خانه ی آقای امیری خانه ی عجیبی بود. آقای امیری مرد بدی نبود ،برای انسیه خانم گل می گرفت، بچه هایش را سیرک می برد، توی میهمانی ها جوک می گفت و همه را می خنداند، تا اینکه یک روز توی همان هاگیر و واگیر انقلاب سر یک تسویه حساب شخصی زیر آبش را زدند . آقای امیری هرچه کرد نتوانست از خودش رفع اتهام کند، تب انقلاب داغ بود و خشک و تر با هم می سوختند ،آقای امیری هم قربانی آن سیستم خشن شد. آقای امیری به رسم دیرینه ی فامیلی این خشونت را با عرق کشمش قاطی کرد و ریخت توی لیوان و با ماست فرو داد و تبدیل شد به یک آدم الکلی. وقتی مست می شد هیولایی از درونش بیرون می آمد،بد مستی می کرد، بد دهنی می کرد والکی ایراد می گرفت، یک بار فقط برای اینکه نمکدان خالی بود آنچنان با مشت روی میز کوبید که میز شکست. خانم امیری در اطاق خواب را می بست و تا صبح گریه می کرد. صبح که بلند می شد چشمهایش پف کرده بود، وقتی داشت صبحانه ی بچه ها را ردیف می کرد زیر لب نق می زد و به زمین و زمان فحش می داد و قوری را روی میز می کوبید. امیر پسر آقای امیری توی مدرسه با همکلاسی ها کتک کاری می کرد ، دخترشان عادت عجیبی پیدا کرده بود ، در اطاقش را می بست و با تیغ به جان خودش می افتاد و بازوها و پاهای خودش را زخمی می کرد .
خانواده ی آقای امیری همه چیز بود جز یک خانواده ی خوشبخت. تا این که یک شب اتفاق عجیبی افتاد. آقای امیری باز هم مست بود. تلو تلو خوران به سمت دستشویی می رفت که دید کسی دمپایی اش را برداشته، شروع کرد به هوار زدن. انسی خانم آمد که میان داری کند ولی آقای امیری دستش را بالا برد -آقای امیری همیشه فقط دستش را بالا می برد و هیچ وقت واقعا انسی خانم را نزد، اما چه فرقی می کند؟- انسی خانم اما این بار مثل همیشه صورتش را کنار نکشید، بلکه محکم سر جایش ایستاد، لحظه ای مکث کرد و بعد سیلی محکمی توی صورت آقای امیری زد. همه برای لحظه ای میخکوب شدند. آقای امیری سرش را پایین انداخت ، هیولا شکسته بود، بجایش مردی ایستاده بود همچون کودکی ترسیده و بی پناه در روزگاری سخت، همان مردی که دیگر نمی توانست برای زنش گل بگیرد و بچه هایش را سینما ببرد و از این بابت شرمنده بود.آقای امیری دستش را انداخت و دیگر هرگز دستش را روی زنش بلند نکرد. چند روز بعد جلسه ای تشکیل شد، همه حرفهایشان را زدند. آقای امیری قول داد که دیگر لب به مشروب نزند، قولی که تا این لحظه بر سر آن ماند. سالها بعد به من گفت : من زندگی ام را مدیون آن سیلی مادرتان هستم، آقای امیری پدر من است.
***
یاد گرفته ام که:
خشونت یک چرخه است ،آنکه خشونت می کند معمولا خودش قربانی خشونت است. وقتی سیستم خشونت مستقر می شود ، هرکس خشمش را مانند آبشار بر سر آنکه نزدیک تر یا نحیف تر یا ضیف تر است خالی می کند و این چرخه مدام تکرار می شود.کاش ما لا اقل خشونت مان را منتقل نکنیم.
یاد گرفته ام که:
خشونت در شکل های مختلف پدیدار می شود ؛ فشردن آرنج کودک بی گناهی که لباسش را لک کرده، خشونت با دوستان با کنایه و زخم زبان . اما وحشیانه ترین شکل آن » خشونت به خود «است .کاش با خودمان مهربان باشیم.
یاد گرفته ام که:
خشونت دو سر دارد، یک سرش آن کسی است که خشونت می کند و سر دیگرش آن که خشونت را می پذیرد. گناه دومی کمتر از اولی نیست. کاش خشونت را نپذیریم و در برابرش سکوت نکنیم.
راستی ، این آخری را مادرم به من آموخت.
هما گفت:
فقط می تونم بگم خوش بحالت ….
چون اقای امیری ما هم خشن بود ..البته باشدت و ضعف کم و بیش ….روزی که خانم امیری تصمیم گرفت جلوی خشونت اقا را بگیرد و خشونت کرد یک چرخه خشونت سی ساله اغاز شد . اگر اقای امیری شما با یک سیلی ارام شد اقای امیری ما شد دوتا …یک چرخه وحشتناک اغاز شد که به بچه ها هم سرایت کرد . من و برادرم نه سال در یک خانه حرف نزدیم چون از دعواهای هرروزه خسته بودیم . این چرخه چنان گسترش یافت که ……..
نمی دانم اما همیشه با خودم می گویم اگر خانم امیری این چرخه را کامل نمیکرد …اگر برفرض تحملش که طاق شد جدا میشد و یک جهنم خشن برای ده ها سال نمی ساخت …اگر…… اگر ….
نسوان گفت:
هما جان، راهکارهای مختلفی برای برخورد با خشونت هست. یک راه و شاید آخرین راه خشونت باید باشه.. من فکر می کنم مثلا ترک کردن محلی که داره به آدم توهین میشه یک راهه.. ادامه ندادن، منزوی کردن آدم خشن.. و البته مراجعه به قانون ( اگر البته قانونی باشه) به هر حال بحث زیاده. ..
هما گفت:
البته شما مسلم درست میگی اما اگه به ترک کردن محل بود که خب ما باید کلهم تو حیاط زندگی میکردیم بچگی مون رو .. . درمورد منزوی کردن هم راستش چندباری سعی شد منزوی اش کنیم اما نامرد اون مارو منزوی کرد… البته بدون منزویش …
قانون هم …. اون زمان یادت نیست ؟ بد میدونستند …وحشتناک …هرچند بدترین خاطره من روزیه که تصمیم گرفتند برن محضر که توافقی جدا شن که دم محضر پشیمون شدند (راستی اونزمان والدین چه درک بالایی داشتن .بچه رو هم میبردن محضر …..که جدا بشن …)
نه ویول من فکر می کنم نسل ما محصول یک جامعه ی بشدت خشن بود ..خشونتی که از سیاست و جنگ و کمبود و ادم های جو زده و…وارد خونه ها شد و پدرو مادرهای ما رو خشن کرد … اونا هم درکمال عشق این خشونت رو ذره ذره در شیر مادر و مهر پدر حل کردند و به حلق ما ریختند طوریکه خشونت با رگ و پی ما یکی شد
نسوان گفت:
البته که شد؛ هنوز هم با ماست..این خشونت از اون بالا شروع شده و اومده تا این پایین. یک مثالش هم خشونت حکومتی است… چاره اش چیه؟ مبارزه مسلحانه؟ اعتصاب؟ دادن گل به سربازها؟ چاره هرچه هست اینه که باید یک کاری کرد! نباید از کنارش عبور کرد. چاره چیزی است جز اینکه ناله شبگیر کنیم. بیا این و گوش کن روحت صفا بیاد آبجی…
شین شین گفت:
من اینو خیلی دوست دارم شاهکاره
شین شین گفت:
هما جان درست میگی. الآن میگن جلوی بچه ها دعوا نکنین پدر و مادرهای ما از قصد جلوی ما دعوا میکردن. نمیدونم برای اینکه همو بیشتر بترسونن یا اینکه فکر میکردن ما هم بخاطر وجودمون تو این دعواها مقصزیم. تعجب میکنم که چطور جون سالم بدر بردیم از اون سالها. سالهای ترسناک و سیاهی بود.
sad گفت:
قول میدم این دفعه آخر باشه.:$
هما گفت:
ببخشید این کامنت مال مطلب قبلی بود نمی دونم چرا اینجا اومد
جــــوات يـــ......ساري گفت:
دارابـــي لـولـــو گــــلابي چرا كمنتام يكي در ميون بالا مياد 😡 😡
چيه بازم درباره دروغ هاي شما حرف زدم داري يكي يكي آي پيامو فيل….تر ميكني؟
آقا نزاريد .. آقا جلوي ســـانسورو بگيريد
اين نامرديه
… منو حبس نكيند 😡 😡
nana گفت:
ویول عزیز! فرق میکند
تو هیچ وقت کتک خوردن مادرت توسط پدرت رو ندیدی که فرقشو حس کنی. پدر تو روشنفکر بود که حتی تو مستی و عصبانیت هم مادرت رو نزد. اگر پدرت قلدرتر و بیفکرتر و سنتی تر بود (مصداق اکثر پدران ما) مادرت کتک میخورد بدون اینکه توان مقابله داشته باشه، بدون اینکه هیچ حمایتی از قانون و عرف دریافت کنه. یعنی همیشه هم امکان سیلی زدن توی صورت ظلم فراهم نیست. ولی در شرایطی که مادر تو داشته (یعنی یک شوهر روشنفکر که فقط ادای قلدربازی در میاورده) کار به جا و درستی کرده. مادر من میتونست به پدر و برادرش شکایت ببره، ولی این کارو نکرد. شاید میترسید وضع بدتر بشه، شاید میترسید باباش ناراحت بشه اگه بشنوه دخترش کتک میخوره. هر چی. بالاخره این یک کارو میتونست بکنه ولی هیچ وقت شهامتشو پیدا نکرد، یک عمر عذاب کشید. من اما حوصله یک عمر بلاتکلیفی و عذاب نداشتم. همان بار اول رفتم به سمت تلفن که به پدرم زنگ بزنم (پدری که میدونستم قطعا از من حمایتی نخواهد کرد، ولی من پدرم را میشناختم، او که نمیشناخت!) همان اقدام جدی را که دید، توبه کرد، برای همیشه…
نسوان گفت:
همین مسیری که تو رفتی ، دقیقا همین مسیر داره چی میگه؟ این که اگر نخوای بالاخره مسیری هست که خشونت را خواهد برید. مگه نه؟؟ مسیرها فرق داره… اما راهی هست. نیست؟
nana گفت:
اون «فرق میکند» که اولش که گفتم منظورم به این جمله ت بود که :
آقای امیری همیشه فقط دستش را بالا می برد و هیچ وقت واقعا انسی خانم را نزد، اما چه فرقی می کند؟-
آره همیشه راهی هست، ولی فرق میکند! بستگی به شرایط دارد! بستگی به طرف دارد!
متنت عالی بود. گاهی وقتا آدم فقط نیاز به انگیزه و تشویق دارد تا مبارزه کند و حقش را بگیرد. متنهای تو خیلی وقتها انگیزه میدهند و آدم رو به حرکت وا میدارند
نسوان گفت:
هر بار که دستش رو می برد بالا ما در دلهره ی این بودیم که این بار فرود می آید…
می دونم فرق داره اما باور کن فرقش اونقدر ها هم نیست! ترسش یک اندازه است، شاید درد فیزیکی اش بیشتر باشه..
nana گفت:
آره هر دوش درد داره. درد تحقیر. درد شکستن و خورد شدن
B Pioneer گفت:
این کامنت مربوط به پست قبلی بود٬ اما از اونجایکه شما بحث «سیستم»٬ «آموزش» و «چرخه خشونت» رو متذکر شده اید٬ لازم دیدم که از این زاویه هم به این وضعیت نگاه شود!
شاید که سرچشمه تمامی مشکلات در جای دیگر باشد و من و شما و الباقی٬ تنها قربانی آن!
=================
خطاب به تمامی کامنتگذارن٬
خیلی جالبه که بعد از حدود ۲۰۰ کامنت یا نظر در این پست٬ هنوز کسی به سیاست٬ سیاستگذران یا سیاستگذاری اشتباه در این مملکت اشاره نکرده؟!!!
بواقع شکی نیست که به حقوق همه تو این ایران داره ظلم میشه٬ خشونت میشه٬ تجاوز میشه٬… اما علت کجاست؟!! (حالا بگذریم که این پست فقط بخاطر روز خشونت به زن تدارک داده شده؛ ولی بواقع زن و مرد و بچه نداریم که! بهمه داره اجحاف میشه)
دلیل اصلی این قضیه اجحاف هم٬ این حکومت زالو صفت با تمامی اراذل و اوباش حامیانش میباشه!!! که مثل یه انگل یا بختک افتادند به جون این مردم و مملکت…
فکر میکنید٬ اگر یه حکومت برخواسته از عقل و منطق وجود داشت٬ کار همه ما به اینجاها میکشید؟!!!
اینکه به حق این یا اون تجاوز میشه٬ فهمیدنش اینقدر سخته؟!!! نه والله!
———————
مشکل اینجاست که عده ای گوساله که بر مسند این حکومت جلوس کرده اند٬ از جمله سپاه٬ رهبر٬ احمدینژاد -انتر-٬ مجلس٬ قوه قضاییه٬ اجراییه٬ کوفت – زهرمار و غیره با اعوان و انصار بی وجدان و بی احساسشون که در این روزگار بعد از اینهمه پیشرفت انسان در جهان٬ هنوز دنبال ارتجاع دینی٬ واپسگرایی٬ خرافات٬ امام زمان و … هستند!
فکر میکنید در ممالکی که میزان خشونت به انسانها (ایضآ حیوانات) کمتره٬ چه اتفاقی افتاده! که اگر ما هم همون شرایط اونها رو ما هم میداشتیم از اونا کمتر نمیبودیم که بهتر هم شاید میبودیم!
همه این خشونت ها که دارید اینجا با هم رد و بدل میکنید٬ فکر میکنید چقدر طول میکشید که اصلاح بشه و بهبود پیدا کنه٬ اگر که یک حکومت عاقل بر مسند این مملکت حکمرانی میکرد!
اگر که «ادیان» بی مصرف در «جامعه امروزی» حقی چون حکومت بر مردم نداشتند و «دین» ابزاری شخصی برای هر فرد در خونه و خانواده اش میبود! آیا مشکلات ما لاینحل باقی میماند!!!
یعنی اینقدر ما ضعیف النفس بودیم که وقتی ببینیم که فعلی مخل آسایش انسانه٬ نمیخواستیم یا نمیتونستیم طبق قانون آزمایش و خطا به یک راه حل منطقی برسیم که ناچار نشیم از این دین بیمنطق و بی قانون کمک بگیریم! البته کور کورانه!
============
هر چی میکشیم٬ از این «ادیان» ناقص و عقب افتاده اس!
من منکر «ایمان» داشتن٬ «خدا محور» بودن٬ «معتقد» بودن٬ نیستم!
یا کسی فکر نکنم مخالف اعتقاد قلبی به خدا یا چیزی تو این مایه ها باشه!
اما استفاده ابزاری از اون٬ همون حکم افیون رو داره!
همینی میشه که همین الآن باهاش مواجه ایم!
عقل و منطق رو زایل نموده و جانشینش خشونت ناخواسته و برخواسته از دین رو به جامعه ارزانی…
—————
خیلی ساده بگم٬ از لحاظ فیزیولوژیک٬ انسانی که به چیزی اعتقاد داره؛ دعا میکنه؛ در زمان عبادت٬ میزان ترشح برخی از آنزیم ها٬ از برخی غدد بیشتر میشه تا در حالت عادی یا هنگام استراحت!
بزبانی ساده تر٬ ایمان به هر چیزی٬ حتی سنگ یا ستاره! این خاصیت رو میتونه ایجاد کنه! دلیلی نداره که حالا اسلام باشه یا مسیحیت! بت پرستی باشه یا تفکر بودایی… همشون یه کار رو تو بدن انجام میدند که میتونه سلامت و تمرکز ذهن و حواس رو بهمراه داشته باشه…
=============
خلاصه که هر چه آه دارید بر سر «دین» مرتجع٬ سیاست «دینی» و سیاستگذران «دیندار» بکشید! که اگر اینان کمی از خر شیطان پایین می آمدند٬ کار ما به اینجا ها نمیکشید که الآن اینجا بنشینیم و بر سر هم بکوبیم که « خشونت» از زن شروع شد یا از مرد!
تمامی خشونت های بالا راه حل داشته و داره؛
خیلی ساده قابل مرتفع شدن یا محدود شدن میبود٬ اگرکه آموزش صحیح بر پایه عقل و منطق تو این خطه به نام ایران حکمفرما میبود…..
آره ببم جان نه تقصیر منه٬ نه تو! یادمون ندادند و یاد نگرفتیم راه درست زندگی کردن رو با توجه به ابزار دانش٬ کوشش٬ منطق و استنتاج …..
……………………
بقیه اش با تو جواتی… و من الله توفیق…
nana گفت:
خوب مساله اینجاست که قوانین اسلام مرد سالارانه هستند. همه چیز در اسلام به نفع مردان است. طبعا زنان قربانی میشوند. در ایران هم که قوانین بر طبق اسلام پایه گذاری شده اند. پس مردان حمایت قانونی هم دریافت میکنند. پس مردان با حمایت قانون خشونت میکنند. عرف هم به بدتر شدن اوضاع دامن میزند.
ولی وقتی همین زنان و مردان به کشوری مثل آمریکا میروند که قوانین روزمره بر اساس حقوق انسانی (نه مذهبی) پایه گذاری شده اند هم مشکلات بر جای خود باقی هستند. (حالا بدون پشتوانه قانون). مشکل از دیدگاه ماست. از طرز تفکرمون. از پیشفرضهای ذهنی غلطی که سالها در این فرهنگ به ما خورانده شده است. باید یاد بگیریم که ظلم را تشخیص بدیم و با ظلم مبارزه کنیم
کاپیتان بابک گفت:
اگر اینان کمی از خر شیطان پایین می آمدند٬ کار ما به اینجا ها نمیکشید که الآن اینجا بنشینیم و بر سر هم بکوبیم که « خشونت» از زن شروع شد یا از مرد!
پا یونیر گرامی
همه ما اینرا میدانیم که این جماعت آخوند که سوار ملت شده، پایین آمدنی نیست.
باید مردم آنها را پایین بکشند که بروند و بمیرند انشاالله. وگرنه صد سال دیگه آش و کاسه همین است
Oh! My God گفت:
دقیقآ همینطوره!
—–
مردم بیچاره گناه ندارند!
این سیستمه که خرابه و خواسته یا ناخواسته همین رو میخواد که الآن ما درش غوطه وریم!
خیلی سادست! کافی که توی یدونه از همین کشورهای مدعی دموکراسی, سردمدار حقوق بشر, دارای حقوق مساوی بین زن و مرد! رژیم یا سیستمی مشابه آنچه ما در ایران از آن برخورداریم پیاده کنیم! اونوقته که میتونیم وضعیت دموکراسیشون رو تو بیست سال دیگه بررسی کنیم!
پس ای خانم, آقا! لطفآ سر وکله هم نزنید و اینقدر تو بودی , من نبودم بازی در نیارید!!!
شما فقط حق دارید که هر چی میتونید با مضامین نا حق برگرفته از هر چی , چه دین یا افکار مرتجع (زن و مرد هم نداره) مبارزه کرده و منطق و عقل را سر لوحه قرارداده و بین دوستان و نزدیکان خود انتشار…
بقیه اش با تو جواتی
ومن الله التوفیق
Maman Khanoom گفت:
Boooooos ke bargashti … hala miram bekhoonam posteto
rahgozar گفت:
……..» بچههایش را به سیرک میبرد»……. آقای امیری زمانی تصمیم گرفت بچههایش را به سیرک ببرد که نطفهشان را کاشت. نطفه بلیط دعوت به سیرک بود، سیرکی که ما سیرک انسانی میخوانیمش.
چیستم من زاده یک شام لذت بار
ناشناسی پیش میراند در این راهم
روزگاری پیکری بر پیکری پیچید
من به دنیا آمدم بی آنکه خود خواهم
نسوان گفت:
Mark Lanegan describes it as a Freak show in his song: carnival..
rahgozar گفت:
نیمه شب گهواره ها آرام می جنبد
بی خبر از کوچ درد آلود انسانها
بازهم دستی مرا چون زورقی لرزان
می کشد پارو زنان در کام طوفان ها
آرش گفت:
آقا ؛ ما به شما یک معذرت خواهی دیرینه بابت توهین به والده مکرمه بده کاریم ؛ الان یادم افتاد ؛ آدم عصبی میشه یه چیزی میگه ؛ به دل نگیر. فحش بچه ؛ صلواته.
rahgozar گفت:
یبار آزم پرسیدی……..حالا من آدم گٔهی هستم یا تو؟
بحثمون شد یادم رفت جوابتو بدم، من؛
🙂
Sam گفت:
این ۲-۳ تا جمله ردّ و بدل شده بین رهگذر و آرش زیباترین کامنت ممکنه برای نفی خشونت است. دمتون گرم.
کاپیتان بابک گفت:
دیشب وقتی حرفاتونو خوندم میخواستم منم همینو بگم، دکتر پیشقدم شد
آفرین به آرش و rahgozar
nana گفت:
امروز وبلاگتون همش خطای اسکریپت میده. به نظرم به خاطر اون فلشی یه که سمت چپ تو منو اضافه کردین
سرتونین گفت:
حکومت در حق مردم جفا می کنه درست، ولی چرا نباید از خودمون شروع کنیم؟
وقتی از کودکی به ما یاد می دن بدی رو با بدی پاسخ بده حتی با
شدت عمل بیشتر چه انتظاری از جامعه ای که با این ذهنیت شکل
میگیره می تونیم داشته باشیم؟!
بحث گرفتن حق و ایستادگی در مقابل ظلم مقوله ای جداست،در جامعه
وقتی رفتارهای خشونت آمیز جزئی از زندگی شهروندان اون میشه،
پاسخ خشونت با خشونت یک جریان فیدبک مثبت راه می ندازه که
هیچوقت پایانی نداره و هر روز دامنه و شدت اون بیشتر میشه!
ما کاستی های خودمون رو هم داریم به پای رژیم می زنیم..خودخواهی..
نادانی..خرافه پرستی و…
به یزدان که گر ما خرد داشتیم. کجا این سر انجام بد داشتیم
Oh! My God گفت:
دقیقآ همینطوره!
—–
مردم بیچاره گناه ندارند!
این سیستمه که خرابه و خواسته یا ناخواسته همین رو میخواد که الآن ما درش غوطه وریم!
خیلی سادست! کافی که توی یدونه از همین کشورهای مدعی دموکراسی, سردمدار حقوق بشر, دارای حقوق مساوی بین زن و مرد! رژیم یا سیستمی مشابه آنچه ما در ایران از آن برخورداریم پیاده کنیم! اونوقته که میتونیم وضعیت دموکراسیشون رو تو بیست سال دیگه بررسی کنیم!
پس ای خانم, آقا! لطفآ سر وکله هم نزنید و اینقدر تو بودی , من نبودم بازی در نیارید!!!
شما فقط حق دارید که هر چی میتونید با مضامین نا حق برگرفته از هر چی , چه دین یا افکار مرتجع (زن و مرد هم نداره) مبارزه کرده و منطق و عقل را سر لوحه قرارداده و بین دوستان و نزدیکان خود انتشار…
=======
بقیه اش با تو جواتی
ومن الله التوفیق
کوروش گفت:
هما @
» اونا هم درکمال عشق این خشونت رو ذره ذره در شیر مادر و مهر پدر حل کردند و به حلق ما ریختند طوریکه خشونت با رگ و پی ما یکی شد»
آبجی جان ، این یک اصل ثابت نیست ، نمونه اش خود تو، که نه مذهب ذاتا خشن اسلام و نه والدین خشن بر روی شما – بفرض اینکه حدیث نفس باشد !- شما کمترین اثر بخشی را داشته اند . صحبتها و برخور د های شما با مدارا و تساهل عجین است تا خشونت .
نمونه های دیگر هم در تجربه شخصی زیاد دیده ام .یکی از آشنایان من در بچه گی ترکه انار و فحشا های پدر و نامادری سهمیه هر شب و روزش بود .اما در بزرگ سالی آنچنان با مردم و خانواده و حتا کارگران خودش با مهربانی و عطوفت رفتار میکند که آدم حیرت میکنه آیا این همون انسانه ؟ حتی با پدر و نامادری خودش آنچنان رفتاری دارد که انگار در کودکی کس دیگری بوده .
گرچه منکر اصل قضیه نیستم .
شومبول گفت:
بی حرمتی هم هست فقط فیزیکی نیست
وقتی حرمتی از بین بره جبرانش شاید ممکن نباشه
شاید زن و شوهر بخاطر عشقشون این موارد رو ندیده بگیرند
اما در طول زمان میشه یه چیزی که بعدا میتونه یه زخم بزرگ بشه تو روح و دل خودشون
چیزی که وجود داره بچه ها هستند. وقتی بی حرمتی رو ببینند دیگه برای طرف زورگو احترامی
وجود نداره و مثلا آقای امیری ممکنه تو 70 سالگی یه آدمی باشه که یکی از بچه هاش به تخمش هم حسابش نکنه و سلام هم بهش نکنه . فقط موجودی باشه که فعلا حضور داره!
یک زن گفت:
گاهی فکر می کنم باید آرزو کنم خشونت ها در هر سطحی چنان تند و بی ملاحظه و فراگیر بشن که ما رو اندک اندک در بی تفاوتی غرق نکنن!
benjamin گفت:
نسوان جان چرا فکر میکنی همون افرادی که در راس حکومتند ودارند اینگونه به زن وحتی شدیدتر شاید به مرد ظلم میکنند، خودشون زن وبچه و شوهر ندارند واز این دست مشکلات خشونتبار ندارند؟ موضوع افراد نیستش، بلکه سیستم تفکری و دینی ومذهبی باعث اینکارهاست نه رهبر ورییس و…! منظورم این نیست که کلا» مبرا هستند نه، بلکه اینها هم بنوعی بخاطر جهالت یا طمع یا خودبینی وقدرت پرستی و شاید هزاران دلیل دیگه مجری تفکرات مریض و عقب افتاده یک سیستم اجتماعی هستند و براحتی و در کوتاه مدت هم حل شدنی نیست این مشکلات! موضوع اساسا» برمیگرده به اشتباهات تاریخی ملتها. نه تنها مردم ایران بلکه در تمام قاره ها هستند این ملتهایی که در یک مقطع تاریخی وبرای فرار و مقابله با یک سیستمی که تفکرات کمی مشکلدار و ناشی از قدرت طلبی ودیکتاتوری ، دست به یک ویرانگری ناشیانه تر و بدبختی آور تر میزنند و شاید نیت همه هم سالم سازی اجتماع ورسیدن به آزادیهای اجتماعی و… باشه ولی در مسیر بخاطر اشتباهات خود ملتها وسپردن قدرت به افراد خاصی، تفکراتی سوار بر این امواج بظاهر مصلحانه میشن و در مدتی اندک و با استفاده از نیروی بالقوه خود همون ملت چنان بلایی سر مردم میارن که حالا هر قشری از زن ومرد گرفته تا کودک ونوجوان وجوان به اندازه آبشخور خود از این تفکرات آلوده وضد انسانی بهره میبرند! حالا اگه بگیم مشکل افراد مجری اند، حق کلام رو نگفتیم چرا که چه بسا همون افراد هم اصلاحاتی بخواهند بکنند ولی دیگه سیستم بهشون اجازه نمیده! مطمئن باش این مسوولین خود در خونه هاشون با خانواده ها، اکثرا» مشکل دارند ومیشناسم مقاماتی رو که خونه شون میدان جنگ تفکرات آزادی خواهانه هستش وتازه خودشون هم قانع شده اند که سیستم باعث همه این خشونتها وفلاکتهاست ولی دقدقه نون وآب و مقام وجاه طلبی و جاه…! _ ببخشید_ بهشون اجازه نقد ومخالفت نمیده وحتی خشونت رو هم ممکنه تجویز کنند بنا بر موقعیت ومسوولیتشون! مطمئن باش که رفته رفته این تناقضات چنان سیستم رو در دراز مدت بهم میپیچونه که باورمون نشه از کجا بکجا رفته ایم! البته که روشهایی مثل کار شما وروشنگریهای دیگران بشدت در سرعت بخشی به این پروسه های مبارک موثر هستش.منتظرتغییرات باشیم ولی جان مادرامون بیایم در استحاله سیستمی، اینبار هم تشتمون از اونطرف نیوفته!
آرش گفت:
اول بگم که خشونت رفتاری طبیعی و انسانی است ؛ اما اجتناب ناپذیر نیست.
خشونت رفتار ذاتی و کاملا طبیعی بین تمامی پستانداران است ؛ خشونت مکانیزمی تهاجمی ست که پستاندارن جهت حفظ برتری خود در موقعیت های مختلف مانند تعیین قلمرو ؛ انتخاب جفت و جفتگیری ؛ شکار ؛ حفظ اقتدار و رهبری گروه ؛ حفظ نسل و تداوم بقا ؛ ارعاب رقبا ؛ سرخوردگی و شکست و… موقعیتهای شناخته شده دیگه از خودشون بروز می دن. یعنی میخوام بگم چیز عجیب و غریب و ناشناخته و حتی غیر انسانی نیست ؛ که انسان هم نوعی پستاندار است.
اما زمانیکه وارد بحث خشونت در انسان میشیم ؛ موضوع کمی پیچیده تر میشه ؛ انسانها هم مانند بقیه پستانداران تا مدتها خشونت رو به عنوانی ابزاری روزمره استفاده میکردن و شاید خشونت قسمتی از مکانیزمی بوده که باعث شده نسل انسان تداوم داشته باشه ؛ با پیشرفت دانش و تکنولوژی در قرون اخیر ؛ ابزار اعمال خشونت در انسانها به شدت قدرتمند شده ؛ طی دو جنگ جهانی 120 میلیون نفر کشته شدند و این فقط ناشی از خشونت نبوده بلکه ناشی از قدرت ابزار اعمال خشونت بوده ؛ با تمام این احوال تحقیقات نشون میده که میزان اعمال خشونت در جوامع انسانی علی رغم گسترده تر شدن ابزار اعمال خشونت ؛ رو به کاهشه ؛ و دلیلش اینه که انسان به سطحی از شعور و آگاهی رسیده که میتونه از مکانیزمهای دیگه ای به جای خشونت استفاده کنه ؛ مکانیزمهایی مثل قانون ؛ مثل مجازاتهای غیر خشن ؛ مثل پلیس ؛ مثل مذاکره و….
پس اگر دنبال این هستیم که خشونت رو کاهش بدیم ؛ باید بریم سراغ مکانیزمهای جایگزین ؛ اینکه من در پستهای قبلی هم به قانون اشاره کردم ؛ برای اینکه مدرنترین و کار آمدترین مکانیزم جایگزین خشونت در واقع قانونه ؛ اما قانونی که خودش عاری از خشونت باشه ؛ قانون بدون اعدام ؛ بدون قصاص ؛ بدون تبعیض جنسیتی ؛ بدون تبعیض نژادی ؛ بدون هر گونه تبعیض اجتماعی ؛ قانونی که بتونه خودش رو با زمان تطبیق بده ودر یک کلام قانونی که ما نوشته باشیم.
prince گفت:
«…برای اینکه مدرنترین و کار آمدترین مکانیزم جایگزین خشونت در واقع قانونه ؛ اما قانونی که خودش عاری از خشونت باشه…»
++
قانون میتونه مکانیسم جایگزین خوبی باشه و شاید تنها گزینه در دسترس باشه؛
لکن، برای اینکه اعتبار و مقبیولیت داشته باشه یا باید با چسب دوقلو؛ به موارد مورد اعتماد و اعتنای مردم مثل سنن یا مذهب ، چسبانده بشه یا ؛
اینکه برامده از عرف و فرهنگ جامعه=>نظر قاطبه ملت=>افکار عمومی و وسایل ابراز ان=>دموکراسی
باشه،
وگرنه که قانون فعلی هم قانونه،
با توجه به فقدان شفافیت سیستم قضایی و مکانیسم انتخابات، به شدت مقبولیت و اعتبارش کاسته شده و حداکثر محدوده عملش در حد درازای باتوم نیروی ناتظامی خواهد بود، و نه بیشتر.
اثار سوء حوادث دو سال اخیر، فقط در محروم شدنه اجتماع از مدیریتی نسبتا شفافتر و واقع بینانه تر و مسئولیت شناس تر نیست؛ بلکه بدترین نتیجه این 2 سال اخیر، زیر اعتبار رفتن میزان اعتبار و تاثیرگزاری و اصول عدالتخواهی و تنبیه مجرمان بود…
فی المثل ،ازین به بعد، هر لات توی خیابانی، تا راست بکنه، راحتتر دستش به تجاوز به حریم دیگران خواهد رفت؛فرهنگ اسلامی جاری و عرف که دیگر رنگی ندارد.قانون هم که دیگر اعتباری و بُرشی ندارد مگر در حد حفظ امنیت بیوت اقایان.و چرا که نه، وقتی صدر اعظم مملکت یک لات، و صاحب مملکت هم متوهم و سودا زده و اوضاع اسلام و فرهنگ و عرف ناشی ازان هم همینطوری هست که نیازی به اشارتی هم بدان نیست.
مشکل فقط فرد یا نظام سیاسی نیست؛اصول اجتماعی و فرهنگی مهمی از جامعه ما دچار لغزش و خدشه شده.
نتیجه اینها در بلند مدت، واقعا اسف بار و مخرب خواهد بود.
قانون ورزی بدون تهیه ابزار مقبولیت و مشروعیت ان، نقش براب زدن هست…
آرش گفت:
شازده ؛ منم که همین رو گفتم:
«… قانونی که خودش عاری از خشونت باشه ؛ قانون بدون اعدام ؛ بدون قصاص ؛ بدون تبعیض جنسیتی ؛ بدون تبعیض نژادی ؛ بدون هر گونه تبعیض اجتماعی ؛ قانونی که بتونه خودش رو با زمان تطبیق بده…»
PRINCE گفت:
خواستم صرفا برای پاره ای از رعایا، موضوع را باز کنم.
توضیحات در صدد نقض گفته شما نبود بلکه در جهت شرح و بسط ان بود.
خوش باشید.
Oh! My God گفت:
احسنت! دقیقآ همینطوره!
مکانیزمهای برگرفته از قانون حال حاضر و جاری در کشور ناکافی و ناقص است!
حکومت خواسته (یا ناخواسته) کاری نمیتونه انجام بده!
نسلهای گذشته, فعلی آموزش صحیح نگرفته اند و نسلهای آینده هم, اگر داستان بهمین منوال بگذرد, تحفه ای بهتر ازین نخواهد بود…
ما هم کار خاصی ازمون برنماد مگر اینکه هر آنچه میتوانیم روشنگری کنیم و دوستان و آشنایان را آگاه از بدیعات عقلی و منطقی! شاید که کور سویی ایجاد گردد…
——
راستی دلیل اینکه حکومت, رسانه ها رو محدود و مسدود میکنه, ماهواره رو قدغن! کتابهای درسی رو کنترل میکنه چه میتواند باشد!!!
شین شین گفت:
خوش بحالت ویول که آقای امیری دستش بالا میرفت ولی حداقل پایین نمیومد. حداقل خیلی حرمتها بین دو نفر شکسته نمیشه. اگه آقای امیری شبیه کسایی بود که من دور و ورم دیدم سیلی که خورده بود رو با مشت و لگد پاسخ میداد و طرف رو روانه بیمارستان میکرد. نمیدونم متنت خیلی به دل میشینه و دقیقاً نشون میده که ریشه خشونت آقای امیری خشونتهایی بوده که در حق خودش روا شده ولی من خیلی مطمئن نیستم در مورد همه آدمها این صدق کنه. یه سری انگار اینجوری میخوان مردونگیشونو ثابت کنن . البته احتمالاً خشونت براشون امر عادیه. ولی اینکه باید در مقابل زور وایساد درسته. گرچه به اعتقاد من تو ایران خیلی کار راحتی نیست. اینجا نهایتش اینه که میری پیش پلیس و میدونی که قانون حمایتت میکنه. تو ایران طرف زنشو جلوی مردم درب و داغون میکنه و داد میزنه زنمه. تو جاده شمشک یه بار یه ازکلی داشت یه زنی رو میزد و بزور میکشید سمت ماشین. فکر کنم زنه داشت سعی میکرد در بره چون یارو بس که کشیده بودش مانتو و بلوز خانمه در اومده بود و یارو داشت با سوتین میکشیدش رو زمین. خیلی صحنه وحشتناکی بود. پنج شیش تا ماشین وایساده بودن ولی هیشکی هیچ کاری نمیکرد. من نگه داشتم که پیاده شیم کف و خون قاطی کرده بودم. شوهرم همش سرم داد میزد ول کن چرا دخالت میکنی حتماٌ زنشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آخرشم نذاشت پیاده شم رفتیم پاسگاه پلیس وسط میدون (فکر کنم لواسان)و مشخصاتشونو دادیم به اونا که برم ببینن چه خبره.
بدبختی ما فقط خشونت نیست بیشتر اینه که به خشونت عادت کردیم چیزی که پدرها و مادرهامون بهمون منتقل کردن. بزرگترین ظلمی که پدرها و مادرهامون با دعواهاشون کردن این بود که ما رو آدمهای توسری خور و ترسویی بار آوردن که خشونت رو امری طبیعی و روزمره میدونه و فکر میکنه که باید تحمل کرد. امیدوارم این چرخه در نسلهای بعد شکسته بشه.
نگارین گفت:
+
هنوز خسته گفت:
سه سالم بود یه صحنه از درگیری اون دو تا هیولا هنوز هم بعد از 27 سال جلو چشامه. می دونی… می گذره، زخم خوب می شه اما جاش می مونه. تو روحت جاش می مونه. یه بغضی تو گلوت هست که خدا می دونه کی و کجا می ترکه. یا نابودت می کنه یا خوب می شه…
زخم اگه خوب هم بشه جاش می مونه لامصب.ما نسل زخمی و شکسته و درخود فرورفته…
امید 5 گفت:
راستش ایند بگم که از دیروز تا حالا، که لولو گفته با من » درک متقابل » نداره اصلا خوابم نبرده. ای وای حالا چیکار کنم؟ من تو این دو سال همش فکر میکردم که من و لولو خیلی درک متقابل داریم. از دیروز که برام فاش کرد با من «درک متقابل » نداره دیگه شام و نهار ندارم!!!
دومیشم این که خوشم میاد یک مشت آدم بی مسئولیت که حتی یک روز هم به خودشون زحمت ندادن شکم یک خانواده و چند تا بچه را در کشور ایران سیر کنن اومدن هی دارن به مرد ایرانی گیر میدن. اولش که همین ویول جان. پول مهریه را باهاش آپارتمان خریده و دلار جلینگی براش از ایران میاد. رفته در بلاد استرالیا لم داده و داره یرای مردان ایرانی نسخه میپیچه.
نه این ویول و. نه اون لولو و یا آبجی سامانتا حالیشون نیست که شکم چند تا بچه رو در جامعه ایران سیر کردن یعنی چه. به قول معرف خارج گود نشستن و میگن لنگش کن. این افراد نویسنده در اینجا نه عرضه بچه دار شدن در ایران را داشتند ( مثل اینکه فقط یکیشون بچه دار شده اونم بچه را برداشته از ایران دزدیده برده به آمریکا) و نه هیچکدومشون پیه مسئولیت گذراندن یک خانواده را به بدن می مالوندن.
اگه این زنهای ایرانی اینقدر باهوش هستن و از پس همه چی بر می آن پس چرا توی بلاد غربت هم از زیر کار کردن در میرن؟ چرا اونجا خرجی خودشونو در نمیارن؟ اولا که اینجا هم زنی نمیبینی که خودش شکم چند تا بچه را سیر بکنه. اون چند تائی هم که دارن خرج بچه میدن یا داره از ایران براشون پول میاد یا رفتن آویزون شدن به کیسه خدمات دولتی Well fair contribution و دارن ماهیانه با هزار تقلب از دولت پول دارن میگیرن. من خودم حداقل 5 تا زن میشناسم که به اسم اینکه بچه دارم تن به کار نمی دن و دارن به صورت تقلبی جیب دولت را خالی میکنن. ( 4 تا از این 5 تا زن داره خانه دوست پسرش زندگی زندگی میکنه و میخوره و میخوابه و پول کمکهای دولتی را هم به جیب مبارک سرازیر میکنه). اینها مشگلشون در تنبلی و تن به کار ندادن و تیغ زدن افراد دیگه هستش.
اینها اگه یک روز تن به کار بدن اونم توی جامعه ایران و با هزار کس و ناکس مجبور به سر و کله زدن باشن اونوقت نمی ان اینطوری برای مردها نسخه بپیچن. دهان گشاد بعله زیاد حرف میزنه مسئله این است که آدم بتونه دست بالا بزنه و یک خانواده را بتونه بچرخونه.
prince گفت:
موندم که تو از کجا اینقدر مفت میخوری که 24 ساعته، علاف و خرای این ناکجا اباد، هستی…
شین شین گفت:
++++
prince گفت:
موندم که تو از کجا اینقدر مفت میخوری که 24 ساعته، علاف و خراب این ناکجا اباد، هستی…
جــــوات ي.ساري گفت:
ديگ به ديگ ميگه روت سياه
نه خودت 24 ساعته كامنت در متراژهاي بيلبوردی صادر نميكني?
تو خجالت نميكشي اينجوري وقيحانه با اميد آقا صحبت ميكني مرديكه
ايپسيلون عقل داشته باشي ميبيني جزو معدود افرادي هستند كه با ادله ي حقوقي با مصداق و نمونه صحبت ميكنن نه مثل تو و خيلي از ماها كه به صورت انتزاعي درباره آرمانها و بايدها صحبت ميكنيم ، ايشون هست هاي فعلي و موجود رو نشون ميدن… نه مثل نعشه ها كه بعد از گراس و بنگ و عرقو زروق ميخوان دنيارو اصلاح كنن.
جنازه به درد ميز تشريح و كالبدشكافي هم نميخوره ها ….. هي مياد اهانت ميكنه
.
.
.
خونمو به جوش مياره 😡
..ول كن بزار سيراب شيردونشو همين وسط `ik ;klپهن كنم
ا … 😡
امید 5 گفت:
جواتی راستش را بخوای من دیگه از دنیا خسته شدم. از دیروز موقعی که فهمیدم که ما دیگه «درک متقابل » با لولو نداریم دیگه دست و بالم به زندگی نمی ره. ما همش توی این 2 سال … فک کن اینهمه اینجا بنویس و سانسور بشو …. همه اش فقط به خاطر این بود که با لولو به » درک متقابل » برسم …. ولی دیگه میبینم دیگه نیازی به زندگی کردن نیست …. آره من تصمیم خودمو گرفتم.
میخوام دیگه به این زندگی بدون » درک متقابل » به لولو خاتمه بدم. به وکیلم زنگ زدم و همین امروز متن وصیت نامه را براش ایمیل کردم.
اگه هر چی از من بدی دیدید ترو به خدا ببخشید و حلالم بکنید. ترا به خدا اصرار به زنده موندن نکنید. زندگی بدون » درک متقابل » اونم از لولو اصلا ارزش نداره.
ای دوستان نکنید بر قبرم گریه ——-که «درک متقابل » نشد رام من گربه
هر آنچه از دوست رسد نیکوست—— لاکن درک کردنت لولو چه خوشبوست
نخواستم در این دو سال چیزی ز دنیا —– جزء همان » درک متقابل » بین ما
شین شین گفت:
ادله چقوقی رو خوب اومدی جوات جان 🙂
شین شین گفت:
ببخشید حقوقی
لی لی خنگه گفت:
+++
شین شین گفت:
شما که خانمهایی رو دیدین که به بهانه بچه شون از دولت پول میگیرن احیاناً آقایونی رو که رو ویلچر میشینن میرن کانسیل گدایی ندیدین یا احیاناً اونایی رو که قرص اعصاب میخورن که ثابت کنن دیوونه ن پول بگیرن از دولت. حداقل خانمه واسه بچه ش گدایی میکنه لندهورایی که راست راست تو خیابون راه میرن یا تو اتارباکس ولو هستن کل روز یا تو خونه خوابن عذرشون واسه کار نکردن و پول مفت گرفتن چیه؟
لی لی خنگه گفت:
بچه دار شدن عرضه نمی خواد فقط یه سکس پارتنر می خواد مثل خرگوش هم می شه تولید مثل کرد خیلی زنها آگاهانه بچه دار نمی شن! خیلی از مردها هم benefit می گیرن به هزار بهانه مختلف! راستی چرا زنهای دور و بر شما اینقدر مفتخورن؟
امید 5 گفت:
عزیزم مسئله مفت خوری فقط به زنهای دور و بر من محدود نمیشه بلکه مسئله بسیار عمیق تر و ریشه دارتر است. زنها از سیستم رفاه عمومی در خارج ( و از بذل و بخشش مردان در ایران) سو استفاده میکنند. الان در اروپا و آمریکا ما دارای یک ارتش از دخترهای 16- 17 ساله هستیم که برای فرار از زیر کار کردن مخصوصاً یک مرد بدبخت را گیر میاورند و همینکه بچه دار شدند یک آپارتمان مفت میگیرند و مرد را از خانه بیرون میاندازند و به بهانه بچه دار شدن تا سالها با دزدی و دروغ از کمک های دولتی استفاده میکنند. موارد نظیر همین است و سیستم شدیداً فمینیستی شده که باعث شده هزینه ای کمک مالی به این زنهای بیکار سر به فلک بزند. به هیچ عنوان هم قادر نیستی که مجبور به کار کردنشان بکنی.
همین هفته پیش یک خانمی داشت به من میگفت که یک آپارتمان خالی داره که دولت پولشو داره میده ، اگه آشنائی سراغ دارم آپارتمانو به اون اجاره بدم. واقعاً این زنها شرم و حیا رو خوردن و در روز روشن دست به تقلب میزنن و از کسی هم خجالت نمیکشن.
تا اونجا که من میدونم مسئله کلاه گذاری بر سر دولت به بهانه بیماری یک موضوع نیست که به زن و مرد بودن ربطی داشته باشه. لطفاً خارج از موضوع حرف نزنید.
PRINCE گفت:
«…مفت خوری فقط به زنهای دور و بر من محدود نمیشه…یک ارتش از دخترهای 16- 17 ساله هستیم…سیستم شدیداً فمینیستی شده …»
خوب، نتیجه چیه؟
یک ساعت روضه خوندی و مسائل خاله زنکی رو هم از کجات دراوردی که دور و برت چند نفر مفت خور مونث میبینی و راحت اینهارو تعمیم میدی و….؟ خوب که چه؟
میگن چرا اینقدر هَپَلی هستی، سرکار میفرمایید که چون مردم فلان قدر لاشی تشریف دارند؟
ببینم نکنه فکر کردی صحن مجلس ایرانه که همینطور **** ازت میریزه؟
امید 5 گفت:
ای شاهزاده داستانها ،یک داستانی هست که میگه:
لره میره جهنم بهش میگن تو که نماز میخوندی اینجا چیکار میکنی؟
لره میگه آخه گوزهای وسطشو جدی نمیگرفتم.
حالا من اینجا گوزیدم ، شما چرا جدی میگیری؟
حالا خوردی؟
نسوان گفت:
Exactly, this is the only true statement you have made, fartface! Don’t worry, no one in his right mind will take u serious, U R so out there!
هليا گفت:
بميرم برا اون خانومی كه شمارو تحمل ميكنه چی ميكشه بيچاره !
امید 5 گفت:
والله هلیا جان راستشو بگم یک دل نه صد دل عاشقم است و هر کاری که بگم برام میکنه. خیلی ساله با من دوسته .بخاطر من از خیلی چیزها در زندگی دست کشیده و من را می پرسته. فکر نکن که دارم دروغ میگم و اضافه حرف میزنم. اصلا اینطور نیست . وقتی بهت میگم که همه کاری برام میکنه یعنی واقعا همه کاری میکنه. میفهمی که چی میگم؟ من هم خیلی خیلی زیاد دوستش دارم و براش همه کاری میکنم (از همه دنیا بیشتر دوستش دارم ) خودشم این را میدونه. با تمام دنیا هم عوضش نمیکنم.
ما هر دوتا فهمیدیم که نقش زن در زندگی چی باید باشه و نقش مرد چی . (البته من متاهل نیستم ولی فرقی نداره)
اون بیچاره هائی که گوش به حرفهای فمینیستی نسوان میدن فقط سند بدبختی و اختلافات داخلی داخل خانه خودشان را امضا میکنند. هیچ چیزی برای رابطه سالم بین یک دختر و پسر بهتر از این نیست که زن و مرد به سر همدیگه غر و غر نزنن و اضافه خواهی نکنن.
اگه مردها یاد بگیرن که منصف و قاطع باشند در گرداندن خانواده ، عده زیادی از زنها خوشبخت میشند و دلشون به زندگی گرم میشه. فقط باید مرد بود و از خاله زنک بازی دوری کرد. باید یاد بگیرید که چگونه منصف باشید و درست فکر کنید این کلید یک رابطه خوشبخت است.
Oh! My God گفت:
Well fair==> Welfare
ناشناس گفت:
ابله اونایی که انقد مردن که خرج خانواده و چنتا بچه رو بدن، از این عر و گوز ها نمی کنن، این عربده کشی ها مال آدمهای بی غیرت و بی وجوده که از پس خودشون هم بر نمیان
ناشناس گفت:
آدم کس خل ما داریم توی ایران زیر خرج زندگی و زن و بچه داریم خرد میشیم اونوقت توی احمق میگی که صدامون در نمی آد؟ آخه آدم کجا داد بزنه؟
همایون گفت:
بر خرمگس معرکه لعنت!!! بشمار……………..
EhSAN گفت:
بله ،ظلم انسان به خود از بزرگترین گناهانست. گاهی از روی سادگی اجازه ی رفتارها و برخوردهای خشن و مبتذل دیگران را صادر میکنیم.از روی ترس..عرف..دین ..مذهب..موقعیت مالی..بزدلی و …
EhSAN گفت:
به فرومایگانگی که به زن یا مرد ایرانی اهانت میکنند اجازه نوشتند ندهید لطفا. ریشه تمام بدبختیهای ما واکنش نشان ندادن به اهانت است . اذهان بیمار مسلما در همه ی جای جای این دنیای وانفسا مشاهده میشود اما روش برخورد مناسب است که از تداوم این بی نزاکتی ها جلوگیری میکند.
javatيـــ......ساري گفت:
😡 لــو لــو نكن اينكارو 😡 دِِِگه آي پي ندارم
پرينس h’i اگه مردي جرات داري بيا دم در از پشت زنا سنگر گرفتي بيا بيرو ن … بــــيا آ ، فكتو مبيآرم پائين 😡 😡
ْلــوليتا يبآي پـي رو ول كن .. 😡
هAَ ا اااا آآآ 😡
PRINCE گفت:
!…جدا؟!..لولیتا داره امشب جوجه سوخاری، سرو میکنه؟، مرحبا بر وقت شناسی اش باد…
50 ساله گفت:
سلام . من فکر میکنم کسانی که خشونت میکنند دو نوعند یا نادانند و یا مریض و بیمار . و تکلیف شان مشخص . من روش گاندی را میپسندم
شهرزاد قصه گو گفت:
It was just great and thaught me a lot!!!
!boos va bebakhshid ke dobare fonte farci mojood nabood
ترانه گفت:
خشونت پدر من کلامی بود. داد وبیدا میکرد فحش میداد. مامانم اما سکوت میکرد و وقتی که بابام از صحنه خارج میشد شروع میکرد به فحش دادن و نفرین کردن. بخاطر اینکارش ازش منتفر میشدم. در واقع از هردوشون. از پدرم بخاطر خشونتش و از مادرم بخاطر سکوتش. آرزو داشتم تا مادرم هم داد و بیدار کنه و مقابلش بایسته. شاید مادرم بخاطر من سکوت میکرد شاید هم میترسید ولی این فکرش غلط بود از اینکه مادرم مظلوم واقع میشد حالم بهم میخورد.
ALI گفت:
😛
احسان گفت:
یاد آوری گذشته تلخه ، روزهای قهوه ای رو یادم انداختی … قهوه ای رنگ دمپایی بابا بود
Parvaaz گفت:
لولیتا برگرد تو رو خدا.
این رفیقت وبلاگ رو با ستاد انتخاباتی اشتباه گرفته. در جهت جلب رضایت افکار عمومی حرکت میکنه. بیا لولی طرحی نو در انداز و فلک را سقف بگشای. نوشتن دربارهٔ مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فقط از تو بر میاد.
رها گفت:
مهم اینه که آقای امیری میفهمید، فکر میکرد، وگرنه اون سیلی هم کارساز نبود.
درسته که گناه کسی هم که در برابر خشونت سکوت میکنه کم نیست اما گاهی نتیجه ی ایستادگی در برابر خشونت ، خشونت بزرگتری رو به بار میاره
دکتر مینا گفت:
وووووووووووووی !!! ویول برگشته …..انقده اسمت رو ته پستت دیدم خوشحال شدم انگار دنیا رو بهم دادن …………….
نسوان گفت:
🙂 fadat!
سیدعلی گفت:
خوشحالم که دوباره اینجا می نویسید.
انشاا… حاجت هایتان برآورده شود.
GilaSsss گفت:
خشونت خونه ی ما 1 جور دیگه بود…همیشه از مامانم کتک میخوردم…همیشه بدنم زخم بود…عصبی شده بودم هرشب کابوس میدیدم و شب ادراری داشتم…مامانم اما از اینکه جامو خیس میکردم عصبانی میشدو بیشتر منو میزد . شاید حق داشت . 2 تا بچه کوچیک داشتو من خیلی شیطون بودم…اونم بیرون کار میکردو سرش شلوغ بود
تا اینکه 1 روز تو 12 13 سالگی وقتی مثه همیشه میخواست بزنتم…زدمش!!!
خیلی لذت بردم . از اون به بعد تا اومد تجدید خاطره کنه حقشو کفه دستش گذاشتم . شاید باورتون نشه…رابطمون روز به روز بهتر شد!!
منم به نتیجه ی خانوم امیری رسیدم…منتها وقتی 12 سالم بود
نسوان گفت:
Khoob kari kardi!
خودم گفت:
این داستان ساختگی بود دیگه، نه؟؟ تا جایی که یادم میاد تو فقط یک خواهر داشتی، اون امیر(پسر آقای امیری) کیه اون بالا؟
نه اینکه اشکالی داشته باشه ها ولی فقط همینجوری محض کنجکاوی. این آقای امیری بابای تو نیست دیگه درست میگم؟ یادت نره جواب منو بدی ها.
Oh! My God گفت:
نه پس فکر کردی واقعیه و عکس اون بالا هم عکس بنفشه( ویولتا) امیری که با ناز تو رو نگاه میکنه؟!!!
نسوان گفت:
:))
OH MY Goodness,,, Does it make a difference?
خودم گفت:
Does it make ANY difference
پس این همه اون اسمش چی بود، آها لیون، اون لیون بیچاره زحمت کشید به تو لهجه درست یاد بده چی شد؟
نسوان گفت:
I don’t think «making a difference» is incorrect.As far as I know «a» and «any» are interchangeable for practical purposes.
امید 5 گفت:
خوب عزیزم بیا این هم کاتالوگ انواع دروغهای نویسنده دروغگو (راوی اول شخص مفرد) ، اینجا میتونی دسته بندی بکنی:
نوع اول دروغ اينستکه: من دروغ ميگويم. من ميدانم که دروغ ميگويم. ولي شما نميدانيد که من دروغ ميگويم: اين يک دروغ طبيعي است که درهمه کشورها هم همينطور است.
نوع دوم دروغ اينستکه: من دروغ ميگويم. من ميدانم که دروغ ميگويم. شماهم ميدانيد که من دروغ ميگويم. اين دروغ هم باز قابل هضم است.
نوع سوم دروغ اينستکه: من دروغ ميگويم. من ميدانم که دروغ ميگويم. شماهم ميدانيد که من دروغ ميگويم. منهم ميدانم که شما هم ميدانيد که من دروغ ميگويم.!!! اين احمقانه ترين نوع دروغ است. دروغي که همه ميدانند و کسي را فريب نميدهد و فقط گوينده رامفتضح ميکند و مردم را عصباني.
ولي از اين نوع دروغ مفتضحانه تر و احمقانه ترهم وجود دارد.
نوع چهارم دروغ اينستکه: من دروغ ميگويم. من ميدانم که دروغ ميگويم شماهم ميدانيد که من دروغ ميگويم. منهم ميدانم که شما ميدانيد که من دروغ ميگويم. شماهم ميدانيد که منهم ميدانم که شما هم ميدانيد که من دروغ ميگويم!!!!
امروزه در کشور ما در اغلب زمينه ها اين نوع دروغ رايج شده و هر که را در اين رشته از دروغ بيشتر دست داشته باشد، استادتر و سياستمدارتر ميشناسند…
_____________________
راستی جیگری مگه همین دو سه روز پیش قول ندادی که در مقابل من سکوت مطلق بکنی؟ باز هم یادت رفت؟ قولتو شکوندی؟ یا باز هم یک دروغ دیگه بود؟
Oh! My God گفت:
….اگر چه این روزها باورم این است که دختران و زنان آزادانه تر و سربلند تر زنانگی می کنند اما در حریم و حوزه ی شخصی هربار تکرار کنیم زن باید که سر بالا گیرد و به آنچه که هست و است ببالد ورنه خروار خروار قضاوت و خشونت بر سرِ زن آوار می شود اگر جامعه ببیند که زن خودش هم به زن بودنش افتخار نمی کند….
…….
برگرفته از فیسبوک, مسیح علینژاد
خواندن باقیش, خالی از لطف نیست!
—–
Maman Khanoom گفت:
خشونت محدود به ایران نیست من شوهر سابق ام که یک آمریکایی
سفید بود رو همیشه با پدرم مقایسه کردم از پدر یا برادر هام هیچ
وقت خشونت ندیدم ولی از اون آمریکایی خیلی زیاد
مرد ایرانی به نظرم یک جور حس حمایت کردن از زن رو داره
و حرمت و احترام البته خوب و بد همه جا هست
Oh! My God گفت:
Wow! What a wonderful voice!!! N
کاظمی گفت:
من فکر میکنم چاره ایی نداریم جز اینکه:
1)هر کی از خودش شروع کنه و از کوچکترین خشونتهایی که اعمال میکنه دست بکشه و
2) نسبت به خشونتهایی که دور و برش هست بی تفاوت نباشه.
Oh! My God گفت:
اجمالآ حرف شما درسته!
……………
نه طاقت کشته کشتار از طریق جنگ رو داریم, نه توان گرفتن حقمون از این دجالان!
پس از خودمون و اطرافیانمون شروع کنیم و بر اساس عقل و منطق (که خدا بهمون داده و نه بر اساس تفکر دینی و مذهب بصورت هرهری) جلوی خشونت رو بگیریم!
===========
فقط با آموزش و آگاهی بر اساس عقل و منطق!
هما گفت:
من روانشناس نیستم اما در اطرافیان و خودم که دقت می کنم دعواهای اقای امیری و بانو باعث شد یک ترس همیشه در بچه ها باشه . یک محافظه کاری مداوم …من که اینطوریم….و معمولا زندگی زناشویی این فرزندان در اینده بی دعوا و زدو خورد خواهد بود .. چون تمام دوران بچگی اونها ارزوی یک زندگی توام با ارامش رو دارند و برای اون نقشه میکشند .
اما این ترس …این ترس …. من هنوز از دعوا می ترسم .یعنی توی یک جمع که نشستم و می بینم دونفر دارند یکی بدو می کنند و هر ان امکان دادو بیداد هست من قبلش خودم ازاونجا میرم .
ویول خدا خفه ات کنه اینم پست بود گذاشتی ؟ ادم رو یاد چه چیزای بیخودی انداختی …..اه
🙂
50 ساله گفت:
سلام : نسخه هایی که اکثر دوستان تجویز میکنند بخصوص ویول : بنظرم اکثرشان ترویج خشونته . راستی جوات و امید5 شما چرا سربه سر این بانوان معظم میذارید ولشان کنید گناه دارند . هارت و پورت های اکثر خانمها را جدی نگیرید اول هارت وپورت میکنند بعد که در مقابل شان بایستی کم میارند و معذرت خواهی و حتی گاهی التماس . و من فکر میکنم که عامل اصلی خشونت خود این خانمهایند نه آقایان .
kobjoon گفت:
ياد يه خبری افتادم در مورد راحله زمانی که 4 سال پيش به جرم قتل همسرش به دار آويخته شد … اون هم يکی از قربانيان اي چرخه بود … لينک رو ميذارم گرچه ميدونم شايد بايد چک بشه از نظر امنيت داخلی سايت اگه صلاح ديدين آزادش کنين..در ضمن ويول عزيز مرسی که برگشتی ..
http://radiozamaneh.com/society/women/2011/11/27/8613
ونداد گفت:
آرش گفت:
دیدی درست شد ؛ لجباز.
نسوان گفت:
من لجباز نیستم ارش، به خدا خسته ام. وقت ندارم بشینم تک تک پاکش کنم. اونهایی که گفتی فیلتر شد. از پست بعدی امیدوارم که مشکلی پیش نیاد چون وردپرس هم تو زرد از اب در اومد. البته هنوزم به نظر من سگش به بلاگ اسپات می ارزه ، اون که بلاگ اسهال بود!
آرش گفت:
ها ها ،
یک کامنت برات گذاشتم ؛ فیلتر کرد ؛ برو بخونش ؛ خودم به همون چیزی که پیش بینی کرده بودم ؛ گرفتار شدم.
نسوان گفت:
دقیقا همین میشه… اما گاهی هم این نیست. بیخود یک سری ای پی رو می بره تو اسپم. کار ما شده جمع کردن و جواب دادن و فحش خوردن.
بعضی ها هم که اصولا مشکل دارن از آب گل آلود ماهی میگیرن. باز خوب شد که با دوستان این اتفاق افتاد. هرچه از دوست می رسد نیکوست.
اگر دست اون بی سوادها ی مدعی می افتاد دردش خیلی بیشتر بود.
آرش گفت:
دیشب که یکنفر اومد و گفت » پس آرش و ویدا خود نسوان هستند » ؛ من شوک شده بودم ؛ که چطور در عرض نیم ساعت همچین فکری به ذهن کسی خطور کرد ؛ توضیح هم دادم ؛ باز برداشت دیگه ای کرد ؛ تازه فهمیدم چی می کشید. حالا این چیزی بود که میشه با دلیل فنی ثابت کرد.
خوب شد ؛ دو نفر دیگه که اچ تی ام ال بلد بودن اومدن و تایید کردن ؛ وگرنه باید به همه امروز جواب می دادید که شما آرش و ویدا نیستید.
نسوان گفت:
آره خوب، پاسخگویی کار سختی است… اما غیر ممکن نیست!
فقط در دراز مدت آدم رو خسته می کنه.. چون همه اش میشه مسولیت و هیچ سودی هم توش نیست و ریسک و خطرش هم کم نیست. در بهترین حالت سرنوشتت میشه مثل اون دختره بیچاره روژین محمدی و صدتا وبلاگ نویس دیگه
یعنی کلا ادم باید ک.. مغز باشه که وبلاگ بنویسه توی ایران. یک ک.. مغز تمام عیار !
( با عرض پوزش از سایر دوستان)