اسم مستعارش «مهران» بود . اما اسم اصلی اش چیز دیگری بود. در یک خانواده ی به شدت مذهبی بزرگ شده بود.هفت تا خواهر چادر چاقچوری داشت.اما خودش آدم روشن فکری بود. یا لا اقل با من که بود روشن فکر می شد.از مارکس و نیچه می گفت. از خدایی که مرده. قلم خوبی داشت، قبل تر ها توی یکی از نشریات دوم خردادی می نوشت. نشریه را بسته بودند، دادگاهی شده بود، افتخارش این بود که از شخص قاضی مرتضوی سیلی خورده است. آدم با انرژی و تاثیر گذاری بود. و من ازش خوشم آمد.به هم نزدیک شدیم. خیلی نزدیک …..و در نهایت من که به سختی به کسی اطمینان می کردم باورش کردم و او را به بسترم راه دادم. مهران اولین اصلاح طلبی بود که من از نزدیک دیده بودم. آن هم از این همه نزدیک. یک بار که توی تخت دراز کشیده بودیم ازش پرسیدم اصلاح طلب به نظر تو یعنی چی؟ چشمکی زد و گفت: بین خودمان بماند، ما اصلاح طلب نیستیم ما بر اندازیم. اما چون مجازات برانداز مرگ است ما اسم خودمان را اصلاح طلب گذاشته ایم.این رژیم که اصلاح پذیر نیست. اون بطری رو رد کن بیاد !
مهران بعد از تعطیلی نشریه توی وبلاگ شخصی اش می نوشت. می گفت برای دل خودم می نویسم، به نوشتن معتادم. آدرس وبلاگش را گرفتم و چند باری سر زدم و خواندم. چند قطعه ی شاعرانه بود که می دانم برای من نوشته بود. مدتی سر نزدم تا این که چند روزی به مناسبت نیمه ی شعبان تعطیل بود. وبلاگش را که باز کردم یک پست بزرگ نوشته بود و میلاد منجی بزرگ عالم بشریت را به مسلمانان تبریک گفته بود!عکس چند تا گل و بلبل را هم گذاشته بود ، خیلی تعجب کردم.فردا توی پارک ازش پرسیدم تو به امام زمان اعتقاد داری؟ خیلی عادی شانه هایش را بالا انداخت و گفت: خوب آره… گفتم اما تو گفتی اسلام مزخرف ترین دین دنیاست ، دین افیون توده هاست…شانه هایش را بالا انداخت و گفت: تو می دونی که من از یک خانواده ی مذهبی میام و پیشینه ی مذهبی قوی دارم ! گفتم: پس چرا با من مشروب خوردی؟ چرا زنا کردی؟ با مهربانی دستهایم را گرفت و گفت: برای این که دوستت دارم! کاری که ما کردیم زنا نبود. اسمش را این گذاشته اند اما واقعیتش چیز دیگری است. گفتم : مثل اصلاح طلب ها که واقعیت شان بر انداز است؟ با آرامش لبخندی زد و گفت: ببین، گور پدر اسلام و امام زمان! گور پدر اصلاح طلب ها و بر اندازها! واقعیت اینه که من دوستت دارم!
واقعیت البته این نبود. واقعیت این بود که مهران یک اصلاح طلب واقعی بود.او به هیچ چیز به جز منافع خودش پای بند نبود. با من مشروب می خورد و به امام زمان فحش می داد چون مصلحت این طور ایجاب می کرد. لابد با زن سابقش که می گفت چادری بود هم حلیه المتقین می خواند و شربت سکنجبین می خورد. به همین سادگی. ناراحتی اش هم از بابت اصل ماهیت دیکتاتوری نظام نبود، ناراحتی اش بابت سهم از دست رفته ی خودش در مناسبات قدرت و ثروت بود. او عصاره ی جریان اصلاح طلبی در ایران بود. کاریزماتیک ، مسلط و مصلحت طلب.اصلا همه شبیه هم بودند. از مهاجرانی تا کدیور، همه می خندیدند، همه دروغ می گفتند، همه ما را می فروختند، همه ترتیب ما را می دادند. فرقشان با تند روها این بود که جوری ترتیب مان را می دادند که دردمان نمی آمد و حتی لذت هم می بردیم.با دقت به چشمهایش خیره شدم. می توانم قسم بخورم که توی نور غروب آن روز چهره اش حتی شبیه آقای خاتمی بود. این دومین و آخرین باری بود که یک اصلاح طلب ترتیب ام را داده بود.
saman گفت:
کار خداحافظی خاتمی با اصلاحات بوده.این دستاورد و نتیجه بزرگی برای اصلاح اصلاحات است و کمتر از نتیجه عدم شرکت مردم در انتخابات نیست.این پیروزی مضاعف مردم است.
روی سخن با کسانی است که پس از هزار بار گزیده شدن باز هم دست به توجیه خاتمی می زنند. ما از موش آزمایشگاه کمتر نباید باشیم! موش وقتی دو دفعه آزمون و خطا کرد عاقبت راه درست را انتخاب می کند و به پنیر می رسد!
saman گفت:
خیلی خوب شد! این آدم ماهیتشو رو کرد اگر چه مدتهاست که نشان داده دغدغه نظام برای او بسیار مهمتر از دغدغه ایران است!
از این آدم اصلا بعید نیست! اگر شرکت نمی کرد جای تعجب داشت. ببین مردم به چه کسی دل خوش کرده بودند و عنان اصلاحات را به او سپرده بودند.
مارادونا را ولش کن سید ممد را بپا تا دوباره به خودمون گل نزنه!
می شود اینگونه فرض کرد که برای اینکه هم خدا و هم خرما را داشته باشد به دماوند رفته تا به دور از چشم دوربین ها یواشکی رای خود را بیاندازد! با یک تیر دو نشان زده ! هم ژست خود را حفظ کرده و هم دل مقام معظم رهبری را بدست آورده!
چقدر یک ملت باید ساده و بدبخت باشد که صد بار از یک سوراخ گزیده شود! طرف سالهاست که دارد داد می زند که من تدارکات چی نظامم باز می بینی یک عده هنوز بهش افتخار می کنن!
ما ایرانیان همیشه از شخصیت های واقعی نقش های توهمی و تخیلی و اسطوره ای می سازیم. خاتمی یک ایکس بیشتر نبود ! در دوم خرداد مردم از سر لجبازی به او رای دادند و شانسی شد مجری اصلاح طلبی در ایران و مردم هم شروع کردند در مورد او مبالغه کردن و این گوله برفی را تبدیل به آدم برفی کردند و برایش چشم و ابرو هویج گذاشتند. کم کم مردم بدهکار خاتمی شدند و جنبش دوم خرداد حاصل اقدامات او تلقی شد!
PRINCE گفت:
گیرم که شیخ حجاب از رویش برکشید، با این جماعت خفته، حال چه کنیم ما؟
گردو گفت:
زدی توی خال شازده
اصلا تحریم یک کار غلتی بود تو این شرایط و خاتمی هم هیچوقت نگفت تحریم.
اگر شرکت در انتخابات احتیاج به تشکیلات و نیروی فعال داره ، تحریم انتخابات به چند برابر اون نیرو احتیاج داره.
اگه خاتمی گفت اصلاح طلبها در انتخابات شرکت نمیکنند بخاطر این بود که همه نیروهاش یا تو زندان هستن یا فراری یا مرعوب، بعد چطور شما انتظار دارین با این وضع بیاد انتخابات و تحریم کنه. بار ها هم تاکید کرده که تحریم منظور نظرش نبوده.
بنظر من شورای هماهنگی اصلا صلاحیت نداره یک هم چین تصمیمی بگیره چون الان کاملا تحت تاثیر جو خارج کشور هست که تا حالا حتی تجربه شرکت تو یک انتخابات تو ایران و هم ندارن تا ببینند چقدر نیرو میخواد و چه مشکلاتی داره.
این ادعا هم که خاتمی رفته جای پرتی رای داده که کسی نفهمه از همه خنده دار تره.
اونیکه خبر رای خاتمی رو منتشر کرده چون شما ها رو خوب میشناسه و میدونه هر لحظه چطوری بازیتون بده سایه به سایه خاتمی میرفته که خبرشو برای شما ها بفرسته.
اگه فکر کردی اینها که تو اطاق خابشون هم از دست دوربینها و میکرفونهای مخفی در امان نیستن انقدر ساده اند که یک هم چین کاری کنند یا خیلی ساده هستی و یا دنبال فرصت هستی که دق دلیهاتو خالی کنی.
سمیرا گفت:
همه شبیه هم، همه وطن فروش اما پس چاره ی ما چیست؟ نه اصلاحات؛ نه انقلاب، نه جنگ، نه ج . اسلامی!؟؟
فرزاد گفت:
یه سوال می پرسم امیدوارم جنگ خوبی پیش بگیره : چرا انقلاب نه ؟
فرزاد گفت:
نه منظورم بحث بود… این جمله ی شما تو ذهنم بود اشتباه نوشتم جنگ :دی
کولی گفت:
خیلی باحال بود دمت گرم
Jamshid گفت:
عالی.. فوق العاده بود… واقعا هیچوقت یکی اصلاح طلب ها رو به این خوبی واسم توصیف نکرده بود… مرسی… مردم ایران (از جمله تو و من) اولین و آخرین آدم هایی نیستن که اصلاح طلب های مصلحت طلب میانه رو ترتیبشون رو می دن… ای ول… جیگرم حال اومد…
masoud گفت:
خیلی خندیدم. کار زشتی کرد خاتمی اما خوب یه سیاست مدار باید اینده نگر هم باشه. دیدار مجتبی با موسوی نشون میده یه خبرهایی پشت پرده در جریانه. قبول دارم کار زشتی کرد اما از دوجنبه کارش به حکومت خسارت زد. اول اینکه رفت توی یه روستا و رای داد و دوم اینکه الان مشارکت هر چقدر هم که زیاد اعلام بشه خامنه ای نمی تونه ادعا کنه همه واسه چشم و ابروش اومدن رای بدن. البته میدونم هممون هیلی دل گیر هستیم اما باید صبر کرد و دید در آینده چه اتفاقی میوفته . هنوز برای قضاوت زود هست و در ضمن خاتمی هم انقدر ها پلیئ نیست که شما فکر میکنی. در هر صورت قابل درک هست برام که چقدر تنفر دارین از اصلاح طلب ها اما مبارزه همچنان ادامه داره. ما هم بعضی وقت ها با تظاهرات نرفتنمون به این جنبش خیانت کردیم. من خیانتکار زیاد میشناسم. همونهایی که روز تظاهرات میگفتن بی فایده هست.
نسوان گفت:
من دل گیر نیستم از خاتمی مسعود جان ،بیش تر از این از ایشان توقعی نداشتم. گفتم که آخرین اصلاح طلبی که من را فریب داد مهران بود. بعد از آن نه از ماله کشی های آقای مهاجرانی از رهبری، نه از کدیور که می گفت » هم غزه هم لبنان» نه از دوران طلایی طلایی کردن میر حسین ، از هیچ کدامش دلگیر با متعجب نشدم.
برای شما شاید خنده دار بیاید ، اما من هنوز هم وقتی یاد کاری که مهران با من کرد می افتم تمام بدنم از چندش می لرزد. من احمق این آدم را باور کردم. مثل ریگ به من دروغ گفت، دروغ هایی که اصلا دلیلی نداشت بزند. می دونی این خنده دار نیست! یعنی هست، اما برای من نیست!
گردو گفت:
نسوان!
ببین عزیز جان! لغمه سیاست برای کسی که از دست یک ملتی دلخوره لغمه گنده ای هست.
شما البته نظرت و انتخابت محترمه، ولی اینکه یک تجربه شخصی تو بیای مبنای قضاوت سیاسی قرار بدی یک خورده کارو مشکل میکنه.
اونها که اهلش هستن تا حالا تجربه همه انقلابهای دنیا و ایران و همه راه های مسالمت آمیز و مطالعه و تحلیل کردن بازم برای یک موضع گیری صریح و روشن گیر میکنند.
آقا نکنید این کارو، به کی قسمتون بدم که سیاست یک علم پیچیده ای هست که حتی با همه علوم سیاسی هم فرق داره، چه برسه به علوم طبیعی.
نمیگم نظر نده، میگم حکم صادر نکن و الکی نظرتو تعمیم نده.
وقتی یک علم پیچیده رو تا این سطح سادش میکنید نتیجش همین میشه که خیال کنین سیاست اصلا پدر و مادر نداره و از این حرفها.
سیاست پدرو مادر داره ولی مشکل اینه که یک بچه نیست بلکه هر لحظه یک بچه سیاست بدنیا میاد که باید بتونی پدر مادرشو بشناسی و اینه که مشکله.
گردو گفت:
منظورم همه علوم انسانی بود نه علوم سیاسی
mountainsummit گفت:
مسئله نداشتن شفافیته.
اگه رفته رای داده به خودش مربوطه اما چرا مخفیانه
من هنوز خاتمی رو دوست دارم
اما واسه این کارش دلخورم
خودش شرط گذاشته
بعدش رفته رای داده
نسوان گفت:
تمام مطالبی که اینجا نوشته می شود «»نظرات شخصی و بسیار عوامانه ی»» بنده است. نگارنده هیچ ادعایی در زمینه علوم انسانی و سیاسی ندارد و هیچ کدام از این نوشته ها تحلیل سیاسی نیست.
تا بحال بارها این رو گفتم. من فقط احساسات خودم را در مورد ماجراها می نویسم و بس.
می خوای این رو بنویسم سر در وبلاگ؟
سیامک گفت:
نکته مثبت این وبلاگ هم همین است
جـوات یساری گفت:
@ ….
نه دیگه قرار بود به مسائل احساسی و عوامانه نگاه نکنیم ، قرار بود از روش سیکیم خیاری گروه محقق ژاپنی استفاده نکنیم و از «تفکر نقادانه» استفاده کنیم و یا فرق مغز انسان با یک گوسفند- چیست؟
nesvan.wordpress.com/2011/12/27
حساب کتاب گفت:
منم خیلی جا خوردم از این خبر. به ظاهر قضیه می خوره که به میرحسین هم خیانت کرد. ولی اصلاً معلوم نیست قضیه چیه. باید صبر کرد و دید. لزوم نداره همین الان تصمیم بگیریم.
با تمام این اوصاف ، خاتمی هم یکی بود مثه همه ما ها. مگه یک رهبر سیاسی ، پیغمبره؟ ما باید یاد بگیریم اونقدر وابسته عاطفی نشیم که وقتی طبق انتظارمون عمل نکرد احساس خیانت کنیم. خودش این همه گفت منتظر ناجی نشین ، قهرمان پروری نکنین. قرار داد که با ما امضا نکرده که. 8 سال رییس جمهور بوده ، گویا پوستش هم کنده شده ، حالا خوب و بد گذاشته رفته. هر چیم گفتبم بیا باز رییس جمهور شو نیومد، میر حسین و جای خودش معرفی کرد…خوب که چی؟ چون اینکارا رو کرده باید مثه قهرمان رفتار کنه؟ من نرفتم رای بدم چون اینکارو خیانت به کسایی می دونم که واسه ما تو حبسن. خوب اون اینجوری فکر نمی کنه….یه جور دیگه فکر کرده… باید دید حالا چی می گه. به قول زیبا کلام هیچ وقت هم نگفته رای نمی دم. فقط گفته لیست نمی دیم اما تحریم هم نمی گنیم.
ما اون ایده آل های خودمونو تو آدمها می بینیم. رویاهامونو از زبان اونها می شنویم. بعد که سر خورده میشیم فکر می کنیم ترتیبمونو دادن. تیپیک ایرانی…
saman گفت:
oیلی مغلطه در نوشته ات داری.! برای مثال اگر اون اینجوری فکر می کنه پس چرا جور دیگه ای خودشو به مردم غالب می کنه ! مثل اینکه من به شما بگم پزشکم ولی پای عمل که آمد بزنم دست شما را قطع کنم و بعد بگویم نه من قصابم و جور دیگه ای فکر می کنم!
یکی از همه گفت:
«اسم مستعارش «مهران» بود . اما اسم اصلی اش چیز دیگری بود.»
خط اول نوشته همه چیز را گفته و تمام داستان حول همین محور می گردد. چیزهایی که یک چیز دیگر هستند. اصلاح طلبان برانداز،مسلمانان کافر ماب …
هدف چیست؟ دمر کردن ملت خوش خیالی که جنگ زرگری این جماعت را باور کردند.
داستان خوبی نوشته شده ، باور پذیر و واقعی و تلخ.
متشکر لولیتا
حساب کتاب گفت:
خودشو چطوری داره غالب می کنه؟ اون خودشه! ماییم که اونو همونجوری می بینیم که دوست داریم. یا عاشقشیم یا بهش فحش می دیم. باید اینو بپذیریم ، نه خاتمی و نه هیچ کس دیگه نمی تونه بیاد ایرانو جراحی کنه و سوییس بده دستمون. خودشم گفته من قهرمان نیستم …. به عملکرد خاتمی نقد باید کرد اما بابت رای دادن نمی شه کوبیدشو انداختش دور. اگر انتظار داشتین مثه میرحسین می بود، نگاه کنیم ببینیم چقدر پشت میرحسین خودمون واستادیم. ما حق نداریم با این عرضه داغونمون از خاتمی انتظار دیگه ایی داشته باشیم. ما هایی که گفتیم قراره قیامت کنیم….
Rahgozar گفت:
سیاهی از درون کاهدود پشت دریاها
برآمد با نگاهی حیله گر، با اشکی آویزان
به دنبالش سیاهی های دیگر آمدند از راه ،
سیاهی گفت:
«که اینک من ، بهین فرزند دریاها
شما را ای گروه تشنگان سیراب خواهم کرد
بپوشد هر درختی میوه اش را در پناه من
نبینم ……وای….این شاخک چه بی جانست و پژمرده! … »
سیاهی با چنین افسون مسلط گشت بر صحرا
گروه تشنگان در پچ پچ افتادند:
« که دیگر این همان ابر است کاندر پی هزاران روشنی دارد »
ولی
پیر دروگر گفت با لبخندی افسرده:
«فضا را تیره میدارد ولی ، هرگز نمی بارد »
خروش رعد غوغا کرد با فریاد غول آسا
غریو از تشنگان بر خاست:
« بارانست……هی باران »
زشادی گرم شد خون در عروق سرد بیماران
به زیر ناودانها تشنگان با چهره های مات
فشرده بین کف ها کاسه های بی قراری را
ولی باران نیامد!
سر آمد روزها با تشنگی بر مردم صحرا
گروه تشنگان در پچ پچ افتادند:
« که آیا این همان ابر است کاندر پی هزاران روشنی دارد ؟ »
ولی
پیر دروگر گفت با لبخند زهر آگین:
« فضا را تیره میدارد ولی هرگز نمیبارد … »
از مهدی اخوان ثالث ( م. امید )
شاهین گفت:
یکی دو روز دیگه اگه این خبر تکذیب بشه باز همه سینه چاکش می شین.
البته فرقی نمی کنه، موضوع اصلی اینه که واقعاً خوب می کنند برای همین هم بعد یک مدت باز یک عده ای دلتنگ اون لذت می شن و باز دور تکرار
خرزهره گفت:
عید ۷۶ خونه یکی از دوستهامون بودیم. صحبت از شعارهای انتخاباتی خاتمی بود؛ اصلاح طلبی و دموکراسی… . گفتم چنین چیزی امکان نداره. بزرگترین دشمن دموکراسی قرآن و توراته. همه به من اعتراض کردند.
دیروز به همه افراد اون جمع که حالا هر کدوم یه سر دنیا هستند ایمیل زدم ؛ از استرالیا تا کالیفرنیا.
جالب اینجاست که هنوز بعضی هاشون از رو نمیرن و توجیه می کنن که تو داری حرف ۵۰ سال دیگه رو الان میزنی. اینها حالا با استعداد ترین بچه های بهترین دانشگاه مهندسی ایران بودند.
محمدرضا گفت:
سیاست همین طوری است و سیاست مدار هم باید دقیقا همون طوری باشد که تو این نوشته توصیف کردی. غیرت و ناموس و مکارم و اخلاقی و مابقی این کلمات غلمبه برای یک سیاستمدار توی یک کلمه خلاصه می شود «مصلحت». این که غلطی که خاتمی کرده به مصلحت بوده یا نه را من باهاش کاری ندارم، دارم به طور کلی میگم. البته به این موضوع هم واقفم که انقلابیون حالشون از مصلحت و مصلحت اندیشی بهم می خورد ولی یک سوال برام پیش آمده. شیعه ها میگن اقا امام زمون که بیاد صادقانه و بدون تقیه و مصلحت اندیشی، حکومت عدل برقرار می کند. یعنی ایده ال ذهنی شون را در غالب مهدویت بیان می کنند. انقلابی لامذهب هم در نهایت در یک ایدولژی جایگزین مثل مارکسیسم همون حرفها را تکرار می کند. انقلابی بدون مذهب و ایدولوژی چی می خواهد؟ چی میگه؟ چه ایده آلی داره؟
PRINCE گفت:
اونی که وصفش رو کردی سیاست باز هست.
PRINCE گفت:
در پایین نوشته تصحیح شده دوم رو بخون.
PRINCE گفت:
*انتخاباتی ازاد و رقابتی، مثلا منطبق با حداقل استانداردهای جوامع غربی حال با جزئیاتی کم یا بیش
*قانون اساسی و قوانینی منطبق با ارزشهای امروزی و میشه گفت جهانی حقوق بشر
*ازادی تجمع وتشکیل سندیکاها و احزاب و …و راهپیمایی بدون خشونت-و البته میزان تداخل اینها با زندگی روزمره دیگران و تعریف شرایط خشونت جای بحث داره
…
در ضمن یکسال قبل باهات بحث کردم کهتغییر تدریجی یا ناگهانی، لزومامختص و سرنوشت محتوم جامعه نمیباشد و بسته به شرایط و ارزیابی باید گفت.
خوب میدانی که تدریجی و ناگهانی دو سر یک طیف هستند و تفکیکشان هم چندان راحت نیست.
امروز با درنظر گرفتن این شرایط و رفتاری که جامعه ما از خود بروز داده،حداقل بنظر من روش اصلاحطلبی حتی بفرم اقایان کدیور و مهاجرانی و خاتمی، با همه دروغگوییشان و بدعهدی هایشان، متناسب جامعه امروز هست.
یعنی اینکه نظرت را تایید میکنم چونکه عملا با این همت مردم، گزینه و راه دیگری، حداقل فعلا نداریم.
لذا لیاقت مردم بیش از ایشان با همه بی اخلاقیهایشان، نیست.
گفتی که بدترین لیچارها را بار مردم خواهم کرد،
فکر کنم سرنوشتی که مردم ایران-حداقل فعلا- برای خود برگزیده اند، دیگر نیازی به لیچار بار کردن وغلیظ تر کردن نداشته باشه.
PRINCE گفت:
تصحیح شده
******************************************************
*انتخاباتی ازاد و رقابتی، مثلا منطبق با حداقل استانداردهای جوامع غربی حال با جزئیاتی کم یا بیش
*قانون اساسی و قوانینی منطبق با ارزشهای امروزی و میشه گفت جهانی حقوق بشر
*ازادی تجمع وتشکیل سندیکاها و احزاب و …و راهپیمایی بدون خشونت-و البته میزان تداخل اینها با زندگی روزمره دیگران و تعریف شرایط خشونت جای بحث داره
…
در ضمن یکسال قبل باهات بحث کردم که تغییر تدریجی یا ناگهانی، لزومامختص و سرنوشت محتوم جامعه نمیباشد و بسته به شرایط و ارزیابی باید گفت.
خوب میدانی که تدریجی و ناگهانی دو سر یک طیف هستند و تفکیکشان هم چندان راحت نیست.
امروز با درنظر گرفتن این شرایط و رفتاری که جامعه ما از خود بروز داده،حداقل بنظر من روش اصلاح طلبی حتی بفرم اقایان کدیور و مهاجرانی و خاتمی، با همه دروغگوییشان و بدعهدی هایشان، متناسب جامعه امروز هست.
یعنی اینکه نظرت را تایید میکنم چونکه عملا با این همت مردم، گزینه و راه دیگری، حداقل فعلا نداریم.
لذا لیاقت مردم بیش از ایشان با همه بی اخلاقیهایشان، نیست.
گفتی که بدترین لیچارها را بار مردم خواهم کرد،
فکر کنم سرنوشتی که مردم ایران من جمله خودم -حداقل فعلا- برای خود برگزیده اند، دیگر نیازی به لیچار بار کردن وغلیظ تر کردن نداشته باشه.
فکر کنم نوشیدن زهر تلخ این واقعیت که وسع ما در همین حد اقایان خاتمی و کواکبیان و .. هست، جای و حال لیچار دیگری رو نمیگذاره.
محمدرضا گفت:
رفیق!
به قول محمد قاعد، ما به طرز غم انگیزی ایرانی هستیم.
ALI گفت:
یکی دیگه هم می گفت:
» آخرین باری که رای دادم، آخرین باری بود که رای دادم»
فقط فکر می کنم باید حواسمان باشه که این «آخرین بار» دیگه تکرار نشه.
farhad گفت:
خیال کن فردا روزی خامنه ای و خاتمی و همه بیشرف های حکومت اسلامی در یک دادگاه بین اللملی محاکمه بشوند
به نظرت بعید میاد ملت غیور و شهید پرور امت اسلامی در ضمیر ناخودآگاه خودشون ندای وجدان غیبی خود را بشنوند و سادات بزرگوار و بیشرف ها رو به این دلیل ببخشند که احترام سید اولاد شتر واجب است؟
اصلا بعید نیست احترام سادات واجب است
ژیان گفت:
من حدس می زنم آقای خاتمی یه عده از افراد نفوذی خودش رو وارد لیست کاندیداهای تهران و اردکان کرده باشه. اونوخ واسه رد گم کردن رفته دماوند تا به کاندیدای دماوند رای بده. اینجوری هیشکس نمی فهمه نماینده های نفوذیش کیا هستند. شما نمی دونید که وختی ماها همه خوابیم ایشون چه شبها بیداره و تا صبح تو اتاقش هی راه میره و افرادش از سراسر ایران واسش خبر میارن و مامورای مخفیش که ناشناس هستن از در پشتی حیاطشون میان به ملاقاتش و ایشون برای پیشبرد مبارزه و حاکمیت دوبارۀ دولت اصلاحات چه نقشه ها که نمیکشه و چه رهنمودها که نمیده. کسی نفهمید، خبرگزاریا هم خفه خون گرفته بودن ولی میگن همین چند روز پیش از شدت حرص و جوشی که واسه آیندۀ اصلاحات میخورد فشارش رفته بوده بالا(بعضیام میگن افتاده بوده پایین) و بستری شده بوده. نا امید نباشین و اینقد نفوس بد نزنین.
جک موریسون گفت:
این الان طنز یا جدی؟
کاپیتان بابک گفت:
بله تا این خاتمی و جاکش های دیگری امثال ایشون را داریم، ما را باکی نیست. آینده مون درخشانه
کاپیتان بابک گفت:
آهان اینم یادم رفت بگم. بهترین نظر را در بارۀ اصلاحات خواننده ای بنام تنگ گرفته در پست قبلی، آخر کامنت ها نوشت که مفید و مختصر این بود:
آقا انقدر ان , ان, کردی تا ما هم انمون گرفت
این خاتمی و طرفدار هاشو را بیار , میخوام بسرشون برینم.
البته هموطنان اصلاح طلب می بخشین ها، ایشون گفتن. من فقط عرض کردم برای اصلاح طلبی به دکان سلمانی بروید
PRINCE گفت:
ایمان بیاوریم به اغار فصل سرد;
اقای مسعود بهنود عزیز،
بیاد میاورم بیان نظرتان و ان پیشبینی را که چند ماه قبل بیان کردید.
ان زمان من هم از کسانی بودم که بدلیل موضعتان در همین عرصه حاضر که حال خالی هست،بهتان پرخاش کردم.
خواستم بگویم که درست گفتید.اما ای کاش در توضیح و بیان دلیل نظرتان، بیشتر میگفتید که گوش ما، دران موقع سنگین تر شده بود.
گفتید که یا با شور حسینیمان طرحی نو بیاندازیم یا اینکه به سهممان در انتخابات بناچار راضی بمانیم.
میدانستید که در هر حال حضور15-25 درصدی طرفداران حکومت، محقق میشود و البت که چنددرصدی هم که بر عکس گروه قبلی نمیفهمند که چه میخواهند، عرضه حضور را تکمیل خواهند کرد.
که اینها 30 تا 40 درصدی را میسازند که هرچند نسبتا کم است اما برای شلوغ نشان دادن سازماندهی پاره ای از صندوقهای جلوی چشم، کافی خواهد بود.و البت که هنوز انتخابات تمام نشده، باز رسانه ها خبری از حماسه ای دیگر، رکورد شکنی دیگر،پیروزی جدید در مبارزه با استکبار خبر خواهند داد.
میدانستید که ما اهل ان شور حسینی و فلک را سقف شکاندن نیستیم.
که شاید ان کار حسینی کردن در شرایط فعلی جایز میبود، امابرای جنبشی که دلخوشیش شعار نوشتن در کوچه خلوت و عکس ان را بر بلندای بالاترین گذاشتن شده،روش و استراتژی حسنی که هیچ، اقدام حسنی هم برایش زیاده.
دوستان گله میکردند که چرا خاتمی باز خاتمی بازی دراورد.
گفتم مگر چاره ای دیگر هم هست؟
ما که عرضه یا توانایی یا همت کار حسینی را نداریم.نتیجتا این رفتار ماست که عرصه را برای توجیه اقدام خاتمی باز میگذارد.
لیاقت ما قناعت به همان 25 تومنی هست که ازین مراسم تقسیم قدرت، جلویمان انداخته اند.
درست است که بعد از 14 سال، عقیمی اصلاحات در براوردن حداقل مورد انتظار، ناتوانی حکومت را درداشتن حداقل انعطاف لازم برای اصلاح را ثابت کرده، اما مگر چاره ای دیگر هست؟
همه چیزمان بهم میاید.اگر ما لیاقتی جز این را داشتیم که شاید از اول وضعمان، اینطور نمیشد.
دلم برای میرحسین و سایر دربندان که ایزوله از این جامعه روزمره زده هستند و پشت سرشان را نمی بینند که دیگر کسی باقی نمانده است، میسوزد.
دلم میخواست هر کدامشان را ربعی از ساعت و نه بیشتر،ملاقات کنم که بگویمشان از حال امروز مردمان، از پیمان شکنیشان،از ظلم پذیریشان و .. ودربندان را تشر بزنم که دیگر بس است.
هزینه ای که دادی از سهمتان بسیار بیشتر هست و ما مردمان هم نالایق ان هستیم…
اقای بهنود شما درست میگفتید
با توجه به روحیه و مختصات جماعت معترض، همان سهم نمایشی هم که جلویمان میاندازند، از سرما زیادتر هست.
فوق فوقش مگر ما چکار میخواهیم بکنیم؟
همانند 33 سال قبل فلک را سقف بشکافیم و دیو را بیرون کنیم؟
به فرض که کردیم،انگاه با خودمان چه میکنیم؟
و من در این میان;
ایمان بیاوردم به اغاز فصلی سرد.
PRINCE گفت:
لولیتا، ببین بنظرت صلاح هست که این کار رو در پست وبلاگ بگذاری؟
از زبونی خاتمی و .. گفتی، اما مردم ما هم بدیشان کم نمیایند،نه؟
دوست دارم در مورد دغدغه هایم، نظرات بیشتری رو بشنوم.
خواستی، هر اصلاحی که خواستی در متن بده.
PRINCE گفت:
اصلاحیه
اغار فصل سرد=اغاز فصل سرد
هزینه ای که دادی از سهمتان بسیار بیشتر =هزینه ای که دادید،…
نسوان گفت:
شازده چرا نوشته رو لو می دی؟ خوب می فرستادی به آدرس وبلاگ . بعد پستش می کردم!
الان که همه دیدن.
بعد از این نوشته هات رو اینجوری نسوزون.
آدرس وبلاگ توی بخش درباره ی ما نوشته شده.
PRINCE گفت:
دلیل اولش این بود که ای-میلی که قابل رهگیری به خودم نباشه رو فعلا ندارم.
میل باکس ویولا هم که تو یاهوو هست.میل یاهوو رو هم که دیگه مونده عمه رو به قبله محتضر من از رو تخت icu بلند شه و هکش کنه.
اون ای-میل قبلیم در بهترین حالت سوخته و از طریق بچه های خارج هم خواستم یکی باسم بازکنن که مستقیما قابل ره گیری نباشه، طرف برداشته نام کاربری رو گذاشته اسم خودم!
مثلا گذاشتهprince2011@gmail.com!!!
به هر حال این قضیه رو امروز درستش میکنم.
دلیل دیگش این بود که مگه چمد نفر از خواننده ها وبلاگ می یان کامنتدونی رو بخونن،
اونهم از بین اینهمه نظر-حالا تواین پست کمه- صرف نظر من رو بخونن که مطلب بسوزه…
بگذریم به هر حال، باشه دفعه بعد.
کاپیتان بابک گفت:
@ prince
چمد نفر می خونن؟ شاید بیشتر از آنکه فکرش را می کنی
تو پست قبلی زیر یکی از کامنت های شما چند خطی معروض شد. شما خوندی؟ معمولن یک چراغی می زنی acknowledge می کنی
PRINCE گفت:
روش و استراتژی حسنی که هیچ، اقدام حسنی هم برایش زیاده=روش و استراتژی حسینی که…
عرضه حضور=عرصه حضور
من پایان نامم رو هم که دادم تا همون جلسه دفاع همش غلط املایی ازش میچکید!
بدیخت استاده میگفت تو چجوری اینهمه کار کردی حالا اخرشو ول میکنی؟
از یه ADHD دیگر چه انتظار؟
شین شین گفت:
++++++++++++
بهنام رها گفت:
راستي چرا الان 33 ساله در اين مقطع حساس كنوني هستيم؟
PRINCE گفت:
چون یکی از راههای دوام این سیستم تکیه بر توجیهات مبتنی بر بحران و نتیجتا بحرانسازس هست.
گیتی گفت:
کسی به فکر گل ها نیست
کسی به فکر ماهی ها نیست
کسی نمی خواهد باور کند که باغچه دارد می میرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام از » خاطرات سبز» تهی می شود
و حس باغچه انگار
چیزی مجرد است که در انزوای باغچه پوسیده است
حیاط خانه ی ما تنهاست
حیاط خانه ی ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس خمیازه می کشد !!!
و حوض خانه ی ما خالی است
ستاره های کوچک بی تجربه
از ارتفاع درختان به خاک می افتند
و از میان پنجره های پریده رنگ خانه ی ماهی ها
شب ها صدای سرفه می آید
حیاط خانه ی ما تنهاست
.
.
.
من از زمانی
که قلب خود را گم کرده است می ترسم
من از تصور بیهودگی اینهمه دست
و از تجسم بیگانگی اینهمه صورت می ترسم
من مثل دانش آموزی ، که درس هندسه اش را، دیوانه وار دوست می دارد تنها هستم
و فکر می کنم که باغچه را می شود به بیمارستان برد
من فکر می کنم….من فکر می کنم….من فکر می کنم
و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
و ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می شود….
( فروغ فرخزاد )
———————–
لولیتا جان…
شیخ مثلا کاریزماتیک فیروزه نشان تاریخ مصرف داشت…
یکدوره ای یکزمانی می تونستیم از اون فضای بوجود اومده استفاده کنیم….نکردیم…، » ما » نتونستیم
ناتوانی » ما » نگذاشت ، مصلحت طلبی » ما » مانع شد…
الان با خودم فکر می کنم…
وقتی که گفتند » غروب آفتاب است و من صبح را دوست دارم !! «…. و به وجد اومدم !!
وقتی نغمه ی » سر اومد زمستون » رو زمزمه کردند…. و به وجد اومدم !!!…
وقتی از قدیمی ترها شنیدم و شنیدیم که این » سر اومد زمستون » نغمه ی ساز همونهایی است که به هر دلیلی قلع و قمع شدند و هیچ نشانی ازشون نیست…
چرا تعجب نکردم ؟؟ چرا تعجب نکردیم ؟؟؟!!
دیروز رفسنجانی میگه اسلام ، انقلاب و بعد میگه ایران !!
دیروز یکی از روزنامه نگارهای اصلاح طلب در کنج عافیت اونور آب فرمود ، سیاست خاتمی و رفسنجانی اینه که خیمه ی اصلاح طلب ها رو در درون نظام حفظ کنند ( نقل به مضمون )
و من که از نابودی و خرابی می ترسم و می دونم از درون هرج و مرج چیزی بیرون نمیاد به صفحه ی خبر خیره موندم، و وقتی لبخند کج دوستم رو دیدم با خودم فکر کردم…
چرا ما تعجب نمی کنیم ؟؟!!! عجیبه….عجیب نیست ؟؟
هرچه بیشتر زندگی می کنم ، بیشتر به این باور می رسم که ، دشمن دانا به از دوست نادان !!
جای دوست و دشمن رو هم کی باید نشون بده….الله اعلم و استغفرالله و اینا !! 🙂
PRINCE گفت:
شیخ مثلا کاریزماتیک فیروزه نشان تاریخ مصرف داشت…
یکدوره ای یکزمانی می تونستیم از اون فضای بوجود اومده استفاده کنیم….نکردیم…
موافقم.
دیروز رفسنجانی میگه اسلام ، انقلاب و بعد میگه ایران …
بله.من هم متوجه شدم.
من که از نابودی و خرابی می ترسم و می دونم از درون هرج و مرج چیزی بیرون نمیاد به صفحه ی خبر خیره موندم…
مخالفم.
اگر امکانش بود،شبه انقلابهای تونس و اروپای شرقی بهترین گزینه های ما بودند.
فکر کردی شوروی چطور سقوط کرد؟
فکر کردی چرا اجازه بروز هرگون اصلاح طلبی موثر رو نمیدهند؟
گردو گفت:
این همه سوزو گداز رو تحمل میکنید ولی فکر نمیکنید اصلا از کجا دارید میخورید.
به ریش آرمانگراهای انفلابی که جمهوری اسلامی رو رو دست شما ها گذاشتن خندیدید و خفت و خاریشون دادید ولی یکبار فکر نکردید که خودتون دارید همون راه و ادامه میدید. حتما که نباید اسلحه دستتون باشه که شکل اونا بشین.
یک بار هم بجای آه و ناله و متهم کردن دیگران بیاید بدون تعصب بشینیم ببینیم کجای کار لنگ بوده و تجربه کنیم برای بعد.
دنیا که آخر نشده و جنبش سبز هم اولین و آخرین جنبش نبوده که. بعدی هم وجود داره که نیاز به تجربه امروز ما داره.
دوستان! پس دل این شیخ فیروزه نشان چی که هم این سوز و گدازهای شما رو داره و هم باید از دست شما بکشه و هم از دست دشمن هاش. هیچ فکر کردین که اگه شما جای اون بودین با این همه فشار چه میکردین؟ در حالیکه این شما بودین که این بار و رو دوش او گذاشتین. چقدر بهتون گفت دنبال رهبر نگردین و خودتون رهبر باشین.
خوب وقتی میبینه هنوز شماها خیلی راه برای رفتن دارین غیر از اینکه براتون وقت بخره چکار دیگه ای ازش بر میاد. گیرم این وقت خریدن به قیمت آبروش در بین شما ها تمام بشه. مردش هستین که مثل او آبروتون و بخطر بندازین. یا فقط بلدین دنبال هیجانها ی لحظه ای تون برین و آخرش هم به سوزو گداز بیفتین و بعد هم دنبال افیون که دردتون و تسکین بده.
آقا یک کم منصف باشین. چه اخلاقیه که تا دردتون میاد دنبال یکی میگردین سرش خالی کنین.
تکلیف خودتونو مشخص کنید. آیا یک سیاست مدار پخته میخواید که در لحظات حساس موضع گیری درست انجام بده یا یکی میخواید دنبال هیجانهای لحظه ای شما بیاد برای اینکه شما راضی باشید؟ اگه دنبال اولی هستید باید تحمل لحظات سخت تصمیمهای سخت و هم داشته باشین. اگه دنبال دومی هم هستین که خوب برین دنبال یک گروه چریکی بگردین براتون ترور کنن دلتون شاد بشه.
دوستان مسئولیت پذیر باشید و اشتباه خودتون و بپذیرید. تحریم انتخابات اشتباه بود و خاتمی هم هیچوقت تاییدش نکرد.
حالا شما میخواهید گناه شرکت این همه مردم در انتخابات و بزرگنمایی حکومت که از قبل قابل پیشبینی بود و بندازین گردن یک رای خاتمی؟
این گناه کسانی بود که بدون آمار و اطلاعات درست و تحلیل دقیق شرایط و بدون داشتن تشکیلات مناسب برای یک امر خطیری مثل تحریم انتخابات به فشار جو اطراف خودشون تن دادند و تصمیم اشتباه گرفتند و گناه شما ها که همچون جوی رو ایجاد کردین و اون احمقها هم باورشون شد که ما بیشماریم.
اینکه یک موقعی ما بیشمار بودیم دلیل نمیشه تا ابد بیشمار باشیم. هر لحظه که میخوای تصمیم بگیری باید آمارت دستت باشه. راهپیمایی سکوت 25 بهمن بهترین ملاک بود برای آمار. هر کسی ندیدش یا خودش و گول زد یا خواست دیگران و گول بزنه.
mountainsummit گفت:
شاید چیزی که میخوام بگم زیاد خوشایند نباشه.
چرا اینقدر عجله در محکوم کردن خاتمی داریم. به نظر من هم رفته باشه رای داده باشه کار غیر قابل قبولی کرده.
به هر حال خودش شروطی رو مطرح کرد که برای شرکت در انتخابات که اون شروط محقق نشد.
اما من هنوز مطمئن نیستم که خاتمی رای داده باشه. یعنی جایی تایید نکرده. خودش هم همینطور. همین که حتی یه عکس ازش نیست خیلی قضیه رو بودار نشون میده. به هر حال باید صبر کرد مطمئن شد بعد ازش بهش فرصت بدیم توضیح بده بعد قضاوت کنیم
saman گفت:
ما ایرانیان همیشه از شخصیت های واقعی نقش های توهمی و تخیلی و اسطوره ای می سازیم. خاتمی یک ایکس بیشتر نبود ! در دوم خرداد مردم از سر لجبازی به او رای دادند و شانسی شد مجری اصلاح طلبی در ایران و مردم هم شروع کردند در مورد او مبالغه کردن و این گوله برفی را تبدیل به آدم برفی کردند و برایش چشم و ابرو هویج گذاشتند. کم کم مردم بدهکار خاتمی شدند و جنبش دوم خرداد حاصل اقدامات او تلقی شد!
تمام دستاورد های اصلاح طلبان محصول زحمات کسانی است که الان یا در گوشه زندان هستند یا مجبور به جلای وطن شده اند. آقای خاتمی زرنگی می کرد و کنار می ایستاد و بقیه رو می فرستاد جلوبعدش مدعی دستاورد های اصلاحات می شد تا شما الان آنها را به پای او بنویسید. نوری زاد خوب نوشت : چرا آقای خاتمی شما زندان نرفتید؟!
آیا این گرگی نبود که لباس گوسفندان را پوشیده بود تا یکی یکی گوسفندان را به دست دیگر گرگان بسپارد و با لبخند دیکتاتوری را قوام بخشد؟!
لی لی خنگه گفت:
در مورد مجلس پیشین:
این مجلس هشتم به خدا ننگ بشر بود * دیدی چه خبر بود؟
هر کار که کردند ضرر روی ضرر بود* دیدی چه خبر بود؟
در مورد خاتمی:
عمامه به سر هر که، که بنهاد دو کون است * یک کونش که کون است
آن گنبد مندیل سرش کون دگر بود * دیدی چه خبر بود؟
شعر از میرزاده عشقی
گیتی گفت:
@ لی لی
خیلی خوب بود…
شعر » کلاه نمدیها » ش هم وصف الحاله !!
فکر چه کارید ای کلاه نمدی ها …..
دست برآرید ای کلاه نمدیها ….
حالا یکی نیست بگه » کلات کو ؟؟!! » …. 😉
لی لی خنگه گفت:
من اینقدر این شعر میرزاده رو دوست دارم که همه اش اینو می خونم! کلاه نمدی ها رو می خونم! مرسی
لی لی خنگه گفت:
درمورد حداد عادل رئیس الوزرای آینده:
هر دفعه كه اين قَحبه، رئيسالوزرا شد * ديدي كه چهها شد
از غيظ جهان در نظرم زير و زبر بود * ديدي چه خبر بود
بازهم در مورد خاتمی:
از من به «سید» اين بگو: الحق كه نه مردي * زين كار كه كردي
ريدي به سر هرچه كه عمامهبهسر بود * ديدي چه خبر بود
تسبيح به كف، جامهي تقواي به تن شد * خواهان وطن شد
گويم ز چه عمامه به سر؟ در پي شر بود * ديدي چه خبر بود
پس من خرم اين مردكه گر نوع بشر بود * ديدي چه خبر بود
در مورد هاشمی رفسنجانی:
آن شيخك كرمانيِ زرمَسلكِ یابو/كممَدرَك و پررو
هر روز سر سفرهي اشراف دَمَر بود/ديدي چه خبر بود
آن كس كه رخش همچو سُرين بزِ گر بود/ديدي چه خبر بود
مستزاد: از میرزاده عشقی
mountainsummit گفت:
ما اگر خاتمی رو از دست بدیم که دیگه کسی رو نداریم. همین میرحسین با دم خاتمی زنده شد. خاتمی کلی سبر کرد که میر حسین واسه ریاست جمهوری کاندیدا بیشه. میر حسین این دست اون دست کرد دیر شد خاتمی خودش رو نامزد کرد. بعد موسوی اومد. خاتمی برای جلوگیری از دودستگی کنار کشید. و به حمایت از موسوی پرداخت.
خاتمی هم سهم زیادی در جنبش سبز داشت با درایت و اخلاق سیاسی که از خودش نشون داد.
از این گذشته خاتمی بود که ایده تحریم رو جدی کرد. اون بود که شرط گذاشت. هم یه راه واسه حکومت گذاشت و هم می خواست که به نفع اونایی که زندان بودن امتیاز بگیره. تا آخرش هم که رو حرفش ایستاد.
حتی اگه هم رای داده باشه اهمیتی نداره. چون به هر حال خاتمی به طور جدی از تحریم حمایت کرده و حداقل تا روز رای گیری به شروط خودش پا فشاری کرده.
دیگه حالا اگه هم رای داده باشه اونم مخفیانه تاثیر چندانی نداره.
که البته اگه کسی اطلاع دقیق داره لطفا در اختیار ما هم بگذاره.
از خبر گذاری حکومتی هم که انتظاری نیست
همه شاهد بودیم حرفای اصغر فرهادی رو چطور برگردونده بودن. تازه اون رو که همه دیده بودن.
saman گفت:
آخه چیزی را که نمی دانی چرا اظهار نظر قطعی می کنی؟ وقتی موسوی می خواست کاندید شود خاتمی زودتر دوید و کاندیدا شد! ولی وقتی موسوی با قاطعیت اعلام کاندیداتوری کرد با وقت کشی سعی داشت با زبان بی زبانی موسوی را منصرف کند! و یاران با وفایش ! شروع به سرزنش موسوی کردند که چرا خروس بی محل شده و با وجود نامزدی خاتمی پا به میدان گذاشته است ! (ابطحی از جمله بود)پس خاتمی شروع به تعارفات مکش مرگ ما کرد!و چون ذاتا آدم سست عنصر و بی خاصیت و ابن الوقتی است تا موسوی را با اراده ای چون کوه در میدان دید پس عرصه را با استعفایی مضحک ترک کرد. فقط تصور کنید که بجای موسوی خاتمی کاندیدا بود که در اینصورت نیز تقلب حتمی بود ولی با این تفاوت که خاتمی نامه ای در جواب رهبر می نوشت و می گفت: پیام ملکوتی شما در خطبه های نماز دشمن شکن جمعه را با گوش جان نیوشیدیم! و از آنجا که حرف ولی فقیه عادل در نظام مقدس جمهوری اسلامی فصل الخطاب همه فصل هاست! پس من نیز بهمراه ملت همیشه در صحنه و مبارز ایران با اطاعت از آن فرزانه یگانه! مشت محکمی بر دهان یاوه گویان خارج نشین خواهیم زد. من نیز بنوبه خود پیروزی قاطع جناب اقای احمدی نژاد را با 24 میلیون رای تبریک گفته و پیشاپیش از زحمات بی دریغ اعضای شورای محترم نگهبان در انجام سالم این انتخابات پرشکوه و کم نظیر صمیمانه سپاسگذاری می نمایم!!
گیتی گفت:
» ما اگر خاتمی رو از دست بدیم که دیگه کسی رو نداریم »
دلم برای خودمون سوخت !!…چقدر بدبخت شدیم نه ؟؟
موضوع رای دادن و ندادن خاتمی نیست….
موضوع بی برنامگی و روشن نبودن مواضع جناح اصلاح طلبه…. بطور کلی !!
حالا فکر کن این خبر درست باشه ، چون خبرگزاری های اونور هم تایید کردند از منابعی که دارند…
برات عجیب نیست یکی انتخابات رو تحریم می کنه و شرط می گذاره، بعد خودش میره رای میده ؟؟؟
شاخص ترین آیکون جناح اصلاح طلب !!
سیاست یک بازیه…درست…اما طرحی ، نقشه ای، برنامه ای ، تاکتیکی، پیش بینی…
اینا چرا اینجوری بازی می کنند ؟؟ همش جرزنی می کنند و این وسط و در مراحل مختلف یک گروهی رو به فنا میدن که !!
یا بازی بلد نیستند یا اگر هم بلدند هی دستشون رو به دلایلی که ظاهرا ما نمی دونیم یا نمی خواییم بدونیم برای اونور رو می کنند !!
——————
به نظر من فاتحه ی اصلاح از درون خونده شده…نه اعتمادی هست و نه توانی
باید باور کنیم شعور و بلوغ سیاسی و توان ما در همین حده… همینی که داریم…
سیاست جهانی و وضعیت اقتصادی دنیا تکلیف ما رو معلوم می کنه…
بشینیم ببینیم برنامه چیه ؟؟!!!!
همیشه همین بوده….نبوده ؟؟
PRINCE گفت:
دل به حمله متفقین و متحدین و.. نداشته باش.
اولا که فعلا در عراق و افغانستان، ریدند.
حالا یکی ممکنه بگه که ایران، عراق نیست، ولی خوب عمو سام 2 تریلیون دلار روی این دو کشور سرمایه گذاشت که الان زرت اقتصاد خودش و غرب دراموده و افتادن به پای مکزیک!!! و چین!
حالا بعد 10 سال هم که با هر خوبی و بدی، بر ضد طالبان جنگیدند،
افغانها هی میگن که امریکاییها برند تا شاید طالبان هم دیگر بروند!
سر اون 4 جلد کاغد هم که دیدیم چه میکردند!
خداییش غرب و ناتو و امریکاییها خر تشریف داشتند، اگه حتی در محاسباتشون 1% هم جایی برای مردم افغانستان باز کرده بودند.ما هم خر تشریف داشتیم، اگر فکر میکردیم اکثریت قابل ملاحظه افغانها از طالبان بیزارند.
بقول وزیر امور خارجه بریتانیا، ما رو چه به یک کشور گیرکرده در قرن 13 میلادی.
در نهایت،با کمی پس و پیش غرب و رژیم با هم به یک تفاهمی میرسند.
جام زهر هم این وسط تنقیه ملت ایران میشه.
گیتی گفت:
نگرفتی شازده
من دل به چیزی ندادم، به خصوص حمله ی نظامی که می خوام صد سال آباد نشیم اگه می خواد پایه اش روی جنگ باشه !!
پیش بینی سیاسی هم در توان من نیست، فوقش دو قدم عقب و جلوی خودم رو ببینم !!
اما چیزی رو که به وضوح می بینم بازی سیاسی بین دو قدرت دنیاست ، یکجور جنگ سرد زیرپوستی…
ما هم از اونجایی که خودمون خیلی در صحنه هستیم و اینا … قاعدتا میریم در همون معادله و نتایج اون….
mountainsummit گفت:
من دوباره رفتم نگاه کردم وب سایت ها رو
خاتمی نگفته رای نمیدم گفته من لیست نمیدم و اصلاح طلبا کاندیدا ندارن. بعد هم گفته که انتخابات رو تحریم نمیکنم. (تو بی بی سی متنش هست بگردی می بینی)
یه چیزی که از همه مهمتره
کارنامه احزاب سیاسی ایران کارنامه ندانم کاری ، باری به هرجهت بودن و غیر مسئول بودن. از احزابی مثل حزب توده و ملی مذهبی ا گرفته تا کارگذاران و اصلاح طلبا
پس انتظار اینکه یه گروه سیاسی قدرت مند و با برنامه یه انتظار بی هوده است.
اما اگه بخوای نسبی نگاه کنی کارنامه اصلاح طلب ها حداقل تو این 30 سال از همه روشن تر و موجه تره
بنایراین انتخاب دیگه ای نیست. گروه سیاسی دیگه ای هم وجود نداره
همینه که میبینی یا باید با اصلاح طلبا راه بیام یا اینکه کلا بی خیال این داستان بشیم و هر کس سر تو لاک خودش بکنه.
من هم هنوز نمی دونم چرا این ممد خاتمی رفت رای داد اما به هر حال چه بخوایم چه نخوایم راه به جایی نداریم گزینه بهتری نیست.
ناچاریم فعلا با خاتمی بسازیم.
ملتی که روشن فکرش شریعتی و سروش باشه سیاست مدارش هم میشه خمینی و خاتمی دیگه حالا هم همینه که هست
باید دید چه جوری میشه یهترش کرد حتی به اندازه یه قدم کوچیک
گردو گفت:
گیتی!
واقعا فکر میکنی لیاقت خاتمی رو هم داشته باشیم.
خیلی مونده ما بفهمیم بزرگی چی هست و رفتار درست کدوم. منتهی بدبختی اینه که ادعای هممون کون خر و پاره میکنه.
عیبی نداره حالا شما بهش فهش بدین دلتون خالی بشه. ولی نمیگم بعدا به گه خوردن نیافتادین ها.
اونم عیبی نداره. بالاخره بشر جایزالخطاست و بزرگان هم عادت به چشم پوشی عیبها دارن.
روسها هم همین کار و با گورباچف کردن و حالا به گه خوردن افتادن. نمیگم حالا دیگه خیلی دیره چون اونموقع احتمالا خیلی زود بوده. مثل الان ما و مثل رفتار ما در زمان اصلاحات.
عاشق آن سوی دریاها گفت:
روی سخن با کسانی است که پس از هزار بار گزیده شدن باز هم دست به توجیه خاتمی می زنند. ما از موش آزمایشگاه کمتر نباید باشیم! موش وقتی دو دفعه آزمون و خطا کرد عاقبت راه درست را انتخاب می کند و به پنیر می رسد!
گیتی گفت:
@ گردو
جواب شما رو اون پایین دادم…
در مورد خوردن یا نخوردن این چیزهایی که گفتی و پاره شدن مابقی قضایا هم که مطرح کردی و شیوه ی نوشتاری شما…
بعید میدونم صحبت در مورد » لیاقت » باهاتون خیلی جای گفتگو داشته باشه !!!
يلداسبزپوش گفت:
به نظر من علت دودلى و تعلل مردم براى اعتراض ها غير از سركوب شديد حكومت، چند دستگى ها و تندروى هاى اپوزيسيون خارج از ايران بود، يعنى همون هايى كه زمان خاتمى كنفرانس ها و نشست هاى اصلاح طلبان رو در خارج از ايران به افتضاح مى كشوندن و باعث منزوى شدن و بعضا زندانى شدن شركت كنندگان مى شدند، همون هايى كه بهترين بهانه ها رو به امثال شريعتمدارى دادند كه بتونه با اعوان وانصارش به راحتى به سركوب اصلاح طلب ها بپردازه! درست زمانى كه مردم با شعار راى من كو و بعدتر مرگ بر ديكتاتور به خيابونا ميومدن همين تندروها زودتر از موقع شعار براندازى از اونور دنيا مى دادن و جملات و بيانيه هاى موسوى رو مسخره مى كردن و خاتمى و رفسنجانى رو مى كوبوندن، همين رفسنجانى به رغم تموم دلبستگى به جمهورى اسلامى با مردم هم كلام شد و خطبه آخرين نماز جمعه اش رو به نصيحت مسئولين اختصاص داد، مى دونين همون نماز جمعه با شعار مرگ بر روسيه مردم چه تأثير جالبى روى دنيا گذاشت؟ راستش من الان اونقدر دلزده هستم كه ديگه به هيچكس دلبستگى ندارم ولى نمى تونم از گفتن حقايقى كه از زبون تك تك مردم اطرافم مى شنوم خوددارى كنم، مردم از يه انقلاب ديگه مى ترسيدن، از تجزيه ايران ابا داشتن و نمى خواستن به حكومت رسيدن امثال رجوى و همايون و هخا و غيره رو ببينن و براى همين پاپس كشيدن!
گردو گفت:
کاملا موافقم
++++++++++++++
عباس میرزا گفت:
البته من مخالفم.
۱- علت دودلى و تعلل مردم براى اعتراض ها دودلی اپوزیسیون خارج نشین بود؟ اگه میتونید دلیل بیارید واسه حرفت.
۲- هاشمی رفسنجانی با مردم نبود بلکه علیه احمدینژاد بود و بعد از ۲۵ بهمن هم به دستور سلطان علیه جنبش سبز مصاحبه کرد. اساسا بین ما یک مشکلی وجود داره که همه رو دوقطبی میبینیم. یا علیه ما یا با ما. یا سرکوبگر یا آزادیخواه! نه واقعیت اینه که هر کسی با جنبش سبز نباشه لزوما با سرکوبگران ج.ا. نیست – مثل رفتار جدید خاتمی – و هر کسی با سرکوبگران نباشه لزوما آزادیخواه و سبز نیست – مثل هاشمی-
۳- حكومت رسيدن امثال رجوى و همايون و هخا و غيره؟؟؟ اگه اینا که میگی اینقدر طرفدار داران که از دل جنبش سبز به قدرت برسان که حقشونه، ولی اگه نه – که من میگم نه – اساسا تاثیر خاصی رو بدنه مردم ندارن.
– در ضمن انقلاب یا حتی جنگ هم به معنی تجزیه ایران نمیشه. و در زمانه ای که انقلاب تنها راه ممکنه رفتن به دنبال اصلاحات همونقدر احمقانه است که زمان اصلاحات امکانپذیر – مثل 1357 – ، انقلابی گری احمقانه بود. چه ملت بترسند و چه نترسند!
يلداسبزپوش گفت:
عباس جان نگرفتى چى گفتم! من از دودلى اپوزيسيون نگفتم از دودلى مردم داخل ايران به دليل «رفتار و توقعات» اپوزيسيون گفتم! نگفتم رجوى و غيره توان به حكومت رسيدن دارند بلكه از هراس مردم عادى از به قدرت رسيدن اينا گفتم! مردم فقط حاضران در فضاى مجازى نيستن بلكه عمه و خاله و دائى هاى ما هستن!
اتوبوس دو طبقه گفت:
علت اصلی دو دلی مردم همین خاتمی و شرکایشان بودند که خوشبختانه الان زحمت خود را کم کردند و رفتند! مردم ایران در طول هشت سال جنگ نشان دادند مردم شجاعی هستند ولی این خاتمی از انها مردمی بزدل و ملاحظه کار ساخت! رفتن خاتمی از جنبش سبز پیروزی بزرگی برای مردم ایران بود . بسیاری نمی دانند ولی این پیروزی ده ها بار ارزش از خود تحریم انتخابات بیشتر است . می گویید نه بایستید و تماشا کنید!خاتمی نقطه ضعف بزرگی در داخل رهبری جنبش بود.
mountainsummit گفت:
سبر =صبر
Parvaaz گفت:
ما در ایران بیشتر از پیشگو، تحلیلگر داریم. علت ,علاوه بر متوسط هوش و درک پایین برخی ایرانیان , جامعه بسته ایران و عدم درز اطلاعات هست. اما اگر کسی اسلوب و ساختار فکری خود رو بر حقیقت و واقعیت و نه بر شعاروموهومات بنا کند، هیچ گاه متعجب و غافل گیر نخواهد شد. ببینی، همه دارند انتخابات رو تحلیل میکنند در حالیکه پیش بینی انتخابات کار سختی نبود. شاید بعضیها دلشون میخواست طور دیگه یی بشه اما نمیشه دیگه. به جنگ عدد و رقم و واقعیت نمیتوان رفت. پارامتر روانشناسی مردم ایران رو هم نباید فراموش کرد. به همین دلیل من حدود ۲ ماه پیش که فضا مثل امروز فضای سرخوردگی و ناامیدی و هیجان نبود در همین وبلاگ نتیجهٔ انتخابات رو پیشبینی کردم (پست «نه نمیخواهم بنویسم»).
وای به حال ملتی که هزاران سال است که «شعر» میگوید و افسرده است. بیخود نیست که فرهنگ پر از آه و ناله و مرثیه ما را در غرب با شعرا یش میشناسند.
گیتی گفت:
نه دیگه نشد پرواز …
ملتی که هزاران سال است شعر می گوید….
شعر می گوید و » ترور » می شود….
شعر می گوید و » اعدام » می شود….
شعر می گوید و » زندانی » می شود…
شعر می گوید و » تبعید » می شود….
شعر می گوید و در کنج و حبس خانه هایشان می میرند….
خیلی از اونهایی که شعر گفتند و می گویند و می نویسند و می خواهند که بسازند ، هزینه اش رو هم پرداخت کردند…
همونها هم » دست هایشان رو در باغچه کاشتند «…
همونها هم » یک آسمان دیگر را در دره ی سیاه ، اکلیل می زدند «
Parvaaz گفت:
نفس «زندانی» یا «تبعید» شدن نباید برای کسی منزلت و اعتبار بیاورد. وگرنه حکومت کننندگان فعلی خود زندان رفته و تبعیدی کشیده اند.
زمانهِ ای که شعر وسیلهٔ حفظ فرهنگ و زبان و.. بود گذشته هست. شاملو شاعر محترمی برای من هست، اما شعر زبان بدبختی، زبان استیصال، زبان درماندگی و زبان باسن فراخی ست. با شعر و شعار چیزی حل نمیشود. هرچند شعرای حماسه سرا مانند فردوسی ارزشمند هستند. بقیه به درد شب یلدا و آرامش دلها میخورند فقط.
گیتی گفت:
@ Parvaaz
موضوع منزلت و اعتبار از طریق زندانی شدن و تبعید نبود…
موضوع تخدیر بوسیله ی شعر بود که شما مطرح کردید…
من هم گفتم خیلی از کسانی که اونها رو متهم به تخدیر می کنید ، خودشون هزینه ی بودنشون و حضورشون رو پرداخت کردند، به صور مختلف…
در این کامنتتون هم که فرمودید : » شعر زبان بدبختی، زبان استیصال، زبان درماندگی و زبان باسن فراخی ست »
نمی دونم از کدوم شعر حرف می زنید…
زبان نیما ، زبان حافظ، زبان شاملو، زبان اخوان، زبان فروغ، زبان مولوی و …و …و …. زبان باسن فراخی است ؟؟؟!!!
من هم فردوسی رو دوست دارم اما شعر در حماسه سرایی خلاصه نمیشه….
تخدیر هم گناهش به گردن شاعر نیست، گردن شاعر باریکتر از این حرفهاست !!
آبشخور و ریشه های تخدیر ذهن و فکر مردم رو در جای دیگه ای باید جستجو کرد…خودتون می دونید کجا…دیگه نمیگم که ملی مذهبیون و توابع داغ نکنند !!
شعر نوعی شیوه ی بیان است برای آگاهی، نوعی آیینه در برابر دیدگان جامعه…. و در این مملکت هر که » بیان » کرد ، » داغ » زده شد !!
koorosh گفت:
+++++++++++
koorosh گفت:
++++++++
PRINCE گفت:
در همین وبلاگ نتیجهٔ انتخابات رو پیشبینی کردم…
تحلیل مبتنی بر واقعیت میخوای؟
خوب،
هنوز هم چیزی قابل اثبات نیست.شاید هم هیچ وقت نخواهدباشد.
نظام خواهد گفت 60تا 70% است میزان مشارکت. دلیلش هم رسانه های خودش.
حداد عادل هم رئیس و نفر اول خواهد شد.اخر عیار بصیرتش بیشتره. مطهری رو دوم تا حئاکثر چارم میگذارند تا به حق تضییع شده نفر اولیش، زیاد معترض نشه.
مخالفین هم خواهند گفا الا و بلا! ، 30% بیشتر نبوده.رسانه های نظام رو هم که قبول ندارند.
شواهد خدشه پذیری پوشش رسانه ای رو هم دارند…
در نهایت، درمورد نتیجه این انتخابات، هر کسی انچه را از قبل پیشبینی کرده، باور میکند.
نظام که راست و دروغش معلوم نیست.همیشه حضور حماسی و بهتر از قبل و شکستس مفتضحانه تر بر پیکر دشمن رو میخونه.
غیر رسانه های وابسته ،هم که ناظر مستقلی بطور چشمگیر و موثر حاضر نبوده.پس عملا هم نمیشه پیشبینی تحریمیان رو نفی کرد.چون فضا اصلا شفاف نیست.
هر گروهی ازین وسط انچه را انتظار داشته، خواهد دید….
متاسفانه قضیه ازین انتخابات اخیر، ریشه دارتره.
کاهش تدریجی حضور مردم در دوسال گذشته.
عدم بروز تحرک قابل اعتنا به حصر سرانشون.
برگزاری 25 بهمن امسال با حضور گارد ویژه و بسیج.
در رویا ماندن بحث شبکه های اجتماعی و یار گیری در میان مردم.
و اخر اخرش اینکه،
23 خرداد3 میلیون در تهران امدند.2-3 میلیون دیگه هم بچه صغیر و پیرزن علیل و مادر شیرده و زن دم زا!
بقیه چی شدند؟
(و لطفا به من نگو که این 3 میلیون هر کدام نماینده 3-4تا خانواده بودند)
Parvaaz گفت:
..» هر کسی انچه را از قبل پیشبینی کرده، باور میکند»…
امیدوارم این طور نباشه شازده. اینی که تو میگی یعنی «دگماتیسم» و این بهتر خبر برای حکومت کنندگان هست. بر ملت دگم خیلی راحت میشه حکومت کرد.
شازده، دو خط بالاتر از آغاز فصل سرد گفتی. چه چیزی تو رو مأیوس کرد؟ چی دیدی؟ حضور مردم رو دیدی؟ عدم کارایی جنبش سبز رو دیدی؟ چی دیدی؟ حتما یه چیز دیدی که میگی فصل سرد. وگرنه میگفتی فصل گرم مثلا. چطور مسعود بهنود بگه قبول میکنی.، میگی گوش شازده سنگین بود. میگی پیش بینی ت درست بوده، اما من بگم نمی پذیری،ای بخشکی شانس.
۳ میلیون اومدند بیرون! خوب حتما منبع شما همون رسانهها هستند دیگه. فکر نکنم اون روز سر شماری کرده باشی. من توی پیش بینی خودم گفتم که رأی شهرهای بزرگ سیاسی هست، مگه نگفتم؟
در یک نگاه از خیلی بالاتر، رسانهها آنچه را به خورد مردم میدهند که میخواهند. بسیاری از حقایق رو هم شما مطلع نمیشی ازش. پس فکر نکن که فقط بر اساس خبر خبرگزاریها میشه به نتیجهٔ قطعی رسید. چه بیبیسی چه فارس. در مورد جوامع غیر مردم سالار که اوضاع خیلی خیط تر هست. یعنی کلا اوضاع خیطِ .
PRINCE گفت:
اون چه رو اقا مسعود گفته بود، انزمان هم بهش شک داشتم،
اما گفتم که ایشا. گربه هست.
گفتم که بگذار روز واقعه و عمل مردم بیاید و بعد قضاوت کنیم،
روز واقعه 25 بهمن بود که در حکم اتمام حجتی بود با اتمام جنبش سبز.
فضای این روزها بهانه ای بود برای بیان انچه که قبلا باید گفته میشد اما حال بیانش و شاید جای بیانش، هنوز نبود.
راستش رو بخوای هنوز هم مشخص نیست که میزان مشارکت چقدر بوده،
شواهد به نفع هر دو دسته هست.
خلوتی حوزه ها در صبح و شلوغی شدیدانها در عصر،
جابجای خبرنگاران با اتوبوس،نخواندن امارها با هم، گزارش خودنویس از شلوغی نسبی حوزه ها و …
اما، اما راستش رو بخوای دیگه این مثالها و بحث حول انها زیاد مهم نیست،
مهم اینه که یک تعداد قابل ملاحظه ای ازین مردم و شاید نه اکثریتشان، دیگه امار حکومتی رو هرچقدر هم که درست و دقیق و حتی منصفانه باشه، پیش از پیش رد میکنند.
پ.ن.: پاسخ پیشبینی مسعود خان یک اما و اگر داشت که راستش تنبلی ام امد، وارد متنش کنم،
اگر منظور وی مبنی برین بوده که بهترین گزینه ممکن چه بوده، من هنوز هم میگم تغیری مشابه تونس یا لهستان یا سایر کشورهای اروپای شرقی (بگذریم که روسیه دوباره اوکراین رو ملا خورش کرد)
اما اگه منظور وی از اشاره به ترجیح اصلاح درونی به هر قیمت و شرایط و دست اورد و شرکت بدون شرط در انتخابات، بدلیل شرایط خاص و بی حالی و بی عملی مردم بوده،باز هم میگم، خیلی خوب پیشبینی کرده.
ولی شرمنده، من یادگرفتم که حکم پیش از انجام عمل رو ندهم،
مثلا اگه موسوی با ظنی مشابه اقای خاتمی و .. کوتاه امده بود یا انتخابات تحریم نمیشد، باز مردم را حجتی از برای مقصر دانستن نخبگان بود.
اما دیگه فکر کنم جای چون و چرایی برای مردم نباشه،
این مردم ظرفیت ادامه تیر 78 رو نداشتند،
ظرفیت حمایت از نمایندگان متحصن دوره ششم رو نداشتند،
ظرفیت حمایت از اعتراض کروبی در 84 را درصورتیکه خاتمی و کروبی پایش می ایستادند، نداشتند
ظرفیت ادامه جنبش سبز رو هم ندارند و نداریم.
حالا میرم این پیشبینی ات رو نگاه کنم،
گرچه از همین علائم دو طرف با شواهدی ناقص ادعای پیروزی دارند…
Parvaaz گفت:
راستی، سر اون پستی که «ساقی ب» به بابای ویول گفت خاوری و من از ساقی خواستم که عذر خواهی کنه از ویول، یادت میاد؟ اونجا هم یه پیشبینی کردم. گفتم طلا قیمتش اشباع شده اما پوند هنوز جا داره. دیدی طلا چسبیده به ۸۱۰۰۰۰تومن اما پوند از ۲۷۰۰ رسید به ۲۹۵۰. بازم هی بگو مسعود بهنود. این ساقی ب کجاست؟ آدرس طلا فروشی رو میخوام.
azadeh گفت:
man be in Iman daraam… 99% e mahaa haminim…eslahtalabo gheire eslahtalabam nadarim…. shoare ensaniato haghtalabi midim, vali hamasho be manafamoon mifrooshim, man khatamio mahkoom nemikonam, chon midoonam adamaiee mese oon khaili khaili ziadaan!!!
خون آشام گفت:
ای بابا ما انقدر ازینا دیدیم بر همشون لعنت ..همه دنیا آدم شدن نمیدونم چرا این ایرانیا هی عقبگرد میزنن آخرش هیچ گهی نشدن ..خر ملانصرالدین رو من خودم دیدم دیگه نمیگوزید نژادش البته هندی بود خر بیچاره ..میترسم مریضی ای چیزی تو خونشون افتاده باشه همه رو باید بزنیم لت و پار کنیم یه دونه ایرانی نباید روی کره زمین بمونه اصلن اون تیکه از زمین طلسم شده همه دیوانگان و عقبمانده ترین نوع انسانها رو که من دیدم تو اونجا بود خاک تو سرتون بد بختها رفتین رای دادین شما دیگه چه جونورایی هستید ..اگه بتونید به گذشته سفر کنید میبینید که بیشعور ترین و نادانترین و ساده لو ترین و عقب افتاده ترین نوع گونه انسانها در حال حاضر در تاریخ 2012 در ایران زندگی میکنند ..آهای ای خون آشامی که 1000 سال دیگه از شر انسانها خلاص میشی و لیاقت انسانها رو برای کره زمین بهشون اثبات میکنی و با پلک زدن شاید صفحه های اینترنت رو در مغزت ورق میزنی بدون که در ایران در 2012 گونه های عجیبی از انسانها زندگی میکنند که در حال حاضر بنده گزارش میدم . باشه برای یادگاری ..خیلی فان هستند جاتون خالی.
PRINCE گفت:
این را میگذارم ببینید!
«شاید به جا باشد مخالفین و منتقدین و دوستان تحریم کننده علاوه بر فریاد زدن عدم شرکت که کاری است درست، به این لیست های رنگارنگ انتخاباتی نگاهی بیافکنند و عناصر ضد انسان و سرکوبگر آن را به مردمان بشناسانند.
دکتر حسین طلا. فرماندار تهران در زمان کودتای انتخاباتی خرداد 88. یک نیروی امنیتی اطلاعاتی. رجا نیور در مورد سوابق او می گوید : ((حسین طلا متولد سال 1348 در محله عباسآباد سابق خیابان شهید بهشتی کنونی است و در دورهي دفاع مقدس نيز حضور فعالي در جبهه داشته است، بهطوري كه جراحات ناشي از حضور در عملياتهاي متعدد را هنور به يادگار دارد. وي فارغ التحصيل پزشكي از دانشکده علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی است و همزمان با تحصیل، فعالیتهای اجتماعی نيز از جمله به عنوان جانشین معاونت سیاسی ولی فقیه در قرارگاه ثارالله تهران، مسئوليت دفتر تهران شورای نگهبان در سالهاي 83 و 84، مدیر کلي حراست وزارت كار، رياست دانشکده حفاظت و بهداشت کار و فرمانداری تهران نيز جزو سوابق او در دولت نهم است. طلا بعد از فرمانداری نيز به شرکت دخانیات رفت و تا چند ماه پيش كه استعفا داد، مديرعامل اين شركت بزرگ بود.)) این سوابقی است که رجا نیور در صدر مصاحبه ای با او در مورد روشهای سرکوب جنبش اعتراضی در روزهای پس از کودتا با او انجام داده است
در عاشورای خونین 88 نیز او باز هم به سازماندهی سرکوب دست زده است. در این مصاحبه در مورد این روز دردناک می گوید : ((من هم در روز تاسوعا و هم در روز عاشورا در خيابان رفت و آمد ميكردم.)) و بعد ادامه می دهد : ((خود من به بعضي از هيئتهاي مذهبي كه نميخواهم اسم ببرم، زنگ زدم و گفتم: «در اينجا دارد به اين شكل ميشود. امامحسين علیه السلام را كه داريد برایشان عزاداري ميكنيد، در اينجا دارند بی احترامی ميكنند. بلند شويد بياييد».)) جبهه پایداری در میان لیست خود که امثال مرتضی آقا تهرانی را در خود دارد می خواهد چنین عناصر سرکوبگری را هم به مجلس بیاورد. شاید باید در مورد هدف حضور این سرکوبگران در مجلس قدری فکر کرد.
عنصر دیگری که برنامه حضور او در مجلس از طریق لیست جبهه پایداری تدارک دیده شده است فردی است به نام حسین استاد آقا. پایگاه خبری تحلیلی عصر امروز که خود از رسانه های این جریان سرکوب است در مورد سوابق او می گوید : ((مشاور سابق وزیر ارشاد و مدیرکل سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم و دبیر جشنواره ملی کریمه اهل بیت. محمد حسین استادآقا از فعالان عرصه دفاع از ولایت در دو دهه گذشته در قم بوده است. او که متولد تهران و بزرگ شده در این شهر است، در دوران جنگ رزمندگان گردانهاي حبيب بن مظاهر و ميثم تمار لشگر ۲۷ محمد رسول الله بوده و پس از پایان جنگ برای تحصیلات حوزوی به قم رفته است.استادآقا فعالیت های فرهنگی در سیستان و بلوچستان و پشتيباني مدرسه علميه شهرستانهاي زابل و ايرانشهر در ابتدای دهه ۷۰ را از افتخارات خود می داند. او از سال ۱۳۸۷ تا چند ماه پیش مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم بود.
که او از سوابق خود در حمله به بیت مرحوم آیت الله العظمی منتظری در سال 76 پرده بر می دارد و بر اساس این گفته ها خود او یکی از هدایت کنندگان این هجوم ناجوانمردانه بوده است. …. او شروع هجمه را اینگونه تعریف می کند. این حوادث متعلق به ساعاتی پس از سخنرانی مرحوم آقای منتظری است و آغاز حمله وحشیانه منجر به حصر به بیت آن مرحوم. استاد آقا می گوید : ((ابتدا برای مقابله با اين حركت، تجمع بسيار خوبي اعلام شد و آيتالله جواديآملي در آن تجمع سخنراني كرد.)) و آغاز حمله را اینگونه تعریف می کند : ((صحبتهاي آيتالله جوادي آملي که تمام شد، حركتي به صورت خودجوش به سمت دفتر منتظری شكل گرفت و آن حوادث اتفاق افتاد كه متعاقب آن، پنج روز دفتر و حسينيه منتظري تبدیل به محل افشاگري جريان انحرافي مهدي هاشمي و منتظري شد. مردم گروه گروه ميآمدند و آنجا پاتوق انقلاب شده بود و شعار «شهر مقدس قم جاي منافقين نيست»، در آنجا خيلي بروز پيدا كرد و شعار داغ مردم بود.))
لیست جبهه پایداری پر است از عناصر نظامی و امنیتی. علاوه بر اینها اضافه کنید فرزند جلاد اوین لاجوردی یعنی خانم زهره لاجوردی را که ((سابقه چهار سال رياست دفتر و سپس معاونت را در مركز امور زنان و خانواده رباست جمهوري)) را دارد. همچنین امثال حمید رسایی و ناصر سقای بی ریا و خود آقا تهرانی و نبوی که روحانیون هوادار مصباح و در واقع از شاگردان او هستند و در این لیست حضور دارند. همچنین جمعی از دولتیان احمدی نژاد مانند سلیمانی، میرکاظمی، سید مهدی هاشمی و بانوانی مانند خانم فاطمه آلیا که همه نظرات واپسگرانه او را در ایام مجالس قبلی که ایشان حضور داشته اند به خاطر دارند.
اصل مقاله هم در پاسخ کامنت هست.
PRINCE گفت:
news.gooya.com/politics/archives/2012/02/136648.php
ALI گفت:
گیتی عزیز
نبینم نا امید شده باشی.
Parvaaz گفت:
+++++
گیتی گفت:
علی عزیز ، دوست خوبم…
ناامید ؟؟!! کی ؟؟ من ؟؟؟ ……..عمرا !!
اگه شما یک چند تا درجه به من بدی من از این ستوانی دربیام بشم سرلشکر حالم خوب میشه به همون قبله !!! 🙂 🙂 🙂
خستگیه…درست میشه…
گردو گفت:
بهت امیدوار شدم گیتی
با اون شعری که گذاشتی اون بالا پاک ازت نا امید شده بودم
گیتی گفت:
@ گردو
شما در اون شعر ناامیدی می بینی ، من هشدار…
اما با توجه به چیزی که اون بالا برام نوشتی که آیا » واقعا فکر می کنی لیاقت خاتمی رو داشته باشیم » ، و کلا نگاهت به این مقوله … باید بگم من عادت ندارم بت سازی کنم ، یا حداقل سعی می کنم اینکار رو نکنم…
لیدر سیاسی رو هم با توجه به عملکردش ارزیابی می کنم، من از خاتمی یک زمانی پشتیبانی کردم و حرف زدم ، زمانی ازش بسیار دلخور بودم و سکوت کردم… و الان قبولش ندارم…. به همین سادگی..
امیدم بند به یک آدم نیست ، وصله به آدمها….
موجودی بوده بنام » کوکتو «، میگن در مورد شعر گفته » من آن دروغم که همواره حقیقت را می گوید » !!
هرچند از دید من حقیقت خودش دروغی غیرقابل تعریفه….
نسوان گفت:
wow, I loved the last sentence:
» The truth is the indefinable lie »
It sounds like a great quotation..
گیتی گفت:
آره، راست میگیا… حودم هم الان دوباره خوندم خوشم اومد !!
گمونم توی خواب نوشتم ، نبوغ رو داری ؟؟!! 🙂
لولیتا جان ، قربون دستت ثبتش کن به نام خودم همینجا…فردا می بینی چسبوندنش به کنفوسیوس !! والله !!
گردو گفت:
سلام گیتی
اصلا یادم رفته بود باهات چاق سلامتی کنم.
خیلی وقته ندیدمت امید وارم که همه چی خوب باشه.
بعد هم عذز خواهی بخاطر اون کلمات زشت. راستش از اینکه دیدم به این راحتی اینها میتونن مارو بازی بدن خیلی عصبانی بودم.
باور کن کامپیتر من شده بود ستاد بحران. همینجور پیغام و سوال بود که میامد. این و قانع میکردم یکی دیگه میرسید. اونیکی رو قانع میکردم دوباره اولی میرسید با سوالهای جدیدتر. همینجور من و میپیچوندن.
در مورد خاتمی صحبت بت درست کردن نیست بلکه بحث نقش شخصیت هست.
هرچند شخصا شحصیتها رو محصول تاریخ میدونم ولی به هیچ وجه منکر نقشی که در زمان خودشون ایفا میکنند نیستم.
شخصیتها در واقع حاصل جمع بردارها در مقطع زمانی خودشون و میانگین تمایلات فکری و خواسته های قشر وسیعی از مردم در این مقطع هستند.
بنا براین اولا ما بخواهیم یا نه اونها وجود دارند و نقش خودشون و بازی میکنند و اینکه این نقش و چطور بازی کنند در میزان تاثیری که میتونند ایجاد کنند خیلی تعیین کننده هست. بخصوص در جوامعی مثل ایران که تشکیلات حزبی وجود نداره شخصیتها نقش مهمی در متشکل کردن مردم ایفا میکنند.
اگر ما ندیده بگیریمشون در واقع خودمون و از وجود آنها به نصیب میکنیم. این به معنی بت ساختن نیست.
دوم اینکه اگر اونها بخوان طوری نقش بازی کنند که فقط یک گروه از مردم راضی باشن دیگه اون موقعیت و که میانگین تمایلات فکری باشند و بنابراین صلاحیت شخصیت بودن رو از دست میدن.
در این وسط این گروه نخبه های جامعه هستند که باید آگاهانه از خیلی از انتظارات خودشون کوتاه بیان تا این اتحاد حول شخصیت مورد بحث شکل بگیره چون از گروههای مردم عادی بخاطر رفتار ناخود آگاهشون چنین توقعی نمیشه داشت. این به معنی پا گذاشتن روی انتظارات نخبگان نیست بلکه نخبه ها در واقع باید سعی کنند از طریق تماس با مردم وترویج گرایشهای خودشون نقش خودشون رو پررنگتر کنند نه از طریق فشار آوردن به شخصیتی که نقش متشکل کردن و بازی میکنه.
این کلیات این بحث هست که خیلی جای صحبت داره. امیوارم یکبار بتونیم بطور مفصل در موردش بحث کنیم. فقط اینو اضافه کنم که خیلی ظرافت تو این کار هست و نباید ساده انگاری کرد
گیتی گفت:
علیک سلام گردو
ببین عزیز جان، در مورد موضوعی که مطرح کردی باهات موافقم… نقش شخصیت ها در جامعه ی ما…
من هم نگفتم خاتمی خائنه یا غلط کرده رای داده یا باید میرفت زندان یا حرفهایی از این قبیل…این آقا یک زمانی با اعتباری که رای مردم براش آورد و پشتوانه ی مردمی خیلی کارا کرد….
گفتم این شخصیت کارآیی خودش رو از دست داده …
بدلیل واضح نبودن تاکتیکش و بدلیل بی توجهی به خواست مردمی که پشتیبانش بودند و حتی هنوز هم خیلی هاشون هستند…
در مقاطع مختلف به مردم پشت کرد، درست در مقاطع حساسی که مردم وسط میدون بودند ، کدوم رهبر یا شخصیت سیاسی اینکارو می کنه و همچنان اعتبار خودش رو حفظ می کنه… جز ماها که فکر می کنیم همیشه بدهکاریم….
اگه هدف کم کردن هزینه ها و ضربه های وارد شده به مردم بود که مردم به اندازه ی کافی هزینه داده بودند هم اون زمان هم این زمان !!
اونروز یک دوست می گفت ، من وقتی از در خونه می رفتم بیرون می دونستم ممکنه دیگه برنگردم ، میرفتم که فردا اگه بچه ام ازم پرسید نگم فلان زمان من می تونستم اما نکردم، مردم اینجوری از اقایون حمایت کردند….
اونروز که بنا به تخمینی که زدند 5 میلیون آدم فاصله ی بین میدون امام حسین و آزادی رو پر کردند اقایون باید پتانسیل مردم رو درک می کردند و استفاده می کردند… چرا نکردند؟؟ چی مانع شد ؟؟
کدوم جنبش مدنی رو سراغ داری که به سرانجامی رسیده باشه و لیدرش انقدر محافظه کار باشه….
اما به نظر من داستان چیز دیگری است….
نمی دونم شنیدی جوابیه ی ایشون رو یا نه ، گل حرف ایشون ارجاع به ارزش ها و ارمان های اول انقلاب بود…. من نمی دونم اون ارمان ها چی بوده … شما می دونی ؟؟!!
راستش من فکر می کنم اتفاقا اونچه که مانع میشه همینه…آرمان های اول انقلاب…
اصلاح طلب رو چه به پافشاری نسبت آرمان های اول انقلاب ؟؟؟ پشتش هم حتما ولایت مطلقه فقیه میاد دیگه….
بازی سیاسی است ؟؟ بعید می دونم…..
اتفاقا اون آرمان ها پاشنه ی آشیل ایشون و همفکران ایشونه….
همون بلایی که ملی مذهبیون سر مردم آوردن اول انقلاب الان اصلاح طلب ها دارند میارن… نقش نخبه هایی که ازشون یاد می کنی شاید جلوگیری از تکرار اشتباهات باشه…
ما داریم خودمون رو گول میزنیم…
اگه قحطالرجاله و از بدبختی باید بچسبیم به ایشون، اون حرف دیگری است…
الان می فهمم چرا چاقوکش هاشون رو فرستادند اونور دنیا که » بختیار » رو مثله کنند…
اینا توی بازی خیلی از نخبه ها و مثلا روشنفکرهای ما جلوتر هستند… خیلی….
PRINCE گفت:
من ازین مردم نا امید شده ام.
توپ بازی در بهترین حالت از دید ما، در زمین سازشکاران با حاکمیت و چرخ پنجم نظام افتاده که بابت شرکتشان در نمایشات رهبری، سهمی از قدرت را گدایی کنند و جز این هم انتخاب و چاره ای نداریم.
در چنین سناریویی، بهترین پایان ممکن چیزی مشابه پایان حکومت فرانکو یا پایان استبداد نظامیها در ارژانتین خواهد بود.
تا ان موقع هم منابع این مملکت به اندازه 5 تا جنگ و 3 تا انقلاب غارت شده، عمر مردمان هم دیگه ارزشی نداره!
تازه این بفرض وقوع بهترین حالت این سناریو هست وگرنه که خوب، همین الانش هم کره شمالی یا وضعیتی با فضای سیاسی چین و اقتصادی نفتی، مطلوب اقایان هم هست.
سناریوی دیگر محتملی هم که ارزش نیم نگاهی رو داره، ادامه فشار زیادتر غرب به سیستم و مملکت هست تا بخشهای عملگراتر مثلا در رویدادی مثل کودتا-انقلاب مردم رومانی، بخشهای ناسازگارتر و متعصب تر رو حذف کنند.
هر چند وارد کردن فشار اگه از حد معینی تجاوز نکنه، صرفا نیروهای تندرو درون حاکمیت رو فعال تر میکنه. و اگه کمر شکن نباشه، نتیجه معکوس میده.
شین شین گفت:
الآن همه آدمهایی که اینجا هستند به این یقین رسیده اند که آقای خاتمی رای دادن دیگه؟ حداقل لطف کنید لینک بدین به عکسی چیزی که ما هم ببینیم این منبع یقینی رو که شما هم دیدین.
یه نکته دیگه هم اینکه با وجود ملت به این بیغیرتی آقای خاتمی باید چی کار کنن؟ به این مردم تکیه کنن؟ نظرتون چیه که ایشون رو هم مثل مهندس موسوی و آقای کروبی زندانی کنن؟ اونوقت دلتون خنک میشه؟ با آخوندا بی حساب میشید خدا بخواد؟ حقیقتاً که مردم بیعرضه و بیفکری هستیم. با عرض پوزش ازدکتر خزعلی و هر کس دیگه ای که بخاطر عقیده اش یا کشته شده یا تو زندانه یا داره سختی میکشه.
Democritus گفت:
+++
گلرخ گفت:
ساده لوحی ایرانی جماعت تمومی نداره.یعنی شما اینقدر تجربه سیاسی و آشنایی به اخبار ایران نداری که تا این ساعت که کامنتت رو گذاشتی هنوز ته دلت مطمئن نبودی که خاتمی واقعا رای داده؟یعنی از دیشب تا حالا تو شک بودی و داشتی با خودت کلنجار میرفتی؟با خودت فکر نکردی خبر به این مهمی و آبروریزی به این بزرگی اگر دروغ بود خیلی سریع از طرف اطرافیان ایشون تکذیب میشد؟
محض اطلاعت کلمه رای دادن ایشون رو تایید کرد.
حالا که خبر تایید شد وارد فاز بعدی یعنی ماله کشی بشید.
PRINCE گفت:
تند نرو.
دستت به ریش و یقه توله بسیجیها نمیرسه، به این یکی پرخاش میکنی؟
برو پایینترا، یک کره ساندیس خور اماده سرو شدنه،
برو یه دوتا فحشی بهش بده بلکه اون 7 تومن طرف حلالش بشه.
گلرخ گفت:
اولا که پرخاش نکردم .در نت چون میمیک چهره و لحن صدا نیست هر کسی از ظن خودش….بی خیال.اونی که اون پایینه پولشو گرفته و داره کارش رو میکنه.چاره اش هم اینه که یکی پیداشون کنه بهشون ساعتی 8 تومن بده.چاره این یکی چیه که هم داره به شعورمون توهین میکنه و هم به حیثیتمون؟یه بار دیگه کامنتش رو بخون.
شین شین گفت:
من به حیثیت شما توهین کردم؟!!!!! به شعور و حیثیت شما نمایندهاتون تو مجلس و رئیس جمهورتون دارن توهین میکنن هیچکی صداش تو دنیای واقعی در نمیاد. اگر خیلی غیرتمندی برو یقه اصل کاریها رو بگیر.
ALI گفت:
» گرفتن آزادی از مردمی که نمی خواهند برده بمانند سخت است اما
دادن آزادی به مردمی که می خواهند برده بمانند سخت تر است! »
» مارتین لوتر کینگ »
این برای افرادی مثل کمپاس ما که از اوضاع می ناله ولی میگه دیروز تو شعبه ای که آشنایش آنجا بوده شش بار رای داده، بار هفتم شناسنامه اش را مهر زدند انداختنش بیرون.
ناگفته نمونه که حدود 47 هزار شعبه رای بوده، صدا و سیما هم که دستش بازه شعبه ها رو گلچین کرده.
استقبال 64 درصدی مردم را زمانی باور می کنم که رای 63 درصدی احمدی نژاد رو.
رهاورد گفت:
اول نوشته گفتی » این اولین بار بود……» آخر نوشته گفتی «دومین بار و ….» بالاخره اولی بود یا دومی؟
نسوان گفت:
اولین بار بود که یک اصلاح طلب رو از نزدیک می دیدم/
دومین بار بود که ترییب ام را داده بودند. اولیش خاتمی بود که باورش کردم و بهش رای دادم. دومیش هم مهران.
علی تهمورث گفت:
هرچند خط فکر من و جناب خاتمی در نقاط بسیاری یکی نیست اما خوشحالم جناب ایشان و آقایان حسن خمینی ، عبدالله نوری ،غلامحسین کرباسچی و هاشمی رفسنجانی در دام خام طبعی اپوزیسیون سبز که با نام شورای هماهنگی در بیرون از کشور فعالیت میکند گرفتار نشدند . و این ها از مصادیق بصیرتی است که مقام معظم رهبری 2سال نام برده بودند.
جناب خاتمی به روندهای دوسال گذشته اعتراض داشته اند و در موارد متعدد حق با ایشان است اما با شهروندان بی بصیرت و خائنین فراری و جاسوس مثل مهاجرانی ،مهدی هاشمی خائن ،رضا ربع پهلوی و مریم رجوی همراهی نکردند.
من دیروز از اولین افرادی بودم که از حضور آقایان نام برده در انتخابات مطلع شدم و متاسفم که امروز دیدم برخی سایت ها این مطلب را انکار کرده بودند. سعی میکنم از ستاد انتخابات کسب اطلاع کنم ببینم آقایان میرحسین موسوی و کروبی و همسرانشان خانم ها رهنورد و کروبی آیا در شعب سیار رای گیری حضور داشته اند یا خیر . همچنان بر این مطلب اصرار دارم که اخبار تائید نشده حاکی از آن است که آقایان اعلام کرده بودند میخواهند بدون حضور رسانه ایی در رای گیری شرکت کنند.
از مشکلات جنبش سبز بی سروته بودن آن است ،صد نفر آدم با سلیقه مختلف کنارر دیگ ایستاده اند و هرکدام منوی خود را دارد . یکی میخواهد شیرین پلو درست کند و آن یکی میخواهد خوراک خرچنگ آماده کند . همه هم میخواهند در همان یک عدد دیگ غذایشان را آماده کنند.
یکی سلطنت طلب است یکی لائیک و ضد خداست یکی مسلمان و میانه رو است یکی طرفدار ولایت فقیه است و تنها با مصداق مشکل دارد.
خلاصه آنکه قدرت طلبان سبز برای بالا رفتن عده و عدد درهای مسجدضرار را باز کرده اند و همه شکل آدم را که خیلی هایشان با یکدیگر سنخیتی ندارند را در یک سالن جمع کرده اند و مثل سگ و گربه صبح تا شب به جان یکدیگر افتاده اند. و تازه پرو پرو توقع دارند عموم مردم نیز بیایند دنبال آن ها و در زدوخوردهای بی حاصل شرکت کنند. بنده دیروز با افتخار به لیست جبهه متحد اصولگرایان رای دادم و هرگز حاضر نیستم دنبال روی یک مشت آدم بی برنامه باشم.
هرگاه به برنامه ی مدون و استراتژی مشخص رسیدند بررسی میکنم . زیرا آقای خاتمی را از نیروهای وفادار به میهن میدانم . اما متاسفانه مشتی آدم منافق مثل مهران در نوشته ی اخیر در اطراف جناب ایشان گرد آمده اند.
خدا را شکر که دشمنان ما مشتی کودن و آدم بی برنامه هستند.
PRINCE گفت:
بر پدر مادر کسی که در این مکان اشغال بریزد !
گیتی گفت:
تهمورث جان….
به این راه و روش میرو که با دلدار پیوندی !!
جالبه که شما که طرفدار جبهه ی متحد اصولگرایان هستید ، از میهن هم مایه می گذارید…
نکنید آقا …نکنید ، معصیت داره !!
ضمنا فرصت کردید این واژه ی » دشمن » رو در قاموس نظام تعریف کنید، تعریفی جامع و مانع…
نمیشه که اینجوری…هر طرف باد میاد دشمن سر و شکلش عوض میشه….
امت در صحنه گیج میشه ، قاطی می کنه ، یکدفعه مشت محکم رو می کوبه جایی که نباید… اونوقت بد میشه ها !! دشمن شاد میشی ها….از ما گفتن !!
يلداسبزپوش گفت:
تهمورث عزيز شما به جاى اينكه ما را به سگ و گربه تشبيه كنى بهتره برى يه فكرى واسه گروه انحرافى!! بكنى كه مجبور نشيد مثل سگ و گربه به هم چنگ و دندون نشون بديد و پاچه همديگرو ريش ريش كنين!!
mountainsummit گفت:
خدایا این fuk رو برسون
تهمورث خان این برنامه جبهه متحد اصول گرا چیه که شما به خاطر برنامه اش بهش رای دادی؟؟
بعد عزیز دلم موضوع رای دادن یا ندادن خاتمی موضوع اصلی ما نیست
مساله اینجاست که اونایکه ما می خوایم کاندیداتوری شون رد میشه و یا زمانیکه ما رای میدیم رای مون دزدیده میشه. بنابراین چه لزومی به رای دادن هست؟ اصولا هنوز تکلیف انتخابات قبلی روشن نیست. دوستای ما زندان هستن و بعضی ها هم جونشون رو از دست دادن. دو تا کاندیدای قبلی ریاست جمهوری دزدیده شدن. نه زندان هستن نه بازداشتن نه دادگاه دارن هیچی .
بعد بریم به چی رای بدیم آخه
یا ایها ال FUK کیف انت
کاظمی گفت:
تهمورث:
شما اگه اینقدر از خودتون مطمئنید چرا اجازه یه راهپیمایی ساده رو به مخالفانتون نمیدید؟ چرا نمی ذارید هر کس با هر عقیده ایی کاندید مجلس بشه؟ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!
عباس میرزا گفت:
+++++
علی تهمورث گفت:
در ضمن 64درصد مشارکت کلی داشته ایم و تهران در حدود 45 درصد {تهران معمول در این دامنه نوسان بوده و ریزش خاصی مشاهده نشده است} به نظر شما چند درصد را اضافی اعلام کرده اند؟!
به دو صورت میتوان پاسخ داد
یکی روش تکراری و نخ نمای گذشته که بگوییم تقلب شده و دیگری نگاه آزاد اندیشانه و قبول کنید شورای سبز اقلیتی است که نمی تواند با عامه ی مردم ارتباط برقرار کند ، اقلیت منزوی ،متکبر و متوهم. اقلیتی که با فاصله گرفتن جغرافیایی از میهن عزیزمان به فاصله گیری های فکر و بصیرتی از ایران امروز نزدیک و نزدیکتر میشود .
امیدوارم به جای هجو و مزه پرانی کمی اندیشه کنید
گیتی گفت:
@ علی تهمورث
باشه …اندیشه می کنیم….
و من می اندیشم و هی می اندیشم و باز هم می اندیشم که چرا «علی تهمورث » قانون نظام مورد قبولش را نقض می کند و فیلتر می شکند و در این وبلاگ من را و دیگری را به اندیشیدن فرا می خواند !!
قدرت خدا !! 🙂
saman گفت:
بنده باز هم حمایتم رو از خاتمی اعلام میکنم و معتقدم رأی دادنش در دماوند و در کنار یک کوه آتشفشانی بزرگ،خیلی معنی داره به چی میخندین؟ ! (از یک وبلاگ) ایشون می خواسته با این اقدام شجاعانه این پیام را به مردم برسوند که ببینید مثل کوه دماوند استوار و پا برجا باشید!
PRINCE گفت:
بیا این 7 تومنت رو همینجا بدم،
حدیثه که مزد مزدبگیر رو تا عرقش خشک نشده، پرداخت کنید.
الدنگ گفت:
به توصیه ی جنابعالی اندیشه کردم وبه این نتیجه رسیدم که ک.ی.ر اسب حضرت عباس توی دهان تو ورهبر معظم انقلاب. یاهو. والسلام نامه تمام.
خیر خواه گفت:
اگه عبا و عمامه را نبینی , این بار آخر نخواهد بود بلکه تا آخر عمرت اینا میکنننت.
نادان بی اندیشه گفت:
@ علی تهمورث:
ببینم , تو شب که میری خونتون ختما مادرت میگه, به به به , پسر اندیشمند و فکورم آمد ؟
تو فقط کم ترشی بخور , حیف از اندیشمندانی مثل تو که ایران ازش محروم باشه.
فلانی گفت:
و تو هنوز هم اصلاح نشدی ها
مشتاق گفت:
خاتمی
خاتمی پشت رهبری ایستاد
رأی خود را به جمع دزدان داد
با بصیرت شد و مآل اندیش
گفت گوزم به ریش ملت باد
علی تهمورث گفت:
من با مزه ریختن های تعدادی از شما کاری ندارم ، چند نوبت درباره فیلترشکن شبهه افکنی کرده بودید برای تنویر افکار عمومی دو مورد را به ماژور و گیتی توضیح میدهم.بنده به هیچ عنوان از فیلتر شکن استفاده نمیکنم .
1-در حال حاضر قانون در زمینه استفاده از vpnسکوت کرده و منعی ندارد. به عنوان نمونه میتوانید با مراجعه به سایت دانشگاه شهید بهشتی و با وارد کردن شماره ی دانشجویی از خدمات vpn استفاده کنید . مورد دیگر استفاده ADSLبرای کاربری های خانگی 128و با ارائه ی معرفی از دانشگاه معتبر تا 1مگابیت بر ثانیه نیز استفاده کنید.
محدودیت استفاده و مشاهده کما بیش در تمامی دنیا رایج است ، به عنوان نمونه فیلم اصغر فرهادی در ایالات متحده با رده بندی سنی 13سال اکران شد . {آیا میتوانیم بگویم به شعور مخاطب 13ساله و یا به والدین آن ها اهانت شده است؟}
دوستان اگر به جای خوشمگزی و لودگی کمی به فحوای کلام بنده دقت میکردند متوجه میشدن در بین عرایضم به اعتراضات به جای جناب خاتمی و اعتراضات مردمی نسبت به پاره ایی از تبعیض ها و رانت خوری ها اشاره کردم . یکی از نمونه هایی که برادر دانشمند و مکتبی دکتر احمد توکلی در سایت خودشان چندین مورد مقاله ی انتقادی نوشتن در زمینه ی عدم وحدت رویه در زمینه فیلترینگ سایت ها بود .
ما هم به پاره ایی ازسلیقه های شخصی که منجر به خدشه دار شدن چهره ی حاکمیت میشود انتقاد داریم اما همانگونه که اشاره کردم علاج آن را در براندازی نظام و مخالفت با خواسته ی اکثریت مردم عزیز نمیدانیم .
البته این حق برای شما به عنوان اقلیت محفوظ است که برای خود وبلاگ داشته باشید و عقاید خود را بیان کنید اما مردم مسلمان به شما اجازه نمیدهند در یک جامعه ی شیعی بخواهید دیکتاتوری اقلیت راه بیندازید و نظام به وکالت از جمهور مردم ایران میتواند برای جلوگیری از توطئه و براندازی نرم وبلاگ ها و سایت های برانداز مثل شما را فیلتر کند. و حتا با استفاده از اختیارات قانونی جلوی نشر افکار تفرقه انگیز را بگیرد . البته باید در چارچوب قانونی مشخص باشد و با رافت اسلامی برخورد کنند. اما اصل برخورد به قوت خود پابرجاست.
اقلیت پرتوقع متاسفانه بر سر شاخ نشسته و میخواهد شاخه ایی را قطع کند که خودش و جامعه نیز با آن شاخه سقوط میکند.
2- ماژور با طعنه و اهانت درباره وبلاگ نویسان مکتبی سوال کرده بود . در این باره شما را به وبلاگ دوست خوبم علیرضا بازارگان{وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً} لینک میدهم ، در آنجا افراد معاند نیز میتوانند آزادانه نظر خودشان را بیان کنند و برادرمان حتی المقدور به شبهات پاسخ میدهد ، همچنین وب سایت خبری دکتر توکلی و وبلاگ های آهستان و قطعه ایی از بهشت که یاران موافق گرد یکدیگر جمع میشوند .
3- درباره دشمن نیز عرایضی وجود دارد ،بماند برای مجالی دیگر. کشور بزرگی مثل ایران با موقعیت ویژه در خاورمیانه ، ذخایر کانی معدنی ومنابع انرژی های فسیلی همچنین پل ارتباطی بودن بین آسیای میانه و آب های گرم جنوب و همسایگی با روسیه و نزدیکی به مرزهای چین و با ریشه های ایرانی و اسلامی بدون دشمن نخواهد بود ،اعراب سلفی و منفعت طلبان غربی در کمین ما هستند. با اعراب مجبوریم به دلیل همجواری به تفاهم برسیم البته اگر آمریکا و اقمار غربی آن سنگ اندازی نکنند. اتحاد ایران بزرگ و همسایگانش منافع ایالات متحده را تامین نمیکند. این ها را اگر دشمنی نمیدانید پس تعریف شما چیست؟!
4- کوروش نیز از واردات گندم از آمریکا گفته بود ، پاسخ کامل میطلبد. به صورت خیلی خلاصه شرایط بد جوی ممکن است ما را مجبور به واردات کالای کشاورزی کند . ما درپاره ایی از سال ها مازاد تولید داشته ایم و آن گندم را به عربستان سعودی صادر کرده ایم . در سال هایی نیز به دلیل کمبود نزولات اسمانی مجبور به واردات از آمریکا پاکستان و هند بوده ایم . باید بدانید ایالات متحده و چین از بزرگترین وارد کنندگان کالا در جهان هستند . میزان واردات کالا لزوما شاخص وابستگی نیست و در اقتصاد جهانی چرخش کالا و خدمات امری رایج و معمول است .
ما با گندم آمریکا مشکل نداریم با مردم آمریکا دشمن نیستیم با خوی سلطه گر و قلچماق بودن جهانی ایالات متحده مشکل داریم ، آمریکا باید از توطئه و سنگ اندازی و اتخاذ سیاست های دوگانه دست بردارد.
آمریکا میگوید حامی حقوق بشر است اما چرا بزرگترین ناقض حقوق بشر و حقوق زنان یعنی پادشاهی عربستان سعودی متحد استراتژیک این کشور است . چرا همیشه بالاترین سطح روابط را با دیکتاتور های منطقه خاورمیانه داشته است؟!
این نشان میدهد که آن ها دروغ میگویند و به دنبال اهداف دیگری هستند.
ایکاش بصیرت بیشتری داشته باشیم
يلداسبزپوش گفت:
آقاى با بصيرت!! شرط مى بندم ايران زندگى نمى كنى، نوع شعار دادنت شبيه كسانيست كه از دور دستى بر آتش دارند!!
علی تهمورث گفت:
بازهم جای شکرش باقیست که شما بدون فحاشی اعتراض کردید.
ابتدا به ساکن عرض شود بنده ساکن ایران هستم و البته با دنیای غرب بیگانه نیستم.
سرکار خانم بنده گفتم {توقع دارند عموم مردم نیز بیایند دنبال آن ها و در زدوخوردهای بی حاصل شرکت کنند.} بنابر این شهروندان و مردم را به سگ و گربه تشبیه نکردم ، رقابت گران ،لیدرها و گروه ناهمگن جنبش سیز را گفتم. و البته آن یک مثال بود و در مثل جای مناقشه نیست .
اما متاسفانه در اینجا شخصی را میبینم که از الفاظ رکیک و زننده استفاده میکند و نورچشم نویسندگان وبلاگ است . ایشان آیا سلطنت طلب هستند که خودشان را شاهزاده معرفی میکنند؟!
بنده دیدم نویسندگان وبلاگ در آن گوشه نوشته بودند :
{توصیه می کنیم که با افرادی که اصول ابتدایی گفتگو را رعایت نمی کنند و با توهین و الفاظ رکیک قصد بر هم زدن محیط را دارند وارد مباحثه نشوید}
بنابر این بنده به گفته ی نویسندگان که به اشتباه تصور میکردم صادقانه باشد احترام میگذارم و با این شخص وارد گفتگو نمیشوم و پاسخی به ایشان نمیدهم .
اما گویا در اینجا اهانت و هتاکی و طعنه های لمپن منشانه سکه رایج بازار است . طبقه ایی که اهل مطالعه و نوشتن است اینگونه برخورد میکند! از بقیه چه انتظاری میتوان داشت؟
گمانم بر اینست ادامه دادن گفتگوها آب در هاون کوفتن باشد.
شما را به حال خود میگذارم تا همچنان مثل دوران ماضی خودتان ببرید و خودتان قبای ناراست بدوزید.
ماژور گفت:
چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم/ که دل در گروی کمان ابرویی است کافر کیش
آقای تهمورث بنده متاسفانه نمی توانم حرف شما را باور کنم. شما محال است موفق شوید لرزش افتاده بر ایمان را رفع کنید، با «نفس اماره» تان مبارزه کنید و ما را به حال خود بگذارید. شما هم به حد کافی از ریش و بوی پا و گلاب و صدای مداح نابهنجار مثل ما زده شده اید. مطمئنا باز به همین جا خواهید آمد، منتهای مراتب شاید این بار اثری به جا نگذارید. علی ای حال امیدوارم شما هم از مطالب نسوان حظ ببرید. خوب می نویسند نه؟
گیتی گفت:
@ تهمورث
شما که اهل مطالعه هستید و ظاهرا سواد خواندن و نوشتن هم دارید باید متوجه شده باشید که برای ورود به سایت های فیلتر شده با این عبارات مواجه می شوید :
» با استناد به قانون جرايم رايانه ای دسترسۍ به تارنمای فراخوانده شده امكان پذير نمۍ باشد »
خوب برادر تهمورث ، شما معنی و مفهوم قانون رو متوجه هستید انشالله تعالی !!
قانون…. قانون جرایم رایانه ای !! متوجه هستید یا باز هم توضیح بدم ؟؟
شرط سنی هم تعیین نکرده !!
شما که نظام رو به عنوان قیم خودتون قبول کردید مداخله و میان بر زدن از قوانین اون چه معنی می تونه داشته باشه ؟؟ نه واقعا چه معنی داره ؟؟
در پست قبل دیدم اخبار رو هم از فرانس 24 می گیرید … چطوری اونوقت ؟؟ پس چرا می ریزن دیش های مردم رو داغون می کنند ؟؟ که از اونور دوباره وارد کنند مردم دوباره پول بدن بخرند ، مگه نه ؟؟ جل الخالق !!
شما به راحتی پاتون رو گذاشتین روی قانون نظام ؟؟ اخلال در نظم و اصول اولیه ی برادر بزرگ ؟؟
بعد اونوقت نماینده ی اصول گرا می فرستید مجلس برای حفظ همون اصول ؟؟ وای خاک عالم !!
اینکه در این نظام فیلترینگ وجود داره و بعد هم همان نظام vpn به خلق الله می فروشد، خود حکایتی که بماند بهتر است …شنیدی میگن هم نزن ؟؟ …هم نزن که گندش عالم رو برمیداره !!
نسوان گفت:
گیتی جان؛ ایشان هیچ قانونی را زیر پا نگذاشته اند. از ادبیات ایشان معلوم است که مامور همان قانون هستند و برای اجرای وظیفه وارد سایت می شوند. هدف از ماموریت شان هم ایجاد نا امیدی و چند دستگی و خراش دادن تتمه ی اعصابی است که برای این ملت نگون بخت مانده است.
من البته تا زمانی که ایشان از دایره ادب خارج نشده حذفش نخواهم کرد. البته همکاران دیگر ایشان با بد ترین فحش ها در پشت صحنه ی همین وبلاگ مشغول هنر نمایی اند. من از صبح ، این دو روز کارم پاک کردن الفاظ رکیکی است که برادران بسیجی حواله ی ما کرده اند.
همین قدر که ایشان متوجه شده که برای باقی ماندن در این محیط باید با زبان درست نظر بدهد برای من یک پیروزی است. اما باور ندارم که ارزش پاسخ دادن داشته باشد. چون کارش کار دیگری است… مامور است و معذور… مزدور است.
هیچ وقت با کسی که برای نفهمیدن چیزی پول می گیرد نمی توان بحث کرد!
سیامک گفت:
فهماندن حقیقت برای کسی که نفهم است دشوار است ولی برای کسی که خود را به نفهمی می زند غیر ممکن!
گیتی گفت:
پس پشت صحنه مشغولند هنوز ….عجب !! بنازم به این همت و حمیت و اینا و اوناشون !!
الان دیگه چرا…، آروم و قرار ندارند انگار….
قربونت برم ، من یکی که اعصاب ندارم بخواد خراش بخوره…. چیو می خواد خراش بده ؟؟
من بحث نمی کنم که ، دارم اخلال می کنم مثلا … 🙂
روح بلند گفت:
من وزیر شما هستم نه وزیر بادمجان!
گردو گفت:
نسوان!
شاید برداشت شما از تهمورث درست باشه ولی به اینهم دقت کن که «مهران» شما هم سوژه بدی برای ایشون نبود ها.
میگم حکم صادر نکن و تجربه شخصیتو تعمیم نده ولی تو میای دوباره پلاتفرم وبلاگتو به رخ میکشی
نسوان گفت:
من اینجوری می نویسم. تو هم یک وبلاگ بزن جور دیگه ای بنویس. تو از من نمی تونی انتظار داشته باشی که من نباشم. اون وقت دیگه من ، من نیست. یعنی میخوای من چیزی باشم که تو میخوای باشم؟ یا تهمورث بهانه نگیره؟ نه ، نه …
بعدشم ، من برای تک تک شون یک پرونده دارم. اون مهاجرانی رو یادت هست که می گفت روی کارنامه رهبر یک لکه سیاه هم نیست؟ کدیور رو یادت هست که می گفت هم غزه هم لبنان؟
من تعمیم ندادم… منظورم رو بیان کردم.اونهایی که باید بفهمن می فهمن. اونها یی هم که نباید نمی فهمن دیگه!
گردو گفت:
بابا تو که انقدر دومبو و نازنازی نبودی که فوری بگی برو یک وبلاگ برای خودت بزن
من شخصیت مهران و اصلا رد نمیکنم و اعتقاد دارم که بخش بزرگی از روشنفکرهای مارو نمایندگی میکنه. ولی این تقصیر اصلاحطلب ها نیست.این میتونه شامل اون مثالهایی هم که میزنی بشه. اولا کدیور اصلا اصلاحطلب نیست و بر اندازه و مهاجرانی هم خودش از همون آدمهای مثل مهران.
ولی مساله اینه که اینها و خیلی از تناقضهای دیگه بخشی از خصوصیات مردم – نمیگم فقط ایران- هست. اینکه باید بیان بشه و روشنگری بشه هیچ حرفی درش نیست و من قلبا از امثال تو که این زحمت و قبول میکنید ممنون هستم. ولی متاسفاانه باید قبول کنیم اولا این خصات مختص مردم ایران نیست بلکه همه کشور های در حال گذار هست.
و دوم اینکه – باز هم متاسفانه- نهایتا همین خصلتها سرنوشت دوران گذار رو تعیین میکنند و با اینکه طرفدار خاتمی هستم ولی هیچ امیدی به موفقیت راهش ندارم و فکر میکنم آدمهای پستی مثل احمدینژاد برنده نهایی این میدان هستند. با اینحال فکر میکنم من باید تلاش خودمو بکنم چون بهرحال تاثیر گذار خواهد بود.
ویکی از این تلاشها هم اینه که با نشون دادن همین خصلتها به آدمهای متوهم و آرمانگرا بگم بابا اگه واقعا بشه که این اصلاحطلبها که شما اخ و تف میکنین به قدرت برسن و این مرحله گذار و پیش ببرن ما باید کلاهمون و بندازیم بالا. وگرنه یک مافیای خیلی گه تر از روسیه قدرت و دست میگیره که باید برگردیم به خامنه ای سجده کنیم
ماژور گفت:
سریع قضاوت نکنید لولیتا. ما از کجا می توانیم از ادبیات ایشان به این نتیجه برسیم که ایشان مامور هستند؟ این مدل صحبت کردن با تکیه کلام های «بصیرت» و «دشمن» و «ای کاش، ای کاش» ها مسلما مشخصه گفتمان طرفداران نظام است. اما نمی توان عجولانه همه را به چشم یک مامور دید. اصلا گیریم که مامور باشد، چه خطری از جانب ایشان وجود دارد، در شرایطی که همه با اسم مستعار می نویسند؟ من که حضور و پیگیری افرادی شبیه به ایشان را در وبلاگ هایی مثل مال شما نشانه خوبی می دانم. مطمئن باشید اگر اوضاع به همین خوبی بود که ایشان می گویند، دلیلی وجود نداشت که دایم به وبلاگ های ما سرک بکشند و پیغام بگذارند؟ اگر ما را کلا قبول نداشتند اینجا نمی آمدند. مگر ما چقدر به جایی مثل رجا نیوز مثلا سر می زنیم؟ اصلا اعتباری برایش قایل نیستیم. این دوست ما هم مثل همان آقای ضرغامی که بد آمریکا می گوید ولی پایش که به آنجا می رسد با مجسمه هایش عکس یادگاری می گیرد، دلی در گرو ما معاندین غرب نشین دارد. مثل همان آقای «رئیس جمهور منتخب» که ینگه دنیا را اخ و تف می داند ولی پایش که بیفتد کلا با خانواده و نوه ها به نیویورک می رود. یا جناب حداد عادل که بنده در تهران افتخار شاگردی ایشان را داشتم و می دانم که چه خانه بزرگی در اختیاریه دارند، چطور کارمندی برای کتابخانه شخصی شان استخدام کرده اند که روزانه فقط به 30 هزار جلد کتاب ایشان می رسند، چگونه زیرزمین خانه شان را حوض و فواره و تخت زده اند و اصلا قطعه ای بهشت خانگی ساخته اند، چطور پایش که افتاد دخترشان را با جیب های پرپول به ژاپن و بعد به امریکا فرستادند. آقای تهمورث هم به تمام این ها بی میل نیست. ایشان هم مطمئنا زیبارویان هالیوودی را می شناسد، پورنو می بیند، موسیقی غربی می شناسد و بدش نمی آید مثل کامران نجف زاده یک بورس پاریس هم بگیرد. من که به شخصه حضور و گرد و خاک ایشان را مثل شما تفسیر نمی کنم.
فلانی گفت:
حالا چرا همه مشکلات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را همه سکسی تعریف میکنید ؟ فکر میکنید اینجوری بردش بیشتره ؟یا فکر میکنید عده زیادی از خواننده های عامی اصلا منظور شما را متوجه میشوند یا فقط همان قضیه سکسی اش را میفهمند ؟
ما ملت نادانی هستیم درست ولی راه اموزش باید درست باشد .
و البته که این فقط نظر من هست و صاحبخانه شمایید فقط جهت تبادل نظر عرض کردم
سیامک گفت:
از یک لحاظ درست می گویید. این یک بحث جدی است و از طرف دیگر نویسنده دغدغه های ذهنی خود را تخلیه کرده است و ایرادی نیست. نویسنده های جدی نویس زیادی به این موضوع پرداخته اند و شاید برای تنوع بد نباشد که با این سبک هم نوشته شود. البته این ظن وجود دارد که این وبلاگ کلا از سکس برای جذب مخاطب, استفاده ابزاری می کند
نسوان گفت:
نه این یک مورد واقعا برام اتفاق افتاده بود و به همین دلیل هم تعریف کردم. ما اینجا تحلیل گر سیاسی نیستیم.
سیامک گفت:
از شما خواهش می کنم مواردی را طرح کنید که واقعا اتفاق افتاده و با برای دوستتان اتفاق افتاده و شما آن را در قالب شخص خودتان بیان می کنید.واگرنه در صورت ساختگی بودن مقدار زیادی از ارزش تحقیقی خود را از دست می دهد.می توانید در پایان اشاره کنید که این یک داستان است.
سیامک گفت:
از صفحه فیس بوک عرفان ثابتی:
»جدا از بی معنی بودن شرکت خاتمی در انتخابات که هیچ گونه معنای سیاسی در خود حمل نمی کند . متن هایی که در حمایت از او نوشته شده است بسیار معنا دار است . همه بر این نکته صحه می گذارند که او کار هایی می کند که ما به دلایلش بعد ها پی می بریم !! اگر با او مخالفید عجله نکنید چند ماه که بگذرد پی خواهید برد که او در خشت خام چه ها می دیده است . این نگاه خطرناک تر از رای دادن بی معنای خاتمی است . ته این نگاه این است که خاتمی فکر می کند و مردم فکر نمی کنند . مردم بعد ها از ثمرات فکر خاتمی بهره مند می شوند ! کل نوشته ی علی شکوری راد در این یادداشت همین نکته است که خاتمی گرچه بر خلاف فکر و خواست مردم عمل می کند ولی این کار به نفع مردم است . این فکر بسیار خطرناک است !!»
به نظرم دقیقا گیر کار همین جاست. آقاجان مردم گوسفند نیستند.
عباس میرزا گفت:
عالی بود، مشکل خاتمی نیست، بلکه این نگرش ذوب شدگان در ولایت خاتمی خطرناک که بدون استدلال ازو دفاع میکنن وگر نه با خود خاتمی میشه انتقاد کرد ولی طرفدار های افراطیش بدون دلیل او رو نشان اعتدال و هر انتقدی رو تند روی و خام بودن میدونن.
اتوبوس دو طبقه گفت:
ما از خاتمی کم کم یک شاه ساختیم! منتها از نوع روشنفکری اش . هر چه گفت و هر چه کرد مانند بز اخفش سرمان را تکان دادیم و به به چه چه گفقیم! کم کم خاتمی و شرکایش پر رو شدند تا آنجا که برای او حریم درست کردند و کسی حق سوال از او را ندارد. چون خاتمی است!او هر چه دلش خواست با جنبش مردم کرد.ما ایرانیان همیشه از شخصیت های واقعی نقش های توهمی و تخیلی و اسطوره ای می سازیم. خاتمی یک ایکس بیشتر نبود ! در دوم خرداد مردم از سر لجبازی به او رای دادند و شانسی شد مجری اصلاح طلبی در ایران و مردم هم شروع کردند در مورد او مبالغه کردن و این گوله برفی را تبدیل به آدم برفی کردند و برایش چشم و ابرو هویج گذاشتند. کم کم مردم بدهکار خاتمی شدند و جنبش دوم خرداد حاصل اقدامات او تلقی شد! و این مطلب که «يه فرصت 8 ساله بده مردم دوره پيش دبستاني بلوغ مدني رو استارت بزنن» یعنی او این فرصت را به مردم داد! نه اینکه مردم به او این فرصت را دادند!تا یادم نرفته بگم که می گن گوشی را برداشته و زنگ زده به موسوی و کروبی که بیایید معذرت خواهی کنید تا آزاد شوید! یکی مرد جنگی به از صدهزار!
بی مقدار گفت:
حالا اگه خاتمی یه زندونی رو ازاد کرده باشه چی ؟ ان ادمی که من میشناسم همش بفکر زندانی هاست .حتا موسوی هم اگر الان از دم زندانی ها را ازاد کنند ودل خانواده های شهدا را شاد کنند . اونم کوتاه میاد.دقت کنید قبل انتخابات بازهم عده زیادی رو گرفتند والبت بورقانی وچندتا دیگه رو عجالتن ازاد کردند . بیخودی دیگران رانکوبید .اگه قرار مصباح واحمدی نژاد برند. خب ما مخلص رهبر وهمه ایم .2- نسوان جان یه رابطه ای با من ردیف کن تا بفهمی اصلاح طلب یعنی چه. ان جانوری که تو باهاش خوابیدی همین هایند که ریده اند تو اصلاحات .ایراد میگیرن که موسوی .امام راحلش رو یاد کرده .؟ کدامیک از شم ادمها ی دو یا ده سال پیش هستید؟ اسلحه موسوی امام راحله .اسلحه رو بزاره کنار ؟…..اگر فرصت کردم ادامه میدم .فقط بدانید موسوی بهترین گزینه هست .40 سال مطالعه بنده همین سه کلمه است .در ضمن هیچ سالی رای نداده ام .مرید نیچه و شوپنهاورم.اما اگر مردیکه جلوچشم من به امام زمان توهین میکرد با پاره اجر مغزش رو له میکردم . توام باید اینکارو میکردی اونوقت شاید باهات میخوابیدم.
سیامک گفت:
نسوان چرا این صفحه خودت را به فیس بوک منتقل نمی کنی؟ امکانات فیس بوک بسیار بیشتر و کم دردسر تر است.
سامان گفت:
می توانی برای اینکه دل برادران عرزشی را بیشتر شاد کنی و برای ساعتی هفت هزار تومان آنها کار آفرینی کنی, هم یک صفحه اینجا داشته باشی و هم یک صفحه در فیس بوک!
سامان گفت:
چشمک خاتمی !
یک روز مرد محترم شیک پوشی کنار خیابان ایستاده بود زن زیبایی هم آنطرف خیابان ایستاده بود. زن با دلربایی برگشت و به مرد خندید و به اوچشمک زد!! مرد محترم که اتفاقا اهل دل هم بود فریفته رفتار دل انگیز زن شد وبه قصد دوستی از آنطرف خیابان به این طرف آمد و با ادب و احترام زن را به یک نوشیدنی دعوت کرد. ولی ناگهان زن برگشت سیلی محکمی به گوش مرد محترم نواخت و گفت : بی شرف! مگر تو خودت خواهر و مادر نداری که مزاحم زنان می شوی! الان پلیس را خبر می کنم تا حساب کار دستت بیاید!
آقای خاتمی نیز مانند این زن زیبا با حرفها و شعارهای فریبنده همچون دمکراسی , مردم سالاری دینی وقانون مداری مردم را می فریبد و وقتی رای خود را گرفت می گوید من رییس جمهور اپوزیسیون نیستم!!( مگر شما خودتان خواهر و مادر ندارین!الان پلیس خبر می کنم تا حساب کار دستتان بیاید.ای ضد انقلاب!) و آنگاه مردم و یاران خود را دسته دسته به جرم ضدیت با نظام! به مسلخ بازداشت و تعقیب میفرستد! او شعار مردم سالاری دینی می دهد و مدام آزادی و قانون و مردم سالاری را جمع و تفریق می کند ! ولی زمانی که انتخاب شد و در حالی که هنوز جوهر رای مردم خشک نشده است در مراسم تحلیف حکم ریاست جمهوری میگوید: مردم سالاری دینی همان ولایت فقیه است! اولین وظیفه یک رهبر اصلاح طلب حراست از مدیران خود است ولی اوبا لبخند بازداشت و محاکمه کاراترین و شجاع ترین مدیران خود همچون عبدالله نوری وعطاالله مهاجرانی وغلامحسین کرباسچی و روزنامه نگاران شجاعی همچون عباس عبدی, اکبر گنجی و عمادالدین باقی , رجبعلی مزروعی را به نظاره نشست و گفت همه ما باید مطیع قانون باشیم!( و چرا یکبار به جناح مخالف نگفت مطیع قانون باشیم!) او اگر هر رای مردم را باندازه یک تف هم حساب کرده بود می توانست با 22 میلیون , دریاچه سد کرج را پرکند و با آن یک سیلاب راه بیاندازد! هر چه مردم از او در مورد عمل به وعده هایش پاسخ خواستند او گفت: نمی گذارندشاید بهترین توصیف خاتمی همان گفته آقای فریبرز رییس دانا باشد که گفت: آقای خاتمی از رانندگی با ماشین اصلاحات تنها ترمز کردن را بلد است! آقای خاتمی اصلاحات را بدنام می کند. او کاری می کند تا صد سال دیگر هر کس دیگری هم که برای اصلاحات برخاست مردم او را همچون چوپان دروغگو شارلاتان و کلاهبردار فرض کنند.از اصلی ترین مشخصات یک رهبر اصلاح طلب صراحت و صداقت است ولی خاتمی با دودوزه بازی های خود فضای پیچیده سیاسی ایران را بسی پیچیده تر می کند و روشنفکران و هادیان جامعه را سر در گم کرده و عرصه را بر تصمیم گیری تنگ میکند.
. بادشمن یکرنگ بهتر از دوست دورنگ می توان معامله کرد. به احمدی نژاد بنگرید اوگرچه بر خطاست ولی هر چه هست خودش است! اوبا عقاید مضحکش آمریکا و اسراییل که سهل است با مراجع تقلید هم در می افتد!! او چنان با تعصب از مضحکات خود در مورد حقایق مسلم تاریخی مانند هولوکاست دفاع می کند که گاه انسان شک می کند شاید راست می گوید! او با زنبیل حرف های کمدی خود چنان به سازمان ملل می رود که گویی موسی عمران به بارگاه فرعون می رود! ا گر خاتمی ذره ای از اعتماد به نفس احمدی نژاد را داشت هم اکنون اصلاحات حال و روز دیگری داشت. بقول آقای کرباسچی در مورد خاتمی ؛ آزموده را آزمودن خطاست . یک گله گوسفند که یک شیر رهبر آنها باشد می تواند یک گله شیر را که یک گوسفند رهبرشان است را در جنگ شکست دهد! گوسفندان را رهبران شیران ایران زمین نکنیم. اگر کاندیدایی بخواهد با گدایی و ناله! آزادی را برای این سرزمین به ارمغان بیاورد همان بهتر که نیاورد. نیروی مردم آنچنان قوی و نیرومند است که گردنکش ترین حکام را وادار به تسلیم می سازد. فقط باید بلد بود چگونه از آن استفاده کرد.می گویند که زمانی که می خواستند محمدعلی باب را اعدام کنند اورا به دار کشیدند و بعد بسوی او تیراندازی کردند. از قضا اولین تیری که شلیک شد به طناب خورد و باب به زمین افتاد و فرار کرد. باب برای فرار دو راه بیشتر نداشت یکی بسمت توالت های شهرداری و دیگری بازار. از بد شانسی او توالت های عمومی را انتخاب کرد! و در نتیجه ماموران مجددا او را گرفتند و اعدام کردند. می گویند اگر باب بسمت بازار که انبوه مردم در آنجا بودند فرار کرده بود با توجه به وجود تعداد زیادی از هوادارانش در آنجا, شانس نجاتش بسیار بود. اصلاح طلبان و خاتمی نیز اگر در دوره هشت ساله زمامداری خود, بجای ارکان قدرت, بسمت مردم فرار کرده بودند! شانس موفقیتشان صد برابر بود. آنها رای خود را از اجتماع گرفتند ولی ارتباط خود را با بدنه اجتماع قطع کردند! ( و گفتند مردم سالاری دینی همان ولایت فقیه است!) و عاقبت هم تبدیل به اصحاب ناله شدند! در اکثر موارد نیازی به صحنه کشیدن مردم نیست چرا که آنها در صحنه هستند. فقط کافی است که زمانی که به صحنه آمدند, جلوی آنها را نگیرید(مانند آقای خاتمی وقتی که در واقعه 18 تیر شریف ترین اقشار اجتماع به عرصه آمدند, دانشجویان را مشتی اوباش خواند!) مردم دقیقا شرایط را بو می کشند و در موقع مناسب پا به میدان می گذارند.اگر ما صحیح عمل کنیم مردم پیش از ما در صحنه خواهند بود. البته بنظر می رسد که سیاسیون ما در زمان قدیم دارای مهارت بسیار بیشتری در اینکار بوده اند. به مشروطه نگاه کنید , در زمانی که نه رادیو و نه تلویزیون بود و با وجود نشریات اندک و اکثریت مردم بیسواد , آزادیخواهان ایران توانستند با اقتدار, مظفرالدین شاه را مجبور به امضای فرمان مشروطه کنند. ولی اکنون در عصر ماهواره و اینترنت و انبوه کتاب و مجله و روزنامه این انبوه جمعیت دانشگاه دیده و باسواد, نمی توانند یک فرد را سر جایش بنشانند! با لیخند هم نمی توان اصلاحات کرد و بهای یک «لبخند» یک کشور نیست! با داستان زیر این مقال را به پایان می بریم.
یک روز یک چوپان ساده دلی گوسفندهایش را پای یک درخت جمع کرده و خودش نیز زیر سایه درخت دراز کشیده و دستش را هم زیر سر گذاشته و زیرچشمی گوسفندهایش رامراقب بود. ناگهان دید از دور یک سیاهی در حال نزدیک شدن است. پس با خودش گفت»
واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
سیاهی نزدیک تر شد.
چوپانه دوباره با خود گفت»
واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
سیاهی نزدیکتر شد و به گوسفندها رسید.
واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
سیاهی نزدیک تر شد و به وسط گوسفندها رسید.
واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
سیاهی نزدیک تر شد و ازگوسفندها رد کرد.
واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
سیاهی به چهار پنج متری جایی که چوپانه خوابیده بود رسید.
واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
سیاهی به جلوی پای چوپانه رسید.
واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
سیاهی شلوارش را پایین کشید.
واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
سیاهی شلوار چوپانه را هم کند و ترتیب او را داد!
وقتی کار سیاهی تمام شد و بلند شد تا شلوارش را ببندد و برود چوپانه بلند شد و گفت»
ای سیاهی تو کیستی و اینجا چه خواهی؟!
سیاهی گفت هیچ!!
چوپانه عصبانی شد و با دستش به بیرون اشاره کرد و گفت»
خوب برو ه ه ه ه ه ه ه ه !!
حال حساب ما و خاتمی, حساب چوپانه و سیاهی است.خاتمی آمد و هشت سال گفتیم »
واستا ببینیم این خاتمی می خواهد بیاید اینجا چکار کند ؟!
پس از هشت سال انتظار گفتیم»
ای خاتمی تو کیستی اینجا چه خواهی ؟!
گفت هیچ !!
پس گفتیم » خوب برو ه ه ه ه ه ه !!
وقتی موسوی می خواست کاندید شود خاتمی زودتر دوید و کاندیدا شد! ولی وقتی موسوی با قاطعیت اعلام کاندیداتوری کرد با وقت کشی سعی داشت با زبان بی زبانی موسوی را منصرف کند! و یاران با وفایش ! شروع به سرزنش موسوی کردند که چرا خروس بی محل شده و با وجود نامزدی خاتمی پا به میدان گذاشته است ! (ابطحی از جمله بود)پس خاتمی شروع به تعارفات مکش مرگ ما کرد!و چون ذاتا آدم سست عنصر و بی خاصیت و ابن الوقتی است تا موسوی را با اراده ای چون کوه در میدان دید پس عرصه را با استعفایی مضحک ترک کرد. فقط تصور کنید که بجای موسوی خاتمی کاندیدا بود که در اینصورت نیز تقلب حتمی بود ولی با این تفاوت که خاتمی نامه ای در جواب رهبر می نوشت و می گفت: پیام ملکوتی شما در خطبه های نماز دشمن شکن جمعه را با گوش جان نیوشیدیم! و از آنجا که حرف ولی فقیه عادل در نظام مقدس جمهوری اسلامی فصل الخطاب همه فصل هاست! پس من نیز بهمراه ملت همیشه در صحنه و مبارز ایران با اطاعت از آن فرزانه یگانه! مشت محکمی بر دهان یاوه گویان خارج نشین خواهیم زد. من نیز بنوبه خود پیروزی قاطع جناب اقای احمدی نژاد را با 24 میلیون رای تبریک گفته و پیشاپیش از زحمات بی دریغ اعضای شورای محترم نگهبان در انجام سالم این انتخابات پرشکوه و کم نظیر صمیمانه سپاسگذاری می نمایم!!
علي گفت:
بسيار بسيار +++++++
اين شد يك حرف حساب
راهی گفت:
عباس عبدی دلش از این همه دورویی او خون بود. در سالهای آخر خاتمی بود که کاسه صبرش لبریز شد و مقاله ای بعنوان «آقای خاتمی استخوان لای زخم تا کی؟» نوشت .و او را بخاطر این همه مسامحه مورد سوال قرار داد. چندی بعد برایش بعنوان جاسوسی پرونده ای تشکیل شد و انداختنش زندان.خود او در نامه ای که به خاتمی می نویسد و از اینکه موقع دیدن او با بی ادبی رادیو را روشن می کرده!گلایه می کند و می گوید من یک نامه کاملا خصوصی در دو نسخه برای شما نوشتم و آن را شخصا به شما دادم و یک نسخه را هم پیش خودم نگاه داشتم ولی در زندان موقع بازجویی دیدم که یک کپی از آن نامه دست بازجوی من است! و از آن بر علیه من استفاده کردند!! آیا خاتمی گرگی نبود که لباس گوسفندان را پوشید و یکی یکی گوسفندان را به بیرون مزرعه می فرستاد تا بقیه گرگ ها ترتیبش را بدهند؟ طفلک عباس پس از آن بقول قناری بازها!»تولک رفت» گوشه نشینی را اختیار کرد و حتی در جنبش سبز هم پیدایش نبود.
راهی گفت:
ای کاش آقای خاتمی نیز گذارش به زندان می افتاد تا چهره واقعی نظام را در می یافت!آقای نوری زاد براستی به نکته مهمی اشاره کردندو آن اینکه چرا آقای خاتمی شما زندان نرفتید؟!
عاشق آن سوی دریاها گفت:
ملتی که فرق بین بی عرضه گی سیاسی و تدبیر سیاسی را نمی داند باید هم این چنین زمین گیر باشد تا خاتمی بیاید و حقشان را گدایی کند.
گردو گفت:
من فقط موندم کسایی که اصل ملت ایران و زیر سوال میبرن چرا به خدشون زحمت میدن اضلا تو این بحثها شرکت میکنن.
همه این دعوا مرافعه ها بخاطر اینه که این ملت که ما هم جزئی از اون هستسم راه درست و پیدا کنه بعد یکی میاد میگه ملتی که فلان است لیاقتش بیشر از این نیست.
خوب به تو چه! تو که تکلیفت روشنه و خودت از ما بهترانی و لیاقت بیشتری برای ما نمیدونی خوب کارت چیه که میای تو این بحثها.
ما همه دعوامون سر اینه که چه جوری لیاقت خودمون و بیشتر کنیم وگرنه که خوب تو همون عصر حجر زندگی میکردیم و میگفتیم لیاقتمون بیشتر از این نیست
عاشق آن سوی دریاها گفت:
حالا چه کسی به شما اجازه داده که از طرف ملت ایران صحبت کنی؟!! مگه وکیل مردم ایران تو هستی؟ اگر انتقادی از ملت ایران می شود فقط برای بیدار کردن اوست نه تخریبش!اگر عشق به ایران نبود الان توی این صفحه نبودم کاسه داغتر از آش!
گردو گفت:
اولا که من از طرف خودم حرف زدم نه از طرف ملت ایران
دوم هم اینکه فرض کن من هم باشم یکی مثل تو، عوض اینکه باهات بحث منطقی کنم بهت بگم برو بابا تو آدم بشو نیستی.
خوب فکر میکنی اینجوری تو آدم میشی؟
اگه فکر میکنی آدم میشی بگو منم همین و بگم.
عاشق آن سوی دریاها گفت:
از اینکه گردوی نازک دلت را شکستم.معذرت می خو.اهم.ولی دفعه بعد هم اینقدر حق بجانب ننویس . گردوی پوست کلفت نصیب کلاغ خواهد شد.:)
عاشق آن سوی دریاها گفت:
. اینطور که شما پیش می روید با این مسلک خاتمی اندیشی اتان تا صد سال دیگر هم نمی توانید شلوارتان را بالا بکشید و عاقبت هم مملکت را به تیر رس جنگ و هجوم خارجی خواهید داد. آنوقت خواهیم گفت مائیم طوطیان هندوستان!
عاشق آن سوی دریاها گفت:
خاتمی اگر زندان می رفت و دو تا چک آب دار که از یک آدم نخراشیده می خورد و خار و مادراو را با فحش یکی می کردند آنگاه مفهوم راستین ولایت فقیه نظام را با تمام وجود حس می کرد!
روح بلند گفت:
اگر در آینده بپرسند چه کسی جمهوری اسلامی براندازی کرد؟ باید گفت شخص خاتمی! در کتاب های درسی خواهند نوشت او با بی تدبیری خود اصلاحات را به شکست کشاند و راه را برای انقلاب مردم هموار کرد! پس برانداز اصلی خود اوست که دیگران را متهم به براندازی می کند
mansur گفت:
خاتمی همیشه خائن آنچه کرد باز «خیانت» بود؛ بیشتر از همه به شهیدان تظاهرات اعتراضی، خانواده هایشان و میرحسین موسوی و کروبی دربند.
این پاچه خار دستمال کش پفیوز از آن ترسوهایی است که میزان چند رویی و بی شرمی اس را در گماردن ملانصرالدینی همچون ابطحی به عنوان رئیس دفتر و همه کاره اش می توان دید.
عاشق آن سوی دریاها گفت:
ابطحی ملیجک خاتمی بود! و تنها هنرش گرفتن عکس یادگاری از شکم فربه اش با هیئت دولت!
mohsen azarbin گفت:
من کاری به این سید همیشه خندان ندارم ،اما تو که زر میزنی و اعتراض میکنی که چرا خاتمی رای داد به من بگو یک سال از حصر میر عزیز میگذره! چه غلطی کردید جز اعتراض در فضای مجازی ! یک سال از کشتار مردم بی دفاع سوریه میگذره و هر روز تعداد کشته ها از تعداد تخمه هایی که میشکنی و خبرش رو میخونی بیشتره .آخه اگه این قرمساق هم نره رای بده تو میخای کجا و به کی اعتراض کنی ؟ یک نگاه به دور و برتون کنید !یک مشت بی مصرف و انقلابی البته از نوع مجازیش که فقط دنباله کل کل و گرفتن پاچه هم دیگه ! گیرم این مرتیکه رای داد تو چه گهی میخوری جز اینکه آخر هفته چه لباسی بپوشی واسه مهمونیت ! یک مشت عافیت طلب که یک خط ور نداشتید واسه این جنبش جز ادعا ! خاتمی مگه نماد این جنبش بوده که حالا شاکی هستید؟ اگه این جنبش میخواست به امثال ۴ تا جیگولو دلخوش کنه الان باید عمو مصطفا تاجزاده از دست شما دق میکرد اما خدا رو شکر که همه مثله شما ها بی وجود نشدن ! کسی میدونه نسرین ستوده کجاست !(منظورم نویسنده این پست نبود )
روح بلند گفت:
تو که زر نمی زنی بگو که چرا جمعیت دو میلیونی را فرستادی خانه هایشان؟
پویان گفت:
فهم رای دادن خاتمی بسیار ساده است. ایشان معتقد به حفظ این نظام و الزامات آن است. رهبر حکومت فراخوانی برای حضور در انتخابات داده بود و مدافعین این نظام اطاعت کردهاند. سرپیچی از امر رهبر دقیقا برابر با اعتقاد به براندازی نظام است. مشکل فعلی، خاتمی و امثالهم نیست. در معادله قدرت، حکومت به شدت دست بالا را دارد: ثروت، قدرت سرکوب و تا حدی تشکیلات. مخالفین در هیچ کدام از متغیرهای این معادله هماورد حکومت نیستند، تا این عدم توازن قدرت وجود دارد، کاری از اصلاحطلب واقعی یا فرصت طلب و اپوزیسیون رادیکال یا رفرمیست ساخته نیست. البته این برتری حکومت ابدی نیست و چندین عامل میتوانند این معادله را کاملا تغییر دهند.
میرزا گفت:
پویان جان بنظرت چه عواملی می تواند این معادله را بهم بزند؟
گردو گفت:
میرزا!
لابد منتظری یکی بگه رای ندادن خاتمی
واقعا که آدمهای ساده ای هستیم ما
میرزا گفت:
نه این جواب من نشد.جوری صحبت می کنی که انگار راه حل ها را می دانی. پس بگذار تا بقیه هم از آنها استفاده ببرند اگر می دانی!
پویان گفت:
میرزای عزیز، تغییر در توازن قوا در کوتاه مدت (حداکثر ٥ سال آینده)، از طریق انشقاق در رهبری نظام حاصل خواهد شد. نشانههای این تحول با توجه به ترکیب و گرایشات نیروهای موثر در رهبری سیاسی و نظامی حکومت آشکار است.
میرزا گفت:
hفرین بر تو ای مرد دانا! یکی از راه های پایین کشیدن دیکتاتور ها زمان است. زمان مانند اسید دیکتاتور را می خورد و سست می کند ولی در مورد ایران فاز تهدید نظامی سریع تر از شمارش معکوس زمان عمل می کند. و این یعنی شاید هیچ وقت به این زمان نرسیم.یعنی تا بخواهیم صبر کنیم تا اشتقاقات نتیجه بدهدطرف مسلح به بمب اتمی شده و دنیا را به آتش می کشد. شاید بهتر باشد از ترکیبی از صبر و زمان مناسب و حرکت های مبارزه منفی استفاده کنیم.
پویان گفت:
میرزای گرامی، من عامدانه تاثیر فاکتور تهدید نظامی خارجی را ذکر نکردم. این عامل کاملا میتواند دودمان حکومت را به باد دهد ولی تاثیرات مخرب آن بر کشور جبران ناپذیر است. خوشبختانه تا زمانی که ایران به نزدیکی ساخت سلاح اتمی نرسد، تهدید نظامی به عمل تبدیل نخواهد شد. جدیدترین تحلبلهای آمریکا و اسراییل حاکی از ناتوانی ایران از تولید سلاح اتمی است. این نشانه خوبی است که حمله نظامی به وقوع نخواهد پیوست. بهترین حالت برای ملت ما، فشل شدن دستگاه سرکوب از طریق بحران و انشقاق در مدیریت مملکت است. قدرت حقیقی در حال حاضر در دست سپاه است و در تحولات آینده، فرماندهی فعلی سپاه کاملا در اقلیت خواهد بود. در حال حاضر تاکید بر خواستهای ملت و آمادگی مردم برای تحولات در آینده نسبتا نزدیک، معقولترین عمل است.
mohamad گفت:
khanoome nesvan, besyar lezat bordam
jane kalame shoma , dastane mast
omid ke hame bavar konan roozi kojaye karim
mohamad
شکارچی خرزو گفت:
از قیاست خنده آمد خلق را نسوان جان!
اولا اطلاح طلبی یه مرام سیاسیه و اینکه مهران با تو بخوابه، به امام زمان اعتقاد داشته باشه، مشروب بخوره ربطی به اینکه اصلاح طلب (در مفهموم عرفیش) باشه نداره.
ثانیا عمل «سکس» رو به شکل مردسالارانه «کردن» مطرح کردی که بار معناییش در متنت منفیه. اولا اگر سکسی بوده، همون اندازه که اون تو رو کرده، تو هم اون رو «کردی»، یعنی سکس داشتی. حالا چی شده که برای اینکه به نتیجه دلخواه خودت از متن برسی، یه سکس لذت بخش رو با کلمه ای که حس تجاوز به آدم میده جایگزین کردی؟
ثالثا فرصت طلبی ربطی به لقب «اصلاح طلبی» یا هر لقب سیاسی دیگه نداره. تو خون آدم هاست. خیلی از کسایی که خودشون رو اصلاح طلب می دونند فرصت طلب نیستند.
رابعا خاتمی اگر بر اساس فرصت طلبیش رای داده، کاری به شدت مذموم هست. ولی چون من انگیزه ش رو نمی دونم فعلا اظهار نظر نمی کنم.
نیما گفت:
به نظر من تاکتیک جلبی بود .
خاتمی رای داد و کلیه اخبار این چند روزه به جای اینکه این باشد که هیچکس رای نداد این است که خاتمی رای داد .
خوب به جهنم که داد . فکر کنم در انتخابات قبلی به این نتیجه رسیدیم که اصلاحات و این حرفها تعطیله . باز هم دست از سر این بدبخت بر نمی دارین .
مردم جالبی هستیم خاتمی یک بدبختی بود که حکومت به عنوان سوپاپ اطمینان علمش کرد . خودش هم در بین آخوندها زیاد آدم بدی نیست البته آخونده دیگه . حالا اون دکون جمع شده میر حسین رو هم گرفتن ما هم که کون گشاد و ترسو و راحت طلب ، چی کار کنیم حالا . آهان خاتمی رفت رای داد بشینید پای کامپیوتر فحش بدین به اصلاح طلبی که تا هفته پیش هیچ کدوم قبولش نداشتین .
من نمی فهمم این آدمی که الان هیچ کاره ای نیست اهمیتش از تک تک شما ها چرا بیشتره ؟
راهی گفت:
این کار خاتمی ,خداحافظی با اصلاحات بوده.این دستاورد و نتیجه بزرگی برای اصلاح اصلاحات است و کمتر از نتیجه عدم شرکت مردم در انتخابات نیست.این پیروزی مضاعف مردم است.
نقاش دیوونه گفت:
امروز توی دانشگاه حزب اللهیی که همیشه باهاش بحثم میشه با حالت تمسخر بهم گفت: «خاتمیتون که رای داد شما هم آدم میشدید میومدید رای میدادید دیگه! ندادید هم که ندادید سگتون گفت غلط کردیم برای ما کافیه» تا حالا توی عمرم انقدر غرورم جلوی کسی شکسته نشده بود. اومدم خونه از در نرسیده به بابام که عاشق خاتمیه گفتم: «بابا این عزیز دلت خاتمی حروم زاده بی شرف رفته دماوند رای داده! عین گوسفند ملت رو فروخته بازم طرف دارشی؟» تا حالا جلوی بابام اینجوری حرف نزده بودم. بابام یکم نگاهم کرد بعد شونه هاش رو انداخت بالا ادامه داد به نوشتن اون کتاب مزخرفش که 2 ساله که مینویسه تموم نمیشه. داداشم از اتاقش اومد بیرون اول به من یه نگاه انداخت که یعنی مواظب حرف زدنت باش بعد رفت پیش بابام دوباره گفت: بابا بازم میخوای بگی اون حتماًَ یه چیزی میفهمه که این کار رو کرده؟!
مامانم از جلوی تلویزیون با تمسخر گفت: آخه نه اینکه مغز خاتمی از مغز باباتون بزرگتره پس حتماً اون بیشتر میفهمه!!
بابام سرش رو از بقل کامپیوتر کج کرد و به مامانم یه نگاه کرد و باهم خندیدن و بعد دوباره شروع کرد به نوشتن.
آخی چقدر ساده! ای کاش پا گذاشتن روی خون این همه آدم و نادیده گرفتن اونایی که توی زندان شکنجه شدن یا توی اعتصاب غذا دارن میمیرن هم برای اقای خاتمی انقدر ساده نباشه و با یه خنده تموم نشه بره.
رايا گفت:
آخيييي چقدر احساساتي 🙂
آرش گفت:
<> آبراهام لینکلن
خاتمی اهل کوتاه آمدن است ؛ اهل در جا زدن ؛ اهل دروغ گفتن به هوادارانش ؛ اهل پشت کردن به هوادارانش ؛ اهل رل بازی کردن ؛ اهل بازی کردن با قوانین حریف ؛ اهل خالی کردن پشت یاران ؛ اهل شانه خالی کردن از زیر بار مسولیت ؛ و…. همه اینها یک دلیل بیشتر ندارد : خاتمی ترسو است.
به آدم ترسو نمی توان اعتماد کرد ؛ با آدم ترسو نمی توان همسفر شد ؛ از آدم ترسو نمی توان انتظار داشت.
چیزی به نام اصلاحات هیچگاه در ایران جاری نشد ؛ اصلاح طلبی وجود نداشت ؛ گروهی فقط نام اصلاح طلب را بر خود نهادند و هشت سال سکان هدایت کشور را عهده دار بودند ؛ اما من هنوز نمی دانم آنها چه چیزی را اصلاح کردند ؛ کدام قانون را اصلاح کردند ؛ کجا برای اصلاح امور وارد عمل شدند ؛ و اصولا امروز ما چه چیزی از زندگی روزمره مان را و یاد ابعاد کلان کشوریمان را از اصلاحات داریم.
اما داستان اصلاحات این چنین بود ؛ در زمان آیت الله خمینی پس از کوتاه کردن دست احزاب و گروههای غیر اسلامی و غیر همسو با نظرات رهبر انقلاب ؛ عرصه سیاسی کشور به طور کامل در اختیار یک گروه خاص قرار گرفت ؛ آیت الله برای ایجاد نمایه ای از دموکراسی و تضارب آرا با استفاده از جناح بندی های درون گروهی -همان گروه حزب اللهی ها که حالا کل امور را در چنگ داشت – دو گروه را ایجاد نمود ؛ که راست و چپ سیاست ایران شدند ؛ آقای خامنه ای و عسگر اولادی و مصباح و … از افراد دست راستی بودند و موسوی خوئیینیها ؛ کروبی ؛ خاتمی و… از دست چپی ها و افرادی مانند اکبر هاشمی همواره در میان این دو گروه رفت و آمد می کرد ؛ اما آیت الله خمینی همواره اعتدال را در میان این دو گروه بر قرار می نمود و دستی به سر و گوش هر دو میکشید.
با فوت بنیانگذار انقلاب اسلامی ؛ فردی از جناح راست به رهبری برگزیده شد ؛ و همان جناح بندی ها وجود داشت ؛ در اوایل آیت الله خامنه ای هم همان رویه را در پیش داشت ؛ تا اینکه در خرداد 76 دست چپی های نظام قدرت را در دست گرفتند ؛ آقا همچنان با آنها همکاری می کرد تا اینکه اخبار وجود گروهها و افراد بر انداز در خیمه اصلاحات به گوشش رسید ؛ گر چه اصلاح طلبهای واقعی در حفظ نظام با یکدیگر هم قسم بودند اما چهره هایی نیز بیشتر پیش می رفتند ؛ کم کم آقای خامنه ای تصمیم به حذف آنها از قدرت گرفت ؛ احمدی نژاد را آوردند ؛ اما اصلاح طلبها همچنان فعال بودند ؛ تا اینکه در سال 88 بهترین فرصت جهت حذف یک جناح سیاسی از عرصه سیاست ایران فراهم شد.
اکنون نظام یکدست شده بود ؛ اما نمیشود با یک حزب حکومت کرد و ادعای دموکراسی داشت ؛ پس باید جناح مخالف آفرید ؛ نظام از درون خود به باز تعریف چپ و راست حکومتی پرداخت و در آستانه انتخابات ؛ اصولگرایان به چپ و راست تقسیم شدند ؛ و اولین آزمون با موفقیت انجام شد . نظام در صدد است تا در سالهای آینده با ایجاد شکاف بیشتر بین اصولگرایان و باز تعریف کامل چپ و راست جدید برای چند سال چپ و راست آسمان سیاست ایران را اینگونه بیافریند.
آرش گفت:
جمله آبراهام لینکلن حذف شد: بدترین سیاستمدار کسی است که هوادارانش هم نتوانند به وی اعتماد کنند.
گردو گفت:
آرش!
مطمئنم خیلی با هوش تر از اون هستی که یک همچین تحلیلی داشته باشی.
برای همین مجبورم در مورد شخصیتت تجدید نظر کنم
جـوات یساری گفت:
بعید میدونم آرش خودمون باشه !!!
آرش گفت:
خود خودشم جواتی ؛ خب نظرم اینه ؛ چی کارش میشه کرد.
آرش گفت:
خود خودشم ؛ خب نظرم اینه ؛ چی کارش میشه کرد.
آرش گفت:
آقا من دو تا نظر مثل هم دادم و اولی رفت تو اسپم و دومی نرفت ؛ تنها تفاوتشون اسم تو بود ؛ فهمیدم که اسم تو جزو اون کلماتی است که در هر کامنتی باشه باید مورد بررسی قرار بگیره ؛ هنوز اسمت تو بدهاست.
نسوان گفت:
آرش چرا آخه این حرف رو می زنی؟ خود جوات داره با اسم خودش راست راست این جا کامنت میزاره. اون وقت کامنت تو چجوری برای اسم جوات فیلتر بشه؟ خوب اگه این اسم فیلتر بود که خودش اول از همه فیلتر می شد. جوات برای ما حکم همون موسوی خویینی ها برای امام راحل رو داره. چرا حذفش کنیم؟ هنوز که برانداز نشده. اگر هم می بینی دست به سر و گوشش نمی کشیم برای اینه که تا بهش روی خوش نشون بدی میره رو صندلی معرکه میگیره.
اندورنی رو میزاره روی سرش. وگرنه من چیکار جوات دارم؟ دست بردارین تو رو خدا!
😉
نسوان گفت:
هاها…ببخشید اندورنی رو تقریبا نوشتم اندونی! گلاب به روتون، البته
جـوات یساری گفت:
کار خاصی نمیشه کرد مهندس
میگن خاتمی یکی به نعل میزد یکی به میخ ، شما هم ظاهرا همین کارو میکنی 🙂
ژورنالیست های آمریکایی اصطلاح جالبی دارن که میگه هرگاه در گیت های سیاسی با گره لابیرنت رو برو شدی رد پولو بگیر برو بالا تا بتونی جای گره را پیدا کنی 😉
جـوات یساری گفت:
البته در اینکه نسوان پشت پرده با من عداوت و کینه دارند شکی نیست ، اما بعید میدونم دلیل ثبت نشدن کامنت این باشه . شاید پروکسی شما sstpباشه و یا ظاهرا کامنتینگ وردپرس با بعضی از دامنه های ایمیل مثل liveیا hotmail مشکل داره . یا اینکه خانم ها اینقدر تنظیمات بلاک کردنو انگولک کردن که خودشونم نمیدونن چه بلایی سر این وبلاگ مادر مرده آوردن
ایمیلتو تغییر بده شاید درست بشه .
من برای آزمایش مینویسم جوات ببینم نتیجه چی میشه
جوات جان آزمایش میکنیم آقا جوات جناب جوات خان الو نمه دیرم الو … کیم دی …. ؟
آرش گفت:
بذار بنویسم جواتی ببینم چی میشه ؛ البته ممکن هم هست موقتا باز شده باشه ؛ هر از گاهی بیا یه جواتی بنویس و برو.
جـوات یساری گفت:
@آرش
به قول برادر تهمورث d: جهت تنویر افکار عمومی عرض میشود پس از آزمایش مشخص شد که نام اینجانب در لیست سیاه نسوان قرار ندارد . اگر به هر دلیل گم و گور شدم اتهامی متوجه شخص خاصی نیست
امضا و انگوشت
جواتی
آرش گفت:
اما به من بگو من کی یکی به نعل زدم و یکی به میخ؟
جـوات یساری گفت:
اوه اوه یک مارمولکیه این لولیتا ، پارسال همین کارو میکرد ، شب فیلتر میکرد مارو صبح دو ساعت آزاد میکرد وقتی هم میگفتم اینجوریه هیشکی باور نمیکرد.
دهنی از ما در اینجا سرویس شد اون سرش ناپیدا 🙂
مصادیق هم بماند برای بعد ، ما بِ هر حال به شما ارادت داریم و خیلی از مواقع از کامنت های شما کسب فیض و فیوضات معنوی میبریم 😀
از شوخی گذشته چند نفر هستند وقتی کامنت های اونارو میخونم میبینم اونی که در ذهنم هستو خیلی بهتر منتقل کردن
جـوات یساری گفت:
ولی بذار یک مورد رو بهت بگم مهندس
شما در اقتصاد معمولا مک گری گور هستی از تصمیم گیری بر حسب شرایط صحبت میکنی ، اما در اینجا از کار خاتمی به عنوان ترسو بودن یاد کردی .
من میخوام بهتون بگم سیاست هم بخشی از اقتصاد هست و یا ترکیبی غیر غابل تفکیک هست . همونجور که شما در شرایطی مجبور هستی کارفرما رو راضی نگهداری ، سیاست هم از ایسن قاعده مستثنا نیست .
نمیدونم چرا در اقتصاد چونه زنی بدون اشکال هست اما در سیاست چونه زدن ناپسند و مذموم میشه .
Parvaaz گفت:
آرش، من هم دید گاهم رفت واسه بررسی امروز صبح. فکر کنم امروز کلا کنترل خفنه.
خدا سایه تو رو از سر این وبلاگ کم نکنه به حق پنج تن. تو میایی این نسوان نطقش وا میشه. گٔل از گلشون میشکفه.
جـوات یساری گفت:
آقا اینا که مارو به چشم مونستر میبینن ، حداقل شماها که همتون خارج رفته هستید زبون همدیگرو بهتر متوجه میشید به نسوان بگید این غل و زنجیر و طوری و فنس و تله های انفجاری و میدون مین هارو جمع کنند .
بابا تا حالا کلی از دوست و رفیق های خودت رفتن روی مین 😆 حالا من یه نفر به درگ اما اینا چرا باید سختی بکشن؟
آرش گفت:
گردو جان ؛ بگو ببینم کجاش میلنگه؟ کجای این تحلیل از واقعیت فاصله داره؟
گردو گفت:
آخه مومن اینها که نوشتی همونهای هست که شریعتمداری تو کیهان تحویل مردم میده
ساده ترین و عوام پسندانه ترین بیان که در عین حال رفتار خودشون رو توجیه میکنه
آرش گفت:
این حرفها رو شریعتمداری زده ؟ کدوم شریعتمداری رو میگی؟ جل الخالق.
میرزا گفت:
حیثیت سیاسی امری است که سیاستمداران ما بدان توجه نمی کنند. مردم در اذهان خود برای رهبران و کنشگران سیاسی پرونده می سازند و اقدامات آنها را در شرایط مختلف می سنجند و بایگانی می کنند و برای عملکرد بعدی آنها مورد استفاده قرار می دهند. اعتماد قطره قطره جمع می شود و دریا دریا از دست می رود!
Parvaaz گفت:
و سی سال بعد، (سال ۱۴۲۰ هجری شمسی )
……. «مطهری» از مخالفان دولت کماکان در حصر خانگی به سر میبرد. رسانه دولتی وی را فتنهگر میخوانند. «بذر پاش»، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، به بی بصیرتی متهم گشته است. دو سال قبل هزاران نفر از زنان و جوانان با مچبندهای قرمز و شعار «نظام پارلمانی، نمیخوایم، نمیخوایم»، به خیابانها ریختند. مردم ۷۲ عضو شورای نگهبان را که رهبر از میان نمایندگان خود در بین ائمه جمعه و نهاد نمایندگی در دانشگاهها … معرفی کرده است، طی انتخاباتی «آزاد» بر میگزینند. شورای نگهبان پس از آن وظیفه یافتن افراد اصلح و انتصاب آنان را به عنوان مجلسیان دارند. مجلسیان از میان خود رئیس دولت را تعیین میکنند. بذر پاش سخنان رهبر پیشین را گوشزد میکند که «انتخابات مجلس حق و وظیفه آحاد ایرانیان است». دولت برای دهمین بار متوالی از برگزاری مراسم سالگرد فوت خاتمی در اردکان جلوگیری کرده است. «سازمان مجاهدین راه سبز»، «جبهه هماهنگی آغاز قرمز» را متهم به قتل ندا آقا سلطان، اشکان سهرابی و ۷۰ تن دیگر در سالهای سیاه پایانی دهه نود میکند….
«کاپیتان پرواز» در وبلاگ «دختران همجنسگرای فرمول ۱» زیر پست «آنیتا» کامنت میگذارد و میهراسد که مانند «کاپیتان بابک» آرزوی ایران آزاد را با خود به گور ببرد.
آری، «تاریخ تنها این را به ما می اموزد که کسی از آن نیاموخت»
کاپیتان بابک گفت:
+++ برای قدرت داستان پردازی
– برای آرزوهای به گور بردنی من و کاپیتان پرواز
پرواز را بخاطر بسپار….پرنده مردنی است
آرش گفت:
@ نسوان
خب شائبه پیش میاد دیگه ؛ مطرحش میکنم ؛ بی های و هوی ؛ این الان از نظر شما مصداق آب به آسمون پاشیدنه؟ میدونی که ما باید همش مواظب باشیم که کارامون مصداق خیلی چیزها نباشه.
حالا چقدر با این تحلیل موافق یا مخالفی ؟ من هر چی فکر کردم به جایی جز این نرسیدم.
جـوات یساری گفت:
اگر خاتمی خودشو به کشتن میداد رضایت میدادید؟!
ظاهرا خیلی دوست دارید این آقا در راه اعتراض به حاکمیت به قتل برسه و هرکدوم از شما چند روزی در صفحات فیسبوک و بالاترین و بلاگ ها و ایمیل های مسخره بازی و در حرکتی قهرمانانه و انقلابی عکسشو بزنید و از اون به عنوان شهید جنبش سبز یاد کنید . و نهایتا بعد از یک هفته همه چیز فراموش بشه . و بعد از دو روز دوباره کسولوژی و سکسولوژی بنویسید و خاتمی هررررر بشه !!
همونجور که هدی صابر فراموش شد همانگونه که دوکوهی در حال فراموشیست .همانگونه که خیلی ها در کنج زندان های بدون آدرس در حال پوسیدن و فراموش شدن هستند !
یک نفر باید بیرون از زندان زنده و آزاد باشه و دنبال راهی بگردد برای خلاصی زندانیان. چه کسی بهتر از خاتمی میتواند اینکار را انجام بدهد.؟
یا شاید دوست دارید خاتمی مثل آقای منتظری تا آخر عمر حصر خانگی بشه در کنج عزلت بپوسه و بمیره و هیچکی سراغی ازش نگیره .
یا اینکه شبانه از ایران فرار کنه و از راه دور مثل «هخا» شعار لنگش کن سربده و هر روز بگه من فردا با هواپیمای اختصاصی میام ایران .
کدوم یکی از ماها پشت این مرد میموندیم که اینهمه توقع داریم ؟!،
ماها حتا حاضر نیستیم با نام واقعی در فضای وب فعالیت کنیم . حتا اونایی که داخل کشور نیستن عافیت طلبی میکنن.
اون یکی اینقدر محتات عمل میکنه و میگه حتا حاضر نیست داخل کشور ایمیل ثبت کنه!!! .
خاتمی مونده تا از حداقل ها برای جنبش اصلاحات استفاده کنه ،خاتمی صبح تا شب داره روی لبه ی تیغ راه میره تا شاید بتونه راهی به فردای این کشور باز کنه .
شرم بر شما که به غیر از نق زدن و غرولند از راه دور و کمپین های مسخره ی اینترنتی هیچ هنر دیگری ندارید . شرم بر ما که بوقلمون صفتیم یک روز به مصدق خیانت میکنیم و یک روز به خاتمی .
تویی که رفتی واسه بابات نق زدی که خاتمی چرا رای داده پا میشی بری جلوی خونه خاتمی و اگر خواستن به جرم براندازی بلایی سرش بیارن ازش دفاع کنی؟! حاضری به خاطر عقیده از درس خوندن و حقوق اجتماعیت محروم بشی و بری بغل دست بقیه زندانی ها؟!
تویی که لینکلن شدی و تحلیل میکنی میگی خاتمی ترسو بود حاضری با اسم واقعی قلم بزنی و بگی من به رویه های دولت استبدادی اعتراض دارم؟!
حاضری قید خونه ی گرم ونرمتو بزنی و بری جلوی دفتر رهبری و نامه بنویسی و بگی به دلیل اینکه کاندیداهای مورد علاقم حضور ندارن در این انتخابات شرکت نمیکنم؟!
تویی که میگی خاتمی مرده و لیدر نیست میتونی یک بخش کوچکی از جنبش مدنی رو مدیریت کنی و نظم بدی؟!
تا حالا چند نفرتون پاشدید برید جلوی خونه ی موسوی یا کروبی و به حصر خونگی اون ها اعتراض کنید؟!
روزی که «اوباش مذهبی» شیشه های خونه کروبی رو خورد و خاکشیر کردن کدوم یکیتون پاشد حداقل بره از اون خیابون رد بشه ؟!
در سوریه بیش از هفت هزار نفر کشته شدند اما هنوز در حمص مردم مقاومت میکنن در تهران تعداد کشته ها به 200 نفر نرسید اما همگی به پشت کامپیتورهایمان عقب نشینی کردیم و اونوقت داریم برای خاتمی تاسف میخوریم و اونو با یک «مرد فاحشه» به نام مهران مقایسه میکنیم؟!
شرم …. شرم بر همگی ما که فقط حرف یامفت زدن از روی باد معده رو خوب یادگرفته ایم
****
بزار بی تعارف باهات صحبت کنم دکتر تقلبی، تو برو به همون دادنت به مهران ها، الخاندرو ،لیون اکبر اصغر ممد و سکس کردن با عالم و آدم مشغول باش و کمتر جفنگ بباف
هرکه را بحر کاری ساخته اند ، خرقه ی آگاهی و آزادی خواهی به تن شما خیلی گشاد و ناراست است .
پ.ن: دیگه نمیخواستم داخل این خراب شده کامنت بنویسما 😡 اَه
میرزا گفت:
خیانت چیست؟ این مزخرفات چیست که سر هم می کنی؟ مثل اینکه ملت ایران یک بدهی بزرگی به خاتمی داشته است و ارث پدری او را خورده است که تو طلبکار شده ای! ما خیک را ول کرده ایم ولی خیک ما را ول نمی کند! بابا اصلا خر ما از کره گی دم نداشت! ما این رهبر تقلبی اصلاحات را نخواهیم چه کسی را باید ببینیم!تو که نداری طاقت سوزن زدن!–باری از شیر ژیان هم دم مزن! کسی که حالا به دلیلی اعم از ترس و …. قادر به هدایت یک جنبش اجتماعی نیست چرا زیر بار مسئولیت می رود؟ آیا بهتر نیست که خاتمی کار را به کاردانان بسپارد خود را بیش از این مضحکه هم مردم و هم حکومت ! قرار ندهد؟کسی که نمی تواند به وعده هایش عمل کند در دور دوم باز کاندیدا نمی شود ئ باز دو باره و دوباره همان وعده های سر خرمنش را تکرار نخواهد کرد! چون مردم به این نتیجه خواهند رسید که او ریگی به کفش دارد! و ظاهر او با باطن او دو تاست و به قول یزدان از خویشاوندان پنهان اهریمن است!
جـوات یساری گفت:
بله همه بدهکاریم ، خاتمی بود که فلسفه ی اعتراض و فکر کردن به جامعه ی آزاد را زنده کرد؟1 خاتمی بود که به ما آموخت دانستن حق مردم است ! خاتمی بود که معنای نشریات آزاد رو عینیت بخشید .خاتمی بود که گفت مردم نباید به دنبال قهرمان باشند .
خاتمی تنها رئیس جمهور طبقه ی روشنفکر نبود، او نماینده 22ملیون ایرانی با سلایق مختلف بود . از زن شهر نشین در آجودانیه و فرمانیه تا زن خانه دار در چابهار و زابل . از روشنفکر لائیک تا مسجد نشین نماز خوان . اون باید به همه ی خواسته های ایرانی رسیدگی میکرد . این توقع بی جایی بود که بخواهیم در چهار سال کن فیکن بکند و همه ی ساختارهای سنتی را تغییر بدهد .
طاقت سوزن اونی نداره که فرار میکنه و میدون رو خالی میکنه ،
در ضمن میشه دوتا از این کارردانان رو معرفی کنید . کاردانانی که بتونن مقبولیت عمومی داشته باشن
میرزا گفت:
اولش ! این دو تا کاردانی که می خواهی جلو چشمتن! موسوی و کروبی!
دومش! اونی که فرار می کنه خاتمیه! اگر مردمیدان بود الان لاقل یک روز زندان رفته بود و دو تا چک از سربازان گمنام خورده بود تا معنای نظام دستش بیاد!
سومش! خاتمی محصول جریان دوم خرداد بود نه عامل آن!
چهارمش! مردم نباید بدنبال قهرمان باشن ولی بی عرضه گی سیاسی هم حدی داره!
پنجمش! مث اینکه تو مدرسه, درس تاریخ رو همیشه با تک ماده رد می کردی !والا نمی گفتی «او به ما آموخت دانستن حق مردم است»!!
شیشمش! کسی که نماینده 22 میلیونه چشم تو چشم مردم نمی کنه و صاف صاف دروغ نمی گه!
هفتمش! ببینم او از «طبقه روشنفکر و زن شهر نشین در آجودانیه و فرمانیه تا زن خانه دار در چابهار و زابل . از روشنفکر لائیک تا مسجد نشین نماز خوان » که به او رای داده بودن خجالت نکشید تا به وعده های سر خرمنش عمل کند؟!
هشتمش! بگو ببینم اگه قرار باشه خاتمی بین «ایران» و «نظام», یکی را انتخاب کنه ,کدومو باید انتخاب کنه!اگه نمی دونی برو چند تا فیلمی که صریحا جواب این سوالو داده ببین بلکه چشات وا شه!لابد کشور ایران هم به او بدهکاره و باید بدهیشو بپردازه!
نهمش! فرض کن از فردا مردم ایران بخاطر بدهیی که به خاتمی دارن رفتن حموم و آب توبه رو سرشون ریختن!و 80 میلیون دو باره پشت سرش جمع شدن, بگو ببینم کسی که با داشتن دو قوه از سه قوه یعنی مجلس و دولت و 22 میلیون طرفدار نتونسه کاری بکنه حالا که همه چیو به باد داده !چیجوری می خاد اصلاحات کنه؟!!لابد دو باره می خاد به رهبر نامه بنویسه و از او «بده در راه خدا «بخاد!
دهمش!تمام این جنبش سبزی که می بینی بخاطر پس گرفتن پست ریاست جمهوری بود که او با بی عرضه گی از دست داد!
یازهمش! اگه بالا بری اگه پایین بیای, فاییده نداره !کار خاتمی تمومه!
راهی گفت:
یک نکته مهم این است که ما ایرانیان همیشه از شخصیت های واقعی نقش های توهمی و تخیلی و اسطوره ای می سازیم. خاتمی یک ایکس بیشتر نبود ! در دوم خرداد مردم از سر لجبازی به او رای دادند و شانسی شد مجری اصلاح طلبی در ایران و مردم هم شروع کردند در مورد او مبالغه کردن و این گوله برفی را تبدیل به آدم برفی کردند و برایش چشم و ابرو هویج گذاشتند. کم کم مردم بدهکار خاتمی شدند و جنبش دوم خرداد حاصل اقدامات او تلقی شد! و این مطلب که «يه فرصت 8 ساله بده مردم دوره پيش دبستاني بلوغ مدني رو استارت بزنن» یعنی او این فرصت را به مردم داد! نه اینکه مردم به او این فرصت را دادند!
نسوان گفت:
دکتر تقلبی رو خوب اومدی… ها ها ! خندیدم.
Rahgozar گفت:
@آرش
تحلیلت در مورد تظاهر به دموکراسی و تک حزبی بودن کاملا صحیح هست-از دید من-چند حزبی بودن برای حفظ وجههٔ نظام در مجامع جهانی الزامی است.
@جواد
پی نوشت متنی که نوشتی مایه شرمندگی شد، این جز معدود دفعاتی هست که طرز فکرت با اسمت همخونی داره.قصد نویسنده در اینجا تألیف مطلبی در قالب تجربه شخصی است و این مثال در جهت بیان ساده مطلب هستش. اگر فهم تو در این حد باشه که از اون به عنوان نقطه ضعف یاد کنی. برات متاسفم.واقعاً متاسفم برات که از عینک خاتمی آزادی رو میبینی، متآسفم که ترجمان آزادی رو خاتمی برات واژه نگاری کرده.متاسفم که هنوز متوجه نیستی که اساس باورهای این گروه و نظام یا هر چیز دیگهای که هستند با دموکراسی، آزادی و جامعه مدنی همخوانی نداره.
متآسفم برات که نمیتونی بفهمی که اگر من یا تو یا دیگری به نامی غیر از نام خودمون کامنت میگذاریم تا هویتمون آشکار نشه به این دلیل هست که به سادگی نوشیدن یه لیوان آب افقیمون میکنند اما برای کشتن موجودی هر چند بی اهمیت مثل خاتمی باید با جامعه جهانی طرف شن. چشاتو و کن پسر جان، محض رضای خدا یکم بیشتر از این قاب کوچک ببین.
هنوز باورم نمیشه اون کامنت رو تو نوشتی!!!!!۱
جـوات یساری گفت:
🙂 البته قصد نویسنده و آنچه در قلب ها میگذرد را خداوند بهتر میداند والله توصیرو به قلوب ((یادم نمیاد آیه چی بود))
اما بعید میدونم نویسنده در این برش زمانی نیتش بیان تجربه شخصی باشه . این نویسنده بر خلاف ویولتا و بقیه نویسندگان هیچگاه از خاطرات سکسی صحبت نکرده .
ایشون در پایان نوشته ی اصلی میگه :
«می توانم قسم بخورم که توی نور غروب آن روز چهره اش حتی شبیه آقای خاتمی بود. این دومین و آخرین باری بود که یک اصلاح طلب ترتیب ام را داده بود.»
و همچنین در پاسخ به رهاورد گفته :
«دومین بار بود که ترییب ام را داده بودند. اولیش خاتمی بود که باورش کردم و بهش رای دادم. دومیش هم مهران.»
به نظرم ایشون(( داکتر لولیتا)) از زبان استعاره استفاده کرده و داره با زبان بی زبانی میگه «خاتمی» برای سومین بار دیروز همه ی ما را کلهم اجمعین تا دسته کرد ، … رف پی کارش. درست مثل مهران خاتمی صفت که این کار را انجام داده بود .
اگر نوشته متعلق به ویولتا یا اسکارلت بود میتوانستیم بگوییم » قصد نویسنده در اینجا تألیف مطلبی در قالب تجربه شخصی است»
اما نگاه ما به آزادی … خب به هر حال باید به شرایط سال های 75 و 76 برگردیم . باید برگردیم به دور دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی . خیلی از واژگانی که وارد فرهنگ عامه شد (( دقت کنید که گفتم عامه مردم و نه طبقه فرنگ رفته یا دنیا دیده)) در هشت سال صدارت آقای هاشمی نبود . در چهارچوب جمهوری اسلامی منهای یک سال و نیم قبل از جنگ این اولین بار بود که این فضا به عموم مردم ایران معرفی شد . این اولین بار و سنگ بنای «حق مخواهی» به جای «تکلیف مداری» بود . من نمیخوام بگم خاتمی مثل یک سلطان همه چیزو به مردم هدیه داد اما به هرحال شخصیت کاریزمای ایشون در اون دوره قابل انکار نیست . همونجور که نقش فرهنگیان و نخبگان و به خصوص روزنامه نگاران قابل انکار نیست.
البته اگر حمل بر ادعا نباشه باید بگم من آزادی رو از خاتمی یاد نگرفتم . برای اولین بار اونو در کتابی دیدم که متعلق به عموی پدریم بود . کتابی با نام «پیرامون آزادی» به قلم جان استوارت میل که در بنیاد فرح پهلوی ترجمه شده بود و زیر اون نوشته بود به فرمان شاهنشاه آریامهر .(( البته اون دوره سنم کم بود خیلی نفهمیدم چی به چیه))
خاتمی تا حد زیادی تونست مفاهیم و تعاریف جان لاک و استوارت میل و دیگر آزادی خواهان رو بومی کنه …. پرواز عزیز مفاهیم غربی تا زمانی که بومی نشه نمیتونه کارایی خودشو در جامعه ی ایرانی نشون بده . بومی نشدن همانا و دائم در دایره ی بسته ی مباحث روشنفکری ماندن همان.
متاسفانه همواره دو گروه در مقابل بومی سازی مفاهیم لیبرالیسم و دموکراسی، عامدانه یا ناخواسته سنگ اندازی کردن .
1- روشنفکرها و تحصیلکرگان فرنگ رفته مثل شما که حاضر نیستند ذره ایی از آن مفاهیم غربی تغییر بکند و میگویند باید آن نسخه ی اروپایی و آن پلان مستقیما در اینجا از بیس تا ادونس موبه مو و آنتی بیوک گونه سریع بازسازی شود.
2- مذهبیون سنتی که ذره ایی منحرف شدن از سنت را به معنای بر باد رفتن دنیا و آخرت میدانند.
این دو گروه به ظاهر متضاد همواره در عمل دست در دست هم به مهر میهن خویش را کرده اند ویران 🙂
خلاصه بگم ما هر کاری که بخواهیم بکنیم باید اونو از دریچه ی نگاه عموم مردم ببینیم . اکثریت بزرگی که به قول شما قومی و قبیله ایی رای میدهند و اسلام بخش منفک ناپذیری از زندگی اونا هست .
درباره ی این نام نشون هم بله تا حد زیادی حق باشماست . یک شهروند عادی خیلی راحت تر قابل سربه نیست شدن هست. من میخواستم بگم همونجور که ما یک سری ملاحظات داریم ایشون هم ملاحظاتی رو داره و نهایتا ایشون مسلمان و متمایل و موافق با حکمرانی مذهبی شیعی هست (( با تعریفی که خودشون از فقه شیعی دارن و من در نقد یا تائیدش الان حرفی برای گفتن ندارم))
اما اینم یادتون باشه که میگفتن «موسوی زندان بره ایران قیامت میشه» مطمئن باشید اگر خاتمی هم بخواد مثل پطروس فداکار بیش از حد داخل «سد سکندر نظام» انگشت فرو کنه سربه نیستش میکنن و دنیا هم به غیر از چهارتا بیانه و مانور رسانه ایی کار خاصی نمیکنه .
در زمانی که جمهوری اسلامی منفور بود و پایه های ضعیفی داشت . رفتند فرانسه بختیار رو ترور کردن قاسملو رو در میکنوس به گلوله و چاقو بستن و نهایتا دنیا کار خاصی نکرد .
کافیه نفت رو چند سنت ارزونتر بفروشید .. همه چیز حل میشه 😉
شما که بهتر میدونید ینگه دنیا روابطش رو بر اساس منافع ملی تعریف کرده نه بر اساس ایدئولوژی .
به هر حال این یکی دو روز ظاهرا اتفاقات عجیب زیاد شده
رای خاتمی باور نمیشه نظر آرش زیر سوال میره …احتمالا آخر هفته هم امام غائب ظهور میفرمایند و عَجِل عَجِل 🙂 اَجی مَجی
خیلی طولانی شد ببخشید، فکر کنم رکورد طولانی ترین کامنت رو در گینس ثبت کردم 🙂
من دیگه فعلا فک نمیزنم
آرش گفت:
من در مجموع وجود این فیلترینگ رو مفید می بینم ؛ چند وقت پیش اینجاشده بود مثل چاله میدون فقط حرفهای رکیک و بحثهای انحرافی ؛ الان محیط بهتره ؛ چهار نفر راحت میان قدم میزنن ؛ چای میخورن و میرن. شما هم که ماشالله آزادی ؛ دیگه چه بهتر.
saman گفت:
شما مرا یاد اون گفته معروف می اندازی که » اگه کسی خواست بهت تجاوز کنه و تو زورش رو نداشتی جلوشو بگیری پس لااقل حالشو ببر!» چون زور ایستادن جلوی دیکتاتور رو نداری پس بجای آن حالشو ببر!
چرا شما فکر می کنی اعتراض مردم به خاتمی بخاطر رای دادن به انتخابات است؟! مسئله سر رای دادن او نیست بلکه مثل همیشه بر سر دو دوزه بازی اوست! چرا ظاهر خود را بگونه دیگری نشان داد؟ مرد و مردانه از همان اول می گفت من اعتقادم به شرکت در انتخابات است و کسی هم نمی توانست بر او خرده بگیرد. همانگونه که رفسنجانی هم رای داد و با شهامتی ستودنی متلک آب داری را هم نثار کرد!
Rahgozar گفت:
مثل بچه هایی که از مادران حامله در زندان به دنیا میان و وسعت آزادی براشون آزادانه رفتن از این سلول به آن سلول و یا در منتهی الیهش از این بند به اون بند هست.
نه رفیق……. آزادی اونورِ دیوارِ .
لولیتای داستان که به قول خودت در پیشترها همون ویولتا است، درجه اعتمادش رو به مهران قصه با تقسیم بسترش به مهران نشون میده، دانشجویانی بودند که اعتمادکردند به پشتیبانی عملی خاتمی، زندان بانی که چند روزی درهای بند رو به روی بچههای در زندان متولد شده باز گذاشت.
بچهها که تا اون زمون فقط تو قفسی تنگ راه رفته بودند، دویدن رو تجربه کردند که به ناگاه زندان بان درهای بند رو از نو بست و حسرت دویدن رو به دل بچه ها. بچهها شلوغ کردن اما چون بچه بودند و خام و بی تجربه نتونستند کاری از پیش ببرن، فلک شدن و زمین گیر، اما اگه زندان بان لعنتی درهای این زندان رو موقتی باز نمیکرد، این زندان از هجمه انسانی میترکید، بچه هایی که بزرگتر شده بودند نور رو از پشت پنجرههای زندان میدیدند، زور بازو داشتند چون بزرگ شده بودند. به این راحتی نمیشد فلکشون کرد یا دست پاشونو بست.
اما مذهب، این افسار هدایت توده ها، این پالان نشیمن گاه راکبان، چیزی نیست که نشود از پشت براش داشت.فقط کافیه بفهمیم میشه کولی نداد……………واقعاً میشه کولی نداد،
جواد، رفیق ما حتی تو گول خوردن هم پیشرفت نکردیم. هنوز مثل زمان حسن صباح کلاه سرمون میذارند،باور کن وقتشه بزرگ شیم، کاش حد اقل واسه خر کردنمون یکم زحمت فکر کردن به خودشون میدادن، و هنوز به شیوه ۶۰۰سال پیش خرمون نمیکردن.
مذهب ای مذهب………………
خون آشام گفت:
اتفاقا همین امثال شماها بودین که نمیدونین واقعا واسه چی دارید دفاع میکنید ..اخه تا کی بچه جون برو کتابای تاریخو بخون تا کی زمان نیاز دارید تا از شر اونچیزی که به جونتون افتاده خلاص شید واقعا که حقتونه بذار ببینیم این خاتمی ای که داری دفاع میکنی و جریان آرام اصلاح طلبی که سالهاست هیچ اصلاحی رو انجام نداده چه غلطی میخواد بکنه حالا ما هستیم میبینیم شما هی بگو آروم باشید بابا باید داد بزنید بچه جون تو سنت کمه نمیفهمی دورو ورتو دیدی همه مسلمونن فکر کردی گوسفند میفهمه چی میخواد؟ موسوی داد زد مردم یکه خوردن.. همین مردمی که رای دادن دو سومشون نمیدونن چه غلطی کردن و نتیجش چیه حالا بیا بگو مردم اینو میخوان مردم برن بمیرن ..گرگ رو بهش باج بدی و دوست شی باهاش میخورتت بچه جون دفاعت از روی تعصب به خاتمی است وگرنه هیچ تند روی اصصلاح طلبی اگر هم فدا بشه که به جهنم فدا شد هیچ خدشه ای به راه آزادی ایجاد نمیکنه انقدر هستند که اوووووه یه گله هستند خاتمی کیلو چند … نقش موسوی در زندان از خاتمی که بیشتره .. شما فکر کردی که یه راهی توسط خاتمی باز شده حالا اگه خود نکبتش نباشه چه اتفاقی میافته . . شما میگید زحمت کشید به فرض محال حالا ازاین به بعدش سمه این خاتمی لعنتی این فکر شماها هم زرتی میرینی تو هیکل آزادی و ادامش که نیاز شدید داره به یه استارت و انرژی قویتر .. ریدم تو ریش خاتمی و موسوی و خامنه ای و رفسنجانی جیش کنم تو دهن اوباما ..
Parvaaz گفت:
@ جواتی
«روشنفکرها و تحصیلکرگان فرنگ رفته مثل شما….میهن خویش را کرده اند ویران»
حالا ما شدیم ویرانگر ایران؟! وسط جواب به رهگذر، یه اشیهارا ول میکنی سمت ما!؟
کدوم نسخهٔ اروپایی رو میگی جوانمرد؟ بگو، تا برات توضیح بدم.
جـوات یساری گفت:
38ساعت نخوابیده بودم ، فکر کنم قاطی پاتی میدیدم ، I am sharmandeh
نمیدونم چرا rahgozar را parvazخواندم 😯 به اشتباه فکر کردم 😳 کامنت برای شما هست ❗ ❓
جـوات یساری گفت:
حق مخواهی = حق خواهی
اشتباه تایپ شد
گردو گفت:
دم جوات خان هم گرم
ولی چرا نمیخواستی دیگه اینجا کامنت بگذاری
اینها هم که اینجا میان بخشی از مردم ایران هستند با همه تناقضها و خوبیها و بدیهاش. اون مهران هم نماینده بخش بزرگی از مردم و بخصوص روشنفکرهای ماست.
اگه کاری هم باید بشه با پذیرش این واقعیتها امکان داره. اگر ندیده بگیریش از پشت ازشون ضربه میخوری. پس بهتره باهاش رودر رو بشی.
جـوات یساری گفت:
والا یه کاری میکنن آدم بره قاطی فرار مغزها (( با مغز ساندویجی اشتباه نشه واآ )) …. اینها نمونش شازده ی ویولتا جان همون پائین هست ، ما دهنمونو وا نکرده لیچار میبنده به نافمون
saeed34 گفت:
جـوات
جـوات
ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﺑﺪﻩ
تحلیل مدل آبگوشتی تحلیل مدل کاله جوش و. …
sadaf گفت:
من هم با جوات موافقم. آیا در کل حرکت قهرمانانه (و نه لزوماً عاقلانه) موسوی و karobi به نفع مردم ایران بود یا کسی مثل خاتمی در طولانی مدت مفیدتر است?
لطفا اینقدر به فکر قهرمان بازی یک روزه نباشید، اگر میتونید زمان طولانیتر یک انسان یه کمی بهتر باشید.
الدنگ گفت:
در پاسخ به یساری
ناگهان نمیدانم چه اتفاقی افتاد که جنابعالی یکمرتبه پریدید پشت اسب و به جنگ اسیاب چوبی رفتید؟ شما بیکمرتبه تحت تاثیرتوهمات ذهنی تان عنان اختیار را از دست میدهید وچنین مرقوم میفرمائید:
» یک نفر باید بیرون از زندان زنده و آزاد باشه و دنبال راهی بگردد برای خلاصی زندانیان. چه کسی بهتر از خاتمی میتواند اینکار را انجام بدهد.؟»
جناب یساری به عنوان نمونه بفرمائید که با فعالیت های مششعانه ی خاتمی جهت راه یابی برای خلاصی زندانیان چه کسی ازاسارت دربیغوله های جمهوری اسلامی با وساطت ایشان ازاد شده ویا با پادرمیانی ی این سید ازشکنجه های قرون وسطائی مصون مانده است؟ ثانیاً شما در عوض پرداختن به ارزیابی ازنقش خاتمی در دوران دودوره ریاست جمهوری وپاسخ گفتن به انتقاداتی که درمورد سیاست های مصالحه جویانه ی او در قبال دیکتاتوری ولایتی ومماشات با سیاست های خودسرانه وآزادی کش بیت رهبری و دستگاههای قضائی وکیفری مطرح شده است، به شیوه ی شناخته شده یعنی مغلطه ی حمله به فرد متوسل میشوید ومینویسید:
«شرم بر شما که به غیر از نق زدن و غرولند از راه دور و کمپین های مسخره ی اینترنتی هیچ هنر دیگری ندارید . شرم بر ما که بوقلمون صفتیم یک روز به مصدق خیانت میکنیم و یک روز به خاتمی.»
باید بگویم شرم بر شما که در سلک مخالف رژیم جمهوری تروریستی اسلامی، میکوشید تا با حمله های بی اساس به مخالفان خارج کشورآب در آسیاب رژیم جمهوری آدمکشان حرفه ای اسلامی بریزید. این مردم نبودند که به خاتمی خیانت کردند، بالعکس این سید بود که در بهترین حالت بواسط ی جبن و ترس و در بد ترین حالت با یک سیاست حساب شده به عبث کوشید تا به قیمت پشت کردن به آمال و آرزوهای ملیون ها که در پشتیبانی ازاو پا به صحنه ی نبرد گذارده بودند، برای رژیم دیکتاتوری ولایتی ابرو و اعتباری دست و پا کند.
در آخر هم با حالتی حق بجانب وذوق زده اینگونه رقم میزنید: «بزار بی تعارف باهات صحبت کنم دکتر تقلبی، تو برو به همون دادنت به مهران ها، الخاندرو ،لیون اکبر اصغر ممد و سکس کردن با عالم و آدم مشغول باش و کمتر جفنگ بباف هرکه را بحر کاری ساخته اند ، خرقه ی آگاهی و آزادی خواهی به تن شما خیلی گشاد و ناراست است .»
این لحن صحبت شما تنها از دهان ساندیس خورهای سایبری میتواند جاری شود وزیبنده ی تووهمقطاران توست که به مصداق گندم نمای جو فروش قبای مبارزه با رژیم را به تن کرده اید. آنچه که ذهن من برای آن پاسخی پیدانکرده است اینستکه اگر قرار بود خودِ جنابعالی وبلاگی را به شرح رابطه های جنسی خود اختصاص بدهید و صادقانه بنویسید با اسامی چند نفر ملا و آخوند و سید و مجتهد مواجه میشدیم. شاید جنابعالی بتوانید این آمار را در اختیار خوانندگان این وبلاگ قرار دهید. والسلام نامه تمام.
خون آشام گفت:
خاتمی هیچ غلطی نکرده بود توی ردای اصلاح طلب رئیس جمهور بی لیاقتی بود که بعد از این همه مدت میتونست با شجاعت بیشتر جو سیاسی اجتماعی رو در همون زمانش کاملا برگردونه ..دفاع از خاتمی مثل مزخرفات این ابلهان است که پیشرفت علمی ایران رو نتیجه ارزشهای حکومت اسلامی میدونند و لاغیر..ریدم تو هر چی ساینس و علم بشر و سیاست که اسمشو میذارید علم ریدم تو هرچی علمه
saman گفت:
آقا منم مخالف صد در صد خاتمی هستم ولی شما هم پیفتو اینجا نکن! بو اینجا رو ورداش!
prince گفت:
چرا اینقدر شلوغش میکنید؟
فعلا که هیچ غلطی نمی تونیم بکنیم.اتمام حجت هم که همین 25 بهمن بود که بدنبال تجمع گارد و اوباش، بخوبی برگزار شد.
گزینه و راه دیگری فعلا نیست.
فعلا، به هر دلیل مردم خواهان هزینه دادن نیستند.
زیر ساختهای ارتباطی و اندک شبکه های اجتماعی یادگار دوره تبلیغات قبل انتخابات را هم که «کرده اند».
کسی نمانده، چیزی نمانده، هماهنگی نداریم، وسیله ارتباطی مطمئنی نداریم،همین 4 تا کامنت رو با کلی صلوات راهی میکنیم.
فعلا وضعمان اینه،
چاره ای جز دلقک شدن در نمایش انتخاباتی نداریم.
خواستیم، زورمان و همتمان نرسید.
چاره ای دیگر نیست که.
سزایمان این است که نتیجه عافیت طلبیمان را ببینیم.
آرش گفت:
آقا شما خیلی محتاطی ها ؛ ما با اسم و ایمیل خودمون مینویسیم ؛ یک آی دی و ایمیل هم بیشتر نداریم ؛ از سر کوچه هم وی پی ان مخریم ؛ با با اینطوری هم نیست که هرکسی بیاد کامنت بذاره یا ایمیل بزنه ؛ بفرستنش کهریزک ؛ راحت باش.
saman گفت:
نه آقاجان بچه مردمو تحریک نکن!کار از احتیاط عیب نمی کنه. من خودم سه مرتبه کامپیوترمو توسط عوامل حکومت هک کردن بخاطر مقالاتی که می نوشتم! یک بار با وجودی که اشتراک آنتی ویروس مک آفی را هم داشتم باز کامپیوترم جوری هک شد که قابل بازیابی نبود! و مجبور شدم 400 دلار بدم یک نو بخرم! بعد که رد هک کننده را گرفتم دیدم از یکی از شهر های چین هک شده ام . ارتش سایبری با هکر های چینی و روسی قرار داد بسته یه کم پول نفت بهشون بده و اونا هم بجان فعالان سیاسی بیافتن. می گویند در یکی از جنگ های ناپلئون , ناپلئون دید که یکی از سربازانش بدون توجه به تیر و تفنگی که از طرف دشمن شلیک می شود در حال پیشروی است! اطرافیانش زبان به ستایش از شجاعت او باز کردندو به به و چه چه گفتند. ناپلئون گفت اون فقط یک احمقه!! این سرباز بدرد من نمی خوره! شجاع اون سربازی است که دارد با کمال احتیاط از پشت درختان آهسته بسوی دشمن می خزد!
جـوات یساری گفت:
پس چه جوریه این وسط همتون توقع دارید خاتمی مثل اون سرباز احمق با کله بره تو شکم بیت رهبری خودشو بترکونه؟!
saman گفت:
نه خیر . خاتمی مثل سربازی است که تفنگش را زمین گذاشته و دستارو بالا کرده و تمبان را در آورده و آن را پرچم تسلیم ساخته و در حالی که ناپلئون با نگرانی تماشاگر اوست! به دشمن التماس می کند که «خواهش می کنم تسلیم شوید, عاجزانه خواهش می کنم!!»
جـوات یساری گفت:
🙂 چی بگم والا همتون لشگر 😯 انقلابی هستید ما با تمام هارتوپورتی 👿 که داریم حریفتون نمیشیم 😕
saman گفت:
یادم می آید خبرنگاری از موسوی پرسید اگر شما جای آقای خاتمی بودید و با بستن روزنامه ها مواجه می شدید چکار می کردید. موسوی پاسخ داد . سرکار نمی رفتم! به همین سادگی!
Narsis گفت:
This comment should be here , sorry to repeat it
شما تا حالا شده به یک هنرپیشه گیر بدید که چرا این نقشو بازی میکنی؟ خب هنر پیشه اس دیگه هر رلی بش بدن بازی میکنه.
حالا من نمیفهمم چرا شماها انقدر اصلاح طلب ها رو نقد میکنید و شاکی هستید که چرا اونجاتون رو سوزوندن. بابا جان اینا هنرپیشن . نه از این هنرپیشه در پیت ها، حرفه ای ان. دست مزدشون هم بدک نیست.
اگه از سوژه فیلم خوشتون نمیاد کانال رو عوض کنید.
سیروس گفت:
نسوان جان
واقعا دمت گرم ووبلاگ خوبی داری. من ازطرفداران خاتمی وحامیان اصلاح طلبان بودم علیرغم آنکه آنها راتنها مناسب برای یک فازگذاربه دموکراسی می دیدم ولی باورکن جزخیانت ازآنها چیزی ندیدم وگرچه کمی مذهبی بودم ولی به این نتیجه رسیدم مذهب درذات خود انسانها راریاکارمی کند ودراین رابطه فرقی بین اصلاح طلب ومحافظه کارنیست اکنون دیگربخشی ازکارم شده است افشاء ونابودی این عناصردرکنارکودتاچیان رژیم خامنه ای سری به وبلاگم بزن خیلی چیزهادستگیرت می شود امید خودراازدست نده بهت قول می دهم روزهای مجازات همه شان رامی بینی . بامن درتماس باش
mahgoon گفت:
من نام این روح را تجاوز به اعتماد دیگری از سر زبونی و ناباوری می گذارم.
فاسدترین گندابهی روح ملی ناشی از حقارت تاریخی
ناشی از تنفسی مسموم در حرص ناکام تملک دیگری.
کثیف است.
این کثافت همه جا را فرا گرفته و شاید کسی بی نصیب از آن نباشد. این آلودگی در مخفیترین لایههای روح یک ناباور صادق هم به نسبت یافت میشود…آنجا که منکر میشود بی علم به جای آنکه با شهامت بگوید نمیدانم.
شاید تنها راه نجات این باشد که به هم کمک کنیم تا ابتدا این منجلاب را باور کنیم و کم کم از آن نجات یابیم.
mahgoon گفت:
من نام این روح را تجاوز به اعتماد دیگری از سر زبونی و ناباوری می گذارم.
فاسدترین گندابهی روح ملی ناشی از حقارت تاریخی
ناشی از تنفسی مسموم در حرص ناکام تملک دیگری.
کثیف است.
این کثافت همه جا را فرا گرفته و شاید کسی بی نصیب از آن نباشد. این آلودگی در مخفیترین لایههای روح یک ناباور صادق هم به نسبت یافت میشود…آنجا که منکر میشود بی علم به جای آنکه با شهامت بگوید نمیدانم.
شاید تنها راه نجات این باشد که به هم کمک کنیم تا ابتدا این منجلاب را باور کنیم و کم کم از آن نجات یابیم.
bozorgmehr گفت:
ای کاش من هم یک اصلاح طلب بودم نسوان عزیز درست مثل مهران خوش به حالش !
Kamran گفت:
Man kheyli be khatami mo’taghed hstam, hamantor ke be yazid va shemr motaghed hastam va sheghe eslah talab ha hastam hamonyor ke asheghe bani Omaye hastam
شازده کوچولو گفت:
نه فقط خاتمی
کسانی مثل شریعتی و سروش که گه رو رنگ کردن به اسم طلا به خورد جوونا و درس خونده ها دادن پایه ی این ریاکاری ها رو ریختن
امثال مصباح شرف دارن به همچین پست فطرت های ضعیفی. که لااقل یه حرف رو میزنن تا تهش هم وایمیسن
خواجه حافظ هم می دونه خرابی مملکت ما مردم احمقشه اما کی این حماقتو تقسیم کرده بین آدما؟ کی اون اول اینا رو گول زد؟
بیخیال بابا باز هم بحث های بی ارزش
ماژور گفت:
خوشحال می شوم بگویید شریعتی کدام حرفی زد که باید پایش می ایستاد و نایستاد؟
شازده کوچولو گفت:
الان بحث کنیم؟
حوصله داری؟
اگه آره اول بگو بینم فک می کنی شریعتی کدوم طرفه ؟
شریعتی گفت خلیفه شیعیان باید شورایی باشه، منکر امام زمان شد اما بعدش کوتاه آمد، آخر عمرش هم به مطهری گفت شما بیا هر غلطی کردم درستش کن اونم گفت اگه غلط درست کنیم که دیگه هیچی نمی مونه! و بدین ترتیب » آقای برادر دکتر» از روشن فکرا رونده -به خاطر موضع اسلامی و تبیین افکار شیع و تکفیر نقاط ضعف اسلام با راهکارها و حرف های شخصی- و از اسلامیا رونده -به خاطر همون دلایل!- اما این وسط مردم بدبخت بودن که فک کردن اسلام یه دین دمکراسی مدار و پروانه ایه که همه بهش ظلم کردن و گفتن چرا اینقد به این اسلام نازنین ظلم میکنین و ما پشتشیم و همین شد که پشتش موندن و به خاطرش راحت هم آدم کشتن. اگر هم فکر می کنی شریعتی آدم خوبی بود، هرجور راحتی
ماژور گفت:
من طرفدار شریعتی نیستم. حتی برعکس نقد کسی مثل شایگان بر او را هم خیلی جدی می دانم، جایی که از «ایدئولوژی سازی سنت» حرف می زند و طرز تفکر شریعتی را مسئول آن ملغمه ای از مارکسیسم نازل و بنیادگرایی اسلامی می داند که انقلاب اسلامی را تولید کرد. حتی با تعبیر محمد قائد هم موافقم که می گوید اگر کسی زیر بیست سالگی آل احمد و شریعتی نخوانده باشد باید به احساساتش شک کرد و اگر در بعد از بیست سالگی همچنان خواننده و طرفدار این دو بود، به عقلش. اما با قضاوت شما درباره شخصیت شریعتی موافق نیستم. شریعتی کم آزار ندید. نه از آن مدل های «سردار سازندگی» یا «امام خامنه ای» ها، آزار به معنای واقعی کلمه. آشفتگی فکری و حیرانی اش هم بیش از آنکه حاصل دودوزه بازی و جاه طلبی باشد، به نابسامانی فکری و سواد کمش باز می گشت. درباره انکار امام زمان و کوتاه آمدن از آن چیزی نخوانده ام. سپاس بابت اشاره تان، سعی می کنم بخوانم. اما چیزی که از مطهری نقل می کنید به این شکل نبوده. دوستانه به جمعی از روحانیون می گوید «دعوای ما با شما دعوای خانگی بین پدر و پسر است و ممکن است ماها اشتباهاتی داشته باشیم. شما باید ما را اصطلاح کنید». اصل ماجرا را بهشتی در کتابی که درباره شریعتی نوشته آورده.
من هم مثل شما با اسلام عزیز مشکل دارم و فکر می کنم این مشکلات به راحتی حل نخواهند شد. باید درباره آن ها صداقت داشت، توی چشم اسلام گرا ها و هم الغالبون خیره شد و از این مشکلات حرف زد. با ماست مالی و پشت هم اندازی نمی توان آن ها را مرتفع کرد. در این باور چنان مصرم که یکبار در حاشیه یک نشست به یکی از نزدیکان دکتر سروش گفتم که «اخلاق حکم می کند مسلمان ها هم مثل آلمان ها بعد از جنگ دوم جهانی بار مسئولیت اشتباهاتشان را بپذیرند و برای مدتی سکوت کنند به جای آنکه لاینقطع بحران معنویت بحران معنویت راه بیندازند و از فلاح اسلامی حرف بزنند». اما با تعبیر شما نه درباره خاتمی و نه درباره شریعتی موافق نیستم. پست فطرت تعریف دارد. آن تعریف با سعید مرتضوی با کسی مثل شریعتمداری جور در می آید اما با شریعتی و خاتمی بعید می دانم. شریعتی آدم بی اخلاقی نبود. تمام گفته ها و خاطرات و اسناد این را نشان می دهد. ما باید قادر باشیم میان منش اخلاقی نادر آدمی مثل او- به خصوص در جامعه ی به شدت بی اخلاق ایران امروز- با طرز تفکر کشکولی و ملغمه سازش توفیر قایل شویم. که اگر نشویم آنگاه با همان کسانی که سی و خورده ای سال پیش چشم بسته «مرده باد» «زنده باد» می گفتند و ما امروز نقدشان می کنیم چه فرقی داریم؟
مورچه دهن گشاد گفت:
ok, i under estimated you! i accept that but dude
first apology
به شریعتی گفتم پست فطرت
اما چه از نادانی چه از سر دانایی حرفهایی -که به قول خودت یک آدم بالای بیست سال عاقلانه نمی دونه- زده شاید گناهش از کسانی که دانسته خزعبلات به خورد مردم دادن کمتر باشه اما به نظر من حتی رنجهای بسیارش کفاره احمق کردن دیگران رو پس نمیده. اگر کسانی مثل اون خط بین مذهب گرایی و عقل گرایی رو نمی پوشوندن شاید الان خیلی ها راحت تر مسیر رو پیدا می کردن؛ راحت تر منظورم با هزینه ی کمتر
و صد البته تو کامنت اولم شریعتی تنها کسی نبود و نیست که داره این کار رو می کنه فقط یکی از مثال هایی بود که اون لحظه پرید تو ذهنم
این رفتار هم مثل رفتارهای دیگه طیف داره ، شدت و ضعف داره اما آدم هایی از تبار خاتمی ادامه ی همون طیف و همون تفکر هستند که امثال شریعتی بودن
شاید تو آدم باهوش تر و متمدن تری بودی اما من آسیب بیشتری از اون تفکر میانه روی محاففظه کار احساس گرا خوردم و هنوز دارم تاوان پس میدم پس قاعدتا بیشتر میسوزم و راحت تر عصبانی میشم
اما حق با توست عصبانیت و فحش دادن هم چیزی رو عوض نمیکنه
}حس گفت:
کلی جواب نوشتم پرید دوباره از اول:
Ok dude, i under estimated you! first of all i apology about
به شریعتی گفتم پست فطرت، شاید حقش هم باشه اما دوس ندارم از کوره دربرم
اما به نظر من حرفهایی که شریعتی زده – که به گفته ی خودت از نظر یه آدم بیست ساله هم عاقلانه نیست- حتی اگر از روی نادانی بوده گناهش رو نمی پوشونن و حتی رنجهایی که کشیده هم نمی تونن تاوان گمراهی هایی باشه که بین مردم ما و مخصوصا جوونا گسترش داد و اگر آدم هایی در طیف اون مرز بین مذهب گرایی و عقل گرایی رو پاک نمیکردن شاید الان خیلیها راحت تر مسیرشون رو پیدا میکردن. راحت تر منظورم باهزینه ی کمتر
شاید تو از من باهوش تر و قویتر باشی اما من و عوامی مثل من که استدلالهای احساس گرایانه ی او رو قبول کردیم و سالها خودمون رو با اون تفکرات میانه روی احساساتی گول زدیم خیلی عمیق تر ضربه خوردیم طوری که هنوز جاش مونده و داریم تاوانشو پس میدیم.
توی کامنت اول هم فقط منظورم شریعتی نیست، این رفتار شریعتی از یه طیف از آدم های جامعه ما بروزپیدا کرده و هنوز هم میکنه که شریعتی و خاتمی مثالهایی از این طیف اند
به شریعتی فحش بدم یا ندم برام دیگه فرقی نمیکنه چون با فحش دادن جلو نمیرم اما جلوه ی پنهان افکار و حماقت های امثال شریعتی باید برای همه روشن بشه، به نظرم جلوه ی معصوم این آدما مدت خوبی روی پرده بوده و باید جنبه های دیگه ی گفتار و کردار این آدم هایی که ناخواسته و ندانسته مردم رو گول زدن بررسی بشه
فنی گفت:
دوست عزیز، اخلاق امثال شریعتی در سایۀ جایگاه اعتقادی و زعامتی او و در پشت علمی که بدست گرفته بود قضاوت می شود، وگرنه بسی با اخلاق تر از او را در بین کشاورزان بی سواد همان قریه ای که او از آنجا آمد می توان پیدا کرد. کسی که برداشت های شخصی خود از یک مشت جعلیات موهوم تاریخی و پر مجهول را بی پروا به خورد دانشجویان معصوم و تشنه می داد بابت اخلاقش قضاوت نمی شود. او آنروزها به عنوان یک دکتر، یک اسلام شناس طغیانگر و شاگرد لوئی ماسینیون قضاوت می شد. امروز و فردا، او بخاطر افق دید محدودش و نسخه های ناشیانه ای که برای ما پیچید قضاوت خواهد شد. البته قبول دارم که شاید مختصر احترام به او اینروزها فقط به خاطر همان کراواتی باشد که می بسته است.
http://news.gooya.com/nabavi/archives/008862.php
ماژور گفت:
ببخشید مجبورم پاسخم به هردوی شما را در ادامه کامنت خودم بدهم.
پاسخ به حس: احساس انزجار شما را کاملا درک می کنم. شریعتی زبان جذاب و احساساتی برای نوجوانان داشت (شاید هنوز هم دارد). کتاب کویر نمونه مشخص این زبان است. علاوه بر آن، آنقدر باهوش بود که به طور ضمنی بفهمد چگونه می توان تاثیر گذار بود. طرز تفکر شریعتی مثال بارز چیزی است که آلتوسر به آن «ایدئولوژی به مثابه شبه تفکر» می گوید. مثالی بزنم. تا به حال با چپ های دوآتشه بحث کرده اید؟ دایم می گویند بحث باید علمی باشد و مثلا مارکسیسم علمی است. وقتی می خواهی کمی این علم را توضیح دهند، فورا سراغ چندتا فرمول قدیمی مثل جامعه طبقاتی، زیربنا و روبنا، و اگر باسواد تر باشند سراغ «ارزش افزوده»، «کارگر از خود بیگانه» «ابزار تولید» می روند. این فرمول ها به تعبیر آلتوسر توهم دانش ایجاد می کنند، چرا که یکی از کارکردهای دانش را به خوبی انجام می دهند. یعنی با آن ها می توان واقعیت پیچیده و گاه غیرقابل توصیف را دسته بندی، ساده و فهم پذیر کرد. اما ایدئولوژی دانش به معنای واقعی کلمه نیست. چرا که فرد دارای دانش، به مقدمات بحث خود به نتایج آن و به متن زمینه ای که در آن فرمول ها یا مقولاتش مطرح می شوند آگاه است. تفاوت دانش و ایدئولوژی از یک نگاه بیرونی اینطور مشخص می شود که فرد داری ایدئولوژی به ابزار فهمش ایمان و اعتقاد دارد. آن ها را قوانین بی بروبرگرد می داند و از این نظر تفاوت چندانی با دیندار و مومن – مثلا همین برادر علی تهمورث خودمان – ندارد. موی لای درز چیزهایی که به او تلقین شده نمی رود. اما فرد دارای دانش، ایمان و اعتقاد ندارد. دست بالا باور دارد که آنچه فکر می کند درست است، درست باشد. نکته اعتراض من به شما این است که ما باید این مکانیسم را در طرز تفکر شریعتی به عنوان یک تیپ و نمونه ببینیم، نقد کنیم و نشان دهیم. شخص شریعتی در این کار اهمیتی ندارد. مهم این طرز فکر است. شریعتی فقط یک نمونه آن است. نقد ما به این مکانیسم و ملغمه ی افکار بی ربط به هم در اندیشه او، متوجه شخصیت او نیست و نباید هم باشد. برای سنجش شخصیت او ملاک دیگری لازم است. همان ملاکی که ما با آن مثلا بین شخصیت والای «امام خامنه ای» و میرحسین موسوی فرق می گذاریم. والا بنده با فحش دادن به طور کلی مشکل ندارم. اگرچه با فحش چیزی از پیش نمی رود ولی دست کم آرام می توان شد. زمانی که آدم واقعا «پست فطرتی» مثل شریعتمداری درباره صانع ژاله – که همه حتی خود پست فطرت شریعتمداری می دانند کوچکترین تعلقی به نظام مقدس نداشت – در تلویزیون دروغی به آن چندش آوری می گوید، به غیر از فحش هیچ واکنش آنی دیگری نمی توان داشت.
پاسخ به فنی: متوجه ارتباط میان کراوات و احترام نمی شوم. نصیری رئیس ساواک هم همیشه کراوات می زد. بشارالاسد هم دایم کراوات دارد. باید برای آن ها هم احترام قایل شویم؟ وانگهی تصویری که شما از شریعتی نشان می دهید، تصویر کسی است که دانسته راه غلط نشان می داده. من با شما موافق نیستم. نه تنها شریعتی که طیف وسیعی از روشنفکران آن زمان به غلط بودن راه واقف نبودند. از خسرو گلسرخی بگیر تا علی شریعتی. ما نمی توانیم آنها را در شرایط خود بگذاریم. ما الان فاصله گرفته ایم و در جایگاهی هستیم که درباره غلط بودن آن حرف بزنیم. ما انقلاب اسلامی وقوف بعد از وقوع داریم.
فنی گفت:
گفته اید که :
«نه تنها شریعتی که طیف وسیعی از روشنفکران آن زمان به غلط بودن راه واقف نبودند»
دوست عزیزم، شریعتی و احسان طبری و خسرو گلسرخی تئوریسین بودند. اندیشمند بودند. اساساً کارشان بر خلاف گفتۀ شما این بود که بخوانند و فکر کنند و بگردند و «راه» پیدا کنند و پیش پای دیگران بگذارند. مرحوم شریعتی اصلاً جزوه ای دارد به نام «روشنفکر و مسئولیت او در جامعه». یعنی ایشان تلویحاً «نشان دادن راه» را برای خود به عنوان یک مسئولیت پذیرفته بود و البته خودش را به عنوان یک متخصص در این امر حس می کرد. موضوع اینست که ایشان دقیقاً به این نکتۀ بسیار مهم توجه نداشته است که «اگر» به عنوان یک تئوریسین مدعی، «به غلط بودن راه واقف نباشد»، آنگاه چه کسی باید تاوان تأسی به او را در آینده بپردازد؟ ایشان اگر فرصت می داشت باید کتابی می نوشت با این مضمون «روشنفکر، و مسئولیت اشتباهات احتمالی او در جامعه».
شما نمی توانید به صرف اینکه مرحوم احسان طبری، فروپاشی بلوک شرق در عصر حاضر را ندید و «وقوف بعد از وقوع» پیدا نکرد وی را از بابت قصوری که در پیمودن «کژراهه اش» مرتکب شد ببخشید. ایشان به عنوان یک فیلسوف اساساً کارش «وقوف قبل از وقوع» بوده است. او یکی از تیزهوش ترین تحصیلکردگان این مملکت بود. مدعی بود که بیش از ما می داند، ولی معلوم شد که نمی دانست. خیل جوانانی که آنروزها کتاب های او را می بلعیدند، امروز کمتر به انبوه دانسته های او فکر می کنند بلکه به مهمترین ندانسته های او افسوس می خورند و آنهم اینکه نفهمید «شاید» دارد اشتباه می کند. دقیقاً به همین علت است که اینروزها کمتر کسی به امثال فرخ نگهدار و علی کشتگر اعتنا می کند. چرا؟ چون این شائبه وجود دارد که نکند الان هم «به غلط بودن راه واقف نیستند».
دوست عزیز! «راه غلط» بربری نیست که اگر از سر یا تهش خوردی فرقی نداشته باشد. راه «پیموده می شود». در «طول سالیان دراز» هم پیموده می شود. و اگر غلط باشد، یک عمر از یک نسل به فنا می رود. آیا حق نداریم هیچکدام از روشنفکرانمان را به دلیل اینکه از قراین آنزمان پی به شرایط این زمان نبردند محکوم کنیم؟
در ضمن برعکس استنباط شما، این همان کراوات مرحوم شریعتی است که ثابت می کند ایشان، «ندانسته» راه غلط را نشان می داده و تراژدی این سه نسل هم همینجاست.
زیر صندلی دوم دست راست گفت:
بزرگترین مشکل همه مذاهب این است که حرف در دهان خداوند می گذارند! و با این کار یعنی حرف تمام! در این وضعیت هیچ کس را یارای مخلفت با حرف خداوند نیست! وقتی مذهب پا به میدان سیاست می گذارد دیکتاتوری همزاد و همراه آن است چرا که خدا گفته چنین و خدا گفته چنان!پس این حالت کهنه و نو ندارد!نو اندیش دینی که در پی ایدئولوژیک کردن جامعه است خود ناخودآگاه زمینه دیکتاتوریی را می چیند منتها با ظاهر متجددتر! یعنی این بار بجای آخوند, یک یقه سفید دستورات خدا را تحکم می کند! روشنفکر دینی عملا جاده صاف کن روحانیت می شود! خودش قدرت بدست گرفتن و اداره حکومت را ندارد و لاجرم حکومت بدست روحانیون و روضه خوانها می افتد! برای مثال دکتر شریعتی از این دسته بود . او با خطابه های پر شور خود قشر متوسط و روشنفکر جامعه را همراه انقلاب واپس گرا نمود. اگر او نبود عمرا اگر اقشار دانشگاهی زیر بار حکومت آخوند می رفتند! او کاری کرد که مردم فکر کنند این روضه خوان سر محله اشان یک پا ابوذر بوده است و آنها نمی دانسته اند! پس بدامی افتادند که در آمدن از آن کابوسی وحشتناک است!
فنی گفت:
++
ماژور گفت:
با کلیت حرف شما موافقم، اما شریعتی را نه علت چنین پروبال دادنی به دین بلکه معلول آن می دانم. سال ها قبل از اینکه شریعتی بتواند اولین نطقش درباره اسلام را بکند، مردم مسلمان تهران – نه بازاری ها، بلکه باسوادهایشان – بعد از انتشار «یکی بود، یکی نبود» تصمیم به قتل جمالزاده گرفتند و نویسنده نوگرا را چنان از ایران تاراندند که تا دهه هفتاد شمسی در لوزان سوئیس زندگی کرد و مرد. و بازهم سال ها قبل از اینکه شریعتی پایش به دانشگاه باز شود، تروریست یک لاقبایی مثل نواب در روز روشن سه گلوله به شکم احمد کسروی شلیک کرد – البته کسروی زنده ماند – و جالب تر آنکه نه تنها آقای تروریست بعد از سه روز از زندان آزاد شد که چند مدت بعد به دستور همین آقا شکم احمد کسروی را جلوی دادگستری تهران، روی همان پله ها که هنوز می بینید سفره کردند. به نظر شما نواب روضه خوان بود؟ یا شواری صنفی روضه خوان ها پشت او بود؟
زیر صندلی دوم دست راست گفت:
شخص شریعتی در این ماجرا بسیار موثر بود اگر چه از جریان روشنفکری برخاسته بود.او آدم خوبی بود وبسیار هم خوب بودولی خوب بودن الزاما متنج به یک خروجی خوب نمی شود.
مینا گفت:
از اینکه به این راحتی شخصیت خاتمی رو با یه مرد هرزه یکی میکنی خیلی ممنونم!!!!!!
خجالت نمیکشین شما؟! حیف اون خاتمی بدبخت که این همه خدمت به این کشور کرد.بیچاره ها اگه خاتمی اون 8 سالم نبود که الان وضع من و تو دیگه اینم نبود که! راست میگن ایرانی جماعت بی صفته.راست میگن.
چیزی که میدونم اینه که چهره خاتمی با این حرفای ص من یه غاز شما هیچ وقت خراب نمیشه….
ژیان گفت:
بسه دیگه بابا اینقد حرص نخورین. اتفاقیه که افتاده کاریشم نمیشه کرد. تقصیر خودمون بود که فک نمی کردیم غضنفر ممکنه به دروازۀ خودی گل بزنه. الانم که شما دارین با هم کل کل می کنین ایشون در یک کشور خوش آب و هوا، توی یه ویلای سی میلیاردی که مزد رای دادنشون بوده دمر لم دادن و چن تا خانوم دارن پشتشونو روغن می مالن و هی ماساژ می دن، هی ماساژ میدن. ایشونم هی میگن عاخ خ خ…..عاخ خ خ. همچین خستگیه این مدت از تن شون در میره که نگو. سپردنم که کسی مزاحم نشه، تلفنارم جواب ندن.
آره آقا جون،…… از اون ویلا ها که به خونه آقا خاوری میگه زکی. بعله.
پاشید بابا پاشید. پاشید برید یه آبی به سر و صورتتون بزنید. از حرص خوردن و غصه خوردن چیزی در نمیاد.
کورش گفت:
ویلای سی میلیاردی .! توهم دو زاری .
حالا اون رفته یک گهی خورده ،انگل هم بهش نمیدن .ویلای سی میلیاردی ! بابا بی خیال .
ماژور گفت:
دم خروس دارد پیدا می شود.
http://www.dw.de/dw/article/0,,15786063,00.html
هیچ خبری درباره انتخابات به این اندازه مهم نیست. طفلک هم الغالبون آمارشان از شرکت کننده ها با هم نمی خواند، در اشتباه لپی هم که از 34 درصد شرکت کننده خبر دادند.
برای من که شخصا میل فتیشیستی حاکمان کشورهایی با دموکراسی قوی مانند ایران و روسیه به عددهای 63 و 64 درصد جالب است. به کمتر از این قانع نمی شوند، بیش از آن با بقیه قطعات پازلشان نمی خواند.
niloofar گفت:
یعنی واقعا مدتها بود که فکر میکردم به اینجور آدمها چی میگن!همیشه کلی ازین آدما دوروبرم بودو همیشه منو عصبی میکردن.این نوشته با من حرف زد.خیلی خوب بود واقعاااا!
الان که فکر میکنم اون آدمایی که دورم بودم همشون خاتمی بتشون بود!چهقدر جالب که من هیچوقت به این نکته پی نبردم که اصلاح طلب یعنی حزب باد!
مرسی واقعا.
نسوان گفت:
Ghabeli nadasht 🙂
فلانی گفت:
من میخوام یه چیزی بگم با اجازه بزرگترا .
ببینید این بحثها زیاد کاری از پیش نمیبرند تنها غاصیتش اینه که یاد میگیرید چه طوری با همدیگه بحث کنید همین قدر .
چیزی به نام اصلاح طلب در ایران معنی ندارد .همه این اقایان همان کسانی هستند که با شاه مبارزه کردند و جمهوری اسلامی را اوردند و 33 ساله سر کارند .همه شان به اسلام معتقدند تنها اختلافشان بر سر تقسیم قدرت هست .چه کسی باور میکند هاشمی رفسنجانی که از 40 سال پیش هم اغوش خمینی بود تا الان که یه سر رزیم هست اصلاح طلب باشد؟ یا خاتمی و کروبی و موسوی و…….
در ضمن مشکل ایران نه خامنه ای است نه احمدی نه کروبی و خاتمی و…… مشکل ما خود ما هستیم که نادان و جاهل هستیم .1500 سال هست دنده عقب می رویم تا خودمان را اصلاح نکنیم چیزی اتفاق نمی افتد .
گیریم همین الان خامنه ای مرد به نظرتان چه میشود؟ گیریم همین الان امریکا امد رزیم را ساقط کرد به نظرتان چه میشود ؟
گیریم همین الان همه قدرتمندان از قدرت کنار رفتند و به شما گفتند خودتان هر چه میخواهید انتخاب کنید .چه میکنید؟
مگر قبل از سال 57 خودمان به خیابان نریختیم ؟ مگر دنبال خمینی نرفتیم؟مگر به جمهوری اسلامی رای ندادیم ؟ مگر به هاشمی و خاتمی و احمدی و….. رای ندادیم ؟
خودمان بلا بر خود نازل کردیم .تنها راهش هم اینه که خودمان را درست کنیم بریم مطالعه کنیم ببینیم واقعا چی میخواهیم بعد بیاییم میدان .
1- تاریخ ایران را بخوانیم (بدونیم چی بودیم چی شدیم چرا شدیم)
2- تاریخ ادیان و خود کتب ادیان و زندگی اورنده اش را بخوانیم (بدونیم دین چیه از کجا پیداشده وچه میخواد)
3- انواع حکومتها را بخوانیم(بدونیم هر حکومتی چه کارکردی داره )
4- قانون حقوق بشر را بخوانیم (بدونیم به عنوان یک انسان چه حقی داریم)
و….
تا وقتی جاهلیم همین هم برامون زیاده .یعنی واقعا زیاده ها تعارف نیست
جـوات یساری گفت:
اصلاح به معنی پیراستن هست، چیزی که لزوما با اساس و ریشه ی آن مشکل نداریم اما باید کمی به سامان بشه و انقلاب به معنی زیر و رو کردنه یعنی از ریشه و اساس همه چیزو بکوبی و بعد بسازی.
اینایی که شما گفتی انقلاب بود، و اینجور اگر باشه یک روز ما لائیک ها باید انقلاب کنیم و روز بعد مذهبیون انقلاب بکنند. و اونوقت تا 1500سال باید یک روز در میون همه چیزو خراب کنیم و دوباره از نو بسازیم!
دونستن تاریخ ایران و تاریخ ادیان خوبه
اما آیا تعریف واحدی از تاریخ ادیان و تاریخ ایران داریم که بشه به درک مشترک برسیم؟!
مذهبیون مدعای یک تاریخ طلایی و سراسر افتخار پیرامون ادیان دارن و ناخدایان تاریخی سراسر مزورانه و بیهوده از ادیان در دست گرفته اند.
عده ایی تاریخ میخونن و به این نتیجه میرسن که گذشته ایی شکوهمند داریم و عده ایی دیگر همون تاریخو میخونن و به این نتیجه میرسن که گذشتمون سراسر خرافه جهل و عقب موندگی بوده .
و باز دوباره به انقلاب و اختلاف میرسیم . باز به این نقطه میرسیم که عده ایی بگویند باید ویرایش و اصلاح شود و گروهی دیگر بگویند باید انقلاب و زیروزبر شود.
اتفاق ها و اختلافات لزوما در جهالت ریشه نداره، این بزرگترین ایراد ما هست که هر «غیر همفکری» رو جاهل می دونیم و بهش میگیم برو مطالع کن برو کتاب بخون . اتفاقا خیلی از مواقع این تضادهای فکری ریشه در همون مطالعه داره.
منو شما شاید به مذهب اعتقاد نداشته باشیم اما گویا همگی به رخ دادن معجزه(( که از تعاریف و باورهای دینی هست)) ارادت داریم و فکر می کنیم نتیجه این بحث ها باید غول چراغ جادو باشه و آرزوهامونو در چشم برهم زدنی برآورده کنه .
ما باید به دنبال راهی برای «همزیستی مسالمت آمیز» باشیم، راهی که نه مذهبی جفتک بندازه و نه من به عنوان یک لائیک اجازه جفتک زدن داشته باشم . راهی که در اون مسیر از صبح تا شب یکدیگه رو به جهالت متهم نکنیم.
این یک تئوری و ایده ئال هست اما چه جوری باید به اون نقطه برسیم یا چه جوری به اون سمت حرکت کنیم…..!!!
خوب …. باید بگم که راهشو نمیدونم و هیچ پیشنهادی هم ندارم 🙂 و راستشو بخوای فکر میکنم پشت کوه قاف هست. چونکه تحمل دیگری رو اصلا نداریم ، تحمل دخالت نکردن در عقیده ی همدیگه رو نداریم .
من در ایران چیزی به اسم احترام به عقیده نمیبینم . مذهبی و غیر مذهبی هم نداره . فکر میکنم ایران جایی هست که در اون 71ملیون فاشیست (و نه دیکتاتور) به ناچار در کنار همدیگه زندگی میکنن!
mountainsummit گفت:
می خوام نوشتت رو از آخر نقد کنم.
1) من این رو نمیپذیرم که 70 میلیون فاشیست تو ایران هستند. من حداقل سابقه چند سال زندگی خوابگاهی داشتم و با اقوام و مذاهب مختلف زندگی کردم. تو یه اتاق کرد و لر و تهرانی و فکر نمی کنم مشکلی وجود داشته باشه بین مردم تو تحمل همدیگه. یا حداقل من که راحت کنار اومدم و تا اونجا که دیدم باقی هم با هم کنار میومدن. حتی تو بازار من یه آشنای بهایی داشتم که مردم با هش مشکل نداشتن و با هش کار میکردن. (این خوب تحمل همدیگه اس)
اما حک.مت چون یه زمانی ایدوئلوزیک بود خیلی دوست داره که به این تفاوتا دامن بزنه اما من چیز خاصی که بشه بهش گفت فاشیست نمیبینم. از اون گذشته رفیق مسجدی داریم رفیق عرق خور هم دارم. اصولا نمی بینم که مردم به پروپای هم بیچن.
2) اما در مورد بحث انقلاب و اصلاح
هدف ما تغییر رفتار رژیم هست یعنی اینکه به خودش اجازه نده که با حقوق شهرونداش بازی کنه. اراذل و اوباش رو نبره جلو سفارت که اونا هم حمله کنن و همه چی رو به هم بریزن. یه شبه با رفتارای غیره متعارف باعث نابودی زندگی اقتصادی مردم نشه و …
ما تمام تلاشمون رو کردیم ومیکنیم که با هزینه پایین به دست آورد بالاتر بریسیم. راحت ترین راه گفتگو با خود حکومت هست و اینکه خودش خودش رو اصلاح کنه. اما خوب تا اینجا اینا نشون دادن که حرف حساب رو نمی پذیرن
پس باید بیشتر فشار آورد. اما هنوز فاصله تا انقلاب زیاده. میشه اعتصاب کرد خصوصا تو بخش صنعت نفتت اونجا تاثیر گذار تره تو حمل ونقل مثلا کافی یه روز شرکت واحد کار نکنه. همین چه قدر به سیستم فشار میاره. همین باعث میشه که حکومت بپذیره و خودش رو اصلاح کنه. بازم راه های مدنی و کم هزینه هست
اما متاسفانه ما هیچگدوم رو امتحان نکردیم.
انقلاب هم گزینه آخر هست
به هر حال ما در مورد کشورمون مسئول هستیم. کانادا و آمریکا خونه ما نیست. به قول شاعر
مرا به خانه ام ببر اگر چه خانه خانه نیست.
جـوات یساری گفت:
دوست عزیز اینجور که شما میگی یعنی ما با دو طایفه سفید و سیاه روبرو هستیم
یک طرف حکومتی که با حقوق شهروندان بازی میکنه و اراذل پرور هست
و یک طرف دیگه مردمان و شهروندان که سوئیسی وار کنار یکدیگر در صلح و آرامش میتوانند زندگی کنند.
میشه بهم بگی چه جوری این اتفاق میفته که از درون این شهروندان نازنین چنین حکومت دگم و خشنی به وجود میاد؟!
اون کرد و فارس فکر میکنم در بعضی مواقع ، مثلا در همون در شرایط اجبار دانشجویی کنار همدیگه سر میکنن و کرد در اولین فرصت آرزوی استقلال و خود مختاری از اون فارس رو پیدا میکنه و یا اون بهایی و مسلمان حسب منافع مالی یکدیگر را تحمل میکنند . اما شاید همان مسلمان در اولین فرصت خونه ی بهایی رو آتیش بزنه .
موسلینی و هیتلر سال ها صبر کردند تا بتونن پتانسیل فاشیستی و نازیسم خودشون رو با جنبش در بیارن .
شاید هر کدوم از ماها در بین دوست و آشنا بتونیم نمونه هایی از همزیستی مسالمت آمیز رو نشون بدیم ، در مسائل انسانی هیچگاه قواعد و قوانین صد در صدی نداریم . حتا با نمونه گیری های دقیق آماری هم نمیشه نظریه مطلق صادر کرد و معمولا با ضریب خطا نتیجه رو اعلام میکنیم.
نظری که دادم مبتنی بر نگاه عام بود ، شما در همان تورنتو بررسی کنید دوستانی که در المان یا فرانسه هستند بررسی کنند. در کجای دنیا مثل ایران تا این حد جوک و فکاهه نسبت به اقوام داریم؟! بدون استثنا برای هر قومیت یک هجویه در نظر داریم
خر
احمق
آدم کش
بلوف زن
بزدل
کون گشاد
بی غیرت
خایه مال
لات
دزد
گدا صفت
هر کدوم از اینارو به ترتیب به یکی از قومیت ها مثل
ترک ،لر، کرد ،اهوازی ،یزدی ،شیرازی رشتی، مازندرانی ،تهرانی ،مشهدی و اصفهانی نسبت دادیم .
دهاتی ،پشت کوهی ،شهری ،مایه دار بالاشهری ، عقده ایی و پائین شهری.
دولت خیلی نیاز نیست زحمت بکشه تا به تفاوت ها دامن بزنه ،خمیر مایه اختلاف در ذات خیلی از ماها وجود داره، بخشی از فرهنگمون شده و با دوتا کتاب یا مقاله از تنو بدنمون بیرون نمیره!
کاری به خوب یا بد بودن این خط کشی ها ندارم ، اما مسئولیتمونو باید قبول کنیم و هر فلاکتی رو ربط ندیم به حکومت ، این حکومت از مریخ نیومده ، ما و حکومت نهایتا آینه در اینه هستیم روبروی یکدیگر .
البته منم زیاد دیدم افرادی رو که اینجوری نیستن.
در همین وبلاگ دیدم اکثریت نسبت به جک گفتن های قومیتی اعتراض کردند .
mountainsummit گفت:
این حکومت به مردم تحمیل شده. شما مثل اینکه فراموش کردی. اصلا قرار نبود که بعضیا وارد حکومت بشن بعد یواش یواش سوار خر مراد شدن دیگه هم نیومدن پایین.
این حکومت اصلا برآمده از مردم نیست. و یا میشه گفت که اکثریت نسبتی با هاش موافق نیستن. اینکه این حکومت چرا سرپاست به خاطر اینکه کنترل نفت رو در اختیار داره و با اون داره هزینه ندانم کاریش رو میده.
مردم سوئیس و خارج و این حرفا هم تحفه ای نیستن که بخوایم به رخ مردم خودمون بکشیم. این به این معنا نیست که ما ضعف نداریم. اما می خوام بگم حکومت ایران خیلی واپس گرا است.
فنی گفت:
شدنی نیست. به این دلیل بسیار ساده که مذهبیون به نام خدا حکومت می کنند. هر نوع تقابل، یا حتی ادعای تقسیم قدرت، یعنی عناد با خداوند و اشتراک یا دخالت در اموری که خداوند برای سیر تا پیازش راه را نشان داده است. برای این جرم شما هم مجازات مرگ تجویز شده و لازم الاجرا هست. از این جملۀ حاج آقای مصباح صریح تر که گفت: «مردم چکاره اند؟».؟
مذهبیون اعتقاد دارند برای اینکه بتوانید حکومت کنید باید«اولی الامر منکم» باشید تا اطاعت از شما را بپذیرند وگرنه آنها «تکلیف» دارند نافرمانی کنند و شما را به قتل برسانند. بعد از اولی الامر فعلی، اولی الامرهای ذخیره هم عبارتند از آقا مجتبی، حاج آقا آق مم تقی مصباح و آقای شاهرودی مد ضلهم العالی.
جـوات یساری گفت:
در این زمینه با شما موافقم ،توهمِ نماینده ویژه ی خدا بودن کارو برای همه ی طرفین ذی نفع سخت میکنه ،به خصوص در اینجا که حکم ارتداد داریم، نمونه ی اخیر «یوسف ندرخانی» ساکن رشت که به دلیل تغییر دین و عدم ابراز پشیمانی در آستانه ی اعدام قرار گرفته و متاسفانه افکار عمومی هم واکنشی نشون نداده .
طاطاووس میکاایلی ،محمد باقر یوسفی ، کشیش احمد هُسپیان و کشیش مهدی دیباج مسلمانانی بودند که به مسیحیت گرویدند و همگی ابتدا در دادگاه محکوم به اعدام و بعد تبرئه شدند اما بعدها در ساری در تبریز در اصفهان و در اصفهان به طرز مشکوکی به قتل رسیدند و هیچگاه پرونده ی جنایی آن ها به سر انجام نرسید .
به هر حال بعضی از مواقع بین بد و بدتر مجبور به انتخاب هستیم و گزینه ی سومی باقی نمی مونه .
من میگم وقتی که اکثیرت جامعه مسلمان شیعه هست ، وقتی که عموم مردم یا حد اقل یک اکثریت نسبی حاضر نیست ارتباطشو با روحانیت قطع کنه خوبه کاری کنیم که حداقل چندتا روحانی متعادلتر در تیتر و هدلاین قرار بگیرن . من نمیتونم قبول کنم که بین محمدتقی مصباح ،قاسم روانبخش از یکسو و محسن کدیور و مجتهد شبستری تفاوتی نیست .
و شاید هم نظر بقیه دوستان درست باشه که میگن سفاک ترین روحانیون باید در راس قرار بگیرن تا نهایتا مقبولیت عمومیشونو از دست بدن . من تازگی ها دارم روی این گزینه ی دوم فکر میکنم ببینم شدنی هست یا نه 🙂
خون آشام گفت:
1- تاریخ ایران مثل تاریخ کشورهای دیگه مثل حکومتهای دیکتاتور دیگه «بود» اما شما دقت کن فلانی که الان ایرانی ها خیلی خطرناکترن به این نازی کردنهای شما احتیاج ندارند.. انقلاب 1 و دو سه و ..فرانسه نهایتا آزادی اما فرقش با ایران چیه ؟ همه چیز در انقلاب جمهوری اسلامی گره خورده تاریخ این حماقت رو تاحالا به خودش ندیده شیعه این منحرف خطرناک مثل کلیسا نیست که دست از قدرت بکشه ..اسلام همینه باید تعریف دیگه ای از اسلام بشه فلانی .. جدایی دو نکبت سیاست و دیانت با نوازش و آرامش دیدید که حل نمیشه .. امثال خاتمی و موسوی هیچ و قت تا آخر مسیر نخواهند بود آخر مسیر جایی که ایران بشه مثلا فرانسه و کانادا … ریدم تو هر دو.. بیا از مسلمونای مومن که ادعای همه چی دارن و حقوق دیگران رو رعایت میکنن سوال کن ..بیا از لائیکها که میگید حقوق دیگران رو رعایت نمیکنند به ظاهر و به عقاید دیگران احترام نمیذارن سوال کن .. جایی رو نمیخوان که مسالمت آمیز زندگی کنن گور باباشون؟
چرا میخوان… به قول انسان بالایی که گفت تو خوابگاه و اینا میشه میشه.. به تعادل رسیدن نیاز به کاتالیزور قوی داره( الکی) … کل انتروپی دنیا در حال زیاد شدن است از بدو تولد بشر و این بیگ بنگ لعنتی …دنیا در حال انبساط هست اونوخت این آخوندهای بی همه چیز ادعای علم میکنند .. جلوی انبساط رو گرفتن آخرش منفجر میشه …ای تف
2- کاملا درسته بخونید تا به خطرناک بودنش پی ببرید و بدونید که ریشه این قدرت در کدوم عمقی از فاجعه نهفتست…ادیان هم مثل علوم دیگه است منتها میگن از طرف خدا اومده ما که ندیدیم این خدا رو آخرش انقدر این انسانها میگن از خدا
3- همه حکومتهارو من خودم میگام حقومت یعنی حاکم یکی باشه بزنه تو سرت ریدم تو همه
4- حقوق بشر حقوق بشر همش انسان پس دیگران چی ؟ واقعن که
تا وقتی جاهلیم که نشد همیشه این انسان پست جاهل بوده.. تو قرن 21 ایران هنوز در عصر روشنفکری قرن 15- 16 (درسته؟ حافظم دیگه یاری نمیکنه) گیر کرده – همون موقعهایی که لئوناردو داوینچی و اینا اومدن .. (چقدر خلاقتر بودن اون زمانها ..انسانهای پست داره کونه هاشون به فاک میره) ایرانی ها به گمونم مخشون این قضیه ها رو هندل نکرد.. حالا نشستید اینجا از حقوق و آزادی فکری و لیبرالیسم و این مزخرفات میگید؟ اون زمان رو یادتون بیاد همه این اخوندای بی همه چیز اونجا هم بودن تو اروپا هم همینا بودن همین رفسنجانی شکمو بود همین خاتمی و خامنه ای بودن اما با قدرت کمتر .. حالا بیا فکرشو بکن … راهتون خیلی طولانیه دلم براتون میسوزه .. ..از این یکی جون سالم بدر ببرم بقیش سرپایینیه
جـوات یساری گفت:
آقا شما خیلی عصبانی هستیآ ….من به عنوان یک آدم با تجربه 🙂 در این وبلاگ به شما بگم که با عصبانیت صحبت کردن انتروپی و بیگ بنگو مچاله میکنه ، خودم یه زمانی در این مکان مقدس خیلی عربده کشیدم اما افاقه نکرد ، … خود دانی بِ هر حال 😐
خون آشام گفت:
عربده ؟ ما سنستیو هستیم خیلی حساسیم و در موقع نوشتن و صحبت کردن خونسرد و رک هستیم و دلرحم هستیم ..انتروچی رو زیاد میکنیم و مچاله نمیکنیم و به گذشته برنمیگردیم ولی شاید بتونیم سفر کنیم با مچاله شدن به گذشته..مگه نگفتی به تعادل برسیم؟ خب باید ریخت بیرون تا به تعادل رسید تازه از من هم حساس تر و پر انرژزی تر هم شاید بیاد بعد از تعادل من .مثل تو که به تعادل شاید رسیدی و فکر کردی فایده نداشت چرا داشت تو ندیدی افرین ادامه بده به رسیدن به تعادل..خاتمی هم به تعادل رسید هر چند از اولش هیچ پخی نبود
نیما گفت:
طنز ابراهیم نبوی رو توی روزانلاین بخونین . در همین مورده . من هم باهاش موافقم
نیما گفت:
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2012/march/05/article/-810790017b.html
Democritus گفت:
بسیار عالی بود ++
ممنون از اشتراک گذاری
drprincess گفت:
+++++++++++++
خون آشام گفت:
صقحه طولانی ایه فکر نکنم جای دیگه انصدر کامنتهای طولانی و درازی داشته باشن 234 تا زیاد نیس ولی طولانی شدن واقعا که…بایذ صوتیش کنید
همدم گفت:
اتفاقا خوبه بذار این صفحه طولانی بشه و حتی رکرد گینس را بشکونه . بجای بر سه که برای خوندن این صفحه طرف بره یک هفته مرخصی بگیره!
mary گفت:
می خواستم از شما تشکر کنم وقتی میام اینجا از ته دل می خندم از ته دل گریه میکنم یه جورایی نیمی از زندگی خودم در اینجا بیان شده سپاس برای قلم زیبای شما
مریم
Reza گفت:
الان کی ترتیبت رو میده؟
PRINCE گفت:
تو اول برو امار ماتحت خودت رو داشته باش…
mountainsummit گفت:
فقد علمنی حرفا فقد سیرنی عبدا
آقای خاتمی متشکرم که بالاخره آدم ساده دلی مثل من رو به این باور نهایی رسوندی که اصلاحات پایان یافته. دست شما درد نکنه که نگذاشتی بیش از این قضیه کششششششششششششششششششششششششششششش بیاد. یه 15 سالی بود که علاف حضرت عالی بودم و ساعتم رو با گرینویچ شما تنظیم میکردم.
به هر حال این اتفاق تو 30 سالگی برای من افتاد خیلی بهتر از اینه که تو 50 سالگی بیوفته.
یکی از مشکلات بزرگ امثال من همین بلاتکلیفی سیاسی بود که ناشی از یکی به میخ و یکی به نعل زدن حضرت عالی هست.
به هر حال پرونده اصلاحات به سبک خاتمی بسته شد و جنابعالی هم مراسم ختمش رو هر چه تمام تر اجرا کردی. انگار باری از روی شانه ها برداشته شد. تکلیف معلوم و حساب ها جدا.
اما به هر حال هرچه بود یه توضیح به طرفدارات بده کار بودی. باید توضیح میدادی که چرا رفتی رای دادی. امروز اون توضیح رو خوندم و چند بار هم خوندم اما خوب هیچی نفهمیدم. همش مبهم گویی که وضع پیچیده رو درک کنیم. من هم درک کردم. حضرت عالی برو به درک. من صبر کردم که توضیحت رو بخونم. به به آورین آورین چه توضیح جانانه ای فکر کنم دونفر قانع شده باشن. یکی خواجه حافظ شیرازی یکی هم آورین آورین.
باشد که خایه مالی شما به درگاه ایشان مقبول افتد.
——————————-
کسی تا به حال شمرده که تا حالا چند بار رهبران سیاسی ایران در دوران معاصر به یارانشون خیانت کردن. فکر میکنم این یه مرض شایع در بین رهبران سیاسی تاریخ ایرانه
اتوبوس دو طبقه گفت:
خیلی عالی نوشتی . معلوم بود که از جز جگر نوشته بودی!
mountainsummit گفت:
ممنون از نظرت
همدم گفت:
با اجازت شر می کنم
mountainsummit گفت:
خواهش می کنم
کاپیتان بابک گفت:
سیر تکاملی افکار شما همین جا، همین پست در بارۀ آقای خاتمی قابل تحسینه.
من برای آدمای منطقی و انعطاف پذیر احترام قائلم، حتی اگر با نظرهاشون موافق نباشم
ایول
mountainsummit گفت:
اتفاقی که افتاد باور پذیر نبود. تو یست قبلیم هم گفتم که باید صبر کنیم تا خودش پاسخ گو باشه. آقای خاتمی پاسخ داد اما اصلا قانع کننده نبود. من از نظر فکری به هر حال به اصلاح طلب ها سمپاتی داشتم اما الان این حس رو ندارم. آقای خاتمی می خواست مثل پل بین مردم و نظام باشه اما اونقدر بین نظام و مردم فاصله افتاد که با هیج ملاتی پر نمیشه. و ناگزیر باید انتخاب میکرد که کرد.
دیگه به هر حالت دلزده شدیم و اشتباه رو باید پذیرفت اگر 200 کیلومتر مسیر اشتباه بری تنها راه برگشتن از راه رفته اس. شاید اگر خاتمی زودتر استعفا می داد (دور دوم ریاست جمهوری و پس از رد لوایح دو قلو) خیلی زودتر تو این نقطه بودیم و این همه کار بالا نمیگرفت. اما کم توجهی این مرد کار رو خراب کرد.
اتوبوس دو طبقه گفت:
شجاعت شما در برگشتن از راهی که آن را اشتقباه پنداشتید قابل تحسین است! شما به مراتب بالایی از معرفت راه پیدا خواهی کرد.
mountainsummit گفت:
حداقل درس هایی که از این دوران گرفتیم اینه که
1) گروه سیاسی باید مرام نامه مشخص داشته باشه تا بشه با اون رفتارش رو ارزیابی کرد
2) هدف و برنامه داشته
3) ضمانت اجرایی لازم رو برای اجرای برنامه داشته باشه
4) کادر مناسب و تخصص و …
اصلاح طلب ها هیچ کدوم رو نداشتن
mountainsummit گفت:
پایان اتوبان یک طرفه اصلاح طلبان
s گفت:
یک تحليل كاملا استراتژيك از حمله آمريكا به ايران
چرا حمله آمریکا به ایران که روزی سه بار هم تهدید می کند بی فایده است
چون: آمریکاییها هیچ وقت موفق به شناسایی نقاط استراتژیک ما نمیشوند
چرا که نقاط استراتژیک ما معمولا یک جای دیگر است
مثلا نیروهای نظامی ما مشغول کارهای فرهنگی هستند
نیروهای فرهنگی ما مشغول عملیات سیاسی هستند
نیروهای اطلاعاتی کار خبری می کنند
دیپلماتهای ما کار هنری میکنند
هنرمندان ما مبارزه سیاسی می کنند
دانشگاهیان ما خبرنگاری می کنند
ناشرین ما خرید و فروش کشتی می کنند
نیروهای مطبوعاتی ما کارهای اطلاعاتی می کنند
تاجرها مشغول امور خیریه هستند
و همین طور بگیر برو تا پایین
آمریکا به این امید به ایران حمله می کند که در صورت حمله به ایران کارها متوقف شود و مردم در فشار قرار گیرند در حالیکه در ایران سالهاست کارها متوقف است و هیچ کس احساس ناراحتی نمی کند
يك نكته ديگر :
در ایران برای اداره حکومت چهار گروه مطرح هستند
یک گروه محافظه کاران هستند که با آمریکا دشمن هستند
یک گروه اصلاح طلبان هستند که با آمریکا مخالفند،
یک گروه نیروهای برانداز هستند که به این دلیل با حکومت دشمن هستند که فکر می کنند حکومت ایران آمریکایی است
و یک گروه ایرانیان طرفدار آمریکا هستند که اکثرا در آمریکا زندگی می کنند و حتی برای حکومت کردن نیز حاضر نیستند به ایران بیایند
بنابراین حکومت ما جایگزین ندارد
حمله آمریکا به سازمانهای اداری و وزارتخانه های ایران به ما زیان چندانی نمی زند چون در این سازمانهای اداری اتفاق خاصی نمی افتد
حمله آمریکا به تاسیسات صنعتی ایران در بسیاری از موارد به نفع ماست چون دولت مانده است چطور آنها را تعطیل کند!
پس خیالتون راحت باشه
علی تهمورث گفت:
پروين احمدينژاد خواهر رئیس جمهور و نامزد ورود به مجلس نهم پس از اينكه نتوانست در انتخابات ۱۲ اسفند از زادگاه خود براي مجلس راي كافي كسب كند اعلام كرد در حوزه انتخابيه گرمسار در هنگام برگزاري انتخابات تخلفاتي صورت گرفته است و از مسير قانون اعتراض كتبي خود را به همراه مستندات به مراجع قانوني تسليم ميكند.
خانم احمدينژاد همچنين افزوده است كه نبايد سلامت برگزاري انتخابات را زير سوال برد اما بايد همه در مقابل قانون فروتني داشته و قانون را حكم اول و آخر بدانيم.
خواهر رئيس جمهور در پايان تاكيد كرده است:«در هر صورت تابع قانون خواهم بود.
«احتمالا اگر به جای ایشان خانم زهرا رهنورد همسر آقای موسوی بود مي گفت:مگر مي شود آرای خواهر رييس جمهور در زادگاهش از كانديداهاي ديگر كمتر باشد. پس تقلب شده «!!!
شكست خانم پروين احمدي نژاد در انتخابات مجلس نهم از حوزه انتخابيه زادگاهش و واكنش وي به اين شكست، از چند جهت قابل تامل است:
۱- نوع و روش اعتراض خواهر رئيس جمهور به نتيجه انتخابات، قابل توجه و شايسته تقدير است.
ما در اين كشور، دختر رئيسجمهوري را ديدهايم كه كارهايش با دستگاههاي اجرايي را از طريق دفتر پدرش انجام ميداد. ولي خواهر رئيسجمهور فعلي، وقتي احساس ظلم مي كند، مانند يك شهروند عادي به فرمانداري و مراجع قانوني شكايت ميكند و مانند يك شهروند بايد سند و شواهد قانوني ارايه كند تا به اعتراضش در چارچوب قانون رسيدگي كنند… حداقل خودش چنين توقعي دارد. اين يك ارزش بزرگ و رفتاري علوي است و بايد تحسين شود.
۲- درس مهم نامزد مشهور و شكست خورده گرمسار در انتخابات مجلس نهم، تسليم محضبودن در برابر قانون است.
اگر نامزد مشهور و شكست خورده انتخابات دهم رياست جمهوري هم تسليم قانون بود و اعتراض خود را بجاي طرح در جمع طرفدارانش در كف خيابان، به مراجع قانوني عرضه ميكرد، بسياري از حوادث تلخ سال ۸۸ پيش نميآمد
ممكن است اين سوال در ذهن پيش بيايد كه نفردوم انتخابات سال۸۸ اصلا مرجع رسيدگي به تخلفات را عادل نمي دانست تا به آن شكايت كند.
پاسخ اين است كه اگر مرجع قانوني را عادل نمي دانست چرا در انتخابات نامزد شد؟ مگر زمان ثبت نام نمي دانست كه مرجع قانوني انتخابات شوراي نگهبان است؟
مگر قانون انتخابات را قبل از ثبت نام مرور نكرده بود؟
فرض بر اين است كه كسي كه وارد بازي مي شود داور را قبول دارد و بايد به آن تمكين كند. اگر هم راي داور را قبول نداشت و حتي اگر هم داور بد و يكطرفه قضاوت كرد، از مسير قانوني به راي داور و نوع قضاوت و رفتار داور شكايت كند و اعتراضش را پيگيري كند. اين نمي شود كه تيم بازنده پس از بازي بگويد اصلا داوري را قبول ندارد و از مسير قانوني شكايت نخواهد كرد.
۳- شكست خوردن خواهر رئيسجمهور، آن هم در زادگاهش از منظر ديگري نيز قابل تامل است. سال ۸۸ وقتي نامزد شكست خورده، نتيجه انتخابات را نپذيرفت، طرفداران وي دايم به دنبال بهانههايي بودند تا نتيجه را زير سوال ببرند.
يكبار گفتند چرا نتيجه زود اعلام شد؟ پس تقلب شده!
يكبار گفتند چرا فلاني زود پيام داد؟ پس تقلب شده!
یکبار گفتند چرا نمیگذارند موسوی در اخبار سراسری صحبت کند؟ پس تقلب شده!
یکبار گفتند چرا نمیگذارید تظاهرات کنیم؟ پس تقلب شده!
يكبار گفتند چرا فلاني هفته قبل گفته بود احمدي نژاد ۲۲ميليون راي مي آورد؟، پس تقلب شده!
يكبار گفتند چرا اصلاً ۲۲ ميليون؟ براي اينكه راي ۲۰ ميليوني خاتمي در خرداد ۸۰ را ضايع كنند! پس تقلب شده!
يكبار گفتند:…
خلاصه انواع و اقسام بهانههاي بني اسرائيلي آوردند تا سركشي نامزد مورد علاقهشان از پذيرش قانون را توجيه كنند. اما امروز خواهر رئيسجمهور در قدرت، در زادگاه خود راي نميآورد و هيچكس هم نميگويد اين نشانهاي از سلامت انتخابات است چرا كه با سازوكارهاي اجرايي و نظارتي سخت قانون انتخابات در ايران، اصل بر سلامت انتخابات است مگر اينكه بتوان با ارايه شواهدي كه فرايند آنرا قانون ذكركرده، خلاف آن را «در چارچوب قانون ثابت كرد».
* * *
روزگار ميگذرد و روسياهي به كساني ميماند كه با شكوهترين انتخابات رياستجمهوري از نظر ميزان مشاركت را با بهانهجوييهاي بني اسرائيلي و خود پرستي زير سوال بردند و آبروي ايران عزيز را در دنيا ريختند
ما هرچند به برخی رفتارهاي غيرقانوني «دکتر محمود احمدينژاد» معترضيم، اما لازم ميدانيم رفتار متين و قانون مدارانه «پروين احمدينژاد» را ستايش كنيم.
انشاالله قانونگرايي و قانونمداري و تسليم محض بودن به حكم قانون، سرمشق همه ایرانیان عزیز باشد.
mountainsummit گفت:
پروین احمدی نژاد کیه ؟
من تا به حال یه عکس هم ازش ندیدم. آخه یه مثال بزن که بگنجه. شما رهبران جنبش سبز رو با پروین خانم مقایسه میکنی؟
بابا دم شما گرم
علی تهمورث گفت:
کاندیدای کشوری نبودند که شما بشناسید ، ایشون مطمئنا در شهر خودشون گرمسار غریبه نبودند اما به هر دلیلی که باشد مردم آن شهر که ایشان را میشناختند به خانم احمدی نژاد رای ندادند ،مهم آنست که خانم احمدی نژاد ظرفیت پذیرش شکست را داشتند ، اما گویا مدعیان دموکراسی هنوز از دوران کودکی خود بیرون نیامده اند و همچنان اصرار دارند برای آن بستنی چوبی همیشه نق بزنند.
علی تهمورث گفت:
و مطلب مهمتر امانت داری دولت خدمتگذار بود که با فرض مدعیات دوساله ی شما میتوانست خواهر رئیس جمهور را به عنوان کاندیدای اول در شهر گرمسار معرفی کند، و همه نیز قبول میکردند زیرا فاصله رای خانم احمدی نژاد با نفر اول غلامرضا کاتب ناچیز و اندک بود . {کمتر از هزار رای}
اما دولت و مجریان چنین کاری را انجام ندادند ، حتا یارانه ها و پاداش بازنشستگان را نیز قبل از انتخابات پرداخت نکردند تا بهانه ایی به دست ضد انقلاب و دشمنان ایران اسلامی ندهند .
اما مردم آمدند و با تمام سختی ها اعلام کردند مسلمان و دوستدار جمهوری اسلامی ایران می باشند.
همان جمهوری اسلامی که امام عزیز فرمودند نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر.
انشاء الله در انتخابات بعدی ریاست جمهوری کار ضد انقلاب یکسره میشود و آن موقعه میبینید که مردم با چه نشاط و علاقه ایی انتخابات را پیگیری میکنند.
شما و عده ایی دیگر نیز میتوانید تا پایان عمر در فیسبوک توئیتر و بالاترین در توهم بیشمار بودن ادامه حیات بدهید و هر روز فاصله خود را با آحاد مردم بیشتر و بیشتر کنید .
گیتی گفت:
حاج آقا تهمورث
باز قانون شکنی کردی فیلتر شکستی ؟؟ …. انگار منبر خوبی پیدا کردی نه ؟؟ منبر غیرقانونی !! 🙂
الان پروین خانم این وسط چکاره هستند ؟؟ ای برادر که تو همه اندیشه ای !! خوب اینا رو توی وبلاگ خودت یا توی رجانیوزبنویس…استغفرالله….
شما که انقدر به قانون علاقه داری توجهت رو جلب می کنم به یک اصل از اصول قانون اساسی….
همون اصل 27 جنجالی که در مثلا جمهوریت با مبانی اسلامیت پایه اش ریخته شده….
دقت کن : » اصل 27 قانون اساسی: تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. »
بهتر نیست بجای اینکه برای تسلیم محض بودن پروین خانم سینه بزنی ، یک سر به وجدان حفته ات بندازی و یادی کنی از اون جوان هایی که به جرم شرکت در راهپیمایی سکوت و فقط با دو انگشت رو به آسمون بهشون تجاوز شد و خونشون ریخته شد و و شبانه دفن شدند ؟؟ اونهم صرفا برای تثبیت آقا داداش پروین خانم به هر ضرب و زوری …
خجالت نمی کشی ؟؟ گاهی شرم چیز خوبیه ها !!
بعد برو هر چی و هر کی می خوای رو ستایش کن….
حاج اقا تهمورث….ای وای اگر از پی امروز بود فردایی…متاسفانه البته…کاشکی » ای وای » نداشت …
علی تهمورث گفت:
گمانم بر اینست قبلا به شما یادآوری کرده بودم :مزه و شیرین زبانی هایتان را به نزد عمه خانم گرامی ببرید ایشان باید برای داشتن چنین برادرزاده ایی مباهات کنند و به خود افتخار کنند.
یکی دیگر از کاربران نیز پیرامون تجمعات سوال کرده بودند ، همان اصل که اشاره فرمودید از دو بخش تشکیل شده «به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد » و به آن اضافه کنید نیت بر اندازی هم نباشد .
عملکرد سران فتنه به گونه ایی بود که ابتدا به ساکن در چندین روز متوالی بدون توجه به قانون اساسی اقدام به لشگر کشی های خیابانی کردند و اعتمادمسئولین امنیتی را از دست دادند . ما به ازای آن چند روز تجمعات تخریب اموال عمومی نا امنی هرج و مرج و ایجاد رعب و وحشت بود ، قانون گذار و مجریان قانون و تامین امنیت عمومی وظیفه دارند برای جلوگیری از تکرار آن حوادث اجازه تظاهرات و اجتماعات را صادر نکنند.
ایکاش جناب موسوی تحت القائات نفوذی های غرب آن کارها را انجام نمی دادند و از آغوش اسلام بیرون نمیرفتند، بیشک اگر امام عزیز که تا ان حد به ایشان علاقه داشتند نیز در قید حیات بودند آقای موسوی را توبیخ و تادیب میکردند .
گیتی گفت:
گمانت بر این است که به من یادآوری کرده بودی ؟؟؟ 🙂 🙂 🙂
خوب من توجیه نمیشم برادر تهمورث ، میگی چیکار کنم ؟؟ هان ؟؟
اینکه من شیرین زبان هستم البته مثل تیری در قلب سیه اندیشان فرو میره ، عمه خانم من هم بسیار مباهات می کنه به وجود برادرزاده اش ، البته اینا به شما ربطی نداره…. داره ؟؟
همین که عصبانی میشی …همین که شروع به دروغ گفتن می کنی اونهم در میان اینهمه چشم و گوش ، ترتیب خودت رو خودت میدی عزیز جان…. زحمت من رو کم می کنی !!
کدوم تخریب اموال عمومی ؟؟ کدوم هرج و مرج ؟؟ راهپیمایی سکوت بود ها….
اونی که هوار می کشید همونی بود که باتوم و کلت دستش بود…
با دیوار که حرف نمیزنی ، این ادمهای اینجا خودشون دیدن ، خودشون بودن….واقعا که !!
خوب البته بعله…. تاویل و تفسیر و تعبیر قانون و بخصوص اصول دست موجوداتی شبیه به شماست !!
در این تفسیر همه چی اونجوریه که شما می خواین ، متهم میشه مجرم، مجرم میشه وکیل ، هیات منصفه میشه کشک ، کشک میشه قانون…مگه نه ؟؟
علی تهمورث گفت:
نخیر خانم اینگونه که شما فرمودید نیست
سرکار ظاهرا به عرایض بنده عنایت و تاملی ندارند، بنده به کرات از ناقد بودن نسبت به پاره ایی از مسائل درون نظام نام برده ام .اما نمیداند کدام عداوت باعث شده آن ها را مد نظر نگیرید.
از قانون شکنی های دکتر و پاره ایی از مفسده های مالی و رانت ها نام بردم اما ما علاج این ها را رجوع مصلحانه به اصول تعریف شده می دانیم و معاندین که اساسا به فکر چاره جویی نیستند با استفاده از عواطف پاک و ساده ی جوانان و شهروندانی مثل شما تلاش میکنند نظام و شاکله ی آن را بزنند. بحمدالله تا حالا توفیقی نداشته اند.
در آن مورد هم که نام بردید شمار کثیری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی حساسیت به خرج داده و برادرانی مثل حجت الاسلام آقا تهرانی و دکتر توکلی همچنین خانم ها خانم فاطمه رهبر و زهر الهیان روز گذشته با امضای نامه ایی رئیس جمهور را از به کار گیری سعید مرتضوی در سازمان تامین اجتملعی منع کردند و برای یک هفته ی آتی نیز رئیس جمهور را مجبور کرده اند به مجلس بیاید و به پاره ایی از شبهات و سوالات پاسخگو باشد .
به قول حضرت امام ، مردم با کسی عقد اخوت نبسته اند هرکه بخواهد قصور کند او را توبیخ میکنند. اگر این آقا هم بخواهد فرعونیت بکند مردم بیعت خود را با او میشکنند.
اینها همه نشان میدهد که جریان کارها فشل نشده و آنگونه نیست که تصور کنید حاکمیت یکدست میباشد یا نظر مردم دیده نمیشود.
ذهنیت شما ناشی از القائات و بمباران شبکه های عنکبوتی صهیونیسم و استکبار بین المللی است و همانگونه که گفتم به فضل الهی تا حالا ناکام بوده اند.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
گیتی گفت:
من که نفهمیدم چی گفتی !!
اگه کسی از این جمع یکروزی روزگاری متوجه شد برادر تهمورث چی میگه برای من هم ترجمه کنه لطفا !!
علی تهمورث گفت:
اگر عینک دودی را از روی چشمانتان بردارید متوجه می شوید چه گفتم، من برای پاسخ گویی به شبهات شما و دیگر جوانان آمادگی دارم و اگرمصداق فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ نباشند میتوان امیدوارم بود.
نسوان گفت:
🙂 hanooz ba in baraderemoon mashghooli?? khoda ghovvat~
😉
زن ایرانی گفت:
نظامی که شما ازش دفاع میکنید همان است که دلار ۷ تومان را رساند به ۲۰۰۰ تومان؟
همان است که حجاب را اجباری کرد؟ همان است که با همه دنیا سر جنگ را باز کرد؟
همان است که بهایی ها را آذر و اذیت می کند؟ هر ۸ ساعت یکی را اعدام می کند؟
همان است که کهریزک دارد؟ همان است که نظرات استصوابی دارد؟ همان است که کرور کرور فرار مغز ها دارد؟
همان است که قوانین جزایی اش مال عهد تیر کمون است؟
همان است که چشم مادران عزا دارش غرق به خون است؟
پس با اجازه شما ..
بر چنین نظام و بر شاکله اش باید رید!
علی تهمورث گفت:
این چه طرز صحبت کردن است؟
این چه سفسطه و مغلطه است؟
ما با کدام کشور سر جنگ داریم؟
ما به غیر از حقوق حقه ی ملت و کشور چه چیزی از دنیا خواسته ایم؟
در این سی و اندی سال به کدام یک از مرزهای بین المللی حمله کرده ایم؟
به غیر از آن بوده که در مقابل تجاوزکاران ،ملت از خوش دفاع کرده است؟
آحاد مردم مسلمان ایران حقوق خودشان را میخواهند ،عزت و شرافت ایران و اسلام را میخواهیم
مادران شهدا هستند ما باید به آن ها پاسخگو باشیم.كلهم راع و كلهم مسئول عن رعيته.
دلار ارزان یعنی واردات بیشتر، نوسانات در همه ی جای دنیا هست
تمام روستاها آباد شده برق آب گاز تلفن راه های ارتباطی به دورترین نقاط کشور رسیده است
پروژه های بزرگ عمرانی افتتاح شده ده ها سد نیروگاه پتروشیمی و صنایع مادر
ایران به عنوان هفدهمین اقتصاد دنیا شناخته شده است
دو سال پی در پی رکورد بیشترین تولید علم را داشته ایم
داروهای انحصاری مثل داروی ms را در کشور تولید می کنیم
به تکنولوژی فضایی دست یافته ایم
نانوتکنولوژی توسعه یافته
از کشورهای همسایه برای درمان به ایران می آیند
زنان پا به پای مردان به تحصیل و کار مشغول هستند
در باشگاه قدرت های هسته ایی بین المللی وارد شده ایم.
تمام این کارها در سایه دولت اسلامی و با اتکائ و اتکال به اراده جوانان و ایرانیان مسلمان انجام شده
دشمن نمیتواند این پیشرفت ها را تحمل کند و در راه برنامه های علمی کشور سنگ اندازی میکند
قدرت های غربی و استکباری نمی توانند کشوری قوی و قدرتمند مثل ایران را تحمل کنند
کمی انصاف داشته باشید ، آن مورد کهریزک به دستور رهبری پیگیری شد ، آنجا را تعطیل کردند ، متهمین را بازخواست کردند ،دادستان تهران را به دادگاه کشاندند، و عزل شد و هنوز پرونده او مفتوح است .
رهبری دستور دادند مقصرین را شناسایی و دادگاهی کنند. از دانشجویان کوی دانشگاه دلجویی کردند .
کمی اندیشه کنید. لا اقل اگر دین ندارید آزاده باشید.
استغفرالله … استغفر الله
اینجا چرا اینگونه است؟
چرا آداب کلام رعایت نمی شود ؟
یا دشنام می دهید و یا مغلطه و ملعبه می کنید!!!
فنی گفت:
@ جناب حاج میرزا آقا شیخ علی تهمورث مد ضلّکم العالی علی رئوس محررین الکامنت فی الاینترنت
و اما بعد…..
ای کاش خواهر همۀ مسئولین و بزرگان، از حوزه های انتخابیۀ مختلف نامزد ورود به مجلس می شدند تا همۀ مسئولین و بزرگان میزان مقبولیت خود را محک می زدند.
علی تهمورث گفت:
این موارد که گفتید همه پاسخ دارد ، این هر 8ساعت اهدام را چه کسی گفته؟
اگر آن ها که در اصفهان به نوامیس مردم تجاوز کردند را اعدام کنند به نظر شما اشکال دارد؟
اگر قاچاقچیان و سوداگران مرگ را اعدام کنند اشکال دارد؟
اگر محاربی که در کوچه خیابان های کردستان مردم بی دفاع را میکشند محاکمه و اعدام کنند اشکال دارد؟!
شما را چه شده ؟ از اوباش و اراذل از قاچقچیان و سوداگران افیون و از آدم کش های تروریست حمایت میکنید؟!
من واقعا نمی دانستم که حتا این مسائل ابتدایی را نیز باید به بعضی ها یادآوری کرد! کودکان دبستانی هم برخی از این موارد را بهتر می دانند
اندیشه کنید بدون عداوت اندیشه کنید می دانم اکثریت بی خدا هستید اما وجدان که دارید!
آن را هم مثل خدا سه طلاق کرده ائید؟!
علی تهمورث گفت:
اعدام را به اشتباه اهدام نوشتم البته اگر آن را دستاویز ملعبه و لاطائلات قرار ندهید
ماژور گفت:
ای بابا برادر تهمورث! شما که بالاتر نوشتی «گمانم بر اینست ادامه دادن گفتگوها آب در هاون کوفتن باشد.
شما را به حال خود میگذارم تا همچنان مثل دوران ماضی خودتان ببرید و خودتان قبای ناراست بدوزید».
البته ما همانطور که بالا در جواب شما آمد می دانستیم که به این زودی از این جا برو نیستی. مطمئنا شما اگر به همان وبلاگ ها و خبرگزاری های کاملا دموکرات طرفدار «امام خامنه ای» و «دشمن تبعیض و فساد» اطمینان داشتی، وقت صرف ارشاد ما بندگان گمراه خدا نمی کردی. وقتی فکر می کنم شما برای ارشاد ما باید چقدر زحمت بکشید و از صفحه ای که چهره ی نورانی و البته دکوپاژ شده «امام خامنه ای» – با هزار منبع نور در اطراف و زیر ریش مثل ماتریکس یا ارباب حلقه ها – دل بکنی و به صفحه ای بیایی که تصویر سردرش یک بانوی منحرفه نیمه برهنه است، افسوس می خورم بر سرمایه ای که نظام مقدس برای به راه انداختن «ارتش سایبری» – (هر که نداند فکر می کند مرکزی با 400 مهندس زبردست است) – خرج کرده. شما قرار است از اسلام عزیز دفاع کنید، ولی گویا در دل گرو جای دیگری داری.
البته بگویم انصافا فکر نمی کردم بعد از آن قهرو اعتاب به این زودی برگردی. تصورم این بود که دست کم برای اینکه حرفت اثر کند مدتی با چراغ خاموش خواهی آمد.
PRINCE گفت:
از صفحه ای که چهره ی نورانی و البته دکوپاژ شده «امام خامنه ای» – با هزار منبع نور در اطراف و زیر ریش مثل ماتریکس یا ارباب حلقه ها – دل بکنی و به صفحه ای بیایی که تصویر سردرش یک بانوی منحرفه نیمه برهنه
+++++++
يلدا سبزپوش گفت:
@ماژور
مدتى بود نخنديده بودم! واقعا كامنتت باحال بود مرسى
خون آشام گفت:
این انسان خواب تشریف داره رای و قانون کیلو چند ملت این همه نوشتن اینجا سه کیلومتر صفحه تا شما رو با احترام سر تو کون کنن اونوقت میگی بیا به ما احترام بذار ؟ اومدی بگوزی ریدی تو خودت جمع کن این قانون پانونتو گهی است انقدر که فقط خودتون میتونین نوش جانش کنید امثال تو و انسانهای دیگه ..
Narsis گفت:
برادر تهمورث
ازت متشکرم که ارشادمان کردی . من که کلا عوض شدم.
فقط یه نکته کوچولو، راجع به اون رقمی که یه 3 بود با چند تا صفر هم یه توضیح مبسوط بده ما نادانان کمی هشیار شویم. توی یه کشور اسلامی با یه رییس جمهور پاک و قانون مدار چطوری میشه بیت المال سر از جیب وابستگان ….در میاره؟ یه کم عجیب نیست؟
البته میبخشید اگه وقت عرزشمندتون رو برای سوالات انسانهای جاهلی مثل من تلف میکنید.
مهرنوش گفت:
فقط این را میدونم که موقع خاتمی زندگی راحتتر بود، این را میدانم که به خاطر حجاب اینجوری گیر نمیدادن، این را میدانم که اون موقع کتاب راحتتر مجوز میگرفت، به خانه سینما گیر نمیدادن. تئاترهایی اجازه نمایش میگرفت که الان فکرش رو هم نمیشه کرد.
خاتمی در آخرین صحبتش با دانشجوها گفت: رئیس جمهور بعدی حتما رضایتتون رو بیشتر جلب میکنه…
— حالا لابد همه منتظر هستند که «کسی مییاید، کسی که مثل هیچکس نیست» تا همه چیز را درست کند و همه خوشحال و راضی شوند… از ما که کاری به جز ایراد گرفتن، برنمیاید!
PRINCE گفت:
اوف…
2 سال اخر دوران خاتمی رو یادت مییاد؟
اراذل و اوباش بسیج و ارشاد رو در خیایانها ول کردند تا پاچه ناموس مردم رو بگیرند؟
یادته چطور تمام شوالیه های خاتمی رو، عبد ا.. نوری رو، مهاجرانی رو، دانشجویان رو زدند و له کردند و درنهایت هم ایشان از خاتمی گله مند شدند؟
کرباسچی رو چی؟یادت می یاد؟
حملاتشون بر ضد جامعه مدنی و نمادهای مدرنیته و ارزشهای طبقه متوسط، از کی شدت یافت؟
اون 3 سال اول بعد رای مردم رو که گه گیجه گرفته بوند…
محدودیتها و عنادشان با مردم از قبلتر از احمدی نژاد شروع شده بود.
مهم ان 2-3 سال بعد خرداد 76 بود که هنوز در شوک بودند و بدنبال سازماندهی بیشتر و خاتمی در مواردی فرصت را از کف داد…
فکر میکنی اگر خاتمی هم الان بود چقدر اوضاع بهتر بود؟ چقدر میتوانست و میخواست جلویشان بایستد؟
یه مقطعی از تاریخ رو گرفتی و رابطه علیتی مستقیم برقرار میکنی؟
لابد یابد فرض کنیم که جنگ هم کار میر حسین بود چون درانزمان وی مسئولی چیزی بوده؟
لابد افول اقتصاد امریکا هم تقصیر اقای اوباما است؟…
امید 5 گفت:
برای برادر – علی تهمورث
آقای علی تهمورث عزیز من معمولا وارد بحثهای سیاسی نمی شم ولی دیدم که اینجا خیلی صحبت از قانون- قانون میفرمائید و الزام به قانون برای برمیان برداشتن اختلافها در جمهوری اسلامی. به خود گفتم که شاید قادر به روشن نمودن چند مورد برای این برادر شیفته به «قانون» در جمهوری اسلامی باشم.
متاسفانه برخی از افراد کامنت نویس در این مکان اطلاعات زیادی در مورد شرایط قانون گذاری ندارند و بنا بر این اصل, در جواب دادن به شما بنا را بر تمثیل گذاری گذاشته و از گرفتن و آشکار نمودن غلط بنیادی در فرمایشات شما کوتاه آمده اند.
کلا قانون یک فرایند منطقی در جامعه آزاد و لیبرال و دارای دموکراسی برای حفظ امنیت و جلوگیری از هرج و مرج است. در جامعه با قانون و بدون آزادی , قنون به صورت ایزاری برای تسلط و دیکتاتوری بر روی توده مردم است.
تا آنجا که من معلوماتم به عنوان یک آشنا به قوانین خبر میدهد حاکمان ایران بارها و بارها دوری و انزجار خود را از قوانین پایه ای اصول دموکراسی و لیبرالیسم بیان کرده اند. اصل و مبنا در جمهوری اسلامی » اسلام » است و نه » لیبرالیسم » و دموکراسی.
امیدوارم که حد اقل مورد بالا را متوجه شده باشید که از لحاظ حقوقی یک جامعه اسلامی مشروعیت خود را » از کتاب خدا – قرآن » میگیرد و نه بر اساس معیارهای آزادی و دموکراسی.
قرآن در مجموع به گفته خود مسلمانان کتاب خدا است و نه یک کتاب قانون.
با توجه به گفته های بسیار بنیادی در بالا استدلال شما به تمسک به قانون در جامعه ای که معیار » کتاب خدا » است و نه » اصول اولیه » دموکراسی استدلالی غلط است.
مگر آنکه ادعای آنرا داشته باشید که اصول اولیه اجرائی در جامعه ایران دموکراسی است که دوباره همانطور که در بالا گفته شد این ادعا در تناقض با ادعاهای رهبران سیاسی – اجرائی ایران است.
PRINCE گفت:
@ مزدوران،
حتی عرضه نداشتید که بالای 30% ادم جمع کنید؟
2 سال پیش هم عرضه تقلب کردن رو نداشتید، همچین کردید که فقط خواجه شیراز مدفون در قبر، خبردار نشد.
حیف نون ها!
سلطنت طلب!،سلطنت طلب شما سگهای هار ولایت هستید که پشتی صندلی گرم شده به همت ما تحت اقایتان را هم به پوزتان میمالید.
شاه فقید ایران با همه جمشید منشی اش و فرعونیتش شرف داشت به این روضه خانِ کج دست شما.
حیف نون! حیف ادم، حیف خلقت، حف جِرم،
تو که اسم کجت را از برای کنتور زدن مینویسی،
اصلا ببینم تو اجازه ات را از اقایات گرفته ای که می یای درینجا، مزدوری میکنی؟
شب کار هم که شده ای، چیه قیمت ساندیس ات بالا رفته؟
ادب، تعقل؟ تدبر؟
بنده ولایت!، این صفاتتان رو خوب در طی دو سال قبل دیدیم،
تو که عرضه نوشتن دو خط بدون تشبیه مخالفت به «احمق» و «متوهم» و «پر نخوت» نداری،
برو همون بند 209، به اسیران چشم بسته، موعظه ات را بپرداز.
ادبتان راواقعا که، چه شاخه نباتهای مادرنتان پس انداخته اند،
اینقدر از قول ملت ایران، زوزوه نکش که این ملت هم هر چقدر مفتون هاله کاذب تان باشند،
دیر یا زود با یک جفتک، به زمینتان خواهند زد.چنین بوده و هست مرام روزگار.
بقول خودتان که فعلا شما سوارید، فعلا…
دین؟ ایمان؟ خدا ؟
خدای تو کی است غیر از ولی و رهبر و اقایت؟
ایمان تو به چیست، بغیر از خودت وساندیست و زیر شکمت ؟
دین تو چیست بغیر از بردگی و نفرت و تفرقه و ارعابت.
اسلام؟ پیروزی بندگان صالح خدا؟ که زمین ارث شما هست؟
محتملا راست میگوی، ولی اینها که گفتم چه دخلی وربطی به تو و ولی و اقایات و مسلک و حرفه ات دارد؟
آرش گفت:
@ گیتی
البته در خصوص حق اجتماعات سخن درست را آقای طهمورثی میگه ؛ یعنی در قانون صراحتا ذکر شده که مخل به مبانی اسلام نباشه ؛ یعنی اگر در میان تجمع کننده گان خانمهایی باشند که حجاب اسلامی رو رعایت نکرده باشند و یا اختلاط بین زن و مرد نامحرم باشه – که در تجمعات جنبش سبز عمدتا این دو مورد رو شاخش بود – اون موقع مصداق اخلال در مبانی اسلامی رو داره.
@ طهمورثی
برادر حرفهای زیاد زدی که میشه به تک تکشون بدون تعصب و ناسزا جواب داد ؛ مثلا از اعدام گفتی ؛ من هم با اینکه کلا مخالفم میگه آقا درست باید متجاوزین به ناموس ؛ قاتلان و… اعدام شوند ؛ خب اما این شامل همه میشه ؛ اون کسی که در کوی دانشگاه آدم کشته ؛ اونکسی که در کهریزک تجاوز کرده ؛ اون کسی که در زندان خانم زهرا کاظمی رو کشته و…. شما یک ایراد داری ، بجای اینکه بری به مجریان و سران حکومت که دارن از قانون تخطی میکنن فشار بیاری که قانون رو رعایت کنن به مردم فشار میاری که از حقشون بگذرن.
طرفداران آقای احمدی نژاد روز 24 خرداد در میدان ولیعصر تجمع کردند ؛ این تجمع از کجا مجوز داشت؟ چه کسی باهاش برخورد کرد؟ فکر می کنی اگر به این تجمع هم حمله میشد باز مسالمت آمیز به اتمام می رسید؟ برادر ارزشی عزیز من نه براندازم نه معاند ونه … دارم تو این کشور زندگی می کنم ؛ هزار تا بی قانونی و زیر پا گذاشتن حق رو می بینم ؛ نمیشه که فقط یکسری آدم که معیار تشخیص و تمیزشون از بقیه ریش و انگشتر عقیق هست از قانون مستثنی باشند ؛ بقیه ملزم به اجرا.
توی دادگاه اختلاس ؛ متهم ردیف اول گفت که آقا این رشوه هایی که ما دادیم رو بزور ازمون گرفتن ؛ اگر نمیدادیم کار انجام نمیشد ؛ خب این میشه ریشه فساد ؛ از ما هم میگیرن؛ صدامون به جایی نمیره. شما هم داری یکطرفه به قاضی میری.
گیتی گفت:
@ آرش
عجب !! در تجمعات جنبش سبز اختلاط بین زن و مرد نامحرم روی شاخش بود ؟؟!!
نظرت راجع به پیاده رو ها و خیابون های همین شهر در حالت عادی چیه ؟؟
اختلاط زن و مرد نامحرم حد و حدودش مناسبه ؟؟ به نظرت تجمع بیش از یک نفر رو ممنوع کنند مبانی اسلام بهتر و بیشتر حفظ نمیشه ؟؟
اصلا این مبانی اسلام خیلی مفهوم گنگی است … تعریفش چیه که بشه اخلال در اون رو تشخیص داد …
به شما پیشنهاد می کنم عکس های تجمع و راه پیمایی اخییر امت در صحنه در روز 22 بهمن امسال رو که خبرگزاری فارس هم منتشر کرده بود یک نگاهی بکنید ( گرچه نمی دونم هنوز روی سایتشون هست یا طبق معمول الان دیگه غیب شده )…فکر کنم صحنه هایی ببینید که بتونه کل مبانی اسلام در هم رو یک تکون اساسی بده !!
آرش گفت:
این حرفت مثل این میمونه که یه دزد رو بگیرن بعد دزده بگه خب فلان جا هم دزدی شده دزدش رو نگرفتن من رو ول کنید. دلیل نمیشه که چون یک جا با نقض قانون برخورد نشده جای دیگه هم نشه ؛ شما از قانون اساسی ماده اوردی من خواستم بگم بر اساس اون ماده ؛ این راهپیمایی میتونه مخل به مبانی اسلام تشخیص داده بشه.
نسوان گفت:
شما نمی تونی به قانونی که گاه عمل می کنه و گاه عمل نمی کنه استناد کنی دوست قدیمی! آخه این که نشد قانون!
آرش گفت:
من استناد نکردم ؛ دوست شما استناد کرد ؛ من بهش گفتم اگر به اون قانون استناد کنی ؛ اخلال در مبانی اسلام موضوعی است که به راحتی میشه اثباتش کرد ؛ هدفم این بود که بهش بگم اونی که قانون رو نوشته حواسش بوده چی مینویسه که امثال من و گیتی نتونیم ازش استفاده کنیم. وگرنه تکلیف قانون و رای و تجمع در ایران روشنه.
حمید زورگو گفت:
من دوباره باید شاکی بشم که این تو بودی که به اصلاح طلب ها دادی. من هیچ وقت زیر علم کسی سینه نزدم که بعد بخوام ازشون شاکی بشم. برام فقط اصول خودم مهم بود و درستی و نادرستی روی عقل ناقص خودم قضاوت می کنم. اینه که زیر اصلاح طلبها و غیر اصلاح طلبها نخوابیدم
کاظمی گفت:
تهمورث
چند تا نکته هر چند یه کم دیر:
اول اینکه میشه مبانی اسلام رو تعریف کنی که تظاهرات ملت نباید مخل اون باشه؟ توی راهپیمایی سکوت مردم بعد از انتخابات دقیقا چه چیزی مخل اسلام بود؟ اصلا برفرض که مردم اشتباه کردند و تقلب هم نشده بود باید از بالای پل پرتشون کرد پایین؟ باید با ماشین نیرون انتظامی زیرشون گرفت؟
دوم اینکه به نظر شما من چرا باید به قانونی پایبند باشم که هیچ نقشی تو تصویبش نداشتم؟ وقتی هیچ نماینده ایی که در طیف فکری من میگنجه اجازه کاندید شدن برای مجلس رو پیدا نمیکنه من چرا باید از قوانینی که این مجلس تصویب میکنه تبعیت کنم؟
سوم اینکه همین قانون اساسی مگر چندین بار بازنگری نشد؟ خب چرا فقط برای افزایش اختیارات رهبری میشه اون رو بازنویسی کرد ولی برای اشکالاتی که گروههای دیگه بهش وارد میکنند باید صداها رو خفه کرد؟ در ضمن مگر توی همین قانون اساسی از اختیارت خبرگان نیست که به رهبر و بخشهای زیر نظرش نظارت کنند چرا همچین اتفاقی نمیافته؟ جناب رهبر به چه حقی به این خبرگانبی بخار میگه که اجازه دخالت شما رو در جزییات کارهام نمیدم؟ قانون فقط برای مردم بیچاره قانونه؟
نکته آخر هم اینکه مطمئن باشید یه روزی هم میرسه که یه گروهی که سمبه پر زورتری داره این سفسطه ها و مغلطه ها و آسمون ریسمون بافتنهای شما رو تحویل خودتون میده. همونطور که این اتفاق برای اطلاح طلبها افتاد اونایی که تا زمانی که در قدرت بودند هیچ واکنشی به حذف بقیه گروهها نداشتند حالا خودشون حذف شدند. شما که باید اینا رو بیشتر از ما بدونی که الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم!
نسوان گفت:
+++
raha گفت:
يعني عالي بود آفرين! كمتر كسي رو ديدم كه به اين خوبي اصلاحطلبها رو شناخته باشه.
مریم گفت:
بهتر از این نمیتونستی مصداق بیاری ها لولیتای عزیز!!! هولم که دوست پسرم نیاد بخواد باش چت کنم، زودتر حرف بزنم، هول هم که میشم حرفم یادم میره!
عزیزم، فقط میگم که خیلی زیبا توصیف کردی و گفتی فرق این دوتا جریان رو. همه شون یه گهن، سیاست همه ش همین گهه، کثافته. سیاست حتی تو روابط اجتماعی، تو روابط دوستانه هم کثافته. من از سیاست متنفرم و حتی تو رابطه م با خواهرم که بارها فرصتش رو داشتم نتونستم یه بار هم سیاست داشته باشم، نمیدونم شاید حسرت به دلم که نمیتونم مثه اون سیاست داشته باشم! اما حداقل اینقدر پیچیده نیستم. بذار دورم بزنن، بذار خوش باشن که این کار رو کردن. نمیدونن که تو دلم بهشون ریشخند میزنم. شاید سیاست نداشته باشم اما احمق هم نیستم.
تو روح ِ هر مدل سیاسته و سیاستمدار…
علی تهمورث گفت:
با کمی تاخیر به سوالات و چند شبهه در حد بضاعت پاسخ میدهم
فنی:
بنده هنوز توفیق و سعادت مشرف شدن به بیت الله الحرام را نداشته ام و بنابراین حاجی نیستم . در آن مورد نمونه ی دیگری بگویم حجت الاسلام حسین جلالی مسئول دفتر آیت الله مصباح در کرمان نتوانست به مجلس راه یابد . در این جا هم رقابت نزدیک بود و جابه جا کردن چند رای شدنی بود . اما نظام امانت داری خود را برای چندمین بار به اثبات رساند.
ماژور:
بنده نمی دانم این چه استنباطی است که اگر نشریات خودت را قبول داشتی اینجا را نمی خواندی!!! ما باید بر طیف های مختلف فکری اشراف داشته باشیم . لازمه آگاهی از عقاید دیگران مطالعه و شنیدن حرف آنان است . اینکه آدم چشم و گوشش را ببند و مثل رادیو صحبت کند یا فقط یک نشریه خاص را بخواند که نشانه خوب و پسندیده ایی نیست و همچنان بر این عقیده هستم گفتگو با کسانی که چشم و گوششان را بسته اند و جز فریاد و دشنام کار دیگری انجام نمی دهند بی فایده است. و میبینید بنده با فحاشان وارد گفتگو نمیشوم. توکل ما به خداست اگر یک نفر نیز در این میانه اندیشه کند فتح الباب قابل اعتنایی خواهد بود. مذاکره و گفتگو با هریک از طیف های مخالف معاند و بر انداز به معنای دل در گرو بودن نیست .
این سطوح همه تعریف خودش را دارد از نظر بنده بین معاند و مخالف تفاوت ماهوی است . و بین معاند و برانداز نیز تفاوت وجود دارد . ما معتقدیم ضمیر اکثر جوانان پاک است و در دام رسانه ایی دشمنانِ برانداز افتاده اند.
Narsis
آن مورد اختلاس بی سابقه در حال بررسی است ، همه ی اموال متهمان شناسایی و توقیف شده .ارزش اموال توقیفی بیش از 3تریلیون است. تا امروز صد نفر مورد بازجویی قرار گرفته اند در این بین معاونین و مسئولین طراز بالا نیز بوده اند. بدون اغماض آن ها را احضار و عزل کرده اند . حتا آقای جهرمی در جلسات آینده باید در دادگاه پاسخگو باشد.
5نفر از نمایندگان سابق که متهم و مشکوک به دخیل بودن در پرونده بودند رد صلاحیت شدند .160نفر از افراد وابسته به این جریان که تصمیم داشتند در انتخابات شرکت کنند نیز رد صلاحیت شدند . امام جماعت نهد ریاست جمهوری را رد صلاحیت کردند . نظام اسلامی به غیر از مردم مسلمان خودش را به هیچ جناحی وامدار نمیداند . دادگاه به صورت شفاف و علنی در حال برگزاری است . حجت الاسلام اژه ایی بدون کوچکترین ملاحظه بر تمام مراحل نظارت داشته . انحراف در همه ی سیستم ها وجود دارد. کسی منکر نابسمانی ها نیست و به فضل الهی پیگیری میشود و نتیجه مرحله به مرحله در اختیار افکار عمومی قرار میگیرد.
امید5
ممنون از توضیحات خوب شما ،باید عنایت داشته باشید که این مورد ناشی از تفاوت نگاه عقدیتی شما و بنده است. در کشور اسلامی با اکثریت قاطع مسلمانان، کتاب آسمانی جایگاه ویژه خواهد داشت . قانون گذار در مقدمه قانون اساسی به این مورد اشاره کرده . بنابر این کتاب خدا ،سنت رسول الله و اجماع فقها ملاک اصلی برای قانون گذاری است. در این جا عموم به دنبال دموکراسی غربی نیستند . دموکراسی غربی نه با فرهنگ ایرانی مطابقت دارد و نه با مذهب ایرانی . اینجا به دنبال نهادینه کردن «مردم سالاری دینی» هستیم و به فضل الهی الگوی جدیدی به دنیا معرفی خواهد شد . امیدوارم مرحله ی آزمون و خطا با حداقل صدمات طی شود.
قانون گذار نمی تواند و اجازه ندارد برای خوشنودی اقلیتی کوچک یک مدل غربی را به اکثریت مسلمان تحمیل کند . برخی از فتنه گران تصور میکنند تمام آن 13ملیون نفر رای دهنده به میرحسین موسوی لائیک و طرفدار براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده اند. این تصور غلط یا ناشی از ضعف دانسته ها و عدم شناخت پیرامون جامعه است و یا ریشه در اصرار بر دشمنی دارد. .
انحراف بینش ،این افراد را به گمراهی رهنمود شده . متاسفانه آن اقلیت یا باید به خواسته ی اکثریت احترام بگذارند و یا اینکه به کشوری که خواسته های قانون های لائیکشان را تامین میکند نقل مکان بکنند.
آرش
از شما هم ممنونم ،به نکته خوب و ظریفی اشاره کردید .یادداشت های شما را خوانده ام کارشناسی و عالمانه است .مستقل از محتوای نوشته هایتان مشخص است بدون کینه هستید.
همانگونه که می دانید رهبری در نماز جمعه تاریخی خودشان تذکراتی را هم به آقای رئیس جمهور دادند اما رسانه های ضد ایرانی آن بخش را نشان ندادند و بعد از آن در دوره ی فتنه و آشوب رئیس جمهور بنا بر دستور رهبری حرفی نزدند.
البته تجمع حامیان ایشان را با قاطعیت نمیتوان میتینگ و تظاهرات قلمداد کرد. احمدی نژاد در آن دوره رئیس جمهور قانونی از دوره قبل بود . ایشان دیدارهای مردمی و عمومی بسیاری در کشور داشته و فکر نکنم رئیس جمهور برای ملاقات عمومی منعی داشته باشد . ایشان در جایگاه رئیس جمهور بوده و نه لیدر حزب یا دسته ایی خاص. در دیگر نقاط جهان هم معمولا اولویت تجمع برای ابراز شادمانی با گروهای پیروز در انتخابات است و سنگ پرانی های رقیب شکسته خورده آشوبگری به حساب می آید.
قانون گذار جایی به مستثنی بودن اشاره نکرده این افراد که نام بردید متاسفانه خودشان برای خودشان مصونیت به وجود آوردند و قبلا نیز یاد آوری کرده بودم که این ها قابل پذیرش نیست و باید برخورد شود . و البته با اعتراض در چهارچوب قانون و عرف عمومی میتوان به نتیجه گیری امیدوار بود . اما اینکه بیایند هرچیزی را دست آویز اهانت و آشوب قرار بدهند با اینکارشان به آن متهم نیز کمک میکنند و او میتواند برود پشت سر مقدسات سنگر بگیرد.
بنده هم به فساد مالی اخیر و پورسانت هایی که در حین تنظیم و اجرای پروژه های پیمانی ،خدماتی و عمرانی رد و بدل میشود اعتراض دارم .
علی تهمورث گفت:
اما جناب کاظمی
پاسخ به سوالات شما حجم بزرگی از داده ها را طلب میکند . و ممکن است اِن قُلت بسیاری داشته باشد. سعی میکنم جامع و مانع پاسخ بدهم.{شاید پاسخ دیگران نیز در اینجا دیده شود}
مصادیق اهانت به مبانی اسلامی
در ظهر عاشورا در خیابان انقلاب مثل سپاهیان عمر سهد و یزدیبن معاویه کف زدند و هلهله کشیدند به ساحت «سوگ عباعبدالله الحسین» اهانت شد در اکثر تجمعات اموال عمومی مثل اتوبوس و باجه های بانکی تخریب شد . بسیاری از افراد رهگذر صدمه دیدند . به رهبری نظام که مصداق اطیعوا الله و اطعیو الرسول هستند بدترین اهانت ها شد {اینجا اروپا نیست که برای رهبری بخواهند گوجه فرنگی پرتاب کنند} بنده نمیدانم این پیراهن عثمان که راهپیمایی سکوت داشته ایم از کجا آمده . اصل تجمعات چه مخل یا غیر مخل زیر سوال است با نیت تفرقه و آشوب و بر اساس استنباط غلط تقلب و بدون مجوز برگزار شده. میخواستند همان مدل آشوب در کشورهای آسیای میانه را پیاده کنند. اما به فضل الهی با رهنمودهای رهبری و هوشیاری مردم چشم فتنه از کاسه بیرون آمد.
آقای موسوی بیش از 46000 ناظر انتخاباتی در تمام صندوق های رای داشت . تمام ناظران انتخابی ایشان در پایان شمارش آرا برگه های تائید شمارش را امضاء کردند. صحت شمارش را تائید کردند. اما آقای موسوی به یک ساعت نرسیده همه چیز را زیرسوال برد و مثل بچه ها قهر کرد.{ایشان سابقه در قهر کردن دارند در دوران نخست وزیری هم امام چندین نوبت به ایشان مشفقانه تذکر دادند}
ایشان باید به مرجع رسیدگی به شکایات مراجعه میکرد
شاید بگویید مرجع رسیدگی صالح نبوده . سوال من اینست پس چرا ایشان در انتخاباتی شرکت کرد که مجری ،ناظر و مرجع رسیدگی به شکایاتش را قبول نداشته .
کاندیدها در روز ثبت نام با پرکردن برگه های ثبت نام تعهد خود مبنی بر التزام را اعلام کرده اند و باید در مسیر قانون کشوری حرکت کنند.
در این میان حداقل اعضای نهضت آزادی شرافتمندانه تر حرکت میکنند و در ثبت نام ها قسمت التزام عملی را پر نمیکنند. تکلیف را مشخص میکنند. حداقل آنکه منافقانه عمل نمی کنند.
گفته بودید قانون را قبول نداشته باشیم چه کنیم ؟
همانگونه که رئیس جمهور بعد از انتخاب شدن ،رئیس جمهور همه ی مردم تلقی میشود ، قانون نیز بعد از تائید برای همه لازم الاجرا میشود.
قانون اساسی تا امروز یکبار بیشتر بازنگری نشده ، اتفاقا آن بازنگری با حذف نخست وزیری اختیارات نماینده جمهور مردم را افزایش داد و نقش نظارتی و مشورتی مجمع تشخیص مصلحت نظام را پر رنگتر کرد.
اگر نمایندگان طیف فکری شما پرونده ی کیفیری داشته باشند یا از کشور فرار کرده باشند و به دامان بی بی سی و سیا پناه برده باشند خب باید به دنبال نماینده دیگری باشید. نمی شود متهمین و مجرمین را به خاطر شما از زندان آزاد کنند. { البته اخباری هست که بسیاری از آقایان نهایتا تا نیمه ی دوم سال آینده آزاد میشوند}
بنده شخصا معتقد بودم این آقایان جنجال گر امثال تاجرزاده و شکوری در صورت حضور نیز شانس بالایی برای انتخاب شدن نداشتند.
شما به ترکیب پنج نفر اول تهران نگاه کنید، هیچکدام اهل جنجال و های هوی نبوده اند . هیچ کدام از رادیکال های اصولگرا نیستند. پیام این انتخاب آن بود که مردم از جنجال و شلوغی خوششان نمی آید. و از دعواهاهای جناحی بیزار هستند. درایت و بصیرت اکثریت قاطع مردم قابل تحسین و ستودنی است . از جنجال و بازیچه بودن دوری میکنند. الحمدالله
پیرامون خبرگان سوال کرده بودید
حضرت آقا از واژه دخالت به آن مفهوم منفی که شما تصور میکنید استفاده نکرده اند . ایشان فرمودند خبرگان باید کلیات را مد نظر داشته باشند همانگونه که مجمع تشخیص مصلحت هم اجازه دخالت در جزئیات کارهای رئیس جمهور را ندارد و باید کلیات را مدنظر داشته باشد . شان خبرگان جزئی نگری و دخول در کارهای حزبی نیست .
الان هم که می بینید یکی از خبرگان {آیت الله دستغیب} آزادانه در همه ی امور کلی و جزئی نظرخودشان را بیان کرده اند و مشکلی هم برایشان پیش نیامده ، همانگونه که نوری زاد شش ماه است مدام به صورت هفتگی بدترین و تند ترین اهانت ها را در قالب انتقاد به رهبری دارد و کسی هم متعرض ایشان نیست .
اتفاقا سعه ی صدر و تحمل حضرت آقا قابل تقدیر است. ایشان آخرین شخصی بودند که به حصر خانگی سران فتنه رضایت دادند. چند نوبت به آن ها گفتند بیائید صحبت کنید و مستندات خودتان را ارائه کنید به شورای نگهبان گفتند هر صندوقی را که شبهه دارند بررسی کنید . اما نیامدند و به جای مراجعه به قانون مدام موج رسانه ایی مبنی بر آشوب صادر میکردند .
آخر سر گفتند چرا دولت قبل از انتخابات به مردم سهام عدالت داده است ، چرا به فلان روستا سر زده . چرا به استان ها رفته و یا چرا حقوق معوقه ی بازنشستگان را واریز کرده . به هر حال رئیس جمهور وظایفی داشته و بخشی از آن ها را انجام داده اینگونه باشد اوباما نیز وعده های امنیتی به مردم آمریکا میدهد. نظام تامین اجتماعی آنجا را بهبود میدهد . آیا آقایان میت رامنی و نیوت گینگریج باید بگویند تقلب شده و شهرهای آمریکا را به آتش بکشند؟!
مرگ شهروندان در آشوب ها
درباره ِ آن حوادث تاثر انگیز هم باید به مردم حق بدهیم ،حوادث خوبی نبود. مسببین آن از دو طرف باید محاکمه شوند .
به نظر شخص بنده فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ و قاضی مرتضوی {سلب مصونیت شده } در کنار آقایان موسوی و کروبی باید بازخواست و محاکمه شوند . { همین مطلب را سال قبل شفاهی به یکی از آقایان کمسیون امنیت ملی در مجلس شورای اسلامی گفتم} اما نمیدانم چرا نظام بعضی مواقع تعلل میکند یا تا این حد بزرگواری به خرج داده و آقایان فتنه گر را محاکمه نمیکند !!! این ها به عنوان معاون و مباشر و تحریک کننده ی افکار عمومی در راستای ایجاد نا امنی باید در کنار بقیه مثل مسئولین کهریزک محاکمه شوند و حتا ممکن است مفسد فی الارض هم باشند .
قبلا هم گفتم رهبری در آن مورد هم برخورد کردند . بازداشتگاه تعطیل و مسئولین عزل و به محکمه معرفی شدند . چند نفر از آن ها هم اکنون زندانی هستند. مجلس و خانواده ی قربانیان مثل آقای روح الامینی پیگیر این ماجرا هستند. در این مورد باید بر حسب وظیفه ی اسلامی به خانواده قربانیان پاسخگو باشند . بنده در حد بضاعت این نگرانی ها را به برخی از آقایان مسئول انتقال داده ام.
همه مرگ پر از شبهه ندا آقا سلطان را دیدند اما به مرگ آن خانم محجبه به همراه کودک خردسالش در مهد کودک میدان آزادی اشاره نکردند . اینجا جامعه ی اسلامی است چرا یک خانم به جرم محجبه بودن به همراه فرزند خردسالش به قتل رسیده ؟. اینها باید شناسایی محاکمه و قصاص بشوند .
کلام را برای انعقاد خلاصه میکنم
فتنه گران و منافقین با رخنه به میان مردم اعتراضات را به هرج و مرج کشاندند میخواستند به مراکز نظامی حمله کنند. اگر مسئولان امنیتی برخورد نمیکردند آشوبگران با حمله به مراکز نظامی اسلحه و مهمات پایگاه بسیج را سرقت میکردند و چنان جنگ مغلوبه میشد که الان چیزی به اسم تهران باقی نمی ماند.
در فتنه ها تمیز حق از باطل مشکل است . فضا غبار آلود میشود . دشمن در اینجا مثل دشمن خارجی نیست تا راحت شناسایی بشود . غبار آلودی فضای سیاسی بود که رهبری از آن به فتنه یاد کردند.{و چه تشبیه به جایی بود}
در این بین شاید به ناحق اتفاق اشتباهی هم رخ بدهد و دولت اسلامی باید اشتباهات را جبران کند. متاسفانه برخی جاها اشتباهاتی شد تصمیم های عجولانه اتخاذ شد .
يلدا سبزپوش گفت:
بابا يكى اين پيچ صدا و سيما(تهمورث) را خاموش كنه به اندازه كافى از تلويزيون اين دروغ هارو مى شنويم كاملا بسه!!
تیر گفت:
من دفعه اولم است که اینجا آمدم… «غشنگ» می نویسید…بامزه هم هست معمولا… ولی این پست رو که دیدم 45 دقیقه نشستم کامنت نوشتم در مورد اینکه اصلاحات مال آدم بالغه و در مقیاس اجتماعه و اصلا به خوش اومدن نیست و …….. بعد متوجه کامنتهای زیر نوشته شدم(من معمولا کامنت وبلاگها رو نمی خونم ولی اینها واقعا چشم گیرن!) بعد رفتم دو سه تا پست بعدی رو خوندم، بعد یادم اومد که از توی ریدر به دلیل اینکه دیدم این قدر سابسکرایبر دارید اومدم تو…بعد کم کم معما حل شد که اینجا فضا خیلی پاپیولر است و از مخالف و موافق کلا همه آبگوشتی و دور همی و اینا…و در نتیجه کامنت پاک شد واین جایگزین شد. ما که اومدیم رفتیم ولی خداییش اگر آدمهای خوبی هستین که خوبی مردم ایران رو می خواین، این طوری سر دستی تحلیل نکنید. اینها تف سر بالاست…حرفهاتون آسونه، همه پسنده، آدمها می خونن، فکر میکنن یه چیزی فهمیدن و صاحب فکر شدن. این نوشتن مسئولیت داره به جان خودم… اگر حرف حساب شده ای ندارین مجبور نیستین وبلاگ بزنین هی پست آپ کنین… این صدای آمریکا رو ببینین…عبرت بگیرین!… اینطوری هم اطلاعات غلط می دین هم میل دونستن آدمها رو تخلیه می کنید… یه وقتی به خودتون می یاین می بینین ظاهرا به عنوان مخالف ولی در همون جهت رجا نیوز و فارس دارین جهل رو پایدارتر می کنید.. آلرِدی هم نگاه کنین، می بینین هم دهن دوست و برادر علی تهمورث شدین… نکنین آقا… نکنین این کارا رو… حالا ما گفتیم شما بیلاخ بده…کلا هر چی بیچارگی داریم از این زوج تاریخی بیلاخ و باتومه.
همگی خسته نباشین جمعا…
اردشیر بابکان گفت:
کوفتش بشه.من از تو بیشتر ………. اون خاتمی دیوث هم کثیف ترین سیاست مدار 50 سال اخیر ایران هست.
Ehsan گفت:
«ناراحتی اش هم از بابت اصل ماهیت دیکتاتوری نظام نبود، ناراحتی اش بابت سهم از دست رفته ی خودش در مناسبات قدرت و ثروت بود.»
kolle dastanet tu hamin ye jomle kholase mishe
eslahtalaba moshkeleshun sahme az dast raftashune, vagarna dar zamane Khomeini ke hameye masuliata dasteshun bud hich moshkeli ba nezam nadashtan
Khatami, Mousavi, Karrubi v kheiliaie dige ham ba tamame vojud be jomhori Islami eteghad daran hatta age nadashte bashan ham chun midunan bedune jomhurie Islami hich sahmi az ghodrat nakhand dasht azash hemayat mikonan hanuz olgushun Imam e rahele