دوران مدرسه ، دوره  جنگ بود و ما باید هر روز از مدرسه که برمیگشتیم منتظر میشدیم تا مادر هم از سرکار بیاید تا باهم از نیاوران سوار اتوبوس شویم و به خانی اباد و خانه اختر خانم برویم ، که خب امن تر بود یا می گفتند امن تر است. چون مسولین مملکت در شمال شهر خانه داشتند و  امکان حمله هوایی به این قسمت از شهر زیاد بود و صبح ، که باید افتاب نزده دوباره این مسیر را برمی گشتیم تا هرکس دنبال کار و مدرسه خود برود . این وضعی بود که امروز هم نمی توانم تصور تکرارش را داشته باشم اما روزگاری نه چندان دور وضع همه مردم شهرتقریبا همینطوری ها بود

زمان جنگ ،مردم، با حالا فرق میکردند . در کشور، تازه انقلاب صورت گرفته بود و مردم با این باور که خود، شاهی رو سرنگون کردند پس قادر به انجام هرکار دیگری هم هستند ، روزگار میگذراندند. احاد مردم رو یک جو گرفته بود که بهش عقیده می گفتند و این عقیده اونها رو وامیداشت که برای کشور یا انقلاب یا توده های زحمتکش جامعه ، از جان و مال و نیروشون مضایقه ای نداشته باشند . دورانی که الان که فکر می کنم و با الان مقایسه اش می کنم ، گویی، ان مردم ، این مردم نبودند و از زمین تا اسمان میانشان فرق بود.  یک لحظه فکر کنید کشوری از هم پاشیده که از کمبود ابتدایی ترین نیازهاش رنج میبرد و این کمبودها تا هرچیزی که فکرش رو هم امروز نمیشه کرد ادامه و وسعت داشت . نان ، گوشت ، بنزین ، نفت ، شیرخشک و….هرچیز دیگری که برای تهیه اش باید ساعتها در صف می ایستادی و تازه به این اوضاع یک جنگ عظیم رو هم اضافه کنید . اینکه شب ها با این فکریا ترس میگذشت که هر ان ممکنه یک بمب یا موشک خانه تو یا عزیزانت رو از صفحه روزگار محو کنه .یا هر زنگ دری ممکنه خبر شهادت پدر یا پسری رو بهمراه داشته باشه .

اری ، در ان روزها کشور ما در حال جنگ بود

و امروز ، که دوباره زمزمه های جنگ از گوشه و کنار شنیده میشود .نطق های اتشین ، خط و نشان کشیدن دولتمردان و تجمیع نیروهای خارجی ، همه و همه این ترس را که ممکن است دوباره جنگی در پیش باشد ، در ذهن  متبادر می کند . اما براستی چرا ؟ چرا جنگ راه حل نجات ما شده ؟ و این جنگ به نفع کیست ؟ مسلم ، دول خارجی از جنگ نفع می برند که هم سلاح هایشان فروخته میشود و هم چرخ صنعت در حال رکودشان به گردش می افتد و از همه مهمتر خیالشان بابت وجود احتمالی نیروی اتمی ایران ، راحت میشود و این در حالی است که در جنگ های امروز دیگر خبری از پیاده نظام و امار بالای تلفات انسانی ، برای انها نیست . اما نفع چنین جنگی برای ما چیست ؟ و اگر این جنگ تنها منحصر به بمباران تاسیسات اتمی ما باشد چه ؟ و ایا در صورت چنین جنگ محدودی ، دوام این حکومت برای دها سال بعد تضمین شده نخواهد بود ؟

باور من اینست که حتی اگر جنگ برای سرنگونی این حکومت هم طراحی و اجرا شود ، این تنها یک معنی خواهد داشت و ان نشان دهنده بی عرضگی ما در راستای انچه میخواهیم، اما عرضه اجرایش را نداریم ، خواهد بود که مسلم بابت چنین ناتوانی باید تا سالها سرمایه این ملک را برای جبران هر گلوله شلیک شده در ان بپردازیم  .

و این درداور است …..بسیار درداور