پارسال همین موقع بود. چمبره زده بودم روی لب تاپ و اخبار رو دنبال می کردم. هر از گاهی دوستانم تک تک آن لاین می شدند. اماده شده بودند برای رفتن ،خداحافظی می کردند ، جوری که انگار هرگز باز گشتی در کار نیست. هر کس را که می شناختم و نمی شناختم شور عاشورا داشت. هوا بوی خون می داد . همه چیز جور دیگری بود. خیره شده بودم به صفحه های اخبار و نفسم بالا نمی آمد.وقتی ویدیوها روی یوتیوب آمد آنچه می دیدم را باور نمی کردم.آتش زیر خاکستر به خشونت نشسته بود.این شهر من بود که اینگونه به آتش کشیده شده بود؟ این هم وطن های من بودند که این گونه به خاک و خون کشیده می شدند ؟ چشمهایم از اشک پر می شد و اشک های نفرت و بیم و امید و غم روی کی برد می ریخت.
***
امسال گویا خبری نیست. هیچ کس حرفی از عاشورا نزد. انگارشهر امن و امان است. اگر چه هنوز خون شهیدان مان، مادران عزادارمان ،شمار زندانی هایمان در اعتصاب و خیل پناهندگان و تبعید شدگان و تهدید های نیروهای انتظامی و چماقداران و کیهان یاد آور این است که گویا شهر آنقدر ها هم امن نیست.
***
فردا عاشورایی دیگر است. این بار چه خواهیم کرد؟ آیا باز هم در برابر گلوله خواهیم ایستاد؟ آیا باز هم خون بی گناهان بر زمین خواهد چکید؟آیا باز با ون از روی جوانان ما رد می شوند یا ما چند ون نیروی انتظامی را آتش می زنیم و احساس پیروزی می کنیم ؟ بعد از آن چه خواهیم کرد؟ کجا خواهیم رفت؟ چه برنامه ای داریم؟
***
بچه که بودیم ایام محرم می خواندند کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا. کربلایش را هم چرب و چیلی می کردند و می شد کرب و بلا. از عاشورای هشتاد و هشت تا عاشورای هشتاد و نه در برابر حوصله تاریخ یک پلک زدن است. نه فقط فردا عاشورا که هر روزمان عاشوراست اگر نه در برابر گلوله که در برابر جهل بایستیم . اگر بدانیم که تا اینجا تاوان نادانی مان را پس داده ایم پس هر کجا که هستیم چراغی بیفروزیم و چیزی بیاموزیم و آنچه که می دانیم را آموزش بدهیم. اگر نا امید نشویم و ایمان داشته باشیم که پیروزی از آن ماست. پیروزیی که در طول زمان و با ساخته شدن فرهنگ و رشد شعور یک ملت و درس گرفتن از اشتباهات ساخته خواهد شد.ملت ما مسیر درازی را تا آزادی در پیش دارد و خوب یا بد ،هیچ راه میان بری به جایی که ارزش رفتن داشته باشد ختم نمی شود*.
There are no shortcuts to any place worth going.
ناگهان بالتازار گفت:
ایرج میرزا در نقد عزاداری حسین چنین میگوید :
بشنو که لطیقه قشنگی است
این است حقیقت، اصل معنیش
در دسته شاه حسین بنگر
کان ترک کفن فکنده در پیش
خواهد که کُشد سنان و خولی
کوبد قمه را به کله خویش !!!!
آن ترک دگر ز سینه زنها
فریاد کند ز سینه ریش !!!
کوبیدن اشقیا از این به ؟!؟!؟!؟!؟!؟!
دانایی و معرفت، از این بیش؟!؟!؟!؟
ناگهان بالتازار گفت:
«لطیقه» همون «لطیفه» است !!!!!!
لیلا صحت گفت:
شاید همه بدبختی ما از تکرار مکرر این دوربسته است که دائم مصیبت بخوانیم ومدام بگرییم مصبیت ببینیم ما ملت گریه ایم
ناگهان بالتازار گفت:
در هیچ فرهنگی برای بزرگداشت یاد و خاطره ازدست رفتگان، گریه و زاری نمیکنند. سالروز مصلوب شدن عیسی مسیح، یادبود کشته شدگان جنگهای مختلف، قربانیان هیروشیما و …
چرا گریه نمیکنند؟ چرا ادای احترام در فرهنگ ما شیون و زاری است؟ چرا برای بزرگداشت بزرگان مراسمی برگزار میکنیم که شبیه به قبایل آفریقایی است؟؟؟
حتی در شب قدر که قرآن نازل شده، در مسجد جمع میشوند، قرآن به سر میگیرند و گریه میکنند (کمی مربوط به یادبود شهادت حضرت علی است که خود آن هم به روش زاری برگزار میشود)
از کجا شروع میشود این مرثیه خوانی؟؟؟
جالب است بدانیم که در شاهنامه هم اشاره ای به وجود این فرهنگ شده است. در زمان مرگ سیاوش (که مظلوم و بی گناه کشته شد)
Zorba گفت:
شيون و مويه فرهنگ ايرانيه آقا ،به اشتباه ميگيم اسلاميه
ناگهان بالتازار گفت:
من هم که همین رو گفتم !!!؟!
🙂
محمدرضا گفت:
+
khanoomi گفت:
مشکل مویه کردن چیه؟ بده آدم خودشو خالی کنه؟هر کی یه جوریه دیگه.اینو که عمرا نمیتونی عوضش کنی. چون گریه و زاری بیشتر از اینکه به کالچر ربط داشته باشه،مربوط میشه به دل نازکی و اینا. ایرانیا هم که دل نازککککک.شما ببخشید
ویدا گفت:
خانومی!
می دونی انسانها کی گریه می کنن؟ وقتی که نتونن از طریق کلمات ارتباط برقرار کنن!!!! حالا چون احساساتشون رو نمی تونن با کلمات بیان کنن و یا جرات کافی برای گفتن حرف دلشون نداشته باشن و یا طریقه بیانش رو بلد نباشن!!!
حالا خود بخوان این حدیث مفصل!!! ملتی که دنبال فرصت می گرده تا شروع کنه به گریه کردن! نشون می ده که در ارتباط برقرار کردن با هم نوع خودش چقدر مشکل داره!!!!
khanoomi گفت:
اما من اینطور فکر نمیکنم.گاهی حتما شده برای تو که دلت بگیره و نخوای اصلا با هیچکی صحبت کنی یا اصلا نمیخوای کسی دور و برت باشه که بتونی یه دو تا اشک بریزی.اگه کسی گریه کنه دلیل به نقص بیان نیست.یکی دلش میگیره یا یه اتفاق بد میفته براش،گریه میکنه.اصلا کی گفته تو خارجه ایران کسی گریه نمیکنه؟ به موقعاش گریه هم میکنن.حالا فرهنگ اونا اینجوریه که تو جم گریه نمیکنن، حالا یا فرمالیتش کردن و زیادی رسمی بازی در میارن،یا اینکه روشو ندارن و خجالت میکشن.اتفاقا این یه جور شجاعته که آدم دلشو بریزه بیرون و جیغ و مویه کنه
ویدا گفت:
اینی که من در مورد گریه کردن گفتم نظریه خودم نبود! دلیل علمی گریه کردن هستش!!! حالا شما از نتایج تحقیقات علمی خوشت نمی یاد دیگه خود دانید!
مگه ملتی که تو عاشورا گریه می کنن به خاطر امام حسین گریه می کن؟! یکی مریض داره گریه می کنه! یکی قسط داره! یکی با مادر شوهرش مشکل داره! یکی پشت کنکوره و……………. اینها همه احساساتی هست که نمی تونه بیانشون کنه! یاجرات بیانش رو نداره!
prince گفت:
لزوما نه. گریه -چه در غم زیاد و چه در خوشی زیاد- نشانه یه خلق خیلی برانگیخته است.ممکنه احساسات از نظر فرد اونقدر شدید باشه که همین مسیل گفتار هم نتونه همه جریان احساسات رو کنترل کنه.درنتیجه گریه مرحله بعدیه….
صرف گریه لزوما محکوم نیست..فردی که در سوگه -حال سوگ فامیلش یا عدم کامیابی در موضوعی خیلی مهم- اگه به فاز گریه وارد نشه , این میتونه نشانه خوبی از کنارامدن فرد با شرایط جدید نباشه.
البته اینکه ایرانیها استاد رقص بین دو قطب افراط و تفریطند هم غیر قابل انکاره…
راستی. این باصطلاح نعره ها و شیون عزاداریها که خیلیش شوخی و تاتره!
Zorba گفت:
“There are no shortcuts to a place worth going”
Excellent +
khanoomi گفت:
:There is no shortcut to a place worth going
برای جایی که ارزش رفتن و رسیدن داره میانبر نزن
البته با عرض پوزش .loooolzzz
نسوان گفت:
your translation is far from the meaning of the sentence and if u take a closer look u will see that this is a statement not a command sentence!
U should be familiar with the 4 main types of sentences:
statements
questions
exclamations
and commands
As u know a statement tells something. It is declarative and assertive,
How can U possibly translate this into a command?
your translation for the above sentence could be correct if the sentence was this:
Avoid a shortcut to a place worth going…
Think twice before talking Dear,U wont regret it
khanoomi گفت:
akhe dear jaan
ooni ke shoma translate kardin ye modelaayeye!!!loool.ok.sorry :)))))
rahgozar گفت:
دوستان این نکتهرو لحاظ کنید که worth going یه concept برداشتی کلی در جهت بیان مفهومی کلی است.
شاید اگر به فارسی معمول ترجمه بشه معنی که شما بیان کردید درست باشه اما از آنجا که این جمله «اصطلاح» هست احتمالا به این معنی که مسیری که به هدف میرسد میان بری ندارد و همون مسیر باید طی بشه(من انگیلیسیم انقدر خوب نیست از دوست استرالیأی کمک گرفتم)
khanoomi گفت:
بله دوستان
:))
رها گفت:
نفوذ مذهب در حال كم شدنه ،هرچند آروم و حلزوني اما خوشبختانه در حال كم رنگ شدن هست ،سال گذشته چه انتخابات و يا عاشورا ليدرهاي سبز تلاش كردند براي رسيدن به آرمان ها از مذهب نيز استفاده كنند. اما ديگه اتفاق سال 57 شكل نگرفت.
آرزوي من اينه كه مذهب از زندگي اجتماعي حذف بشه ،چونكه مثل شمشير دو لبه هست ،شايد بعضي وقت ها بتونيم با اون به اهدافمون برسيم اما بيشتر مواقع گردن خودمونو ميبره.
ناگهان بالتازار گفت:
من هم که همین رو گفتم !!!
🙂
Zorba گفت:
منم حرف شمارو بولد و تائيد كردم گلم
ناگهان بالتازار گفت:
آهان ، از اون لحاظ . . .
🙂
khanoomi گفت:
منم گفتم مشکل مویه چی؟
looolz
حنظله. گفت:
مردم کار دارن مثل شما نیستن که همش تو اینترنت باشن واسه لاس بازی و روز شب سرکردن توش!آره باباجان
پارسالی یه انتخاباتی بود،یه شلوغ بازی هم بود، تموم شد رفت پی کارش بای بای!
بعدش هم، یک سری بچه دور وبر اینترنت میپلکن و شبکه ماهواره ای میبینن سخن اینو اونو گوش «جو گیر میشن،»
بله، میان بیرون هارتو پورت راه می اندازن، اتوبوس آتش میزنن و لاستیک دود میدن ولی به راستی هیچی!، هیچی
نمیفهمن، شما هم همینطور دوستانه میگم سعی در زنده نشون دادن جنبش سبز نکنین باباجان که هرچی بود پارسال
بود که تموم شد رفت پی کارش!!!
مردم رو شما تشویق به ایستادن در برابر حکومت میکنین! باچی میخواین بجنگین، باباجان؟!
شما خودت طاقت داری ببینی فرزندت سربه نیست شده؟!
هر حکومتی خودش رو در موقیت خطرناکی ببینه واکنش نشون میده باباجان
شماها بسیار خامیدو نپخته! تو مغزتون تفکر غربی و غربزدگی رفته بدون تحلیل و برسی منطقی دیگه بیرون هم
نمیاد!!!!
ولی یک چیزی رو من رک و پوسکنده میگم» ایران غربی بشو نیست» به اون گمنام هم اینو گفتم آره باباجان!
داستان جنبش سبز هم، داستان میان آقای هاشمی با آقای خامنه ای باباجان، که اگر درگیری درکار نبود»اکنون جنبش
سبزی هم نبود»! میخواید باور کنین و میخواید هم باور نکنین!
فقط این وسط مردم فریفته شده! چوب جوگیر شدنشون رو خوردن وگرنه که به بزرگان هیچ!،
بله هیچ! اهمیتی نداره باباجان جان مردم در سیاست! همه جا همینطوری ، سیاست باباجان پدر و مادر نداره، چی فکر
کردین این غربی ها رو، فکر میکنین این جلز و ولز کردنشون برای زندانیان سیاسی و …. برای خوبیه؟! نخیر باباجان
پای سیاست گیره ! ، اگر همین سیاست سران کشورمون با غربیها همسو بشه! که دیگه خبری هم از حقوق مردم و زندانی
از اینجور حرفها که دیگه در کار نیست که باباجان، یک نمونش خود عربستان!
جلوی ایران از عضویت در نهاد مدافع حقوق زنان سازمان ملل میگیرند! وبه عربستان اجازه میدن به همین راحتی!!!!
سیاست همینه دیگه باباجان!
هرکی با نظام شیعه اسلامی جمهوری اسلامی در افتد ور افتد، خود دانید. آره باباجان
ستاد کل نیروهای مسلح:
بسیج عامل اصلی ناکامی دشمنان انقلاب در روند فتنه سال 88 بود
و بویژه همچنین «سپاه پاسداران» که در همه جا و همه چیز پیشرو است.
بیانیه سازمان بسیج مستضعفین به مناسبت هفته بسیج؛
بسیج عظیم ترین پشتوانه نظام جمهوری اسلامی ایران است
«بسیج لشگر مخلص خداست»
ناگهان بالتازار گفت:
«لاس بازی» ؟!؟!؟!؟!؟!؟!
یک سوال دیگه هم برام پیش اومد:
سازمان بسیج مستضعفین گفته «بسیج عظیم ترین پشتوانه نظام جمهوری اسلامی ایران است»؟!؟
برای خودشان نوشابه باز کردند؟؟!!؟؟
در اینکه بسیج لشکر (نه لشگر) مخلص خداست، با شما هم عقیده هستم!!! کلا مخ در بسیج بسیار دست و پا گیر است
تيبا گفت:
آفرين حنظله ….آفرين!
هميشه با همين ركي حرفت رو بزن….چه اشكالي داره يه نفر..نه اصلن دهها نفرطرفدار بسيج باشن و بيان اينجا نظرشونو بگن؟ اما تورو هر كي كه ميپرستين به اسم مخالف حكومت و احمتي نجات يا به اسم روشنفكر مذهبي يا ضد مذهبي اينجا كامنت نذارين تا مثلن به خيال خودتون رد گم كنين و مارو ببو گلابي فرض كنين…مرد و مردونه كامنت بذارين و صريح مخالفت كنين …به خدا خيلي بيشتر جديتون ميگيرن..
اما در مورد افاضاتتون بايد بگم اين جنبش با هر انگيزه اي جرقش زده شد اما ادامه دهندش مردمي بودند كه با تمام وجود براي اعاده حقشون فرياد ميزدند و يا گاهي حتي با سكوت اعتراضشونو نشون ميدادند….مهم اينه كه مردم به صحنه آمدند چون درد داشتند…اعتراض داشتندو..اين جنبش اگرچه با كهريزك و شكنجه و اعدام سركوب شد اما اون زخمي كه به دل تك تك ما نشسته التيام پيدا نميكنه تا روزيكه به حق خودمون كه همون آزادي بيان و پس از بيانه برسيم و همه سياهكاريهاي حكومت رو از رسانه هاي جمعي افشا كنيم…تا انزمان اگر چندين سال هم طول بكشه اما اين آتش زير خاكستر همچنان باقي مي مونه!
گیتی گفت:
جناب حنظله …نه بابا جان ! شما مردم ایران رو نشناختی…
امشب زنی رو دیدم با شال سبز دور گردنش ، دور روسری سیاهش ، سراغ کسی رو می گرفت که قراره شب عاشورا یا همون شام غریبان ، مویه ای بخواند و آوازی سر دهد در سوگ کشته های سال گذشته عاشورا….
مردم در سینه های زخمی خود درد رو با صدای بلند فریاد می زنند ، همه هم می دانند، همه هم می فهمند ، می دانند در سوگ چه کسانی است … حتی اگر به بهانه شام غریبان باشد …
اون جوانه سبز رو در سینه ها با اشک چشمشون آبیاری می کنند و چشمانشان به حماقت نگاه های تنگ نظر می خندند….. همونطور که اون زن توی چشم من می خندید….
آره بابا جان ، شما هنوز مردم ایران رو نشناختی حنظله …یک کم تاریخ بخون ! از بالتی بپرس بهت میگه ! 🙂
azad گفت:
be حنظله:
gofti mardome iran gharbi nemishan. doroste ke to va basiji ha iran ro kardin mostamere ye china vali motmaen bash irani ha nokari ye china va roosie ro ham nemikonan. motmaen bash
درفش كاويان گفت:
@حنظله.
گوه به بسيج و سپاه آشغالای پست فطرت… آره باباجان
دوتا احمق قبلی كم بودند توام اضافي شدی… آره باباجان
*گمنامیان گفت:
گمنام گمنامیان هستم حالا دیگه کامنت من فیلتر میکنین!
کاری نکنین که همون الم شنگه ای را که تو بالاترین بپا کردم اینجا هم بکنم ها!!
خلاصه از من گفتن بود من سیم پاره بکنم دیگه …. خود دانید!!!
به نکات مهمی اشاره شده در این پست شما خانم نسوان! و شاید من بیشتر از همه درستی این نکات را حس می کنم، حتی پس از حشری شدن!
با اینکه عاشورا و امام این شخصیتها و اسلام کلا هیچ دینی را قبول ندارم ولی برای حمایت از جنبش سبز و بلاخص آقای منتظری که در برابر خامنه ای جنایتکار قرن ایستاد باید از آمدن مردم به خیابان حمایت کنیم!حالا که بحث به به اینجا رسید یاد دیلدوی خودم افتدم که برای خامنه ای چنگیز زمانه آماده کرده بودم!!
اینجا میتونید دیلدو گرانقدر، هدیه استثنایی به رهبر معظم انقلاب اسلامی را ببینید
http://gomnamian.blogspot.com/2010/11/blog-post_4117.html
ما باید دست بدست هم بدیم و کک تو تمبان اسلام بکنیم!!
برای همین من دستم تو خشتکم هست! تا از اونجا حواله کنم! ولی ناخداگاه آلتم از خواب ناز بیدار شده نمیدونم کجا فرو کنم!!
فکر کنم خیلی نوشیدم آخ دوباره ریخت روی لپتاپم!
دی!!
نسوان گفت:
حنظله بادغیسی…
بالاخره تو کدوم وری میفتی؟ زیر نامه ات امضای بسیج را یدک می کشی از اون ور اذعان می کنی که خون جوانان را به ناحق جمهوری اسلامی ریخته است. از اون طرف فرمایش می فرمایی که سیاست پدر مادر نداره. انگار فراموش کردی که دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما.
متن را هم که مثل آدم نمی خوانی که جواب بدی. کجای این متن دعوت به آشوب بود بابا جان؟؟؟ ها بابا جان؟؟؟؟
مگه سطری چقدر بهت میدن که نه درست میخونی و نه درست جواب میدی؟یعنی بهتر از تو آدم نداشتن بفرستن از ارمانهای انقلاب دفاع کنه؟ بگو نصفش رو بدن به من یک کار می کنم شهید بهشتی زنده بشه و با 72 تن لزگی برقصه …
تو که با این دفاعیاتت عین عین القضات همدانی شدی در دفاعیاتش از شیطان!
متوجهم که هرکس کاری داره و زن و بچه خرج داره ولی حلال نیست این پولی که میگیری بابا جان… از ما گفتن بود بابا جان…کارت رو درست انجام بده. درست بخون و درست جواب بده که شب پول حلال ببری سر سفره زن و بچه ات بابا جان..
ژوبین گفت:
بادرود
وبلاگ نویس ارجمند و گرامی،
سیاست پیشگام تر از دین هست، دین از سیاست برمیخیزد.
دین،چیزی جز فرهنگ،دستور و آیین همان سرزمین و مردمش که در آنجا ساخته شده و پا گرفته است نیست.
تا اینجا که من پژوهش کردم دیدن به سه بخش، بخشبندی میشود و خیلی به سیاست وابسته است:
سفارش به نیکی و دوری ازگناه(از دید سازنده و یا سازندگانش)، آیین و فرهنگ همان سرزمینش، دستور و هنجار
برخی گفته های دینی نیک هستند و برای خوبی مردم گفته شده است مانند:
راستگویی، دزدی نکردن و… .
در هر دینی، آیین و فرهنگ آن مردم و سرزمین که دین از آن برخواسته کم و بیش نمایان است مانند:
طواف که پیش از اسلام بود و یکجور آیین مردم عربستان به شمار می آمد.
الله، که پیش از اسلام نیز همین نام بروی بزرگترین بت و خدای کعبه بود و با امدن اسلام تنها بت بودنش کنار رفت(نام
پدر پیامبر اسلام عبدالله بود)
در دین مزدیسنا که بیشتر به زرتشتی میشناسند نیز همچین چیزی است، برای نمونه:
اهورا یکی از خدایان کهن هندوایرانی است که در نوشته های اوستایی به زبان اوستایی» اهورا» و در نوشته های ریگ
ویدا در زبان سانسکریت» اسورا» نام دارد
در آیین بودایی خدایی در کار نیست ولی بجایش از نیرویی به نام»نیروانا» نام برده میشود که پیش از سیدارتا گوتاما
بودا پیامبر دین بودایی، از باورهای برهمایان و هندوان بود و هست
در چین نیز باور به»چی» نیرویی سازنده و روان و شاریده در همه جا، نیز پیش از آیین تائو و کنفسیوس نیز بود.
همه دین هایی که ساخته شدند از این سه گفته ی بالا پیروی میکنن و آمیختگی بسیاری باسیاست دارند و
برای اینکه دستورها و هنجارهایشان پا بگیرد خواه ناخواه با سیاست بیشتر جوش خوده اند، گفتم بیشتر چونکه خود
دینها در هنگام ساخته شدنشان خواه ناخواه سیاستی درشان از آغاز نهادینه شده و هست.
زیرا همانجور که گفتم از دید من، دین از چه بخش ساخته شده است و زمانی که «پای دستور و هنجار درمیان باشد
سیاسی» است.
خواه»دستور» کشتار و جهاد بر ناباوران به آن دین باشد و خواه»دستور» به انجام کاری باشد.
و یا «هنجاری» بر پا شود که انجام کاری را «روا» و یا «ناروا» کند.
این همان سیاست هست که در درون همه ی دینان هست خود سازنده و یا سازندگان دینها با «پیامبری» کردنشان کار
«سیاسی میکنند.
امیدوارم خوب به این گفته ها بیندیشید.
باسپاس.
بدرود.
نسوان گفت:
بسیار از شما سپاسگذارم. اینجا هیچ کی به من تا حالا وبلاگ نویس ارجمند و گرامی نگفته بود! خیلی ممنونم . حالا بفرمایید تو دم در بده. درضمن شما هم میتونید منو لوله صدا کنید.
prince گفت:
+++++++++
prince گفت:
این مدل ارتقائ یافته همون عناصر قبلیه…..با هدف ایجاد کلکل….
یه مشت چرت و پرت میگه…. یه خوردم حرف حساب چاشنی میکنه…ملت فکر میکنند که با یه موجود ترازدیک و غرقه در تضاد طرفند.. هی راه می افتند که کمکش کنند و مشغول نخود سیاه میشند…
prince گفت:
حنظله رو عرض کردم…
شین گفت:
پسر جان حزعبل یا هرچی که اسمت هست مزخزخرفترین متن ممکنه رو نوشتی. اصلاً جدا از محتوا حتی از لحاظ ادبی هم آزار دهنده بود. چند تا حکومت شیعه داشتیم در طول تاریخ پسر جان؟ بیشتر به نظر می آد حکومتهای شیعه ور افتاده باشن تا اونایی که باهاش در افتادن.برای نمونه صفویه . نظام جمهوری اسلامی رو هم شما این اینقدر سنگشو به سینه نزن پسر جان . شب نشاشیده دراز است. صبر کن وقتی بزرگ شدی یاد گرفتی با بزرگترت چطور صحبت کنی با پدرت صحبت کن.
بهروز گفت:
اين افرادي كه اينگونه قمه و زنجير بر خود ميكوبند و با هر گونه روش منحصر به فردي سعي در جلب نظر دارند بيشتر به حسينيان شبيه هستند يا دشمنان حسين ؟
من نمي دانم آيا در كشورهاي ديگر مسلمان(شيعه) هم اين گونه رفتار معمول هست ؟!!!!!
گريه وناراحتي در از دست دادن عزيزان(اگر آن هم به صورت تظاهري نباشد) يك راه تسكين و آرامش است ولي نه پس از اين همه سال ، و هر سال دريغ از پارسال.
به جاي آنكه به صفات و حسنات و اخلاق و . . . عزيزان از دست رفته ( در كل ، هر كه باشد) عمل كنيم يا از آنها ياد بگيريم ، فقط به اين گونه اعمال تظاهري دست ميزنيم .!!!!!!!!!!!!!!!
ess گفت:
پارسال مردم داغتر از امسال بودن،امسال فک کنم مثل پارسال نشه،بیچاره مردمی که دلشون به میر حسین و کروبی و خاتمی خوشه،اقایونی که میخوان برگردن به دوران طلائی امام!!!!!!
من با نظر ایرج میرزا موافقم در مورد عاشورا
دودول طلای اصلی گفت:
😦
khanoomi گفت:
الهی
با اینکه خندههات حرصم میداد،اما چرا امروز نمیخندی؟؟نگرانت شدم طفلی 😦
دودول طلای اصلی گفت:
🙂
prince گفت:
اخییییییییییییییییییییی!
دودول طلای اصلی گفت:
🙂 🙂
khanoomi گفت:
jooooooooooooooooooooooooon, to faghat bekhand :))
سانديس گفت:
جناب لوليتا;برابر با مرام آزادي بيان و گردش آزاد اطلاعات كمنتايي كِ _ج.و.ا.ت يعني بنده. رو پست قبل نوشتمو آزادشون كن از فيلتر در بيار
ج.و.ا.ت گفت:
گردنم خورد شد تا از اين سولاخاي توري رد شدم
مدونا گفت:
:))
prince گفت:
+
ایرانی گفت:
خیلی بلاگتو دوس داشتم!خیلی میخوندم!ولی الان انقد عصبانی ام که فقط میتونم بگم خفه شو!رفتی تپیدی یه کنج دنیا،امن و امان خیال راحت اونوقت حرفای ادبی و سوزناک میزنی؟ تو که جونت امنه بیخودی بقیه رو تحریک میکنی که چی؟مردشی بیا خودت برو جلو گلوله چرا بقیه رو شیر میکنی؟چرا اتفاقا عاشورای امسال خبرای زیادی هست! خیلی مراسم سالگرد هست!وقتی شهامت نداری بیای اینجا سینه سپر کنی الکی اشک تمساح نریز و بقیه رو تحریک کن! اون چیزی که تو فیلما دیدی یک هزارم اتفاقی که افتاده نیست!ما عادت کردیم تو فیلمای سینمایی صحنه کشته شدن آدما رو ببینیم ولی تو از نزدیک ندیدی پس الکی زر زر نکن!همون حرفای خودتو بزن کاری به این حرفا نداشته باش!
نسوان گفت:
مومن من کی گفتم مردم برن دم گلوله ؟؟؟؟
من اتفاقا میگم که مبارزه ی ما یک روند دراز مدت و آگاهانه باید باشه.
شما حالا میخوای فحش بدی بده ولی اول بخون من چی گفتم. در ضمن کلمه زر زر برای یک وبلاگ نویس خیلی توهین آمیزه. باید می نوشتی عر عر.
حالا این دفعه کامنتت حذف نمی شه دفعه بعد درست صحبت کن. فهمیدی؟
prince گفت:
«لمه زر زر برای یک وبلاگ نویس خیلی توهین آمیزه. باید می نوشتی عر عر.»
++++++++
ج..و..ا..ت گفت:
try valid ip
ج....و....ا.....ت گفت:
no valid?
ویدا گفت:
اگر نه در برابر گلوله که در برابر جهل بایستیم!
++++++++++++++++++++++++++++++
ولی من ترسم از جهلی هستش که هیچوقت متوجه اش نشم و یا در یک جامعه متوجه اش نشیم!! مثل درک معنی آزادی!!! من هنوز در درک این موضوع مشکل دارم !
و همیشه این برام سوال :مردمی با جملات امری با عزیزانش همدردی می کنه! مردمی که از هر ۱۰ تا جملش ۶ تاش جمله امری هستش! چطور می تونه معنی آزادی رو درک کرده باشه؟
هیچستانی گفت:
«ملت ما مسیر درازی را تا آزادی در پیش دارد و خوب یا بد ،هیچ راه میان بری به جایی که ارزش رفتن داشته باشد ختم نمی شود»
قشنگ بود و عمیق. کلا برای به دست آوردن هر چیز با ارزشی تو دنیا باید تلاش و مبارزه کرد. هیچ چیزی خوبی راحت به دست نمیاد.
Ernest Hemingway once wrote: the world is a fine place and worth fighting for. I agree with the second part
دیالوگی از فیلم Se7en
شین گفت:
اینجا به جز پاسخ واقعاً یه گزینه لایک لازمه . کاملاً با نظرتون موافقم
ویدا گفت:
اگر نه در برابر گلوله که در برابر جهل بایستیم!
+++++++++++++++++
ولی من ترسم از جهلی هستش که هیچوقت متوجه اش نشم و یا در یک جامعه متوجه اش نشیم!! مثل درک معنی آزادی!!! من هنوز در درک این موضوع مشکل دارم !
و همیشه این برام سوال :مردمی با جملات امری با عزیزانش همدردی می کنه! مردمی که از هر ۱۰ تا جملش ۶ تاش جمله امری هستش! چطور می تونه معنی آزادی رو درک کرده باشه؟
........ گفت:
سلام
منم مثل شما فرار کردم بدون هیچ دلتنگی – ولی من از زور تجاوز و زندان و … فرار نکردم – راستش از دست هموطنان عزیزم فرار کردم. اینم یه دلیل جدید مهاجرت….
از دست مردهایی که در هر شرایط و موقعیت اجتماعی که باشی فقط و فقط تو را “زن” می بینند و بدون هیچ شرمی پیشنهادهای بی شرمانه میدهند بدون آنکه هرگز خطی داده باشی … از دست زنان و مردانی که روز و شب خود را با دروغ و دوررویی می گذرانند تا جایی که که نمیدانی و نمیتوانی مرز دروغ و واقعیت را تشخیص بدهی
به جایی میرسی که دیگر حس اعتماد را به همه و همه از دست میدهی … من در این زمان فرار را ترجیح دادک – به جایی که لااقل زبان مردمش را ندانم ، کسی مرا نشناسد و من باشم و سکوت و سکوت
........ گفت:
كلمات و آي پي
؟
........ گفت:
طريقه فيلتر كردنتو ياد گرفتم
آي پي و يه سري از كلماتو به صورت همزمان فيلتر كردي
به طور مثال آي پي اوليه و اصليم اين بود
80.81……..
تو گشتي همه ي آي پي هاي منو كه با اين پيش كد شروع ميشه پيدا كردي و انداختي داخل بلك ليست.
حالا كي اينكارو داره برات انجام ميده جاي سواله
به هر حال همونجور كه بهت همون شب گفتم.
ديگه باهات كاري ندارم برو واسه خودت حال كن و تا ميدوني دروغ به خورد خلق الله بده و تا ميدوني در راستاي فزهنگ ايران ستيزي و تفرقه بين زن و مرد تلاش كن .
..جa.و..ا..ت .. گفت:
لــوليتا شـما الان 3 روز در حــال حذف كردن كاـمنتاي مني
اسمشم گذاشتي دفــاع از حـريم گــفتگو و ميگي خارج از موضوع بحـث نشه
كمــنتاي چند روز قبل كدوما خـارج از مـوضوع بود ؟!
.
دوستان به نظر شما چرا ايـشون چند روزه كـه تـــحت هيـچ عنوان اجـازه نميده صحبت كنم؟!
علتش اينه كه چند شب قبل مشغول نوشتن كـاـمنت بودم منتها نه روي پست اصلي وبلاگ
بنده مينوشتم ثبت ميشد و ايشون بر حسب اتفاق آنلاين بود و هربار رفريش ميكردم ميديدم پشت سيستم نشسته و دليت ميكنه.
اين جريان بيست دقيقه طول كشيد
بنده ارسال ميكردم و ايشون بعد از يك دقيقه دليـــت ميكرد.
آخر سر نوشتم:
آن لايــني لــولــو ؟برا چي پاك ميـكني مگه آزار داري؟
.
ايـــشونم در جواب نوشــت : ((كلي اهـانت كرد اولش))و گفت اجازه نميدم از طريق دوستي و گفتـگو با ديگران به اون چيزي كه ميخواي بررسي.((و دوباره همه چيزو پــاك كرد كه سندي باقي نمونه))
الانم مــطمئن نــيستم كامـــنتم باقي بمونه يا نمونه____
ببــيــنيد رفــقا ايشون دغدغه ي آزادي بيان گفتگو و طرح نظرات مــختلفو نداره و تا اونجايي طرفدار گفتگوي آزاد هست كه به نـــفع تفكر لجوجانه ي خودش باشه.
هــــمتون به تجربه ديديد تحت هيچ عنوان مخالف خودشو تحمل نميكنه و با الفاظ كوچه بازاري و قلچماق بازي برخورد ميكنه
نمونه جوابي كه به مـراد بيگ داده .
.
در ضـــمن استفاده ابزاري از دين به هر صورت ناپسند و ماـكياولي هست
استفاده از بهانه ي سوگواري براي رسيدن به اهداف سياسي كار اخلاقي نيست
چه از طرف خــامـــنه ايي باشه يا از طـــرف ميــرحــسين و كــروبي
اينــم نظرم در رابطه با پست كه بــهونه نياري خـــارج از موضــوع صـــحبت كردم.
..جa.و..ا..ت .. گفت:
لــولـــو از فــــيلترت رد شدم
جــون عمـه بلقــيست اين كامــنتو پــاك نــكـــن
ناگهان بالتازار گفت:
کلام من با جوات یساری عزیز
کافیه بجای این کارها، کمی آداب سخن گفتن رو رعایت کنی. اهانت نکن.
همین
به همین سادگی
اگه کسی کامنتت رو پاک کرد!!!!!!!
بعنوان برادر کوچکتر بهت میگم :
خان داداش
کلام یه کسی آسیب نمیزنه. حتی اگه الان من رو مسخره کنی، یا بهم متلک بگی (طبق روال گذشته) برای من اتفاقی نمی افته.
اگه از من تعریف کنی و برام هورا بکشی هم تأثیری در زندگیم نداره.
کافیه همین رو در مورد خودت هم باور کنی.
خودت باش.
حرفت رو منطقی مطرح کن. استدلال کن. مخالفت کن
اصلاً قرارمان همین است. اینجاییم تا با افکار هم آشنا بشیم.
امیدوارم حرفم رو متوجه شده باشی.
بنظرم امتحان کن
از شنیدن حرف مخالف برافروخته نشو
جواب هر کامنتی رو با شدت عمل پاسخ نده
به امید شکسته شدن همه تحریم ها
prince گفت:
«کلام یه کسی آسیب نمیزنه.»
البته 100% درست نیست. ولی اگه ما همین حرف زدن رو هم فیلتر کنیم پس دیگر چه برای فیلتر نشدن باقی می میاند؟
Zorba گفت:
» استفاده ابزاري از دين به هر صورت ناپسند و ماـكياولي هست
استفاده از بهانه ي سوگواري براي رسيدن به اهداف سياسي كار اخلاقي نيست
چه از طرف خــامـــنه ايي باشه يا از طـــرف ميــرحــسين و كــروبي»
+
استايل فكريتو دوست دارم جواد قشنگه، بدون تعارف بی پرده و ساده حرفتو به زبون مياری.
استايل و زاويه نگاه گيتی و پرنس رو هم دوست دارم. از بين صحبت شما چند نفر چيزای قشنگی دستگيرم شد و ياد گرفتم.
اما چرا اينهمه داد ميزنی جواد؟ ميتونی آرومتر بنويسی
اگر گوش شنوا وجود داشته باشه كه مطمئن باش هست حرفاتو ميشنوه عزيزم
و اگر گوش شنوايی نباشه هرچي داد بزنی و تو سر كيبورد زبون بسته بكوبی فايده ايی نخواهد داشت
بهت دوستانه پيشنهاد ميدم در اين زمينه به حرف های بالتازارعزيز بيشتر گوش بدی
منم در پاسخ 9كرتم عزيز جان
ناگهان بالتازار گفت:
عجب خداحافظی سوزناکی بود. آدم یاد وداع سیدالشهدا میافته.
شب عاشورا همه را در خیمه گاه جمع کرد و گفت امشب، شب آخر است!!!!
ولی بعید میدونم شب آخر باشه. دنکیشتی که من میشناسم، طاقت نمیاره!!! باید ابراز وجود کنه!!!
میگی نه، نیگا !!!!!!!!!!
..جa.و..ا..ت .. گفت:
نه عزيزم خيالت راحت
ما (0خودمو ميگما)) ميخواستيم پارادكس دروغ گويي و خصومت و كينه هاي شخصي لــــولـــو خانوم نسبت به ايران و جــنس مذكرو نشون بديم
فـــكر كنم تا حدي تونستم كارو انجام بدم
بقيه اون مربوط ميشه به شماها
كه اگه بدون پيش داوري ذهني و خصومت شخصي به خاطر برخوردهاي تندم به موضوع نگاه كنيد خودتون بهتر متوجه خيلي چيزا از جمله پارادكس هاي گفتار لــوليتا و تيم كاريش ميشيد.
.
بالتازار عزيز اينجا واسه بنده خر سر نبريدن كه گلـــو گير بشم و نتونم از كامنت نويسي دل بكنم
4كرت جــــــــوات
ناگهان بالتازار گفت:
بگذار یک چیزی برات تعریف کنم :
اگر بهترین و زیباترین تفکرات رو داشته باشی، اما کلام تند و رو حیه پرخاشگر، هیچکس به حرفهات گوش نمیده. همکاری دارم که وقتی کمی عصبانی میشه، شروع میکنه به داد زدن. عادت کرده. خیلی وقتها هم داره حرف درستی میزنه. ولی هیچکس حاضر نیست ازش حمایت کنه
چون رفتار نادرستش، حرفهای خوبش رو خنثی میکنه.
من از بابت مشاجرات گذشته چیزی از شما به دل ندارم.
این «پارادكس هاي گفتار» رو که گفتی بنظرم خیلی ملایم تر میشد مشخص کرد. (البته این نظر منه)
اگر واقعاً هدفت روشنگریه و این رسالت رو برای خودت محترم میدونی باید یادآوری کنم که خیلی کار سختیه !!! پیامبرگونه است !!!!
و در این راه صبوری مهمترین ابراز رسیدن به هدف است. (از هر پیغمبری میخوای، بپرس!)
من همیشه کامنتهای شما را میبینم، ولی آنقدر تند و با بقض تحریر میشوند که پیامی جز غضب دستگیرم نمیشود.
ختم کلام :
از این چاشنی فلفل کم کنید و دیگر ادویه ها و چاشنی ها (از جمله نمک) را هم آزمایش کنید. دست پخت شما هم خوردنی (خواندنی) شود.
ناگهان بالتازار گفت:
راستی منظورم «بغض» بود!!!
خودم زودتر گفتم که گیتی الان میاد یک خط قرمز میکشه زیرش و 19 میشم !!!!
گیتی گفت:
تو نمره ات همیشه بیسته بالتی ، حتی اگه بقض رو بپیچی توی بقچه !! 🙂
گیتی گفت:
آق جوات
دیدی چقده خوبه آروم حرف زدن ، باور کن بجای یکبار ، دوبار کامنتت رو خوندم….
با اینکه حرفت رو قبول ندارم اما اصلا از خوندنش ناراحت نشدم….
ببین جوات ، من یکی که متوجه منظور شما شدم ، خنگ که نیستیم شونصد بار تکرار می کنی، خوب من حتی با شنیدن این حرفهای شما هنوز به لولیتا و تیم کاریش علاقمندم !! 🙂
والله !… هی میگه ، هی میگه !
گیتی گفت:
آق جوات
دیدی چقده خوبه آروم حرف زدن ، باور کن بجای یکبار ، دوبار کامنتت رو خوندم….
با اینکه حرفت رو قبول ندارم اما اصلا از خوندنش ناراحت نشدم……
ببین جوات ، من یکی که متوجه منظور شما شدم ، خنگ که نیستیم شونصد بار تکرار می کنی، خوب من حتی با شنیدن این حرفهای شما هنوز به لولیتا و تیم کاریش علاقمندم !! 🙂
والله !… هی میگه ، هی میگه !
گیتی گفت:
صابخونه جان ، داستان چیه ؟ یا پنج تا کامنت درجا قورت میده این کامنتدونی و یا دوتا دوتا می فرسته !
گاهی چند بار کلیک می کنم روی » فرستادن دیدگاه » ، چون هیچ اتفاقی نمی افته ، فک کنم مشکل از فیلترشکن من باشه !
بهرحال شرمنده و لطفا دیلیت کن کامنت های تکراری رو آبجی ، ای قربون اون امانت داری ات برم من 🙂
مدونا گفت:
سلام گیتی دلم برات یه ذره شده بود. هما کجاست؟ رفته واسه اجرای تیروکمان؟ میگم نکنه پرتش کنن دور دورا دستمون دیگه بهش نرسه؟
گیتی گفت:
به به …مدونا خانم گل….سوغاتی ما کو ؟
نه نترس ابجی ، اون همایی که من می شناسم ، تیری است که به چله ی هر کمانی بشینه ، کمر اون کمان رو خرد می کنه …. خودش تیراندازه قابلیه … الان هم چند نفر از سپاهیان یزید رو قیمه قیمه کرده و انداخته روی خر عین الله خان !
مدونا گفت:
وای مردم از خنده! فقط کافیه این صحنه ای که توصیف کردی تجسم کرد تا کله پا شد رسما!! سوغاتی آوردم جیگر ولی چه جوری بهت بدم آخه؟؟ گیتی دلم میخواد یه قراری بذاریم. مثل این فیلما، ده سال دیگه هر کی از این کامنت گذارا زنده بود، یه جای دنیا همه جمع شیم، زیر بیگ بنی، تایمز اسکوری، میدون آزادی ای جایی. بالاخره همو ببینیم! الهی بمیرم واسه هما، فکر میکنی به صد سال برسه آبجیمون؟ اشکال نداره، احتمالا عکسشو میذاریم. خلاصه فعلا که دستم بهتون نمیرسه این سوغاتی برای همه ی خواهرای گلم اینجا که همشون سوپر گرلن. واسه گیتی، هما، لولیتا، ویول و همه که نمیتونم اسم ببرم و از تک تکتون یاد گرفتم خیلی چیزا. (فین .. فین) امروز خوبه یه اشکی بریزیم ..
گیتی گفت:
فین فین … 🙂
مدونا جون…ما که نفهمیدیم این سوپرگرل چی بود، خواهر من با فیل تر تر شکن میام ها، نمی تونم ببینم…بگو مال کیه خودم برم ببینم و بشنوم….
ضمنا من تو یکی رو که حتما خواهم دید، کجا بودی تو ، تا اونجایی که یادمه رفته بودی یکجایی که همین نزدیکا بود که نمی گم الان کجا بود که از حافظه ی تاریخی من سواستفاده نشه !
با هم قرار می گذاریم ، اما یک جای هیجان انگیزتر..زمانش هم موقعی باشه که هما هم زنده باشه ، حیفه …درک کن !!
گرچه میشه مومیایی اش هم بکنیم ها….آخ آخ فردا میاد جیگر هممون رو درمیاره ، از نبرد هم میاد ، شور حسینی هم داره ، دیگه فاتحه مون خونده است !
من یک » یا حسین » بگم خارج از موضوع پست صحبت نکرده باشیم !!!
مدونا گفت:
مومیــــــــــــــــــــــايی!!!! :)))) آره والا بدون اون هیچ لطفی نداره. هوم حرفاتم یخده مشکوک بود. من راستش شک دارم ولی فک کنم که توی دنیای واقعی بشناسمت ولی احتمالا در اشتباهم. اگه اونی باشی که من فکر میکنم امروز نیمچه صحبتی هم با هم داشتیم! (توجه کن : نیمچه). در هر حال قرار ما ۵ سال دیگه (به جای ده سال، به احترام سن هما) زیر برج ایفل، اون وسط اگه یه دختر جوون (بعله جوون به کوری چشم بعضی ها که مارو ننه صدا میکنن، خدا ازشون نگذره داغ دلم تازه شد) رو دیدی که داره میچرخه دور خودش اون منم. نشون به اون نشونی که یه کلاه بوقی قرمز سرمه و یه ژاکت سفید با سگک نقره ای پوشیدم، دستامم توی ژاکته. دو تا بادی گارد هم مراقبمن چون تا اون موقع آدم مهمی میشم! (ها ها واقعا تا ۵ سال دیگه دووم بیاریم خل نشیم خیلیه). عزیز دل، اسم آهنگش هست:
Super Girl) by Reamonn)
راستی یه چیز بیربط به این کامنت و با ربط به بحث: این عاشق حسین چرا از صبح اینجاست و نرفته عزاداری؟؟؟ همین الان به فکرم رسید! خوب اگه عاشقه باید اونجا باشه نه؟ حالا ماها عذرمون موجهه کف کردیم نشستیم خونه ولی عشاق؟ چه عرض کنم والا!! الان بهم میگه فضولو بردن جهنم گفت هیزمش تره.
مدونا گفت:
عزیز جونم، امیدوارم با این حدس احمقانه ناراحتت نکرده باشم. راستش تو توی ذهن من شبیه یه آدمی هستی که ته دلم خیلی دلم میخواد اون باشی ولی واقعا احتمال اینکه اون باشی کمتر از ۱ درصده .. حتی قیافه ای که برات تجسم کردم شبیه اونه. اصلا حواسم نیست که اینجا شناخته نشدن مهمترین اصله و واسه همینه هممون اینقدر راحتیم و خودمونیم بدون ترس از قضاوت شدن. در هر حال معذرت میخوام، قول میدم هیچوقت دیگه هویت هیچ کسی رو اینجا سعی نکنم که حدس بزنم. بوسسسس xxx
مدونا گفت:
اه لولیتا؟؟؟ امروز اینقدر خوشحال بودم باهام حرف زدی و کامنتامم بدون هیچ مشکلی میومد بالا. الان آخه این چه بساطیه؟ گرفتم پیامو باشه دیگه باهاش حرف نمیزنم. لوس … ایششش .. بابا آزادی بیان چی شد؟ اینو که توی فیلتر گرفتی پاک کن، نمیخوام پابلیش بشه. شکلک زبون درازی با اخم.
گیتی گفت:
زیر برج ایفل که هیجان انگیز نیست آبجی ! حالا میشه درباره زمان و مکان بیشتر فکر کرد، من که فک نکنم تا 5 سال دیگه زنده باشم ، هما رو نمی دونم !!
امروز با هم نیمچه صحبتی داشتیم ؟؟ !!!! شوخی می کنی !! حالا دیروز نبوده ؟ مطمئنی من بودم ؟ من دیروز و پریروز فقط با چند تا عکاس و خبرنگار صحبت کردم ها 🙂
مدونا گفت:
بابا سلبریتی! بچه معروف! نه بابا فکر کنم اشتباه کردم پس، یکی رو میشناسم که نثرش خیلی شبیه توئه! بیچاره شدم چون قیافت تا الان دقیقا مثل اون بود ولی اون به اندازه تو بچه معروف نیست فکر نکنم دیروز خبرنگارا دورشو گرفته بوده باشن، الان باید قیافتو عوض کنم، ببین فرصت خوبیه میتونی بگی چه شکلیت کنم توی ذهنم، سفارشی! آنجلبنا ژولی خوبه؟
prince گفت:
«اينجا واسه بنده خر سر نبريدن كه گلـــو گير بشم ..»
+++++ :))))))))))))
prince گفت:
+ میدم . کامنت دونی میگه مچتو گرفتم! فبلا مثبت داده بودی!!!!!!!!!!
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ ضربدر +++++++++++++++++!
khanoomi گفت:
!
تيبا گفت:
قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی یاچیزی چنان که ببینی یاچیزی چنان که بگویی من دردمشترکم …مرا فریادکن….شاملو
damon گفت:
Ebarate englisi akhare neveshta ra khoob tarjome nakardi. yek bar digar bebin mitooni dorostesh koni
ویدا گفت:
می تونم بپرسم هدف از این کامنت چی بود؟
۱-کمک و همیاری؟ پس چرا راه حل رو نگفتید؟
۲- برتر و با سواد دونستن خودتون؟!! اینطور حس رقابتها اغلب بیانگر ترس و حس عدم امنیت شخص هستش!!!
ناهید گفت:
ویدا جان
هدف از کامنت جوابیه ی تو چی بود آخه؟!!!؟؟
نمیذارین مردم دو کلمه حرف ساده هم بزنن
ویدا گفت:
هدف من پر رنگ کردن برداشتهایی که از جمله می شد کرد ( در مورد جمله و همچنین نویسنده) بود! و همچنین ایجاد سوال تو ذهن نویسنده که هدف نهایی این کامنتها به کجا ختم خواهد شد؟ به فرض اینکه ایشون موفق بشن که هر دفعه یکسری زخم زبونهایی رو به نویسنده بزنن!! آخرش که چی؟ این کمکی هست برای خوانندگان یا نویسندگان این وبلاگ؟
یکی می یاد عربده می کشه! که من با شما مبارزه می کنم ال می کنم بل می کنم! وقتی بهش می گی بیا این چیزی که باهاش خصومت داشتی اختیارش دستت اگه خواستی نابود کن هرکاری دلت خواست بکن و… آخرش می بینی هدفش یه تغییر کوچیک بوده! یکی می یاد توهین می کنه! یکی می یاد زخم زبون می زنه! و … سر یک هدف کوچیک! و تغییر کوچیکی که تو مغزش هست! به جای این همه عربده و زخم زبون و بهتره هدف نهایی رو مشخص کنیم بعد بیانش کنیم؟ …..
نسوان گفت:
I am open to suggestions for the above mentioned sentence.I did my best,If anyone has a better translation ,go ahead..
بزمجه گفت:
شاید بشه گفت: «جایی که ارزش رفتن داشته باشه راه میانبر نداره». جور دیگه میشه: «راه میانبری برای رفتن به جایی که ارزش رفتن داشته باشه وجود نداره». من شخصاً اولی رو ترجیح میدم.
khanoomi گفت:
I said the solution.zad too pare man. loool
mehdi گفت:
باری
در برابر حوصله ی تاریخ، این یک سال و اندی حتا چشم به هم زدن هم نیست.
این باور را باید تقویت کرد و به مردم فهموند که تغییرات سریع هیچ دستاورد مطلوبی ندارند.
در پاسخ به برادر حنظله:
مهم شکل گیری یک ایده در اذهان مردم است. این ایده شکل گرفت و چینی حاکمیت اسلام سیاسی در ایران ترک بزرگی برداشت. اگر این طور نبود، امروز شاهد این همه جلز و ولز از سوی ارباب قدرت نبودیم.
جنبش سبز تمام نشده است و با اطمینان می گویم که تنها راه نجات ملت ایران سبز بودن است. البته که در این راه اندیشه مهم ترین سلاح و صبر بزرگ ترین فضیلت است.
کالیفرنیا گفت:
آگر عزاداران راستی راستی گریه می کردند حرفی نبود اما اشکال اساسی این است که بیشتر آنها دستشان را می گذارند روی صورتشان وبرای گریه کردن زور می زنند. انگار وظیفه شان گریه کنند.
ناگهان بالتازار گفت:
من خیلی ها رو میشناسم که برای حفظ آبرو میروند عزاداری
میروند که جلوی در و همسایه سربلند باشند.
میروند که جلوی فک و فامیل ضایع نشوند.
و از همه اینها مهم تر :
شام و نهار مجانی رو نباید فراموش کرد.
ملتی که از ساندیس نمیگذره چطور میتونه چنین کفران نعمتی کنه؟؟؟؟
اسمش هم اینه که «چون نذریه، میگیریم، تبرکه» !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
sibehava گفت:
سلام
هموطن کیلو چند؟
یه عده احساساتی بودن که عده ی دیگه سوار بر احساساتشون شدن و اونا را مثه موج به صخره ی گلوله زدند.باید با پنبه سر برید
sibehava گفت:
سلام
این اولین کامنت منه
یه مشت آدم احساساتی بودن و یه عده ای سوار بر احساسات اونا ،مثه موج محکم زدنشون به صخره ی گلوله.بهتر نبود لیدری داشتن که با پنبه سر می برید
بهروز گفت:
افسوس که بجای افکارش، زخمهای تنش را نشانمان دادند وبزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
ناگهان بالتازار گفت:
و هیچکس نگفت که چرا به کوفه رفت؟
کوفیان دعوتش کردند که بره کوفه چکار کنه؟؟؟ دور هم باشند؟؟؟
چرا نزدیک به 3000 نفر همراهی اش میکردند؟
چرا پس از آگاه شدن یزید از سفر امام، برای مقابله با ایشان سپاه شام را به کوفه اعزام کرد؟؟ (لشکری به استعداد تقریبی 200000 نفر که وظیفه اصلی آن دفاع از مرزهای غربی سرزمین اسلام در برابر ارتش قدرتمند روم بود و با اعزامش به کوفه خطر بزرگی بلاد اسلام را تهدید میکرد.)
مگر قرار بود در کوفه چه اتفاقی بیافتد؟؟ مگر کوفه چقدر جمعیت داشت؟
چرا کوفه؟؟؟ چرا همان شهری که علی در آن کشته شد؟؟؟ و بیت المال آن را شخصاً مراقبت میکرد؟؟؟
مگر مالیات دهندگان کوفه چند نفر بودند؟؟؟
(پس از اینکه شهر ری به دست اعراب فتح شد، خراج این شهر به حساب کوفه ریخته میشد که از این میان، خمس این مبلغ به خلیفه تعلق میگرفت. شهر ری تنها شهر آن دوران بود که بیش از 1 میلیون جمعیت داشت. خودتان تصور کنید که چه مالیاتی میشد!!!! بیخود نبود که همه دعواها بر سر کوفه انجام میشد، نه حکومت شام! نه حکومت مدینه و مکه!!!!!)
کوفه مرکز سپاهی بود که وظیفه حراست از سرزمینهای فتح شده (ایران و شرق عراق) را به عهده داشت. همه چیز برای حکومت مهیا بود. پول، نیروی نظامی، مردم ابله، قبایلی که متحد حسین به شمار میرفتند (در حمله به ایران و غارت شهرها با هم دوست شده بودند!!!) و . . . !!!
اما معادلات بر هم ریخت. یزدید از نیت بنی هاشم مطلع شد. خطر را به جان خرید و تاریخ را طور دیگری نوشت. آنچنان که با خاندان علی تسویه حسابی تاریخی کرد. بدنامی تاریخ را به جان خرید تا بازنده تاریخ لقب نگیرد.
نونو گفت:
ناگهان جان یه منبع میدی ؟ اینارو از کجا آوردی؟
ناگهان بالتازار گفت:
جزوه امتحانی نداره که یکجا همش رو بخونی
روش من اینه :
منابع مختلف رو بخون، ارتباط بینشون رو پیدا کن
کتاب تاریخ طبری (نیاز به معرفی بیشتر نیست!!!)
تاریخ اجتماعی ایران (تألیف از مرتضی راوندی)
تاریخ ایران کمبریج (تألیف: جی.آ.بویل مترجم: حسن انوشه)
اینا رو اگه خوندی، چند تا کتاب توپ بهت معرفی میکنم!!!
ویدا گفت:
چرا بعضی از نظرات من رو می خوره این سایت؟
khanoomi گفت:
manam hamin moshkelo daram 😦
prince گفت:
نظر منم خورد!
prince گفت:
اهان! کلمات ج*و*ا*ت و ل-و-ل-و رو فیلتریده!
ajوات گفت:
شـــازده جون;نه تنها اسم بنده في.لـ.تره بلكه كلمات اختصاصي اينجانب مثل كـــــمــــنـت نيز قي.ل.تر ميباشد است يعني هركي اسم جـ.و.ا..ت …رو به زبون بياره محكوم به فيلتر ميشه اين يك نوع تنبيه مدرن ميباشد است
علاوه بر اون پيش كد آي پي هاي بنده نيز در محاق توقيف قرار گرفته
لـــولـــو خودش يه نفري يه پا جمهوري اسلاميه
خـــولاصه اينكه بريد حـــالشو ببريد 🙂
گـــلابـــي
گلـــــابي
لـولــــو خانومه گــــلابـــي
گـــلابـــي
گلابـــــــي
لولـــــو خانومه گــلابـــــي
.
ناز ناز بوس بوس گل گل
الان ديگه مهربونما عصمبانيم نيستما رو سر كيبوردم نميكوبم
نسوان گفت:
جواتی عزیزم. دور بر ندار داداش! یادت رفته چجوری به جزموره افتاده بودی دو روز؟ هنوز هم برای من پاک کردنت آسون تر از پروندن عن دماغ از سر انگشتمه . یک وقت جو گیر نشی ها. خفه کردنت برام کار یک ثانیه است. شک نکن. .
مدونا گفت:
چطوری چی چیز؟ من دوبار باهات چاق احوالپرسی کردم ولی چون اسمتو بکار بردم خورده شدش! از این به بعد وقتی گفتم چی چیز بدون منظورم تویی. دلمان تنگ شده بود برای کاراکتر چی چیزت آقاجان 🙂
جيم جار موش((جيم.سانديس نوشمكيه سابق)) گفت:
@مدونا خانوم
مدوناي عزيز سلام، رسيدن به خير
خسته شدم بسكه توضيح دادم فقط و فقط جـــواتم و لاغير
شومام مثه گيتي هي بگو اين كركترت اون كركترت.
بنده اون شب نظارت آنلاين داشتم كه اومـيــدآقا اهانت كرد مونتها شوما هركول پوارو شده بودي بازپرس بودي قاضيم بودي..خودت بريدي خودت دوختي گفتي آزززمايش كردي ملتفت شدي اين همون اونه .ديگه چه كنم ؟! من منم ، اونم اونه حالا ديگه خود دانيد.
در هر حال و همه حال ارادت دارم خيلي خيلي هوارتا((اين اولند))آمارaslنداديا!
حالا ديُمَند:
اين لـــوُلو خـــانومهِ ُلـابي همونجور كه اطلاع دادم بهتون طبق گفته ي خودش: اجازه نميده ج.و.ات با ديگران صحبت كنه و دوست بشه… هر كيم بخواد با من رفاقت كنه سر فرصت خدمتش ميرسه .
خولاصه اينكه فداي شما من بشم : با ما منشين وگرنه بدنام شوي
جيگر عسل بگردم آخ بگردم واي بگردم آخ بچرخم (( در راستاي عصمباني صحبت نكردن))
اينشالا ماشالا بدِ پايان سوگواري ميريم تو فاز «رقص لزگي يار ياشاسون آي يارام» كِ حسابي متحول شدگي باشيم است.
مدونا گفت:
اولن که: !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دومن که: ببین دو حالت داره: اگه امید نبودی خودت پس خیلی بیغیرتی که نشستی به یه خانم محترم توهین کنن. اگه هم امید بودی که خیلی بی ادبی با من اونطوری صحبت کردی. در هر صورت مقصری گارداش 🙂
چي چيز گفت:
@مدونا خانوم
😳 😥
ويلل للبيغيرت ها
prince گفت:
اگه جوات بود میگفت «لولو» کامنتها رو برد!
کاوه گفت:
اتفاقا برای رسیدن به جایی که ارزش داشته باشد راه میانبر هم وجود دارد.
هر چند اول باید خوب بدانیم که به کجا می خواهیم برسیم.
ولی در حالت عادی، راه باید معمولی و نیمه هموار باشد نه اینکه نا هموار و پر از سنگ و موانع بزرگ مصنوعی.
نه اینکه در راهی که می رویم عمدا سنگ بیندازند تا ما را تا مدتها در نقطه ای متوقف کنند. آیا در اینصورت باز هم باید راه مستقیم را در پیش بگیریم و به راه میانبر و دور زدن مانع فکر نکنیم؟
ایستادن در کنار مانع که گرهی از کار ما نمی گشاید، وقتی در کوتاه مدت توان کنار زدن آن نیست دست کم باید «برنامه» واضحی برای مسیر جایگزین و نحوه پیمودن آن وجود داشته باشد و میزان پیشروی آن مشخص باشد نه بر پایه حدس و گمان.
پونه گفت:
در محرّم، مردمان خود را دگرگون می کنند
از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند
گاه عریان گشته با زنجیر میکوبند پشت
گه کفن پوشیده ، فرق خویش پرخون می کنند
گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا
جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند
وز دروغ کهنه ی « یا لیتنا کنّا معک»
شاه دین را کوک و زینب را جگرخون می کنند
خادم شمر کنونی گشته، وانگه ناله ها
با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون می کنند
بر “یزید” زنده میگویند هر دم، صد مجیز
پس شماتت بر یزید مرده ی دون می کنند
پیش ایشان صد عبیدالله سر پا، وین گروه
ناله از دست “عبیدالله مدفون” می کنند
حق گواه است، ار محمد زنده گردد ورعلی
هر دو را تسلیم نوّاب همایون می کنند
آید از دروازه ی شمران اگر روزی حسین
شامش از دروازه ی دولاب بیرون می کنند
حضرت عباس اگر آید پی یک جرعه آب،
مشک او را در دم دروازه وارون می کنند
گر علی اصغر بیاید بر در دکانشان
درد و پول آن طفل را یک پول مغبون می کنند
ور علی اکبر بخواهد یاری از این کوفیان
روز پنهان گشته، شب بر وی شبیخون می کنند
گر یزید مقتدر پا بر سر ایشان نهد
خاک پایش را به آب دیده معجون می کنند
سندی شاهک بر زهادشان پیغمبر است
هی نشسته لعن بر هارون و مامون میکنند
خود اسیرانند در بند جفای ظالمان
بر اسیران عرب این نوحه ها چون می کنند؟
تا خرند این قوم، رندان خرسواری می کنند
وین خران در زیر ایشان آه و زاری می کنند
ملک الشعرا بهار
بهروز گفت:
++++++++++
prince گفت:
++++++++
*-گمنامیان گفت:
*گمنام گمنامیان هستم حالا دیگه کامنت من فیلتر میکنین!
کاری نکنین که همون الم شنگه ای را که تو بالاترین بپا کردم اینجا هم بکنم ها!!
خلاصه از من گفتن بود من سیم پاره بکنم دیگه …. خود دانید!!!
به نکات مهمی اشاره شده در این پست شما خانم نسوان! و شاید من بیشتر از همه درستی این نکات را حس می کنم، حتی پس از حشری شدن!
با اینکه عاشورا و امام این شخصیتها و اسلام کلا هیچ دینی را قبول ندارم ولی برای حمایت از جنبش سبز و بلاخص آقای منتظری که در برابر خامنه ای جنایتکار قرن ایستاد باید از آمدن مردم به خیابان حمایت کنیم!حالا که بحث به به اینجا رسید یاد دیلدوی خودم افتدم که برای خامنه ای چنگیز زمانه آماده کرده بودم!
اینجا میتونید دیلدو گرانقدر، هدیه استثنایی به رهبر معظم انقلاب اسلامی را ببینید
http://gomnamian.blogspot.com/2010/11/blog-post_4117.html
ما باید دست بدست هم بدیم و کک تو تمبان اسلام بکنیم!
برای همین من دستم تو خشتکم هست! تا از اونجا حواله کنم! ولی ناخداگاه آلتم از خواب ناز بیدار شده نمیدونم کجا فرو کنم!!!
فکر کنم خیلی نوشیدم آخ دوباره ریخت روی لپتاپم!!!
دی!*
? گفت:
bbc.co.uk:
فولکر لوش، کارگردان نوجوی تئاتر آلمان در استفاده از هنرپیشههای آماتور شهرت دارد.
نمایشی که با عنوان فرعی «جمهوری روسپیان» به روی صحنه آمده، از نمایشنامه «لولو» معروفترین اثر دراماتیک فرانک ودکیند (۱۸۶۴ – ۱۹۱۸)، درامنویس نامی اوایل قرن بیستم آلمان، گرفته شده است.
نمایشنامه «لولو» سرگذشت دختری زیبا و فتنهانگیز است که به فحشا روی میآورد. لولو مردان را اغوا میکند، به آنها لذت و شادی میبخشد و باز از جانب آنها مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و سرانجام به دست آنها به قتل میرسد.
. گفت:
2 روز ديگه غيبش بزنه ميگن ما كشتيمش
قاتلم شديم
saba گفت:
جملهٔ آخر در واقع این هست…
“There are no shortcuts to any place worth going.”
Beverly Sills
یک کلمه از آن جا افتاده که باعث شده ترجمهٔ شما اشتباه باشد..در واقع، اگر کلمهٔ any را که در اصل در این عبارت وجود دارد، در نظر بگیریم، ترجمهٔ شما صحیح میباشد…اما بدون کلمهٔ any ترجمهٔ شما با جملهای که نوشته اید جور در نمیاد…
نسوان گفت:
Cheers Mate.
نیکی گفت:
از این mate نوشتنتون معلومه که استرالیا هستید!
شین گفت:
ربطی نداره انگلیسم همه بهم میگن mate. جریان چیه که همه تصمیم گرفتن انگلیسشونو به رخ هم بکشن. خبری هست قراره جایزه ای چیزی بدن به ما هم بگین. مهم مفهوم جمله ست حالا اینکه هیچ میانبری نیست یا کلا میانبر نیست یا میانبری پیدا نمشود برای رسیدن یه جایی که ارزش رفتن دارد. چه فرقی میکنه. همتون که مفهموم جمله رو گرفتید حالا گیر دادین به ترجمه صحیح . بابا خیلی کارتون درسته
عاشق حسین گفت:
دلم ازین همه جفا وتوهین به اون بزرگمرد به درد اومد .شماها واقعن خیلی بی انصافید اگربا امام حسین مشگل دارید مثل ادم حرفتونو بزنید شماها خیلی بی رحم وسنگدلید کارشما صراحتن دفاع از ارمانهای یزیدیست با این حرفا فقط هو.یت حیوانی خودرا اشکارمیکنید شک دارم شماها ایرانی باشید چون یک ایرانی انقدر بی معرفت نیست ………امام حسین با حرکت تاریخی اش درس ازادگی وازاد مردی داد وبزدلانی چونشما هرگز قادر به درک اون بزرگوارنیستید زیرا معرفت نسبت به اون مرد بزرگ نیاز به انسانیت داره که متاسفانه دروجود شما نیست باطن متعفن شما اکنده از نفرت وبزدلیست شما حقارتتون رو پشت این حرفا قایم میکنید اما اگر تونستید فقط کمی ادم باشید ومثل ادم انتقاد کنید اماده ام تا جواب یکایک شماها رو بدم …..
عاشق حسین گفت:
سخنان امام حسین به خوبی بیانگر هدف وارمان ان بزرگوار بوده وهست اما گویا شما کروکورید
عاشق حسین گفت:
جناب سیب حوا با پنبه سر بریدن روش دونان است امام حسین با ایثارگری خودش نه تنها درس بزرگی به رهروان ازادی داد بلکه حقانیت خود را به اثبات رساند بعداز انواقعه بنی امیه به زباله دان تاریخ پیوستند ونام حسین تا قیام قیامت بعنوان سیدالشهدا و الگویی برای ازاد مردان باقی ماند اون چیزی که تو بش میگی احساسات حریت بود معرفت بود وجاودانگی ………………باعث تاسفه که امثال شما قضیه رو با معیارهای حقیرخود محک میزنید
عاشق حسین گفت:
اما تو بالتازار راست میگی بیشتر کسانی که به مصاف ان بزرگمرد امدند قصد انتقام جویی داشتند این یعنی اوج حقارت که برای انتقام حتی به کودکان شیرخواره رحم نکنی مطمئنم شما هم برای نشون دادن خودت از هیچ کاری فرو گذاری نمیکنی
ناگهان بالتازار گفت:
ببین من میگم برای اثبات حقانیت نباید حقیقت را لگدمال کرد.
کاری به عقاید و دین و مسلک کسی ندارم (که اگر شما مسلمانی از پدر دارید، من خادم اسلام بودم، ولی الان جای این حرفها نیست)
حرفهایی که زدی بیانگر احساسات و دکلمه هایی است که سالهاست در گوشمان تکرار شده است.
داستانهای حماسی (مثل شاهنامه) جدای از پیام آموزنده آنها، بار تاریخی کمی را یدک میکشند و لزوماً حقیقی نیستند. دلیل و مدرکی برای اثباتشان نیست و فقط برای خوشخوشان شنونده ساخته شده اند.
من همه این سئوال رو برپایه گفته های تاریخی مطرح کردم. جوابش رو بلدی؟ بگو
ولی برای اینکه من رو زیرسوال ببری شروع میکنی که «شما از درک معرفت عاجزید»
میزان برای سنجش حقیقت اگر عقل و تفکر و فلسفه باشد، با اینکه بر پایه احساسات و ایمان و باورهای ذهنی باشد، متفاوت است. جالب اینجاست که اکثر کسانی که حتی نمیداند در عاشورا (و بسیاری از میدانهای تاریخ) چه اتفاقی افتاده، دیگران را به تعقل دعوت میکنند، حال آنکه لحظه ای داستانهای خود را بازخوانی نمیکنند و فکر میکنند که ایماندارانی معتقد هستند !!!!
خودت بگو:
روز عاشورا، وقتی تشنگی تاب عاشوراییان را بریده بود، حسین طفل شیرخواره خود را در آغوش گرفت تا به لشکریان یزید بگوید «اگر به من رحم نمیکنید، به این طفل رحم کنید»
حرمله تیری پرتاب میکند که گلوی علی اصغر را میدرد.
داستان بسیار تراژیکی است. ولی حقیقی نیست.
تصور کنید سپاهیانی در فاصله حدود 200 متر ایستاده اند. بنظرم سربازی نرفتی!!! اگه رفته باشی در مورد تیراندازی اینقدر راحت قصه نمیگی.
حرمله با تیرکمان تیری پرتاب میکند که قهرمانان المپیک با کمانهای پیشرفته و محاسبات کامپیوتری هنوز نتوانستند این مهارت را تجربه کنند؟!!؟؟!! حتی رابین هود هم از این فاصله عاجز بود!!!
قدرت تیری که از کمان رها میشود به قدری زیاد است که اگر در آغوش امام قرار داشته، حتماً از هر دو عبور میکرد. (یکبار به صحنه تیراندازی با کمان فکر کن!!!)
سئوال آخر اینکه چرا همانجا کار امام را تمام نکرد؟ چرا خود حسین را هدف نگرفت که ماجرا تمام شود؟؟؟ مگر نیامده بودند که جانشان را بگیرند؟؟؟ اگر چنین تیراندازانی داشتند که جنگ در دقیقه 5ام به پایان میرسید؟!؟!
یا داستان ابوالفضل که با دو دست قطع شده، مشکی از آب را تا سوار بر اسب، تا خیمه گاه کشید.
گویی مفاهیمی چون درد، بیهوشی در اثر شدت ضربه و یا تخلیه خون بدن و … در کربلا وجود نداشته، چون سرزمینی ماورایی است!!!!!!!
حرف من این بود. وگرنه حسین هم میتوانست چون برادر تن به مصالحه بدهد، اما راه پدر را برگزید و برای آنچه که حق مسلم خود میدانست (خلافت بعد از معاویه)، ایستادگی کرد.
عاشق حسین گفت:
ازجناب سیب حوا عذر میخوام گویا منظور ایشون جنبش سبز بود
عاشق حسین گفت:
از سخنان امام حسین (ع) در بین راه مکه تا کربلا:
« فَاِنّی لا اَرَی المَوت اِلاّ سَعادَة وَلَا الحَیاةَ مَع الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً »
من مرگ را جز سعادت نمی بینم وزندگی با ستمگران را جز ننگ نمی دانم .
rahgozar گفت:
آنچه مردم را دانشمند می کند ،مطالبی نیست که می خوانند بلکه چیزهایی است که یاد می گیرند. (فرانسیس بیکن)
ویدا گفت:
+++++
عاشق حسین گفت:
اولا هدف حرمله خودامام بوده دوما به هزار دلیل امکانش بوده که تیر به امام اسیب جدی نرسونده یکیش وجود زره ………دوما این سوالات مغلطه است شما میگین امام برای خلافت رفت اگرچنین بود خیلی ازیارانش رو مرخص نمیکرد درضمن میتونست اهل بیتش رو درجایی بذاره وخودش رو بسرعت به کوفه برسونه که احتمالا شما به این نکات ازروی عمد توجه نمیکنی درضمن میتونست مثل خیلی های دیگه با یزید بیعت کنه ودر فرصت مقتضی با او بجنگه … خودستایی امثال تو حال ادمو به هم میزنه از میدونهای جنگ حرف میزنی در حالی که فکرنکنم جیگر اینو داشته باشی که حتی اسلحه دست بگیری ..نکته دیگه من کجا ازتیروکمان ومیدون جنگ حرف زدم چرا انقدر خودفروخته ای فقط بخاطر اینکه گیتی خانم ازت تعریف میکنه .. همینکه یزیدیان حاضر نشدند به زن وفرزندان امام اب بدن برای اثبات جنایت اشون کافیه …مستربالتازار سعی کن مرد باشی نه اینکه برای خوشمزگی مغلطه کاری کنی ………..خودمن با خیلی ازنوع عزاداریها مخالفم واینو میدونم که خیلی از قصه های کربلا افسانه است ویا اینکه زیادی پروبال بش دادند ومعتقدم این چیزا ارزش قیام حسینی رو بمراتب پائین میاره اما اینا دلیل بردروغ بودن واقعه کربلا نیست فکر کنم اینو هرادم با انصافی تائید میکنه اما امثال تو ناجوانمردانه ازین چیزا سواستفاده میکنند اصل مسئله قیام بموقع امام حسین وفداکاری یاران باوفای اون حضرته ……کافی بود علی عده ای از سران اونموقع رو راضی کنه تا خلافت را برای خود وخاندانش بیمه کنه شاید اینم بنظر حضرتعالی افسانه است
گیتی گفت:
آقا یا خانم عاشق حسین…
نمی دونم چرا شما و چند نفر دیگه به این حساس شدید که بنده ازچه کسی تعریف می کنم ، من از نظرات یک آدم خوشم میاد چه ربطی به اون فرد داره ، و مهم تر از اون چه ربطی به شما داره آخه نمی فهمم !
حرف خودت رو چرا نمی زنی با آدمی که مخاطب شماست …این نکته اول که بگم آنقدر نزن به صحرای کربلا برای اثبات حرف خودت…
بعد هم در مورد واقعه ی عاشورا، نظر شخصی من که مثل خیلی از ایرونیها مسلمان زاده شدم و الان دین ندارم و می تونی به من بگی مرتد و گردنم رو بزنی ، اما سعی می کنم آزاده باشم 🙂 ، این است….
به موضوع جنگ قدرت کاری ندارم که اغلب جنگ ها بخاطر قدرت بوده ، اما حسین هم می تونست مثل برادرش مصالحه کنه ، وجه سمبلیک این داستان همون » نه » گفتن حسین است و ایستادگی و مقاومت…
حالا ما بخاطر حماقتمون می زنیم توی سرمون ؟ بزنیم مهم نیست …. آنقدر بزنیم توی سرمون که مغزمون بیاد توی دهانمون، اجازه میدیم از این داستان سواستفاده بشه و با رمز یا حسین یک عده مسخ بشن و جوان های این مملکت رو به خاک و خون بکشند ، باز هم مهم نیست… همه می دونیم چه اتفاقی داره میفته و چرا….
مهم این است که هنوز افرادی آگاه و دانا هستند که از همین داستان و واقعه ، قصه ها و اتفاق خوبی رو رقم بزنند… به نظرم بهتره در حال زندگی کنیم با عبرت از گذشته ..
مدونا گفت:
عاشق جون من خودم بچه مسلمونم، ولی دو سه سالیه شروع کردم به فکر کردن. دو سه سالیه به خودم میگم اگه اینهمه اطلاعاتی که از بچگی توی مغزم وکیوم شده رو بریزم بیرون و بخوام انتخاب کنم چی به نظرم منطقی میاد و چی نمیاد چه اتفاقی میافته. اصلا همه این چیزایی که میگی درست. ولی واقعا دیگه چه اهمیتی داره؟ ۱۵۰۰ سال گذشته و خیلی حماسه های جانسوزتر توی این مدت اتفاق افتاده، آدمای خیلی بزرگی اومدن و رفتن. احترام امام حسین به خاطر هوادارانش سر جاش ولی یادمون باشه از ایشون بت نسازیم، حتی پیامبر گفتن من انسانی هستم مثل بقیه شما، خداوند فرموده من بشری رو مثل خود شما به پیامبریتون فرستادم و اگر میخواستم فرشته ای رو میفرستادم. خوب اونوقت این به نظرت شرک نیست که بشری مثل خودمون رو اینقدر بزرگ کنیم، جنگها و اختلافات بسیاری بین ما و انسان های دیگه بوجود بیاد بخاطر شخصی که ۱۵۰۰ سال پیش اومده، به سهم خودش برای عقیده خودش جنگیده و رفته. شما چی؟ شما به چی معتقدی که ارزش جنگیدن داشته باشه؟ میدونی؟ من میگم تو برای آزادی بجنگ ولی اسم امام حسین رو روش نذار. تو با وحشیگری و کشت و کشتار بجنگ، اسم کسی رو روش نذار. اون به سهم خودش به خاطر عقیده خودش جنگید. تو تو باش. تو قطره ای از روح الهی در درونت داری، خودتو دست کم نگیر. تو همونقدر شان داری که امامان داشتند. اینو باور کن.
من شخصا به عشق معتقدم. به نظرم نیروی ازلی و ابدی است. خداوند عین عشقه و همون عشق منجر به آفرینش ما شده. عشقه که ارزش جنگیدن داره، نه تصوری که از جنگ داریم توی میدون. جنگ با خود. دیدن آدمایی که سیاه میپوشن و خودشونو میزنن خیلی غمگینم میکنه. عین جهله. ببین شادی، سپیدی، عشق، جشن، آرامش همه لغت های مثبتی هستن مقایسه کن با غم، سیاهی، نفرت، عزاداری اضطراب. اگه یکی از این دو گروه کلمه گروه دومو انتخاب کنه خودت نمیگی این آدم مریضه؟ اسمت عاشق حسینه، باور کن امام حسین از عشق تو بی نیازه، این عشق رو به خودت بده. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
نسوان گفت:
از اونجا که شما عاشق حسین هستید و لابد اطلاعات شما بیش از بنده است من هم از فرصت حضور شما استفاده می کنم و یک سوال که از کودکی برام مطرح بوده را می پرسم اساسا چرا امام حسین با زن و بچه و طفل چند ماهه برای قیام در برابر یزید رفت؟ این چه جور لشکری بوده و حضور بچه 6 ماهه در جنگ چه شان نزولی دارد؟ سوالم جدی بود ممنون میشم بدور از خشم و تهدید جواب شما را بشنوم
ناگهان بالتازار گفت:
عزیز من، چرا ماجرا رو میپیچونی؟؟؟
من برای اینکه گیتی از من تعریف کنه، میام برای شما و دیگران کامنت میذارم؟؟؟
همین جمله رو به دکتر هم بگو که دقیقاً مشکل رو متوجه بشه !!! 🙂
«اگرچنین بود خیلی ازیارانش رو مرخص نمیکرد»
یاران رو شب عاشورا مرخص کرد. زمانی که کار از کار گذشته بود. سعی کرد برگرده به مدینه، ولی دستور ابن زیاد بود که لشکر کوفه مانع از بازگشت حسین شود. (داستان حُر را شما باید بهتر بلد باشید)
«میتونست اهل بیتش رو درجایی بذاره وخودش رو بسرعت به کوفه برسونه»
هدف زود رسیدن به کوفه نبود. قرار بود سران قبایل در کوفه متحد شوند و مقدمات فتح شام را فراهم کنند. به واسطه فاصله بعید مدینه تا کوفه، خانواده را نیز راهی کوفه کردند، چرا که قصد بازگشت نداشتند. هدف نهایی، بازپس گیری خلافت از بنی امیه بود.
«به این نکات ازروی عمد توجه نمیکنی»
چی بگم. من که میگم توجه میکنم و این نتیجه رو میگیرم. البته یک نظر شخصیه!! اینقدر عصبانیت و تهدید و تمسخر لازم نداره. میتونی بگی مخالفی، دلایلت رو هم بگی
این همه قضاوت در مورد نیت من و مغلطه بودن حرفها و … فرار کردن از بحث منطقی است.
کلام رو بر چماق مقدم کنی شاید اعصاب همه راحت تر بشه !!!
«کافی بود علی عده ای از سران اونموقع رو راضی کنه تا خلافت را برای خود وخاندانش بیمه کنه»
اگر تاریخ نمیخوانید، حداقل سریالهای تلویزیون را نگاه کنید. جنگهای صفین و نهروان و جمل و در تأیید همین فرمایش شما صورت گرفت. علی هم با قبایل دیگر متحد شد تا خلافت ربوده شده توسط معاویه را بازپس بگیرد. تلاش کرد (ولی نشد)
امام حسن هم مشغول جمع آوری سپاهیان شد، اما با پیش دستی و حیله معاویه مواجه شد و تن به صلح داد، چون امیدی به پیروزی نظامی نداشت. مدینه از شام بسیار دور بود. لشکرکشی از مدینه به شام بسیار پرهزینه و پرخطر بود.
بهترین راه فتح شام، از کوفه بود. راهی که سالها بعد برادرش حسین در پیش گرفت. حسین با مصالحه چندان موافق نبود، چون بعید میدانست که معاویه به قرارداد خود متعهد بماند. طبق توافق امام حسن و معاویه، پس از مرگ معاویه، حکومت به امام حسن میرسید و اگر ایشان در قید حیات نبود، به برادرش حسین. در مقابل تعهد دادند که بر علیه معاویه قیام نکنند.
در بازیهای سیاسی هر یک دیگری را به نقض شرایط قید شده در پیمان صلح متهم کردند و در نهایت وقتی یزید پس از پدر به تخت نشست، حسین تحمل نکرد و تصمیم گرفت دیگر در برابر این ظلم سکوت نکند. تصمیم گرفت قبایل محلی را متحد کند و سپاهی برای فتح شام فراهم کند.
(این کار را از کجا بلد بود؟؟)
ماجرا به حمله اعراب به ایران باز میگردد:
اعراب از ابتدا قصد فتح ایران را نداشتند. (رجوع شود به جنگهای رده و قتح حیره) هدف فتح منطقه خوش آب و هوایی بود بنام حیره. متحد کردن قبایل و کوچ دادن آنها روش حمله بیابانگردان عرب شد به تمدنهای اطراف. حسین در یکی از این جنگها شیوه نوین لشکرکشی را تجربه کرده بود. مسلم بن عقیل (که بعد از علی بزرگترین شمشیر زن عرب لقب گرفت) سمتهای زیادی در سپاهیان اسلام منصوب شده بود. در زمان امام حسن، فرمانده نظامی سپاه امام بود و مشاور عالی نظامی امام حسین. به کوفه رفت تا استعداد سپاهیان را شخصاً بررسی کند. پس از اطمینان از کفایت سپاه، به امام نامه ای نوشت که شرایط برای تشکیل حکومت مهیاست. بن عقیل نامه های بیعت سران طوایف را ضمیمه کرد و به مدینه فرستاد. از آنجا که حفاظت اطلاعات به خوبی رعایت نشده بود، خبر به شام راه یافت و یزید سراسیمه فرمان داد تا دیر نشده سپاه شام، راهی کوفه شود و سران قبایل را وادار به اطاعت کنند و باقی ماجرا !!!!
گیتی جان ، خوشت اومد؟؟؟ الان بنظرت من خیلی آدم باحالی هستم؟!؟!؟!؟!
نسوان گفت:
بالتازار عزیز، اجرت با حسین.
فقط توضیحا خدمتت عارضم که دوست عزیز ما عاشق حسین همان رفیق شفیق قدیمی مبارز عزیز است و هم زمان که اینجا ( در کامنت دانی) به ظاهر با شما گفتگو می کند آن طرف تر( در اسپم دانی ) خواهر و مادر ما را مورد عنایت قرار داده است. معمولا هویت آدمها را رو نمی کنم. اما حالا چرا این رو نوشتم؟ برای اینکه با ماهیت اصلی عاشقان حسین بیشتر آشنا بشید و انتظار منطق قوی تری از ایشان نداشته باشی.
گیتی گفت:
جون من راست می گی نسوان ؟؟ من غلط کردم !!! من عاشق هیچکس نیستم … آقای عاشق حسین من عذر می خوام !! والله ، چه کاریه !
ناگهان بالتازار گفت:
اگه یاد میگرفت «مشکل» رو «مشگل» ننویسه، بیشتر خوشحال میشدم تا اینکه منطقی بحث کنه !!!!!
🙂
ممنون از توضیح به موقع !!!
نسوان گفت:
من نمی دونم والله. می بینی آخر عمری گیر کیا افتادیم؟
مدونا گفت:
جل الخالق!! این دیگه کیه؟ مرد هزار چهره! این کاراکترشو که اصلا فکر نمیکردم اون باشه. بقیه رو تقریبا با حدس و گمان فهمیده بودم. راستش من بعضی وقتا بعضی از حرفاشو دوست دارم. خودشم یه بخش گوگولی توی یکی از شخصیت هاش داره که بامزست. ضمنا گیتی تقیه نکن، همه ما میدونیم بالتی ازت خوشش میاد 😉
گیتی گفت:
تقیه چیه آبجی ! فاش گویم و از گفته ی خود دلشاد هم هستم !! نمی گذارن این جماعت حسود که…
می گم ویولتا رو دوست دارم یکجور، می گم بالتی یکجور، می گم هما یکجور، می گم لولیتا یکجور، می گم ببعی یکجور… اصلا من نحسم ، پس فردا بگم مدونا باز یکجور… زندگیه داریم !! نمی گذارن آدم احساساتی بشه یک کم…همش منطق همش منطق ، واه واه ! خسته شدیم اونقدر منطقی بودیم 🙂
گیتی گفت:
نه !! پیف پیف …. من اصلا از تو خوشم نمی یاد بالتی ! خیلی آدم بی حالی هستی ! اصلا می بینمت کهیر شتری می زنم 🙂
اینهایی هم که گفتی اصلا دوست نداشتم… واه واه واه ….
من فقط عاشق عاشق حسینم !
ممير گفت:
ناگهان بلتازار:
ايراني مسلمان شما داري ميپيچوني. خودم پارسال ظهر عاشورا به گوش خودم درتي وي نظام از زبان يک اخوند شنيدم حسين ابن علي ظهر عاشورا خطاب به لشگر يزيد کرد و گفت چرا ميخواهيد منو بکشيد دو تا از بزرگان لشگر مخالف گفتند چون پسر علي هستي.
ايراني مسلمان ببين علي چقدر در صدر اسلام چقدر از خويشاوندانش و بزرگان قريش کشته بود که خويشاوندانش چند سال بعد به خونخواهي قتل عام هاي علي سر حسين ابن علي را بريدند.
بعقيده من حسين در حال فرار بوده که کشته شد چرا که مگه پاي منبر ننشستي و نشنيدي که حسين خواست مسيرش رو عوض کنه نذاشتند و 10 روز معطلش کردند تا تمام لشگريان برسند.
اما در مورد علي و پسر بزرگش حسن. مسلمانها چرا بايد به خواسته علي همديگر را ميکشتند و به جنگ داخلي تن ميدادند؟ علي 5 سال خلافت کرد و 5 سال جنگ داخلي داشت. طبيعي هست مسلماناني که از پول و غنايم بيشمار ايرانيان ثروت زيادي جمع کرده بودند تن به جنگي ندهند که نه پول و نه غنيمتي درش هست و بجز اين برادر کشي نيز دارد.
حسن ابن علي نيز به همين خاطر تنها ماند و مجبور به صلح شد اما چه صلحي که خزانه را و ماليات فارس را به اون بخشيدند.
حسن ابن علي انقدر بي بصيرت بود که دختر معاويه را به زني گرفت و توسط همين زن کشته شد. داستاني که در مورد امامان شيعه تکرار شده است.
اينان مرتب با دخترکان دشمنانشان ازدواج ميکردند و سپس به توسط همين زنان اسيب ميديدند. اينان انقدر بصيرت و قلب سليم و رفتار محبت اميز نداشته اند که نتوانستند حتي دخترکان کم سن دشمنان خود را که به زني اختيار کرده بودند به خود و ايينشان متمايل سازند. اين کاري بوده است که ديکتاتورهاي تاريخ بارها انجامش داده بودند اما اين امامان شما حتي قادر نبودند زنان خود را به خود مومن سازند.
متاسفاته اين به زني گرفتن دخترکان دشمنان قسم خورده خود نشان از کارکرد صرفا جنسي زن در نزد اينان بوده است. نشان به اين نشان همين دخترکان قاتلشان بودند که اگر اينان به اين دخترکان به چشم هم شان و انسان نگاه ميکردند و نه به چشم يک سوراخ محال بود اينان دست به همچين قتلهايي بزنند. اينو خانمهاي حاضر در اينجا ميتونند شهادت بدند.
ايراني مسلمان شما اعتراف ميکني که حسين شيوه نبرد شکست خورده اش را از جنگ با ايرانيان فرا گرفته بود. پس در اين تجاوز به ايران حضور داشته است. اما چگونه است نوه پيامبر به گفته پدر بزرگش که ميگويد لااکراه في الدين وقعي نمينهد و در تجاوز به ايران مشارکت ميجويد؟
ايراني مسلمان شما فقط شق اول ايات الکرسي را که ميگويد لااکراه في الدين ميخوانيد اما بقيه اش را دقت نميکنيد که بلافاصله ميگويد قد تبين الرشد من الغي و الي اخر تا جايي که ميگويد هر کسي از دين من خارج شود عذاب جهنم را به او مچشانيم.
ايراني مسلمان اعراب به مانند شما احمق نبودند که فقط بخوانند در دين اجباري نيست بلکه بقيه اش را نيز خوانده بودند که اشکارا ميگويد اما راه حق منم و هر کسي راهي بجز راه من رود عذابش ميدهم.
ايراني مسلمان اين سخن محمد مثل اين است که تو به فرزندت بگويي در راهي که انتخاب ميکني ازادي اما اگر راهي بجز راه من انتخاب کني اونقدر تو را ميزنم تا بميري. همچين تناقضي اگر در تو ديده شود حتما به تو خواهند گفت رواني هستي.
اگر هم بگويي اين خلاف قانون الله محمد عمل کردن مجازات دارد من ميگويم اين مجازات را بايد بدست طبيعت انجام شود نه بوسيله جهنم الله. هنگامي که معادي هست ديگر مجازات طبيعي براي خلاف کردن منتفي است.
ناگهان بالتازار گفت:
«الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون»
ایمان به معنی ایمان به خداست، پذیرش دین !!! و ضمناً خداوند وعده مجازات ایشان در آخرت را میدهد، نه اینکه در زمین بلیط سفر ایشان به آسمان را تهیه کنیم !!!!!!!!
rahgozar گفت:
بالتازر عزیز
وقتی فردسیرو برای تنبیه به زندان انداختند واسه این که بیشتر عذاب بکشه هم سلولش کردن با یه چوپان.
بد از مدتی فردوسی حوصلش سر رفت شروع کرد شعرای شاهنامه رو خوندن. و ناگهان چوپان شروع کرد به خندیدن.
فردوسی مشعوف از این که کسی پیدا شده که درکش میکنه واسه اطمینان بیشتر از چوپان پرسید میتونی دلیل خندتو بهم بگی؟
و چوپان جواب داد وقتی تو شعر میخونی ریشت که همراه چونت میجنبه منو یاد یکی از بزام میندازه و ،ام خواندم میگیره.
روشنگری خوبه اما انتظار فهمیدنشو از طرف معلوم الحالها ناداشته باش، که اگه غیر از این بود اینی نبودیم که الان هستیم.
ناگهان بالتازار گفت:
🙂
مدونا گفت:
سلام، یا خدا چه خبر بوده اینجا … با عزاداری مخالفم. اگه بنا به عزاداری هم باشه باید برای کسانی که هر روز توی دنیا، هر لحظه رنج میکشن (نه فقط ایرانی) عزاداری کرد. تازه اصولا فلسفه عزاداری رو نمیفهمم، ما خودمونو میزنیم و خفه میکنیم برای کسانی که اگه زمان برمیگشت عقب و واقعا به کمک ما احتیاج داشتن، تک تکمون میرفتیم توی خونه هامون قایم میشدیم. این فرهنگ خیلی خیلی ایرانیه. مدل همون چاکرم مخلصم که ملت مثل نقل و نبات توی خیابون بذل و بخشش میکنن ولی پاش که بیافته پوست همونی رو که چاکرش بودن میکنن. دیدن آدمایی که واسه اتفاقی که ۲۰۰۰ سال پیش افتاده هار هار گریه میکنن ولی در مقابل اتفاقاتی که بغل گوششون میافته خودشونو به ندیدن و نشنیدن میزنن منزجر کننده است.
MG گفت:
ویدا جان،
گًل گفتی خانوم.
+++
MG گفت:
ببخشید مدونا جان منظورم شما بودید.
مدونا گفت:
قربون شما! اگه با من بودین من مدونا هستم!
مدونا گفت:
چه بامزه با هم کامنت گذاشتیم! آخه تا دیدگاها بررسی بشه و پابلیش بشه کلی طول میکشه. در هر صورت از آشنائیتون خوشبختم MG جان 🙂
چي چيز گفت:
اهم.. ا.. اوهوم 😡
MG گفت:
من هم از آشناییتون خوشبختم.
در ضمن (البته با دو روز تأخیر) ۲۵ آذر روز مادر به همه مادران مبارک.
مدونا گفت:
مرسی MG جون. من خودم هنوز به افتخار مادری نایل نشدم ولی همونطور که تو گفتی بر همه مادران مبارک. هنوز نمیدونم خانمی یا آقا که به خودت تبریک بگم یا نه :))
MG گفت:
مدونا جان من تا اطلاع ثانوی آقام.
امیدوارم تو و بقیه اصحاب اندرونی (به اضافه صاحبان خانه) همیشه با این کامنتهای خوب این کامنتدونیرو گرم نگه دارید. اشخاصی مثل بنده هم گرچه کفایت نوشتن ندارند ولی فرق بین یک متن خوب و بد یا فرق بین حرف منطقی و لجبازی رو میفهمند. امیدوارم هرجا هستی خوش باشی.
Damon گفت:
Vida jan
Adam ke yek nazari mide ke intor nabayad lehesh kard. bad be komake ravanshenasi va falsafe mikhahi begi ke man moshkel daram, Ok ghabool, vali behet pishnahad mikonam baba: COOL DOWN.
پونه گفت:
الان اگه صدای دوستان درنیاد که این غریبه دوباره شعر نوشت باید خدمتتون عرض کنم ارزش خوندن داره . زیاد !خودتون ببینید.
بهتر آنست که من کافر عالم باشم
تا که طماع هزار چشمه ی زمزم باشم
…
گر بهشت جای هوسرانی حور و عربست
پس همان نیک که در کوی جهنم باشم!
چه بهشتی که شود قیمت ویرانی ما
چه ثوابی که فقط در ره ماتم باشم
میهن پاک من اینجا بشود دوزخ درد
تا که با نوح و مسیحای تو همدم باشم!؟
ای که بیهوده بگویی سخن از عاد و ثمود
من نه آنم که پیِ قصه ی مبهم باشم
من نه آنم که درین دشت پر از لاله ی سرخ
به عزای کفن و خون مُحرَم باشم
این همه راز خداوندی او فاش مکن
که به دنبال ره عقل مُسَلَم باشم
در جهانی که خدا مظهر نابودی ماست
بهتر آنست که من کافر عالم باشم.
«منصور فرزادي»
عاشق حسین گفت:
سخن امام حسین درروز عاشورا خطاب به یزیدیان////////اگردین ندارید ازاد مرد باشید ……جان من پونه جان کافرباش بی دین باش هرچی میخوای باش کسی دستتتو نگرفته که بیا مسلمون یا با خدا باش اما حداقل حریت داشته باش ازاد باش به ازادگان احترام بذار زیرا فطرت ادمی ظلم ستیزیست وحق طلبی
نوشین گفت:
عاشق حسین شماها خیلی منزجر کننده شدید یه زمانی فقط نادون بودیدپیش چشمم اما … یه کم بدون تعصب فکر کنید. بیشتر از هزار ساله خون ما به قول شما کافرا برای شما مباح بوده هر جور توهین و آزار و شکنجه با زبون یا شمشیرتون بر ماها روا که نه، ثواب داشته. توی همین یه رب قرن اخیر چند هزار نفر رو به جرم هم کیش نبودن با شما کشتید اینا عزا نداره. شرم بر شما
پونه گفت:
«عاشق حسین » عزیز که تقریبا مطمین هستم خانم هستید ، کجای صحبت من بی احترامی به آزادگان بود ؟! من به امام حسین به عنوان یک شخص ازاده (آنطور که در روایات است) احترام میذارم و نه به عنوان انسان مقدس که از تقدیس گرایی جانمان به لبمان رسیده ، ودلیل همه بدبختیهایمان است.ولی این دلیل بر آن نمیشود که در برابر هر مزخرفی که این به اصطلاح مسلمانان به خورد مان میدهند خفه خون بگیریم که خود خیانت به راه آزادگیست .
زمانی پیامبران
زمانی امامان
زمانی …
حالا کار ایرانی به جایی رسیده که (با عرض معذرت )هر سگ و سگ توله ایی را تقدیس میکند الا خود بدبختش را !!!!!!!!!!!
prince گفت:
+++
khanoomi گفت:
لولی جون زیاد کشش نمیدم قضیه این ترجمه رو.اما بعضی وقتا اگه حتا جمله به صورت امری هم ترجمه بشه و معنی مفهومی جمله رو بیان کنه درسته. مهم اینه که کلمه به کلمه(یعنی اون جوری که شما ترجمه کردین)ترجمه نشه.حالا عصبانی نشیا،من از خشمت میترسم هوار تا.اینم میدونم اینجا وبلاگ شماست و هر جوری دوس داشتی میتونی بنویسی.در ضمن من مدرک IETLS دارم ؛)
نسوان گفت:
منم کمربند مشکی دارم. چی خیال کردی؟ هاااااااا؟ ها؟؟ از من می ترسی؟؟؟؟ از من اروم تر این جا ادم دیدی؟ دیدی؟ صبور، منطقی، بزرگ اندیش… شک داری؟ اره؟ آره ؟ بیام از وسط دو نصفت کنم بچه سوسول ؟؟؟ واس من مدرک ایلتس رو می کنی؟ من از کمبریج دکترا دارم. خدا بیامرزه دکتر کردان هم کلاسی من بود.با من کل میندازی؟ عنصر نفوذی! میخوای تشویش اذهان عمومی کنی؟ بندازمت تو فیلتر قاطی بقیه مخالفین اب خنک بخوری؟
prince گفت:
«خدا بیامرزه دکتر کردان هم کلاسی من بود.»
+++
khanoomi گفت:
hahahaaaaaaa.dametam garm :)))))kordano khoob oomadi.hahahaaaa
شین گفت:
یا ابوالعجاعب. داستانی داره این ترجمه ها. یعنی تعداد ایرانیهای انگلیسی دان این قدر زیاده!!!!! پس چطور من تا حالا یکیشون رو هم ندیدم. کلاً خوبه آدم ندیده از دنیا نره
نازنین گفت:
نوشین فکرکنم مشگل تو چیزدیگه ایه ادمای مثل تو فقط میخوان خودشونو خالی کنند هرچی دلت میخواد بگو من درکت میکنم احتمالا مشگل خانوادگی داری …….نمیدونم منظورت ازکشتن چیه میشه بگی من ویا مثل من کدومیک ازشماها رو کشتیم ..وقاحتم حدی داره…… درضمن ربع نه رب ..
نازنین گفت:
مگه عاشق حسین بودن جرمه اگه نمیتونی منطقی جواب بش بدی تهمت هم نزن
پونه گفت:
ضمنا اگه اینقدر آزادی تو این مملکت هست !!!! چرا من نوعی که به اذن شما (!) هر چی دلم میخواد میتونم باشم جرات ابرازش رو ندارم که در دنیای واقعی مرتد شناخته میشم و خونم مباح و حتی در این دنیای مجازی هم کسانی چون شما اگر میتوانستند خرخره چون منی را میجویدید !!!
نازنین گفت:
درضمن خودت ازهمه تنفرانگیزتری خانم پونه کاری نکن که بپاشمت روی ماست اصفهان
prince گفت:
تو از اسلام دفاع نکنی بنظرم سنگینتره!
پونه گفت:
نازنین ؟؟؟!!!!!
خوبی شما ؟!
نازنین گفت:
اینی که میگی ربطی به اسلام نداره ودرضمن نیازی نیست که خرخره تو بجویم میپاشیمت روی ماست یا دوغ میدیم عزاداران حسینی بخورند
گیتی گفت:
اوه اوه اوه ….آبجی بپا به عزاداران حسینی دوغ میدی بخورن ، خوابشون نبره ! 🙂
نیوفتی از اونور بوم !
پونه گفت:
متاسفم برات که اینقدر بچه و بی منطقی ! و نیازی نمیبینم بیشتر از این وقت حرومت کنم عزیز دلم . خوش باش با تفکراتت . حداقل اینجا اینقدر آزادی هست !
rahgozar گفت:
poneh jaan vase khaater sheraa mamnon inam az tarf man be shom
inam az taraf man vase kasaaei ke ahl tafakoran.
میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود. از خود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟
یکی از مشاوران میگوید: «کتابهایشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش ..
و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند».
اما ظاهراً یکی دیگر از مشاوران (به قول برخی، ارسطو) پاسخ میدهد:
«نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آنها که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار. بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد…».
مدونا گفت:
رهگذر جان دوست دارم کامنت هاتو
rahgozar گفت:
در زندگی ثروت حقیقی مهربانی است ، و بینوایی حقیقی خودخواهی . وینه
و شما خیلی مهربانی
نسوان گفت:
شب عاشورایی دارین وسط مکان عمومی دل میدین قلوه میگیرین؟ برو اون ور برادر رهگذر. خانوم مدونا خواهرم حجابت رو رعایت کن. لا اله …
مدونا گفت:
برای رهگذر: جانم! این کامنتتم دوست داشتم خیلی! 😉
برای لولیتا: معجزه شد!! بالاخره تو منو دیدی! رهگذر از تو دارم این لحظه ی تاریخی رو!
rahgozar گفت:
ببخشید حاج آقا لواسانی، اما من عاشق آهنگهای مدنام
holiday
luck star
تازه اینروزا مداحا از رو این اهنگا واسه آقا نوحه میسازن
مدونا گفت:
rahgozar گفت:
شب عاشورامون که محشر بود، چه شود شب شام غریبان،
یا راب این نو گًل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش
پونه گفت:
مسلمانان !
بيايد در ماه محرم زنجير نزنيد …
زنجير از پاي آزاد مردي باز کنيد.
سينه نزنيد…
اما سينه دردمندي را از آه وغم پاک کنيد.
اشکي نريزيد …
اما اشک از چهره مظلومي پاک کنيد.
آن وقت با افتخار بگوييد:
يا حسين
بهروز گفت:
++++++++++++++++++++++
MG گفت:
++++++++++++++++++++++
نازنین گفت:
بابا جمش کن جون مامانت
نازنین گفت:
ماشیعیان تا قیامت کبری برای حسین عزاداری خواهیم کرد وفضول هم نمیخوایم
پونه گفت:
ممنون رهگذر عزیزم . من ایمان دارم که این وطن ،دوباره وطن میشود .
چون کسانی که می اندیشند کم نیستند ، هرچند در حال حاضر اکثرا خاموشند !
عاشق حسین گفت:
مشگل اینه که اندیشه نمیکنید فقط شعارشو میدین
عاشق حسین گفت:
فقط وفقط شعا شعار حرفای قشنگ اما وقت عمل همه گرگ خونخوار
ببعی گفت:
دوست گرامی، فعلا که گرگ خونخوار همون کسایی شدن که دارن شعاره حسین حسین و اسلام ناب محمدی میدن
prince گفت:
++++
هر کی ندونه
این ببعی امار اقا گرگه رو خوب میدونه…
مدونا گفت:
+
گیتی گفت:
ای وای ببعی ، اینروزا کجا بودی ، نگرونت شده بودم ها …. بیرون نری ها ، خطرناکه …
من عاشق این ببعی شدم، آنقدر منطقی و آروم و کوتاه و سنجیده حرف میزنه که نگو…
ببعی گفت:
سلام گیتی جان
این منطقی و آروم و کوتاه و اینا که گفتی منم؟؟ مرسی، تشکر، گل، بوس ، و کلی از این صورتک ها که اینجا نمیدونم چه جوری میشه گذاشت
راستی چرا هما نیست این روزا؟ هنوز داره نقش تیر و کمون بازی می کنه؟
گیتی گفت:
سلام ببعی …هیس ، باید در گوشت بگم …الان نمی تونم باهات حرف بزنم ، وضعیت خطرناکه مثل اینکه ، احساساتم رو باید کنترل کنم فک کنم ، الان میان سرمون رو می برن میندازن توی دیگ !
جواب سوالت هم : اوهوم، هنوز برنگشته !
ناشناس گفت:
@ببعی
منطقی و اروم و کوتاه رو به نظر من هم کاملا درست گفت.
بینم ببعی!شما چطوری از اون genocide ببعی ها در عید قربون در رفتی؟
ببعی گفت:
آخ دست رو دلم نذار ناشناس جان که خونه
ما ببعی ها توی این مملکت شدیم چوب دو سر طلا
توی عید و تعذیه و عروسی و عزا ، ما رو می کشن
ملت به دنیا میان ، ببعی می کشن
از دنیا میرن ، ببعی می کشن
خوشحالن، ببعی می کشن
ناراحتن، ببعی می کشن
بعضی وقتا با خودم فکر می کنم اگه تکامل به گونه ی دیگه ای رقم می خورد و ما ببعی ها جای آدم ها رو می گرفتیم، خوشتون میومد سره هر مراسمی کلتون رو …
ببعی گفت:
ببخشید گیتی جان، این سوال » هما کجاست» واسه بار دومی بود که توی این پست ازت پرسیده شد.
الان دیدم اون بالا جوابتو
چه صحنه ی خشنی هم بود، شبیه کابوسایی بود که شبها درباره ی کشتارگاه میبینم
ژوبین گفت:
بادرود
«عاشق حسین» گرامی،
به این گفته خوب بیندیش:
ارزش زر را زرگر شناسد و ارزش گوهر را گوهرگر، خردمندان و اندیشمندان همیشه بسان گوهر درمیان سنگان دگر
هستند.
همین اینترنت را که ما اکنون درش هستیم نیز از اندیشه ی اندیشمندان نوآوری و ساخته شده است، همین جایی که ما
اکنون دیدگاهمان را مینویسیم به «یاری پدیدآورندگان گرامی تارنمای وردپرس» و «بزرگواران نیکو نویس این وبلاگ»
است،پس میبینیم که ما اکنون به یاری و نیکی برخی اندیشمندان و خردمندان توانستیم سخنی بگوییم پس،
چه خوب است که «نیک بیندیشیم» و «نیک رفتار کنیم» و» نیک سخن بگوییم».
در «نیکی ها» همیشه پیروز باشید.
باسپاس از همگی شما بزرگواران.
بدرود.
نیکو گفتن نیکو کردن همیشه بهتر است__نپندارم کسی گوید گفتار و کردار بد مرا خوشتر است
خوش زبانی و خوش نگاهی شیرین تر است__ گر ز دل برون خیزد سدها برابر بهتر است
چه شود ما را گر مهربانتر و شیرین تر شویم__با دلی پاک و نیک سوی هم گام بنهیم
کم شود ما را از چه چیز برای چی؟__من شما را، شما مرا کمک، کجا شود کمی؟
از این دست داده ایم از آن دست گرفته ایم__بیاییم مهری کنیم همدیگر را چه دیده ایم
دوستان و یاران و هم میهنان ای جهانیان__بیاییم خوشی را در نیکی بجوییم بی گمان
—————————————————————————–
آن زمان که سپهر زمین همچو آبی __ تن پوش میهن سبز رنگ و چمنی
شاخه های آلوچه درختان سپید روشنایی__کلیزانها به گردش همچو بید خوشنمایی
مهر در دلم فزونتر گشت این زمان نوین__ که بدیدم همدلی را در میان سازندگان انگبین
پرتوی خورشید برایم مهربانتر گشت__زمانی که چشم و دل درختان به آن آرام گشت
شگفتی تر بشد برایم این جهان پرنیان__زمانی که کلیزانها و شکوفِآن بوسیدند همدیگر را وَشتَنکنان
راز زیبایی را در نیکی به هم خوب بدیدم__چنین زیبایی را در میان خود هیچ کجا هرگز ندیدم
prince گفت:
ژوبین ! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
prince گفت:
خداااااااااااااااااااا بود.
sibehava گفت:
سلام
به نظر من جریان انتخابات.بازی با احساساست جوونا بود.مثه انقلاب یا جنگ.ما باید یاد بگیریم با پنبه سر ببریم.هر درگیری پیامد های روانی و مالی خودش را داره.
ناگهان بالتازار گفت:
میشه یک کمی بیشتر توضیح بدی؟!؟!
ویدا گفت:
فکر کنم منظورتون حرفهای اخیر موسوی بود؟ که گفت اینها ۲۰ سال دارن برنامه ریزی می کنن! و هدف انتخابات و تمام مناظره ها هم حذف مخالفان بودو سرخورده کردن مردم بود!
ناگهان بالتازار گفت:
بله، بله !!!!
اینجا چه خبره؟!؟!!؟
چشمم روشن گیتی خانم، چشمم روشن !!!
خوشم باشه، دیگه با ببعی غریبه ؟!!!! بی ناموسی توی اندرونی؟؟؟
بدنامی اش واسه ماست، بکام دیگران؟؟؟؟؟؟؟؟
ببینم این ببعی کیه که بوس و دست گل و اینها میفرسته!!!! هان؟؟ هان؟؟؟
بالا تا پائین اندرونی دارند درباره بالتی و گیتی حرف میزنند، این بود جواب اعتماد من؟؟؟ با احساسات جوان مردم بازی میکنی؟؟؟؟
. . .
راستش نمیدونم تا کجا ادامه بدم!!! خواستم غیرتی بشم ببینم چطوریه !!!!!
🙂
khanoomi گفت:
من تا الان فکر میکردم که تو جنست «مونث » میشه .جلّل خالق.یکیم بیاد واسه ما غیرتی بشه.والا
گیتی گفت:
🙂 می گم بالتی ، ماشا الله به این غیرت ، همینه دیگه ، اون زمانی که من میرم وسط خیابون ، با مسلسل ، سینه سپر می کنم ، گلوله می خورم ، می میرم ، اصلا خیالت که نیست هیچی ، صدای خر و پفت هم به هواست، تا ما با این ببعی نازنین دو کلوم صحبت کردیم یادت اومد تمرین غیرتی شدن کنیم !!
اصلا یک چیزی ، بگیم این حاج مسلم جیگر، یک صیغه ی محرمیت مجازی بخونه خیال خودمون رو راحت کنیم ! من که پایه ام ! آنوقت به راحتی و بدون نگرانی می تونم راجع به کامنت های تو ابراز احساسات کنم با این اوضاع احوال ! فک کن !!
تازه تو تا حالا گل فرستادی ؟ بوس فرستادی ؟ همش سرت تو کتابه !! ….شرم و حیا هم خوب چیزیه ، هی میاد مباحث تاریخی مطرح می کنه و شعر و غزل میگه ، فک می کنه مردم بیکارند معطل چهار تا واژه بشن ، والله ! نه جونم گذشت آنزمانی که آنسان گذشت ! آقا رو ! 🙂
گیتی گفت:
🙂 می گم بالتی ، ماشا الله به این غیرت ، همینه دیگه ، اون زمانی که من میرم وسط خیابون ، با مسلسل ، سینه سپر می کنم ، گلوله می خورم ، می میرم ، اصلا خیالت که نیست هیچی ، صدای خر و پفت هم به هواست، تا ما با این ببعی نازنین دو کلوم صحبت کردیم یادت اومد تمرین غیرتی شدن کنیم !!
اصلا یک چیزی ، بگیم این حاج مسلم جیگر، یک صیغه ی محرمیت مجازی بخونه خیال خودمون رو راحت کنیم ! من که پایه ام ! آنوقت به راحتی و بدون نگرانی می تونم راجع به کامنت های تو ابراز احساسات کنم با این اوضاع احوال ! فک کن !!
تازه تو تا حالا گل فرستادی ؟ بوس فرستادی ؟ همش سرت تو کتابه !! …..شرم و حیا هم خوب چیزیه ، هی میاد مباحث تاریخی مطرح می کنه و شعر و غزل میگه ، فک می کنه مردم بیکارند معطل چهار تا واژه بشن ، والله ! نه جونم گذشت آنزمانی که آنسان گذشت ! آقا رو ! 🙂
مدونا گفت:
قربونت برم آبجی، ایشالا خودم برقصم شب عروسیت ! خدایا این دو دلداده رو به هم برسون به حق این شب عزیزو کاری کن که بالتی شب عروسی ببعی رو سر نبره جلوی پای عروس، گناه داره! هما آخه کجایی تو بدو بیا عروسی افتادیم، اون چادر گل گلی آبیتم سرراه واسه من بیار، کلیپس صورتی منو کی برداشت آخه؟ روژ قرمزم کو؟ اسکارلت مگه تو خودت روژ قرمز نداری؟ خوب اگه برمیداری خوب بذار دوباره تو زنبیلم بعدش ده آخه!
ببعی گفت:
یکی دیگه یکی دیگه رو می خواد ، منو چرا سر ببرن؟
من چند عدد گل و بوسه مجازی اون بالا فرستادم، نمی دونستم آخرش قراره به خون ختم بشه
راستی گیتی جان مهریه رو کمتر از عدد آووگادرو راضی نشی ها، مردم حرف در میارن
گیتی گفت:
اوه اوه…یا حسین مظلوم !…..مدونا جون… خواهر من بگو دلت عروسی و رقص و بزن بکوب می خواد دیگه ، پای ما رو چرا می کشی وسط … 🙂
دلدادگی چه ربطی به سند خوردن و عروسی داره آخه !!
بفرما ، طرف هم که باز پریده وسط تاریخ و آیت و کرسی و من بمیرم تو نمیری !! … هی می گم من این بالتی رو می شناسم ، ایشون وسط کتابخونه خوابش برده ؛ هی اینا می گن بدوش !
شما برو اون کلاه بوقی و چادر گل گلی رو سرت کن و رژقرمزت رو بزن ، خودم می برمت یک عروسی باحال…
ببین ببعی باز چه آروم و منطقی جواب داد، من بمیرم نمی گذارم سر هیچ ببعی رو ببرن ، مخصوصا که اون ببعی اهل علم هم باشه و کله اش کار کنه این هوا !
مدونا گفت:
-دلدادگی چه ربطی به سند خوردن و عروسی داره آخه !!-
واسه این حرفاته که آبجیتم دیگه! درست وسط مسخره بازی یه چیزی میگی آدم برق سه فاز میپرونه! راست میگی، هیچ ربطی نداره. یعنی اگه هم ربط داشته باشه که در موردی که من تجربه کردم و یه عشق جنجالی و استخون سوز بود بعد از ازدواج به گ.و.ه کشیده میشه. با عرض معذرت از بی ادبیم. لغت بهتری پیدا نکردم 😦
بوس
نقطه سر خط....! گفت:
سلام به دوستان….بویژه لولیتا!
من چند وقتیِ که وبلاگ شما رو میخونم
ماشالا روزی 10000تا شبهه تو دین اسلام به وجود میارید!
حرف زیادی ندارم….چون فایده ای هم نداره….
فقط جون اون عزیزتون بشینید این سریال 50 قسمتی که لینکش رو میذارم ببینید
هر قسمتش کمتر از 10 دقیقه هستش
کلاً دیدتون نسبت به زندگی عوض میشه….اتفاقاتی که دور و برتون میفته و به سادگی ازش رد میشید….
بدون دلیل هم نپذیرید….تحقیق کنید
فقط قبل از دیدنش عینک تعصب رو بردارید…
تقدیم به همه دوستاران حقیقت:
http://www.thearrivals.org/
or
http://www.facebook.com/pages/The-Arrivals/40497487822?v=app_2392950137&sb=48
ببعی گفت:
گرامی، بنده هم کتابی بهت معرفی می کنم و تقاضا دارم بدون تعصب مطالعه کنی
» پندار خدا » از ریچارد داوکینز http://efsha.co.uk/farsi/ketab/pdf/pendarekhoda.pdf
البته طبق معمول ، لینکش فیلتره و با فیلترشکن باید بازش کنی
محمدعلی گفت:
من که به تخمم نیست ولی تجربه ام میگه این وبلاگ کار نه اطلاعاتی که شاید یه مشت دولتی باشه که می خوان فرهنگ سازی کنن. کارشون بد نیست ولی از اونجا که یه ذره تابلو کار می کنن خیلی حال نمیده.
ببعی گفت:
» یه ذره تابلو کار می کنن »
بابا کاره این نسوان، از یه ذره و دو ذره گذشته ، خیلی تابلو کار می کنن
بعضی وقتا میان اینجا مصوبات هیئت دولت و میذارن
تازه سفر استانی هم میرن اینجا
عکس سردر وبلاگ رو هم که همه می دونن مال همسر آقای مشایی هستش
منم که همه ی نظراتم چشم به راه بررسیه ( نکته انحرافی)
rahgozar گفت:
تبریک میگم پست از پینوکیو تا امام حسین و از امام حسین تا آزادی رفت اون بالا بالاها
نه با شلوغ بازی نه با سفسطه نه با ادعا ، فقط و فقط بخاطر حقیقتی که پشتش بود.
خسته نباشید
ناگهان بالتازار گفت:
ممیر جان
الهی ممیری !!!!
درمورد قصه این آخونده بهت توصیه میکنم داستانها و روایاتی که آخوندها تعریف میکنند را حتماً با منابع معتبر چک کنی. روایت حدیث که سهله، ممکنه آیه هم از خودشون نازل کنند و به خورد مردم بدهند. در مورد این روایت که ازش تعریف کردی بنظر کاملاً جعلی میاد. باید مربوط به یک شاخه بسیار تندروی شیعه باشه که مطمئن هستم منبع معتبری نداره و چه بسا خود همین آخونده از خودش در آورده.
اینکه حسین در حال فرار بود را نمیپذیرم، روایت بسیار ضعیف و بی مستندی است. گرچه شرایط آن روز مکه و مدینه هم ناآرام بوده.
«اینکه شیوه نبرد شکست خورده اش را . . .» باید یادآوری کنم که نقشه اجرا نشد، بلکه پیش از اجرا لو رفت. وگرنه کافی بود خبر 1 ماه دیرتر به شام میرسید تا تاریخ طور دیگری رقم میخورد. اما «در اگر نتوان نشست»
در مورد ترجمه آیه به شما اعتراض دارم.
اولین اینکه این شق اول آیت الکرسی نیست. آیت الکرسی با این آیه شروع میشود: الله لا اله اللا و هو الحی القیوم . . .
اما شما همان شق دوم (به قول خودت) درست ترجمه نکردی
و اگر در ادامه تا انتهای سوره بقره را هم بخوانی، حرفی از مجازات به میان نمیاید. این ترجمه شما بسیار عجیب و بی منطق بود :
«لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها و الله سميع عليم»
يعنى: اجبارى در دين نيست; (زيرا) راه هدايت از گمراهى آشكار شده است . پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به خداوند ايمان آورد، در واقع به رشتهاى محكم چنگ زده است كه هرگز گسستى براى آن نخواهد بود و خداوند شنوا و داناست .
پس مشکل از اینجا نیست. که حتی اگر چنین نوشته بود هم ضمانت اجرایی نداشت!!!!!
دشمنی کورکورانه را نمیپسندم. اگر به جنگ یک ایدئولوژی میروی، باید اول خوب به حرفهایشان گوش کنی. اگر مردم یکبار قرآن را میخواندند، خودشان آن را کنار میگذاشتند. اما آنقدر دیوار قداست حول آن را بلند ساخته اند که دستشان به درونش نمیرسد. دوستی و دشمنی با قرآن بدون خواندن مطالب آن مثل نق زدن بچه های نق نقوست که فقط بهانه میگیرند و گریه میکنند
ناگهان بالتازار گفت:
این رو هم بگم :
«الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون»
ایمان به معنی ایمان به خداست، پذیرش دین !!! و ضمناً خداوند وعده مجازات ایشان در آخرت را میدهد، نه اینکه در زمین بلیط سفر ایشان به آسمان را تهیه کنیم !!!!!!!!
. گفت:
سپاس از نقدهاي دو روز اخير بالتازار كه نسبت به ديگران خالي از حب و بغض بود((البت نسبت به بقيه گفتما))
فدات
ممير گفت:
بالتازار شما اگر تصميم داريد در هر رشته اي به غير متخصصش مراجعه کنيد مشکل شماست. من براي هر مشکلي به متخصصش مراجعه ميکنم. متخصص اسلام اسلام شناس هست و اسلام شناس کسي هست که عمرش را در راه مطالعه اسلام صرف کرده باشد. اين يعني اخوند.
اول اينکه هر متخصصي بصورت ذاتي تخصص خود را قبول دارد دوم اينکه انگشت شماراني را که در جهت نقد اسلام اسلام را بررسي کرده اند ذکر نفرماييد که در مقابل هزاران اخوند اسلام شناس هيچ بحساب ميايد.
اينکه در ظهر عاشورا همچين گفتگويي بين حسين ابن علي و دو تن از بزرگان لشگر دشمنش اتفاق افتاده است روزنامه جمهوري اسلامي قريب به 20 سال پيش در يک مقاله اي ذکر کرد که بسيار سروصدا شد تا جايي که خامنه اي که خطيب جمعه بود در نماز جمعه ضمن عذر خواهي گفت نويسنده ادم غرض ورزي نبوده است.
اما گفته اي اگر خبر يکماه ديرتر به شام ميرسيد. يعني حسين ابن علي اينهمه نتوانسته نفوذ در کائنات بکند که خبر به دست يزيد نرسد؟ اگر هم گويي تصميم خداوند بر کشته شدن حسين ابن علي بوده است منم ميگويم بله اگر حسين موفق ميشد و يزيد سرنگون ميشد و حکومت بني هاشم پا ميگرفت و 12 امام بي بصيرت حکومت خود را ميکردند و بعد ميمردند ديگه کلک شيعه با تمام مزخرفاتش کنده بود و شيعه اي بر جانبود که هي بگويد من هنوز حکومت نکردم و منتظر مهدي هستم چون مهدي حکومتش را کرده بود و تمام و باي فور ال.
بنده خدا مهدي رو گذاشته اند تا شما را بچرانند و گرنه اگر مهدي زنده بود و يا حکومت ميکرد و يا کشته شده بود که کلک دروغهاي زشت شيعه کنده شده بود. شايد هم ان زمان شيعه بجاي 12 امام ميگفت ما 12000 يا 1200000 و الي اخر 😀
البته در مورد ايات الکرسي کمي حق بجانب شماست اما فقط کمي. چون به مجموعه سه ايه ميگويند ايات الکرسي و از لحن و سياق اين سه ايه مشخص ميشود که همه دنبال هم هستند و تمام مسلمانان هر سه ايه را دنبال هم ميخوانند و در اخر ايات الکرسي همانطور که گفته اي ميگويد ((الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون)) يعني در اخر انهايي که ايمان نياورده اند به عذاب جهنم دچارشان ميسازد.
و اين تناقض هست در وسط مجموعه ايات الکرسي ميگويد در دين اجباري نيست اما بلافاصله ميگويد قد تبين الرشد من الغي و اين با قسمت اول ايه تناقض اشکار دارد.
و باز هم اين در تناقض اشکاري هست با اخر ايات الکرسي که کساني که ايمان نياورده اند به عذاب الهي وعده ميدهد.
در مورد اين تناقضات بسيار با متخصصين اسلام بحث کرده ام انها ميگويند اگر کسي اشتباه کند بصورت طبيعي ضربه ميخورد منظور خداوند از عذاب جهنم در عين ازادي در انتخاب عقيده همين مجازات طبيعي بوده است و اما هنگامي که گفته ام اين معاد جسماني هست و در ان دنيا و اين تناقض دارد با اين ازادي در دين و عقيده بلا جواب مانده اند.
برايت هم مثال زدم که اگر به فرزندت بگويي فرزند عزيزم تو ازادي راه خودت را خودت انتخاب کني اما بلافاصله بگويي اما بدان راه من تنها راه درست هست و اگر راه مرا نروي در اتش مي اندازمت يعني اينکه تعادل فکري و رواني نداري.
يادت نرود که قران ميگويد عوام الناس کالانعام بل هم اضل. پس لزومي ندارد انچنان هم دم از مردم بزني که محمد در قران گفته است مردم چهارپايانند بلکه هم پست تر.
خسته نباشيد و اجرتان با حسين ابن علي 😀
ممير گفت:
در ضمن ممير به معناي کسي هست که نميميرد.
ممير يعني امر به نمردن شده است. بمانند دو کلمه نرو و مرو که يک معني ميدهند و يا نيا و ميا و يا نکن و مکن
😀
ممير گفت:
راستي اين رو هم يادم رفت بگم شيوه انتقام جويي در انتقام به مثل هنوز هم در قبائل عربي و بدوي در خاورميانه رواج کاملي دارد.
مثال عيني اينکه مسلمنان هنگامي که اموال مکيان را در جنگ بدر غارت کردند و هفتاد نفر از مکيان را در اين جنگ کشتند. فقط علي در اين جنگ 35 نيا 36 نفر از مکيان يعني اقوامش را کشت و در جنگ احد علي نه نفر از پرچمداران سپاه مکه را کشت و همه اينان بنوعي اقوام او بودند. جاي تعجب نبايد باشد که همين اقوام و خويشاوندان از فرزندش حسين انتقام بگيرند. مکيان تا هنگام برپايي جنگ احد دمي از عزاداري و خونخواهي فارغ نشدند. بطوريکه هند زن ابوسفيان قسم خورد که جگر حمزه را بخورد و بهنگام شکست مسلمانان در جنگ احد جگر حمزه را خورد.
نکته جالب اينکه در جنگ احد هقتاد چهار نفر از مسلمانان کشته شدند.
علي هم هنگام مرگش وصيت کرد يک ضربه به همان صورت به ابن ملجم بزنند.
خود محمد هم در قران هم به قصاص صحه ميگذارد و ميگويد چشم در برابر چشم دست در برابر دست و جان در برابر جان.
حالا شما چطور همه اينها رو نميبينيد؟ ايا انتظار داشته ايد خويشاوندان حسين و بازماندگان از قتل عام هاي علي از فرزندش حسين انتقام نگيرند؟
ميگوييد که اين احاديث من دراوردي هست اما ايا اين رفتار قبائلي و مقابله به مثل اعراب بدوي هم دروغ است؟ واقعا جاي تاسف دارد.
حتي گفته شده محمد در غدير خم هم چون از عمق کينه و دشمني مسلمانان با علي اگاه بود علي را بالاي سر برد و انگونه سخن گفت چرا که حتي يک نفر هم از ان 130000 نفر نيامد شهادت بدهد که مسلمانان محمد گفته علي مولاي شماست و حتي خود علي در هيچ جا و حتي هنگامي که خشمگين در باره غصب خلافت از خودش سخن ميگو.يد به واقعه غدير خم استناد نميکند
شما بماثبه روشنفکران کم سوادي هستيد که بدون درک درست رفتار رواني يک جامعه در رنج ها و کنش و واکنش ها باعث تداوم و ماندگاري حماقت در جاامعه ميشويد و البته چون سخنانتان در جهت توجيه و ماندگاري رفتار گذشتگان هست مورد پذيرش حماقت انباشته شده هستيد.
ناگهان بالتازار گفت:
ممیر جان
الهی ممیری (باز هم میگم)!!!!
جان من همین یک کامنت رو با دقت بخون (الان میگم از کجا فهمیدم قبلی ها رو کامل نخوندی)
گفتی :
«من براي هر مشکلي به متخصصش مراجعه ميکنم.»
شما در مورد تحلیل یک واقعه تاریخی باید به کتاب تاریخ مراجعه کنید یا به روایات و احادیث؟
شما در مورد تاریخ به حرف تاریخدان و تاریخ نگار اهمیت میدی یا آخوند؟؟؟
معیار سنجش شما برای صحت صحبت اون آقا که ازش یاد کردی چی بود؟؟ روزنامه جمهوری اسلامی؟ آقای خامه ای !؟!؟!؟!؟ بنظر من این شما هستید که به غیرمتخصص مراجعه کردید!!!!
(خوب دقت کن : !!!)
صحبت من نقد تاریخی واقعه عاشورا بود (نه مذهب)
نمیدانم از کجا نتیجه گرفتی که من آدم مذهبی هستم و سعی کردی احساسات من را تحریک کنی. ولی محض اطلاعت، من اصلاً بحث مذهبی نکردم!!! بلکه نحوه نقد مطالب توسط شما را به چالش گرفتم. و برایم عجیب است که شما با من مثل یک مذهبی متعصب صحبت کردی، نمیدانم کدام جمله من این احساس را در شما به وجود آورد؟!؟!؟!؟!!؟
نتیجه:
تاریخ کلاسیک، با تاریخ ادیان همخوانی ندارد. بسیاری از روایات تاریخی در تاریخ مذهبی دگرگون شده اند. (دقیقاً به این دلیل که بجای مراجعه به تاریخ نگار، به آخوند مراجعه شده)
مانند واقعه عاشورا!!!! فکر میکنم موضع شما هم مشابه بود، ولی بدلیل بی دقتی (بی بصیرتی!!!!) ساز مخالف زدی و من هم سعی نکردم شما را اصلاح کنم!!!!
در مورد نحوه ترجمه آیات قرآن روش شما را نمیپسندم، هرچند که اعتقادی به آسمانی بودن قرآن ندارم.
خدا شما را برای ما حفظ کند!!!
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاتُ !!!!!!!!!!!!!
سید بالتازار حسینی پور (لوترکینگ سابق)
ممير گفت:
شما فکر ميکني اين گفتگو بين حسين و دو تن از بزرگان لشگر مقابل چيزي بجز روايت و ثبت تاريخ ميباشد؟ بخصوص که با فرهنگ مرسوم ان زمان و حتي اين زمان اعراب هماهنگ است.
اگر اينگونه که شما ميگوييد بگوييم که شاهنامه هم تماما افسانه اي بر پايه خيال مي باشد. اما تاريخدانان يکي از منابع مهم تاريخي ما را شاهنامه ميدانند. بخصوص که با ديگر قرينه ها همراه است.
ما هم با شيعيان در کوچه و خيابان مشکلي نداريم اما هنگام نقد انچه که به نظرمان ميرسد ميگوييم.
بالاخره يا اسلام حداقل در زمان حاضر باعث توسعه و پيشرفت ماست يا اينکه دليل عقب ماندگي و بدبختي و فلاکت ما.
اين نويسندگان فلک زده و اواره و بي کس هم بر اساس احساس مسئوليت اين بساط بدبختي را پهن کرده اند و گرنه مثل مليونها زن ديگر در اين فرهنگ فاسد زندگي خود را داشتند و پز راحتيشان به همراه همسر زهر ماري به ديگران ميدادند و دلشان خوش بود که ديني دارند و ايماني و نذري اش و شله زردي و امام زاده صالحي و خانه لوکسي و باقي داستان …
اما نتيجه مماشات با بديها هميني هست که ميبينيد انبوهي روشنفک بي خاصيت داريم که از يک طرف امام رضا ميروند و عر ميزنند و از طرف ديگر اسمان و ريسمان را بهم ميبافند و بودشان باعث توسعه و پيشرفت جامعه نميشود و کماکان جامعه در همان منجلابي که بوده است مانده است و مي ماند.
ناگهان بالتازار گفت:
ممیر جان
باز که رفتی جاده خاکی!!!!
باز هم سراغ متخصصش نرفتی. برای خواندن تاریخ به شاهنامه مراجعه میکنی؟؟؟
فردوسی تاریخ نگار بود؟؟؟ حماسه سرا !!! میدونی چیه؟ حماسه سرا و داستان پرداز و در عین حال شاعر توانا بود. برخی روایات تاریخی را همین شکل منظوم کرد.
این رو با قاطعیت بهت میگم که هیچ تاریخ نگاری برای روایت واقعه تاریخی به شاهنامه استناد نمیکند.
اکتشافات باستان شناسی لازمه و نامه هایی که رد و بدل شده و هر مستند دیگری که قالبل قبول باشه. وگرنه ترتیب پادشاهان در شاهنامه را نگاهی بیانداز؟!؟! فقط در مورد دوره ساسانیان (که به فردوسی نزدیکتر بوده) اسمها کمی بنظر واقعی میاد. میخوای بگی که پادشاهی ضحاک از هزار سال یک روز کمتر بود؟!؟!؟!
بنظرت گفتگوی رستم فرخ زاد با سعد ابی وقاص صفحه ای از تاریخ بوده؟؟؟
سر نامه بنوشت نام خدای
محمد رسولش به حق رهنمای
ز جنی سخن گفت و از آدمی
ز گفتار پیغمبر هاشمی
ز توحید و قرآن و وعد و وعید
ز تهدید و وز رسم های جدید . . .
میدانیم که مذاکره ای انجام شده و رستم پیشنهاد پرداخت باج میکنه. اما منبعش شاهنامه نیست!!!!!
نتیجه نبرد بی منطق با دشمنان خیالی ما را به سرانجام دنکیشوت نزدیک میکند!!!
مدونا گفت:
نسوان جون، آخه این چه وضعیه؟ یاد روزای قدیم به خیر که هر وقت چک میکردیم اینجا رو کلی نظر جدید میدیدیم حالا هر ۸ ساعت یه بار هم آپدیت نمیشین 😦
. گفت:
بايد قول بديد براي «ل»وليتا به به چه چه بزنيد و اگرم سوال طرح ميكنيد جوري باشه كه احمقانه به نظر برسه تا اينا بتونن راحت جواب بدن وگرنه اگر سوال جوري باشه كه عقايدشون زير سوال بره اوضاع بر همين منوال خواهد بود
مدونا گفت:
نخیرم! شما که همه کامنتا رو از صد سال پیش حفظی باید بهتر بدونی که عقاید من یکی اکثرا در راستای عقاید نسوان نبوده ولی هیچوقت حذف نشدم. جریان تاییدی شدن کامنتا جدیده اونم به خاطرآتیشاییه که یه آدمی اینجا سوزونده. هوم م م .. بذار حدس بزنیم اون یه نفر کیه!
khanoomi گفت:
«منم که همه ی نظراتم چشم به راه بررسیه »
++++++++
mosafer گفت:
دوستان ! شما شاید هیچکدام به جنبۀ « تفریحی » این « مراسم » دقت نکردید! ببینید ، در جامعه ای که موسیقی و رقص و شعر و تئاتر مذموم و حرام و ناپسند است ، دراین دو روز تاسوعا و عاشورا این کارها نه تنها پسندیده و جایز بلکه موجب صواب و اجر اخروی است! شما جنبۀ تسکین دهندۀ شرکت در این « آئین » را در نظر نمی گیرید ، آنهم برای ملتی که یک سال تمام از داشتن هرگونه تفریحی محروم بوده است . حالا از آزادی ها در این دو روز برای قرار و مدارها و تماسهای آنچنانی می گذریم . باضافۀ خورشت قیمه و غیره و ذالک!
مریم گفت:
+++++++++++++++
rahgozar گفت:
البته منظور من از سفسطه و هوچی گری کامنتها بود نه پست شما،ظاهراً از مصادیق توهین محسوب شده و حذف شده، فقط خواستم سؤ تفاهم نشه،
پارسا گفت:
سلاملیمکم
اولا که این ویولتا چی شده؟ در سامانتا مستحیل گردیده اند؟!
ثانیاً- عزاداری به نظر من مثل بسیاری از رسومی که در کشوهای مختلف هست، چیز عجیبی نیست. هرجا مردم یه جور خودشونو تخلیه میکنن. اینجا هم مردم با این نوع مراسم بیشتر حال میکنن و به نظر من اصلا ربطی به واقعیت تاریخی این ماجرا نداره. اصلا مهم نیست که در واقع امر چه گذشته. مهم اینه که اسطوره ای به نام حسین و عباس و حر و … درست شده که مظهر بسیاری از فضائل هستن و گفته میشه که این اساطیر در نبرد با مظاهر پلیدی و ناپاکی جنگیدند و از جان خودشون گذشتن. عزاداری حسین احترام به فضائل انسانیه و هیچ بدی نداره. دوستان بیخود دنبال واقعیت تاریخی حسین و …. نباشن.
khanoomi گفت:
baba poste jadid bezar…poosidim akhare hafteyee:(
بزمجه گفت:
یک سوالی از اقایون و خانمهای علما در اینجا داشتم. میشه لطفا بگین که آیا این نقل قول معتبر هست یا نه:
ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما
ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از
دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا
بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
(حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباسقمی، صفحه ۱۶۴)
Bahar 1 گفت:
There are no shortcuts to any place worth going»
We could translate it to Farsi another way:
Nabordeh ranj ganj moyassar nemishavad
Mozd on gereft jane baradar ke kar kard
بزمجه گفت:
عالی تر از این نمی شد ترجمه کرد.
+++++++
ممير گفت:
شما چه اصراري داريد خطوط قرمز ر نبينيد نميدونم.
اين مذاکره حسين با دو تن از بزرگان لشگر يزيد حديث اخلاقي يا ديني عارفانه نبوده است بلکه گزارش هست. گزارش داده اند که اين چنين گفتگويي در گرفته است.
اما چرا کسي اين را بازگو نميکند چون براي تشيع خطرناک است. و خيلي چيزها براي تشيع خطرناک است.
کسي نميگويد محمد عايشه را در 6 سالگي عقد کرده است اما خودش 53 سال داشته است..
ببخشيد لابد محمد اين پيرمرد زرنگ تا سن 9 سالگي الت نازنينش را لاي پاي عايشه گذاشته است و بقول علما تحفظ باش کرده است و قس عليهذا.
محمد هنگام مرگ سرش بر روي ران عايشه بوده اما گفته نمي شود.
عايشه سوگلي محمد بوده است اما گفته نمي شود.
محمد در رثاي عايشه سخنان زيبايي گفته است اما گفته نميشود.
محمد روز مرگش ابوبکر را براي امامت نماز به مسجد فرستاد اما گفته نميشود.
ايه وکواعب اترابا ترجمه ميشود به در بهشت به مومنين دخترکان نورسيده داده ميشود اما اصلا معني ان اين نيست معني ان اين است که در بهشت به مومنين دخترکاني که سينه بسيار برجسته دارند داده ميشود. کواعب يعني سينه هاي بسيار برجسته. مترجممان قران شرم دارند اين را ترجمه کنند.
کسي نميگويد در قران گفته شده عوام کلانعام بل هم اضل.
کسي نميگويد در قران گفته شده الرجال قوامون علي النساء
کسي نميگويد در قران اشکارا گفته شده زنان را بزنيد.
کسي نميگويد علي با خدعه و نيرنگ عمر ابن عبدود را از پاي در اورد.
و خيلي حقايق شيعه که گفته نمي شود بخاطر چيزهاي ديگر.
اين گفتگوي بين حسين و لشگر يزيد هم گفته نميشود چون به ضرر تشيع هست و هر احمقي اين را ميفهمد.
من اين را فقط دو جا ديدم يکي همان بيست سال پيش بود که حتي خامنه اي موضوع را نگفت بلکه دعوا بين بزرگان در گرفته بود که چرا بايد احمقي بيايد و بر عليه شيعه حقيقتي تاريخي را بيان کند و مردم دعواي خودشان را ميديدند بدون اينکه از ماوقع خبر داشته باشند. يکي هم اخوند احمقي که پارسال ظهر از دهنش در رفت.
خودم در شبکه قران ديدم که در بزرگداشت فاطمه اخوندي سخن بلندي از محمد در رثاي عايشه گفت بطوريکه مجري سخنش را بهم زد.
همه اينها خطوط قرمز تشيع هست.
حالا شما چرا اين خطوط قرمز را رعايت ميکنيد خودتان ميدانيد. براي مني که متقد شيعه هستم چرا بايد خطوط قرمز تشيع را رعايت کنم.
ناگهان بالتازار گفت:
حرفت رو فهمیدم
ولی بنظرم کامنت من رو با دقت نخودندی.
🙂