يكبار نوشتم اش ، وقتي در كشوري غريب دانشجويي و بي پولي امانم را بريده بود ، در يك شب كه تمام درها بسته به نظر ميرسيد يك نفر كه حتي اسمش را هم نميدانستم امد و كمكي كرد و رفت . پولي كه او داد مهم بود اما مهمتر احساسي بود كه اصلي را در زندگي من ساخت كه وقتي فكر مي كني تمام در ها بسته است ، روزنه اي ، از جايي كه انتظارش را نداري باز خواهد شد تا بتو بفهماند كه تنها نيستي و خوبي ، هرچند كم رنگ ، اما هميشه وجود دارد .

ان پول را بعدها، من به كسي دادم و از او خواستم او هم روزي دگر اين چرخه را ادامه دهد .هرچند ، نميدانم كه ان چرخه تا امروز چند بار تكرار شده اما مطمنم  هرگز نخواهد ايستاد

دوم

خبر كوتاه بود .دانشجويي ايراني در كشوري در خاور دور بخاطر مشكلات مالي خودكشي كرد . وقتي در كشوري زندگي كني كه اخبارش، هرروز سر تيتر اكثر خبرگزاري هاي دنيا باشد اين خبر نه ديده ميشود و نه حتي در جاي مهمي درج ميگردد .

 اما يك انسان خودش را كشت چون اهل كشوري بود كه در يك شب ارزش پولش بيش از دويست درصد سقوط كرد و اين به معناي بر باد رفتن تمام اميد و اينده ي او بود . او و مثل او اگر تا ديروز مثلا با ماهي هزاردلار / يك و نيم مليون تومان ، گذران عمر ميكرد حالا بايد بابت همان هزار دلار بيشتر از چهارمليون تومان بپردازد و اين براي خيلي ها از جمله دانشجوياني كه بسياري، حتي اجازه كار هم ندارند  ، يك بن بست واقعي است .

امار نشان ميدهد تعداد دانشجويان ايراني كه در نقاط مختلف دنيا مشغول به تحصيل اند كمتر از نودهزار نفر است ، و حكومت بجاي اينكه به انان به چشم سرمايه هاي اينده ايران نگاه كند  و در اين روزگار سخت كمك حال ايشان باشد ، ترجيح ميدهد با پول هايش در ديگر كشورها اشوب بپا كند و از اين طريق عرب هاي بسياري را كه جزو اراذل كشورهاي خودشان هستند سير نگاه دارد تا مثلا از اين طريق قدرتي در منطقه كسب كند . سياستي كه اين روزها بي ثمر بودن و ناكارامدي اش را در كشورهاي مختلف شاهد هستيم  .

سوم

ميشود اين نوشته را همين جا تمام كرد و شما هم بياييد و كلي فحش به حكومت بدهيد تا دلمان خنك شود  و تمام شود و برود پي كارش ، اما در همين حين كلي دانشجو در غربت ، نااميد و گرفتار خواهند ماند .پس بياييد يك لحظه ، و فقط يك لحظه ، خود را در شرايط ايشان قراردهيم و اگر حتي تصورش هم براي ما سخت بود پس شايد بشود با همكاري هم كار انجام داد . هركدام از ما توانايي هايي داريم كه مي تواند كمكي براي  ديگران باشد . مثلا من ميتوانم بجاي پرستار بچه فيليپيني ام از يك ايراني بخواهم اين كار را براي من انجام دهد . يا اگر مثلا در خارج صاحب درامد هستيم مي توانيم به يكي دو دانشجو پول قرض دهيم تا در اين شرايط سخت مجبور به بازگشت به ايران نباشند .

 نميدانم ، اما شايد ما ايراني ها هم بتوانيم مثل ترك ها و عرب ها كه در غربت اتحاد عجيبي دارند  حداقل براي طي كردن اين دوران سخت و كمك به دانشجوياني كه مشكل دارند ، با هم متحد شويم و هواي هم را داشته باشيم . شايد اين حرف درست نباشد اما من فكر ميكنم اصلي ترين دليل نازل شدن اين همه بلا و مصيبت، از طرف حكومت بر سرما مردم،  همين تفرق و پراكندگي ماست . حالا كه دولت  بفكر ما نيست شايد همين اتحاد ما در مسايل كوچك باعث اتحادهاي بزرگتري براي كارهاي بزرگتر شود .