين اختلافات دموكراسي تععد احزاب آزادي بيان و…بوجود مي آيد خوب حالا از بين شما آدمها كه اگر قدرت داشته باشيد پدر همه را درمي آوريد كي قراره تضميني براي آزادي بيان و حزب و …باشه..؟همه كه قدرت طلبند….بعدشم فوتبال با يه دروازه خوب نيست تو بايد دروازه تيمت رو نشون بديو…اگه از وزارت اطلاعات ايران ووجمهوري اسلامي بد ميگي از كي خوب ميگي و دفاع ميكني؟نكنه از سي آ اي و موساد و آمريكا با اون سوابق كودتا در ايران وشيلي يا اسراييل با بلايي كه سر ملت فلسطين داره مياره؟..نكنه از مطبوعات غربي دفاع ميكني؟جرات داري از هولوكاست ايراد بگيري….؟نه داداش همه ما سركاريم….اين وسط فقط يه نفر زورش بيشتره كه همون برنده هستش…بقول مائو قدرت از لوله تفنگ بر مي خيزد
نسوان گفت:
مازی جان اتفاقا من به هلوکاست ایراد دارم. به یازده سپتامبر هم…درموردش همین جا هم نوشتم. مدارکشم موجوده.. خیلی از حرفهای احمدی نژاد به نظر من درسته. فقط شنیدنش از دهن ایشان آدم را متعجب می کند. چون کسی که چاقو دستشه نمی تونه در مذمت چاقو حرف بزنه
فکر کنم جواب سوالتو گرفتی. من طرفدار ادم و گروه خاصی نیستم.حرف حق رو هم از هرکسی سعی می کنم پذیرا باشم.
آرش گفت:
این همون نقطه بسیار حساس و کلیدی است که من می گم احمدی نژاد باهاش تونسته در ایران کارهاش رو پیش ببره ؛ یعنی زدن حرفهایی که وقتی زده میشه ؛ خیلی ها میگن : درسته، راست میگه و…
سامان جعفری گفت:
متاسفم نسوان عزیز
البته فقط بابت همین بخش متاسفم که ازت میشنوم حرفهای ا.ن رو تائید می کنی. ممکنه یه روزی اون مردک بیاد بگه ماست سفیده!! تو عالم سیاست نباید مخالفت رو تائید کنی! پررو میشه!!
جون خودم نمی خواستم انتقاد کنم ازت…..میخواستم اصلاحت کنم!!!! تو هم بگو چشم…ای بابا ….باز ما آبجو زیاد خوردیم اینجوری شد!
کاپیتان بابک گفت:
لولیتا. Loose Change را حتما دیده ای، نه؟ اگر نه، دیدن داره حدود 90 دقیقه س. من پستت را در این باره نخوندم. آدرس میدی برم بخونم؟
با اینکه لینکپست قبلی منو 3 روزه بررسی نکردی، من اینجا هم باهاتم ولی دیگه عربده نمی کشم. جلوی saman لنگ انداختم 🙂
اونقدر سوراخ تو داستان دولتی یازده سپتامبر هست، که میشه ازش آبکش درست کرد. حدود 40 تا
inconsistency داره. هواپیمایی را هم که زد به پنتاگون ما ندیدیم. پنداری دود شد رفت……و
؟؟what about building 7
دیک چینی …. قحبه مشکوک میزد. چند نفرتوی رژیم بوش میدونستن و گذاشتن که اتفاق بیافته که برن سراغ صدام بخت برگشته. برج دوقلو ها هم در اثر مواد منفجره در 90 ثانیه سقوط کردند، نه برخورد هواپیمه ها. 90 ثانیه تقریبا سرعت free fall هست که پرفسور فیزیک BYU گفت ( با ذوب فلز) غیر ممکنه. و تازه آن فلز هم نباید در آن حرارت (سوخت هواپیما) ذوب میشد. و قس علیهذا
نامور گفت:
هر از گاهی سری به این وبلاگ شما میزنم و بعضی مطالب رو میخونم. چون معتقدم زنان نصف جامعه ما هستند و باید حضور فعالی در جامعه داشته باشند و یکی از انواع حضور در عرصه عمومی، همین نوشتن هست و وظیفه خودم میدونم که با خواندن مطالب، از نوشتن شما حمایت کنم تا ادامه پیدا کند. اما متاسفانه در اکثر پست هایی که خوندم مطالب به شکل بسیار سطحی و عصبی و بدون فکر نوشته میشه. اما در این پست، کار به نظرم از عصبیت هم گذشته و به نوعی جنون نوشتاری کشیده! خانوم محترم در غرب زندگی میکنید، میشود کمی چشمها رو بازتر کنید به دور و اطرافتون عمیق تر نگاه کنید. سالهاست چیزی رو بهش رسیده اند به نام «مدارا»، این همان مفهومی هست که جمهوری اسلامی از زندگی ما ربوده! هنر ما و وظیفه ما این هست که این مفهوم رو به جامعه خودمون برگردونیم تا تعادلی ایجاد بشه و بتونیم زندگی نسبی آسوده ای داشته باشیم. اما متاسفانه میبینم که نوشته شما هیچ رنگ و بویی از مدارا ندارد و عکس اون رو نیز بیان میکند. امیدوارم در آینده درک شما از این مقوله بیشتر بشه و در نوشته هاتون بتونیم ببینیم.
ناشناس گفت:
فاشیسم و دیکتاتوری معمولا اول حول محور آرمان ها شکل میگیره و بعد پیشوا و رهبر به نماد تبدیل میشند.
به همین سیاق میشه گفت «آرمانهای» ولتر هم امکان تبدیل شدن به این محور رو دارند.
همین که شما ایده های ولتر رو به مانیفست تبدیل کردی و با خط خوش نوشتی و به دیوار زدی میتونه خودش زدن کلید فاشیسم باشه. چون نشون دادی که یک آرمانگرا هستی و سم مهلک برای دموکراسی.
علامت دیگه این آرمانخواهی شما توقع تغییر جهشی افراد و جامعه هست. این همون تفکری هست که به انقلاب فرهنگیها بعد از انقلابها منجر شده.
مخالفت شما با اصلاحات هم اتفاقا ریشه در همین طرز تفکر داره. چون نشون دادی که در راه اصلاحات هم یک آرمانگرا بوده ای. و بهمین دلیل تعریف شما از اصلاحات یک تعریف آرمانگرایانه هست.
شما اعتقاد داری اصلاحات شکست خورد بخاطر اینکه «ارمان» اصلاح جمهوری اسلامی رو در سر داشتی. به همین علت هم
دقت نکردی که هدف «اصلاحات» پیش و بیشتر از هرچیزی اصلاح ساختار اجتماعی هست که حکومت هم جزئی بر آمده از این ساختار است.
و بهمین دلیل هم تغییر امثال دکتر خزعلی که نماینده میلیونها آدم ناشناخته مثل خودش هست رو بر نمیتابی یا درک نمیکنی. وناگزیری که منکر این تغییرات بشی چون «آرمانت» بدنبال این هست که همه یکشبه به موجودی مثل خودت تغییر کنند. و این چیزی نیست مگر فاشیسم .
بنا بر این میبینی که فرقی نداره چه آرمانی داشته باشی. اسلام، مارکسیسم، ناسیونالیسم و یا ولتریسم. همه نهایتا به یک جا ختم میشن. و همه گرفتار این آرمانها بودیم و هستیم. و همه هم با نیت پاک این راه و رفتیم و شروع کردیم. با وعده های قشنگ.
اما هنر اینه که بعد از اینکه تجربه چشمهامونو باز کرد، برای حفظ آبروی خودمون ویا مال دنیا و هر آنچه که معذوریت ایجاد میکنه بر سر ایمانمان پا نفشاریم و به عمله فاشیسم تبدیل نشویم.
همون کاری که امثال مهندس موسوی انجام داده اند و میدهند و متاسفانه ما بجای استقبال از آنها و تحسین شجاعت آنها در اولین فرصت آنها رو برای اعتراف کردن به خطاهای گذشته تحت فشار میگذاریم، بدون توجه به اینکه به گذشته پشت کردن خود یکی از بزرگترین اعترافات هست که کار هر کسی نیست و بدون توجه به اینکه با جانی ترین جنایت کارهای داخل رژیم همزبان شده ایم، چرا که آنها هم قصدشان از این همه زندان و شکنجه و حصر خانگی همین هست که این افراد اعتراف به همون چیزهایی کنند که ما دوست داریم، تنها با اضافه کردن این پسوند که ما مثلا فریب دشمن و خورده بودیم و یا اصلا جاسوس بوده ایم.
دوست عزیز! اعتراف به اشتباه تایپ «ر» بجای «ز» هرچند قابل تقدیر هست ولی خوب تر بود اگر کلاهت و قاضی میکردی و سختی پذیرش اون رو با سختی اعتراف به اشباهات گذشته امثال دکتر خزعلی ( با توجه به اختلاف ابعاد) مقایسه میکردی و بعد حکم صادر میکردی.
چشمها را باید شست……..
پ.ن:البته توجه دارید که منظورم دفاع از شخص دکتر خزعلی نیست چرا که میدونیم خیلیها با هدف نفوذ تو گروههای مخالف و ایجاد انحراف و تفرقه بین آنها پوستین عوض کردند و به خارج کشور آمدن که یک امر بدیهی است. اما صحبت روی دکتر خزعلی های نوعی هست.
آرش گفت:
گردو جان ؛ قسمتی از حرفهات صحیحه ؛ اما یک نکته وجود داره و اون اینه که باید دید این پشت کردن به گذشته صرفا یک تاکتیکه یا قسمتی از تحول فکری یک انسانه؟ من به جرات میگم که بسیاری از این افراد ؛ فقط و فقط به دلیل اینکه از قافله قدرت جا موندن تغییر تاتکیک دادن و ماسک خودشون رو عوض کردن تا مجددا به جمع قدرمتندان وارد بشن ؛ ضمن اینکه نمیشه که هرکسی زمانیکه زمام امور رو به دست داشته هرکاری که می خواسته کرده باشه ؛ حالا که گذاشتنش کنار و یا به هر دلیل دیگه ای بیاد و بگه من تغییر فکر دادم و امروز اعتراف می کنم اشتباه کردم ؛ پس تکلیف اون روزها و سالهایی که از مردم به فاک رفته چی میشه؟
گردو گفت:
آرش جان
من البته وکیل همه این افراد نیستم و نمیتونم با دفاع خودم نظر کسی رو نسبت به اونها عوض کنم ولی یکسری ملاکها برای خودم دارم. ازجمله اینکه:
– چرا این افراد از قدرت کنار گذاشته شدن؟ مگه چیشون از احمدی نژاد کمتره که اگه میخواستند مثل اینها باشن بگذارنشون کنار و به آدمی مثل ا.ن بچسبند؟
در ضمن اینکه فردی مثل موسوی صریح ترین و محکم ترین تایید رهبر قبلی که هنوز هم به ظاهر ملاک قضاوت در مورد افراد هست با خود داره و اگر اینها میتونستند هماهنگ با خودشون کنند بیشترین اعتبار رو براشون کسب میکرد.
– هر چیزی از گذشتشون روشن نباشه زندگی شخصیشون کاملا روشنه. مطمئن باش اگه این افراد کوچکترین خطایی در سوء استفاده از قدرت برای زندگی شخصی کرده بودند الان «خشتک ننشون روی آنتن تاکسیها بود».
بنا بر این کسانیکه مدتها اونهم در زمانی که هیچ حساب و کتابی تو کار نبوده در راس امور بودن و سوء استفاده نکردن احتمال زیاد آدمهای درستی هستن.
– خیلی از این افراد کسانی بودن که وقتی خمینی اعلام کرد هرکسی میخواد کار سیاسی کنه باید از سپاه بیاد بیرون، با اینکه از بنیان گذار های سپاه بودند استعفا دادند و آمدند بیرون در حالیکه اون دیوسهایی که برای این روزها نقشه کشیده بودند فقط رنگ عوض کردند وهمونجا تو سپاه لونه کردند. اینها هم اگه آدمهای سالمی نبودند میتونستند همون کار و بکنند.
– در ضمن اینکه افرادی مثل موسوی و بخصوص خاتمی اگه میخواستند براحتی میتونستند رهبر سیاسی مردم بشند و برای خودشون ایجاد قطب و قدرت کنند. در حالیکه اینها از طرف امثال ما متهم به ضعف رهبری هستند، این تهمتها رو بجان خریده اند و سعی نکردند رهبر بشند. چون اصولا آنها هم کثل تو به خودشان اطمینان ندارند که اگه رهبر شدند گند نزنند. اونجایی که امثال من از خاتمی توقع داشتیم چرا مثل مصدق از مردم نخواست بیان تو خیابون که از برنامش دفاع کنند اون به صراحت گفت تا موقعی که مردم به رهبر احتیاج دارن مملکت درست نمیشه و گفت که مردم خودشون باید رهبر باشند. اما ما به این حرفها گوش نکردیم و در حالی که اونها رو به قدرت طلبی متهم میکنیم تقصیر به اصطلاح شکست اصلاحات و میندازیم گردن اونها. شما به بیانیه های موسوی و سخنرانیهای خاتمی در زمان ریاست جمهوریش یک نگاه بنداز.
– و خیلی چیزهای دیگه که اگه کسی بدون پیشداوری قضاوت کنه میتونه کمک کنه برای درست دیدن. اینها که آدمهای پشت پرده نبودن که کسی ازشون چیزی ندونه.
کاپیتان بابک گفت:
آقای موسوی دست کم 3 پرسش را باید پاسخ بدهند
ولایت فقیه. آری یا نه؟
جمهوری اسلامی. آری یا نه؟
جدایی کامل دین از سیاست (دولت). آری یا نه؟
یکی دیگه که بخشی از دومی ولی تاکید روی آن برای مالیدن پوزۀ آخوندِ دروغگو در مدفوع سگ بسیار کلیدی است:
حجاب اجباری. آری یا نه
پاسخ آری به هر یک از این ها باعث سلب صلاحیت ایشان می شود. ولی میدونم مردم ما حاضزن فقط نمیرن، اگه تب کنن اشکالی نداره. 20 سال هم ج. اسلامی مدل موسوی را مزمزه کنیم 😦
گردو گفت:
این نوشته بالایی مل منه که با اسم ناشناس ثبت شده.
محمدرضا گفت:
این کامنت هثریک بود، حق مطلب را بیان کردی. هر چیزی دیگر که نوشته بشود منجر به آغاز یک بحث جدید می شود.
گردو گفت:
مرسی محمدرضا.
ایندفعه حواسم جکع بود تو از رو دستم تقلب نکنی. خودم زودتر نوشتمش.
VAHID گفت:
ای بابا، خسته شدم از این بحث های سیاسیتون. بابا ویولتا کجایی دلم برات یه ذره شده عزیز….
hessam گفت:
یه بچه که دهنکجی میکنه وقتی بهش میگن اشتباه کردی…
کاپیتان بابک گفت:
لطفا یه نگاهی به داشبردتان بندازید و دیدگاه بیگناه منو آزاد کنید. یکی اینجا، یکی تو پست قبلی
کاپیتان بابک گفت:
بی خیال این پست. خودم با تغییر @ و (dot) درستش کردم
ناشناس گفت:
لوليتا جان، گاهي اوقات بايد يادمون نره كه با همين اعتماد آگاهانه به انسان ها بود كه مجازات اعدام از كشورهاي متمدن برداشته شد.با همين اعتماد آگاهانه هست كه فرصت هاي مجدد به ماها داده مي شه و خودت هم مي دوني كه همه ي ما چقدر به اين اعتماد ها احتياج داريم.
لوليتا ، اين كه به خميني اعتماد كردند اشتباه نبود.خميني براي سرنگوني شاه لازم بود.نبود؟(بحث اين نيست كه كلا مقوله ي انقلاب لازم است يا نه.بحث سر خواسته اي بود تنها با شخصيت كاريزماي خميني اجراشد) .اعتماد كوركورانه بعد از انقلاب اميد هامونو بر باد داد.
من انسان مذهبي اي نيستم.و قسمت اعظم اين دين براي من هم خرافه است.اما تا زماني كه آقاي خزعلي در جبهه ي ماست از او حمايت مي كنم.خزعلي از خيلي از ماها بيشتر هزينه داده و شايسته ي احترامه…مي تونست در عرش كثيف حكومتي باشه ولي به فرشي زيبا قانع شده…اين كم نيست؟
اگر زماني تصميم گرفت از دينش سوء استفاده كند با او همراه نخواهم شد. اما فعلا او از خيلي از ماها روسفيد تر است.
لوليتا جان اعتماد كن به انسان ها.. اعتماد واژه ي زيبايي هست..نيست؟!
سرتونین گفت:
ما ایرانیا در عین حال که به همه چیز اعتقاد داریم به هیچ چیز اعتقاد نداریم!نترسید مسلمونی وجود نداره تنها یه مشت بلانسبت نادان!دزد!وطن فروش تو این مملکت زندگی میکنه!
من اسلام رو قبول دارم ولی برای اعراب 1400 سال پیش! تحصیلکرده ها یه نگاهی به تاریخ بندازید ببینید 1400 سال پیش عربا کجا بودن به کجا رسیدن؟! ولی خوب هر چیزی تاریخ انقضایی داره!
منم حالم بهم میخوره از آدمای مذهبی،هر چند یه زمونی آدم معتقدی بودم و دوستانی داشتم معتقد و حالا هممون از آدمای مذهبی حالمون بهم میخوره!چون وقتی اسم مذهب میاد ناخودآگاه یاد دزد میوفتم،یاد وطن فروش،یاد عشقم ایران باستان،یاد کتک زدن ناموس مردم تو خیابون!یاد فلسطین اشغالی میوفتم!یاد کلام نور!صحن امامزاده با آدمای بوقلمون صفت!یاد گشت ارشاد…
ولی علت از کجاست واقعا از مذهب هست یا ملت خرافه پرست؟؟؟
کم عقلی آدما چه ربطی داره به دین؟؟؟
وقتی صحبت از دین میشه یه آدم مذهبی چنان برافروخته میشه که انگار دارن…! به هیچ وجه نمیخواد راجب اعتقادات کورش حتی زمانی اندک فکر کنه!خودشم میدونه هیچ جوابی برای سوال های بی پایانش نداره و شاید یک لحظه همه ی اعتقاداتش برباد بره…
کاپیتان بابک گفت:
این جور کامنتاس که یادم میندازه، پایان شب سیه سپید است.
«وقتی اسم مذهب میاد ناخودآگاه یاد دزد میوفتم،یاد وطن فروش،یاد عشقم ایران باستان،یاد کتک زدن ناموس مردم تو خیابون!یاد فلسطین اشغالی میوفتم!یاد کلام نور!صحن امامزاده با آدمای بوقلمون صفت!یاد گشت ارشاد…»
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Parvaaz گفت:
با سلام
لولیتا جان، تفاوت زیادی بین ایران حال حاضر و قبل از انقلاب هست که نیاز به توضیح نیست. به نظر من انقلاب برای افزایش سطح شعور مردم این سرزمین لازم بود. حکومت آخوند هم که بیشتر مردم رو اسلام زده کرد اینم یک نکتهٔ مثبت دیگه. شما لولیتا عجله داری خواهر جان، صبر کن دندون رو جیگر بذار، آسته آسته. به رگبار بستن مسلمونا هم که دردی رو دعوا نمیکنه. میکنه بگو؟ کشتن یهودیها مگه دردی رو درمون کرد، بدتر شد تو دنیا که، یه نقد به یهود مثلا تو آلمان بکنی تیکه بزرگت گوشت میشه. آزادی بیان با فحش دادن تفاوت داره. کسی که در حد شما از آزادی بین سؤ استفاده میکنه باید تحمل «بسّه دیگه» رو هم داشته باشه. شما مباحث پارلمانهای مختلف اروپا رو نگاه کنی میبینی چقدر راحت میگن بهم بشین سر جات یا خفه شو. این چیزی که شما نوشتی دیگه آزادی بیان نیست بلبشو و هرج و مرج تولید میکنه که کرد. اسلام هم که گفتم یه سری قوانین بود واسه صحرای حجاز. اون چیزی که ایرانیها دارند اسلام نیست، مسخره شدهٔ اسلام با یه امام من در آوردی و دست پخت شاهان صفوی. هرچند تو بعضی مورد این ابهام تو شیعه باعث انعطاف پذیریش شده که مثل عربستان نشیم ولی کار هم کم دستمون نداده. در کلا مطلبت وزین ولی تند بود.
هما گفت:
امروز به اینها فکر می کردم :
همون طور که لولیتا دوست داره سر از تن مثل منی بکنه .من هم در ناخوداگاهم دوست دارم چنان بند از بندش پاره کنم که فریادش در اسمان بپیچد …..
اینکه ما انچه ارزو داریم را عملی نمی کنیم بهانه اش قدرت نداشتن است ..اما من فکر می کنم این بهانه است …اما این مهم نیست مهم چرایی این ارزو است
چرا من دوست دارم لولیتا را خفه کنم و چرا لولیتا دوست دارم مرا از دار با روده خودم اویزان کند ؟
تا جایی که سواد من قد میدهد این ارزوی کشتن ربطی به دین ندارد یعنی نه دین من دستور داده لولیتای کافر که شمشیر نکشیده را بکشم و نه مرام لولیتا و هرچه بدان معتقد است به او کشتن مرا را مجال میدهد ..پس این خواسته کشتن از کجا می اید ؟
اعدام قاتل روح اله داداشی را دیدید ؟ بقول فلانی برای کنسرت مدونا در تهران هم نمیشود 15هزار ادم را 5 صبح از خانه بیرون کشاند ..پس چرا 15 هزار ادم از خواب و زندگی میزنند برای تماشای اعدام یک قاتل ؟
داداشی محبوب بود و خیلی دوستش داشتند …درست ..اما اگر مردم نمی امدند او را نمی کشتند و اعدام نمی کردند ؟ یا اصلا چرا هراز گاهی کسی را میاورند میان جمع و اعدام می کنند ؟ خب اگر کسی به تماشا نرود ولو این کار خباثت رژیم باشد که دیگر در ملاعام اعدام نمی کند ؟
یا چرا ما جماعت تصادف که می بینیم می ایستیم به تماشا و ترافیک درست می کنیم تا جنازه ببینیم ..تا مغز و خون متلاشی شده بر کف اسفالت ببینیم ؟
یا چرا وقتی دعوایی در خیابان میشود انگار سینماست و جماعت چنان جمع میشوند که سرانجام کتک کاری و فحش خواهر و مادر را ببینند ؟
من فکر می کنم همه اینها از ارزوی کشتن لولیتا تا تماشای اعدام و تصادف و… در اصل ربطی به دین یا فضولی و کنجکاوی ندارد
دوم
چرا در مملکت ما همیشه در طول 2500 سال تاریخ مان دیکتاتوری بوده ؟ چرا ما همیشه باید یک شاه یا شیخ یا قزاق یا امام را ان بالا داشته باشیم
چرا بعد از مشروطه و ان ماجراهای متمدنانه و ازادی بخش ما دوباره رفتیم زیر یوغ رضاخان قزاق و از او رضاشاه ساختیم؟ ….. درماجرای ستارخان و باقرخان و ……وفتح تهران و افول قاجار چرا ما دوباره با اینکه قدرت در میان مردم بود بعد اندک مدتی از نخست وزیری به شاهی رسیدیم ؟
اصلا چرا ما از محمدرضا شاه اروپا دیده ی لیبرال مسلک دهه سی یک شاه دیکتاتور دهه 50 ساختیم ویا خمینی که در پاریس حرفهای قشنگ میزد چطور شد دیکتاتور که حداقل جنگی که دوساله تمام شده بود را هشت سال برما تحمیل کرد
خمینی یک نفر بود … ولو حرفهای در پاریس هم دروغ گفته بود این ما بودیم که اجازه دادیم دروغ ها یا حرفهایش عوض شود و بشود *امام* ؟ بشود دیکتاتور
سوم
شاید قسمت اول و دوم این فکرها بهم ربطی نداشته باشد اما من میان انها ربطی می بینم
اینکه ما مردم خشونت طلبی هستیم (یا حداقل الان شدیم ) ما دین یا ….بالای شهر و پایین شهر …یا پولدار و بی پول …یا شهرستانی و تهرانی ….یا شهری و دهاتی ….. یا مسلمان و یهودی … یا خارج نشین و داخل نشین و…..
را بهانه می کنیم برای ارضای خشونت هایمان …..
و برای مردمی که چنین خشن پرورش یافته اند دیکتاتوری *لازمه* است که اگر نباشد خود ما مردم *میسازیمش *تا بتوانیم راحت زندگی کنیم
دیکتاتوری چیزی نیست که از اسمان بر سر ما نازل شود … دیکتاتور یک ادم است مثل ما …فقط این ما هستیم که میسازیمش میسازیمش چون میدانیم همه ما چه پتانسیل بالایی از خشونت هستیم …این را از رفتارها و واکنش های ما به هنگام خشم می توان فهمید … از کتک زدن شاگرد …از خشونت با زن و فرزند …از درگیری در یک تصادف ساده …و از هزار رفتار دیگر که نباید خشن باشد ولی درما هست
من و لولیتا بخاطر مذهب نیست که میخواهیم خون هم را بریزیم ….. ما با کشتن هم با فحش دادن به هم با مسخره کردن هم با ازار هم … با جک گفتن درمورد هم … با زیر اب زدن هم ……. ارضا میشویم
امروز به اسم مذهب ..فردا به اسم ازادی …
حالا اینکه چطور میشد برای یک چنین مملکتی سیستمی ساخت که دمکرات باشد و به سرنوشت کشور پراحزابی مثل پاکستان که با بودن حزب ها باز چوب و چماق و هوادار بیشتر و فساد ..حرف اخر را میزند …دچار نشد
بحث دیگری است
سرتونین گفت:
به نکته ی ظریفی اشاره کردی..ریشه استبداد درون خود ماست و این همیشه در وجود ما ایرانیا بوده وهست مایی که به دنبال قهرمان هستیم بدنبال بت! در زمان اصلاحات یه کتابی با این مضمون چاپ شده بود که الان اثری ازش نیست!
هما گفت:
این کتاب رو امروز میخوندم این قسمتش جالب بود
رضا شاه در بازید از یادگارهای دوران صفویه در بهشهر در سال 1305 می گوید :
انها که مذهب و سیاست را مخلوط بهم نمایند ، هم انتظامات دنیا را مختل کرده اند و هم انتظارات عاقبت { اخرت} را تخریب نموده اند . گاهی هم بالمره ، نتیجه برعکس مقصود ، به دست می اید .یعنی روحانیون کشیده می شوند به طرف دنیا و سیاسیون به طرف اخرت . و این همان اختلاف عظیمه ایست که اصول زندگی مردم را دچار تزلزل کرده و ان ها را می راند به جانب *ریا *و* تزویر* و * دروغ گویی* و * فشار* و* دو رویی *
((سفرنامه مازندران .نوشته رضاشاه پهلوی))
فرناز گفت:
دوستان من هم از دسته آدمهای بی دین هستم ( تعدادمون کم نیست!) یه چیزی که دوست دارم اینجا بگم اینه که با وجود همه اختلافاتی که بین کامنت گذاران این بلاگ واضحه ولی این موضوع اصلا باعث نگرانی و ناراحتی من به شخصه نمیشه.چون ملت میان اینجا خودشونو(ذهنشونو) خالی میکنن و بعد هم واسه اینکه بتونن طرف دیگه رو قانع کنن (حالشو بگیرن) میدن هر چی میتونن آیه و دلیل و حدیث پیدا میکنن که این خودش باعث میشه اطلاعات بیشتری پیدا کنن .
یه سری جملات کلیشه ای از طرف افراد مختلف با اعتفادات متفاوت تکرار میشه با این مضمون: «من نگران تفکری هستم که… من از آیدنه ای میترسم که…» دوست دارم تاکید کنم که واقعا لازم نیست از همدیگه بترسیم.روزی که به هر شکل این فرصت دست بده که واسه آینده ایران تصمیم بگیریم ،تنها یه چیرو بچسبیم : انتخابات آزاد(نه از نوع آری یا نه.آزاد به معنی داشتن حق انتخاب از بین گزینه ها) مطمان باشید تحت یک حکومت دموکرات هیچ کدوم از ما به جون دیگری نمیوفتیم. اونی که حالش از ریش و چادر به هم میخوره اولا همچین قدرتی بهش داده نمیشه که بخواد دهن اون آدمارو سرویس کنه (همونطور که لولیتا گفت) ثانیا اون نفرت در بروز اجتماعی اش به مرور به بی تفاوتی تبدیل میشه چون دیگه هر روز تو تمام برنامه های تاویزیونو کلاسهای درسو محیطهای کاری اون مذهبو تو صورتش نمیزنن و بر پایه اون بی عدالتی در حقش نمیشه .
خلاصه اینکه لابلای این فحش و فضاحت بازی یادتون نره که ما ملت محصول یه سیستم مریضی و محدودیم،سیستم که آزاد بشه اون قدر ها هم عوضی نیستیم .فقط این کلمه دموکراسی رو تو مغزمون پررنگ کنیم. دوستان مومن و معتقد روزی که انتخابات آزاد شد با انتخاب دموکراسی به این آشفته بازار پر از نفرت فرصت آرامش و صلح بدین.
کاپیتان بابک گفت:
+++++
555 گفت:
درود و سپاس
بردیا گفت:
از وقتی آخرین دوست پسرت دودره ات کرده خیلی به میزان چرندیاتی که میگی اضافه شده. تو یه بیوه حشری هستی و ما هم برای چند لحظه حال کردن و جلق زدن به یادت به این وبلاگ میایم. سعی نکن سیاسی و مذهبی بنویسی که اصلا بت نمیاد. برای برگشتن به حالت نرمال روحیت یا یه ویبراتور بخر یا اینکه از همون استاد دانشگاهت که تا نیمه شب با هم تو آزمایشگاه هستید خواهش کن یه تکون به پایین تنه ات بده. حشر که تو آدم جمع بشه اون یه ذره مغز رو هم از کار میندازه…این طرفا اومدی خبر بده خودم هم در خدمتم. اگر من هم اسمم عفت جنده بود میومدم انگلیس اسمم رو میداشتم لولیتا باید حتما از این ژستهای روشنفکرانه میگرفتم که محبت خواننده ها رو گدایی کنم
کاپیتان بابک گفت:
حالا این ادبیات شما مذهبی بود یا سیاسی؟
مهربان گفت:
علیرغم نفرتم به ولایت فقیه و عدم علاقه ام به اسلام دست بازی شده, دیگه اینجا رو نمیخونم. تو هم هیچ فرقی با ماها نداری. اگه تو کافری با کفر خودت حقی برای یک مسلمان قایل نمیشی. تو هم وقتی این حق رو به خودت میدی به شئونات یک دین (مثلا چادر یا نماز یا …) توهین کنی پس فرقی با دیگران نداری همون خری هستی که دیگران (ما ها) هستیم. اسم دین ما هست اسلام و اسم دین تو هست «بی دینی و کفر» همین که هر کس مثل تو فکر نکرد «خره» یعنی اینکه عقده ای فراتر از خاطرات تلخ کودکی در خودت داری که با بیان اینها و به این آسانی ها پاک نمیشه. عقده تو اینه که دوست داری همه مثل تو فکر کنند و گر نکنند حالت به هم میخورد. خوب عقده طرفداران ولایت وقیح هم همینه کسی که مثل اونها نباشه نجس است. پس هر دو در یک نجاست غوطه میخورید یکی آنطرف حوض یکی اینطرف حوض.
فرشته گفت:
فقط خواستم بگم امثال این رامین کلا فکر میکنند همه زنان بخصوص اونا که ابراز عقیده میکنند مثل طایفه خودشونن و حتما فاحشن . از قدیم گفتن کافر همه را به کیش خود پندارد. بیچاره زنهای خانواده اینا که چقدر بابت اینا فحش خور خوبی دارن.
555 گفت:
سپاس
این یکی از بهترین نوشته ها و نظراتی بود درباره روشنفکران دینی یا همان جنده های پاکدامن! که تاکنون خوانده ام.
کارِت 20
درضمن با نوشتن نکاتی درباره ی سکس یه سری آدمایی که فقط فکر زیر شکمشون هستن اینجا جمع کردی و دارن اینجا رو به گند میکشن.
فیلتر همیشه هم بد نیست!
علیرضا گفت:
گهگاهی اینجا میومدم و پست ها رو می خوندم. پست های خوبی بود اکثرا. ولی امشب بی رودربایستی حالم ازتون بهم خورد! نه به خاطر اینکه گفتی دیندار نیستی. من عاشق کسیم که با تفکر راه بی دینی رو انتخاب می کنه. و نه حتی به خاطر نوشته مزخرفت در مورد مهدی خزعلی (که نه فرار کرده و نه به ولایت فقیه اعتقاد داره و حتی اعتقادش به دموکراسی و آزادی از تو بیشتره. ) که این رو هم به حساب اشتباه گذاشتم.
امشب حالم ازت بهم خورد چون رسما و علنا اعتراف کردی که با یکی مثل خامنه ای هیچ فرقی نداری. هنوز به قدرت نرسیده اعتراف کردی که اگه به قدرت برسی آدم می کشی. اگرچه که نجات دهنده معصومی در کار نیست ولی تفاوت هست بین تویی که این اعتراف رو می کنی و خزعلی ای که الآن می تونست به خاطر پدرش پست و پول خیلی خوبی داشته باشه تو ایران. من و خیلیای دیگه همون خزعلی ریشو و معتقد به آزادی رو با صد توی قاتل عوض نمی کنیم.
بعید می دونم دیگه اینجا بیام.
555 گفت:
اگه اینجوره باید حالت از خودت هم به هم بخوره. این یک اصل ساده ی روانشناسی انسانه که قدرت فساد میاره، حالا هرچی این قدرت بدون قید و شرط و بدون نظارت باشه فسادش بیشتره
علیرضا گفت:
شما ها دو بحث رو با هم قاطی کردین. اون چیزی که روانشناسی و جامعه شناسی بهش رسیده اینه که قدرت «پتانسیل فساد» زیادی رو در صاحبش بوجود می یاره. «پتانسیلش» رو بوجود می آره و دقیقا به همین دلیل نیاز به دموکراسی و نظارت بر قدرت هست. ولی این به این معنی نیست که هر کس تو قدرت باشه لزوما فاسد می شه. نمونه های نقض این مساله تو تاریخ هست. کسانیکه قدرت داشتند و فاسد هم نشدند.
حالم از خودم به هم نمی خوره چون خودمو می شناسم. ولی حالم از کسی بهم می خوره که هنوز به قدرت نرسیده اعتراف می کنه که اگه به قدرت برسه آدم می کشه. وای به حال این آدم
علیرضا گفت:
با همه قیودی که باید برای قدرت گذاشته بشه موافقم. ولی دوست من انسان بودن به همینه که حتی اگه این قیود نبودن هم انسان بمونی.
مده ا گفت:
من بیشتر از ۲ سال هاست کاه این وب لاگ رو میخونم و به نظرم جالب هست کاملا مخالف دین و روش های مخرب ان هستم ولی از روش پیش بردن گفتمان این پست با خانم کاظمی بسیار متاسف شدم …بدون توجه بود وبه قصد توهین و تحقیر. خواهش میکنم تمام نوشته های ایشون رو بدون تءصب (اشکال از گوگل) بخونید و ببینید چرا باید اینقدر بهشون توهین کرد . من شخصا معتقد نیستم ک باید گذاشت مسلمونها به حال خودشون گذاشته بشن و معتقد به دادن آگاهی و به چالش کشیدن ایده هاشون هستم ولی روش شما در این پست خاص بیشتر به یارگیری شباهت داره تا تمرین آگاهی دادن .
یک آریایی گفت:
من تازه با این وبلاگ آشنا شدم و با خواندن چند پست خواستم بگم از تفکرات شما حمایت میکنم.
نسوان گفت:
درود بر شما.
بسیار کار خوبی می کنید!
مهرداد گفت:
بسیار لذت بردم
bita گفت:
salam
bita گفت:
kash dar hade onayi ke bi adaban bodam ta beeshon javabeshono midadam ama onayi ke gheyrat daran bedonan man bita hastam ke dar konserete enrique bodam man kheyli khoshalam az inke ba enrique on bala bodam faghat mitonam begam hesadat base shoma ha age toronto bodin chi kar mikardin va az kasayi ke azam tarafdari kardan mamnoon dameton garm inam begam sojdeye man kheyli behtar az sojdeye rahbar va amsale onast.be jaye in harfa berin az in hame kotah fekri khodetono khalas konin be man ke khosh gozash on bala pas mardane ghayor hers nakhorin be ham fosh bedin afghaniya sharaf daran be bazi az in iraniya