يكبار نوشتم اش ، وقتي در كشوري غريب دانشجويي و بي پولي امانم را بريده بود ، در يك شب كه تمام درها بسته به نظر ميرسيد يك نفر كه حتي اسمش را هم نميدانستم امد و كمكي كرد و رفت . پولي كه او داد مهم بود اما مهمتر احساسي بود كه اصلي را در زندگي من ساخت كه وقتي فكر مي كني تمام در ها بسته است ، روزنه اي ، از جايي كه انتظارش را نداري باز خواهد شد تا بتو بفهماند كه تنها نيستي و خوبي ، هرچند كم رنگ ، اما هميشه وجود دارد .
ان پول را بعدها، من به كسي دادم و از او خواستم او هم روزي دگر اين چرخه را ادامه دهد .هرچند ، نميدانم كه ان چرخه تا امروز چند بار تكرار شده اما مطمنم هرگز نخواهد ايستاد
دوم
خبر كوتاه بود .دانشجويي ايراني در كشوري در خاور دور بخاطر مشكلات مالي خودكشي كرد . وقتي در كشوري زندگي كني كه اخبارش، هرروز سر تيتر اكثر خبرگزاري هاي دنيا باشد اين خبر نه ديده ميشود و نه حتي در جاي مهمي درج ميگردد .
اما يك انسان خودش را كشت چون اهل كشوري بود كه در يك شب ارزش پولش بيش از دويست درصد سقوط كرد و اين به معناي بر باد رفتن تمام اميد و اينده ي او بود . او و مثل او اگر تا ديروز مثلا با ماهي هزاردلار / يك و نيم مليون تومان ، گذران عمر ميكرد حالا بايد بابت همان هزار دلار بيشتر از چهارمليون تومان بپردازد و اين براي خيلي ها از جمله دانشجوياني كه بسياري، حتي اجازه كار هم ندارند ، يك بن بست واقعي است .
امار نشان ميدهد تعداد دانشجويان ايراني كه در نقاط مختلف دنيا مشغول به تحصيل اند كمتر از نودهزار نفر است ، و حكومت بجاي اينكه به انان به چشم سرمايه هاي اينده ايران نگاه كند و در اين روزگار سخت كمك حال ايشان باشد ، ترجيح ميدهد با پول هايش در ديگر كشورها اشوب بپا كند و از اين طريق عرب هاي بسياري را كه جزو اراذل كشورهاي خودشان هستند سير نگاه دارد تا مثلا از اين طريق قدرتي در منطقه كسب كند . سياستي كه اين روزها بي ثمر بودن و ناكارامدي اش را در كشورهاي مختلف شاهد هستيم .
سوم
ميشود اين نوشته را همين جا تمام كرد و شما هم بياييد و كلي فحش به حكومت بدهيد تا دلمان خنك شود و تمام شود و برود پي كارش ، اما در همين حين كلي دانشجو در غربت ، نااميد و گرفتار خواهند ماند .پس بياييد يك لحظه ، و فقط يك لحظه ، خود را در شرايط ايشان قراردهيم و اگر حتي تصورش هم براي ما سخت بود پس شايد بشود با همكاري هم كار انجام داد . هركدام از ما توانايي هايي داريم كه مي تواند كمكي براي ديگران باشد . مثلا من ميتوانم بجاي پرستار بچه فيليپيني ام از يك ايراني بخواهم اين كار را براي من انجام دهد . يا اگر مثلا در خارج صاحب درامد هستيم مي توانيم به يكي دو دانشجو پول قرض دهيم تا در اين شرايط سخت مجبور به بازگشت به ايران نباشند .
نميدانم ، اما شايد ما ايراني ها هم بتوانيم مثل ترك ها و عرب ها كه در غربت اتحاد عجيبي دارند حداقل براي طي كردن اين دوران سخت و كمك به دانشجوياني كه مشكل دارند ، با هم متحد شويم و هواي هم را داشته باشيم . شايد اين حرف درست نباشد اما من فكر ميكنم اصلي ترين دليل نازل شدن اين همه بلا و مصيبت، از طرف حكومت بر سرما مردم، همين تفرق و پراكندگي ماست . حالا كه دولت بفكر ما نيست شايد همين اتحاد ما در مسايل كوچك باعث اتحادهاي بزرگتري براي كارهاي بزرگتر شود .
وحيده گفت:
واقعا كاش ميشد ما ايراني ها هم همديگرو دوس داشته باشيم
ندا گفت:
من هم مثل همه شمایی که می گویید تو دانشگاه خوب درس خواندم و 7 سال کار کردم و درس خواندم و مالیات دادم ولی عقیده دارم حق هر ایرانی فقط 45 هزار تومان است بنابراین با اینکه دانشجو خارج از کشور هستم ارز دولتی نگرفتم.
اگر کشور ما به این روز افتاده آدمهاش از آسمان نیامدند تا وقتی واقعا همه واقعا به عدالت اعتقاد نداشته باشیم چیزی در حد شعار باقی می ماند
ايزد پناه گفت:
جل ّالخالق فتبا………
تو نيكى ميكن و در دجله انداز. كه ايزد در بيابانت دهد باز
َنه ُدرُستِرش اينه :
تو نيكى ميكن و در دجله انداز. همين به فكر مصرع دوم هم نباش اصلاٍ شاعر نبايد مصرع دوم رو مينوشت برا اينكه قرب مصرع اول رو كم ميكنه
لوده گفت:
جانی گیتار گفت:
مرسی
آیلار گفت:
ممنون بابت مطرح کردن این موضوع. واقعن جای تاسف داره که دانشجویانی در غربت به این مشکلات خورده اند و باید براشون فکری کرد.
از پارسال که قضیه ارز دانشجویی اوج گرفت میدیدم خیل عظیم دانشجویانی که که اینجا درامد داشتند و از دانشگاه حقوق میگرفتند ولی برای ارز دانشجویی با سرعت برق و باد اقدام میکردند تا بعد از گرفتن ارز دولتی تو بازار آزاد آبش کنند و به نون و نوایی مفتکی برسند. تقریبا ترمی ۵ تا ۱۰ میلیون تومان کاسب (!) بودند. چی بگم والله. همشونم میگفتند که این حق ماست، ما خدمت کردیم به اون مملکت. نمیدونم اینایی که مفت و مجانی با پول مردم درس خوندند و حالا هم اومدن ی کشور دیگه کی وقت کردند که خدمات کنند. بعد میدونم که هیچ کدوم قصد برگشت داشته باشند. هر چند که واقعن دلم برای این دانشجویان گرفتار میسوزه ولی فکر میکنم که همه تو اون مملکت بی صاحب دارند رنج میکشند، کارگرایی که بیکار شدند، آدمایی که سرمایه شون رو از دست دادند، بیمارهایی که لنگ داروشون هستند….
نیما گفت:
++++++++
sha گفت:
dar inke haghe mast shaki nist, ma, pedaraneman in mamlekat ra sakhteh and, haghe mast na seyed hassan nasr ollah ya hogo chavez,mage 90000 daneshju, sali 20000 ta ham beheshun bedan mishe 20 million dollar, yek 100 komak be hezbollah va gheyre
آیلار گفت:
Dear ‹Sha›, You are absolutely right. I guess if they pay you and your family 100K per year it’s gonna be only 500K/year (if you are 5). Comparing to what they are paying hezbollah its nothing, why they are not doing this?
BTW, 90000×20000=1,800,000,000 or in other word 1.8 billion dollars, not 2 million dollars.
آیلار گفت:
you said 20 million not 2 million, sorry! Anyway it’s not correct I guess.
میم گفت:
آیلار جان
می تونم دقیقا ازت بپرسم با پول مردم یعنی چی؟ مگه چرخ مملکت ما از درآمد مالیاتی میچرخه؟ نزدیک 90 درصد درآمد مملکت ما پول نفت هست همه هم به واسطه صرفا ایرانی بودن سهم برابر دارند یکی به هر دلیلی میتونه از این سهم استفاده کنه یکی نه . مثلا کسی که در تهران زندگی میکن از خدمات دولتی بیشتری بهره مند میشه تا کسی که در یک شهر دورافتاده است. یه سری هم که نشستن اون بالا سهم بقیه رو هلفتی میخورن. حرف شما مثل این میمونه که مثلا وقتی شما خودت خونه داری ، اما مشمول وام بانکی میشی بگی نمیخوام خونه دارم یا مثلا وقتی ارث پدری بهت تععلق میگیره بگی پول دارم نمیخوام و خیلی مثالهای دیگه . حالا.بیا یه جور دیگه نگاه کن ، کسی که از اون مملکت رفته ، جا رو برای بقیه باز کرده تا ازمزایای !! به جا مونده استفاده کنند. شغل نمیخوان ، بهداشت نمیخوان ، وام نمیخوان رفاه نمیخوان . دولت ایران که هیچ خدماتی به مهاجرانش نمیده ، هیچ خدماتی هم به دانشجویان خارج از کشور نمیداده ، حالا به مدت یک سال ارز دانشجویی به صرفه بوده ، رفتن استفاده کردن. تو خبرها اومده که دیگه هم نمیدن . میدونید به بورسیه های خارج از کشور که اکثرا افراد سوگلی هستند ، چقدر ارز تعلق میگیره؟ نکته جالبی که هست برای من قانون ارز دانشجویی 1000 دلار به ازای هر ماه هست که البته من خودم دیدم که بعضی ها با جعل شهریه تا 30000 دلار در ماه هم میگیرن ، که این دومی کار خطایی هست .
آیلار گفت:
میم عزیز،
ظاهرا خودت خارج از ایران هستی و میدونی که تحصیلات چقدر گرون هست. اینجا که ترمی بین ۱۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ دلار هست. تو ایران هم تحصیلات همچین ارزان برای دولت تمام نمیشود. این هزینه ها هم از جیب پدر من پرداخت نمیشود، بلکه از پول نفت و مالیات و منابع عمومی تامین میشه که متعلق به همه مردم هست. از لحاظ قانونی ما باید به میزان ۲ برابر مدت تحصیلی به این مردم بیچاره که با پولشون درس خوندیم خدمت کنیم. البته اوضاع اجتماعی، نبود کار، دولت مستبد، و … قابل درک هست که بااس مهاجرت این همه آدم شده است، ولی دین خودمون رو نباید به این مردم فلک زده فراموش کنیم.
نکته بعد این که من از منظر قانون صحبت نمیکنم. این کار شما و سایر دانشجوها از نظر قانون هیچ مشکلی ندارد، بلکه من از منظر اخلاق به این موضوع نگاه میکنم. از نظر قانونی ولایت مطلقه فقیه، حق شورای نگهبان در تفسیر قانون اساسی، و …. کاملا صحیح هستند و همه آنها در قانون اساسی ذکر شده اند و هیچ مشکل قانونی ندارند. بحث از جایی شروع میشود که ما تشخیص میدهم قانون ضعف اخلاقی و یا عقلی دارد. در این مورد هم به نظر من این کار مشکل اخلاقی دارد. وقتی که کسی از دانشگاه خود حقوق دریافت میکند و نیازی به دلارهای دولتی آن هم در این شرایط ندارد، از نظر من کار غیر اخلاقی میکند که دلار دولتی میگیرد و در بازار آزاد میفروشد. این پول باد آورده حق آن بیچاره هایی که به خاطر ۴۰ هزار تومان یارانه دولتی از صبح در صف می ایستند و سر و کله هم میزنند و حاضرند (از روی جهل و فقر) به کسی مثل احمدینژاد رای دهند …
Sorry for the typos! I am using google transliteration …
میم گفت:
آیلار جان
من تقریبا برابر سنوات تحصیلی ام تو اون مملکت کار و یا به قول شما خدمت کردم . البته از لحاظ قانونی زمان خدمت یک برابر تا دو برابر متغییره. اگر شما بعد از گذشت 6 ماه کار پیدا نکنید میتونید درخواست آزاد شدن مدرکتون رو بدید . نمیدونم شما هم کار کردید تو ایران یا نه ، به هر حال به نظر من که اصلا خدمتی نیست . زونکن متقاضیان کار در شرکت ما پر از مدارک تحصیل کرده های درست و حسابی بود .من استعفا میدادم 10 تا جایگزین داشتم .
این تفکر خدمت فقط تو ایران وجود داره . میدونید تو کشوری که من هستم تحصیلات تقریبا رایگانه ، ولی وقتی تحصیل تموم شد ،معامله تموم شده ، کسی انتظار نداره وایستی خدمت کنی. چون همون پژوهشی که کردی خدمتت بوده . میگن برو بهتر، دیگه لازم نیست یک پوزیشن کاری برات درست کنیم. به نظرم این طرز تفکر خدمت کردن به خاطراینه که ما در کشورهای دیکتاتوری بزرگ شدیم . همش فکر میکنیم مدیون مملکتمون هستیم هیچ وفت فکر نمی کنیم وظیفه مملکت ماست که به ما برسه . همش فکر میکنیم فرد باید قربانی جمع بشه. اون نفت بخشی اش پول منه ، پدر من یه عمر مالیات داده تا بچه اش از خدمات عمومی بهره مند بشه . یه سوال چرا پول حق اون آدمهایی هست که آخر گفتی؟ واقعا چرا؟
آیلار گفت:
الان منظورتون اینه که اونهایی که ارز دولتی گرفتند و تو بازار آزاد فروختند کار درستی کردند؟
میم گفت:
من ازکلمه های درست یا اشبیاه استفاده نمیکنم . به نظر من کسانی که مشمول این قانون میشدن و مدارکشون کامل و درست بوده حق داشتند که ارز دانشجویی بگیرند. اینکه باهاش چی کار کردند به خودشون مربوطه .
میم گفت:
در کامنت بالایی کلمه «اشتباه» صحیح است . آیلار جان جواب منو ندادی که چرا باید پول مملکت «حق» آدمهایی باشه که پاراگراف آخر گفتی .
آیلار گفت:
میم عزیز. الان که خوب فکر میکنم میبینم که حق با شماست. این پولها حق شماست. بخورد. نوش جان. فقط از این به بعد که این بد بخت بیچارهها دنبال ماشین احمدینژاد به خاطر ۵۰ هزار تومان دویدند و بارش نامه نوشتند، ادای روشنفکرها رو در نیارید و مسخرشون کنید. تو و امسال تو خیلی بیچاره تر از اونا هستید. با اینکه با پول اونا درس خوندید که دستشون و بگیرید دارید پولشونم بالا میکشد. اونا از شما کمک نخواستند، فقط جیبشونو نزنید همین کافیه. ی آدم احمق پیدا شد و پول نفت رو جای اینکه صرف خدمات اجتمائی، درمان، بهداشت، آموزش عمومی و … بکنه، با عوام فریبی به ملت ماهی ۴۰ هزار تومان داد. آدمایی مثل تو شروع کردند به مسخره کردن این ملت کم سواد، گفتید که به خاطر ماهی ۴۰ هزار تومان ببنید که چی کارا میکنند… حالا که نوبت به شما رسید و به جای ماهی ۴۰ هزار تومان شد ماهی یک میلیون تومان تا ۲ میلیون تومان همه چی شد خوب خوب، و گروهی از شما به احمدینژاد نامه نوشتید برای ادامه این کار و اونو رییس جمهور خودتون خطاب کردید…. هم از دانشگاه حقوق گرفتید (روی حرف من با کسانی هاست که فاند دارند) و هم با زرنگی و دوز و کلک ارز دانسگجویی گرفتید و ریختید تو شکم…
گفتم که این کار شما قانونی هست و از نظر قانون جمهوری اسلامی هیچ ایرادی ندارد، همانطور که ولایت مطلق فقیه هیچ مشکلی ندارد. پس موقعیی که این پولا رو میخورد لااقل تابع مطلق ولی فقیهتون باشید. در ضمن اون موقعیی که دارید میخورید تصویر اون بدبخت بیچاره ها که تو صف یارانشون وایسادند، یا اونایی که تو سرما بعد از زلزله دارند یخ میزنند بیاد جلو چشاتون. این پولا حق هیچ کی نیست جز شما. اگه شما نخورد آخوندا میخورند، یا دزدا میخورند. پس شما بخورد که ی روشن فکر خورده باشه نه یک دزد نه یک آخوند…
اینجا که آمریکاست و به جرات میتونم بگم که بالای ۹۵% از دانشجوها از دانشگاه پول میگیرند، اصولا به کسایی که از دانشگاه حقوق نمیگیرند به سختی ویزا میدن. با این حال هجوم این روشنفکرا برای دلار دانشجویی و فروش اون تو بازار آزاد چشم گیر بود. در هر صورت نوش جان.
میم گفت:
آیلار جان
من جای شما باشم، هیچ وقت درباره آدمی که نمی شناسم این جوری قضاوت نمیکنم ! من هیچ وقت این آدمها رو مسخره نکردم . هیچ وقت . البته فکر هم نمیکنم با پول این آدمها درس خونده باشم . من به عنوان یک ایرانی دو سال زحمت کشیدم و با 1.5 میلیون نفر رقابت کردم و در یکی از بهترین دانشگاههای ایران درس خووندم . موقعیتم با اونای دیگه یکی بوده ، دریک شرایط منصفانه رقابت کردم و بردم . در ضمن رفتم و به اندازه سنوات تحصیلم به قول شما خدمت کردم تا مدرکم آزاد شد، پس به قول شما دینم رو هم پرداخت کردم . در ضمن من جزو اون دسته دانشجویانی هستم که به خاطر رشته خاص تحصیلیم «فاند» نمیگیرن ! پس خیلی مشمول فحشهای شما نمیشم فکرکنم . به شما هم توصیه میکنم قبل از اینکه اونقدر عصبانی بشید که همین طور پشت هم به آدمی که نمیشناسی فحش و بد بیراه بگی ، یک کم روحیه منصف بودن رو در خودتون تقویت کنید . حرفایی که میزنید خیلی قشنگه ولی خب در عمل چاشنی فحش و بد و بیراه تون یه کم زیاده . من هیچ وقت دلسوزی آدمی مثل شما رو باور نمیکنم ، چون بزرگی خودتون رو بر پایه تخریب دیگران بنا میکنید . بعد از همه این فحشایی که دادی عزیزم ، هنوز نگفتی چرا اون آدمها حق دارند ؟
آیلار گفت:
من به شما و کس دیگیی فحش ندادم. کمی از حقایق را در برابر کسانی گذاشتم که با بی اخلاقی به دنبال حق و حقوق خود از پول نفت هستند. اگر شما دلار در بازار آزاد نفروختید، به شما چرا بر میخورد. پیشنهاد میکنم کسانی که این کار را کردند هر وقت که یکی از این زلزله زدها رو دید به چشمانش نگاه کنه و بهشون بگه که از پول مردم ایران ماهی ۱-۲ میلیون تومان که کاملا حقشون هست به عنوان پول تو جیبی و از طریق فروش دلار میرسه. نمیدونم این حرفا برای شما چرا باید درد آور باشه. من که گفتم روی حرفم با کسانی هست که این کار رو میکنند. فکر نمیکنم که حرفام غیر منصفانه باشه.
متاسفانه شان بعضی از کلمات خیی پایین اومده، من هم کمی دیگه بدم میاد از این کلمات، مثل خدمات، عدالت، مهر ورزی،… دلیلش رو هم هممون میدونیم. تکیه شما روی این کلمات برام بی معنی هست. در هر صورت شما روشن فکرید، اصلان خود Ayn Rand هستید و خدمت به دیگران براتون معنی نداره، منم اصلان احمدینژاد، خوبه؟ ربطی به اصل بحث که نداره.
در مورد اون حرف من که انقدر بهش علاقه مند شدید و بگم بگم را انداختید. یک بار دیگه بخونش، فکر کنم جملم کامل نیست، الان برات کاملش میکنم که اگه مشکلتو حل میکنه. منظورم این بوده که اگر قرار با تقسیم غنائم و حق و حقوق باشه اون ها هم اندازه شما که از این حق برخوردار هستند. نمیدونم چرا باید به شما ماهی ۲ میلیون برسه به اون بیچارهها ۴۰ هزار تومان، تازه اونم با تحقیر.
واقعن بیایید کمی منصف باشیم. وقتی حرف درستی زده میشه که بر خلاف میل ماست سعی نکنیم مقاومت کنیم.
میم گفت:
آیلار جان
خدا رو شکر که متن شما موجوده که اولش با اسم بنده شروع میشه و کلی شناسه مخاطب داره ، یه بار دیگه بخونید بد نیست : «….تو و امسال تو خیلی بیچاره تر از اونا هستید. با اینکه با پول اونا درس خوندید که دستشون و بگیرید دارید پولشونم بالا میکشد. اونا از شما کمک نخواستند، فقط جیبشونو نزنید همین کافیه….» بعد الان یادتون افتاده که چرا به من بر میخوره با یکی دیگه بودید ؟! انصافت رو شکر. چون من نظر مخالف با شما دارم ، برای من یک پیشینه ای پیش خودتون بافتید و کلی درس اخلاق توام با فحش نوشتید ، الان میگید با شما نبودم ؟ یعنی اخلاقیات والاتون من رو شرمنده کرده ! لااقل پای حرفی که نوشتید بمونید .ملت ایران واقعا باید خوشحال باشند که آدم های این چنینی اینقدر به فکرشون هستندو تو ینگه دنیا ، اینقدر سنگشون رو به سینه میزنند . اون هم فقط با حرفای قشنگ قشنگ . حرف هم که به قول معروف باد هواست !
شما حتی از قیمت ارز دانشجویی خبر نداری 2 میلیون تومن رو از کجا آوردی؟ الان کمتر از یک ساله که دلار جهش قیمت پیدا کرده . در یک بازه که 1250 تومن دادن به دانشجوها قیمت دلار کمترحدود 1700-1800 تومن بود . الان هم که قیمت حدود 3300-3400 هست با قیمت 2600 میذارنت تو نوبت تا شش ماه دیگه بری بگیری. حالا یه تفریق ساده اگر انجام بدید ما به تفاوت تو این 10-12 ماه درمیاد. بعد ببینید کی ماهی دومیلیون تومن بهش دادن!
اطلاعاتتون رو درباره مملکتتون تکمیل کنید ، یارانه ها به بیش از 90 درصد مردم تعلق میگرفته . ربطی به کسانی نداره که شما اصرار دارید با عنوان «بیچاره» ازشون یاد کنید . فکر کنم با حساب شما ملت ایران به غیر از شما که بهشون میگی بیچاره ومنی که به گفته شما ماهی دو ملیون از دولت میگیرم ، بقیه همه «بیچاره » ان. عزیزم نه سر ملت رو بشکن نه گردو تو دامنشون بریز! دست بردار از دیدی که هی فکر میکنی ملت بدبخت بیچاره ان و شما با حرفای قشنگت منجی شون هستی.
عزیزم امثال من اگردر ایران درس میخوندیم ، هزینه ای که به دولت تحمیل میکردیم خیلی بیشتر بود . خود شما در کامنت قبلی تصریح کردید که هزینه تحصیلات بالاست. تازه اینهایی که میرن جا روبرای یه نفر دیگه خالی میکنن.
من ازابتدا گفتم که با این نظریه که ماها با پول این مردم درس خوندیم ، مخالفم . شما تا فردای قیامت هم به من فحش بدی من مخالفم باهات. هر ایرانی به واسطه ایرانی بودنش حقوقی داره . من هم جزو همون مردم بودم ، در دانشگاه قبول شدم ، درس خووندم و حتی تعهد کاریم رو هم تموم کردم . حالا هم اینکه دولت کشور آدم تو این شرایط سخت ، چندماهی به آدم کمک هزینه بده ، برو ببین کجای دنیا بهش میگن پول مفت و دزدی !
در خصوص انصاف هم ، عزیزم شما توی دوتا کامنت نمی تونی منصفانه برخورد کنی و به جای استدلال فحش کاری را میندازی . در ضمن گفتی » وقتی حرف درستی زده میشه که بر خلاف میل ماست سعی نکنیم مقاومت کنیم» این هم نتیجه بزرگ شدن در یک کشوردیکتاتوره که از همه ما دیکتاتورهای کوچیک ساخته . شما نظر خودت رو داری من هم نظر خودم رو از کجا فهمیدی که حرفی که شما میزنی درسته و مال من نیست ؟ اینه اون انصافی که میگید؟
آیلار گفت:
بله بله. کاملا حق با شماست. شما پدرتون مالیات داده و شما دانشگاه «تاپ» درس میخونی. نوش جان عزیزم.
میم گفت:
چی نوش جون ؟ زحمت کشیدم ! یله من هم در ایران و هم اینجا دردانشگاه خوبی – نمی گم عالی – درس می خونم ، برای این قضیه هم باید باز بد و بیراه بشنوم؟ بهتر نیست جای فرافکنی منطقی جواب بدی؟
پریسا گفت:
ما تا وقتی که فکر می کنیم از اون لعنتی سیاهی که از زمین درمیاد «سهم» داریم و بابتش می تونیم هر دروغی رو بگیم اوضاعمون روز به روز بدتر می شه !
آیلار گفت:
دقیقا!
میم گفت:
پریسا جان اگر منظورت منم ، میشه دقیقا بگی جای » دروغ » تو حرفای من کجا بود؟
شیوا گفت:
پریسا جان واقعا سهم نداریم؟
شیوا گفت:
آیلار جان من درست متوجه نمیشم اگه دانشجوهای خارج از کشور ارز نگیرن آیا کمکی به فقرای داخل کشور میشه؟ آیلار عزیز برای من خیلی خوشحال کننده ست که می بینم انسانهایی هستند مثل تو که دغدغه ی دیگران رو هم دارن ولی کاش یه کم به اونچه میگی و برنامه ای که برای نجات مردم از «جهل و فقر» داری سروسامون بدی که موثرتر باشه. در عین حالی که همین توجه دلسوزانه ی تو به مسائل کشورمون و احتمالا شاید همه ی دنیای پیرامونت بسیار قابل تحسینه اما حرفات گاها حالت ستیز به خودش گرفته و مسائلی رو به هم مربوط کردی که در دنیای واقعی به هم ربط پیدا نمی کنن یا فقط قسمت کوچیکی از یک واقعیت بزرگ رو مطرح کردی که شاید نیاز به توضیحات مفصل تری داره (کامنت های بعدیت رو هم خوندم). اگر منظورت جنگیدن با یه هموطنه که شاید، فقط شاید راه رو اشتباه نرفته باشی اما اگر هدفت تاثیرگذاری و کمک به روشن شدن ذهن دیگران و به فکر واداشتن دیگرانه، شاید بد نباشه در طرز برخوردت با کسی که برخی نظراتش با تو موافق نیست و خوشبختانه ملایم هم حرف میزنه کمی تجدید نظر کنی. قبول داری محیط مجازی میتونه محل تمرین ما برای گوش کردن به نظرات متفاوت باشه؟
آیلار عزیز طوری از تحمیل هزینه بالای تحصیل به دولت حرف زدی که به من خواننده القا میشه که منابع ایران متعلق به دولته و دولت داره به محصلین و دانشجوهای ایرانی لطف میکنه و بخشی از ارثیه پدریش رو بهشون میده. آیلار عزیز سرمایه های ایران همونطور که گفتی متعلق به همه مردم ایرانه، کسی با پول «مردم بیچاره» درس نخونده و با گذشتن از حق خودش دینی رو به این «مردم فلک زده» ادا نمیکنه.
آیلار جان اونجا که میگی باید به میزان 2 برابر مدت تحصیل خدمت کرد، به قانون استناد میکنی و قانون رو پشتوانه حرفت قرار میدی. اما بلافاصله تو پاراگراف بعدی کاری رو که اعتراف میکنی قانونیه زیر سوال میبری و ترجیح میدی آدما تو این مورد بر اساس اخلاق عمل کنن و به نظر میرسه که باور داری اخلاق در اینجا با قانون در تضاده. البته بگذریم که شما به این نکته اصلا توجه نکردید که گرفتن ارز دانشجویی برای کسی که از دانشگاه فاند دریافت میکنه قانونی نیست. در عین حال بسیار جای ایراد هست به اینکه چرا دانشجو یا هر کس دیگه ای نمیتونه به اندازه نیازش ارز با قیمت رسمی مملکت تهیه کنه، در خیلی موارد اونچه که دانشگاه به عنوان هزینه زندگی میده کافی نیست.
من میفهمم که در نبود یک دولت کارآمد حداقل مردم باید به فکر خودشون و دیگران باشن ولی این دلیل نمیشه که برای ارشاد همدیگه به جون هم بیفتیم. اگه اون آدم به قول تو فقیر جاهل برات مهمه و میخوای کمکش کنی، این آدم تحصیل کرده ای که تو همون مملکت حداقل گلیم خودش رو از آب بیرون کشیده هم باید برات قابل احترام باشه («باید» ی که بکار بردم به معنی الزام نبود فقط یه یادآوری بود) ما فقط به کمک هم میتونیم به جلو حرکت کنیم و کمک کردن همیشه صدقه دادن نیست.
در راهی که پیش رو داری موفق باشی عزیزم
آیلار گفت:
شیوا جان،
ممنون از نصیحت هات. ظاهرا من بدهکار هم شدم اینجا. غیر از یک مورد که یکی از بچه های استنفورد تو فیس بوک استاتوس گذاشته بود، من تا حالا هیچ انتقادی ندیدم در مورد دانشجوهایی که علاوه بر پولی که از دانشگاه خودشون میگیرند ارز دانشجویی هم از دولت میگیرند و تو بازار آزاد میفروشند.حالا یک نفر اینجا داره به این موضوع انتقاد میکنه. انقدر این کار بده که به شما داره بر میخوره؟ کار اونا الان خوبه؟
تعداد این دانشجوها کم هم نیست. لااقل تو آمریکا و کانادا که بسیار زیاد هست. تقریبا تمام دانشجوهای اینجا از دانشگاه خودشون حقوق دریافت میکنند. بعد از ۲ نرخی شدن ارز به قدری هجوم اوردند برای گرفتن این ارز که کلا مسولین دانشگاه شگفت زده شده بودند که تو ایران چه خبره! تا جایی که من خبر دارم درصد قابل توجه ای از دوستان این کار رو انجام دادند و خیلیهاشون هم با افتخار به عنوان زرنگی از این کار خودشون تعریف میکردند. بهانه هم که همیشه هست. مثل این چیزایی که شما میگید: «آیلار جان من درست متوجه نمیشم اگه دانشجوهای خارج از کشور ارز نگیرن آیا کمکی به فقرای داخل کشور میشه؟» یا اگه ما دانشجوها نگیریم آخوندا میخورند…
لطفا به کسایی که حرفشون و قبول ندارد انگ نزنید. من جایی نگفتم که «منابع ایران متعلق به دولته و دولت داره به محصلین و دانشجوهای ایرانی لطف میکنه و بخشی از ارثیه پدریش رو بهشون میده».
حرف من سادست و خیلی روشن. به نظر من دریافت این پول اخلاقی نیست، همین. اتفاقن دولت خودش رو صاحب این اموال میدونه و هر طوری که دوست داره اونها رو مصرف میکنه. گاهی اونها رو میده به کسای بی ربط که همه مخالفش هستیم، حالا که میده به ما باید خوشحال باشیم? میگید که پدرای ما مالیات دادن و این حق ماست! میگم که همه مالیات دادند، حالا که میخواهید تقسیم غنائم کنید منصفانه این کار رو بکنید (پیش خودتون) طوری نباشه که به یکی ۴۰ هزار تومان برسه، به یکی چند ملیون تومان. دولت هم باید سرمایه های کشور رو در جهت منافع کشور مصرف کنه. کسایی که رفتند و قصد برگشت ندارند بر مبنای چه اخلاقی ارز میخواهند؟ من از این افراد دارم انتقاد میکنم. لطفآ این کار رو توجیه اخلاقی نکنیم.
چرا از این همه دانشمند دانشگاه های «تاپ» کسی پیشنهاد نمیده که دولت بهشون وام بده؟ چرا همه پول بلا عوض (ارز ارزون) میخوان؟
به اندازه کافی روی این موضوع وقت گذاشتم، فکر نمیکنم که حرفام روشن نباشند. حالا شما مخیرید هر برداشتی بکنید و بازم من رو به زدن حرفای غیر اخلاقی و … متهم کنید
شیوا گفت:
آیلار عزیز
برآشفته نشو. ما همه در یک جبهه ایم همه میخوایم مشکلات حل بشه و همه از توانایی گفتگو و درک تاثیر سخن برخورداریم (دوست دارم باور کنم که اگر بیرون از محیط مجازی و رودر روی هم قرار بگیریم هم باز برای حل اختلافات، بالغانه و منطقی و برای رسیدن به نتیجه ی برنده برنده گفتگو می کنیم). می فهمم که هر کار غلط ایرانی ها (یا حتی غیر ایرانی ها) می تونه تورو هم مثل خیلیای دیگه ناراحت کنه. آدمها به صرف کار بدی که می کنن بد نیستن، اینها همون آدمهایی هستن که در موقعیت دیگه ممکنه ازشون حمایت کنی.
آیلار جان من هیچ جا نگفتم کار تو بده و یا کار غیرقانونی دیگران خوبه و فکر نمیکردم صحبتهای من نشانی داشته باشه از اینکه به من برخورده. اگه به اشتباه چنین مفهومی رو القا کردم، الان به صراحت میگم که اصلا از حرفایی که در مورد اشتباه بودن گرفتن ارز دانشجویی زدی به من بر نخورد. آیلار ما رودر روی هم نمی جنگیم، ما در کنار هم تلاش میکنیم برای برنده بودن همه ی آدمها (امیدوارم اینطور باشه) آیلار جان انتقاد کن، حرف بزن، روشنگری کن اما به عکس العمل اطرافیانت و حرفهاشون توجه کن تا بهترین تاثیرو داشته باشی. همه گاهی خشمگین میشیم گاهی از اینکه دیگران بدیهیاتی رو که ما می بینیم نمی بینن بر سرشون فریاد می زنیم ولی مسلما در اون مواقع بهترین نتیجه عایدمون نمیشه.
گفتی «بهانه هم که همیشه هست. مثل این چیزایی که شما میگید: «آیلار جان من درست متوجه نمیشم اگه دانشجوهای خارج از کشور ارز نگیرن آیا کمکی به فقرای داخل کشور میشه؟»» یعنی این بهانه ی من بوده برای گرفتن ارز؟ عزیز دل کمی خوشبین باش به آدمهایی که شاید میان اون «بیچاره» ها و «فلک زده» های مورد ترحم تو نیستند. انقد تند نرو تنهایی به جایی نمی رسیم. من هنوز دوست دارم بدونم آیا واقعا در ذهن تو راهی هست که اگه دانشجوها ارز دانشجویی نگیرن این سرمایه به فقرا برسه؟ نازنین این سوال من ارتباطی به غلط و درست بودن کار دانشجوها نداشت، اون موضوع خودش جای بحث بسیار داره. این سوال از اونجا تو ذهن من شکل گرفت که واقعا ربط این دو موضوع رو پیدا نکردم و متوجه نشدم چرا انتقادت رو با گره زدن به یک موضوع احساسی کمرنگ کردی. آیلا جان تو مستقیم و غیر مستقیم، صریح و در پرده حرفای زیادی به دیگران می زنی و دلیلی نمی بینی بهشون بر بخوره. حالا خودت ببین چطور از برداشتی که از حرف دیگران داری بهم میریزی. لطفا بهم بگو به تو چه انگی زدم؟ منم نگفتم تو جایی گفتی منابع ایران متعلق به دولته، گفتم حرفت به من خواننده اینو القا کرد و شک ندارم که هیچ کس اعتقاد نداره که منابع ایران متعلق به دولته.
عزیز من هم حرف ساده و روشن تورو حتی اون موقع که با بدبختی و بیچارگی مردم آمیخته بودیش فهمیدم. من در مورد اصل حرف تو که حرفی نزدم، نه موافقت کردم و نه مخالفت، حتی یادآور شدم که بخش غیرقانونی کار رو هم قانونی فرض کردی. در مورد باقی حرفت سوال کردم. من باز هم برام جای سواله که اگه دانشجوها این بخش «غنائم» رو نگیرن آیا می تونن نقشی در تقسیم «منصفانه» ی غنائم داشته باشن تا به یکی که 40 هزارتومن میرسیده حالا بیشتر برسه؟ باز سوء تفاهم نشه، این حرف من تاییدی بر درستی یا غلطی گرفتن ارز دانشجویی نیست. مشکل دلیلیه که شما میارید برای درست نبودن گرفتن ارز دانشجویی. ضمنا کجای اخلاق در مورد سهم داشتن در سرمایه های مملکت حرف زده که الان بر مبنای اون کسی که نمی خواد به ایران برگرده الان هم حقی از منابع ایران نداره؟ (باز هم تایید یا تکذیب نیست – نحوه دفاع شماست)
در آخر آیلار اگه واقعا به نظرت میاد من تورو به گفتن حرفای غیراخلاقی (اینو با یه عالمه علامت تعجب بخون) متهم کردم، میگم در فرهنگ لغات من و تو معنای اخلاق تفاوت فاحشی داره. منو بخاطر ایجاد این سوء تفاهم ببخش.
در بهبود بخشیدن به محیط پیرامونت موفق و سرافراز باشی
آیلار گفت:
Thanks Shiva jan for writing up all of this. I’ll read it all carefully later tonight.
Just wanted to appreciate your time.
آیلار گفت:
شیوه جان،
نوشتن و بحث کردن واقعن کار سختی هست. مخصوصن اگه لپتاپ مک داشته باشی بدون فونت فارسی 🙂
من اصلان بر آشفته نیستم. فکر کنم کمی زیادی صریح بودم، کاری که تو دنیای واقعی کمی دشوار و شاید تا حدودی غیر اخلاقی هست. اینجا که همدیگر و نمیبینیم شاید بهتر باشه که خود سانسوری نکنیم و صریحتر صحبت کنیم.
گفتی که: «آدمها به صرف کار بدی که می کنن بد نیستن، اینها همون آدمهایی هستن که در موقعیت دیگه ممکنه ازشون حمایت کنی.» کاملا باهات موافقم. هر کسی ممکنه اشتباه بکنه و من هم خطاهای زیادی در طول عمرم کردم.
کامنتی که من در ابتدا گذاشتم، رو به شخص خاصی نبود و فکر میکنم که کاملا محترمانه بود. اینکه میگم «با پول مردم درس خوندیم» آیا این حرف باد یا اشتباهی هست؟ یا اینکه در مقابلش اخلاقا (به نظر من) باید به مردم خدمت کنیم، واقعن حرف بدی هست؟ استفاده از کلمه «خدمت» نمیدونم که چرا باید به کسی بر بخوره. در ضمن گفتم که مشکلات موجود در ایران و سختی کار واقعیی و درست هم قابل درک هست.
در مورد ارز دانشجویی هم حرف من صریح و روشن است. از نظر من این شکل پرداخت درست نیست و در مواردی دریافت کننده کار غیر اخلاقی میکند. به دلیل فراوان که مهمترین آنها این است که:
۱- مهمترین گروهی که من به آنها اشاره کردم کسانی بودند که قبل از تغیر نرخ ارز، دلاری از ایران دریافت نمیکردند، چونکه از دانشگاه خود حقوق دریافت میکردند. حال در این بحران اقتصادی که به مردم فشار فراوان اقتصادی وارد میشود آیا اخلاقان درست است که از این موقعیت استفاده کرد و ارزی که به آن احتیاج حیاتی نداریم گرفته و در بازار آزاد به منظور کسب درامد بفروشیم؟
۲- تمام پول دولت (شامل مالیات، نفت، …) سرمایه تمام جامعه است و باید در راستای منافع جامعه هزینه شود و نباید رانتی برای کسی ایجاد شود. اگر پولی به کسی داده شده است در مقابل باید خدمتی برای جامعه طلب شود. حال در مقابل تسهیلاتی که برای دانشجویان در نظر گرفته میشود چه قراداد متقابلی امضا میشود؟ برای دورهای آموزشی داخل کشور طبق قانون ما وظیفه داریم که به سنوات معین شده ای کار انجام دهیم که معمولا خیلی هم ساخت گرفته نمیشود و میشود با پرداخت مبلغ ناچیزی آن را آزاد کرد. جدای از قانون شخصان معتقد هستم که باید خود را مدیون جامعه بدانم و سعی کنم که کار مثبتی برای جامعه انجام بدم.
از نظر قانونی بودن یا نبودن تا جایی که من میدانم این کار (گرفتن ارز دولتی) قانونی است. اگر این تر که شما میگویید غیر قانونی باشد که دیگر بدتر، این کار هم غیر قانونی و هم غیر اخلاقی به نظر میرسد.
در مورد دانشجویانی که از دانشگاه خود پول دریافت نمیکنند باید بگویم که واقعن برایشان متاسف هستم و آنها را درک میکنم، و به نظر من دولت باید در صورت توان کاری برای آنها انجام دهد. در هر صورت آنها خیلی محق تر از ونزوئلا هستند. راهکاری که به نظر من میرسد پرداخت وام به آنهاست. ولی میدانم که کارها در ایران به چه میزان لخت است. لذا شاید فوریترین کاری که بتوان برای بهبود شرایط موجود انجام داد این باشد که از دانشجویان بخواهند که گواهی عدم دریافت حقوق از دانشگاهها بگیرند که کار سختی به نظر نمیرسد.
از اینها که بگذریم، نحوی استدلالها گاهی ایراد اساسی دارد. همانطور که گفتم اینکه بگوییم ما کنکور دادیم و دانشگاه خوب رفتیم و الان هم دانشگاه خوبی درس میخوانیم، واقعن به اینکه این پول حق ما باشد یا نه ندارد. یا اینکه کل این پول در مقابل حاتم بخشیهای دولت به فلسطین چیزی نمیشود و …. موقعیی که گفتم باید انسانهای درمانده و معمولا بیسواد جاهای دور افتاده را در نظر گرفت، واقعن به این معتقدم که منابع کشور متعلق به آنها هم است. اونها خیلی وقتا صداشون به جایی نمیرسه، خیلی وقتا حتا نمیتواند تحلیل کنند که مشکلاتی که براشون به وجود میاد از کجا میاد. چه برسه که گروه تشکیل بدهند و اعتراض دست جمعی کنند (مثل کاری که گاهی دانشجوها انجام میدهند) تا دولت کاری برای آنها انجام بدهد. آنها هم از این وضع ضرر کرده اند، کارشان را از دست داده اند، … . ممکن است که آنها متوجه این موضوع نباشند، ولی ما که باید متوجه باشیم… لذا موقعیی که تسهیلاتی به ما میرسد باید متوجه باشیم که این حق همه جامعه بوده و ما باید در مقابلش کاری کنیم. میدانم که خیلی وقتها این کار سده نیست و گاهی نشدنی به نظر میرسد. ولی لااقل میتوانیم منکر آن نباشیم.
فکر میکنم که خیلی از ماها قصد برگشتن هم نداریم و یا آن را خیلی بعد میدانیم. حال اگر از دانشگاه حقوق دریافت میکنیم، این طوقه زیادی است که از این ارز استفاده نکنیم. مبلغی هم که گفته شد از شنیده های شخصی است که برخی از کسانی که استفاده میکردند از روی خیلی خواهی به من هم توصیه میکردند که بگیرم. دلار به غدی تغیر قیمت میکند که از امروز تا فردا نمیتوان پیش بینی درستی کرد. طبق گفتی آنها ترمی ۵-۱۵ میلیون تومان تفاوت قیمت ارزدولتی و آزاد میشود. حال اگر این تغیر کند به معنی دروغ گویی من نیست، بلکه به مانی تغیرات شدید قیمت دلار و سیاستهای دولت است. در ضمن این مبلغ کمی برای آن گروه فقیر از جامعه و حتا قروه متوسط جامعه نیست. لذا کمی بیشتر باید دقت کرد.
از بحث ارز که بگذریم فکر میکنم که قشر تحصیلکرده باید کمی بیشتر خودش را نقد کند. کسانی که در ایران کار انجام دادهاند احتمالا با من موافق باشند که به چه میزان فساد زیاد است و تمام کسانی که در این کارها هستند لزوما سپاهی و گردن کلفت و … نیستند، آنها هم مثل ما هستند، و ۲ نکته ای که برای من مهم است عبارتند از اینکه اکثر برداشتهای نا صواب از منابع دولتی انجام میشود، چون در اکثر کارها یک پای معامله دولت است و اینکه اکثر بهانه هایی که برای این کارها آورده میشود این است که اگر من نخورم کس دیگیی میخورد، یا اینکه به نحوی این را حق خود میدانند، … لذا باید جایی جلوی این منطق غلط را گرفت. البته گاها ضعف قانون هم به این موارد کمک میکند. باید جایی جلوی خود برتر بینی، و محق بودن به دلیل واهی که در جامعه ایران به شدت زیاد است را گرفت. جدای از بحثی که اینجا رفت موارد مشابه زیادی وجود دارد. قبول شدن در کنکور، دانشگاه خوب رفتن، المپیادی بودن، استعداد درخشان بودن نباید برای کسی رانت ایجاد کند. …
بحث کمی به درازا کشید وملال آور! موارد دیگری گفته بودید که پرداختن به آنها وقت بیشتر میخواهد واز توان من خارج . اینها را هم برای احترام به شما نوشتم، وگرنه «میم» عزیز به قدر کافی من را از این بحث خسته و ملول کردند.
برایتان آرزوی شادکامی و بهروزی دارم.
(از هر گونه خطای املایی، دستوری و منطقی پیشاپیش عذر میخواهم)
شیوا گفت:
ممنون آیلار عزیز
همونطور که گفتی بحث کردن از طریق نوشتن کار ساده ای نیست نه فقط از بابت سختی تایپ کردن که از بابت انتقال مفهوم و منظور مورد نظر از طریق کلام بی صدا. به هر حال ممنون از وقتی که گذاشتی و حسن نیتی که داشتی.
موفق باشی عزیز
میم گفت:
آیلار جان
کاش در همه زمینه ها و در همه جهت گیری های زندگیتون ، » اخلاق » اینقدر براتون مهم بود و درکنارش سعی میکردید به حرف و نظر دیگران بدون شخصی سازی بیشتر توجه کنید نه اینکه صرفا با برداشت شخصی از حرفهای دیگران اونها رو به سخره بگیرید و به کارهای نکرده متهم کنید . اگر این کار رو میکردید و مثل همین کامنت با منطق و اخلاق سخن میگفتید فکرکنم از بحث با من خسته و ملول نمیشدید
شما حرفهای من رو درباره کنکور و دانشگاه خوب و کمک به دانشجویان خارجی درست متوجه نشدید ، اما باز اینجا مغرضانه تکرار میکنید.
تا حالا فکر کردید بسیاری از دانشجویان در خارج اگر میخواستند در داخل درس بخوونند دولت باید چندین وچندبرابر همین هزینه ها روطی 4-5 سال برای درس خوندنش در ایران خرج میکرد؟ یا شاید بهتره کلا سیستم آموزش رو تعطیل کنیم و اون رو بین فقرا تقسیم کنیم؟ نون شبی که مردم میخورند به نوعی رانت دولتی نیست؟ یا بنزین ، خدمات شهری – شهرهای بزرگ- خدمات درمانی برای بعضی اقشار، مدارس و آموزش رایگان ، وامهای تولیدی ، حتی وام ازدواج و هزارتا نمونه دیگه کمک به یک عده خاص نیست ؟
در ضمن به نظر من کسی که بدون کار و به قول شما خدمت مدرکش رو با هزینه بسیار اندک میخره و میره و نمیخواد برگرده خیلی بیشتر از کسانی که به مدت چند ماه از ارز دولتی استفاده میکنه به سیستم آموزشی بدهکاره . چون حتی نمی دونه» خدمت «چی هست به خاطر همین هر حرفی که در این باره بزنه بیش حد شعاری خواهد بود.
sanjaghak1 گفت:
Copy from «لذت یادگیری اقتصاد»:
پس از افزایش قیمت ارز در سال گذشته، اهدای ارز دانشجویی با قیمت دولتی به دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل میکنند آغاز شد و تنها در شش ماه نخست طرح بیش از ۱۰ هزار نفر از این یارانه دولتی استفاده کردند. اخیرا زمزمههایی مبنی بر حذف این طرح شنیده میشود (و البته خبر حذف آن برای دانشجویان غیربورسیه اخیرا منتشر شده است) که منجر به اعتراض تعداد زیادی از دانشجویان خارج از کشور در فضای مجازی و فیسبوک شده است. یکی از جدیدترین این اعتراضات این صفحه سایت کازز دات کام است. اما سوالی که اینجا مطرح است این است که آیا واقعا این سیاست، سیاست درستی است؟
دلایل اصلی ای که دانشجویان در حمایت از این طرح مطرح میکنند برای نگارنده که خود یک دانشجوی ساکن امریکاست قابل درک اند: بسیاری از دانشجوهای خارج نشین که با حساب روی قیمت سابق دلار تحصیل خود را شروع کرده بودند دچار مشکلات جدی مالی می شوند و چه بسا برخی از آنها دیگر نتوانند ادامه تحصیل بدهند. دانشجوهای آینده هم احتمالا با مشکلات مالی مشابهی مواجه خواهند بود. دلیل دیگری که در حمایت از این سیاست مطرح می شود این است که ارز دانشجویی ارزان کمک می کند که سطح تحصیلات ایرانیان بالاتر برود و به این ترتیب دولت در حال سرمایه گذاری به روی نیروی انسانی جامعه است.
برای تحلیل «کارا» بودن این سیاست ابتدا باید مشخص کنیم که از دید چه ناظری به این پدیده نگاه می کنیم: یک دانشجوی فعلی (یا آینده) و یا دولت به عنوان یک سیاستگذار اجتماعی. اگر به عنوان یک دانشجو – یک دانشجوی «عقلانی یا رشنال» که به دنبال حداکثر کردن مطلوبیت شخصی است – به این سوال پاسخ دهیم، بدون تردید از کارایی این سیاست حمایت خواهیم کرد. با توجه به سقف ۱۵ هزار دلاری ارز دانشجویی و تفاوت قیمت ارز دانشجویی و ارز در بازار آزاد، سالانه حدود ۲۵ میلیون تومان منفعت عاید یک دانشجو خواهد شد. نبود این سیاست هیچ منفعت مستقیمی برای یک دانشجو ندارد و منفعت غیرمستقیم آن (در صورت وجود) قطعا کمتر از این عدد خواهد بود. بنابراین کاملا طبیعی است که این سیاست با این نگاه یک سیاست مثبت تلقی شود.
اما اگر از دید یک سیاستگذار اجتماعی که هدفش حداکثرکردن منافع کل جامعه است به داستان نگاه کنیم، پاسخ سوال به این شدت واضح نخواهد بود. ارز دانشجویی مشکلات و پیامدهای گوناگونی دارد که یکی از مهمترین آنها فساد و رانت جویی است. به طور کلی، دو نرخی بودن ارز در یک اقتصاد، فساد به همراه دارد. این بحث نه مختص ایران است و نه مختص مورد خاص ارز دانشجویی. ارزی که به مسافرین داده می شود و ارزهای دولتی که در اختیار نهادها و افراد مختلف قراردارد که در خیلی موارد به مراتب بیشتر از ارز دانشجوهاست نیز شامل همین ویژگی فسادآوری اند. این دو نرخی بودن ارز یک فرصت خوب برای افرادی است که قصد دارند با رانت جویی کسب درآمد کنند (دقت کنید که در این بحث به هیچ وجه در مورد اخلاقی بودن یا نبودن این کار صحبت نمی شود و تنها از دید یک سیاستگذار اجتماعی به داستان نگاه می شود).
بیایید با هم نمونهی ارزهای دانشجویی را بررسی کنیم. دانشجویی که نیاز به این پول ندارد میتواند این ارز را گرفته و در بازار آزاد بفروشد و ۲۵ ملیون سود کند که به مراتب بیشتر از حقوق یک کارگر در یک سال است. این همان چیزی است که در اقتصاد از آن به عنوان رانت جویی یاد می شود. از طرف دیگر، امکان کنترل اینکه تنها افراد نیازمند از این ارز استفاده کنند تقریبا وجود ندارد. بسته های حمایت مالی دانشجویان در دانشگاه های خارج از ایران به نحوی است که پنهان کردن نیاز واقعی به ارز از دولت بسیار ساده است. بنابراین این عدم تقارن اطلاعات بین دانشجویان و وزارت علوم فرصت مناسبی برای کسب درآمدِ بدون تولید فراهم میکند. میزان رانت موجود در این بازار هم چندان کم نیست: طبق آمار اعلام شده توسط مدیرکل بورس و امور دانشجویان خارج از کشور وزارت علوم، تنها در شش ماه نخست این طرح بیش از ۲۰۰ ملیون دلار ارز دانشجویی اهدا شده است و این تنها متعلق به یک سوم دانشجویان خارج از کشور است.
یک دلیل دیگر موافقین ارز دانشجویی بر این پایه است که دولت باید به روی سرمایه انسانی سرمایه گذاری کند. این گزاره به خودی خود مورد توافق اکثریت دانشمندان علوم اجتماعی است، اما اینکه آیا بهترین روش سرمایهگذاری به روی سرمایه انسانی اهدای ارز به دانشجویان خارج نشین است یا نه مساله ای است که بسیار مورد تردید است. برای تحلیل دقیق تر این موضوع حالتی را در نظر بگیرید که دولت قصد دارد مقدار مشخصی منابع مالی را صرف آموزش عالیِ نیروی انسانی جامعه کند و چند گزینه پیش رو دارد. یکی از این گزینه ها کاهش هزینه ارز برای دانشجویان است. اما روشهای دیگری نیز برای افزایش سرمایه انسانی وجود دارد: گسترش امکانات آموزش عالی و آزمایشگاهی دانشگاهها در داخل کشور، افزایش دستمزد پایین اساتید دانشگاه برای ایجاد انگیزه بیشتر دانشجویان موفق برای بازگشت به وطن و یا افزایش حقوق دانشجویان دکترای داخل کشور برای کاهش فشار مالی وارد بر آنها دیگر سیاست های پیش روی دولت اند. حداقل وظیفه سیاستگذار مقایسه کارایی این سیاست ها با سیاست فعلی ارز دانشجویی است چراکه به ازای هر یک ریالی که برای هر کدام از این گزینه ها صرف می شود باید یک ریال از هزینه یکی از گزینه های دیگر کاسته شده باشد. تصمیم نهایی سیاستگذار، تخصیص میزان مشخصی از ظرف محدود منابع به هر کدام از این سیاست ها است. بنابراین سیاستگذار با یک مساله جدی بهینه سازی اجتماعی مواجه است.
به باور نگارنده، سه دلیل عمده وجود دارد که نشان میدهند چرا سیاست ارز دانشجویی تصمیم بهینه سیاستگذار اجتماعی نیست. نخست اینکه بخش بزرگی از افرادی که از ارز دانشجویی استفاده می کنند (و نه همه آنها) از طبقه متوسط یا بالا و مشغول تحصیل در دانشگاه های متوسط مالزی و هند و ترکیه و … اند که در سطح دانشگاههای برتر دنیا نیستند. البته قطعا افرادی که واقعا به این ارز نیاز دارند و در دانشگاه های نسبتا خوب یا عالی تحصیل می کنند نیز وجود دارند، اما نگاه به فهرست متقاضیان ارز دانشجویی نشان می دهد که اکثر این افراد چنین ویژگیای ندارند. بنابراین این سوال مطرح میشود که آیا واقعا افزایش سطح علمی متقاضیان به اندازه هزینهی صرف شده دولت است؟ از طرف دیگر هستند تعداد زیادی از افراد که از سطح متوسط یا بالای جامعه اند این ارز را صرفا به دلیل رانت موجود در آن و نه نیاز مالی دریافت کرده اند و حتی ارز دریافتی را با خود به خارج از کشور نبرده اند و در بازار آزاد داخل فروختهاند.
دلیل دوم این است که بخش بزرگی از این سرمایهگذاری به کشور باز نمیگردد. آمار بازگشت دانشجویان خارج از ایران نشان می دهد که درصد بزرگی از این افراد به داخل مرزهای کشور باز نمیگردند. البته در اینجا قصد نقد پدیده فرار مغزها را نداریم و حتی این به معنی آن نیست که موفقیت یک ایرانی در خارج از مرزها سودی برای کشور ندارد – که قطعا دارد. اما اگر قرار است دولت در راستای بهبود شرایط ایران برای تحصیل دانشجویان در دانشگاههای خارج از کشور خود سرمایهگذاری کند، باید از بازده سرمایهگذاری خود اطمینان کسب کند.
دلیل نهایی این است که اتفاقا نگارنده نیز معتقد است که تحصیل در دانشگاه های خوب خارج از کشور بدون شک یکی از بهترین راههای افزایش سرمایه انسانی و انتقال دانش به داخل کشور است. بنابراین، سیاستگذار اجتماعی در حل مساله بهینه سازی اجتماعی خود با احتمال خوبی به این نتیجه می رسد که بخشی از منابع خود را صرف افزایش سرمایه انسانی از طریق کمک به دانشجویان برای تحصیل در دانشگاه های خوب خارج از کشور کند. اما حتی با این دیدگاه، نظام فعلی ارز دانشجویی نظام مناسبی نیست چراکه تنها درصد کمی از این منابع، به دلایلی که ذکر شد، در راستای این هدف مصرف خواهد شد. نظام معقول تر و عادلانه تر این است که این منابع بر اساس شایستگی به افراد گوناگون اختصاص یابد و ضمانت لازم برای بازگشت به داخل کشور دریافت گردد. راه حل عملی این مورد نیاز به بررسی دقیق و کارشناسی دارد اما به عنوان یک ایده اولیه میتوان امکان حمایت دولتی از طریق ارز دانشجویی را تنها برای دانشجویان یکصد دانشگاه برتر جهان (بدون نگاه سیاسی به کشور مقصد) فراهم کرد و یا در یک آزمون یکسان و عادلانه، دولت عده ای را برای بورس تحصیلی انتخاب کند. البته در هر دوی این سیاستها باید ضمانتهای لازم برای بازگشت به کشور گرفته شود تا در صورت عدم بازگشت هزینهی صرف شده به کشور بازگردانده شود. به مشاهده شخصی نگارنده، افراد بسیاری هستند که در دانشگاه های برتر جهان پذیرفته می شوند اما به دلیل عدم توانایی مالی امکان تحصیل خود را از دست می دهند در حالی که منابع دولت در جایی بسیار کمبازدهتر در حال مصرفشدن است.
در پایان خوب است بدانیم که در شش ماه نخست این طرح معادل حدود ده درصد کل بودجه آموزش عالی کشور صرف طرح ارز دانشجویی شده است و اگر همه دانشجویان خارج از کشور از این امکانات استفاده کنند، معادل یک سوم کل بودجه آموزش عالی صرف این طرح خواهد شد. همچنین جالب است بدانیم که تعداد اساتید دانشگاه دانشگاههای وابسته به وزارت علوم (و نه از پیام نور) در کشور حدود ۱۴۵۰۰ نفر است که اگر تنها نیمی از یارانه ارز دانشجویی به افزایش حقوق این اساتید اختصاص یابد دستمزد پایه این اساتید بیش از ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت و این انگیزه زیادی برای بازگشت بسیاری از فارغ التحصیلان خوب به ایران را افزایش خواهد داد. این اعداد و ارقام نشان میدهند که سیاست سرمایهگذاری به روی نیروی انسانی به کمک ارز دانشجویی سیاستی است که به شدت مورد تردید است و حداقل نیازمند یک نقادی جدی است.
پینوشت: اقتصاد سیاسی کشورهای نفتی واقعا جالب است. همه دعواهای سیاسی یکجورهایی به نفت ختم میشود. یک منبع مالی بسیار بزرگ که هرکس آنرا متعلق به خودش میداند. یکی از طریق وامهای ۸۰ ملیونی نخبگان با نرخ بهره حقیقی منفی ۱۵ درصد، یکی از طریق وام گرفتن برای بنگاه زودبازده (یک اصطلاح مسخره اقتصادی!)، یکی از طریق ارز واردات عروسک از چین، من نوعی از طریق ارز دانشجویی. مهم هم نیست چه بر سر این جغرافیای گربهای میآید، مهم این است که من باید سهم خودم از این مایع سیاهرنگ لعنتی را بگیرم، حتی اگر هزاران مایل آنطرفتر باشم و هیچ قدمی برای آن خاک برندارم، حتی اگر همه خرج تحصیلم تا الان را همان مایع سیاه لعنتی داده باشد!
د
میم گفت:
سنجاقک عزیز
کاش منابع آمار نوشته شده را ، ذکر میکردید تا صحت و سقم آن قابل بررسی باشد .
به نکات ارزنده ای اشاره کرده بودید. تنها یکی دو مساله به ذهنم رسید . ارز دانشجویی ماهانه 1000 دلار است ، بیشتر از آن تا سقف 15 هزار دلار در صورتی تعلق میگیرد که شهریه به دانشگاه پرداخت شده باشد . بنابراین مطابق قانون به دانشجویان دانشگاههای مثل آلمان و سوئد که یا دانشجوی رایگان هستند و یا شهریه کم دارند ، تعلق نمیگیرد یا به افرادی که بورسیه دانشگاه مورد نظر هستند تعلق نمیگیرد . ارز دانشجویی مطابق قانون تنها به دانشجویان دانشگاههای مورد تایید وزارت علوم پرداخت میشود که بسیاری از دانشگاههای مالزی و هند و … مشمول آن نمیشوند . مصادیق و ضوابط در سایت نشا کاملا شفاف توضیح داده شده است.
تفاوت قیمت ارز دانشجویی دولتی و بازار آزاد ، در حال حاضر حدود 500-600 تومان میباشد . در ترم بهار نیز این اختلاف در همین حدود بوده . پس عدد 25 میلیون تومان سود ، مینای صحیحی ندارد.
به نظر من در دنیای مدرن ، پدیده شهروندی یعنی داشتن حقوق و تکالیف . ربطی به مایع سیاه ندارد . در کشورهای پیشرفته غربی ، دولت موظف به برآورده کردن نیازهای شهروندان است ، فرقی نمیکند کجای دنیا زندگی کنند . مثلا شهروند آمریکایی صرفا به خاطر شهروند بودنش ازمزایا و منافع مادی و سرمایه های کشور سود میبرد . اصلا شهروندی و تابعیت یک کشور را داشتن یعنی همین ، یعنی سهم بردن از منابع ملی . روالی هست که در همه دنیا وجود دارد ، مختص ایران نیست .
meykade66 گفت:
میم عزیز آیلار تا جایی که تونست جواب شما رو داد اما فقط خواستم بگم مثال هات مغلطه ای بیش نبود . از مفاهیم درست نتایج غلط گرفتی یا سر و ته مثالت به هم نمی خوردند و قیاس معافارغ بودند
تقصیر شما و من و بقیه هم نیست . مملکت آخوندی همینه حتی مردمش هم نا خواسته تو حرفاشون مغلطه می کنند بدون این که بفهمن
میم گفت:
میکده 66 عزیز
اگر دقت بفرمایید ، آیلار جوابی که به من داده تقریبا فقط بدوبیراهه و بر مبنای مفروضات خودش ، من رو متهم کرده .
کاش دقیقا بگی کدوم مثال مشکل داره . تا من یا پاسخ بدم و یا اینکه تجدید نظر کنم .
meykade66 گفت:
میم جون من بحث شما و آیلار رو ظهر که پست رو دیدم تا یه جاهایی دنبال کردم اما حق رو کاملا به هیچ کس ندادم فقط ظهر تو چند تا کامنت اول یه چیزی به نظرم اومد که کامنت گذاشتم و خدمتتون عرض کردم
***حرف شما مثل این میمونه که مثلا وقتی شما خودت خونه داری ، اما مشمول وام بانکی میشی بگی نمیخوام خونه دارم یا مثلا وقتی ارث پدری بهت تععلق میگیره بگی پول دارم نمیخوام و خیلی مثالهای دیگه . ****
این قسمت از حرفای شما مغلطه است چون مثال هات قیاس معالفارقه . کسی که خونه داره اصلا نباید بتونه وام مسکن بگیره مگر در ایران اسلامی که باز این مثال هیچ ربطی به مثال دوم نداره . و بعد از دو چیز که ربطی به هم ندارن یه نتیجه ای گرفتی که باز هیچ ربطی به مثال ها نداره
در کل حرفای شما هم منطقی هستند و هم تا حدودی به نظر من درست اما بعضی وقتا به نظر من بعضی مقاصد رو وقتی از راه های غلط بریم حتی با ان که مقصد حقه اما همسفر وسطای راه پیاده میشه و راضی نمیشه بقیه اش رو تحمل کنه یا این که بقیه اش رو گوش نمیده و سر مخالفت می گیره . این مورد کوچولو به نظر من رسید و عرض کردم
نمونه اینا تو خیلی از بحث ها و جدل های ما ایرانی ها است . حتی با این که ایران نباشیم . مقصر ما نیستیم مقصر فرهنگی هستش که همه ما توش بزرگ شدیم
کوچیک شما . میکده
میم گفت:
میکده جان
اونقدر که من میدونم در همه جای دنیا ، وقتی بتونید وام رو باز پرداخت کنید بهتون وام مسکن میدن . چون یک تجارت هست برای بانک ، اصلا ترغیبتون میکنند که هی وام بگیرید . ایران هم تا جایی که من دیدم به خصوص برای بار اول محدودیتی در گرفتن وام وجود نداره . با این نگاه من این مثال رو زدم. به هرحال تو مسایل مالی ، این قانون هست که درست یا غلط رو مشخص میکنه . اگر قانون درست نیست بحث دیگه ایه
به هر حال بدون در نظر گرفتن مثالها من نظرم رو گفتم و هر کسی میتونه نظر خودش رو داشته باشه . مشکل الان اینجاست که کسی در یک بحث با شخصی ساختن مساله ، بگه » تو فلانی ، تو بهمانی» و به جای بحث سر موضوع ، مدام به طرف مقابلش بد و بیراه بگه . کار خیلی ساده ای هم هست . من خیلی راحت میتونم به آیلار بگم ، شما چرا نموندی و دو برابر سنوات تحصیلت خدمت نکردی . مگه با پول این مردم درس نخوندی ! به نظر من کلا خوبه آدم یه سوزن به خودش بزنه یه جوالدوز به دیگران .
meykade66 گفت:
کاملا با حرفت موافقم . شخصی کردن بحث . اتهام زدن به هم در جهت به عبارتی خفه کردن طرف مقابل و خاموش کردن صدایی مخالف با نظرات خودمون .. انحراف بحث . فرافکنی و البته مغلطه عادات بدی هستش که ما جماعت هموطن تو بحث کردنون داریم . من به شخصه اونقدر که به نحوه بحث کردن طرف و استراتژیش برای اثبات درست بودن حرف خودش دقت می کنم به مفهوم حرفش دقت .
آلفرد گفت:
آفرین بر نویسنده این مطلب با این طرز فکر قشنگش. اگر همه ایرانی ها همینطور فکر میکردند مطمئنا ما وضعمان خیلی بهتر از این بود و این چنین متفرق نبودیم. من نمیدونم چرا اکثر ما ایرانی ها در خارج از کشور، سایه همدیگه را با تیر میزنیم؟؟! خیلی تاسف آوره. من هم چند روز پیش مطلبی در رابطه با همین موضوع نوشته بودم:
از واردات ۱۶ هزار خودروی لوکس خارجی با ارز دولتی تا ترک تحصیل به خاطر قطع ارز دانشجویی
rouzbeh گفت:
گمون کنم توی تمام شهرها انجمنهای ایرانی خیریه یا کانون ایرانیان باشه .باهاشون تماس بگیرید و در حد توانتون کمک کنید.
سوای دعای خیر پدر و مادرهاشون و اینکه یه هموطن رو تو غربت خوشحال کردن چه حسه خوبی بهمون میده . گمون میکنم این یه تمرین خوبه واسه انچه که ما تو فردای ایران آزاد باید واسه هم انجام بدیم
آدم ناراحت گفت:
تا حدی درست میگیا ، ولی از طرفی نگاه کردن به دانشجوهای ایرانی ، به عنوان سرمایه آینده کشور ، مخصوصا از طرف حکومت هم محلی از اعراب نداره ، اگر بر اساس همان آمار ، تعداد این دانشجویان ایرانی در خارج از کشور رو ۹۰۰۰۰ نفر در نظر بگیریم ،فکر میکنی چند درصد از آنها بدون اینکه مجبور باشند، برای خدمت به کشورشون برمیگردند؟
عموما دانشجویان قابل و لایق ، توسط سیستم آموزشی همون کشور شناسائی و به خدمت گرفته میشن، در عین حال دانشجویی که چند سال در سایه امکانات و قوانین منطقی یه کشور ، تربیت شده ، به سختی میتونه برگرده به کشور بی قانون و بی ثبات خودش و دوباره از نو شروع کنه.
ساحل غربی گفت:
اصلا این پست رو دوست نداشتم. حیف که اینقدر زود جایگزین پست بسیار خوب قبلی شد.
کلا اینکه هوای همدیگه رو داشته باشیم و متحد باشیم رو قبول دارم و دمت گرم . اما …
1. سرمایه کجا بود عزیز من ؟ چند درصد ما دانشجو ها به ایران بر می گردیم یا اصلا کاری واسه مردم ایران می کنیم؟ اتفاقا به نظر من اکثر دانشجو های ایرانی دقیقا راه نشت سرمایه ملی به خارجن. اینهمه هزینه میشه واسه رشد نیرو تو کشور، بعد همشون تهش یه ذره هم دلشون واسه ملت نمی سوزه. یه ذره فکر نمی کنن که بذا بمونیم شاید بشه خدمت کرد. یا وقتی میان یه ذره فکر نمی کنن که میشه هم برگشت. به سادگی د برو. (من خیییلی دانشجو اپلایی می شناسم و این حرفی که می زنم بر اساس جامعه آماری ایه که کوچیک نیست اصلا)
2. به غیر از اینه که دانشجو های خارج نشین یا بورسیه اند (که خوب مشکلی ندارن) یا از خونواده پول میگیرن که این یعنی خونوادشون وضع مالی خوبی داره ؟ خوب نرن خارج درس بخونن. برگردن ایران. خودکشی نداره که. وگرنه مگه این همه جوون که دانشگاه پیام نور و سراسری کتول آباد داخل ایران درس میخونن دانشجو نیستن؟ الان ممکنه بگی خودش خارج داره حالشو میبره میگه ملت برگردن ایران. اما قضیه این نیست. من بورسیه دارم. فعلا می تونم بمونم. اگه یه موقعی نتونم هم بر می گردم ایران. دولت ایران بد. ایران بد. همه اینا درست. اما یعنی واقعا مردن از برگشتن به ایران بهتره ؟
3. حالا ناسونالیسسم مد شده ؟ اون پرستار فیلیپینی مگه کار نمی کنه به ازا حقوقش ؟ اون پرستار فیلیپینی مگه بچه هایی نداره که واسه ادامه تحصیل به کار کردن مادرشون نیاز دارن؟ خون ایرانی ها از فیلیپینی ها رنگین تره ؟
ببخشید. اما به نظرم این پست پر بود از شعار های فکر نشده.
و البته ضمن ارادت فراوان
ساحل غربی
Sadaf گفت:
Totally agree.95% of us are only waste of money for Iran:-(
میم گفت:
ساحل جان
تا حالا سعی کردی برگردی ایران؟ شما فکر کن خیلی با سواد خیلی عالی بری ایران بگی میخوام خدمت کنم ، فکر میکنی میذارنت رو چشمشون؟ فکر میکنی کار برات هست؟ فکر میکنی جایی رات میدن ؟ یا شاید فکر میکنی صرفا به عنوان آدم تحصیل کرده ، میتونی مفید باشی؟ معلومه که هیچ وقت اقدام نکردی برای کار در ایران ! یه بار تو همین وزرات علوم برای استاددانشگاهی اقدام کن ، به ازای هر موقعیت حتی در شهرهای کوچیک کم کم 50-60 نفر متقاضی هست . برادر من خیلی دلت خوشه کلا فکر میکنی فرش قرمز پهن کردن برات! این حرفی که شما میزنی نرن خارج درس نخونن هم خیلی حرف بی معنایی هست . می تونی بگی ملت گوشت نیست بخورید ، نون و پیاز بخورید خب ، نمیمیرید که ! تحصلیلات خوب برای بعضی ها از نون شب واجب تره ! بله برای بعضی ها مردن بهتر از برگشتن بی موفقیت هست . کسی که به هر ضرب و زور 3-4 سال جوانیش رو صرف کرده که ظرف یکی دوسال بعدش به هدفش برسه ، وقتی میبینه همه چی دود میشه میره هوا ، معمولا به گزینه خودکشی فکر میکنه !
در ضمن ناسیونالیسم یعنی میهن پرستی که صفت بسیار پسندیده ای هست و به قدمت تاریخ مد بوده . چیزی که بده خوار شمردن ملل دیگه هست والا دوست داشتن وطن امری انسانی ست .همه مردم دنیا ترجیح میدن به هموطن و همزبون خودشون کاربدن به خصوص اگرمنافی قانون نباشه و کار حالت خصوص داشته باشه.الان تو کامبوج و برمه جنگ هست راستی شما چرا نمیری اونجا بجنگی و در راه وطن کامبوجی ها شهید بشی؟ خون شما مگه از آزادیخواهان کامبوج رنگین تره؟
ساحل غربی گفت:
میم جان
من فقط به آماری که خود نسوان داده دوباره اشاره می کنم. 90 هزار دانشجوی ایرانی خارج از کشور. حالا فقط سالانه چند نفر کنکور میدن؟ بیش از یک میلیون نفر. بقیه اینها کجا رفتن؟ داخل ایرانن دارن زندگی می کنن. یا سعی می کنن با هر بدبختی هست زندگی کنن. اگه کار واسه اونی که از خارج بر می گرده سخت پیدا میشه واسه اونی که داخل ایران میمونه سخت نیست؟ جوونی اونی که میره خارج اگه تلف میشه جوونی اونی که ایران مونده داره با بدبختی زور میزنه زندگی کنه تلف نمیشه؟
در مورد میهن پرستی هم، نه دوست من میهن پرستی اصلا صفت پسندیده ای نیست. انسان پرستی پسندیدست. و مطمین باش من اگه بخوام برم جایی بجنگم واسه کسی شهید بشم میرم جایی که از همه جا مفیدتر باشم. حتی اگه اونجا کامبوج باشه.
میم گفت:
ساحل جان
90000 نفری که نسوان گفته کسانی هستند که درخواست ارز دانشجویی دادند ظرف یک سال گذشته ، این تعداد نشان دهنده دانشجویان خارج از کشوریا فارغ التحصیلان نیست . بله 1 میلیون نفر کنکور میدن ولی فکر میکنید چند درصد از این تعداد در دانشگاههای معتبر کشور قبول میشن؟ من به شخصه کسانی که میرن به قول شما کتول آباد درس میخونند رو خیلی دانشجو نمی دونم . کیفیت خیلی مهمتر از میت هست. ببینید چند نفر دانشجوی شریف و تهران میرن خارج از کشور .شما با این حرفتون » اگه کار واسه اونی که از خارج بر می گرده سخت پیدا میشه واسه اونی که داخل ایران میمونه سخت نیست؟ » دارید حرف من رو تایید میکنید .من هم همین رو میگم ، برای من و شمای نوعی فرش قرمز پهن نکردند ، نیازی به ما نیست پس مساله خدمت کردن و سرمایه ملی و این حرفا که اولش گفتید ، حرفهای به قول خودتون «شعاری» هست
کاش میگفتید که نظرشخصی شما اینه که » میهن پرستی اصلا صفت پسندیده ای نیست. » چون هنر و ادبیات و جامعه شناسی و علوم انسانی و تاریخ و جغرافیای انسانی و…چیز دیگه ای میگن.
ساحل جان به عمل کار برآید به سخن دانی نیست ، شما اگر واقعا اینقدر دنبال مفید بودن هستید ، پیشنهاد میکنم به جای درس خووندن در یک کشور پیشرفته ، عضو این همه سازمانهای خیریه بشید و درکشورهای بدبخت بیچاره که در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین بسیار هستند ساکن بشید و به اونها خدمات بشردوستانه رایگان ارائه بدید. این سخنان شما من رو یاد کمونیستهایی میندازه که وسط لندن تو ویلی شخصی شون نشستن و درباره مزایای زندگی اشتراکی در چین و کوبا لکچر میدن !
حاج مسلم گفت:
آبجی کمونیست ،یعنی خدا نیست .
ساحل غربی گفت:
میم عزیز
«بله 1 میلیون نفر کنکور میدن ولی فکر میکنید چند درصد از این تعداد در دانشگاههای معتبر کشور قبول میشن؟ من به شخصه کسانی که میرن به قول شما کتول آباد درس میخونند رو خیلی دانشجو نمی دونم .» . خب من نمی تونم حرفی بزنم دیگه. شما میگی کسی که تو ایران داره تو دانشگاه بدی درس می خونه رو دانشجو نمی دونی غافل از اینکه یک عالمه از دانشجوهای خارج نشین مثلا اینجا دارن تو دانشگاه هایی درس می خونن که واقعا از نظر بدی کمی از دانشگاههای ایران ندارن … حرف من نه شعاره نه سخن دانی … من اتفاقا دارم میگم آی مردم اگه کسی شاخ غول شکونده اونایی هستن که داخل ایران موندن نه ماهایی که پاشدیم فرار کردیم و اگه سرمایه و تخصصی داشتیم با خودمون کشوندیم بیرون از مملکت.
دوما، در ایران کار سخت پیدا می شه دارم میگم این واسه همهست. واسه همه سخت پیدا میشه. با این تفاوت که طبق آمار دانشگاه شریف سالانه 40 درصد دانشجوهاش (که باهوش ترین دانشجوهای مملکتن و بیشترین مقدار هزینه واسشون شده) مملکت رو ول می کنن میان بیرون و به تخمشون هم نیست که برگردن ایران. من خیلی بیشتر از اینکه فکرش رو بکنی نمونه می شناسم از این قشر و می دونم که اصلا قضیه نبود شعل نیست چون این دانشجو ها اکثریت قویشون بعد از لیسانس مستقیما میرن و هیچوقت در ایران موقعیت کار اصلا واسشون پیش نمیاد. نه عزیز من، شما حالا داری سعی میکنی بچپونی، ولی بیاید با خودمون رو راست باشیم، اکثر کسایی که پا میشن از اون مملکت میرن ، با وجود اینکه تصمیمشون محترمه، اما دلشون به حال اون مردم نسوخته (چند سال دیگه مشخص میشه که من جز این دسته هستم یا نه).
در مورد میهن پرستی حرف نمی زنم چون بحث پرتیه.
در مورد پاراگراف آخرت هم چیزی نمیگم. چون نه شما یک بیت اطلاعات داری از زندگی شخصی من و تصمیماتم در گذشته و آینده (که نمی دونم رو چه حسابی داری اینا رو میگی) و نه من علاقه ای به توضیح دادن دارم. فقط همینقدر میگم که من نه کمونیستم، نه وسط لندن تو ویلای شخصیم.
میم گفت:
ساحل جان
بحث ما بحث ارز دانشجویی هست وبه دانشجویانی تعلق میگیره که در دانشگاههای مورد تایید وزارت علوم -که معمولا دانشگاههای سطح بالاست – درس میخونند . پس ارز دانشجویی به همه تعلق نمیگیره .کسانی هم که رفتن دانشگاههای پایین تر از ایران درس بخونند ، چه بهتر که با هزینه شخصی رفتن جا باز کردن برای یه نفر دیگه .بحث سر شاخ غول نیست که ایران بشکنیم یا خارج از ایران. حرف من اینه :
((نهایتا کسی برای من و شما فرش قرمز ننداخته ومن و شما سرمایه مملکت نیستیم و راهمون هم نمی دن که بریم خدمت کنیم ! همین . «برگردیم خدمت کنیم » شعاره » بمونیم خدمت کنیم » حرف مفته . نیرو به قدر کفایت در ایران هست برای خدمت ، پس کی دلسوزه کی نیست و اون که میره فلانه اونی که میمونه بهمانه رو بی خیال !))
پاراگراف آخر من هم اطلاعاتی نمی خواست برآمده از ادعای شما درباره نگرش شما به مفید بودنتون بود، خواستم یه پیشنهاد کاربردی بدم که بیشتر مفید باشید همین . بحث کمونیستها هم مثال بود .
نسوان گفت:
روی این نوشته با ساحل غربی است:
اول از همه بگم که من ارز دانشجویی نمی گیرم. اتفاقا یک اقایی که وابسته به جمهوری اسلامی بود چند وقت پیش بطور اتفاقی من رو دید و پیشنهاد داد که با پرکردن چند تا فرم برام ردیفش کنه. من هم نگاهش کردم و پرسیدم برای چی؟ برای من که از ایران پول نمیاد! اون هم فهمید با چه الاغی طرفه و گذاشت رفت.
الان تازه فهمیدم که تو این کار نون بوده؛ اونم البته برای مدت کوتاهی که تفاوت نرخ ارز اینجوری شد..خوب این نونها از گلوی ماها پایین نمیره.
بگذریم.
_________
اصل ماجرا اینه که تو چرا اینجوری شدی؟
این چه نگاهیه به یک موقعیت انسانی؟
اگر یک دانشجوی ایرانی نخواد به ایران برگرده آدم نیست؟
من بعنوان یک آدم وظیفه ندارم که اگر می تونم بهش کمک کنم؟
من حتی اسمی از ایران و ایرانی هم نبردم. برای من موقعیت یک انسان مستاصل است که در اثر شرایطی که در کنترل خودش نبوده بطور ناگهانی در مخمصه افتاده، زندگی ش زیر و زبر شده. حالا بهش بگیم کون لقت؟
هرکی که پدر مادرش براش پول فرستادن این مدت ، آقا زاده بوده؟ ممکن نیست که اونها تا یک حدی می تونستن و الان با دو برابر شدن قیمت دلار دیگه نمی تونن؟ اونها هم برن بمیرن؟ آدمی که مثلا تا الان سه سال شهریه داده و یک ترم به بار نشستن زحماتش مونده و یک شبه کاخ رویاهاش خراب شده بخنده و بگه خوب به درک که نشد و برگرده ایران؟
ای بابا.. ای بابا…ای بابا
__________
در همین جا از بریجیتا تشکر می کنم که این موضوع مهم رو پیش کشید. من اصلا حواسم نبود. ماه دیگه بخشی از حقوق ناچیزم رو که برای لهو و لعب کنار می گذارم تقدیم یک دانشجو می کنم . همون طور که وقتی توی کویینزلند سیل اومد کمک کردم. همون جور که خواستم به زلزله زده های آذربایجان کمک کنم.
نه برای ایرانی یا استرالیایی بودنشون . برای این که خودم شب راحت بخوابم.
آدم ناراحت گفت:
@ نسوان
اولاً کسی نگفت دانشجویی که نخواد برگرده آدم نیس ، ما گفتیم که این قشر سرمایه به حساب نمیان ، چون عمراً برنمیگردن ايران . حالا میدونی چرا مشکل مالی دانشجوهای خارج از کشور به سرعت بين مردم و خبرگزاریها بُلد شد ؟ چون اولین و فوریترین بازخورد افزایش ناگهانی نرخ ارز گریبان اونها رو میگیره، حالا تو فکر میکنی خیلی مهمه ؟ من بهت میگم که زیاد مهم نیس ، البته این به این معنی نیست که ذاتاً مهم نباشه ، ولی در مقایسه با عواقب دیگه افزایش نرخ ارز مهم نیست.
ببين ،الان یه سری داروی خارجی هست ، خودت بهتر میدونی که معادل ومشابه داخلی نداره ، یا الان نیست یا اگر باشه قیمتش انقدر بالاست که بیمار نمیتونه تهیه کنه،خوب، الان میشه این دو تا رو باهم مقایسه کرد ؟ کدوم یکی جدی تره ؟ يه آمپول خدا تومن بوده حالا چهاربرابرهم شده.
یا اینکه تعداد زیادی کارخونه وشرکت ورشکست شدن یا در شرف تعطیلی هستند یا دائم دارن تعدیل نیرو میکنن ، کارگر بدبخت با ۶ تا بچه از کجا بیاره شکمشونو سیر کنه ، با حقوق بیکاريش ؟ همین فقر و بیکاری و بدبختیا هم که باعث افزایش فساد و دزدی و تنفروشی و هزار تا کثافت کاریه دیگه میشه.
آره دانشجویی که دلش نمیخواد برگرده آدم هست! ولی این افراد عمدتاً از خانوادههای متوسط یا بالای جامعه هستن و به نحوی میتونن گلیم خودشونو بکشن بیرون از آب، تو مطمئن باش اون دانشجویی هم که خودکشی کرده صرفا بخاطر افزایش نرخ ارز اینکارو نکرده ، مشکل دیگه داشته وگرنه بااين حساب که تو ایران ملت باید از صبح تا شب زرت و زرت خودکشی کنن.
ساحل غربی گفت:
@نسوان
من همون اولشم گفتم که با اینکه به هم کمک کنیم و هوای همدیگه رو داشته باشیم موافقم. هنوزم میگم. دم بریجیتا هم گرم که این رو گفت. من حرفم دو بخش داشت : 1. اگه نشد خارج از ایران درس خوند دیگه حالا خودکشی هم نداره. چون بر خلاف میم که میگه تحصیلات واسه بعضیا از نون شب هم واجبتره من به هرم مازلو نگاه می کنم که تحصیلات اون بالاهاش قرار داره و میبینم که ته تهش عدم موفقیت در تحصیلات دلیل خودکشی نشد. یک ثانیه فکر نکن من از شنیدن این خبر حالم گرفته نشد. خیلی زیاد هم گرفته شد. اما واقعا من این جو رو درک نمی کنم که همه فکر می کنن حتما باید از ایران خارج شن و درس خوندن رو خارج از ایران ادامه بدن. من موقعیت انسانی این آدم ها معلومه که واسم مهمه اما حرفم اینه که خارج شدن از ایران واسه تحصیل شده مد، شده جو …
2. بخش دوم حرف من هم که مربوط میشد به مخالف با بخش ناسیونالیستی حرف های بریجیتا که خوب اعتقاد دارم ناسیونالیسم کلا چیز بیخودیه . که از حرف های خودتم بر میاد خودتم خیلی اعتقادی بهش نداری.
من باز هم تاکید میکنم، من با اصل حرف های بریجیتا مشکلی ندارم، اما به نظرم این پست زیادی شعارهای فکر نشده داره ….
مخلصم
samira گفت:
++++++++++
تلخك گفت:
به میم : خوب اگه واقعا انقدر نیروی کار تحصیل کرده وجود داره حتی برای جذب در شهر های کوچک دیگه لزومی نداره که دولت ارزی با قیمت ویژه در اختیار دانشجو ها بزاره که برن درس بخونن و تازه آخرش هم برنگردن.پول نفت رو هم هر وقت به بقیه دادند به شما هم می دهند
میم گفت:
من هم دقیقا با شما موافقم . لزومی نداره ارز دانشجویی بدن! اگر کسی به فکر بود به قدر کفایت تحصیل کرده تو ایران هست که کار زمین نمونه . در ضمن تمامی دانشگاههای دولتی ، صنعت ، بانکها و .. پولشون از نفته ، یک صنعت شاخص سود ده در ایران وجود نداره حتی وقتی تو ایران نون بربری دونه ای 500 تومن و بنزین لیتری 700 تومن به ملت میدن ، همون پول نفته ! اگر منیع پول دیگه ای وجود داره، شما بفرمایید .
SaNi (@saany) گفت:
من فكر نمي كنم دانشجوهايي كه رفتن براي تحصيل با تكيه بر ارز دانشجويي بوده . براي من كه اينطور نبود دوستان زيادي هم دارن كه اصلا ارز دانشجويي نگرفتن مثل خود من ولي ديگه اين فكر رو هم نمي كرديم كه ارز ازاد در عرض يه مدت كوتاه دو برابر بشه. ما ارز دانشجويي نخواستيم ثبات اقتصادي مي خوايم
آرش گفت:
عجب ؛ من فکر میکردم تو الان یه مثنوی هفتاد من شعار بنویسی راجع به این موضوع؛ واقعا خودتی؟ از نسوان عزیز تقاضا میشه که سریعا این برادر رو احراز هویت کنن. ببینیم خودشه یا کپیشه.
bahar گفت:
«یا از خونواده پول میگیرن که این یعنی خونوادشون وضع مالی خوبی داره»
با این حرفت کاملا مخالفم. شما خانواده متوسط رو درنظر بگیر. خیلی از خانوادههای متوسط (کارمند مثلا) تو این چند وقت بچههاشون رو به هزار امید و آرزو که فقط تحصیل هم نیست فرستادن خارج از کشور. مثلا بعضی کشورهای اروپایی که تحصیل درش رایگان هست و دانشجو فقط باید هزینه زندگیش رو بده. خب ۲ سال پیش اگه مثلا ماهی ۵۰۰ هزار تومن میشد هزینه زندگی، خانواده یا دانشجو حساب کرده واسه چند سال و این پول رو فراهم کرده. خیلی پول زیادی نمیشده براش. حالا هزینه شده ماهی ۲ میلیون! خب این یعنی پول ۴ سال طرف در عرض یه سال تموم میشه. تازه برای بعضیها فقط خودشون نیستن. خانواده و بچه دارند.
خیلیهام هستند که موندن توی کشور و خدمت کردن و پول کارمندی خودشون رو جمع کردن و حالا بعد سالها برای ادامه تحصیل اومدن خارج. شما همه رو داری با یه چوب میرونی، فکر میکنی هرکی با پول خودش اومده خارج رو گنج نشسته!
«خوب نرن خارج درس بخونن»؟ هرکسی برای زندگیش یه برنامهای داره. یکی دوست داره بره خارج درس بخونه یکی میخواد بره علیآباد کتول. مساله اینه که با این شرایط کسی نمیتونه برای آیندهاش برنامه بریزه. این آدمها روی پول ثابتی که داشتن حساب کردن و برای زندگیشون برنامهریزی کردن. حالا همه زندگی و هدفشون ریخته بههم. فکر میکنم تا حالا تو شرایطی قرار نداشتین که یههو آیندهاتون و برنامهریزیای که براش داشتین رو از دست رفته ببینین وگرنه میدونستین که به این راحتیهام نیست.
«بعد همشون تهش یه ذره هم دلشون واسه ملت نمی سوزه» هروقت دل این دولت و ملت برای آدمهاش سوخت، آدمهاش هم دلشون واسه دولت و ملت میسوزه. شما انتظار دارین آدمهای متخصص برای دولتی، که ترجیح میده متخصصها خارج شن از مملکت که بتونه راحتتر سوگلیهای بیسوادی مثل کردان رو بذاره سر کار، کار کنن؟
ساحل غربی گفت:
بهار عزیز
با بدبختی پولشون رو صرف خارج رفتن کردن؟ خب عزیز من اشتباه کردن. ببین، من شخصا یک عالمه دانشجو اتفاقا از خانواده های متوسط دیدم که اومدن خارج از ایران تو دانشگاه هایی دارن درس می خونن که رسما افتضاحه. همه دانشگاه های خارج هم که خوب نیستن. در حالی که خوب می تونستن توی خود ایران درس بخونن. برنامشون واسه زندگیشون اینه ؟ خوب عزیز من اشتباهه، اشتباه.
بعد ضمنا من اصلا کسی رو به چوب نمی زنم. من حتی نگفتم آی ملت حرف بریجیتا غلطه به دانشجو های خارج نشین کمک نکنید که، ولی میگم دیگه خودکشی نداره، نمیشه؟ خیلی سخته؟ خوب برگردن ایران، دیگه خودکشی چرا آخه؟ من حرفم درباره ی این همه جوونیه که تو ایران با وضعیت این همه بدتر دارن زندگی می کنن و صداشون در نمیاد. آخه من اینجا دارم خودم و یک عالمه دانشجو های ایرانی رو می بینم که هممون مثلا پول کلاب رفتنمون یه خورده گیر پیدا می کنه بعد یه کولی بازی ای در میاریم که آی مردم ما بدبختیم و خیلی بدبختی می کشیم. درحالی که اگه روراست باشیم با خودمون میبینیم ماها تهش آنچنان وضعیت بدی هم نداریم، غذای خوبمون سر جاشه، بار و کلاب رفتنمون سر جاشه، پوشاک و مسکنمونم سر جاشه. در واقع یک هشتم جوونایی که توی ایران دارن دست و پا می زنن هم بدبختی نمی کشیم ولی غر زدن و ادعامون کون آسمون رو پاره می کنه.
بعد به این جملت نگاه کن :
هروقت دل این دولت و ملت برای آدمهاش سوخت، آدمهاش هم دلشون واسه دولت و ملت میسوزه.
بهار عزیز «آدم هاش = ملت» . ملت همون ماهاییم دیگه. دقت داری که این جملت یه دور نامتناهی توش داره که منجر میشه به تباهی ملت؟ کی گفته اگه دولت ستمگره ما مردم هم خودمون باید بگیم کون لق مملکت ول کنیم بریم ؟
bahar گفت:
خب منم که گفتم، مساله فقط درس خوندن تو دانشگاه بهتر نیست. مساله میتونه کیفیت زندگی بهتر باشه. حالا با گرون شدن دلار برنامهریزیشون بههم ریخته. تازه این به نظر شما اشتباهه، به نظر اون آدمها اشتباه نیست. حرف من اینه که هر کسی حق داره هر برنامهای واسه خودش بریزه. چه به نظر شما اشتباه باشه چه نباشه. کسی که برنامهریزیای میکنه برای زندگیش روی یه سری فکتها حساب میکنه. اگه اون فکتها یهو جابهجا بشن خب برنامه زندگیش میریزه بههم. گرون شدن دلار هم یکی از اونهاست.
علت اینکه جوونایی که تو ایران هستن صداشون در نمیآد این نیست که خیلی انسانهای صبور و وارستهای هستن (نمیگم نیستن ولی صدا در نیومدن دلیل بر این نیست) علت صدا در نیومدن اینه که نمیتونن صداشون رو در بیارن. چون پدرشون رو بدتر از این حرفا در میارن اگه صداشون در بیاد. به تب راضی هستن که نمیرن. درمورد دورو بریهای شما نمیدونم. اما دوستای من همه اونهایی که از دانشگاه فاند میگیرن خیلی هم راضی هستن از زندگیشون و اون رو قابل مقایسه با زندگی دانشجویی ایران نمیدونن. الان هم بحث درمورد این جور آدمها نیست. درمورد کسایی هست که فاند نمیشن از جایی و با پول خودشون رفتن.
درضمن خیلی هم بیپولی سخته. چهطور شما میگین که خودکشی نداره. خب طرف آرزوهاش رو بربادرفته دیده افسرده شده خودکشی کرده. من نمیدونم چرا درکش انقد سخته. هر کسی تو شرایط فوق بحرانی یه عکسالعملی نشون میده. ایشون از جمله کسانی بودن که خودکشی میکنن. شما ممکنه به برگشتن فکر کنی. یا ممکنه به برگشتن فکر کنی و پول بلیط رو نداشته باشی و خودتو بکشی. یا هزار تا سناریوی دیگه!
درمورد جمله آخر: با شما موافقم که لوپ غلطی داره. حرف من به این خاطر بود که از مردم (خودمون) خسته شدم. من اگه حکومت عوض بشه هم برگشتنی نیستم چون این فرهنگ دزدی همگانی و خاله خانباجی همگانی منو آزار میداده و میده و حالا حالا ها هم عوض شدنی نیست. عمق ریدمان این حکومت + بیفرهنگی قدیمی ما چنان زیاد هست و بوده که خیلی مونده عوض بشه. حتی اگه همه اون نودهزار نفر برگردن ایران.
ساحل غربی گفت:
فکر کنم تفاوت دیدگاهمون از قسمت آخر کامنتت مشخصه. شما امیدت رو از اون مردم بریدی، من نبریدم و دلگیرم از آدمهایی که فرار می کنن، دلگیرم از آدم هایی که برنامه زندگیشون رو طوری میریزن که خدمت هیچ جایی توش نداره بعد تازه روی دلاری دولتی ای هم که از سرمایه ی ملی پرداخت میشه حساب هم می کنن. آره راست میگی. میشه بهش گفت فرهنگ دزدی عمومی.
همینطور هی میخوام از اون کامنت اولم این رو بگم یادم میره … به این مثال خودکشی که بریجیتا زده میگن شانتاژ. حالا دیگه ما حرف می زنیم هی همه میگن وای تو چقدر سنگ دلی. جوون مردم رفته خودش رو کشته، این چه حرفیه …
دوستان به جان خودم من هم خیلی از قضیه این جوون ناراحتم، حالا میشه یه خورده احساسات زخم دیدتون رو کنار بذارید؟
bahar گفت:
«دلگیرم از آدم هایی که برنامه زندگیشون رو طوری میریزن که خدمت هیچ جایی توش نداره»
«خیلیهام هستند که موندن توی کشور و خدمت کردن و پول کارمندی خودشون رو جمع کردن و حالا بعد سالها برای ادامه تحصیل اومدن خارج. شما همه رو داری با یه چوب میرونی»
واقعا به نظر شما کسی که به دلیل ناکارآمدی دولت سرمایهاش یک چهارم شده و حالا از ارز دولت ناکارآمد، اون هم فقط ۱۰۰۰ دلار درماه، استفاده میکنه برای جبرانش دزد محسوب میشه؟ به نظر من دزد اون دولته که قضیه رو به اینجا کشونده.
شما خودت درست تموم شد برای خدمت برمیگردی ایران؟
به نظر من خدمت به کشور فقط برگشتن بهش نیست. به نظر من وبلاگ نسوان هم نوعی خدمت به کشوره. درضمن دولت همچین خدمتگذارهایی رو داخل کشور نمیخواد. اگه بخوای برگردی و خدمت انجام بدی همچین سنگ جلو پات میندازه که پشیمون بشی. طبیعی هست که تو برنامهریزی این آدمها جایی برای خدمت نمیمونه.
ساحل غربی گفت:
بهار جان کسی که سالها ایران کار کرده و پول جمع کرده خیلی آدم خوب و زحمت کشیه. ولی خوب عزیز من کار کرده حقوق گرفته حقوقشو جمع کرده باهاش هرکاریم دلش خواس انجام میده. حالا این آدم چرا باید الکی از سرمایه ی ملی دریافت بکنه ؟ تو اصلا بگو یقرون. چیزی که واسه همه ی مردم به شکل عادلانه تفسیم نمیشه عزیز من دزدیه. حالا شما بگو یک ریال.
آره. وبلاگ نسوان خدمته. خیلی هم خدمت بزرگیه. واقعا هم دم همشون گرم. اما حالا این یعنی مثلا نسوان باید سالانه از سرمایه ی ملی حقوق دریافت کنه؟ خب عزیز من خدمت داریم تا خدمت. و واسه هر مدل خدمتی مردم هزینه میدن تا هزینه.
من برمی گردم یا نه؟ واقعا در این بحث این تصمیم شخصی من اهمیتی داره؟ اگه اهمیت داره آره. من بر می گردم.
بعد اینکه میگی دولت دزده و سنگ جلو پات می ندازه. بله عزیزم. دولت هم دزده هم سنگ جلو پات می ندازه. حالا پس این نتیجش این میشه که چون توی ایران نمیشه خدمت کرد پاشیم بیایم بیرون از ایران بیخیال خدمت بشیم بعد از دلار دولتی هم استفاده کنیم؟ چرا مسایل رو قاطی می کنی عزیزم؟ حالا این نتیجش این میشه که اگه خونوادمون توان مالیشو ندارن پاشیم بیایم بیرون از ایران در شرایط بدتری زندگی کنیم؟ و خیلی تصمیمات اشتباه و دزدی های البته ناآگاهانه ی دیگه …
ساحل غربی گفت:
اینم یادم رفت ذکر کنم : اون ارز بهار عزیز ارز دولت نیست. سرمایه ی ملته.
SaNi (@saany) گفت:
بهار به نظر من شما لپ کلامو گفتی. و من اضافه می کنم توی هیچ کشوری یک شبه ارزش پولشون نصف نشده و نمیشه ولی توی ایران شد
ساحل عزیز تعریف اشتباه یا درست بودن کار هر کسی رو به عهده خودش بگذار شاید اومدن اون دانشجو از نطر شما اشتباه بوده ولی از نظر خودش کار درستی بوده.
کیان گفت:
+++
گردو گفت:
100% موافقم
اینها همون گامهای کوچکی هستند که در عین حل کردن مشکلات روزمره ما رو به بسوی گامهای بزرگتر هدایت میکنند.
یک کار خیلی کم خرج تر هم که یکی از بستگان ما انجام داده بود اسپانسر شدن برای بعضی دانشجو هایی بود که برای گرفتن اطاق نیاز به ضامن داشتند.
البته تو این دو هفته ای با فشار خانواده ها از طرف دولت کارهایی انجام شده و برای دانشجوهایی که اقامت ندارند و یا پناهنده هم نیستند مدارک گرفته شده تا مقداری ارز داده بشه. اگر کسی اطلاع نداره من میتونم جزئیات و بپرسم و اینجا بنویسم.
توی خبرهای این یکی دوهفته در مورد این نوع همکاریهای مردم تو کشورهای بحران زده اروپا نکات جالبی بود.
یکی از اونها احیا بانک کار در اسپانیا که گویا در زمانهای قبل ابداء شده بوده است. من لینک خبرشو پیدا میکنم و میگذارم اینجا. راه بسیار جالبی هست برای همکاری مردم در جهت کاستن فشار بحران اقتصادی روی زندگی روزمره آنها.
چیزی که من بنظرم رسید تلفیق این کار با صندوقهای قرض الحسنه فامیلی یا دوستی تو ایرانه.
من نمیدونم چقدر گسترده است ولی در مورد اطراف خودم میدونم که جند تا از این صندوقهای قرض الحسنه حول محور چند تا از آدمهای معتبر شکل گرفته و از سرمایه ای که با حق عضویت اعضا تامین شده و با قرعه کشی به اعضا وام داده میشه.
شما هم اگر چنین صندوقی دور و برتون نیست خیلی راحت میتونید ایجادش کنید. بهرحال با ایجاد این صندوقها اول زمینه همکاری بین یک تعدادی فراهم میشه و بعد میشه همون فرمول بانک کا رو باهاش تلفیق کرد وخیلی به زندگی روزهره همدیگه کمک کنیم.
اگر میخواهیم از اروپاییها چیزی یاد بگیریم در درجه اول شیوه برداشتن همین قدمهای کوچیک هست و نه اونچیزی که بعد از چند قرن مبارزه بهش رسیدند اونهم بصورت جهشی و میانبر.
حاج مسلم گفت:
ای سوسیالیست تخمی تخیلی بیدین.
گردو جون آقات فحش ندی ها :))
گردو گفت:
ببخشید اگر کسی میخواد سرچ کنه اسمش هست بانک وقت ولی من لینکشو میگذارم تو کامنت بعدی.
گردو گفت:
http://www.radiofarda.com/content/f2-spain-time-banks-spaniards-austerity-plan-eu-crisis-npr/24721746.html
گردو گفت:
من جوابم به دوستمون بهار که تو پست قبلی نوشته بود و اینجا هم میگذارم چون کاملا به این بحث مربوطه.
بهار گفته بود:
Bahar:
«این عجیبترین تحلیلی بود که دیدم. :O اینکه خودمون رو در گفتن بدیهای نظام سانسور کنیم و خوبیهاش رو بزرگ کنیم که درست بشه! من یادم نمیاد قرون وسطی این جوری تموم شده باشه. یه رفرنس میدین لطفا؟
چرا قرون وسطی؟ همین قرن اخیر، کسی مگه مجیز هیتلرو گفت؟»
بهار گرامی
من نگفتم قرون وسطی کلا از اینراه زیرو رو شد. تو کشور اصلی که کلیسا حاکم بود یعنی ایتالیا و خیلی از کشورهای دیگه انقلاب شد. با اینحال این انقلابها اولا بوسیله آدمهایی مثل مارتین لوتر هدایت شد و در ثانی منکر همه چیز نشد بلکه از مذهب کاتولیک مذهب پروتستان بیرون آمد.
در ضمن هایلایت کردن خوبیها صرفا به معنی خوبیهای حکومت نیست بلکه خوبیهایی هست که در ظرفیت نظام موجود میگنجه ولی از طرف حاکمیت موجود زیر پا گذاشته میشه. مثل همین ظرفیتهایی که در قانون اساسی وجود داره و میرحسین و اطلاح طلبها روش انگشت میگذارند.
همینطور برجسته کردن و هدایت جامعه به سمت خوبیهایی که در بطن فرهنگ جامعه وجود داره ولی بخاطر شرایط سخت از یادها رفته.
bahar گفت:
خب ماهم شریعتی رو داشتیم که اسلام عرفانی رو به خورد مردم داد. اینو میشه شبیه پروتستان در نظر گرفت. اما چیزی درست نشد. تازه حکومت اسلامی که ما الان داریم خودش با اصل اسلام کلی تفاوت داره و اصلاح شده. مثلا دیگه دست کسی رو نمیبریم درصورت دزدی. درحالیکه تو عربستان همچین کاری صورت میگیره. چیزی که هست این اسلام جدید انقدر انعطافپذیر(!) هست که هرکسی تعریف خودش رو ازش داره و این کار رو سختتر هم میکنه. هرجاشو بخوای دست بذاری و انتقاد کنی یکی هست که بگه این اسلام واقعی نیست. هیچ کسی هم تعریفی از اسلام واقعی به آدم نمیده. واسه همین انتقاد بهش مثل گرفتن ماهی با دست میمونه. در میره از دست آدم. به نظر من ما مردم قسمت پروتستان شدن رو پشت سر گذاشتیم. حالا وقتشه که به سمت لیبرال شدن و جدا کردن دین از سیاست و حکومت پیش بریم.
آممممااااا، قانون اساسی عزیز ما نمیذاره. وجود ولایت فقیه که از طرف خدا و امام زمان هست (!) و رایاش همه رایها رو وتو میکنه، ساختار حلقهای قدرت که همه چیز رو زیر دست ولی فقیه قرار میده و … نشون میده که دوران این قانون اساسی تموم شده و باید جاش یکی دیگه بیاد که اگه از تفکر مردم جلوتر نیست، حداقل با تفکر مردم ما هماهنگتر باشه. درسته که درش یه ظرفیتهایی هست اما دقت کنید که همین قانون اساسی حرف ولی فقیه رو برتر از همه چی میدونه و این قابلیت اصلاح رو ازش میگیره.
درمورد برجسته کردن فرهنگ خوب کاملا با شما موافقم اما مساله اینجاست که این کار باید توسط رسانه جمعی مثل تلویزیون، روزنامه و بلاگ انجام بشه. روزنامه و بلاگ که سانسور هستن. میمونه رادیو و تلویزیون که دست حکومت هست و جدیدا هرچی داره نشون میده جهت خراب کردن فرهنگ مردم هست. مثال: تبلیغ خرافهپرستی، معجزه و از این دست، توسری زدن به زنان درفیلمها و سریالها و …
گردو گفت:
بهار گرامی
شما میگی قانون اساسی و اصل ولایت فقیه اجازه نمیده. ولی بایدتوجه کرد که قانون بدون پشتوانه قدرت، بخودی خود هیچ ارزشی نداره. حتی اگر بهترین قوانین هم وجود داشته باشه تنها در سایه توازن قدرت هست که اجرا بشه یا نشه و یا بخشیش اجرا بشه.
مثلا تو مثالهایی که از کشورهای پادشاهی زدم مگه همین شرایط وجود نداشته؟ تو انگلیس هنوز هم اصلا قانون اساسی وجود نداره. ولی قدرت شاه یا ملکه محدود شده.
تو خود ایران با یک قانون اساسی هم مصدق سیاست دموکراتیک خودشو پیش بر و هم شاه دیکتاتوری کرد. هیچکدوم نیاز به تغییر قانون نداشتند. وقتی مصدق میتونست سیاستهای خودشو پیش ببره بخاطر قدرت مردم و احزابی بود که پشت سرش بودند. وقتی هم شاه تونست با کودتا همه نیرو هارو قلع و قمع کنه برای پیشبرد سیاست خودش نیازی ندید قانون اساسی رو عوض کنه.
در مورد اینکه میگی نمیشه، اولا که داره انجام میشه. هر کسی بدون اینکه اسم کسی رو به زبان بیاره و یا حتی انتقادی به کسی بکنه میتونه مواد مترقی قانون اساسی رو تبلیغ کنه. یا خواهان اجرای اونها از طرف حکومت بشه. کاری که اصلاح طلبها میکنند.
مثلا این حرف عبداله نوری رو نگاه کن. یک نکته خیلی جالب داره که جواب اون ولایت فقیه و هم میده.
«اجرای بدون تنازل قانون اساسی هم به همین معناست که از نهادهای مسئول در قانون اساسی خواسته می شود که مفاهیم ارزشی مندرج در قانون را بدون تنازل تحقق ببخشند. پس وقتی گفته میشود ما خواهان اجرای بیتنازل قانون اساسی هستیم، یعنی نهادهای مسوول، باید قانون را اجرا کنند. این معنایش این نیست که یک نهاد فی حد ذاته محترم است، این نهاد زمانی محترم است که مفاهیم ارزشی قانون را اجرا کند و چنانچه تمام توان خود را برای اجرای صحیح قانون به کار برد تمامی شهروندان نیز موظف اند آن نهاد را در پیشبرد اهدافش که همان هدف قانونگذار است یاری کنند.”
البته من اصلا منظورم این نیست که این تنها راه موجود برای تغییر هست. بلکه راههای مختلف باید بموازات هم و بر حسب شرایط مختلف بکار گرفته بشه. حتی ممکنه انقلاب بشه. اونوقت من نمیتونم رو این جنبه تکیه کنم.
منتها من صحبتم اینه تو شرایطی که همه چی قفل شده وقتی مردم مثلا به دین اسلام اعتقاد دارند ما بجای اینکه بیایم بدیهای اسلام رو برجسته کنیم که مسلما اکثریت جامعه نمیپذیرند، بیایم جنبه های خوبشو برجسته کنیم. البته این اسلم یک مثاله، کلا در مورد همه پیز میگم.
در مورد خمینی هم همینطوره. خمینی هر کاری کرده باشه بهرحال روزی 99% رای این مردمو داشته و با توجه به اینکه این آرا تلفیقی از اعتقاد مذهبی و سیاسی بوده الان حد اقل 50% مردم روش تعصب دارند و به این راحتی نمشه نظرشون و نسبت به خمینی عوض کرد. پس اگر ما زشتیهای خمینی رو برای مردم بزرگ کنیم در واقع برای اون زشتیها اعتبار ایجاد کردیم و نه اعتبار خمینی رو کم.
گردو گفت:
درثانی اگر حرف تو درست باشه و واقعا نشه، این به معنی این نیست که این روش که من میگم غلطه. بلکه باید دنبال راهی گشت که شدنیه. برای همین من به گیتی گفتم خوب راه بهتری نشون بده.
اگر ما واقعا دنبال پیدا کردن راه باشیم نفی کردن راه حل دیگران کافی نیست و کار خیلی سختی هم نیست. این راه نشون دادنه که اهمیت داره.
SaNi (@saany) گفت:
نوشته اتون خوب بود ولی فکر می کنین چنددرصد ایرانی خارج از کشور وجود داره که مثل شما فکر کنه . من وقتی اومدم خارج از ایران دلار 1900 تومن بود و با تکیه روی این نرخ و اینکه خانواده ام می تونن تامینم کنن اومدم حالا نصفه راهو اومدم و مملکتمون این بلا به سرمون اورده…
با نظر ساحل غربی هم اصلا موافق نیستم.
moh گفت:
khanoom delet khooshe ha!
too in daneshgahi ke man dars mikhoonam irani ha hatta az hamdige baadeshoon miad, too ye group irani ke salam mikoni faghat javab salame 2 ela 3 nafaro mishnavi, oonvaght entezar dari bain be hamnoeshoon komak ham bokonan!(albate estesna ham hasta) vali mage ma irani haro nemishnasi.
ba arab ha va tork ha kolli fargh darimm age nadashtym alan vaze mamlekatemoon in nabood! l
ham daneshgahi haye man inja ham say mikonan az mamlekateshoon boorsie begiran va migiran. vali ma ke ba pounde tooye jibemoon oomadim chi?mamlekat age vase mardomesh arzesh ghael bood ke vazemoon in nabood.
حناخانوم گفت:
من در این نوشته یک ایده میبینم که بطور کل برای من پسندیده س و دوس دارم هر جای دنیا که باشم، در حد توانم انجامش بدم ، برای من ملیت آدمها اهمیتی نداره.
اما خب از دیدگاه نگارنده ی متن وقتی این ایده به ملیت آدم پیوند میخوره، در تاثیر و شایستگی ش مضاعف میشه ، از خودم میپرسم که ملت ما از کی ، کجا و چطور به چنین فاصله هایی تن داده؟
آرش گفت:
ایده کلی مبنی بر منسجم سازی و ایجاد تشکلات حمایتی برای حمایت از هموطنان و سپس همنوعان مقبول و پسندیده است. اما نگاه این شکلی به دانشجویان خارج از کشور هم به نظر من صحیح نیست:
1- عمده این دانشجویان به کشور بر نمیگردند.حتی اونهایی هم که بورسیه هستند در مواردی این کار رو نمیکنن.
2- عده ای از این دانشجویان در کشورهای دیگه در حال عشق و حال و خوش گذرانی هستند به جای تحصیل و اگر هم برگردند میرن توی نمایشگاه ماشین باباشون کار میکنن.(مثلا یک سر به American University of Dubai بزنید)
3- عمده افرادی که الان برای تحصیل به خارج میرن در پی مد شدن این موضوع اقدام به این کار کردن و عمدتا هم از خانواده های متمول هستند.
4- کدوم حکومت در دنیا ارز رو با قیمت کمتر از نرخ بازار به دانشجوهاش میده که برن یک کشور دیگه تحصیل کنن و به کشور خودشون هم بر نگردند؟
5- به قول خانم ویولتا ؛ یا مکن با فیلبانان….
6- اولویت برای رسیدگی و رفع موانع خیلی بیشتر تو کشور هست.
به نظر من که این موضوع اصلا موضوع روز کشور و دغدغه ای نیست.
يلداسبزپوش گفت:
خب آرش جان، ما كه نمى ريم به دانشجوى اونجورى كمك كنيم! به راحتى مى تونيم يه درسخون واقعىِ محتاج واقعى پيدا كنيم! ربطى هم نداره كه برميگردن يا نه! چون اينا آدم هستن سرمايه كه نيستن!
آرش گفت:
من که گفتم مخالف کمک نیستم ؛ مخالف رانت و حمایت هستم ؛ تخصیص ارز دانشجویی ؛ بیشتر کمک کردن به اقشار مرفه و بالادستی جامعه است ؛ چون عمده دانشجوهای خارج کشور جزو این قشر هستند.
bahar گفت:
رانت؟ تعداد دانشجوهایی که خارج کشور هستن و ارز دانشجویی طلب میکنن مگه چقدره؟ کلا هم مگه چقدر بهشون میدن؟ کل این ارزها رو جمع کنی به اندازه یک n ام درآمد یکی از کلهگنده ها از رانت نمیشه! چه حرفایی میزنین شما هم!
نیما گفت:
@bahar
چه ربطی داره مبلغش چقدره . با این طرز استدلال تعجبی هم نداره داخل ایران دانشگاه قبول نشدین
میم گفت:
اتفاقا من از شما تعجب میکنم . به هر کسی 1000 دلار میدن ماهیانه – البته اگر بدن -، با قیمت 2600 تومن ، قیمت خرید دلار تا همین چند روز پیش حدود 3200 بود ، واقعا هم اختلافش اینقدر زیاده که تخم و ترکه دانشجوها تا سه نسل بعد پولدارن ! در ضمن قبول نشدن تو دانشگاههای ایران معمولا دلیل رفتن به خارج برای ادامه تحصیل نیست . گاهی هم فکر کنید که بعضی ها ترجیح می دن جای ایران تو دانشگاه تاپ دنیا درس بخونن چون به کیفیت اهمیت میدن .
فرهاد گفت:
خانم جان، پست میزاری یه آدرسی، منبعی هم بده که ببینیم کی و کجا این اتفاق افتاده؟ بابا شما که خارج نشینی دیگه همین جوری یه چیزی نگو دیگه. ما هر چی گشتیم نفهمیدیم همچین خبری رو از کجا آوردی؟ شرق دور یعنی کجا؟ خبر کوتاه چرا؟ کی مرده؟ چند سالش بوده؟ منبع بده آبجی جان تو رو به جدت.
آرش گفت:
سخنگوی مرکز مبادلات ارزی خبر داد: برای دانشجویان غیربورسیه حداکثر ماهانه هزار دلار برای اقامت و سالانه حداکثر 15 هزار دلار برای شهریه ارز به نرخ مبادلهای اختصاص مییابد.
پیمان گفت:
مردم داخل کشور محتاجند دانشجویلن خارج از کشور هم محتاجند اما این کجا وان کجا
پریزاد گفت:
اگر به مردم ایران بگن بیاین واسه امام چه می دونم هشتاد و هفتم پول بدید ضریح بسازیم اما و اگری نمی یارن ولی کمک به دانشجوها یا ایده های این شکلی کلی جای بحث و داد و قال و آی پول بیت الماله و حلاله و حرومه داره ، هزار تا آدم میان و هزار تا دلیل می یارن که نباید به اینا کمک کرد تازه فکر کنید اینجا نسبت به جامعه ایرانی یک جمع خیلی کوچیکه !
من برنامه داشتم که اگه بتونم بهمن ماه برای ادامه تحصیل از ایران برم کلی کار کرده بودم و پول جمع کرده بودم ولی حالا تو این دو ماه با همه پس اندازم هیچ غلطی نمی تونم بکنم …
حالا حتماً می دونید کجام می سوزه که اون همه کار کردم اون همه واسه آیندم خیالپردازی کردم و خلاصه از این قبیل ناله ها که دیگه واسه همه تکراری شده !
گیتی گفت:
ایده ی خوبیه…یادآوری خوبی هم هست
در شرایط بحران و در یک موقعیت تراژیک انسانی فکر کردن راجع به چرایی و چگونگی و کی برمیگرده و کی برنمیگرده خیلی منطقی نیست…
فقط باید عمل کرد اگر توان و امکان و شرایطش هست…
یکجور وظیفه است فکر کنم در این ماهیت گردی و قنبلی دنیا که براحتی من می تونستم جای دیگری باشم و دیگری به جای من…
بعد هم گمونم عملا این پست مخاطبش بیشتر ایرانی های خارج از کشور هستند، یعنی اونهایی که اونور ثباتی دارند و زندگیشون خیلی تحت تاثیر این بحران فعلی قرار نگرفته ، ضمن اینکه می تونند دانشجوهایی رو که درگیر این موضوع شدند راحت تر شناسایی کنند ….
گرچه خوب اگر تشکیلاتی و سازماندهی داخل ایران هم باشه مردم اگه بدونند چگونه کمک کنند حتما هستند اینجور مواقع تا اونجایی که دیده شده و رصد شده !!
گمونم خانواده ها یا دوستان خود این دانشجوها بهترین گزینه برای سامان دادن به جمع آوری کمک باشند…
ضمن اینکه مردم اینروزا فقط چشم بگردونن به احتمال زیاد رنگ های پریده ی زیادی رو میبینند ، همه جا… حتی در بین دانشجوهای داخلی….
اینجور جاهاست که مفهوم ان جی او بولد میشه !!
مشکل اینجاست که ما همیشه فکر می کنیم اونی که قراره هولش بدن زیر قطار آدم کناریه نه ما !!
آرش گفت:
پاسخ به پست قبلی:
پس از ازادسازی خرمشهر ؛ تلاشهای خارجی برای پایان جنگ به شکل رسمی در دو حوضه صورت گرفت:
1- حوضه منطقه ای که عربستان سعودی پیشنهاد پایان جنگ و تشکیل یک صندوق با کمک کشورهای عربی منطقه به ارزش 25 تا 50 میلیارد دلار رو داد ؛ که البته دو تا مشکل داشت ؛ اول اینکه کشورهای منطقه به طور دقیق اعلام نکردند که هر یک چه سهمی خواهند د اشت و دوم اینکه پیشنهاد به این شکل بود که این مبلغ به طور تدریجی واریز بشه و صرف بازسازی مناطق اسیب دیده ایران و عراق ؛ تاکید میکنم ایران وعراق بشه ؛ به نحوی که با بازدید کارشناسان صندوق از مناطق و گزارش اونها هر بار مبلغی به ایران و عراق پرداخت بشه ؛ که خب مسلما مشخص نبود که چه مقدار از این مبلغ سهم ایران هست و چه مقدار سهم عراق و اصولا اینکه با توجه به اینکه عراق آغاز کننده جنگ بود برای چی باید به عراق هم کمک بشه. ضمن اینکه این شائبه وجود داشت که پس از مدتی پرداخت این کمک به ایران کمتر بشه چون عراق کشوری عربی بود.
* پس این داستان که عربستان و اعراب میخواستند خسارت ایران رو پرداخت کنند ؛ کمی تحریف شده.
2- حدودا 45 روز پس از فتح خرمشهر قطعنامه 522 شورای امنیت صادر میشه ؛ که در اون هیچ اشاره ای به اینکه عراق آغاز کننده جنگ بوده نمیشه.ضمن اینکه به عراق یک هفته فرصت داده میشه که به مرزهای بین المللی بر گرده اما در تاریخ سی تیر ؛ کارشناسان شورای امنیت با بازدیدی که از مناطق جنگی میکنن اعلام میکنن که همچنان 2500 کیلومتر مربع و ازجمله شهر استراتژیک نفت شهر در تصرف صدامه و صدام نیز قصدی برای تخلیه نفت شهر نداره ؛ وجالب اینکه هیچ یک از کشورهای غربی و عربی فشاری به صدام نمیارن تا نفت شهر رو تخلیه کنه.
3- پیش بینی وجود داشت که صدام قصد تجدید قوا داره و این ترس تا پایان جنگ همواره وجود داشت ؛ حتی عراق که به قول «احسان» بلافاصله پس از صدور قطعنامه 598 اون رو پذیرفت ؛ پس از اینکه ایران هم این قطعنامه رو پذیرفت و نیروهای ایران به حالت آتش بس در آمدند ؛ مجددا در مردادماه 67 به منظور فتح خرمشهر به ایران حمله میکنه که یک درگیری تا پایان مرداد بین دو کشور وجود داشته و نهایاتا صدام عقب نشینی میکنه و اعلام میکنه حاضره به مفاد قطعنامه پایبند باشه.
4- همچنان با گذشت 24 سال از پایان جنگ ؛ درخواستهای مکرر ایران برای دریافت غرامت 000و000و000و97 دلاری ازعراق در شورای امنیت ناکام مونده و در حالیکه خسارت کویت بهش پرداخت شده و جالب اینکه قسمت عمده اون توسط عربها پرداخت شده و نه عراق.
خلاصه اینکه ؛ تصمیم گیری در خصوص پایان یا ادامه جنگ در اون روز اگر چه با بلند پروازیهایی هم همراه بوده اما موارد دیگه ای هم بوده که باید درنظر گرفته میشد. شاید پایان جنگ پس از ازادسازی خرمشهر حتی اگر از طرف ایران انجام میشد هم نهایتا صدام رو راضی به صلح نمیکرد ؛ کما اینکه اتفاقات بعدی صحت این نظر رو بیشتر تایید میکنه.
گیتی گفت:
آرش جان ، ایکاش این بحث رو در همون صفحه ادامه میدادی …
ولی خوب حالا که گفتی بگیم دیگه، کی به کیه !! 🙂
می دونی ..من یک زمانی با خیلی ها در این مورد صحبت می کردم ،بعضی ها نظر شما داشتند بعضی ها نظرشون مخالف شما بود..
اما برداشت من از کل حرفها و چیزهایی که خوندم اینه که چیزی که باعث شروع جنگ میشه به هم خوردن موازنه ی قدرت در یک منطقه است و هیچ قطعنامه ای هم ضامن برقراری صلح نیست…
کما اینکه جنگ هم با پاره کردن معاهده الجزایر شروع شد…..
اما دیپلماسی این وسط به نظرم عنصر تعیین کننده ای است و سیاستی که در پی می گیرند طرفین….
تا اونجایی که من می دونم یک قطعنامه ی دیگه هم غیر از این که شما گفتی بلافاصله بعد از فتح خرمشهر صادر شده و این که شما گفتی بعد از پیشروی مجدد ایران بوده به سمت عراق…
بهرحال قطعنامه زیاد صادر شده در طول جنگ برای اتش بس…اینکه سیاست جهانی چی بوده از این بلوا خودش قصه ی دیگری است ولی اینکه آیا سیاست و موضعی که ایران در پیش گرفته در ادامه ی جنگ آیا منطقی بوده و آیا حرفهایی که شما زدید در اینباره که موارد دیگه ای هم بوده که باید درنظر گرفته می شده راستش من شک دارم…
دلیلم هم اینه که در هنگام پذیرفتن قطعنامه ی 598 هم بعد از اونهمه تلفات مالی و جانی و خرابی و ویرانی ، شرایطی که شما گفتی وجود داشته ، یعنی پس از آتش بس تا زمان جنگ عراق با کویت، تجاوز عراق به ایران تایید نشد و تا اون زمان هنوز قسمت هایی از مرزایران در اشغال عراق بود…یعنی تا شروع جنگ عراق و کویت قطعنامه بطور کامل اجرا نشده بوده ظاهرا…
و این از دید من یعنی شرایط تقریبا یکسان در دو مقطع زمانی که بینشون فقط آسیب و خرابی و ویرانی و از بین رفتن قوای نظامی و انسانی ما بوده….
و چه چیزی در اون زمان ما رو راضی به پذیرفتن آتش بس کرد؟؟ چون عراق که هنوز اونقدر توان و حماقت داشت که به کویت حمله کنه !!…
یعنی برقراری صلح نه بخاطر برقراری موازنه ی مجدد قدرت و نه بخاطر برتری ما و قبولوندن خواسته هامون، که بخاطر اجبار در پذیرش اون بود که تحقق پیدا کرد…به نوشیدن جام زهر هم معروف شد !!
اینکه به ما حمله شد و اینکه باید دفاع می کردیم و اینکه صدام در برآوردهاش کاملا اشتباه می کرد و اینکه باید اطمینان پیدا می کردیم که دوباره جرات حمله به خاک ما رو پیدا نمی کنه همه سرجای خودش و من هم قبول دارم…
ولی بطورکلی به نظرم اون جنگ یک جنگ فرسایشی بود، بعید می دونم کسی از طرفین می تونست پیروز میدان بشه ، و تا زمانیکه امریکا احساس خطر نکرد می تونست تا نابودی همه ی سرمایه های ما ادامه پیدا کنه….
گمونم شما هم با من هم عقیده باشی که حتی اگر یکی از طرفین امکان غلبه بر دیگری رو پیدا می کرد قرار نبود در اون جنگ کسی پیروز بشه … قرار نبود کسی دوباره قدرت نظامی و سیاسی برتر منطقه باشه ، اگر نه که خوب شاه بود دیگه !!…همونطور که همین الان هم تمام تلاش اربابان دنیا در منطقه همینه !!
اما اون چیزی که من از تاریخمون فهمیدم اینه که در مقاطع حساس اگر ما نجات پیدا کردیم سیاست و هوشمندی به هنگام بعضی رجال زمانه بوده به نفع مردم و به نفع کشور که ناجی شده…….
و سیاست اون زمان تا اونجایی که من می دونم خیلی به این چیزا توجه نداشت و حتی نیم نگاهی به اندوه لبنان کشت مارا و ام القری هم داشت !!
سیاست الان هم همینه به نظرم….
Cell گفت:
bekhun savadet bere bala! http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82
گردو گفت:
آرش
خیلی دوست داشتم آمارهاتو قبول کنم. ولی چند تا سوال هست که بی جوابه.
یکی در مورد شعارهای باب روزه. مثل «راه قدس از کربلا میگذره» یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه» و از این قبیل شعارها.
همونطور که میدونی ای شعار ها در واقع برای رفع ابهام در مورد سیاستهای جاری حکومته.
رفع ابهاماتی که بوسیله بعضی از نیروهای خودی تو ذهن مردم و بخصوص طرفدارهای سفت و سخت حکومت مطرح میشه. مورد امروزیش «انرژی هسته ای حق ما» ست.
دومی تشبیه امضای قطعنامه به جام زهر. اگر فرض کنیم بعد از فتح خرمشهر جمهوری اسلامی بخاطر دلایلی که تو آوردی با صلح موافقت نکرد، چرا درسال 68 که بقول تو شرایط صلح به نفع ایران فراهم بود هنوز امضاء قطعنامه انقدر سخته که به جام زهر تشبیه میشه.
من البته نظرم این نیست که همه جناحهای جمهوری اسلامی با یک هدف طرفدار کش دادن جنگ بودند. ولی واقعیت اینه که اکثر آنها طرفدار ادامه جنگ بودند و اگر صدام دست به بمباران شیمیایی نمیزد و از اینطرف هم امکانات جمهوری اسلامی محدود نمیشد همچنان میخواستند به جنگ ادامه بدند.
آرش گفت:
گردو جان ؛ من اصلا به طرف ایرانی کاری ندارم ، شاید ایرانیها در محاسبات خودشون دچار اشتباه شده بودند ؛ اون چیزی که من میگم اینه که به نظر من حتی اگر در اون شرایط ایران به سوی پایان جنگ قدم بر میداشت ؛ باز هم صدام حاضر به کوتاه اومدن نبود ؛ اون موقع همینهایی که امروز منتقد ادامه جنگ هستند مینشستند و می گفتند:
» حکومت بی عرضه در حالیکه خرمشهر رو ازاد کرده بود و شکستهای سنگینی به صدام وارد کرده بود و میتونست با دست بالا صدام رو عقب بزنه ؛ در اوج پیروزی کنار رفت ؛ اینقدر بی شعور بودند که نمیدونستند صدام کوتاه بیا نیست , کثافتهای دزد و چپاولگر و…..»
Cell گفت:
arash linko nakhundi engar!
ALI گفت:
+
Reza 3 گفت:
نیلوفر گفت:
این سطور رو یک دانشجوی خارج از کشور داره می نویسه. من سه سال پیش وقتی دلار 999 تومان بود به آمریکا اومدم برای ادامه تحصیل .در عرض یک سال یه هو دلار شد دو برابر و سه برابر و چهار هزار تومانی. من توقع ندارم به چشم سرمایه بهم نگاه بشه، توقع ندارم فرشته ای از راه برسه و چرخه بریجیتای عزیز ادامه پیدا کنه، من فقط توقع دارم این نگاه تلخی که میگه امثال من ارز دانشجویی گرفتیم و کاسبی کردیم کمی مهربان تر باشه. برای کاسبی با ارز دانشجویی باید خیلی دلار خریده و فروخته بشه تا اسمش رو بذاریم کاسبی. ما ها خرج روزمره مون رو پدر مادرامون با سختی میفرستادن.اونایی گه اون خاونم عزیز اشاره کردن به یک درصد هم نمیرسن آخه تو این اوضاع این مملکت کی پول این کاسبی ها رو داره؟ مگر همون آقازاده های مفتخوری که همه چی هستن الا دانشجو. من کمک هزینه دولتی دریافت می کنم و دانشجوی تمام وقت هستم اما اون کمک هزینه ها ناچیز تر از اونیه که بخواد خرج یک زندگی رو برای من دانشجو تامین کنه. ما متعلق به سرزمینی هستیم که چه در اون سرزمین باشیم و چه نباشیم باید تاوان این اونجایی بودن رو پس بدیم.حالا که همه داریم با هم تاوان پس میدیم ،پس لطفا این وسط با هم دعوا نکنیم، انگشت اتهام سمت هم نگیریم. من اگه از اون مملکت رفتم ،نرفتم که از اونجا فرار کنم،من فقط اومدم که درس بخونم میخواستم بیو تکنولوژی بخونم که یه روزی بعد 6 یا 7 سال برگردم اونجا . به خدا ول کردن این امریکا به قصد ایران اصلا جیگر نمیخواد ،فقط اگه ایران همون ایران 40 سال پیش که نه 4 سال پیش بود.اون شبی که خبر دلار 4000 تومنی رو خوندم با خودم فکر کردم الان تو 21 سالگی همه موهای سرم یکجا سفید میشه! با خودم فکر کردم بهتره برگردم ایران و دوباره کنکور شرکت کنم. با خودم فکر کردم 1 یا 2 ترم کلاس بر ندارم و حسابی برم سر کار تا یخورده پول جمع کنم، با خودم فکر کردم کاشکی من امشب بخوابم فردا از خواب پا نشم بلکه یه بار سنگین از رو دوش پدر مادرم برداشته بشه. اما راستش به خودکشی فکر نکردم چون من تخمشو نداشتم . اما این روزا همش با این فکر میکنم که با همین دلار 4000 تومنی درسی رو که دوس دارم بخونم و بعدش برگردم تو اون خراب شده و خدمت کنم ، حالا چه با کار در موسسه پژوهشی رویان چه با تریس زبن انگلیسی چون میدونم که تخمشو دارم.
مرسی بریجیت جان با حرفای قشنگت ،همین که ایرانی هایی مثل تو وجود دارن همین حالمو خوب میکنه، همین حرفات حالمو خوب میکنه ، گور بابای دلار 4000 تومنی.
SaNi (@saany) گفت:
لایک
جانی گیتار گفت:
نازکم [چه نوشتن سخته. کاش که فتح ک بود نه به ضم ز]. نه آنقدر که بگویند نارنجی. آنقدر نازکم که به ظاهر به قرمزی میزنم. اما من زردم. زرد چون این روزهای دلپذیر پاییزی. یخه که بگیری از فرط نازک نارنجی بودن دادن داد میزنم. بفشاری ،جیغ بنفش میکشم که هم تو و من قرمز شویم. آری، زردها بیهوده قرمز نشدند، قرمزی رنگ نیداخته بیهُده بر دیوار…
www.nadaram.com گفت:
اکثر این عزیزان برای این آمده اند دانشگاه که ویزاش را بگیرند و مدتی بمانند و بعد حضورشون رو قانونی کنند و دیگر بر نگردند و در همین مدت دانشجویی هم الواتی کنند . برای لخت شدن و عرق خوری و کثافت کاری یک مشت لوس که حتی عرضه یک دانشگاه رفتن در ایران را نداشته اند ما باید دلار 1200 تومن بدهیم ؟ . این وسط می مانند عده ای که جزء مغزها واقعا حساب میشوند و آنها را یا بورسیه میکنند با از خود دانشگاههای خارج پول میگیرند و مشکل خاصی ندارند . برای یک لیسانس شکسته پا شده رفته مثلا یک کشور قراضه مثل مالزی و حالا هم فریاد دلار دلارش بالاست . خب برگرد عزیزم
نسوان گفت:
حرف شما متین؛ اما انقدر حالا به خودت فشار نیار. مطمئن باش که اون ارز رو اگر به اون دانشجوی خارج از کشور ندن به شما هم نمیدن.
اون قدر توی جیب های آقایون چاله چوله هست که نوبت به ملت نمی رسه.
بنا بر این
شما نباید دلار 1200 تومن بدین..
شما اصلا توی اون محاسبات جایی ندارین.
مرغی هستین که توی عزا و عروسی سرتون رو می برن.
مگه اینکه خودتون دیگه نخواین اینجوری باشه.
www.nadaram.com گفت:
شکی درش نیست . اصلا ارزی وجود نداره که بدهند . به ما هم نمیدهند . داستان اینه که برید ترا به خدا فیلم دانشجوهای مثلا مالزی را در یوتیوب ببینیند . دختره که من خودم میشناسمش یک لچک سرش کرده و آمده جلوی دوربین خبرگزاری ایران و عین سگ داره دم تکون میده که والا ما برمیگردیم و ما ایران و حکومت را خیلی دوست داریم و ….. . همین آبجی را 8 ما پیش ما دیدیم همچنان از ایران بد میگفت و خودش را در غلل موفقیت میدید که خدا میداند . میفرمودند ما که دیگه از اینجا هم صاف میریم UAS و کی حوصله این ایران و مردمش کثافتش را داره و …. / حالا برای دلار 1200 تومنی داشت خودش را تیکه پاره میکرد . باز دلار رو بگیره شیر میشه باز .
دارند ملت در توی بیمارستانها میمیرند از کمبود دارو . این شاسکولها فکر عشق و حال خودشون هستند. به نظر من باید فقط به کسانی کمک بشه که نمراتشون بالاست و دانشگاههای معتبر اروپا و آمریکا و کانادا هستند . مگر نه شوتهایی که حتی توان گرفتن یک نمره درست در GRE و یا تافل را ندارند و در همون مالزی پکیده هم 1 سال کلاس زبان رفتند و آخر هم با استفاده از سیستم مسخره آموزشی مالزی پول دادند و placement test را دور زدند و وارد کورسهای اصلی شدند لایق گرفتن این کمکها نیستند .
باز دانشجوی توی امریکا رو آدم میگه یک GRE رد کرده که خودش اندازه 4 تا کنکوره
moh گفت:
kheili ha momkene vase in kar oomade bashan. kheili ha ham oomadan inja dars bekhoonan bargardan mamlekateshoon moghe piri asaye padar madareshoon bashan. to che midooni bi pooli yani chi? inja pesare az Trinidad o Tobago oomade oonvaght baadaz in ke sabtenam karde poole nesfe shahriasho dade mamlekatesh daran boorsesh mikonan. oonvaght mamlekate ma maro be tokhmesham hesab nemikone.
na azizeman hamooni ke rafte malezi dare ba hezar badbakhti joon mikane dars bekhoone sage sharafesh miarze be oon daneshjoo ee ke ba parti
varede daneshgah sharif mishe.
www.nadaram.com گفت:
شکی درش نیست . اصلا ارزی وجود نداره که بدهند . به ما هم نمیدهند . داستان اینه که برید ترا به خدا فیلم دانشجوهای مثلا مالزی را در یوتیوب ببینیند . دختره که من خودم میشناسمش یک لچک سرش کرده و آمده جلوی دوربین خبرگزاری ایران و عین سگ داره دم تکون میده که والا ما برمیگردیم و ما ایران و حکومت را خیلی دوست داریم و ….. . همین آبجی را 8 ما پیش ما دیدیم همچنان از ایران بد میگفت و خودش را در غلل موفقیت میدید که خدا میداند . میفرمودند ما که دیگه از اینجا هم صاف میریم UAS و کی حوصله این ایران و مردمش کثافتش را داره و …. / حالا برای دلار 1200 تومنی داشت خودش را تیکه پاره میکرد . باز دلار رو بگیره شیر میشه باز .
دارند ملت در توی بیمارستانها میمیرند از کمبود دارو . این شاسکولها فکر عشق و حال خودشون هستند. به نظر من باید فقط به کسانی کمک بشه که نمراتشون بالاست و دانشگاههای معتبر اروپا و آمریکا و کانادا هستند . مگر نه شوتهایی که حتی توان گرفتن یک نمره درست در GRE و یا تافل را ندارند و در همون مالزی پکیده هم 1 سال کلاس زبان رفتند و آخر هم با استفاده از سیستم مسخره آموزشی مالزی پول دادند و placement test را دور زدند و وارد کورسهای اصلی شدند لایق گرفتن این کمکها نیستند .
باز دانشجوی توی امریکا رو آدم میگه یک GRE رد کرده که خودش اندازه 4 تا کنکوره
میم گفت:
طبق قانون فقط به دانشویان محصل در دانشگاههای معتبر مورد تایید وزارت علوم ارز دولتی باید بدن . حالا اگر قانون عوض شده یا یکی کلک میزنه رو دیگه نمی دونم .
SaNi (@saany) گفت:
چرا شما بحث دلار 1200 تومان می کنید؟ کسی که رفت برای ادامه تحصیل و واقعا هدفش درس خوندن بود با تکیه بر اون دلار نرفت ولی فکرش رو هم نمی کرد در عرض یک شب دلار دو برابر بشه. اینو متوجه هستین؟!
کوروش گفت:
خانه از پای بست ویران است.
همچین آمدید در مورد دولت و مسولیتها و اشتباهات و کارهایی که باید بکنه صحبت میکنید انگار که دولت سوسیال دمکرات آنجلا مرکل هست.
این دولت – دولت که چه عرض کنم حکومت – جمهوری اسلامی آدم بود که بعد ازینهمه ماه اززلزله یک سر پناهی برای بچه های معصوم آذربایجان میساخت, حق کارگرهای بی چاره ای که ۸ ماه هست حقوق نگرفته رو میداد ، و صدها اما اگر دیگه .
بابا از این دولت و حکومت قطع امید کنید .هیچ کارش جز در راه ویرانی مملکت نیست .
حالا مشارکت ایرانیان خارج از کشور برای کمک به دانشجویان و پناهنده ها امر دیگری هست. نه تنها لازم بلکه هر کس در حد خودش واجب هست.
بیاید قلم و وقتمون رو در جهت حل این مساله و پیشنهاد های عملی در این مورد بکار بگیریم.
بسم اله
کاپیتان بابک گفت:
++
کوروش جان
وقتی من کامنت می نوشتم گفتۀ گیتی بانو همین بالا آخرین کامنت بود.جل الخالق یهویی 4 تا دیگه زیرش سبز شد.یه وقت فکر نکنی از روی دست شما کپی کردما! 🙂
کوروش گفت:
چاکریم داداش
در هر حال منهم فکر میکنم
انرژی هسته ای حق مسلم ماست نه ارز دانشجویی
يلداسبزپوش گفت:
@كوروش
+++++++
ﺑﺮﺩﯾﺎ گفت:
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺑﻪ ﻭﻟﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺘﻮﻧﻦ ﻫﺮﭼﻪ ﺳﺮﯾﻌﺘﺮ ﺍﺯ ﺭﯾﺎﻝ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯿﺸﻮﻧﻮ ﻗﻄﻊ ﮐﻨﻦ. ﻣﺜﻠﺍ ﺗﻮ ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﯿﺎ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻣﻮ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﻥ. ﻣﯿﺸﻪ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﮐﻔﺎﻑ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ. ﺑﺍ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﻫﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ. ﭼﻮﻥ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺟﻪ ﻧﺸﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﺎﭘﺮﺕ کرد
کاپیتان بابک گفت:
برای دانشجویان ایرانی خارج از کشور که با سقوط سرسام آور ارزش ریال، دچار مخمصه شدن خیلی متاسفم. پاش بیفته به دانشجوی آمریکایی هم کمک می کنم، چه برسه به یک هموطن….ولی درد بزرگ تر داریم. اگه من بخوام مثلا 100 دلار بکسی کمک کنم، میدمش به زلزله زده ها که دو سه تا چادر چینی باهاش بخرن چون راهبرعظما و عنترش دروغ گفتند. بقول آرش اون 90000 دانشجو اولویت ندارن و دلار ارزونتر از نرخ بازار هم نباید بهشون داده بشه، چون نصفشون این اکازیون را abuse خواهند کرد که به نرخ بازار بفروشن و پول و پله بهم بزنن
درد بزرگ تر ما اینه که یک آخوند سه تومنی آقا بالاسر 80 میلیون جمعیت کشور شده. میاد از دهنش می چسه و ما اینجا مشغول بحث می شیم که توی چس های ایشون دنبال خوبی ها و طرفیت ها بگردیم. ببینیم کدوم یک از چس هاش زیاد بد بو نیستن که بهمون مسیر بریم. این درد خیلی بزرگ تره. این سیستم قابلیت اصلاح نداره و در بعضی موارد کسانی که سنگ اصلاح رو بسینه می زنن، از حامیان آشکار این رژیم که دشمن آب و خاک و فرهنگ ماست، برای آیندۀ کشور مضر ترن
این پست را دوست نداشتم. بار ادبیش ضعیف بود
آدم ناراحت گفت:
ای تو روحت بياد خمينی !
بیتا گفت:
همه با هم سر پولی دعوا می کنید که اگر به دانشجو ها ندهند به درد دیگری مثل جوونای داخل، یا زلزله زدگان..یا… هم نخواهند داد. مثل داستان مزرعه ها است که حیوونارو دونه دونه می کشتن هرکسی میگفت به ما چه مربوط. حالا هم هر نوع کمک هزینه ای که دولت به داخل کشوریا یا خارج کشوریا رو که می داده قطع کنه یک سری می گن به ما چه مربوط. می خواستن نرن می خواستن نمونن. غافل از اینکه خودشون بالاخره توی دسته ای جا می گیرن که دیر یا زود نوبت منافع خودشون هم می شه.
میم گفت:
+++ واقعا ! 🙂
هما گفت:
ويولتا راست ميگه اينجا برشي از جامعه ي ماست …… نه كمكي كرديم نه كدخدايي اومده و نه كدخدايي رفته ما داريم دعوا مي كنيم كه دانشجو ارز ميفروشه …دانشجو در غذبت الواتي ميكنه و……
تا همين پارسال اصلا كسي نميدونست ارز دانشجويي يعني چي ؟ يه بورسيه وجود داشت كه مال از ما بهتران بود ……قيمت دلار كه به اسمون رفت صداي خيلي از ژدرمادرها دراومد ….خيلي از دانشجوها مجبور به بازگشت شدند خيلي ها در استانه رفتن و با توجه به اينكه سالها وقت انرژي گذاشته بودند قبل از رفتن مجبور به انصراف شدند ودولت اومد يك چيزي درست كرد به اسم ارز دانشجويي تا حداكثر سقف 15هزار دلار و با قيمت 1226 تومان
به اسم دانشجو خيلي ها ارز گرفتن و ماشين وارد كردند اما تكو توك دانشجويي تونست از اين تسهيلات استفاده كنه بعد از سه ماه هم جمع شد و تبديل شد به ارز مبادله اي كه معمولا ده درصد زير قيمت بازار هست و سقف اش هم هر ترم سه هزار دلاره و به اندازه ي 500صفحه هم مدرك ميخواد كه بايد هركدامش به تاييد ارگاني برسه
تروخدا اگه نميدونيد يا نميخواييد كمك كنيد ديگه توسر اين بدبخت ها نزنيد اگه شما فقط يكبار صفي كه براي گرفتن همين ارز با همه ي اين بدبختي ها هست نگاهي كنيد خودتون ميفهميد اوضاع چطوره
كي ارز دانشجويي اش رو فروخته ؟ كدوم دانشجو ؟ خب اگه بفروشه بعد خودش چي كنه بره ارز 4هزار تومني بخره ؟
چقدر ماها بي معرفت شديم …….درد كشيدن يك ادم (سواي هم وطني و قوميت ) در غربت اينقدر شاد تون مي كنه ؟
چه بلايي سر ما اومده ؟؟؟؟
گردو گفت:
هما
البته ارز دانشجویی از خیلی وقت پیشها بوده. ولی از زمانی که ارز یک نرخی شد دیگه برای کسی اهمیت نداشت که بره بگیره. مثل ارز مسافرتی. من خودم وقتی ارز یک نرخی بود بارها رفتم خارج ولی اصلا دنبال ارز مسافرتی نرفتم.
منتها از موقعی که دوباره چند نرخی شده خوب طبیعی هست که دوباره مهم بشه و مردم برن بگیرن.
کاپیتان بابک گفت:
جمهوری اسلامی بانو. جمهوری اسلامی جواب سئوال خط آخر
من فکر می کنم تازه اول کاره. بعید نیست یکسال دیگه مردم توی صف ها برای شیر و گوشت و تخم مرغ بیافتن بجون همدیگه. بزنن سر و کله همدیگه رو لت و پار کنن
bahar گفت:
++++
ايران دخت گفت:
از حافظ
برای تمام وامانده ها در عالم…
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم
زین جا به آشیان وفا میفرستمت
در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست
میبینمت عیان و دعا میفرستمت
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا میفرستمت
ای غایب از نظر که شدی همنشین دل
میگویمت دعا و ثنا میفرستمت
در روی خود تفرج صنع خدای کن
کیینه خدای نما میفرستمت
تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند
قول و غزل به ساز و نوا میفرستمت
ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت
با درد صبر کن که دوا میفرستمت
حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر توست
بشتاب هان که اسب و قبا میفرستمت
__________
پ.ن: خوب این حافظ هم شیشکی می فرستاده ها !
ايران دخت گفت:
کیینه=که آینه ی
SaNi (@saany) گفت:
میام این پست رو نگاه می کنم و نمی تونم بی تفاوت بگذرم. بعضی کامنتها رو که نگاه می کنم می بینم دولت محترم چقدر تمیز کارشو انجام داده و دقیقن وسعت دید مردم رو در بازه یک ماهه نگه داشته نه بیشتر! دلار 3200 تومانی رو میبینن و می گن دلار 2600 ارزونه که دارن به دانشجو می دن!!!
مثالی می زنم که روشن تر بشه بطری شیر 700 تومانی رو می کنن 1200 تومان و بعد از یک هفته می کنن 1000 تومان و مردم میگن شیر ارزون شد!!!! کسی اون 700 اولی رو نمی بینه. حالا قضیه دلار هم همینه کسی اون 1900 شش ماه اول سال 91 رو نمی بینه 3200 ماه هفتم رو می بینه!
ولی قضیه از این قراره که دلاری که در ماه آگوست 2012 قیمتش 1900 تومان بود رو ظرف یک ماه رسوند به 4000 تومان یعنی چیزی بیشتر از دو برابر و ارز دانشجویی 1200 تومانی که تا قبل از ماه آگوست به دانشجوها داده میداد رو قطع کرد و حالا تصمیم داره که به نرخ 2600 تومان ارز رو به دانشجویان غیر بورسیه بده! یعنی حتی از نرخ ارز آزاد در ماه آکوست هم بیشتر.دوستان شما فقط تا نوک بینی خودتون رو نگاه می کنید؟ متوجه نیستین خیلی از دانشجوها برای ادامه تحصیل حساب و کتاب زندگیشونو بر پایه اون دلار آزاد 2000 تومانی گذاشتن نه 1200 دولتی. ولی در عرض یک ماه اون دلار آزاد هم دو برابر شد. یک ماه!! کجای دنیا چنین چیزی رو دیدین؟
چرا همه دانشجوهای خارج از کشور رو آدمایی می بینن که برای تفریح و لهو و لعب اومدن بیرون؟ چرا نمیگن اومدن با علم روز آشنا بشن؟ متاسفم متاسفم برای آدمهایی که بازه دیدشون اینقد بسته اس. دانشجوهای همه کشورها رو این جا می بینم که دولتشون چه کمکهایی بهشون می کنه و انواع و اقسام بورس ها رو بهشون می دن و فقط ایرانی ها هستند که با هزینه خودشون و هزار تا مشکلات دارن درس می خونن و تازه دولت نه تنها کمکی بهشون نمی کنه که هر روز سنگی جلوی پاشون می اندازه. باز هم دارم میگم دانشجوهای خارج کشور نیاز به ارز دولتی 1200 تومانی ندارن. حداقل کاری که میشه کرد اینه همه چیز رو برگردونن به یک ماه قبل تا اون با همون دلار آزاد 2000 تومانی به زندگیش و به درسش برسه و دغدغه کمتری داشته باشه.
Los Ojos گفت:
البته شاید ربط مستقیمی به بحث نداشته باشه اما برام جالبه که ایده اینکه کسی که تحصیلات داره کسب و کار خودش رو هم داشته باشه حداقل در کامنت گذاران اینجا نیست. یعنی به طور کلی همه دوست دارند جایی استخدام بشن.
درسته که امکان ایجاد کسب شخصی برای همه میسر نمیشه اما کلا برام جالبه که مثلا دانشجویی که میره درس میخونه آیا تو ذهنش این ایده مطرح میشه که برگردم (یا حتی برنگردم) اما کسب خودمو داشته باشم؟
یا به این فکر میکنه که چه ایده نویی دارم که بفروشم؟
حتی باز برام جای سواله، کسانی که از ایران میرن آیا به جذب سرمایه گذار خارجی فکر میکنن برای ادامه تحصیلشون؟ اصلا میخوان برگردن یا برنگردن مهم نیست. به خودشون مربوطه.
اگر تصور کنیم که هرکسی که میره و در دانشگاه خوبی درس میخونه از حدی از هوش و استعداد برخورداره آیا این رو در خودش میبینه یا به قول ویولتا تخمش رو داره که ایدهاش رو به شرکتی بفروشه و هزینه تحصیلاتش رو تامین کنه؟
میم گفت:
تمام کسانی که پورپوزال میدن برای تزشون و قبول میشه ، همین کار رو دارن میکنن . 🙂
bahar گفت:
مطمین باشین خیلیها به این کار فکر کردن.
در خیلی از کشورهای خارجی دانشجو حق کار در خارج دانشگاه و درنتیجه کسب درآمد رو نداره. درنتیجه نمیتونه همچین کاری بکنه.
در ایران هم کسب و کار خودت رو راه انداختن حتی از استخدام شدن سخت تره. شما به تولیدیهایی نگاه کن که در اثر واردات بیرویه، نابهسامانی وضعیت دلار و … ورشکست شدند. این جدای از وامهای کلانی هست که فقط به سوگلیها تعلق میگیره و پروژههای بزرگ که فقط با رشوه بین شرکتها جابهجا میشن.
کسی که در ایران هست به دلیل تحریمها هم نمیتونه روی سرمایهگذاری خارجی حساب کنه چون خلاف مقررات بین المللی هست و کسی حاضر نیست در کشوری به این بیثباتی سرمایهگذاری کنه. حتی یک شرکت ساده اینترنتی هم در ایران نمیتونه بینالمللی باشه چون از کارت اعتباری خارجی اگه در ایران استفاده بشه حساب مسدود میشه. به همین سادگی.
Los Ojos گفت:
به میم:
حرف شما صحیح منتها ظاهرا اونهایی که میگید اینجا کامنت نمیگذارن 🙂
به بهار:
صد البته که کلیت حرف شما درسته. منتها توی همین اوضاع نابسامان داخلی، در اطرافم آدمهای جالبی رو میبینم که کسب و کارهای جالبی رو هم راه میندازند.
تصور میکنم دارید کسب و کارهای بزرگی رو در ذهنتون تصویر میکنید.
البته که وقتی کسب و کاری کمی رشد میکنه و مطرح میشه باید بلد باشه با قدرت لابی کنه وگرنه نمیگذارن حتی به حیاتش ادامه بده چه برسه به اینکه فقط بخوان صرفا جلوی رشدش رو بگیرند.
خیلی از ایرانیها توی همین اوضاع قاراش میش، بالاخره راه خودشون رو پیدا کردند (حداقل از بین کسانی که من میشناسم) و چون کسبشون رو میخواستن توسعه بدن و روابط جهانی داشته باشند توی کشورهایی مثل آذربایجان، ازبکستان، ترکیه، عراق، دبی، چین، اکراین و خیلی جاهای دیگه، اقدام به ثبت شرکت و گرفتن اقامت و بازکردن حساب کردند و مبادلاتشون رو از اون طریق انجام میدند. شاید باورت نشه که چند نفر رو میشناسم که (اگرچه با بدبختی) حساب باز کردند و کسب و کار اینترنتی دارند از خرید و فروش کتاب بگیر تا طراحی وب، تولید اپلیکیشن برای موبایل و غیره، توی همین ایران خودمون!
Los Ojos گفت:
راستی اینم اضافه کنم که بله در زمان دانشجویی هرکسی اجازه کار نداره. من هم بیشتر منظورم بعد از فارغ التحصیلی بود.
کیوان گفت:
این پست برای ثبت بهای دلار در این لحظه از تاریخ، در تاریخ مفید بود.
احسان گفت:
+++++
www.nadaram.com گفت:
خب حالا نتیجه چی میشه ؟
Hell گفت:
دانشجویان و روشنفکران و فرهیختگان گرامی، و اونایی که دم از وطن دوستی و خدمت میزنن. لطفا برنگردید به وطن. شما میخواید زجر ما رو طولانی تر کنید ما نیاز داریم یکی بزنه ما رو زودتر خلاص کنه.
اگه میخواید بیاید و خدمت کنید برید سرباز اسرائیل و آمریکا بشید و ما رو برای همیشه از روی کره خاکی محو کنید. من هم اگر کوچکترین فرصتی پیدا کنم از فرار کردن و نابودی و ضربه به این نظام ننگین اسلامی و گوسفندانش دریغ نمیکنم.
با وجود امثال شما کامنتگذاران که لابد از متفکرین و روشنفکران ما هستید عمر ما برای آزادی قد نخواهد .عمر فرزندانتون هم قد نمیده. همونجا به همدیگه کمک کنید بذارید این مردم زیر زلزله و آوار جون بدن. کی بهتون میگه پولتون رو خرج این گوسفندها کنید؟ ما همه بیماری صعب االعلاج داریم به ما مسکنهای کذایی نزنید و سرتون رو تو برف فرو نکنید.اگه تخمشو دارید بیاید همه جا فریاد بزنید اما اگه عرضه تغییر نظام رو ندارید مثل مرد سرتونو بالا بگیرید و برید و گورتون رو برای همیشه گم کنید. فکر نکن که با بودنت و اون دو زار علم بدرد نخورت به من کمک کردی.
کاپیتان بابک گفت:
+++
اینو ندیده بودم. متاسفم جهنم عزیز. راست میگی من که عرضۀ تغییر نظام رو ندارم باید برم گورمو گم کنم
زر زدن مفت نمی ارزه
احسان گفت:
اطلاعیه
نظر به شیوع پدیده » تملک و استفاده غیر مجاز از مال غیر » در میان جمعی از بانوان ( حواله کردن دنیا به تخم ، داشتن یا نداشتن تخم انجام یک کار و…) و تغایر آن با نص صریح قانون در ارتباط با تسهیلات بدون پشتوانه ، مقتضی است ، اعضای ذکور اندرونی از بابت حفظ توازن در ارتباط با حواله های صادر شده ، از این تاریخ تا اطلاع ثانوی ، اعتبار صدور حواله ها را ازمحل سینه هایشان تامین فرمایند.
من الله توفیق
ستاد حفظ ارزش های تخمی
امضاء : کم شعور
کوروش گفت:
نسرین ستوده
mountainsummit گفت:
موضوع بسیار جالبی هست. من خودم هم درگیرش هستم به عنوان یه دانشجوی خارج از کشور. میشه گفت مشکل ارز تنها یکی از مشکلات هست در میان انبوه مشکلات دیگه. اما میشه به همدیگه کمک کنیم و راه کار بدیم. مثلا می تونیم اتاقمون رو با دوستمون شریک بشیم. اینجوری هزینه ها کمتر میشه. من خیلی از بچه ها رو میشناسم که خونه تکی دارن و معمولا صبح تا غروب هم خونه نیستن. و فقط واسه خواب ازش استفاده میکنن. من خودم خونه تنها بودم الان خونه ام رو با یه نفر دیگه شریک هستم.
راه حلش به همدیگه کمک کردنه. چرا به هم میپرین که این پول حق هست یا نه ؟ چیزی که مسلمه این که عده زیادی رو پولی که پدر و مادر می فرستادن حساب کردن الان دیگه نمیشه حساب کرد.
لازم نیست حتما تو این شرایط احمقانه که سگ میزنه و گربه می رقصه تنها دنبال تحصیل باشی میشه یه کاری پیدا کرد و با اون قسمتی از هزینه ها رو پوشش داد.
از این گذشته بر گشتن به ایران حتی دست خوالی مرگ نیست.
secularatheist گفت:
در اوائل مطلب نوشته اید: «در يك شب ارزش پولش بيش از دويست درصد سقوط كرد»
اصولا ارزش هیچ چیزی نمیتونه بیشتر از 100 درصد سقوط کنه. مثلا اگه دلار از هزار تومن 10 هزار تومن هم بشه یعنی دلار 900% افزایش داشته ولی سقوط ریال 900% نبوده بلکه بوده 90%.
آرش گفت:
اقا اینجا از این حرفها بزنی با چوب میوفتن دنبالت که تو مفهوم رو ول کردی چسبیدی به یه چیز بی ارزش. اینه که ما دیگه از این ایرادات نمیگیریم ازشون. بذار خانم مشاور فکر کنن ارزش ریال 200% افت کرده.
کاپیتان بابک گفت:
گردوی عزیز
من نمیدونم شما این آمار رو از کجا آوردی ولی اگه «حداقل 50% مردم ایران روی خمینی تعصب دارن» ، اگر اینطوره من حاضرم سرمو بکنم توی مستراح بمیرم. یعنی اگه مردم ما اینقدر ابله و کور و کر هستن، واقعا فاجعه س
کاش دو سه نفر دیگر از دوستان داخل کشور که لزوما اصلاح طلب نیستن و دنبال خوبی های اسلام نمی گردن هم روی این آمار نظر بدن
بچه ها کمک. کجائید آرش.. گیتی.. کیوان.. هما.. احسان..کوروش.. آدم جان….آی آدمها ….یک نفر اینجا افتاده تو خلا
لطفا تائید یا تکذیب کنید
میم گفت:
به نظر منم اینطوریه . میتونم بگم تا 3-4 سال پیش که مطمئنم اینجوری بود.
آرش گفت:
حالا عدد 50 رو نمیشه تایید کرد ؛ اما من کم با ادمهایی برخورد نکردم که حتی از رهبر فعلی انتقاد میکنن اما در خصوص خمینی نظر دیگه ای دارند. وجه دینی و شخصیت کاریزماتیک اقای خمینی و سبک و سیاق زندگی که داشت ؛ در این قضیه تاثیر مهمی داره.
در کل میتونم بگم که همچنان اقای خمینی در میان توده هایی از مردم دارای جایگاه هست.
کاپیتان بابک گفت:
مرسی میم و آرش عزیز. من هنوز «حداقل 50 درصد رو» که گردوی عزیز میگه نمی تونم باور کنم ولی از چند نفر از مخالفین و موافقین که توی مملکت می شناسم هم خواهم پرسید و حرفی است گفتم پاش می ایستم. سرم رو برای مستراح آماده می کنم .:-) یا دست کم دیگه با آمار کاری نخواهم داشت
بقول اینوری ها OMG اگه حتی نزدیک به 50 % باشه می تونن یک پیرو خط امام، یا چی میگفت آقای موسوی آرمان های امام؟ بذارن اون بالا و 30 سال دیگه خون مردمو توی شیشه بکنن و شیرۀ مملکتو حسابی بدوشن خشکش کنن. شاید تونستن ایشالا زیر پرچم اسلام عزیز نفت رو به تهش برسونن، دریای خزر را هم خشک یا حداقل آلوده و خراب کنن شاید امام غایب اعصابش خرد بشه از توی چاه بیاد بیرون .البته اگه قبل از ظهور آقا امام زمان شرایط اقتصادی مملکت رو منفجر نکنه
Hell گفت:
مطمئن باش همه مردم دیندار هستن. خدا رو میپرستن و اشهد رو میخونن خمینی مگه چیکار کرد تو تی وی؟اینا حالیشون میشد همون موقع میفهمیدن اینایی که میان تو نت مگه چند نفرن ده درصدشون فوقش حالیشون بشه نود درصد اونا میرن به همون نود درصد دیگه میچسبن کلا امار بگیری ج ا که نه اما خمینی و اسلام 98 که نه 90 درصد رای رو میاره سی . یه سال شد 8 درصد اومد پایین البته اون رای گیری انقلاب تقلب شد چیزی جد.د غوفض 10 درصد پیشرفت داشتیم تا برسیم میشه ده تا 33 تا 330 سال طول میکشه تا شیمیدرمانی کاملا پاک کنه غده رو اما بدن جواب میده؟
کاپیتان بابک گفت:
@ Hell متاسفانه بیشتر حرفای شما رو نمی فهمم. درصد ها چنان قاطی شد که نفهمیدم کی رفت و کی آمد
@ Cell ممنون
Cell گفت:
check this and you’ll find your answer http://www.pyknet.net/1391/05aban/11/page/31Honarpisheh.php
کیوان گفت:
برای Cell عزیز و لینک عجیبش
فاصله طنز و واقعیت در سیاست مخدوش شدهاست. البته از زمان صفویه این طور شده.
گیتی گفت:
کاپیتان جان
ای وای نه…صبر کنید !!….فریاد شما جوری بود که من نتونستم طاقت بیارم ، همچین مبسوط براتون نظر خودم رو میگم ، شاید راه نجاتی باشه براتون !! 🙂
ببینید کاپیتان ، در اینکه مردم ما مذهب زده و خمار مقدسات هستند هیچ شکی نیست ، اصولا دنبال یک بت می گردند برای پرستش و آویزون شدن و مقت و مجانی و بی زحمت زندگی کردن …
درصدش رو هم من نمی دونم ..به نظر من اینایی که گردو میگه چند دسته هستند..
به زمان حضور و وجود خمینی در صحنه توجه داشته باشید…. بیشتر دوران انقلاب و زمان جنگ بود…
یک گروه که همونا هستند که میرن از توی چاه جمکران برای امام زمان نامه می فرستند، اونا که هر چاهی ببینند سرشون رو می کنند توش ، خیلی فرقی براشون نمی کنه !!
یک گروه هم اونایی هستند که انقلابی یا جبهه ای بودند به شکل اعتقادی ، خون دادند، جوان هاشون رو دادند بابت دستوراتی که اونزمان به عنوان رهبر و امام دینی صادر میشد، سخته براشون اون آدم پوچ بشه ، چون مرگ عزیزهاشون پوچ میشه و این واقعا سخته….
ضمن اینکه گروهی هم که صادقانه کار کردند در اون دوران براشون مشکله قبول کنند در سیستمی که فعال بودند جنایت ها شده ، اعتراف به دست داشتن در جنایت سخته ، برای همین هی میگن خمینی با اینا فرق داشت !! اما خیلی هم تعصب ندارند…
یک گروه هم دمشون و منافعشون یکجورایی به اینا وصله ، آدم های دورویی که داغ مهر می زنند روی پیشونیشون…یقه ها رو سفت می بندند و نماز می خونند ، گاهی دمی هم به خمره می زنند ، یک مشت آدم دورو که تکلیف هیچیشون حتی با خودشون هم معلوم نیست …اونا هم که وضعشون معلومه….
اما بقیه ی مردم نه…به نظر من نه…حالا درصدش چیه خودتون محاسبه کنید…
به نظر من هم فقط در فضای آزاد میشه این آمارها رو گرفت….
یک نکته مهم کاپیتان اینه که….شعار خط امام با تعصب به چهره ی نورانی و دیدن عمامه در ماه که گردو بهش اشاره می کنه فرق داره ….
همین پارسال هم پاپ مرده ی قبلی در صحن واتیکان توسط این یکی پاپ متبرک شد و جمعیت عظیمی هم از مردم های های و هوی هوی کردند، خوب که چی ؟؟ ربطش چیه ؟؟
جنبش سبز یک جنبش کاملا مردمی بود….
کاملا کاملا مردمی ، خود موسوی هم اعتراف کرده بود که کاره ای نیست، در واقع بعد از اعلام نتایج انتخابات سران اصلاح طلب دنبال مردم راه افتادند، نه اینکه خودشون آغازگر چیزی باشند…
آغازو شروع ابتدایی اش هم خود خود مردم بودند، همونهایی که سالها رای دادن در سیستم حکومت اسلامی رو کنار گذاشته بودند و به اصطلاح قهر کرده بودند….به اضافه ی جوونها…
اینکه سران اصلاح طلب بخوان باز هم این جنبش رو به نفع خط امام به هر بهانه ای قبضه کنند میشه یک چیزی شبیه اوایل انقلاب که همه میگن انقلاب رو از مردم دزدیدند…
دیگه شما به چهره ی ندا موقع مرگ و بقیه ی عکس ها و تصاویر مردم در اون دوران نگاه کن ، اونا طرفدار اصلاحات بودند دیگه ..اگه اونا خط امامی هستند پس شما هم هستی !!!
صحبت اکثریت اقلیت هم این وسط فقط در محدوده ی معیشت می تونه مطرح بشه …خیل عظیمی از این
آدم هایی که گردو میگه درد اصلی شون رنج معیشتی است … درد معیشت و زندگی روزمره…
هر کی بیاد و فکر کنند که می تونه این دردشون رو درمان کنه قابل پرستش میشه ، یک موقع میشن شاه پرست ، یک موقع میشن خمینی پرست …
چون سیستمی نیست که ازشون حمایت کنه ناچارند به مقدسات به هر شکل و فرمی آویزون بشن…
درد اصلی ما هم همینه….
این حرفها مثل این می مونه که بریم کنار چاه جمکران اعلامیه ی حقوق بشر رو تلاوت کنیم !!
نظر من که اینه ..
bahar گفت:
+++
کاپیتان بابک گفت:
بانو گیتی. ممنونم از توضیح شما
امروز با خواهرم حرف می زدم گفتم نظر خودتو بگو از یک طرفدار امام هم بپرس. گفت من باید خیلی سخت بگردم که طرفدار خمینی پیدا کنم. شاید 10 یا 20 درصد باشن. همه فحش میدن. همه میگن ای بر باعثش لعنت و منظورشون خمینی است. ولی…..
چه فرقی میکنه 10 درصد یا 90 درصد طرفدار خمینی باشن؟ الان طرفدارهای خمینی زندان هارو پر کردن. خط امام یعنی زندان رفتن و کتک خوردن و تهدید و ترعیب شدن و… مملکت دست یک مشت دزد افتاده.: خامنه ای و پاسدارها. احمدی را هم اصلا کسی آدم حساب نمی کنه. خلاصۀ مردم درد معیشت دارن. بی خیال خمینی و اسلام
دیدم اونم زیاد بد نمیگه. حرفاشو با حرفای خواهر دومم که شما باشی، آویزۀ گوش و جانم می کنم
فعلا یه مدتی باید برم سر کار و زندگی خودم تو این خراب شده 🙂
گردو گفت:
کابیتان عزیز
این شرط ها چیه میگذاری عزیز من.
من بخاطر همین اخلاقت سعی میکنم باهات بحث نکنم. شما یا اطلاع داری و میدونی که آمار من غلطه، در اینصورت میتونی حرف منو رد کنی. یا نمیدونی و بازهم باور نمیکینی خوب میتونی بری سراغ یک منبع معتبر بگردی. چه کاریه که یک همچین شرطی گذاشته بشه. فکر نمیکنی این تعصبت کمی شبیه تعصب حرب الهی ها باشه.
اما در مورد آماری که دادم گفتم تلفیقی از اعتقاد مذهبی و سیاسی هست. یعنی بعضی صرفا بعنوان رهبر مذهبی قبولش دارند. برخی صرفا سیاسی و برخی هم با هر دو گرایش. بنا براین حرف من به این معنی نیست که 50% مردم الان طرفدار حمهوری اسلامی هستند. حساب خمینی الان از حساب حمهوری اسلامی جدا شده.
اما بازهم فکر میکنم هنوزحکومت به اندازه کافی نیرو تومردم داره. تو کشورهایی مثل ایران یک حکومت با داشتن 20 تا 25% مردم بخوبی میتونه حکومت کنه. بشرطی که بتونه حد اقل 30 درصد دیگه از مردمو هم بیطرف نگهداره.
کاپیتان بابک گفت:
گردوی عزیز
حال خوبی نداشتم. احساس شخصی ام به منطقم غلبه کرد. چون معتقدم تنها راه اصلاح این رژیم اسلامی اینه که روش بمب بندازی، قبول می کنم که بعضی وقتا جوش میارم تند می نویسم. شما بدل نگیر
سه خط آخر این کامنت شما برام خیلی منطقی تر و به واقعیت نردیک تره. و ممنونم که منو متوجه تعصبم کردی که انکارش نمی کنم. درسته که من از آخوند، اسلام و حکومت اسلامی متنفرم، ولی صرف گفتن این حرف، نه تنها درد کسی را دوا نمی کنه، شاید توی ذوق خواننده های دیگه هم میزنه. میخوام سعی کنم منبعد اگه چیزی گفتم از روی آمار و ارقام و تاریخ و با دلیل و برهان باشه، نه فقط از روی احساسات
احسان گفت:
گیتی جان
ای شیر مادرت حلالت ، کار منو سبک کردی .اصلا نمی شد با یه پاراگراف جلوی خود زنی کاپیتان رو گرفت .
کاپیتان عزیز ، فعلا با یه آمار ، اوقات خودت رو تلخ نکن. یه چند وقته دیگه سرم خلوت می شه بیشتر اختلاط می کنیم.
امضاء : گم شعور
Hell گفت:
جناب اگه میخوای سرتو بزنی به دیوار بزن اما حقیقت رو اول بشنو. 90 درصد مردمی که تو ایران زندگی میکنن خمینی رو دوست دارن امام خطاب میکن ربطی به موقعیت و سو استفاده و ترس و این حرفا نداره امام رهبر مرد اخلاق نرد شجاع حق میگن ادامه میداشت ما بدبخت نبودیم. متاسفانه شما یا نمیدونید ایران چند نفرن یا اصلا نمیشنوید. اگه نبود من سرم رو میزنم به تیزی توالت. همینجا میخوای امار بگیر به نوسان بگو !
meykade66 گفت:
داداش خیلی فنی و دقیق آمار می دی . نا خودآگاه منو یاد راننده تاکسی های تسبیح به دست انداختی
کاپیتان بابک گفت:
من صبرم زیاده احسان جان. منتظر می مونم. مرسی
Hell گفت:
اصلا باید اونایی که میخوان درس بخونن رو کمک کنید بر نگردن . چون اینا سرخورده میشن و مضر . ما نیاز به دکتر و فوق دیگه نداریم باید همه دانشگاهها رو تعطیل کنن دوره کاراموزی دو سه ساله بذارن . ما نیاز به تکنسین و اوستا داریم
هما گفت:
کاپیتان جان
نظر به ندای هل من ناصر ینصرنی شما عرض شود
اول اینکه تا حدودی من با تقسیمات گیتی موافقم پس دیگه همون ها رو توضیح نمیدم و
برادر من عشق دکی تو دل یکی دیگه است و کورش کرده شوما چرا میخوای سر مبارک رو زحمت بدی؟
بیخیال برادر من
اکر تاریخ خوندی که خوندی یادت بیاد که ملت ما عضویت ناگسستنی با حزب باد دارند خمینی باشه یا محمدرضا
کاپیتان بابک گفت:
سپاسگذارم بانو. نمیدونم چرا نمی تونم بکنم.(فتح کاف و نون) . هزار تا بدبختی خودم دارم اینجا. سرم به تنم سنگینی کرده؟ سوراخ دعا رو گم کردم؟ نمی دونم
نازی گفت:
پست رو که خوندم خوشم اومد. اما کامنت ها ….
من نه دانشجو هستم و نه در خارج از ایران. وحالا می بینم که چقدر دغدغه های من وشماها با هم فرق می کنه. ما هرگز یه ملت یکپارچه نمی شیم. هیچوقت.
یه هویی گفت:
ایرانیها و کمک به همدیگه اونم خارج از کشور !!! مردم هیچ کشوری مثل ما با همدیگه دشمنی نمی کنن. من جایی که هستم منت 3 تا رستوران ایرانی رو کشیدم برا کار بیش از 10 دفعه. هیچی ! اخرش میرفتن کارگر از بقیه جاها میگرفتن
mehdi گفت:
لطفا این لینک رو هم بخونید
http://india-tajikistan.blogfa.com/post-61.aspx
arash گفت:
واقعا خاک بر سر همتون که تو حرفای قشنگ زدن همتون استادید ولی تو عمل جربزتون از موش کمتره خاک بر سره همتون
سیاوش گفت:
من دانشجوی خارج از کشور هستم، موقعی که درسم رو شروع کردم دلار 1000 تومن بود ولی کلا هیچ وقت نه از خونه پول گرفتم نه بعدا ارز دولتی گرفتم. هزینه ی فوق لیسانس و دکترا رو از حقوق دانشگاه و بورسهایی که جایزه می بردم تامین می کردم. دوره ی لیسانسم رو در ایران تو دانشگاه خوبی گذروندم، و اینجا هم دانشگاه بدی نیستم.
بعد از خواندن نظریات دیگران به نظرم رسید که دوستان کم لطفی می کنند. چنان درباره ی دانشجویان مالزی صحبت می کنند که انگار انگل جامعه هستند. به نظر من هر دانشجوی خارج در کشور محمل تبادلات فرهنگی است. اکنون که وضع کشور ما به گونه ای شیر تو شیر شده است که هیچ دانشجویی به مخیله اش خطور نمی کند که برگردد، فواید تحصیلات در خارج از کشور برای شکوفایی اقتصاد وطن چندان واضح نیست. ولی اگر اوضاع کشور به گونه ای دیگر بود، به دانشجویان خارج از ایران به دید سرمایه نگاه می کردید.
شاید بد نباشد به کشورهای پیشرفته هم نگاهی بیاندازید. این کشورها از شهروندان خود در خارج از کشور، به خصوص دانشجویان، حمایت می کنند. بسا اینکه خود برنامه های مالی برای تامین هزینه های این دانشجویان دارند. مثالهای زیادی از این دست را در دانشجویان اروپایی دانشگاه خود دیده ام.
شخصا فکر می کنم که حقوق کف اخلاقیات است. اگر معدودی از تفاوت ارز دانشجویی و ارز دولتی سود برده اند، اولا کل جامعه ی دانشجویان خارج از کشورمقصر نیستند و سوءاستفاده گران مقصرند و ثانیا به جای گرفتن یقه ی دانشجو، شاید بد نباشد که یقه ی سیاستمدارانی را بگیرید که این وضع را به وجود آورده اند. کامنتهای بعضی از دوستان راجع به دانشجویان خارج از کشور بیشتر شبیه تسویه حساب شخصی و عقده گشایی است تا هر چیز دیگری.
www.nadaram.com گفت:
نه انگل نیستند . فقط یک حرف باید زده بشه . اگر حکومت بده و اخه ، دیگه ازش کمک نخواهید . اگر خوبه چرا وقتی پول توی جیب دارید توهین میکنید . بحث سر زشتی 2 رو بودن است و بس
شیوا گفت:
دوست عزیز من هم مثل شما حس بدی نسبت به دورویی دارم. من حاضر نیستم احمدی نژاد رو که رئیس جمهور ایران نمی دونم حتی توی نامه رئیس جمهور خطاب کنم و احساسی متفاوت از اونچه درونمه نشون بدم ولی نمی تونم مثل شما انقد تند و قاطع در مورد دیگرانی که اینکارو می کنن اونم کلی نظر بدم. نمی دونم هر کدوم از ما اگه جای اونا بودیم (منظورم دقیقا در جای اوناست با همه ی شرایطی که داشتن و دارن) چه می کردیم. اما در مورد حکومتی که از نظر من خیلی هم بده معتقدم باید هر چقدر از سهم خودم رو که می تونم ازش بگیرم (توجه کنید که در مورد ارز دانشجویی و گرفتن اون به هر قیمتی حرف نمی زنم – در مورد استدلال شما حرف می زنم). کمک های دولتی حق مردمه و ما حتی بسیار بسیار بیشتر به گردن این دست اندرکاران سواستفاده گر ناکارآمد حق داریم که چنین شرایط اسفباری رو ایجاد کردن. اما در عین حال حاضر نیستم برای گرفتن همون چیزی که حق خودم می دونم تظاهر کنم که این آدمارو قبول دارم. شاید دیگران به نتیجه ای متفاوت از من و ما رسیدن. به هر حال اونا دشمن تر از نادانان بالاسرمون نیستن که خشممونو فقط متوجه اونا کنیم.
به امید دنیایی پر از محبت و دوستی
ناشناس! گفت:
درود
من دانشجوی خارج از کشورم؛دانشجوی هاروارد و ام آی تی و سنفور و چیزفرود و … نیستم .توی روسیه درس میخونم.توی شهری هم زندگی میکنم که حتی یک ایرانی دیگه نیست! اینجام مملکت ک*نی بازیه ؛ رشته منم چیز جدی نیست توریزمه ! ودکا و دختر هم فراوونه !
توی کشوری که اجازه کار ندارم دارم خرج دانشگاه و زندگیم رو درمیارم؛بعضی وقتا واسه یه فنجون چای تو روز وقت کم میارم!به ازای ماههای تحصیل دارم مدرک کارآموزی تو هتل و رستوران جور میکنم؛سخته ؛ اما ایمان دارم به راهی که دارم میرم.گرچه نباید این راه انقدر سخت میبود.
به هرحال
پست رو که دیدم خیلی قشنگ بود؛ بعد از دیدن این عکسایی که توی فیسبوک میگذارن از بچه های سرطانی وزیرش مینویسن اگه لایک نمکنی نکن ولی توروخدا دعا کن! آخر میبینی 30000 نفر شیر کردن و 600000 نفر لایک زدن.و وقتی اون بین کسی کامنت میگذاره به جای اینکارا شماره حساب یکی از شرکتهای کمک به کودکان سرطانی رو بگذارید شاید کمک زمینی شد به کسی و از مرگ نجات یافت 25000 نفر اونرو به فحش و ناسزا میبندن که تو نمیفهمی ! از دیدن همچین پستی خیلی لذت بردم.
اومدم کامنتارو باز کردم توقع داشتم کسایی باشن که استقبال کرده باشن از این ایده ناب ؛ و دیدم مثل همیشه 🙂 مطمئنا اگر مقصود پست فقط زجه زدن بود هزارتا کامنت گریه آور و فحش و ناسزا به جکومت و دلار مینوشین همه.و ابراز همدردی میکردن.
اما چیزیرو که من یاد گرفتم ؛ برای اینکه آدم خوبی باشیم باید زندگی خوبی داشته باشیم.وگرنه محاله که خیرخواه واقعیه کسی باشیم.واقعا چطور ما راحت راجع به همه قظاوت میکنیم و بگیم دانشجویان مالزی فلان!!! ؟ میون ما کم هستن کسایی که راضی باشن از زندگیشون نمیشه زیاد توقعی داشت؛و بدبختانه حتی کم کسایی که واقعا بخوان خوب زندگی کنن.
و اما زندگی توی کشورهای خاور دور فرصتهای شغلی خیلی کمتر از اینجاست و میتونم درک کنم چقدر سخته تحمل این وضع؛و برگشت به ایران سخت تر از موندن با سختیه و موندن با سختی سختتر از بودن در ایران!دانشجوهای اروپا و کانادا و آمریکا و … اصولا اگر تنبلی رو کنار بگذارند میتونند با این وضع ادامه بدن تا جایی که اطلاعات من قد میده ؛اما برای کشوری مثل هند و فیلیپین و شاید مالزی و … بدون کمک از ایران سخته. شاید بشه یه کمپینی چیزی رو برای حمایت از دانشجوهای خارج ؛ خصوصا توی خاور دورتاسیس کرد.
توی فیلم inception یه دیالوگ بود میگفت خطرناکترین چیز توی دنیا ایده هست .
نویسنده عزیز ایده ات فوق العاده بود ؛ من توی اپلای ابراد این درمیون میگذارم شاید تونستیم کاری کنیم.
و اما دوستان کامنتارو بخونید ؛ میبینید که ؛از ماست که بر ماست … و حالا حالاها همینجوری باید ادامه بدیم
سارا گفت:
من uk زندگی می کنم و خیر سرم دانشجوم. اینجا دانشجو ها اجازه ی کار دارن و حتی با مینیمم حقوق اگه 20 ساعت در هفته کار کنند می تونن پول اجارهخونه خودشونو در بیارن و جالب اینه که اینجا کلی فرصت شغلی و موقعیت واسه دانشجو ها برای کار کردن هست پس در واقع ما اینجا نباید مشکل خاصی داشته باشیم ولی خقیقت اینه که من و دو از دوستانم که اون ها هم ایرانی هستند مدت هاست دنبال کار می گردیم و هر جا که اقدام می کنیم حتی رزومه رو نخونده رد میشیم! دانشجو ها از افریقا و انگولا و هند و بنگلادش تو کمتر از یه هفته کار گیرشون اومده ولی ما ها با اینکه دو ماهه در بخ در دنبال کار می گردیم ولی هیج جا قبولمون نمی کنن… حالا شما به من بگین چرا؟ این اتفاق فقط واسه ما ایرانیا افتاده و من هم با کلی بدبختی یه سوپر مارکت عربی پیدا کردم واسه کار که دستمزدمم از مینیمم حقوق اینجا کمتره و کاری که انجام می دم نظافت و جا به جایی کارتون هاست یعنی من کاملا نقش یک کارگرو دارم و در هفته به خاطر حقوق پایین مجبورم 30 ساعت کار کنم تا هزینه های اجاره خونه و قبض ها در بیاد حالا بدبختی اینه که رشته ی من خقوقه و کلی هم درس برای خوندن دارم که فعلا که اونا رو کلا نمی خونم! بدترین قسمت این سوپر مارکت عربی اینه که من نمیتونم ملیتم رو بگم به بقیه به درخواست صاحب مغازه و گفته هرکس ازم پرسید کجاییم بگو مالزیایی. چرا؟ چون عربا از ایرانیا خوششون نمیاد. باید روسری بزنم سر کار و صبح تا شب قرآن گوش بدم تو مغازه و انگلیسی حرف زدنشون با اون لهجه های مسخره رو تحمل کنم! هر جای دیگه کار می کردم از سابیدن کف مغازه هیچ خجالتی نمیکشیدم ولی این حس تحقیری که تو این مغازه دارم منو داره از پا در میاره! حالا شما بگین که من چرا اینجا کار پیدا نکردم هنوز؟